از شما بعيد بود ... ! (يادداشت روز)

خوشبيني حكم مي كند كه نامه سرگشاده آقاي محسن رضايي به رهبر معظم انقلاب را ناشي از درك سياسي اندك ايشان تلقي كنيم ولي برخي از شواهد و قرائن موجود و آنچه در متن اين نامه آمده است زمينه چنداني براي خوشبيني باقي نمي گذارد و بيم آن مي رود كه خوشبيني و «حمل به صحت» درباره اقدام ايشان مصداق «حمله به صحت»! باشد.
و اما، اگر ماجرا به خود آقاي رضايي ختم مي شد و دنباله ديگري در پشت صحنه نداشت، نوشتن اين يادداشت نيز ضروري نبود، ولي با عرض پوزش از آقاي رضايي بايد گفت نامه سرگشاده ايشان به رهبر معظم انقلاب و بيانيه اخير مهندس موسوي دو روي يك سكه اند كه با دو ادبيات به ظاهر متفاوت نوشته شده اند، به همين علت، اشاره به نكاتي در اين باره ضروري به نظر مي رسد.
1- با توجه به دسترسي آسان و سريع آقاي محسن رضايي به بيت رهبر معظم انقلاب و ارسال مستقيم نامه به محضر ايشان، انتخاب نامه سرگشاده و انتشار عمومي آن، ترديدي باقي نمي گذارد كه مخاطب اصلي آقاي رضايي در اين نامه سرگشاده، رهبر معظم انقلاب نبوده است و نامه ياد شده با هدف ديگري نوشته شده. راستي چرا آقاي رضايي نامه اي را كه ظاهرا خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است، پيشاپيش در رسانه ها منتشر مي كند؟! مگر نامه خطاب به رهبري نبوده است؟!... استقبال گسترده و ذوق زدگي بي حد و حصر مقامات و رسانه هاي آمريكايي و اسرائيلي و به به و چه چه منافقين، بهايي ها، سلطنت طلبان و همه دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب براي آقاي محسن رضايي مي تواند، پاسخ گويا و روشني به اين پرسش باشد.
2- يك روز بعد از انتشار اين نامه سرگشاده خبرنگار خبرگزاري ايلنا - خبرگزاري نزديك به سران فتنه- از محسن رضايي مي پرسد؛ «با توجه به صدور نامه شما به مقام معظم رهبري كه بلافاصله پس از صدور بيانيه ميرحسين موسوي بود، آيا شما با معترضين- بخوانيد اهانت كنندگان به ساحت امام حسين(ع) در روز عاشورا- هماهنگي داشته ايد»؟ و آقاي رضايي كه ظاهرا انتظار اين سؤال را نداشته است در پاسخ مي گويد «من نامه به مقام معظم رهبري را از قبل آماده كرده بودم و وقتي بيانيه آقاي موسوي صادر شد، بخش هاي مربوط به آن را در نامه ام اضافه كردم»!
اين در حالي است كه نامه آقاي رضايي از شروع تا پايان با استناد به بيانيه منافقانه موسوي نوشته شده است و در آن تقريباً هيچ جمله يا پاراگرافي را نمي توان يافت كه بيرون از اين موضوع و بدون استناد به بيانيه موسوي باشد. بنابراين بايد از آقاي رضايي پرسيد اگر آن گونه كه ادعا مي كنيد نامه سرگشاده شما قبل از بيانيه موسوي و بدون هماهنگي با تهيه كنندگان آن نوشته شده است، چرا در تمامي متن آن به بيانيه منافقانه موسوي استناد كرده ايد؟! و چنانچه - باز هم به قول خودتان- بعد از صدور بيانيه موسوي، بخش هاي مربوط به بيانيه را در نامه خود گنجانده ايد، مشخص بفرماييد كه بخش هاي مورد ادعا در كجاي نامه شما آمده است؟! جز در يك جمله كه به هنگام توصيف حضور حماسي مردم از «صحنه تظاهرات ديروز» ياد مي كنيد كه البته مي تواند نشانه تهيه نامه قبل از بيانيه موسوي باشد، ولي اين توصيف نيز نهايتاً در توجيه بيانيه مهندس موسوي به كار گرفته شده است!
3- آقاي محسن رضايي از يكسو مي نويسد «حضور باشكوه و ميليوني و يكپارچه ملت ايران در روز چهارشنبه در خيابان هاي تهران و شهرستان هاي سراسر كشور، شرمندگي ناشي از اهانت به مراسم عاشورا را جبران كرد» و از سوي ديگر بدون كمترين اشاره به اين كه اهانت كنندگان به ساحت مقدس امام حسين عليه السلام چه كساني بوده و در حمايت از چه كساني به صحنه آمده بودند؟! نسخه وحدت با آنها را مي پيچد و مي نويسد «صحنه تظاهرات ديروز مصداق بارز پيام وحي بود كه واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا»! آقاي رضايي توضيح نمي دهد اگر منظور ايشان وحدت ملت مسلمان و عاشقان امام حسين(ع) با يكديگر است كه تحقق اين وحدت به قول خود ايشان در تظاهرات چند ده ميليوني روز چهارشنبه به وضوح ديده شده است و اگر مقصودشان وحدت با اهانت كنندگان به ساحت مقدس امام حسين عليه السلام است كه بايد به ايشان يادآور شد، اسلام با كفر و نفاق قابل جمع نيست و در همان پيام وحي آمده است «كساني كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند هرگز با دشمنان خدا و رسول دوستي نمي كنند، هرچند كه آن دشمنان پدران و فرزندان و برادران و خويشاوندان آنها باشند» سوره مباركه مجادله آيه 2.2 آخر چگونه مي توان با دشمن امام حسين عليه السلام دوستي كرد و با اهانت كنندگان به ساحت مقدس ايشان نرد وحدت باخت؟! جناب آقاي رضايي! از جنابعالي خيلي بعيد بوده و هست.
4- آقاي محسن رضايي بيانيه منافقانه مهندس موسوي را مثبت! ارزيابي كرده و مي نويسد «عقب نشيني آقاي ميرحسين موسوي از انكار دولت احمدي نژاد و پيشنهاد سازنده ايشان به اين كه مجلس و قوه قضائيه به وظايف قانوني خود در قبال پاسخگو كردن دولت عمل كنند، هرچند ديرهنگام بود ولي مي تواند سر آغاز يك حركت وحدت بخش در جبهه معترضين با ديگران باشد»! دراين باره گفتني است كه؛
الف: كجاي بيانيه موسوي، مثبت! و به قول آقاي رضايي نشانه عقب نشيني است؟! او اهانت كنندگان به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام را «مردم خداجوي» ناميده است! آيا جناب رضايي با اين نظر الحادي موافق هستند؟! موسوي درباره هتاكي هواداران خود به عاشوراي حسيني(ع) بدون آن كه هتاكي آنها را محكوم كند مي نويسد، اين مردم خداجوي! بر اثر اقدامات تحريك آميز، شعارهاي آنچناني داده اند؟! آقاي رضايي! بر فرض كه ادعاي موسوي درباره تحريك را بپذيريم، آيا مردم خداجوي! اگر تحريك شوند، به امام حسين(ع) اهانت مي كنند؟! از موسوي انتظاري نيست چرا كه او مأمور بيگانه است ولي شما را چه مي شود جناب رضايي؟! كدام انسان خداجوي را سراغ داريد كه به امام حسين(ع) و عاشوراي حسيني اهانت كند؟! أين تذهب؟!
ب: و اما، مي دانيد كه اراذل و اوباش اجاره اي با نقشه قبلي- دستور العمل صريح راديو اسرائيل- و با سوءاستفاده از حضور مردم در مراسم عزاداري و سينه زني به خيابان آمده و دست به آن جنايت زدند و بلافاصله بعد از اطلاع و حضور مردم، پا به فرار گذاشتند. اگر مردم به هنگام اهانت آنها حضور داشتند كه به آنان فرصت اهانت و جسارت نمي دادند. آيا غير از اين است؟ ديديد و ديديم كه چنين بود.
5- معلوم نيست آقاي محسن رضايي در نامه سرگشاده خود با تظاهرات چند ده ميليوني مردم همراهي مي كند و يا - خداي نخواسته- عليه آن موضع مي گيرد ؟! چرا كه همه حرف مردم در راهپيمايي بي نظير روز چهارشنبه، خشم و خروش عليه اهانت كنندگان به عاشوراي حسيني(ع) بود و خواسته آنان، محاكمه و مجازات سران فتنه، از جمله موسوي و كروبي و خاتمي. آقاي رضايي مي نويسد كه خود از ميدان فردوسي تا دانشگاه تهران در جمع راهپيمايان بوده است. بنابراين از خواسته و شعارهاي آنان باخبر است. شعارها و خواسته هايي كه با شور و شعور بر زبان ها جاري و روي پلاكاردها دست نويس شده بود و صداوسيما و رسانه ها از انتشار بسياري از آنها خودداري ورزيدند. خب! آقاي رضايي اگر با مردم همراه هستيد- كه انشاءالله هستيد- چرا برخلاف نظر يكپارچه مردم از موسوي حمايت مي كنيد؟! و بيانيه منافقانه او را كه در آن از اهانت كنندگان به ساحت امام حسين(ع) با عنوان مردم خداجوي! ياد كرده است، مثبت!! ارزيابي مي فرمائيد؟! و اگر خداي نخواسته حامي سران فتنه هستيد! چرا تظاهرات چند ده ميليوني مردم را با شكوه و در ادامه پيروي از امام حسين عليه السلام مي دانيد؟! اين تناقض را چگونه توجيه مي فرمائيد؟! با يك دل كه نمي توان «صد دله» بود!
در كلام وحي آمده است كه «ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه... خدا درون يك انسان دو قلب قرار نداده است» سوره مباركه احزاب آيه 4. بديهي است كه مي دانيم جنابعالي چنين نيستيد ولي باور بفرمائيد كه فريبتان داده اند.
6- آقاي محسن رضايي براي اين كه بيانيه موسوي را مثبت جلوه دهد! مي نويسد «آقاي ميرحسين موسوي از انكار دولت احمدي نژاد عقب نشيني كرده است» كه اگر خوش بينانه به اين بخش از نامه رضايي نگاه كنيم، بايد از ساده انديشي و كم دانشي ايشان ابراز تأسف كرده و به وي اين مسئله بسيار بديهي را يادآور شد كه اولاً موسوي در جايگاهي نيست كه دولت برخاسته از رأي مردم را بپذيرد يا نپذيرد، وانگهي مگر موضوع فتنه و اهداف فتنه گران، دولت احمدي نژاد بوده است كه اكنون از انكار آن عقب نشيني كرده باشند؟ آيا جناب رضايي اين نكته بديهي را نمي داند كه «انتخابات» و «تقلب در انتخابات» و «دولت احمدي نژاد» و... فقط بهانه فتنه گران بوده است و سران فتنه آشكارا عليه اسلام، امام و نظام به صحنه آمده بودند. مخالفت با احمدي نژاد و فلان معضل اقتصادي و فلان انتقاد به سياست خارجي و... چه ربطي به حمايت از اسرائيل و آمريكا و بهائيان و منافقين و اهانت به امام حسين(ع) و حضرت امام(ره) و... دارد؟ يعني بعد از اينهمه شواهد و قرائن و اسناد و مواضع خصمانه سران فتنه عليه اسلام و امام و رهبري و انقلاب هنوز آقاي رضايي- با آنهمه ادعاي سياستمداري!- نمي داند كه هدف اصلي فتنه، اسلام و انقلاب و امام(ره) و رهبري بوده و هست؟!
7- آقاي رضايي به خيال خود، هوشمندي به خرج داده و مي نويسد «شك ندارم كه افراط گرايان هر دو طرف با رفتارهاي نادرست از يكسو و دشمنان كمين كرده ملت ايران با بغض و عصبانيت از سوي ديگر تلاش خواهند كرد آثار و دستاوردهاي اين حركت عظيم- تظاهرات روز چهارشنبه- را خنثي كنند».
با اين بخش از نوشته ايشان موافقيم كه دشمنان داخلي و خارجي نظام سعي مي كنند دستاوردهاي حضور حماسي و بي نظير مردم در دفاع از ساحت امام حسين(ع)، حضرت امام، رهبري معظم و نظام اسلامي را خنثي كنند ولي سؤال اين است كه چه كساني دست به اين حركت خائنانه زده و مي زنند؟ مگر غير از اين است و مگر آقاي رضايي نمي بيند و نمي داند كه آمريكا، اسرائيل، اروپا، بهايي ها، منافقين، سلطنت طلب ها و همه دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب بلافاصله بعد از حماسه عظيم روز چهارشنبه، با بهره گيري از هزاران سايت اينترنتي، صدها شبكه تلويزيوني و خبرگزاري و... براي خنثي كردن اين حضور حماسي دست به كار شده و همان مردمي كه آقاي رضايي از حضور «باشكوه» آنها سخن مي گويد را به دريافت پول و ساندويچ و سانديس براي حضور در راهپيمايي متهم مي كنند؟! آقاي رضايي! برادر عزيز! به كجا مي رويد؟!
8- و بالاخره خطاب به برادر محسن- واژه متداول در ميان برادران سپاه براي ناميدن آقاي رضايي- بايد مشفقانه گفت؛ مراقب خود و فريب فتنه گران باشيد و از توده هاي عظيم مردم خدا دوست و عاشورايي فاصله نگيريد. دشمن درپي فريب شماست و متاسفانه و با عرض پوزش در مقصود خود چندان هم ناموفق نبوده است. انتظار از جنابعالي آن است كه «قطع اين مرحله بي همرهي خضر» نكنيد تا مانند توده هاي عظيم ملت- همان ها كه در نامه خود آنان را ستوده ايد- از كيد و فريب دشمنان در امان باشيد. انشاءالله.
حسين شريعتمداري

دزد (گفت و شنود)

گفت: موسوي در بيانيه خود ادعا كرده كه اهانت كنندگان به عاشوراي حسيني(ع) «مردم خداجوي»! بوده اند!
گفتم: يعني مردم خداجوي بايد دشمن امام حسين عليه السلام باشند؟!
گفت: ادعا كرده كه برخورد تحريك آميز مردم باعث شده كه آنها عليه عاشورا شعار بدهند!
گفتم: مردم كه در مراسم عزاداري و سينه زني بودند و اگر در محل حضور داشتند، دمار از روزگار يزيديان درمي آوردند و تازه از اين گذشته، كدام انسان خداجوي را مي توان يافت كه وقتي با كسي دعوايش مي شود به امام حسين(ع) اهانت كند؟!
گفت: موسوي با همين ادعا به وضوح اعتراف كرده است كه طرف مقابل آشوبگران مردم عاشورايي و حسيني بوده اند و آشوبگران به همين دليل براي مقابله با مردم عليه امام حسين(ع) شعار داده اند.
گفتم: اگر سران فتنه و اراذل و اوباش اجاره اي آنها دشمن امام حسين(ع) نبودند كه به ساحت مقدس آن بزرگوار اهانت نمي كردند.
گفت: چه عرض كنم؟! بعضي ها را بگو كه با هزار كيلو چسب و سريش مي خواهند سران فتنه را تبرئه كنند!
گفتم: دزدي وارد خانه اي شده بود و صاحبخانه كه بيدار بود او را دستگير كرده و پرسيد اينجا چه مي كني؟ گفت؛ «باد» مرا بلند كرده بود و من در ميان زمين و آسمان دستم را به درخت خانه شما گرفتم كه وسط حياط افتادم! صاحبخانه پرسيد؛ اثاث خانه را براي چه جمع كرده اي؟ دزد پاسخ داد؛ از قبل جمع شده بود! و صاحبخانه كه از پرت و پلا گويي او به تنگ آمده بود پرسيد به فرض كه باد تو را به اينجا آورده باشد، در طبقه سوم چه مي كني؟ و دزد قيافه حق به جانبي گرفته و گفت؛ اتفاقاً خودم هم در همين فكر بودم كه شما از راه رسيديد!

كيهان و خوانندگان

¤ سران فتنه در پي شكست در انتخابات، با ايجاد اين فتنه خواستند از ملت انتقام بگيرند. حالا هم هدفشان اين است كه به زور از نظام امتياز بگيرند. تنها راه مقابله با اين فتنه گران، روشنگري، تقويت بصيرت مردم و قيام مردمي عليه آنهاست. فتنه گران بايد بدانند كه در حال گذراندن دوران خفت سياسي خود هستند.
اسدي از قم
¤ اين هتاكي هايي كه توسط فتنه گران در روز عاشورا به وقوع پيوست، گوياي لزوم گسترش بسيج است تا در اين گونه مواقع، بسيجيان به ميدان بيايند و فتنه را در نطفه خفه كنند.
حسين موحد
¤ فتنه گران با اقدامات اخير خود نشان دادند كه مشكل آنها با اصل اسلام و ولايت است. پس ديگر جاي هيچ مماشاتي باقي نمانده است.
ديده كلام از تهران
¤ فردي ديكتاتورتر از ميرحسين موسوي را نديده ام. او كسي است كه پس از شكست در انتخابات، افراد فريب خورده را به خيابان كشاند تا به زور به قدرت برسد و با اين كار خودش باعث صدمات فراواني به مردم، كشور و جامعه مان شد. اما مردم آگاه هستند و به ديكتاتورهايي چون موسوي باج نمي دهند كه هر كاري كه مي خواهند كنند.
ابراهيم آبادي از قم
¤ اين چندمين تظاهرات بود كه مردم از قوه قضاييه خواستند كه سران فتنه محاكمه شوند. اميد است كه مسئولان قضايي، اين بار مردم را دلسرد نكنند.
ايرانمنش از مشهد
¤ حرمت شكني خودفروختگان در روز عاشورا به سيدالشهدا(ع) را تسليت مي گويم. به منافقان مي گويم كه نظام اسلامي با خون شهيدان بيمه شده است و فتنه گران با اين كارها، تنها خود و اربابانشان را رسواتر از پيش مي سازند. از قوه قضاييه هم تقاضا مي شود كه مماشات با آنها كنار گذاشته شود و به اشد مجازات برسند.
ده باشي از قزوين
¤ كساني كه در روز عاشورا به مقدسات توهين كردند، همان كساني هستند كه در روزهاي تبليغات انتخاباتي در خيابانها جمع مي شدند و با آن ظاهر نامناسب مي رقصيدند. همان ها، به همراه گروهي از منافقان با هم تركيب شده و در عاشورا آن فتنه را ايجاد كردند. جاي تعجب است كه چرا قوه قضاييه با آنها هيچ برخوردي نمي كند. اصلا هم نبايد انتظار توبه و بازگشت سران فتنه به ميان مردم را داشت.
غلامرضا جنت خواه دوست
¤ بارها و بارها از طريق رسانه ها و اخيراً برخي سخنرانان، مردم و بخصوص جوانان شمال شهر و مناطق شميران و تجريش به عنوان افرادي مرفه و بي درد معرفي مي شوند و در حوادث هتك حرمتهاي اخير هم مرتب تكرار مي كنند كه اينها از شمال شهر آمده بودند. بنده و جمع كثيري از جوانان تجريش و شميران بشدت ناراحتي و گلايه خودمان را از اين تعبيرات اعلام مي كنيم و از كساني كه اين تهمتها را به مردم متدين، ولايي و عاشق اهل بيت«ع» اين مناطق مي زنند درخواست مي كنيم تشريف بياورند و تعداد و كيفيت مجالس عزاداري اباعبدالله (ع) را در شميران با ديگر مناطق مقايسه كنند. همچنين عشق ما به امام خميني و رهبر عزيزمان آيت الله خامنه اي، پيوندي دائمي و ناگسستني است و هيچ منافق و اراذل و اوباشي نمي تواند ذره اي در آن خلل ايجاد كند.
حامد شفيعي از طرف جمع كثيري از بچه هاي
هيئات مذهبي تجريش
¤ منافقان بدانند كه در ايران هيچ جايگاهي ندارند. ما جانبازان دفاع مقدس آماده هستيم تا اگر لازم است، در برابر اين افراد قيام كنيم و اين فتنه را ريشه كن نماييم.
جعفر خالق وند(جانباز) از سريش آباد كردستان
¤ سران فتنه حتي اگر نسبت به وقايع تلخ 16آذر و عاشورا ابراز برائت كنند، حتما از روي فريبكاري است تا خودشان را از اين بن بستي كه به دست خودشان ايجاد كرده اند، نجات دهند وگرنه باز هم در موقع مقتضي كه منافعشان ايجاب مي كند، به اين انقلاب ضربه وارد خواهند كرد. پس قوه قضاييه به هيچ بهانه اي نبايد از محاكمه سران فتنه كوتاهي نمايد.
نيازي
¤ چرا با اين كه در تمام آشوب ها، انگلستان نقش دارد، سفارت اين كشور در تهران تعطيل نمي شود؟ از دولت محترم تقاضا مي شود كه براي حل اين مشكل چاره اي بيانديشد.
يك هموطن
¤ از دادگاه روحانيت تقاضا مي شود كه خاتمي و كروبي خلع لباس شوند. زيرا اين افراد نشان دادند كه به اصول اساسي اسلام اعتقادي ندارند.
ماچياني از قزوين
¤ از آيت الله نوري همداني به خاطر مواضع شجاعانه شان تشكر مي كنم. ايشان پيرو واقعي ولايت فقيه هستند و دل اهل حق را شاد مي كنند.
فرهنگي و چند تلفن مشابه ديگر
¤ با توجه به اين كه در اين موقعيت، نياز اساسي مردم كشورمان بصيرت است، از روزنامه كيهان تقاضا مي شود كه در چاپ مطالب و اخبار خودش به گونه اي عمل كند كه موجب افزايش بصيرت مردم شود.
داران
¤ آيا نمي توان همان طور كه از مرزهاي جغرافيايي مان دفاع مي كنيم، از مرزهاي فضايي خودمان هم كه توسط ماهواره ها مورد تجاوز قرار مي گيرند محافظت نماييم؟
خرازي از تهران
¤ اداره برق شمال غرب تهران، هيچ گونه اقدامي براي نصب تيربرق و تامين روشنايي خيابان هاي شهرك فرهنگيان در فرحزاد صورت نداده است و اين خيابان ها در تاريكي مطلق هستند. لطفا رسيدگي شود.
زاهديان

انتقاد فعالان سياسي از نامه محسن رضايي

نامه جديد محسن رضايي در حمايت از موسوي با موج گسترده اي از انتقادات فعالان سياسي مواجه شد.
پنج تشكل دانشجويي شامل اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان، بسيج دانشجويي، دفتر تحكيم وحدت، جنبش عدالتخواه دانشجويي، و اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل اعلام كردند: «آقاي رضايي در حالي نسخه وحدت با سران فتنه را مي پيچد كه اين آقايان و اعوان و انصارشان مدت هاست كه از سوي ملت طرد شده اند.»
در بخشي از بيانيه اين پنج تشكل آمده است: «با انتشار پشت سر هم و در يك روز بيانيه هفدهم موسوي و نامه آقاي رضايي از يك سو و گذري كوتاه به سال هاي جنگ و حضور سأال برانگيز آقايان هاشمي، موسوي و رضايي- مثلث ما نمي توانيم- در پرونده ناراحت كننده خوراندن جام زهر به امام راحل(ره) سأالات و ابهامات جدي و جديدي به عرصه مي آيد. به راستي آيا باز هم عده اي بناي بر تحميل خواست خود دارند؟»
نماينده مردم قائنات در مجلس هم، نامه محسن رضايي به رهبري را مشروعيت بخشيدن به اغتشاشات صورت گرفته دانست و گفت: اين عمل پاي ميز مذاكره نشستن با اغتشاشگران است.
حجت الاسلام موسي قرباني نماينده مردم قائنات و عضو كميسيون قضايي مجلس شوراي اسلامي در نقد نامه رضايي به مقام معظم رهبري اظهار داشت: فرمايشات رضايي خيلي ساده انگارانه و متأسفانه نشانگر عدم درك صحيح از وضعيت كنوني جامعه است.
مهدي عباسي مهر- دبير تشكيلات دفتر تحكيم وحدت- نيز در اين مورد گفت: رضايي اگر به دنبال ايجاد فضاي مناسب تر دركشور است، بايد نامه اي سرگشاده خطاب به موسوي و كروبي صادر كند و آنها را از اقدامات خلاف قانون خود برحذر دارد.
شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي دانشگاه هاي تهران بزرگ هم در واكنش به نامه محسن رضايي، طي بيانيه اي اعلام كرد؛ «ارائه چنين تحليل هايي از سوي برخي محافل و اشخاص نشانگر آن است كه اين افراد و جريانات يا پيام واضح رأي ملت در 22 خرداد 88 را درك نكرده اند و يا آنكه منافع حزبي و گروهي آنان با مسيري غير از خواسته هاي ملت گره خورده است.
جناب آقاي رضايي! جنابعالي در اين نامه با اشاره به صدور بيانيه يكي از سران فتنه و ارائه برخي پيشنهادات، خواستار پاسخ مثبت نظام به سهم خواهي فتنه گران شده ايد!
ارائه چنين نظري براساس صدور بيانيه و يا شركت برخي چهره هاي سياسي در راهپيمايي روز چهارشنبه كاملاً غير منطقي به نظر مي رسد.»
اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان هم با انتقاد از مواضع رضايي در نامه اي سرگشاده بيان كرد: «آقاي دكتر نامه تان را خوانديم و علي رغم آنكه خود را سرباز رهبري نام نهاده بوديد، نشاني از آنكه كلام رهبري را به درستي درك كرده باشيد در آن نديديم.»

از سوي احمدي نژاد صورت گرفت
پيام تبريك سال نو ميلادي به سران كشورهاي مسيحي

رئيس جمهور كشورمان در پيام تبريك سال 2010 به سران كشورهاي مسيحي تصريح كرد كه اين سال در پرتوي معنويت، اخلاق، عدالت و محبت به سال آرامش و سعادت جامعه بشري تبديل خواهد شد.
به گزارش دفتر امور رسانه هاي رياست جمهوري «محمود احمدي نژاد» با تبريك ولادت حضرت عيسي بن مريم(ع) بعنوان آيه بزرگ الهي، پيامبر رحمت و مبشر سعادت بشر و آغاز سال 2010 ميلادي به سران كشورهاي مسيحي خاطرنشان كرد: بدون ترديد راه و آيين پيامبران، راه و رسم سعادت، كمال انساني، برقراري عدالت و صلح و دوستي پايدار است و ريشه تمام نابساماني هاي اخلاقي، اجتماعي، سياسي و بحران شديد اقتصادي جهان كنوني، دوري از اين راه و آيين است.
رئيس جمهور در بخش ديگري از اين پيام مي افزايد: خوشبختانه مطالبه تغيير و تحول اساسي در جهان به عنوان يك مطالبه واقعي از روند رو به رشدي برخوردار است. اميدوارم با تلاش جمعي، اراده لازم براي تحول مبنايي در اهداف و مقاصد اجرايي گردد و اخلاق، معنويت، عدالت و محبت در تمامي عرصه ها جاري گردد تا آزادي تاريخي و ذاتي انسان براي نيل به صلح، برادري، امنيت و رفاه در سايه خداپرستي و عدالت محقق گردد.
احمدي نژاد در ادامه ضمن آرزوي ظهور مصلح و موعود امم و حضرت عيسي مسيح(ع) كه همه انبياي الهي، به روشني به تحقق آن وعده داده اند، اظهار اميدواري كرد: سال جديد، سال توام با آرامش، بهروزي و اعتلاي عزت و سعادت جامعه بشري باشد.

هياتي از پارلمان اروپا براي تقويت روابط به تهران مي آيد

سخنگوي وزارت امور خارجه از سفر تعداد قابل توجهي از نمايندگان و روساي برخي كميسيون هاي پارلمان اروپايي در آينده نزديك به ايران خبر داد.
«رامين مهمانپرست» افزود: در جريان اين سفر مسايل و موضوع هاي مختلف مربوط به ايران و اتحاديه اروپا مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت.
مهمانپرست اين سفر را در چارچوب برنامه هاي منظم ميان مجلس شوراي اسلامي و پارلمان اروپايي دانست و آن را در تقويت روابط دو طرف در زمينه هاي گوناگون مفيد ارزيابي كرد.
سخنگوي دستگاه ديپلماسي مطرح شدن موضوع هسته اي ايران و نيز حوادث اخير كشور را در جريان ديدار هيات پارلمان اروپايي با همتاياي خود در مجلس شوراي اسلامي منتفي ندانست و گفت: هدف اصلي از انجام اين سفر تقويت روابط دوجانبه است و با توجه به اينكه در ديدارهاي ميان دو طرف مسايل و موضوع هاي گوناگون مرتبط به طرفين مورد بحث و گفت وگو قرار خواهد گرفت، طبيعي است اگر صحبتي هم در خصوص موضوع هسته اي يا حوادث اخير به ميان بيايد.
به گزارش ايرنا مهمانپرست در خصوص اعلام مخالفت كنگره آمريكا با سفر هيات پارلمان اروپا به تهران گفت: تصميم ها براي انجام اين سفر نهايي شده و طرف ايراني موافقت خود را با درخواست طرف اروپايي براي انجام سفر به تهران اعلام كرده است و اينگونه مخالفت هاي مداخله جويانه تاثيري بر اراده و تصميم دو طرف ندارد.
وي با بيان اينكه هنوز زمان مشخصي براي سفر هيات اروپايي به تهران تعيين نشده است، گفت: برنامه ريزي براي تنظيم زمان مناسبي براي انجام اين سفر در حال انجام است و تلاش بر اين است تا اين برنامه با ديگر برنامه ها تداخل نداشته باشد.
روزنامه آمريكايي «وال استريت ژورنال» هم در گزارشي از سفر يك هيئت 11 نفره پارلمان اروپا طي هفته آتي به تهران خبر داد.
خبر اين سفر كه گفته مي شود طي چند روز آينده انجام خواهد گرفت، خشم مقامات آمريكايي به ويژه قانونگذاران اين كشور را برانگيخت به گونه اي كه 15 عضو مجلس نمايندگان آمريكا در نامه اي خطاب به پارلمان اروپا مدعي شدند اين سفر مي تواند پيام نادرستي را براي ايران ارسال كند و تلاش هاي بين المللي براي توقف برنامه هسته اي اين كشور را تضعيف كند.

علي اكبر ولايتي: اوباش و حاميان آنها با هتك حرمت روز عاشورا تيشه به ريشه خودشان زدند

مشاور مقام معظم رهبري در امور بين الملل تصريح كردكه اگر عده اي از اوباش در روز عاشورا به ساحت مقدس اباعبدالله الحسين هتك حرمت كرده و عد ه اي نيز از آنها حمايت كردند به نوعي تيشه زدن به ريشه خودشان است.
«علي اكبر ولايتي« در گفتگو با فارس در خصوص حمايت هاي برخي از كشورهاي غربي و رسانه هاي آنها از اغتشاشات اخير در ايران با بيان اينكه اين دخالت ها بي سابقه نبوده است، گفت: ما از گذشته و از زمان پيروزي انقلاب اسلامي شاهد اين گونه دخالت ها هستيم.
وي اظهار داشت: انقلاب اسلامي دست اين بيگانگان معارض را كه عمدتاً كشورهاي غربي هستند و منافع نامشروعي را براي خود در ايران تعقيب مي كنند، كوتاه كرد و از آن زمان تاكنون هيچ گاه نبوده كه رسانه ها و مقامات سياسي اين كشورها موضعي را اتخاذ كنند كه به نفع انقلاب اسلامي و ملت ايران باشد. به گفته ولايتي توقعي از اين رسانه ها و مقامات سياسي اين كشورها نيست كه در رابطه با اتفاقاتي كه در ايران رخ مي دهد موضعي را در جهت خواست اكثريت ملت ايران اتخاذ كنند. مشاور مقام معظم رهبري در امور بين الملل، تصريح كرد: اگر عده اي از اوباش در روز عاشورا به ساحت مقدس اباعبدالله الحسين و مراسم عظيمي كه همه جهان اسلام در بزرگداشت آن مشترك هستند، هتك حرمت كرده و عد ه اي از آنها حمايت كردند به نوعي تيشه زدن به ريشه خودشان است. اگر كساني در بين ملت ما هستند يا بودند كه احتمال حسن نيت در آنها را مي دادند با اين برخورد ضد اعتقادي كه آنها انجام دادند قطعاً موقعيتشان از قبل هم ضعيف تر شد.
وي همچنين جمهوري اسلامي ايران را يك قدرت منطقه اي خواند.

الرايه بررسي كرد
سردرگمي اسرائيل در قبال ايران

يك روزنامه عربي با پرداختن به خصومت رژيم صهيونيستي عليه ايران نوشت : به نظر مي رسد تل آويو با درك ناتواني خود در حمله به ايران و از طرفي ناتواني غرب در توقف برنامه هسته اي اين كشور، در سردرگمي كامل در برخورد با اين مسئله بسر مي برد.
به گزارش مهر، روزنامه الرايه قطر در مقاله اي نوشت: با شروع سال 2010 رژيم صهيونيستي با درك ناتواني خود در قبال راه اندازي حمله مستقل به ايران، تمام توان خود را بر توقف برنامه هسته اي اين كشور متمركز خواهد كرد.
بر اين اساس، سران جنگ طلب تل آويو به تقويت جبهه داخلي خود كه در معرض خطر حمله گروه هاي مقاومت است روي آورده اند. از ديگر سو صهيونيست ها با فشار بر روي آمريكا و اتحاديه اروپا آنان را به تنگ تر كردن عرصه بر ايرانيان در موضوع هسته اي تشويق مي كنند.
همچنين هم اكنون در ميان سرسخت ترين سران صهيونيست كه معتقد به تغيير واقعيت استراتژيك منطقه هستند، وحدت نظري در حمله به ايران وجود ندارد، چه بسا اختلافات ريشه اي نيز هست.
بر اين اساس، برخي از مقامات امنيتي صهيونيست اعلام مي كنند كه تنها ماموريت شان در سال 2010 جلوگيري از عملياتي كردن اقدامات احمقانه خواهد بود. در همين راستا آنان از دستگاه نظامي رژيم اسرائيل خواهند خواست كه از عرضه سناريوهاي پيچيده كه نتيجه اي بر آن مترتب نيست، جلوگيري كنند.
در ادامه اين مقاله آمده است : ديگر زمان آنكه از حمله محدود نيروي هوايي رژيم صهيونيستي به ايران، سخن به ميان آورده شود نيز گذشته است. اينجا دو مسئله مطرح مي شود : اول آنكه رژيم صهيونيستي در قبال راه اندازي هر گونه حمله اي عليه ايران، راي موافق واشنگتن را با خود به همراه ندارد.
از طرفي خود را مقابل واكنش ايران و ملت 70 ميليوني آن ناتوان ديده و از ارتكاب چنين اشتباه فاحشي اجتناب مي ورزد. بر اين اساس، به نظر مي رسد سران فعلي تل آويو با عبرت گرفتن از حمله آريل شارون در سال 1982 به لبنان و جنگ جرج بوش عليه عراق در سال 2003 ديگر از آغاز جبهه اي جديد كه موجوديت فعلي آنان را نيز در خطر قرار دهد، اجتناب ورزند.

اعتراف صهيونيست ها به پايان تاريخ مصرف موسوي (خبر ويژه)

سايت وزارت خارجه اسرائيل در تيتر صفحه اصلي خود نوشت «بيانيه جديد ميرحسين موسوي: من حاضرم شهيد شوم».
رسانه هاي ديگر وابسته به نظام سلطه نيز از اين بخش از ادعاهاي موسوي استقبال كردند. نشريه صهيونيستي اشپيگل براي خبر كوتاه خود اين تيتر را انتخاب كرد «موسوي مي خواهد در صورت نياز شهيد شود»! سي ان ان آمريكا هم تيتر زد «موسوي قسم مي خورد هر هزينه اي را براي مبارزه بدهد». وال استريت ژورنال هم نوشت «موسوي آماده براي شهادت». تيتر گاردين هم اين بود «موسوي آماده است براي اصلاحات جان بدهد».
به نظر مي رسد رسانه هاي عمده صهيونيستي، آمريكايي و انگليسي، تاريخ مصرف موسوي را پايان يافته مي بينند و تنها به مرده موسوي فكر مي كنند. نكته جالب در اين ميان، شهادت طلب! شدن رسانه هاي استكباري است. از سوي ديگر به نظر مي رسد آقاي موسوي با اظهارات مظلوم نمايانه مذكور، اقدام به فرار به جلو كرده تا از مسئوليت جان قربانيان حوادث 6 ماه گذشته شانه خالي كند. اين در حالي است كه وي از سوي خانواده خواهر زاده خود نيز كه روز عاشورا در خياباني خلوت توسط تروريست ها جان باخت، مورد اعتراض جدي قرار گرفته است. خانواده هاي برخي از قربانيان مي گويند موسوي فرزندان آنها را قرباني جاه طلبي و عقده هاي ناكام خويش كرده است.
گفتني است سازمان هاي جاسوسي سيا، موساد و اينتليجنس سرويس سابقه ديرينه اي در استفاده حداكثري از مهره هاي استخدام شده و سپس قرباني كردن آنها و بهره برداري هاي تازه دارند و اين در حالي است كه ملت ايران منتظرند سران فتنه در دادگاه پاسخگوي جنايات و خيانت هاي خود باشند.

هاآرتص: سال جديد ميلادي هم سال موفقيت ايران است (خبر ويژه)

يك روزنامه صهيونيستي اعلام كرد: سال ميلادي جديد (2010) هم سال موفقيت ايران خواهد بود.
هاآرتص در تحليلي نوشت: از سال 2005 تاكنون هر سال مي گوييم امسال هم سال ايران است. توقف برنامه هسته اي ايران مدت هاست به اولويت سياست خارجي اسرائيل تبديل شده است. پيش بيني مي شود قدرت هاي بزرگ نتوانند ايران را وادار به توقف برنامه هسته اي كنند. در اين شرايط اسرائيل تلاش مي كند گزينه نظامي را مجددا مطرح كند. اما استفاده از زور به عنوان يك گزينه غيرممكن براي اسرائيل تبديل شده است. لازمه اقدام نظامي گسترش دايره امنيتي است تا اتفاق جنگ با حماس و حزب الله تكرار نشود. در آن دو جنگ اسرائيل به شدت از حملات طرف مقابل ضربه خورد.
هاآرتص اضافه مي كند: اما همه چيز به اين ختم نمي شود. اسرائيل نمي تواند به تنهايي دست به حمله به ايران بزند تا غربي ها به اسرائيل چراغ سبز نشان نداده يا حداقل حمايت ها را از حمله به ايران از خود نشان ندهند، اسرائيل نه تنها حمله اش با شكست مواجه خواهد شد بلكه متحمل خسارات سنگين و جبران ناپذيري خواهد شد كه تصور عواقب آن به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست. بسياري از فرماندهان نظامي به ويژه در ميان نيروهاي هوايي اسرائيل بر اين باور هستند كه هرگونه حمله نظامي به ايران كار احمقانه اي است و حداقل در سال 2010 دست به اين كار زدن بازي با آتش است. آنها معتقدند تا زماني كه مشكل غزه حل نشده هرگونه حمله نظامي فراتر از مرزهاي اسرائيل كاري احمقانه و مرگبار خواهد بود. اين مسئله غيرقابل انكار است كه اسرائيل هيچ استقلالي براي انجام حمله هوايي عليه ايران نخواهد داشت. جنگنده هاي اسرائيل به محض اين كه از مرزها فراتر روند و بدون اطلاع مجامع بين المللي دست به اقدامي بزنند با مشكل مواجه خواهند شد و اين مي تواند حمله را با شكست سنگين براي اسرائيل همراه كند. ايران 70 ميليون نفر جمعيت دارد و تا زماني كه حمايت آمريكا نباشد اسرائيل امكان انجام هيچ گونه عملياتي عليه تهران را ندارد.
هاآرتص در پايان نوشت: تاريخ جنگ، ثابت كرده تا زماني كه نقشه اي عملي براي جنگ بر روي ميز نداشته باشيد و آن نقشه مورد حمايت قدرت هاي بزرگ قرار نگرفته باشد، انجام هرگونه حمله اي خطرناك و توام با شكست خواهد بود. اين درسي است كه مناخيم بگين و آريل شارون در حمله به لبنان در سال 1982 و جورج بوش رئيس جمهوري سابق آمريكا در حمله به عراق در سال 2003 آموختند.

اعتراض ابطحي به سكوت خاتمي درباره حرمت شكني عاشورا (خبر ويژه)

رئيس دفتر و معاون حقوقي و پارلماني خاتمي در زمان رياست جمهوري وي، از سران جبهه موسوم به اصلاحات خواست به خاطر مصلحت اين مجموعه، صراحتاً عليه عناصر ضدانقلاب كه به حرمت شكني در عاشورا پرداختند موضع بگيرند. پيشنهاد ابطحي در حالي مطرح مي شود كه خاتمي همچنان درباره آبروريزي روز عاشورا سكوت كرده و موسوي و كروبي هم به جاي محكوم كردن هتاكي، از عناصر جسارت كننده به ساحت امام حسين عليه السلام حمايت كرده اند.
ابطحي در وبلاگ خود نوشت: روز عاشورا روز مقدسي براي ملت هاي مسلمان به خصوص ايرانيان است و آنچه در اين روز اتفاق افتاد دل هاي عاشقان امام حسين(ع) را جريحه دار كرد. رفتارهاي ساختارشكنانه و ضددين و مقدسات ديني كه متاسفانه در روز عاشورا صورت پذيرفت، نمي تواند كار كساني باشد كه در چارچوب قانون اساسي و نظام به كانديداهاي مختلف راي دادند. بي شك اين رفتارها از سوي دشمنان دين و ملت برنامه ريزي مي شود تا خواست هاي منطقي و مدني جاي طرح و حضور نداشته باشند. اين نكته مهم را مخالفان دولت بايد بيش از ديگران توجه كنند و سريع تر و صريح تر و با شجاعت اين رفتارهاي ساختارشكنانه را محكوم كنند و از آن تبري بجويند و حساب خود را از اغتشاش و آشوب و حاميان خارجي آنان جدا كنند.
ابطحي همچنين نوشت: اصل حضور كم نظير مردم در مراسم راهپيمايي براي دفاع از مقدسات حسيني برآمده از عمق اعتقاد آنان به امام حسين نشئت گرفته بود. اگر واقع بين باشيم و دل در گروي موفقيت ايران داشته باشيم عقلا و شرعاً راه ديگري جز پذيرش رهبري واحد و كشاندن سقف اختلافات به زير چتر رهبري نظام امكان پذير نيست. اين واقعيت را از زبان همه رهبران جنبش فعلي سبز و اصلاحات، بعد از آزادي از زندان به طور مستقيم شنيده ام كه ضرورت دارد شجاعت بيشتري به خرج دهند و آن را صريحاً اعلام نمايند و از اين طريق مطالبات زير سقف نظام و قانون اساسي را پي گيري كنند. اهانت به رهبري كه سمبل وحدت ملي است خراب كردن بنيان كشوري است كه همه ما در اين قايق سواريم. در مورد حوادث روز عاشورا جا داشت كه همه موضع گيري كنند. افتادن در دام افراطيون يا نداشتن شجاعت براي ابراز آنچه باور دارند، زيبنده نيست.

رفوگري بيانيه اي با تاروپود «خستگي» و «انفعال» (خبر ويژه)

بيانيه اخير يكي از سران فتنه درباره حوادث روز عاشورا با واكنش هاي مختلف در محافل ضد انقلاب مواجه شده است. هر چند موسوي در اين بيانيه علناً حرمت شكنان عاشوراي حسيني را مردم خداجو خواند و از آنها دفاع كرد اما برخي عناصر و رسانه هاي ضد انقلاب، محتواي كلي بيانيه اخير وي را «از سر خستگي» و «انفعال» توصيف كردند. در عين حال برخي از اين محافل تصريح كردند بيانيه مذكور مانند بسياري از مواضع قبلي موسوي براي اختلاف افكني در ميان جبهه طرفدار انقلاب است.
ارزيابي منفي از بيانيه سردرگم موسوي به حدي بود كه بارها در تحليل ها به آن اشاره شد. مثلاً عباس عبدي به «فرارو» گفت: استفاده از كلمه عقب نشيني براي بيانيه آقاي موسوي استفاده مناسبي نيست. سايت گويا نيوز (ارگان رسمي سازمان سيا) هم از قول روزبه ميرابراهيمي روزنامه نگار فراري مقيم آمريكا نوشت: برخي اين بيانيه را نشانه خستگي و عقب نشيني موسوي ياد كردند اما اين گونه نيست. سياست دنياي واقعيت هاست و هر كه در راه توهم يا «يوتوپيا» قدم بگذارد محكوم به فناست البته اين بدان معنا نيست كه بايد بي آرمان بود.
اين سايت همچنين از قول سعيد قاسمي نژاد عضو متواري گروهك ادوار تحكيم نوشت «كساني بيانيه هفدهم موسوي را سازش يا عقب نشيني خوانده اند. مردي كه مي گويد آماده اعدام و شهادت است، چه نشانه اي از عقب نشيني بروز داده است. اين بيانيه يكي از شجاعانه ترين و درخشان ترين ]![ بيانيه هاي اوست... بيانيه موسوي آن قدر اغواگر است كه مي تواند افرادي را تحريك كند، پيش از هركس آن نيمه مرد ناتمام طعمه را مي گيرد و به رهبري نامه مي نويسد. موسوي خود را از مرحله فراخوان دهنده به حضور در خيابان به مرحله كسي كه قدرت مذاكره و چانه زني دارد بركشيده و از سوي ديگر شكاف در اردوي دشمن را فعال كرده است.
سايت بالاترين هم روز جمعه نوشت: از امروز صبح كه بيانيه موسوي صادر شده، مباحثات زيادي را بين حاميان موسوي باعث شده است اما به نظر مي رسد اين بيانيه با هدف انداختن توپ در زمين نظام و احتمالاً ايجاد بحث و اختلاف بين آنها و فرسايش دادن هر چه بيشتر آنها صادر شده و لزومي ندارد ما انرژي و وقت خود را با مباحثه بر سر اين بيانيه هدر دهيم. به همين دليل هم دليلي ندارد برنامه هاي از پيش برنامه ريزي شده را به خاطر صدور اين بيانيه معلق كنيم و يا تمركزمان را برداريم. ما مخاطب اين بيانيه نبوده ايم.
اما سايت ايران گلوبال از قول سردبير اخراجي راديو زمانه (جامي) نوشت: از گوشه و كنار مي شنويم كه اين بيانيه نشانه خستگي يا سازش با حاكميت است. محسن رضايي هم با اعلاميه اي كه داده در همين خيال است و مي گويند همين كه رضايي به ميدان آمده لابد نشانه اين است كه هاشمي هم پشت ماجراست.ماجرا اين طور نيست... موسوي دولت را بي كفايت مي داند و به جاي خيابان خواستار استفاده از اهرم پارلمان است. موضع موسوي عليه رهبري است.
البته تقلاي كساني نظير افراد ياد شده تقلاي بي حاصل به نظر مي رسيد چرا كه راهپيمايي سيل آسا و چندميليوني روز عاشورا در تهران خيال «فشار از پايين، چانه زني در بالا» را يكجا به كابوسي براي ضد انقلاب و عناصر فرصت طلب بدل كرد و جمع «حادثه روز عاشورا» (جولان موقت و فرار گروه هاي چند ده نفره ضد انقلاب) و «راهپيمايي بزرگ روز چهارشنبه» با قدرت نمايي ده ها ميليون ارادتمند اسلام و انقلاب نشان داد كه سران فتنه و حاميان خارجي آنها منزوي تر از هميشه در ايران هستند. اين انفعال و انزوا البته در بيانيه موسوي هم موج مي زند به ويژه آنجا كه مجبور مي شود با انكار آن ده ها ميليون (قاطبه 40 ميليون ايراني بصير حاضر در انتخابات) مجبور مي شود تجمع اوباش ضد انقلاب را به عنوان «مردم» معرفي كند!
با وجود تقلاي عناصر ضد انقلاب براي رفوگري بيانيه منفعلانه موسوي، يكي از اين عناصر در سايت گويانيوز به واقعيت ماجرا پرداخت و با استفاده از ادبيات قماربازان! نوشت: «آقاي موسوي ممنون كه بالاخره به سخن آمديد. در ايام قديم، بيست و يك بازها وقتي ورق مي گرفتند، ورق دوم را كه نمي دانستند چيست، چند بار روي ورق اول مي ماليدند با اين اميد كه ورق گرفته شده كارت مورد نظر آن ها باشد. البته آن ها نيك مي دانستند كه ورقي كه گرفته اند با سابيدن و ماليدن عوض نمي شود ولي به هر حال اين كار از نظر رواني به آنها آرامش و اميد مي داد شايد توفيقي حاصل شود و در اثر اين سابيدن و ماليدن معجزه اي رخ دهد و عدد دلخواه به دست آيد. اكنون وقت سابيدن و ماليدن كساني كه بيانيه شما را خوانده اند رسيده است. بايد اين بيانيه را آن قدر ماليد و سابيد تا چيزي از آن در بيايد. اما اين جانب كه زياد به قواعد بازي بزرگان آشنا نيستم، ورق شما را همان طور كه هست مي خوانم. روي ورق دهي كه جنبش سبز كشيد، نه آس، نه 10، نه 9، بلكه ورق 2 آمده است. ورقي كه با سابيدن و ماليدن تبديل به آس نخواهد شد... من قصد ندارم چيز ناممكن از شما بخواهم. حد و اندازه هاي شما را نيك مي دانم. به بيانيه شماره 17 خط قرمز بكشيد».

اول ترسانديم نترسيدند، ما هم آنها را كشتيم! (خبر ويژه)

عاملان ترور دو روحاني برجسته اهل سنت در كردستان، در كشورهاي عراق و پاكستان و افغانستان آموزش ديده و از سوي برخي جريان ها در اين كشورها مورد حمايت هاي گسترده مالي قرار گرفته بودند.
شبكه پرس تي وي اخيراً گزارش مستندي را پخش كرد كه طي آن برخي تروريست هاي دستگير شده به تشريح ترور ماموستا شيخ الاسلام نماينده مردم كردستان در مجلس خبرگان و ماموستا برهان عالي امام جماعت مسجد قباي بهاران پرداختند. اين تروريست ها گزارشي از فعاليت گروه هاي تروريستي سلفي و وهابي در 3كشور ياد شده ارائه كردند.
يكي از سردسته هاي اين گروه تروريستي درباره ترور ماموستا برهان عالي امام جماعت مسجد قباي بهاران گفت: ما چندين بار تلاش كرديم كه به گونه اي وي را بترسانيم اما اين تلاشها نتيجه نداد و تصميم گرفتيم كه وي را ترور كنيم.
وي كه فرهاد نام داشت در ادامه به ترور ماموستا شيخ الاسلام اشاره نمود و گفت: دو نفر از بچه هاي گروه را براي شناسايي مسجدي كه ماموستا شيخ الاسلام در آنجا امام جماعت بود اعزام كردم كه قرار بود محل را شناسايي تا در فرصتي مناسب وي را ترور كنيم كه وقتي برگشتند اعلام كردند ماموستا شيخ الاسلام را ترور كرده و موفق به فرار شده اند.
در اين گزارش به قتل يكي از طلافروشان سنندج و همچنين ترور ناموفق دو تن از قضات دادگستري كردستان نيز اشاره شد و تروريستها اعلام كردند اين طلا فروش سنندجي را هم آنها ترور و حدود نيم كيلوگرم طلا را از مغازه اش دزديدند تا در راه برنامه هاي خود هزينه كنند.
شايان ذكر است دستگاه جاسوسي آمريكا و انگليس و اسرائيل در پروژه هاي مشترك با همكاري رژيم سعودي و بخشي از دستگاه اطلاعاتي پاكستان اقدام به تربيت و به كارگيري تروريست هاي وهابي و سلفي در كشورهاي منطقه به ويژه عراق و ايران مي كنند. طي چند ماه اخير دو ترور وحشيانه عليه اهل سنت در كردستان و سيستان و بلوچستان صورت گرفت. در عمليات تروريستي سيستان و بلوچستان، شماري از سرداران خدمتگزار سپاه نيز به شهادت رسيدند.
وجه مشترك چهره هاي ترور شده تلاش براي نزديكي شيعه و سني و معرفي چهره واقعي استكبار جهاني و عوامل آنها در منطقه بود.