(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 26 فروردين 1389- شماره 19620
 

قدرت سرمايه داران صهيونيست در هاليوود
معضل تهرانيزه بودن سينماي ايران
نقد فيلم «هيچ» اثر عبدالرضا كاهاني هيچ و پوچ ...و باز هم هيچ !
فرار از زندان ايلام به روش هاليوودي!
لزوم استمرار سريال ضدصهيونيستي با همكاري صدا و سيما
شماره جديد صحنه و بررسي تعهد در تئاتر
مرور خاطرات دفاع مقدس در راديو ايران



قدرت سرمايه داران صهيونيست در هاليوود

وبلاگ «سينما ساحل نجات صهيون» به بهانه ستايش يك فيلم هاليوودي توسط منتقدان وطني نوشت: چرا در تحليل هايمان از هاليوود، قدرت سينماداران و سرمايه داران و توليدكنندگان و كارگردانان و گروه هاي فشار صهيونيستي را ناديده مي گيريم! اين است هوشمندي ايراني...!
در اين نوشته درباره «آواتار» جديدترين فيلم جيمز كامرون آمده است: بعيد است جيمز كامروني كه «ترميناتور» را با مضامين آخرالزماني صهيونيستي ساخته است، اكنون ضد صهيونيستي شده باشد... اصلا محال است كه در هاليوود و در تبليغات ميليوني فيلم آواتار، دست صهيونيست ها و شركت هاي بزرگ پخش فيلم صهيونيست و غلبه بيش از نوددرصدي صهيونيست ها در هاليود و شركت هاي توليد و پخش هاليوود را ناديده بگيريم. پس نقش سينماداران زنجيره اي صهيونيست را چه مي توان كرد؟! چطور چيزي حدود بيش از ده هزار سينما آواتار را به آن فروش ميلياردي رساندند! مگر بدون كمك صهيونيان ممكن است؟ آن هم از خالق ترميناتور صهيونيستي. ساده دلي و حماقت و بي سوادي و ندانستن تاريخ سينماست كه قدرت صهيون در هاليوود را ناديده بگيريم و در تحليل فيلم ها و مقدارفروششان، آن را به حساب نياوريم. اين تحليل ها ، فقط از فارغ التحصيلان بي سواد مجامع سكولار ممكن است نه منتقدان هوشيار و تيزبين، آواتار درباره تقليل و ريداكشن و آخرالزمان است، درباره كابالا و عرفان يهود و درخت حياط و...

 



معضل تهرانيزه بودن سينماي ايران

وبلاگ «زمبور» درباره تمركز موضوعات و داستان هاي بيشتر فيلم هاي ايراني در تهران نوشت: تهرانيزه بودن سينماي ايران بسيار شبيه آمريكاييزه بودن سينماي هاليوود است. محمد مهدي خالقي در اين وبلاگ عنوان كرد: حدود 35 درصد مردم ايران در روستاها زندگي مي كنند؛ اما وقتي فيلمسازان ما بيشتر از ايران گردي، فيلمهاي هاليوودي نگاه مي كنند و به جشنواره هاي خارجي مي روند و وقتي فرهنگ تهراني در سينماي ايران قالب مي شود؛ به طور طبيعي تماس و درك روستاييان و شهرستانيها به وسيله فيلمسازان پايتخت نشين به مرحله اي مي رسد كه جز تصويري كج و معوج و غير واقعي از آنها در سينماي ايران ديده نمي شود. در اين انگاره روستايي ها و شهرستاني ها به دليل در تهران زندگي نكردن، بي فرهنگ، ابله، ساده دل، بي سواد، فقير و حتماً عشق تهرانند.

 



نقد فيلم «هيچ» اثر عبدالرضا كاهاني هيچ و پوچ ...و باز هم هيچ !

محمدرضا محقق
هيچ و پوچ سينماي عقب مانده ايران هر روز دارد مفنگي تر از گذشته يك به يك براي خود حجاب و رنگ و لعاب برمي سازد و مخاطب را در مردابي وهم انگيز و خرفت، مبتلا و بيچاره، رها مي كند.
سينمايي افليج و ناقص الخلقه كه با نگاهي به سر درهايش مي توان فهميد كه چند مرده حلاج است.
از اين طرف هرچه مي بيني بي مايگي و ابتذال و سخافت كه تك غنچه هاي استعداد و مجاهدت و تلاش را هم در خود هضم مي كند و از آن طرف انبوهي از تبختر و تفاخر و حرافي و البته بي سوادي و... و البته دزدي!
بله؛ كساني كه فيلم نمي بينند مگر براي سرقت ادبي. كتاب نمي خوانند، موسيقي فاخر و درست گوش نمي دهند و... اصلا اهل دقت در جان و جهان نيستند و آنوقت مي خواهند يك تنه زير يك خم سينما را بگيرند و با ادا و اطوار و افاده بر همه چيز فائق آيند!
اين وضع كلي سينماي ايران است. البته شمه اي از آن!
در اين ميان هر فيلمي كه نمايش داده شود، خواه ناخواه و كم و بيش تحت الشعاع همين وضعيت قرار مي گيرد.
و يكي در اين ميانه فيلم «هيچ» كه البته ويژگي هايي براي تأمل دارد و لغزش هايي براي عبرت و تأثر.
شايد مشكل اصلي «هيچ» ساخته عبدالرضا كاهاني اين باشد كه «قصه» ندارد. فيلم از اين جهت كاملا رها و بي سر و ته است. مجموعه اي از بازيگران با بازي هاي داغ و پر خون، در لوكيشني جمع شده اند و اين طرف و آن طرف مي روند بي آنكه قصه درست و درماني را براي مخاطب تعريف كنند و انسجام روايي قابل توجهي داشته باشند.
فيلم، از اين جهت كاملا مبتدئانه و بلكه غيراصولي و بي فرجام و سرانجام است. ظاهراً كارگردان همه دلخوشي اش به اين است كه «لحظات»ي را در فيلمش پديد آورد كه به خودي خود مي تواند براي مخاطب جذاب باشد و او را بخنداند يا توجهش را جلب كند و همين امر باعث شده كه او از اين مهم ترين بعد سينما يعني قصه گويي صرف نظر كند!
«هيچ» بازي هاي خوبي دارد و در خلال آن، لحظات «خاص»ي را به صورت «بكر» و «بديع» براي مخاطب پديد آورده، اما اينها به هيچ وجه نتوانسته اند از «هيچ» يك فيلم «سينما»يي قابل دفاع و ارزشمند بسازد.
وقتي «قصه»ي يك فيلم به كلي و از اساس دچار مشكل باشد و يا مثل «هيچ» اساساً قصه اي در كار نباشد و تصاوير و آدم ها و بازي ها و لوكيشن و ديگر مؤلفه هاي سينمايي بر مبنا و پايه اي ديگر غير از «قصه» بنا شده باشد، آنوقت فيلم مصداق تام و تمام خانه از پاي بست ويران مي شود و ديگر نمي توان آن را شامل ارزش يابي ها و ارزشگذاري هاي سينمايي به معناي درست و استانداردش فرض كرد. مگر اينكه تنها و صرفاً در همين رفت و آمدهاي لحظه اي و لحظات ناشي از موقعيت هاي طنز يا هجو يا اتفاقات خاص به وجود آمده ميان بازيگران، در آمد و شد بود و ماند و بيش و پيش از اين توقعي از كارگردان و ساخته پر سر و صدايش نداشت.
فيلم «هيچ» بازي هاي نسبتاً خوبي از بعضي از كاراكترهايش عرضه كرده كه قطعاً بهترين آنها بازي نگار جواهريان است كه در مصادفت با آن در فيلم عزيز و سربلند «طلا و مس» بازي كاملا متفاوتي از خود بر جاي گذاشته و نمودار يك بازيگر توانمند و خلاقه شده كه مي تواند اميد زيادي به حضور حرفه اي و ارزشمند او در عرصه بازيگري در سينماي ايران داشت.
اما «هيچ» شايد- و بايد- خود را مرهون همان لحظه ها بداند كه آفريده و همان خرقه ها كه دريده و همان- به اصطلاح- نكات ممنوعه كه در خود هضم نموده و به تصوير كشانده. اگر محتوا و فحواي فيلم كه پيوندي منجسم هم با ساختار- و قصه اش- ندارد، در همين آمد و شدهاي لحظه اي «گرفتار» آيد و همه چيز خود را فداي مقاديري خرق عادت و خلاف آمد عادت- البته در گمان فيلمساز- گرداند، خوب البته اين فاجعه بزرگي است و خطاي محاسباتي فاحشي!
گو اينكه فيلم به رسم جشنواره فجر اخير در سئانس ممنوعه- همان آخر شب به شيوه شبكه هاي ماهواره اي مدعيان- به نمايش درآمد و همچون اقران و امثالش «در آتشكار» و «صد سال به اين سال ها» و «زمهرير» و... در مظان اتهامي شكننده و پرحاشيه، واگويه اي از مكنت و محنت سينمايي- تابوشكني خود به نمايش گذاشت كه البته شايد چندان كارگر نيفتاد و شايد مخاطب چشم و دل سير سينماي امروز ايران، ديگر نتواند به اين قافله غافل روي خوش نشان دهد و شايد تنها ريشخندي و تلخندي كوتاه و ترد نصيب سازنده فيلم كند و رد شود و شايد سينماي ايران در فيلمي مثل «هيچ» و امثالش به اينجا رسيده باشد كه چنين فرجامي را براي خود ساخته و بدان رضايت هم داده باشد.
و مگر جز اين است كه دستاورد و عقبه فكري و سواد و بينش عملي كارگردان هر فيلمي جز در آنچه روي پرده سينما به نام او مي بينيم در جاي ديگري ظهور و بروز ندارد و اگر هم داشته باشد به كار مخاطب و منتقد نمي آيد، حال اين حواشي چه در روزنامه ها و مجله ها باشد و چه در حرف هاي وصله پينه شده كارگردان يا ديگران به فيلم.
مي ماند آن نكات و لحظات ممنوعه اي كه مثلا در فيلم از آنها عبور شده و تابوشكني هايي كه در آنها اتفاق افتاده. عجب حكايتي شده اين ممنوعيت ها و عبورها و شكنندگي ها و...
جان سينماي ايران در مذبله ابتذال و
باز توليد فيلم فارسي هاي سينماي منفور پيش از انقلاب دارد بالا مي آيد و سطحيت و مبتذل سازي، ميدان سينماي بدنه كشور را معركه حرافان بيسواد و آبشخور مزوران نان به نرخ روز خور كرده، آن وقت فيلمساز ما همه فكر و ذكرش اين است كه فلان ديالوگ و بهمان دهن كجي را چه جوري بگنجانم كه هم فحشم را داده باشم هم جان سالم به در ببرم!
بگذريم. فيلم «هيچ» تماماً از اول تا آخر مثل يك آنونس كش دار وطولاني است كه مي خواهد- مي خواهد؟- خودش را معرفي كند ولي نمي تواند و معلوم است كه نمي تواند.

 



فرار از زندان ايلام به روش هاليوودي!

دو زنداني در ايلام با الگو گرفتن از يك سريال هاليوودي- كه با مجوز رسمي منتشر شده است- از زندان فرار كردند.
براساس گزارش جهان، اخبار رسيده حاكي از آن است كه با وقوع انفجاري در مقابل ديوار زندان مركزي ايلام، دو تن از قاتلان محبوس در اين زندان، متواري شدند.
فرار زندانيان مزبور در حين انفجار، كه گويا با تعبيه يك بمب در كنار ديوار و همراه با برنامه ريزي قبلي صورت گرفته بود، منجر به مجروح شدن تعدادي از زندانيان و مأموران زندان گرديد.
نكته قابل توجه اين حادثه در اين است كه روش فرار قاتلان متواري مزبور، بيشتر شبيه به روش هاي معمول در فيلم هاي هاليوودي مي باشد خصوصا آنكه گويا حفر تونل و چيزهايي شبيه به اين نيز جزو مقدمات فرار آنها بوده است!

 



لزوم استمرار سريال ضدصهيونيستي با همكاري صدا و سيما

همكاري رسانه ملي، امكان ساخت و پخش سري سوم سريال ضدصهيونيستي تركيه را در ايران نيز فراهم مي كند.
عضو گروه تهيه كنندگان سريال ضدصهيونيستي «آيريليق» (جدايي) گفت: اگر مسئولان سازمان صدا و سيما و مقامات مسئول حمايت كنند امكان ساخت بخش هاي زيادي از سري سوم اين سريال در داخل ايران وجود دارد. «جليل اصغري» در مصاحبه با سوره سينما، ادامه داد: اين سريال با محوريت مبارزه با تروريسم تاكنون در دو سري ساخته شده است كه سري دوم آن به بحث صهيونيسم به عنوان بزرگترين تروريسم دولتي در جهان اشاره دارد. وي اضافه كرد: سري اول سريال «جدايي» كار مشتركي بين ايران و پنج كشور منطقه است كه درصدد بازگويي ظرفيت كشورهاي مسلمان در رهايي بخشي از وابستگي هاي رايج مي باشد. اصغري اظهار داشت: سري اول سريال تلويزيوني در راستاي ارتقاي همكاري هاي فرهنگي و با حضور هنرمندان كشورهاي تركيه، ايران، آذربايجان، گرجستان، ارمنستان و تركمنستان توليد و پخش شده است و سري دوم با همكاري كشورهاي لبنان، سوريه، فلسطين با موضوع مبارزه با صهيونيسم توليد و در حال پخش است. اصغري تأكيد كرد: سري سوم اين سريال در مراحل
پيش توليد به سر مي برد كه در صورت حمايت مسئولين مي توانيم به وسيله ارتباطات و رايزني با كمپاني توليد اين فيلم، بخش زيادي از اين سريال را در ايران جلوي دوربين ببريم.

 



شماره جديد صحنه و بررسي تعهد در تئاتر

فصلنامه تخصصي تئاتر «صحنه» با پرونده ويژه «تعهد در تئاتر» منتشر شد. در اين پرونده، مقالاتي درباره تئاتر متعهد و تعهد در تئاتر، به قلم فرهاد ناظرزاده كرماني، نصرالله قادري، هوشنگ جاويد، سعيد هاشم زاده، مهرداد راياني مخصوص، سيدحسين فدايي حسين، حسين فرخي و... چاپ شده است.

 



مرور خاطرات دفاع مقدس در راديو ايران

«يادمان باشد» برنامه اي جديد از گروه حماسه راديوايران است، كه به مرور خاطرات دوران دفاع مقدس مي پردازد.
ويژه برنامه يادمان باشد از شنبه تا چهارشنبه بعد از خبر ساعت 17 به مدت 15 دقيقه به سردبيري آرمان ستوده و كارشناس خبري سيدكمال هاشم زاده پخش مي شود.
در اين برنامه خاطرات جانبازان، سربازان بي ادعا و آزادگان دفاع مقدس دهه افتخارآفرينان كه هشت سال جنگ تحميلي و نبرد نابرابر با دشمن جان فشاني كردند، بيان مي شود.
همچنين خاطراتي از دفتر شب خاطره حوزه هنري كه پنج شنبه هاي اول ماه برگزار مي شود ضبط و در اين ويژه برنامه پخش مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14