(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 31  مرداد 1389- شماره 19723

هشدارهايي براي سرطان پوست
ماه خشك است
چرا زنان با مردان متفاوتند؟
درمان با انرژي هسته اي
5 غذايي كه باعث افزايش هوش كودكان مي شود
دوربين هايي كه مي شنوند
تكنولوژي ذرات هوشمند



هشدارهايي براي سرطان پوست

سرطان پوست در جهان روز به روز در حال گسترش است.
در حال حاضر در ايالات متحده از هر 80 نفر، يك نفر در معرض خطر ابتلا به سرطان پوست قرار دارد، در حالي كه اين آمار در دهه 1940 يك نفر در هر 6 هزار نفر بوده است. از اين رو كارشناسان تخمين مي زنند تا سال 2020 اين ميزان به 50 درصد افزايش يابد.
در حال حاضر كشنده ترين نوع سرطان پوست ملانوما نام دارد كه مي توان خيلي سريع در قسمت هاي مختلف بدن از طريق خون پخش شود. چنانچه «ملانوما» زود تشخيص داده شود تا 95 درصد احتمال درمان آن وجود دارد، در غير اين صورت مرگ حتمي است. بيشترين مبتلايان اين بيماري افراد داراي موهاي بلوند، چشم هاي روشن و پوست روشن هستند، چون پوست روشن زود مي سوزد و تبديل به كك و مك مي شود. داشتن خال زياد نيز مي تواند خطرناك باشد. علاوه بر آن داشتن يك يا چند مورد از فاكتورهاي زير نيز خطر ابتلا به سرطان پوست را افزايش مي دهد.
براساس آمارها، آمريكايي هاي سفيدپوست 10 برابر بيشتر از آمريكايي هاي آفريقايي در معرض خطر ابتلا به سرطان پوست قرار دارند.
اطلاعات پزشكي نشان مي دهد كه چنانچه يك يا چند نفر از اقوام نزديك فرد به «ملانوما» مبتلا شده باشد، خطر ابتلا به سرطان پوست بيشتر مي شود. همچنين زندگي در مناطق با درجه حرارت بالا احتمال ابتلا به سرطان را بيشتر مي كند.
از سوي ديگر هر چه سن بالاتر برود، خطر ابتلا به سرطان پوست بيشتر مي شود، اين خطر از 50 سال به بالا خيلي بيشتر است.
در بيش از 90 درصد موارد سرطان پوست وقتي اتفاق مي افتد كه فرد در معرض اشعه هاي فرابنفش ساطع شده از نور خورشيد يا لامپ هاي سولاريوم قرار بگيرد.
افرادي كه قبلاً براثر آفتاب دچار سوختگي شده و بدنشان تاول زده است، بيشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پوست قرار دارند. خواه اين سوختگي در اثر نور خورشيد، تخت هاي سولاريوم و لامپ هاي آن، يا ناشي از اشعه ايكس و اشعه هاي راديو اكتيو باشد.
پزشكان تأكيد مي كنند اگر در كودكي نيز بيش از يك بار دچار سوختگي شده باشيد، خطر ابتلا به سرطان پوست در جواني افزايش پيدا مي كند.
درمان اين بيماري بستگي به اندازه، نوع، عمق و محل سرطان دارد. بيشتر مبتلايان احتياج به عمل جراحي دارند، براي از بين بردن سلولهاي بدخيم از فريز كردن، اشعه ليزر و از بين بردن به وسيله حرارت و گرما استفاده مي شود. البته برخي از افرادي كه به سرطان مبتلا مي شوند، ممكن است مجبور به برداشتن غدد يا منطقه بزرگي از پوست خود شوند.
اشعه ايكس و راديوتراپي هم سلول هاي سرطاني را از بين مي برد. شيمي درماني و درمان بيولوژيكي نيز از ديگر راه هاي درمان است. ملانوماي پيشرفته با شيمي درماني يا درمان بيولوژيكي درمان مي شود، در درمان بيولوژيكي از سيستم دفاعي بدن براي جنگ با سرطان استفاده مي كنند.
محققان مي گويند: استفاده از دستگاه سولاريوم و حمام آفتاب گرفتن از علل اصلي ابتلا به سرطان پوست است، اما متأسفانه كسي به هشدارها توجهي ندارد.
آنان معتقدند محافظت در برابر نور خورشيد براي هر فرد لازم و ضروري است و بايد از كرم هاي ضدآفتاب با مقاومت SPF حداقل 15 استفاده كرد. اين كرم ها تا 93 درصد جلوي اشعه هاي فرابنفش را مي گيرد.
اين نكته را نيز بايد در نظر داشته باشيد كه از كرم هاي ضدآفتاب بدون روغن استفاده كنيد تا روغن بيش از حد آنها در زير پوست انباشته نشود. همچنين كرم ها بايد حاوي «دي اكسيد تيتانيوم» باشند. زيرا به بدن در زمينه عكس العمل در برابر اشعه هاي فرابنفش كمك مي كند. استفاده از كرم ضدآفتاب محدوديت سني ندارد و حتي از كودكي توصيه مي شود.
اشعه هاي فرابنفش نور خورشيد در برابر يك ماده شيميايي به نام «ملانين» كه در پوست بيشتر افراد وجود دارد، عكس العمل نشان مي دهند. ملانين اولين وسيله دفاعي بدن در برابر آفتاب است، اين بخش اشعه هاي خطرناك فرابنفش را جذب مي كند. هرچه رنگ پوست تيره تر باشد، ملانين بيشتري براي حفاظت از خود دارد و هر چه ملانين در پاسخ به اشعه آفتاب افزايش پيدا كند، رنگ پوست برنزه تر و قهوه اي تر مي شود.
پزشكان معتقدند 15 دقيقه يا كمي بيشتر در طول هفته در معرض آفتاب قرار گرفتن، حتي بدون استفاده از كرم و لوسيون مفيد است، زيرا ويتامين D مي تواند 30 درصد از مرگ بيماران مبتلا به سرطان جلوگيري كند.
سرطان بيماري است كه بين افراد ميانسال بسيار شايع است. زيرا بدن افراد در اين سنين قادر به ساختن ويتامين D لازم و مورد نياز نيست.
البته مي توان ويتامين D را از طريق غذاهايي مثل ماهي آزاد، ماهي تن، انواع ماهي هاي روغني و شير تأمين كرد. قرص هاي مولتي ويتامين نيز داراي مقداري ويتامين D2 و ويتامين A هستند كه مي توانند كمبود ويتامين را جبران كنند.

 



ماه خشك است

برخلاف آخرين گزارشهايي كه درباره ميزان آب موجود بر روي كره ماه ارائه شده، دانشمندان فكر مي كنند ماه شايد چندان نيز مرطوب نبوده و حتي كاملا خشك باشد.
در مطالعه اي كه توسط دانشمندان آمريكايي انجام شده و در نشريه ساينس به چاپ رسيده است، ايزوتوپهاي كلري كه توسط ماموريتهاي فضايي آپولو به زمين بازگردانده شده اند، مورد بررسي و تحليل دوباره قرار گرفته اند.
دانشمندان طي اين مطالعات اعلام كردند در زمان شكل گيري كره ماه، در اقيانوسهاي ماگمايي كه سطح آن را پوشانده بوده مقدار محدودي هيدروژن وجود داشته يا اصلا هيدروژني وجود نداشته است و اين مي تواند به اين معني باشد كه قمر طبيعي زمين هميشه به اندازه اي خشك بوده كه هرگز امكان شكل گيري حيات بر روي آن وجود نداشته است.
براساس يكي از نظريه هاي موجود درباره شكل گيري كره ماه، ميلياردها سال پيش جرمي در ابعاد مريخ با زمين جوان برخورد كرده و در پي آن ماه شكل گرفته است يعني حدود 5/4ميليارد سال پيش ماه متبلور و منجمد شده است.
قبل از سرد شدن، اقيانوسي از ماگما بر روي سطح ماه جاري بوده كه احتمال وجود مقادير زيادي آب در آن وجود داشته است. به گفته دانشمندان با سرد و متبلورشدن زمين، گازهاي آتشفشاني خود را به سطح زمين رسانده و بخار ناشي از آنها بخش بزرگي از اقيانوسهاي زمين را به وجود آورد در واقع اقيانوسهاي زمين از آبهايي كه در سنگهاي تشكيل دهنده زمين حل شده بودند به وجود آمده اند.
از اين رو دانشمندان گمان مي برند ماه نيز مي توانسته چنين دوراني را سپري كرده باشد، با اين تفاوت كه ماه بسيار كوچكتر از زمين است و نيروي گرانش در آن ضعيف تر از آني است كه بتواند آبهاي موجود بر روي سطح ماه را حفظ كند و از اين رو تمامي آب ماه در فضا پراكنده و ناپديد شده است.
دانشمندان به منظور بررسي اين موضوع بر روي سنگهايي كه توسط ماموريتهاي آپولو در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 از ماه به زمين آورده بودند، به مطالعه پرداختند. هميشه هدف نهايي از مطالعه اين سنگها يافتن نشانه هايي از آب دار بودن سنگها در زماني است كه منجمد شده اند.
از اين رو دانشمندان تصميم گرفتند بر روي آب دوست ترين عنصر موجود در اين سنگها يعني كلر مطالعه كنند. كلر يكي از حساس ترين نشانگرهاي ميزان هيدروژن به شمار مي رود و هرجا كه هيدروژن باشد، آب نيز هست.
محققان با مقايسه ميزان كلر موجود در سنگهاي نمونه ماه با سنگهاي زميني دريافتند نه تنها ميزان اين عنصر در سنگهاي ماه و زمين برابر نيست، بلكه برخلاف زمين كه ميزان اين ماده در تمامي سنگهاي آن تقريبا يكسان است، ميزان كلر موجود در سنگهاي ماه به شدت متغير است.
براساس اين نتايج دانشمندان اعلام كردند در صورتي كه صخره هاي كره ما از ميزان هيدروژني نزديك به هيدروژن موجود در سنگهاي زميني برخوردار بودند، ايزوتوپ كلر در آنها به اين ميزان پراكنده و محدود نبود. از اين رو با توجه به تغييرات شديد ميان اندك ميزان كلر موجود در سنگهاي ماه، دانشمندان اعلام كردند در زمان متبلور شدن اين سنگهاي بازالتي از اقيانوسهاي ماگمايي، ماه كاملا خشك و خالي از آب بوده است.
زماني كه زمين شناسان براي اولين بار بر روي نمونه هاي آپولو مطالعه كردند، با اطمينان از خشك بودن ماه خبر دادند. اما طي چندين سال گذشته مطالعه مجدد بر روي سنگهاي ماه فرضيه ديگري را مبني بر احتمال وجود آب بر روي اين كره تقويت كرد.
براساس گزارش بي بي سي، دانشمندان همچنين منشأ آبي كه تصوير رسوبات آن در بخش قطبي ماه توسط فضاپيماي چاندرايان به ثبت رسيده است را شهاب سنگهايي مي دانند كه با سطح ماه برخورد كرده اند.

 



چرا زنان با مردان متفاوتند؟

دليل تفاوت در رفتار و ذهنيت زنان و مردان اين است كه مغز آنها به لحاظ فيزيكي با هم متفاوت است.
براساس تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شده مغز زنان و مردان از نظر فيزيكي به وضوح با يكديگر متفاوت است. همچنين بين مدارهاي ذهني و مواد شيميايي انتقال دهنده پيام نيز در مغز زنان و مردان تفاوت محسوس و قابل توجهي وجود دارد.
اين تفاوت چنان بنيادين است كه در مطالعات نورولوژيك به اين موضوع اشاره شده و مي توان گفت دو نوع مغز انسان وجود دارد، نوع زنانه و نوع مردانه. جان گري روانشناس آمريكايي در كتاب مشهورش «مردان مريخي، زنان ونوسي» (1992) مردان و زنان را متعلق به يك سياره دانسته است اما تا همين اواخر تفاوت هاي رفتاري، عاطفي و ذهني ميان مردان و زنان اغلب به بزرگسالي يا مسائل اجتماعي و تربيتي نسبت داده مي شد. اما اكنون اين ذهنيت تا حدود بسياري به چالش كشيده شده است. يكي از مهمترين مطالبي كه نظريه هاي پيشين را به چالش مي كشد، مطالعات نورولوژيك اخيري است كه نتايج آنها در مجله «نيو ساينتيست» به چاپ رسيده است و نشان مي دهد كه مغز مردان و زنان به لحاظ آناتوميك با هم متفاوت است. اين نتايج مي تواند به اين پرسش كه چرا بيماري هاي رواني كه اغلب مردان و زنان به آنها دچار مي شوند متفاوت است، يا آنكه چرا بعضي داروها روي يك جنس تأثير بهتري مي گذارند يا چرا زنان بيشتر به بيماري هاي مزمن دچار مي شوند، پاسخ دهد. هر چند هميشه اين موضوع تأييد مي شد كه بين زنان و مردان تفاوت هايي وجود دارد، اما تصور مي شد بيشتر اين تفاوت ها به هيپوتالاموس مركزي كه در مغز وظيفه كنترل ميزان مواد غذايي مورد نياز را برعهده دارد، باز مي گردد، در حالي كه تحقيقات اخير چيز ديگري را به اثبات رساند.
در اين بررسي ها كه در مركز پزشكي دانشگاه هاروارد صورت گرفت، مشخص شد بخش هايي در نيمه جلويي مغز كه تصميم گيري و حل مسايل را بر عهده دارند و همين طور بخش مربوط به عواطف در زنان بزرگ تر است. علاوه بر بخشي از هيپوكامپوس كه كنترل حافظه كوتاه مدت را برعهده دارد نيز در زنان حجم بيشتري دارد. در مردان نيز بخش غشاء آهيانه كه سيگنال هاي فرستاده شده از حواس را دريافت مي كند و همين طور در درك فضا دخيل است، حجم بيشتري از مغز زنان را دارد.
بخش «آميگدالا» نيز كه كنترل رفتارهاي عاطفي، جنسي و اجتماعي را برعهده دارد در مردان بزرگ تر است. دكتر لاري كاهيل از اعضاي انستيتو نوروبيولوژي آموزش و حافظه در دانشگاه كاليفرنيا با اشاره به اين بررسي ها مي گويد: «اين حقيقت كه به لحاظ اندازه اين بخش هاي مغز در زنان و مردان متفاوتند نشان دهنده آن است كه كاركردها و قابليت هاي متفاوتي نيز دارند.» از موارد مورد توجه در اين بررسي مراكز تحمل درد مغز بود كه براساس نتايج مكانيسم آن در زنان و مردان متفاوت است. اين نتيجه مي تواند توجيهي براي اين موضوع باشد كه چرا زنان بهتر و بيشتر مي توانند دردهاي مزمن را تحمل كنند و عكس العمل افراد به داروهاي مسكن متناسب با جنيست آنها متفاوت است.
در مقاله چاپ شده آمده: «زنان نسبت به مردان با داروهاي مسكن خانواده نالبوفين بهتر تسكين پيدا مي كنند، در حالي كه مردان به داروهاي مورفيني بهتر عكس العمل نشان مي دهند و داروهاي نالبوفيني درد را در درجه اول شدت مي دهند.» ممكن است با توجه به اين تحقيقات بتوان داروهاي مسكني توليد كرد كه در زنان تأثير بيشتري بگذارد.
مسائل مربوط به بيماري هاي رواني موضوع ديگري است كه نتايج اين تحقيقات مي تواند براي آنها توضيحي بيابد. زنان دو برابر بيش از مردان به افسردگي مبتلا مي شوند و اين ممكن است مربوط به ميزان انتقالات سروتونين در مغزشان باشد. از سوي ديگر احتمال ابتلا به اوتيسم، سندروم تورت، خوانش پريشي، اختلالات مربوط به تمركز و اسكيزوفرني در سنين پايين در پسران بيش از دختران است. براساس تحقيقات گروهي از دانشمندان دانشگاه مريلند، ممكن است عنصر هورمون مانندي به نام «پروستاگلانديس» كه به مذكر شدن مغز در زمان تولد مي انجامد نيز در بروز اين بيماري ها دخيل باشد. سوء مصرف مواد و اعتياد مي تواند گزينه ديگري باشد كه اين تفاوت آن را توجيه خواهد كرد؛ به عنوان نمونه احتمال استفاده مردان از كوكائين (شايد به دلايل اجتماعي) دو برابر بيش از زنان است، اما وقتي زنان از آن استفاده مي كنند بسيار سريع تر معتاد مي شوند و در مقابل ترك و درمان بسيار دشوارتر، عكس العمل مثبت نشان مي دهند.

 



درمان با انرژي هسته اي

استفاده از پرتودرماني در تشخيص و درمان بيماري و نيز استفاده از راديواكتيوها در پزشكي كه به عنوان پزشكي هسته اي معروف است، بخشي از كاربردهاي فيزيك هسته اي در عرصه پزشكي است.
پيشرفت فناوري هاي هسته اي به طور موازي تصويربرداري پزشكي را هم گسترش داده است به طور مثال دوربين هاي پرتوگاما، شتاب دهنده هاي مخصوص براي توليد ايزوتوپ هاي پزشكي و تكنيك هاي اعجاب انگيز براي به دست آوردن تصاوير اعماق مشخص بدن. اين شاخه تحقيقي را پزشكي هسته اي مي گويند كه زير نظر متخصصان فيزيك هسته اي است كه در همكاري تنگاتنگ با پزشكان براي توسعه و كاربرد اين تكنيك ها كار مي كنند.
فيزيكداني كه در بخش راديوتراپي كار مي كند، سه وظيفه مهم برعهده دارد.
نخست تعيين ميزان تابش توليد شده با يك ماشين درماني در شرايط استاندارد، يعني واسنجي ماشين Calibration.
دوم محاسبه دزي كه بايد به تومور و هر بافت طبيعي در بيمار داده شود.
و درنهايت تأييد اينكه مقدار صحيح تابش، به درستي در نواحي مناسب به بيمار داده شده است.
شايد شما هم تصوير يا عكس پرتو رونتگن (پرتوايكس) تشخيص از دندان ها يا ساير بخش هاي بدن را گرفته ايد. پرتو رونتگن در تشخيص بيماري ها كاربرد بسيار دارد. به گونه اي كه بيش از نيمي از مردم در سال حداقل يك تصوير پرتو رونتگن مي گيرند. كشف اين پرتوها مانند بسياري از دستاوردهاي مهم علمي، اتفاقي بود كه در سال 1895 از سوي وي.سي.رونتگن فيزيكدان آلماني در دانشگاه ورزبورگ هنگام آزمايش با پرتوهاي كاتودي صورت گرفت. او پس از چند روز اولين تصوير پرتو رونتگن (X) را از دست همسرش گرفت.
از آنجا كه پرتو X به سادگي از بافت هاي نرم بدن عبور مي كند ولي در استخوان به طور قوي تضعيف مي شود. عكاسي با پرتو X اطلاعات جامعي از ساختمان اسكلت بدن مي دهد در نتيجه در روش تشخيص پزشكي كه منجر به ترميم استخوان هاي شكسته مي شود ارزش بسيار دارد چرا كه پرتوهاي (X) ايكس به طور يكسان جذب همه مواد نمي شوند. اگر چنين بود كاربرد مفيدي در تشخيص نداشتند.
راديواكتيويته طبيعي براي فيزيكدانان شگفت انگيزتر از پرتوهاي رونتگن بود زيرا براي توليد پرتوهاي رونتگن انرژي الكتريكي لازم بود. درحالي كه راديواكتيويته طبيعي منبعي ثابت از ذرات پرانرژي را براي مدت زمان نامحدود بدون نياز به انرژي تأمين مي كرد. مادام كوري يكي از پيشگامان برجسته در اين زمينه است. وي كه از سال 1898 تا 1904 با همسرش پي ير كار مي كرد به جداسازي يك عنصر بسيار قدرتمند راديواكتيو، يعني راديم از چندين سنگ كاني اورانيم پرداخت. اين عنصر نقشي بزرگ در درمان سرطان ايفا كرد و امروزه هنوز هم كاربرد دارد.
واقعيت اين است كه راديواكتيويته طبيعي كمك بزرگي به دانش ما درباره هسته اتم كرده و پاره اي از پژوهش هاي اوليه «رديابي» در پزشكي با به كارگيري عناصر راديواكتيو طبيعي انجام گرفته است. با اين وجود، نقطه عطف در كاربرد راديواكتيويته در پزشكي، ساخت راكتور هسته اي هنگام جنگ جهاني دوم درباره پروژه بمب اتمي بود. راكتور هسته اي توليد بسياري از راديونوكليدهاي مصنوعي را به مقدار زياد ممكن كرد. از اين عناصر راديواكتيو در پزشكي براي پژوهش، تشخيص و درمان استفاده مي شود. در پايان دهه 40 ميلادي راديواكتيويته به دست آمده از راكتورها بيشتر در پژوهش هاي پزشكي كاربرد داشت تا تشخيص. مثلا راديواكتيو براي بررسي چگونگي كار بسياري از اندام ها و نيز تغييرات شيميايي كه در بدن رخ مي دهد به كار رفته است.
مفيدترين راديونوكليدها در پزشكي هسته اي آنهايي هستند كه پرتوهاي گاماگسيل مي كنند چرا كه پرتوهاي گاما قابليت نفوذ بيشتري دارند. يك عنصر راديواكتيو گسيل كننده گاما را كه درون بدن است مي توان از بيرون بدن شناسايي كرد.
يك كاربرد ساده و سريع اين تكنيك در اندازه گيري مقدار جذب يد در غده تيروئيد است.
يعني يد راديواكتيو بلعيده مي شود و شمارشگر پرتو گاما در نزديكي گردن ازدياد فعاليت را برحسب زمان، درحالي كه يد در غده تيروئيد متمركز مي شود، نشان مي دهد. در ابتدا يد 131 براي اين منظور به كار مي رفت كه يك محصول شكافت با نيمه عمر 8 روز است ولي از آنجا كه معمولا زمان لازم براي مشاهده غده تيروئيد از مرتبه ساعت ها است. چنين طول عمري خيلي زياد است و در نتيجه فعاليت در بدن به درازا مي كشد و بيمار دز زيادي دريافت مي كند. اما اكنون يد 132 با نيمه عمر 13 ساعت به طور گسترده اي به كار گرفته شده است و نيمه عمر اين ايزوتوپ نيز ايده آل است زيرا براي آزمايش 24 ساعته كافي است. در ضمن به آن اندازه كم است كه بعد از آزمايش دز زيادي در بيمار باقي نمي ماند.
كار كليه نيز با استفاده از تركيبي با ايزوتوپ يد 131 نشان داده شده است (سديم يد و هيپوريت) از طريق تزريق وريدي مورد بررسي قرار گرفته است. يك آشكارساز گاما هر كليه را زيرنظر مي گيرد و با مقايسه آهنگ پذيرش يد 131 و اختلاف آن در دو كليه چگونگي اختلال آنها را مشخص مي كند. ضمن اينكه بيمار دز نسبتا كمي را دريافت مي كنند زيرا تركيب راديواكتيو بعد از يك دور گردش كاملا از خون خارج و از كليه دفع مي شود.
برخي تصور مي كنند كه پرتودرماني روشي موقت در درمان سرطان است كه سرانجام با يك «درمان سرطان» جايگزين آن خواهد شد. اما در حال حاضر به كارگيري مناسب پرتودرماني بهترين راه براي زنده ماندن مبتلايان به سرطان است.
به عقيده پزشكان هسته اي پرتودرماني اگر در آغاز بيماري صورت گيرد، احتمال درمان بيش از 90 درصد است. اين شيوه درماني به اندازه جراحي شكل ظاهري بيمار را تغيير نمي دهد و از اين رو براي درمان سرطان هاي سر و گردن انتخاب مي شود.
ترجمه : عليرضا سزاوار

 



5 غذايي كه باعث افزايش هوش كودكان مي شود

محققان آمريكايي به اين نتيجه دست يافتند كه مصرف پنج ماده غذايي مي تواند باعث افزايش هوش كودكان شود.
اولين ماده غذايي ماهي سالمون يا آزاد است. اين ماهي منبع غني از پروتئين و اسيدهاي چرب چون امگا 3 است. اين مواد مي توانند سيستم عصبي را تقويت كنند.
دومين ماده غذايي سيب زميني شيرين است. بهتر آن است كه ابتدا سيب زميني را به ورقه هاي نازك بريده و با دارچين آن را دودي كنيد. اين ماده غذايي سرشار از آنتي اكسيدان و ويتامين A است و مي تواند با فعال كردن عصب ها، قدرت تفكر را بالا ببرد.
تخم مرغ سومين ماده غذايي است. بهتر است روز را با تهيه املت خوشمزه با تخم مرغ هاي تازه آغاز كنيد. تخم مرغ هاي خانگي منبع غني از چولاين است كه باعث گسترش فعاليت مغزي و حافظه مي شود، چولاين نوعي ويتامين حلال در آب بوده و جزو گروه ويتامين هاي B است.
توت فرنگي و قره قاط نيز جزو چهارمين مواد غذايي مفيد و مغذي براي كودكان به شمار مي آيند . مي توانيد با مخلوط كردن اين ميوه ها با ماست، يك دسر خوشمزه براي كودكان تهيه كنيد. اين ميوه ها سرشار از آنتي اكسيدان هستند كه ادراك، حافظه و ارتباط ذهني را در كودك تقويت كرده و باعث رشد فكري و قدرت تمركز مي شود.
پنجمين ماده مغذي براي كودكان حبوبات است. حبوباتي چون لوبيا چيتي، لوبيا قرمز، عدس، لپه و ساير حبوبات منبع غني از اسيدهاي چرب امگا 3 هستند كه باعث خون سازي و تقويت سلول هاي عصبي مي شوند. مي توانيد از اين حبوبات در سالاد، سوپ يا آش هاي مختلف استفاده كنيد.

 



دوربين هايي كه مي شنوند

در يكي از خيابان هاي اصلي و شلوغ شهر بيرمنگام انگليس يك دوربين هوشمند كنترل ترافيك نصب شده كه مي تواند صداها را تفكيك كند. اين دوربين مي تواند صداي خرد شدن يا سايش چرخ اتومبيل ها را حين تصادف از ديگر صداها تشخيص دهد.
به گزارش گاردين، دوربين هوشمند كنترل ترافيك با شنيدن اين صداها، خود به خود به سمت آن مي چرخد و از صحنه تصادف فيلمبرداري مي كند. دوربين مذكور «ماشين شنوا» ناميده مي شود كه صداها را درك مي كند و به خوبي به آنها واكنش نشان مي دهد.
در حال حاضر دستگاههاي مختلفي از سوني گرفته تا دوربين هاي امنيتي آنچه را مي بيند، تشخيص مي دهد و افراد و حركات مشكوك را شناسايي مي كند، اما كمتر سيستمي مي تواند خنده هاي يك كودك را از صحبت هاي خسته كننده و نيشخندهاي افراد حاضر در يك مهماني تشخيص دهد.
«مارك پلامبلي» استاد دانشگاه لندن بر اين باور است كه به زودي شاهد ظهور فناوري هاي نوين صوتي خواهيم بود. «پلامبلي» كه يكي از پيشگامان توسعه دستگاههاي ديجيتال با قابليت تشخيص صدا است، قرار است طي يك پروژه پنج ساله و با بودجه 2/1ميليون پوند، روي فناوري ماشين هاي شنيداري پيشرفته اي كار كند كه در زمينه سلامت، امنيت و صنايع خلاقانه كاربرد دارند .
«پلامبلي» مي گويد: «من قصد دارم همكاري گروههاي تحقيقاتي ماشين ها و دستگاههاي ديداري و حسگرهاي زيستي را با همديگر گسترش دهم تا به مباني اوليه و كلي تحليل صدا دست پيدا كنيم.»
تحليل ديداري، كار نسبتا آساني است، چون به طور كلي اشياي نزديك، اشياي دور را تار مي كنند، اما اين در حالي است كه صداي دوردست با وجود تمام صداهاي پس زمينه و زائد باز هم قابل تشخيص است و به گوش مي رسد. «پلامبلي» به دنبال دست يافتن به الگوريتمي است كه بتوان صداي مورد نظر را از صداهاي ديگر متمايز كرد.
از اين گذشته، اين فناوري بازار مناسبي را پيش رو دارد چون در حال حاضر شركت هايي چون گوگل، بي بي سي و شركت ساخت ابزار كمك شنوايي Oticon and Phonac از اين فناوري حمايت كرده اند.
اما تا زماني كه «پلامبلي» به اهداف تعيين شده اش دست پيدا كند، فناوري هاي شنيداري تنها صداهايي را شناسايي خواهد كرد كه برايش تعريف شده است.
براي مثال دوربين كنترل ترافيك مورد نظر مي تواند فيلم ها را هم براساس يك ترتيب خاص فهرست كند. «پاريس اسماراگديس» دانشمند ارشد تحقيقات آزمايشگاه فناوري هاي پيشرفته شركت Adobe مي گويد: «اگر تعداد زيادي فيلم داشته باشيد، دوربين كنترل ترافيك هوشمند مي تواند در ميان همه فيلم ها جست وجو كند و سكانس هايي را كه صداي شليك و تيراندازي در آنها وجود دارد، جدا و دسته بندي كند. در واقع طبقه بندي صوتي آسانتر از طبقه بندي تصويري است، چون به اين ترتيب مجبور نمي شود تمام صحنه هاي يك فيلم را بررسي و زير و رو كنيد.»
وي پيش از اين در طراحي يك سيستم جست وجوي محدود صوتي براي شركت ميتسوبيشي نقش داشته است. «اسمار اگديس» مي گويد: «ما مي خواهيم سيستمي را طراحي كنيم كه هر دستگاهي را بررسي كند و از روي صداي آن به نقص فني پي ببرد يا گوشي طبي هوشمندي بسازيم كه به پزشكان امكان دهد با معاينه بيمار به وضعيت تنفسي و قلبي- عروقي او پي ببرند.»
علاوه بر اين «گايرو گيبلز» مدير فناوري هاي نوين انستيتو سلطنتي ملي ناشنوايان انگليس علامت گذاري صوتي را به نفع افراد ناشنوا مي داند.
وي در اين باره مي گويد: «با بهره گيري از يك سيستم هوشمند مي توانيد اطلاعات مورد نياز افراد ناشنوا را از اطلاعات فرعي متمايز كنيد. براي مثال اين سيستم مي تواند اطلاعات مربوط به پرواز فرد ناشنوا را به اطلاع او برساند.»
اما «پلامبلي» بازار عمده دستگاه هاي تشخيص صدا را صنعت موسيقي مي داند. وي مي گويد: «تصور كنيد لپ تاپي داريد كه قادر است نت هاي يك موسيقي جاز را تشخيص داده و از آن پرينت بگيرد و حتي به عنوان يك نوازنده وارد عمل شود و قطعه و نت منحصر به فرد خود را بنوازد.» روزي خواهد رسيد كه مانند تصاوير اصلاح شده در فتوشاپ، ديگر نمي توانيم به گوش هاي خود و آنچه مي شنويم اعتماد كنيم!

 



تكنولوژي ذرات هوشمند

«ذرات» ريزي كه روي ناخن انگشتان شما چسبانده شده اند، با محاسبه جهت، سرعت و شتاب حركت انگشتان، به عنوان يك صفحه كليد بي سيم عمل كرده و اطلاعات نوشتاري و گرافيكي را به ريز پردازنده موجود در ساعت مچي تان مي فرستند.
در طول شب هواپيماي نظامي با عبور از فراز منطقه جنگي «گرد» نرمي را در سراسر منطقه پخش مي كند. صبح فردا به محض كوچك ترين جابه جايي نيروهاي دشمن، اين «گرد و غبار»، فعال شده و شروع به ارسال سيگنال هاي اطلاعاتي مي كنند.
«پودر» بسيار نرم موجود در سرنگ، به بازوي زن تزريق مي شود. ظرف كمتر از يك شبانه روز «پودر» سيگنال هايي را به گيرنده خارجي ارسال كرده و نشان مي دهد زن تا 10 سال ديگر به سرطان سينه مبتلا خواهد شد اما خوشبختانه به دليل تشخيص بسيار زودهنگام، مي توان بيماري را سال ها قبل از بروز درمان كرد.
اينها صحنه هايي از فيلم هاي علمي-تخيلي هاليوودي نيستند. لااقل از اين پس ديگر تخيلي نيستند؛ بلكه تنها نمونه هايي از كاربردهاي بي شمار «غبار هوشمند» يا Smart Dust هستند. امروزه واژه MEMS كه به معناي «سيستم هاي الكترو مكانيكي ميكرومتري» است، تبديل به عبارتي معروف و كاربردي در فناوري برتر و تلفيقي دنيا شده است اين فناوري براي ساخت ابزارهاي بسيار ريز (در ابعاد ميلي متري تا ميكرومتري) به كار مي آيد. اين وسايل و ادوات كوچك، نه تنها همچون يك قطعه همچون ريز حسگرها، مشخصات محيط يا حركت هاي مكانيكي را ثبت مي كنند و گاهي مثل روبات هاي ريز، خود عامل ايجاد يا انتقال حركت مي شوند و مثلا چرخ دنده هاي بسيار كوچكي را به گردش درمي آورند. تحقيقات اوليه در اين زمينه، در سال هاي آغازين دهه 70 قرن گذشته ميلادي شروع شد و طي دو دهه بعد و با پيشرفت حيرت انگيز نانو تكنولوژي، دو واژه جديد ديگر نيز در كنارMEMS پديدار شدند.
1-MOEMS يا «سيستم هاي ميكرومتري الكترومكانيكي نوري»، نوع خاصي از MEMS است كه يا به عنوان ريزحسگر، سيگنال هاي نوري را دريافت و پردازش مي كند يا چني سيگنال هايي را توليد
مي كند و انتقال مي دهد.
2-NEMS يا «سيستم هاي الكترو مكانيكي نانومتري» كه قابليت هاي MEMS را در ابعاد بسيار كوچك تر به كار مي گيرد. شايد تاكنون هيچ يك از اين عبارت ها را نشنيده باشيد، اما احتمالا بدون آنكه خود بدانيد، در ميحط كار و خانه با آنها سر و كار داريد؛ ريز حسگرهاي الكترو مكانيكي به وفور در افشانه چاپگرهاي جوهرافشان، گوشي هاي تلفن همراه، تجهيزات پزشكي و به ويژه كيسه هواي اتومبيل ها و بسياري از تجهيزات ديگر به كار گرفته شده اند. ذرات كوچكي را با ابعاد ميلي متري تصور كنيد كه هركدام به اندازه يك دانه ماسه هستند اما اين ذره هاي ريز درون خود،داراي ساختارهاي نانو، ابزارهاي الكترو مكانيكي و قابليت ارسال و دريافت اطلاعات هستند. اين تصور بلندپروازانه امروز عملي شده است و دانشمندان آن را با نام «ذرات هوشمند» معرفي مي كنند. محققان عبارت ذرات هوشمند را براي توصيف تعداد بسيار زيادي از ريزحسگرهي ارزان قيمت برگزيده اند كه پس از پراكنده شدن در محيط مي توانند انواع شاخصه هاي محيطي، از ويژگي هاي شيميايي خاك تا رايحه هاي موجود در هوا را شناسايي كنند.اين حسگرها مي توانند دما، رطوبت، فشار، شدت نور، بو،سرعت، شتاب، جهت، ارتفاع، شيب، لرزش و ساير پارامترهاي فيزيكي، شيميايي و زيستي را بررسي و تحليل كنند.
پروفسور «كريستوفر پيستر» استاد دانشكده مهندسي الكترونيك و علوم كامپيوتر دانشگاه كاليفرنيا در بركلي و مدير مركز حسگرها و محرك هاي بركلي، از سال 1997 تحقيق در زمينه «ذرات هوشمند» را آغاز كرد.
يك سال بعد يكي از موسسه هاي وابسته به پنتاگون به نام موسسه پروژه هاي تحقيقاتي پيشرفته دفاعي (دارپا) كه در سال هاي آغازين دهه 1970 پايه گذار اصلي اينترنت بود، به اين پروژه علاقه مند شد و با تخصيص بودجه، از پروفسور «پيستر» خواست پنج سال، ضمن عملي كردن اين ايده ارزشمند، كاربردهاي نظامي آن را نيز (از جمله در زمينه نظارت و جاسوسي) گسترش دهد.
پروفسور «پيستر» نيز تاكنون موفق به ساخت «ذرات» يا moteهاي كامل، به ابعاد يك دانه برنج شده است اما مشكل اصلي، تامين انرژي مصرفي و مورد نياز آنهاست.
استفاده از باتري هاي شيميايي معمولي و در ابعاد مناسب براي moteها، عملي نيست! چرا كه در اين صورت، «ذرات» به سرعت توان خود را از دست داده و از كار مي افتند. براي حل اين مشكل اساسي، تاكنون روش هاي مختلفي در نظر گرفته شده يا در دست بررسي است. از جمله آنها مي توان به استفاده از باتري هاي خورشيدي، اتمي و نيزاستفاده از تايمر (براي كاهش مصرف انرژي در زمان هاي غيرفعال) اشاره كرد.
با توليد ذرات يك دلاري، فكر استفاده گسترده از ذرات هوشمند در سطح صنعتي و تجاري، ديگر دور از دسترس نخواهد بود و عملي به نظر مي رسد.
هم اكنون از شبكه هاي ذرات هوشمند (هرچند هنوز ابعاد ذرات شان بسيار بزرگ تر از ابعاد گرد و غبار واقعي است) در زمينه رهگيري جنگجويان طالبان در افغانستان استفاده مي شود و پنتاگون از نتايج حاصل از آنها، اظهار رضايت كرده است، اما پروفسور «پيستر» چشم اندازي بسيار فراتر از اين را در نظر دارد. وي مي گويد: «شايد به زودي بتوانيم حسگرهاي حرارتي و رطوبتي را كه د رتار و پود لباس هايمان تنيده شده اند، به تن كنيم. حسگرهايي كه به طور پيوسته با محيط اطراف در ارتباط بوده و شرايط را با توجه به نيازهاي ما تنظيم مي كنند.»
پروفسور «پيستر» كه از سال 2006 مديريت شركت Dust Inc را نيز در اختيار دارد، در ژانويه 2009 جايزه الكساندر شوراتكسف را براي عملياتي و تجاري كردن اين تكنولوژي دريافت كرده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14