سررسيد قسط هجدهم (يادداشت روز)

مي گفت عجب خوش شانسم من. همه پول پيدا مي كنند ولي من دفترچه قسط پيدا كرده ام و يك سال و نيم است كه قسط هاي آن را از جيب خود پرداخت مي كنم. آيا باراك اوباما مي تواند بگويد همان آدم بدشانس قصه ماست كه در بدترين وضعيت آمريكا پس از جنگ جهاني دوم، رئيس جمهور شده و تاوان اشتباهات ديگران را مي دهد؟ شايد تا يك سال پيش مي توانست همين را بگويد و از خود سلب مسئوليت كند اما اكنون او كارنامه اي يك سال و نيمه را بر دوش مي كشد كه كم اشتباه تر از كارنامه جرج بوش و بيل كلينتون نيست. درست است كه او در روزگار فرتوتي آمريكا به قدرت رسيده و مصداق كسي است كه به جاي پول، دفترچه قسط پيدا كرده باشد اما خود وي نيز در پيش آوردن اوضاع وخيم براي آمريكا بي تقصير نبوده است.
وضعيت باليني دولت اوباما را مي توان به استناد چند گزارش روشن كرد. اول، چالش ايران كه چالش هسته اي تنها نوك كوه يخ آن است. دوم، اوضاع افغانستان و عراق. سوم، چالش فلسطين و لبنان و رژيم صهيونيستي و چهارم، برآيند اين چالش ها در تلقي عمومي مردم خاورميانه از «دولت تغيير آمريكا». اين چالش ها اگرچه مستقل اما به هم زنجير شده و دور پاي دولت آمريكا بسته شده اند. اوباما در قبال چالش هاي ايران، افغانستان و فلسطين- با اندكي تفاوت هاي تاكتيكي- در همان مواضعي ايستاد كه سلف او، بوش ايستاده بود. برآيند رويكرد 18 ماهه وي، تلقي مردم خاورميانه است كه قرار بود نگاهشان نسبت به آمريكا متحول شود تا بتوان گره چالش ها را نيز يكي پس از ديگري گشود. نظرسنجي اخير دانشگاه مريلند و مؤسسه زاگبي (به سفارش مؤسسه بروكينگز در واشنگتن) كه سر و صداي زيادي نيز در آمريكا برپا كرد، ارزيابي ما را آسانتر مي كند.
براساس اين نظرسنجي كه در 6 كشور مصر، عربستان، اردن، مراكش، امارات و لبنان انجام شده، 63 درصد مردم منطقه مي گويند از سياست هاي اوباما در ارتباط با خاورميانه مأيوس هستند و ادعاي نزديكي به جهان اسلام را باور نمي كنند و فقط 15درصد به اين سياست ها اميد دارند. اين در حالي است كه در نظرسنجي ژانويه سال 2009، 51درصد مردم خاورميانه به اوباما به ديده مثبت نگاه مي كرده اند و تنها 16درصد نگرش منفي داشته اند. همچنين 77درصد آنها از حق ايران حتي در حد داشتن سلاح هسته اي دفاع كرده اند كه 24درصد رشد نشان مي دهد. از طرف ديگر اعتقاد به اينكه «تجهيز ايران به سلاح اتمي تحولي مثبت در خاورميانه است» از 29درصد به 57درصد افزايش يافته است. براساس همين نظرسنجي و با وجود حجم بي سابقه تبليغات ايران هراسان، تنها 10درصد مردم خاورميانه ايران را تهديدي براي منطقه مي دانند حال آن كه 88درصد آنها رژيم صهيونيستي و 77 درصد نيز آمريكا را تهديد اصلي براي خاورميانه مي دانند. اين نظرسنجي شاهكار عملكرد 18ماهه آقاي اوباما در قبال ايران، فلسطين و اسرائيل، افغانستان و عراق است.
اما شايد اين نظرسنجي همه واقعيت و معادله قدرت ميان آمريكا و جهان اسلام- كه ايران نمايندگي آن را مي كند- نشان ندهد. 57 سال پيش، آمريكاي تازه كار با كودتايي پيش پا افتاده توانست نهضت ملي را در ايران ساقط كند. 32 سال پيش كارتر مي توانست به راحتي سران مصر و رژيم صهيونيستي را در كمپ ديويد جمع كند تا درباره سرنوشت فلسطين با موفقيت تصميم بگيرند. حدود 20 سال پيش آمريكا توانست به آساني رژيم عراق را فلج كند و 7 سال قبل سربازان پنتاگون به سادگي آب خوردن توانستند وسط پايتخت عراق عكس يادگاري بگيرند. اما حالا وضعيت فرق كرده است. وزير خارجه اوباما بايد ماه ها بدود و وقت بگذارد تا مثلا نتانياهو و محمود عباس را دوم سپتامبر آينده كنار يك ميز بنشاند و تازه آنجا طرفين از هم بپرسند وقتي نه نماينده دولت مردمي حماس پاي ميز مذاكره است و نه ايران كه از ملت فلسطين پشتيباني مي كند، ما اينجا جمع شده ايم كه چه بكنيم؟
اكنون سربازان آمريكا بدون عكس يادگاري و نشان دادن علامت V ، با 4400 نفر تلفات، يك هزار ميليارد دلار هزينه مادي- كه مي شد خرج شكوفايي اقتصادي شود- و چند برابر آن خسارت حيثيتي، عراق را ترك مي كنند در حالي كه متحدان و دوستان ديرينه ايران روي كار آمده اند و خبرنگار راديو فردا مجبور است از «تل آويو» گزارش دهد «اينجا نگراني ها از خروج آمريكا شدت يافته و هراس از اين است كه اگر دولت اردن نيز فرو بريزد، اسرائيل تنها همسايه و ديوار دفاعي خود را نيز از دست مي دهد». اوضاع افغانستان اما وخيم تر است. اوباما در كشوري كه روزي تبديل به تله مرگ براي اتحاد جماهير شوروي و روز ديگر، تريبوني براي اعلام آقايي آمريكا بر جهان در آغاز هزاره سوم (سال 2001 ميلادي) شد، گويا روي ارّه نشسته است. نه مي تواند بماند و نه مي تواند خارج شود. نظاميان آمريكايي در همين چند ماه اخير ركورد تلفات در روزگار بوش را شكسته اند و شناسنامه هاي باطل شده خود را يكي پس از ديگري- مانند اوراق دفترچه قسط مورد بحث- براي مرد ارّه نشين كاخ سفيد مي فرستند تا يكي يكي حساب كند. بدتر از همه سخنان ژنرال مك كريستال بود كه هزينه اخراج را به جان خريد تا نمك به زخم اوباما بپاشد و بگويد «او هيچ از جنگ افغانستان سر در نمي آورد، ملاقات با اوباما مرا افسرده و مأيوس كرد».
رسانه ها و تحليل گران بسياري بوده اند كه يادآور شده اند «هر جا آمريكا عقب مي نشيند، ايران سنجيده و با دقت جاي او را پر مي كند». سخنان گلن ديويس (نماينده آمريكا در آژانس) حقيقت است كه مي گويد «من نمي توانم آينده تحريم ها را پيش بيني كنم كه اگر بلد بودم، دلال سهام مي شدم نه ديپلمات... افكار عمومي نبايد از آمريكا انتظار داشته باشند كه مشكل را به تنهايي حل كند. اينكه فكر كنند آمريكا قدرتمندترين كشور جهان است و همه به او گوش مي دهند، پس مي تواند راه حل را ديكته كند، آن روزها به سر رسيده و آن دوره تمام شده است» اما او قدّ حوزه مسئوليت خود، ناتواني دولت متبوعش را مي فهمد. يعني اين سردرگمي تيم اوباما در كاخ سفيد، نسبت به گرفتاري هايي كه در افغانستان و عراق و لبنان و فلسطين دارد و كم يا بيش زير سر اقتدار و درايت ايران مي بيند، كمتر است؟ صاحب نظران بسياري با پاتريك كلاوسون معاون مؤسسه واشنگتن براي سياست خاور نزديك هم عقيده اند كه «اعتماد به نفس ايران بسيار بالاست و بدين ترتيب مي تواند تحريم ها را نقش بر آب كند». اما اين اعتماد به نفس صرفا به حوزه دفاع از برنامه هسته اي منحصر نمي شود. چالش هسته اي با همه بزرگي اش، فرع بر آن «اعتماد به نفس» است كه از ايران تو سري خور و ضعيف 57 سال پيش، ايران جوان و شاداب و قدرتمند 2010 را بركشيده است.
30 سال پيش، تحريم هاي سنگين با همه سختي ها آن روز و ضعف هاي اقتصادي و سياسي و ديپلماتيك ايران، نتوانست كارگر شود هيچ، كه حتي فرصت ابتكار و خلاقيت و جهش شد.آيا حالا اين رفتارهاي ايذايي مي تواند كاري از پيش ببرد؟ از 20-15 سال پيش دولت هاي آمريكا بارها چرتكه انداختند و برنامه ريختند تا به ايران تازه از جنگ درآمده و فاقد زيرساخت ها يورش آورند اما بارها در پايان همان محاسبات به عنوان جمع بندي نوشتند؛ دورنمايي از اينكه ايران به زانو درآيد وجود ندارد ولي هزينه ها و خسارت هاي سنگين چنين جنگي براي ما قابل برآورد نيست. اكنون ايران در نقطه اي ايستاده كه مي توان گفت هرگز مانند امروز قدرتمند نبوده و هيچ گاه مانند امروز از قدرت غافلگيري، تهاجم و زدن ضربات استراتژيك ويرانگر برخوردار نبوده است. همين واقعيت باعث مي شد تا روزنامه هافينگتون پست خبر بدهد «مقاومت ايران، باعث چنددستگي و اختلاف در دولت اوباما شده است» و آن چنان آثار گيجي و سردرگمي را در سيماي اين دولت آشكار سازد كه فارين پاليسي ناچار از گزارش شود:«پرزيدنت اوباما مي گويد تلاش هاي ما براي انزواي ايران در حال نتيجه دادن است و كليه گزينه ها روي ميز است. اين مثل كاريكاتوري است كه در آن دو نفر به تخته سياهي پر از معادلات پيچيده خيره شده اند و در نقطه اي نوشته شده «بعد معجزه اي روي مي دهد»! يكي از آنها به ديگري مي گويد «فكر مي كنم بايد اين قسمت دوم را قدري روشن تر بيان كنيد»! دقيقا من مي خواهم يكي روشن كند كه ما چگونه به چالش هاي ايران پايان مي دهيم... مشكل اصلي اين است كه رويكرد ما پر از تناقض است».
روزي كه بوش دولت آمريكا را تحويل اوباما داد، ايران در مرز غني سازي 5/3 درصد ايستاده بود. امروز ايران غني سازي 20 درصد را با موفقيت آغاز كرده است. آن روز ايران يك تأسيسات غني سازي در نطنز داشت، امروز تأسيسات «فردو» رو به تكميل است. آن روز نيروگاه بوشهر فاقد افق روشن بود و امروز در كنار راه اندازي قريب الوقوع اين نيروگاه، راه اندازي چندين نيروگاه اتمي و سايت غني سازي اورانيوم به طور جدي در حال برنامه ريزي است.
اوباما هنوز نجنگيده، بدنام شده است. حتي اگر گوشه لباس او به جنگي جديد بگيرد، فاتحه «دولت تغيير» كه طراحي اتاق فكرهاي وابسته به محافل پنهان قدرت در آمريكاست، خوانده است. اما بالاتر از همه اين محاسبات، كوچك ترين اميدي به اثرگذاري گزينه نظامي وجود ندارد. تحريم هم كه تيري در تاريكي است. خدا نكند جاي اوباما باشيد اما اگر جاي او و تيم او بوديد، چه مي كرديد؟ حتي اگر قرار بود به تهديد اقتصادي و نظامي دل ببنديد، كجا را نشانه مي رفتيد؟ «اعتماد به نفس حاكميت و دولت- ملت ايران». جنگ نرم كه از ابزار جنگ رواني و تبليغاتي، فتنه انگيزي و اختلاف افكني و نااميدسازي بهره مي گيرد، اين نقطه كانوني قدرت را در «ايران جديد» هدف گرفته است. اين آخرين و واقعي ترين نقشه جنگ دشمن است و تهديد نظامي و سياسي و اقتصادي قرار است ضمن تمركز فشارها و بر هم زدن محاسبات در ايران، «وحدت، اميد و اعتماد ملي» را بزند. از اين سو، هر كس در راستاي خالي كردن دل مردم يا نااميد و بدگمان كردن و از هم پراكندن افكار عمومي يا مسئولان عمل كند، در نقشه و زمين دشمن بازي مي كند. بي ترديد طيف هايي، برانگيخته دشمنند. «انّ الشياطين ليوحون الي اوليائهم ليجادلوكم. شيطان ها به دوستان خود الهام مي كنند و مي آموزند تا با شما مجادله كنند». هر كس بساط بگومگو بچيند يا اسباب مجادله و تخطئه اميد و اقتدار و اعتماد و اتحاد ملت ايران را فراهم كند، با واسطه يا بي واسطه از شياطين روزگار دستورالعمل و رهنمود مي گيرد، در هر جايگاه و گروه و طيفي كه باشد.
منافقين و مرجفوني را كه كارويژه شان ترساندن، ايجاد بدگماني، اختلاف آفريني، طي طريق زيگزاگ در مرز حق و باطل، تأسيس مسجد ضرار براي كفر و تفرقه و كمين مؤمنان، و پراكندن امت از مدار وحدت و عزت و قدرت (امامت و ولايت) است، بايد منزوي كرد. آنها- با همه سعه صدر و جذب حداكثري كه بايد داشت- در زمره دفع حداقلي هستند. آنها تنها اميدهاي شيطان بزرگند. و از اين طرف بايد از بن دندان ايمان داشت و به لوازم اين ايمان متعهد بود كه به فرموده حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) «خداوند امامت ما را امان از تفرقه قرار داد». ولايت و رهبري نايب امام عصر(عج) بود كه در اين 32 سال، ايران را از تندبادها عبور داد و از تهديدهاي بنيان برافكن، فرصت هاي كم نظير پيروزي و پيشرفت ساخت. امروز هم اين،ميزان تولا و تبرّاي امت و به ويژه مسئولان است كه سرعت پيروزي و پيشرفت را تعيين مي كند. فتنه 88 گردنه اي بود كه به نشيب افتاد اما خصم مستأصل، ناچار است دل به خطا و اشتباهات يا خيانت هاي همراهان قافله ببندد. پس از اين چه كسي حاضر است سرمايه آبروي خويش را ارزاني دشمني كند كه 57 سال پيش حتي به يك چهره لائيك و خوش باور- نسبت به آمريكا- در قواره هاي دكتر مصدق هم رحم نكرد؟ به قول آقاي رابرت گيتس «ايراني خوب ايراني مرده اي است كه با گلوله او را كشته باشند». بايد ديد آيا پس از اين هم رئيس كينه جوي پنتاگون(رئيس اسبق سيا)، براي خود پيشمرگاني كه آماده خودكشي يا نشستن روي ارّه باشند پيدا مي كند؟
محمد ايماني

تنها نيروگاه اتمي خاورميانه در آستانه توليد برق قرار گرفت
تزريق سوخت به نيروگاه بوشهر، خبر اول دنيا

سرويس سياسي-
سوخت گذاري نيروگاه بوشهر بازتاب وسيعي در محافل خارجي و رسانه هاي بين المللي داشت.
فاكس نيوز شبكه ضدايراني آمريكا با انعكاس اظهارات جان بولتون نماينده سابق آمريكا در سازمان ملل اعلام كرد راه اندازي نيروگاه بوشهر پيروزي بزرگي براي ايران است.
بولتون كه در اين اظهارات به شدت از كره جنوبي به خاطر همراهي نكردن با تحريم هاي آمريكا عليه ايران خشمگين بود افزود: هيچ ترديدي نيست كه تحريم ها نتيجه اي نخواهد داشت.
رويترز هم در خبري از تهران نوشت: نيروگاه بوشهر پيروزي ايران بر آمريكاست. اين خبرگزاري غربي افزود: راه اندازي نيروگاه بوشهر نقطه عطفي براي ايران در راه احاطه و تسلط بر فن آوري هسته اي است.
آسوشيتدپرس هم نوشت بارگذاري نخستين نيروگاه هسته اي ايران مرحله اي برجسته است كه نشانگر حركت رو به جلوي ايران با وجود تحريم هاست.
شبكه تلويزيوني بي بي سي نيز در گزارشي تاكيد كرد با سوخت رساني اين نيروگاه ايران به طور رسمي به باشگاه كشورهاي توليد كننده انرژي هسته اي مي پيوندد.
جان لاين گزارشگر اين شبكه انگليسي هم گفت: نيروگاه بوشهر رسما به يك نيروگاه فعال هسته اي تبديل شده است.
شبكه تلويزيوني سي ان ان هم اعلام كرد آغاز به كار نيروگاه هسته اي بوشهر پيروزي بزرگ ملي براي ايران است.
ماتيو چانس خبرنگار اين شبكه در گزارشي در اين خصوص گفت: 30 مرداد براي ايراني ها بسيار اهميت دارد زيرا پس از حدود سي و پنج سال از آغاز طرح ساخت نيروگاه بوشهر در دهه هزار و نهصد و هفتاد بالاخره در اين روز سوخت هسته اي داخل رآكتور بارگذاري شد تا توليد برق آغاز شود، اين رخداد با برگزاري جشن هاي ملي در سراسر ايران گرامي داشته مي شود.
از سوي ديگر الجزيره انگليسي هم نيروگاه بوشهر را نخستين حلقه از حلقه هاي نيروگاه هاي اتمي آينده ايران توصيف كرد و گفت اين نيروگاه نخستين نيروگاه از چندين نيروگاه غيرنظامي است كه ايران مي خواهد بسازد.
همچنين روزنامه فرانسوي لوفيگارو در مطلبي نوشت: نيروگاه هسته اي بوشهر به رغم تحريم هاي بين المللي وارد مرحله عملياتي شد.
اين روزنامه افزود: افتتاح نيروگاه بوشهر بدون شك خشم واشنگتن را برانگيخته است زيرا اين رويداد در كشمكش ايران و غرب بر سر فعاليت هاي هسته اي تهران رخ داده است.
شبكه فرانس 24 هم با اشاره به حمايت ملت ايران از برنامه هسته اي كشورمان اعلام كرد مردم ايران به پيشرفت هاي هسته اي كشورشان افتخار مي كنند.
از سوي ديگر «وين مادسن» خبرنگار و پژوهشگر آمريكايي در گفت وگويي با خبرگزاري روسيا اليوم اذعان كرد كه نيروگاه هسته اي بوشهر براي اهداف صلح آميز است و اين نيروگاه هيچ خطري براي منطقه نيست.
رسانه هاي چين از جمله شبكه تلويزيوني «سي سي تي وي» نيز خبر راه اندازي نيروگاه بوشهر را به عنوان يك رويداد مهم در صدر خبرهاي خود منتشر كردند.
خبرگزاري آلمان هم با انعكاس خبر افتتاح نيروگاه بوشهر اعلام كرد به طور حتم غرب از افتتاح اين نيروگاه راضي نيست.
اين خبرگزاري افزود: اين نيروگاه در شرايطي راه اندازي شد كه برنامه هسته اي ايران هدف تحريم هاي بين المللي قرار دارد.
روزنامه السفير چاپ لبنان نيز در مطلبي نوشت: ايرانيان روز راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر را جشن مي گيرند چون به دستاورد بزرگي نائل شده اند.
ساير رسانه ها و خبرگزاري هاي مشهور جهان نيز خبر سوخت گذاري نيروگاه بوشهر را با تحليل هاي متفاوت در صدر اخبار خود منتشر كردند. همچنين بعضي از شبكه هاي تلويزيوني همچون الجزيره با قطع برنامه هاي عادي خود گوشه هايي از مراسم سوخت گذاري نيروگاه بوشهر را به طور زنده پخش كردند.

پول (گفت و شنود)

گفت: اعتراف صريح تاجزاده درباره دروغ بودن ادعاي تقلب در انتخابات، سران فتنه و عوامل مدعي اصلاحات را بدجوري توي هچل انداخته.
گفتم: خب! براي اين كه سند وابستگي آنها به آمريكا و اسرائيل توسط خودشان مطرح شده و قابل انكار نيست.
گفت: حالا معلوم شده كه سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل و انگليس از طريق جاسوسان حرفه اي خود سران فتنه و مدعيان اصلاحات را مديريت مي كرده اند.
گفتم: يكي از نزديكان عوامل فتنه بعد از آبروريزي اخير گفته است؛ اين رسوايي به خاطر آن است كه به ساز آمريكا و اسرائيل رقصيديم.
گفت: قبل اين آبروريزي جديد هم يكي از عوامل بازداشت شده فتنه، اعتراف كرده بود كه ما به همراه خاتمي و كروبي و موسوي كاملا خودمان را در اختيار فرستادگان جرج سوروس صهيونيست و ماموران سفارت انگليس قرار داده بوديم و حالا شد آنچه نبايد مي شد!
گفتم: يارو رفته بود بازار كه الاغش را بفروشد، بعد از مدتي جار زدن، خسته شد و يك گوشه اي به خواب رفت، چند دقيقه بعد با صداي پچ و پچ از خواب پريد و ديد كه افسار الاغ به گردن خودش است و الاغش يك بسته اسكناس به دست گرفته و دارد پول مي شمارد!

احمدي نژاد: ايران به 20 نيروگاه مشابه نيروگاه بوشهر نياز دارد

رئيس جمهور كشورمان اعلام كرد: ايران نياز به احداث 20 نيروگاه هسته اي مشابه نيروگاه هسته اي بوشهر دارد.
به گزارش ايرنا، دكتر محمود احمدي نژاد در مصاحبه اختصاصي با شبكه الجزيره با اعلام اين مطلب افزود: تهران براي توليد سوخت هسته اي تلاش مي كند زيرا دريافت اين سوخت از خارج تحت تاثير مسائل سياسي قرار مي گيرد.
احمدي نژاد گفت: «بين كسي كه سوخت هسته اي در اختيار دارد با خريدار سوخت هسته اي تفاوت دارد. هم مي توان سوخت هسته اي را توليد كرد و هم مي توان آن را خريد ولي تجربه ما نشان داده دريافت سوخت از خارج تحت تاثير مسائل سياسي قرار مي گيرد. ما بايد مطمئن شويم كه نيروگاه هاي هسته اي كشورمان مي توانند به فعاليت خود ادامه دهند. امروز اروپا و آمريكا صدور بنزين به ايران را ممنوع كرده اند در حالي كه بنزين يك سوخت غيرهسته اي است. صراحتا بايد گفت ما به آنها اطمينان نداريم ولي روابط با روسيه خوب و در وضعيت مناسبي است.»

گزارش نيويورك تايمز از تازه ترين ارزيابي اطلاعاتي كاخ سفيد
آمريكا : ايران در حال حاضر قصد ساخت سلاح اتمي ندارد

سرويس سياسي -
يك روزنامه آمريكايي در گزارشي با اشاره به تازه ترين ارزيابي دستگاه هاي اطلاعاتي كشورش از برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران به نقل از يك مقام اطلاعاتي آمريكا اعلام كرد كه تهران در حال حاضر قصد ساخت سلاح اتمي ندارد.
روزنامه نيويورك تايمز در اين گزارش كه به قلم «مارك مازتي و ديويد سانجز» تنظيم شده، آورده است:
آمريكا به اسرائيل اطمينان داده است كه تهديد ايران قريب الوقوع نيست.
در ادامه اين گزارش آمده است: به گفته مقامات آمريكايي دولت باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا با اشاره به شواهدي دال بر مشكلات پيوسته در داخل برنامه هسته اي ايران سعي كرده است اسرائيل را متقاعد سازد كه براي ايران تقريبا يكسال شايد بيشتر طول خواهد كشيد كه آنچه را كه يك مقام عالي رتبه شتاب به سمت يك سلاح هسته اي ناميد تكميل كند.
مقامات آمريكا گفتند به عقيده آنها اين ارزيابي چشم انداز حمله پيشگيرانه اسرائيل به تاسيسات هسته اي اين كشور را ظرف سال آينده كه مقامات اسرائيلي تهديد كرده بودند ضعيف كرده است.
براساس اين گزارش، مقامات اطلاعاتي اسرائيل گفته اند ايران مي تواند ظرف چند ماه شتاب براي ساخت بمب را كامل كند در حالي كه آژانس هاي اطلاعاتي آمريكا سال گذشته به اين نتيجه رسيدند كه اين زمان طولاني تر خواهد بود.
نيويورك تايمز افزود: مقامات اسرائيلي اعلام كرده اند كه اگر احساس كنند شتابي به سمت توليد بمب اتم در جريان است احتمالا به اقدام نظامي مبادرت خواهند كرد و آمريكا را تشويق مي كنند به اين تلاش بپيوندد. در عين حال مقامات صهيونيستي مدعي شده اند كه ارزيابي هاي آنها با ديدگاه آمريكا همخواني دارد اما همچنان مظنونند كه ايران يك مركز سري غني سازي داشته باشد كه هنوز كشف نشده است. اين در حالي است كه مقامات آمريكايي برخلاف يكسال قبل گفتند برنامه هسته اي ايران هم اكنون محور اصلي مذاكرات بين مقامات ارشد در واشنگتن و تل آويو نيست.
به گفته يك مقام عالي رتبه دولت اوباما طي سفر اخير نخست وزير اسرائيل به واشنگتن، گفت وگو درباره برنامه ايران در رده هاي پايين دستور كار قرار داشت.
در پايان گزارش نيويورك تايمز آمده است:
پيش نويس كنوني اين گزارش اطلاعاتي به توصيف اين اختلاف نظر مهم در ايران مي پردازد كه آيا هدف از برنامه هسته اي ايران بايد رسيدن به آستانه ساخت يك بمب واقعي باشد كه به معناي داشتن اورانيم با غناي بالا و يك طرح موثر ساخت تسليحات است يا صرفا در اختيار داشتن اورانيوم كم غني شده كافي به منظور حفظ گزينه هاي تهران براي ساخت سلاح.

اولين نتيجه حمله به ايران نابودي اسرائيل است (خبر ويژه)

سپاه پاسداران ايران مي تواند تلفاتي به نيروهاي نظامي آمريكا وارد كند كه از زمان جنگ جهاني دوم به اين سو سابقه نداشته باشد.
روزنامه هافينگتون پست اين تحليل را در ارزيابي تبعات درگيري نظامي آمريكا با ايران عنوان كرد. اين روزنامه آمريكايي، صهيونيست هايي را كه واشنگتن را تحريك به درگيري با ايران مي كنند، به سگ هاي هار تشبيه كرد و نوشت: نتانياهو، جفري گلدبرگ و جرج ويل صهيونيست مي خواهند سربازان جوان آمريكايي به نيابت از اسرائيل وارد درگيري با ايران شوند اما ايران عراق نيست و بلافاصله مي تواند جان چند هزار سرباز آمريكايي را در روزهاي اول جنگ بگيرد.
اين روزنامه نوشت: حمله به ايران به هيچ وجه آسان نيست. در حال حاضر هزاران سرباز آمريكايي در افغانستان و عراق كه مرزهاي قابل نفوذ براي ايران دارند، گير افتاده اند. ابلهانه است كه تصور كنيم بدون تلفات مي توان از جنگ با ايران خارج شد.
به نوشته اين روزنامه آمريكايي، سپاه پاسداران مي تواند تاكتيك «حمله و گريز» را عليه كشتي هاي تجاري و نظامي در خليج فارس به كارگيرد و با استفاده از موشكهاي بالستيك برد متوسط عليه پايگاههاي آمريكا در منطقه و عليه اسرائيل دست به حمله بزند. و يا اينكه به طور مستقيم عليه نيروهاي آمريكايي در عراق و افغانستان دست به حمله بزند. كليه اين گزينه ها را ايران مي تواند ظرف 48 ساعت از زمان آغاز درگيريها به اجرا درآورد. آنچه پيش بيني آن دشوارتر است واكنش نيروي قدس سپاه پاسداران است كه احتمالاً در خط مقدم حمله متقابل سپاه قرار خواهد داشت. واكنش احتمالي نيروي قدس حمله اي تماشائي به صورت چريكي عليه پايگاههاي اطلاعاتي و سرمايه هاي آمريكا در كل منطقه خواهد بود كه به نظر مي رسد سپاه پاسداران اين مناطق را از قبل شناسائي نموده است. حملات ايران به صورت مخلوطي از جنگهاي نامتقارن و موشكها و نيروي زميني متعارف عليه پايگاههاي آمريكا مي تواند منجر به كشته شدن هزاران هزار سرباز آمريكايي ظرف چند هفته شود. خلاصه اينكه سپاه پاسداران عزم و قابليت وارد آوردن تلفاتي بر نيروهاي نظامي آمريكا را دارد كه از زمان جنگ دوم تاكنون سابقه نداشته است. بنابراين آمريكا نمي تواند وارد جنگي ديگر بر مبناي كذب و دروغ شود. اين كشور استطاعت جنگي ديگر در راستاي منافع اسرائيل را ندارد.
از سوي ديگر روزنامه كريستين ساينس مانيتور هم ضمن گزارشي نوشت: هرگونه درگيري نظامي با ايران مي تواند پيامدهاي وخيمي براي منطقه و حتي جهان داشته باشد و هزينه هاي بسيار سنگين بر دوش اسرائيل و آمريكا تحميل كند. واكنش شديد ايران، امري حتمي و قطعي است. خطاي اسرائيل با موشكباران از سوي حزب الله مواجه خواهد شد.
روزنامه القدس العربي هم نوشت: ايران با هر كشور ديگري متفاوت است و در صورت اشتباه اسرائيل، دست متجاوز را قطع مي كند بلكه حتي مي توان گفت كه اسرائيل در آن صورت ديگر بقايي نخواهد داشت.
خبرگزاري آمريكايي اينترپرس سرويس هم با ارزيابي جوانب امر نوشت: مقامات نظامي و امنيتي تل آويو مخالف درگيري نظامي با ايران هستند و معتقدند لفاظي هاي كساني چون نتانياهو عليه ايران غيرضروري و بيهوده است.
روزنامه واشنگتن تايمز هم در گزارشي مفصل از توانمندي هاي ايران نوشت و از جمله تأكيد كرد ايران مي تواند ناوهاي جنگي نظير يو اس اس كول را با قريب 9 هزار تن وزن از كار بيندازد.

موشك و منوشه و فتوشاپ (خبر ويژه)

سايت وابسته به منوشه امير صهيونيست پس از انتشار تصاوير مربوط به آزمايش موفقيت آميز موشك «قيام -1» مدعي شد اين تصاوير جعلي و فتوشاپ است.
اين سايت صهيونيستي ادعا كرد ايراني ها آزمايشي انجام نداده اند بلكه تصاوير منتشره در رسانه ها، حاصل كار فتوشاپ در كامپيوتر بوده است.
البته با شناختي كه از امثال منوشه خان داريم، احتمالا حتي آن هنگام هم كه شماري از موشك هاي ايراني به تل آويو و ديمونا بخورد، - اگر جان به در برده باشد- باز هم خواهد گفت ديديد گفتم فتوشاپ است.
تلاش جوجه صهيونيست ها براي تخليه رواني در حالي است كه محافل نظامي و اطلاعاتي آمريكا به شدت از قدرت موشكي ايران ابراز وحشت مي كنند و پايگاه هاي خود در منطقه را در تيررس اين موشك ها مي دانند. رسم محافل صهيونيستي در قبال آزمايش هاي نظامي ايران معمولا انكار اوليه و سپس تاييد بي سروصدا بوده است.
ماجراي منوشه خان و فتوشاپ، ماجراي همان كسي است كه باروت را سياه دانه مي خواند. وقتي هم كه باروت ها را روي دستش ريختند و براي از رو بردن او، آتش زدند و سر و صورتش سوخت، باز هم با پررويي گفت؛ بفرماييد نگفتم سياه دانه است!

اعتراض مردم شيراز به روحاني نماي آلت دست منافقين (خبر ويژه)

اظهارات اهانت آميز و توهم آلود يك روحاني آلت دست فتنه گران در شيراز باعث اعتراض و اعلام انزجار مردم مومن اين شهر شد.
مردم روزه دار شيراز پس از اقامه نماز جمعه، ضمن برگزاري تجمع در مقابل مسجد قبا، نسبت به هتاكي هاي مكرر علي محمد دستغيب اعلام انزجار كردند. به گزارش «البرز»، معترضان ضمن سردادن شعارهايي، مراتب اعتراض خود را به اين سخنان كه در راديو فردا متعلق به سازمان جاسوسي آمريكا نيز پخش شد، اعلام كردند. حجت الاسلام والمسلمين احمدي يكي از ائمه جماعات شيراز ضمن سخناني نسبت به اظهارات انجام گرفته اعتراض كرده و گفت: واقعا شما با اين حرف ها به دنبال چه چيزي هستيد؟ آيا اگر جايگاه امام جمعه اي را به كسي ندادند بايد هرچه خواست به زبان براند؟ چرا سخنان شما را راديو فردا پخش مي كند؟ چرا آب در آسياب دشمن مي ريزيد؟
يادآور مي شود اظهارات اين روحاني آلت دست منافقين و فتنه گران همواره مورد توجه رسانه هاي اصلي ضد انقلاب در آمريكا و اسرائيل و انگليس قرار دارد. پيش از اين اعضاي مجلس خبرگان تصميم دسته جمعي به اخراج نامبرده گرفته بودند اما با مناعت طبع رهبر انقلاب و مخالفت ايشان با اين اقدام، بركناري نامبرده منتفي شد.

خاك بر سر الدنگ ما كه نفهميديم تو هم نوه خميني هستي! (خبر ويژه)

حضور سيدحسن خميني در ديدار چهره هاي سياسي با رهبرمعظم انقلاب و خوش و بش وي با رئيس جمهور باعث خشم در حد انفجار رسانه هاي ضدانقلاب شد. وي اخيراً افطارخانه عبداله نوري را به خاطر حضور وابستگان به گروهك هاي ضدانقلاب ترك كرده بود.
به دنبال حضور سيدحسن خميني در ميان ديداركنندگان با رهبري و صميميت وي با رئيس جمهور، انبوه رسانه هاي ضد انقلاب كه تا پيش از اين به دروغ از سيدحسن تمجيد مي كردند، زبان به عقده گشايي و فحاشي عليه وي كردند.
سايت صهيونيستي بالاترين كه سال گذشته در اوج فتنه و به خاطر نشستن سيدحسن با سران فتنه در يك مجلس عروسي، به وي تبريك گفته و از او خواسته بود تا از پدر و پدربزرگ خود (مرحوم حاج سيداحمدآقا و حضرت امام رضوان الله تعالي عليهما) هم برائت بجويد، اين بار نوشت: آخوند خوب آخوند مرده است.
اين سايت صهيونيستي در مطلب ديگري كه بالاترين امتياز (394 امتياز) را آورده، خطاب به سيدحسن نوشت: خاك بر سر من الدنگ احمق كه در دفاع از تو چند خط نوشتم. به به اينجا رو با «آقا» عكس دو نفره مي گيري؟ خاك بر سر من احمق! تو برو به مهماني ما هم اينجا ]خارج از كشور[ در به در!
يكي ديگر از كاربران ضد انقلاب تصريح كرد «ما از خود خميني چه خيري ديديم كه از نوه اش ببينيم». و بابك داد، كاتب فراري خاتمي در دولت اصلاحات كه چندماه پيش از شجاع الدين شفا سلطنت طلب هتاك تمجيد كرده بود، نوشت: عكسهايت دردآور بود. راستش دردم آمد. چي مي شد مي ماندي و همان تسبيحت را مي چرخاندي؟ اجبار كه نداشتي. آن وقت ما هنرمندها و ورزشكارها را به خاطر اين ديدارها به نقد مي كشيم.
يك كاربر بالاترين زير اين نوشته در كامنتي تصريح كرد: آقاي داد آيا بايد ايشان كار ديگري مي كرد؟ از ايشان توقع چيز ديگري داريد؟ صادق باشيم. مگر نامه پدر او ]سيداحمد خميني[ به آيت اله منتظري را نخوانده ايد؟ آيا سيدحسن اجازه مي دهد از پدرش انتقاد شود؟ آقاي داد اميدوارم به من نگوييد كه سياست نمي داني و بايد گام به گام پيش برويم. ما بايد صداقت داشته باشيم... آخوند جماعت سر و ته يك كرباسند.
سايت صهيونيستي در مطلب ديگري تصريح مي كند كه سيدحسن خميني از اول هم با جنبش سبز نبوده كه حالا كسي بخواهد از او گله بكند: خدا وكيلي جوگيرتر از ما خودمونيم. يه روز عاشقيم يه روز فارغ. يه روز بابايي رو تا عرش مي بريم بالا، فرداش با كله مي كوبونيم زمين. بنده خدايي كه از اول هم به طور مستقيم نگفته عضو جنبش سبزه، رفته به ضيافت كه اون طرفي ها بودن. جرم كرده؟ مگه خودش اومده بود گفته بود كه من رهرو جنبش سبزم كه حالا بهش اين طوري فحش ميدين؟ حالا جالب اينه كه توي اون ضيافته هاشمي هم بوده اما كسي به او پيله نميكنه كه چرا رفتي. در صورتي كه موضع آقا حسن خميني در قبال جنبش سبز درست مثل هاشميه. آخه هيچ فكر كردين اصلا اين آقا كيه كه بايد بعد از رهبري بيشترين تعداد عكس رو ازش توي اون مراسم گرفته باشن؟ من فكر ميكنم دقيقاً نظر عكاس همين بوده كه ما اين چيزا رو ببينيم و بهش فحش و بد و بيراه بديم. خلاصه اينكه اون نه رهبر جنبش سبزه و نه همراهش.
اما اين حرف ها باعث التيام سوختگي نسبتاً شديد كاربران ضد انقلاب -وعمدتاً خارج نشين- بالاترين نشد چنان كه يكي از آنها در پاسخ به اين توجيهات نوشت: ماله كشي موقوف! اين ماله كشيهاي ما تا به كجا ادامه دارد؟ اگر افتخاري به ديدار احمدي نژاد برود، ميگوييم كه دست بزرگ فتنه ميخواهد بين ما تفرقه بياندازد، ما كه از نيت او باخبر نبوده ايم!! اگر هنرمندان كشور به ديدار رهبر بروند، ميگوييم مجبورشان كرده اند و چاره اي نداشته اند! اگر پروانه معصومي چادر بر سر فكند و با افتخار بگويد كه من با تب سي و نه درجه به حضور رهبر رسيده ام، باز هم ميگوييم كه حالا يه چيزي گفته! عجب جماعت خوش خيالي هستيم ما! براي كارهاي ناشايست هر كسي بالاخره توجيهي داريم! حالا كه نوبت به حسن خميني و رفسنجاني رسيد واويلا! ديگر دست بزرگ فتنه رسماً از آستين درآمده و قصد نابودي جنبش سبز را كرده است! مهماني اش مال آنها و ماله كشي اش مال ما آدمهاي زودانگار و زودباور! اين چه ويروسي است كه وارد ذهن و جان ما كرده اند؟ تا حرف از حسن خميني مي شود، همه خفه شوند و نگويند كه با وجود اينهمه تنش و مشكلات به وجود آمده اخير، شركت در ضيافت افطار در بيت رهبري ديگر چه صيغه اي است؟ تا حرف از رفسنجاني و كارهايش مي شود، داد همه درمي آيد كه اي بابا الان چه وقت گفتن اين حرفهاست؟ رفسنجاني وزنه سنگيني است كه همه كار ازش برمياد! تا حرفي از خرابكاري هايش پيش آيد فرياد واويلا و برچسب هاي تفرقه انداز و... بر سر ما باريدن مي گيرد!
هرچند كه از اين قبيل واكنش ها در ميان محافل ضدانقلاب فراوان است اما به عنوان آخرين نمونه بايد به نوشته سايت خودنويس استناد كرد كه نوشت: «آنها موفق شدند، تا من اين گونه بسوزم و تلخ و تند بنويسم».
شايان ذكر است مرحوم سيداحمد خميني رضوان الله تعالي در وصيت نامه خود به سيدحسن و ديگر فرزندان خود سفارش كرده است كه در همراهي و پيروي ولايت فقيه ثابت قدم باشند.

اعتصاب مردم در آمريكا از ترس بازگشت بحران اقتصادي (خبر ويژه)

مطبوعات غربي هم چنان اوضاع اقتصادي آمريكا را نامطلوب ارزيابي مي كنند. به نوشته روزنامه فايننشال تايمز (تايمز مالي)، آمريكايي ها كه به ولخرجي معروف بودند، كمتر خريد و بيشتر پس انداز مي كنند.
فايننشال تايمز معتقد است: اين اقدام به خاطر ترس از پس لرزه هاي بحران مالي است. اين روند رشد اقتصادي آمريكا را كند كرده است. مايك دوك رئيس فروشگاه هاي زنجيره اي وال مارت در كنفرانسي خبري گفت ما تنها به لطف شعب خارجي خود توانسته ايم تراز مثبت مالي را حفظ كنيم. من فكر مي كنم آمريكايي ها حتي سال آينده نيز از خرج كردن پرهيز كنند.
فايننشال تايمز مي نويسد: «ارقامي كه وال مارت ارائه داده، وضعيت فعلي اقتصاد ايالات متحده آمريكا را روشن مي كند. تداوم بحران مستغلات، نگراني براي كار و ترس از بازگشت ركود، شوق خريد را در ميان مصرف كنندگان كاهش داده است. بازار داخلي، بيش از دو سوم خدمات اقتصادي آمريكا را تشكيل مي دهد.»
اين روزنامه، امتناع خريداران را «اعتصاب مصرف كنندگان» نام نهاده و در ادامه تحليل خود مي افزايد: « اقتصاد آمريكا، با يك مشكل بزرگ روبرو است. اعتصاب مصرف كنندگان، به ترس بازگشت ركود دامن زده و روند بهبود را كند كرده است.»
بانك فدرال آمريكا هفته گذشته اعلام كرد كه رشد اقتصادي ايالات متحده در سال جاري از حد انتظار كمتر خواهد بود. انتشار همين تحليل، دوباره به نگراني مصرف كنندگان دامن زد. رئيس اين بانك مي گويد چشم انداز اقتصاد ايالات متحده به گونه اي غير معمول و بي سابقه، «نامطمئن» است.
دويچه وله آلمان هم گزارش مي دهد: آنچه بيش از همه مي تواند خطر بازگشت به ركود را در آمريكا شدت بخشد، بخش مالي است. سقوط ناگهاني ارزش اوراق بهادار يا انجماد بازار معاملات داخلي بانك ها، اقتصاد آمريكا را به گونه اي اجتناب ناپذير به كام بحران خواهد كشيد.