(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 6 شهريور  1389- شماره 19728

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
حاشيه نگاري اختصاصي خبرنگار كيهان از ديدار رهبر انقلاب با شاعران
عاشق كه بنويسد از عشق انگار پايان ندارد
در ديدار صميمي با شاعران رهبر انقلاب : هوشياري ملت ايران پس از انقلاب در تاريخ بي نظير است
مذاكره بي نتيجه است ايران به حمايت از مقاومت فلسطين ادامه مي دهد
خرافه بودن شانس و بخت
گزارشي از حاشيه هاي ديدار شعرا با رهبر انقلاب در شب نيمه رمضان
بزم شاعرانه رفقا
به شكرانه ديدار با مقام معظم رهبري در شب ولادت با سعادت كريم اهل بيت، حضرت امام حسن مجتبي
تصحيح يك خبر



حاشيه نگاري اختصاصي خبرنگار كيهان از ديدار رهبر انقلاب با شاعران
عاشق كه بنويسد از عشق انگار پايان ندارد

محسن حدادي
آفتاب گرماي بي رمق دم غروبش را ريخته روي سر جماعتي كه در ميان باغچه همسايه با حسينيه امام خميني(ره) پشت سر رهبري نشسته اند. اين ديدار نزديك، تعقيبات قبل از نماز است؛ جماعت شاعر از ساعت 7 خودشان را رسانده اند بيت، به همين بهانه كه قبل از اذان بروند و خوش و بشي كنند و دفتر و كتاب هايشان را تقديم كنند. محسن مؤمني كه امسال هم در مقام ميزبان هم در مقام رئيس حوزه هنري كنار رهبري ايستاده با صداقتي باورنكردني- باورنكردني صفتي است كه به مسئولان مي خورد و مؤمني گويا هنوز مسئول نشده است و همچنان همان محسن مؤمني نازنين است-اعلام مي كند: جماعت شاعر، اگر كتابي مي خواهيد به آقا بدهيد، الان بدهيد نه در حسينيه ... و همين چند كلمه بي ريا جمع را لرزاند و همه تكان خوردند...
¤ ¤
اذان شد و نماز جماعت و بعد هم افطار... اينها هم حاشيه داشت اما حاشيه هاي اصلي در حسينيه رقم خورد، مثنوي شنيدني شاعران و رهبر را بايد بعد از افطار و چاي ديد و شنيد و خواند. البته بعد از افطار هم جناب مؤمني باز بين جمعيت آمد و گفت: آقايان و خانم ها بفرمايين، دير مي شه وقت شعرخواني كم مي شه ها...
¤ ¤
صندلي ها شماره دارد و هركسي مشخص است بايد كجا بنشيند. اگرچه در ميانه هاي جلسه بارها چندين نفر جابه جا شدند و چند نفري هم عقب و جلو شدند. وقتي علي انساني دير رسيده ايراد از برگزاركنندگان كه نيست! يا افشين علاء وقتي وسط ديدار خودش را رسانده، بايد چند نفري جابه جا شوند...
¤ ¤
آب معدني بدون مارك روي ميز عسلي هاي كنار صندلي هاي پلاستيكي بود، اما دوباره برايمان چاي آوردند، داغ و كمرباريك. البته آقا يك دور در ليوان چاي نوشيد. اسنادش هم موجود است! خب بالاخره ماه رمضان است و مي طلبد.
¤ ¤
بين خودمان باشد و جايي درز نكند(!) جوانترها جلسه را داغ كردند و شب شعر راشاعرانه ساختند وگرنه اساتيد فن كه خدا حفظشان كند... بين جوانترها هم باز خانم ها بهتر بودند، هم تركيب اشعار و تنوع مضمون و هم لحن و لفظ نوعي ابداع و ابتكار داشت.
مثلا پونه نكويي شعر خوبي خواند، كه در بيت آخر گفت:
دريا اگر جوهر من هر برگ گل دفتر من
عاشق كه بنويسد از عشق انگار پايان ندارد
آقا از شعر خيلي خوششان آمد و اين آيه سوره كهف را خواند: قل لو كان البحر مدادا لكلمات ربي لنفد البحر قبل آن تنفد كلمات ربي ولو جئنا بمثله مددا...
¤ ¤
حسين جنتي از ورامين، شعر جالبي خواند و همين هم باعث شد رهبري در پايان جلسه نكته اي را در باب اعتقادات نسل جوان و همچنين تقويت بنيان هاي ديني بيان كند، او در شعرش بيتي داشت با اين مضمون:
جوجه هاي اعتقادم را كجا پنهان كنم وقتي
شك شبيه گربه از ديوار ايمان مي رود بالا
همين بيت باعث ايجاد يك ديالوگ بين او و رهبر شد:
- خوب بايد مراقب جوجه ها باشيد و پنهان كنيد حسابي.
جنتي گفت: يكي بايد گربه را مراقبت كند...
- حرفي نيست ولي شما مواظب آنها باش!
¤ ¤
آقاي رشاد كه شعر خواند، اختلافي ادبي بين علما افتاد:
اسب مست و دشت مست و جاده مست
هم زره هم تيغ هم كباده مست
شعر كه وصف سفر كربلاي جناب رشاد بود، تمام شد و آقا گفت: يكي از مصراع هاي دوم به نظرم وزنش زياد شد، يك افاعيل زياد داشت. در قافيه ها هم يك جاهايي «ه» غيرملفوظ نداشت...
صدايي درآمد كه براي لهجه شيرازي است و حافظ هم از اينها داشته است...
آقا گفت: نخير! شيرازي ها «تا به كجا» را مي گويند «تاب كجا» آن وقت اين با «شراب ناب كجا» قافيه مي شود.
قزوه گفت: اصلا در جلسه شيرازي داريم. آقاي ده بزرگي هم يك شعر شيرازي بخوانيد هم...
ده بزرگي وسط حرف قزوه آمد گفت: آقا حرف شما حق است.
¤ ¤
يكي از خانم هاي جوان هم شعر جالبي خواند، كه بيت پاياني اش اين بود:
عكاس بي حواس من اينجايم/ يك حرف را دوبار نمي گويم...
آقا هم بعد از تشويق او گفت: خطاب به همه عكاس هاي بي حواس...
بين خودمان باشد و جايي درز نكند(!) 7 نفر از اين ديدار عكاسي مي كردند! نگارنده كه البته شاعر نيست اما شاعران را دوست دارد، قرار است ابيات بسياري را كه در ذهن محفوظ كرده در آينده بسرايد و... پس دنبال دليل حضور يك شاعر بالقوه در اين ديدار نباشيد كه قدر زر زرگر شناسد...!
¤ ¤
افشين علاء كه در شب سالگرد وفات مادرش به ديدار آمده بود، قبل از قرائت غزل خود خطاب به رهبري گفت: «با وجودي كه برخي علاقه دارند دوري از شما و نيامدن به اين جلسه را به نوعي دوري از نظام عنوان كنند اما اينطور نيست و بسياري از شاعران بزرگ كشور هرجا كه باشند رابطه و علاقه خود را با شما حفظ كرده و مي كنند و خوب مي دانند، منش شما به گونه اي است كه شاعران و هنرمندان را از دامان خود دور نمي كنيد.»
رهبر انقلاب با تاييد سخنان اين شاعر، و خواندن اين مصرع شعر «از اين طرف كه منم راه كاروان باز است...»
¤ ¤
حداد عادل سرش را به آقا نزديك كرد و پيشنهاد اسمي داد كه رهبر هم گفت مديريت جلسه بايد در نظر بگيرد، يعني به هيچوجه سفارش و توصيه پذيرفته نمي شود! قابل توجه برخي مسئولان.
¤ ¤
با پيشنهاد برخي حضار، قرار شد شعر طنزي نيز در جلسه خوانده شود كه عليرضا قزوه گفت: آقاي فيض شعري دارند ولي گويا ملاحظاتي دارد اين شعر... ناصر فيض كه دو سال قبل در همين ديدار با شعري طنز، فضاي جلسه را كاملا عوض كرد، گفت: آقاي قزوه درست مي گويند و اين شعر ملاحظاتي دارد.
وي شعر طنزي را آماده كرده بود با رديف «عليرضا قزوه» كه در مدح(!) شبيه ذم مجري برنامه بود.
با سرآمد عليرضا قزوه/ شد سرآمد عليرضا قزوه
همه بايد به يك طرف بروند/ تا شود رد عليرضا قزوه
شعرهايش در ابتدا بودند/ يك مجلد عليرضا قزوه
چاپ آثار او پس از چندي/ شد مجدد عليرضا قزوه
بنابراين گزارش شعرخواني او كه تمام شد، رهبر انقلاب خطاب به فيض با مزاح گفت: شما برادرهاي زنتان را عوض كردين يا نه؟!
اشاره رهبري كه با خنده حضار در جلسه مواجه شد، به شعر طنز ناصر فيض بود كه در جلسه دو سال قبل خوانده بود:
با من برادران زنم خوب نيستند/ بايد برادران زنم را عوض كنم
¤ ¤
با اصرار مجري برنامه حجت الاسلام محمدي گلپايگاني هم شعري در وصف ايران خواند. وي براي مراعات زمان، بخش هايي از شعر خود را كوتاه كرد اما گفت كه در اين شعر نام همه استان هاي كشور ذكر شده است. شعرخواني رئيس دفتر رهبر انقلاب كه تمام شد، رهبري به اوگفت: استان كهكيلويه و بويراحمد نبود! در ميان خنده جمع، محمدي گلپايگاني با لبخند گفت: بله فراموش كردم!
¤ ¤
عقربه هاي ساعت به روبوسي هم رفته بودند كه خنكاي نسيم نيمه شبي كه قرص ماه به بركت ميلاد حضرت مجتبي سلام الله عليه، فضاي بيت را بنفشابي كرده بود، آرام آرام و سرشار از غزل به سمت خانه راه افتادم، اگرچه حداد عادل رفت تا موبايلش را تحويل بگيرد و وزير ارشاد هم در محاصره چند نفري داشت كار راه مي انداخت... اگرچه رهبري در اين ديدار تاكيد كرد اگر قرار باشد بودجه هاي فرهنگي در بخشي سرمايه گذاري شود بايد آن بخش، شعر باشد، چرا كه از رهگذر تقويت اين هنر بومي كه از قرن ها پيش ايرانيان در آن سرآمد بوده اند باقي هنرها هم پيشرفت مي كند.

 



در ديدار صميمي با شاعران رهبر انقلاب : هوشياري ملت ايران پس از انقلاب در تاريخ بي نظير است

در شب ميلاد كريم اهل بيت، امام حسن مجتبي(ع) جمعي از شعراي پيشكسوت و جوان و اهالي فرهنگ و ادب، ميهمان رهبر معظم انقلاب اسلامي بودند.
در اين ديدار 30 نفر از شاعران سروده هاي خود را با مضامين ديني، اجتماعي، حماسي و اخلاقي قرائت كردند.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي با اشاره به حركت كاملا رو به رشد و در حال كمال « دوره جديد شعر در ايران»، خاطرنشان كردند: شعر امروز در كشور ما از لحاظ «زبان و تخيل، قوي» و داراي نگاه روشن به مرزهاي دور، و دقت ريزبين در امور جاري زندگي است، به همين دليل سبك جديدي از لحاظ زبان، مضمون و محتوا در حال ظهور و بروز است كه در آينده ابعاد آن بهتر شناخته خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامي، گرايش شعراي ورزيده و قديمي به سبك جديد شعر امروز را يادآور شدند و افزودند: اين سبك جديد روز به روز تكامل و رشد پيدا مي كند و خوشحاليم كه شعراي برجسته و خوبي در اين حركت شعري در حال هنرنمايي هستند.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي دراين ديدار چند موضوع را يادآوري و بر آن تاكيد كردند.
رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به ضرورت اهتمام ويژه به شعر در بين هنرهاي موجود و معاصر خاطرنشان كردند: كشور ما با داشتن سوابق تاريخي كهن و برخورداري از ميراث متراكم و با ارزش شعري، از جمله كشورهاي درجه اول در اين زمينه محسوب مي شود.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رشد و ارتقاي شعر در كشور را زمينه ساز بروز و تامين ديگر هنرها دانستند و افزودند: ايران از استعداد ريشه اي و توانايي پيشرفت در عرصه هنر برجسته شعر برخوردار است و هرچه در اين زمينه فكر، طراحي، مديريت، مطالعه و پژوهش شود با توجه به اين استعداد فراوان، زياد نيست.
ايشان با اشاره به ضرورت ايجاد انجمن هاي ادبي خاطرنشان كردند: انجمن ادبي يعني گرد هم آمدن تعدادي از علاقمندان، كه با انگيزه شعر دور هم جمع مي شوند و اين، مستلزم حمايت دولت يا سازماني نيست همچنان كه در دوراني، بهترين شعراي ايران در انجمن هاي ادبي مشهد كه در خانه هاي اساتيد شعر تشكيل مي شد، رشد پيدا كردند و وارد جامعه شدند.
رهبر انقلاب اسلامي با تشبيه انجمن ادبي به گلخانه اي كه زمينه پرورش گل را فراهم مي كند خاطرنشان كردند: در انجمن ادبي شاعران جوان در كنار اساتيد پيشكسوت، نقطه ضعف هاي خود را برطرف مي كنند و در اين صورت هر روز شعر آنان پخته تر و كمال يافته تر مي شود.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي بر ضرورت حمايت از شعر و انجمن هاي ادبي از سوي وزارت ارشاد، حوزه هنري و شاعران پيشكسوت تاكيد كردند.
استفاده از طبع شعر در راهي كه خداوند متعال رضايت دارد دومين موضوعي بود كه حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در اين ديدار بيان كردند.
ايشان افزودند: طبع شعر و شاعري عطيه بزرگ الهي و نعمت برجسته خداوند است و قابل مقايسه با نعمت هاي ظاهري نيست لذا شايسته است شاعر اين قريحه و استعداد را در جايي كه خداوند متعال توقع دارد به كار بگيرد.
رهبر انقلاب اسلامي در تشريح اين موضوع با اشاره به روح لطيف شاعران خاطرنشان كردند: استفاده از شعر در راه احساسات و عواطف انساني اجتناب ناپذير است اما علاوه بر مضامين ديني بايد سهمي هم براي جامعه و مهمترين مسائل انقلاب و كشور قرار داد.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي با اشاره اي گذرا و سريع بر تاريخ 1400 ساله بعد از ورود اسلام و آمد و رفت حكومت ها و احوال اجتماعي و سياسي ايران خاطرنشان كردند: كشور ما در تمام اين مدت، حادثه اي به عظمت حادثه انقلاب اسلامي به خود نديده و هيچگاه ملت ايران نتوانسته مثل امروز همه حصارهاي گوناگون و مصنوعي كشيده شده به دور يك ملت را بشكند و قد بكشد و سربلند راه رشد و تعالي را در پيش بگيرد.
رهبر انقلاب اسلامي در همين زمينه افزودند: هوشياري، شجاعت و دلاوري مردم ايران در ورود به ميدان هاي سياسي و نظامي و رشد اجتماعي ملت پس از انقلاب اسلامي در هيچ كجاي تاريخ ايران نظير ندارد.
رهبر انقلاب اسلامي تصوير اين زمانه را وظيفه هنر و شعر دانستند و خاطرنشان كردند: انقلاب اسلامي زمينه خوبي براي رشد فرهنگ، انديشه و هنر است و هنر هم مي تواند با تصويرگري، مستحكم، متين و مفيد، بر غناي زمانه بيفزايد و ارزش و محتواي آن را افزايش دهد.
رعايت عفاف در بيان عواطف موضوع ديگري بود كه در اين ديدار به آن اشاره شد.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي به شعرا توصيه كردند در بيان مسائل دل و عواطف حدود را نگه دارند و حالت عفاف و حجاب را در شعر حفظ كنند.
رهبر انقلاب اسلامي همچنين با اشاره به شعرهايي كه در آن نشانه اضطراب و حيرت ديده مي شود خاطرنشان كردند: وجود اين دغدغه در شعر برخي جوانان مقدس است اما بايد با تقويت مباني فكري و معرفتي اين حيرت و اضطراب را از بين برد.
رهبر انقلاب اسلامي به ضرورت بيان واضح تر مطالب در شعر شعرا خصوصا پيشكسوتان اين عرصه اشاره كردند و افزودند: نبايد شعر، به گونه اي باشد كه حتي انسان هاي مانوس با شعر نتوانند آن را بفهمند و مخاطب در حيرت فرو برود؛ چرا كه اين نقص شعر محسوب مي شود.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي اين جلسه را لذت بخش توصيف كردند و از همه شعرا و برگزاركنندگان جلسه تشكر و قدرداني كردند.
مطلع اين ديدار 4ساعته، گفت وگوي دوستانه شاعران با حضرت آيت الله العظمي خامنه اي بود.
پس از اين گفت وگوي صميمانه، حاضران نماز جماعت مغرب و عشاء را به امامت رهبر انقلاب اسلامي اقامه و روزه خود را همراه با ايشان افطار كردند.

 



لاريجاني در آستانه دور جديد تحركات سازش اعلام كرد
مذاكره بي نتيجه است ايران به حمايت از مقاومت فلسطين ادامه مي دهد

علي لاريجاني گفت موضوع مذاكره اشغالگران با برخي گروه هاي فلسطيني، قبل از تولد محكوم به نابودي است.
رئيس مجلس شوراي اسلامي در ديدار با اعضاي مجمع سازمان هاي مردم نهاد حامي آزادي قدس ضمن خوش آمدگويي به اعضاي اين مجمع و فعالان حامي آزادي قدس شريف گفت: دوستاني كه حول محور دفاع از مردم مظلوم فلسطين فعاليت مي كنيد و امروز به خانه ملت تشريف آورديد از اينكه وقت خود را صرف مسئله مهمي در عصر حاضر مي كنيد صميمانه تشكر مي كنم و مي دانم در عصر حاضر نهادهايي كه جنبه هاي غيردولتي دارند و به موضوعات مهم بين المللي مي پردازند جايگاه خاصي دارند و نقش آفرين و تاثيرگذار هستند.
لاريجاني در مورد اخبار منتشره درخصوص آغاز مذاكرات برخي گروه هاي فلسطيني با اشغالگران قدس، اظهار داشت: اين روزها راجع به آغاز گفتگوهاي سازش صداهايي شنيده مي شود، علي رغم مواضع نيروهاي فعال در زمينه فلسطين و اينكه آنها اعلام كردند كه اين موضوع يعني مذاكره با اشغالگران در واقع به اسرائيل كمك مي كند، با وجود همه اين موضوعات اين مذاكرات مسير را براي آمريكا نيز هموار خواهد كرد.
وي با بيان اينكه آمريكايي ها دغدغه اي جز رژيم صهيونيستي ندارند، افزود: در زماني كه بحث مذاكرات فلسطين آغاز شد، مسئله اصلي براي غرب هرگز سرنوشت مردم فلسطين نبوده و نيست. آنها گاهي با مطرح كردن جنگ و گاهي با تاكيد بر صلح و سازش به دنبال حمايت از يك رژيم جعلي هستند كه روزي آن را به وجود آوردند و حالا بايد امنيت سازي را به عنوان يك حركت مهم سازماندهي كنند.
لاريجاني با اشاره به اينكه آنها به دنبال اين هستند كه با صحنه سازي، به اهداف ديگر خود نائل آيند، تصريح كرد: كشورهاي همسايه هم گاهي احساس مي كنند براي اينكه عقب نيفتند بايد از اين سياست ها پيروي كنند.
وي با طرح اين سوال كه چرا در اين مرحله بر مذاكره تاكيد مي كنند، گفت: آقاي اوباما در انتخابات اخير به تحركات استراتژيك احتياج دارد تا مدعي شود در خاورميانه يك الگوي صلح را كليد زده است؛ او در حالي كه در سخنراني هايش در تركيه و قاهره مدعي دفاع از حقوق مردم فلسطين بود، حتي يك اپسيلون هم در حق مردم فلسطين حركتي نكرد.
لاريجاني با تاكيد بر اينكه آمريكايي ها با توجه به در پيش بودن انتخابات در سال آينده، صحبت از صلح در خاورميانه به ميان مي آورند، افزود: ما متاسفيم كه برخي از گروه هاي فلسطيني به اين امر اقبال نشان مي دهند.
وي ادامه داد: اين طرح براي ايجاد يك فضاي تنفسي براي رژيم صهيونيستي مطرح شده است و به طور قطع اين مذاكرات ثمري جز اين نخواهد داشت.
رئيس مجلس شوراي اسلامي خاطر نشان كرد: بعد از جنگ سي و سه روزه و حمله به كاروان آزادي فضاي بدي عليه رژيم صهيونيستي به وجود آمده كه اين فضا بايد به گونه اي مديريت شود؛ بنابراين آنها به يك نوع سرگرمي سازي در منطقه دامن زدند، مثلا با قطعنامه صادر كردن براي ايران يا يك جور متهم كردن حزب الله در صحنه لبنان به دنبال اين بودند تا از اين طريق فضاي سازش تصنعي غيرعادلانه را سامان دهند؛ البته در اين راه موفق نبودند چون صحنه لبنان مشخص كرد كه ظرفيت اين گونه بازي هاي كودكانه را ندارد.
رئيس مجلس تاكيد كرد: ما مصمم هستيم در صحنه فلسطين از مردم مظلوم فلسطين دفاع كنيم و آن را وظيفه اسلامي و ديني خود مي دانيم و با اين فشارها دست از اين حمايت ديني خود برنخواهيم داشت.
وي ادامه داد: اگر آمريكايي ها فكر مي كنند با اينگونه اقدامات مي توانند مجالي در منطقه پيدا كنند تا مذاكرات كودكانه خود را شروع و از درون آن يك حيثيت براي خودشان دست و پا كنند، در اشتباه هستند زيرا خيلي زود پوچ بودن هدفشان مشخص مي شود.
لاريجاني ادامه داد: اين مذاكرات قبل از تولد محكوم به نابودي است.
وي گفت: شايد امروز بيش از هر زمان ديگري به بيداري در مسئله فلسطين احتياج داريم؛ نيروهاي آشنا به صحنه فلسطين بايد در صحنه باشند نظراتشان را بدهند و فعال باشند. جمعيت هاي دفاع از فلسطين نظير همين جمعيت و ساير NGOها كه در اين زمينه كار مي كنند بايد با ابتكارات نو در صحنه باشند و نشان بدهند كه مسلمانان نسبت به سرنوشت فلسطين حساس هستند.
لاريجاني در نهايت از اعضاي مجمع سازمان هاي مردم نهاد و فعالان حامي آزادي قدس شريف به ويژه از آقاي شيخ الاسلام تشكر كرد و هديه اي را به خانم دباغ تقديم كرد.

 



خرافه بودن شانس و بخت

وجود مبارك حضرت امير فرمود كه: اين قرآن را ببريد در درون جانتان، ببينيد چه ميوه مي دهد ! اگر ميوه اش دعا بود، معلوم مي شود رفته در درون دلتان.دعا يعني تضرّع، ناله، لابه و ضجّه. انسان عجز خودش را مي بيند و اين عجز را به بارگاه الهي مي برد. غالب ما گرفتار اينيم كه ما چند سال زحمت كشيديم، به جائي مثلاً رسيديم؛ اينها را مي خواهيم عرضه كنيم. جناب سنائي مي گويد: اگر مي خواهي دعا كني وا ينها را ببري، بي آبرو مي شوي:
روي گرد آلود بر ز ي او كه اندر كوي او
آب روي خود بري گر آبروي خود بري(1)
بي اثر بودن ارائه خدمات دنيوي در مقام ملكوت
اينكه مي بينيد بزرگان، اشعار سنائي را متن قرار مي دهند، بعد درباره آن شرح مي كنند؛ چون يكي از حكماي بزرگ اسلام است. مي گويد: آنجا مي خواهي بروي، روي گرد آلود بر ز ي او؛ زي او يعني به طرف او. اگر بگوئي: خدايا ! ما هم 30 ـ 40 سال زحمت كشيديم، علمي پيدا كرديم، در راه تو صرف كرديم، آبروي خود را برديم آنجا؛ آبرويت را مي برند !! مي گويند: همه اينها كه مال ماست ! تو چه داري ؟ آب روي خود بري گر آبروي خود بري. بگوئي: ما اين كار را كرديم، ما اين خدمات را كرديم، ما اين مسجد را ساختيم، ما يك مدرسه ساختيم، ما اين كتاب را نوشتيم، ما اين شاگردان را تربيت كرديم؛ اينها را ببري، آنجا مسلوب الحيثيّه مي شوي ! فوراً مي گويند: اينها كه مال ماست، تو چه داري ؟!
فقر و مسكنت، بهترين وسيله براي ارائه به خداي سبحان
بنابراين اگر كسي مسلوب الحيثيّه شد، گفت: خدايا ! أنا الفقير ف ي غ ناي فكيف لا اكون فقيراً ف ي فقري، أنا الجاه ل ف ي ع لم ي فكيف لا اكون جاهلاً ف ي جهلي. ا لهي من كانت حقائ قه دعاو ي فكيف لا تكون دعاو يه دعاوي (2). خدايا ! آنجائي كه من دارم، ندارم؛ چه رسد به آنجائي كه ندارم !! آنجائي كه حقيقت است، ادّعاست؛ چه رسد به آنجائي كه ادّعاست ! آنجائي كه حقيقت است، مال توست؛ مال من كه نيست ! يك حدّي ما داشتيم كه: و الله اخرجكم م ن بطون امّهات كم لا تعلمون ش يئاً (3)، اين هم نكره در سياق نفي است و همه چيز را ثبت مي كند. يك حدّي هم در انتظار ماست كه: ك ي لا يعلم م ن بعد ع لم ش يئاً (4) وآن دوران فرتوتي است كه براي همه ما هست ! پس ما يك حدّمان: و الله اخرجكم م ن بطون امّهات كم لاتعلمون ش يئاً است، يك حدّي هم:م نكم من يردّ لي ارذل العمر ل كيلا يعلم م ن بعد ع لم ش يئاً (5) است كه هر دو هم نكره در سياق نفي است و عموم. پس قبلش هيچ، بعدش هم هيچ و اين وسط ها مال ما نيست !
بنابراين ما در تفسير قرآن؛ اگر تفسير انفسي بكنيم، نبايد تفسير به رأي بكنيم. اين 4 مرحله يادمان نرود؛ تفسير بيروني، يعني آفاقي؛ يعني تفسير گفتن، كتاب نوشتن، سخنراني كردن؛ اين يا به رأي است، يا به حق. تفسير انفسي هم در حوزه درون يا به رأي است ، يا به حق. تنها كسي اهل نجات است كه هم در حوزه تفسير بيروني از تفسير به رأي مصون باشد، هم در تفسير انفسي از تفسير به رأي مصون باشد؛ آنوقت اين مي شود بيان نوراني حضرت امير. فرمود: اين قرآن را ببر در دلت بكار، ميوه اش دعاست: ش عارهم القرآن، اينكه با درون جان آدم رابطه دارد و د ثارهم الدّعاء. اين است كه مي گوئيم: لا يمل ك لا الدّعاء(6).
حفاظت الهي از انسان به وسيله نگهبانان مخصوص
فرمود: اينكه شما مي بينيد در بسياري از موارد مصونيد، نگهبانان ما آنجا هستند: هو الّذ ي يرس ل عليكم حفظه حتّي ذا جآء احدكم الموت توفّته رسلنا (7).فرمود: نگهبانان ما؛ حراست و صيانت و حفظ شما را به عهده دارند: يرس ل عليكم حفظه. كسي نمي تواند بگويد ما شانس آورديم و در اين تصادف محفوظ مانديم. « شانس » و بخت و تصادفي بودن جزء خرافات است. اين عالم مثل حلقات رياضي منظّم است و منظوم، شانس آورديم چه معني دارد؟! فرمود: يك عدّه نگهباناني ما داريم براي حفظ شما، تا مدّت معيّن شما را حفظ مي كنند. آن فرصت مناسب كه رسيد؛ اينها پست را رها مي كنند، شمائيد و حوادث:هو الّذ ي يرس ل عل يكم حفظه حتّي ذا جآء احدكم الموت توفّته رسلنا. حالا يا همان ها مأمور گرفتن اند، يا ديگران.
دعا، ثمره تفسير انفسي قرآن كريم
ما اگر توانستيم در درون، قرآن بكاريم وبه چيزي جز كلام الهي دل نبستيم و باور كرديم كه او مؤثر است؛ دعا درو مي كنيم. براي اينكه او يك قطره آب را به اين صورت در آورده: الم يك نطفهً م ن منّي يمني(8). الآن صدها دانشكده بايد بشناسند اين انسان كيست! بيماري هايش را بشناسند، درمانش را بشناسند، دارويش را بشناسند، سلول هايش را بشناسند، سلامت و صحت و سقمش را بشناسند. فرمود: اين يك قطره آب بود، ما آن را به اين صورت در آورديم: الم يك نطفهً م ن منّي يمني. ايحسب النسان ان يترك سدي(9) ! اگر اين بوديم و بعد هم به همين صورت در مي آئيم؛ اين وسط ها بايد چه كار بكنيم ؟ جز تفسير انفسي قرآن، يك؛ آن هم كما علّمنا الله، دو. فرمود: اگر اين شد، ميوه اش دعاست.در آن صورت هيچ كس نمي گويد من اين كار را كردم: ما ب نا م ن ن عمه فم نك (10). فرمود: بدانيد: ما ب كم م ن ن عمه فم ن الله(11). آنوقت نسبت به هر نعمتي كه به ما رسيد، شاكريم. نه بيراهه مي رويم، نه راه كسي را مي بنديم.
فرمود: مؤمن كسي است كه در درون، قرآن و در بيرون دعا را داشته باشد؛ بالأخره دعا و عبادت يكي از ميوه هاي قرآن است، همه اينها از اين اصل بر مي خيزد. هم عقائد، هم اخلاق، هم احكام فقهي و حقوقي و هم علوم در آن هست.
بيانات آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعي از دانشجويان دانشگاههاي شيراز و قم، طلاب و اقشار مختلف مردم ـ قم ؛ 27/ 2/ 1386
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ديوان حكيم سنائي/ قصيده 185
(2) بحار الأنوار/ 95/ 225 ـ و م ن الدّعوات المشرّفه ف ي يوم عرف ه دعاء مولانا الحسين بن علي (ع)
(3) نحل/ 78 (4) نحل/ 70 (5) حج/ 5 (6) اقبال الأعمال/ 709 ـ دعاي كميل
(7) انعام/ 61 (8) قيامه/ 37 (9) قيامه/ 36
(10) مستدرك الوسائل/ 5/ 96 (11) نحل/ 53
خوان حكمت در ماه مبارك رمضان هر روز منتشر مي شود.

 



گزارشي از حاشيه هاي ديدار شعرا با رهبر انقلاب در شب نيمه رمضان
بزم شاعرانه رفقا

مهدي قزلي
ميرشكاك و مجتبي رحماندوست جلوي ما بودند. محافظ ها با ادب و احترام ازشان خواستند وسايل شان را بدهند براي چك و خودشان را هم بازرسي كردند.
يكي سيگارش را درآورد و فندك و كاغذي، ديگري عصا و پاي مصنوعي و كتابي، از تعجب داشتم شاخ درمي آوردم، نه به خاطر اين كه عصاي جانباز را برگرداندند، بل به خاطر اين كه سيگار و فندك آن ديگري را با احترام تقديم كردند.
آن ها هم خوش وبش كنان رفتند. محافظ به شانه ام زد و گفت: حواس تان كجاست؟ وسايل تان را بگذاريد روي ميز.
¤ ¤ ¤
وقتي وارد شديم جماعت شعرا در حياط ساختمان كنار حسينيه نشسته بودند روي زيلوها، رو به قبله و صف به صف. هنوز 40 دقيقه اي تا اذان مانده بود، محسن مومني-رئيس حوزه هنري- سرپا ايستاده بود و به رسم ميزبانان به همه خوشامد مي گفت.
آفتابي كه ديگر در كار نبود ولي اگر هم بود درخت هاي بلند حياط روي سر جماعت سايه مي انداخت. طوطي ها روي درخت ها اين شاخه آن شاخه مي كردند و سر و صداي شان بلند بود. فضا حسابي شاعرانه بود مخصوصا اگر چند تا شمع روشن مي كردند!
مومني رو به جمع گفت: اگر كتابي مي خواهيد به آقا بدهيد، الان بدهيد نه در حسينيه. حرفش تمام شده و نشده شعرا صلوات فرستادند و بلند شدند. از آن سمت حياط ميزبان اصلي داشت مي آمد.
¤ ¤ ¤
رهبر سلام و عليك كرد با آن هايي كه جلو بودند و با نگاه و تكان سر با آن هايي كه عقب بودند احوال پرسي كردند. وقتي نشست روي صندلي اش جلوي جمع، ساعت هفت ونيم بود. شعرا يكي يكي كتاب به دست جلو رفتند. بعضي هم بدون كتاب و فقط براي چاق سلامتي.
مومني معرفي شان مي كرد؛ آن ها كتاب شان را مي دادند و گپي مي زدند، كوتاه، شاعري كرد آمد و مومني كه خودش ترك است، گفت: ايشان هم فارسي شعر مي گويند هم كردي، البته شعر كردي شان از شعر فارسي شان بهتر است.
رهبر لبخندي زد و گفت: من كه كردي بلد نيستم، ولي شعرهاي فارسي شان را ديدم قبلا. آن هايي كه من ديدم كه خوب بود.
¤ ¤ ¤
شاعري بعد از سلام و عليك، انگشترش را به رهبر هديه داد. رهبر رو كرد به كسي كه به ايشان تسبيح داده بود و با شوخي گفت: تسبيح شما آمد داشت. هديه كه داديد يك انگشتر هم هديه رسيد.
تشكر كرد از شاعر، شاعر پاكت نامه اي به رهبر داد و گفت: نامه همسرم است. رهبر سر تكان داد. شاعر گفت دختر شهيد است. رهبر خودش نامه را گرفت.
¤ ¤ ¤
عقب تر بودم و خوب نمي ديدم كه رهبر با چه كسي صحبت مي كرد كه گفت: به به سلام ... حالي ياخچيده ... نه وار نه يوخ ... الله شفا ورسن...
تركي با هم صحبت مي كردند و من نه مي ديدم شان و نه آخرش حرف شان را مي شنيدم.
¤ ¤ ¤
خانم ها هم آمدند براي سلام و عليك. آنها هم براي معرفي خودشان- مثل آقايان- سعي مي كردند يك جوري با ايشان همشهري بشوند. يكي مي گفت مشهدي است. يكي تركي حرف مي زد. يكي خودش را سيستاني معرفي مي كرد و اهل منطقه اي كه رهبر زمان طاغوت آنجا تبعيد بوده؛ يكي خراساني و...
¤ ¤ ¤
نماز را خوانديم و كشان كشان رفتيم براي افطار و در طول راه باز هم احوالپرسي و روبوسي و خوشامدگويي به خانم هاي شاعر و بعد رفتيم و نشستيم سر سفره و چاي و نان و پنير و سبزي و حلوا و خرما و مثل هميشه پلو با مرغ. رهبر روي صندلي نشست و با خرما افطار كرد و بقيه مان هم. فرصت شد ببينم وزير ارشاد هم آمده و امير خوراكيان رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري و آقاي معلم و رشاد و...
خورديم و چه چسبيد و هنوز رهبر نشسته بود كه ديدم جماعت شعرا يكي يكي مي روند. بعدتر فهميدم رفته اند در حياط بيت رهبري براي تنفس بعد از افطار!
¤ ¤ ¤
رهبر كه مي رفت سمت حسينيه، شعرا هم كه در حياط بودند و چند تا چند تا دور هم گپ مي زدند، مي رفتند داخل. شانه به شانه رهبري، محمدحسين جعفريان مي آمد و با او صحبت مي كرد. از جعفريان راجع به رمان جديد يك افغاني پرسيد كه اسمش را نمي دانست. جعفريان گفت: بادبادك باز خالد حسيني؟
رهبر گفت نه آن را كه خوانده ام.
جعفريان گفت: خالد حسيني يك كتاب ديگر هم دارد كه اسمش را نمي دانم.
رهبر گفت: اسمش هزار خورشيد تابان است، آن را هم خوانده ام ولي كتابي كه من مي گويم اصلا مال خالد حسيني نيست. جعفريان و يك عمر تلاش در افغانولوژي هم كمكي نكرد براي جواب سؤال رهبر.
سر پله ها ايستادند. عباي رهبر را مرتب كردند و چفيه اي روي دوشش انداختند و رهبر در همين حين چيزي به جعفريان گفت و او هم شانه شان را بوسيد.
¤ ¤ ¤
رهبر نشسته بود و منتظر كه جماعت شعرا هم جايشان را پيدا كنند. يك طرف رهبر قزوه نشسته بود و معلم و فاضل نظري و اميري اسفندقه و مجتبي رحماندوست و ميرشكاك، طرف ديگر هم حداد عادل و محمدي گلپايگاني و رشاد و حسيني - وزير ارشاد- و محسن مؤمني و موسوي گرمارودي.
قاري با آرام شدن مجلس شروع كرد به تلاوت:... من خشي الرحمن بالغيب و جاء بقلب منيب ادخلوها بسلام...
¤ ¤ ¤
قزوه- مجري جلسه- با شعري شروع كرد:
رمضان كشتي نوح است نمانيد شما
ترسم آنست كه خود را نرسانيد شما
بعد به عنوان نفر اول از علي معلم خواست شعرش را بخواند. معلم هم خواند:
دريغ است از ولي اما ولي تنهاست بي مردم
علي آري علي حتي علي تنهاست بي مردم
كاغذي كه معلم از رويش مي خواند زردرنگ بود و نمي دانم رنگ ماندگي بود يا رنگ كاغذ. شعر معلم خيلي سخت بود. كلمات سخت، وزن سخت. چند تا مرد كهن مي خواهد فهميدنش.
¤ ¤ ¤
علي موسوي گرمارودي هم شعر خواند و بعد قزوه از سن بالاي سبزواري و مشفق كاشاني گفت و عذرشان در نيامدن به جلسه؛ و جلسه را سپرد به ميرشكاك. ميرشكاك هم شروع كرد:
دادند به دست من دل مرده چراغي
هنگام عبور از شب بي روزن باغي
بعد از او هم حداد عادل شعر خواند. غزلي با رديف گل سرخ.
نوبهار آمد و خنديد دهان گل سرخ
سرخ شد بار ديگر رنگ لبان گل سرخ
¤ ¤ ¤
كلامي شعر تركي خواند:
بو جناح بازيخلار الله بازي فوتبال بنظر
چپلر پيروزي بيلساخ راستلار اتقلال بنظر
شعر قشنگي بود با تلفيق جزئيات فوتبال در سياست. بعضي متوجه نمي شدند ولي رهبر وسط اين شعر هم آفرين هايش را مي گفت. وسط شعر كلامي در ليوان چايي اش- كه نصفه پر بود- كمي آب ريخت و قندي در دهان گذاشت و چاي را سركشيد. چاي بقيه اما در استكان هاي كوچك بود.
¤ ¤ ¤
قزوه با تذكر كسي تازه يادش آمد از بين خانم ها كسي شعر نخوانده. بعد از پونه نكويي خواست شعرش را بخواند:
سرمي گذارم به جنگل گيلان بيابان ندارد
وقتي كه دل تنگ باشي بن بست پايان ندارد
بيت آخري كه خواند آفرين هاي رهبر زياد شد:
دريا اگر جوهر من هر برگ گل دفتر من
عاشق كه بنويسد از عشق انگار پايان ندارد
رهبر گفت خيلي خوب و بعد آيه يكي مانده به آخر سوره كهف را خواند: قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربي لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربي و لو جئناي مثله مدداً.
بعد سپيده فلاح فر (دژاكام) كه دانش آموز بود شعرش را خواند:
يك بار هم به خاطر من لبخند، مرد بي ملاحظه اي هستي من بي بهاي خنده نمي گيرم، عكاس خوب من به چه دل بستي. در پايان اين شعر، رهبر گفت قابل توجه همه عكاس هاي بي حواس جهان!
نوبت فاطمه ناني زاد شد كه گفت شعرش را براي جانبازان شيميايي گفته است:
به شعر گفته ام اين دفعه درد را بكشد
هنوز صحنه تو در نبرد را بكشد
شعرش كه تمام شد زود گفت غزل ديگري را هم براي امام رضا(ع)... قزوه گفت: مي شود خواهش كنم نخوانيد كه نوبت به بقيه برسد؟
ناني زاد درمانده شد چه كند. رهبر گفت: حالا كه گفتند بگذاريد بخوانند. قزوه گفت: پس بخوانيد. و ناني زاد شروع كرد:
هم چون نسيم صبح و سحرگاه مي رود
هركس ميان صحن حرم راه مي رود
رهبر با هر بيت شعر يك آفرين گفت و آخرش: آفرين آفرين خيلي خوب؛ حيف بود اگر نمي خوانديد اين شعر را.
قزوه به شوخي گفت: خوب مي خواهيد يكي ديگه هم بخوانيد.
جماعت با هم خنديدند.
¤ ¤ ¤
نوبت افشين علاء كه شد گفت: امشب سالگرد فوت مادر من است. اين كه دير آمدم و زود خواهم رفت به خاطر اين بود كه نمي توانستم فرصت ديدار شما را از دست بدهم، مخصوصاً در روزگاري كه متاسفانه خيلي ها انگار منتظر هستند كه بگويند كسي جدا شده از دامن شما در حالي كه دامان پرمهر شما داماني نيست كه دوستان جداشدني باشند ازش. هر جا كه باشند حتي اگر غمگين و دل خسته با شما آرامش پيدا مي كنند و اين سري است كه اول خدا و بعد خودتان هستيد كه دوستان خودتان را مي شناسيد.
رهبر گفت: همين جوره، من اين را مي دانم، گفت از اين طرف كه منم راه كاروان باز است.
علاء گفت: خيلي از دوستي ها در دوران ما دورادوره ولي از نوع دوستي اويس قرنيه.
رهبر خنديد و گفت: اين دور و دوستي كه ميگن همينه ديگه.
رهبر آخر شعر گفت: آفرين بسيار شعر خوبي بود ان شاءالله خود حضرت ام البنين و فرزندان بزرگوارشان به شما اجر بدهند.
علاء اجازه گرفت و رفت تا به برنامه سالگرد مادرش برسد.
¤ ¤ ¤
هادي سعيدي كياسري را آقاي قزوه معرفي كرد و گفت كه قرار است غزل بخواند. خود كياسري ولي بعد از سلام و عليك گفت مي خواسته شعر آزاد بخواند و من من مي كرد كه حالا چه كند كه قزوه گفته غزل بخواند. رهبر با صداي آرام ولي حرفه اي و شاعرانه اي گفت:
تو يك غزل بخواني از آن عاشقانه ها
كياسري گفت: حاج آقا حالا نمي شه عاشقانه نباشه... كه رهبر مصرعش را ادامه داد:
من يك ترانه سر كنم از آن ترانه ها
آب پاكي ريخته شد روي دست كياسري تا غزلش را شروع كند.
¤ ¤ ¤
آخرين نفر شاعري از بم بود به نام محمدعلي جوشايي كه شعر خوبي هم خواند. جماعت ديگر خسته شده بودند و روي صندلي ها تكان تكان مي خوردند. قزوه با آقاي محمدي گلپايگاني شروع كردن به تعارف كردن تا بالاخره با وساطت رهبر آقاي گلپايگاني شروع كرد به خواندن. قصيده اي درباره ايران. وسط شعر آقاي گلپايگاني گفت در اين شعر اسم همه استان ها آمده و ادامه داد و اسم شعرها و استان ها را رديف كرد كنار هم در شعرش. يك دفعه رهبر گفت: پس كهكيلويه و بوير احمدش كو؟
جماعت زدند زير خنده. يك نفر هم از داخل جمع داد زد: آقا استان البرز هم نداشت.
خود آقاي گلپايگاني هم همراه جمعيت مي خنديد.
¤ ¤ ¤
نوبت خود رهبر شد تا در پايان جلسه صحبت هايي كنند. ايشان از سبك جديد در حال شكل گيري در كشور گفت و احتياج به توجه به شعر توسط مسئولين و شعرا و تشكيل انجمن هاي ادبي و جلسات شعر مشهد در قديم.
نكته بعد هم درباره نعمت بودن قريحه شعر نزد شاعر بود و اين كه شاعر بايد از اين قريحه و طبع شعر استفاده كند در جايي كه خدا و دين از او خواسته. درعرصه دين، اجتماع، تاريخ و حتي سياست. خواستند شعرا در بيان شعر رعايت عفاف داشته باشند و در آخر از اساتيد خواستند صريح تر باشند در شعر و در مواجهه با جوانان تا پريشاني و سردرگمي در آن ها كمتر شود. اين حرف ها را رو به آقاي معلم گفتند.
مطمئنم صحبت ها از رسانه ها پخش خواهد شد و نگراني اي از اين اجمال ندارم. نگراني بيش تر از اين است كه حرف ها شنيده مي شود يا نه؟
¤ ¤ ¤
حرف هاي رهبر تمام شد و شعرا باز ريختند جلو. بعضي شعرهايشان را دادند و بعضي ابراز محبت مي كردند. يك نفر گفت: حضرت آقا! آقاي فريد مي گن اولين انجمن ادبي را خودتان اين جا راه بيندازيد.
رهبر گفت: من كار ديگري دارم؛ اين كار خودتان است.
رهبر رفت و جماعت ماندند با هم به خوش و بش. خوش و بشي كه نيم ساعتي طول كشيد و ساعت ديگر نزديك دوازده شب شده بود.
¤ ¤ ¤
انصاف اگر داشته باشيم جوان ترها اميدوار كننده تر بودند از با تجربه ترها. بيش تر آفرين هاي رهبر هم مال جوان ها بود. آن قدر به خاطر جلسه سر شوق آمده ام كه احساس مي كنم دوست داشتم من هم شاعر باشم تا مثل جوان ترهاي جلسه وقت رفتن با بيم و اميد از خودم بپرسم: يعني مي شود سال بعد من هم شعرم را بخوانم؟

 



به شكرانه ديدار با مقام معظم رهبري در شب ولادت با سعادت كريم اهل بيت، حضرت امام حسن مجتبي(ع):

رضا اسماعيلي
زيارت دريا
من از بلوغ خنده ي فردا رسيده ام
از كوچه باغ آبي رؤيا رسيده ام
از رود و چشمه، آينه و آب و روشني
از ابتداي فطرت دريا رسيده ام
از نازكاي خواب لطيف پرندگان
از مخمل تبسم گل ها رسيده ام
من از بهار فلسفه ي عشوه ي چمن
از چين زلف باغ شكوفا رسيده ام
از مهر و ماه و ابر و نسيم و ستارگان
از آسمان و آينه سيما رسيده ام
دستم پر از كرشمه ي نور فرشته است
از ناكجاي عالم بالا رسيده ام
از سكر ناب قونيه ي شمس و مولوي
از جلوه زار خلسه ي معنا رسيده ام
گوشم پر از ترنم زيباي عاشقي ست
از يوسف، از جنون زليخا رسيده ام
از فصل عاشقانه ي حافظ، شروع عشق
از خوان ش شكسته ي «نيما» رسيده ام
من شاعرم، ز صحبت باران چشيده ام
شكر خدا، به حضرت دريا رسيده ام

 



تصحيح يك خبر

در بخشي از خبر مربوط به نطق ميان دستور شعباني نماينده كرمانشاه در مجلس كه در روزنامه 28/5/89 به نقل از خبرگزاري فارس درج شد، عبارت زير صحيح است:
«از زمان كودتاي آمريكايي، انگليسي 28 مرداد سال 1332 هرگاه ملت ايران به سوي خوداتكايي گام برداشت با تفكر كودتايي بعضي كشورهاي غربي مواجه شد.»

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14