(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 9 شهريور  1389- شماره 19731

سلوك قلبي
آثار نماز شب
عوامل فريب
حكمت هاي قرآني
علي(ع)؛ سازه الهي
شب قدر؛ شب معراج عمومي



سلوك قلبي

قال الامام الجواد(ع): القصد الي الله تعالي بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال.
امام جواد(ع) فرمود: رسيدن به خداي متعال از طريق قلوب، كامل ترين و رساترين رسيدن است نسبت به تلاش هايي كه از طريق جوارح انجام مي گيرد. 1

1- بحارالانوار، ج 67، ص 60

 



آثار نماز شب

امام صادق(ع) فرمود: نماز شب صورت را زيبا و خلق را نيكو و انسان را خوشبو مي كند. رزق را زياد و قرض را ادا مي كند و اندوه را برطرف مي سازد و چشم را جلا مي دهد.(1) پيامبر عظيم الشان اسلام فرمود: نماز شب وسيله اي است براي خوشنودي خدا و دوستي ملائكه، نماز شب سنت و روش پيامبران و نور معرفت و ريشه ايمان مي باشد. بدن را آرامش مي دهد و شيطان را خشمگين مي كند. سلاحي بر عليه دشمنان و وسيله اي است براي اجابت دعا و قبول شدن اعمال، روزي انسان را توسعه مي دهد، شفيع بين ملك الموت و نمازگزار مي شود، چراغ و فرش قبر و جواب (دو فرشته) منكر و نكير مي باشد. در قبر تا قيامت مونس و زائر نمازگزار خواهد بود نماز بر سرش سايه مي افكند، تاجي بر سرش و لباسي بر بدنش مي گردد، نور پيش رويش حائل بين او و آتش دوزخ خواهد بود، براي مومن حجتي است نزد خدا و وسيله سنگين شدن ميزان اعمال و حكم عبور بر صراط و كليد بهشت مي باشد زيرا نماز تكبير است و حمد و ستايش و تسبيح و تمجيد و تقديس و تعظيم و قرائت و دعا و البته بهترين اعمال خواندن نماز در اول وقت آن است.(2)

1-بحارالانوار، ج87، ص153
2- خودسازي و تربيت نفس، ابراهيم اميني، ص 279

 



عوامل فريب

پرسش:
حضرت آدم با وجود اينكه پيامبر خدا بود و از ملكه عصمت و دوري از هواي نفس برخوردار بود چگونه شيطان توانست او را وادار كند از درخت ممنوعه اي كه خداي متعال از آن نهي كرده بود، تناول كرده و فريب شيطان را بخورد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال ضمن تاكيد بر فني و پيچيده بودن روش اغواگري شيطان كه مبتني بر روان شناسي انسان بود به اولين راهكار شيطان براي فريب انسان تحت عنوان تكامل طلبي اشاره كرديم. اينك در بخش پاياني دنباله مطلب را پي مي گيريم.
2- حب جاودانگي
انسان براساس فطرت خود دوست دارد جاودانه باشد و در نهاد و ضمير ناخودآگاه همه ما اين گرايش و حب به جاودانگي وجود دارد. به همين دليل است كه با عواملي كه بقا و حيات ما را تهديد مي كند به شدت مبارزه مي كنيم و از تصور فنا و نابودي خود نفرت داريم. جد ما حضرت آدم نيز داراي اين خصلت بود و حب جاودانگي او سبب شد كه راهكار شيطان براي جاودانه شدن را با خوردن درخت ممنوعه بپذيرد. «او تكونا من الخالدين»(اعراف- 20) يا اينكه هر دوي شما در اينجا جاودانه باشيد!
3- زودباوري
شيطان براي نشان دادن حسن نيت ظاهري خود، براي آدم و حوا قسم مي خورد و خود را از زمره نصيحت كنندگان مي نامد. «و قاسمهما اني لكما لمن الناصحين(اعراف-21) شيطان براي آدم و حوا قسم خورد كه آن دو حرفي كه برايتان زدم از سر خيرخواهي بود. آري شيطان چهره اي ظاهرالصلاح و خيرخواهانه به خود گرفته و مي گويد: قصد جهنم بردنتان را ندارم، غرض من نصيحت است. آدم و حوا كه تا به حال دروغ از كسي نشنيده بودند، به همين جهت باورشان شد و فريب اغواي شيطان را خوردند.
4- حب رياست
حب جاه، مقام و رياست نيز از جمله گرايش هاي فطري انسان است. و هر كسي دوست دارد به رياست و مقامي دست پيدا كند كه هيچ گاه از بين نرفته و غيرقابل زوال باشد. شيطان در اينجا نيز زاويه ورود را پيدا كرد و حضرت آدم را به رياستي دعوت كرد كه هيچ گاه از بين نرفته و صبغه هميشگي و پايدار دارد.
«فوسوس اليه الشيطان، قال يا آدم هل ادلك علي شجره الخلدو ملك لايبلي»(طه-120) پس شيطان آدم را وسوسه كرد و گفت اي آدم آيا مي خواهي تو را به درخت جاودانگي و پادشاهي و رياستي كه تمام شدني نيست راهنمايي كنم؟ از اين آيه نيز استفاده مي شود كه منظور از «ملك لايبلي» يك رياستي است كه تمام شدني نيست. انسان خواهان ملك است، خواهان دارايي و رياست است و اين هم چيز بدي نيست بلكه گاهي مقدس نيز است. حضرت حجت(عج) انتظار مي كشد تا يك زماني زمامدار عالم شود. حضرت علي(ع) فرمود: اگر زيربار خلافت مي روم، فقط به اين دليل است كه حق مظلومي را بگيرم يا ظالمي را عقاب كنم.»
بنابراين شيطان باتوجه به اين ويژگي هاي خلقتي انسان كه به تكامل خواهي، جاودانگي، خيرخواهي و فرمان روايي گرايش دارد، توانست از اين چهار راهكار براي اغوا و فريب حضرت آدم و حوا وارد شده و او را وادار نمايد تا از شجره ممنوعه تناول كند.

 



حكمت هاي قرآني

عباسعلي كامرانيان
بزرگترين نشانه بدبختي انسان
ماه مبارك رمضان بود وعده اي درمسجد مشغول عبادت بودند، حكيمي وارد شد و رفت درگوشه اي به عبادت ايستاد. قبل از شروع نماز عده اي نزد او آمدند و پرسيدند:
بزرگترين نشانه بدبختي انسان كدام است؟
گفت: اشتباه گرفتن منزل و مقصد به جاي هم! وقتي چنين شود نگرشها و حركتهاي انسان نيز منحرف و درمسير باطل قرار مي گيرد.
گفتند: بيشتر توضيح دهيد!
گفت:«دنيا» يكي از منازلي است كه انسان در راه رسيدن به مقصد، از آن نيز مي گذرد.كساني كه اين منزل را به جاي مقصد و مقصود مي گيرند، بدبخت واقعي اند.
عاقل كسي است كه از حركت به سوي مقصد و توجه به مقصود غافل نشود سپس شمرده و آرام نجوا كرد :
عاقلا از مرگ تاكي غافلي
تا به كي برعيش دنيا مايلي
عاقبت جام اجل خواهي چشيد
دست از اين زندگي خواهي كشيد
گرسليماني و گراسكندري
چون اجل آيد زموري كمتري
زور رستم قوت اسفنديار
دردم مردن نمي آيد بكار
خلق عالم از سفيد و از سياه
عالم و جاهل گدا و پادشاه
از زن و از مرد واز برنا و پير
هيچ كس را زين سفر نبود گزير
و...
اشك در چشمهاي حكيم حلقه زده بود و گروه نيز محو اشعار حكيمانه و بيداركننده اوشده بودند.
يكي از آنها اظهار داشت: حالا بفرماييد كه علامت اشتباه گرفتن منزل به جاي مقصد چيست؟
حكيم اندكي تأمل كرد، نگاه نافذي به او انداخت و گفت: انتخاب دنياي دني و زودگذر به جاي آخرت عالي و والا و ماندگار.
پير مردي كه درجمع حاضر بود گفت:
سخن خداوند متعال دراين زمينه مي تواند بيش از پيش خانه هاي دل ما را روشن نمايد، نشانه اي از وحي برايمان تلاوت فرماييد!
حكيم به صوت خوش و دلنشيني اين آيه را تلاوت كرد:
و ويل لكافرين من عذاب شديد. الذين يستحبون الحيوه الدنيا علي الاخره ...
واي بركافران از مجازات شديد الهي! همان كساني كه زندگي دنيوي را بر حيات اخروي ترجيح مي دهند...
از فيزيك صورت و رفتارجمع معلوم بود كه سخن حكيم همه راتحت تاثير جدي قرار داده است و اين درحالي بود كه حكيم پس از نگاه مهربانانه اي به همه، مشغول به عبادت شد.

 



علي(ع)؛ سازه الهي

محمود شفقت
يكي از اصطلاحات قرآني، مخلصان به فتح لام است و به معناي خالص شده است. از نظر قرآن تنها انسان هاي اندكي هستند كه به اراده و صنعت الهي، تطهير شده و خالص شده اند. اين افراد، بيرون از دايره تصرفات ابليسي قرار مي گيرند و به عنوان نمونه-هايي از انسان هاي كامل، سرمشق كساني قرار مي گيرند كه مي كوشند تا خود را به مقام اخلاص برسانند و رضوان الهي را در مسير كمال متاله شدن به دست آورند.
از مهم ترين مصاديق انسان هاي خالص شده در دستگاه صنعت الهي، مي توان به اميرمومنان علي(ع) اشاره كرد. نويسنده در اين نوشتار بر آن است تا نشان دهد كه چگونه اميرمومنان علي(ع) در مقام الگوي كامل انسانيت، راه اخلاص را به آدمي مي آموزد و تا پاي جان اين تجربه گرانبها را به همت عدالت خواهان و قيام كنندگان به آن منتقل مي كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
علي(ع) كلمه تامه خداوند
سازه هاي الهي كه از آن به كلمات ياد مي شود به دو دسته كلمات ناقصه و كلمات تامات دسته بندي مي شوند. در ميان كلمات تامات الهي نيز دو دسته را مي توان ردگيري كرد كه برخي از آن ها در همه ابعاد تحت صنعت الهي قرار گرفته و به طور مستقيم از آغاز تا انجام تحت ربوبيت مستقيم الهي پرورش مي يابند. از اينرو خداوند از صنعت خويش در آيات قرآني سخن به ميان مي آورد.
خداوند در آيه 41 سوره طه درباره موسي(ع) اصطلاح صنعت خاص را به كار مي برد و مي فرمايد: واصطنعتك لنفسي، خودم تو را براي خود ساختم. بنابراين در همه مراحل و تمامي جزئيات، سازه از سوي خداوند ساخته و مديريت مي شود و هدف از صنعت نيز خود الهي است. به اين معنا كه خداوند اين سازه را براي اهداف خاص خود مي سازد كه همان خلافت و مظهريت در ربوبيت است.
در ميان برخي از انسان هاي كامل و صنعت ها و سازه هاي اختصاصي الهي مي توان كلمات تامات برتري را يافت كه ايشان در مقامي نشسته اند كه خلق به واسطه آنها ساخته شده و همه هستي وام دار ايشان هستند. ايشان همان كلمات تامات الهي هستند كه توبه حضرت آدم(ع) به خاطر وجود ايشان پذيرفته شده است.
اميرمومنان علي(ع) يكي از اين انسان هاي كامل و كلمات تامات الهي است كه خداوند در آيات بسياري از قرآن يعني بيش از 25 مورد در آن به ايشان به عنوان مصداق انحصاري آيه اشاره كرده و مقام بلند او را ستوده است، از جمله در آيه 7 سوره بينه وي را به عنوان خيرالبريه و بهترين آفريده ستايش كرده است (شواهد التنزيل، ج2، ص 459 تا 472 و جامع البيان، ج15، جزء2، ص 335) در آيه 33 سوره احزاب حضرت را متعلق اراده خود دانسته كه از هرگونه پليدي پاك و مبرا شده و در عصمت كامل و طهارت تمام قرار داده شده است. (شواهد التنزيل، ج1، ص432 تا 437 و الميزان، ج16 ص 309 تا 312)
علي(ع) تنها كسي است كه در مقام نوري و روحي چنان كه رسول الله(ص) فرموده با نور و روح پيامبر(ص) يكتا و يگانه است و در مقام نفسي نيز به حكم آيه 61 سوره آل عمران يعني آيه مباهله، با جان و نفس محمدي يكتا و يگانه مي باشد. (تفسير كبير، فخر رازي، ج3، ص 248 و منابع ديگر) اين بدان معنا است كه هر آن چه براي پيامبر(ص) ثابت است براي آن حضرت(ع) نيز ثابت مي باشد و هيچ گونه تفاوتي ميان ايشان جز در مقام جسميت نيست.
بنابراين، همانند پيامبر(ص) وحي را مي شنود و جبرئيل را مي بيند كه اين خود كم ترين مقام از مقامات انساني است كه خود ايشان تسبيح گفتند و فرشتگان به تبع ايشان تسبيح گفتند.
در روايات است كه خداوند ما اهل بيت(ع) را خلق كرد و همه خلق به سبب و به دست ما آفريده شده است. بنابراين، اثبات اموري چون شنيدن وحي و ديدن جبرئيل براي مردم عادي و يا متوسطين از مؤمنان است.
اين كلمه تامه الهي و سازه خداوندي، براي اين كه در مقام الگوي هستي قرار گيرد، از ويژگي هاي منحصر به فردي برخوردار است كه از آن به مقام مخلصان (به فتح لام) ياد مي شود. اينان كساني هستند كه ابليس با همه شيطنت و اجازه در وسوسه و تصرف خويش، مجاز به ورود به اين عرصه نيست و چنان كه در آيه40 سوره حجر بيان شده ابليس به عدم توانايي خويش در حق ايشان اقرار مي كند.
مخلصون و خالص شدگان به سبب همين ويژگي سازه خاص الهي بودن، در مقام مظهريت تمام و كمال اسماي الهي نشسته اند و همين مسئله موجب مي شود تا مجاز باشند آن چه را در خود از مظهريت تمام و كمال الهي يافته اند بيان كنند. از اين رو خداوند تنها به ايشان اجازه مي دهد تا زبان به توصيف الهي بگشايند و خود را نسبت به توصيفات ديگر مخلوقات حتي فرشتگان پاك و منزه برمي شمارد و مي فرمايد: سبحان الله عما يصفون الاعبادالله المخلصين (صافات، آيات159و 160)
بنابراين، اميرمؤمنان يكي از همين سازه هاي خاص الهي است كه مجاز مي باشد به توصيف الهي بپردازد؛ زيرا خود مظهر تمام و كمال همه اسماي الهي است.
اخلاص و ايثارگري در مقام مظهريت ربوبي
چنان كه گفته شد، خالص شدگان و سازه هاي خاص الهي، براي مأموريت هاي خاص الهي ساخته شده اند. از اين رو خداوند به صراحت نسبت به هدف آفرينش و تربيت آن ها واژه «لنفسي» را به كار مي برد. (طه، آيه41) اين ها مأموريت دارند تا در مقام حجت، خلافت و مظاهر تمام و كمال اسماي الهي و متالهان، در مقام ربوبيت نشسته و به عنوان ربانيون، به ربوبيت نه تنها انسان ها بلكه همه آفريده هاي هستي اقدام كنند.
آنان كه خود مظهر تمام و كمال صداقت (نساء، آيه69 و توبه، آيه119)، صبر (انسان، آيات 8و 12)، صالح ترين و بهترين مؤمنان (تحريم، آيه4)، علم و دانايي به همه هستي و ام الكتاب (رعد، آيه 43) و مانند آن هستند از دريچه عبوديت (انسان، آيه6) در مقام الوهيت و ربوبيت قرار مي گيرند و به خلق و آفرينش و ربوبيت و پروردگاري ما سوي الله به عنوان خليفه الهي مي پردازند.
ايشان هم چنين براي اين كه هدايت عمومي و خاص انسان ها را در اختيار گيرند، خود به ميان ايشان آمده و راه عبوديت را نشان مردم دادند تا از طريقت شريعت به عبوديتي دست يابند كه كنه و ذات آن ربوبيت است.
امير مؤمنان علي(ع) به انسان ها آموخت كه راه رسيدن به همه چيز، مسير اخلاص است و انسان ها با اخلاص است كه مي توانند به سادگي در مسير عبوديت گام هاي بلندي بردارند و به ربوبيت دست يابند. (انسان، آيات8و 9)
وي در مقام عمل، همچنين به انسان ها آموخت كه دست يابي به همه مقامات انساني چيزي جز معنا و مفهوم رضوان الهي نيست. از اين رو، معامله جان با رضوان را به خلق آموخت و چنان كه خداوند در آيه 207 سوره بقره بيان مي كند با ايثار جان در جست وجوي رضوان و مرضات الهي راه و روش متاله شدن را به مردم آموخت.
ايثارگري آن حضرت در مسجد كوفه و در محراب شهادت به اين معناست كه جامعه انساني زماني مي تواند عدالت را به صورت فراگير و كامل و جامع تجربه كند كه رضوان الهي را در جان فشاني براي اجراي عدالت جست وجو نمايد؛ زيرا چنان كه خداوند در آيه25 سوره حديد بيان كرده، هدف همه مأموريت هاي پيامبران و ارسال كتب و قدرت و نيرو به جوامع بشري اين است كه مردم به عدالت به عنوان هدف اصلي توجه كنند و به برپايي آن قيام كنند. بنابراين اگر رضوان الهي در قيام به عدالت است، مي بايست در اين راه جان در كف نهاد و به مبارزه با ظلم و بي عدالتي برخاست.
شهادت اميرمؤمنان علي(ع) در محراب مسجد از آن روست كه اين معنا در جامعه تثبيت شود كه حتي سازه هاي خاص الهي، همه هدف خويش را دست يابي به اين معنا قرارداده و تا پاي جان براي اجراي عدالت ايستاده اند.
اميرمؤمنان علي(ع) به عنوان مظهر تمام و كمال ربوبيت الهي، اين امت را اين گونه پرورش مي دهد كه هدف خويش را عدالت قرار داده و در جست وجوي رضوان الهي حتي جان را در راه تحقق و اجراي عدالت الهي در جامعه قرباني مي كند. باشد كه ما نيز اين گونه در مسير مظهريت ربوبي گام برداريم و با اخلاص خويش رضوان را در ايثار جان براي اجراي عدالت جست وجو نماييم.

 



شب قدر؛ شب معراج عمومي

علي جواهردهي
برخي از زمان ها از اين ظرفيت برخوردار است كه فرصتي برابر براي همگان ايجاد شود تا در آن بتوانند در يك فرآيند ساده تر، از پستي ها در آيند و به اوج برسند و از حضيض پست دنيايي تا اوج خدايي شدن پرواز كند و معراجي بزرگ را براي خود رقم زنند. شب قدر از جمله اين زمان هاي نادر است كه چنين ظرفيتي را دارا است و فرصت استثنايي براي معراج همگاني وعمومي بشمار مي رود.
از نظر آموزه هاي وحياني قرآني و نبوي، تنها كساني از اين رحمت واسعه الهي بي بهره اند كه خود را از آن محروم ساخته باشند وگرنه فضاي عمومي از چنان بستري سود مي برد كه همگي در سايه رحمت قرار مي گيرند و نفحات الهي در جان همگان مي وزد و به كمال مطلق مي خواند و بلكه مي كشاند. محروم كسي است كه از همراهي با اين نفحات الهي سرباز زند و حاضر به پرواز نشود.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليل آيات و روايات را از ظرفيت استثنايي شب قدر ارائه دهد و جايگاه اين شب مبارك و عظيم را در روزهاي كوتاه عمر آدمي براي شدن هاي ابدي بيان كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
بسياري از انسان ها تلاش مي كنند تا از نقص به سوي كمال بگريزند و استعدادهاي نهفته و سرشته در ذات خويش را فعليت بخشند و با متاله و خدايي شدن، مقام مظهريت را از آن خود كنند و در جهان تكوين، تصرف خداگونه نمايند وخود و ديگران را به كمال شايسته و بايسته خويش برسانند. اما بسياري از اين تلاش ها هرگز به ثمر نمي رسد؛ زيرا علل و عوامل دروني و بيروني چون هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني اجازه نمي دهد تا اين گرايش باطني انسان به كمال، تحقق واقعي يابد؛ چرا كه يا در اثر خطاي در فهم و اشتباه در تطبيق و يا وسوسه و فريب شيطاني و مانند آن، اموري را كمالي مي يابد و بدان گرايش مي يابد كه تنها ظاهري كمالي دارد و از باطني ضدكمالي رنج مي برد. اين گونه است كه بسياري از تلاش هاي انسان براي دست يابي به كمال و كماليات هدر مي رود و هرگز شخص به سرانجام مقصد و مقصود نمي رسد.
اما به سبب رحمت واسع الهي نسبت به همه هستي بويژه انسان هايي كه در آزمون اراده و انتخاب گرفتار هستند و تكاليفي به سبب وجود همين عناصر بر آدمي تحميل شده، از فرصت هاي استثنايي و خاصي بهره مند مي شوند و خداوند به جذبه خويش ايشان را در بر مي گيرد تا در مسير صراط مستقيم انسانيت قرار گيرند و به كمال و كمالات دست يابند.
در روايات است كه پيامبر اسلام(ص) فرمود: «ان لربكم في ايام دهركم نفحات الافتعرضوا لها؛ در ايام زندگي شما، اوقات و فرصت هاي مناسبي را خداوند در اختيارتان قرار مي دهد، بكوشيد از آن فرصت ها استفاده كنيد.» (بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 71، ص 221 و نيز احياءالعلوم، غزالي، ج 1، ص 134)
در حديث قدسي ديگري آمده كه خداوند به حضرت داود(ع) چنين وحي كرد: ان لله في ايام دهركم نفحات الافتر صدوا لها؛ براي خداوند در دوران زندگي شما لحظه هاي سودمندي است؛ بدانيد و مترصد و در كمين اين لحظه ها باشيد و آن ها را هوشيارانه و با جديت به دست آوريد. (بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 77، ص 168)
جذبه رحماني در شب قدر
يكي از اين زمان هايي كه نسيم هاي الهي بر جان همگان مي وزد و جذبه الهي، مردم را در برمي گيرد و فرصت استثنايي در طول كوتاه عمرشان براي دست يابي به خدايي شدن و كمال مطلق فراهم مي آورد، شب هاي قدر است. اين شب هاي قدر كه در طول عمر آدمي هر ساله تكرار مي شود، فرصت استثنايي است كه درك يكي از اين شب ها در طول هفتاد و چند سال عمر، به معناي رفتن ره صد ساله در يك شب است. از اين رو در قرآن ارزش درك يك شب قدر برابر با هزار ماه دانسته شده كه متوسط عمر آدمي يعني هشتاد سال مي شود. خداوند در ارزش اين شب مي فرمايد: «انا انزلناه في ليله مباركه، ليله القدر خير من الف شهر؛ ما قرآن را در شب مبارك فرو فرستاديم. شب قدر از هزار ماه برتر است» (سوره قدر) بنابراين قرار گرفتن در اين جذبه الهي در يك شب قدر كفايت از همه زندگي خواهد كرد. اين خود به خوبي بيانگر ارزش و جايگاه بلند شب قدر در زندگي آدمي است كه غفلت از آن به معناي محروميت از جذبات الهي و نفحات رحماني است كه هر از گاهي مي آيد و مي وزد و انسان هاي مستعد و آماده را با خود به معراج كمال مي برد.
كساني كه قدر و ارزش اين جذبه ها و نفحات رحماني الهي را مي دانند خود را در معرض آن قرار مي دهند و در كمين آن مي نشينند تا از همه ظرفيت اين شب بهره گيرند. بنابراين، تلاشي كه سزاوار است از سوي انسان ها در اين شب صورت گيرد، قرار دادن جان و نفس خويش در معرض اين نفحات و جذبات الهي است تا بيش ترين بهره را برند. از اين رو از امام صادق(ع) روايت است كه مي فرمايد: «جان هاي خود را به تلاش واداريد، زيرا در اين ماه روزي ها قسمت و اجل ها نوشته مي شود.» (بحارالانوار /77/168)
بنابراين، شب قدر فرصت استثنايي است كه از سوي خداوند براي همگان فراهم مي آيد تا در شرايطي برابر قرار گيرند و تحت جذبه الهي بتوانند در مسير شدن هاي كمالي قرار گيرند و به سوي معراج انسانيت به پرواز درآيند و به كمالات شايسته و بايسته خويش برسند و به كمال مطلق تقرب جويند و مظهريت در ربوبيت را تجربه يا از آن خود نمايند. اين شب ها را مي توان، شب هاي تجربه همگاني نيز دانست تا زيبايي مطلق كمال را بچشند و مزه آن را دريابند و از جهل مطلق نسبت به آن بيرون آيند. اين همان كشش رحماني است كه همه جان ها را در برمي گيرد و به سوي كمال تعالي مي كشاند. تنها انسان هاي محروم هستند كه خود را از اين كشش رحماني دور نگه مي دارند.
عوامل انساني براي بهره مندي تمام از شب قدر
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه چگونه مي توان از تمام ظرفيت اين شب و كشش هاي رحماني و جذبات الهي آن بهره برد و خود را در معرض آن قرار داد؟ چگونه مي توان در كمين شب قدر و نفحات و جذبات و كشش هاي رحماني آن نشست؟
در روايات به اين پرسش پاسخ داده شده و به آدمي آموخته اند كه چگونه مي تواند خود را در معرض اين كشش رحماني و نسيم الهي قرار دهد و به پرواز معراجي رود و بر بال فرشتگان تا بي كران مطلق كمال اوج گيرد.
براساس روايات مشهور، شب قدر هر ساله تكرار مي شود و آن شب مبارك در شب هاي ماه رمضان نهان شده است. از جمله اين روايات مي توان به روايتي از امام صادق(ع) اشاره كرد كه فرمود: قال ابوعبدالله(ع): ليله القدر في كل سنه و يومها مثل ليلتها؛ شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مي باشد. (وسائل الشيعه، ج7، ص262) اين روايات در حقيقت تفسير همان معنايي است كه در سوره قدر و دخان بيان شده است؛ چراكه به صراحت از آيات آن برمي آيد كه شب قدر نمي تواند بيرون از ماه رمضان باشد كه ماه نزول قرآن و انزال دفعي آن است؛ چنان كه خداوند در آيات سوره قدر با آوردن فعل مضارع «تنزل» درمورد استمرار نزول هميشگي فرشتگان در شب قدر، اين معنا را تأييد مي كند كه شب قدر تكرار مي شود؛ چنان كه نزول قرآن بر قلب خليفه عالم هستي نيز تكرار مي شود كه درحال حاضر امام زمان(عج) است. بنابراين اگر كسي بخواهد مترصد اين شب و لحظات آن باشد و از نسيم و كشش هاي رحماني بهره مند شود بايد در اين شبها به احيا و شب زنده داري اقدام كند.
در برخي از روايات براي اين كه دست يابي به شب قدر و بهره مندي از نفحات و جذبات رحماني آسان تر شود، آن را محدود به دهه سوم ماه رمضان كرده و در برخي ديگر بيان شده كه در يكي از شب هاي نوزدهم و بيست ويكم و بيست وسوم ماه رمضان شب قدر قرار گرفته است. البته در برخي روايات شب بيست وپنجم و در برخي ديگر شب بيست وهفتم نيز بيان شده است؛ ولي قدر متقين آن است كه شب قدر را نمي بايست در غير شب هاي ماه رمضان جست؛ هرچند كه برخي از شب هاي ماه ديگر چون نيمه شعبان از مقام و منزلتي چون شب قدر برخوردار است ولي اين بدان معنا نيست كه آن شب ها، شب قدر باشد؛ بلكه ازنظر حكمي در حكم شب هاي قدر است كه در شب هاي ماه رمضان مخفي و نهان شده است.
براي شناسايي اين شب از ميان شب هاي ديگر ماه رمضان نيز روش هايي بيان شده است كه ترصد را آسان تر مي كند. به اين معنا كه اگر انسان نتواند همه شب هاي ماه رمضان را براي درك اين شب مبارك بيدار باشد و احيا گيرد مي تواند به اين نشانه ها توجه كند.
علامه طباطبائي در رابطه با شناسايي شب قدر، از جمله علايم شب قدر را اين گونه تبيين مي كند و مي گويد: روايات در معني و خصايص و فضايل شب قدر بسيار است، در بعضي از آن روايات علامتهايي براي شب قدر ذكر شده از قبيل اينكه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مي كند و هواي آن روز معتدل است. (الميزان، ج40، ص332)
روايات ديگري نيز در تبيين نشانه هاي اين شب مبارك بيان شده است. از جمله آن كه از يكي از دو امام همام باقر و صادق(عليهما السلام) روايت شده كه در پاسخ به سؤال محمدبن مسلم درباره نشانه هاي شب قدر فرمودند: علامتها ان يطيب ريحها، و ان كانت في برد دفئت، و ان كانت في حر بردت فطابت؛ محمدبن مسلم از علامت ليله القدر پرسيد؟ امام(ع) فرمود: علامت ليله القدر اين است كه بوي خوشي از آن پخش مي شود، اگر در سرماي (زمستان) باشد گرم و ملايم مي گردد، و اگر ليله القدر در گرماي (تابستان) باشد خنك و معتدل و نيكو مي گردد. (وسائل الشيعه، حر عاملي، ج7 ص256)
البته اين گونه نيست كه همگان به درك شب قدر نايل شوند؛ زيرا اگرچه همگان در معرض اين نفحات و جذبات و كشش هاي رحماني هستند ولي تنها برخي خود را در معرض آن قرار مي دهند و مجذوب مي شوند و بالا مي روند. اين افراد كساني هستند كه خود تلاش هايي را انجام داده اند. از جمله اين تلاش ها مي توان به نماز جماعت ها در ماه رمضان اشاره كرد كه زمينه ساز درك آدمي از شب قدر مي شود. انس بن مالك از پيامبر(ص) روايت مي كند كه فرمود: من صلي من اول شهر رمضان الي آخره في جماعه فقد اخذ بحظ من ليله القدر؛ كسي كه از اول تا آخر ماه مبارك، در نماز جماعت حاضر شود، بهره اي از شب قدر نصيبش شده است. (كنزالعمال، ص545، ح24090)
ابن حيان از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده كه فرمودند: من فطر صائما في شهر رمضان من كسب حلال صلت عليه الملائكه في ليالي رمضان كلها و صافحه جبرائيل(ع) ليله القدر و من صافحه جبرائيل(ع) يرق قلبه و تكثر دموعه؛ كسي كه با مالي كه از راه حلال به دست آورده، روزه داري را افطار دهد، در تمام شب هاي رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئيل در شب قدر با وي مصافحه كند، نشانه مصافحه جبرئيل آن است كه دل مصافحه شونده نرم و اشكش جاري مي شود. (الترغيب و الترهيب، ج2، ص 95، ح 14)
از جمله ديگر اين تلاش ها مي توان به صدقه دادن در ماه رمضان اشاره كرد كه سنت و سيره امامان است. در روايت است كه امام زين العابدين در پاسخ پرسشي كه در اين باره شده بود، فرمود: اين كار صدقه دادن را براي درك شب قدر انجام مي دهم: كان (الامام زين العابدين) اذا دخل شهر رمضان تصدق في كل يوم بدر هم فيقول: لعلي اصيب ليله القدر؛ در هر روز ماه مبارك يك در هم صدقه مي دادند، آن گاه مي فرمودند: شايد با اين كار، شب قدر را دريابم و از آن بهره گيرم.(بحارالانوار، ج95، ص82)
غسل و شب زنده داري در شب هاي قدر به انسان كمك مي كند تا از اين شب بهره بهتري برد. پيامبر گرامي(ص) درباره نقش شب زنده داري در بهره مندي از بركات شب قدر فرمودند: من احيا ليله القدر حول عنه العذاب الي السنه القابله؛ كسي كه شب قدر را شب زنده داري كند، تا شب قدر آينده، عذاب تا سال بعد از او دور گردد. (بحارالانوار، ج95، ص 145)
امام موسي بن جعفر(ع) نيز درباره نقش غسل و شب زنده داري فرمودند: من اغتسل ليله القدر و احياها الي طلوع الفجر خرج من ذنوبه؛ كسي كه در شب قدر غسل كرده و تا سپيده صبح شب زنده داري كند، گناهانش آمرزيده مي شود. (همان، ج80، ص 128)
آمرزش گناهان، مهم ترين بستر ظرفيت سازي براي بشر است تا بتواند در مقام تحليه، كمالات را در خود بروز و ظهور دهد و اسماي كمالي سرشته در ذات خويش را به فعليت رساند و متاله و خدايي شود.
خواسته هاي مجذوب
از آن جايي كه شب قدر، شب استثنايي و شب جذبات و نفحات الهي است، انسان مي بايست هر طور شده اين شب را درك كند و خود را در معرض كشش هاي رحماني و نسيم هاي روحاني قرار دهد. بنابراين تلاش انساني در اين زمينه مي تواند بسيار موثر باشد.
در روايات است كه هر خواسته اي كه در شب قدر انسان بخواهد به وي داده مي شود و چيزي در عالم نيست كه نتوان در اين شب از خدا خواست و به آن نرسيد. به عنوان نمونه در روايتي كه از حضرت موسي(ع) نقل شده آمده است كه به خداوند مي فرمايد: الهي اريد قربك، قال: قربي لمن استيقظ ليله القدر، قال: الهي اريد رحمتك، قال: رحمتي لمن رحم المساكين ليله القدر، قال: الهي اريد الجواز علي الصراط، قال: ذلك لمن تصدق بصدقه في ليله القدر، قال: الهي اريد من اشجار الجنه و ثمارها، قال: ذلك لمن سبح تسبيحه في ليله القدر، قال: الهي اريد النجاه من النار، قال: ذلك لمن استغفر في ليله القدر، قال: الهي اريد رضاك، قال: رضاي لمن صلي ركعتين في ليله القدر؛
گفت: خداوندا! مي خواهم به تو نزديك شوم،
فرمود: قرب من از آن كسي است كه شب قدر بيدار شود،
گفت: خداوندا! رحمتت را مي خواهم، فرمود: رحمتم از آن كسي است كه در شب قدر به مسكينان رحمت كند،
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مي خواهم،
فرمود: آن، از آن كسي است كه در شب قدر صدقه اي بدهد.
گفت: خداوندا! از درختان بهشت و ميوه هايش مي خواهم،
فرمود: آنها از آن كسي است كه در شب قدر تسبيحش را انجام دهد،
گفت: خداوندا! رهايي از جهنم را مي خواهم،
فرمود: آن، از آن كسي است كه در شب قدر استغفار كند،
گفت: خداوندا! خشنودي تو را مي خواهم،
فرمود: خشنودي من از آن كسي است كه در شب قدر دو ركعت نماز بگزارد. (مستدرك الوسائل، محدث نوري، ج7، ص456)
در روايتي ديگر از پيامبر(ص) پرسيده شد كه در اين شب اگر درك شود چه خواسته اي داشته باشيم، آن حضرت(ص) در پاسخ مي فرمايد: از خداوند عافيت بخواهيد. (مستدرك الوسائل، محدث نوري، ج7، ص458)
درخواست سلامت و عافيت مطلق در شب قدر
عافيت به معناي سلامتي از همه شرور و بدي ها و زشتي ها و دست يابي به تمام كمالات و صحت و سلامت، به معناي رسيدن به همه كمالات است. كسي كه از نظر دين و تن و جان به سلامت و عافيت است، در مسير كمالات قرار گرفته است و به جاي شب قدر، همه شب هاي او شب قدر مي شود و به جاي بهره مندي از نفحات و جذبات رحماني و استثنايي شب قدر، همواره از نفحات و جذبات رحماني در طول عمر خويش بهره مي برد. از اين رو پيامبر(ص) سفارش مي كند تا ادراك كننده شب قدر از خداوند عافيت مطلق را طلب كند كه عافيت در دين و دنيا و جسم و جان مي باشد. اين عافيت و سلامتي مطلق موجب مي شود تا شخص بتواند بطور دايمي از نفحات و جذبات رحماني الهي بهره مند شود.
خداوند در سوره قدر، شب قدر را شب سلامت مي داند كه از هر چيزي كه ضد سلامت باشد بيرون است. بنابراين، مي توان گفت كه ظرفيت شب قدر آن چنان عالي است كه دست هيچ عامل زيانباري به انسان درك كننده آن شب نمي رسد و در امنيت و سلامت كامل به عروج مي رود.
بنابراين، شب قدر، شب عظيم و مباركي است كه انسان مي تواند از حضيض تباهي تا اوج مظهريت در ربوبيت بالا رود و معراج روحاني و معنوي داشته باشد. براي اين كه مجذوب به اين جذبات و متعرض به اين نفحات از آن شب مبارك و سلامت بهره كامل برد مي بايست از خود تلاش هايي نيز داشته باشد.
از جمله تلاش هايي كه انسان بايد در اين شب انجام دهد تا به بهره مندي كامل از آن شب برسد، انجام اعمال و كارهاي نيك و پسنديده عبادي و غيرعبادي است. فردي به امام باقر(ع) عرض كرد: مراد و مقصود از اينكه شب قدر بهتر از هزار ماه است، چيست؟ حضرت فرمودند: والعمل الصالح فيها من الصلاه والزكاه و انواع الخير خير من الف شهرليس فيها ليله القدر؛ كار شايسته از قبيل نماز و زكات، صدقات و انفاقات و انواع خوبي ها در آن شب برتر از هر كار شايسته اي است كه در مدت هزار ماه كه شب قدر در آن نيست، انجام شود. (اصول كافي، ج 4، ص 158)
امام صادق (ع) به ابوبصير مي فرمايد: وصل في كل واحده منهما مئه ركعه؛ در هر يك از دو شب بيست و يكم و بيست و سوم صد ركعت نماز بخوان. واحيهما ان استطعت الي النور؛ تا مي تواني آن دو شب را تا سپيده صبح شب زنده داري كن. و اغتسل فيهما؛ در آن دو شب غسل كن.
ابو بصير عرض كرد اگر نتوانستم ايستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابيده بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ ايرادي ندارد كه سر شب كمي بخوابي و باقي مانده شب را به هر نحوي كه مي تواني به عبادت بپردازي، چون در ماه رمضان، درهاي آسمان گشوده است، شيطان ها در زنجيرند و اعمال مومنان پذيرفته مي شود. (وسائل الشيعه، ج 01، باب 23، ص 354)
محرومان از جذبات رحماني
چنان كه گفته شد با آن كه همگان در شب قدر، در معرض نسيم رحمت الهي و جذبات رحماني هستند ولي تنها كساني كه از خود تلاشي انجام دهند و مترصد و در كمين آن باشند به خوبي از اين شب بهره مي برند و افراد بي همت و سهل انگار از آن همه سلامت و بركت و رحمت واسع و بيكران محروم مي مانند و به درك اين شب عزيز و مبارك نايل نمي آيند.
پيامبرگرامي اسلام (ص) فرمودند: من ادرك ليله القدر، قلم يغفر له فابعده الله؛ از خداوند به دور باد و نفرين بر كسي كه به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزيده نشود. (بحار الانوار، ج 49، ص 08، ح 74) با اين حديث نقش انسان در تعيين سرنوشت خود واضح تر مي گردد و معلوم مي شود كه بدبختي و شقاوت مقدر در شب قدر، نتيجه كار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقي با توجه به شان و مقام پيامبر گرامي (ص) قابل قبول نيست كه آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن كاري بي اثر و بي خاصيت، سهل انگاران را نكوهش فرمايند.
انس بن مالك از پيامبر (ص) نقل كرده كه فرمودند: ان هذا الشهر قد حضركم و فيه ليله خير من الف شهر. من حرمها فقد حرم الخير كله و لايحرم خيرها الامحروم؛ ماه مبارك به شما رو آورده است. در اين ماه شبي است كه برتر از هزار ماه است. هر كس از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات بي نصيب مانده است؛ و محروم نمي ماند از بركات شب قدر، مگر كسي كه خويشتن را محروم كرده است. (كنزالعمال، ج 8، ص 534، ح 82، 42) روايات وارده بعضي از گناهان را مانع بهره برداري گناهكار از شب قدر دانسته است از جمله آن گناهان ميخوارگي و آزار و اذيت پدر و مادر است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14