(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 14 آذر 1389- شماره 19807

سفر به ياد ماندني!
فرصتي براي هدفمندسازي اقتصاد سينما
وقتي بي بي سي مستقل مي شود!!!



سفر به ياد ماندني!

پژمان كريمي
كودكي براي اغلب آدمها، دوست داشتني و سرشار از لحظات بكر و شاد است. در اين دوره از عمر ما، غصه ها كوچك است و ديرپا نيست. يك اتفاق نه چندان بزرگ، جمله اي زيبا و ساده و يك شي بي ارزش، همه در كودكي، گاه در اندازه حادثه اي عجيب دليل و نمودي از خوشبختي معنا شود. به ياد بياوريد: گرفتن يك نمره ي خوب در مدرسه، كلام مهرآميز معلم و قطعه چوبي كه زيباترين بازي ها را برايمان به ارمغان مي آورد.
در كودكي، دوستي هاي خالصانه پا مي گيرد. قهرها، كينه به دل نمي گيرد. قهرها، كينه به دل نمي گذارد و عمري طولاني ندارد. دروغ ها جدي نيست. آشتي ها، مصلحت جويانه نيست. «راستي» با كلام كودكانه قرين است. دورويي در فاصله اي دور از كودكي، منزوي است. در كودكي جز در زمان حال نمي توان زندگي كرد و جز آينده اي روشن نمي توان تصور نكرد.
خيال و واقعيت، چنان با هم آميخته است كه گاه تشخيص اين دو از يكديگر دشوار مي شود. كودكي فرصتي براي زيبايي است و اين فرصت و زيبايي را نمي توان به كنج فراموشي سپرد.
مدتي است كه شبكه پنجم و دوم سيما به ترتيب در روزهاي پنج شنبه و جمعه با نمايش آثار كودكانه كه 30 سال پيش به نمايش در مي آمد، پنجره نگاهمان را رو به خاطرات رنگارنگ كودكي مي گشايند.
استقبال تماشاگران ديروز يا بهتر بگويم كودكان ديروز از دو برنامه ياد شده، نشان از جذابيت كودكي و خاطرات كودكي از يك سو و نيز جذابيت فوق العاده آثار انيميشن و غيرانيميشن سالهاي گذشته دارد.
شايد انيميشن سندباد، محله برو بيا، مداد جادويي، از ساختارهاي كاملا حرفه اي برخوردار نباشند، اما جذابيتي داشتند كه متاسفانه در آثار امروز كودكانه وجود ندارند. و همان جذابيت پس از 30 سال، همچنان تماشاگر و مخاطب ديروز و امروز را به تماشا و تحسين وا مي دارد.
معتقدم رواني و زيبايي و سادگي و صداقت نهفته قصه ها و صفاي كودكانه حاكم بر آثار، عامل اصلي جذابيت آثار كودكانه گذشته است.
عاملي كه با وجود ضعف هاي تكنيكي و فني، مخاطب را به پاي تلويزيون مي نشاند و شادي دروني وي را به ارمغان مي آورد. پس عجيب نيست كه «كودكان ديروز» نام شخصيت هاي انيميشني را هنوز به خاطر دارند. هنوز تنسي تاكسيدو، هنوز گوريل انگوري، هنوز پلنگ صورتي، هنوز يوگي و هنوز... بخشي از خاطرات شيرين كودكي ماست.
اما كودك امروز چه؟
كودكي كه در سايه هجوم امواج ماهواره اي، با خشونت، اوهام (به جاي خيال كودكانه) و تصورات ماليخوليايي شبه هنرمندان بيگانه آشنا مي شود، چقدر فرصت دارد كودكانه تماشا كند، كودكانه راه به تخيل بگشايد و كودكانه بخشي از عمرش را زندگي نمايد؟
او چقدر فرصت دارد، از تماشاي اثر انيميشن لذت ببرد و نترسد؟
چقدر فرصت دارد شخصيتها را دوست داشته باشد؟
به همين دليل است كه انيميشن هاي امروز و شخصيت هاي انيميشن، اغلب، به دنياي ذهن و قلب كودكان امروز راه نمي يابد.
دو برنامه ياد شده شبكه پنجم و دوم سيما، نشان داد يكي از نيازهاي كودكان امروز ما، تماشاي آثاري هنري است كه دوست داشتني و به يادماندني و البته نزديك به طبيعت و نيز باورهايي باشد كه با آنها بزرگ مي شوند.
در پايان اين نوشته، جا دارد از حضور دو مجري سالهاي گذشته برنامه كودك خانم رضايي و خامنه، در برنامه« بچه هاي ديروز » ياد بكنيم. دو بزرگواري كه، اجراي صادقانه شان، سفر به كودكي هايمان را هموارتر كرد.
كودكي ها، گرامي و آن دوران شيرين گوارايمان!

 



فرصتي براي هدفمندسازي اقتصاد سينما

آرش فهيم
آغاز اجراي طرح هدفمندسازي يارانه ها، فرصتي است براي اين كه ساختار اقتصادي سينماي ايران نيز به سمت هدفمند شدن بيش از پيش حركت كند. اين موضوع از آنجا مهم است كه روند جريان فيلمسازي در هر كشوري تا حد زيادي به امكانات اقتصادي و نحوه به كار گرفتن بودجه ها وابسته است. به همين دليل، اقتصاد براي اين حوزه از فرهنگ- صنعت هم يك فرصت است و هم يك تهديد. عدم تخصيص نامتوازن و هدرمند سرمايه، تهديدي است كه موجب اتلاف بسياري از استعدادها مي شود. برعكس؛ با استفاده بهينه و هدفمند از بودجه، مي توان كنترل و هدايت جريان هاي سينمايي را با كمترين انرژي و زحمتي در دست داشت.
در اين كه ساختار اقتصادي سينماي ايران دچار مشكل و بيماري است، هيچ ترديدي وجود ندارد. زيرا اگر اين گونه نبود، شاهد فيلم هاي بهتري روي پرده سينماها بوديم. نمايش ناگهاني چند فيلم شبه كمدي در يك زمان، حضور همزمان يك بازيگر در چند فيلم درحال نمايش، سقف بالا و نامتعين دستمزد برخي به اصطلاح ستاره هاي سينما، انزواي درازمدت فيلم هاي ارزشي در اكران و... از جمله نشانه هاي بيماري ساختار اقتصاد سينماي ما هستند. يعني نظام توليد، توزيع و عرضه فيلم در كشورمان روي حساب عمل نمي كند.
فيلم ضدملي با بودجه ملي؟
بحث درباره اقتصاد سينما، آسيب شناسي آن و راهكارهاي اصلاح آن معضل است و مي توان از زوايا و ابعاد گوناگون به آن پرداخت. اما مقصود از هدفمندسازي اقتصاد سينما اين است كه تقسيم، تخصيص و صرف بودجه در اين حوزه در راستاي اهداف و انتظارات استراتژيك ما از سينما باشد.
روند توليد فيلم در سال هاي پس از انقلاب نيز مانند اقتصاد ملي ما يارانه اي يا به عبارت بهتر سوبسيدي بوده است. اما به علت عدم هدفمند بودن توزيع سوبسيد، انتظاراتي كه از فيلم ها مي رفته برآورده نشده است. اين درحالي است كه با ساماندهي اين پديده، مي شد تا از رشد قارچ گونه نوعي از فيلم ها كه ربطي به آرمان ها، عقايد و منافع ملي ما ندارند جلوگيري كرده و در مقابل، كارزار و بستر رفع مظلوميت از سينماي هويتمند و به معناي واقعي ايراني فراهم شود.
متأسفانه هر سال شاهد توليد فيلم هايي هستيم كه به رغم تعارض با اهداف فرهنگي اعلام شده از سوي مسئولان سينمايي، از حمايت مادي و سخت افزاري آن ها برخوردار مي شوند. مي توان فهرست بلند بالايي از فيلم هايي تهيه كرد كه توسط نهادهايي چون حوزه هنري، بنياد فارابي، مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، صدا و سيما و... توليد شده اند، اما محتواي آن ها هيچ سنخيتي با صحبت هاي مديران اين نهادها نداشته است. آيا عجيب نيست كه مسئولان دولتي از فيلم هايي حمايت مالي مي كرده اند كه خودشان مجبور شده اند پس از توليد همان فيلم دست به توقيف يا حذف و اصلاح آن بزنند؟ برخي از كارشناسان فرهنگي و سينمايي از تصدي گري دولت در اين عرصه ابراز نارضايتي مي كنند و معتقدند سينما بايد به بخش خصوصي واگذار شود و دولت صرفا اقدام به نظارت نمايد. اين سخن نه به طور كامل، اما تا حدي درست است. زيرا دولت، به عنوان نماينده ملت، فقط و فقط بايد سرمايه ملي را صرف آثاري كند كه در خدمت آرمان هاي ملي باشد. آثاري كه بي ربط با اين آرمان ها هستند، نبايد از بيت المال تغذيه شوند و اگر هم قرار است ساخته شوند، اين كار بايد توسط بخش خصوصي و بدون حتي كمترين وام دولت صورت بگيرد.
دولت بايد پا را از اين هم فراتر نهد و فيلم هاي مسئله دار- از آثار سخيف و غيراخلاقي گرفته تا فيلم هاي جشنواره اي و شبه روشنفكرانه- را تحت تنگناي اقتصادي قرار دهد. مثلا مي توان براي اين گونه پروژه ها، ماليات سنگين تصويب كرد. به طوري كه متوليان اين گونه پروژه هاي مخرب، براي دست يابي به هدف خود مجبور به پرداخت هزينه و غرامت شديدي شوند. به اين ترتيب مي توان با هدفمند كردن اقتصاد سينما در مرحله توليد، تا حد زيادي به اهداف فرهنگي و استراتژيك رسيد.
شكستن انحصار اكران
هدفمندسازي اقتصاد سينما به جز مرحله توليد، در مرحله اكران نيز بايد انجام شود. در اين مرحله نيز دولت بايد به حمايت مستقيم مادي و معنوي از فيلم هاي ارزشمند و جريان ساز فرهنگي دست بزند. در مقابل شرايطي را ايجاد كند كه فيلم هاي كم ارزش يا متضاد با آرمان هاي كشورمان، كمتر بتوانند فرصت خودنمايي و انحصار در نمايش را پيدا كنند.
اجراي طرح ساماندهي اكران مي تواند اولين قدم باشد. همان طرحي كه معاونت سينمايي وزارت ارشاد قصد اجراي آن را داشت، اما به خاطر برخي فشارهاي موجود عقب نشيني كرد. اين درحالي بود كه طبق اين طرح، فرصت و امكان نمايش فيلم هاي فرهيخته و با محتواي غني بيشتر مي شد. وضعيت موجود گوياي آن است كه جريان هاي منفعت طلب و انحصارگر سينمايي، هيچ گاه با اجراي طرح اكران موافق نخواهند شد. به همين دليل لازم است كه دولت با اهرم هاي اقتصادي و بدون سازشكاري، انحصار اكران را بشكند.
فيلم سفارشي، آري يا خير؟
توليد آثار سفارشي در عرصه فرهنگ و به طور خاص سينما، يك موضوع بحث برانگيز و پرسابقه است. از آنجا كه سفارش خلق يك اثر هنري، با پيشنهاد اختصاص بودجه همراه است، جزء مباحث اقتصادي سينما به حساب مي آيد و تنظيم كردن آن به هدفمند شدن سرمايه گذاري در اين حوزه مي انجامد.
البته هنوز بحث اين كه اصلا توليد آثار سفارشي در فرهنگ خوب است يا بد به نتيجه اي ختم نشده است. عده اي موافق توليد فيلم سفارشي هستند و مي گويند براي پر كردن خلأها و توجه به موضوعاتي خاص لازم است كه دولت و يا نهادهاي مختلف سرمايه گذاري كرده و آثاري را سفارش بدهند. مخالفان هم معتقدند كه يك كار هنري بايد از دل هنرمند برآيد تا لاجرم بر دل نشيند و معمولا چون آثار سفارشي كار دل نيستند به نتيجه مطلوب نمي رسند.
هر دو گروه درواقع درست مي گويند. از يك طرف نمي توان به طور مطلق منكر كار سفارشي شد و بسياري از آثار هنري و ادبي بزرگ تاريخ جهان سفارشي هستند. از طرف ديگر هنرمند اگر به موضوع زيردستش اعتقاد عميقي نداشته باشد و با انگيزه هاي ديگري، مثلا كسب اقتصادي، سفارش بپذيرد، نمي تواند كار خوبي را ارائه دهد. همچنان كه تجربه نشان داده، بسياري از آثار سفارشي، به خصوص با موضوعاتي چون انقلاب و دفاع مقدس، به خاطر ناهماهنگي با اعتقاد قلبي كارگردان يا هنرمند، خراب شده اند.
بنابراين بايد به يك نقطه تعادل رسيد؛ سفارش و بودجه فقط بايد به افرادي تعلق گيرد كه خودشان با موضوع سفارش شده همراه و همدل باشند. سفارش دادن به افراد، به صرف تخصص و توانايي فني موجب هدر رفتن بودجه ها مي شود.
جشنواره ها و جوايز بي هدف
يكي از كارزارهايي كه بخشي از بودجه سينماي ايران را مصرف مي كنند، جشنواره ها هستند. هر سال تعداد زيادي جشنواره موضوعي در اين عرصه برگزار مي شود و در هر كدام از آن ها نيز جوايزي به برگزيدگان و تقديرشوندگان اهدا مي شود. با اين حال برخي از اين جشنواره ها، در عمل صحنه اي براي اتلاف و به هدر دادن سرمايه محسوب مي شوند. چون با بررسي و آسيب شناسي آنها تنها نتيجه اي كه به دست مي آيد اين است كه اين جشنواره ها هياهوي بسيار براي هيچ هستند! چند روزي برگزار مي شوند، تعدادي فيلم نمايش داده مي شود و بعضي افراد سخنراني مي كنند و درنهايت به چند نفر جايزه اهدا مي شود و ديگر هيچ!
براي هدفمند كردن اقتصاد سينما در اين زمينه، اول بايد تا حد امكان تعداد جوايز، سيمرغ ها و تنديس هاي جشنواره ها محدود و خلاصه شوند. دوم اين كه بايد به آثار و افرادي جوايز اختصاص يابد كه واقعا «ارزش» داشته باشند. سوم هم اين كه جشنواره هايي كه ثمره اي ندارند و فقط بودجه مصرف مي كنند، همان به كه حذف شوند.

 



وقتي بي بي سي مستقل مي شود!!!

رضا فرخي
هميشه ما و تمام دوستان از خالي بندي هاي رسانه هاي غربي
به اصطلاح مستقل دهنمان تا بناگوش باز مي ماند. اما اين بار
الحق والانصاف كه بي بي سي فارسي از شاهكار خالي بند سال به همراه بروبچه هاي كاخ اليزه پرده برداري كرد و نه گذاشت و نه برداشت، يكباره وسط ميدان ساعت لندن داد زد كه آي ملت ما مستقل شده ايم و ديگر از دولت انگلستان پول نمي گيريم .(مگه تا ديروز وابسته بوديد!خودتان مي گفتيد مستقليم) اي بابا خودزني هم حدي دارد. يادش بخير، دوسال پيش كه بي بي سي فارسي به راه افتاده بود مجموعه عوامل ، به همراه داش صادق صباح سينه سپر كرده بودند كه بله ما مستقليم و دولت انگلستان در راه خيرخواهانه از جيب مبارك 23ميليون دلار كم كرده است.( بميرم براي اين نيت خيرخواهانه) هميشه دولت انگلستان با اين كمك هاي خيرخواهانه احساسات همه را تحت تاثير قرار مي دهد! مگر نمي دانيد كه دولت انگلستان در راه اهداف والاي انساني تفرقه مي اندازد و......(فكراي بد نكنيد!)
از قضا اين طوركه معلوم شده دولت انگلستان به دليل بعضي مشكلات به تازگي به بي بي سي فارسي گفته است كه ديگر نيت خيرمان ته كشيده و ديگر نمي خواهيم از قلك ملكه كمك كنيم! البته خداي نكرده فكر نكنيد كه با تمام تلاش هايي كه عليه ايران كرده اند نتوانستند كاري انجام دهند ونا اميد شده اند!(نه! نيت خير خواهانه شان تمام شده!ته ديگ نيت خيرخواهانه را هم خوردند) درهمين زمينه فرهنگستان ادب انگلستان اعلام كرده است كه زين پس به جاي واژه ضايع شدن از واژه اتمام نيت خيرخواهانه استفاده كنيد!
البته بعضي ها گفته اند كه دولت انگلستان براي جلوگيري از تابلو شدن بيش از حد به همه گفته است كه از اين به بعد بي بي سي فارسي را ساپورت نمي كند! اما بعضي وقت ها به اندازه همان 23 ميليون دلار پول چايي بچه ها را حساب مي كند تا مبادا بي بي سي فارسي به دليل مشكلات مالي از راه راست منحرف شود(عجب انگلستان صراط مستقيم نشان مي دهد!) ولي بارها هي تند تند براين موضوع تاكيد كرده كه اينها ديگر مال ما نيستند.
برفرض محال اگر كمك ها قطع هم شده باشند بي بي سي فارسي كه از مفلس شدن ترسيده است دريك حركت متهورانه شايد تصميم بگيرد كه وسط اخبار تبليغات پخش كند. تصور كنيد در حالي كه به اخبار مهم بي بي سي و خالي بندي هاي روزانه گوش مي دهيد به يكباره مجري برنامه خبرها را قطع مي كند وداد مي زند: «جان مادرتان از شامپوهاي ما بخريد! با شامپوهايي كه ما تبليغ مي كنيم ديگر نگران ريزش موي خود نباشيد.اينك اهم اخبار....»
درپايان تنها توصيه دوستانه اي كه داريم اين است كه باختن گريه ندارد و اين قدر فيلم بازي نكنيد. هرچند كه ديگر دنيا فهميده است كه انصافا بي بي سي و بروبچه هاي كاخ اليزه، نهايت هر چه بازيگر هستند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14