ژنو 3 و نسخه مذاكراتي 1+5 (يادداشت روز)

در آستانه مذاكرات ژنو 3، هيچ سوالي مهم تر از اين نيست كه طرف غربي با چه سناريويي پاي ميز خواهد آمد؟ ظرف 3 ماه گذشته بحث هاي بسيار متنوعي در اين مورد مطرح شده است. اگرچه قاعدتا رسانه ها و مقام هاي غربي مامور بوده اند دست مذاكره كنندگان خود را رو نكنند، اما تقريبا نكته اي نيست كه ناگفته مانده باشد. اگر بنا را بر اين بگذاريم كه 1+5 در وهله اول دشمن ايران است نه يك طرف قابل احترام مذاكراتي، آن وقت اين قاعده صادق خواهد بود كه حمله به دشمن در يك جنگ، حمله به استراتژي دشمن است. پس ضروري است ببينيم كه استراتژي 1+5 در مذاكره با ايران چيست؟طرف هاي غربي به خيال خود در چارچوب يك فرايند از پيش طراحي شده وارد مذاكرات ژنو مي شوند. نوع نگاه آنها به موضوع اينگونه است كه ايران يك دور داخل شوراي امنيت و چند دور خارج شورا تحريم شده و حالا نوبتي هم باشد، نوبت مذاكره است. ريشه اين نوع نگاه هم آن است كه طرف غربي تصور مي كند بدون مذاكره، تحريم به عنوان روشي كه بناست محاسبات ايران را تغيير بدهد، كارايي نخواهد داشت. مجموعه سناريويي كه 1+5 براي مذاكرات ژنو طراحي كرده، مبتني بر اين مفروض است كه 1+5 در تعامل خود با ايران بايد راهبرد دو مسيره را حفظ كند و هيچ جايگزيني براي آن وجود ندارد.
بر اين مبنا و بر اساس همه آنچه تا كنون در منابع مختلف گفته شده مي توان سناريوي ذهني مذاكره كنندگان 1+5 را به شكلي كه در زير مي آيد بازسازي كرد. منتها قبل از رسيدن به اصل بحث تذكر اين نكته لازم است كه طرف اصلي ايران در واقع 1+5 نيست بلكه آمريكاست و لذا وقتي ما از يك استراتژي يا سناريوي طراحي شده براي مذاكرات سخن مي گوييم، در واقع در حال بازخواني نيات و برنامه هاي آمريكا هستيم و الا كسي در اين ترديد ندارد كه اگر آمريكا دست از بهانه جويي و كينه توزي عليه ايران بردارد، مدعي ديگري در ميان نخواهد ماند. يك خلاصه از نسخه از پيش نوشته شده اي كه كاترين اشتون آن را به مذاكرات ژنو خواهد آورد، مي تواند شامل عناصر زير باشد. اين عناصر در واقع اهداف غرب از مذاكرات را در بر مي گيرد.
1- ارزيابي ميزان تاثير فشارها بر ايران. بدون شك، اولين هدف گروه 1+5 در مذاكرات ژنو3 اين است كه ميزان تاثير تحريم ها بر ايران و اين نكته را كه آيا ايران در اثر فشار ناشي از تحريم ها، تعديلي در مواضع و خطوط قرمز خود ايجاد كرده يا نه را ارزيابي كنند. فراموش نكنيم كه در «راهبرد چند گزينه اي اوباما» بنا بود تحريم با ابزارهاي فشار ديگر مانند ايجاد يك تهديد معتبر نظامي، عمليات اطلاعاتي (مانند ترورهاي اخير) و حمايت از جريان فتنه در ايران تركيب شود و نهايتا بر محاسبات استراتژيك ايران درباره برنامه هسته اي اش تاثير بگذارد. آمريكا در 6 ماه گذشته تلاش كرد يك تركيب نصفه و نيمه از اين گزينه ها بوجود بياورد، اگرچه غربي ها خود اعتراف كرده اند محصول نهايي چندان چنگي به دل نمي زند. گروه 1+5 اكنون مي آيد تا ببيند كه اين راهبرد تاثيري بر مواضع ايران گذاشته است يا نه. آنچه غربي ها بايد مي ديدند- و اگر تا به حال نديده باشند سر ميز مذاكره به روشن ترين وجه ممكن خواهند ديد- اين است كه درست همان روزي كه آمريكا تصميم گرفت محاسبات ايران را عوض كند، ايران هم تصميم گرفت محاسبات آمريكا را عوض كند. از ديد ايران، مهم ترين محاسبه در ذهن طرف آمريكايي كه بايد عوض شود اين است كه غرب بداند وقتي پاي منافع ملي و بلكه حيثيت ايران در ميان باشد، فشار اقتصادي «بخشي از محاسبات ايران» نيست و در نتيجه راهبرد فشار به جاي اينكه موضع ايران را تغيير بدهد آن را وادار خواهد كرد تا حداكثر مقدار ممكن سرسخت باشد.
2- تداوم مذاكرات. دومين هدف 1+5 در مذاكرات ژنو 3 اين است كه هر طور شده ايران را وارد يك مسير طولاني مدت مذاكرات در چارچوب مد نظرخود از طريق تدوين يك «مداليته مذاكراتي» بكند. تغييري كه در مذاكرات ژنو 3 ايجاد شده اين است كه 1+5 تصور مي كند قادر خواهد بود ايران را متقاعد كند كه برنامه هسته اي خود را به عنوان موضوع مذاكرات بپذيرد و به همين دليل هم هست كه غربي ها دائما تاكيد مي كنند به دنبال تداوم مذاكرات هستند. و اما در سوي ديگر ايران با اشاره به چند شرط حاضر به انجام اين مذاكره شده است. شرط اول اين است كه غرب به ياد بياورد حقوق ايران بر مبناي NPT يك بار روزي كه ايران مي خواست به اين معاهده بپيوندد مذاكره شده و مباني كه NPT بر آن استوار شده- از جمله حق ايران براي غني سازي اورانيوم- به هيچ وجه قابل مذاكره مجدد با هيچ طرفي نيست. معناي اين جمله رييس تيم مذاكره هسته اي ايران هم كه «حقوق ايران مفروض مذاكرات است نه موضوع آن» دقيقا همين است. شرط دوم اين است كه مسير فشار متوقف شود چرا كه ايران بر خلاف غربي ها كه عقيده دارند فشار مذاكره را موثر مي كند، معتقد است فشار مذاكرات را بي معنا خواهد كرد. شرط سوم اين است كه آمريكا ثابت كند در مذاكرات جدي است. اسناد اخيرا افشا شده توسط ويكي ليكس به روشني و صراحت تمام نشان مي دهد كه پيشنهاد تعامل با ايران از جانب باراك اوباما از روز اول دروغي بيش نبوده است. در واقع اين آمريكايي ها هستند كه بايد در مذاكرات ژنو 3 ثابت كنند، ادامه دادن به گفت وگو با آنها وقت تلف كردن نيست. فعلا هيچ قرينه اي كه اين موضوع را تاييد كند وجود ندارد سهل است ترورهاي اخير و اظهارات چند هفته قبل جان ساورز ترديدي باقي نگذاشته است كه غرب به مذاكرات فقط به عنوان يك ابزار ايجاد فشار در كنار ابزارهاي ديگر نگاه مي كند. شرط آخر اين است كه همان طور كه ايران در تمامي نامه هاي 3 ماه گذشته خود به كاترين اشتون تاكيد كرده، هرگونه گفت وگو صرفا با هدف رسيدن به فرمولي براي همكاري برابر باشد والا اگر دشمني با ايران و مقابله با منافع آن همچنان هدف اصلي غرب باشد، هيچ اميدي به تداوم مذاكرات نيست.
3- ايجاد يك فرمول حفظ آبرو از طريق احياي مكانيسم مبادله. به طور مشخص درباره برنامه هسته اي ايران، آمريكا و بقيه اعضاي گروه 1+5 درپي آن خواهند بود كه مكانيسم مبادله را به هر شكل ممكن احيا كنند. در اينجا بسيار مهم است كه توجه كنيم نگاه غربي ها به مبادله چيست؟ طرف غربي بحث مبادله مواد هسته اي را دقيقا از روزي پيش كشيد كه از يك طرف مطمئن شد درخواست تعليق غني سازي از ايران يك مطالبه دست نيافتني است و از طرف ديگر به لحاظ منطقه اي خود را بيش از هر وقت ديگري نيازمند تعامل با ايران يافت. بحث از مبادله وارد ادبيات مذاكراتي 1+5 با ايران شد براي اينكه در همان حال كه آبروي غرب محفوظ مانده، راهي براي كوتاه آمدن و طلب همكاري از ايران، گشوده شود. ايران در اصل با مكانيسم مبادله مخالفت نكرد و بحث فقط بر سر اين بود كه چه ضمانتي هست كه در ازاي موادي كه تحويل مي دهد، چيزي هم دريافت كند؟ برخورد آمريكا با بيانيه تهران نشان داد كه نگراني ايران در اين مورد كاملا به جا بوده است. در واقع مخالفت توام با بي آبرويي اوباما با بيانيه تهران دو دليل بيشتر نداشت. اول اينكه غربي ها مي خواستند مواد هسته اي را كه از ايران خارج مي شود ديگر به ايران برنگردانند اما بيانيه تهران مي گفت مواد به امانت گذاشته شده نزد تركيه هر زمان ايران اراده كرد بايد به داخل خاك آن برگردد. ثانيا بيانيه تهران به هيچ وجه متعرض حق غني سازي ايران در سطوح 20 و 5/3 درصد نمي شد در حالي كه آمريكايي ها بنا داشتند تحويل نهايي سوخت راكتور تهران به ايران را مشروط به تعليق غني سازي كنند. آخرين خبرها نشان مي دهد فرمول هايي كه طرف غربي با خود به ژنو مي آورد بسيار ارتجاعي تر از پيشنهاد وين است. اگرچه همانطور كه مقام هاي كشورمان به طور رسمي هم اعلام كرده اند بحث درباره مبادله و اساسا هيچ بحث هسته اي به جز مواردي كه در بسته 2008 ايران آمده، در دستور كار مذاكرات با 1+5 نخواهد بود اما اگر هم بنا باشد كه روزي مذاكرات با «گروه وين» از سر گرفته شود، جز بيانيه تهران مبناي ديگري براي آن قابل پذيرش نيست.
4- بحث هاي منطقه اي. و نهايتا، بدون ترديد باز كردن مسيري براي ورود به بحث هاي منطقه اي با ايران در صدر دستور كارهاي غرب در مذاكرات ژنو خواهد بود. اتفاقاتي كه ظرف دو ماه گذشته در عراق و لبنان (تشكيل دولت مالكي در عراق و سفر احمدي نژاد به لبنان)رخ داد به خوبي ابعاد قدرت منطقه اي ايران را براي آمريكا شفاف كرده است. متقابلا حاد شدن نيازهاي آمريكا در افغانستان و اذعان همه طرف ها به اينكه اين گره جز به دست ايران باز شدني نيست، مذاكرات منطقه اي را تبديل به يك گزينه اجتناب ناپذير در تعامل 1+5 با ايران كرده است. نكته اي كه در اينجا وجود دارد اين است كه غربي ها ظاهرا مايلند مسائل منطقه اي را از ديگر مسائل مانند بحث هسته اي تفكيك كنند و تصور مي كنند در حالي كه فشارهاي غير قانوني خود به ايران را ادامه مي دهند ايران حاضر به همكاري با آنها در پرونده هاي منطقه اي خواهد بود. مقام هاي ايراني اعلام كرده اند، ايران همانطور كه در بسته سال 2008 خود روشن كرده مجموعه مسائل روي ميز را يك بسته واحد مي داند و فقط در شرايطي كه ربط ميان آنها شفاف شده باشد وارد مذاكره در اين مورد خواهد شد.
مهدي محمدي

در آستانه مذاكرات ژنو 3 اعلام شد
 جليلي : حقوق ايران رابه مذاكره نمي گذاريم

دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان در آستانه مذاكرات ژنو3 تاكيد كرد كه تداوم گفت وگوها ميان ايران و 1+5 منوط به كنارگذاشته شدن راهبرد غلط گذشته غرب است.
دكتر «سعيد جليلي» ديروز در جمع خبرنگاران داخلي و خارجي گفت: 15 ماه از گفت وگوهاي قبلي گذشت، طرف گفت وگو در اين 15ماه در يك راهبرد غلط به اسم فشار مسيري را طي كرد كه امروز بي فايده بودن و پرهزينه بودن آن مسير را بيش از هميشه تجربه مي كند. حقانيت منطق و حقوق جمهوري اسلامي ايران و غيرقابل انكار بودن ظرفيت هاي جمهوري اسلامي ايران بيش از هميشه روشن است.
وي افزود: در كنار ناكارآمدي، پرهزينه بودن، بي فايده و بن بست بودن راهبرد فشار، اين راهبرد امروز با رسوايي بزرگي همراه شده است؛ رسوايي همسويي با تروريسم. اينكه بازرسان آژانس اسامي دانشمندان را اعلام و شوراي امنيت آن را در فهرست قطعنامه ها قرار دهد و با اقدام تروريستي در جهت اجراي قطعنامه اين دانشمندان هدف قرار گيرند، رسوايي بزرگي براي شوراي امنيت است كه بايد به جامعه جهاني درباره آن پاسخ دهند.
جليلي تصريح كرد: ترور نشانه استيصال راهبرد فشار است. ترور شهيد شهرياري از يك سو مهر بطلاني است بر راهبرد فشار و از سوي ديگر پشتوانه محكمي است براي دفاع از حقانيت حقوق ملت ايران و آرمانهاي انقلاب اسلامي.
وي گفت: ما از اينكه طرف گفت وگو پس از 15 ماه طي مسير بي نتيجه، امروز به اين نتيجه رسيده اند به گفت وگوها برگردند، استقبال مي كنيم اما اين را براي ادامه مسير كافي نمي دانيم. لازمه تداوم گفت وگوها كنار گذاشتن راهبرد غلط گذشته است و گفت وگوها در راهبرد دو مسيره پيشاپيش بي فرجام خواهد بود. همان طور كه در گفت وگوهاي ژنو1 و 2 اجازه نداديم حقوق ملت ايران موضوع گفت وگو قرار بگيرد، تكرار مي كنيم حقوق ملت ايران مفروض گفت وگوهاست و به هيچ عنوان نمي تواند موضوع گفت وگو باشد.
دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان در پايان خاطرنشان كرد: جمهوري اسلامي ايران امروز با آمادگي بيش از هميشه به لحاظ ظرفيت ها و موقعيت خوب منطقه اي، سياسي و اقتصادي با نشاط، انسجام و اقتدار و منطق روشن وارد گفت وگوها خواهد شد. سؤالات و پيشنهادهاي روشني داريم كه به صراحت در نامه 15تيرماه اعلام كرده ايم. هرگونه مسير آينده بر اساس رفتار طرف مقابل تنظيم خواهد شد. اميد داريم بخصوص با توجه به نابساماني هايي كه در زمينه هاي اقتصادي سياسي برخي از اين كشورها با آن روبرو هستند، مسيري را انتخاب نكنند كه به خاطر منافع كلوپي از قدرت، هزينه هاي بيشتري را به ملت هاي خود تحميل كنند و منافع ملت هاي خود را از فايده اي كه در تعامل با ملت ايران مي توانند داشته باشند، بيش از اين محروم نكنند.

خنده (گفت و شنود)

گفت: سايت هاي ضد انقلاب نامه اي را منتشر كرده و ادعا مي كنند كه اين نامه را اعضاي مركزيت حزب مشاركت و سازمان مجاهدين از زندان خطاب به رئيس مجمع تشخيص مصلحت نوشته اند.
گفتم: ولي خود آنها مي گويند كه در زندان جدا از هم نگهداري مي شوند، پس چطوري اين نامه را به طور مشترك نوشته و ارسال كرده اند؟!
گفت: تعجب ندارد، در گذشته هم هر از چندگاه بيانيه اي به نام حزب مشاركت منتشر مي شد در حالي كه اعضاي مركزيت آن در زندان بودند.
گفتم: ولي بعدها معلوم شد كه آن بيانيه ها در لندن تهيه مي شد و به نام حزب مشاركت و سازمان مجاهدين منتشر مي گرديد.
گفت: يعني با آن همه ادعا كارشان به جايي رسيده كه منوشه امير صهيونيست و حلقه ماسوني لندن اختيار كامل آنها را در دست گرفته اند! اين كه خيلي خنده دار و باعث آبروريزي است، چرا اعتراض نمي كنند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! مي ترسند! بچه اي با گريه پيش مادرش رفت. مادر علت گريه را پرسيد. بچه گفت؛ بابا داشت ميخ مي كوبيد، چكش خورد روي انگشتش. مادر گفت؛ اين كه گريه نداره، اتفاقاً خنده دار هم هست و بچه گفت؛ من هم اول خنديدم ولي بابا محكم زد تو گوشم!

معيارهاي دوگانه بان كي مون در قبال تروريسم
كوت دبيركل سازمان ملل نسبت به ترور دانشمندان ايراني ادامه دارد

سرويس سياسي-
سكوت دبير كل سازمان ملل درباره ترور دو دانشمند ايراني همچنان ادامه دارد.
خبرنگار ايرنا در سازمان ملل روز جمعه در گفت وگويي اختصاصي از «مارتين نسيركي» سخنگوي بان كي مون پرسيد: آيا دبير كل از ماجراي ترور دو دانشمند ايراني آگاه است و واكنش وي در اين خصوص چيست؟
نسيركي پاسخ داد: «بله». شخصا اين موضوع را به اطلاع دبير كل رساندم، ولي همانگونه كه همكارم «فراحان حق» معاون سخنگو قبلا عنوان كرده است، در زمان حاضر واكنشي در اين باره وجود ندارد و اگر مطلبي گفته شود، حتما اطلاع خواهم داد.
خبرنگار ايرنا پرسيد: اگر چنين اتفاقي براي نمونه در فلسطين اشغالي رخ دهد، باز واكنش دبير كل سكوت خواهد بود؟
نسيركي پاسخ داد: نمي توان در مورد سوالات فرضي پاسخي ارائه داد.
مجددا از سخنگوي دبير كل سوال شد: دو استاد و دانشمند ايراني هدف اقدام تروريستي قرار گرفته اند، آيا سكوت دبير كل و سازمان ملل، نشانه كاربرد سياست دوگانه در بحث تروريسم نيست؟
سخنگوي دبير كل باز هم گفته خود را تكرار كرد و اظهار داشت: فعلا مطلبي براي گفتن نداريم، ولي اگر واكنشي باشد در اسرع وقت اطلاع مي دهم.
نسيركي افزود: واقعا نمي توان موضوع استانداردهاي دوگانه را در اين خصوص مطرح كرد، زيرا يكي از اين موارد واقعا اتفاق افتاده است و ديگري فقط يك فرضيه است كه هنوز اتفاق نيفتاده يا شايد احتمال دارد روزي رخ دهد.
نسيركي گفت: در زمان حاضر هيچ چيزي بيشتر از آنچه كه «فراحان حق» روز پنجشنبه عنوان كرد، براي گفتن ندارم و اگر مطلبي باشد، اطلاع مي دهم.
خبرنگار ايرنا مجددا پرسيد از آنجا كه واكنشي درباره اين اقدام تروريستي ارائه نشده است، انتظار داريد مردم ايران در مورد شخص دبير كل و ساختار سازمان ملل چگونه فكر كنند؟
نسيركي باز هم همان جمله ابتدايي خود را تكرار كرد و گفت: اگر مطلب خاصي در اين باره بيان شود حتما به اطلاع شما مي رسانم.

وزير اطلاعات: در ميان بازرسان آژانس هسته اي جاسوس وجود دارد

حجت الاسلام والمسلمين حيدر مصلحي تصريح كرد كه در ميان بازرسان آژانس بين المللي هسته اي جاسوسان سرويس هاي اطلاعاتي موساد، سيا و MI6 وجود دارند.
وزير اطلاعات در حاشيه افتتاح نمايشگاه دستاورد دستگاه هاي اجرايي و نظارتي در امر مبارزه با فساد اداري، با اشاره به ترورهاي اخير در جمع خبرنگاران تصريح كرد: اين ترورها قطعاً توسط سرويس هاي اطلاعاتي موساد، سيا و MI6 صورت گرفته است.
به گزارش ايسنا، مصلحي تصريح كرد: سرنخ هايي به دست آورده ايم و دستگيري اي نيز انجام شده كه اين گروه مي خواستند اقدام ديگري انجام دهند ولي موفق نشدند و اذعان دارند كه توسط سرويس هاي جاسوسي بيگانه آموزش ديده اند. در اين دستگيري سرنخ هاي بسيار قابل توجهي از اين كه چگونه سرويس هاي اطلاعاتي از مزدوران ضدانقلابي كه از اول انقلاب تاكنون با انقلاب ضديت داشته و حركت هاي ضد انقلابي را دنبال كرده و حالت ورشكستگي پيدا كرده بودند و از آن ها به عنوان مزدور استفاده كردند، بدست آورده ايم.
وي افزود: متأسفانه در ميان بازرسان آژانس بين المللي هسته اي جاسوسان سرويس ها وجود دارند و بايد در اين زمينه پاسخگو باشند، سازمان ملل نيز بايد پاسخگو باشد چرا كه در نتيجه تحريم ها نام دانشمندان ايراني مطرح مي شود كه دشمن مان به دنبال آن ها هستند.
وزير اطلاعات ادامه داد: ان شاءالله اين سرنخ ها با پي گيري هايي كه در حال انجام است توسعه مي يابد و به عوامل اصلي نيز مي رسد.
مصلحي در پاسخ به اين سؤال كه آيا اين دستگيري ها با ترورهاي اخير مرتبط است؟ گفت: دقيقاً ترورهايي كه طراحي كرده بودند در همين راستا بوده و ترور ديگري كه مي خواستند انجام دهند ناكام مانده است.
وي در پاسخ به اين سؤال كه نتايج آن را اعلام كنيد، گفت: اين موضوع بستگي به اقدامات اطلاعاتي دارد كه به نتيجه برسد. در اين زمينه موساد، سي آي اي و ام آي سيكس هر سه به يكديگر اطلاعات داده و با يكديگر در اين حركت هماهنگ بودند. صحبت هاي اخير ام آي سيكس و انتشار اسنادي كه صورت گرفت همه نشان دهنده وجود حركت هاي هماهنگ بوده است.
وزير اطلاعات در خصوص حفاظت از اساتيد و دانشمندان هسته اي اظهار كرد: ما اقدامات اطلاعاتي انجام مي دهيم و مباحث حفاظتي اين عزيزان با دستگاه هاي ديگر است كه آن ها نيز در حال پيگيري برنامه هايي در اين راستا هستند.

مصباحي مقدم خبر داد
برگزاري نشست وحدت اصولگرايان به ميزباني جامعتين

يك عضو ارشد جامعه روحانيت مبارز از ديدار آخر هفته اصولگرايان با جامعتين خبر داد و گفت: اين ديدار به دعوت جامعتين و با هدف ايجاد وحدت در بين اصولگرايان انجام خواهد شد.
حجت الاسلام غلامرضا مصباحي مقدم در گفت وگو با ايسنا در اين باره اظهار كرد: با توجه به اين كه اصولگرايي مباني و شاخصه هاي آن تبيين شده، اما در اين جلسه مي خواهند همين موارد را براي مجموعه سرشاخه هاي اصولگرايان و شخصيت هاي معروف و مطرح اصولگرا عرضه كنند.
وي افزود: در اين جلسه هم چنين شاخصه هايي كه پيش از اين در اين رابطه تعريف و تبيين شده به اشتراك گذاشته خواهد شد تا مبنا قرار گيرد، براي اين كه بدانيم اصولگرايان چه گروه ها و اشخاصي را شامل مي شوند و خط قرمزها كجاست.

ويكلي استاندارد: انقلاب خميني محور هر روز در خاورميانه قدرتمندتر مي شود (خبر ويژه)

سفر سعد حريري به دژ اقتدار شيعه (ايران) نشان داد در رقابت بر سر سرنوشت لبنان بايد زنگ درهاي تهران را فشار دهيد.
اين تحليل را هفته نامه آمريكايي و نومحافظه كار ويكلي استاندارد عنوان كرد. اين نشريه با انتقاد از ناكارآمدي سياست دولت هاي بوش و اوباما در قبال لبنان مي نويسد: بازديد نخست وزير لبنان از تهران شايد پاسخي باشد به ديدار 2 ماه پيش احمدي نژاد از لبنان اما از خلال اين رفت و آمدها مي توان فهميد لبنان چيزي جز حياط خلوت ايران نيست. سفر احمدي نژاد به بيروت بالاخره چشم دولت اوباما را به اين حقيقت گشود كه سياست آمريكا در برابر لبنان ايراد دارد. معاون وزير امور خارجه در امور شرق نزديك، جفري فلتمن از سوي كاخ سفيد به لبنان و عربستان سعودي فرستاده شد تا با همپيمانان آمريكا مشورت كند و اكنون، مثل روزهاي اوج دستور كار آزادي در دولت بوش، باز لبنان به گزينه نخست واشنگتن تبديل شده است ولي شايد دولت اوباما زماني بجنبد كه كار از كار گذشته باشد. حريري، رهبر سني لبنان، با سفر خود به دژ اقتدار شيعه نشان داده كه اگر مي خواهيد مثل بسياري از كشورهاي خاورميانه، در رقابت تصميم بر سر سرنوشت لبنان شركت كنيد، بايد زنگ درهاي تهران را فشار دهيد.
ويكلي استاندارد ضمن مرور سياست هاي ناكارآمد دولت اوباما و بوش مي افزايد: اكنون حزب الله متحد ايران بر لبنان فرمان مي راند. حسن نصرالله دبيركل حزب الله دوباره هشدار داده كه دست هر كس به سلاح مقاومت دراز شود قطع خواهد شد. چشم اندازي تاريك از لبنان پيش روي ماست. آنها به شدت قوي و مسلط هستند و اين را در حوادث 2 سال پيش نشان دادند. حزب الله به حركت آرام و رو به جلو ادامه مي دهد. شما مي توانيد بگوييد لبنان داراي ارزش استراتژيك زيادي نيست اما هزينه هاي استراتژيكي هم هست كه كساني كه براي لبنان در نهايت اهميتي قائل نيستند آن را از قلم مي اندازند. داستان از دست دادن لبنان، تنها داستان كشور كوچكي نيست كه در گيره سياست ايران گرفتار آمده باشد، كه داستاني خوب از بي كفايتي، بي تفاوتي و در نهايت بزدلي رهبران واشنگتن، اروپا و شوراي امنيت است كه براي پشتيباني از ميانه روها در برابر دشمنان مشتركشان هيچ گامي برنمي دارند.
ويكلي استاندارد در پايان نوشت: سرمايه گذاري ايران بر حزب الله به بار نشسته و سود خوبي هم دارد. انقلاب خميني مدار مي رود تا قوي و قوي تر شود.

خودشان را با حق امضاء فروخته اند (خبر ويژه)

رسانه هاي ضد انقلاب و حامي جريان فتنه نامه اي با امضاي شماري از عناصر حزبي فعال در آشوب 88 را منتشر كردند.
پاي اين نامه كه خطاب به آقاي هاشمي رفسنجاني و از سوي سايت هايي چون كلمه، جرس و بالاترين منتشر شده، اسامي محسن امين زاده، محسن ميردامادي، داود سليماني، عيسي سحرخيز، مصطفي تاج زاده و چند نفر ديگر كه همگي در بازداشت به سر مي برند، ديده مي شود. تهيه كنندگان نامه مدعي شده اند «امروز هيچ نشاني از ارزش هاي انقلاب و قانون اساسي در برخورد با فعالان سياسي بازداشت شده ديده نمي شود. نصيحت الملوك جرم امنيتي تعريف شده است. اگر شما در رژيم شاه در معرض اتهام براندازي بوديد، تمام زندانيان حوادث پس از انتخابات در زمره دلسوزان جامعه و مصلحان پايبند به قانون اساسي هستند و حداكثر جرم آنها انتقاد به عملكرد دولت و برخي از نهادهاي ديگر بوده است.»
در اين نامه همچنين آمده است: ما محكومان سياسي دادگاه هاي انقلاب كه عاري از ارتكاب هرگونه جرمي اعم از عادي يا سياسي هستيم معتقديم كه صدور احكام سنگين حبس و محروميت از حقوق اجتماعي براي ما در روندي كاملاً خلاف قانون، در چارچوب تسويه حسابهاي سياسي صورت گرفته و بخشي از برنامه سياسي- امنيتي جريان حاكم براي حذف كامل رقيبان سياسي خود است.
با توجه به اينكه مصوبه دوره ششم مجلس شوراي اسلامي در خصوص «جرم سياسي» پس از طي مراحل قانوني در اختيار مجمع تشخيص مصلحت قرار دارد و همچنين با توجه به اصل 110 قانون اساسي كه حل معضلات نظام را در صلاحيت آن مجمع مي داند تقاضا داريم، تعيين تكليف نهايي اين معضل در دستور كار مجمع تشخيص مصلحت نظام قرارگيرد.
تهيه كنندگان مجعول اين نامه توضيح نداده اند كه اولاً در كجاي شرع و قانون و عقل، آشوب و آتش افروزي خياباني و مقابله با جمهوريت و اسلاميت و هتاكي به اركان قانون اساسي «نصيحت الملوك» يا «حداكثر انتقاد از دولت»! ارزيابي مي شود؟ ثانياً مگر آنها در ايجاد آشوب و خدمت به دشمنان درجه يك كشور و ملت، به قانون اساسي عمل كرده اند كه اكنون از قانون اساسي دم مي زنند. ثالثاً چگونه مي توان حذف اسلام و سر دادن شعار «جمهوري ايراني» يا جسارت به ساحت امام حسين(ع) و اهانت به ساحت امام خميني(ره) يا هجمه به اركان قانوني اساسي نظير ولايت فقيه و جمهوريت را به حساب «رقابت سياسي» نوشت و از آن سو برخورد با اين جرايم براندازانه را «تسويه حساب سياسي» قلمداد كرد. رابعاً اصل 110 قانون اساسي مربوط به اختيارات رهبري است نه مجمع تشخيص مصلحت و گويا حضرات به شيوه منافقين- نؤمن ببعض و نكفر ببعض- عادت كرده اند و هرگز حاضر نيستند از اصرار بر اين رويكرد نفاق آلود كه دستشان را بيش از هميشه رو مي كند، فاصله بگيرند.
يادآور مي شود انتشار بيانيه هايي با امضاهاي جمعي در حالي است كه افراد ياد شده جدا از هم نگهداري مي شوند و برخي از نامه ها و مطالبي كه به نام آنها منتشر مي شود، در واقع محصولاتي است كه بيرون از زندان- و بعضاً حتي خارج از كشور- تهيه شده و صرفاً نام افراد بازداشت شده به آن الصاق مي شود، نظير برخي بيانيه هايي كه به اسم حزب مشاركت منتشر مي شد.

تجديدنظر تركيه در سياست خارجي معطوف به غرب (خبر ويژه)

رئيس جمهور تركيه گفت سياست خارجي ما در گذشته غلط بود.
عبدالله گل در مصاحبه با يورونيوز درباره نسبت تركيه با «غرب» و «همسايگان» و اينكه آيا تركيه در حال دور شدن از غرب است؟ گفت: من هميشه گفته ام اين حرف اشتباه است. سياست خارجي سابق تركيه سياست هاي غلطي بود. تركيه همواره با همسايگانش مشكل داشت. روابط تجاري و اقتصادي اش با همسايگان در سطح پاييني بود در حالي كه نبايد اين طور باشد. روابط ما با آلمان و فرانسه و كانادا و آمريكا در سطح بالايي بود در حالي كه روابط با همسايگان در سطح بسيار پاييني قرار داشت. اين اشتباه بود ولي الان ديگر اين گونه نيست.
عبدالله گل درباره قرار گرفتن اسرائيل زير چتر ناتو هم گفت: هرگز اين اتفاق نخواهد افتاد زيرا اسرائيل عضو ناتو نيست. آنها حتي با ناتو همكاري هم نكرده اند.
خبرنگار يورونيوز پرسيد «آيا بعد از كشته شدن اتباع تركيه در ماجراي غزه، تركيه همچنان دوست و متحد اسرائيل است؟» رئيس جمهور تركيه گفت: صادقانه بگويم كه بعد از ماجراي هدف قراردادن اتباع ترك در كشتي كمك رساني كه به غزه مي رفت، خيلي چيزها تغيير كرد. زيرا ارتش اسرائيل يك كشتي حامل كمك هاي بشردوستانه را در حالي كه در آبهاي بين المللي در درياي مديترانه حركت مي كرد هدف قرار داد. فراموش كردن اين مسئله براي ما مشكل است.
وي درباره علت مخالفت با جنگ نيز تصريح كرد هرگونه اتفاقي از اين دست در منطقه بر سرنوشت همسايگان اثر مي گذارد و بنابراين تركيه مخالف هر جنگي است.

48 سانتريفيوژ را نپذيرفتيم حالا ايران بيش از 4 هزار سانتريفيوژ دارد (خبر ويژه)

منابع ديپلماتيك در اروپا مي گويند اعضاي اين اتحاديه توقع چنداني از مذاكرات آتي ژنو با ايران ندارند و همين را كه ايران پس از مدتها انتظار كشيدن غرب، پذيرفته با آنها مذاكره كند، مهم تلقي مي كنند. آنها همچنين مي گويند زمان به نفع ايران و به ضرر غرب پيش مي رود.
خبرگزاري رويتر با اشاره به مذاكراتي كه قرار است فردا ميان ايران و غرب (پس از 13ماه وقفه) در ژنو از سر گرفته شود، از قول يك منبع در اتحاديه اروپا گزارش داد: اتحاديه اروپا انتظار ندارد اين مذاكرات به راه حلي فوري براي مسئله هسته اي ايران منجر شود. بلكه از آن جهت اين مذاكرات مهم است كه غرب مدتها براي از سرگيري آن انتظار كشيده است(!)
در همين حال فولكر پرتس مدير موسسه مطالعاتي «بنياد دانش و سياست» در برلين- موسسه اي كه اتاق فكر دولت آلمان به شمار مي رود- درباره اين سؤال كه «آيا فكر نمي كنيد زمان بيشتر به نفع ايران و برنامه هسته اي آن پيش مي رود و مثلا اكنون 33كيلوگرم اورانيوم 20درصد غني شده دارد» گفت: اين زمان هرچه طولاني تر شود يافتن راه حل مناسب سخت تر مي شود. به عنوان مثال سال 2003 كه مذاكرات نمايندگان گروه 1+5 و ايران آغاز شد، ايران خواستار آن بود كه با فعاليت 48 سانتريفيوژ در تاسيسات اتمي اين كشور موافقت شود. اين درخواست آن زمان از سوي جامعه جهاني رد شد. امروز در نطنز بيش از 4 هزار سانتريفيوژ در حال فعاليت است. چه خوشايند ما باشد يا نه، ايران با آنچه در دست دارد معامله مي كند و شرايط مذاكره به عقب برنمي گردد. ما بايستي هرچه سريعتر راه حلي پيدا كنيم كه براساس آن هم ايران از حق قانوني خود براي استفاده صلح آميز از انرژي اتمي بهره مند شود و هم اعتماد جامعه جهاني به برنامه اتمي ايران جلب شود.
وي كه با دويچه وله مصاحبه مي كرد، افزود: موارد مختلفي مي تواند مورد مذاكره باشد. نمايندگان هر دو طرف اذعان كردند كه بيش از يك موضوع، مورد مذاكره خواهد بود. علاوه بر برنامه اتمي ايران، بي ترديد يك يا دو موضوع مهم منطقه اي نيز مورد گفت وگو خواهند بود.
پرتس تصريح كرد: ايران قوي ترين كشور منطقه خليج فارس است.

بيچاره پارلمان اروپا! (خبر ويژه)

نايب رئيس و چند عضو پارلمان اروپا در جلسه مشتركي با همسر سركرده گروهك تروريستي منافقين شركت كردند. طيف ياد شده به تازگي ضمن بيانيه اي از آمريكا خواسته بودند تا منافقين را از فهرست گروه هاي تروريستي خارج كند.
در حالي كه پادگان اشرف در عراق به مركز فشار شديد و حتي قتل و تصفيه اعضاي سرخورده منافقين تبديل شده، ويدال كوادراس از اعضاي پارلمان اروپا مدعي شد: اين مقر، الهام بخش است اگرچه رژيم عراق و ايران آنجا را به صورت زندان درآورده اند.
مريم قجرعضدانلو ابريشمچي رجوي هم در اين ملاقات مدعي شد مقر اشرف ]لابد با جنايت هايي كه در آن صورت مي گيرد [ تلاش براي تغيير دموكراتيك در ايران را سمبليزه مي كند و سد سدير ]!![ در مقابل صدور بنيادگرايي به عراق است(!!)
در حالي كه آمريكايي ها ورشكسته و بازنده بزرگ حوادث عراق محسوب مي شوند، همسر سركرده منافقين گفته «ما 7 سال پيش نسبت به نفوذ رژيم ايران در عراق هشدار داده بوديم».
شايان ذكر است اعضاي گروهك تروريستي منافقين نزد ملت عراق به ويژه شيعيان و كردهاي اين كشور كه جنايت هاي بسياري را متحمل شده اند، مانند اعضاي حزب بعث منفور تلقي مي شوند و به همين دليل هم از تردد در ميان شهروندان -مگر به شكل مبدل و با اسامي مستعار- فراري اند. منافقين از سال هاي پاياني جنگ تحميلي، رسماً به عنوان مزدور به استخدام استخبارات صدام درآمدند و در ارتكاب جنايات جنگي عليه مردم در شمال و جنوب عراق، مانند سگ هاي زنجيري و هار صدام عمل مي كردند. طبيعتاً سرنگوني صدام و خارج شدن كنترل اوضاع از دست اشغالگران و سپس روي كارآمدن منتخبان ملت عراق، عرصه را بر اين مزدوران جاني تنگ كرد به نحوي كه برخي سران آن به اردن و برخي كشورهاي اروپا گريختند.

حق دارم از رئيس جمهور آمريكا انتقاد كنم اما انتقاد از اسرائيل يعني اخراج! (خبر ويژه)

خبرنگار پرسابقه آمريكايي كه به خاطر انتقاد از رژيم صهيونيستي اخراج شد مي گويد: من 50 سال سابقه كار در كاخ سفيد دارم و بارها از روساي جمهور آمريكا انتقاد كرده ام اما گويا حق نداشتم حتي به نام اسرائيل نزديك شوم.
هلن توماس كه در يك كارگاه آموزشي در ديترويت سخن مي گفت، افزود: من هم چنان بر اظهارات خود درباره اسرائيل اصرار دارم. صهيونيست ها سياست خارجي آمريكا و ديگر موسسات ما را كنترل مي كنند. كنگره، كاخ سفيد، هاليوود و بازار وال استريت تحت مالكيت صهيونيست ها هستند. آنها پول خرج مي كنند و ما را در تمام مسيرها، به سوي جهت غلط هدايت مي كنند.
به گزارش امريكن فري پرس، دعوتنامه سخنراني خانم هلن توماس 90 ساله مربوط به يك دبيرستان در ايالت مريلند بود كه لغو شد و مسئولان مدرسه گفتند كه ايميلي براي آنها ارسال شده و به آنها گوشزد شده است كه اظهارات توماس به عنوان سخنران مهمان «بيجا» و نامناسب بوده است.
اين گزارش مي افزايد: در عرض چند ساعت روزنامه «هرست» اعلام كرد كه توماس بازنشسته شده است. در همين حال كاخ سفيد و بخش رسانه اي آن نيز توماس را تقبيح كردند. اين در حالي است كه تمامي اين اقدامات به خاطر يك اظهارنظر توماس بود كه رسانه ها آن را اينگونه منعكس كردند، «به اسرائيلي ها بگوئيد كه از فلسطين بيرون بروند. فلسطينيان مورد اشغالگري قرار گرفته اند و اين مكان، سرزمين آنها است و خانه اسرائيلي ها يعني آلمان، لهستان و يا آمريكا.»
هلن توماس رئيس انجمن خبرنگاران كاخ سفيد بود.