(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 20  آذر 1389- شماره 19812

آداب عزاداري امام حسين(ع)
سرنوشت اسفناك قاتلان شهداي كربلا



آداب عزاداري امام حسين(ع)

حجت الاسلام محسن قرائتي
آنچه در پي مي آيد متن پياده شده سخنراني حجت الاسلام قرائتي در روز پنج شنبه 12 آذرماه جاري است كه در آن پيرامون آداب و بايدها و نبايدهاي مراسم عزاداري امام حسين(ع) سخن گفته است. وي همچنين درباره برخي كارهاي ناروا و غلط در سوگواري هاي حسيني از جمله عمل نامناسب و ناشايست قمه زني تذكراتي داده است. گفتني است اين مطلب از سايت درس هايي از قرآن انتخاب شده كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
در محضر مبارك امت حزب الله هستيم و در آستانه محرم .89 من بيست نكته براي محرم يادداشت كردم. تذكراتي است كه اگر گوش داده شود مفيد است. از خودم هم نيست. يا از قرآن است يا از روايات است يا از فتواي مراجع.
يكي اينكه بانيان عزاداري اگر نذر روز خاص دارند، كاري نمي شود كرد. يعني شكر روز تاسوعا را نمي شود عاشورا شربت داد. تاسوعا براي تاسوعا است، عاشورا براي عاشورا. اگر نذر كرديد كاري نمي شود كرد. اما اگر نذر نكرديد، همين طور مي خواهيد خرج بدهيد اين خرج ها را تقسيم كنيد. يك مديريت بكنيد. مسئله مديريت را قديم فكر مي كرديم براي استاندارها و فرماندارها است. اخيرا متوجه شديم كه حتي كوچك ترين چيز مديريت مي خواهد.
مثلا اين خلبان هاي هواپيماهاي مسافربري دو تا خلبان دارد. شكمشان مديريت دارد. يعني اگر اين كتلت مي خورد و گوشت مي خورد بايد او نان و پنير بخورد. چون اگر هر دو كتلت بخورند، دو تا خلبان، يك وقت گوشت مسموم باشد، حال هر دو خلبان به هم مي خورد، هواپيما پايين مي افتد. يعني شكم هم مديريت مي خواهد.
چه غذايي و چه ساعتي خورده شود. تمام بيماري ها را نمي گويم. اما بخشي از بيماري ها به خاطر اين است كه ما در غذا خوردن مديريت نداريم. صبح بلند مي شود مي گويد: به نظرم سردي ام كرده. چاي دارچين مي خورد. بعد مي گويد: گرمم شد، خيار مي خورد. دو مرتبه مي گويد: سردم شد، زنجيل مي خورد. باز مي گويد: گرمم شد، كاهو مي خورد. باز مي گويد: گرمم شد هندوانه مي خورد. درحالي كه اگر هيچ چيزي نخورد، خوب مي شود.
مديريت در مراسم عزاداري
مسائل عزاداري هم مديريت مي خواهد. يك مرتبه همه مي خواهند يك ساعت خاصي بيرون بروند. مگر امام حسين ساعت هشت است؟ چه فرقي مي كند هشت در خيابان بروي، يا نه؟ نه بروي يا ده؟ مي گويد نه پدران ما ساعت يازده بيرون مي رفتند، آقا پدران شما اشتباه مي كردند. بي وقت در خيابان طبل مي زدند مردم اذيت مي شدند.
امام صادق به يك نفر گفت: چرا خانه ات خيلي تنگ است. تو كه وضع مالي ات خوب است، يك خانه بزرگ تهيه كن. گفت: مرحوم پدرم و جدم در اين خانه بوده اند. گفت: اگر پدر و جد تو كار خلاف كرد، تو هم بايد كار خلاف بكني؟ پدر و جدت نداشتند. تو كه وضعت خوب است!!
بنابراين در اينكه كي بازار برويم، كي در خيابان برويم. چه طبلي استفاده كنيم بايد مديريت شود. مثلا گاهي نگاه مي كني جمعيت خيلي نيست اما اينقدر طبل است كه شهر را تكان مي دهد. من نمي گويم طبل نباشد، مي گويم بايد تناسبي باشد. ساعت طبل زدن، تعداد طبل ها با مقدار جمعيت، همين طور چند تا طبل برمي دارند مي زنند و نه شعري، نه مرثيه اي، نه سخنراني اي، نه گريه اي، نه آدمي، همين طور فقط هي طبل مي زنند. اينها كارهايي است كه امام حسين دوست ندارد. مردم آزاري است. من از بيان امام(ره) شنيدم فرمود: قرآن خواندن هم اگر مردم آزاري باشد، گناه است. قرآن خواندن اين طور است تا چه برسد به طبل!
نذرهاي شما اگر نذرهاي خاصي نيست، تقسيم كنيد. حالا دهه دوم شما، روز بعد از عاشورا غذا بدهيد. اينقدر غذا نفله مي شود، چون همه نذر كردند روز عاشورا بدهند. شما مگر نمي خواهي به امام حسين هديه كني، بگو: حسين جان من سه روز بعد از شهادت پلو مي دهم. آبگوشت مي دهم. ثوابش براي تو. امام حسين هر وقت به ايشان هديه كني مي پذيرد. چه عاشورا، چه غير عاشورا. البته بايد عاشورا حماسه اش سر جايش باشد. روز عاشورا فرق مي كند. اما نه به مقداري كه غذاها حرام شود. آيت الله العظمي مكارم مي فرمود: حاجي هايي كه روز عيد قربان مكه گوسفند مي كشند، اگر گوشتش حرام مي شود، به ايران تلفن كنند، كسي برايشان بكشد. البته حالا امسال گفتند، گوسفندها را به پاكستان فرستادند. به هر حال اسراف حرام قطعي است. اگر كسي روز خاصي را نذر نكرده تقسيم كند.
مجالس هم همين طور است. يكي دهه اول، يكي دهه دوم، يكي دهه سوم، به هر حال يك طوري نباشد يك شب همينطور قدم به قدم تكيه، بعد از يك هفته هيچي، مثل سيل يكبار مي آيد و مي ايستد. اين باران نم نم اثرش بيشتر است.
بايدها و نبايدهاي عزاداري
در مجالس بايد چند تا اصل مراعات شود:
1-احياي امر اهل بيت. حديث داريم در مجالس عزاداري «احيوا أمرنا» (بحارالانوار/ج1/ص200) يعني امور ما اهل بيت بايد زنده باشد. اين آقا كه بالاي منبر رفت، اين شعار را كه خواند چه چيزي زنده شد؟ آيه اي تفسير شد؟ تاريخ كربلا مطرح شد؟ موعظه اي شد؟ چه مطرح شد؟ اين شاعر اين شعري كه خواند مردم چقدر رشد كردند؟ بعضي شعرها در شأن اهل بيت نيست. دورت بگردم. خوب مادر هم به بچه اش مي گويد: دورت بگردم. چشمات كمونه، ابروت كمونه، قدت قشنگه، آيا مثلاً ابالفضل اين است؟! شعري كه خوانده مي شود بايد در آن رشد باشد. منبري بايد حرف هايش رشد داشته باشد.
پس اول زنده شدن امور اهل بيت. بايد كاري كنيم كه اهل بيت زنده شوند و حرفشان، فكرشان، فرهنگشان احيا شود.
2- معرفت و بصيرت. آدم در جلسه كه مي آيد اگر با سيزده آمد، وقتي از حسينيه برمي گردد بايد نمره اش 14 باشد، پانزده باشد. بگويد: يك چيزي فهميديم كه تا حالا نشنيده بوديم. حديث داريم هركس مسجد مي رود بايد هشت تا چيز بدست بياورد. يكي از اين هشت تا اين است: «و علما مستطرفا» (بحارالانوار/ ج75/ص108) «مستطرف» يعني تازه، هر كس مسجد مي رود بايد حرف تازه ياد بگيرد، يعني چه؟ يعني بايد پيشنماز هر روز مطالعه كند. شما اگر پاي تلويزيون ديدي از من استفاده نمي كني خاموش مي كني، يك كانال ديگر مي روي. «و علما مستطرفا» علم تازه، معرفت تازه بايد معرفت و بصيرت باشد.
3- بايد عشق آفرين باشد. عشق آفرين، يعني بايد مطالبي كه گفته مي شود، عشق مردم را به امام حسين بيشتر كند.
4- تعليم احكام؛ اينها بايد يك تابلو شود تا در همه هيئت ها بزنند. يعني بايد هر منبري يك فقه هم بگويد. چون خيلي وقت ها كارهاي ما اشكال دارد.
امام حسين وقتي كربلا آمد، زمين كربلا را خريد. چرا؟ به خاطر مسأله فقهي. فرمود: زمين مردم است. من در زمين مردم نمي خواهم شهيد بشوم و نبايد خون من در زمين غصبي ريخته شود. زوارها كه زيارت من مي آيند، پا در زمين مردم نگذارند. ببين امام حسين زمين كربلا را خريد كه مسائل فقهي مراعات شود.
در كوفه و شام به زينب كبري صدقه دادند. فرمود: صدقه به سيد حرام است. يعني چه؟ يعني در اوج كارها بايد مواظب مسائل شرعي بود. صدقه حرام است. مي شود به ديوار مسجد ميخ كوبيد؟ باسمه تعالي نه! حرام است. مي خواهيم سياه پوش كنيم، نكن. سياه پوش مستحب است اما خراب كردن ديوار مسجد حرام است.
خدا دكتر بهشتي را رحمت كند. من خدمت اين شهيد مظلوم بودم. از چند تا كشور آمده بودند با ايشان صحبت مي كردند. از كشورهاي مختلف صحبت مي كردند، يك مرتبه گفت: آقايان الآن وقت نماز است. با اجازه! الله اكبر! نماز اول وقت. با كفش در مسجد مي آييم. مي خواهيم سينه بزنيم. اين كار را نكنيد. من مي خواهم گوسفند بكشم، شتر بكشم در خيابان. آقا شتر بكش. خدا اجرت بدهد. اما چرا وسط خيابان؟ اين شتر رم مي كند. گاو و گوساله رم مي كند. خونش مي ريزد. اگر بارندگي شود، اين آب با خون مخلوط مي شود. كفش مردم نجس مي شود. در مسجد مي روند، در حسينيه مي روند، در خانه هايشان مي روند، كشتن شتر كار خوبي است. اما وسط خيابان كار خوبي نيست. هرچيزي در جايي. شما اگر چاي را در آفتابه بكني، هيچكس نمي خورد. هم شربت خوب است، هم ليوان خوب است. يعني بايد كارهاي ما در ظرف خودش باشد. شتر كشتن، گوسفند كشتن كار خوبي است اما وسط راه كشتن كار خوبي نيست. يك جاي ديگر بكشيد وسط راه نباشد.
5- پاسخ به شبهات، يك سري شبهه پيش مي آيد. شبهه مي كنند و اين شبهه ها را بايد جواب داد.
الآن اين وهابي ها راجع به عزاداري مي گويند: عزاداري كجاي قرآن نوشته است؟ اين وهابي ها بايد قرآن را بلد باشند. مسلمان كه هستند. قرآن در سوره «اذا الشمس كورت» (تكوير/1) آنگاه كه خورشيد نورش گرفته شد. «و اذا النجوم انكدرت» (تكوير/ 2) نور ستاره ها گرفته شد. خورشيد درهم پيچيده شد. چه شد، چه شد، چه شد بعد مي گويد در آن روز مي پرسند اين دختر زنده را چرا در گور كردي؟ مسلمان ها كه دختر در گور نمي كردند. مشركين دختر زنده را در گور مي كردند. دختر را ننگ مي دانستند. قرآن براي دختر مشرك هم روضه خوانده است. گفته: «باي ذنب قتلت» (تكوير/9) به چه گناهي اين را كشتيد؟ ببينيد دختر مسلمان نيست. پدرش مشرك است. دختر هم مشرك است. اما چون مظلوم است، خدا براي مظلوم آيه آورده است.
اگر كسي مظلوم بود بايد كمكش كنيم.گول خورده هايي كه گفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران! اينها با قرآن آشنا نبودند. غزه و لبنان كه مسلمان هستند. ما مي گوييم: حتي اگر آن طرف كره زمين به يك دختر كافري ظلم شد، ما بايد از اين طرف دنيا به نفع او شعار بدهيم. به چه دليل؟ به دليل «اذا الشمس كورت» خداوند براي دختراني كه در جاهليت زنده در گور مي رفتند روضه خوانده است.
«قتل اصحاب الاخدود» (بروج/4) «اخدود» خد يعني گودي. يك گودي درست كردند، مؤمنين را در گودي ريختند و سوزاندند و نشستند لب گودي و تماشا كردند. مؤمنين سوختند و اينها تماشا كردند. قرآن مي گويد: مرگ بر شما كه مؤمنين را زنده زنده سوزانديد.
در سوره بروج خداوند براي مؤمنيني كه به ناحق از بين رفتند روضه خوانده است. اين وهابي ها به ما مي گويند: چرا عزاداري مي كنيد؟ خودشان پدرشان كه مي ميرد و مي برند زير خاك مي كنند. من نمي دانم مثلاً فرض كنيد كه شما چطور يك مرغ مرده را زير خاك مي كنيد و هيچ گريه نمي كنيد. اين مادرش و پدرش مرده زير خاك مي كند، همينطور نگاه مي كند.اصلاً گريه علامت اين است كه من عاطفه دارم. اصولاً ما دو تا چراغ داريم. عقل و عاطفه! چراغ عقل بيان است.
تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد
يعني آدم حرف كه مي زند مي فهمد كه طرف چقدر عاقل است. بيان، چراغ عقل است. اشك، چراغ عاطفه است. ما نمي دانيم فلاني عاطفه دارد يا ندارد. اگر ديديم گريه مي كند، پيداست عاطفه دارد. اگر ديديم همينطور نگاه مي كند، عاطفه اش مشكل دارد.گريه فطري است. گريه عقلي است. چقدر در قرآن آيه براي گريه داريم.چقدر روايات براي گريه داريم. مي گويند: چرا شما از دهه محرم عزاداري مي كنيد؟ فقط روز عاشورا را عزاداري كنيد. آدم اگر يك غريبه كه مرد يك دقيقه به احترامش صبر مي كند، اما اگر مادرش مرد، مغازه را مي بندد. دو روز، سه روز مرخصي مي گيرد. اگر خانمش، بچه هايش، همسرش اگر همه با هم از دنيا رفتند، ممكن است ده روز، بيست روز ديگر سر كار نيايد. پس بايد در هر عزاداري يك شبهه اي جواب داده شود.
6- انتقال فرهنگ كربلا به نسل نو؛ عزاداران ما پست را به بچه هايشان بدهند. مداح به بچه اش بگويد: تو بيا بخوان. رئيس هيئت به بچه اش بگويد: تو بيا رئيس هيئت شو. به چه دليل اين حرف را مي زنيم؟ به دليل حديث. حديث داريم وقتي مي خواهي به فقير پول بدهي، خودت نده. به بچه ات بده بگو: تو به فقير بده. يعني چه؟ يعني كمك به فقرا را به نسل بعد هم منتقل كن.
مي خواهي افطاري بدهي. بگو: آقاجان من امسال مي خواهم به بيست نفر افطاري بدهم. تو دانشجو هستي. تو دبيرستاني هستي. تو راهنمايي هستي. من اين چيزها را مي خرم تو به همشاگردي هايت بگو بيايند. كه اين دختر شما، پسر شما سفره بيندازد و افطاري دادن را ياد بگيرد. ما داشتيم بعضي از تجاري را كه سهم امام را به مرجعش مي داد، بچه هايش را مي آورد، مي گفت: بچه ها ببينيد، اين آيت الله العظمي مرجع تقليد من است. من سهم امامم را دودستي تقديم مي كنم. بعد از مرگ من شما بايد سهم امامتان را به مرجعتان بدهيد. يعني اين سهم امام دادن، خمس دادن، انفاق، افطاري، عزاداري، اين فرهنگ را به يك نسل نو هم منتقل كنيم.
7- بهره گيري از فرصت ها و دوري از فرصت سوزي
بايد از زمان بهتر استفاده كنيم و زياد طولش ندهيم. به نظر من بهترين عزاداري، عزاداري مقام معظم رهبري است. نمازجماعت، يك ربع تا بيست دقيقه. مداح يك ربع. سخنران نيم ساعت. دوباره عزاداري و سينه زدن يك ربع، بيست دقيقه. بعد هم بيست دقيقه هم شام مي دهند. يعني همه اينها يك ساعت و نيم طول مي كشد كه آدم آنجا آمد هم نماز جماعت مي خواند، هم سينه زده است. هم مداحي گوش داده است. هم اين واعظ يك چيزي گفته ياد گرفته است، هم شام خورده است. ما از غروب چراغ را روشن مي كنيم تا يك بعد از نصف شب. محتوايش چيست؟ يك نوار كاست، يك روضه پلاستيكي، روضه پلاستيكي كه ثواب ندارد. اگر شهرداري هم كامپيوترها را طوري طراحي كند كه يك مرتبه ظهر كه مي شود همه آجرهاي تهران اذان بگويد، ثواب ندارد. آنكه از حلقومت اذان مي گويي ثواب دارد. اذان پلاستيكي ثواب ندارد. وگرنه ما سي، چهل هزارتا تاكسي داريم، ظهر همه راديوشان را روشن كنند، شيشه تاكسي را هم پايين بكشند، بله تهران روي هوا مي رود. موج خوبي هست. كار خوبي هست. اما ثواب براي اين است كه خود انسان الله اكبر بگويد. پس از زمان بهتر استفاده كنيم.
8- سهم قرآن در كنار اهل بيت فراموش نشود. از همه منبري ها بخواهيد كه آقا شما دراين بيست دقيقه كه منبر هستيد، 5 دقيقه اش را يك آيه قرآن براي ما تفسير كن. 5 دقيقه اش را يك حديث بگو. 5 دقيقه اش را تاريخ كربلا بگو. 5 دقيقه اش را هم روضه بخوان. شما اگر دكان سبزي فروشي رفتي، همه پولت را ريحان گرفتي، همه پولت را تره گرفتي، همه پولت را ترب گرفتي به تو ايراد مي گيرند. ما همه چيزي نياز داريم. آدم هرچه پول دارد لحاف كرسي بخرد. هرچه پول دارد مس بخرد. هرچه پول دارد طلا بخرد. اين مديريت نيست. بايد طوري باشد برنامه ها جامع باشد كه انسان با كلام خدا آشنا شود. با كلام پيغمبر و اهل بيت آشنا شود، با تاريخ كربلا آشنا شود. اينها بايد برنامه ريزي شود. البته بعضي جاها هست، الحمدالله! خيلي جاها هستند كه دقت مي كنند. سهم قرآن فراموش نشود.
9- از متن مقتل خوانده شود. اين ديگر براي روحانيون است. مقام معظم رهبري درايام عاشورا يك روز نمازجمعه آمدند. مقتل را باز كردند از روي مقتل مي خواندند و توضيح مي دادند. چه اشكالي دارد؟ حديث را هم از روي كتاب بخوانيد. خدا آيت الله العظمي گلپايگاني را رحمت كند. ايشان وقتي منبر مي رفت، سالي چند منبر براي مردم مي رفت. كتابش را باز مي كرد، از رويش مي خواند و تفسير مي كرد. آدم شعر را از رويش بخواند چه اشكالي دارد؟ شعر و حديث را از رو خواندن عيبي ندارد. حالا مثلا من در تلويزيون كاغذ دستم است، به نظر شما من آدم معيوبي هستم؟ چه عيبي دارد از رويش بخواند؟ مقتل را از رويش بخوانيم كه معتبر است، سند داشته باشد.
10- توجه به نماز اول وقت در مراسم عزاداري
از امام حسين(ع) به نفع نماز استفاده كنيم. اين هم يك مسئله مهمي است. چندتا چيز براي شما بگويم، شايد نشنيده باشيد. امام حسين(ع) از مكه كه مي خواست حركت كند كوفه بيايد، به يك نفر گفت: تو رسماً موذن هستي! يعني همان كاروان خودش و خواهرش يعني كاروان امام حسين از مكه مؤذن داشتند. اين يك مورد. ابوثمامه كه ظهر عاشورا به امام حسين(ع) گفت: آقا ظهر شده! امام حسين دعايش كرد. عصر تاسوعا كه به خيمه ها حمله كردند، امام حسين فرمود: جنگ را فردا بيندازيد. امشب شب عاشورا است. من نماز را دوست دارم. «أني أحب الصلاه » (لهوف/ ص 89) من نماز را دوست دارم. ظهر عاشورا مي گويند:علي اكبر اذان گفت.
امام حسين نمازش شكسته بود. چون دوم محرم رسيد، دهم شهيد شد. دوم تا دهم هشت روز است، مسافر هشت روزه نمازش شكسته است. نماز شكسته جمعاً سي و پنج تا، چهل تا كلمه است. دراين سي و پنج تا كلمه سي تا تير به امام حسين رها كردند. يعني هر يك كلمه«مالك يوم الدين» يك تير. «اياك نعبد» يك تير. اين يعني چه؟آن وقت آيا مي شود عزادار امام حسين نسبت به نماز، عاشق نباشد؟ مسأله نماز فراموش نشود. هم ظهر عاشورا، هم شب عاشورا، در عزاداري ها اول نماز، اول نماز، اول نماز ، اول نماز، اول نماز!
11-براي مبارزه با طاغوت و ظلم و استكبار استفاده شود. به مردم بگوييم، اصلاً اين كه شما مي گوييد زيربار نمي رويم، مذاكره نمي كنيم، يعني مبارزه با طاغوت پرچم دارش امام حسين است. يعني زير سم اسب مي روم، اما زير بار زور نمي روم.
مادر من فاطمه است. كسي كه از فاطمه شير خورده و در دامن فاطمه رشد كرده بله قربان به يزيد نمي گويد قرآن مي گويد:مي دانيد شما چه كسي هستيد؟ شما فرزند حضرت ابراهيم هستيد. «مله أبيكم ابراهيم» (حج/87) آيه قرآن است.«أنا و علي بن أبي طالب أبوا هذه الامه» (بحارالانوار/ج 63/ص 8) پيغمبر فرمود: من پدر شما هستم. دخترهاي ما بايد بدانند مادرشان فاطمه زهرا است. پسرهاي ما بايد بدانند پدرشان علي بن ابي طالب است. ما يك پدر معنوي داريم. بنابر اين بايد احساس غرور كنيم و هرگز زير بار نرويم.
اگر شما مي خواهي وضو بگيري. يك كسي آب به شما مي دهد. يك شيشه آب به شما مي دهد مي گويد: بيا وضو بگير. اگر مي داني منت درآن است، اسلام مي گويد:تيمم كن نماز بخوان. آبي كه درآن ناز است. با آن وضو نگير. يعني چه؟ يعني تو بايد عزيز باشي. كسي حق ندارد سركوفت بزند. من جهازيه تو را دادم! من پولت دادم درس خواندي. اگركسي منت بگذارد... حتي قرآن داريم:«لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذي» (بقره/ 462) اگر كمك به كسي كرديد، به زبان نياور. به زبان بياوري ثوابش مي پرد. حتي زن به شوهر بگويد: من لباس هايت را شستم. من برايت غذا درست كردم. اجرش از بين رفت. مرد بگويد كه: من برايت طلا خريدم. من تو را مشهد، عمره، كربلا بردم. چرا من مي گويي؟ رزقش بوده است.
بنابر اين سعي كنيد من نگوييد. من خرج مي دهم. اين هيئت رئيسش من هستم! من كه آمد خدا پاك مي شود. خدا شريك قبول نمي كند.
از امام حسين براي وحدت استفاده كنيد. الله اكبر چه قدرتي است! هيچ قدرتي در كشور ما مثل امام حسين همه گروه ها را يكجا جمع نمي كند. درحزب ها تكه تكه مي شوند. در انتخابات رئيس جمهوري، مجلس، شوراي شهر تكه تكه مي شوند. در سليقه ها تكه تكه مي شوند. درشغل ها تكه تكه مي شوند. حتي در نماز مردم تكه تكه مي شوند. يك عده اين مسجد مي روند، يك عده آن مسجد مي روند. تنها جايي كه همه پيراهن سياه مي پوشند و همه يك كلام مي گويند: يا حسين عزاداري آن حضرت است امام حسين توانست يك وحدتي به وجود بياورد، از اين وحدت استفاده كنيم.
21- ساخت حسينيه دركنار مسجد
حسينيه نسازيد مگر كنار مسجد. امام حسين بنده خدا بود. به خاطر اطاعت از خدا رفت شهيد شد.
ما يك مهمان داشتيم، مي گفت: در فلان روستا حسينيه ساخته اند بالاي دو ميليارد تومان. حضرت عباسي امام حسين راضي است؟ ما حسينيه هايمان در سال چند شب باز است؟ كدام عاقل براي يك گوني آرد يك نانوايي درست مي كند؟ چرا ما به اسم دين براي سه شب عزاداري يك حسينيه مي سازيم؟ كنار مسجد يك جا بسازيد كه اگر جمعيت زياد شد در حسينيه بروند. البته بخش حسينيه جدا باشد. چون گاهي وقت ها در مسجد نمي توانند بيايند، در حسينيه بروند. در حسينيه عزاداري كنند، سينه بزنند. شام بدهند. مراسمشان در حسينيه باشد. ولي اين حسينيه درش به مسجد باز باشد. چند منظوره باشد يك حسينيه مي سازيد مستقل دور از مسجد، تازه از شب اول محرم هم خيلي جاها روضه نيست. خيلي حسينيه ها از شب پنجم، ششم شروع مي شود. من حسينيه هاي تهران را بعضي هايش را مي شناسم. نمي گويم همه. بسياري از حسينيه هاي تهران در طول سال آن استفاده هايي كه بايد شود، نمي شود. آنوقت شما مي دانيد سي هزار روستا داريم مسجد ندارد؟ سي هزار روستاي بي مسجد! خود امام حسين باشد چه مي كند؟ حسينيه بايد وصل به مسجد باشد و همچنين عباسيه، زينبيه، مهديه، يعني تكه تكه اش نكنيم. همه زورمان را بايد روي خانه خدا بگذاريم، همه هم بنده خدا هستند. حضرت مهدي بنده خداست. پيغمبر، بنده خداست. گفتند: «عبده»، «عبده و رسوله» عبد است. محور مسجد باشد. براساس مسجد، كنار مسجد يك سالن بسازند، حسينيه كه اينها به هم كمك كنند.
31- توجه كنيم در عزاداري وهن شيعه نباشد. بعضي از عزاداري ها وهن شيعه است. البته حالا ممكن است، گوش ندهند من قيامتي دارم و آن آقايي هم كه گوش نمي دهد قيامتي دارد. حداقل من مي توانم در قيامت يقه اش را بگيرم.
يك مشت قمه زن لجوج داريم كه اينها از بعضي مراجع هم فتوا گرفتند كه قمه جايز است. اولا بعضي از علما مي گويند: جايز نيست. مثل مقام معظم رهبري. او هم كه مي گويد: جايز است، قمه زدن نه واجب است نه مستحب. فوقش در فتوا مي گويد: جايز است. ما مي گوييم، اين آقايي كه اينقدر شاخ و شانه مي كشد براي قمه زدن كه بعضي از آقايان مي گويند: جايز است، خوب احترام فتواي مراجع سر جايش. جايز است. ولي ما يك سؤال مي كنيم نگفته كه مستحب است. نگفته كه واجب است. از اين آقاي قمه زن سؤال مي كنيم. سهم شما (يعني قمه زن) در نمازجمعه چيست؟ در سال چند بار نمازجمعه مي رويد؟ در نماز جماعت چيست؟ سهم شما در فقرا چيست؟ سهم شما در زكات چيست؟ سهم شما براي دخترها و پسرهايي كه همسر ندارند چيست؟ در ازدواج جوان هاي فقير چيست؟ سهم شما در رشد علمي چيست؟ همه را خط مي كشد و روز عاشورا مي خواهد قمه بزند. كجاي اين، دين است؟ نمازجمعه مستحب، نماز جماعت مستحب، كمك به فقرا واجب، زكات واجب، ازدواج جوان ها واجب، يعني واجبات را اعتنا نمي كنيم، و اصرار داريم كه حتماً قمه بزنيم. نبايد اينطور باشد كه تلويزيون آمريكا، اروپا مرتب عكس و فيلم قمه زن ها را نشان بدهد، بگويد: شيعه ها، اين اصول گراها، اين ولايت فقيهي ها اينطور هستند. الان مي داني شيعه را به چه مي شناسند؟ در كره زمين شيعه يعني مقاومت و اين به خاطر هشت سال، بسيجي هاي ما، ارتشي هاي ما، امت ما هشت سال مقاومت كرديم، بعد از اين هم سيد حسن نصرالله و بچه هاي لبنان مقاومت كردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شيعه مطرح شد. ما باور نمي كرديم اندونزي اينقدر شيعه داشته باشد. گروه گروه دارند شيعه مي شوند به عنوان اينكه شيعه مظهر مقاومت است. شيعه را به مقاومت مي شناسند.
حالا شما يك استكان خون روي صورتت بريزد يا نريزد. اين علامت چيست؟ شما چند وقت جبهه بودي؟ در كدام خطر مقاومت كردي؟ ارزش ما به تقوا است. ارزش ما به مقاومت است. ارزش ما به علم است. ارزش ما به اين اختراعاتي است كه جوان هاي علمي ما مي كنند. ايران يعني مبتكر، ايران يعني در همه مسابقات مي رود مدال طلا مي آورد. ايران يعني روزبه روز در هر كجا حرف مي زنيم مطرح مي شويم. الان سي سال از انقلاب مي رود، يك قمه زن به من بگويد: آقا به خاطر قمه من اسلام پيش رفت. يك نمونه بگويد، اگر اسلام پيش رفته است، به خاطر ولايت فقيه بوده است. به خاطر هشت سال مقاومت ايران بوده است. به خاطر سيدحسن نصرالله و لبنان و فلسطين و غزه و اينها بوده است. اسلام هر كجا پيش رفته است به خاطر يا علم بوده، يا ابتكار بوده، يا مقاومت بوده است. با قمه تا حالا هيچ كس پيش نرفته است.
حالا در عين حال كسي مي خواهد لجبازي كند، لجبازي كند. قرآن به پيغمبر مي گويد: پيغمبر تو بگو، «و ان تولوا» (بقره/731) در قرآن «تولوا» زياد است. يعني بگو، يك عده هم گوش نمي دهند. كلمه «و ان تولوا» در قرآن زياد آمده است. يعني پيغمبر غصه نخور. تو بگو يك عده هم گوش نمي دهند. ولي من غصه مي خورم، كساني كه راجع به انواع واجبات و انواع مستحبات هيچ كتابي نمي نويسند، يك مرتبه از مرجع تقليدش نپرسيده كه آقا مثلا در اين كار ما چه كنيم؟ ولي راجع به قمه كتاب چاپ مي كند، بروشور چاپ مي كند. تبليغ مي كند. شمشيرهايشان را تيز مي كنند. به قمه زن ها مي گويم. برويد بالا خودتان را بكشيد. برويد در سر كوه، برويد در چاه، پايين و بالا هر كاري بكنيد، هيچ كس نگفته قمه واجب است. هيچ كس هم نگفته مستحب است. فوقش بعضي مي گويند جايز است. ما مي گوييم: تازه جايز است چند دقيقه؟ يك روز عاشورا. قمه زدن مي دانيد چقدر طول مي كشد؟ يك دفعه چنين مي كنند تمام مي شود مي رود. يعني براي يك دقيقه در يك روز، تمام سال دارند فعاليت مي كنند كه قمه زدن را رشد بدهند. آن وقت براي واجباتي كه در طول سال، در طول ماه، در طول هفته، هميشه واجب است. براي واجبات و مستحبات هميشه تلاش نيست. اين كار را نكنيد. وهن شيعه نباشد كه تلويزيون اروپا قمه زدن ما را نشان بدهد. به ريش ما بخندند. ممكن است نماز هم بخوانيم اما به ريش ما بخندند. ما نماز مي خوانيم. ولي نماز را قرآن مي گويد. گفته: «اذا نودي للصلاه » (جمله/9) وقتي «و اذا ناديتم الي الصلاه اتخذوها هزوا» (مائده/85) ممكن است به اذان ما هم بخندند، منتها اذان را آيه داريم. نماز را آيه داريم. ما در واجبات فكر خنده ديگران نيستيم. اما در چيزي كه نه واجب است، نه مستحب، چرا يك كاري مي كنيد به ما بخندند؟
41-حرمت علم و عالم حفظ شود. اين طور نباشد پاي مداح بنشينيم عالم كه مي رود سخنراني كند، از پاي منبرش بلند شويم يا وقت خوب را به مداح بدهيم، وقت بد را به عالم بدهيم! حرمت علم بايد حفظ شود.
51-تلاوت قرآن در لابلاي عزاداري توسط قاريان خوش صدا. در همه محله ها قاري خوش صدا هست. بيايند آيات شهادت را در عزاداري بخوانند. «ولنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع» (بقره/551) «قتلوا في سبيل الله» (آل عمران/961) آيات جبهه و جنگ را در عزاداري خوش صدا بخواند و همينطور پخش شود، مردم راه بروند و گريه كنند. چه اشكال دارد؟ نه اينكه مداح را حذف كنيم. يعني هم مداحي باشد و هم اين آيات قرآن را در خيابان مطرح كنيم.

 



سرنوشت اسفناك قاتلان شهداي كربلا

از آيات قرآن كريم، احاديث پيامبران الهي و روايات ائمه اطهار(ع) و غور و بررسي آموزه هاي ديني و نيز توجه و تأمل در حوادث تاريخي و سرنوشت گذشتگان، به ويژه آخر و عاقبت افراد گناه پيشه، ظالم، بي رحم و... مي توان فهميد كه مجرمان تاريخ، عواقب وحشتناكي دارند.
سنت الهي بر اين قرار گرفته است كه عواقب بعضي از گناهان نظير: ظلم و ستم و عاق والدين و تضييع حق مردم و... در اين دنيا، به سرعت به سراغ گناهكاران مي آيد و آنها را به سزاي اعمالشان مي رساند هر چند كه دريافت كامل سزاي اعمال آنها فقط در قيامت ميسر مي باشد كه مطابق نص صريح قرآن در آيه 26 سوره نبأ: جزاء وفاقا يعني: اين جزايي است موافق و مناسب و منطبق بر اعمالشان. اين موضوع به قدري حائز اهميت است كه خداوند متعال در آيه 69 سوره نمل از همه مردم دعوت كرده است كه بررسي كنند و ببينند كه آخر و عاقبت سفاكان و گناه پيشگان چه شده است و از آن ها درس عبرت بگيرند:
قل سيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبه المجرين (اي پيامبر! به مردم) بگو: در روي زمين سير (و در احوال گذشتگان تفكر و انديشه) كنيد و ببينيد عاقبت كار مجرمان (گناه پيشگان) به كجا رسيد!
در آيات ديگر قرآن مجيد نيز تعابير تكان دهنده و عجيبي در مورد سرنوشت ظالمان ستمكار آمده است، مثلا در آخرين آيه سوره شعرا مي فرمايد:ويسعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبو و بزودي ستمكاران خواهند دانست كه چگونه به سوي جايگاه عذاب منقلب مي شوند (و به سرنوشت شوم خود دچار مي شوند).
سرنوشت اسفناك و عبرت آموز قاتلان شهداي كربلا در دنيا و اتفاقاتي كه براي اين جانيان افتاد، حاوي نكات فوق العاده درس آموز و قابل توجه براي همه ظالمان است.
علاوه بر اينكه آنها به سزاي اعمال ننگين شان در همين دنيا و پس از مدت كوتاه رسيدند در دادگاه وجدان بشريت و تاريخ نيز محكوماني ملعونند به طوري كه هيچ فردي حتي فرزندان يا قاتلان و جانيان نيز خود را منتسب به آنها نمي كنند و اثري از قاتلان شهداي كربلا باقي نمانده است. اين درحالي است كه ميليون ها نفر خود را فرزند شهداي مظلوم كربلا مي دانند و هر ساله در ايام عاشورا در اقصي نقاط جهان ياد و خاطره آنها را گرامي مي دارند و به آنها توسل مي جويند و شفا مي يابند. آري : تأسيس كربلا نه براي عزا و ماتم است
دانشسراي عالي ادراك اولاد آدم است
اكنون به مناسبت فرارسيدن ايام محرم الحرام و سالگرد شهادت امام حسين(ع) و شهداي گرانقدر دشت كربلا، بر آن شديم تا نگاهي مختصر و مفيد به سرنوشت قاتلان شهداي كربلا، براساس منابع معتبر تاريخي داشته باشيم. آنچه از نظر مي گذرانيد سرنوشت كساني است كه فاجعه كربلا را طراحي و اجرا كردند. اميد است كه مورد رضاي حضرت حق و استفاده همگاني واقع شود.
سرنوشت اسفناك يزيدبن معاويه
هلاكت يزيدبن معاويه سر دسته و آمر عمليات حادثه كربلا بنا به روايت «ابي مخنف» اين گونه بوده است:
يزيد، سرمست از پيروزي ها و موفقيت، روزي با جمعي از لشكريان و هواداران خود به قصد شكار عازم صحرا گرديد. آنان به اندازه دو روز راه پيمودند و از دمشق فاصله گرفتند. ناگهان در مقابل چشم آنها آهويي ظاهر شد. يزيد براي نشان دادن شجاعت و دلاوري خويش به يارانش گفت: «كسي از شما همراه و پشت سر من نيايد، من خودم اين آهو را شكار خواهم كرد!» سپس اسب خود را دنبال آهو به حركت درآورد و به سرعت از سپاهيان خود فاصله گرفت.
آهو از اين بيابان به آن بيابان و از اين طرف به آن طرف مي رفت تا به منطقه اي هولناك و دره اي ترسناك قدم گذاشت، در حالي كه همچنان به گريز خود ادامه مي داد و يزيد او را تعقيب مي كرد و تپه هاي ترسناك و دره هاي هولناك را پشت سر مي گذاشت به طوري كه فاصله زيادي بين او و سپاهيانش ايجاد شد! ناگهان در اين حين تشنگي شديدي بر يزيد غلبه كرد و اين درحالي بود كه آب و غذايي همراه نداشت. در همين حال بود كه چشم يزيد به فردي افتاد كه كوزه آبي در دست داشت، يزيد از او آب خواست او نيز پس از دادن مقداري آب از نام و نشانش پرسيد.
يزيد در پاسخ گفت: «من اميرالمؤمنين! يزيدبن معاويه هستم.» آن مرد پرسيد: « قاتل حسين بن علي(ع) تو هستي و تو كشنده فرزند رسول خدا(ص) هستي؟» و از جاي برخاست تا با يزيد درگير شده و او را به هلاكت برساند.
يزيد ترسيد و به سرعت پا به فرار گذاشت ولي در حين سوار شدن پاي او در ركاب اسبش گير كرد و اسب به سرعت شروع به دويدن كرد و با سرعت تمام از آن مرد فاصله گرفت.
در اثر حركت اسب و واژگون شدن يزيد سر و صورت پليد او به سنگ ها برخورد كرده و متلاشي گرديد و زمين خون آلود شد و او به هلاكت رسيد و به قعر جهنم، جايگاه اصلي و مقر ابدي خويش و پدرانش واصل شد. پس از مدتي سپاهيان و تعقيب كنندگان يزيد به او رسيدند درحالي كه او از ركاب اسب خود آويزان بود و روح پليدش از بدن جدا شده بود. در اين هنگام بود كه صداي شيون از سپاه او بلند شد و آنان بدون يزيد به دمشق بازگشتند به اين ترتيب يزيد به سزاي عمل ظالمانه خود اين گونه گرفتار شد.1

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14