(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 23  آذر 1389- شماره 19815

گزارش تحليلي كيهان از وضعيت اعتراضات دانشجويي در انگلستان
دانشجويان انگليسي روزگار كامرون را سياه كرده اند!
لزوم روشن سازي مفهوم آزادي
توسط دانشجويان اصفهاني ربات مريخ پيما ساخته شد
هفته آينده در دانشگاه تهران برگزار مي شود
كرسي هاي آزاد انديشي دانشجويان درباره علوم انساني و الگوي پيشرفت
 16 آذر عاشورايي



گزارش تحليلي كيهان از وضعيت اعتراضات دانشجويي در انگلستان
دانشجويان انگليسي روزگار كامرون را سياه كرده اند!

چند هفته اي است كه لندن در آشوب به سر مي برد. زماني كه ديويد كامرون نخست وزير بريتانيا تصميم گرفت تا شهريه هاي دانشگاهي را افزايش دهد، گمان نمي كرد كه با چنين اعتراضات گسترده اي مواجه شود. اين طرح كه موجب سه برابر شدن شهريه هاي دانشگاه ها مي شود، موجي از اعتراضات سراسري اساتيد، دانشجويان و حتي دانش آموزان را برانگيخت.
تظاهرات دانشجويان در اعتراض به ارائه اين طرح از سوي دولت ائتلافي انگليس به پارلمان بريتانيا، از چند هفته پيش تر و قبل از تصويب آن شروع شده بود. گزارشگر بي بي سي موج اعتراضات دانشجويان را در بعد از ظهر روز رأي گيري پارلمان براي تصويب آن، اين گونه توصيف كرده است: «در نيم ساعت گذشته اتوبوس هايي مملو از دانشجو و دانش آموز از سراسر بريتانيا وارد مركز لندن شده اند و با استفاده از بلندگوهاي سيار شعار مي دهند. آنها همچنين پلاكارد و پرچم هاي مختلف در دست دارند.» با اين حال، پارلمان بريتانيا، پنج شنبه هفته گذشته بدون توجه به اعتراضات دانشجويي اقدام به تصويب اين طرح كرد كه اين مساله تشديد اعتراضات دانشجويان را به دنبال داشت.
علت اصلي تصويب اين طرح را بايد در بحران اقتصادي اروپا و تلاش انگليس براي استفاده از سياست هاي مربوط به رياضت اقتصادي در حل آن، جستجو كرد. «اوليويه اوبره» كارشناس و پژوهشگر مسائل اروپايي در رابطه با علت تصويب اين طرح، در گفتگو با خبرنگار بين الملل فارس اظهار داشت: «مسئولان انگليسي كه از عواقب بحران اقتصادي آگاه هستند، تلاش مي كنند با اتخاذ سياست هاي رياضتي مالي مانع از كشيده شدن دامنه بحران مالي به اين كشور شوند. دولت انگليس علاوه بر كاهش خدمات عمومي و افزايش ماليات ها قصد دارد شهريه دانشجويان را در اين كشور به گونه قابل ملاحظه اي افزايش دهد. دانشجويان در صورت افزايش شهريه توان ادامه درس و حاضر شدن بر سر كلاس ها را نخواهند داشت بنابراين طبيعي است كه آنها دست به چنين اعتراضاتي بزنند.»
تصويب اين طرح دو پيامد عمده در برداشته است: نخست آنكه موجب ايجاد شكاف در دولت ائتلافي انگليس شده است و دوم اينكه نارضايتي شديد دانشجويان را به دنبال داشته است. دولت كنوني انگليس كه از ائتلاف دو حزب محافظه كار به رهبري ديويد كامرون و حزب ليبرال دموكرات به رهبري نيك كلگ تشكيل شده است، از حال و روز خوبي برخوردار نيست. در اعتراض به تصويب اين طرح، سه معاون وزير دولت ائتلافي استعفا داده اند كه اين مساله بر تشديد شكاف ها دامن زده است. از طرف ديگر اشاره به اين موضوع كه حزب ليبرال دموكرات يكي از شعارهاي اصلي خود را در انتخابات پارلماني اين كشور، جلوگيري از افزايش شهريه دانشگاه ها قرار داده بود و امروز اكثريت اعضاي آن به اين طرح رأي مثبت داده اند، علت اساسي نارضايتي دانشجويان از وضع كنوني را نمايان مي كند. «ژولي لامبر» كارشناس مسائل سياسي در مصاحبه با خبرنگار بين الملل خبرگزاري فارس با اشاره به اين مسئله بيان مي دارد: «به نظر نمي رسد روزهاي آينده روزهاي خوبي براي دولت ائتلافي ديويد كامرون نخست وزير انگليس باشد زيرا از يك طرف با نارضايتي در كابينه ائتلافي خود مواجه است و از طرف ديگر با نارضايتي شمار زيادي از دانشجويان. سياستهاي رياضتي دولت انگليس نيز به اندازه كافي افكار عمومي اين كشور را ملتهب و نگران كرده است.»
از طرف ديگر دانشجويان به هيچ وجه حاضر به كوتاه آمدن نيستند. اين امر در موضع گيري هاي سران دانشجويان معترض به اين طرح به خوبي مشهود است. به گزارش ايرنا، آرون پورتر، رئيس اتحاديه ملي دانشجويان انگليس، به تلويزيون اسكاي نيوز انگليس گفته است: «نيك كلگ رهبر حزب ليبرال دموكرات در جريان رقابت هاي انتخاباتي با هرگونه افزايش شهريه دانشگاه ها مخالفت كرده بود ولي اكنون كه وارد دولت ائتلافي شده از طرح سه برابر شدن شهريه دانشگاه ها دفاع مي كند.» وي كه در پاسخ به توجيهات نيك كلگ رهبر حزب ليبرال دموكرات و معاون نخست وزير انگليس در زمينه افزايش شهريه دانشگاه ها سخن مي گفت، اظهار داشته: «نيك كلگ مردم را احمق فرض كرده و تلاش مي كند با ادعاهاي خود آنها را فريب بدهد.»
تظاهرات روزهاي گذشته با درگيري شديد نيروهاي پليس و دانشجويان همراه بوده است. خشونت نيروهاي پليس انگليس در برخورد با اعتراض مدني دانشجويان، ضمن تحريك آن ها به عكس العمل و تخريب اموال عمومي، انتقاداتي جدي را در مورد عملكرد پليس انگليس برانگيخته است. ژولي لامبر در توضيح نحوه برخورد پليس با دانشجويان بيان مي كند: «حدود سه هزار مأمور پليس كه تعداد زيادي از آنها نيز مسلح بودند براي مقابله با تظاهرات كنندگان وارد عمل شدند. درگيري ميان دو طرف در خيابانهاي منتهي به پارلمان انگليس از شدت بيشتري برخوردار بود به طوري كه شماري از دانشجويان معترض زخمي و روانه بيمارستان شدند.» وي ادامه مي دهد: «برخي ها معتقدند پليس براي كنترل اوضاع و مقابله با دانشجويان به خشونت زياد متوسل شده است به طوري كه تحقيقات درباره برخورد و عملكرد پليس را خواستار شده اند.»
در حالي كه تصاوير به خاك و خون كشيده شدن دانشجويان انگليسي توسط پليس انگليس و برخورد خشونت آميز وي با حركت مسالمت آميز دانشجويان بر روي خبرگزاري هاي مختلف دنيا در حال انتشار بود، به ناگاه خبر حمله دانشجويان به خودروي حامل وليعهد بريتانيا، اذهان را منحرف ساخت و جريان افكار عمومي را در يك تلاش طراحي شده به سمت تصويرسازي از خشونت طلبي دانشجويان تغيير داد. بي بي سي در گزارشي در همين راستا و براي انحراف افكار عمومي از خشونت هاي صورت گرفته عليه دانشجويان، ضمن تلاش براي مظلوم نمايي وليعهد، حادثه حمله به اتومبيل حامل وليعهد را اين طور توصيف مي كند: «در حالي كه بخش هايي از مناطق مركزي شهر لندن صحنه تظاهرات گسترده دانشجويان و دانش آموزان معترض به برنامه دولت ائتلافي براي افزايش شهريه دانشگاهي بود، اتومبيل حامل پرنس چارلز و دوشس كورنوال هنگام عبور از يكي از خيابان هاي محل تظاهرات هدف حمله تعدادي از معترضان قرار گرفت.
فيلمها و تصاويري كه از اين حادثه انتشار يافته نشان مي دهد كه گروهي متشكل از حدود بيست تن از تظاهركنندگان به اين اتومبيل، كه عازم محل برگزاري يك مراسم رسمي بود، رنگ پاشيدند و با كوبيدن سنگ به يكي از شيشه هاي اتومبيل، آن را شكستند.
در اين فيلم ها، صداي برخي از تظاهركنندگان به گوش مي رسد كه شعار «سر از تنشان جدا سازيد» را سرمي دادند كه يكي از شعارهاي رايج عليه خاندان سلطنتي در جريان انقلاب كبير فرانسه بوده است.
اگر چه به نظر مي رسد كه وليعهد و همسرش از اين حادثه جا خورده اند، اما طبق برنامه قبلي در مراسم رسمي هنري حضور يافتند.»
از سوي ديگر، رئيس پليس لندن در ادامه تكميل پازل تخريب چهره حركت مسالمت آميز دانشجويان، ضمن رد هرگونه خشونت پليس، ادعاي خويشتن داري پليس را مطرح كرده است. وي ضمن حمله به دانشجوياني كه خواستار لغو اين قانون هستند، آن ها را به خشونت متهم كرده است. ديويد كامرون نخست وزير انگليس نيز از اين قافله عقب نمانده و دانشجويان را تهديد به مجازات كرده است. وي هشدار داده است تظاهركنندگاني را كه به تخريب اموال عمومي پرداخته اند مجازات خواهد كرد.
به گزارش شبكه ايران «شبكه تلويزيوني بي بي سي فارسي نيز كه در اغتشاشات فتنه سال88 با بزرگنمايي و تهييج مخاطبان سعي در ادامه اغتشاشات داشت، در چند روز گذشته با نشان دادن آثار خرابي ها در شهر لندن و در هنگام برگزاري اين تجمعات سعي در توجيه اقدام پليس اين كشور در برخورد با معترضين را داشته است.
همچنين تلويزيون دولتي انگليس با پخش تصاويري از باجه هاي تلفن عمومي، شيشه هاي شكسته در معابر و ديگر اشياء سوخته شده توسط معترضان، برخورد پليس انگليس را تنها در جهت آرام كردن معترضان توصيف كرد»!
از طرف ديگر سؤالي كه مطرح مي شود اين است كه چگونه دولتمردان انگليسي، در فتنه 88 به خود جرأت مي دادند از آشوب گران و تخريب كنندگان اموال عمومي در كشورمان حمايت كنند در حالي كه همين مسئله را در مورد كشور خود نمي پسندند و حرف از مجازات مي زنند؟ چگونه است مجازات كسي كه در بريتانيا به سياست هاي دولت اعتراض مي كند و چند صندلي را آتش مي زند، برخلاف حقوق بشر و دموكراسي نيست اما اگر افرادي كه در كشورهاي ديگر امنيت عمومي و آسايش مردم را سلب مي كنند، مجازات شوند، حقوق بشر و دموكراسي زير سؤال رفته است؟ چگونه است كه بي بي سي فارسي در زمان فتنه 88 به تشويق عملكرد فتنه گران مي پردازد و آن را به حق و در راستاي برقراري دموكراسي قلمداد مي كند اما چنين اتفاقاتي را در انگليس برنمي تابد؟
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از اداره كل اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه، منوچهر متكي وزير امور خارجه كشورمان با محكوم كردن سركوب و برخورد خشن پليس انگليس با دانشجويان معترض در اين كشور اعلام كرد: «جمهوري اسلامي ايران با دقت تحولات انگليس را تحت نظر داشته و همزماني ضرب و شتم دانشجوياني را كه در پي طرح خواسته هاي صنفي خود بودند با روز جهاني حقوق بشر، مايه تاسف مي داند.
وي با بيان اينكه مدعيان حمايت از حقوق بشر و دموكراسي حتي تحمل شنيدن صداي اعتراض مسالمت آميز اقشار فرهيخته خود را ندارند و از ابزار سركوب و فشار به جاي گفت وگوي مبتني بر منطق استفاده مي كنند، به دولت انگليس توصيه كرد كه در قبال مطالبات اجتماعي مردم از خود خويشتن داري نشان داده و حرمت و كرامت انسان ها را مدنظر داشته باشد.»
اعتراض به برخوردهاي خشن پليس انگليس با دانشجويان، محدود به مقامات رسمي كشورمان نمانده است و دانشجويان ايراني نيز به همدردي و حمايت از دانشجويان انگليسي پرداخته اند. در همين راستا سازمان بسيج دانشجويي دانشگاه هاي كشور، در بيانيه اي ضمن يادآوري سلطه گري هاي بريتانياي كبير در قرون گذشته و ظلم و ستم و استثمار ملت هاي بي گناه در نقاط مختلف دنيا، از ادعاي دروغين حقوق بشر غربي پرده برداشته است. در اين بيانيه آمده است: «امروز جهان شاهد ضرب و شتم دانشجويان و خرد شدن استخوان هاي جوانان معترض به حكومت پادشاهي انگلستان بود و مردم جهان به عينيت، دروغي بودن تمامي ادعاهاي حقوق بشر غرب در نظام ليبرال دموكراسي را از نزديك مشاهده كرده و در اين ميان مردم انگلستان و به خصوص دانشجويان بي دفاع انگليسي، طعم آزادي و حقوق بشر ادعايي حكومت انگلستان را زير باتوم ها و مشت ها و لگدهاي پليس اين كشور چشيدند.»
با توجه به همه جوانب امر بعيد به نظر مي رسد كه اعتراض دانشجويان انگليسي به اين زودي ها پايان پذيرد. گزارش هاي خبري موجود حاكي از آن است كه دانشجويان انگليسي در پي گسترش تظاهرات در روزهاي آينده هستند. اين دانشجويان در پي آنند كه موج تظاهرات را در ديگر شهرهاي انگليس نيز گسترش دهند. البته دانشجويان در شهرهاي ديگري از جمله بيرمنگام، ليورپول و منچستر هم به افزايش شهريه دانشگاه ها واكنش نشان داده اند و آن را نشاني از بي عدالتي پارلمان و عدم توجه به فقرا در سياست هاي دولتي دانسته اند. از طرفي پليس لندن نيز اعلام كرده است كه در مقابل معترضان كوتاه نخواهد آمد نخواهد آمد و به هر شكل ممكن اين تظاهرات را سركوب خواهد كرد.
به گزارش شبكه ايران «روزنامه تايمز» چاپ لندن گزارش داد: پليس لندن قرار است ضمن بازنگري در طرح هاي خود براي كنترل اعتراضات خياباني، با روش هاي سخت تري به مقابله با معترضان بپردازد.
اين روزنامه نوشت: پليس لندن خود را براي ماه ها تظاهرات خشونت آميز آماده مي كند و در راستاي بازنگري در تاكتيك هاي خود احتمالا موضوع استفاده از راهبرد توقف و جست وجو و همچنين به كارگيري ماشين هاي آب پاش را مدنظر قرار خواهد داد.
تايمز افزود: يك تحقيق فراگير جنايي نيز درباره حوادث روز پنجشنبه آغاز شده و فرماندهان پليس بر اين نكته تاكيد مي كنند كه پاسخي سخت به آشوب طلبان خواهند داد.
روزنامه گاردين نيز در گزارشي با عنوان چه كسي خشونت را شروع كرد؟ نوشت: در حالي كه ديويد كامرون، نخست وزير انگليس توده تظاهركنندگان خشن را عامل درگيري هاي روز پنجشنبه مي داند، دانشجويان تأكيد مي كنند كه نحوه برخورد پليس و به ويژه استفاده از تاكتيك «كتلينگ» براي محاصره و محدود كردن دانشجويان در مكان هاي خاص عامل اصلي بروز خشونت بود.
اين روزنامه افزود: «روز سه شنبه نيز كه اعضاي مجلس اعيان قرار است طرح افزايش شهريه دانشگاه ها را تأييد نهايي كنند، يكي از ايام برگزاري اعتراضات دانشجويي خواهد بود.»
تأكيد شديد پليس بر ادامه خشونت غيرقابل باور است. استفاده از پليس اسب سوار در سركوب تظاهرات نيز بر ميزان خشونت پليس افزوده است. در حالي كه در روز تصويب اين طرح، دهها نفر از دانشجويان مجروح شدند، حمله بي پرواي پليس به دانشجويان و برنامه ريزي بيشتر براي سركوب خشونت آميز معترضان تعجب برانگيز است. از آنجايي كه اين اعتراض، يك اعتراض صنفي است، استفاده از چنين خشونتي غيرقابل توجيه است. نكته جالب آن است كه صداي هيچ يك از سازمان هاي (به اصطلاح) حقوق بشري در نيامده است. البته به نظر مي رسد شيشه عينك ديده بان هاي اين سازمان ها سرخ رنگ است و به همين دليل قادر به مشاهده خون هاي ريخته شده دانشجويان انگليسي در يك اعتراض صنفي ساده نيستند!!!
از طرفي بايد در نظر داشت همان طور كه اوبره در گفتگو با فارس تأكيد مي كند: «بحران مالي بدون شك بحران اجتماعي را نيز به دنبال خواهد داشت»، كه علت آن را بايد در افزايش بيكاري، كاهش درآمدها و در نتيجه كاهش قدرت خريد مردم جستجو كرد. البته اين تنها علت يك بحران اجتماعي نيست اما مي تواند يكي از متغيرهاي اصلي باشد. از آنجايي كه جنبش هاي اجتماعي در پي بحران هاي اجتماعي به وجود مي آيند و جنبش هاي دانشجويي نيز جزء جنبش هاي اجتماعي محسوب مي شوند؛ جنبش دانشجويي انگليس را هم بايد در راستاي بحران اقتصادي غرب تحليل نمود.
نكته پاياني اينكه دولتمردان انگليسي بايد اخبار دنيا را بهتر از اين رصد كنند تا شايد در نحوه برخورد با مطالبات دانشجويي بهتر رفتار كنند. به عنوان نمونه، چندي پيش دانشجويان كشورمان در اعتراض به موضوعي مشابه آنچه در انگليس اتفاق افتاده است، به مصوبه مجلس شوراي اسلامي درباره پولي شدن پذيرش دانشجو در دانشگاه هاي دولتي كشورمان، در مقابل مجلس شوراي اسلامي تجمع مسالمت آميزي برگزار كردند. اين تجمع نه تنها از طرف نيروي انتظامي با برخورد مواجه نشد بلكه برخي از نمايندگان ملت نيز به دانشجويان پيوستند و حرف هاي آن ها را شنيدند. البته به مدد تكنولوژي ارتباطي تصاوير اين تجمع در سايت هاي خبري موجود است و دولتمردان انگليسي مي توانند با مشاهده آن، دموكراسي و البته طرز برخورد با اقشار فرهيخته جامعه را از ما ياد بگيرند!
به هر حال، بايد منتظر ماند و ديد كه آيا دانشجويان انگليسي خواهند توانست خواسته هاي خود را به كرسي بنشانند يا دولت انگليس با سركوب اين حركت دانشجويي پول به دست آمده از افزايش شهريه دانشگاه ها را در جيب سرمايه داران صاحب بانك هاي در حال ورشكستگي خواهد ريخت تا از اين راه از افزايش تعداد بانك هاي ورشكسته جلوگيري كنند؟

 



لزوم روشن سازي مفهوم آزادي

سيد شهاب الدين موسوي زاده
آزادي در همه ي فرهنگها به عنوان راه و روشي براي رها ساختن انسان از بي عدالتي، جهل، تعصبات كور، و در حقيقت حفظ كرامت انساني پذيرفته شده است. مكاتب بشري به ويژه اديان الهي، دايعه ي آزاد ساختن انسان از حصار تنگ جهل و بندگي غير حق را دارند تا پس از آن بشر با ديدي نو و موهبت الهي اختيار كرامت ذاتي خود را باز يابد. آزادي در نگاه ديني يا عقلاني يك حق اساسي در جهت به منصه ي ظهور رساندن استعداهاي موجود در انسانهاست. اما از آنجا كه آزادي به عنوان يك مفهوم انتزاعي بار تحمل معاني گوناگون را دارد به نظر مي رسد روشن سازي مفهومي آن يك ضرورت باشد تا بتوان از حريم اين حق الهي پاسداري كرد. چرا كه انحراف از مفهوم ارزشي اين واژه، بشريت را بارها دچار بحرانهاي عميق اجتماعي كرده و كرامت انساني را زير سوال برده است.
در اين رهگذر بي گمان نخستين پرسشي كه به ذهن خطور مي كند آن است كه آيا آزادي حد و قيدي دارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، حد و قيد آن چيست؟ آيا آزادي محدود و مقيد اساسا شايسته ي نام آزادي هست؟
در قرآن كريم آزادي در قالب مفهوم توحيد بيان شده و بر تقيد و التزام انسان به اطاعت فرمان خدا در جهت تكامل انسان و نفي مطلق اطاعت غير خدا به هر نوع و هر وسيله اي كه باشد دعوت مي شود. از يك نگاه ديني خداپرست واقعي يك انسان آزاد است كه در برابر هيچ قدرتي سر تعظيم فرود نمي آورد. (عميد زنجاني، 1383، ص 470) از آن سو حتي با تكيه بر عقل هم مي توان گفت: ((آزادي، شرايط و لوازم متناسب با خود دارد، همانگونه كه گياهي براي نشو و نما نياز به خاك خوب و هواي مناسب و نور كافي دارد، آزادي نيز نيازمند عواملي است كه از آن جمله اعتقاد به ارزش گوهر وجود انسان، احترام نهادن به شخصيت و حيثيت او، رعايت كردن حقوق ديگران، قبول بحث آزاد و تحمل افكار و عقايد مردم و بالاخره به حساب آوردن آنهاست.)) (طباطبايي موتمني، 1388، ص ع) منتسكيو حقوق دان و فيلسوف فرانسوي نيز آزادي را به ((انجام هر چيزي كه قانون اجازه داده)) تعريف مي كند. (عميد زنجاني، 1383، ص 470) با دقت در اين موارد فهميده مي شود كه همه ي اين قيد و بندها در واقع به خاطر زندگي جمعي بشر است. انسان براي زندگي در اجتماع ناگزير از پذيرفتن يكسري قيود است. براي يك ديندار اين قيود شامل دين و عقل و براي يك غيرديندار، اين قيد همان عقل است. عقلي كه در همه حال حكم مي كند تجاوز به حقوق ديگران، خدشه وارد كردن به نظم عمومي و اخلاق حسنه و در يك كلام زير پانهادن كرامت انساني، خلاف عقل است. در مفهوم اسلامي آزادي نيز ((عنصر عقلاني كاملا دخيل است و انسان هرگز نسبت به اعمال و افكار غبرعقلاني آزاد نيست.)) (همان، ص 472) بنابراين مفهوم آزادي صرفا در بستر قيود اجتماعي آن معنا پيدا مي كند. به عبارتي ديگر ((آزادي مطلق)) يك مفهوم بي معنا و ممتنع الوجود است زيرا آزادي راستين ((آزادي محدود به قيد دين و عقل)) است. آزادي مطلق همان بندگي هوي و هوس است كه در حقيقت چيزي جز هرج و مرج و زير پانهادن تعهدات اجتماعي نيست.
¤دانشجوي كارشناسي ارشد حقوق عمومي - پرديس قم دانشگاه تهران
پي نوشتها :
1 ) عباسعلي عميد زنجاني، درآمدي بر فقه سياسي، تهران، موسسه انتشارات امير كبير، 1383
2 ) منوچهر طباطبايي موتمني، آزاديهاي عمومي و حقوق بشر، چ چهارم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1388

 



توسط دانشجويان اصفهاني ربات مريخ پيما ساخته شد

ربات مريخ پيما با قابليت هاي ويژه اي از جمله گذر از مناطق صعب العبور و موانع با ارتفاع زياد نمونه برداري، ارسال و پردازش تصاوير از سطح مريخ در دانشگاه آزاد نجف آباد ساخته شد.
احسان بلور كاشاني، مخترع اين طرح بيان داشت،ربات هاي مريخ پيما بايد داراي توانمندي ها و قابليت هاي ويژه اي از جمله گذر از مناطق صعب العبور و موانع با ارتفاع زياد، نمونه برداري و ارسال تصاوير از سطح مريخ باشند.
وي اظهارداشت: ربات ساخته شده علاوه بر قابليت هاي فوق، امكاناتي نظيرپردازش تصوير و تشخيص علايم حيات با توجه به رنگ، نمونه برداري و امكان نمونه برداري خاك، تشخيص آب از ديگر مايعات مانند مشتقات نفت و اندازه گيري دما و رطوبت سطح مريخ و محيط ربات دارا است.
اين مخترع ادامه داد: دو دوربين با دو درجه آزادي براي هر كدام كه امكان پوشش محيط اطراف ربات را به طور كامل داشته باشد از ديگر مزاياي اين ربات است.
كاشاني افزود: از توانايي هاي مكانيك ربات مي توان به ساخت آن براي اولين بار با امكان تقسيم نيروي مساوي براي هر چرخ درهر حالت حتي درعبور از موانع و نيز بازوي 4 درجه آزادي با توانايي دسترسي به اشياي در ارتفاع 1 متر و در 10 سانتي متر مسطح و ديفرانسيل داخلي ربات براي حفظ تعادل بدنه مركزي درعبور روبات از موانع اشاره كرد.
وي اظهارداشت: اين ربات به گونه اي طراحي شده است كه امكان هوشمندسازي آن وجود داشته باشد تا به صورت خودكار عمليات كاوش را انجام داده و تصاويري از سطح به زمين ارسال كند.
گفتني است،اين طرح با همكاري امين محمد باقري، رامين احمدي اصفهاني، نيما اسماعيلي در دانشگاه آزاد نجف آباد طراحي شده و جزو برگزيده هاي جشنواره جوان خوارزمي بوده است.

 



هفته آينده در دانشگاه تهران برگزار مي شود
كرسي هاي آزاد انديشي دانشجويان درباره علوم انساني و الگوي پيشرفت

پنجمين همايش جوان ايراني، پرسش هاي امروزي با عنوان «جاي پا» با حضور اساتيد و دانشجويان در دانشگاه تهران برگزار مي شود.
اين همايش پيرو تاكيد رهبر معظم انقلاب بر محور كرسي هاي آزاد انديشي و با موضوعاتي همچون «جنبش نرم افزاري و توسعه علمي ايران»، «علوم انساني، غربي يا اسلامي؟»، «الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني» برگزار خواهد شد.
در مراسم افتتاحيه اين همايش كه روز شنبه 27 آذرماه در تالار دهشور دانشكده علوم دانشگاه تهران برگزار مي شود، اساتيدي چون دكتر سعيد زيباكلام، دكتر ابراهيم فياض، حجت الاسلام احمد احمدي و حجت الاسلام عباس ايزدپناه سخنراني خواهند كرد.
گفتني است، پنجمين دوره همايش فكري «جاي پا»- جوان ايراني، پرسش هاي امروزي- به همت خانه شهرياران جوان سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران و با همكاري دانشگاه تهران، از 27 آذرماه به مدت 5 روز در دانشگاه تهران برگزار مي شود.

 



 16 آذر عاشورايي

اميرحسين ثابتي
1- مشهور است وقتي رضاخان در 1313 دانشگاه تهران را تاسيس كرد، دعا كرد تا دانشجويان آن در خدمت پهلوي باشند اما از قضاي روزگار يكي از مهم ترين مراكزي كه در آن همه عليه پهلوي شوريدند، دانشگاه و به طور خاص دانشگاه تهران بود. اگر چه در اين بين هم دانشجويان مسلمان مخالف بودند و هم ماركسيست ها و هم ليبرال ها و... اما دانشگاه اعتنايي به دعاي رضاخان نكرد و شد آنچه كه بايد مي شد.
2- ضدانقلاب سالهاست بر دانشگاه ها زوم كرده تا بلكه از دانشجو به نفع خود بهره برداري كند. اگر واقع بينانه نگاه كنيم به علت فرصت سوزي هايي كه در اين 32 سال انجام شده، دشمن در برخي برهه ها بي نتيجه هم نمانده است اما يك حقيقت بزرگتر وجود دارد و آن هم اينكه دانشگاه هاي امروز ما با تمام كاستي هايشان، آذرعاشورايي مي آفرينند.
خروش دانشجويان مسلمان دانشگاه تهران در 16 آذر 89 خيلي حرفها براي گفتن دارد. از كليشه ها و كلي گويي ها كه فاصله بگيريم، در مورد روز دانشجوي امسال مي توان هزاران ساعت حرف زد و هزاران صفحه نوشت واولين نكته اش اين است كه اين روز حاصل عملكرد دانشجوياني بود كه عمرشان در دانشگاه ها بر سر كلاسهاي اساتيدي تلف مي شود كه از همه چيز و همه جا جز اسلام مي گويند، به عبارت ديگر اين دانشگاه هنوز اسلامي نشده كه اين چنين مي خروشد، هنوز اساتيد ليبرال و سكولار و... در هيئت هاي علمي دانشگاه ها حضور دارند لكن خروجي اش مي شود 16 آذر 89 و همه اينها به همراه آرزوهاي دشمن از يارگيري از دانشگاه ها و... براي من تنها تداعي كننده يك چيز است و آن هم دعاهاي رضاخان در بدو تاسيس دانشگاه تهران و نتيجه آن در سال .57
3-حقيقت ديگر آن است كه دانشجويان مسلمان دانشگاه ها نشان داده اند در هر شرايطي وضعشان بهتر مي شود كه بدتر نمي شود و براي اثبات اين حرف بايد ديروز را با سالهاي گذشته مقايسه كرد، و سال هاي گذشته هم صرفاً به 88 و 87 و 86 و 85 كه من و تو يادمان بيايد محدود نمي شود. سالهاي گذشته يعني «حداقل» از 1357 تا به امروز. آنهايي كه دانشگاه تهران را در زمان اصلاحات ديده بودند، قسم مي خورند كه ما ديگر باورمان نمي شد سال هاي بعد نامي از بسيج و بسيجي باقي بماند. فضا آنقدر عليه بچه هاي مسلمان و انقلابي تنگ شده بود كه نفس كشيدن در دانشگاه هاي آن روز سخت بود. طعنه و توهين و تحقير بچه ها حداقل ها بود و بماند جولان دادن هاي هر روزه سروش و كديور و عبدي و گنجي و آغاجري و... در دانشگاه، اما فقط كافي است نگاه كنيم كه چه مي شود در عرض يك دهه، ديگر خاتمي هم توان آمدن به دانشگاه را ندارد. شايد هنوز هم يكي پيدا شود و بگويد اگر مجوز مي دادند مي آمد و كذا... اما حقيقت آن است كه خود خاتمي هم مي داند مجوز فرهاد رهبر را داشته باشد يا نداشته باشد، ديگر مجوز مردمي ندارد و اگر روزي كسي جرأت كند به او مجوز هم بدهد، پايش را از نرده هاي دانشگاه به اين طرف نمي تواند بگذارد چون دانشگاه ديگر براي او «درود بر خاتمي» سرنمي دهد، او الآن يك ضلع فتنه است كه بايد در دانشگاه محاكمه شود...
4- 16 آذر امسال اولين سالي بود كه بعد از پيروزي انقلاب با محرم الحرام مصادف شده بود و همين كافي بود تا اين مناسبت حتي باشكوه تر از 16 آذر 88 باشد. اعتراف مي كنم كه تصور نمي كردم در دوران دانشجويي ام بهتر و به يادماندني تر از 16 آذر 88 را ببينم، اما امسال ديدم و اين قطعا نه دست بچه هاي بسيج بود و نه به خاطر صفار و نه به خاطر هيچ چيز ديگر! فقط و فقط اين بود كه آن كس كه محرم را آفريد، بقيه كار را هم بلد است...
5- آذر عاشورايي امسال علاوه بر همه محاسنش حقيقت بزرگ ديگري هم با خود داشت و آن هم رسوايي همه مدعيان اسلام و خط امام و... در دانشگاه بود. بر فرض كه تا الآن همه كاري كردند و كسي نفهميد «اسلامي» را جعل كرده اند و اسلامي نيستند، بر فرض كه شب اول محرم در چمران سوت و كف زدند و كسي نفهميد اسلامي نيستند، بر فرض كه پارسال «اياك الدما» را زيرزميني پخش كردند و كسي نفهميد خط امامي نيستند، بر فرض عكس امام و مصدق و بازرگان را كنار هم گذاشتند و كسي نفهميد خط امامي نيستند، بر فرض شعار عليه اصل لايت فقيه دادند و فردايش در برابر همان ولي فقيه عرض ادب كردند و بازهم كسي نفهميد خط امامي نيستند، بر فرض براي منتظري خرما و حلوا پخش كردند و بازهم كسي نفهميد خط امامي نيستند و هزاران هزار فرض ديگر كه در اين سالها همه اش ديده شده است، اما يك سؤال و آن هم اينكه تا الآن از خود پرسيده اند چرا پتانسيل اين را ندارند كه يك دسته چند هزار نفره كف دانشگاه راه بياندازند و «لك لبيك حسين» بگويند؟ پاسخش ساده است. چون اگر اين كار را بكنند اولين دعوا بين خودشان شروع مي شود. چون بالاخره هنوز ياران ديرين! امام مثل سروش و گنجي را دوست دارند و به حرفهايش گوش مي دهند و از قضا همين سروش چند سال قبل گفته است: «فرهنگ شهادت خشونت آفرين است» و گنجي هم در تأييد آن كه: «عاشورا نتيجه خشونت طلبي پيغمبر(ص) در جنگ بدر بوده است.» اصلا اشتباه نوشتم، اينها اگر مي توانستند همه شان يك دهه مشكي مي پوشيدند اما نمي توانند، چون در محافل دروني شان خودشان به جان خودشان مي افتند و هم را مسخره مي كنند كه اين كارها در دانشگاه خوب نيست! اينها امل بازي است! عاشورا براي 1400 سال قبل است و ما را چه به آن؟ همان گريه هاي نمادين ظهر عاشورا را برايمان بس است و قال باقر(ع) و قال صادق(ع) را كنار بگذار، بگذار ببينيم بالاخره حق با ماكس وبر بود يا كارل ماركس! و اگر قرار باشد قيافه ما هم مثل بسيجي ها باشد پس جامعه مدني را چه مي شود؟! حقيقت را محمد قوچاني 20 فروردين 79 در روزنامه عصر آزادگان نوشته بود كه «هيئت هاي مذهبي منشأ خشونت اند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند» و ما افتخاري برايمان بالاتر از اين متصور نيست كه ديگران اتوبوس و بانك آتش بزنند و غلام كبيري و حسام ذوالعلي و فاطمه رجب پور و سرور برومند و داوود صدري و... را بكشند و ما برچسب خشونت طلبي اش را بخوريم. به خدا اين مي ارزد به اينكه در ازاي آن تشكيل دهنده هسته هيئات باشيم و مگر هويت ما جز حضور در همين هيئت هاي مذهبي شكل مي گيرد؟!
6- اما مهم نيست كه آنها خودشان را هم بكشند نمي توانند نقاب را براي هميشه بر صورتشان نگه دارند، كما اينكه براي ما از اول هم اظهر من الشمس بود كه اينها همه بازي مي كنند و خوشان هم مي دانند امام برايشان وصله ناچسبي است كه از آن نه سروش درمي آيد و نه كديور، نه منتظري و نه مصدق، نه بازرگان و نه خاتمي اما مگر جز اين است كه وعده خداست كه از صدر اسلام تا عصر ظهور سخت ترين دشمن جبهه حق، نفاق است؟
زياد از آنها گفتم و شايد نبايد اين قدر مي نوشتم، كمي به خودمان بپردازيم كه اين روزها بهترين روزهاي زندگي مان است. نه به خاطر آذر عاشورايي كه ديگر حتم دارم اينها همه و همه مقدمه است براي گام هاي بزرگتر. اگر 16 آذر 79 كسي تصور نمي كرد 16 آذر 89 اين چنين رقم بخورد، الآن اعتراف مي كنم كه نمي دانم 16 آذر 99 چگونه خواهد بود جز اينكه وصف آن از قلم و زبان خارج است.
اين روزها بهترين روزهاي زندگي مان كه نه، هويت ماست و هويت ما هم نه به علوم سياسي و حقوق و پزشكي و فني بودنمان است و نه به دانشگاه تهران و شريف و اميركبير و آزاد و پيام نور بودنمان. كه اگر اين محرم و پيراهن مشكي و... را ازمان بگيرند، اصلا ديگر چه كار كنيم؟ و مگر لذتي بالاتر از زندگي كردن در دهه اول محرم و شنيدن «بيا نگار آشنا»هاي حاج منصور و «اي دل بگير دامن سلطان اوليا»هاي نريمان و «انا مجنون الحسين»هاي عبدالرضا و «اروند و دوكوهه»هاي سلحشور و «يا اباعبدالله الحسين»هاي يونس حبيبي و «دلم به عشق يارم»هاي حسين سيب سرخي و «علي مولاهاي» محمد طاهري و «به مان ميگن ديوونه»هاي سيد ذاكر و «سالار زينب(س)»هاي محمود كريمي و «ياد امام و شهدا»هاي سعيد حداد و «ناله»هاي حسين سازور و از همه زيباتر «حسين حسين»هاي حاج قربان برايمان وجود دارد؟
عجيب است نوشته هاي سيدمرتضي كه نه در آنها پز روشنفكري ديده مي شود و نه هيچ چيز ديگر؛ اما با چه قلمي اينها را نوشته كه جمله به جمله اش وصف حالي است هميشگي از بسيجيان خميني و خامنه اي: «هر كس مي خواهد ما را بشناسد، داستان كربلا را بخواند»...
¤ دانشجوي علوم سياسي دانشگاه تهران

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14