(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 12 دی 1389- شماره 19829

روايت كيهان از ديدار انتخاباتي خاتمي و موسوي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




روايت كيهان از ديدار انتخاباتي خاتمي و موسوي

حميدرضا اسماعيلي
محسن ميردامادي، دبيركل جبهه مشاركت، كه در آغاز پاييز 1387 با نظريه «يا خاتمي يا هيچ كس» موافقت نشان مي داد، معتقد بود با نيامدن خاتمي اصلاح طلبان در انتخابات با مشكل مواجه مي شوند. او كه مدعي بود ترديدي در رأي آوري خاتمي وجود ندارد، معتقد بود اگر خاتمي اعلام كند كه در انتخابات شركت خواهد كرد، مكانيسم هاي جبهه اصلاحات به گونه اي خواهد بود كه در نهايت يك كانديدا را براي انتخابات معرفي كند و از اين جهت دچار تكثر و اختلاف نشود. از اين منظر همه امور به آمدن يا نيامدن خاتمي منتهي مي شد؛ به باور آنها اگر خاتمي مي آمد جبهه اصلاحات به پيروزي مي رسيد و اگر نمي آمد اين جبهه با مشكل مواجه مي شد.51
البته شايد بتوان رقابت موسوي و خاتمي را همانند رقابت انتخاباتي درون حزبي اوباما و هيلاري كلينتون نوعي مانور تبليغاتي تلقي كرد كه هدف آن جلب توجه افكار عمومي جامعه به سوي خود بود. به عبارت ديگر، در مسئله «آمدن يا نيامدن» و يا در مسئله «يا من يا موسوي» نوعي اهداف تبليغي نيز نهفته بود. در واقع جبهه اصلاحات بر اين باور بود كه براي كسب پيروزي بايد تب انتخاباتي را بالا ببرد و بر هيجانات آن بيفزايد. زيرا رئيس جمهور فعلي به دليل جايگاه حقوقي و اقداماتي كه در چهار سال گذشته انجام داده بود نياز چنداني به تبليغات نداشت و افزودن بر تب هيجانات و تبليغات زودرس چيزي بر او نمي افزود.
پايگاه اينترنتي حزب مشاركت در تحليلي از اوضاع انتخاباتي، در پاييز 87 چنين مي نويسد: «زنگ آغاز رقابت هاي انتخاباتي دوره دهم رياست جمهوري، خيلي زودتر از آن چه در ادوار قبل انتخابات ديده مي شد، به صدا درآمده است... در اين ميان جبهه مشاركت ايران اسلامي پس از بررسي ها و تحليل فضاي سياسي و ارزيابي مجموعه واقعيت هاي موجود در فضاي كشور به همراه اكثريت قريب به اتفاق احزاب و جريان هاي اصلاح طلب، از آقاي خاتمي براي حضور در صحنه انتخابات و كانديداتوري دعوت كرده است. انتخابات دوره دهم رياست جمهوري در بهار 88 در شرايطي فرا مي رسد كه با وجود گذشت بيش از 11 سال از دوم خرداد، جناح اصلاح طلب از انسجام بهتري نسبت به رقيب برخوردار است. به گونه اي كه پيش بيني مي شود در صورت نامزدي آقاي خاتمي، اصلاح طلبان به شكل طبيعي به اجماع حداكثري برسند و در مقابل، جناح حاكم در بهترين حالت (كه آن هم معلوم نيست) به شكل قهري و با فرمان از بالا، حاضر به حمايت از احمدي نژاد شود... انتخابات دوره دهم رياست جمهوري در بهار 88 در شرايطي فرامي رسد كه در صورت شكل گرفتن رقابت ميان آقاي خاتمي با احمدي نژاد، مردم براي اولين بار در تاريخ معاصر امكان انتخاب ميان دو راه طي شده را كه فاصله زماني زيادي هم از تجربه هر دو آنها نمي گذارد، پيدا كنند. اين تجربه حتي در انتخابات دوره قبل هم وجود نداشت و اكثريت مردم بالاجبار ميان يك راه تجربه شده (هاشمي) با راه تازه (احمدي نژاد)، راه تازه و تجربه نشده را برگزيدند...»52
از جمله اقداماتي كه براي به ميدان كشاندن خاتمي به عرصه رقابت و زودرس كردن تبليغات انتخاباتي انجام شد «پويش دعوت از خاتمي» بود كه در طي مراسم پر زرق و برقي در 16 آبان 78 برگزار شد. اين همايش كه خاتمي در آن حضور نداشت بيش از هر چيز در پي ايجاد شوك سياسي انتخاباتي به جامعه بود. لذا افزون بر آن كه چهره هاي سرشناس هنري و فرهنگي و فكري و سياسي در آن حضور داشتند، از پوشش خبري مناسبي نيز برخوردار شد. در واقع بسياري از شركت كنندگان در اين همايش بعدها از طرفداران تندرو راديكاليسم سبز به شمار مي آمدند. افرادي نظير بهزاد نبوي، محمدرضا جلايي پور، سهيل محمودي، عبدالجبار كاكايي، مصطفي ملكيان، محمدعلي ابطحي، عليرضا علوي تبار، محمد نعيمي پور، مصطفي تاج زاده و فخرالسادات محتشمي پور. در واقع همان طور كه بهزاد نبوي گفته بود، براي ايجاد شوك سياسي و دعوت از خاتمي بايد هنرمندان و اصحاب فرهنگ را وارد ميدان مي كردند، زيرا وي معتقد بود سخنان سياست ورزاني چون او تأثير قابل توجهي در جامعه نخواهد داشت. بهزاد نبوي در همايش بررسي ابعاد شخصيتي شهيد رجايي، احمد ي نژاد را رقيبي جدي توصيف كرد كه اگر طرح تحول اقتصادي و حل مشكل با آمريكا را به نتيجه برساند، موقعيت بسيار بهتري نيز پيدا خواهد كرد. وي در تحليلي از اوضاع تعدد كانديداها و مطرح شدن نام هايي نظير عارف، نجفي، كروبي و مهرعليزاده گفت كه هيچ كدام از اين افراد نمي توانند در صورتي كه خاتمي از احمدي نژاد شكست بخورد، رأي بياورند. وي همچنين ارائه برخي تحليل ها مبني بر اين كه مي توان با كانديداي ناشناس و يا كمتر شناخته شده همانند دوم خرداد 76 به پيروزي رسيد را نيز مردود دانست. در واقع پيشنهاد او اين بود كه تنها بخت پيروزي دعوت از خاتمي است. لذا ما نمي توانيم كاري بدون فكر و منطق و بدون تكيه بر تجربيات و تحليل هاي موجود انجام دهيم و به صورت اتفاقي فردي را انتخاب كنيم و بگوييم ايشان كانديداي ماست و اميد داريم كه او هم مثل خاتمي رأي بياورد.53
به هر طريق در ميان جبهه دوم خرداد جريان هايي نظير جبهه مشاركت، براي كسب قدرت تنها به خاتمي مي انديشيد و به هيچ گزينه ديگري باور نداشت. گرچه خاتمي در سال هاي دولتمردي خود به ترسو بودن، جا زدن و كندروي متهم مي شد؛ اما اين بار او را تنها پل دستيابي به دروازه هاي قدرت مي دانستند كه مي توانستند در كنار او روياي گذشته را با برنامه ريزي بيشتر براي فتح سنگر به سنگر اركان ديگر قدرت زنده كنند. خاتمي گرچه به دليل احتمال شكست و يا بر فرض پيروزي به دليل بازگشت به شرايط دهه گذشته انگيزه چنداني براي شركت در انتخابات نداشت، اما فشارهاي اين جريان براي همراه سازي او بيشتر مي شد. البته روشن بود كه خاتمي براي دادن پاسخ روشن به فشارهاي جبهه تجديدنظرطلب، بايد منتظر مي ماند تا دو مسئله حل شود. نخست اينكه آيا طرح دولت وحدت ملي به نتيجه مي رسد؛ و ديگر آن كه آيا موسوي كه زمزمه هايي براي حضور احتمالي او در انتخابات در محافل به گوش مي رسيد در نهايت تصميم به شركت مي گيرد يا نه؟ لذا چنان كه پيشتر ديديم با منتفي شدن مسئله «دولت وحدت ملي» در اواخر آبان، او بايد منتظر مي ماند تا مسئله دوم، يعني ترديد موسوي براي شركت در انتخابات به نتيجه برسد. اما خاتمي پيش از آن كه منتظر حل شدن اين مسئله بماند پس از ماه ها فشار جبهه تجديدنظرطلب براي شركت وي در انتخابات، به اين دعوت پاسخ مثبت داد و در روز 20 بهمن 1387 در حضور رسانه هاي داخلي و خارجي و نيز افرادي از مجمع روحانيون مبارز نامزدي خود در انتخابات دهم رياست جمهوري را اعلام كرد. البته حتي اين اعلام رسمي خاتمي نيز با توجه به شرايطي كه در جبهه دوم خرداد وجود داشت و نيز شخصيتي كه از خاتمي در اذهان نقش بسته بود قطعي به شمار نمي آمد و بسياري از تحليلگران آن را چندان جدي تلقي نكردند. در اين باره محمدرضا عارف رئيس ستاد انتخاباتي خاتمي بارها مجبور شد كه حضور خاتمي را قطعي اعلام كند و بگويد «خاتمي تا آخرين لحظه از انتخابات كنار نمي كشد.« عارف حتي چند روز پيش از نامه انصراف خاتمي از حضور در انتخابات، در گردهمايي سراسري ستاد ملي جوانان حامي خاتمي در 22 اسفند 87 گفت، خاتمي تا آخرين لحظه در عرصه انتخابات حضور خواهد داشت و اگر قرار بود به هر دليلي كناره گيري كند هرگز وارد عرصه انتخابات نمي شد.54
اما واقعيت آن بود كه با اعلام حضور خاتمي در 20 بهمن 87 موسوي از اين اقدام وي ناراحت شد و فرداي آن روز، نامه گلايه آميزي خطاب به خاتمي نوشت. وي از اين نكته كه خاتمي روز پيش گفته بود به اين دليل در انتخابات شركت مي كند كه ميرحسين موسوي در ترديد به سر مي برد و نمي داند در انتخابات شركت كند يا نه، ناراضي بود. موسوي در اين نامه نسبت به رفتار انتخاباتي خاتمي به شدت گلايه كرد و نوشت چرا با وجود اين كه به شما گفتم احساس تكليف مي كنم اما قصد ندارم به اين زودي اعلام نامزدي كنم و تا ارديبهشت بايد منتظر ماند، در مورد من اين گونه صحبت كرديد و سريعاً اعلام حضور كرديد؟ البته نكته اينجا بود كه موسوي و خاتمي دو روز پيش نيز ديداري با هم داشتند.55
البته روايت كيهان از اين ديدار، رقابت موسوي و خاتمي را به گونه ديگري ترسيم مي كند. كيهان مي نويسد: شنبه 19/11/87 شب هنگام جلسه اي در دفتر خاتمي با حضور نمايندگاني از سوي موسوي تشكيل شده بود تا درباره نامزدي خاتمي يا موسوي بحث و تبادل نظر شود. در اين جلسه خاتمي با همراهي محمدرضا خاتمي، علي خاتمي و موسوي لاري حضور داشت و از سوي موسوي، محمدرضا بهشتي، باقريان و بهزاديان شركت داشتند. در ابتداي جلسه خاتمي مي گويد اگر موسوي بيايد، من ديگر نيازي به آمدن نمي بينم و قطعاً وارد ميدان شده و از او حمايت مي كنم. نمايندگان موسوي اعلام مي كنند كه مهندس قصد دارد ابتدا مباحثي را در جامعه مطرح كند و سپس اگر مصلحت ديد نامزد شود و تأكيد مي كنند موسوي هنوز نمي خواهد نظر نهايي خود را اعلام كند. در پاسخ به اين سخنان، خاتمي مي گويد درخواست مردم را نمي شود بي پاسخ گذاشت و كش دادن بيشتر به مصلحت نيست. نمايندگان موسوي كه مي دانستند منظور خاتمي از «مردم» همان گروه فشار حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب است در پاسخ مي گويند كه موسوي معتقد است نامزد شدن هر دو نفرمان هم ممكن است و مانعه الجمع نيست، در نهايت اگر اوضاع مناسب نبود يكي به نفع ديگري كنار مي رود. كيهان در تحليل اين ديدار و خبر اعلام حضور خاتمي در انتخابات در فرداي آن روز مي نويسد، اعلام حضور رسمي خاتمي تحت فشار شديد جريان افراطي بوده است كه قصد داشتند با اين اعلام حضور موسوي را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند و او را از نامزدي منصرف كنند ولي اين سياست برخلاف انتظار آنان جواب نداد و نه تنها موسوي انصراف نداد، بلكه او و حلقه نزديكانش از اين اقدام خاتمي كه برخلاف مباحث شب گذشته بود، عصباني شده و آن را يك حركت غيراخلاقي تلقي كردند. از سوي ديگر خاتمي نيز كه به پيش بيني سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشاركت درباره انصراف موسوي اعتماد كرده بود، از اين موضوع نگران به نظر مي رسد. زيرا او اميدوار بود موسوي ضمن انصراف از نامزدي وي حمايت كند.56
البته تفسير ديگري كه از ديدار ياد شده مي توان داشت و اتفاقاً در اظهارات نزديكان خاتمي نيز به چشم مي خورد، اين است كه خاتمي چون احتمال شكست را بالا مي دانست و اين اتفاق براي شخصيت او و اينكه هشت سال رئيس جمهور بوده سنگين تمام مي شده است، ابتدا ترجيح مي داد موسوي اين خطر را بكند. لذا وقتي احساس كرد كه اعلام نظر قطعي تا زمان ثبت نام نامزدها در ارديبهشت بسيار دير خواهد بود و فرصت تبليغات را از جبهه اصلاحات مي گيرد با اين اقدام دو هدف را در نظر داشت: يا موسوي از آمدن به صحنه رقابت منصرف مي شود كه تكليف روشن است و يا اينكه اعلام حضور خاتمي در انتخابات مي توانست شوكي را بر او وارد سازد تا وي سريع تر تصميم بگيرد.57
گرچه در دي ماه 87 و در گرماگرم آمدن يا نيامدن خاتمي و موسوي، خاتمي گفته بود «يا من مي آيم يا ميرحسين» و اين گفته اتفاقاً طرفداران خاتمي را در جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب ناراضي كرده بود،58 اما رفتار موسوي از لحظاتي پس از اعلام حضور خاتمي نشان داد كه اين جمله به آن سادگي كه او مي گفت محقق نخواهد شد، زيرا اعلام حضور خاتمي، موسوي را از نيامدن در انتخابات منصرف نساخت.
اما اعلام حضور خاتمي طرفداران عبدالله نوري را كه از نامزدي نوري حمايت مي كردند نيز به واكنش واداشت. آنان كه خود را «هواداران اصلاحات ساختاري» مي ناميدند معتقد بودند با خاتمي نمي توان به فينال رسيد. پايگاه اينترنتي خرداد وابسته به اين گروه طي گزارشي در اين باره نوشت: «كانديداتوري خاتمي پس از آن اعلام شد كه در هفته هاي اخير «ميرحسين موسوي» نيز به شدت فعاليت هاي سياسي خود پس از بيست سال سكوت افزوده بود و هم اكنون روشن نيست كه سرنوشت كنش هاي سياسي اخير موسوي كه به دعوت خاتمي پا به عرصه گذاشته بود، چه خواهد شد. همچنين مهدي كروبي، دبيركل حزب اعتماد ملي نيز بارها اعلام كرده كه هرگز از سپهر انتخابات كنار نخواهد رفت و از رقابت با خاتمي استقبال مي كند. با چنين دورنمايي بايد در انتظار يك مجادله سنگين در ميان قشرهاي مختلف اصلاح طلبان ميانه رو و تفريطي بود. اما روشن نيست كه سرنوشت اين مجادله به كجا ختم شود. آيا جبهه كندروي اصلاح طلبان با دست كم دو نامزد و حداكثر با سه نامزد در انتخابات حاضر مي شود و آيا با چنين سردرگمي آشكاري، احتمال تكرار شكست سال 84 نمي رود؟ در نتيجه اين گزارش آمده است، محمد خاتمي فردي مقبول از ديدگاه فكري و نقطه نظر گفتماني است. ما با او هشت سال اصلاح طلبي را تمرين كرديم، اما خاتمي مرد بردن بازي سياست و يكسره كردن كار نيست، با او تنها مي شود تمرين كرد و تمرين كرد و هرگز به روز فينال نرسيد. در ميان اصلاح طلبان ساختاري بسياري هستند كه خاتمي را از حضور در ميدان بيم داده اند. ماه ها با او گفتگو كردند و صدها بار نوشتند كه «چرا آمدن خاتمي نادرست است؟» اما او ترجيح داد، تنها هياهوي طيف هاي ميانه رو و تفريطي اصلاح طلب را بشنود و به هيچ يك از ده ها پرسش طرح شده از سوي اصلاح طلبان ساختاري توجهي نكرد. با وجود اين، آمدن خاتمي را فرصتي مي دانيم براي روشن شدن مرز اصلاح طلبي و تعاريف متفاوت آن. تصميم او را نيز البته ارج مي نهيم و آرزوي موفقيت براي خاتمي و هوادارانش داريم. اما آقاي خاتمي! اينك وقت پاسخ فرارسيده است!»59
نكته قابل توجه در متن بالا اين است كه گروه فوق كه تلاش داشت در رسانه ها به تندروي و راديكاليسم متهم نشود از ابتدا با وضع سه مفهوم «اصلاح طلبان تفريطي»، «اصلاح طلبان ميانه رو» و «اصلاح طلبان ساختاري» در پي آن بود كه به نوعي اصلاح طلبي خاتمي و موسوي و كروبي را با پرسش هاي جدي مواجه سازد و تنها اصلاح طلبي كارآمد را به حلقه اطرافيان عبدالله نوري نسبت دهد. رفتار اين گروه البته موجب واكنش هاي جريان هاي مختلف همسو با جبهه اصلاحات در داخل و خارج ايران شد. پايگاه خبري ديچه وله از اين رفتار با عنوان رويكرد «اصلاح طلبان در برابر اصلاح طلبان» نام برد.60
البته از آنجا كه روشن بود عبدالله نوري به دليل تندروي و داشتن پرونده قضايي، از حمايت گسترده جناح خود برخوردار نيست و بخت چنداني براي رقابت در انتخابات را ندارد، موسوي همچنان رقيب جدي درون جناحي خاتمي، تلقي مي شد كه رفتار سياسي او نشان مي داد به تدريج به مرحله تصميم گيري نزديك مي شود. نوري گرچه در ديدار خود با خاتمي وي را به ايستادگي و مقاومت در برابر جناح مقابل دعوت كرده بود،61 اما چند روز بعد اعلام كرد كه از هيچ كدام از نامزدهاي اصلاح طلبان در انتخابات حمايت نمي كند.62 البته در اين دوران مطرح شدن نام عبدالله نوري براي شركت در انتخابات مي توانست اذهان را تا مدتي از نامزد اصلي اين جبهه نيز دور سازد. لذا عبدالله نوري مي توانست به عنوان كاتاليزور تبليغات انتخاباتي عمل كند و بازار مباحث مربوط به انتخابات را گرم نگاه دارد. اگر نه معلوم بود كه وي صلاحيتي كه بتواند نظر شوراي نگهبان را جلب كند، ندارد.
در شرايطي كه جبهه دوم خرداد در انتخاب موسوي يا خاتمي مردد بود و اختلاف نظرهايي در ميان آنان براي برگزيدن هركدام از آنها وجود داشت، در نهايت موسوي كه در اواسط بهمن 87 با رهبر انقلاب ديدار كرده بود، در 15 بهمن 87 رئيس ستاد انتخاباتي خود را معرفي كرد. پيرو اين تحولات و رفتارهاي سياسي پايگاه اينترنتي «قلم» نيز كه وابسته به موسوي بود در 10 اسفند 1387 شروع به كار كرد. در اين روزها كه خبر قطعي شدن حضور موسوي به گوش مي رسيد، وي در نهايت در روز سه شنبه بيستم اسفند قصد خود را براي نامزدي در انتخابات دهم رياست جمهوري اعلام كرد. اين اعلام حضور تا چند روز اين پرسش را كه «بالاخره چه مي شود؟» در لايه هاي نه چندان دروني اردوگاه دوم خرداد به مسئله اي جدي تبديل كرد. حضور همزمان خاتمي و موسوي در كنار كروبي كه درباره نامزدي در انتخابات سماجت، داشت نه تنها شكست در انتخابات را رقم مي زد بلكه اختلاف ها و شكاف هاي دروني اين جبهه را نيز فعال تر مي ساخت. در اين ميان گرچه برخي به حضور همزمان هر دو اعتقاد داشتند اما نيروهاي واقع گراتر تنها طريق موفقيت در انتخابات را رسيدن به اجماع مي دانستند. در اين ميان حلقه اطراف خاتمي به كناره گيري موسوي تمايل داشتند و گاهي نيز براي او جايگاه معاون اولي را پيشنهاد
مي كردند تا در مسائل اقتصادي كه خاتمي به گفته خودش از آن چيزي
نمي دانست به او كمك كند. از سوي ديگر حلقه اطراف موسوي نيز تمايل به كناره گيري خاتمي داشتند. زيرا توان مديريتي وي را بيش از خاتمي
مي شناختند و معتقد بودند حضور موسوي در انتخابات در ميان نيروهاي مذهبي نه تنها حساسيت زا نيست بلكه با توجه به سوابق موسوي مي توان از ميان آنها هم يارگيري كرد. در واقع برخي اصول گرايان «ميرحسين» را يك «برادر مكتبي» مي دانستند. در حالي كه خاتمي از اين مزايا برخوردار نبود.
با وجود اين، گروههاي اصلي اين جبهه يعني حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب تمايل بيشتري به سوي خاتمي داشتند. در ميان اين افراد مصطفي تاج زاده كه ازحضور موسوي خود را متعجب نشان مي داد گفت: «ما در سال 1383 دو بار به ديدار مهندس موسوي رفتيم و دلايل زيادي ارائه داديم و اصرار كرديم تا ايشان نامزد انتخابات رياست جمهوري نهم شود تا گرفتار وضع موجود نشويم. با وجود اين مهندس موسوي دلايلي آورد كه طبق آن حاضر نبود در انتخابات شركت كند.« تاج زاده در ادامه مي افزايد كه آن شرايط كماكان باقي است و حتي تشديد شده است اما مهندس موسوي تصميم به حضور گرفته است. او در بيان دلايل رجحان خاتمي بر موسوي كه گفتماني دهه شصتي داشت مي گويد: «به نظر من گفتماني كه مي تواند ايران را نجات دهد، گفتمان خاتمي است و هر كس به اين گفتمان نزديك تر باشد، مي تواند منشأ اثر بيشتري براي كشور و ملت باشد.»
اما در ميان احزاب پرقدرت جبهه اصلاحات، مواضع حزب كارگزاران، اندكي با مواضع دو تشكل فوق تفاوت داشت. در اين ميان محمد عطريانفر از اعضاي شوراي سياست گذاري حزب كارگزاران سازندگي طي يادداشتي در روزنامه اعتماد ملي مي نويسد «ما بايد از حضور مهندس موسوي استقبال كنيم اما مصرانه مي خواهيم كه براي حضور يكپارچه و نيرومند انديشه اصلاح طلبي در ايران، در انتخابات پيش رو از ميان اين سه چهره صاحب نام (خاتمي، كروبي و موسوي) حول يكي از شخصيت ها اجماع صورت گيرد.»63 به عبارت ديگر، براي حزب كارگزاران و رهبران آن، آن چه كه اهميت داشت اجماع بر سر يك كانديداي قوي، كاستن از تعدد نامزدها و ايجاد يك فضاي دو قطبي در انتخابات با مرز «طرفداران احمدي نژاد» و «مخالفان احمدي نژاد» بود. به نظر آنها اين راهبرد مي توانست بيش از راهبردهاي انتخاباتي ديگر نتيجه بخش باشد. لذا آمدن به رقابت با كانديداتوري خاتمي يا موسوي تفاوت چنداني نداشت، آن چه مهم بود دستيابي به شروط بالا بود. از اين جهت، ذكر نام كروبي در ميان دو نام ديگر بيشتر به تعارف هاي سياسي شبيه بود، زيرا تمام كارشناسان مسائل انتخاباتي ايران مي دانستند كه كروبي عملاً شانسي براي دستيابي به قدرت رياست جمهوري ندارد و تمام نظرسنجي ها نيز اين موضوع را تأييد مي كرد.64
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
51 . ميردامادي، محسن، «گفت و گوي انتخاباتي روزنامه اعتماد با دكتر محسن ميردامادي دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامي با محوريت حضور خاتمي در انتخابات»؛ روزنامه اعتماد؛ 28/7/1387.
52 . «انتخاب ميان خاتمي يا احمدي نژاد؛ اولين فرصت در تاريخ معاصر براي انتخاب ميان دو راه طي شده»؛ پايگاه اينترنتي حزب مشاركت؛ 3/7/1387.
53 . خبرگزاري فارس؛ كدخبر 8708170686 و 8706120002.
54 . «عارف: خاتمي تا آخرين لحظه از انتخابات كنار نمي كشد»؛ پايگاه اينترنتي تريبون؛ 23 اسفند 1387.
55 . «نامه گلايه آميز ميرحسين موسوي به خاتمي؛ پايگاه اينترنتي تريبون؛
22 بهمن 1387.
56 . «قرار و مدار شنبه و عهدشكني يكشنبه»؛ روزنامه كيهان؛ چهارشنبه 23
بهمن 1387؛ ص 2.
57 . «دليل تأخير اعلام كانديداتوري خاتمي؛ تلاش براي راضي كردن ميرحسين»؛ پايگاه اينترنتي تريبون؛ 20 بهمن 1387.
58 . «يا من مي آيم يا ميرحسين»؛ پايگاه اينترنتي تريبون؛ 23 دي 1387.
59 . «واكنش هواداران عبدالله نوري به نامزدي خاتمي: با اين مرد نمي توان به فينال رسيد»؛ پايگاه اينترنتي تريبون؛ 21 بهمن 1387.
60 . كشميري پور، بهزاد؛ «اصلاح طلبان در برابر اصلاح طلبان»؛ پايگاه اينترنتي ديچه وله؛ 10/2/2009.
61 . روزنامه اعتماد ملي؛ يكشنبه 22 دي 1387.
62 . «نوري از هيچ كانديدايي حمايت نمي كند»؛ پايگاه اينترنتي تريبون؛ 23 دي 1387.
63 . «ميرحسين موسوي كانديداي انتخابات رياست جمهوري شد»؛ پايگاه خبري ديچه وله؛ 10/3/2009.
64 . به طور نمونه بنگريد به نظرسنجي پايگاه اينترنتي تريبون (از رسانه هاي خبري نزديك به كروبي) كه در آنجا نيز نام كروبي پس از نام خاتمي و موسوي قرار گرفته است: «خاتمي و ميرحسين كانديداهاي منتخب اصلاح طلبان»؛ پايگاه اينترنتي تريبون؛ 19 دي 1387.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14