(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 12 دی 1389- شماره 19829

گفت وگو با نادر طالب زاده درباره برنامه «راز» بخش نخست
مقابله در ميدان رزم فرهنگي
از نان شب واجب تر!
معرفي فيلم «نفوذي» جاذبه هاي يك فيلم معمايي با موضوع جاسوسي
دوره سينماي ايدئولوژيك آغاز شده است
سريال هاي آمريكايي چه چيزي را هشدار مي دهند؟
نمايش هاي راديويي «دا» و «يوسف پيامبر»
«ملك سليمان» نوروز 90 درخاورميانه اكران مي شود



گفت وگو با نادر طالب زاده درباره برنامه «راز» بخش نخست
مقابله در ميدان رزم فرهنگي

م. منادا
از آن روزي كه ساختمان تلويزيون به دست نيروهاي انقلابي فتح شد و در كنار فتح پادگان هاي نظامي به عنوان يكي از پايه هاي انقلاب مردم در مقابل رژيم ستم شاهي درآمد تا به امروز همواره به دنبال آن بوده است تا با نام رسانه ملي جمهوري اسلامي ايران تناسب كامل پيدا كند. و اين نام به اين معني است كه اين رسانه مي بايست اول معرفي كننده افكار و اعتقادات اين فرهنگ و انقلاب باشد و دوم در مقابل هجمه هاي فرهنگي و رسانه اي و تبليغاتي كه بر اين انقلاب تحميل مي گردد مقاومت و مقابله كند. «راز» يكي از برنامه هايي است كه با چنين هويت و رسالتي توليد و پخش شده. اين برنامه در ماه مبارك رمضان در شبكه چهار سيما به حق خط شكني كرد. به مناسبت پخش سري جديد «راز» با نادر طالب زاده، مجري- كارشناس اين برنامه گفت وگويي انجام داديم كه مي خوانيد:
- جناب طالب زاده! از چگونگي به وجود آمدن «راز» بفرماييد.
¤ «راز» خيلي قابل پيش بيني نبود. دوستاني پيش ما آمدند و توليد برنامه اي راجع به هاليوود و تفسير فيلم هاي خاص هاليوودي كه به شيطان و غيب و اجنه و دخان مي پرداخت را پيشنهاد دادند. من هم نپذيرفتم، براي اينكه اولا به ماه رمضان نمي خورد و دوم يك كار ديني محسوب نمي شد، بلكه ضد دين بود. من اصلا قبول نكردم كه ساعت 11 شب كه ساعت عبادت يا استراحت است بيايم و درباره يك انحراف كه در هاليوود به وجود آمده و در مقابل يك حركت معنوي جهاني است برنامه داشته باشم! به هر حال رد كردم. بعد تهيه كننده ها دوباره آمدند و صحبت كردند كه موضوعات اوليه را يك مقدار تغيير دهند و من گفتم كه يك مقدار نمي شود تغيير داد، كاملا تغيير دادم. به ذهنم رسيد كه الان دغدغه هاي مردم، مسائل و موضوعات ديگري است، بحث هاي فرهنگي، هنري و سياسي مهم ديگري داريم كه بايد گفته شوند، يك بيستم هم مي تواند هاليوود باشد. به آنها گفتم تحليل من اين است كه اين گونه مي تواند مناسبت داشته باشد. ولي آن كه شما مي گوييد نمي تواند باشد، آنها هم قبول كردند. شبكه چهار كاملا قبول كرد كه تصميم گيري و برنامه ريزي به عهده خودمان باشد. همين بحث فرهنگي يا به بيان ديگر كوچ فرهنگي (حركت از يك مرحله به مرحله ديگر فرهنگي) به عنوان بحث كلي برنامه پذيرفته شد و بعد از آن خود ما مي بايست سوژه ها را پيدا مي كرديم. وقتي كه درگير شديم با اولين مهمان، آن ريتم و حال برنامه مشخص شد. از آن به بعد، دغدغه ما بحث انتخاب مهمان و موضوعات بود. به طور مثال يكي از مسائل مهم، انتخاب موضوع بود. تصميم گيري درباره كل كار برنامه برعهده خودم بود و يك اتاق فكر هم داشتيم كه با مشورت و هماهنگي دوستان در مسير انتخاب مهمان و موضوع حركت مي كرديم.
- چرا اين اتفاق اين قدر دير در تلويزيون ما افتاد؟ خود شما حداقل 30 سال است كه فعال فرهنگي و رسانه اي هستيد و حالا بعد از اين همه سال «راز» را توليد مي كنيد. علت چيست؟
¤ سؤال خوبي است. مدت زيادي است به مديران تلويزيون، مدير شبكه، مدير گروه و دو نفر از مديران سازمان گفته ام. شايد 20 سال است پيشنهاد كرده ام برنامه هايي گذاشته شود كه مجري و كارشناسانش اين تيپ افراد و موضوعات باشد. بحث، بحث روز باشد، هر شب بايد چنين برنامه اي روي آنتن برود و تحليل كند. دنيا به اين صورت از تلويزيون استفاده مي كند و اين برنامه ها خيلي پرمخاطب تر از برنامه هاي تخيلي و فانتزي هستند. من به صورت مداوم تلويزيون هاي انگليسي زبان را رصد مي كنم و هميشه سعي كرده ام اين تجربه را منتقل كنم منتها منتقل نمي شد. سالها پيش پيشنهاد برنامه زنده را در تلويزيون دادم، در آن موقعيت زماني تلويزيون هيچ برنامه زنده اي (گفتگو محور) نداشت، فقط خبر و مناسبت ها با چنين قالبي پخش مي شدند. به طور مثال روز ميلاد ائمه كساني مي نشستند و صحبت مي كردند، اما گفتگوي زنده تلويزيوني وجود نداشت. حدود 17 سال پيش پيشنهاد يك برنامه زنده تلويزيوني دادم. اول برنامه را با نام «شباهنگام» در شبكه تهران به صورت آزمايشي راه انداختند. ساعت 11 شب پخش مي شد و چندمجري مختلف داشت كه يك شب در هفته من بودم. اولين برنامه زنده تلويزيوني بود. چون خودم همه كاره اين برنامه نبودم بلكه با اصرار مدير سازمان شركت كردم لذا يك شب را در هفته به عهده گرفتم. آن طور كه مي خواستم نشد اما در همان برنامه، آقاي رحيم پور ازغدي معرفي شد. آن روز كسي ايشان را نمي شناخت. مديرشبكه پرسيدند اين فردي كه امشب دعوت كرديد كي هست؟ گفتم يك طلبه دانشجوست. اسمش رحيم پورازغدي ست. در كيهان هم مي نويسد. گفت حرفشان چيست؟ گفتم خب بگذاريد برنامه را پخش كنيم مي بينيد. در آن برنامه ايشان معرفي شدند. خب ما با هم آشنا بوديم و با هم سفر رفته بوديم. ايشان آمدند و ديده شدند. افراد ديگري را هم دعوت كردم كه مدير شبكه پنج نپذيرفت. مثلا همان موقع يكي از منتقدين شديد جو آن روز مديرمسئول روزنامه «صبح»، مهدي نصيري بود. هم خيلي تند بود و هم حرف هاي جالبي از نظر من داشت. افراد ديگري هم بودند، از جمله شعرا و فلاسفه معروف كه دوستان از حضور اين تيپ افراد مي ترسيدند و مانع شدند. اين شد كه بعد از چند برنامه من اصلا نپذيرفتم كه بروم و برنامه بعد از 10-12 قسمت قطع شد. من مشغول كار خودم بودم؛ مستندسازي، كارهاي اجرايي و... ولي مي ديدم كه هيچ كس اين كارها را انجام نمي دهد و اين خلأ همين طور تا برنامه «راز» باقي ماند.
- البته وقتي به حافظه رجوع مي كنم مي بينم برنامه هايي بودند كه خواستند تلويحا به اين مسائل بپردازند، اما خيلي زود كمرنگ شده و به فراموشي سپرده شدند. بعد از ماه رمضان چرا تصميم به ادامه پخش برنامه «راز» گرفتيد؟ موضوعات سري جديد اين برنامه چيست؟
¤ پس از پخش برنامه «راز» در ماه مبارك رمضان، متوجه شديم كه مخاطب خواهان ادامه آن هست. به دليل اينكه مخاطب خواستار ادامه پخش برنامه شد، لذا تصميم گرفتيم ادامه بدهيم. اين درخواست را به شبكه منتقل كرديم. شبكه نيز خواهان ادامه بود. فكر مي كنم مهمترين موضوع اين هست كه زمان چه مي طلبد؟ مي خواهيم با موضوعات زمان حاضر پيش برويم.
-اين كه مي فرماييد مخاطب خواستار ادامه هست دقيقا حرفي است كه من مي خواهم درباره اش صحبت كنم و اينكه جوان ايراني امروز به اين برنامه نياز دارد و در مدت 30شب توانست با اين برنامه تا حد زيادي ارتباط برقرار كند. به طوري كه در مدتي كه برنامه پخش نشد جاي خالي آن حس مي شد.
¤همين طور هست، ببينيد الان نسل شما در مقابل چالش هاي بسيار جالبي قرار گرفته. به نظرم شبيه اول انقلاب ما هستيد. اين تغيير و تحول در زمان باعث مي شود تا الان نسبت به پنج سال پيش خيلي متفاوت باشد. اين مسائل همه ديكته مي كنند كه ما سراغ چه موضوعاتي برويم و اين قدر هم موضوع هست كه به طور جدي در موردش صحبت و بحث بشود. اين چالش ها براي خود شبكه هم وجود دارد، در واقع يكي از خوبي هاي 30شب پخش برنامه در ماه رمضان اين بود كه شبكه كاملا اعتماد داشت و با جهت گيري ها و انتخاب ها مخالفتي نداشت، اين خيلي مهم هست. خود ما هم موضوعاتي كه با آن ها طرف هستيم نمي دانيم. يعني الان خود ما هم نمي دانيم فهرست موضوعهاي برنامه هاي آينده چيست. اين موضوعات پيرامون انقلاب اسلامي، آن قدر بكر است و آن قدر در مقابلش اتفاقات عجيب مي افتد كه گويي در يك ميدان رزم هستيم و دشمن هر بار به يك نحوه حمله مي كند، يك بار از آب حمله مي كند، يك بار با آتش، يك بار از هوا، يك بار با سرب، يك بار شيميايي مي زند و شايد يك بار هم مي خواهد مين كار بگذارد و اين ها تاكتيك هاي دشمن است. دقيقا عملكرد دشمن در جنگ فرهنگي هم همين طور است و برنامه «راز» هم يك جور مقابله در اين ميدان است!
-يكي از خوبي هاي راز هم اين بود كه مثل يك ارتش در مقابل اين هجمه ايستاد. ديگر عامل مطرح شدن و محبوبيت راز فراجناحي بودن اين برنامه در ساختار و انتخاب ميهمان ها بود و اين باعث شده بود تا كساني كه حتي نادر طالب زاده را نمي شناختند و شايد به دليل شائبه جناحي بودن، او را نفي مي كردند با برنامه ارتباط برقرار كنند.
¤خب من را نمي شناختند و نمي دانستند چه كسي هستم! هر وقت من را ديدند در رابطه با صهيونيسم يا مايكل لدين و اين موضوعات حرف زدم. اما اصلا با من سير نكردند، آنهايي كه من را مي شناسند بهتر مي دانند من چگونه فردي هستم. من در مسير زندگي همه جور آدمي را ديده و همه جور مسيري را آمده ام و اينها اين جنبه را از من نديده بودند. اما در مجموع قصدم اين بود كه راز، واقعا فرا جناحي باشد و دوستان ما هم فرا جناحي هستند. البته فرصت نشد كه خيلي ها را بياوريم. بعضي ها را كه دلم مي خواست بيايند و الان در مصاحبه شما اسم نمي آورم آدم هاي بزرگي بودند اما نگران بودم تلويزيون نپذيرد. اول بايد تلويزيون موافقت مي كرد بعد آنها را دعوت مي كردم. خيلي فكرها داشتم و در خيلي موضوعها فقط حلقه اول را جلو رفتيم... در موسيقي يك حلقه جلو رفتيم... گفتيم اين موسيقي حماسي مان چه شد؟ اين ريتم، اين ملودي ها، اين حماسه كجا رفت؟ در بحث هاي خارج از كشور تفكراتي داشتم كه الان دنبال مي كنيم، هنوز وارد اين بحث ها نشده ايم. بايد برخي نخبگان خارجي را دعوت كرده و با آنها مصاحبه كنيم.
-اين برنامه مي تواند خيلي از گره ها را باز كند مثلا برنامه اي كه براي چهار ديپلمات رفتيد، من واقعا متعجب شدم. حرف هايي كه حميد داوودآبادي در آن برنامه زد را ما فقط در محافل خصوصي شنيده بوديم. اما اين بار در برنامه زنده تلويزيوني مطرح مي شد و در واقع مطالبه مردم ايران براي باز پس گيري عزيزانشان براي اولين بار با اين صراحت در رسانه ملي اتفاق مي افتاد و اين بسيار شيرين و ارزشمند بود.
¤عجيب بود. من وقتي هفته اول شنيدم توي مجلس همه دارند نگاه مي كنند تعجب كردم. دوستان گفتند كه كميسيون هاي مجلس اكثرا دارند برنامه را مي بينند.
ادامه دارد

 



از نان شب واجب تر!

داوود مراديان (دبير جشنواره فيلم عمار)
سينما بالذات مخدر است. آقا مرتضا در اين باره فرمودند: «كار تماشاگر نوعي پرستش و بندگي و قبول ولايت است. او از خود سلب اختيار مي كند و در يك فضاي تاريك، چشم به صحنه اي روشن
مي سپارد و منتظر مي نشيند تا فيلمساز او را سحر كند. فضا نيز تاريك شده است تا هيچ چيز جز فيلم، توجه او را به خود جلب نكند و امكان استغراق در فيلم به تمامي فراهم شود. گوش و چشم و روح و عقل و اختيار بيننده، همه به فيلمساز سپرده شده است. اين كار ماهيتا نوعي عبادت است و از لحاظ «اخلاق» نيز با توجه به «غايت» آن، ارزش پيدا مي كند؛ يعني با توجه به اينكه فيلم او را به سوي حق سوق مي دهد يا به سوي شيطان، ارزشي الهي يا شيطاني پيدا مي كند؛ گاه عبادت حق است و گاه عبادت شيطان.»
تير خلاص را همين اول در اين نوشته زدم و به قول سينمايي ها از سكانس آخر آغاز كردم. نمي دانم چند نفر از برگزاركنندگان جشنواره فيلم حقيقت يا جايزه شهيد آويني تا كنون آراء آقا مرتضا را مطالعه كرده اند و تا كنون آيا از خود پرسيده اند چرا جوان هايي كه حتي سيد را نديده اند او را « آقا مرتضا» خطاب مي كنند و اين حد از وابستگي و دلبستگي چقدر سر در شولايي دارد كه آويني بر سر نگاه سينمايي ما كشيد؟
فيلم ها با رشته نامرئي جذابيت همان كاري را قرار است با مخاطب كنند كه ظرف مسكر، و خاصيت ذاتي سينما همين نشانه گيري «خودآگاهي» مخاطب است. جذبه سينما نيز در عالم مدرن در همين فرار لحظه اي از زندگي روزمره با فرو رفتن و غرقه شدن در پرده سينماست. به قول مولوي:
تا دمي از هوشياري وا رهند
ننگ بنگ و خمر بر خود مي نهند
مي گريزد از خودي در بيخودي
يا به مستي يا به شغل اي مهتدي
اما در ايران جشنواره اي ديگر در آستانه برگزاري است. جشنواره فيلم نشانه اي است از زايش سينمايي جديد كه درست بر خلاف آنچه در غرب جاريست به هيچ عنوان در پي تخدير مخاطب خويش نيست، بلكه درست با خود آگاهي مخاطب خويش صحبت كرده و رنجي را در وجودش تزريق مي كند. فيلم هايي نظير: «يزدان تفنگ ندارد، ايران سبز، دختر لر، افسران جوان و...» فيلم هايي هستند كه بدون كوچك ترين حمايت دولتي و با بودجه غالبا شخصي و بصورت خود جوش و بر اساس رنج ناشي از خودآگاهي ساخته شده اند و از اين حيث است كه جشنواره ساده فيلم عمار را بر فيلم فجر رجحان مي بخشد.
جشنواره عمار رونمايي از پتانسيلي بسيار قوي است كه
خود جوش به عرصه آمده و اگر به آن كمك شود (مديريت نشود!) و انحصاري نشود مي تواند قدرتي به عرصه رسانه اي كشور بدهد كه يكبار با تزريق نيروي خود جوش مردمي به عرصه دفاع مقدس وارد آمد.
اشتباه نكنيم!
جشنواره عمار صرفا مربوط به 9 دي نيست! عمار يك بيرق است، يك نشانه و 9 دي صرفا يك سمبل. فيلمسازي كه «عمار» است و سينمايي كه «عمار» است در پي روشنگري است.
سينماگر عمار در هر حوزه اي انقلاب را در خطر ببيند وارد عمل مي شود كه بخش كوچكي از آن فتنه 88 است. اگر در خصوص يارانه ها نيز فتنه شود فيلمساز عمار موظف به واكنش است و در اين حوزه «مصلحت» هيچ كسي را بر «مصلحت نظام» برتري نمي دهد. بنابر اين فيلمساز عمار دقيقا خط كش جبهه دشمن در عرصه رسانه است و سينماي داستاني و مستند برايش ابزاري است براي روشنگري و تا «فتنه» هست، سينماي «عمار» هم هست.

 



معرفي فيلم «نفوذي» جاذبه هاي يك فيلم معمايي با موضوع جاسوسي

اميد صدرايي
فيلم«نفوذي» با تهيه كنندگي مشترك احمد كاوري و مهدي فيوضي يكي از پديده هاي سينماي ايران در سال هاي اخير است. اين فيلم در ژانر پليسي - جاسوسي و ساختاري معمايي روايتي دفاع مقدسي را به تصوير كشيده است.«نفوذي» در بيست و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر به نمايش درآمد و گرچه به خاطر مضمون سياسي و متعهدانه اش از سوي نشريات تخصصي سينمايي بايكوت شد، اما با استقبال خوب مردم مواجه شد. به طوري كه در نظرسنجي هايي كه در جريان برگزاري جشنواره از مردم به عمل آمد، جزو برترين ها انتخاب مي شد. در نهايت نيز سيمرغ بهترين فيلم در بخش نگاه نو را از آن خود كرد.
موضوع محوري اين فيلم مجاهدت هاي آزادگان است. «نفوذي» داستاني نامتعارف و متفاوت را از اردوگاه هاي نگهداري از اسراي ايراني تحت سلطه رژيم بعث را روايت مي كند. البته تمام زمان و روايت فيلم به زمان جنگ و اسارتگاه ها محدود نمي شود، بلكه مضمون اين فيلم با ارجاع به دوران جنگ و اردوگاه ها، درباره جامعه و شرايط امروز ماست. درباره خطراتي كه كشور ما را تهديد مي كند و دشمناني كه در لباس دوست حضور دارند.
اين فيلم اقتباسي از كتاب «حكايت زمستان» شامل خاطرات عباس حسين مردي است. سعيد عاكف خاطرات اين آزاده را در اين كتاب جمع آوري نموده و داوود اميريان از روي آن يك فيلمنامه نوشت. با اين حال احمد كاوري هم فيلمنامه را بازنويسي كرد تا به شكل فعلي درآمد.
همچنين در بازنويسي فيلمنامه ، نام فيلم به «زير هشت» تغيير پيدا كرد، اما مجددا نام «نفوذي» براي آن برگزيده شد. كاوري درباره انتخاب اين نام مي گويد:«اين اصطلاحي است كه بچه هاي زندان رفته آن را به خوبي مي شناسند! و به معني دادن اطلاعات، انفرادي رفتن و يا مرتب جواب پس دادن است.»
اين فيلم ابتدا قرار بود كه به وسيله جمال شورجه كارگرداني شود، اما سرانجام شورجه به همراه حسن عليمرداني تهيه كنندگي كار را بر عهده گرفت و كارگرداني آن به دو فيلمساز جوان واگذار شد. شورجه درباره اين تغيير به خبرنگار كيهان گفت: اين اتفاق، حديث مفصلي دارد. پروانه فيلم نفوذي با عنوان كارگرداني خود بنده صادر شد و به دستور آقاي صفارهرندي (وزير ارشاد سابق) قرار بر اين شد كه بنياد سينمايي فارابي، سرمايه گذاري آن را انجام دهد. براساس
برنامه ريزي هاي انجام شده، قرارداد ساخت اثر بايد در اوايل سال 87 امضا و كار ساخت آن شروع مي شد. اما اين مسئله تا ماه هشتم سال گذشته به طول انجاميد. با توجه به اين كه در آن زمان، براي توليد يك كار تلويزيوني آماده مي شدم، مهلتي براي كارگرداني فيلم نفوذي برايم نماند. در نهايت قرارداد اين اثر را به عنوان تهيه كننده امضا كردم و كارگرداني آن را با مشاورت خودم به آقايان مهدي فيوضي و احمد كاوري سپرديم.
وي درباره علت كارگرداني مشترك اين فيلم توضيح داد: فيوضي و كاوري، پيش از اين آثاري را در قالب هاي فيلم كوتاه، مستند و سريال خلق كرده بودند كه با توجه به تجربيات قبلي شان، تشخيص داديم كه مي توانند از پس كارگرداني اين فيلم بربيايند. دليل اين هم كه فيلم نفوذي را به صورت مشترك كارگرداني كردند، اين بود كه پيش از اين نيز تجربيات مشتركي را داشتند و چون با هم هماهنگ بودند، تصميم گرفتيم تا با كمك يكديگر، اين فيلم را بسازند.
يكي از موضوعات كمتر پرداخته شده در سينماي ما كه در اين فيلم هدف توجه قرار گرفته، موضوع منافقان و خيانت هاي آن ها به آزادگان و اسراي سرفراز ايراني است. حتي نقش منافقان در جامعه امروز كشورمان نيز در اين فيلم توجه را جلب مي كند.
شورجه همچنين درباره دليل انتخاب اين سوژه مي گويد: در سال 86 كتاب «حكايت زمستان» آقاي سعيد عاكف به دست ما رسيد كه خاطره اي در مورد آزاده اي در اسارتگاه هاي عراقي بود. بعد از مطالعه فهميديم كه اين دوست ما اسمش اسير بود ولي با افكار و اعمال واعتقاداتش در اردوگاه، نگهبانان آنجا را اسير خود كرده بود. با شجاعت و شهامت در شرايطي كه تحت فشار و شكنجه بود، تا جايي كه شنيدم اسرا به حاج آقا ابوترابي مراجعه مي كردند تا جلوي كارهاي او را بگيرد. ما تصميم گرفتيم اين كتاب را فيلمنامه كنيم.
تهيه كننده فيلم «نفوذي» همچنين درباره اهميت پرداختن به اين موضوع معتقد است:درخصوص ضرورت ساخت چنين فيلمي بايد بگويم بخش عمده اي از نسل جوان ما هنوز آن طور كه بايد حقايق دفاع مقدس را درك و لمس نكرده اند. هنوز بسيار جا دارد كه درخصوص اردوگاه ها و اسرا فيلم ساخته شود. نسل جوان ما بايد بداند كه با چه زحماتي به استقلال و آزادي رسيده است.

 



دوره سينماي ايدئولوژيك آغاز شده است

آرش فهيم
يكي از گزاره هايي كه به طور كليشه اي در مباحث فرهنگي و هنري به كار مي رود اين است كه «دوره سينماي ايدئولوژيك تمام شده است».
مصداقي هم كه معمولا براي اثبات اين سخن به كار مي رود سينماي شوروي سابق يا اروپاي شرقي است كه به تبليغ پندارها و انگاره هاي بولشويكي و كمونيستي مي پرداختند، اما در نهايت تاثير خاصي بر افكار عمومي نمي گذاشتند و حتي گاه تاثير معكوس داشتند. اين مصاديق گوياي آن است كه طرفداران و گويندگان گزاره فوق اصلا تعريفي اشتباه از سينماي ايدئولوژيك در ذهن دارند. آنچه مقصود آن هاست، فيلم هاي تبليغاتي و بيانيه اي است. فيلم هاي سطحي، شعاري و مانيفست گونه كه از ابتدا و در ذات، بي فايده و خنثي هستند. اين نوع فيلم ها هيچ گاه دوره اي نداشته اند كه آغاز و پاياني داشته باشد.
مفهوم فيلم ايدئولوژيك با فيلم تبليغاتي فرق مي كند. براي تشخيص اين تفاوت بايد به معاني و تعاريف توجه كرد. ايدئولوژي يك اصطلاح بيگانه است كه در زبان انگليسي ideology نوشته مي شود. اين اصطلاح، مركبي است از دو واژه idea به معناي عقيده و انديشه و logy به معناي شناخت به همين دليل ايدئولوژي يعني انديشه شناسي يا عقيده شناسي. بنابراين هر متن يا اثري كه در آن بخشي از يك عقيده مشخص (به مفهوم سازمان يافته و نظام مند) شناسايي شود، ايدئولوژيك است.
به عنوان مثال فيلم «طلا و مس» يك فيلم ايدئولوژيك است، زيرا بخشي از تفكر و مرام اسلامي در آن قابل شناسايي است.
هر فيلم ايدئولوژيك، لاجرم يك فيلم تبليغاتي هم محسوب مي شود، اما هر فيلم تبليغاتي را نمي توان ايدئولوژيك دانست. به عنوان مثال، در 32 سال اخير به خصوص در سال هاي ابتداي پيروزي انقلاب فيلم هاي بسياري با رويكرد تبليغاتي ساخته شده اند. يعني مي توان در آن ها تبليغ براي آرمان هاي انقلاب و دفاع مقدس را ديد. اما همه آن ها فيلم هاي ايدئولوژيك نبوده اند. زيرا بسياري از آن ها با تقليد از فيلم هاي جنگي هاليوودي ساخته شده اند و فقط زبان و نام كاراكترهايشان اينجايي بوده است.
با اين وصف، نمي توان اين دسته از فيلم ها را ايدئولوژيك دانست. چون هيچ تفكر و مرام سازمان يافته اي در آن ها قابل شناخت نيست.
اين تعاريف، تعبير «دوره سينماي ايدئولوژيك تمام شده است» را نفي مي كنند.
از قضا پر فروش ترين فيلم هاي سينماي ايران و جهان آثاري ايدئولوژيك هستند. فيلم هاي «اخراجي ها2»، «ملك سليمان» و «اخراجي ها» به ترتيب در رديف سه فيلم پر فروش تاريخ سينماي كشورمان قرار دارند. كاري به خوب يا بد بودن اين سه فيلم نداريم، اما به هر حال، واقعيت اين است كه هر سه فيلم هايي ايدئولوژيك هستند و هر سه پرفروش و پر مخاطب. حتي اگر در فهرست فيلم هاي پرفروش سينماي ايران كمي پايين تر بياييم باز هم آثاري به چشممان مي خورد كه داراي گرايش ايدئولوژيك هستند. فيلم هاي «درباره الي» و «آتش بس» هم كه جزو به اصطلاح باشگاه ميلياردي هاي سينماي كشورمان هستند نيز زوايايي از يك انديشه و مرام شخصي و سازمان يافته، يعني ليبراليسم را بازتاب مي دهند. اين وضعيت درباره فيلم هاي فاقد هويت و ايدئولوژي خاص كاملا معكوس شده است. فيلم هاي بدون ايدئولوژي - كه نمي توان آن ها را نمايانگر يك مكتب و نحله فكري خاصي دانست - امروز در سينماي ايران با قهر مخاطب مواجه هستند. حتي فيلم «طلا و مس» كه در تقسيم بندي هاي معمول، جزو آثار مخاطب خاص قرار دارد، از بسياري از فيلم هاي عامه پسند و خنثي مخاطب بيشتري را جذب مي كند.
در صدر جدول پرفروش ترين فيلم هاي سينماي جهان نيز نام آثار ايدئولوژيك را مي بينيم. در راس اين جدول، نام انيميشن «داستان اسباب بازي هاي 3» ديده مي شود كه يك اثر كاملا ايدئولوژيك است. محور دراماتيك اين فيلم، بازگشت به سرزمين موعود است كه يك آرمان صهيونيستي محسوب مي شود. صحنه افتتاحيه اين كارتون يادآور آخرالزمان است. چون در اين صحنه شخصيت هاي منفي داستان به طور نمادين اقدام به بمباران هسته اي مي كنند. همچنين قهرمان اين فيلم يك «گاوچران» (كابوي) است. گاوچران، مظهر انسان اصلي آمريكايي است.
همچنين فيلم هاي «شبكه اجتماعي» و «inception» و ... كه توجه علاقه مندان سينما در سراسر جهان را به خود جلب كرده اند، همگي آثاري استراتژيك و داراي درونمايه اي ايدئولوژيك هستند. پس نتيجه مي گيريم كه «دوره سينماي ايدئولوژيك آغاز شده است.»
اين روزها فيلم هايي كه بازتاب دهنده ايدئولوژي ها هستند در اوج قرار دارند و سروري مي كنند. واقعيت اين است كه امروز دوره فيلم هاي صرفا سرگرم كننده و آثار به اصطلاح روشنفكري به اتمام رسيده. تاريخ مصرف اين گونه آثار تمام شده است. سينما امرو ز يك ابزار كاملا استراتژيك است و به عنوان وسيله اي هويت ساز و هويت سوز و تمدن ساز و تمدن سوز عمل مي كند. اين يك فريب بزرگ است كه سينما را فقط سرگرمي بدانيم و بس! دوره اين حرف ها گذشته و حتي سينماي سرگرم كننده غالب بر دنيا نيز در حال انتشار ايدئولوژي هاي سازندگان اين فيلم هاست.
سينماي ايران هم براي پويايي، تحرك و تاثيرگذاري بيشتر، نيازمند چنين فيلم هايي است. فيلم هايي كه از مرحله سرگرم كنندگي خنثي عبور كرده و ضمن برخورداري از ساختاري مجذوب كننده، فرهنگ، هويت و آرمان هاي ملي و ديني اين كشور را دراماتيزه كنند. تجربه ماه هاي اخير نيز همين را ثابت مي كند. فيلم هاي مدعي روشنفكري از همان ابتدا عقيم، ورشكسته و آويزان به جشنواره هاي خارجي بوده اند.
سينماي تجاري هم كه مقصد و مقصود اصلي اش فتح گيشه است، حالا به بن بست رسيده. موفق ترين فيلم هاي سينماي ايران در يك سال گذشته - چه از نظر فروش و چه فرهنگسازي - آثاري بوده اند كه بازتاب دهنده ايدئولوژي ملت ايران بوده اند.
واقعيت محكوم و محتوم اين است كه سينماي ما راهي جز توليد چنين فيلم هايي ندارد. هرچند براي حفظ وضع موجود مبني بر حفظ دو قطبي كاذب فيلم هاي سرگرم كننده و روشنفكري فشارهاي زيادي وجود دارد، اما تنها راه برتري روز افزون سينماي ايران شكستن اين فشارها و تجلي هر چه بيشتر فيلم هاي ايدئولوژيك است. تنها فيلم هايي چون «طلا و مس»، «ملك سليمان» و «نفوذي» هستند كه مي توانند سينماي ايران را زنده نگه دارند و مسير روشني را بگشايند.

 



سريال هاي آمريكايي چه چيزي را هشدار مي دهند؟

1- يك تراست غيرقانوني اقتصادي در آمريكا بخش هايي از سيستم هاي امنيتي آمريكا را به كار گرفته و با كارگرداني حوادث تروريستي و تغييرات شديد سياسي منافع اقتصادي تراست خود را تامين مي كردند و اين اساس توطئه اي است كه سريال «روبيكان» داستانش را بر آن شكل داده است. روبيكان با رسيدن به قسمت سيزدهم، فصل اولش به اتمام مي رسد در حالي كه سر و شكلي به توطئه داده است. موضوع اصلي روبيكان آنچنان كه از تبليغات و پوستر سريال بر مي آمد توطئه بود. روي پوستر اين سريال يك جمله خودنمايي مي كرد:«توطئه هميشه يك تئوري نيست».
2- پس از پايان فصل هشتم از سريال 24 شبكه NBC سريالي را به نمايش گذاشت كه بسياري در اظهار نظرها مي گفتند كه اين سريال در حقيقت قرار است جاي 24 را گرفته مخاطبان اين سريال را به خود اختصاص دهد. نام اين سريال «حادثه» بود و در عين اينكه موضوعي سياسي با ته مايه هاي ماورايي را پيگيري مي كرد بر ستون هاي شكل گيري يك توطئه در درون ساختار قدرت ايالات متحده استوار شده بود. در حالي كه به نظر مي رسد ماجراي حضور موجوداتي فضايي درخاك ايالات متحده آمريكا جدي است و مساله اصلي اين سريال محسوب مي شود اما تلاش هاي منابع مختلف قدرت در هيات حاكمه آمريكا براي راهبري اين كشور به مقصدي كه براي آنها كاملا واضح و مشخص است در هر قسمت جدي تر
مي شود.
3- سريال »24» در چند فصل پاياني خود به صورت متوالي مساله توطئه در هيات حاكمه آمريكا را مطرح مي كرد. در يك فصل حتي رئيس جمهور آمريكا در سلسله توطئه هايي دست داشت كه توسط قهرمان داستان يعني جك باور كشف و افشاء شد. ماجرا حتي به فصل نهايي اين سريال نيز كشيد به طوريكه در اين فصل رئيس جمهور بنا به اجبار مجبور مي شود تا با بخشي از توطئه كه با راهبري روسيه در اين كشور در حال تكوين است همراهي كند.
4- فيلم «سالت»، ساخته شده در كشور ايالات متحده آمريكا از جمله فيلم هايي است كه با عنوان سينماي تجاري طبقه بندي شد.اما نكته اي كه در اين فيلم به وضوح به تصوير كشيده شد و از ديد بسياري پنهان ماند، توطئه بود.در اين فيلم هاليوودي توطئه هسته اصلي ماجرايي را تشكيل مي دهد كه سالت مامور سازمان سيا با آن درگير مي شود و مي كوشد تا كلاف در هم آن را باز كند. توطئه اي كه برخي از مقامات سيا و امنيتي آمريكا در آن درگير هستند تا جنگ بزرگ و خانمانسوزي را به راه بيندازند.
چهار نمونه بالا تنها نمونه هايي از انبوه سريال ها و سينمايي هايي بود كه در سال هاي 2010 و 2009 درباره توطئه در دستگاه حاكمه آمريكا ساخته شده است. عجيب نيست اگر اين اوج سريال و فيلم سازي در باره توطئه را با چنين اوجي در دهه 90 مقايسه كنيم؛ آنگاه كه فيلم هايي چون «جاده آرلينگتون» و «دشمن مردم» و همچنين «سگ را بجنبان!» ساخته و روانه بازار توليدات رسانه اي شد. آيا ارتباطي ميان اين روندها و اتفاقاتي كه در فضاي بيروني و در داخل گود سياست جهاني در حال وقوع است وجود دارد؟
بر اساس گزارش سايت مشرق، درست پس از پايان دهه 90 در آمريكا همه معادلات سياسي قدرت تغيير كرد و مبدا اين تغيير نيز چيزي نبود جز واقعه 11 سپتامبر كه زمينه اي شد براي تغيير چهره قدرت آمريكا در عرصه معادلات جهاني از هژموني سياسي به مشت آهنين ميليتاريستي. گذشته از رويه به نمايش گذاشته شده توسط رسانه ها در ابتداي قرن اخير ميلادي از ماجراهاي سپتامبر، قرائت ديگري نيز پس از فروكش كردن گرد و غبار يازدهم سپتامبر مطرح شد كه شباهت عجيبي به تحليل هاي ارائه شده در آثاري چون «دشمن مردم» و «سگ را بجنبان» دارد. چرا؟
آيا رسانه هاي آمريكايي به دنبال ارائه نوعي هشدار پيش از وقوع ماجرا بودند؟ اين را مي شود به عنوان يك فرض قبول كرد و اينچنين پنداشت كه بالاخره در آمريكا نيز ممكن است عده اي وجود داشته باشند كه علاوه بر دسترسي به برخي اطلاعات فوق سري، از درصدي از انسان دوستي برخوردار هستند كه مي كوشند مانند قهرمان فيلم هاليوودي «سالت» با توطئه در حالش شكل گيري مبارزه كنند و الخ.اما فرض دوم اين است كه اين مطلب مانند درزهاي اطلاعات در دهه هاي گذشته كه منجر به گيت هاي مشهور در سياست آمريكا شد با برنامه ريزي خاص و اهداف خاص تر صورت گرفته باشد. اتفاقاً اخيراً نيز اين درزهاي اطلاعاتي با شكل جديدي با عنوان سايت اينترنتي «ويكي ليكس» در حال رو نمايي است؛ درز اطلاعاتي براي شكل دادن به فضايي شبه حقيقي با غلظت عامل هاي كم تر.

 



نمايش هاي راديويي «دا» و «يوسف پيامبر»

تهيه كننده نمايش راديويي «دا» كه اين نمايش را به زبان كردي آماده مي كند، اعلام كرد: با پايان ضبط اين نمايش، نمايش راديويي «حضرت يوسف(ع)» را به زبان كردي شمالي در 49قسمت 30 دقيقه اي آماده خواهيم كرد.
كاوه كمانگرپور كه بيش از 30 نمايش راديويي به زبان كردي تهيه كرده است و «دا» آخرين آنها بوده است، خاطر نشان كرد: حضرت يوسف (ع)، اصحاب كهف، پدرسالار، زندگي نامه حضرت نوح(ع) و حضرت لوط(ع)، نمايش هاي ديگري هستند كه به زبان كردي ضبط وپخش شده اند.

 



«ملك سليمان» نوروز 90 درخاورميانه اكران مي شود

تهيه كننده فيلم سينمايي «ملك سليمان» از تلاش براي اكران عمومي اين فيلم در منطقه خاورميانه و كشورهاي عربي براي نوروز سال 90خبر داد.
مجتبي فرآورده دراين ارتباط به مهر گفت: تلاش مي كنيم اكران عمومي اين فيلم نوروز 90 درمنطقه خاورميانه و كشورهاي عربي به طور همزمان آغاز شود. همچنين درنظر داريم كه درهمين زمان «ملك سليمان» را درآمريكاي لاتين به نمايش بگذاريم.
وي افزود: نسخه اي از اين فيلم به زبان انگليسي براي اكران خارج از كشور دوبله شده است و براي نمايش درآمريكاي لاتين نيز تلاش مي كنيم فيلم را به زبان پرتغالي و اسپانيايي دوبله كنيم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14