(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 12 دی 1389- شماره 19829

گفت وگوي كيهان با 3 صاحب نظر سياسي
حماسه 9 دي چگونه شكل گرفت
پل هاي خيانت و سد بصيرت



گفت وگوي كيهان با 3 صاحب نظر سياسي
حماسه 9 دي چگونه شكل گرفت

صفارهرندي: هدف فتنه گران ايجاد شكاف بين مردم بود

¤ در حالي كه تا پيش از 9 دي 88، جريان فتنه قادر بود براساس يك منحني با شيب نزولي تند حداقلي از افراد را به خيابان بكشاند، اين اتفاق پس از 9 دي ديگر هرگز تكرار نشد و عملا جريان فتنه در يك روز مرد.
به طور خلاصه فكر مي كنيد چه ويژگي منحصر به فردي در 9 دي به اين نتيجه انجاميد؟
- من معتقدم اين اتفاق در مرور ايام افتاد. يعني هر بار يك ضربه اي به آن ساختمان سست بنياد انديشه متوهم فتنه گران در موارد قبلي وارد مي شد و هر مرحله اين بنا را سست تر مي كرد و 9 دي ضربه نهايي را بر پيكره نيمه جان اين بناي پوشالي وارد كرد . چيزي كه اتفاق افتاده بود اين بود كه در هر مرحله از اقدامات قبلي بخشي از مشروعيت كسب شده از قبل انتصاب به انقلاب را فتنه گران از دست دادند. يعني اگر از چشم مردم در ابتداي امر و حول و حوش انتخابات هنوز اين تصور وجود داشت كه اين افراد منسوب و منتصب به نام انقلاب و رهبري انقلاب هستند هرچه گذشت ديدند در رفتار اينها شباهتي به آن انقلاب مقتدا و با آن آيين انقلاب ندارد همين اتفاقات كافي بود هر بار يك مقدار از مشروعيت اينها - مثلا در آخرين نماز جمعه اي كه آقاي هاشمي خواند- بخشي از اين مشروعيت متزلزل شد. مرحله بعد در روز قدس اتفاق افتاد بعد در 13 آبان و سپس 16 آذر بود و نهايتا در روز عاشورا بود وقتي آبروي اينها از انتصاب به اصل قيام و تشيع و نهادهاي برجسته آيين ديني مي خواستند داشته باشند اين مختصر آبرو هم با آن جسارت هايي كه به ساحت مقدس ترين عنصر نزد شيعيان و مسلمانان وقتي از دست دادند 9 دي كافي بود مجموعه دل نگراني هايي كه در وقوع ايام مردم پيدا كرده بودند درآن روز بيايد تبديل به انفجاري شود و آن انفجار همه هستي اين جريانات را به هم بريزد.
¤ سران فتنه از 9 دي 88 به اين سو در موارد متعدد همراهي خود را با ضد انقلاب، دشمنان خارجي و حتي تروريست ها علني كرده اند. فكر مي كنيد عاقبت اين افراد به كجا منتهي خواهد شد؟
- زماني حضرت امام(ره) در مورد صدام فرموده بودند كه صدام سلاحش در اين است كه خودكشي كند و خودش را با دست خودش از بين ببرد تا به بار گناهان خودش اضافه نكند. تصور من اين است كه بعضي از اين فتنه گران و كساني كه در راس اين جريانات فتنه قرار گرفته اند چنان از گذشته خودشان فاصله گرفته اند كه خود واقعي خود را از ياد برده اند و هيچ فرصتي براي جبران باقي نمانده و نهايت كاري كه ميتوانند بكنند اين است كه كنج انزوايي را پيدا كنند و به آن انزوا پناه ببرند تا گناهانشان از خاطر مردم برود و البته اينها هيچ وقت در نزد مردم احيا نخواهند شد حداقل اين فرصت را پيدا كنند كه از منظر مردم دور شوند تا هر روز كينه و نفرت بيشتري از ناحيه مردم نثار آنها نشود. در عمل مي بينيم كه با بي شرمي هر چه تمام تر با تكرار اشتباهاتشان فكر مي كنند با اشتباهات ديگر مي توانند اشتباه قبلي را جبران كرد در حالي كه نقش آنها مثل راه گم كرده اي است كه هر چه بر سرعت خودش اضافه مي كند از مقصد اصلي خود دورتر مي شود. مساله اي كه اينها دچارش شده اند عبرت آموز است براي همه كساني كه از مسير حق يك زاويه مختصر انحرافي براي خودشان انتخاب مي كنند و در دراز مدت همين زاويه مختصر به انحراف بسيار بزرگي كه رودرروي مردم و راهي كه مردم تشخيص داده اند منتهي مي شود.
¤ يكي از درس هاي 9 دي - و به طور كلي فتنه 88- آن بود كه در آن مردم جلوتر از خواص حركت كردند. فكر مي كنيد چه عواملي موجب شد برخي از خواص در جريان فتنه در زمان درست قادر به اتخاذ تصميم درست نباشند و گرفتار بي بصيرتي شوند؟
- دلايل مختلفي كارساز است. اما دليل عمده و مادر وابستگي هاست. همان چيزي كه در ميان توده مردم كمتر است. توده مردم تعلقاتشان محدود و مختصر است. مثل آدم ثروتمندي كه وقتي مي نشيند و به دارايي هاي متعددش نگاه مي كند نگراني او كه ممكن است دارايي اش را به دليلي از دست بدهد و دزد بزند از يك فرد معمولي كه همه دارايي هايش به اندازه بار كردن پشت وانت باشد حتما خيلي بيشتر است. مشكل اصلي اين خواص كه دچار بي بصيرتي شده اند مشكل اصلي آنها را تعلقات زيادي اين افراد مي دانند. اين تعلقات را قرآن كريم اشاره مي كند كه زين للناس حب الشهوات من النساء و البنين و القنطير المنقنطره من الذهب و الفضه و الخيل المسومه و الانعم والحرث (آل عمران ) آدميان مخصوصا آنهايي كه متمول و توانگرند دوستي و عشق به همسر و فرزند و طلا و جواهر و مال و مركب راهوار و فوق العاده يا امكانات مالي متنوع كه شيطان آنها را تزئين مي كند براي انسان و او را از پرواز در ملكوت خداوند باز مي دارد و اجازه نمي دهد حريت و آزادي خودش را داشته باشد اما عامه مردم به خاطر كم بودن تعلقاتشان راحت تر دل مي كنند از آن تعلقات. اين يك دليل است اما دلايل جزيي تر براي هر فردي اين است كه شايد مهمترين دليلشان در ايستادگي مقابل حق اين است كه تحليلشان را بتر از تحليل توده مردم قبول داشتند حتي در برابر تحليل امام هم صف آرايي كرده بودند و حاضر نبودند از تحليل غلط خودشان كوتاه بيايند. كساني كه در زد و بند جريان ضد انقلاب تا آنجا پيش رفتند كه همه گذشته خود را به پاي اين دلبستگي جديد فدا كردند و كساني بودند كه رگه هايي از اين انحراف در وجودشان بود. پارسال محيط فتنه فرصتي بود تا اينكه آن رگه انحراف پرورانده شود و در اثر فربه شدن بيش از حد آنها را از پا دربياورد و درون خودش ببلعد. دلايل متعددي باعث شد آدم هايي كه خواص مي گوييم اينها را تبديل به موجوداتي مي كند كه در قياس با عوام جامعه نه تنها عقب تر از آنها هستند بلكه يك جاهايي حقيقتا بايد غبطه بخورند به حال مردمي كه با كمترين دلايل به سراغ حق مي روند در حالي كه آنها دلايل بي شماري براي پيروي از حق داشتند اما به دليل تعلقات مالي حاضر نشدند تسليم حق شوند.
¤ درباره نقش تاريخي و بسيار موثر رهبر معظم انقلاب اسلامي در مهار فتنه 88 بسيار كم سخن گفته شده است. از يك منظر راهبردي و به طور خلاصه اصول مديريت بحران رهبري در اين فتنه را چگونه فهرست مي كنيد؟
- رابطه حكومت و امامت در تفكر اعتقادي اسلامي و ديني ما يك رابطه شناخته شده متبني بر تاريخ انديشه تفكر اهل بيت است و انقلاب اسلامي ما برآمده از چنين انديشه اي است. كه ارتباط بين رهبري و جامعه ما از جنس ارتباط بين رييس كشور و ملت نيست يك رابطه اعتقادي است. آنچه كه در طول 30 سال گذشته شاهدش بوديم اين بوده كه هر جا برآورد عمومي مردم آنطور بود كه بايد براي حمايت از امام جامعه و رهبري حركتي بكنند اين اقدام را مبتني بر آن اعتقادات ديني صورت دادندو همين رمز دوام انقلاب بوده برخلاف خيلي از انقلاب ها كه بعد از مدتي ارتباط بين مردم و رهبري ارتباط ضعيفي مي شود و در مشكلات مختلف كمبودها مردم به رهبري خودشان به نوعي پشت مي كنند اصولا رهبري ديني از آنجا كه خواستگاه اين ارتباط اعتقادي است ما شاهد اين اتفاق نيستيم به عكس با توجه نسل هاي جديدي كه از منشا اقلاب خيلي فاصله داشتند با وجود اين فاصله معنادار كه با روزهاي شكل گيري انقلاب اين نسل جديد و حماسه هاي شكل گيري وجود دارد مي بينيم كه عشق نسل جوان ما به رهبري يك شرايط ويژه و استثنايي دارد كه اعجاب آور نشان مي دهد.
آنچه در سال گذشته شاهدش بوديم تبلور و تجسم همين عشق و محبت مبتني به اعتقاد ولايي ميان مردم و امامشان بود بخصوص وقتي جوان جامعه ما و حقيقتا اين دو پايه مساله ولايت كه يك طرفش محبت و يك طرفش حكومت است اين حلقه نقش خودش را در پيوند ميان رهبري و مردم در سال گذشته به خوبي نشان داد.

فدايي: سران خارجي فتنه از داخلي ها مهم ترند

¤در حالي كه تا پيش از 9 دي 88، جريان فتنه قادر بود براساس يك منحني با شيب نزولي تند حداقلي از افراد را به خيابان بكشاند، اين اتفاق پس از 9 دي ديگر هرگز تكرار نشد و عملا جريان فتنه در يك روز مرد.
به طور خلاصه فكر مي كنيد چه ويژگي منحصر به فردي در 9 دي به اين نتيجه انجاميد؟
- ملت ايران در اين روز بزرگ با خلق حماسه اي ديگر، افرادي كه درصدد ايجاد شكاف در ميان مردم بودند را نااميد كرد. ملت ايران در اين روز بزرگ با خلق حماسه اي ديگر و با انسجام اساسي خود، بيعت با رهبري را مستحكم تر كردند و به دشمنان اين مرز و بوم اجازه ندادند كه به حريم دين، عاشورا، ولايت و رهبري و وحدت ملت ايران، خدشه وارد كنند.
با حركت عظيم وهوشياري ملت ايران، برنامه هاي جبهه استكبار براي تضعيف سه ركن اسلاميت، جمهوريت و وحدت در حمايت از ولايت فقيه به عنوان حلقه اتصال سه ركن فوق، تاكنون بن بست خورده است. توجه داريد كه اساس شكل گيري انقلاب اسلامي بر3 پايه 1- اسلام به عنوان مكتب، محتوا و آرمان انقلاب 2- مردم و جمهوريت به عنوان شكل و پشتوانه انقلاب و 3- وحدت به عنوان عامل رهبري و هدايتگر و سامان بخش كه سه ركن فوق را معنا و عينيت بخشيده، مطرح است.
در مسير تداوم انقلاب، نظام با نقاط عطف و چالش هايي مواجه بود كه ملت با زعامت رهبري و هوشياري خواص اهل حق، مسير تكاملي انقلاب را طي كرد. در اين ميان برنامه هاي جبهه استكبار نيز براي تضعيف چهار ركن اسلاميت، جمهوريت، وحدت و ولايت فقيه، بوده و هست كه در روز بزرگ 9 دي و پيش از آن و تاكنون با هوشياري ملت به بن بست خورده است. بايد دقت كنيم كه هوشياري و بصيرت ملت در طول انقلاب و مخصوصا در 9 دي 1388 موجب شد تا استحكام چهار ركن اصلي انقلاب يعني اسلاميت، جمهوريت و وحدت و ولايت محكمتر شود. پس در واقع پيوند و ظهور و بروز اسلام، مردم و وحدت در ركن ولايت است كه ملت به خوبي اين موضوع را فهميد.
بر همسن اساس، دشمنان اسلام، دشمنان جمهوريت و مردم و دشمنان وحدت امت اسلام، دشمني خود را متمركز در برخورد با ولايت نموده اند. دشمنان همه خوبيها، دشمني خود را در يك نقطه جمع كرده اند و آن تضعيف ولايت است و مردم با بصيرت بي نظير، متوجه دسيسه دشمن شده و از حريم ولايت با تمام عشق و ايمان حمايت كردند و ثابت كردند كه »اهل كوفه نيستند تا علي تنها بماند«.
¤ سران فتنه از 9 دي 88 به اين سو در موارد متعدد همراهي خود را با ضد انقلاب، دشمنان خارجي و حتي تروريست ها علني كرده اند. فكر مي كنيد عاقبت اين افراد به كجا منتهي خواهد شد؟
- در اينكه مردم در محاكمه سران فتنه، مطالبات جدي داشته و دارند شكي نيست. اما توجه داشته باشيد كه اين افرادي را كه شما سران فتنه مي خوانيد حداكثر سران داخلي فتنه اند و متاسفانه خود را به پياده نظام سران فتنه خارجي تبديل كردند، دقت كنيم كه سران اصلي فتنه، نظام سلطه است كه امروز در قالب آمريكاي جنايتكار، صهيونيسم جهاني و انگليس خبيث، تبلور يافته است. حال كه به درستي و بر اساس گفتمان رهبري، دشمن شناسي كرديم بايستي پياده نظام دشمن را نيز كه 8 ماه، كشور را به آشوب و التهاب كشاندند را نسبت به جنايتي كه مرتكب شدند مورد پاسخگويي قرار دهيم. بحث اصلي اين است كه عده اي محارب آمده و قائله اي را در روز عاشورا به پا كرده و به اصل دين و اسلاميت،
بي حرمتي كرده اند. اين عده به عاشورا و به مباني اصلي انقلاب
بي حرمتي كرده اند، اين جريان قطعا هدايت شده از سوي دشمنان انقلاب اسلامي، آمريكا، انگليس و اسرائيل بوده و بحث اصلي اين موارد هستند. حال اگر جرياناتي با نوع مواضع خود و با جلسات پيدا و پنهان خود با برخي عناصر مرتبط با سفارتخانه هاي خارجي و نظام سلطه به گونه اي عمل كردند كه منجر به ظهور و بروز هتاكي هاي اين جريان محارب شده است تبعا در جريان مواضع محاربين شركت داشته و شريك آنها هستند و معنا و مفهوم آن اين است كه در صف آنها قرار دارند و بايستي محاكمه شوند و زيبايي صحنه اين است كه محاكمه افراد فوق قبل از اينكه در دستگاه قضايي صورت گيرد در افكار عمومي صورت گرفت كه جلوه اي از آن را در 9 دي و 22 بهمن 88 شاهد بوديم و الان اين افراد مردگان سياسي بيش نيستند كه اكنون حتي در نزد نظام استكبار و صهيونيسم جهاني، مهره اي سوخته محسوب مي شوند.بي اعتبار شدن سران فتنه بزرگ ترين مجازات براي آنهاست و مهم ترين مسئله در جريان اخير حفظ اقتدار، اتحاد و انسجام نظام بود و اين با بي اعتبار شدن سران فتنه در مقابل مردم محقق شد. جريان مدعي دوم خرداد يا همان جريان فتنه با هدايت صهيونيسم و آمريكا با ايجاد فضاي آشوب و التهاب آفريني سعي در ضربه زدن به اعتبار 30 ساله نظام داشت كه با بصيرت و آگاهي مقام معظم رهبري و توده هاي ميليوني مردم و حماسه هاي نهم دي و 22 بهمن 88 جريان پيچ در پيچ نفاق و دنيا طلب خودباخته دچار شكست شد و در باتلاق انحراف، لجاجت و دنيا طلبي فرو رفته است. البته بايد هوشيار بود كه هر چند فتنه شكست خورده ولي چشم فتنه در نيامده و فتنه ريشه كن نشده است، راه ريشه كن كردن فتنه استمرار بصيرت و روشنگري و تدبير و سعه صدر است.
¤ قبول داريد آنچه كه منتهي به حماسه 9 دي شد نه تنها واكنش مردم به اهانت و هتك حرمت به عاشوراي حسيني بلكه واكنش عمومي به 8 ماه فتنه انگيزي بود و يا ريشه اي تاريخي داشت؟
- جريان فتنه در انقلاب اسلامي، جريان غريب و گمنامي نيست چرا كه جريان فتنه از اوايل انقلاب تاكنون، انقلاب اسلامي را تهديد كرده است اما در روش هاي مقابله اين جريان با انقلاب، متفاوت بوده است. در ريشه يابي و جريان شناسي فتنه، اين جريان را مي توان به 6 دوران مختلف تقسيم نمود: اول- از ابتداي نهضت تا آستانه پيروزي انقلاب اسلامي دوم- از پيروزي انقلاب تا 7 تير سال 60 سوم- از سال 60 تا سال 68، چهارم از سال 68 تا 18 تير 78، پنجم از 18 تير 88 تا دوران انتخابات 84 و ششم- در نهايت از انتخابات 84 تا حوادث بعد از انتخابات سال 88 تقسيم كرد. در خصوص هر دوران تحليلي مي توان ارائه كرد كه مجال بيشتري براي بررسي مي طلبد.
به خلاف نظر برخي از نيروهاي انقلاب كه اعتقاد داشتند جريان فتنه ريشه ندارد، مي توان با واكاوي حوادث تاريخ انقلاب به ريشه اصلي اين جريان ها رسيد كه مباني فكري تمام گروه هاي معاند نظام شامل حزب توده، جبهه ملي، نهضت آزادي، چريك هاي فدايي خلق، پيكار گروه هاي خلقي تجزيه طلب، سلطنت طلب ها، بهايي ها، وهابي ها، فراماسون ها و ساير گروههاي ضد انقلاب و منحرف مثل ملي- مذهبي ها، نهضت آزادي و ساير گروههاي خودباخته و منحرف مثل مشاركتي ها، مجاهدين انقلاب و مجاهدين خلق(منافقين) كه گفتمان انقلاب اسلامي را بر نمي تابند، در حوادث بعد از انتخابات اين گروه ها به همراه نظام سلطه (آمريكا، اسراييل و انگليس) و بعضي كشورهاي اروپايي و شيوخ منطقه، جبهه واحدي عليه انقلاب بزرگ و مظلوم ملت ايران سامان دادند كه هدف مشترك آنها تضعيف ولايت فقيه بود و اين نقطه مشترك حداقل همه آنها بود.
فتنه گري هاي هشت ماه بعد از انتخابات، كه ربطي به موضع گيري هاي انتخابات نداشت و مسايل انتخابات بهانه بود ريشه در ستيز اين افراد با انقلاب اسلامي و گفتمان آن داشت كه اوج آن در عاشوراي سال گدشته رخ داد كه وقيحانه نهضت عظيم كربلا، عاشوراي حسيني و اصل زرين ولايت فقيه را مورد هتاكي قرار دادند. بدانيم و توجه داشته باشيم كه فتنه گري هاي هشت ماه بعد از انتخابات پيشينه حداقل بيست ساله داشت و از قبل برنامه ريزي شده بود.
اگر زياد به گذشته نرويم، فعاليت هاي مغرضانه جريان معاند نظام در طول دوران حيات دولت نهم را نگاه كنيد؛ جريان هاي منحرف داخلي و خارجي با سياه نمايي در روزنامه هاي زنجيره اي عليه رئيس جمهور و دولت نهم توانستند فضاي رسانه ايي را عليه دولت خدمتگزار به وجود آورند.
البته در اين ميان نقش برخي خواص نيز محل تامل است. بهره گيري جريان زاويه دار از انقلاب و امكانات عمومي قابل توجه و تامل است. در سالهاي قبل به بعضي شخصيتها و عناصر موثر، ياآور شديم كه جريانات منحرف زير سايه شما و از اموال عمومي، جريانات ضد انقلاب را مديريت مي كنند و با آنها پيوندهايي دارند. از مركز تحقيقات استراتژيك كه براي پيشرفت نظام است عليه نظام استفاده مي شود و گاهي آنجا را كانوني عليه مسير انقلاب كرده اند و اين عناصر ليبرال مسلك و مسئله دار، در آينده نزديك، مشكل، براي جمهوري اسلامي ايران به وجود مي آورند.
اين جريانات ليبرال مسلك با نيروهاي دوم خرداد با بهره گيري از اعتبار شخصيتهاي موثر و با نفوذ و همراهي آنها، با جوسازي و سياه نمايي در جامعه عليه دولت نهم و تبليغ اينكه فضاي كشور بحراني و اضطراري است و با زير سوال بردن نقاط قوت و خدمات دولت، آشكارا بحث عدم صلاحيت دولت نهم را بيان كردند و با طرح دولت ائتلافي يا وحدت ملي، برخي از عناصر مدعي اصولگرايي را به سمت خود كشانده و فضاي سياهي را عليه احمدي نژاد ايجاد كردند.
حجاريان قبل از انتخابات در ارديبهشت 88 به اين نكته اشاره كرد كه اصلاحات براي تداوم، احتياج به دادن خون دارد و اصلاح طلبان مي گفتند كه براي تحقق آن با ادعاي تقلب،انتخابات را به سمتي بكشانيم كه فضاي سياسي جامعه دچار آشوب شود.
در ستادهاي انتخاباتي قبل از اوج گيري تبليغات، مصطفي تاج زاده از مشاوران موسوي كه خود يكي از عوامل فتنه در جريان انتخابات بود با ارائه اين تحليل كه موسوي در انتخابات شكست خواهد خورد نافرماني مدني را بهترين راه براي مقابله با اصل نظام اسلامي دانسته بود.
حركات جريان دوم خرداد(جريان فتنه) در طول حوادث انتخابات به گونه اي شكل گرفت كه همسر يكي از شخصيت ها با اذعان به اينكه اگر موسوي در انتخابات پيروز نشود حتماً تقلب در انتخابات بوده است، مردم را تشويق به اعتراض خياباني كرد.
در روز يكشنبه بعد از انتخابات در جلسه اي كه سران اصلاحات با هاشمي داشتند، كف خواسته هاي موسوي ابطال انتخابات بود.
با همه اين اوصاف من لازم ميدانم تا كيد كنم كه جريان فتنه متشكل از نظام سلطه، جريان منحرف ضدانقلاب، سلطنت طلب ها، منافقين، بهائي ها و وهابيون و برخي از اراذل و اوباش بوده اند كه با گروههاي منحرف داخلي و خواص قدرت طلب پيوند خوردند. طيفها و گروههاي اين جريان در تئوري با يكديگر اختلاف نظرهاي شديد داشتند اما نبايد فراموش كنيم كه تفاهم اين جريان در نقطه مشترك مقابله با انقلاب اسلامي و ولايت فقيه صورت گرفته بود و اين جريان براي مقابله با نظام اسلامي و براندازي انقلاب اسلامي با يكديگر عملا تفاهم كرده بودند.
¤ درباره نقش تاريخي و بسيار موثر رهبر معظم انقلاب اسلامي در مهار فتنه 88 بسيار كم سخن گفته شده است. از يك منظر راهبردي و به طور خلاصه اصول مديريت بحران رهبري در اين فتنه را چگونه فهرست مي كنيد؟
- در دوران زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامي هر جا كه توطئه دشمنان اوج گرفته و بسياري از سياسيون نمي توانستند با آن برخورد منطقي داشته باشند اين رهبر معظم انقلاب بود كه با سكانداري مناسب، كشتي اي كه در طوفان هاي عظيم گير افتاده را با آرامش به ساحل رسانده اند.
در طول همه سالهاي گذشته، هر كجا كه همه بزرگان و سياسيون درباره اقدامي مستأصل مي شدند، رهبري با حضور خود در صحنه به گونه اي عمل كرد كه آرامش براي ملت و امت به وجود آمد.
برخي تلاش داشتند با تمسك به تحليل هاي تحريف شده از خط امام، مسير انقلاب را به انحراف بكشانند اما رهبري انقلاب مانند سكانداري حكيم اين صحنه را مديريت كرده و اجازه ندادند مسير انقلاب دچار انحراف شده و خط انقلاب از خط امام فاصله بگيرد.
با تدابير رهبر انقلاب آنطور كه در ابتدا يعني در سخنان نمازجمعه 29 خرداد 88 بيان فرمودند و در شرايطي بوديم كه برخي خواص بي بصريت و بعضا اهل سكوت، ترفندهايي چون حكميت و مصالحه غير منطقي و ابطال را مطرح مي كردند در شرايطي كه فتنه هنوز نقش داشت تاكيد رهبري خردمند بر فصل الخطاب بودن قانون و انجام اعتراضات، تنها از مسير قانون و راههاي قانوني و مراجعه به نهادهاي قانوني، بسيار راهگشا بود. در ادامه براي مهار فتنه از جنگ نرم دشمن سخن گفتند كه نخبگان، جامعه و اجتماع را هدف گرفته است. ايشان به خوبي فشارها، چانه زني ها و باج خواهي ها از رهبري نظام را ناكام گداشتند كه در نهايت حادثه عظيم 9 دي و راهپيمايي 22 بهمن پس از ماهها مظلوميت انقلاب و رهبري، سيماي مقتدر نظام اسلامي و پايگاه عظيم مردمي و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبري را به نمايش گذاشت و انزواي سياسي مردمي جريان فتنه را به رخ استكبار كشاند. حوادثي مانند هتك حرمت عاشورا و راهپيمايي عظيم و پرابهت ملت ايران در روز 9 دي و خصوصاً راهپيمايي بي سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گري، موجب شد كه جريان فتنه و عناصر كليدي آن در حوزه سياسي و حاكميت و مهمتر از آن، از نظر پايگاه اجتماعي و مردمي منزوي و آنها را كه مي خواستند با ابزار ظرفيت هاي اجتماعي مانند تجمع و راهپيمايي، نظام و انقلاب و رهبري را در بين مردم بي اعتبار كنند، در بين ملت ايران بي اعتبار شوند.
البته همه اينها نگاهي بسيار اجمالي به نقش برجسته و درخشان رهبر معظم انقلاب در مهار فتنه و دستاوردهاي آن است كه بايستي مورد بحث، تبيين و كنكاش نخبگان و صاحبان انديشه قرار گيرد.

رسايي: 9 دي منحصر به فرد بود

¤ در حالي كه تا پيش از 9 دي 88، جريان فتنه قادر بود براساس يك منحني با شيب نزولي تند حداقلي از افراد را به خيابان بكشاند، اين اتفاق پس از 9 دي ديگر هرگز تكرار نشد و عملا جريان فتنه در يك روز مرد.
به طور خلاصه فكر مي كنيد چه ويژگي منحصر به فردي در 9 دي به اين نتيجه انجاميد؟
- تا قبل از واقعه هتك حرمت عاشورا جريان فتنه توانسته بود تا حدودي خود را در وراي شعارهايش پنهان كند هر چند بعد از انتنخابات با تلاشي كه توسط نخبگان و رسانه هاي مدافع نظام و ولايت صورت گرفت پرده نفاق كم كم كنار مي رفت ولي واقعه هتك حرمت عاشورا اين پرده را به يكباره كنار زد و مردم فهميدند كه در پشت پرده نه تنها دلسوزي و پيگيري اهداف سياسي و حزبي نيست بلكه به عينه ديدند كه در پشت پرده يك جريان ضد ديني قرار دارد .
¤ سران فتنه از 9 دي 88 به اين سو در موارد متعدد همراهي خود را با ضد انقلاب، دشمنان خارجي و حتي تروريست ها علني كرده اند. فكر مي كنيد عاقبت اين افراد به كجا منتهي خواهد شد؟
- سران فتنه از مدتها قبل مانند منافقين از ملت جدا شده و به جريانات بيروني پيوند خورده اند براي همين هم بنده معتقدم كه عاقبت آنها مانند منافقين خواهد بود يعني سرسپردگي براي قدرتهاي خارجي به دليل اين كه در داخل ديگر هويتي و قدرت اجتماعي ندارند.
¤ يكي از درس هاي 9 دي - و به طور كلي فتنه 88- آن بود كه در آن مردم جلوتر از خواص حركت كردند. فكر مي كنيد چه عواملي موجب شد برخي از خواص در جريان فتنه در زمان درست قادر به اتخاذ تصميم درست نباشند و گرفتار بي بصيرتي شوند؟
- مهمترين مشكل اين خواص بي بصيرت ، وابستگي و دلبستگي آنها به تعلقات و روابط حزبي بود . اينها معمولا از آنجا كه به نوعي نمك گير احزاب و گروه ها و روابط حزبي با شخصيت ها شده اند
نمي توانند در اين مواقع به صورت مستقل عمل كنند. اما مردم از آنجا كه وابستگي به شخصيت هاي سياسي ندارند و وام دار آنها نيستند در اين مواقع تصمياتي مي گيرند كه با حقيقت انقلاب نزديكتر است
¤ درباره نقش تاريخي و بسيار موثر رهبر معظم انقلاب اسلامي در مهار فتنه 88 بسيار كم سخن گفته شده است. از يك منظر راهبردي و به طور خلاصه اصول مديريت بحران رهبري در اين فتنه را چگونه فهرست مي كنيد؟
- رهبر معظم انقلاب در اين فتنه علمدار اين روايت بودند كه الا ولا يحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر. ما بايد خدا را شكر كنيم كه چنين رهبر با بصيرت و صبوري داريم .
علاوه بر اين ايشان بر مواضع . آرمانهاي امام پايفشاري داشتند و اگر نبود اين صلابت و قاطعيت ، قطعا فتنه گران مي توانستند به بخشي از اهداف خود برسند

 



پل هاي خيانت و سد بصيرت

روح الله اژدري
كميل بن زياد نجفي يكي از ياران حضرت علي (ع) بود كه امام او را به فرمانداري شهر «هيت» منصوب نموده بود. كميل بن زياد اگر چه شخصي محترم و مثبتي بود ولي علي رغم داشتن تعهد، مديريتي ضعيف داشت. به اموري مي پرداخت كه خارج از حيطه اختيار او بود و از وظيفه و تكليف اصلي خود غافل مي شد. لذا دشمنان و فتنه گران اموي از مرز شهر هيت عبور مي كردند و دست به قتل وغارت مي زدند. اگر چه كميل بن زياد فرد خيانت كاري نبود، حضرت علي (ع) درنامه اي به وي چنين مي نويسند؛
«تو درآنجا پلي شده اي كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند. نه قدرتي داري كه با تو نبرد كنند و نه هيبتي داري كه از تو بترسند و بگريزند نه مرز را مي تواني حفظ كني و نه شوكت دشمن را مي تواني در هم بشكني. نه نياز مردم ديارت را كفايت مي كني و نه امام خود را راضي نگه مي داري.» (1)
انقلاب اسلامي در طول 30سال گذشته هميشه آماج حملات سخت همچون جنگ و ترور و حملات نرم همچون تهاجم فرهنگي،جاسوسي و انقلاب مخملي توسط عمال داخلي و خارجي بوده است اما به بركت ولايت هر بار شكست خورده است. در آغاز پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي دشمنان اسلام از جمله آمريكا همه تلاش خود را به اين نهاده بودند تا با نفوذ درافراد و اركان حكومت جمهوري اسلامي نظام اسلامي را ساقط و ولايت فقيه را نابود نمايند. آمريكا به عنوان دشمن درجه يك انقلاب و اسلام در طول مدت 30 ساله هرگز از تلاش براي براندازي نظام جمهوري اسلامي دست برنداشته است. سازمان جاسوسي آمريكا بارها تلاش نموده تا پلي براي ضربه زدن به اركان نظام اسلامي با همكاري ايادي و جاسوسان خود بنا نهد و از راه آن به خيال خود نظام را نابود نمايد. از آنجايي كه آمريكاييان درنزد ملت ايران پرونده اي سياه داشته و دستشان درخيانت و خيانتكاري براي ملت ايران رو شده است، همچون زمان پهلوي توانايي حضور و دخالت مستقيم ندارد. لذا دست به دامان بعضي خواص و يا جريان هايي مي شوند كه داراي انحرافاتي از اصل و آرمان هاي انقلاب اسلامي هستند. سازمان جاسوسي آمريكا با مطالعه و كسب اطلاعات شخصي و فكري و عملي بعضي اشخاص و جريان ها آنها را براي اجراي نقشه هاي خود انتخاب و متاسفانه بعضي آگاهانه و بعضي ناآگاهانه و ساده لوحانه دراين صحنه نقش بازي مي كنند.
دشمن پول و طرح ريزي و يارگيري را انجام مي دهد و خواص درجريان هاي معاند و بعضا فريب خورده و ناآگاه نيز پلي مي سازند كه دشمنان اسلام و ملت از آن بگذرند و دست به جنايت و خيانت بزنند. حضرت امام خميني (ره) با بصيرت بسيار در جريان غائله بني صدر و منافقين به وجود اين پل خيانت اشاره نموده و كار برد آن را هم تشريح كردند؛
«آن روزي كه اينها پيروز بشوند خداي نخواسته شما فداي آنها خواهيد شد. شما را پل قرار داده اند براي پيروزي، وقتي كه رفتند اين پل را عقب خودشان خراب مي كنند و آنها مزاحم نمي خواهند من باز هم عرض مي كنم به آقايان كه ماه مبارك رمضان است و درهاي رحمت خداي تبارك و تعالي به روي همه گنهكاران باز است و شما تا دير نشده است دراين ماه مبارك خودتان را اصلاح كنيد. ما همه بايد خودمان را اصلاح كنيم. ما هيچ كداممان يك آدم حسابي نيستيم، پناه به خدا بايد ببريم و خودمان را اصلاح كنيم و با اين جرياني كه خروشان و درياي مواج آدم هاي متعدد است ما با آنها خودمان را در همان جريان بگذاريم! جريان مخالف سيل انسان را خورد مي كند. جريان مخالف موج هاي شكننده دريا انسان را از بين مي برد.» (2)
در دوران 30ساله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بارها اين پل هاي خيانت بنا گرديده ولي هوشياري و درايت رهبري حكيمانه امام خميني و حضرت آيت الله خامنه اي و بصيرت و وحدت كلمه مردم شريف ايران آن را ويران نموده است.
پل اول
درابتداي پيروزي انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) بازرگان را مامور تشكيل دولت موقت نمودند. تشكيل دولت موقت براساس اسنادي كه از لانه جاسوسي آمريكا به دست آمده است. جاسوسان سياه نفوذ در اركان دولت را در دستور كار خود قراردادند. سازمان جاسوسي آمريكا تلاش داشت با نفوذ در اركان دولت جهت دهي هاي دولت وگروه هاي ملي گرا مثل جبهه ملي و نهضت آزادي را به سويي سوق دهند كه موجب تضعيف حضرت امام خميني(ره) و گروه هاي انقلابي و مذهبي حامي ولايت فقيه شود. لذا با به قدرت رسيدن دولت كساني از نهضت آزادي و جبهه ملي مثل عباس امير انتظام و ابراهيم يزدي به سفارت آمريكا وصل شدند تا در اين راه تلاش نمايند و با حذف روحانيت از صحنه هاي سياسي يك ارتباط آمريكايي را بين دو كشور برقرار نمايند. لذا دولت موقت اهدافي را دنبال مي كرد كه با اهداف و آرمان هاي اسلامي و انقلابي حضرت امام خميني(ره) در تعارض بود با تسخير لانه جاسوسي آمريكا در تهران دولت موقت استعفا نمود و حضرت امام خميني(ره) نيز سريعا با استعفا آنان موافقت نمودند با اين استعفا پايه هاي اولين پل خيانت در تاريخ انقلاب اسلامي فرو ريخت از ميان اسناد لانه جاسوسي اسنادي به دست آمد كه وجود اين پل خيانت را اثبات كرد و عباس امير انتظام به عنوان جاسوس دستگير و محاكمه و به زندان ابد محكوم گرديد.
پل دوم
آمريكائيان به موازات دولت موقت به سراغ بعضي از روحانيون به ظاهر انقلابي ولي داراي اختلاف با حضرت امام خميني(ره) هم رفتند و با نفوذ در آنان تلاش نمودند تا با تقويت آنان، مرجعيت را در مقابل حضرت امام خميني و انقلاب قرار دهند. آيت الله شريعتمداري كه يكي از مراجع تقليد بود و در قم با ايجاد دارالتبليغ و مجلات متعدد مريدان زيادي را دور خود جمع كرده بود از قبل از انقلاب با حكومت پهلوي روابطي داشت و در مقابله با حكومت پهلوي هم تأكيد داشت كه قانون اساسي شاهنشاهي باقي بماند. لذا نقطه ضعف هاي اين مرجع مهمترين عامل بود كه جاسوسان آمريكا را واداشت تا به سراغ او بروند. وي چندين نوبت با رابط سازمان جاسوسي CIA ديدار داشت و پسرش سيدحسن شريعتمداري اين روابط را مديريت مي كرد. شريعتمداري در جهت پيگيري اهداف سياسي خود و مقابله با حضرت امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي حزب خلق مسلمان را به وجود آورد كه اهداف اين مستقيما در تعارض با آرمان هاي حضرت امام خميني بود.
شريعتمداري توسط همين حزب و بعضي مريدان خود اغتشاشاتي را در سطح آذربايجان و قم به راه انداخت كه علنا در قم شعار مرگ بر خميني داده شد كه البته آنان با هدايت و پشتيباني آمريكا دست به اين اقدامات زدند و با تسخير لانه جاسوسي اسنادي به دست آمد كه موجب رسوايي آنان شد و هواداران متدين از آن روي برتافتند. مدتي بعد با افشاي طرح كودتاي قطب زاده با همكاري شريعتمداري حزب خلق مسلمان منحل شد؛ قطب زاده دستگير و اعدام شد و شريعتمداري نيز از مرجعيت خلع گرديد.
پل سوم
سازمان مجاهدين خلق- به تعبير درست تر، منافقين- بعد از انقلاب اسلامي توانست در فضاي باز سياسي ايجاد شده قدرتي به دست آورد. آنان در بعضي از اركان جمهوري اسلامي هم نفوذ كرده و به دليل تعارض ايدئولوژيك با اسلام چهره اي كاملا منافقانه به خود گرفته و تلاش داشتند با فريب اذهان عمومي در مقابل اسلام و آرمان هاي حضرت امام خميني بايستند. چهره منافقانه سازمان مجاهدين خلق طعمه ديگري براي جاسوسان استكبار بود تا آنان را در مقابل نظام قرار دهند. بني صدر و منافقين با پيوند و اتحاد تلاش داشتند به نام راي مردم نظام جمهوري اسلامي را تصاحب و براساس انديشه هاي انحرافي خود هويت جديدي را كه در آن نامي از اسلام نبود پي ريزي نموده و ولايت فقيه و رهبري حضرت امام خميني(ره) را حذف نمايند كه آنان نيز در مقابل وحدت كلمه مردم مسلمان و رهبري حكيمانه حضرت امام خميني تاب نياورده و وارد فاز نظامي شدند و به كشتار مردم بي گناه كوچه و بازار و شهيدان بزرگواري همچون بهشتي، رجايي، باهنر پرداختند و در جريان جنگ تحميلي سربازان پليدترين مرد تاريخ يعني صدام شدند تا در مقابل ملت خود بايستند. لذا رهبري حضرت امام و وحدت مردم پل سوم خيانت را هم فرو ريخت.
پل چهارم
در آخرين سال هاي زندگي حضرت امام خميني(ره) ايشان در يك حركت انقلابي قائم مقام رهبري يعني آيت الله منتظري را از اين مقام بركنار كرده و به ايشان توصيه كردند به دليل ساده لوحي بهتر است به درس در حوزه علميه بپردازند و در امور سياسي دخالتي ننمايند. قضيه از اين قرار بود كه در بيت آيت الله منتظري كساني نفوذ داشتند كه او را هدايت مي كردند و به او اطلاعات مي دادند كه با ساواك رابطه داشته و يكي از علماي قم مرحوم آيت الله شمس آبادي را فقط به دليل مخالفت با كتاب شهيد جاويد به قتل رسانده بودند. سيدمهدي هاشمي برادر داماد آيت الله منتظري سردسته اين عوامل نفوذي بود و به واسطه حضور اين افراد در بيت اخبار به صورتي كاملا كاناليزه به ايشان مي رسيد و همين مطلب موجب مي شد كه قائم مقام رهبري مواضعي را اتخاذ نمايند كه ضربات زيادي را به حيثيت نظام وارد مي نمود. به طور مثال ايشان در مخالفت با تصميم به ادامه جنگ گفتند خون جوان هايي كه در اين راه شهيد شده اند هدر رفته است. اين موجب ناراحتي امام شده و ايشان فرمودند شهيدان با خدا معامله كرده و كسي كه با خدا معامله كرده هرگز خونش هدر نرفته است. سيدمهدي هاشمي دستگير و به خيانت هايش اعتراف و اعدام شد ولي آيت الله منتظري كه كاملا در دامن منافقين و افرادي از نهضت آزادي و جبهه ملي افتاده بود به خط انحرافي خود ادامه داد و حضرت امام خميني مجبور به عزل ايشان شدند و چهارمين پل خيانت فرو ريخت.
پل پنجم
چهار پل خيانت ذكر شده در 10 سال دوران رهبري حضرت امام خميني(ره) بنا شده و با درايت حضرت امام(ره) و پشتيباني و هوشياري مردم انقلابي فرو ريخته است. عدم موفقيت در ايجاد اين پل ها رضايت استكبار را اگر چه در آن مقطع مأيوس نمود ولي آنان دست از توطئه و خيانت برنداشتند. لذا برنامه اي دقيق، بلندمدت و مطالعه شده را در اين راه طراحي نمودند تا به نتيجه برسانند حتي اگر نتيجه آن پس از ده ها سال نمايان شود و در اين راه سرمايه گذاري هاي كلاني نمودند. شبكه هاي ماهواره اي تأسيس كردند. اقدام به يارگيري از بين خواص و تحصيل كردگان خارج و داخل نمودند. گروه هاي مخالف جمهوري اسلامي را تقويت نمودند. سالانه بودجه مخصوصي براي براندازي تصويب كردند. به مخالفين جمهوري اسلامي جوايز رنگين دادند و در دانشگاه ها توسط عوامل خود همچون سروش، هادي سمتي، بشرويه و رامين جهانبگلو و غيره كارسازي فكري كردند. لذا به نظر مي رسد پل خيانت پنجم پلي است كه بسيار قوي طراحي شده است. در اجزاي به كار رفته در اين پل خيانت بسياري آگاهانه و ناآگاهانه شركت دارند. منافقين خلق، كمونيست ها، سلطنت طلب ها، رقاصه ها و مطرب هاي فراري هر كدام به نوعي در تركيب اين پل حضور دارند. پايه هاي اصلي پل را بر انتخابات دهم رياست جمهوري زده بودند تا كروبي و موسوي پايه هايش را مستحكم كنند بلكه دشمنان ملت و انقلاب و ولايت فقيه از آن بگذرند و بر آرمان هاي حضرت امام خميني(ره) اركان دين و ولايت فقيه هجوم آورند و كار را يكسره كنند اما نمي دانستند كه اين ملت عهدي ديرينه بسته اند تا قرني ديگر كسي نيايد و شعار «ما اهل ايران نيستيم، علي تنها بماند» را بانگ برآورد.
پي نوشت:
1- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، نامه 61، ص 599
2- صحيفه نور، جلد 15، ص 31

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14