(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 23 بهمن 1389- شماره 19862

دشوار يا ساده
گفت وگو با محمد قهرماني تهيه كننده«خاك و آتش»
خاك، آتش را خاموش مي كند
دست هاي پنهان، توهين آشكار
مرهمي بر بال هاي سيمرغ!؟
گزارشي از آخرين روز همايش هاليووديسم
هاليوود؛ تهديدي عليه تمدن انساني
نكته اي درباره فيلم «برف روي شيرواني داغ»
اي كاش ...



دشوار يا ساده

پژمان كريمي
انقلاب اسلامي، نقطه پايان 2500 سال پادشاهي در سرزمين مان «ايران» بود.
اتفاقي كه مهر اسلام را بر آسمان ميهنمان برافروخت. قوانين الهي را بر ما حاكم كرد و بر اذهان و د ل ها، معرفت خداخواهي و عدالت طلبي و شور معنويت دميد.
انقلاب اسلامي، به هويتمان اشاره گر شد. به ما اعتمادبه نفس داد. ما را عزيز داشت و نزد دل هاي عدالت خواه، در فرامرزها محبوبمان كرد. انقلاب اسلامي مفتخرمان كرد و سبب ساز افتخارمان شد. انقلاب اسلامي مي رود كه به گفتمان قرن معاصر تبديل شود.
انقلاب اسلامي، راه و منزل رستگاري را، روشن، نمايان كرد. انقلاب اسلامي، بر پايه بصيرت شكل گرفت و بصيرتمان هديه داد. انقلاب اسلامي، نقطه كانوني اميد رهايي مظلومان عالم شد. الگويي شد به روز، رسا، مثال زدني!
اما «انقلاب اسلامي»، اين پديده شگرف، اين حادثه تاريخ ساز و اسطوره پرور، در عين بزرگي و صلابت، در عين يگانگي در طول تاريخ پس از صدر اسلام، در عين صلابت، در آينه هنر هفتم، در داخل مرزهاي ايران مظلوم است.
سينما، مؤثرترين ابزار هنري و فرهنگي است.سينماي ايران تا به چه اندازه خود را در برابر تاريخ و آرما ن ها و دستاوردهاي انقلاب اسلامي مسئول ديده و مي بيند؟!در هر سال، انقلاب اسلامي57، چه سهمي در ميان توليدات سينمايي دارد؟!
سينما، چه قدر توانسته است، در انتقال و تبيين ارزشها و دستاوردهاي پديده بي نظير تاريخ سرزمينمان، نقش ايفا كند؟!
آيا ما مي توانيم، با جمع آوري مجموع توليدات سينمايي سه سال اخير نه، پنج سال اخير نه، ده سال اخير، در خصوص واقعه بهمن57، يك جشنواره كوچك- تكرار مي كنم- كوچك سينمايي برگزار كنيم؟!نمي گويم جشنواره اي از فيلم هاي بلند، نمي گويم جشنواره فيلم هاي حرفه اي و نمي گويم تنها جشنواره فيلم هاي 35ميلي متري! زياد زحمت نمي دهم، يك جشنواره در دو بخش فيلم هاي كوتاه و بلند!
روشن است كه با بضاعت فعلي، نمي توانيم جشنواره فيلم هاي انقلاب را برگزار كنيم. چون توليد كم بوده است.چون غفلت شده است! هم سينماگر و هم مسئول، هر دو غفلت كرده اند!
بر آن نيستم كه مي توان به زور هنرمندي را به كار در حوزه سينماي انقلاب واداشت. كاري هم كه سفارشي و با تشويق و وعده صورت گيرد، كار دل نيست و كارگر نيست!
نمي گويم مسئولي را مي توان به زور هشيار كرد. اما دست كم، مي توان فراخوان داد. استعدادهاي متعهد را كشف كرد، حمايت كرد، پرورش داد، راه پيش پاي شان گذاشت.هشيارشان كرد. خيلي دشوار است؟! بله، دشوار است. و بدتر از دشواري اين كه، فكر كنيم نبايد سراغ دشواري رفت! و وقتي به سوي دشواري نمي رويم، هدف مقدس و كارمقدس را به نفع غيرانقلابيون واگذار مي كنيم! و اين چه كار ساده اي است با چه پيامدهاي دشواري.!

 



گفت وگو با محمد قهرماني تهيه كننده«خاك و آتش»
خاك، آتش را خاموش مي كند

ليلا كريمي
فيلم«خاك و آتش» از توليدات مشترك سيما فيلم و موسسه فرهنگي و هنري شهيد آويني به داستان مبارزات مردم سيستان و بلوچستان در برابر استعمار انگليس درسال هاي جنگ جهاني اول مي پردازد.
داستان فيلم «خاك و آتش» به وقايع 90 سال قبل برمي گردد كه انگليسي ها از مسير هندوستان به ايران وارد مي شوند و به بهانه احداث خطوط راه آهن و تلگراف و ... آن منطقه را اشغال مي كنند اما جي اند و يارانش به رهبري ملافقير علي در برابر كلنل و افرادش ايستادگي مي كند تا اينكه...
اين فيلم با خط داستاني جديدي با موضوع مقاومت و دفاع دربرابر اشغالگران درجشنواره امسال حضور دارد و به نوعي درحيطه فيلم هاي دفاع مقدس جاي دارد. به همين مناسبت با محمد قهرماني، مديرعامل موسسه فرهنگي و هنري شهيد آويني كه تهيه كنندگي اين فيلم سينمايي را برعهده دارد گفت و گوي كوتاهي انجام داده ايم.
¤¤¤
- داستان فيلم «خاك و آتش» به وقايع حدود 90 سال پيش يعني جنگ جهاني اول برمي گردد؛ چه هدفي از ساخت اين فيلم داشتيد؟
¤ براي ساخت فيلم دو هدف اصلي را دنبال مي كرديم كه تاريخ يك ملت و سرگذشتي كه بر آن گذشته است را به نوعي بيان كنيم. دوران بعداز جنگ جهاني اول و دوم، ضعف دولت و حكام قديم و دخالت كشورهاي خارجي را مي خواستيم به نمايش بگذاريم. كشورهاي خارجي هر موقع كه اراده مي كردند بخشي از ايران را اشغال مي كردند. در آن دوران روس و انگليس كشور ايران را به دو قسمت شمال و جنوب تقسيم كرده بودند في الواقع با توجه به تصرف هندوستان- پاكستان آن زمان جزو هندوستان بود- از مسير پاكستان، خليج فارس و درياي عمان به سيستان و بلوچستان وارد مي شوند نه براي عمران و آباداني ايران بلكه به اين بهانه به خاك ايران دست درازي مي كنند. به هرحال اين تاريخ كشور بود و به اين صورت تبديل به فيلم شد.
هدف ديگر اين كه معمولا از اقوام ايراني چهره خوبي به تصوير كشيده نشده است...
- پس هدف دوم شما نشان دادن تصوير واقعي اين قوم بوده است؟
¤ در واقع ما مي خواستيم واقعيتي از اين قوم را نشان دهيم؛ آن تصويري كه قبلا از اين قوم نشان داده شده بود، تصوير غلطي بوده است.
دراين فيلم چهره واقعي اين مردم؛ نجيب و شريف و غيرت مند و مبارز نشان داده شده است. به هرحال در فيلم «خاك و آتش» فردي به نام «جي اند» در زماني كه سيستان و بلوچستان در اشغال انگليس بوده است به مبارزه برمي خيزد. «جي اند» با هدفي مقدس بود و تحت رهبري يك روحاني شيعه در مقابل اشغالگران قيام و آنان را متحمل خسارات سنگيني مي كند.
- در يكي از مصاحبه هايتان عنوان كرديد؛ «ساخت فيلم خاك و آتش يكي از دغدغه هاي مؤسسه فرهنگي هنري شهيد آويني است.» اين چه دغدغه اي بود؟
¤ اين دغدغه به يك معنايي از شهيد بزرگوار سرلشكر شوشتري به مؤسسه پيشنهاد داده شد. در ملاقاتي كه با سرلشكر شهيد داشتيم، عنوان كردند درهر استاني كه مي رويم، حضور يك اسطوره و الگويي هست. در استان سيستان و بلوچستان بالاخره يك «جي اند» نامي بوده است كه در مقابل اشغالگران انگليسي مبارزه كرده است؛ چرا شما در رابطه با اين مبارز يك كار فرهنگي انجام نمي دهيد؟ در نتيجه اين دغدغه سرلشكر شهيد؛ دغدغه ما هم شد. بدين لحاظ سعي كرديم توجه سيما فيلم را به توليد اين فيلم جلب كنيم و سپاه پاسداران استان سيستان و بلوچستان كمك هايي را براي ساخت فيلم انجام دادند تا در نتيجه «خاك و آتش» ساخته شد.در واقع شهيد شوشتري و مسئولين سپاه در استان عمدتا دنبال اين بودند كه شجاعت ها و جسارت هايي كه در استان سيستان و بلوچستان از قديم الايام وجود داشته است، جهت هاي خوب آن بيان شود. زيبايي هاي زيادي از مردمان پاك و نجيب سيستان و بلوچستان وجود دارد كه بايد عنوان و بازنمايي شود.
- عده اي مدعي اند سينماي دفاع مقدس روبه افول است؛ نظر شما چيست؟
¤ چراغ فروزان دوران دفاع مقدس و ارزش هاي آن و زيبايي هايش به هيچ وجه افول نمي كند. اگر كسي بتواند زيبايي ها، شهامت ها، شجاعت ها و ايثارگري ها و حركت در مسير خواست الهي و انجام وظيفه شرعي را از حادثه عاشورا بگيرد؛ از دوران دفاع مقدس هم مي تواند.
تمام خصلت هايي كه در عاشورا نمود پيدا كرده است؛ در دوران دفاع مقدس هم ظهور و بروز داشته است.
اگر در مورد اين واقعه عظيم دفاع مقدس فيلم سازي نشود؛ بازهم مي توان گفت دفاع مقدس همچنان به عنوان يك واقعه عظيم در ذهن ها مي ماند؟
¤ آيندگان به توليد و ساخت فيلم هاي دفاع مقدس مي پردازند. نساختن اين نوع فيلم ها روسياهي اش براي ما مي ماند كه حركت درستي در اين مسير نكرده ايم.
من متأسفم براي كساني كه فيلم دفاع مقدس مي سازند؛ داستان هايي تخيلي را پرورش مي دهند، كه هيچ كدام از آنها در دوران دفاع مقدس رخ نداده است. يا يك نمونه از اتفاقي كه در طول هشت ساله جنگ اتفاق افتاده است؛ دست آويز فيلم سازي مي كنند و به همه فيلم هاي دفاع مقدسي تعميم مي دهند. مثلاً زشتي هاي جنگ را بيان مي كنند.
جنگ هشت ساله ما، به قدري زيبايي داشته است كه قابل وصف و به تصوير كشيدن نيست .ولي يك عده كج فهم تنها نقاط ضعف را بزرگ مي كنند؛ متأسفانه در جشنواره امسال شاهد فيلمي بوديم كه جوانان دفاع مقدس را معتاد، لات و... به تصوير كشيده است. اين حرف ها اصلاً مطرح نيست. منظورم فيلم سيزده 59 است كه از نظر موسيقي، صدا و تكنيك و فيلم برداري و... خوب بود اما در محتوا؛ متأسفانه به واقعيت نزديك نبود.
ممكن است يك مورد و در سطح يك رزمنده اتفاق افتاده باشد اما در اين فيلم نشان مي دهد كه يك فرمانده به مدت 20 سال روي تخت بيمارستان افتاده است و كسي از نظام جوياي حال او نشده است، كجاي جنگ هشت ساله چنين اتفاقي افتاده است؛ چرا در فيلم دروغ پردازي مي كنند!
من سراغ دارم يك رزمنده معمولي را هم بنياد شهيد و حتي مقام معظم رهبري توجه و عنايت دارند. اما در اين فيلم نشان مي دهد، يك فرمانده بعد از 20 سال به هوش مي آيد و يك نفر از نظام بر بالين اين فرمانده نرفته است. نشان مي دهد كه دوستان و رفقايي كه معتاد و مارگير و... هستند به ديدن او مي روند.
- اين فيلم در واقع سياه نمايي نسبت به دفاع مقدس است؟
¤ متأسفانه محتوا سياه بود. بايد گفت در جنگ هشت ساله اين سياهي وجود نداشته كه سياه نمايي صورت بگيرد. ممكن است اين اتفاق براي يك رزمنده به وجود آمده و براي درمان رفته باشد و معتاد بشود. آيا همه طيف بچه هاي رزمنده كه زير نظر يك فرمانده مي جنگيدند، مشكل دار هستند و كسي هم كه كارخانه دار شده است؛ دوستان قبلي اش را تحويل نمي گيرد؟ اين واقعيت جامعه نيست . متأسفم كه يك چنين فيلم هايي به جشنواره راه پيدا مي كند.
- ويژگي فيلم هايي كه در ژانر مقاومت با توجه به مقطع زماني و تحولات روز ساخته مي شود، بايد چگونه باشد؟
¤ ما مقاومت را در واقع بايستي در دفاع مقدس محدود و تعريف نكنيم. يك طيف وسيعي از مقاومت وجود دارد كه بايستي به آن پرداخته شود.
با توجه به وضعيت فعلي كه شما به آن اشاره داشتيد؛ ما در شرايطي هستيم كه در زمينه علمي و صنعتي و نظامي و... دستاوردهاي بسياري داشته ايم. اين موارد بر چه اساسي به وجود آمده است؛ آيا به جز «مقاومت» است؟! چرا به اين موارد نمي پردازيم! سهم هنرمندان ما از اين همه دستاورد چه بوده است؟ چرا در اين حوزه ورود پيدا نمي كنند؟ يا پيروزي هاي شگرفي كه در عرصه ديپلماسي داشته ايم و يا مقاومت هاي مردم تونس و مصر و الجزاير و... همه اين موارد از مقاومت مردم ايران نشأت مي گيرد، نبايد اين موضوعات را ناديده گرفته شود و همه اين موارد قابليت آمدن به صحنه هنر هفتم را دارد. صحنه مقاومت صحنه وسيعي است. تا حق و باطل است؛ مقاومت هست و بايد به اين مقاومت ادامه دهيم و پيرامون آن هنرمندان بايد كار كنند تا از اين قافله عقب نمانند.

 



دست هاي پنهان، توهين آشكار

آرش فهيم
در نيمه اول بيست و نهمين دوره جشنواره فيلم فجر، حواشي بر متن غلبه پيدا كرد. از يك طرف، فيلم هايي كه مي توان به آنها اميد داشت، هنوز درحال گذراندن مراحل فني خود هستند و نمايش شان به واپسين روزهاي جشنواره موكول شده است و از طرف ديگر، به روي پرده آمدن چند فيلم بحث برانگيز، جنجالي- اما به شدت ضعيف- حاشيه جشنواره را پررنگ تر كرده است.
پس از تحمل جديدترين فيلم خانم نيكي كريمي كه با انتقاد همه نگاه ها و سليقه ها مواجه شد، «فرزند صبح» بهروز افخمي نيز مسئله ساز شد. با گذشت چند روز از نمايش اين فيلم در مركز جشنواره، هنوز هم يكي از موضوعات مهم خبرگزاري ها، سايت ها و روزنامه هاست.
اما آنچه درميان اين هياهوها و جنجال ها مغفول ماند، علت ها، عوامل ورود اين فيلم به جشنواره، آن هم در بخش مسابقه بود. مهدي مسعودشاهي، مديرمحترم، دلسوز و زحمتكش جشنواره فجر در واكنش به اين اتفاق جواب جالبي داده است. (آقاي مسعود شاهي به ارائه پاسخ هاي جالب مشهور است). او به خبرگزاري ايسنا گفته كه به احترام امام(ره) و سرمايه گذار اين فيلم -كه يك نهاد مدعي حفظ آثار امام است- ما اين فيلم را به نمايش گذاشتيم تا خود مردم و مخاطبان به قضاوت درباره اين فيلم بپردازند... اما مسئله اين است كه اصلا ورود يك فيلم به جشنواره...، به خصوص در بخش مسابقه، به قضاوت مردم ربطي ندارد بلكه اين قضاوت و رأي هيئت انتخاب است كه تكليف ورود يا عدم ورود و راه يابي آثار به بخش هاي گوناگون را مشخص مي كند. عمق فاجعه همين جاست كه چرا هيئت انتخاب جشنواره فيلم فجر امسال كه بخش اعظم آن را مسئولان محترم معاونت سينمايي تشكيل داده اند، به ورود اين اثر مبتديانه و سطح پايين به بخش مسابقه تن دادند؟ هر بيننده عامي هم با تماشاي سكانس هاي اوليه «فرزند صبح» به ضعف و كيفيت هنري و محتوايي اين فيلم پي خواهدبرد (به همين دليل نيز در همان دقايق نخستين نمايش فيلم، بخشي از تماشاگران محل نمايش فيلم را ترك كردند). بله مي توانيم بگوييم در اكران عمومي، مردم قضاوت خواهندكرد و مثلا از تماشاي آن خودداري خواهندكرد، اما راه دادن يك فيلم به بخش مسابقه جشنواره فجر كه در اصل مهمترين محل تجلي قابليت ها و توانايي هاي سينماي ايران است، يعني اعتباربخشيدن به آن. اما اعتباربخشي به يك فيلم، درمقابل ضربه زدن به احترام يك جشنواره، آن هم جشنواره اي كه يك همايش ملي محسوب مي شود و مناسبتش پاسداشت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي است. هدف از پرداختن به مسئله عجيب «فرزند صبح» در بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر نبايد فقط به خود اين فيلم محدود شود، بلكه نحوه ورود آن به اصلي ترين ميدان اين جشنواره نيز مي تواند به آسيب شناسي بخشي از جشنواره فيلم فجر منجر شود.
متاسفانه وجود برخي نقاط ضعف مثل حوادثي چون نمايش «فرزند صبح» به جشنواره ضربه مي زند. از كنار اين گونه رخدادها نمي توان به سادگي گذشت. هرنگاه دلسوز و آرمانگرايي، در كنار ذكر نقاط قوت و قدرت جشنواره فجر، مجبور است كه به اين گونه كاستي ها هم اشاره كند. وگرنه هرسال شاهد تكرار اين گونه مسائل دراين جشنواره مهم و بزرگ خواهيم بود.
دوهفته پيش در يادداشتي درهمين صفحه نوشتم كه حضور مديران دولتي در هيئت انتخاب جشنواره ها آسيب زا است، نه به اين دليل كه اين افراد دولتي هستند، بلكه به اين سبب كه آنها ملاحظه پذير و محافظه كار عمل مي كنند. حالا مي توانيم «فرزند صبح» را به عنوان يكي از نتايج اين مسئله ببينيم.
همان طور كه گفتم يك فرد عادي كه آشنايي چنداني با سينما هم ندارد، در همان دقايق اوليه متوجه مي شود كه «فرزند صبح» چه قدر كار ضعيفي است. با اين وصف، غيرمنطقي است كه بگوييم، اعضاي هيئت انتخاب جشنواره فيلم فجر نتوانسته اند ضعف و پيش پا افتادگي اين فيلم را تشخيص دهند. بنابراين هيچ نتيجه اي جز اين نمي توانيم بگيريم كه دست ها و ملاحظاتي پنهان باعث شده اند كه اين اثر سطح پايين به سطح بالاترين ميدان مسابقه سينمايي كشورمان راه يابد. كافي است به برخي اتفاقات توجه كنيم. مثل اين اتفاق كه زمان نمايش اين فيلم از ساعات مياني روز به شب و مابين دو فيلم پربيننده منتقل شد. يعني به وضوح آشكار است كه خواسته اند فيلم، تماشاگر بيشتري داشته باشد. همچنين در بولتن روزانه جشنواره- كه هر سال كيفيت و قوت آن نزول پيدا مي كند- براي آن تبليغ شد و گزارش ويژه اي را منتشر كردند.
اين گونه اتفاقات البته منشأ و زمينه ديگري دارد و آن عدم تبيين و تعريف يك استراتژي و چارچوب هويتمند و انقلابي براي اين جشنواره است. وگرنه، هيچ گاه فيلم هايي چون «فرزند صبح»، «سوت پايان»، «صد سال به اين سال ها»، «آتشكار» و... كه توهين به مخاطب و فرهنگ ايراني هستند، در اين جشنواره جولان خودنمايي نمي يافتند. اين اتفاقات نشانه سرگرداني است. درست مثل نامه يكي از فيلم سازان كه براي ورود فيلمش به جشنواره فجر، شرط و شروط تعيين كرده بود!اين درحالي است كه معمولا اين جشنواره ها هستند كه بايد براساس ملاك هاي هدف خود براي حضور فيلم ها شرط و شروط بگذارند.
بخشي از اين مشكلات به اين دليل است كه جشنواره فيلم فجر «هويت» متعين و تعريف شده اي ندارد. به عبارت بهتر هنوز هم چرايي آن معلوم نشده و به همين دليل چگونگي برگزاري آن دچار سرگرداني است. جشنواره فيلم فجر به جاي تعريف، همواره تعارف داشته است! در نتيجه اين كه تا براي چرايي برگزاري جشنواره فيلم فجر پاسخ روشن و چشم انداز راهنمايي نيابيم، در چگونگي برگزاري آن با چالش و فراز و نشيب مواجه خواهيم بود. اگر در پي آن هستيم كه طرحي نو در سينماي ايران دراندازيم- كه حتما هستيم- بايد تعارف ها را كنار بگذاريم؛ محافظه كاري و انفعال، عامل ركود و مرداب شدن فرهنگ است. با تعريفي تازه و خلاف عادت مرسوم از جشنواره فيلم فجر مي توانيم سينمايي ديگر را خلق كنيم.
بعد از تحرير:
بهروز افخمي در نامه ها و مصاحبه هايش به طور دائم تأكيد مي كند كه كارگردان فيلم «فرزند صبح» نيست و نسخه نهايي فيلم بدون رضايت او به جشنواره آمده و... آنچه افخمي به آن اعتراض دارد و كار خودش نمي داند، به تدوين، ميكس و دوبله اثر محدود مي شود. اما فيلمنامه اثر، پلان هايي كه تصويربرداري شده اند و نحوه نقش آفريني بازيگران با كارگرداني افخمي شكل گرفته اند. فيلمي كه با نام «فرزند صبح» ديديم، حتي با تدوين و صداگذاري مجدد نيز در شأن امام خميني(ره) نخواهد بود. اشكال از جاي ديگري است... بماند!

 



مرهمي بر بال هاي سيمرغ!؟

بهنام اسماعيلي
فجر نامي خاطره انگيز است. افتخاري بزرگ بر سينه ملت ايران؛ حماسه اي جاودان، با تأثير فراوان در جهان اسلام و دنياي استكباري غرب، كه دشمنان را به تكاپو براي شيطنت و آزاديخواهان جهان را به تفكر وا داشته است. در كنار فجر انقلاب، سينماي ايران نيز تولدي دوباره را تجربه نمود. تحولي كه در اوايل انقلاب با توليد چندين فيلم سينمايي خوب همراه بود. گويي فيلمنامه از عمق جان نوشته مي شد و بازيگر با تمام وجود آن را اجرا مي كرد. همه چيز رنگ و بوي فجر انقلاب را مي داد. همه جور ديگري مي نگريستند. انگار همه تجربه كرده بودند و براي به ميراث گذاشتن آن تجربه، مي ساختند و نقش آفريني مي كردند. در آن ايام، فيلم ها نشان دهنده ظلم شاهنشاهي بود و غيرت ايراني؛ گواه از مردماني بود كه در هر شغل و حرفه اي همه تنها با يك هدف مبارزه مي كردند و آن هم انقلاب بود و نابودي رژيم ستم شاهي.
امروزه با گذشت سال ها از انقلاب و در يادمان همان ايام، سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر كه هر ساله ميزبان فيلم هاي متعددي است بال گشودن بر مي گيرد. فيلم هايي كه هر كدام با موضوع و قالبي مي آيند. اما در اين آثار چند اثر مي يابيم كه در خور انقلاب باشد و همانند سينماي اوايل انقلاب، بتواند سفير حماسه فجر باشد. از آثار فاخري صحبت مي كنم كه هر كدام در ايام فرخنده دهه فجر، بارها و بارها از شبكه هاي مختلف سيماي جمهوري اسلامي پخش شده است تا نسل جديد را با آنچه اتفاق افتاده، آشناتر نمايد.
انگار تنها برخي از همان فيلمهاي سينمايي دهه60 روايت كننده فجر انقلاب اسلامي ايران است. آيا با نگاهي به جشنواره فيلم فجر، مي توانيم چند فيلمي بيابيم كه با همان حال و هوا ساخته شده باشد؟ و آيا بازيگري مي يابيم كه با همان نگاه و تعهد، بازي كرده باشد؟! چرا بايد اجازه دهيم سينماي غرب و كمپاني هايي همچون هاليوود كه اسير دست صهيونيسم بين الملل است و چرخانندگان آن با تفكرات خاص خود، بتوانند هنرپيشگان ايراني را بفريبند و به جهت نقش آفريني در فيلم هاي سينمايي سر تا پا ابتذال غرب به آمريكا دعوت كنند و سپس با تبليغاتي كه جنبه هاي سياسي و رواني در آن نهفته است لباس هاي مبتذل بر تن اين هنرپيشگان كنند و با آنها عكس هاي آنچناني بگيرند و با طرق مختلف از اينترنت گرفته تا شبكه هاي ماهواره اي لس آنجلسي پخش نمايند؟! در اين سوي قضيه هم دانسته يا ندانسته به اين هنرپيشگان دلباخته فرنگ اجازه دهيم تا با بازگشت به كشور، باز هم در سينما و تلويزيون كشورمان به ايفاي نقش مشغول باشند. آيا نبايد با وجود اين كه مي دانيم امروز دشمن از طريق جنگ رسانه اي و با ابزارهايي كه صنعت سينما در اختيارش قرار مي دهد به ما حمله ور مي شود، به مقابله با او بپردازيم؟! چرا اجازه مي دهيم با توليد برخي فيلم ها و با استفاده از هنرپيشگان شناخته شده كشور خودمان دشمن به ما شبيخون بزند. در سال هاي گذشته فيلم هاي ضدايراني از قبيل بدون دخترم هرگز، سنگسار ثريا، افشاگر، اسكندر، سريانا، خانه اي از شن و مه، كشتي گير، دوبي و هواپيماي 103 به نمايش درآمد و توليد 30فيلم ضدايراني ديگر در دستور كار هاليوود قرار گرفته است. متاسفانه به دليل اظهارات نادرست و غيرواقعي يكي از كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري مبني بر شكنجه و تجاوز در بازداشتگاه ها و زندان ها در حوادث پس از انتخابات دو فيلم تاكسي بهشتي ها و ايران زندان براساس همان اظهارات توليد شده و به نمايش درآمده است. با نگاهي خاص به سينماي هاليوود درمي يابيم كه بيش از 50درصد از پرفروش ترين فيلم هاي هاليوود، به موضوع ضداسلامي و آخرالزماني اختصاص دارد. بايد بدانيم هيچ فيلمي در هاليوود بدون هدف و برنامه ريزي ساخته نمي شود و نظام مديريتي حاكم بر پروژه هاي تصويري آمريكا به طور خاص و غرب به طور عام، با استفاده از اتاق هاي فكر، تعيين مي كنند كه كدام سوژه و كدام مفاهيم بايد دستمايه كار تصويري قرار بگيرد. بياييم كمي با خود روراست باشيم و تفكري كه برپايه آن جشنواره فيلم فجر بنيان گذاشته شد را دريابيم. جشنواره اي كه يك فرصت بسيار مناسب در اختيار سينماي كشور قرار مي دهد تا ظرفيت هاي خود را بشناسد و در كمبود نقايص همت بگمارد. سينمايي كه بتواند سفير و مبلغ فرهنگ ايراني و اسلامي ميهن عزيزمان ايران باشد.

 



گزارشي از آخرين روز همايش هاليووديسم
هاليوود؛ تهديدي عليه تمدن انساني

آخرين روز همايش «هاليووديسم» با حضور مهمانان خارجي بيست ونهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر در محل برگزاري اين جشنواره برپا شد. در اين روز، دو نشست برگزار شد؛ موضوع نشست اول «هاليوود و ايران هراسي و اسلام هراسي» و نشست دوم با موضوع «هاليوود و سبك زندگي» برگزار شد.
هجوم به تمدن ها
هرماس سيلر از سريلانكا گفت: هاليوود گروه هاي مختلف از جمله مسلمانان را هدف قرار مي دهد و عليه اين گروه ها جنگ به راه مي اندازد. اين روشي است كه دنياي غرب پيش گرفته و مسيرش را ادامه مي دهد.
وي افزود: در فيلم هاي هاليوودي از طريق پرداختن به مقوله هاي جاسوسي و تروريسم، فرهنگ و ايدئولوژي آمريكايي تحميل مي شود.
اين هنرمند ادامه داد: هاليوود از عناصر جديد بهره مي گيرد و فيلم هاي اكشن بسياري در زمينه تروريسم مي سازد و خشونت را از اين طريق به مخاطب انتقال مي دهد.
در ادامه اين نشست احمد سون از تركيه به ترويج فرهنگ و تفكر سكولاريسم در فيلم هاي هاليوودي اشاره كرد و توضيح داد: هاليوود با استفاده از تكنولوژي و بهره بردن از فيلمسازان، تفكرات سكولاريستي را در فيلم هايش رواج مي دهد. فيلم هاي توليد شده در هاليوود از ارزش و محتوا تهي است؛ اكشن زيادي در آنها ديده مي شود و روح انساني و شعور در آن وجود ندارد، چون ارزش به انسان منتقل نمي شود.
وي در ادامه گفت: هاليوود نگاه ابراهيمي را از بين برده است. در واقع به نوعي، نگاه عرفاني در آن ديده نمي شود. هاليوود نگاه سكولار و غيرانساني را رواج مي دهد كه فاقد مغز و تهي است. امروزه هر آنچه هاليوود انجام داده است، جهت از بين بردن ارزش هاي انساني است.
دكتر فؤاد ايزدي از ايران نيز در اين نشست سخنراني كرد و درباره اسلام هراسي در رسانه هاي آمريكايي گفت: در رسانه هاي آمريكايي تصوير اسلام به گونه اي ارايه مي شود كه اين دين هيچ گونه وجه اشتراكي با فرهنگ و ايدئولوژي مذاهب ديگر ندارد. هاليوود سعي مي كند ارزش ها و فرهنگ شرقي را شيطاني و پست تر و پايين تر از ارزش هاي غربي نشان دهد.
قلي اف از تركيه نيز در ادامه همايش به صهيونيسم اشاره كرد و گفت: همانطور كه جسم انسان دچار آسيب و بيماري مي شود، انسانيت و روح هم دچار بيماري مي شود. صهيونيسم باعث بيماري و آسيب هاي روحي براي بشريت و يك بيماري عليه كشورهاي مسلمان است.
وي افزود: غربي ها به گونه اي در رسانه ها و آثارشان عمل مي كنند كه مسلمانان را وحشي جلوه دهند.
اين هنرمند ترك تصريح كرد: هاليوود كارخانه روياهاي شيرين است كه يك تفكر ماشيني و بي ارزش را رواج مي دهد.
تيري ميسان از فرانسه به مسير فيلمسازي و اهداف هاليوود اشاره كرد و گفت: ما با مسيري كه هاليوود در پيش گرفته و پيامي كه به مخاطب القاء مي كند مشكل داريم. كشورهاي غربي صنعت سينماي خود را از دست داده اند و تنها از محصولات هاليوودي استفاده مي كنند. اين موضوعي است كه امروز با آن مواجه هستيم، چگونه مي توان فيلمي ساخت با پروداكشن گسترده و عظيم درحالي كه از تجهيزات پنتاگون بهره نبرد! ما بايد ابتدا آسيب شناسي كنيم و تحليل و رمزگشايي كنيم تا بتوانيم راه مقابله را بيابيم.
سميرا بن تركي عزيزي در پايان جلسه به تهاجم هاليوود به تمدن و تاريخ غني اسلام اشاره كرد و گفت: اگر بمب اتم يك بار ژاپن را از بين برد فيلم هاي هاليوود به تدريج عمل مي كند و مانند راديواكتيو همه جا پراكنده شده و مي خواهد تمدن و اسلام را از بين مي برد. اين تبليغات آمريكايي است كه در صدد است تمدن و تاريخ غني اسلام را از بين ببرد.
وي افزود: مأموريت هاليوود به گونه اي تعريف شده كه ميراث مسلمانان و اعراب را از بين ببرند و از مسلمانان تصويري مخدوش، مخرب و وحشي به جهانيان ارايه مي دهند.
او تصريح كرد: هاليوود با آثارش ذهن، فرهنگ و تاريخ ما را مستعمره خود قرار مي دهد.
وي در ادامه توضيح داد: هاليوود در تلاش است تا اسلام را به گونه اي به تصوير كشد كه نشان دهد اسلام با دنياي مدرن سازگاري ندارد و تصويري شيطاني از اسلام را تبليغ كند. رسانه ها و هاليوود در يك زاويه قرار دارند و به گونه اي عمل مي كنند كه حتي اسلام در دانشگاه هاي آمريكا نيز نبايد مورد مطالعه قرار گيرد.
هاليوود و سبك زندگي
نشست چهارم همايش هاليووديسم با موضوع «هاليوود و سبك زندگي» برگزار شد.
ژولين تي از فرانسه در ابتدا به اشاعه فرهنگ اومانيستي در هاليوود اشاره كرد و گفت: فرهنگ اومانيستي در محصولات هاليوود به وفور ديده مي شود. آنها تلاش مي كنند تا مادي گرايي را تبليغ و ترويج كنند و تعلقات انسان را به مذهب، فرهنگ، هنر و وطن از بين ببرند و انساني بي هويت و پوچ پرورش دهند.
كلوديو موفا در ادامه به صهيونيسم و فرهنگ و مبناي تاريخي جعلي اش اشاره كرد و گفت: صهيونيسم با استفاده از صنعت سينما تلاش مي كند تا تمدن و تاريخي جعلي براي خود ايجاد كند و در هر فيلم يا انيميشني كه مي سازند به نوعي اعراب و مسلمانان را انسان هايي وحشي و فاقد ارزش هاي انساني معرفي مي كنند. در فيلم «اينديانا جونز» ما شاهد هستيم كه يك آمريكايي هوشمند به هر سختي و مشقتي تن مي دهد تا به كسب علم و دانش بپردازد. آنها حتي به نفع يهود، مسيحيت را كوچك و خوار مي كنند. سينماي امروز هاليوود شكل جديدي از استعمارگري است.

 



نكته اي درباره فيلم «برف روي شيرواني داغ»
اي كاش ...

محمد مهدي خالقي
كاش درسينماي ايران هركسي درجاي خود قرارداشت.اكشن ساز اكشن اش را مي ساخت و شبه روشنفكر، تراوشات دروني اش را-البته با پول خودش نه بيت المال- اما وقتي جاي همه چيز عوض مي شود و يك فيلم ساز كاسب كار هوس ساخت فيلم به اصطلاح معناگرا به سرش بزند، نتيجه فاجعه آن «برف روي شيرواني داغ» خواهد شد. كاش آقاي كريمي همان تم «امشب شب مهتابه» را ادامه مي داد. آنجا لااقل عشق يك پدر و فرزند كه درسينماي ايران حكم كيميا را دارد تصوير شده بود.
فيلم بدون قصه است. عده اي از شاگردان استاد چپ سابق و توبه كار امروز بعد از مرگش دور جنازه جمع مي شوند. قصه بيش از اين پيش نمي رود و بقيه فيلم فلاش بك هاي خسته كننده اي است كه قرار بوده به تماشاگر بقبولاند استاد خواب نما و اهل كرامت شده و نشانه هاي اين دين دار شدن، كمي سكوت و تفكر است و بيماري و آش رشته و يك كتاب دعاي محتوم و كمي كار خيريه! سرنوشت سينماي شبه معناگرا كه مي خواست دين كامل را به چند بخش كم خطر تقسيم كند و خود را درسايه آن پنهان كند، بايد هم اين بشود.
البته با دقت بيشتر در فيلم مي فهميم اين استاد خواب نما مي تواند نمونه اي درست از هنرمندان شبه روشنفكر اين سرزمين باشد. آنها كه ذات هنر را در قطع رابطه با دين معني مي كردند.
همه اين ها به كنار، هرچه فكر كرديم، فلسفه سوزاندن جسد را نفهميديم. چند نفر از دوستان منتقد چيزهايي مي گفتند كه بماند...

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14