(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 26 بهمن 1389- شماره 19865

يك برنامه تلويزيوني مكتوب-4
گزارشي از نشست فيلم«33روز» در جشنواره فجر
روايت آنان كه ايستادند
روز آسماني جشنواره
مهمان فرانسوي جشنواره فيلم فجر: فعاليت هنري در فرانسه دشوار است
نگاهي به فيلم «33روز» تراز جديد در سينماي مقاومت
كارگردان آسمان هشتم: ساخت اين فيلم را مديون شورجه هستم



يك برنامه تلويزيوني مكتوب-4

با اجراي فريدون شيباني
[پـس از پخش تيتراژ آغازين،تصوير استوديويي را مي بينيم كه مجري پشت ميزش درحال شانه كردن موهاي خود است، دوربين ناگهان او را نشان مي دهد و او دارد به اطراف نگاه مي كند.فرياد ضعيفي از گوشه صحنه به گوش مي رسد: روآنتن ايم، برو...
مجري: به نام خداوند جان و خرد... مشكل سينماي امروز ما نقد است؛ نقد و منتقد گويا دراين روزهاي سينما جايي ندارند و طرفدارانش اندك اند... هياهوهاي بسياري پس از پخش برنامه هاي ويژه ما دربرخي رسانه ها به پا مي شود كه ما مي دانيم از كجاها خط مي گيرند؛ امشب برنامه فوق العاده اي براتون تدارك ديديم و پاسخ مردم به برخي نقدهاي بي اساسي كه به نظرم دارد اين روزها و البته اين شب ها سينماي ما را مي جود... با ما همراه باشيد؛ با ما و برنامه خودتان همراه باشيد؛ هيچ كس تنها نيست؛ حتي ما. سينما عرصه اي براي دور هم بودن است؛ و ما اينجا درتلويزيون دور هم هستيم...
[تيزري پخش مي شود و در قسمتي از تيزر به اعتراض يكي از كارگردان ها به هيئت داوران جشنواره اشاره مي شود...]
مجري: من قبل از اينكه سوال چيز امشب رو بخونم، يه توضيح بدم كه ما در هيچ قسمتي از اين برنامه هيچ منظور خاصي درباره هيچ مسئول و هيچ مسئوليت و حتي هيچ دستگاهي نداريم و هدفمان تنها و تنها حمايت از سينماست... و شما هم مي دانيد كه سينما، سينماست... اعتراض هم در همه جاي دنيا وجود داشته ... [ سرو صداهايي توي گوشي مجري به گوش مي رسد]آره...آره... اين اعتراض ها هم به نوعي تلاش براي جلب توجه داوران به يك فيلم خاصه و جوسازي براي اكران فيلم... [بازهم سرو صداهايي توي گوشي مجري...]آره... آره... ما خودمون ختم روزگاريم اين ترفندها برامون نخ نما شده.
اما سوال امشب: برنامه ما چقدر درپيشبرد و تعالي سينماي ايران موفق بوده و هست؟ گزينه الف: خيلي، گزينه ب:اين هوا!گزينه جيم: اووووف. گزينه دال: در وصف نيايد.
پاسخهاتونو روبه شماره پيامك برنامه بفرستين. ضمنا از اينكه ركورد بازديد سايت ما رو هم شكستين ممنونيم؛ 11هزار نفر از سايت ما بازديد كردن كه ممنون،[صداي ضعيفي از ته استوديو به گوش مي رسد]... آره... آره... تازه اين اولشه... ما قرار گذاشتيم بعد از جشنواره هم هفته اي سه شب خدمت شما باشيم از بس درخواست هاي مردمي زياده. من از پخش وقت اضافي مي خوام چون برنامه امشب خيلي مردميه و خيلي فوق العاده اس.
يه گزارش ببينيم و برگرديم...[آماده نيس... آماده نيس!] خيلي خب... گويا آماده نيس... من به جاش اولين چيزي كه رسيده روبخونم. گزينه الف: 97درصد، گزينه ب: 19درصد.گزينه جيم: 25درصدو گزينه دال: 103درصد.
گزارش آماده اس با هم مي بينيم...
نريشن: تريبون هشت؛ فضايي براي تضارب آراء... هر چه درنظر داريد با ما در ميان بگذاريد... نظر شما درباره برنامه ما چيست و چرا برخي سودجويان عرصه هنر يا به برنامه ما محل نمي گذارند و يا آن را به باد انتقاد مي گيرند؟
جواني ژوليده: برنامه تون حرف نداره. اونايي كه برنامه رو مي گيرن زير باد نقد، هيچي از سينما نمي دونن ولي شما استوار به راهتان ادامه بدين چرا كه شما خيلي كارتون درسته و حق با شماست.
برنامه هاتون هم خيلي خوبه...
يك دختر جوان: من فقط مي تونم بگم من از زماني كه برنامه شما شروع شد، عاشق سينما شدم، واقعا جاي برنامه شما درتلويزيون خالي بود؛ ممنون از آقاي ضرغامي كه اين قدر زحمت مي كشن.
مردي ميانسال: برنامه تون رو من خيلي دوست دارم، هركي نبينه از دست داده. بويژه بخشي كه بازيگراي قديمي رو ميارين. ما خيلي خوشحال مي شيم كه سراغ اونا رو مي گيرين. از قديم هم گفتن قطار درحال حركت رو پنچرمي كنن. يعني برنامه شما گرفته كه براش حاشيه درست مي كنن...
يك پسر 14ساله: من عاشق برنامه تونم. خيلي برنامه خوب و آموزنده ايه و هر كي كه تحويلش نمي گيره يا براش پاپوش درست مي كنه به خاطر حسوديه... من مي دونم كه همه دارن به آقاي جيراني حسودي مي كنن. ايني كه مي گن برخي... به اين برنامه خط ميدن به نظرم غلطه و اصلا اينطوري نيست.
دختري 11ساله: مستقل بودن تنها گناه برنامه شماست. اينكه به هيشكي باج نمي دين، باعث شده شما رو اذيت كنن... من واقعا تا نزديك سحر مي شينم و برنامه تون رو مي بينم...
[موسيقي پخش مي شود]
مجري: من از همه اين سينما دوستان سپاسگزارم... ما بايد بدونيم كه مردم بزرگ ترين اساتيد و منتقدان و كارشناس ما هستند، و البته ما از هر نقدي استقبال مي كنيم...

 



گزارشي از نشست فيلم«33روز» در جشنواره فجر
روايت آنان كه ايستادند

علي برزگر پيشوا
فيلم «33روز» در هشتمين روز از بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر اكران شد. اين اتفاق يك رويداد مهم محسوب مي شود. زيرا فيلم جديد جمال شورجه، نخستين فيلم بلند سينمايي داستاني با موضوع جنگ سال 2006 رژيم صهيونيستي عليه لبنان و پيروزي مقاومت اسلامي بر رژيم صهيونيستي محسوب مي شود. پس از پايان نمايش اين فيلم در روز شنبه 23بهمن كه با استقبال تماشاگران همراه بود، عوامل توليد آن در نشستي حضور يافتند و به پرسش هاي خبرنگاران پاسخ دادند. آنچه مي خوانيد گزارش اجمالي از اهم صحبت هايي است كه در اين نشست انجام شد.
جمال شورجه، كارگردان فيلم «33 روز» گفت: اين فيلم با هدف گيري جهان عرب ساخته شده، به همين دليل نيز زبان اصلي روي آن است. البته در صورت بازاريابي درست، آن را در اروپا و آمريكاي لاتين هم اكران خواهيم كرد.
وي افزود: متاسفانه به دليل محدوديت زمان، فرصت نشد كه نسخه فيلم براي جشنواره دوبله شود، ان شاءالله براي اكران عمومي در داخل كشور دوبله خواهد شد.
شورجه همچنين درباره صداگذاري فيلم «33روز» گفت: باز هم به دليل كمبود وقت، صداگذاري فيلم به صورت استوديويي انجام شد. اما پس از جشنواره، صداي دالبي روي آن گذاشته خواهد شد. كارگردان فيلم «33روز» درباره دشواري هاي صحنه هاي جنگي آن گفت: اين فيلم از يك طرف يك كار جنگي تمام عيار بود و از طرف ديگر در جنوب لبنان و منطقه اي بسيار ناامن كه اسرائيلي ها نسبت به آن حساسيت خاصي دارند انجام مي شد. با اين حال مجري طرح اين فيلم يك لبناني كاملا مسلط به شرايط و مسائل بود و ارتباط خوبي هم با ارتش لبنان و حزب الله داشت كه بسياري از مشكلات برطرف مي شد. مدير تداركات اين فيلم نيز يك لبناني بود كه هرچه ادوات نياز داشتيم براي ما تهيه مي كرد. البته هرگاه هم كه با مشكل كمبود ادوات مواجه مي شديم، مردم آنجا از خانه هايشان برايمان مواد لازم را تهيه مي كردند! وي ادامه داد: خود مردم لبنان هم نسبت به اسرائيل حساسيت خاصي دارند. اين حساسيت را در يكي از مراحل تصويربرداري نشان دادند و هجوم آوردند و پرچم رژيم صهيونيستي را پائين كشيدند. ما مجبور شديم كه از آنها خواهش كنيم تا مدتي تحمل كنند تا ما تصويربرداري را انجام دهيم.
شورجه در ادامه گفت: اين فيلم اداي دين به همه عزيزاني بود كه در جنگ 33روزه با چنگ و دندان ايستادند و مقاومت كردند. نه تنها شيعيان، بلكه همه اديان و اقوام لبناني از مقاومت حمايت كردند كه اگر اين حمايت ها نبود، شكست اسرائيل اتفاق نمي افتاد.
در ادامه اين نشست علي دادرس، نويسنده فيلمنامه «33روز» درباره تغييرات رخ داده در نسخه تصويري فيلم نسبت به فيلمنامه گفت: به طور طبيعي، هر فيلمنامه اي در مرحله تبديل شدن به فيلم دچار تغييراتي مي شود كه اين تغييرات يا ناشي از اختلاف سليقه است و يا مشكلات توليد كه درباره فيلم «33روز» گزينه دوم اتفاق افتاد. هسته اصلي، شروع، ميانه و پايان فيلمنامه در فيلم هيچ تغييري نكرده است. تنها تغيير اين بوده كه فيلمنامه نوشته شده توسط بنده خشن تر بود، اما آقاي شورجه در مرحله توليد، كمي آن را تلطيف كرد. به طور كلي تغييرات بسيار معقول بود.
پير داغر بازيگر لبناني فيلم «33روز» كه در اين نشست حضور داشت گفت: بزرگ ترين مشكل من در اين فيلم اين بود كه بايد به زباني كه آن را نمي فهميدم صحبت كنم.
وي كه در نقش يك فرمانده اسرائيلي در اين فيلم بازي كرده، افزود: اين كاراكتر بسيار برايم روشن بود و جمال شورجه هم به خوبي توضيح داد كه چه مي خواهد. بعد از آن نوبت من بود كه اين شخصيت را شكل بدهم.
داغر همچنين درباره كشور و مردم ايران گفت: اين دفعه سوم است كه به ايران مي آيم. مردم ايران خيلي خوب هستند و من شما را دوست دارم!
حسن ايوبي، تدوين گر «33روز» هم در اين نشست گفت: اين فيلم در عين حال كه جنگي بود، اما داراي گرايش ملودرام و عاطفي هم هست. به همين دليل بزرگترين دشواري تدوين آن، تلفيق صحنه هاي انساني و عاطفي با صحنه هاي جنگي بود.
اميررضا معتمدي، مدير جلوه هاي ويژه اين فيلم نيز در اين نشست اظهار داشت: در فيلم «33روز» 297 پلان، برابر با 17 دقيقه جلوه هاي بصري وجود داشت.
وي افزود: هدف اين بود كه اين جلوه ها تا جاي ممكن نامحسوس و هماهنگ با بدنه اصلي فيلم باشد و تفاوتي در تصاوير اتفاق نيافتد.
در ادامه نشست، جمال شورجه درباره هزينه هاي توليد فيلم «33روز» گفت: براي اين فيلم حدود يك ميليارد تومان هزينه شد كه به اعتقاد من خرج چنين مبلغي براي اين گونه فيلم ها يك شوخي است.
وي ادامه داد: نكته جالب اين است كه دركشور لبنان شايد در طول سال فقط يك فيلم ساخته شود. اما امكانات و تجهيزات سينمايي شان از ما خيلي پيشرفته تر و كامل تر است. به همين دليل در پي اين هستيم كه در شوراي عالي سينما اين مشكل حل شود. علي دادرس هم در بخش ديگري از اين نشست گفت: براي خلق شخصيت ها و فعاليت هاي نظامي رژيم صهيونيستي حدود 40 فيلم مستند درباره اين موضوعات ديدم.
وي افزود: كاراكتر علي در اين فيلم، برآمده از واقعيت است، اما ساير شخصيت ها تخيلي هستند.
شورجه در پايان اين نشست عنوان كرد كه فيلم «33روز» محصول زحمات يك گروه 60نفره است كه در اين بين، تعدادي از عوامل توليد نيز به جانبازي رسيدند.
وي همچنين از مردم روستاي انصار، كه ميزبان توليد اين فيلم بودند ياد كرد.

 



روز آسماني جشنواره

آرش فهيم
هشتمين روز از جشنواره بيست ونهم فجر، متفاوت از روزهاي قبلي گذشت، مركز جشنواره در اين روز پذيراي چند فيلم انقلابي و مذهبي بود. به همين دليل، متن اين روز از حواشي آن پررنگتر شد.
روايتي از مبارزه
فيلم «خاك و آتش» از اين نظر كه بخشي از تاريخ مبارزات ايراني ها را به تصوير كشيده با ارزش بود. جنايات دولت انگليس به وطن ما آن قدر زياد است كه اگر تا ابد هم درباره آن فيلم ساخته شود، باز هم كم است. متاسفانه اين موضوع مهم در سينماي ما مغفول مانده است.
خدا را شكر موسسه شهيد آويني همت كرد و اين فيلم ساخته شد. هرچند كارگرداني مهدي صباغ زاده مي توانست بهتر از اين باشد تا فيلم به جز ارزش هاي محتوايي، با ارزش هاي هنري خودش روي مخاطب تاثير بيشتري مي گذاشت.
فيلم «33 روز» جمال شورجه، بهترين جشنواره فجر بيست ونهم تا به اينجاي كار است. فيلمي كه بايد آن را تصويري از مبارزه تاريخي انسان و شيطان در پهنه گيتي دانست. جنگ 33 روزه و شكست سنگين صهيونيست ها در مقابل مقاومت لبنان، يك پيروزي بزرگ در تاريخ محسوب مي شود. با وجود اهميت اين موضوع، متاسفانه سينماي ما در اين چهار پنج سالي كه از آن واقعه گذشته، هنوز فيلم هاي قابل توجه و زيادي درباره آن ارائه نداده است.
باز هم جمال شورجه بود كه همت كرد و بار اين رسالت را بر دوش گرفت.
با اين حال او هيچ ادعا ندارد كه خالق اولين فيلم قوي درباره يكي از مهمترين حوادث تاريخ جهان است. اما به هر حال، اين حكم به نام او ثبت شده است.
«33 روز» را مي توان تجلي تازه اي از «خنجر و شقايق» دانست. كنار هم قرار گرفتن سكانس هاي عاطفي و احساسي و جنگي و پر آتش، يك تناقض زيبا را به وجود آورده است. اين تعارض يك تمهيد دراماتيك هوشمندانه براي برانگيختن روحيه انسان دوستانه و صلح طلبانه مخاطب جهاني است. با اين حال معتقدم كه صحنه هاي جنگي اين فيلم، از صحنه هاي عاطفي آن بهتر از آب درآمده است.
جلوه هاي ويژه فيلم فاخر و مبهوت كننده هستند. اميدوارم كه اين فيلم در سراسر جهان به چشم و ذهن انسان ها برسد تا هم توانايي هاي سينماي ايران به رخ كشيده شود و هم پيام عدالت خواهي و بشردوستي كشور ما به همه ابلاغ شود.
يك نكته مهم درباره جمال شورجه اين است كه او هيچ گاه دچار ركود و يا عقب نشيني نشده است. هر فيلم او از آثار قبلي اش بهتر است همچنان كه «33روز» اين گونه است. اين واقعيت گوياي نقش مهم آرمان خواهي، اعتقاد و انگيزه دروني در ارتقاي كار يك هنرمند است.
اما «آسمان هشتم» يك فيلم تجربي بي ادعا وساده است. معمولا اصلاح تجربي درباره فيلم هايي به كار مي رود كه مملو از ادا و اطوارهاي شبه آوانگار و نشخوارهاي ماليخوليايي است. اما اين فيلم كاملا برعكس است و از اين نظر، يك نوع كليشه شكني و محسوب مي شود. زيرا هدف و تاثيرش آلايش روحي و زدودن پريشان حالي و آشفتگي ذهني مخاطب است.
فيلم حسن نجفي كار دل است و براي دل ساخته شده است. يكي از معدود فيلم هاي اين دوره از جشنواره فجر به حساب مي آيد كه كاملا ايراني است. مقصد آن مردم همين سرزمين است، نه جشنواره خارجي.
«آسمان هشتم» به يكي از بخش هاي زيباي فرهنگ كشور ما پرداخته است؛ عشق به امام رضا(ع) و توسل به آن حضرت در اين فيلم براي ترسيم مفهوم زيارت امام هشتم به جاي نمايش مناسك و آئين هاي مربوط به آن، به درون آدمي رجوع شده و مفاهيم و معاني اين سنت به تصوير درآمده است. البته در اين فيلم، براي اولين بار ارادت خارجي ها به امام رضا(ع) بازگو شده است.
يك خانواده آذربايجاني كه براي مداواي قلب پسر جوان خود به مشهد مقدس مي روند و در نهايت با دست پر به سرزمين خود باز مي گردند. خدا را شكر! آنجا كه قلب پسر گرفت و وضعيتي رو به موت پيدا كرد نگران شدم كه نكند باز هم فيلم به شيوه اي كليشه اي پايان يابد. اما پايان بندي در يك بستر منطقي و بديع رخ مي دهد. به اين ترتيب كه قلب يك جوان صالح كه در اثر تصادف دچار مرگ مغزي شده، به سينه فرد بيمار پيوند زده مي شود.
در اين فيلم ساده و بي شيله پيله، اشاراتي هم به تلاش هاي جوان هاي بي ريا و عدالت خواه اين سرزمين شده است. همان ها كه در قالب اردوهاي جهادي به مناطق محروم مي روند و خود و جواني خويش را وقف مردم كشورشان مي كنند. جاي اين موضوع در سينماي ما خيلي خالي است.
چه خوب شد كه نجفي در «آسمان هشتم» توجه كوچكي به آن كرد.
آسمان سطحي!
داريوش مهرجويي در اين سن و سال كارهاي عجيبي مي كند! آن از « روزهاي آشنايي» پارسال كه مفاهيم دست مالي شده سياسي را در يك ميزانسن توريستي و كسل كننده به خورد مخاطب داد، اين هم از «آسمان محبوب».
نكته جالب، اشتراكات اين فيلم با اثري است كه قبل از آن در برج ميلاد به نمايش درآمد؛ در عنوان هر دو آسمان وجود دارد، هر دو فيلم داراي مضموني پزشكي هستند و در هر دو يك بيمار، درمان مي شود. اما اين كجا و آن كجا! اگر در «آسمان هشتم» شفا يافتن در سير طبيعي داستان فيلم و به شكلي منطقي و عقلاني صورت مي گيرد، در فيلم مهرجويي، هيچ منطق و عقلانيتي جريان ندارد. به خلاصه داستان فيلم توجه كنيد تا به عمق فاجعه پي ببريد: يك پزشك جوان، در اوج موفقيت و بهروزي به تومور مغزي مبتلا مي شود و احتمال زنده ماندنش بسيار ضعيف است. او اقدام به خودكشي مي كند، اما به هدفش نمي رسد و مدتي به كما مي رود. در اين مدت، خواب مي بيند كه به روستايي رفته، داروهاي گياهي مي خورد، به مردم آنجا كمك مي كند و ... بعد كه به هوش مي آيد، ديگر هيچ اثري از آن غده مرگبار نيست! از اين سطحي تر و شعاري تر نمي شد!
طرح كلي فيلمنامه «آسمان محبوب» به قدري كليشه اي است كه از همان ابتدا مي توان پايان آن را حدس زد. حتما همه ما با داستان ها و فيلم هاي ديگري مواجه شده ايم كه درباره مبتلا شدن يك انسان به بيماري ناعلاجي است كه پس از پيش آمدن اتفاقاتي، آن بيماري به شكل معجزه آسايي خوب مي شود: در اين فيلم هم، روند آغاز ماجرا و نوع آن به گونه اي است كه همه مي توانند پيش بيني كنند كه در پايان، بيماري برطرف خواهد شد. فقط آنچه باعث كنجكاوي مي شد اين بود كه آقاي مهرجويي اين آغاز و پايان را چگونه به هم وصل مي كند؟ همان طور كه شرح دادم، به ساده ترين و مبتذل ترين شكل ممكن اين اتفاق افتاده است. البته اين فيلمساز كهن سال براي اينكه فيلم جديد خود را خيلي فلسفي و نمادين نشان دهد، از برخي تمهيدات هم استفاده كرده است. از جمله اين كه هر چند دقيقه، يك چارپا به نمايش در مي آيد كه از يك كوچه عبور مي كند!
به نظرم فيلم «آسمان محبوب» بيش از آن كه به تقويت ايمان و روحيه مذهبي مردم كمك كند، به خرافه گرايي دامن مي زند. البته نمي توان از كنار يكي از ديالوگ هاي فيلم به سادگي گذشت، آنجا كه دكتر از پيشرفت هاي بسيار زياد ايران در زمينه پزشكي سخن مي گويد و دفاع مقدس را يكي از بزنگاه هايي معرفي مي كند كه باعث اين پيشرفت شد. اما چه بهتر كه اين گونه مفاهيم، به جاي ديالوگ، دراماتيك و تصويري شوند.
در حاشيه
يكي از حواشي روز هشتم مركز جشنواره فجر، تفاوت نوع برخورد با شورجه و مهرجويي بود. در حالي كه فيلم «33 روز» جمال شورجه با تشويق و تحسين تماشاگران رو به رو شد، فيلم «آسمان هشتم» مهرجويي نارضايتي مخاطبين را برانگيخت. به طوري كه برخي از صحنه هاي آن مثل نمايش مكرر و بي معناي چارپا و يا پايان بندي سطحي و شعاري فيلم با كف زدن تماشاگران همراه شد.

 



مهمان فرانسوي جشنواره فيلم فجر: فعاليت هنري در فرانسه دشوار است

يكي از هنرمندان خارجي مهمان بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر گفت: فعاليت هنري در كشوري مثل فرانسه دشوار است و تقريباً تمام رسانه ها و فضاي هنري تحت سلطه شبكه هاي صهيونيستي مي باشد.
«امبلا ديودونه» كمدين مشهور ضدصهيونيست فرانسه گفت: رويكرد من در هنر مبارزه با جريان هاي صهيونيستي است.
وي در گفت وگو با هنرنيوز به مبارزات خويش با صهيونيسم اشاره نمود و گفت: رويكرد من در هنر، مبارزه با جريان هاي صهيونيستي است و فعاليت اخير من مربوط به تئاتري است كه در اواخر دسامبر سال گذشته بر روي صحنه رفت و حدود پنج هزار نفر براي تماشاي آن حضور داشتند.
وي افزود: من در كشور فرانسه زندگي مي كنم و به رغم آن كه فعاليت هنري در كشوري مثل فرانسه دشوار است و تقريباً تمام رسانه ها و فضاي هنري تحت سلطه شبكه هاي صهيونيستي است و امكانات صهيونيستي براي همه فعاليت هاي هنري فراهم است هاليوود همانند سلاحي در دست آمريكا براي پيشبرد مقاصد و سياست خارجه كشورش است.
ديودونه به وجوه تمايز سينماي ايران و فرانسه اشاره نمود و گفت: اينجا در ايران يك سينماي مستقل وجود دارد اما غلبه سينماي هاليوود بر سينماي فرانسه كاملا محسوس است و اين قضيه كاملا در فرهنگ فرانسه روبه افزايش است به طوري كه ممكن است روزي فرا برسد كه سينماي فرانسه چيز زيادي براي گفتن نداشته باشد در حالي كه سينماي ايران با معيارهاي خويش و همين امكانات كم مي تواند با سينماي هاليوود رقابت كند، حتي در ديپلماسي هم همين طور است؛ فرانسه به خاطر آن كه دنبال آمريكا افتاده است عملا وزنه اي نيست ولي چون ايران محوريت خاص خود را دارد در برابر تهاجم ها وزنه است و راه خود را مستقل طي مي كند.
وي در ارزيابي روند بيست و نهمين دوره جشنواره فيلم فجر اظهار داشت: اين دومين سالي است كه در جشنواره فيلم فجر شركت مي كنم و تدريجاً با سينماي ايران آشنا شده ام و به نظرم سينماي ايران داراي غناي زيادي است، به خصوص از نظر نور و تصوير و بازيگر و چنانچه ايرادي هم وارد باشد به ريتم فيلم ها وارد است كه كمي كند است، البته جشنواره فيلم فجر توانسته است به رغم همه تحريم ها خود را بيشتر معرفي كند و فيلمسازان زيادي را پرورش دهد.
اين كمدين ضدصهيونيستي فرانسوي ضمن اشاره به مبارزات جنبش هاي اسلامي حماس و حزب الله در لبنان تصريح كرد: مدتي در جنوب لبنان بوده ام و با خالد مشعل، رهبر حزب حماس ملاقات داشتم و مبارزات ايشان را تحسين مي كنم، من خود نيز مبارز هستم گرچه شايد نوع مبارزات من با آنها تمايز داشته باشد اما به خاطر مبارزاتم بارها مورد حمله قرار گرفته ام و مطمئن هستم روزي تلاش هاي آنها به ثمر خواهد رسيد.

 



نگاهي به فيلم «33روز» تراز جديد در سينماي مقاومت

تقي دژاكام
هنگامي كه فيلم «33روز» تمام شد، تشويق نويسندگان، خبرنگاران و دست اندركاران سينما كه در سالن نمايش برج ميلاد حضور داشتند، آن قدر ادامه يافت تا ركورد اين هشت روز را بشكند. خود جمال شورجه در پشت آخرين صندلي در سالن ايستاده بود و با آن فروتني هميشگي اش، تا 10دقيقه فقط به عبارات «خسته نباشيد»، «دست مريزاد»، «شاهكار كردي»، «گل كاشتي»، «خدا قبول كنه» و جملاتي از اين دست پاسخ مي داد و تشكر مي كرد. اين يعني «33روز» بيشترين رضايت خاطر حاضران در جشنواره را كسب كرده است؛ رضايتي كه در گفت وگوهاي حاشيه اي محوطه برگزاري جشنواره هم معلوم مي شد.
¤¤¤
پس از سال ها از ساخت فيلم زيبا و به ياد ماندني «بازمانده» اثر زنده ياد سيف الله داد، اين بار جمال شورجه كارگردان نام آشناي سينماي انقلاب اسلامي، اثري خلق كرده است كه چند سر و گردن از آن بالاتر است. فيلمي كه به ماجراي دلاوري هاي مجاهدان مقاومت اسلامي لبنان در جريان جنگ سي وسه روزه رژيم صهيونيستي عليه مردم لبنان به خصوص جنوب اين كشور پرداخته و ترازي جديد در فيلم هاي مقاومت در كشورمان ايجاد كرده است.
فيلم كه پيش تر، «جنوب آسماني» نام داشت براساس فيلمنامه «عروس ليطاني» نوشته جواد شمقدري و شهاب ملت خواه ساخته شده و با نمايش مستندي واقعي از ورود دو سرباز ارتش اسرائيل به منطقه جنوب لبنان و دستگيري آن دو از سوي مجاهدان مقاومت آغاز مي شود و سپس، فيلم به روايت نفس گيري از پايداري و استقامت مردم و نيروهاي حزب الله در ماندن در روستاي مرزي «عيتاء الشعب» از توابع صور مي پردازد. اين روايت با نشان دادن مراسم عروسي يوسف دهيني با نسرين آغاز مي شود كه با حمله هوايي ارتش صهيونيستي به عزا تبديل مي شود. محمد سرور فرمانده نيروهاي مقاومت جنوب هم همزمان در آستانه پدر شدن است اما باتوجه به شرايط، با جمع آوري نيروهاي تشكيلات مقاومت و برنامه ريزي، از روستا و منطقه خود در برابر ارتش مسلح اسرائيل دفاع مي كنند. در اين ميان، همسر باردار محمد براثر حملات وحشيانه ارتش صهيونيستي به مناطق مسكوني مصدوم مي شود به همين دليل به كمك همسر يوسف و هدايت يكي از مجاهدان، به يك تونل زيرزميني تعبيه شده از سوي حزب الله هدايت مي شود. همزمان ارتش اسرائيل كه با شنود مكالمات نيروهاي مقاومت جايگاه آنان را كشف كرده است به قصد دستگيري آنان بخصوص فرمانده آنان محمد سرور شبيخون مي زند اما با هوشياري جوانان حزب الله، آنان مجبور به فرار مي شوند.
همسر محمد سرانجام در تونل زيرزميني به شهادت مي رسد اما به كمك نسرين، فرزندش- صادق- سالم به دنيا مي آيد و همزمان جنگ، پس از 33روز استقامت در برابر حملات همه جانبه زميني و هوايي و موشكي اسرائيل با عقب نشيني اشغالگران و پيروزي نيروهاي مقاومت به پايان مي رسد.
33روز، علاوه بر بازي هاي خيره كننده هنرپيشه هاي اكثراً مسيحي و سني لبناني و سوري آن، شاهكار فيلم هاي سال هاي اخير در جلوه هاي ويژه ميداني است تا آنجا كه جنگ سال 2006 را به مدد طراحي صحنه دقيق، به بهترين وجهي براي تماشاگر ملموس و عيني مي كند. علاوه بر بمباران و موشك باران ها، بازسازي و انهدام تانك هاي پيشرفته مركاوا و نيز هواپيماهاي اسرائيل قابل توجه اند. همچنين موسيقي ملايم عربي آن نيز بسيار خوب از آب درآمده ضمن اين كه فيلمنامه و داستان آن نيز چفت و بست كاملي دارد و تماشاگر را براي باز شدن گره ها و تعقيدهاي آن تا انتها ميخكوب بر صندلي ها نگه مي دارد.
استفاده محدود از تاريكي حتي درشب، براي اين فيلم با معناست و نشان مي دهد كه كارگردان به درستي به اين جنگ به عنوان يك نكته تاريك و سياه نگاه نمي كند و اصرار بر فيلم برداري در روز و درمواردي رنگ هاي روشن، بر نوراني بودن مقاومت و پايداري تأكيد مي كند.
از ويژگي هاي ديگر فيلم، بايد به نقش حماسي زنان لبناني دربه سرانجام رسيدن اين پايداري تاريخي و همچنين به حضور متحدانه مسيحيان لبنان دركنار مسلمانان و نيروهاي مقاومت اشاره كرد. صحنه به شهادت رسيدن «ميشل» پزشك مسيحي بر دامن «ام عباس» و ديالوگ هايي كه بين آنان رد و بدل مي شود از مصاديق اين نكته است.
همچنين استفاده از زبان عبري به همراه زيرنويس براي ديالوگ هاي فرمانده و نيروهاي اسرائيلي از امتيازات اين فيلم محسوب مي شود، هرچند به نظر مي رسد خيلي رسمي و بدون لهجه با هم صحبت مي كنند.
شورجه درجلسه پرسش و پاسخ اين فيلم، اعلام كرد كه 33 روز درحالي درجنوب لبنان ساخته شد كه هواپيماهاي شناسايي اسرائيل برفرازلوكيشن ما پرواز و بارها ما را شناسايي كردند و اين كار را برايمان سخت تر مي كرد.
ساختن فيلمي با اين حجم كار و در كشوري ديگر و زباني غيرفارسي بخصوص درآماده سازي بازيگران لبناني و سوري آن، قطعاً كار سختي است، اما اين سختي ظاهراً با همكاري هاي فراوان انساني ولجستيكي حزب الله و به خصوص حمايتهاي دولت لبنان هموار شده است و نتيجه آن ساخت فيلمي آبرومند و فاخراز ايران اسلامي درباره مقاومت به ياد ماندني مردم لبنان و شكست تاريخي ارتش تا دندان مسلح اسرائيل به عنوان نهمين فيلم يك فيلمساز مسلمان و نخستين فيلم 35ميليمتري (ونه تله فيلم) درباره اين حماسه ماندگار است كه نمايش آن در جشنواره فيلم فجر همزمان با موج بيداري اسلامي درجهان و سقوط پي درپي دولت هاي همراه اسرائيل، تماشاي آن را بسيار شيرين تر و دلچسب تر كرده است.
جالب است بدانيم نقش نسرين را به جاي «نسرين طافش» سوري، قرار بوده است«حنان ترك» مصري كه چند سال پيش حجاب را برگزيد، بازي كند كه حتي كار به امضاي قرارداد هم كشيد، اما دو روزمانده به فيلم برداري، خبر مي دهند كه دولت مصر، اين خانم را ممنوع الخروج كرده و به او اجازه بازي نداده و او را توبيخ و بازداشت كرده است كه اين فيلم، ضد منافع ملي مصر است! و حالا اين فيلم در شرايطي به نمايش درمي آيد كه بازداشت كنندگان اين بانوي محجبه مصري حساب كار دست شان آمده است كه منافع ملي مردم مصر، در بازداشتگاه قاهره تشخيص داده نمي شود؛ اين منافع را حضور ميليوني مردم در ميدان التحرير مصر تعيين كرده اند!
33 روز فيلم جنگي خوش ساختي است كه ايران اسلامي مي تواند با افتخار آن را سردست بگيرد و درعرصه بين الملل بخصوص دركشورهاي اسلامي و عربي به نمايش بگذارد و روحيه ايمان و استقامت را درآنان تقويت كند.

 



كارگردان آسمان هشتم: ساخت اين فيلم را مديون شورجه هستم

كارگردان فيلم «آسمان هشتم» با بيان اينكه ساخت اين فيلم را مديون «جمال شورجه» هستم، گفت: «آسمان هشتم» را به روح مادرم تقديم مي كنم.
حسن نجفي در مورد چگونگي شكل گيري اين فيلم، اظهار داشت: بحث بر سر شعار و عمل ديني بود كه در نهايت به اين نتيجه رسيدم كه بين اين دو فاصله بسيار است.اين كارگردان در ادامه خاطرنشان كرد: به خيلي جاها مراجعه كردم و كسي از من حمايت نكرد و روزهايي كه ديگر نااميد بودم، «جمال شورجه» به دادم رسيد و اگر او نبود، اين فيلم اصلا ساخته نمي شد.نجفي ادامه داد: براي ساخت اين كار، دو ماه زمان داشتيم اما در 33 روز و استفاده از 117 حلقه كار به اتمام رسيد و اين سرعت عمل را مديون عنايات امام رضا(ع) هستيم.محمد كاسبي، بازيگر فيلم «آسمان هشتم» نيز از بازي در اين فيلم ابراز خوشحالي كرد و اظهار داشت: به خاطر هر فيلمي كه با من تماس گرفته شود اول فيلمنامه را مي خوانم و بعد قرارداد مي بندم و تا زماني كه در پلان اول بازي نكردم، روي آن هم زياد حساب نمي كنم، اما در خصوص اين فيلم به قدري متن را دوست داشتم كه با تمام وجود در خدمت كار بودم و خدا را شاكرم كه در اين فيلم حضور داشتم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14