(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 7 اسفند 1389- شماره 19873

اين بار يك دانشجو قرباني فتنه بود
گزارش اختصاصي كيهان پيرامون مطالبه دانشجويان از وزارت علوم
چرا موسوي از دانشگاه اخراج نمي شود؟
چرا گلوله ها دانشگاه را هدف گرفته اند؟



اين بار يك دانشجو قرباني فتنه بود

مريم شاهچراغيان
دهه فجر شروع شد و مثل هر سال حال و هواي خاصي در شهر و خصوصاً فضاي دانشگاه بود. هنوز چند روزي به 22 بهمن مانده بود و بچه ها در دانشگاه در تدارك برنامه هاي مختلف فرهنگي بودند كه خبر عجيب و غافل گيركننده اي بين آن ها منتقل شد و ذهن اكثرشان را به خود درگير كرد. امسال راهپيمايي 25 بهمن بيشتر از 22 بهمن خبرساز شده بود. اولين روزهاي انتشار اين خبر اكثر بچه هاي دانشگاه ماجرا را زياد جدي نمي گرفتند و مي گفتند اين ادعا به سرنوشت 22 بهمن پارسال و 16 آذر امسال و... دچار مي شود. بالاخره 22 بهمن آمد و آن حماسه بزرگ و غرور آفرين براي كشورمان رقم خورد. ولي بيانيه ها و دعوت به حضور مردم در 25 بهمن توسط سران فتنه و ايادي بيگانه در داخل و خارج روز به روز بيشتر مي شد و بالاخره 25 بهمن فرا رسيد. به يقين از اولين اقشار مورد برنامه ريزي اردوكشي خياباني فتنه سبز قشر دانشجو بوده و قتل شهيد «صانع ژاله» هويداي اين برنامه ريزي است. خبر شهادت صانع ژاله و مجروحيت چند تن ديگر توجه همه را جلب كرد. از سايتها و خبرگزاريها گرفته تا دانشجويان و ساير مردم همه در اين باره حرف مي زدند و بحث مي كردند. روزهاي بعد در دانشگاه، در كلاس و بين بچه ها همه درباره شهادت صانع ژاله حرف مي زدند. هر كس نظري داشت عده اي معتقد بودند او به دست نظاميان دولتي كشته شده و به نوعي او را شهيد راه جنبش سبز مي دانستند. آنقدر بحث ها و نظرات مختلف درباره او بود كه كاملاً گيج شده بودم به ياد 30 خرداد سال گذشته افتادم. فضاي دانشگاه درست مانند روزهاي بعد از مرگ ندا آقاسلطان بود. فضايي پر از ابهام و ترديد. براي فهميدن واقعيت ماجرا و فرار از اين فضاي مشوش و مبهم تصميم گرفتم ماجرا را پيگيري كنم. روزنامه و مجله و اينترنت و هر خبري كه درباره او بود را خواندم. يك جريان كاملاً مشخص سعي دارند بنا بر شواهدي كه مي آورند او (صانع ژاله) را منتسب به جريان سبز كرده و او را مقتول جمهوري اسلامي بنامند. اما طيف ديگري كه پرشمارتر از جريان مقابل هستند با شواهد و ادله هاي گوناگون مدعي هستند اين ماجرا جزئي از پروژه كشته سازي جريان سبز است و مانند ماجراي قتل ندا آقاسلطان حربه اي براي ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي است. به ديد من، در نگاه اول، جرياني كه انگشت اتهام به سوي او نشانه مي رود جمهوري اسلامي است، اما با وجود هجمه عظيم تبليغاتي كه بر سر قتل ندا آقاسلطان و ساير كشته شدگان فتنه 1388، نظام جمهوري اسلامي از سر گذراند، آيا منطقي است كه حكومت با انجام چنين عملي، فضاي شك و ترديد عليه خود ايجاد كند؟ با قتل صانع ژاله قشري كه بيش از همه متأثر خواهد شد، قشر دانشجو خواهد بود، نيرويي بالقوه كه از قتل هم نوع خود به شدت منزجر خواهد شد و مي توان گفت هدف اول اين كشته سازي، تحريك عواطف دانشجويي و ادامه اردوكشي خياباني باشد.
اما دومين دليلي كه صانع ژاله را سوژه اي مناسب براي قتل معرفي مي كند؛ اهل تسنن بودن وي است چرا كه با قتل وي دومين گروهي كه متأثر خواهد شد اهل تسنن هستند و برنامه ريزان اين قبيل ترورها همواره در پي بدبين كردن اهل تسنن نسبت به حكومت و نظام بوده اند. سؤالي كه به ذهن مي رسد اين است كه آيا منطقي است كه حكومت جمهوري اسلامي اين هزينه را بر خود تحميل كند و خشم اهل تسنن را بر خود خريدار باشد و آتش اختلافات مذهبي را در جامعه برافروزد؟
و اما سومين دليل سوژه بودن صانع ژاله، كرد بودن وي است كه مي تواند به تحريك احساسات قوميت گرايانه كردها و بروز درگيري و ناامني در مناطق غرب كشور منجر شود. هم چنان كه او در سالگرد اعلام موجوديت «گروه ضدانقلاب كوموله» به شهادت رسيد.
با خود مي انديشم، گويي اتاق فكر اين جريان، اين پرده را از مؤثرترين گامها براي تحقق اهداف خود در نظر گرفته تا هر از چندگاهي با به زمين ريختن خون تعدادي از جوانان ايران، تصوير خشونت باري را در اذهان عمومي جهان ترسيم نمايد. قتل صانع ژاله حلقه اي از پروژه كشته سازي بود، پروژه اي كه قرار بود در صورت امكان حلقه ديگر آن، تشييع جنازه او به عنوان مقتول جمهوري اسلامي همراه با سردادن شعار عليه نظام باشد.
اما هوشياري مردم و جوانان آگاه و هميشه در صحنه اين برنامه را به هم ريخت. به ياد سخنراني قاطع و كوبنده حجت الاسلام پناهيان در مراسم تشييع شهيد صانع ژاله مي افتم كه گفتند: «دليل اينكه قيام اين مردم براي شهيد 25 بهمن پرشورتر از تشييع پيكر شهداي پيشين بود اين است كه مردم ثمره انقلاب خود را در يمن، در تونس، در بحرين و در مصر ديده اند. اين مردم ثمره انقلاب خود را و ثمره خون شهداي خود را و بركت راه حضرت امام و رهنمودهاي مقام معظم رهبري را در تحولات منطقه ديده اند. چرا جامعه خود را از لكه ننگي كه فتنه گران ايجاد كرده اند، پاك نكنند؟ همه اين مردم و هزاران برابر بيشتر از اين مردم از همه شهرهاي كشور آماده اند براي اينكه لكه ننگين نفاق مدرن كه در سران فتنه متجلي شده، براي هميشه از اين مرز و بوم پاك بشود.»
با خود زمزمه مي كنم كه اين فتنه نيز در انتهاي روزهاي حيات خود به سر مي برد و تنها اثري كه از خود بر حكومت جمهوري اسلامي خواهد گذاشت، اين است كه جمهوري اسلامي با پشت سر گذاشتن و شكست اين فتنه، مشروعيت دوچندان خواهد يافت و طرفداران نظامش به اين حكومت بيش از پيش اميد خواهند بست.

 



گزارش اختصاصي كيهان پيرامون مطالبه دانشجويان از وزارت علوم
چرا موسوي از دانشگاه اخراج نمي شود؟

باتوجه به تلاش مجدد و البته ناكام فتنه گران براي تشنج آفريني در كشور و مطالبه عموم مردم از مراجع قضايي، مبني بر برخورد سريع و قاطع با سران فتنه و پايان دادن به رفتارهاي توأم با مسامحه با ايشان، دانشجويان و تشكل هاي دانشجويي نيز در گفت وگو با كيهان، خواستار برخورد جدي وزارت علوم و اخراج ميرحسين موسوي و همكاران فتنه گرش از دانشگاه هاي كشور شدند.
اخراج ميرحسين و همفكرانش از دانشگاه ها را از وزير علوم مطالبه مي كنيم
مسئول روابط عمومي شوراي مركزي اتحاديه جامعه اسلامي، مطالبه دانشجويان از وزير علوم را اعلام حكم اخراج ميرحسين و ديگر سركردگانش از دانشگاه هاي كشور دانست.
كمالي در گفت وگو با روزنامه كيهان اظهار داشت: باتوجه به اقداماتي كه 25 بهمن در كشور رخ داد. موضع گيري موسوي و سران فتنه براي مردم بيشتر رو شد و آنان با اين حركت وابستگي كامل خود را به بيگانگان و سرويس هاي امنيتي و جاسوسي خارج از كشور نشان دادند.
وي افزود: لازم است موسوي و ديگر سران فتنه از دانشگاه تهران و هنر اخراج شوند و اين حركت بايد با اقدامات كاملا قانوني صورت گيرد تا مشكلات امنيتي براي نظام پيش نيايد.
وي درباره عكس العمل دانشجويان درباره حضور موسوي در دانشگاه ها گفت: تشكل ها به دنبال اهداف آرمان خواهي هستند اما وزارت علوم بايد از راه هاي قانوني با اين متجاوزين برخورد كند.
مسئول روابط عمومي شوراي مركزي اتحاديه جامعه اسلامي اذعان داشت: آحاد مردم منتظرند قوه قضائيه و وزارت علوم با مستندات و دلايل قانوني، آن ها را كه روي بني صدر و رجوي را سفيد كرده اند هرچه زودتر از دانشگاه ها اخراج كنند.
كمالي تصريح كرد: كشور هزينه هاي زيادي براي اختلافات جريان فتنه پرداخته است. اين افراد از كشتي نظام پيام شده اند به همين جهت بايد هرچه زودتر حكم اخراجشان صادر شود.
وي افزود: اگر به بيانيه تشكل هاي دانشجويي مبني بر اخراج اين اساتيد و مسئولان دانشگاهي جريان فتنه ترتيب اثر داده نشود تا يك ماه بعد دفتر اين اساتيد در دانشگاه ها را پلمپ مي كنيم.
حضور موسوي و همفكرانش در دانشگاه ها جاي تعجب دارد
دبير انجمن مستقل دانشجويان دانشگاه هاي سمنان نيز در گفت وگو با كيهان اظهار داشت: حضور موسوي و همفكرانش- كه در حال توطئه علني عليه نظام هستند-، در دانشگاه هاي تهران، تربيت مدرس و هنر جاي تعجب دارد.
ميكائيل دياني در ادامه تصريح كرد: سران فتنه سبزي و سركرده هاي آمريكا و اسرائيل در يك سال و نيم اخير اقدامات زيادي بر عليه جمهوري اسلامي انجام داده اند؛ به طور مثال صحبت هاي «رابرت گيتس» مشاور امنيتي آمريكا درباره اتفاقات تهران و بيانيه موسوي و كروبي درباره 25بهمن به اين معنا است كه ميرحسين و بقيه سركردگانش از عوامل آمريكا هستند و ماندن اين افراد در دانشگاه ها اصلا هيچ معنا و مفهومي ندارد.
وي با تقدير از اقدامات شايسته وزير علوم در دانشگاه ها گفت: هرچه زودتر براي اخراج سران سبز در رده هاي مديريتي و استادي در جامعه دانشگاهي بايد تدابير ارزنده اي ديده شود.
اين فعال دانشجويي خاطرنشان كرد: تشكل هاي دانشجويي شديداً مخالف حضور ميرحسين موسوي و رؤساي سبز در دانشگاه هاي تربيت مدرس، هنر و تهران هستند. تشكل هاي دانشجويي نامه اي براي دكتر رنجبر نوشتند كه موسوي هرچه سريعتر بايد از دانشگاه خارج شود در غير اين صورت منتظر اقدامات انقلابي از طرف تشكل هاي دانشجويي باشند.
وي در پاسخ به اين سؤال كه چرا هنوز رؤساي سبز در دانشگاه ها حضور دارند گفت: اين امر نشان مي دهد كه مسئولان هنوز نسبت به خيانت هاي سران جنبش سبز عليه نظام هم چون قوه قضائيه مدارا مي كند.
وي هم چنين گفت: نتيجه برخورد نكردن با موسوي و همفكرانش 25بهمن بود؛ اگر وزارت علوم اقدامي نكند شاهد مشكلات بيشتري در دانشگاه ها خواهيم بود.
دانشجويان با اقدامي انقلابي و هوشمندانه ميرحسين و عمالش را از دانشگاه ها اخراج مي كنند
مسئول واحد خواهران اتحاديه جامعه اسلامي نيز درباره حضور موسوي و عمالش دردانشگاه ها گفت: اگر مسئولان موسوي و افرادش را از دانشگاه اخراج نكنند، دانشجويان با اقدامي هوشمندانه و انقلابي اين عناصر بيگانه را از دانشگاه ها اخراج مي كنند.
مريم محمدي درگفت وگو با كيهان گفت:حضور اساتيد سكولار كه جريان فتنه را دركشور رهبري و سازماندهي مي كنند دردانشگاه هاي تربيت مدرس، هنر و تهران بسيار خطرناك است.
وي افزود: قوه قضائيه بايد با اين اساتيد معاند و مخالف نظام طبق قانون برخورد كند تا اين جريان برخي دانشجويان را از سرناآگاهي با اهداف شوم خود همراه نكنند.
اين فعال دانشجويي ادامه داد: معدودي اساتيد در دانشگاه ها حامي جريان فتنه اند ولي جرم سياسي ندارند و حذف اين اساتيد از دانشگاه ها مشكلي را حل نمي كند.
محمدي ادامه داد: انگشت انتقاد به سمت اساتيد ارزشي و انقلابي است كه چرا اقدامي نمي كنند هم چنين مداراي مسئولان هم ديگر پسنديده نيست.
وي موضع امام خامنه اي دراين باره را بسيار هوشمندانه توصيف كرد و گفت: معظم له با سعه صدر خود، كاري كردند كه اين افراد خود را مفتضح كنند و چهره واقعي شان را به همه مردم نشان دهند.
محمدي حضور اين افراد به عنوان استاد را يك بيماري ندانست و افزود: بايد آن ها را ريشه كن كرد تا الگويي به جا نماند.
وي درپاسخ به اين سوال كه چرا اين افراد هنوز در دانشگاه ها حضور دارند تصريح كرد: افرادي مانند كروبي، رهنورد و موسوي به علت مسئوليت شان افرادي را دركار گذاشته اند كه همفكرشان هستند و دربرخورد با اين افراد نمي توان به سادگي عمل كرد.
حضور موسوي در دانشگاه ها سم است
دبيرتشكيلات جامعه اسلامي دانشجويان كشور با اشاره به اين كه فريب خوردگان موسوي اكثرا افراد جوان هستند گفت: حضور موسوي دردانشگاه ها سم است؛ ما از قوه قضائيه مي خواهيم وي را محاكمه كنند و از وزارت علوم خواستاريم آنان را اخراج كرده تا بيش از اين قدرت تشويش اذهان را نداشته باشند.
جلال عباسيان درگفت وگو با روزنامه كيهان اظهار داشت: تشكل هاي دانشجويي نامه اي به دكتر رنجبر رئيس دانشگاه تربيت مدرس نوشتند تا موسوي كه محارب و مفسد في الارض هستند كه از آن دانشگاه هرچه سريعتر اخراج شود.
وي افزود: موسوي و همفكرانش تعداد زيادي از مردم را دريك سال و نيم اخير كشته اند و آسيب هاي مادي معنوي و اجتماعي زيادي به مملكت زده اند؛ حال جاي سوال دارد كه چطور اين افراد بايد در پست هاي مديريتي و استادي هنوز در دانشگاه هاي مادر باقي بمانند.
اين فعال دانشجويي تصريح كرد: موسوي و سركردگانش با وجود اين كه از نظام جمهوري اسلامي حقوق مي گيرند اما برعليه نظام فتنه و آشوب به پا مي كنند؛ ديگر جاي هيچ گونه رافت و عطوفت اسلامي براي برخورد با آن ها نمانده است.
دبير تشكيلات جامعه اسلامي دانشجويان كشور خاطرنشان كرد: دكتر دانشجو با اقدامات مفيد و موثري كه در مدت وزارت انجام دادند شجاعت و اقتدارخود را ثابت كرده اند و همان طور كه مهم ترين اصل براي ايشان اسلامي كردن دانشگاه ها است، پس وي بايد هرچه سريعتر افراد منافق، مخالف و محارب دردانشگاه ها را اخراج كنند.
عباسيان ادامه داد: ما تشكل هاي دانشجويي همسو با نامه اي كه نوشتيم پيگير هستيم تا ميرحسين و سركردگانش درجامعه و دانشگاه حضور پيدا نكنند و محاكمه شوند.
وي درباره واكنش دانشجويان نسبت به عدم اخراج موسوي دردانشگاه تربيت مدرس گفت:اگر دانشجويان لازم بدانند دفتر موسوي را پلمپ مي كنند. ما عملكردمان اين نيست كه عين موسوي بي قانوني كنيم ولي اگر باز بي قانوني ببينيم طبق فرمايش امام (ره) به صحنه آمده و بساط فتنه را از دانشگاه ها جمع مي كنيم.

 



چرا گلوله ها دانشگاه را هدف گرفته اند؟

راضيه بابائي
«عزيزان من! فشارهايي كه در طول اين سي و سه سال بر ايران اسلامي، بر جمهوري اسلامي وارد شد، شايد بشود گفت علت اصلي همين بود كه نگذارند يك الگو در مقابل چشم مردم مسلمان منطقه به وجود بيايد؛ چون بدون الگو، حركتها دشوار است؛ با وجود الگو، حركت ها آسان است. وقتي يك ملتي الگو شد، يك حركتي الگو شد، تشويق مي كند، استعدادها را به حركت درآورد. مي خواستند اين نشود. تحريم مي كنند، براي اينكه به خيال خودشان كشور را از لحاظ اقتصادي ضعيف كنند، تا ديگران نگاه كنند، بگويند اسلام ملت ها را از لحاظ اقتصادي به عقب مي راند. دانشمند را ترور مي كنند تا حركت علمي را متوقف كنند، تا ملت ايران نتواند حركت عظيم و پيشرفته علمي خودش را كه به بركت اسلام و انقلاب است، روي دست بگيرد و به دنيا نشان بدهد، به امت اسلامي نشان بدهد. تهمت مي زنند به اختناق، به ضديت با حقوق بشر و از اين قبيل چيزها متهم مي كنند، براي اينكه افكار عمومي دنيا را برگردانند؛ ليكن با وجود همه اين تلاش ها، اين تبليغات، اين خباثت ها، انقلاب درخشيد و دارد مي درخشد.»رهبر معظم انقلاب
تغيير جهت؛ راهكار جديد
طي سال هاي اخير، تحركات گروهك هاي ضدانقلاب و به ويژه منافقين (مجاهدين خلق)، در انجام عمليات هاي تروريستي در داخل ايران، شدت بيشتري يافته است. هر چند اجراي اين قبيل عمليات ها در ايران سابقه اي طولاني دارد اما كوتاه شدن فواصل اين عمليات ها و تعدد آنها در دو سال اخير- اعم از ترورهاي جمعي و يا فردي- ادعاي مذكور را تاييد مي كند. تغيير جهت ترورها پس از فتنه 88، از ترورهاي جمعي به ترورهاي فردي مسئله اي حائز اهميت و تامل برانگيز است. در طول فتنه 88 عمليات هاي تروريستي با هدف القاي ناامني در فضاي كشور و ناكارآمد نشان دادن قواي انتظامي و امنيتي صورت مي گرفت تا با تحريك احساسات عمومي جامعه، دامنه تشنج گسترش يابد و دستيابي به اهداف فتنه، سهل تر گردد. در واقع اين ترورها در نقش كاتاليزور عمل مي كردند و هدف ديگري جز اين نداشتند. اما با ترور شهيد عليمحمدي، ظاهرا اجراي پروژه جديد عمليات هاي تروريستي در ايران كليد خورده و جهت ترورها به سمت دانشگاه تغيير يافته است. اصلي ترين عامل بروز اين تغيير جهت را مي توان حركت شتابدار ايران در دستيابي به فناوري هاي روز جهان و به وجود آمدن احساس غفلت از نيرو محركه اين حركت در برنامه ريزي عليه نظام جمهوري اسلامي ذكر كرد.
حركت شتابدار ايران؛ علت تغيير جهت
تاكيد مستمر مقام معظم رهبري بر توليد علم و ورود به عرصه هاي نوين علمي و نفوذ كلام ايشان در جامعه كه در طراحي روند تخريب لايه هاي اجتماعي ايران، از سوي استراتژيستمن هاي معاند نظام ناديده گرفته شده بود، موجب شتاب گيري لحظه به لحظه منحني رشد حركت علمي ايران شده است لذا هراس ايشان از الگوسازي در جوامع اسلامي- به ويژه در خاورميانه- و مرجع شدن ايران در مباحث علمي، راهكار ترور هدفمند دانشگاهيان را در دستور كار ضدانقلاب قرار داده است؛ به ويژه كه راهكارهاي پيشين كه همان گسترش تغافل در ميان جوانان ايراني و هل دادن دانشگاه ها به سمت مسائل حاشيه اي و ايجاد درگيري هاي سياسي (به خصوص در سال هاي اخير)، كارآمدي و اثربخشي لازم را نداشته و چه بسا موجب غفلت طراحان آن از محل رشد علمي ايران شده است. از اين رو مي توان برخي انگيزه هاي ترور هدفمند اساتيد دانشگاه، در ايران را چنين برشمرد:
- سنك اندازي و متوقف كردن حركت دانشگاه ها در توليد علم؛
- ناامن نشان دادن فضاي علمي و دانشگاه هاي داخل كشور و به دنبال آن تزريق ياس از حضور در اين فضا؛
- برهم زدن آرامش فضاي دانشگاه ها (به ويژه پس از شكست فتنه88)
- بر هم زدن تعادل امنيتي كشور و القاي وجود ناامني در سطح جامعه.
نگاهي به سوابق اساتيد ترور شده پس از فتنه88، به آساني ادعاي هدفمندي اين ترورها را به اثبات مي رساند. شهيد دكتر شهرياري و دكتر عباسي دواني كه تنها 40 روز پيش از اولين سالگرد شهادت دكتر عليمحمدي، طي عمليات هاي تروريستي همزمان در تهران مورد سوءقصد قرار گرفتند، عضو هيئت مؤسس انجمن هسته اي ايران زير نظر سازمان انرژي اتمي ايران بودند و هر دوي اين اساتيد با مراكز تحقيقاتي و پژوهشي وزارت دفاع نيز همكاري داشتند.
دكتر عباسي دواني علاوه بر دانشگاه شهيد بهشتي، در دانشگاه امام حسين عليه السلام نيز تدريس داشت. وي معاونت دانشجويي دانشگاه شهيد بهشتي در سال 85 را نيز در كارنامه خود دارد. دكتر شهرياري نيز يكي از 62 نفر از افتخارآفرينان دانشگاه شهيد بهشتي بود كه در مهرماه سال جاري (89) از ايشان تجليل به عمل آمده بود. وي در سال 86 به عنوان استاد نمونه كشوري انتخاب شده بود. جالب توجه آنكه نام اين استاد در ليست افراد تحت تحريم قطعنامه 1737 شوراي امنيت عليه جمهوري اسلامي ايران در اسفندماه سال 85 و همچنين در ليست افراد تحت تحريم در قطعنامه 1747 شوراي امنيت در سال 2006 نيز قرار داشته است. دكتر شهرياري استاد راهنماي رساله دكتراي محاسبه تابع نوترون در دانشگاه اميركبير نيز بوده است. هدف اوليه در اين طرح، كسب دانش و تخصص محاسبات نوتروني و طراحي قلب يكي از مهم ترين انواع رآكتورهاي نسل آينده و در مرحله بعد، آمادگي براي پيوستن، به طرح هاي بين المللي د رحال اجرا در اين زمينه است. براي نخستين نمونه آزمايشي رآكتور زير بحراني واداشته با شتابنده كه قرار است تا سال 2016 ساخته شود، اهداف ديگري از جمله، بررسي امكان پذير بودن ساخت اين نوع رآكتورها در مقياس واقعي، مطالعه ايمني، تبديل پسماند هسته اي و استفاده از آن به عنوان وسيله توليد راديو دارو، مورد توجه قرار گرفته است.
با وجود اين مستندات، مجالي براي ترديدافكني و وجود شبهه در هدفمندي اين ترورها باقي نمي ماند؛ بلكه مي توان گفت انتخاب اين اساتيد، طي يك برنامه ريزي و رصد طولاني مدت صورت گرفته است.
فرار از شكست، به كمك توليد داغ خبر
اما حوادث 25 بهمن، بار ديگر مهر تأييدي بر تغيير جهت ترورها به سمت دانشگاه زد. اين بار هدف ترور يك دانشجو بود و شواهد موجود نيز هدفمندي اين ترور را تأييد مي كنند؛ با اين تفاوت كه ترور شهيد ژاله مي توانست در دو سطح، اثرگذاري داشته باشد: در سطح منطقه اي و جهاني و در سطح داخلي.
در سطح منطقه اي و جهاني، مهم ترين هدف اين ترور را مي توان انحراف افكار عمومي جهان از تحولات منطقه- به ويژه شكست آمريكا در مصر-، به كمك توليد داغ- خبر در محيطي كه امكان پژواك جهاني داشته باشد دانست و طبيعتاً بهترين گزينه ايران است. چرا كه ايران، الگوي حركت ضداستكباري در منطقه و مركز صدور اسلام گرايي در ميان ملت هاي منطقه و جهان است و موقعيت قابل قبول ايران در منطقه خاورميانه، مي تواند موجب بازتاب گسترده چنين اخباري در جهان باشد. از سوي ديگر بحراني نمايي فضاي داخلي نظام اسلامي ايران مي تواند موجبات تخريب چهره اين نظام را در نزد افكار عمومي منطقه فراهم آورد و تلاش آنان را براي برپايي يك نظام اسلامي در كشورشان، بيهوده جلوه دهد. و البته در دستيابي به اين اهداف ناكام ماندند.
اصابت تير ده امتيازي، به سيبل سران فتنه
اما اهدافي كه در سطح داخلي ايران، در جريان ترور اين دانشجو دنبال مي شد عبارت انداز:
-تحريك احساسات قوميتي در دانشگاه ها و سرايت آن به جامعه؛
-اختلاف افكني ميان شيعه و سني در دانشگاه ها؛
-ايجا تنش در دانشگاه ها و به دنبال آن انتشار هراس اجتماعي؛
از سويي نيز مي توان انگيزه هاي ويژه اي را در راستاي اهداف سران فتنه 88 برشمرد:
-انتساب اين كشته به جنبش سبز و كليدزدن مجدد پروژه كشته سازي و بهره برداري عاطفي از آن؛
-تحميل هيجانات كاذب در ميان دانشجويان و زمينه سازي براي آشوب در محيط دانشگاه؛
-كليد زدن مجدد لشكركشيهاي خياباني و اعتبارزدايي از مراجع امنيتي؛
-برهم زدن تعادل رواني دانشگاه ها، پس از يك سال آرامش و به تبع آن برهم زدن تعادل رواني در جامعه.
كه همگي در راستاي معارضه با نظام قرار مي گيرند، ليكن به جهت دقت و بصيرت عموم جامعه، عقيم ماندند و براي طراحان اين جريان، در حكم «تير ده امتيازي به سيبل سران فتنه» عمل كرده و نتيجه معكوس به بار آورد. چرا كه پس از اين جريان، سران فتنه تحت فشار بيشتري از طرف افكار عمومي ايران قرار گرفتند.
چرا دانشجو؟!
در تبيين اين مسئله كه چرا دانشجويان، هدف قرار گرفته اند؟ بايد گفت: دانشجويان- در هر جامعه اي- از جمله تأثيرگذارترين و جريان سازترين گروه هاي اجتماعي هستند؛ چرا كه حد فاصل لايه اجتماعي نخبگان و تحصيل كردگان و لايه عمومي جامعه قرار گرفته اند. به دليل جوان بودن، به شدت بر گروه همسالان تأثيرگذارند و هم چنين قويا مورد پذرش لايه هاي زيرين اجتماعي گروه خود يعني عموم جامعه هستند؛ لذا نشر يك ايده يا ايدئولوژي در اين قشر سهل تر و اثرگذارتر است. ممكن است به نظر برسد لايه نخبگان تأثيربيشتري در جامعه دارند و اين موضوع نيز حقيقت داشته باشد، اما از آنجا كه نخبگان، ديرپذيرترند، سرمايه گذاري و هدف گذاري براي لايه زيرين اين قشر يعني دانشجويان، زودبازده تر است.
دانشجو به جهت وجود ويژگي جواني، در جست وجوي حرف نو و عمل بديع است و استقلال هويت و رأي خود را در نوبودن و متمايز بودن خودش متبلور مي سازد و چه بسا اين ويژگي منجر به تحول آفريني هاي عميقي در دوره هاي مختلف تاريخي شده است؛ بنابراين انگشت گذاشتن براين قشر و تحريك احساسات و تهييج اين قشر مستقيما در سطح جامعه اثر مي گذارد و از اين روست كه معاندين نظام و سران فتنه قصد دارند از ظرفيت دانشگاه ها براي دستيابي به اهداف خود استفاده كنند.
البته بايد اذعان كرد كه بازهم در انتخاب گروه هدف دچار اشتباه شده اند زيرا اين گروه در ايران اسلامي، از جمله پيشروترين گروه هاي اجتماعي هستند و به دليل جواني، به تعبير مقام معظم رهبري (مدظله) «شكافنده بن بست ها» هستند.
رودخانه بصيرت، منطقه را سيراب مي كند
قصد داشتند (و دارند) با انتخاب سوژه هاي ترور از دانشگاه ها و برهم زدن فضاي رواني دانشگاه ها، دستيابي به اهدافشان را سهل كنند در حالي كه متغير تواندار و اثرگذار «بصيرت» جوانان امروز را در معادلات خود ناديده گرفته اند. مقام معظم رهبري (مدظله) مي فرمايند: «جوان هاي امروز ما... جنگ را نديده اند؛ شماها شهيد باكري را نديده ايد، باكري ها را نديده ايد. آن دوران محنت عظيم را لمس نكرديد، امام را هم نديديد، اما روحيه شما همان روحيه است، فكر شما همان فكر است؛ راه شما همان راه است، تشخيص شما همان تشخيص است؛ اين خيلي مهم است.اين جريان مستمر بايد ادامه پيدا كند. اين جريان مثل رودخانه اي است، مثل شطي است كه منطقه را سيراب مي كند، بصيرت اين است.»
و جوان دانشجوي ايراني مي خواهد «الگو درست كند، تا اين الگو را توليد مثل كند.» و ترور متفكران را نه تنها به عنوان سدي در برابر حركت علمي و انقلابي خويش نمي بيند كه آن را آبراهي براي گسترش دامنه و افزايش عمق رودخانه بصيرت و تفكر انقلابي مي داند.
¤ منابع در روزنامه موجود است

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14