(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 7 اسفند 1389- شماره 19873

چله
ريشه هميشه جنگل، نامت آبروي درختان
دهخدا خزانه دار زبان فارسي
كتاب در نگاه آفتاب
ريشه يابي لغات
در نشست آسيب شناسي اين ادبيات مطرح شد
داستان دفاع مقدس بايد محل تجلي تقدس باشد
نمايشگاه كتاب كودك و اصرار بر بي ساماني!



چله

كاظم رستمي
شور مي بارم و مي چرخم از اين بارش نور
نور ، نصري دهدم تا كندم ناصر طور

اشتراك شب و روز است همين روزن راز
ورنه اين فاصله تفصيل شود بي تنبور

خون دليل است كه كشتي به يم راه رود
راه ، موسي كندت نوح شوي در نم شور

طير طوفان بلا منطق سيمرغ دل است
خون عنقاست به جوش تب ماهي ، مسجور

شهد شد پرده در ظلمت بينايي ، زخم
تا عسل از زحل زخم ببارد به ظهور

چله از چلچله ها موسم انگور گذشت
باده از خون جگر آمده ليلي به حضور

برگ ريزان خزان ، سلسله سي مرغان
به مزار آمده شيرين شهادت از دور

شب رودابه تب زال كهنسال شده
كه ز شام آمده شامي همه آزين سرور
¤¤¤
مهجه بايد بدهي ديده ظهرت بدهند
اضطهاد است در آن گودي طوفان تنور

 



ريشه هميشه جنگل، نامت آبروي درختان

علي داودي
ريشه هميشه جنگل، نامت آبروي درختان
حرف تو- سپيده سيبي- مانده در گلوي درختان
شاخه تمامي ديروز، ريشه تمامي فردا
كوچه كوچه فصل عبورت، غرق رنگ و بوي درختان
آب و خاك در قدمت گل ، شد بهشت از نفست، سبز
باغبان! درنگ نگاهت،عمري آرزوي درختان
قد و قامتت همه تكبير، تازه شد وضوي درختان
در مرور ناي فراموش، كي شود ترانه خاموش
پيچك صداي تو پيچد باز در گلوي درختان

 



دهخدا خزانه دار زبان فارسي

علي خوشه چرخ آراني
هفتم اسفندماه، شصت وپنجمين سالروز درگذشت چهره ماندگاري است كه براي هميشه در آسمان تابناك ادب فارسي تابندگي مي كند. علي اكبر دهخدا شخصيتي است كه مستجمع بسياري از علوم روزگار خويش بود. او شخصيتي طنزنويس، جدي نويس، روزنامه نگار، شاعر، پژوهشگر و سياست مدار بود اما آن چه كه پيدا و هويداست او از چهره ها و فعال ترين استادان ادبيات فارسي در روزگار معاصر است كه بزرگ ترين خدمت را به زبان فارسي در اين دوره انجام داد. «لغت نامه» مهم ترين و اساسي ترين اثر دهخدا و حتي مهم ترين اثر نويسندگي معاصر است و بيشتر شهرت دهخدا و احترامي كه دهخدا داراست به خاطر لغت نامه اوست. بنا به باور بسياري از بزرگان چنين كار بزرگ و سرمايه گذاري عظيم را براي زبان فارسي به غير از دهخدا، بزرگ شعر و حماسه ايراني- فردوسي- انجام داده بود و بي شك مي توان گفت كه تأليف لغت نامه دهخدا تأثير ژرف و عميقي در بيداري و ماندگاري زبان فارسي گذاشت. امروز به هر كتابخانه عمومي و يا خصوصي اديبان و ادب دوستان كه مراجعه مي كنيم از ميزان مراجعاتي كه به لغت نامه دهخدا مي شود و در يافتن معاني كلمه و شواهد مثال ها و مطالب علمي و... مجلدات لغت نامه دهخدا را ورق مي زنند مي توانيم به آساني ارزش و اهميت اين اثر ماندگار و جاودان را دريابيم. همه لغات فارسي نام شهرها و روستاها و كلمات علمي و تخصصي، لغات عربي و... را مي توان از لغت نامه دهخدا يافت تا آن جا كه مي توان با قاطعيت بيان نمود كه لغت نامه دهخدا، هم دايره المعارف است و هم كتاب مرجع علوم گوناگون و هم لغت نامه و... از اين رو مي توان وجود چنين كتابي را در هر خانه و يا كتابخانه نعمتي عظيم و غنيمتي عزيز محسوب نمود.
لغت نامه اي كه دهخدا حدود 05سال- بيشتر عمر خويش- را صرف آن نمود و هيچ گاه دست از فيش برداري برنداشت و تا آن جاكه خود مي گويد كه كار تحقيق او فقط در دو روز و به خاطر فوت مادرش و دو روز به خاطر بيماري سختي كه داشت، اين كار تعطيل گرديد.
اگرچه تأليف لغت نامه در قرون قبلي و به وسيله شخصيت هاي لغت دان و لغت شناس بزرگي هم چون فرهنگ سروري كاشاني (مجمع الفرس) به وسيله محمد قاسم سروري كاشاني، فرهنگ جهانگيري به وسيله ميرجمال الدين بن حسين انجوي شيرازي، برهان قاطع به وسيله محمدحسين بن خلف تبريزي، و... سابقه اي كهن دارد ولي مهم ترين و برجسته ترين لغت نامه دهخدا نسبت به ساير لغت نامه ها و فرهنگ نامه ها كه هر كدام به بررسي بعدي از ابعاد زبان فارسي توجه دارند، جامع و مانع و كامل بودن آن است به گونه اي كه بسياري از آگاهان نوشته اند كه دهخدا چندين ميليون فيش از روي متون معتبر استادان نظم و نثر فارسي، عربي، لغت نامه هاي چاپي و تاريخي، كتب تاريخ، جغرافيا، طب، رياضي، نجوم، فلسفه، فقه، اصول، عرفان و... را فراهم آورده بود.
لغت نامه دهخدا كه در بيش از 05جلد به چاپ رسيد، شامل تمامي لغات زبان فارسي با معناي دقيق و اشعار و اطلاعاتي درباره آن هاست كه در كنار «امثال وحكم» او كه شامل تمامي ضرب المثل ها و حكمت هاي زبان فارسي است نشان دهنده دانش و شخصيت علمي استاد دهخدا است.دهخدا به سال 1324 هجري شمسي ميليون ها فيشي را كه در تهيه لغت نامه فراهم نموده بود به مردم ايران تقديم كرد. و مقرر گرديد كه مؤسسه اي به نام دهخدا، مديريت كار چاپ آن را تحت نظر گيرد ولي متأسفانه اندك زماني پس از تأسيس چنين نهادي، دهخدا رخ در نقاب خاك كشيد و ادامه اين راه عظيم را دكتر محمدمعين انجام و پس از مرگ دكتر «معين» نيز اين مسير خطير به وسيله استاد زنده ياد سيدجعفر شهيدي و دكتر دبير سياقي و ديگران دنبال و به پايان رسيد.
دهخدا علاوه بر آن كه دانشمند و محققي بزرگ بود، مبارزي در راه تحقق انقلاب مشروطه هم محسوب مي گرديد. روزنامه «صور اسرافيل» او كه در حقيقت يكي از اساسي ترين سلاح هاي مشروطه خواهان بود با شمارگان وسيع چاپ و آن چنان ماهرانه نوشته مي شد كه توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سياسي و نيازهاي مردم را در آن به طرزي دلپذير و مردم پسند چاپ نمايند. از ميان مطالب اين روزنامه آن چه كه بيش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت و اعتبار روزنامه شده بود ستون «چرند وپرند» بود كه با امضاي «دخو» به چاپ مي رسيد و نويسنده آن هم دهخدا بود.
نوشته هاي دهخدا در چرند و پرند از دو نظر قابل توجه بود. اولاً سبك نوشتار دهخدا در اين مقالات كه مي توان آن را سبك و روشي جديد در نگارش فارسي دانست كه سبكي نو و جديد بود و هم استدلالات و طنزهاي او در دفاع از مشروطه به خودي خود بي مثال و بي قرين بود.
دهخدا براي تفنن شعر نيز مي سرود، اما شاعري حرفه و علاقه اصلي او نبود و منظومه هاي متعددي از ايشان به وسيله دكتر معين گردآوري شده است. از جهت سبك شناسي اشعار او را به دو بخش تقسيم مي كنند كه عبارت است از اشعاري كه به سبك متقدمان سروده است و داراي استحكام است؛ به گونه اي كه تشخيص آن ها از گفته هاي شعراي قديم سخت است و دوم اشعاري كه در تجدد ادبي به كار رفته است.
از آن جا كه دهخدا به زبان فرانسوي هم آشنايي كافي داشت، چند كتاب را به زبان فارسي ترجمه نمود كه از مشهورترين آن ها كتاب «روح القوانين» اثر «مونتسكيو» است.
دهخدا در هفتم اسفندماه 1324 وفات و در ابن بابويه به خاك سپرده شد، اما نام و اثر جاويدان و خدمت ماناي او به زبان و ادب فارسي براي هميشه تاريخ ماندگار خواهد ماند.

 



كتاب در نگاه آفتاب

رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي دفتر پژوهش و گسترش فرهنگ جبهه در دي ماه سال 70 در خصوص مجموعه فرهنگ جبهه گفتند: وقتي كه جلد اول فرهنگ جبهه درآمد، طبعاً به طور عادي، مثل بقيه منشوراتي كه پيش من مي آوردند، نشستم آن را خواندم. اين كتاب از بس مرا جذب كرد، تا آخرش خواندم؛ بعد ديدم اين كافي نيست؛ به خانه بردم و گفتم همه بنشينيد اين كتاب را بخوانيد؛ گفتم اين كتاب اصلاً بايد در فضاي خانه ها باشد و همه بايد آن را هميشه داشته باشند.

 



ريشه يابي لغات

سليمان مختاري
پاپوش. پيژامه. پايان
ريشه: «پاي» «پاي» فارسي باستان: «پاده» «پاي» واژه پا را با فارسي: پايان، پايين مقايسه كنيد.
تيپا «ضربه با نوك پا»؛
عربي دخيل: «ابد» از ايراني: «ا- پد »«بدون پا» يعني بدون پايان، بدون انتها« گرفته شده است.
عربي دخيل: بابوج، بابوش «دمپايي» از فارسي «پاپوش» گرفته شده است.
نيز پاپوش «هرچه كه پا را بپوشاند» پاپوش با تغييرات جزيي در زبان فرانسوي استفاده مي شود.
Babouche
پيژاما (پيژامه) اين واژه فرانسوي از واژه فارسي پي جامه/ پاي جامه گرفته شده است. و نيز مقايسه كنيد با پايچه پاچه
پا تهي گشتن به است از كفش تنگ
رنج غربت به كه اندر خانه جنگ
مولوي
آذوقه
ريشه: دخيل است از تركي: آزوق به معني«خواربار لشكر»؛ درباره اشتقاق كلمه آذوقه از عربي: ذوق « مزه، طعم» آن چنان كه برخي از محققان پنداشته اند. علامه دهخدا آذوقه را مصحّف «عدوقه» و «عذوقه» عربي به معني «خوردني« مي داند.
نظر آخر اينكه لغت اوستايي«اذو» به معني« جهدافزا، زورافزا، افزاينده توانايي» وجود دارد كه هنوز ارتباطش با آذوقه معلوم نيست.
زمستان. نيروي زميني
ريشه: نيرو در زبان پهلوي «نيروگ» بوده است. نيروگ به معني « نيرو، قدرت» مي باشد.
واژه نر مقابل مادّه از همين ريشه مي باشد؛ در اوستايي اوستا به معني «رجوليت، مردانگي».
ريشه: زمين در پهلوي «زميك» در اوستا «زم» و زمين از همين زم است با پسوند «ين» نسبت، چنانكه در سيمين و زرين.
زمين يا زميگ كه مي تواند از زم به معني سرما برآمده باشد و يادماني ديرپاي باشد از سرماي ايران ويچ كه نژاد آريايي را به كوچ از اين سرزمين برانگيخت «زم» در واژه زمستان ديده مي شود. زم كه به معني سردي است
گرچه به هوا بر شد چون مرغ هميدون
ورچه به زمين ور شد چون مردم ماني
منوچهري
برفتند با شادي و خرمي
چو باغ ارم گشت روي زمي
فردوسي
به لشكر بود نام و نيروي شاه
سپهبد چه باشد چو نبود سپاه
اسدي
ناوگان
ريشه: فارسي باستان «ناوييه» (كشتي) قياس كنيد با ناوك «نوعي از تير» باشد .
ناوگان. ناوگان «مجموع كشتي هاي جنگي»
ناو «چوب ميان خالي باشد كه در گذشته هاي دور با استفاده از خالي كردن و تراشيدن ميان درختان س تبر و قطور كشتي ( مخصوصاً كشتي هاي كوچك، قايق، كرجي) مي ساختند.
واژه هاي مرتبط: در زبان انگليسي navy به معني كشتي جنگي، ناوگان و در زبان فرانسوي navire « كشتي، ناو» به همين جا مربوط مي شود.
به وضوح ارتباط زبان هاي لاتيني و فارسي و سنسكريت ديده مي شود كه از زبان هاي «هندواروپايي» هستند.
در تحير طفل مي زد دست و پا
آب مي بردش به ناو آسيا
عطار
بدخيم . دژخيم
ريشه: از : دژ، به معني بد و زشت و درشت + خيم[1]، به معني خوي و خلق. بسنجيد با دژآگاه در پهلوي دژ (= دش) آكاس آمده به معني بدآگاه و مجازاً به معني خشمگين است. (مزديسنا ص73)
واژه هاي مرتبط دژ، در واژه هايي چون: دژكام (بدكام، تلخ كام)، دژم.
واژه: دژخيم«بدخوي» نيز قس بدخيم «بدخو»
بزد مرد دژخيم پيش درش
نظاره برو بر همه لشكرش
فردوسي
يكي آنكه در لشكرم وقت پاس
ز دژخيم ترسم كه آيد هراس
نظامي
من ش. هومن. بهمن
معني و ريشه واژه: من در واژه دشمن، از مصدر منيدن مي باشد كه خود از ريشه من به معني «انديشيدن، فكر كردن» مي باشد.
اين ريشه در واژه هاي هومن، هومان، بهمن (به + من) «انديشه نيك» و دشمن (دش[2] + من) «انديشه بد» وجود دارد.
مان كه در جزء دوم شادمان و پشيمان ديده مي شود نيز از همان ريشه من مي باشد.پشيمان از پس (س به ش تبديل شده) و از مان (من ش ) تركيب يافته است، لفظاً: سپس انديش، به معني نادم، متأسف. پژمان صورت مخفّف پشيمان است.
ازو فرّ و بختم بسامان بود
و يا دل ز كرده پشيمان بود
فردوسي
هر چه گفتيم، جز حكايت دوست
از همه گفته ها پشيمانيم
سعدي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] - خيم در معني زخم و جراحت نيز مي باشد. خيم از واژه خستن در معني «مجروح كردن».
[2] - دش به معني زشت، بد.

 



در نشست آسيب شناسي اين ادبيات مطرح شد
داستان دفاع مقدس بايد محل تجلي تقدس باشد

زهرا بهداد
ادبيات دفاع مقدس حالا ديگر در كشور ما به عنوان يكي از
شاخه هاي جدي و مهم ادبيات داستاني شناخته مي شود. كتاب هاي دفاع مقدس در رشته هاي
خاطره نگاري، حبس نگاري، اسارت نويسي، داستان كوتاه، داستان بلند و رمان و حتي پژوهش و تحقيق مخاطب خود را پيدا كرده است. تا آنجا كه بسياري از آنها در رده كتاب هاي پرفروش كشور قرار گرفته اند و حتي عنوان پرمخاطب ترين، پرتيراژترين و پرفروش ترين كتاب در دو سال اخير به كتاب « دا» كه خاطرات يك دختر 17 ساله از روزهاي مقاومت خرمشهر است اختصاص پيدا كرده است. از طرفي ادبيات دفاع مقدس ما در كشورهاي ديگر هم راه پيدا كرده و در همين ابتداي راه با اقبال و موفقيت روبه رو شده است. رمان «شطرنج با ماشين قيامت» حبيب احمدزاده در كشور آمريكا به عنوان منبع درسي دانشگاه راتگرز انتخاب شده و داستاني كوتاه از همين نويسنده از كتابي «داستان هاي شهر جنگي» رتبه سوم جايزه ادبي «رايتينگ فورج» در كشور انگليس را به دست آورده است. رمان «سفر به گراي 270 درجه» احمد دهقان در ليست پرفروش ترين هاي سايت آمازون قرار گرفته و در گوشه اي ديگر از دنيا، در آلباني، مردم اين كشور از رمان «شطرنج با ماشين قيامت» استقبال ويژه مي كنند. اين همه اگرچه خوشحال كننده و غرور آفرين است اما مسئوليت آور نيز هست. به اين مفهوم كه جايگاه و اهميتي كه ادبيات دفاع مقدس پيدا كرده به ما اين وظيفه را محول مي كند كه درباره اين شاخه ادبي جدي تر و مسئولانه تر عمل كنيم. برگزاري جايزه هاي ادبي و تقدير از برگزيدگان ادبيات دفاع مقدس يكي از اين راه هاي توجه به اين رشته از ادبيات است كه خوشبختانه بسيار خوب و نيكو مورد اقبال هم مسئولان و هم نويسندگان قرار گرفته است. اما نگاه نقادانه به اين ادبيات و
آسيب شناسي آن و تلاش در جهت رفع آسيب ها، وظيفه اي است كه شايد كمي مورد اغفال قرار گرفته و ضروري مي نمايد كه به آن نگاه ويژه شود.
برگزاري نشست هاي نقد براي كتاب ها يكي از اين
راه هاست اما كافي نيست و بايد ادبيات دفاع مقدس را به طور كلي و نه با نگاه به يك كتاب خاص نقد و آسيب شناسي كرد. در همين راستا هفته گذشته نشست
«آسيب شناسي ادبيات دفاع مقدس» با حضور كارشناسان و نويسندگان و سخنراني محمد حنيف و احمد شاكري در سراي اهل قلم خانه كتاب ايران برگزار شد. اما در اين نشست كه با هدف اوليه آسيب شناسي ادبيات دفاع مقدس برگزار شد، بيشتر از آنكه ادبيات دفاع مقدس نقد شده و مورد نگاه آسيب شناسانه قرار گيرد، عنوان اين گونه ادبي محور قرار گرفت و به بحث گذاشته شد.
احمد شاكري سخنران اول اين نشست بود كه در ابتداي سخنراني خود با اشاره به نياز آسيب شناسي ادبيات جنگ به تحليل اجتماعي، اظهار داشت: بايد نقطه آغازين ادبيات جنگ براي آسيب شناسي آن مورد توجه قرار گيرد.او درباره انتخاب عنوان ادبيات دفاع مقدس گفت: جلوه بارز آنچه با عنوان ادبيات انقلاب مي شناسيم در جنگ است. با شروع جنگ 8 ساله نويسندگان انقلاب وارد جنگ شدند و اين گونه ادبي شكل گرفت. در واقع مي توان گفت، وقوع انقلاب گونه جديدي از ادبيات را شكل داد كه اگر اين فرض و تفاوت هاي اين گونه ادبي با نمونه هاي شبيه آن را بپذيريم، بايد نام جديدي برايش انتخاب كنيم.
شاكري با اشاره به تغيير در ادبيات پس از پيروزي انقلاب تصريح كرد: پس از انقلاب تغييراتي موضوعي و شامل وقايع بيروني، اشخاص و حوادث رخ داد. اين موضوع ها و انديشه هاي جديد برخاسته از انقلاب بودند. در ادبيات نيز انتظار مي رفت با ايجاد موضو ع هاي جديد، ژانرهاي جديدي به وجود آيند كه اين اتفاق در ادبيات كشور ما صورت گرفت.
نويسنده رمان «انجمن مخفي» اضافه كرد: پس از انقلاب نويسندگان شبه روشنفكر به گوشه نشيني تمايل پيدا كردند و نمي توان گفت اين واقعه عظيم، خيزش عظيمي توسط نويسندگان نسل اول داشته و همين موضوع سبب مغفول ماندن ادبيات انقلاب شده است. پس از آن نيز
شبه روشنفكران در جنگ شركت نكردند و حتي براي آن نيز ننوشتند و استدلال آوردند كه براي نگارش رمان بايد از وقوع يك حادثه زمان بگذرد.
اين داستان نويس درباره تفاوت هاي ادبيات جنگ در ايران و ساير كشورها خاطرنشان كرد: در كشور ما توجه به عالم واقع، مفاهيم ديني و عالم غيب بسيار برجسته است كه شبيه و
نمونه هايش در ساير كشورها نيست و نياز به نام گذاري مناسب دارد. عناوين مختلفي مانند، ادبيات دفاع مقدس، مقاومت و ادبيات پايداري بر اساس گفته برخي از رهبران سياسي براي اين گونه ادبي برگزيده شده كه انتخاب هيچ يك توسط محققان صورت نگرفته است.
وي با اشاره به تفاوت در نگاه به جنگ و ادبيات آن در برهه هاي مختلف گفت: در دهه 60 صداي غالب صداي دفاع بود. زيرا وجه دفاعي جنگ تحميلي غيرقابل انكار بوده است. در دهه 70 با ادبيات متفاوتي نسبت به دهه 60 مواجه شده ايم و اختلاف هايي در انتخاب نام اين گونه ادبي مبني بر ادبيات دفاع مقدس يا غير از آن صورت گرفته كه اين موضوع از ته نشين تفكر شبه روشنفكري ايجاد شده است.اين نويسنده حوزه دفاع مقدس تصريح كرد: اغلب افراد، دفاع مقدس را موضوعي براي ادبيات مي دانند كه خارج از آن قرار دارد. بنابراين براي تعيين ماهيت اين گونه ادبي نبايد سراغ آثاري برويم كه درباره جنگ نوشته شده، زيرا آن ها
برداشت هايي از جنگند. در واقع ادبيات دفاع مقدس ادبياتي است كه به ماهيتي كه بروز و ظهور كرده، مي پردازد.
شاكري اضافه كرد: دفاع، فقط جنبه تاريخي ندارد. بلكه مضمون را نيز به همراه دارد. در ادبيات دفاع مقدس، تاريخ، به نفع ادبيات كنار رفته است، اما بايد روح تاريخي كه همان تقدس است، در آن متجلي باشد. در واقع انگيزه هاي جنگ براي ما ديني بوده و از آغاز تا پايان آن حفظ شده است. بنابراين اگر داستان با اين روح تاريخي تطبيق نكند، بهتر است نوشته نشود. وي با اشاره به مرز ادبيات دفاع مقدس با ساير
گونه هاي ادبي گفت: تمام مرزها در شناخت و عدم شناخت دين پيدا مي شود. ادبيات ما در طول عمرش مرزهاي خود را با شريعت پررنگ تر كرده است. بر همين اساس مشكل كساني كه
نمي توانند اين گونه ادبي را نقد كنند، با خود واقعه است و معتقدند بايد جنبه هاي ماورايي و معنوي ادبيات دفاع مقدس را كمرنگ تر كنيم.
در ادامه اين نشست محمد حنيف، نويسنده و كارشناس ادبيات دفاع مقدس به سخنراني پرداخت و اظهار داشت: مساله اساسي اينجاست كه كدام داستان را داستان جنگ يا دفاع مقدس بدانيم. آيا داستاني كه در مناطق جنگي مي گذرد، شخصيت هايش نظامي اند و از جنگ شهرها مي گويند، داستان دفاع مقدس اند؟ در برخي از داستان ها حتي يك گلوله نيز شليك نمي شود، اما آن را داستان جنگي مي نامند.
وي ادامه داد: اغلب كارشناسان اعتقاد دارند، بهتر است به اين گونه ادبي، به جاي ادبيات دفاع مقدس، ادبيات جنگ گفته شود، زيرا اگر بگوييم دفاع مقدس، راه را بر نقد بسته ايم. در واقع نه تمام داستان هايي كه در كشور و درباره جنگ نوشته شده را مي توان دفاع مقدس نام گذاشت و نه مي توان اين لقب را از تمام آن ها گرفت.حنيف با اشاره به جنگ به عنوان موضوعي عام، خاطرنشان كرد: هر كشوري مفهوم خاصي را براي تعريف از ادبيات جنگ خود برگزيده است. بنابراين اشكالي ندارد، عنوان ادبيات دفاع مقدس را براي بخشي از داستان هاي اين حوزه بپذيريم.اين كارشناس ادبيات دفاع مقدس در يك جمع بندي درباره ادبيات دفاع مقدس اظهار داشت: هنوز مشخص نيست كه كدام داستان، داستان جنگ است يا دفاع مقدس. همچنان كه بسياري از نظريه هايي كه درباره كتاب هاي ادبيات جنگ مطرح مي شوند، اجتماعي و اقليمي اند. همچنين نمي توانيم به تمام نوشته هاي جنگي، داستان دفاع مقدس اطلاق كنيم، اما مي توان گفت تمام آن ها زير چتر ادبيات جنگ قرار دارند.
وي در پايان با اشاره به انتخاب عنوان ادبيات جنگ براي باز گذاشتن راه انتقاد اضافه كرد: بايد بپذيريم ادبيات دفاع مقدس نيز قابل انتقاد است. شايد اين موضوع از نظر محتوايي صورت نگيرد، اما از جنبه ساختاري مي توان ادبيات دفاع مقدس را مورد نقد و بررسي قرار داد .


 



نمايشگاه كتاب كودك و اصرار بر بي ساماني!

سيدعلي كاشفي خوانساري معتقد است با وجود اينكه برپايي نمايششگاه كتاب كودك و نوجوان كه به همت انجمن فرهنگي ناشران كتاب كودك و نوجوان برگزار مي شود اتفاق خوبي است ولي از برخي بي ساماني ها رنج مي برد.
سيدعلي كاشفي خوانساري از نويسندگان و منتقدان ادبي در يادداشتي به مهر به نقد و تحليل سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان تهران پرداخته است.
يادداشت او از اين قرار است : »سومين نمايشگاه كتاب كودك و نوجوان اين روزها به همت انجمن فرهنگي ناشران كتاب كودك و با حمايت معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در مصلي تهران برپاست به همين مناسبت به عنوان عضوي از خانواده بزرگ كتاب كودك كه هر سه دوره اين نمايشگاه را ( در سالهاي 1374، 1388 و 1389) با دقت به خاطر دارد نكاتي را ذكر مي كنم.
1- در آشفته بازار كتاب كودك كه مهمترين مشكل همه ناشران (و بالطبع نويسندگان و پديدآورندگان) توزيع است برپايي چنين نمايشگاهها (ويا صادقانه تر بگويم فروشگاههايي) فرصتي مغتنم براي توليدكنندگان و مصرف كنندگان اين كالاي فرهنگي است. پس به اين خاطر صميمانه از طراحان، مجريان و حاميان اين نمايشگاه سپاسگزاريم.
2- آز آنجا كه معمولاً و متاسفانه در كشور ما از سابقه و تجربه مديران و مجريان فرهنگي قبلي استفاده نمي شود و برنامه هاي فرهنگي با روش آزمون و خطا و با اتكا به
بيت المال پيش مي رود معمولاً دوره هاي اول هر برنامه هاي با ضعفها و نواقصي همراه است و اين نواقص به مرور و در دوره هاي بعدي كمتر مي شود. با اين حال حتي اين رويه در مورد اين نمايشگاه به چشم نمي خورد و مروري بر سابقه اين نمايشگاه به روشني نشان مي دهد كه هر دوره نسبت به دوره قبل با افت چشمگير و غيرقابل اغماضي همراه بوده است.
نمايشگاه سال گذشته با ضعفهايي همراه بود كه همان زمان در يادداشتي به آن اشاره كردم؛ ضعفهايي چون بي نظمي در چينش كتابها و تقسيم بندي آن، نامناسب بودن قفسه هاي عرضه كتاب و فروش نسبتا پايين كه نارضايتي بسياري از ناشران را به همراه داشت و عدم ارايه گزارش و پرينت روزانه فروش كتاب به ناشران.
اميد داشتيم نمايشگاه امسال با اتكا به تجارب دوره گذشته موفق تر، منظم تر و روشمندتر از سال گذشته باشد اما متاسفانه اين آرزو خيال خامي بيش نبود و ضعف ها و اشكالات در نمايشگاه امسال چندين برابر بود. البته ايده هاي خوبي همچون اختصاص فضايي به كتابهاي ارزان و كتابهاي حراجي هم مطرح شد كه در عمل تحقق كامل نيافت.
تعداد كتاب هاي به نمايش درآمده در بخش متمركز حدود دو هزار عنوان از سال پيش كمتر بود كه با توجه به افزايش ساليانه عناوين كتاب كودك اين امر نشانگر دو موضوع است اول استقبال كمتر ناشران به دليل ضعف نمايشگاه و دوم اطلاع رساني و جامعيت كمتر نسبت به سال گذشته.
نكته ديگر ضعف شديد تبليغات و اطلاع رساني نمايشگاه و به دنبال آن استقبال بسيار كمتر از نمايشگاه بود. در نمايشگاه سال گذشته دو اسپا نسر نمايشگاه از بخش خصوصي (يك نشريه تخصصي و يك ناشر كمك آموزشي) با روش هاي مختلف همچون توزيع 400 هزار تراكت، ارسال ايميل و پيامك، تبليغات تلويزيوني و بيلبوردهاي سطح شهر جمعيت زيادي را به نمايشگاه كشاندند. اما در نمايشگاه امسال از هيچ كدام از اين روش ها استفاده نشد و تا روز سوم برپايي نمايشگاه هيچ گونه تبليغات شهري براي نمايشگاه صورت نگرفته بود و پس از آن هم تنها به چند بنر در اطراف نمايشگاه و وزارت ارشاد بسنده شد و مي توان گفت عملاً نمايشگاه قبل و همزمان با برنامه هيچ تبليغات و اطلاع رساني نداشت.
عدم استقبال از نمايشگاه به حدي بود كه نه تنها ناشران بزرگ غير عضو انجمن در نمايشگاه حضور نيافتند (كليه ناشران
كمك آموزشي، كانون پرورش، اميركبير، سروش و...) بلكه حتي ناشران بزرگ عضو انجمن هم از آن استقبال و حمايت نكردند .
در نمايشگاه امسال هيچ خبري از نشست هاي تخصصي، ميزگرد، سخنراني، كارگاه آموزشي و .. .نبود و ظاهراً مسئولان ديگر هيچ نيازي به آن حداقل وجهه فرهنگي هم احساس نمي كردند.
بي نظمي در نمايشگاه هم به اوج خود رسيد و تا امروز كه هفت روز از آغاز نمايشگاه گذشته است هنوز كتابها چينش منظمي ندارند. ناشران همچنان به دنبال كتابهاي خود كه به نمايشگاه فرستاده اند
مي گردند و سعي مي كند جلدهاي مختلف يك مجموعه را كه هر كدام در يك گوشه از سالن به حال خود رها شده اند پيدا كنند و كنار هم بگذارند.
جالب آن است كه تا 5/1 روز پس از افتتاح نمايشگاه هيچ فروشي ممكن نبود و به دليل به راه نيفتادن سيستمهاي رايانه اي نمايشگاه، بازديدكنندگان مجبور بودند با دست خالي به خانه برگردند.اتفاق جالب ديگر حضور نيافتن حتي يك مسئول دولتي از ميان فهرست بلند و بالاي اعلام شده در مراسم افتتاحيه نمايشگاه بود و آخرين نكته عدم حضور و به مشاركت طلبيدن ساير نهادهاي تخصصي كتاب كودك همچون انجمن نويسندگان، تصويرگران و ... بود.
3- واقعيت اين است كه مسئولان معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد در ديدگاه و تلقي خود نسبت به انجمن فرهنگي ناشران كتاب كودك و روند فعلي حاكم بر آن تجديدنظر كنند. عملكرد فعلي انجمن تا حدي زيادي نشان مي دهد كه مديران آن در حال حاضر بيش از آن كه دغدغه بهبود وضعيت عمومي كتاب كودك را در كشور داشته باشند به دنبال منافع كوتاه مدت و محدود خود هستند. موضعگيري مديران نمايشگاه نسبت به انتقادهاي رسانه ها و ناشران نشان داد كه آنها هيچ نگراني بابت عدم استقبال عمومي و فروش پايين كتابها ندارند و تنها به كمكهاي وعده داده شده از سوي وزارت ارشاد چشم دوخته اند و همان سود حاصل از مشاركت وزارت ارشاد در برپايي نمايشگاه و فروش كتابهاي خود به وزارت ارشاد براي ايشان كافي است.
حقيقت اين است كه انجمن فرهنگي ناشران كتاب كودك با بيش از 20 سال سابقه و بيش از 50 عضو از افتخارات جامعه فرهنگي ماست. اما در حال حاضر اين انجمن به هيچ وجه نمي تواند مدعي شود كه نماينده تمامي جامعه نشر كتاب كودك ايران است و منافع ملي عمومي را در اين حوزه دنبال
مي كند. اين ادعا را به آساني فهرست ناشران متقاضي عضويت در انجمن بيش از سه سال است درخواست هايشان بررسي نشده اثبات مي كند.اين حق طبيعي چند ناشر است كه تشكلي را براي پيگيري برنامه ها ومنافع خود پايه ريزي كنند و درچارچوب قانون از حمايتهاي دولتي بهره مند شوند اما قطعاً چنين تشكلي نمي تواند ادعاي نگاه فرهنگي و جامعيت صنفي داشته باشد و همه حمايتهاي دولتي را با ادعاي نمايندگي تمامي ناشران منحصر به خود گرداند.
جا دارد نهادهاي دولتي و صنعتي حامي اين انجمن طي سال هاي گذشته براي رعايت قانون و عدالت بخشي از حمايتها و برنامه هاي خود را به ساير تشكلهاي نويسندگان و ناشران همچون اتحاديه ناشران و كتابفروشان و انجمنهاي اسلامي ناشران و ساير تشكل هايي كه عضويت در آن آزاد است و عملكرد ايشان از شفافيت بيشتري برخوردار است اختصاص دهند و همچنين جا دارد ضمن حفظ و تقويت اين انجمن، تشكل هاي مشابه ديگري در حوزه كتاب كودك با حضور ناشران عضو و غير عضو اين انجمن بنيان گذاشته شود تا بتواند ضمن ايجاد بازار رقابت سالم و جامعه اي چندصدايي، در رشد و تعالي كتاب كودك موثر باشد.»

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14