مهر اسرائيل بر پيشاني سران فتنه (يادداشت روز)

سياستگذاري امنيتي آمريكا درباره ايران پس از 25 بهمن 1388 مراحلي چنان جديد را تجربه مي كند كه مي توان آن را حقيقتا ورود به فازي نو خواند. تغيير فاز پي در پي، از اين شاخ به آن شاخ پريدن و خود را در گرداب اظهارنظرها و راهبردهاي متناقض افكندن البته خصلت ثابت و دائمي سياستگذاري آمريكا درباره ايران بويژه در دو سال گذشته بوده و از اين حيث هيچ تعجبي ندارد اگر دوباره مسير خود را عوض كرده باشند. آنچه اهميت دارد اين است كه ظاهرا آمريكايي ها اين بار درباره چگونگي رويارويي با تحولات داخلي ايران، تصميم هايي «واقعا» جديد گرفته اند و اگر اينطور باشد -كه اين يادداشت استدلال خواهد كرد هست- بسيار ضروري است در اين موضوع تامل كنيم كه علت اين امر و نتيجه آن چيست.
ابتدا اجازه بدهيد ببينيم در 25 بهمن دقيقا چه اتفاقي افتاد و آمريكايي ها از «سفارش مستقيم بيانيه تجمع» به موسوي و كروبي چه هدفي را تعقيب مي كردند. اهداف آمريكايي ها از كليد زدن پروژه 25 بهمن به طور خلاصه چنين بوده است:
1- ويژگي اول اين پروژه اين بود كه براي آمريكايي ها روشن شده بود براي متوقف كردن حركت سيل آساي مردم منطقه هيچ راهي كوتاه تر و بهينه تر از به هم ريختن وضعيت داخلي ايران نيست و موسوي و كروبي هم اين آمادگي را دارند كه در چنين پروژه اي مشاركت كنند.
2- ويژگي دوم اين بود كه طرف خارجي از حدود يك هفته قبل از 25 بهمن يك عمليات رسانه اي بسيار سنگين براي به خيابان كشاندن تعداد هرچه بيشتري از افراد انجام داد. در اينجا نكته مهم اين است كه توجه كنيم آمريكايي ها و گروهك هاي مرتبط با آنها به خوبي مي دانند كه تعداد افرادي كه همچنان ممكن است انگيزه اي براي حمله به سطل هاي آشغال در خيابان هاي تهران داشته باشند، يك «عدد ثابت» است كه هر بار ناآرامي شكل مي گيرد بخشي از آنها دستگير مي شوند و از آن عدد ثابت يك «مقدار جايگزين ناپذير» كاسته مي شود. جلوگيري از گسترش بيشتر انقلاب هاي ضدآمريكايي منطقه كه به نحوي بي سابقه منافع حياتي آمريكا را به خطر انداخته آن قدر براي كاخ سفيد ضروري بود -و هست- كه حتي ريسك از دست رفتن برخي از كليدي ترين مهره هاي عملياتي خود در كف خيابان هاي تهران را هم پذيرفت.
3- و ويژگي آخر اين بود كه طرف خارجي نشان داد انتظار خود از آشوب خياباني در ايران را به «هدف گذاري هاي صرفا رسانه اي» تقليل داده و فعلا از جريان سبز در ايران جز «روشن نگهداشتن آتش اعتراضات» از طريق «ايجاد ناآرامي كاريكاتوري در چند خيابان تهران كاري ساخته نيست. تنها كاري كه گماشتگان آمريكا در داخل ايران بايد مي كردند اين بود كه تئاتري بازي كنند، از آن فيلم و عكس بگيرند و به عنوان مواد اوليه براي كارخانه دروغ سازي رسانه هاي غربي -كه البته ظاهرا مدتي است بدون مواد اوليه هم كار مي كند! - ارسال كنند. همين.
بسيار مهم است كه در اينجا توجه كنيم آمريكايي ها بدون ترديد مي دانستند درخواست آنها از موسوي و كروبي براي راه انداختن راهپيمايي «نجات اسراييل» در تهران، نوعي انتحار سياسي غيرقابل جبران از جانب اين دو نفر است و احتمالا به مرگ هميشگي و ابدي آنها در ذهن جامعه ايراني منجر خواهد شد اما باز هم به همان دليل آشنا يعني اضطرار كشنده ناشي از ضرورت متوقف شدن حركت هاي ضدآمريكايي در منطقه حاضر شدند اين هزينه را هم بپردازند. وقتي آقاي نتانياهو كه زماني گفته بود موسوي و كروبي بزرگترين سرمايه هاي اسراييل در ايران هستند راضي به آتش افكندن در اين سرمايه ها مي شود ديگر بايد فهميدكه عمق كار تا كجاست و قصه چقدر بيخ پيدا كرده است.
اما اين پايان كار نيست. بعد از 25 بهمن يك سلسله اتفاقات تقريبا پي درپي رخ داد كه توجه به آنها هم براي فراهم شدن امكان فهم «آنچه تغيير فاز واقعي در سياستگذاري امنيتي آمريكا درباره ايران» خوانديم، لازم است.
اولا، نظام توانست با استفاده از فضاي بوجود آمده بعد از 25 بهمن، يك اجماع تقريبا كامل از خواص عليه جريان فتنه و سران آن بوجود بياورد. بعد از 25 بهمن براي اولين بار مطالبه برخورد با موسوي و كروبي علاوه بر توده هاي مردم به سطح خواص منتقل و در آن فراگير شد و بويژه با موضع گيري مجلس در روز 26 بهمن و همچنين مصاحبه هاي پي درپي چهره هاي بعضا داراي سابقه همراهي با فتنه عليه موسوي و كروبي در روزهاي بعد از آن، عمق قابل توجهي پيدا كرد. اين فرايند كه مي توان آن را «موج بازگشت خواص» و «يك دست شدن فضاي سياسي كشور عليه جريان فتنه» ناميد، داراي پيام هاي بسيار خطرناكي براي آمريكايي ها بود چرا كه آنها به خوبي مي دانستند و بارها در تحليل هاي راهبردي خود درباره اوضاع ايران بر آن تاكيد كرده اند كه اگر نظام بتواند ترك هاي موجود در ميان خواص را رفو كند، آن وقت بسيار آسان تر آنچه حتي فكرش را بتوان كرد قادر به كنترل كامل ابعاد سياسي و امنيت فتنه و مجازات قاطع عاملان آن خواهد بود.
ثانياً، خبر بد بعدي براي آمريكايي ها اين بود كه فضاي بوجود آمده بعد از 25 بهمن آخرين گردوغبارهاي فتنه را براي ديرباورترين افراد هم فرو نشاند و فضا را كاملاً شفاف كرد. فتنه تا زماني عمر مي كند كه بتوان حق و باطل را به هم آميخت و ملغمه اي گيج كننده از آن فراهم كرد. اما وقتي حق يك طرف ايستاد و باطل طرف ديگر و وقتي جبهه ها شفاف شد ديگر سخن گفتن از فتنه بي معني است. فضايي كه در آن خواص مسئله (وسابقه) دار يك طرف ايستاده باشند و وفاداران به نظام طرف ديگر شايد فضاي فتنه باشد و در مقطعي واقعا بود، اما عرصه اي كه يك سوي آن منافقين اسلحه به دست و اسراييلي هاي كف بردهان آورده ايستاده اند و سوي ديگرش فرزندان خميني و خامنه اي ديگر به هيچ معنايي فضاي فتنه نيست. اينجا همه چيز روشن است واگر كسي اشتباه كرد اين دفعه مشكل از چشم و دل اوست نه گردوغبار فضا و لذا تكليف او هم روشن است. ضمن اينكه در اينجا ديگر اساساً كسي نمي تواند بهانه بياورد كه نفهميده و اشتباه كرده است. اينجا تنها جمله اي كه واقعا معنادار است اين است كه گفته شود فلاني و بهماني «تصميم گرفتند» اين سو يا آن سوي جبهه بايستند و وقتي تصميم مي گرفتند مي دانستند چه مي كنند پس تبعات آن را هم بي كم وكاست بايد بپذيرند.
و ثالثاً، در اثر اين دو عامل، نظام پس از 25 بهمن به سادگي و با هزينه اجتماعي صفر گام اول برخورد با موسوي و كروبي را برداشت و آنها را در خانه شان محدود كرد. تعبير درست تر البته اين است كه بگوييم آنچه رخ داده قطع دسترسي هاي سرويس هاي اطلاعاتي و عوامل آنها به موسوي و كروبي است كه هر روز با استفاده از آنها توطئه اي جديد طراحي مي كردند و اكنون مجال اين كار به طور كامل از آنها سلب شده است.
دقيقا در اينجا بود كه تغيير فاز اساسي كه روشن كردن ماهيت آن هدف اين يادداشت است رخ داد. آمريكايي ها يكي دو روز بعد از 25 بهمن كاملا متوجه شدند كه كار موسوي و كروبي تمام است: مهر اسراييل بر پيشاني آنها خورده، خواص عليه آنها بسيج شده اند، تنفر مردم و مطالبه مجازات هر لحظه شدت بيشتري مي گيرد و حصر خانگي هم هيچ واكنش منفي از جانب مردم در پي نداشته سهل است از آن به عنوان قدم اول در مجازات اين دو استقبال كرده اند و خواستار برداشته شدن هر چه زودتر قدم هاي بعدي هستند. نتيجه اين بود كه تغيير فاز بنيادين رخ داد و سناريويي كه برخي شواهد مي گويد از مدت ها پيش طراحي شده بود كليد خورد و آن سناريو هم اين بود كه موسوي و كروبي را كاملا به حال خود رها كنند و «هسته توليد بحران» را تا هر ميزان كه مي توانند به خارج از ايران منتقل نمايند. اينجا بود كه به سرعت چند اتفاق رخ داد: 1- تشكلي موسوم به شوراي هماهنگي راه سبز اميد با محوريت سازمان منافقين در اروپا اعلام موجوديت كرد 2- مانيفست جديد فتنه به امضاي اين به اصطلاح شورا نوشته و منتشر شد 3 - آمريكايي ها و اسراييلي ها همه ملاحظه هاي خود را كنار گذاشتند و به بي سابقه ترين شكل ممكن به حمايت از اين سازوكار جديد پرداختند و نهايتا 4- با امضاي اين شوراي كذايي بيانيه هايي منتشر شد كه مردم را به مزمن كردن تجمعات در ايران فرا مي خواند؛ و اين يعني پايان كار سران فتنه در داخل مرزهاي ايران و منتقل شدن كل پروژه به بيرون مرزها.
براي اينكه مسئله بي جهت پيچيده نشود اجازه بدهيد اينطور جمع بندي كنيم. سرويس هاي غربي دريافته اند كه تمام ظرفيت هاي فتنه گري در داخل مرزهاي ايران در اثر تدبير حقيقتا هوشمندانه رهبري سوخته و هيچ ظرفيت قابل احيا يا سرمايه گذاري وجود ندارد. آخرين تير در تركش اين است كه تلاش كنند كاركردهاي موسوي و كروبي را به يك هسته جديد در بيرون از ايران منتقل كنند تا از اين به بعد آن هسته به جاي اين دو موضع بگيرد، بيانيه بدهد و... مثل هميشه منافقين جلو افتاده و عهده دار حمالي پروژه شده اند. انتقال به بيرون يعني نااميدي كامل از داخل و اين يعني آخر كار. تجربه 32 سال گذشته نشان مي دهد اتكا به گروهك هاي بيرون مرزها براي ايجاد ناآرامي در ايران ايده اي است كه فقط به درد تفريح مي خورد. منافقين اگر مي توانستند آب دماغشان را بالا بكشند در همان دهه 60 كاري از پيش مي بردند و به دريوزگي در اين مجلس و آن دربار، و آوارگي در اين بيابان و آن بيغوله نمي افتادند. آمريكا به جايي بازگشته كه در سراسر 32 سال گذشته قرار داشته است يعني اميد به براندازي از جانب موجوداتي بي مصرف در كشورهاي غربي كه فقط پشت ميكروفون يا هنگام گدايي مبارزند!
مهدي محمدي

آيت الله يزدي: رهبري درباره رياست خبرگان نفياً و اثباتاً نظري ندارند

سرويس سياسي-
رئيس دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري با اشاره به مطرح شدن برخي از سخنان در خصوص نظر رهبري درباره اجلاسيه خبرگان تصريح كرد كه با يك واسطه از رهبري نقل مي كنم كه ايشان گفته اند كه نظر اثبات و نفي ندارند.
آيت الله محمد يزدي ديروز در حاشيه مراسم معرفي معاون جامعه و نظام جامعه مدرسين حوزه علميه قم در گفت وگو با خبرنگاران فارس و رسا در سخناني با اشاره به برگزاري اجلاسيه خبرگان رهبري اظهار داشت: طبق روال معمول برنامه هاي اجلاس خبرگان تصويب و اجرا مي شود.
وي ادامه داد: هيئت رئيسه خبرگان رهبري تاكنون دو جلسه برگزار كرده و برنامه ها را تنظيم كرده است و در اين اجلاس نيز دو مهمان به سخنراني خواهند پرداخت و اين دو مهمان كه از شخصيت هاي كشور هستند، مسائل روز و جاري كشور را تبيين خواهند كرد.
رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم بيان داشت: در اين اجلاسيه پس از قرائت نطق افتتاحيه انتخابات هيئت رئيسه برگزار خواهد شد و با توجه به اينكه دوره هيئت رئيسه قبلي به پايان رسيده است، هيئت رئيسه جديد بايد مجدداً انتخاب شوند.
وي گفت: با توجه به اهميت صدق انتخابات در هر مسئوليت بيش از يك نفر كانديدا مي شوند و در دوره هاي گذشته نيز چنين بوده است.
يزدي اضافه كرد: در اين دوره از انتخابات نيز آيت الله مهدوي كني كانديدا خواهند شد و احتمالاً آقاي هاشمي نيز كانديدا هستند.
وي بيان داشت: تصميم گيرنده نهايي اعضاي خبرگان رهبري هستند و تصميم نهايي را ايشان اتخاذ خواهند كرد و رأي گيري هم به صورت مخفي انجام مي شود.
رئيس دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري با اشاره به مطرح شدن برخي از سخنان در خصوص نظر رهبري درباره اجلاسيه خبرگان بيان داشت: با يك واسطه از رهبري نقل مي كنم كه ايشان گفته اند كه نظر اثبات و نفي ندارند. وي ادامه داد: در جلسه اي كه كميسيون تحقيق خبرگان خدمت مقام معظم رهبري رسيده بوديم ايشان درباره انتخابات خبرگان مطلبي را مطرح نكردند و روال نيز همين است.
يزدي ادامه داد: آيت الله مهدوي كني از شخصيت هاي شناخته شده كشور هستند كه قبل از انقلاب تلاش هاي بسياري در پيروزي نهضت داشتند و پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز در بخش هاي مختلف خدمات ارزنده اي را به انقلاب ارائه كردند.
عضو خبرگان رهبري بيان داشت: در شخصيت آيت الله مهدوي كني ذره اي حب دنيا و رياست وجود ندارد و همچنين ايشان از محبوبيت اجتماعي خاصي بين مردم برخوردار هستند و زندگي ساده متعارف معمولي دارند.
رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم همچنين در مراسم معارفه آيت الله كعبي به عنوان معاون جامعه و نظام جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفت: جامعه مدرسين كار سياسي مي كند ولي به دنبال سياسي كاري نيست چرا كه در سياسي كاري افراد به دنبال منفعت و در كار سياسي به تناسب شرايط زمان و مكان اظهارنظر صورت مي گيرد.
حضور مهدوي كني و خاطره وارستگي آيت الله مشكيني
از سوي ديگر؛ مركز بسيج طلاب و روحانيان حوزه علميه قم با صدور اطلاعيه اي از حضور آيت الله مهدوي كني در انتخابات آينده هيئت رئيسه جديد خبرگان قدرداني و اعلام كرد: حضور آيت الله مهدوي كني خاطره وارستگي آيت الله مشكيني را زنده مي كند.
در همين حال، حمايت ها از كانديداتوري آيت الله مهدوي كني براي رياست خبرگان ادامه دارد.
آيت الله حسن ممدوحي در گفت وگو با رسا عضو مجلس خبرگان با اشاره به صلاحيت آيت الله مهدوي كني براي تصدي مسئوليت مديريت مجلس خبرگان رهبري، پيش بيني كرد كه وي در انتخابات آتي با رأي بالايي به عنوان رئيس مجلس خبرگان انتخاب شود.
همچنين آيت الله سيدمحمد واعظ موسوي ديگر عضو مجلس خبرگان رهبري، آيت الله مهدوي كني را از شخصيت هاي برجسته و با سابقه درخشان علمي، معنوي و اخلاقي نظام دانست و گفت: اگر ايشان در انتخابات آتي مجلس خبرگان كانديدا شوند با رأي بالايي رياست اين مجلس را احراز خواهند كرد.
آيت الله علي معلمي، نماينده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبري نيز با اشاره به اين كه رياست مجلس خبرگان رهبري در گذشته برعهده يك چهره برجسته حوزوي كه همگان او را به علم و عمل مي شناختند بود، تأكيد كرد: بعد از ارتحال آيت الله مشكيني نيز سزاوار بود يك چهره برجسته ديگر حوزوي جايگزين ايشان شود؛ اما در آن مقطع اين اتفاق صورت نگرفت.
وي در ادامه با اشاره به اعلام آمادگي آيت الله مهدوي كني براي كانديداتوري رياست مجلس خبرگان رهبري گفت: البته از دو سال قبل اكثريت اعضاي مجلس خبرگان رهبري به اين سمت رفته بودند و از آيت الله مهدوي كني خواستند كه براي رياست مجلس خبرگان اعلام آمادگي كند.
نماينده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبري خاطرنشان كرد: البته آقاي مهدوي كني براساس تواضع و خويشتن داري خود پاسخ مثبت و قاطعي در اين خصوص نداده بود و الآن كه خبر آمادگي وي براي كانديدا شدن در جايگاه رياست مجلس خبرگان اعلام شده است آن را به فال نيك مي گيريم.
وي در ارزيابي اجلاس آينده مجلس خبرگان و انتخابات هيأت رئيسه اين مجلس گفت: تصور اين است كه اعضاي مجلس خبرگان رهبري با رأي قاطع آيت الله مهدوي كني را به عنوان رئيس مجلس انتخاب كنند.

سوگواري (گفت و شنود)

گفت: نتانياهو در سفر به شيلي طي مصاحبه اي از شرايط بسيار سخت اسرائيل خبر داده و خواستار حمايت آمريكا و اروپا از ديكتاتورهاي منطقه شده است.
گفتم: بايد به اين حيوون وحشي گفت اگر از آمريكا و اروپا كاري ساخته بود، خودشان را از اين بن بست خردكننده نجات مي دادند.
گفت: اتفاقا يكي از خبرنگاران هم به نتانياهو گفته «نبايد روي كمك آمريكا و اروپا حساب كند چون شرايط آنها هم بهتر از اسرائيل نيست».
گفتم: حيوونكي ها!
گفت: روزنامه انگليسي گاردين هم نوشته است «آمريكا و اروپا و اسرائيل، فقط مي توانند در مراسم خاكسپاري سران عرب متحد خود شركت كرده و ابراز تاسف كنند»!
گفتم: شخصي در يك مجلس ختم، دستمال كاغذي به شركت كنندگان تعارف مي كرد ، يكي از حاضران به او گفت؛ دستمال چيه؟ پوشك بيار! ميخوام از ته دل گريه كنم!

رئيس سازمان پدافند غيرعامل خبر داد ابلاغ سياست هاي دفاع سايبري از سوي رهبر معظم انقلاب

رئيس سازمان پدافند غيرعامل اعلام كرد كه رهبر معظم انقلاب حدود يك هفته قبل سياست هاي كلي دفاع سايبري كشور را ابلاغ فرمودند.
سردار «غلامرضا جلالي» ديروز در يك نشست خبري با بيان اين كه سياست هاي كلي دفاع سايبري حدود يك هفته قبل توسط مقام معظم رهبري و پس از ارسال از سوي مجمع تشخيص مصلحت نظام براي ايشان، تصويب و ابلاغ شد، افزود: آمريكايي ها حدود نه ماه پيش قرارگاه دفاع سايبري خود را ايجاد كردند و آلمان نيز يك ماه پيش نسبت به ايجاد چنين قرارگاهي اقدام كرد و در كشور ما نيز بايد اين كار انجام شود.
رئيس سازمان پدافند غيرعامل با اشاره به اين كه ويروس استاكس نت وارد كشور ما شده است و فعاليت هايي داشته است، يادآور شد: ظرف حدود چهار يا پنج ماه گذشته با هماهنگي وزارت اطلاعات، مخابرات و سازمان پدافند غيرعامل كشور دوره هاي آموزشي براي مواجهه با ويروس استاكس نت را در دستگاه هاي مختلف كشور برپا كرديم.
جلالي اضافه كرد: خاصيت تهديد ويروس استاكس نت اين بود كه ما را در اين زمينه جدي كرد. اين ويروس صنعت كشور ما را تحت تأثير قرار داده است و قابليت برنامه ريزي نرم افزارها و فرآيندهاي صنعتي، آن هم خارج از اراده ما را دارد و اين ممكن است عوارض صنعتي زيادي را ايجاد كند و البته تاكنون توانسته ايم در بخش هاي عمده اي آن را كنترل و خنثي كنيم.
وي درباره اقدامات صورت گرفته در بحث امنيت تأسيسات هسته اي نيز گفت: اقدامات ما در حوزه هسته اي بسيار جامع و كامل بوده است و تقريباً در بسياري از بخش ها توانسته ايم بازدارندگي ايجاد كنيم كه نمونه مشخص آن، فردو است. ما توانسته ايم تحقيقات غني سازي را موازي سازي كرده و يك نمونه كاملاً امن را در فردو ايجاد كنيم كه اين مسأله بلوغ فني و تخصصي ما را نشان مي دهد. احساس دشمنان ما اين بوده است كه نمي توانند اين چرخه را از بين ببرند و اين همان مفهوم بازدارندگي است.
رئيس سازمان پدافند غيرعامل با بيان اين كه در حوزه نيروگاه ها معمولاً پروتكل هاي جهاني حكمفرما هستند، تصريح كرد: نيروگاه ها معمولاً در جايي قرار گرفته اند كه حوزه خطر آنها بيش از حوزه امنيت آنها اهميت دارد؛ چرا كه اگر كسي به آنها لطمه اي بزند، خطر آن بين همه كشورهاي ساحل خليج فارس تقسيم مي شود.
جلالي با اشاره به برخي ديگر از اقدامات بازدارنده در حوزه پدافند غيرعامل اظهار كرد: بمب هاي گرافيكي سلاح هايي هستند كه عليه نيروگاه هاي برق به كار مي رود. اين بمب ها از جنس كربن تقويت شده و شبيه به موي انسان هستند كه عليه نيروگاه هاي برق استفاده مي شوند. ما توانسته ايم آزمايش هاي لازم را در اين زمينه انجام دهيم و راه هاي مقابله با آن را توليد كرده ايم و قصد داريم كه در يك يا دو نيروگاه آن را آزمايش كنيم.
وي همچنين به مسأله كنترل داده هاي ارسالي توسط ماهواره هاي بومي و نيز مقابله با ماهواره هاي كشورهاي ديگر اشاره كرد و گفت: در دوران پس از انتخابات كه دشمنان ما سعي كردند به نوعي يك جنگ ماهواره اي عليه ما به راه بيندازند، ما توانستيم تا حدود زيادي مسأله را كنترل كنيم تا اين كشورها بدانند در فضاي ماهواره يكه تاز نيستند و ماهواره هاي آنها نيز آسيب پذير است.
رئيس سازمان پدافند غيرعامل در ادامه خاطرنشان كرد: تهديد سايبري در حوادث پس ازانتخابات به خوبي خود را نشان داد و مسئولان كشور متوجه اين مسأله شدند. ما از حدود چهار سال قبل مركز پدافند غيرعامل فناوري اطلاعات را با همكاري وزارت دفاع راه اندازي كرديم و تاكنون توانسته ايم حدود 70 شركت بخش خصوصي داخلي را در حوزه امنيت و دفاع سازماندهي كنيم.

صالحي خبر داد پي گيري سرنوشت امام موسي صدر از طريق نهادهاي حقوق بشر بين المللي

وزير امور خارجه كشورمان در ديدار وابستگان امام موسي صدر تاكيد كرد كه سرنوشت وي از طريق نهادهاي حقوق بشر بين المللي پي گيري خواهد شد.
«علي اكبر صالحي» در اين ديدار بر بهره گيري از همه ظرفيت هاي وزارت امور خارجه به ويژه تلاش هاي پي گير در سطح منطقه و مجامع بين المللي با هدف روشن شدن سرنوشت امام موسي صدر تاكيد كرد.
وي افزود: در اين راستا با توجه به مسئوليت كميته پي گيري نهاد رياست جمهوري، وزارت امور خارجه كه نقش ويژه و برجسته اي دارد موظف شد پي گيري موضوع را با توجه به فرآيند تحولات منطقه از طريق نهادهاي حقوق بشري بين المللي در دستور كار قرار دهد.

رئيس حلقه لندن: حتي يك نقطه تاريك در زندگي آيت الله خامنه اي وجود ندارد (خبر ويژه)

اعتراف رئيس حلقه لندن و سركرده اتاق فكر فتنه سبز در خارج كشور به «استقلال جمهوري اسلامي و سلامت اقتصادي آيت الله خامنه اي»، اردوگاه فتنه سبز را به هم ريخت.
عطاءالله مهاجراني طي سخناني در كتابخانه كنزينگتون لندن 2 تفاوت عمده ايران و مصر را اين گونه مورد تاكيد قرارداد: «اول، استقلال بي نظير ايران و عدم هرگونه وابستگي در برابر وابستگي مصر به آمريكا و دوم- عدم فساد اقتصادي آيت الله خامنه اي در برابر فساد مبارك و خانواده اش. خود من كه از آغاز انقلاب در مجلس بودم و در دولت بودم و آيت الله خامنه اي را مي شناسم به عنوان منتقد ايشان اقرار مي كنم كه يك نقطه خاكستري حتي نه تاريك در زندگي اقتصادي ايشان و خاندانشان نمي شود پيدا كرد.
اين اظهارات مانند يك بمب قوي در محافل ضدانقلاب خارج نشين منفجر شد و خشم گسترده آنها را برانگيخت چرا كه از يك سو مهاجراني در كسوت رئيس حلقه لندن و رئيس اتاق فكر جنبش سبز در خارج، طيف گسترده اي از عناصر فراري را دور هم گرد آورده كه از فدائيان خلق (فرخ نگهدار) و سلطنت طلباني چون مسعود بهنود تا ابراهيم نبوي و محسن كديور و حسين باستاني و دهها شبه اصلاح طلب ديگر را شامل مي شود و از سوي ديگر سايت تحت نظر وي (جرس) به عنوان ترمينال هماهنگي ضدانقلاب در تدارك و تحريك آشوب هاي خياباني، ركورد اتهام پراكني و نشر اكاذيب عليه رهبر معظم انقلاب را به نسبت ساير رسانه هاي ضدانقلاب شكسته است. مهاجراني به همراه عناصري نظير كديور و سروش و گنجي و بازرگان نقش هماهنگي فتنه گران شبه اصلاح طلب داخلي- و در راس آنها موسوي و كروبي و خاتمي و حزب مشاركت و كارگزاران- با شاخه خارجي را برعهده داشت و اعترافات وي از جنس شهادتي است كه دشمنان درباره فضايل جبهه انقلاب بدهند.
درست به همين دليل هم بود كه گردانندگان شبكه ها و سايت هايي نظير گويانيوز، بالاترين، راديو فردا، خودنويس و... با هم بسيج شدند تا از تاثيرات روحيه خراب كن اظهارات مهاجراني در ميان بازيگران ميداني و خياباني فتنه سبز بكاهند. آنها در حالي به مهاجراني حمله كردند كه غالبا زير چتر وي قرار گرفته يا دست كم در طول دو سال اخير همراهي و هم پوشاني با مواضع حلقه لندن به ويژه مهاجراني داشته اند.
«بالاترين» دهها مطلب عليه مهاجراني كه اغلب متضمن فحاشي- حتي در حد ناموسي- بود منتشر كرد و از جمله وي را مزدور جمهوري اسلامي و بي غيرت و خائن توصيف كرد. اين شبكه ضدانقلابي براي خدشه در اعتراف صريح مهاجراني، به همكاري وي با شبكه بي بي سي انگليس پرداخت و نوشت: اگر شما دنبال مستقل بودن هستيد، آيا حضور دايمي تان در بي بي سي به اين استقلال لطمه نمي زند؟ آيا ما با اين وضع هنوز هم بايد گوش به فرمان مهاجراني و شوراي هماهنگي راه سبز اميد كه كسي نمي داند چه كساني هستند، باشيم؟
سايت خودنويس و روزنت هم كاريكاتورهايي عليه مهاجراني منتشر كرده و خيانت ها و حركات زيگزاگ مهاجراني را به رخ وي كشيدند تا او را وادار كنند بيش از اين، به دروغ بودن رويكردهاي تبليغاتي تخريبي و خلاف واقع محافل ضدانقلاب نسبت به نظام و رهبري نپردازد.
آنچه در اين ميان جالب است غيرتي شدن يك مزدور علني سازمان سيا و از همكاران راديو فردا (مجيد محمدي) در ارگان ديگر سازمان سيا يعني گويانيوز است. اين عضو متواري حلقه كيان كه دست كم 2 بار و به طور علني از خودفروشي و جاسوسي براي سازمان سيا در ازاي دريافت پول و پناهندگي دفاع كرده و جاسوسي را يك شغل شرافتمندانه! خوانده، مهاجراني را بي اعتبار و غيرقابل وثوق معرفي كرد و نوشت: براي عدم وثوق و بي اعتباري مهاجراني تنها كافي است به رفتار سايت جرس كه زير نظر مهاجراني و همسرش و برادرهمسرش محسن كديور اداره مي شود مراجعه كنيد؛ يك نمونه اظهرمن الشمس دروغ بافي آن، نامه ساختگي صادق لاريجاني به [آيت الله] خامنه اي بود كه هركس با فضاي سياسي ايران آشنايي داشته باشد به راحتي مي تواند بر ساختگي بودن آن مهر تاييد بگذارد. اعلام عدم اطلاع مهاجراني از اينكه موسسه دعوت كننده او، موسسه واشنگتن بوده نيز، موارد ديگر دروغگويي اخير مهاجراني است.
اين رويكرد ترور شخصيت براي كتمان اعترافات فرد بريده كه شيوه مألوف سازمان تروريستي منافقين است، در حالي است كه خود مجيد محمدي به همراه قلم به مزدهايي چون مخملباف و سازگارا و نوري زاده، در زمره مهره هاي كذاب رسانه هايي چون راديو فردا و صداي آمريكا محسوب مي شوند و در دروغ پراكني عليه نظام و رهبري، كم از حلقه جرس نداشته اند. در واقع پرخاش مجيد محمدي به مهاجراني همان حكايت روسياهي ديگ ها و مشاجره سير و پياز است و چيزي از حقيقت اعترافات مهاجراني درباره استقلال جمهوري اسلامي و سلامت اقتصادي رهبر انقلاب و فرزندانش- به اعتبار الفضل ماشهدت به الاعداء- كم نمي كند.
يادآور مي شود محافل ضدانقلاب، رويكرد اخير مهاجراني را ريزش بزرگ در جريان اپوزيسيون فعال و نشانه روحيه خراب كني از شكست و مرگ فتنه سبزي مي دانند كه سال گذشته خود مهاجراني با سناريوهايي نظير اسب تروا (22بهمن) و امسال با غائله سازي هايي نظير 25 بهمن و اول اسفند در صدد احياي مجدد آن بود.
اعتراف رئيس حلقه لندن درباره استقلال نظام و رهبري جمهوري اسلامي به عبارت ديگر تاييد اين حقيقت است كه جريان معارض جمهوري اسلامي، وابستگي تمام و كمال به دشمنان ملت ايران در آمريكا و اسرائيل و انگليس دارد.

وال استريت ژورنال: اوباما بهانه تازه اي براي دفاع از ديكتاتورها جور كرد (خبر ويژه)

دولت آمريكا براي سومين بار سياست خود در قبال انقلاب ملت ها در خاورميانه و شمال آفريقا را تغيير داد.
گزارش ها حاكي از آن است كه اوباما پس از هفته ها مذاكره و رايزني تصميم گرفته روش سومي را در پيش بگيرد. تحليل گران و صاحب نظران معتقدند اين تغيير مداوم موضع آمريكا، هم چنان كه از تزوير كاخ سفيد حكايت مي كند در عين حال نشانه بي ثباتي و اغتشاش حاكم بر دستگاه تصميم گير در آمريكاست.
دولت اوباما در آغاز انتفاضه ملت هاي مسلمان در تونس و مصر، سياست مقابله با ملت ها و حمايت مطلق از رژيم هاي مرتجع حاكم را در پيش گرفت و مواضع كساني چون جو بايدن، جيمز جونز، اوباما و كلينتون در حمايت از مهره هايي چون مبارك در همين راستا بود. در فاز دوم، آمريكا در انفعال مطلق قرار گرفت و مجبور شد در مقابل ملت ها عقب نشيني كند و پشت نوكران 40-30 ساله را خالي كند. اين روند خشم اسرائيل و نگراني توأم با اعتراض حكام مرتجع و وابسته را به دنبال داشت. آنها اعلام كردند كه ديگر هيچ دولتي روي حمايت هاي آمريكا حساب باز نخواهد كرد. بدين ترتيب دولت اوباما وارد فاز سوم شد كه وال استريت ژورنال در گزارش خود از اين فاز به عنوان «تعمير حكومت ها به جاي تغيير آنها»! ياد مي كند.
اين روزنامه در گزارش خود نوشت: به موجب راهبرد جديد، آمريكا متحدان قديمي خود در كشورهاي منطقه را تشويق به اصلاحات سياسي و اجتماعي خواهد كرد و از اين پس به طور كوركورانه از خواسته هاي تظاهركنندگان و انقلابيون در برابر اين قدرت ها جانبداري نخواهد كرد. در صورتي كه سران اين كشورهاي دوست حاضر باشند اصلاحات را به اجرا بگذارند، حتي اگر خواست معترضان «برقراري دموكراسي كامل باشد»، باز هم دولت آمريكا از دولت ها در مقابل معترضان پشتيباني خواهد كرد.
وال استريت ژورنال خاطر نشان كرد: پس از هفته ها مذاكره در كاخ سفيد درباره قيام هاي مردمي خاورميانه و شمال آفريقا و زير فشار سنگين سران عرب و اسرائيل، ايالات متحده آمريكا سياست تازه را به جاي حمايت سريع از انقلابيون در كشورهاي هم پيمان خود تنظيم كرده است. آمريكا به دولت هاي هم پيمان خود قول داده است كه در صورت جدي بودن اصلاحات پيشنهادي ديكتاتورها، تغيير و بركناري آنها را حتي در صورت ادامه قيام هاي مردمي نخواهد خواست. بدين ترتيب مردم در اين كشورها بايد براي اصلاحات صبر پيشه كنند.
اين نشريه آمريكايي با يادآوري رويكرد باراك اوباما كه سريعاً خواهان بركناري حسني مبارك از رهبري مصر شد و از چهارشنبه گذشته نيز آشكارا گفته است كه معمر قذافي بايد از رهبري ليبي كناره گيري كند، نوشته است: اكنون وضع فرق خواهد كرد حال آمريكا از تظاهركنندگان در بحرين گرفته تا مراكش مي خواهد كه با سران كشور خود همكاري كنند. واشنگتن اين سياست را «تعمير حكومت ها» مي نامد.
به نوشته اين نشريه، نياز به تنظيم استراتژي جديد براي آمريكا پس از آن احساس شد كه سران حكومت در كشورهاي عربي اعتراض شديدي را در برابر دولت آمريكا در پيش گرفتند. سران اين حكومت ها از آن نگران اند كه اگر اوباما درخواست كناره گيري آن ها را نيز مطرح كند، به ويژه در حالي كه امير بحرين با بحران جدي روبه روست، مردم در ساير اميرنشين ها و سرزمين هايي كه هم پيمان آمريكا بوده اند، تشويق خواهند شد براي تغيير حاكمان خود دست به انقلاب بزنند و ثبات خاورميانه را با بحراني بسيار جدي روبه رو كنند و آمريكا بايد به فكر عواقب آن نيز باشد.
وال استريت ژورنال نوشت: مقطع سرنوشت ساز در اتخاذ اين سياست جديد از سوي دولت اوباما در همين روزهاي اخير بوده است. زماني كه اوباما از امير بحرين خواست در منامه مرتكب خشونت در قبال تظاهركنندگان نشود، هيئتي از سوي امير بحرين به واشنگتن اعزام شد و با مقامات كاخ سفيد، پنتاگون و وزارت خارجه آمريكا ديدار كرد. اين هيئت هشدار داد كه اگر اوباما تغيير سياست ندهد و در كنار امير بحرين قرار نگيرد، حكومت كنوني بحرين فرو مي پاشد و آمريكا يكي از مهم ترين هم پيمانان خود را در خليج فارس از دست خواهد داد و ديگر هيچ كشوري در منطقه در امر مبارزه با جمهوري اسلامي ايران در كنار آمريكا قرار نخواهد گرفت.
وال استريت ژورنال افزود: سياست جديد «تعمير حكومت ها» در خاورميانه تنها نتيجه فشار سنگين حكومت هاي عربي نيست، بلكه در عرصه سياست داخلي آمريكا نيز انتقادها از اوباما در اين زمينه شدت گرفته است. اسرائيل هم در اين اعتراض ها همراه بود. سران اسرائيل به اوباما گفتند كه ممكن است اسلامگرايان با استفاده از اين خيزش ها، زلزله اي عليه امنيت اسرائيل به راه بيندازند.
آغاز شگرد جديد از سوي آمريكا در واقع دادن تنفس مصنوعي براي احياي رژيم هاي وابسته و مزدور و فرسوده است و قطعاً مورد موافقت ملت هاي مسلمان قرار نخواهد گرفت.

ايران در فناوري اطلاعاتي و جنگ سايبري پيشرفته است (خبر ويژه)

يك مقام سابق اطلاعاتي امنيتي آمريكا اعلام كرد: ايران در فناوري اطلاعاتي و جنگ سايبري پيشرفته است.
استوارت بيكر مديركل سياسي سابق وزارت امنيت داخلي آمريكا در نشست سالانه بررسي ابعاد حقوقي امنيت ملي كه در واشنگتن برگزار شد، گفت: ايران درخصوص جنگ سايبري توانمند است و پيشرفت هاي خوبي در بخش فناوري اطلاعاتي داشته است.
وي اضافه كرد: يكي از نگراني هاي من آن است كه اين اطلاعات و فناوري در اختيار گروههايي نظير حزب الله لبنان و برخي گروه هاي مشابه قرار گيرد و از اين طريق ما شاهد حملات سايبري عليه آمريكا باشيم.
وي درباره خطر جنگ سايبري گفت: با پيشرفت فناوري اطلاعاتي، خطر استفاده نظامي از اين فناوري هم افزايش مي يابد. حمله سايبري بخشي از يك جنگ متقارن است و طي آن آسيب پذيري كشورها از جمله آمريكا افزايش مي يابد.

مشاور كروبي: غربي ها خيلي بي شخصيت هستند روي حمايت آنها نمي توان حساب باز كرد (خبر ويژه)

مشاور تندرو كروبي كه سال 77 با جاسوس آمريكايي در پاريس ملاقات كرد، اعتراف كرد: كشورهاي غربي بي شخصيت هستند و روي حمايت آنها نمي توان حساب باز كرد.
عباس عبدي در روزنامه زنجيره اي روزگار به بررسي انقلاب مردم در كشورهاي منطقه و موضع كشورهاي غربي پرداخت و نوشت: رفتار غرب در برابر اوضاع ليبي بسيار با اهميت است. همچنين بايد گوشه چشمي به رفتار قبلي غرب نسبت به كشورهاي منطقه و به طور مشخص 3 كشور مصر، تونس و ليبي داشت. رفتار كشورهاي غربي با كشورهاي مذكور بيش از حد معمول رفتاري فاقد پرنسيب سياسي بود. براي مثال حكومت بن علي تا روزهاي آخر خود مورد حمايت اروپايي ها و به طور مشخص فرانسه بود و حتي وزير خارجه فرانسه روابط نزديكي با اين رژيم داشت. به طوري كه بن علي هواپيماي دولتي مردم تونس را به عنوان هواپيماي شخصي براي سفرهاي تفريحي وزير خارجه در اختيارش گذاشته بود و خانم وزير تعطيلات را به خرج مردم فقير و بحران زده تونس در سواحل اين كشور سر مي كرد و كسي هم به ياد ندارد كه تا آن زمان مواجهه درخوري نسبت به وضعيت غيردموكراتيك اين كشور از سوي فرانسوي ها بروز يافته باشد. ولي به محض آنكه صداي اعتراضات مردم بلند و حكومت بن علي تضعيف شد، لگد آخر را هم غربي ها و از جمله دولت فرانسه به او زدند. برخورد دولت ايتاليا با معمر قذافي و دولت آمريكا با مصر هم تا حدودي به همين منوال بود.
اين عضو راديكال و مستعفي حزب منحله مشاركت بي آنكه به حمايت گسترده غرب از اصلاح طلبان و فتنه سبز اشاره كند، نوشت: اين گونه برخورد كشورهاي غربي براي مردم منطقه مفيد است زيرا رژيم هاي مورد حمايت غرب بيش از پيش متوجه مي شوند كه روي حمايت غربي ها حساب باز نكنند. در هر حال اين اتفاق نشان از بي شخصيتي سياسي كشورهاي غربي است. برخورد آنها با ليبي حتي مزورانه بود.
اين اظهارات در حالي است كه سران جبهه اصلاحات و «فتنه سبز- از جمله كروبي كه مورد حمايت عبدي بود- بارها مورد حمايت سران رژيم هاي آمريكا، انگليس، فرانسه، آلمان و اسرائيل قرار گرفته و حتي بعضاً ارتباطاتي نيز براي جلب اين حمايت ها برقرار بوده است.
خاطرنشان مي شود عبدي در سال 1377 و در پاريس ديداري با باري روزن (جاسوس عضو سفارت آمريكا در تهران) داشت. ميزبان اين ملاقات، اريك رولو ديپلمات فرانسوي بود.
روزنامه زنجيره اي روزگار توسط شماري از همكاران سابق روزنامه شرق و هم ميهن اداره مي شود.