(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 17 اسفند 1389- شماره 19882

شش قرينه براي شناخت جنس حقيقي قيام هاي مردمي اخير در خاورميانه
گزارشي از مراحل كامل طرح تصويب دانشگاه فرهنگيان
هشدار به اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها
آمار تعداد فرزندان مسئولان كه درخارج از كشور تحصيل مي كنند استعلام مي شود
انجمن اسلامي دانشگاه شريف رسميت ندارد
اردوهاي جهادي مهاجر برگزار مي شود
تأييد حكم 20 رئيس دانشگاه؛ تربيت معلم و شريف، در انتظار حكم رياست
پروژه بي ثبات سازي دانشگاه ها؛ تلاشي نافرجام



شش قرينه براي شناخت جنس حقيقي قيام هاي مردمي اخير در خاورميانه

¤ سيدمصطفي ميرمحمدي، دانشجوي دانشگاه امام صادق (ع)
پيرامون ارتباط ايران با خيزش هاي اخير برخي از كشورهاي عربي، نظرات مختلفي ارائه شده است. ضدانقلاب و غربگراها سعي بر آن دارند كه اين قيام ها را صرفا اقتصادي و معيشتي و يا حداكثر ضد ديكتاتوري جلوه دهند و منكر جنبه هاي اسلامي و ضداستعماري آن- يعني همان مؤلفه هايي كه جمهوري اسلامي ايران داعيه دار اصلي آن در دنيا است- مي باشند. به نظر مي رسد براي آن كه به تحليلي حقيقي در اين باره نزديك تر شويم بايستي علائم و آثار اين جنبش هاي مردمي را مورد مداقه قرار دهيم.
1- نخستين مسئله اي كه بايد به آن توجه كنيم آن است كه قريب به اتفاق رهبران كشورهاي مذكور، در طي ساليان پس از انقلاب اسلامي ايران، روابط بسيار نزديكي با غرب و اسرائيل داشته اند و از سويي ديگر روابط آنان با جمهوري اسلامي ايران يا به شدت خصمانه بوده و يا اين كه مزورانه يا حداكثر، به صورتي خنثي بوده است.
در اين ترديدي نيست كه بزرگ ترين و موثرترين قيام از ميان قيام هاي انجام شده، اقدام تاريخي مردم مصر بوده است. تا پيش از اين اگر مي خواستيم نام سه رئيس دولت كه خصمانه ترين مواضع را در قبال ايران داشته اند نام بريم، بي گمان در كنار روساي دولت هاي آمريكا و اسرائيل، نام «حسني مبارك» به طرز چشمگيري خودنمايي مي كرد.
حسني مبارك به جز مقطع بسيار كوتاهي از اوايل حكومت سي ساله اش كه مواضعي تا حدودي ضداسرائيلي مي گرفت، عمده زمان صدارتش را در روابطي بسيار نزديك و دوستانه با رژيم صهيونيستي سپري كرد و نقطه اوج اين روابط در زمان تهاجم 22 روزه صهيونيست ها به مردم مظلوم غزه و محاصرات بعد از آن (يعني در مقطع پاياني حكومتش) بود. او در اجلاس هاي مختلف عربي- اسلامي به شدت جلوي مصوبات و قطعنامه هايي كه عليه اسرائيل مطرح مي شد، مقاومت مي كرد و مانع از تصويب آن ها مي شد. روساي كشورهاي عربستان، اردن، تونس، يمن، بحرين و... نيز مواضعي شبيه به حسني مبارك نسبت به ايران و غرب داشته و دارند.
قذافي هم كه در زمان جنگ ايران و عراق، مواضعي كج دار و مريز نسبت به ايران اتخاذ مي نمود و سلاح هاي درجه دو را با قيمت هايي گزاف به ايران مي فروخت پس از جنگ تحميلي روابط بسيار نزديك و دوستانه اي را با دولت هاي غربي آغاز كرد و در موارد زيادي رويكردهاي خصمانه اي درباره ايران به نمايش گذاشت. مثلا پس از جنگ تحميلي، وي صدام را سرزنش مي كند و مي گويد: صدام با قبول قرارداد 1975 الجزاير و تسليم شدن در برابر خواسته هاي ايران به اعراب، خيانت كرد.
2- نشانه ديگري كه دراين رابطه بايد مطمح نظر قرارگيرد. محتواي شعارها و فريادهايي است كه توسط مردمان اين كشورها سرداده مي شود. شعارهايي مانند الله اكبر و لااله الاالله و همچنين شعارهايي كه محتواي آن عليه اسراييل و آمريكا بوده است؛ حتي در كشور بحرين شعائر اختصاصي شيعيان نظير ياحسين و همچنين دعاي فرج، سكه رايج راهپيمايي ها به شمار مي رود. اين رويكردهاي مذهبي و سياسي صرفا به شعار خلاصه نمي شود و در عمل شاهد آن هستيم كه نمازهاي باشكوه جمعه و جماعت يكي از مولفه هاي اصلي اين قيام هاست و از همه جالب تر آن كه مبدأ آغاز و شروع دوباره هريك از اين راهپيمايي ها پس از نمازهاي جمعه مي باشد.
3- ازسوي ديگر شاهد آن هستيم كه حكام مورد اعتراض مردم، كساني هستند كه سد بزرگي درمقابل اسلام خواهي مردم به شمار مي رفته اند. «بن علي» درتونس نمازجمعه را قدغن مي كند و حتي رفتن به مساجد را براي افرادي در سنين خاص- آن هم با داشتن كارت رسمي- اجازه مي دهد و داشتن حجاب در معابر عمومي را نيز ممنوع مي نمايد. در مصر نيز حسني مبارك، تأسيس احزاب اسلامي را مطلقا ممنوع ساخته است و جالب آن كه يكي از اصلي ترين خواسته هاي انقلابيون مصر، لغو آن ممنوعيت است و جالب تر اين كه شوراي نظامي حاكم بر مصر علي رغم موافقت با اكثريت قريب به اتفاق خواسته هاي معترضان، هنوز با اين مطالبه موافقت نكرده است.
امام خامنه اي در ديداري كه در بهمن ماه سال 1370 با مديران رسانه هاي ملي داشتند اشاره جالبي دراين باره داشتند؛ ايشان فرمودند: بلاشك امروز براي مخاطبان اروپايي و مخاطبان آسيايي- يعني منطقه شرق آسيا؛ آن جاهايي كه محيط اسلامي است، يا آن جاهايي كه با محيط اسلامي سر وكار دارند- براساس همان وحشت برنامه ريزي مي شود... يكي از چيزهايي كه براي مردم مالزي، مردم پاكستان و مردم كشورهاي ديگر درنظر گرفته مي شود، اين است كه در برنامه ريزي هاي تلويزيوني و راديويي چه گفته بشود، چه ساخته بشود و چه نشان داده شود كه گرايش به سمت اسلامي كه براي آنها خطر بزرگي است، به وجود نيايد و به تعويق بيفتد، يا ضدش پيموده بشود.... عين همين قضيه، بلاشك در تلويزيون هاي مصر وجود دارد. عين همين قضيه، امروز در تلويزيون هاي الجزاير وجود دارد؛ كه اين مثال الجزاير، امروز براي شما كاملا واضح است. عين همين قضيه، در تلويزيون آقاي بن علي و آقاي شاه حسن و آقاي قذافي قراردارد.
4. يكي ديگر از اين نشانه ها اتفاقاتي است كه در حين و پس از پيروزي خيزش مردم مصر اتفاق افتاد؛ عبور دو ناو بزرگ نظامي ايران از كانال سوئز- كه سالها تحت سيطره حسني مبارك بود و او اجازه تردد ناوهاي ايراني را از اين كانال نمي داد- همزمان با سقوط مبارك و بازگشايي گذرگاه رفح و همچنين منفجركردن خط لوله انتقال سوخت به اسراييل، علائم آشكاري است كه نشان مي دهد گرايش مردم مصر به كدام سمت بوده است.
5. علامت ديگري كه مي توانيم به آن اشاره كنيم، نظرسنجي هاي معروفي است كه توسط سرويس هاي نظرسنجي بيگانه (كه البته هيچ رابطه دوستانه اي با ايران يا كشورهاي ضدسلطه نداشتند) از مردمان كشورهاي مختلف عربي انجام مي شد و طي آن از محبوب ترين رهبران دنيا و منفورترين اين رهبران نزد آنان، پرسيده مي شد. جواب اكثريت قاطع اين مردمان درباره رهبران محبوبشان حول چند اسم محدود مي گذشت: محمود احمدي نژاد، سيد حسن نصرالله، بشاراسد، هوگو چاوز، رجب طيب اردوغان و اسماعيل هنيه.
نيك مي دانيم كه ويژگي مشترك اين چند نفر، چيزي نبود جز ضدآمريكايي و ضداسراييلي بودن و نيك تر از آن به خاطر داريم كه منفورترين رهبران نزد مردمان عرب دراين نظرخواهي ها روساي دولت هاي اسراييل و آمريكا و انگليس و از اين دست جنايتكاران بودند. نوع استقبال اين مردمان از روساي جمهور ايران و آمريكا درسفر به كشورهايشان نيز اين نكته را روشن تر مي سازد.
6- علامت بعدي كه ادعاي صدر نوشته را ثابت مي كند، مسئله نحوه برخورد ايران و غرب با اين قيام هاست. رهبران ايران از همان ابتداي شروع اعتراضات در كنار مردمان معترض قرارگرفتند و به صورت رسمي، آشكارا و قاطعانه از اين قيام ها حمايت كرده و سرنگوني سران جنايتكار و فاسد عرب را رساتر از گذشته فرياد زدند و درمقابل دولت هاي غربي و به خصوص آمريكا تمام همت خود را به كار بستند تا پيشروي مردم را در حداقلي ترين مرزها متوقف سازند و وقتي ديگر اميدي براي حفظ دست نشاندگان باقي نمي ماند با وقاحت هرچه تمامتر فيگور حمايت از جنبش هاي مردمي را به خود مي گرفتند و يا آن كه با ايجاد حوادثي مصنوعي نظير عائله اي كه در 25 بهمن در ايران و چند روز پيش عراق اتفاق افتاد، سعي در انحراف افكارعمومي از قيام هاي اصيل مردمي و دادن آدرس غلط به جهانيان مي نمودند.
تمام اين شواهد و قرائن را كه در كنار هم قرار مي دهيم ناگزير به اين نتيجه مي رسيم كه قيام هاي مردمي اخير، جلوه پررنگي از اسلام گرايي و سلطه ستيزي را به منصه ظهور رسانده است و منطقي نيست كه اين خيزش ها را صرفا قيام هاي ضدديكتاتوري تلقي كنيم اگرچه در همين مورد هم كارنامه اسراييل وغرب در حمايت بي چون و چرا از رهبران مستبد و مرتجع عرب، سياه و خيانت بار مي باشد.
¤ وبلاگ خاكريز

 



گزارشي از مراحل كامل طرح تصويب دانشگاه فرهنگيان

دو سال از اولين باري كه «علي احمدي» وزير وقت آموزش و پرورش ايده دانشگاه فرهنگيان را مطرح كرد، گذشته و از آن زمان تاكنون تاسيس اين دانشگاه روند پر پيچ و خمي را طي كرده است اما در نهايت شوراي عالي انقلاب فرهنگي الزامات اين دانشگاه را تعيين كرد .
اولين بار سوم آذر ماه سال 87 عليرضا علي احمدي وزير وقت آموزش و پرورش در مراسم بيستمين سالگرد تأسيس دانشگاه پيام نور از تأسيس دانشگاه بزرگ فرهنگيان خبر داد و گفت: تأسيس اين «دانشگاه» در شوراي عالي انقلاب فرهنگي در حال بررسي است. اين گزارش جزئيات موضوع را بررسي مي كند.
17 اسفند ماه سال 87 «عليرضا علي احمدي» وزير وقت آموزش و پرورش در گفتگو با مهر يادآور شد: مدرسه دارالفنون با كاربري جديد به دانشگاه فرهنگيان تبديل مي شود و بخشي از آن نيز موزه خواهد شد .
وي اضافه كرد: مدرسه قديمي دارالفنون با كاربري جديد براي دانشگاه فرهنگيان در نظر گرفته شده است و با هماهنگي كه با سازمان ميراث فرهنگي داريم بازسازي آن به زودي آغاز خواهد شد. البته بخشي از اين مدرسه نيز موزه مي شود .
در زمان اعلام اين اخبار گزارشهاي متعدد تحليلي در اين زمينه عنوان شد كه به بررسي كاركردهاي دانشگاه تربيت معلم و لزوم نگاه دوباره به دانشگاهي كه در اين حوزه فعاليت مي كند، پرداختند .
عبدالجواد طاهري زاده رئيس وقت دانشگاه تربيت معلم معتقد است از تربيت معلم تنها يك نام بر روي دانشگاه تربيت معلم باقي مانده است كه منشا تمامي مشكلات براي دانشجويان و مسئولين دانشگاه است و ساير دستگاه ها احساس مي كنند كه وظيفه دانشگاه تربيت معلم تنها «تربيت معلم» است و هيچ فعاليت پژوهشي در اين دانشگاه صورت نمي گيرد .
وي تاكيد مي كند قرار نيست دانشگاه تربيت معلم با دانشگاه فرهنگيان جايگزين شود. پيشنهاد تاسيس دانشگاه فرهنگيان به اين منظور داده شد كه آموزش و پرورش براي خودش در اين دانشگاه نيرو تربيت كند .
طاهري زاده در ادامه مي گويد: اگر دانشگاه تربيت معلم به دانشگاه فرهنگيان تبديل شود وضع بهتر كه نمي شود بدتر هم خواهد شد. دانشگاههاي تربيت معلم عملاً كار تربيت دبير انجام نمي دهند چرا كه درصد ناچيزي از دانشجويان در رشته هاي دبيري مشغول به تحصيل اند و اين در حالي است كه بيش از 10 سال است دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي وابسته به وزارت آموزش و پرورش راه اندازي شده است .
وي اضافه مي كند: جلسات متعددي با وزراي علوم و آموزش و پرورش و اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي داشتيم به اين نتيجه رسيديم كه با تاسيس دانشگاه فرهنگيان به اضافه دانشگاه شهيد رجايي، عملا ديگر دانشگاههاي تربيت معلم بايد تغيير نام پيدا كنند .
رئيس وقت دانشگاه تربيت معلم تاكيد مي كند: ما با استدلال گفته ايم كه مخالف تغيير دانشگاه تربيت معلم به دانشگاه فرهنگيان هستيم و به گمان ما دانشگاه فرهنگيان براي آموزش و پرورش نيرو تربيت خواهد كرد .
طاهري زاده يادآور مي شود: بعد از تاسيس دانشگاه فرهنگيان تمام دانشجويان دبيري به آن سمت هدايت مي شوند و ديگر در دفترچه كنكور چيزي به نام رشته هاي تربيت معلم وجود نخواهد داشت . در 30 آذر ماه سال 87 رجبعلي برزويي - مديركل وقت دفتر گسترش آموزش عالي به مهر گفت: ايجاد دانشگاهي با عنوان دانشگاه فرهنگيان توسط وزارت آموزش و پرورش تا كنون به وزارت علوم ارائه نشده است .
در همان زمان محمدرضا مخبردزفولي دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي درباره اظهارات وزير آموزش و پرورش درباره بررسي تأسيس دانشگاه بزرگ فرهنگيان در شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز تاكيد كرد طرحي در اين زمينه ارائه نشده اما موضوع ساماندهي و انسجام بخشي به تربيت معلم در شورا در حال پيگيري است .
دانشگاه تربيت معلم و يا دانشگاه فرهنگيان به يك تناقض بدل شده بود. در اين زمان مشخص نبود كه وقتي دانشگاه تربيت معلم در كشور وجود دارد چه نيازي به دانشگاه فرهنگيان است و از سوي ديگر اين مسئله هم مشخص نبود كه دانشگاه فرهنگيان براي ادامه تحصيل اين گروه است يا خير .
تاريخچه ايجاد مراكز تربيت معلم در كشور نشان مي داد كه پس از تأسيس «دارالفنون» در سال 1229 و ايجاد مدارس جديد نياز به معلم براي تدريس در مدارس به ويژه معلماني كه با اصول تعليم و تربيت جديد آشنا باشند احساس شد. تصويب قانوني در ارديبهشت ماه سال 1290 توسط مجلس شوراي ملي اولين اقدام رسمي در زمينه تربيت معلم در ايران است .
تصويب قانون تأسيس دارلمعلمين مركزي در سال 1297 توسط مجلس شوراي ملي، تصويب و تصويب دوره تحصيلات فني دارالمعلمين ابتدايي ولايات و ايالات در مهر ماه 1306 توسط شوراي عالي معارف از ابتدايي ترين اقدامات صورت گرفته در تاريخ ايران براي تربيت معلم محسوب مي شود .
برابر قانون تربيت معلم در سال 1312 دارالمعلمين عالي به دانشسراي عالي تغيير نام يافت. در سال 1343 نيز دانشسراي عالي صنعتي تأسيس شد كه هدف آن تربيت دبيران فني براي هنرستانها بود كه اين دانشسرا نيز بعدها به دانشگاه علم و صنعت تبديل شد. در سال 1343 دانشسراي عالي منحل و به جاي آن سازمان تربيت معلم و تحقيقات تربيتي ايجاد شد و در نهايت در سال 1353 به دانشگاه تربيت معلم تغيير نام يافت .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اساسنامه جديد مراكز تربيت معلم در سال 1358 تصويب شد كه به موجب آن مراكز تربيت معلم تأسيس شدند. آزمون اولين دوره پذيرش دانشجو براي اين مراكز در سال 58 برگزار شد اما از سال 1369 آزمون ورودي مراكز تربيت معلم در آزمون ورودي دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي ادغام شد و در اسفندماه سال 1381 اساسنامه جديد مراكز تربيت معلم به تصويب وزارت علوم رسيد و در تيرماه سال 1382 به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ شد .
پس از اعلام اخبار متفاوت در زمينه ايجاد دانشگاه فرهنگيان، 22 فروردين ماه سال 88 محمدمهدي زاهدي - وزير وقت علوم، تحقيقات و فناوري در اجلاس روساي دانشگاهها از تهيه اساسنامه دانشگاه فرهنگيان مخصوص تربيت نيرو براي آموزش و پرورش خبر داده و گفته بود اين اساسنامه به زودي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي ارسال مي شود .
در 9 ارديبهشت ماه سال 88 شوراي عالي انقلاب فرهنگي تأسيس دانشگاه ويژه فرهنگيان را تصويب كرد. اما هنوز مشخص نبود كه ايجاد دانشگاه فرهنگيان به فعاليت دانشگاه تربيت معلم پايان مي بخشد يا نه. با اين حال دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي اظهار داشته بود: ساماندهي مراكز تربيت معلم موضوعي فراتر از يك وزارتخانه و فرابخشي است بايد به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي برسد .
در همين زمان از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي اعلام شد كه اعضاي هيئت امناي دانشگاه فرهنگيان تعيين شده است و يكي از اعضاي آن رئيس جمهور خواهد بود. مخبر دزفولي در آن زمان يادآور شده بود: دانشگاه فرهنگيان داراي هيئت امنايي مركب از 10 نفر از صاحبنظران حوزه تعليم و تربيت و مسائل آموزش و پرورش به عنوان اعضاي حقيقي و پنج نفر ديگر مركب از رئيس جمهور، دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي، وزير آموزش و پرورش، وزير علوم و رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي به عنوان اعضاي حقوقي خواهد بود كه رئيس جمهور رياست هيئت امنا را بر عهده خواهد داشت .
13ارديبهشت ماه سال 88 شوراي عالي انقلاب فرهنگي با توجه به تصويب ايجاد دانشگاهي ويژه فرهنگيان تاكيد كرد براي تغيير رويكرد و نام دانشگاه هاي تربيت معلم تصميم گيري مي كند. اين موضوع پس از آنكه روساي دانشگاه هاي تربيت معلم خواستار تغيير نام دانشگاههاي خود شدند، رخ داد .
25 ارديبهشت ماه سال 88 عليرضا علي احمدي وزير وقت آموزش و پرورش از استخدام برترينهاي دانشگاه فرهنگيان در آموزش و پرورش خبر داد و گفت: دانشگاه فرهنگيان همانند دانشگاه تربيت مدرس كه براي تربيت استاد راه اندازي شده، براي تربيت مربي، دبير و معلم جهت آموزش و پرورش راه اندازي مي شود .
علي احمدي به مهر گفت: دانشگاه بزرگ فرهنگيان با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي و تعيين هيئت امنا شكل گرفته است. اين دانشگاه مراكز تربيت معلم و آموزشكده هاي فني و حرفه اي برتر موجود را در بر مي گيرد و علاوه بر ستاد مركزي در تهران در سراسر كشور شعبه خواهد داشت .
وي با بيان اينكه دانشگاه فرهنگيان در حوزه آموزشهاي تخصصي چه در مقاطع تحصيلات تكميلي و چه در دوره كارشناسي فعاليت خواهد داشت، اظهار داشت: برنامه هاي پژوهش، خلاقيت و نوآوري نيزجزء برنامه هاي كاري اين دانشگاه است .
وزير وقت آموزش و پرورش اضافه كرد: اساتيد اين دانشگاه از بين افرادي كه دكتري دارند و در آموزش و پرورش شاغل هستند و داوطلبيني كه شرايط ويژه دانشگاه فرهنگيان را داشته باشند، پذيرش مي شوند. دانشگاه فرهنگيان با محوريت رشته هاي علوم انساني و هنر فعاليت مي كند .
جدول زماني مراحل تصويب دانشگاه فرهنگيان
رديف مقطع زماني موضوع مورد تصويب
1- سوم آذر 87
عليرضا علي احمدي وزير وقت آموزش و پرورش: تأسيس دانشگاه فرهنگيان در شوراي عالي انقلاب فرهنگي در حال بررسي است
2- هفدهم اسفند 87
عليرضا علي احمدي وزير وقت آموزش و پرورش: مدرسه دارالفنون با كاربري جديد به دانشگاه فرهنگيان تبديل مي شود و بخشي از آن نيز موزه خواهد شد
3- سي ام آذر 87
رجبعلي برزويي مديركل وقت دفتر گسترش آموزش عالي: ايجاد دانشگاهي با عنوان دانشگاه فرهنگيان توسط وزارت آموزش و پرورش تا كنون به وزارت علوم ارائه نشده است
4- 9 ارديبهشت 88
شوراي عالي انقلاب فرهنگي كليات تأسيس دانشگاه ويژه فرهنگيان را تصويب كرد
5- 13 ارديبهشت88
شوراي عالي انقلاب فرهنگي با توجه به تصويب ايجاد دانشگاهي ويژه فرهنگيان تاكيد كرد براي تغيير رويكرد و نام دانشگاههاي تربيت معلم تصميم گيري مي كند
6- 25 ارديبهشت 88
عليرضا علي احمدي وزير وقت آموزش و پرورش: استخدام برترينهاي دانشگاه فرهنگيان در آموزش و پرورش
7- اول خرداد 88
مطرح شدن موضوع ساماندهي و نحوه اداره مراكز تربيت معلم در مجلس شوراي اسلامي و ايجاد دانشگاهي جامع براي تربيت معلم
8-پنجم خرداد 88
معاون وزارت آموزش و پرورش از پذيرش 60 هزار دانشجوي كارشناسي ارشد و دكتري در دانشگاه فرهنگيان خبر داد
9-دي سال 89
حميدرضا حاجي بابايي وزير آموزش و پرورش: تاسيس دانشگاه جامع فرهنگيان در آينده اي نزديك
10-دهم اسفند
سال تاسيس دانشگاه فرهنگيان در شوراي عالي انقلاب فرهنگي نهايي شد و دانشگاه با هدف ارتقا سطح علمي، آموزشي و پژوهشي فرهنگيان در وزارت آموزش و پرورش راه اندازي شد
علي احمدي يادآور شد: در حال حاضر دارالفنون را به عنوان ستاد مركزي اين دانشگاه قرار داده ايم و هر يك از شعبات مراكز تربيت معلم و آموزشكده هاي فني و حرفه اي كه واجد شرايط و استانداردهاي آموزش عالي كشور باشند شعبات دانشگاه فرهنگيان مي شوند از اين رو رقابتي بين مراكز تربيت معلم و آموزشكده هاي فني و حرفه اي به وجود مي آيد .
در همان زمان محمدرضا مخبر دزفولي دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي با تاكيد بر اينكه فعاليت دانشگاههاي تربيت معلم ادامه مي يابد، گفت: مراكز تربيت معلم به كار خود ادامه مي دهند و شوراي عالي انقلاب فرهنگي علي رغم وجود مراكز آموزش عالي كه در زمينه تربيت معلم فعاليت داشتند با تأسيس دانشگاه ويژه فرهنگيان موافقت كرد .
دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي اضافه كرد: ارتقاي جايگاه منزلت معلمي و دست اندركاران تعليم و تربيت اقتضا مي كرد كه مركز علمي و دانشگاه ويژه اي براي اين افراد تعريف شود تا ورودي هاي جديد كه مي خواهند به نظام تعليم و تربيت وارد شوند بدانند كه بايد از اين مسير عبور كنند .
اول خرداد ماه سال 88 طرحي در مجلس شوراي اسلامي با عنوان ساماندهي و نحوه اداره مراكز تربيت معلم طرح مي شود و اعضاي كميسيون آموزش در اين باره يادآور مي شوند كه در اين طرح قرار است دانشگاهي جامع براي تربيت معلم در نظر گرفته شود .
نمايندگان مجلس در خصوص منافات داشتن اين طرح با موضوع تأسيس دانشگاه فرهنگيان تاكيد مي كردند: طرح تأسيس دانشگاه فرهنگيان به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي نرسيده و تنها راجع به آن بحث شده است .
5 خردادماه سال 88 با وجود اينكه يكي از معاونين وزارت آموزش و پرورش از پذيرش 60 هزار دانشجوي كارشناسي ارشد و دكتري در دانشگاه فرهنگيان خبر داده بود، مديركل وقت دفتر گسترش آموزش عالي تاكيد كرد كه تا اين لحظه شوراي گسترش آموزش عالي براي تعيين ظرفيت دانشگاه فرهنگيان و تاسيس رشته اي در اين دانشگاه مجوزي صادر نكرده است .
رجبعلي برزويي گفت: تأسيس دانشگاه فرهنگيان مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي است اما طبق قانون بايد براي ايجاد رشته و پذيرش دانشجو از دفتر گسترش وزارت علوم مجوز دريافت كند. وزارت علوم پس از دريافت درخواست ايجاد رشته و ظرفيت از وزارت آموزش و پرورش براي دانشگاه فرهنگيان، درخواست را مورد بررسي قرار مي دهد و مطابق ضوابط و شرايط به اين دانشگاه مجوز مي دهد .
موضوع دانشگاه فرهنگيان همچنان مسكوت باقي مانده بود تا اينكه حميدرضا حاجي بابايي وزير آموزش و پرورش در دي ماه سال 89 اعلام كرد كه در آينده اي نزديك، تاسيس دانشگاه جامع فرهنگيان به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي خواهد رسيد .
آينده نزديك وزير آموزش و پرورش در سه شنبه 10 اسفند ماه 89 فرا رسيد و پس از اصلاح بخشي از شرايط اجرايي اين دانشگاه، تاسيس آن در شوراي عالي انقلاب فرهنگي نهايي شد. بنابر مصوبه شورا «دانشگاه فرهنگيان» با هدف ارتقا سطح علمي، آموزشي و پژوهشي فرهنگيان آموزش و پرورش و معلمان و ساماندهي آموزش عالي در وزارت آموزش و پرورش راه اندازي مي شود .

 



هشدار به اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها

معاون پژوهشي وزير علوم با هشدار نسبت به دعوت نامه هاي خارجي ها براي اساتيد كشور گفت: بعضا براي برخي اساتيد از خارج كشور دعوت نامه مي آيد. برخي از اين دعوت نامه ها مصداقي از تلاش بيگانگان براي بازشدن راه جاسوسي از طريق روابط پژوهشي است.
با توجه به اين كه حجت الاسلام حيدر مصلحي وزير اطلاعات به تازگي اعلام كرده است: سرويس هاي جاسوسي با برقرار كردن ارتباطات فاميلي، دوستي و علمي و پژوهشي راه هاي نفوذ در آدم هاي مختلف را پيدا مي كنند؛ بنابراين ايشان خطاب به فعالان علمي و اعضاي هيئت علمي كشورمان هشدار داده است.
محمد مهدي نژاد نوري در اين باره گفته است: جاسوسي از طريق روابط علمي و پژوهشي چيزي نيست كه سرويس هاي جاسوسي بخواهند به طور آشكار انجام دهند بلكه به شكل پنهان و با لايه هاي مختلف اين كار را انجام مي دهند. بعضا براي برخي اساتيد از خارج كشور دعوت نامه مي آيد يا از خارج كشور به آن ها مي گويند كه به شما گرنت مي دهيم يا مي گويند به فرصت مطالعاتي بياييد، ما همه هزينه ها را تأمين مي كنيم. نمي گويم همه موارد ولي حتما برخي موارد از اين دعوت ها و پيشنهادها همين نمونه هاي صدقي است كه وزير اطلاعات درباره جاسوسي از طريق روابط علمي و پژوهشي گفته است. ممكن است درجريان جاسوسي از طريق روابط پژوهشي، شخصيت علمي يا عضو هيئت علمي مان را به خارج ازكشور دعوت كنند و در آنجا كاملا تخليه اطلاعاتي كنند، سپس با دادن يك مقدار پول ناچيز وي را شرمنده خود كنند. سرانجام هم فرد را در وضعيتي قراردهند كه وقتي به ايران برمي گردد دائما در ارتباط با آنجا، نظر آن ها را رعايت كند.
مهدي نژاد نوري تأكيد كرد: اين يك هشدار به اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها است كه نسبت به دعوت هايي كه از آن ها مي شود دقت كنند.

 



آمار تعداد فرزندان مسئولان كه درخارج از كشور تحصيل مي كنند استعلام مي شود

مديركل بورس و امور دانشجويان خارج وزارت علوم، تحقيقات و فناوري تعداد فرزندان مسئولان كشور كه در خارج مشغول به تحصيل هستند را از رايزن هاي جمهوري اسلامي ايران دركشورهاي مختلف استعلام كرد.
حسن مسلمي نائيني مديركل بورس و امور دانشجويان خارج وزارت علوم درگفت وگو با مهر درباره تهيه آمار از فرزندان مسئولان كه درخارج كشور تحصيل مي كنند گفت: براي استعلام آمار فرزندان مسئولان كه براي تحصيل از كشور خارج شده اند اقدام شده است اما هنوز آمار خاصي درباره تعداد فرزندان مسئولان كه براي تحصيل از كشور خارج شده اند به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري اعلام نشده است. علتش را هم نمي دانم چيست.
حساسيت ها نسبت به فرزنداني از مسئولان كه در خارج از كشور تحصيل مي كنند زماني بيشتر شد كه وزير اطلاعات از برنامه سرويس هاي جاسوسي استكبار در جذب آقازاده ها خبر داد. حيدر مصلحي در اين باره گفت: سرويس هاي جاسوسي در زمينه جذب آقازاده ها بسيار فعالند به طوري كه به سراغ آن ها مي روند و از راه هاي دلسوزانه وارد مي شوند و از اين طريق آن ها را با خود همراه مي كنند و فرد را در موقعيتي قرار مي دهند كه راه برگشتي براي ايشان باقي نماند لذا مسئولان و نخبگان بايد بسيار مراقب باشند.
كامران دانشجو وزير علوم، تحقيقات و فناوري نيز شنبه 7اسفند ماه درباره اين كه چرا بيشتر آقازاده ها در انگلستان به ادامه تحصيل دانشگاهي پرداخته اند، گفت: من چندان آمار ندارم كه آقازاده ها كجا تحصيل مي كنند، در نتيجه نمي توانم قضاوت كنم اما هركسي حق ادامه تحصيل در هر جايي را دارد و اينكه افراد تحصيلاتشان را چه در داخل و خارج ادامه مي دهند ذاتاً منفي نيست مهم اين است كه بعد از پايان تحصيلات خود به كشور بازگردند و خدمت كنند.

 



انجمن اسلامي دانشگاه شريف رسميت ندارد

سعيد سهراب پور رئيس سابق دانشگاه صنعتي شريف، درخصوص انجمن اسلامي اين دانشگاه به خبرگزاري فارس گفت: در زمان رياست من اعضاي اين انجمن با هم اختلاف داشتند و بسياري از اعضاي انجمن اسلامي فارغ التحصيل شده بودند و از اين انجمن رفته بودند و از اين روي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شريف به دليل كم شدن تعداد اعضا رسميت نداشت. آن تعدادي از اعضاي انجمن هم كه باقي مانده بودند با يكديگر اختلاف داشتند و 2سال پي درپي انتخابات اين انجمن برگزار نشده بود؛ بنابراين انجمن اسلامي دانشگاه شريف به دليل كم شدن تعداد اعضاي آن و عدم برگزاري انتخابات در 2سال پي درپي رسميت ندارد.

 



اردوهاي جهادي مهاجر برگزار مي شود

كانون جهادي مهاجر در حركتي جهادي اقدام به اعزام گروه هاي دانشجويي به مناطق محروم و جنگ زده جنوب كشور نموده است. نماينده اين كانون در گفت وگو با كيهان از ثبت نام داوطلبان اين سفر در دانشگاه هاي كشور سخن گفت.

 



تأييد حكم 20 رئيس دانشگاه؛ تربيت معلم و شريف، در انتظار حكم رياست

طي دو ماه و نيم گذشته احكام رياست 19 رئيس دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي تائيد شد و رؤساي قطعي دانشگاه هاي كردستان، مراغه، محقق اردبيلي، تربيت مدرس، صنعتي اصفهان، شيراز، جندي شاپور، شهيد باهنر كرمان، هنر، صنعتي كرمانشاه، ايلام، جامع علمي- كاربردي، لرستان، خواجه نصيرالدين طوسي، صنعتي شيراز، وليعصر رفسنجان، ملاير و دانشگاه اراك و صنعتي بابل معرفي شدند. پيش از اين نيز در بهمن ماه سال گذشته حكم رياست حسن زياري براي دانشگاه پيام نور به تأييد اين شورا رسيده بود تا در مجموع حكم 20رئيس دانشگاه از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تأييد برسد.
هم چنين حكم رياست برخي سرپرستان دانشگاه هاي كشور از جمله زهرا بيگم حجازي زاده براي دانشگاه تربيت معلم تهران، جواد مرتضايي براي مجتمع آموزش عالي نيشابور، احمد احمدپور براي دانشگاه مازندران،مسعود صدري نسب براي دانشگاه علوم و فنون دريايي خرمشهر، رضا روستاآزاد براي دانشگاه صنعتي شريف و رسول خدابخش براي دانشگاه تحصيلات تكميلي زنجان، هم چنان در انتظار تاييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار دارد.

 



پروژه بي ثبات سازي دانشگاه ها؛ تلاشي نافرجام

محمد صيادي دانشجوي كارشناسي علوم سياسي
درتاريخ انقلاب اسلامي روزهايي را مي توان برشمرد كه در آنها نفاق داخلي با همدستي معاندين خارجي براي ايجاد آشوب و ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي ايران تلاش كرده است. 25بهمن امسال يكي از اين روزها است. دراين روز تمامي دشمنان تابلودار نظام جمهوري اسلامي ايران با حمايت رسانه هاي غربي از جمله بي بي سي، صداي آمريكا و راديو فردا تلاش كردند با تحريك جريان نفاق داخلي و به صحنه كشاندن بهايي ها، منافقان و معاندان نظام، ملت مسلمان ايران را تحت تاثير قراردهند. اينان با وجود شكست مفتضحانه در اين روزها، روز 01 اسفند را نشانه رفتند تا اين شكست را جبران كنند، غافل از اين كه شكستي بدتر را تجربه خواهند كرد؛ اما دراين ميان دانشگاه نقطه عطف توجه آن ها و رسانه هايشان بود. آن ها مي دانستند كه اگر بتوانند دانشگاه را به حركت درآورند. خواهند توانست به نظام ضربه بزنند؛ به همين دليل تمام تلاش خود را براي به صحنه كشاندن پياده نظام خود در دانشگاه به كاربستند.
نخستين تلاش رسانه هاي معاند براين اصل استوار بود كه اعلام كنند تمامي دانشگاه هاي ايران ملتهب است. اين رسانه ها تلاش كردند چنين القا كنند كه درتمامي شهرهاي بزرگ ايران و به ويژه دانشگاه هاي اين شهرها تجمعات پرشور و وسيعي صورت گرفته است. براي نمونه بي بي سي فارسي از شهرهاي تهران، قزوين،مشهد، بابل، گرگان، ياسوج و سنندج به عنوان شهرهايي نام مي برد كه به دليل تجمعات صورت گرفته، بازداشت هاي فراواني درآن ها انجام شده است. بي بي سي براي القاي اين مسأله چنين گزارش داد:«هنوز آمار دقيقي از تعداد بازداشت شدگان درجريان برگزاري تجمعات اعتراضي روزهاي 25 بهمن و اول اسفند ماه منتشر نشده است، اما سايت هاي نزديك به مخالفان دولت، طي روزهاي اخير اخبار متعددي را درمورد بازداشت هاي صورت گرفته به هنگام اين تجمعات و پس از آن منتشر كرده اند.»
آنچه در گزارش بي بي سي موج مي زد، تلاش براي كلي گويي، ابهام، استناد به اخبار ناموثق و نقل قول از شاهدان عيني نامعلوم است و از ارايه آمار نادرست و دروغ هيچ ابايي نداشته و ندارد. بي بي سي فارسي در يكي از گزارش هاي خود به اين جمله كلي بسنده كرد كه:«درپي برگزاري تجمعات اعتراضي ديروز، اول اسفند ماه درتهران و چند شهر ديگر، خبرهاي رسيده از ايران حاكي از بازداشت تعدادي از معترضان و فعالان دانشجويي است كه در بعضي از موارد اطلاعات دقيق درمورد محل نگهداري اين افراد در دست نيست.»
كلي گويي اين گزارش ها به اندازه اي است كه جايي براي شك در تلاش اين بنگاه خبر پراكني درجهت خبرسازي براي مخاطب باقي نمي گذارد.
يكي از اصلي ترين تاكتيك هاي رسانه هاي معاند نظام، خبرسازي، شايعه پردازي و دامن زدن به شايعات است. اين رسانه ها تلاش مي كنند با خبرسازي گسترده، به تحريك احساسات مخاطب بپردازند و به اين ترتيب با القاي مطلب مورد نظر خود به مخاطب، اعتماد وي را از نظام سلب كنند. به ويژه بايد از تأثير اين خبرسازي ها در دانشگاه ها نام برد. دانشجويان به دليل برخورداري از شور و شوق جواني و احساسات پاك، مستعد تأثيرپذيري از اين خبرسازي ها و شايعات هستند. هرچند دانشجويان آگاه بايد تلاش كنند. ديگر دانشجويان را از اين نيات شوم آگاه كنند اما دانشجو اگر ديد درست سياسي داشته باشد و به معناي واقعي كلمه سياسي باشد، توان تشخيص ناراستي ها و دروغ ها را خواهد داشت.
مقام معظم رهبري دربيان لزوم وجود تحليل سياسي دردانشجويان چنين مي فرمايند:«دانشجو بايد احساس سياسي داشته باشد، درك سياسي داشته باشد، تحليل سياسي داشته باشد.» ايشان در تبيين اين مسأله به تاريخ اسلام اشاره كرده و نداشتن تحليل سياسي را مبناي قبول شايعات عنوان مي كنند:«بنده در قضاياي تاريخ اسلام اين مطلب را مكرراً گفته ام كه، چيزي كه امام حسن مجتبي عليه السلام را شكست داد، نبودن تحليل سياسي درمردم بود. مردم، تحليل سياسي نداشتند. چيزي كه فتنه خوارج را به وجود آورد و اميرالمؤمنين عليه السلام را آن طور زير فشار قرارداد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آن گونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسي درمردم بود و الا همه مردم كه بي دين نبودند. تحليل سياسي نداشتند. يك شايعه دشمن مي انداخت؛فوراً اين شايعه همه جا پخش مي شد و همه آن را قبول مي كردند!» 2
بنابراين تأثير منفي اين خبرسازي ها و شايعات آشكار است. رسانه هاي غربي و پياده نظام آن ها در داخل با تأكيد براين خبرسازي ها و شايعات تلاش مي كنند دانشجويان را به تحرك درمقابل نظام وادارند. آن ها كوشيده اند با القاي يأس و نااميدي، احساسات دانشجويان و افكار عمومي را تحت تاثير قراردهند و از آن براي مطامع سياسي خود بهره برداري كنند. از طرف ديگر بايد اشاره داشت كه پياده نظام جريان نفاق در دانشگاه ها، سعي كرده در بيانيه هاي خود ضمن بهره برداري از شايعات و القاي يأس و نااميدي، قيافه حق به جانب، مسالمت جو و صلح طلب به خود بگيرد و با ناديده گرفتن آتش زدن ها، تخريب اموال عمومي و ترور دانشجويان بسيجي، چنين القا كند كه در تظاهرات غيرقانوني صورت گرفته، رفتار مسالمت آميز داشته است. براي نمونه، ادوار نيوز؛ يكي از سايت هاي معاند نظام، در يكي از گزارش هاي خود، به نقل از بيانيه جمعي از دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس آورده است: «بايد صبورانه به مبارزه ادامه داد و تحت هيچ شرايطي به دام خشونت كه منش و خواست سركوب گران حاكم بر ايران است نيفتاد.» اين مظلوم نمايي در كنار تخريب اموال عمومي و به شهادت رساندن بسيجيان، تناقضي آشكار در رفتار مدعيان دموكراسي و حقوق بشر است.
هم چنين بايد به تلاش فتنه گران در القاي وجود جو امنيتي در دانشگاه ها نيز اشاره كرد. پياده نظام رسانه هاي فتنه گر در داخل كشور، با خبرسازي هاي دروغ و ايجاد شائبه ضرب و شتم دانشجويان در دانشگاه ها توسط نيروهاي امنيتي، به ايجاد تقابل ميان دانشجويان دانشگاه هاي مختلف و نظام مي پردازند و خوراك خبري غيرقابل انكاري براي دشمنان خارجي فراهم مي آورند. يكي از اين موارد مربوط به دانشگاه صنعتي خواجه نصير الدين طوسي است. در اين راستا، ادوار نيوز در تاريخ يكم اسفندماه به نقل از دانشجو نيوز، گزارش داد: «در ادامه برخوردهاي صورت گرفته با دانشجويان، ظهر امروز ساعت 12 نيروهاي وابسته به سپاه پاسداران با هجوم به دانشكده علوم دانشگاه خواجه نصير پنج تن از دانشجويان اين دانشگاه را بازداشت كردند.» اين بنگاه خبرپراكني در ادامه گزارش خود به ضرب و شتم دانشجويان اشاره كرده و اعلام نموده نمونه همين اتفاق در دانشگاه شريف نيز به وقوع پيوسته است. اين اخبار كذب در حالي مطرح مي شود كه طبق قانون، نيروهاي امنيتي حق ورود به دانشگاه را ندارند و در صورت نياز به بازداشت دانشجويي كه مجرم باشد، اولا ضرورتي براي بازداشت دانشجو در دانشگاه وجود ندارد، ثانيا در صورت ضرورت، وظيفه حراست دانشگاه است كه دانشجو را به حراست دانشگاه فرا خوانده و سپس به صورت كاملا محترمانه در اختيار نيروهاي امنيتي قرار دهد.
جريان نفاق در 25 بهمن با استفاده از هجمه رسانه اي يكي ديگر از تاكتيك هاي خود را كه همان كشته سازي است به اجرا درآورد. اما چرا اين كشته سازي از ميان دانشجويان صورت گرفت؟ شهادت دانشجوي بسيجي؛ «صانع ژاله» يكي از اين نمونه ها است. دشمنان به اين نتيجه رسيده اند كه اگر بتوانند دانشگاه را به حركت درآورده و در مقابل نظام قرار دهند، مي توانند به ايجاد آشوب و اغتشاش اميدوار باشند و با تكرار سناريوي 18 تير 1378، ضربه اي اساسي به نظام وارد كنند. به گزارش رجا نيوز، رضا سراج در مطلبي با عنوان «رمزگشايي از سناريوي كشته سازي بهمن 89» نوشت: «شواهد و مستندات بسياري دال بر هدف مند بودن پروژه ترور «صانع ژاله» وجود دارد كه در يك مدل سازي متناظر با پروژه قتل «ندا آقاسلطان» در اوج فتنه 88 برابري مي كند؛ به اين ترتيب مي توان نقش آمريكا و اسراييل را در فراخوان 25 بهمن تبيين كرد.» ضمن آن كه تفاوتي در شهادت صانع ژاله و بقيه كشته سازي ها وجود داشت كه اين مورد به دليل همزماني آن با حضور رئيس جمهور تركيه در ايران، كرد و سني بودن وي و همزماني اين ترور با سال گرد اعلام موجوديت گروهك ضدانقلاب كومله، نسبت به ساير كشته سازي ها از اهميت خاصي برخوردار بود. اين مسأله نشان مي دهد كه فرد انتخاب شده براي اين ترور از سوي عاملان آمريكايي- صهيونيستي آن، به صورت كاملا آگاهانه انتخاب شده است. ضمن آن كه اين ترور به دليل انتخاب يك دانشجو، موجب حساسيت زايي براي دانشجويان دانشگاه هاي كشور شده و از سوي ديگر زمينه را براي تداوم اغتشاش هاي غيرقانوني و وارد كردن اختلافات قوميتي در اين اغتشاشات فراهم مي كند. هر چند گذشت زمان، هوشياري بسيار بالاي مردم و به ويژه دانشجويان دانشگاه ها را ثابت كرد. به اين ترتيب با توجه به مقاله مذكور دلايل زير را مي توان براي سناريوي كشته سازي و به ويژه انتخاب كشته ها از ميان دانشجويان نام برد:
«1. نامتعادل سازي رواني جامعه و اعتمادزايي از افكار عمومي؛
2. تزريق هيجانات كاذب به جامعه و بسترسازي براي شورش گري؛
3. بهانه سازي براي تداوم بخشي به اردوكشي خياباني و شورش گري؛
4. متهم ساختن نظام به كشتار و مشروعيت زدايي از حاكميت؛
5. اعتبارزدايي از نهادهاي انتظامي، امنيتي و منفعل ساختن آنان؛
6. بسترسازي براي جنگ رواني پردامنه و فشار سياسي عليه جمهوري اسلامي ايران؛
7. ايجاد پشتوانه بين المللي براي جريان فتنه.»3
در نهايت بايد اشاره كرد كه جريان نفاق با تكيه بر رسانه هاي مجازي از جمله شبكه هاي اجتماعي نظير فيس بوك، استفاده از شبكه هاي ماهواره اي، تبليغات شديد در سايت هاي ضدانقلاب و صدور بيانيه هاي متعدد به نام دانشجويان دانشگاه هاي مختلف و تشكل هاي غيرقانوني و لغو مجوز شده، تلاش فراواني را براي به خيابان كشاندن دانشجويان انجام داد اما جز گروهي اندك، و آن ها هم براي مخالفت با احكام قطعي اسلام، به خيابان نيامدند و در تناقض و دروغ گويي اين جريان همين بس كه با همكاري دشمنان انقلاب اسلامي و منافقين با استناد به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و بر مبناي اصل 27 آن؛ كه تجمعات را در صورتي مجاز مي داند كه مخل به مباني اسلام نباشد، عليه مباني اسلام توطئه نمودند و البته ضربه محكمي از ملت مسلمان ايران به ويژه دانشجويان مؤمن، انقلابي، آگاه و با بصيرت خوردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار دانش آموزان و دانشجويان به مناسبت روز ملي مبارزه با استكبار، 12/8/1372
2. همان
3. رضا سراج، رمزگشايي از سناريوي كشته سازي بهمن 89، رجا نيوز، 27/11/1389

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14