(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 22 اسفند 1389- شماره 19886

گفت وگو با محمدرضا ورزي درباره آخرين سريالش
اتحاد؛ حرف اصلي «تبريز در مه»
در جست وجوي سيماي انقلاب
نگاهي به سريال ارمغان تاريكي ارمغاني نودرباره تاريكي و روشنايي
به بهانه انتشار «Tangled»
صنعت انيميشن آمريكا در خدمت تبعيض نژادي و بي عدالتي جنسيتي
راديو بنگلاي ايران؛ مرجع مهم رسانه هاي بنگلادش
بررسي مستندهاي ضدصهيونيستي درشبكه مستند



گفت وگو با محمدرضا ورزي درباره آخرين سريالش
اتحاد؛ حرف اصلي «تبريز در مه»

سينا فرجامي
محمدرضا ورزي اين روزها بيش از اينكه به عنوان يك كارگردان تاريخي شناخته شود به عنوان يك فيلمساز سياسي شناخته مي شود. او تا به امروز زندگي بسياري از شاهان ايراني همچون پهلوي اول و دوم، سلاطين قاجار و... را به تصوير كشيده. او در كنار روايت يك داستان تاريخي و در عين حال دراماتيك به زندگي سياسي آنها نيز مي پردازد. ورزي در كار آخر خود «تبريز در مه» بيش از كارهاي گذشته اش به موضوع اتحاد در بين ايرانيان پرداخته است. به مناسبت پخش اين سريال، گفت وگويي را با وي انجام داديم كه مي خوانيد.
¤ آقاي ورزي شما را بايد يك فيلمساز تاريخي بدانيم يا يك كارگردان سياسي؟ چون بسياري از منتقدين بر اين عقيده هستند كه مسائل سياسي در كار شما پررنگ تر از مسائل تاريخي است.
-معمولا در آثار با موضوع تاريخ معاصر، فضاي سياسي غلبه پيدا مي كند. به همين خاطر عقيده دارم فيلمساز زماني كه استبداد يا استعمار قاجار و يا پهلوي را كه آن هم برگرفته از استعمار كشورهاي غرب است به تصوير مي كشد، به ناچار به سمت سياست سوق مي يابد. طبيعتاً فيلمساز در كنار روايت تاريخ مجال عرضه يك اثر سياسي را نيز دارد.
¤با توجه به اينكه تا به امروز فرصت زيادي براي ساخت آثار سياسي داشته ايد آيا فكر مي كنيد به خواسته هاي خود در اين زمينه رسيده ايد؟
-نكته اصلي در تاريخ معاصر نقش استقلال و اتحاد در جامعه ايراني بوده كه عدم آن فجايعي نظير عهدنامه تركمانچاي را براي ايرانيان به همراه داشت. داشتن استقلال و اتحاد نيز پيروزي انقلاب اسلامي را سبب شد. در واقع تاريخ معاصر ما دريايي است كه تمامي ندارد.من طي سه سال يك پلان هوايي از تاريخ معاصر ايران را از شروع سلسله قاجار تا بهمن 57 به تصوير كشيدم اما هر كدام از جزئيات اين دويست مسئله مي تواند بستر مناسبي براي فيلم و سريال هاي متعدد باشد.
¤شما عقيده داريد از دويست سال قبل تا به امروز كشورهاي، غربي و ديكتاتوري استقلال و اتحاد ايران را هدف گرفته اند.
-فكر مي كنم اهميت تاريخ معاصر ايران از درجه بسيار بالايي برخوردار است. به خصوص ميان نسل جوان. هنوز گروهي از جوانان نمي دانند كه دست هايي در پشت پرده مي خواسته و مي خواهد به تماميت ارضي ميهن اسلامي تعرض كند. هنوز گروهي نمي دانند كه انگلستان و سياست هاي اصلي آن چيست. هنوز نمي دانند كه سياست هاي سه گانه و مشترك دولت غاصب اسرائيل، انگليس و آمريكا در خصوص خاورميانه چيست. تا به حال نام طرح خاورميانه بزرگ را نشنيده اند. نمي دانند كه آنها مي خواهند كشور ما باز هم تجزيه شود تا بتوانند باز هم بر كشور ما سلطه پيدا كنند. اينجا است كه نام استقلال و اتحاد معنا پيدامي كند.
¤ آيا همين نقش اتحاد و استقلال بود كه شما را بر آن داشت به سراغ جنگ هاي ايران و روسيه برويد؟
-بله همين طور است. مقطع جنگ هاي ايران و روسيه براي هر دوره از ادوار حال و آينده كشورما مي تواند عبرت ساز باشد. من به مسائل پشت پرده خيلي اعتقاد دارم. از ورودفراماسونري به ايران تا آلوده كردن بسياري از دولت مردان عصر قاجار و پهلوي. گرداننده اصلي اين پشت پرده نيز بريتانيايي ها و يهوديان نژادپرست بودند. ما آيه شريفه در سوره بقره داريم كه مي فرمايد اين طور كه شما به آنها نگاه مي كنيد، آنها به شما نگاه نمي كنند. اين منحصراً در خصوص قوم يهود آمده كه آنها به ديگر اقوام بشر احساس برتري مي كنند. اصلا عبارت جهان سوم از تفكر سياه صهيونيسم به وجود آمد. مسائلي هم كه امروز در جامعه گاه و بي گاه با آن مواجه مي شويم برگرفته از فتنه و آشوبي است كه آنها در كشورهاي اسلامي و براي نابودي اسلام مي خواهند به پا دارند. اينجاست كه نقش وحدت كلمه، آن يادگار حضرت امام(ره) برجسته مي شود. يعني اتحاد چيزي است كه من به دنبال آن هستم و در قالب پيام و تاريخ براي جوانان در آثارم در نظر مي گيرم .
¤ در «تبريز در مه» شما بيش از گذشته به دنبال اين بوديد كه مردم را دعوت به اتحاد كنيد. از ابتداي ساخت سريال چه هدفي را در ذهن داشتيد؟
- بله براي اينكه امروز زمان اتحاد ملت مسلمان ايران است، تا بيش از پيش از انقلاب خود پاسداري كنيم. واقعيات امروز نشان مي دهند كه انقلاب امام خميني(ره) بعد از 30 سال در سرتاسر جهان فراگير شده است و هيچ دسيسه و فتنه اي نمي تواند جلوي آن را بگيرد. چون اكثريت مردم ايران بصيرت دارند و همين بصيرت ركن اصلي انقلاب اسلامي ايران است. در اصل بايد گفت، ديگر دوران فرمانروايي غربي ها و صهيونيست ها در برخي از كشورهاي عربي به پايان رسيده است. اين جنبش ها و نهضت هاي قلابي كه با رنگ هاي سبز، قرمز و آبي وارد ميدان شده اند اهدافي جز خدشه دار كردن سيماي انقلاب اسلامي ايران ندارند. ما تنها سرباز يك جنبش هستيم آن هم جنبش سبز علوي امام خامنه اي.
¤ شما در كار بعدي باز هم به سراغ تاريخ خواهيد رفت؟ اگر اين طور است در كنار بحث اتحاد كه بحث اصلي جامعه است، چه موضوع ديگري را هدف خواهيد گرفت؟
- بله من به شدت علاقه مند هستم تا به پهلوي دوم بيشتر بپردازم. نهضت اسلامي امام خميني(ره) در 15خرداد 42 نماد اين اتحاد و اين استقلال است. ما هنوز سريال يا فيلمي كه بتواند به طور كامل تاريخ پهلوي دوم را بازگو كند نساخته ايم. تمام تلاش من تا به امروز اين بود كه جنبه هاي مهم تاريخ انقلاب را به تصوير بكشم. از جمله حماسه خونين 17شهريور .57
¤ در «تبريز در مه» چقدر از كارهاي ديگرتان جلوتر حركت كرديد و آيا به اهدافي كه در ابتدا به ساخت سريال داشتيد رسيده ايد؟
- تا آنجا كه توانستم سعي كردم اهم مسائل را بازگو كنم، اما بالطبع بسياري از مسائل را نمي توان در 30 قسمت سريال بازگو كرد. ولي سعي كردم حداقل در پايان پيام كاملتري را به مخاطب عرضه كنم.

 



در جست وجوي سيماي انقلاب

آرش فهيم
صدا و سيما طي سال هاي اخير در بازنمايي تصويري انقلاب اسلامي گام هاي روبه جلويي را برداشته است. علاوه بر رونمايي از بسياري از تصاوير مستند و آرشيوي بازمانده از روزهاي پرخون و آتش انقلاب، سريال هايي با درونمايه تاريخ معاصر و زمينه ها و بسترهاي انقلاب اسلامي چند سال است كه به مناسبت سالگرد دهه فجر روي آنتن مي رود. به طوري كه به نظر مي رسد رسانه ملي به خاطر جايگاه و رسالت فرهنگي و رسانه اي خودش سعي كرده تا كم كاري غيرقابل پذيرش عرصه سينما در زمينه ترسيم انقلاب را جبران كند. هرچند، اداي دين به اين حماسه رهايي بخش و تاريخ ساز و كار براي آن همواره ناكافي و پايان ناپذير است. آنچه سيما برحسب وظيفه و تعهد در قبال انقلاب اسلامي انجام مي دهد گرچه روبه ترقي و پيشرفت بوده است، اما با توجه به شأن و عظمت اين انقلاب، هنوز با نقطه مطلوب فاصله دارد.
نمايش دوسريال «ارمغان تاريكي» و «تبريز در مه» در هفته هاي اخير باعث شد كه وزن و سطح توليدات رسانه ملي براي بزرگداشت انقلاب ارتقا يابد. اين دو ارمغان، توانستند رضايت خيل عظيم مخاطبان را به دست آورند. به خصوص مجموعه «ارمغان تاريكي» كه داراي ارزش هاي ساختاري و هنري قابل قبولي است. به علاوه اين كه موضوعي مهم- و نكبت بار- را دستمايه قرار داد. گروهك موسوم به منافقين كه همچون نماينده حقيقي شيطان، در مقابل جبهه حق ايستاده و مانند اژدهايي پرعطش از خوردن خون هموطنانمان سير نشده است.
«تبريز درمه» نيز نشانه اي از بالارفتن تجربيات محمدرضا ورزي و نزديك تر شدن كار او به سطح بالاي سينمايي است. توجه به زمينه هاي ايجاد خيزش ملت ايران برابر سلطنت و بازخواني حال در آينده تاريخ، اقدام مناسبي براي كار فرهنگي در راستاي اهداف انقلاب است.
با وجود اين ثمرات و حركات، همچنان كه گفته آمد، كارهاي بسياري درباره انقلاب در رسانه ملي هنوز باقي مانده است. نكته قابل تأمل اين است كه صدا و سيما در اصل و اساس و به طور مطلق وظيفه اي جز توزيع فرهنگ برآمده و همراه با انقلاب و خنثي سازي مين ها و پرتگاه هاي مرئي و نامرئي درمسير حركت كاروان انقلاب ندارد. با اين حال مي توان به جز اين هدف كلي، تمركز خاص بر موضوع مشخصي به نام «وقوع انقلاب اسلامي ايران درسال 1357 خورشيدي» را نيز يكي از اهداف مكمل و مهم رسانه ملي دانست. براين اساس، مي توان ملاحظاتي را درنظر گرفت.
از جمله اين كه غالب فيلم ها و سريال هايي كه به مناسبت و با موضوع پيروزي انقلاب اسلامي ساخته و به نمايش درمي آيند، روايتي توصيفي را درباره اين موضوع به مخاطب عرضه مي كنند. مثلا دراين سريال ها به درستي گفته مي شود كه رژيم سلطنتي حاكم بر ايران ظالم و وطن فروش و وابسته و مستبد و جاني و... بود. اما نگاه تحليلي و معرفت بخش درباره اين مفاهيم در آثار نمايشي بسيار كمرنگ است. به طور خاص، درسريال «ارمغان تاريكي» كه امسال پخش شد، موضوع منافقين و خيانت هاي آن به طور عميق شكافته نشد. مخاطب سريال تصاويري از واقعيت هاي هولناك درباره اين گروهك را ديد، اما در نهايت معلوم نشد كه اين سازمان تروريستي چرا دچار اين وضعيت شد.
نكته مهم اين است كه سريال ها و فيلم هايي كه در سيما به مناسبت انقلاب ساخته و به نمايش درمي آيند بيش از هرچيز بايد پاسخگوي پرسش ها، شبهات و ترديدهاي بخشي از مردم و به خصوص جوانان نسبت به انقلاب اسلامي باشند. مي توان كار ساخت هريك از اين سريال ها را با يك چرا آغاز كرد. مثلا چرا يك گروهك به نام منافقين به وجود آمد و به مقاتله با هموطنان و همنوعان خودش پرداخت؟
هدف اساسي از ساخته شدن و به نمايش درآمدن سريال و فيلم درباره انقلاب اسلامي در سيما اين است كه هم از پتانسيل قابل توجه دراماتيك اين موضوع براي توليد آثار نمايشي بهره گرفته شود و هم اين كه به اين وسيله شناخت عمومي نسبت به انقلاب افزايش يابد.
البته اين كار تنها از پس نويسنده فيلمنامه و كارگردان برنمي آيد. بايد اتاق هاي فكري، متشكل از مبارزان انقلابي كه هم دلسوخته اند و هم به قدر كافي از زيروبم هاي انقلاب آگاه هستند و هم بر ابزار رسانه و هنر تسلط دارند راه اندازي شود تا فيلمسازان را براي چنين موضوعاتي تغذيه كنند. مهمترين ملاك آنها هم اين باشد كه در سريال ها و يا تله فيلم ها، آگاه سازي درباره باطل بودن رژيم پهلوي و برحق بودن قيام مردم عليه آن حتما لحاظ شود.
براي تحقق چنين هدفي، اتاق ها و كار گروه هاي مذكور بايد مقدماتي چون تحقيق و پژوهش براي نگارش فيلمنامه را الزامي كنند. ديگر اين كه از توليد آثار ضعيف براي اين مناسبت به طور جدي ممانعت شود. چرا كه دفاع بد از يك موضوع مانند تخريب آن است.
يكي از موضوعاتي كه در بسترسازي و ايجاد فرايند انقلاب اسلامي نقش مهم و غيرقابل انكار دارد، بي عدالتي و فقر اقتصادي حاكم بر ايران در دوران ستمشاهي بود. اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران قبل از انقلاب از ساده ترين امكانات زندگي محروم بودند و در مقابل ،اشراف و سرمايه داران و نوكيسه هاي وابسته به رژيم مواهب مادي گسترده اي را در اختيار داشتند. بدون شك، بي عدالتي، پس از دين ستيزي و فسادگستري، دومين عامل مهم در شكل گيري جنبش انقلابي عليه طاغوت بود. هم از اين رو در جاي جاي گفتارها و نوشتارهاي بزرگان اين انقلاب، به ويژه رهبري آن تأكيد بر عدالت خواهي و مبارزه با فقر و و محروميت ديده مي شود. همچنان كه در بيانيه سال 67 امام خميني(ره) خطاب به هنرمندان، مبارزه با سرمايه داري و بي عدالتي يكي از ويژگي هاي هنر مورد تأييد قرآن برشمرده شده است. اما متأسفانه در غالب سريال ها و فيلم هايي كه با موضوع انقلاب اسلامي در سيما ساخته و به نمايش درآمده اند، اين مهم كمرنگ جلوه يافته است.
نكته حائزاهميت ديگر اين كه پرداختن به موضوع انقلاب اسلامي و بسترها و تبعات آن نبايد تنها به دهه فجر و سالگرد پيروزي انقلاب محدود شود. بلكه در سرتاسر سال بايد سريال ها و آثاري در اين زمينه به نمايش درآيد. البته حماسه هايي چون انقلاب اسلامي و دفاع مقدس مانند منابعي بي پايان و لبريز از ثروت پيش روي هنرمندان و دست اندركاران دستگاه هاي فرهنگي و رسانه اي ما قرار دارند و هر چقدر درباره اين موضوعات فيلم و سريال ساخته شود، باز هم كم است. اي كاش پيش از توليدات خنثي و بي ثمر، شاهد آثاري با الهام از اين حماسه ها باشيم.

 



نگاهي به سريال ارمغان تاريكي ارمغاني نودرباره تاريكي و روشنايي

رضا فرخي
يكي از فعاليت هاي هر ساله تلويزيون درايام دهه فجر پخش سريال هاي مناسبتي است؛ سريال هايي كه هميشه سعي شده مرتبط با دوران انقلاب ساخته شوند. دراين ميان، نقطه مشترك دربين تمام اين سريال ها مرتبط بودن آنان با دوران انقلاب و به تبع آن روايت بخشي از انقلاب در قالب كاراكترها بوده است. اما بايد به اين نكته اشاره كرد كه چندسالي بود كه شاهد تكرار سوژه ها در بين بعضي سريال هاي دهه فجر بوديم، يعني به اين صورت كه اين سريال ها به تدريج در ورطه تكرار افتاده بودند و سوژه هاي بعضي از آنها در قالب يك كاراكتر خاص تكرار مي شد. به عنوان مثال شخصيت اصلي آنها به تدريج فقط درباره يك مبارز و يا شخصيت انقلابي خلاصه شده و همين موضوع به تدريج بيننده را دچار نوعي عادت كرده بود.
اما سريال هاي دهه فجر امسال را« سامان جليل »نوع ديگري رقم زد و با انتخاب يك سوژه نو و تازه كه شخصيت هاي اصلي آن هم كاراكترهاي تازه اي بودند، سريالي جذابي ساخت، كه به نظر بسياري از بينندگان بيش از سريال هاي ديگر مورد توجه قرارگرفته است. به نظر مي رسد يكي از دلايل اصلي اين جذابيت، نوع نگاه اين سريال و شخصيت هاي اصلي آن است. چرا كه داستان اصلي اين سريال حول فردي مي چرخد كه عضو سازمان هاي سياسي اوايل انقلاب است. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به دليل انحراف سازمان از آرمان هاي انقلاب او هم دچار اين انحراف مي شود و تلاش مي كند درماموريتي كه سازمان به او محول مي كند دريك خانواده انقلابي كه عموي اين خانواده يك فرد امنيتي انقلابي است نفوذ كرده وسپس او را ترور كند، براي همين او به خواستگاري دختر خانواده مي رود تا از طريق ازدواج با او دراين خانواده نفوذ كند. هرچند كه او در ابتدا به اين دختر علاقه اي ندارد اما پس از مدتي دلبسته او شده و همين موضوع باعث مي شود كه او در آخرين لحظات انفجار بمب و ترور اين خانواده از اين امر منصرف شده و بمب را خنثي كند.
همين موضوع باعث مي شود كه سازمان پس از اين اتفاق او را هدف سوء قصد قراردهد.
اما دراين ميان دختر خانواده كه او را بخشيده است نذر مي كند كه اگر او جان سالم به در برد با او ازدواج كند و همين موضوع اتفاق مي افتد و آنها زندگي خود را شروع مي كنند. هر چند كه پس از شروع زندگي باز هم اعضاي سازمان دست از ارعاب او برنمي دارند وحتي درآخرين اقدام، به صورت همسر او اسيد مي پاشند.
داستان روان سريال باعث شده بود كه همچنان در طول تمام قسمت ها برخلاف بعضي سريال هاي ديگر كه با ادامه يافتن افت مي كردند جذاب باشد. آهنگ و ريتم اين سريال تا قسمت هاي پاياني به خوبي حفظ شد. اين موضوع را بايد به فال نيك گرفت، چرا كه بسياري از سريال هاي مناسبتي پس از مدتي كه ادامه پيدا مي كنند برخلاف شروع مناسب، سيرنزولي پيدا كرده و همين موضوع باعث فرار بيننده مي شود. اما اين اتفاق براي «ارمغان تاريكي» نيفتاد.
سوژه اي نو، در فضاي هميشگي!
از سوي ديگر داستان گروهك هاي تروريستي در ابتداي انقلاب موضوعي است كه تا به حال سريال وفيلم چنداني درباره آن ساخته نشده. اين درحالي است كه يكي از مسائلي كه انقلاب اسلامي با آن روبه رو بوده همين گروهك هاست كه تاكنون كارگردانان و فيلم سازان در فيلم ها و سريال هايي كه درباره دهه فجر ساخته اند به سراغ آن نرفته اند. از سوي ديگر روايت داستان سريال از جواناني كه درابتداي انقلاب جذب گروهك هاي سازماني شدند روايت مناسب و ساده اي است كه اين موضوع باعث شده بسياري از مخاطباني كه آن زمان و اين بحث هاي ابتداي انقلاب را درك نكرده بودند تا حدودي در فضاي آن قرار بگيرند.
به عنوان مثال درصحنه اي كه دوست صميمي مجيد براي گرفتن نگاتيوهايي كه مجيد از جلسات خصوصي سازمان دارد به عكاسي او مراجعه مي كند، مجيد بلافاصله پس از اينكه متوجه مي شود كه دوست او هم عضو سازمان شده است به شدت ناراحت مي شود. اين صحنه به خوبي نشان مي دهد كه بعضي از جوانان و دانشجويان چطور در اوايل انقلاب مورد سوء استفاده اين سازمان ها قرارگرفتند، اين نگاه ظريف كارگردان درصحنه هاي اين چنيني سريال يكي از نقاط قوت آن است كه باعث شده از لحاظ محتوايي هم حرف هايي براي گفتن داشته باشد.
البته از شخصيت پردازي خوب بعضي از كاراكترهاي آن مانند مهري و مجيد نبايد چشم پوشي كرد. به ويژه مهري كه درتناقض علاقه به مجيد و كشتن او باقي مانده بود و اين موضوع به طور قابل لمسي براي بيننده به نمايش درآمد، اما دراين بين از بازي درخشان امير آقايي هم نبايد گذشت.دركنار اين مسائل بايد به اين موضوع هم اشاره كرد كه بعضي از شخصيت هاي انقلابي كه درسريال به تصوير كشيده شده اند آن گونه كه بايد مطابق با يك خانواده مذهبي دوران پس از انقلاب به نمايش درنيامده اند و اين موضوع يكي از ضعف هايي است كه مي تواند بيننده را اسير بعضي تناقضات كوچك كرده و در روند درك داستان فيلم در بيننده ايجاد مشكل كند.
پاياني دلنشين و تاثيرگذار!
اما بايد به اين موضوع هم توجه كرد كه سامان جليل اسير يكي ازبزرگ ترين نقص هاي بعضي سريال ها يعني كش دادن بيهوده داستان نشد و اين موضوع نشان دهنده پختگي بسيار خوب قصه سريال است. چرا كه درجايي كه بايد به اتمام مي رسيد، تمام شد. اين درحالي بود كه قسمت پاياني و ديالوگ هايش براي ببينده بسيار تاثيرگذار بود. به ويژه لحظاتي كه مجيد عنوان كرد كه براي اينكه همسرش رنج نكشد به مدت 15 سال خود را نابينا نشان داده تا به اين صورت هم عشق خود را ثابت كند و هم ظلمي كه رئيس سازمان و دوستان سازماني اش درحق او و خانواده اش انجام داده اند آشكار شود. همين مسئله باعث شده كه سريال هم داستاني سياسي و به نوعي تاريخي داشته باشد و هم يك درام موجه جلوه مي كند.
دركنار اين موضوع سريال از چند قسمت قبل از قسمت آخر يكي يكي گره هاي داستان را باز كرد تا، مجبور به بازكردن شتاب زده تمام آنها در قسمت پاياني نشود. دست اندركاران سريال به خوبي به اين نكته واقف بودند كه پايان شتاب زده و باز شدن تمام گره ها به صورت ناگهاني درپايان بيننده را دچار سردرگمي مي كند؛ مشكلي كه در بعضي سريال هاي ديگر بعينه مشاهده مي شود. دركنار تمام اين مسائل از آهنگ سازي زيباي سريال و موسيقي متن آن هم نبايد غافل شد.
به هر صورت «ارمغان تاريكي» برگي جديد از روايت كساني است كه در دوران پس از انقلاب از مسير آرمان هاي انقلاب خارج شدند،اما به طور قطع براي روشن شدن آن و آگاه شدن جوانان بايد تاكنون بيشتر به آنها پرداخته مي شد كه متاسفانه آن گونه كه بايد به آن پرداخته نشده و شايد هم به همين دليل سامان جليل اين سوژه را انتخاب كرده است.

 



به بهانه انتشار «Tangled»
صنعت انيميشن آمريكا در خدمت تبعيض نژادي و بي عدالتي جنسيتي

درباره جهت گيري ها و اهداف نهائي و خاص تنيده شده در تار و پود آثار ادبي و هنري به خصوص در فيلم ها و انيميشن هاي توليد شده توسط شركت هايي چون ديزني، بايد بسيار بيشتر از اين انديشيد، نوشت و گفت. اين شركت ها به ويژه شركت ديزني، دهه هاست تلاش دارد انواع و اقسام جهت گيري ها و القائات فرهنگي را به ظريف ترين اشكال در قالب توليدات خود به خورد كودكان تمام كشورها و فرهنگ هاي جهان دهد و ميزان موفقيت آنها در نيل به اين هدف را مي توان به وضوح در وضعيت فرهنگي فعلي اكثر كشورهاي جهان و تن سپردن آنها به بسياري از خصايص فرهنگ آمريكايي مشاهده كرد. اين آثار هنري با دقت و ظرافتي پيچيده توانسته است نگرش ها، سلايق و سوگيري هاي فرهنگي و سياسي خاصي را در لابه لاي داستان هايشان جاي دهند كه جز نگاه دقيق كارشناسان، متوجه حضور آنها نمي شود.
اين ديدگاه در همه انيميشن هاي توليدي شركت هاي فيلمسازي آمريكايي ديده مي شود. نمونه اخير اين آثار «Tangled» نام دارد. ناتالي ويلسون، نويسنده، پژوهشگر ادبيات و مطالعات زنان در مقاله اي كه در پايگاه اينترنتي آلترنت منتشر شده به بررسي محتواي تبعيض نژادي در اين انيميشن پرداخته است. در اين مقاله كه برگردان آن با عنوان «كليشه هاي نژادي و نقش هاي جنسيتي ديزني همچنان به قوت خود باقي است» توسط نشريه سياحت غرب منتشر شده آمده است:
قصه اين فيلم بر همان قصه هاي قديمي صحه مي گذارد: به عنوان يك زن، يا مي توانيد شاهزاده خانمي باشيد كه در انتظار شاهزاده سوار بر اسبش نشسته است و يا به عنوان يك نامادري/ جادوگر باشيد. به عنوان يك مرد، شما مي توانيد فعال مايشاء(به معناي واقعي كلمه) باشيد. البته زيبايي نيز معادل سفيدپوست، موطلايي و جوان بودن است.
با در ذهن داشتن اعلام اخير ديزني مبني بر آنكه بعد از Tangled، ديگر هيچ فيلم شاهزاده خانمي نخواهد ساخت، مي توان Tangled را به عنوان فيلمي انتقالي ديد، شاخصه اي از اينكه در آينده، ديزني رو به كجا دارد. همان گونه كه مارگوت مگوان اشاره مي كند، خواندن فاتحه شاهزاده خانم ها از سوي ديزني، مي تواند نشانه خوبي در خود داشته باشد. اما افسوس، همان طور كه مگوان و ديگران نوشته اند، هدف اعلام شده ديزني، ويرايش درون مايه شاهزاده خانم درمانده نيست، بلكه اين شركت با اين كار مي خواهد اطمينان حاصل كند كه فيلم ها توجه مخاطبان را به اندازه كافي به خود جلب مي كنند.
در بخش ديگري از اين مقاله آمده است:
پيداست كه مديران (مذكر) در ديزني مي خواسته اند به ريشه هاي داستان هاي پريان، وفادار بمانند و ازاين روست كه راپونزل را سفيد و موطلايي نگه مي دارند، شخصيت جادوگر خبيث و شاهزاده نجات بخش را حفظ مي كنند (هر چند كه به شكل قابل قبولي نقش او را تقويت مي كنند). اما حتي در حين حفظ خصيصه ترجيح سفيدپوست و مرد، آيا آنها نمي توانستند برخي از جانوران يا مشتريان حاضر در نوشگاه را نيز مؤنث در نظر بگيرند؟ به چه دليل است كه فيلم سازان كاري مي كنند كه فلين بي درنگ راپونزل را «موطلايي» صدا مي زند؟
در ادامه مقاله نوشته شده: اين واقعيت كه Tangled در پي اولين شاهزاده خانم آفريقايي- آمريكايي (ديزني) از راه رسيده است نيز به راستي مشكل زاست. اين امر باعث مي شود كه شاهزاده خانم (نيمه سياه پوست) «نيانا» به يك مظهر ضعف تبديل شود و اين طور به نظر برسد كه راپونزل در حال تثبيت دوباره اين معيار است كه شاهزاده خانم بودن و حتي دقيق تر، زن بودن به چه معناست.
از آن طرف مادر گاتل، رباينده خبيث راپونزل، موها و چشم هاي مشكي دارد و اجزاي چهره اش غيرآريايي است. به نوشته كريستين بلوولت در «اينتر تينمنت ويكلي»، «مادر گاتل يك شخصيت تيره و تار است. او يك بچه دزد است.» بله، او بيشتر از يك شخصيت تيره است؛ موهايش تيره است، پوستش تيره است و لباسش با رنگ سفيد طلايي راپونزل در تضاد است.
ويلسون در پايان مقاله تصريح كرده كه: ديزني در راستاي سنت ديرينه اش در نمايش تجليات مشكل آفرين نژادي، در اين فيلم نيز طبق سنت در قاب قرار دادن زيبايي زنان به عنوان خصوصيتي شيطاني به جاي قابل درك بودن عمل مي كند. گاتل كه نمونه شبيه سازي شده ملكه اهريمني در سفيدبرفي است، به عنوان كابوسي منفعل و پرخاشگر به تصوير كشيده مي شود؛ مادري بي رحم و تنها، بدون حضور پدر كه چنان راپونزل را زير فشار مي گيرد كه براي اندكي بيرون رفتن از برج، بايد به او التماس كند.
بله، اين فيلم خيلي مفرح و بامزه است، با ديالوگ هاي قدرتمند و ترانه هاي خوب. اين فيلم ضيافتي براي چشم هاست. من از راپونزل كه شور و هيجان و دل و جرئتي بيشتر از شاهزاده خانم هاي سلف خود دارد خوشم مي آيد. اما ديزني در جهت عمل كردن به عهد خود براي متوقف كردن توليد فيلم هاي شاهزاده خانمي و خلق فيلم هايي كه قرار است گروه هاي جمعيتي گسترده تري را به سمت خود جذب كنند، هنوز پيوندهاي خود با ديدگاه سفيدپوستانه نسبت به جهان را كنار نگذاشته و حتي به آن نزديك نيز نشده است.

 



راديو بنگلاي ايران؛ مرجع مهم رسانه هاي بنگلادش

سايت «راديو بنگلا» متعلق به معاونت برون مرزي صدا و سيما، به مرجع مهم رسانه هاي بنگلادش تبديل شده است.
به گزارش فارس، سايت «راديو بنگلا»ي معاونت برون مرزي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به مرجع مهم رسانه هاي بنگلادش تبديل شده است.
براساس آمار موجود همه روزه اخبار و مطالب مندرج درسايت راديو بنگلا مورد استفاده رسانه هاي بنگلادش قرار مي گيرد و سايت هاي متعددي، راديو بنگلابرون مرزي را لينك (پيوند) كرده اند.
تعدادي از سايت ها و روزنامه هاي چاپ بنگلادش نيز از مقاله هاي سايت راديو بنگلا به عنوان مطالب روزانه استفاده مي كنند.
روزنامه هاي پرتيراژ بنگلادش همچنين اخبار راديو بنگلا را به عنوان خبرهاي روزنامه چاپ مي كنند.

 



بررسي مستندهاي ضدصهيونيستي درشبكه مستند

مستند توليدي «نگاه نو» با نگاه و رويكرد ضد آمريكايي و صهيونيستي برترين هاي مستند جهان را مورد بررسي وكارشناسي قرارمي دهد.
به گزارش برنا، اين مجموعه 52قسمتي با پخش گزيده هايي از مستندهايي چهره واقعي كشورهاي سلطه گر مثل حضور آمريكا و اسرائيل درعراق و افغانستان كه كشورهاي تحت سلطه آنها هستند را به تصوير مي كشاند.
«نگاه نو» به مدت 60 دقيقه با نگاه سياسي و تحليل گر با حضور كارشناسان مجرب سال 90 روي آنتن شبكه مستند مي رود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14