نشانه را جابه جا نكنيد ! (يادداشت روز)

بيانات حكيمانه و هشدارهاي دلسوزانه رهبرمعظم انقلاب در ديدار روز پنج شنبه اعضاي مجلس خبرگان با ايشان، همانگونه كه انتظار مي رفت، بازتاب هاي گسترده اي در داخل و خارج كشور داشت. عكس العمل دشمنان بيروني -در يك كلمه- عصبانيت ناشي از آشفته شدن خواب هايي بود كه براي انتخابات هيئت رئيسه مجلس خبرگان ديده بودند و پنبه شدن خيالاتي كه با اميد به ديگرگون شدن چرخه اين انتخابات رشته بودند. اين بخش از بازتاب ها را در خلال خبرهاي ويژه و عادي كيهان ديروز و امروز آورده ايم و يادداشت پيش روي، نگاهي به درون دارد و مواردي از اين دست را برمي شمارد؛
1- كساني كه از منطقي قوي برخوردارند و براي نشان دادن انحراف و يا خيانت يك جريان سياسي يا عقيدتي، شواهد و اسناد گويا و خالي از خدشه اي در اختيار دارند، در چالش با حريف به توهين، هتك حرمت و رفتار غيراخلاقي دست نمي زنند، چرا كه اينگونه برخوردها نه فقط به شفاف شدن فضاي مناقشه كمكي نمي كند، بلكه عرصه را به غبار نيز مي آلايد و نتيجه آن كه تشخيص حق از باطل و سره از ناسره را دشوار مي سازد و اين، يكي از شاخصه هاي اصلي فتنه است. از اين روي، كساني كه به جاي نقد مستند و «بيان صريح و شجاعانه عقايد» به اهانت و هتك حرمت متوسل مي شوند، اگر نفوذي دشمن نباشند و يا بي آن كه بدانند با چند واسطه از سوي نفوذي ها به كار گرفته نشده باشند، افراد كم بصيرتي هستند كه ناخواسته آب به آسياب دشمن مي ريزند و با غباري كه در عرصه مي پراكنند، عوامل اصلي دشمن را از ميدان ديد و شناخت افكارعمومي بيرون كشيده و به سايه روشن هاي ابهام و ايهام منتقل مي كنند، ضمن آن كه اهانت و هتك حرمت، به تنهايي و صرفنظر از مجرم بودن يا نبودن كسي كه به وي اهانت شده است، گناهي بزرگ است و به گفته رهبرمعظم انقلاب كه برگرفته از آموزه هاي اسلامي است، «خداوند را خشمگين مي سازد» و بديهي است كه «لاخير في معصيه الله، در گناه و نافرماني خدا هيچ خيري وجود ندارد».
2- روز پنج شنبه هفته گذشته-19/12/89- در ديدار اعضاي محترم مجلس خبرگان با رهبرمعظم انقلاب، بيشترين تأكيد و توصيه آقا به پرهيز از توهين و هتك حرمت اختصاص داشت. در اين نشست، اگرچه خبرگان رهبري افراد حاضر در جلسه بودند ولي آنان در اين بخش از بيانات رهبرمعظم انقلاب، مخاطب اصلي نبودند- و يا كمتر بودند- بلكه توصيه همراه با ملامت و نگراني آقا به افراد يا جرياناتي بود كه اين روزها، به هر علت و از جمله، علل ياد شده در بند اول اين يادداشت، در چالش با مخالفان، اندازه نگاه نمي دارند و نه فقط دامن خود به گناه مي آلايند، بلكه اين «تهمت و افتراء و فحاشي و هتاكي و شكستن حرمت ها» را به قول ايشان، مانند يك بيماري مسري در فضاي سياسي و اجتماعي كشور منتشر مي كنند و «اعصاب جامعه و آرامش مردم» را برهم مي زنند و بديهي است در قبال اين ناهنجاري، چه ناشي از فريب نفوذي ها باشد و چه برخاسته از كم بصيرتي خويش، گناهكار و مسئولند. رهبرمعظم انقلاب در اين بخش از بيانات خود كه اصلي ترين بخش آن بود، اگرچه مانند هميشه بر شواهد خالي از ابهام و دلايل همه فهم و روان تكيه داشتند ولي از آنجا كه حضرت آقا، ولي امر مسلمين و اطاعت از ايشان واجب عيني است، به نظر مي رسد، تنها اشاره ايشان نيز كافي بوده و هست تا آنچه نگراني و هشدار ايشان را در پي داشته است تكرار شدني نباشد، مخصوصاً آن كه افراد مورد خطاب رهبرمعظم انقلاب، اندك و كم شمارند و اين شمار اندك نيز، توصيه حضرتش را به گوش جان مي خرند و چنانچه پاي نفوذي ها و يا برخي جريانات منحرف در ميان باشد، به يقين وقتي «خطا» كنندگان به خطاي خويش پي برده و پا پس مي كشند، «خط» دهندگان، زمينه اي براي حضور در ميدان فريب ندارند.
رهبر معظم انقلاب در بيانات روز پنج شنبه خود، مخاطبان ديگري هم داشتند كه با بلندنظري از آنان با عنوان «بزرگان» و «پيران» ياد فرمودند. «من به بزرگان هم نصيحتي بكنم. اين نصيحت به جوان ها بود، پيرها هم محتاج نصيحت اند. آنها هم بايد توجه كنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثير خبرهاي دروغ قرار نگرفتن، اين هم وظيفه است» اين بخش از بيانات رهبر معظم انقلاب «حديث مفصل» ديگري است كه پرداختي جداگانه مي طلبد و بندهاي بعدي اشاره اي گذرا به نمونه هايي از آن نيز دارد.
3- بعد از بيانات روز پنج شنبه آقا، برخي از خواص، توصيه و هشدار ايشان درباره پرهيز از اهانت و هتك حرمت را به گونه اي تفسير و تحليل كردند كه انگار وطن فروشي و جنايت بزرگي نظير فتنه 88 وجود خارجي نداشته است و همه كساني كه طي 18 ماه گذشته در مقابل فتنه مشترك آمريكا، اسرائيل، انگليس و تمامي دشمنان خارجي و دنباله هاي داخلي آنها يعني ائتلاف آشكار منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها، كومه له، دموكرات، عبدالمالك ريگي، پژاك، كلان سرمايه داران حرامخوار، دزدان بيت المال، شيوخ سرسپرده و عياش منطقه و... با ايثار جان و مال ايستاده بودند، افراد بي بصيرتي بوده و راه به خطا رفته اند!
ترديدي نيست كه در يكي از تظاهرات بعد از نماز جمعه تهران و در جريان محكوميت توطئه شكست خورده آمريكايي- اسرائيلي روز 25 بهمن، برخي از شعارها، مصداق بارز «هتك حرمت» و توهين و اهانت بوده است ولي اولاً؛ مگر چه تعداد از مردم آن شعارها را سر داده بودند؟ ممكن است گفته شود آقاياني كه به تفسير بيانات رهبر معظم انقلاب پرداخته بودند نيز فقط به همان عده اندك و كم شمار نظر داشته اند كه بايد پرسيد؛ چرا با صراحت به اندك بودن آنها اشاره اي نشده است تا خيل عظيم مردمي كه براي مقابله با توطئه مشترك آمريكا، اسرائيل، انگليس و فتنه گران داخلي به ميدان آمده- و بارها رهبر انقلاب به تقدير از آنان ياد كرده است- مورد ملامت بي جا قرار نگرفته و در حق آنها ظلم نشود؟! ثانياً؛ مگر نه اين كه به قول حقوقدانان، قانون با تكيه بر «قاعده» وضع مي شود و نه «استثناء»، بنابراين چرا به قاعده اصلي در برخورد هوشمندانه مردم با فتنه گران اشاره اي نشده و «استثناء» به «قاعده» تبديل مي شود؟!
4- حضرت آقا، ضمن گلايه توام با ملامت نسبت به برخي «هتك حرمت ها»، تاكيد فرمودند كه «انتقاد، مخالفت، بيان عقايد با جرأت و شجاعت هيچ اشكالي ندارد» بنابراين گلايه آقا تنها متوجه اندك افرادي است كه انتقاد و مخالفت خود را به هتك حرمت مي آلايند و نه آن كه از انتقاد و بيان شجاعانه عقايد، منع فرموده باشند. از اين زاويه هم شايسته بوده و هست كه چنانچه «بزرگان» عزيز و محترم قصد استناد به بيانات رهبر معظم انقلاب را دارند- كه دارند- از انتقادها، مخالفت ها و نقدها و اعتراض هاي به حق و مستند مردم نسبت به فتنه گران و حاميان آشكار و پنهان آنها نيز قدرداني كنند، ولي متاسفانه در مواردي ديده شده و مي شود كه نه فقط زبان به قدرداني و تشكر نگشوده اند، بلكه از كنار اينهمه ايثار و فداكاري و بصيرت مثال زدني و كم نظير مردم بي اعتناء عبور كرده اند.
5- برخي از كساني كه طي 18 ماه گذشته در مقابل فتنه و جريانات فاسد و ضد انقلاب داخلي و خارجي سكوت كرده بودند، بعد از بيانات اخير رهبر معظم انقلاب، به گونه اي از «غيرت و اخلاق اسلامي» دم مي زنند و درباره گلايه به حق و توام با ملامت آقا نسبت به برخي از هتك حرمت ها فرياد «وا اسلاما» و «وا اخلاقا»! سر مي دهند كه اولا؛ انگار نه انگار، ملامت حضرت آقا فقط متوجه تعدادي اندك و كم شمار بوده است نه توده هاي عظيم مردم كه شجاعانه و هوشمندانه در برابر فتنه 88 ايستاده و خواب خوش دشمن را به كابوس بدل كرده اند و ثانيا؛ معلوم نيست اگر آنگونه كه ادعا مي كنند، دلشوره اسلام و انقلاب و اخلاق اسلامي را دارند، چرا طي 18 ماه گذشته در مقابل هتك حرمت نسبت به ساحت مقدس امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك امام زمان(عج)، اهانت به حضرت امام(ره)، آتش زدن مسجد، حمايت آشكار فتنه گران از اسرائيل در روز قدس، شعار آنان به نفع آمريكا در روز مبارزه با استكبار جهاني، پيروي بي چون و چرا از دستورالعمل ديكته شده بيروني، همراهي آشكار با منافقين، بهايي ها و... «اسلام» و «اخلاق اسلامي» را در خطر نديدند؟! و اگر احساس خطر كرده بودند، چرا فريادي به اعتراض برنياوردند؟! بلكه در پاره اي از موارد با سكوت خود، از فتنه گران حمايت نيز كردند. همراهي آشكار با جريان فتنه كه جاي خود دارد!
6- و بالاخره، هرچند در اين باره گفتني هاي ديگري نيز هست ولي مي گذاريم و مي گذريم و تنها اشاره به نكته اي را در خاتمه وجيزه پيش روي، ضروري مي دانيم و آن، اين كه برخي از «هتك حرمت»ها- با تحريك و به فريب- از سوي جريان منحرف و حاشيه سازي صورت مي پذيرد كه اگرچه تابلوي خودي برافراشته است ولي با اندك توجه و دقت در بينش و منش اين جريان به آساني مي توان ديد كه در بسياري از موارد، ديدگاه و نظراتي مشابه فتنه گران دارد، و بعيد نيست كه از طريق اينگونه جنجال آفريني ها در پي انحراف افكار عمومي و مخصوصا توده هاي عظيم حزب الله از هويت خود باشد. اين جريان از امكانات مادي فراواني برخوردار است و نشريات و سايت ها و وبلاگ هاي متعددي را در اختيار گرفته است. برخي از مواضع و عملكردهاي اين جريان منحرف كمترين همخواني با خط حزب الله ندارد، و از اين طريق قابل شناسايي است. يكي از ترفندهاي جريان ياد شده انتقال معيارهاي اصيل از ميدان هاي قابل ارزيابي به ميدان هاي غيرقابل ارزيابي است. درباره اين جريان گفتني هاي ديگري نيز هست كه احتمال پيوند پنهان آن با كانون فتنه را قوت مي بخشد.
حسين شريعتمداري

براي نخستين بار و در پي خيزش هاي اسلامي منطقه
موضوع جزاير سه گانه ايران از بيانيه شوراي همكاري خليج فارس حذف شد

سرويس سياسي -
موضوع جزاير سه گانه ايران براي نخستين بار از بيانيه پاياني نشست كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس حذف شد.
به گزارش خبرگزاري امارات، كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس در نشست رياض، به درخواست امارات براي چشم پوشي از موضوع جزاير سه گانه مورد اختلاف با ايران در بيانيه پاياني نشست، پاسخ مثبت دادند.
براساس اين گزارش، در صدوهيجدهمين نشست وزراي امور خارجه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كه در رياض برگزار شد وزير امورخارجه امارات از كشورهاي حاضر در نشست خواست تا با توجه به توافق ابوظبي و تهران براي فراهم آوردن فضاي مثبت براي حل اختلاف دو طرف درباره جزاير سه گانه، بيانيه پاياني دربرگيرنده اين موضوع اختلافي نباشد.
خبرگزاري امارات نوشت: درخواست وزير امور خارجه امارات از شوراي همكاري خليج فارس در چارچوب تلاش هاي ابوظبي براي ايجاد جو مناسب براي حل مشكل بوده است و تنظيم كنندگان بيانيه نيز اين مبحث را در اين بيانيه نياورده اند.
در نشست وزراي خارجه شوراي همكاري خليج فارس همچنين به نامشروع بودن نظام سياسي معمر قذافي در ليبي و ضرورت تماس با شوراي ملي انتقالي كه مخالفان در اين كشور تشكيل دادند تاكيد شد.
گفتني است در روز 25 مي 1981 شوراي همكاري خليج فارس با گردهمايي كشورهاي بحرين، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي به طور رسمي تشكيل شد البته اين شورا در حالي تاسيس شد كه همه كشورهاي حوزه خليج فارس در آن حضور نداشتند. يعني به رغم اينكه ايران و عراق در حوزه خليج فارس قرار دارند اما اين دو كشور در شوراي همكاري خليج فارس عضو نمي باشند.

جزاير (گفت و شنود)

گفت: شوراي همكاري خليج فارس براي اولين بار موضوع جزاير سه گانه را از بيانيه پاياني نشست خود حذف كرد.
گفتم: وقتي موج انقلاب اسلامي سراسر منطقه و از جمله كشورهاي حاشيه خليج فارس را فرا گرفته است، ديگر جايي براي طرح ادعاي مضحك مالكيت بر جزاير سه گانه باقي نمي ماند.
گفت: ولي اين كشورها طي چند سال گذشته بدجوري روي مالكيت خود بر تنب بزرگ و تنب كوچك و ابوموسي اصرار داشتند.
گفتم: فعلاً كه به جاي اين ادعا ها بايد به فكر خاتمه دوران حاكميت خود بر كشورهاي عربي منطقه باشند.
گفت: ولي هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا به آنها دلداري داده است كه اتفاق مهمي نيفتاده و حاكمان عرب منطقه نبايد خيلي نگران باشند!
گفتم: به يارو گفتند؛ چه نشسته اي كه تير توي مغز پدرت خورده! يارو با خوشحالي گفت؛ شانس آورده توي چشمش نخورده وگرنه كور مي شد!

تحليلگر آمريكايي افشا كرد ناتواني آمريكا از ايجاد موازنه قدرت با ايران در منطقه

سرويس سياسي -
جرج فريدمن تحليلگر مسايل راهبردي در آمريكا با ابراز نگراني از پايگاه مردمي جمهوري اسلامي ايران به دولت آمريكا پيشنهاد كرد براي مقابله با نفوذ فزاينده ايران در منطقه خاورميانه علاوه بر سلاح هاي متعارف، سلاح هاي هسته اي در اين منطقه مستقر كند.
به گزارش روزنامه لبناني الاخبار، اين تحليلگر مسايل راهبردي در آمريكا در گفت وگو با پايگاه اينترنتي استراتفور بر قابليت جمهوري اسلامي ايران به عنوان قدرت مسلط بر منطقه خليج فارس اعتراف كرد و افزود: پايگاه هاي نظامي آمريكايي موجود در كويت و قطر بدون سلاح هسته اي براي ايجاد موازنه قدرت با ايران كفايت نمي كنند.
فريدمن با ترديد شديد نسبت به قدرت نيروهاي كنوني براي آنچه كه او متوقف كردن هرگونه حمله ايران مي ناميد تصريح كرد كه اين برداشت در بين كشورهاي غربي به وجود خواهد آمد كه آمريكا ديگر قدرتي نيست كه بتوان به آن تكيه كرد و از سوي ديگر؛ همين مسئله باعث شده است تا كشورهاي عربي را ملزم كند تا با قدرت كنوني ايران به تفاهم برسند.
فريدمن همچنين در بخش ديگري از سخنانش درباره توانايي كنترل آمريكا بر عراق حتي با باقي ماندن نيروها در اين كشور ابراز ترديد كرد و گفت نفوذ ايران در عراق بيش از هر جاي ديگري است و عقب نشيني آمريكا از عراق، عرصه را براي ايران به گونه اي كرده كه به اهدافش در منطقه برسد.
اين تحليلگر مسايل راهبردي آمريكا، تحولات در بحرين و عربستان را نيز مورد اشاره قرار داد و گفت: تحولات به سود ايران پيش مي رود.
در همين حال، روزنامه واشنگتن پست نيز طي گزارشي به قلم «جابي واريك» تحولات منطقه خاورميانه را به سود ايران ارزيابي كرد.
اين روزنامه آمريكايي به نقل از يكي از مقامات اطلاعاتي اسبق آمريكا كه در مورد امنيت داخلي به دولت هاي عرب مشاوره مي دهد نوشت: ايران شاهد آن است كه همه چيز بر وفق مرادش پيش مي رود.
واشنگتن پست با بيان اينكه ايران در تحولات منطقه سكوت كرده است تاكيد كرد كه خويشتن داري ايران نشان دهنده اعتماد فزاينده اين كشور به تحولات منطقه است.
البته اين در حالي است كه از شروع تحولات منطقه اي، جمهوري اسلامي ايران از موج بيداري اسلامي در منطقه حمايت كرده است.
واشنگتن پست با اشاره به اينكه متحدان آمريكا در منطقه سرنگون شده اند و عربستان نيز كه مانعي براي توسعه نفوذ ايران در منطقه بود دچار ناآرامي شده است خاطرنشان كرد كه حزب الله تسلط خود بر لبنان را افزايش داده است و سياست هاي ايران در ميان كشورهاي منطقه در حال ترويج است.
واشنگتن پست در اين گزارش در حالي كه بر نفوذ و توانمندي ايران در منطقه اعتراف كرده و تحولات منطقه اي را موجب كاهش نفوذ آمريكا در منطقه دانسته است به نقل از جان مك لافلين معاون رئيس سيا در دولت بوش نوشت: شيوه معمول ايران است كه در برخورد با ناآرامي ها به جاي اينكه مداخله كند صبر مي كند تا ببيند چه اتفاقي مي افتد زيرا مداخله ممكن است تاثير عكس داشته باشد.
اين گزارش در پايان با پذيرش دستاوردهاي ژئوپوليتيكي ايران در سطح منطقه اي به نقل از كارشناساني كه به نام آنها اشاره نكرده است به اين جمله بسنده كرده كه «شايد اين دستاوردهاي ژئوپوليتيكي ايران موقت باشد.»

مركز تخصصي مهدويت: فيلم «ظهور نزديك است»سنديت ندارد

مركز تخصصي مهدويت حوزه علميه قم در اطلاعيه اي محتواي مستند ظهور بسيار نزديك است را مردود اعلام كرد.
در اين اطلاعيه آمده است: مدتي است كه برخي اظهارنظرها و عرضه CDهايي پيرامون تحقق برخي علايم و تطبيق بعضي از نشانه هاي ظهور با برخي از شخصيت ها فضاي كشور را فرا گرفته و موجب التهاب و تشويش افكار عمومي شده كه نمونه جديد آن پخش فيلم مستند ظهور بسيار نزديك است مي باشد.
مركز تخصصي مهدويت حوزه علميه قم با توجه به وظيفه اي كه در عرصه تحقيق و تبليغ مهدويت دارد به كارشناسي در اين زمينه پرداخت و تعدادي از محققين اين مركز به بررسي آن فيلم پرداختند.
در ادامه اين اطلاعيه تصريح شده است: با تحقيق كامل در اين زمينه روشن شد اين فيلم و مشابه آن براساس روايت ضعيف و مردود تهيه و از كتبي استفاده شده كه اعتبار لازم را ندارند و در موارد متعدد نيز مطالب بدون سند و مدرك مطرح شده است علاوه بر اين كه تطبيق علائم با برخي افراد به علت محدوديت علم و امكان خطا و اشتباه در شناخت مصاديق نه تنها كار ناپسند و مردودي است بلكه پيامدهاي خطرناكي همچون ايجاد شك و ترديد در اصل مهدويت را در مخاطبين به دنبال خواهد داشت.
در پايان اين اطلاعيه تاكيد شده است: اينگونه فيلم هاي مستند و فعاليت هايي مانند آن از نظر مركز تخصصي مهدويت حوزه علميه قم مردود است و مطالب آن اعتبار ندارد.
لازم به ذكر است كه اين مستند با حمايت كلان مالي يك گروه شناخته شده توليد و در سطحي وسيع پخش شده است.

وزير خارجه برزيل: مسير كنوني غرب در قبال ايران ارزش پيمودن ندارد

وزير جديد امور خارجه برزيل با انتقاد از ناديده گرفته شدن بيانيه تهران تاكيد كرد كه مسير كنوني غرب در قبال ايران هيچ ارزشي براي پيمودن ندارد.
به گزارش ايرنا، «آنتونيو داگويار پاتريوتا» در گفت وگو با روزنامه پرشمارگان هندو در اين باره گفت: از بسياري جهات، اين يك فرصتي بود كه جامعه بين المللي از دست داد چرا كه اگر هدف، كسب برخي امتيازات و سازشها از سوي ايران است، ابتكار تركيه- برزيل نشان داد كه با گفت وگو و مذاكره خواهيد توانست بيشتر از تحريم ها و تهديدها نتيجه بگيريد.
وي كه براي شركت در نشست وزيران خارجه سه كشور هند، آفريقاي جنوبي و برزيل به دهلي نو آمده بود، افزود: آيا تحريم هاي بيشتر چه چيزي عايد جامعه جهاني كرد كه من فكر مي كنم در برابر دستاوردهاي بيانيه تهران در مي 2010، هيچ.
وزير خارجه برزيل گفت: من معتقدم ايده اي كه پشت اين توافقنامه بود، از آژانس بين المللي انرژي اتمي نشأت گرفته بود و در واقع، هدف گفت وگوهاي اوليه گروه 1+5، آمريكا و ايران بود.
داگويار پاتريوتا اضافه كرد: اين يك ايده تركي يا برزيلي نيست، ما ادعاي هيچگونه حق مالكيت معنوي نسبت به خود پيشنهاد نداريم. همانطور كه مي دانيد، رئيس جمهوري اوباما در نامه اي به نخست وزير تركيه و لولا، رئيس جمهوري برزيل، نوشته بود كه اين كار، گامي در جهت درست امتيازگيري و سازش از سوي ايران خواهد بود.
لذا وقتي كه توافق عملي شد، براي تركيه و برزيل تعجب آور بود كه با آن نگرش و ذهنيتي كه مذاكره شده بود، مورد پذيرش قرار نگرفت و با وجود آن، تحريم ها اعمال شد.
همچنين مشكل ديگر شايد اين باشد كه نه تنها تحريم هاي شديدتر توسط شوراي امنيت تصويب شد، بلكه تحريم هاي يكجانبه نيز توسط بازيگراني چون آمريكا تصويب شد.
وزير امور خارجه برزيل تاكيد كرد: اگر اين رويكرد نتايجي به دست آورده بود، شايد نشان مي داد كه اين مسير ارزش پيمودن دارد.
ما مدعي در انحصار داشتن عقل و خرد نيستيم، اما هيچ نتيجه اي از اين رويكرد مشاهده نمي كنيم، از اين رو، بايد راههاي ارتباط باز نگه داشته شود و مطمئنا يافتن راه حل هاي ديپلماتيك براي چالش هاي صلح و امنيت، اولويت و ترجيح هميشگي برزيل است و ما به حمايت از اين رويكرد ادامه خواهيم داد.

براي كيهان كار مي كنم اما زلزله ژاپن كار من نيست! (خبر ويژه)

شكست كامل محافل ضدانقلاب در خوش خدمتي اخير به آمريكا و اسرائيل، دور تازه اي از پرخاشگري و افسردگي را در اين محافل دامن زده است.
محافل ياد شده كه در چارچوب سناريوهاي بي محتوا براي 25 بهمن و اول، دهم و هفدهم اسفند جنجال به راه انداخته بودند، اكنون با آشكار شدن بي مايگي اين سناريوها يكديگر را متهم مي كنند كه نوكر كيهان و ارتش سايبري جمهوري اسلامي و مزدور اطلاعات هستند.
«عليرضا-ر» از عناصر ضدانقلاب فراري كه از اتهاماتي از اين دست بي نصيب نمانده، با لحني عصباني و مستأصل در بالاترين نوشت: من براي كيهان كار مي كنم. من اهداف ارتش سايبري را دنبال مي كنم. وزارت اطلاعات من را اجير كرده تا زيرآب جنبش سبز را بزنم. نيك آهنگ كوثر من را تحريك مي كند تا هي ايراد و بهانه بگيرم. حسين طائب به من پول داده كه طنز بنويسم. يا نه، طبق بازي حال به هم زن اخير همان ارتش سايبري «نشسته ام اينور دنيا مي گويم لنگش كن». من تمام اينها را هستم. من خيلي بيشتر و بدتر از اينها هم هستم. اصلا از وقتي كه صرفا براي عشق و حال از ايران زدم بيرون يك جوري شده ام. ولي شمارا به جان مادرتان، به شرفتان، به وجدانتان سه روز مانده به چهارشنبه سوري، من در اينكه تكان خوردن آسمانخراش در ژاپن مهمتر از كار اصلي مان مي شود چقدر نقش داشتم؟ تمام نمره ها را من داده ام كه بحث اصلي منحرف بشود؟ چرا تكان خوردن آسمانخراش ژاپني در بالاترين، داغ ترين لينك است؟ شما را به همان شرف و وجدانتان قسم مي دهم كه به من بگوييد كه وقتي اين چيزها را مي بينم چه بايد بگويم؟ بگويم آفرين؟ بگويم جنبش در عالي ترين حد ممكن دارد كار مي كند؟ چه بگويم كه متهم به تمام خط به خط پاراگراف اول نشوم؟ يا نه، اصلا چرا بايد كه حتما چيزي بگويم؟ مثل دهها و صدها نفر ديگر كه همين جا [خارج كشور] جلوي چشمم دارم مي بينم بگويم گور پدر اول و آخر همه چيز، اينجا فقط بشينم ببينم از كجا و چطور پول درمي آيد و هر وقت هم كه لازم شد دستبند و شال سبز بيندازم بروم نمايش بدهم برگردم؟ چي به من مي رسه اين وسط؟
يكي ديگه از عناصر ضدانقلاب نيز در بالاترين نوشت: خيلي ها از جمله من صريحا گفتيم كه دعوت هاي هفتگي به تجمع موفق نيست. دوستان مرحمت كرده و بهترين الفاظ مثل مزدور، مشكوك، سانديس خور و ... را نثارمان كردند. اما خيلي ها عقيده شون بعدا عوض شد و گفتند چنين طرح هايي موفق نيست. به نظر من چنين طرح هايي در برابر جمهوري اسلامي بي فايده است در حالي كه هزينه آن بسيار زياد است.
اين شبكه مجازي در عين حال از قول يكي ديگر از كاربران خود نوشت: متاسفانه در جامعه حقيقي كه هيچ خبري نيست، در فضاي مجازي هم كه درگير بحث شده ايم. مردم هم كه انگار نه انگار مشغول خانه تكاني و خريد شب عيد هستند. از آن طرف هم خود ما در فضاي مجازي به سرگرمي و پورنو بيشتر بها مي دهيم. حداكثر مي نويسم خاك بر سر ما، فلاني و فلاني را گرفتند و هيچ غلطي نكرديم.

كيسه بوكس تمريني رژيم شده ايم (خبر ويژه)

پايگاه اينترنتي وابسته به سازمان سيا با اشاره به دو طيف «كودتاهاي مخملي» و «انقلاب ها در خاورميانه»، گروه هاي اپوزيسيون و ضد انقلاب را مورد شماتت و سرزنش قرار داد.
گويانيوز با بيان اينكه انقلاب هاي مخملي اوكراين و قرقيزستان در كمتر از يك هفته و بدون رهبر پيروزشد و در مصر و تونس مردم در كمتر از يك ماه پيروز شدند، اپوزيسيون ضد انقلاب را متهم به بي عرضگي مي كرد. اين در حالي است كه ماهيت انقلاب مردم مصر و تونس با كودتاهاي مخملي آمريكا در اروپاي شرقي و آسياي ميانه متفاوت است و ملت ايران نيز خود متولي و نگاهبان انقلاب هستند.
نويسنده گويانيوز مي نويسد: به اميد خدا! 630 روز از حضور در خيابان گذشت و جنبش سبز انبوهي از رهبران را داشت از جمله موسوي، كروبي، خاتمي، فائزه هاشمي، حسينعلي منتظري، يوسف صانعي، زهرا رهنورد، كديور، سازگارا، رضا پهلوي، شادي صدر، مريم رجوي، عليرضا نوري زاده، عليرضا رضايي، نيك آهنگ كوثر، داريوش و شهرام همايون، محسن مخملباف، بي بي سي فارسي، صداي آمريكا، پارازيت، راديو زمانه، راديو فردا، گويا، جنبش راه سبز، كلمه، راه سبز، راه سبز چمني، راه سبز مخملي، سبزهاي برون مرزي، اتحاد سبز، و... گل سر سبدشون هم فعلاً شده عطاالله مهاجراني! و نويسنده اين مطلب و خودت و داداش و بروبچ رو هم اضافه كن. سلطنت طلب و كمونيست و مجاهد و سكولار و اصلاح طلب و... برو تا آخر(!)
سايت وابسته به سرويس جاسوسي آمريكا در ادامه طعنه خود به محافل اپوزيسيون تأكيد كرد: آنها پاي اينترنت نشسته اند و جز جر و بحث و لايك زدن و همديگر را بي منطق توصيف كردن و ترسو خواندن خارج نشين ها كار ديگري بلد نيستند. اپوزيسيون آن قدر شل بازي درآورد كه برنامه هاي يك خط در ميانش تبديل به مانور آموزشي براي مأموران رژيم شد كه انصافاً موفق هم بوده اند و حتي ديگر اجازه شكل گيري هسته اوليه تجمع را هم نمي دهند. اپوزيسيون اين همه تلفات داد تا بگه يا حسين، ميرحسين؟!
خاطرنشان مي شود پيش از اين كساني چون جين شارپ از تئوريسين هاي سازمان سيا هم مدعي شده بودند مدل هاي آنها براي كودتاي مخملي هيچ عيب و نقصي نداشته و اپوزيسيون درايران بي عرضه بوده كه نتوانسته از پس جمهوري اسلامي برآيد. طرف آمريكايي ترجيح مي دهد متعرض اين واقعيت نشود كه وقتي ملتي روحيه انقلابي خود را حفظ كرده و پاي آرمان هاي خود تا پاي جان ايستاده باشد، طبيعتاً با جنجال در فضاي مجازي و ترسيم كاريكاتور جنبش نمي توان كودتاي مخملي به راه انداخت.

روابط مخفيانه اسرائيل با عربستان بحرين و امارات از هم مي پاشد (خبر ويژه)

يك مقام رژيم صهيونيستي گفت اسرائيل روابط مخفيانه سطح بالايي با كشورهاي عربي دستخوش انقلاب داشت و روي كار آمدن اسلامگرايان اتحاد آمريكا، اسرائيل و اين كشورها را به خطر خواهد انداخت.
يوسي كوپرواسر مديركل وزارت امور راهبردي اسرائيل در گفت وگو با واشنگتن تايمز اظهار داشت: اسرائيل از روابط مخفيانه سطح بالايي با عربستان، امارات و بحرين درباره ايران برخوردار بود و اگر اين حكومت ها در پي تحولات اخير به دست اسلامگرايان بيفتند، اتحاد آنان با اسرائيل و آمريكا به خطر خواهد افتاد.
كوپرواسر كه پيش از اين رياست تحقيق و ارزيابي در رسته اطلاعاتي ارتش اسرائيل را برعهده داشته، مي افزايد: هيچ فرصتي براي تل آويو وجود ندارد كه از صلح با اسلامگرايان تندرو برخوردار شود. آنها همواره موجوديت اسرائيل را رد مي كنند و رژيمي مي شمارند كه بايد از بين برود.
وي همچنين گفت: آمريكا مي گويد انقلاب در كشورهاي منطقه، دموكراتيك و مدرن است. ما هم خواستار چنين چيزي هستيم اما ايران معتقد است چون مخالفانش در حال باخت هستند، پس برنده است.
واشنگتن تايمز مي نويسد: اشاره كوپرواسر به ارتباط مخفيانه تل آويو با حكومت هايي نظير سعودي و بحرين و امارات عليه ايران است.
روزنامه آمريكايي به اوضاع مصر اشاره كرد و نوشت: هر چند ارتش اعلام كرده به معاهده صلح كمپ ديويد وفادار است اما نشانه هاي مخالف اين موضع ديده مي شود. نبيل العربي وزير خارجه جديد مصر، مي گويد از تلاش براي محاكمه رهبران اسرائيل به جرم تجاوز در دادگاه هاي بين المللي حمايت خواهد كرد. ايمن نور يكي از سياستمداران سكولار مصر نيز ماه گذشته گفت، اگر در سال 2005 براي رياست جمهوري انتخاب مي شد پيمان صلح اسرائيل را مورد بازبيني قرار مي داد.
كوپرواسر معتقد است مصري ها با تربيتي كه داشته اند، اسرائيل را نامشروع و اشغالگر مي خوانند. توده مردم مصر نظريه پذيرش يهوديان در خاورميانه يا هر نقطه ديگر را مردود مي دانند.
همزمان با اين اظهارات، «موسسه واشنگتن براي مطالعات خاور نزديك» به بررسي نگراني هاي رژيم صهيونيستي از انقلاب هاي منطقه پرداخت و نوشت: نگراني هاي اسرائيل دراين باره استراتژيك است. اتفاقات مصر و تونس و حتي بحرين و ليبي براي اسرائيل بسيار مهم است و جاي نگراني دارد. مصر پيش از اين متحد ميانه رو آمريكا و اسرائيل در جهان عرب بود. مصر و اسرائيل در مبارزه با تروريسم و اسلامگرايان همكاري داشته و حتي برنامه هاي مشتركي را براي مقابله با نفوذ ايران به اجرا گذاشته بودند. رژيم مبارك، به تل آويو براي سركوب حماس كمك مي كرد.
اين گزارش حاكي است: نگراني اسرائيل از اين است كه اسلامگرايان در دوره انتقالي، غلبه پيدا كنند. اگر چنين اتفاقي در مصر پيش آيد، اسرائيل قبل از هر دولت ديگر در معرض لطمه قرار خواهد گرفت. اسرائيلي ها نگرانند كه اوضاع اردن نيز به عنوان ديگر متحد تل آويو طوفاني شود.

آل خليفه كه يسقط اما اين تصوير فتوشاپ بود! (خبر ويژه)

رژيم آمريكايي بحرين براي سركوب مردم مسلمان اين كشور به حقه هاي كامپيوتري و فتوشاپ متوسل شد!
رسانه هاي وابسته به رژيم بحرين با استفاده از روش فتوشاپ، شعارهاي درج شده روي پلاكاردهاي مردم انقلابي را حذف و شعارهاي ديگري را جايگزين كردند تا چنين القا كنند كه آنها از ايران دستور مي گيرند. به گزارش تابناك، در حالي كه روي اين پلاكاردها نوشته شده بود «حركتنا سلميه و مطالبنا شرعيه» (حركت ما مسالمت جويانه و مطالبات ما شرعي است)، رسانه هاي وابسته به خاندان آل خليفه اين شعارها را روي پلاكاردهاي فتوشاپ شده جايگزين كرده اند؛ «عاشت ايران و يسقط آل خليفه» (زنده باد ايران و آل خليفه سقوط كند) و «لا للعربي الخوان- تحيا تحيا ايران» (نه به برادران عرب، زنده باد زنده باد ايران)
اين اقدام مضحك در حالي است كه سران بحرين ننگ مزدوري علني و واگذاري پايگاه نظامي به آمريكا به عنوان دشمن شماره يك ملت ها و اسلام را بر پيشاني دارند. رژيمي چنين سركوبگر و آمريكايي طبيعي است كه منفور ملت مسلمان بحرين اعم از شيعه وسني باشد همچنان كه طبيعي است بحريني ها ايران را خانه دوم و نقطه اميد خود بدانند.
بحرين تا سال 1972ميلادي بخشي از خاك ايران بود و در اين سال با فشار انگليس و آمريكا و خيانت رژيم پهلوي و زمامداران فاسدي چون هويدا، از ايران جدا شد تا تبديل به پايگاهي براي غرب شود.

حالا يكي ديوانگي كرده اما در خروج از افغانستان عجله نكنيد! (خبر ويژه)

وزير دفاع آمريكا از اعضاي ناتو خواست شجاعت و صبر داشته باشند و به صورت شتابزده و بي موقع سربازان خود را از افغانستان خارج نكنند.
رابرت گيتس اين سخنان را در بروكسل و در جمع كشورهاي عضو ائتلاف اشغال افغانستان عنوان كرد. سخنان وي واكنش به اقدام عملي كشورهاي اروپايي در تخليه تدريجي افغانستان است.
گيتس گفت: اعضاي ناتو شجاعت و صبر داشته باشند و سربازان خود را به شكل بي موقع، شتابزده و ناهماهنگ از افغانستان بيرون نبرند.
او هشدار داد كه طالبان قادر است دوباره نيرو بگيرد و ما در ماه هاي آينده انتظار نبردهاي سخت تري را داريم.
در حالي كه قرار است آمريكا از ماه ژوئيه كاهش سربازان خود در افغانستان را آغاز كند، گيتس گفت: ما دستاوردهاي خود و جان هاي از دست رفته سربازان مان را قرباني يك ژست سياسي (خروج از افغانستان) نخواهيم كرد. شركاي ما در ائتلاف هم بايد همين رويكرد را انتخاب كنند و خروج سربازان خود را با ژنرال پترائوس فرمانده نيروهاي ائتلاف در افغانستان هماهنگ كنند.
اين اظهارات توام با نگراني در حالي است كه خود گيتس از معترضان به قشون كشي نافرجام عليه افغانستان به شمار مي رود و به تازگي تصريح كرده «اگر وزير دفاع بعدي پيشنهاد جنگ به رئيس جمهور آمريكا بدهد نشانه بيماري مغز وي است و بايد آزمايش شود.»
گفتني است اغلب دولت هاي عضو ناتو از يك سو تحت فشار شديد افكار عمومي خود قرار دارند و از طرف ديگر حاضر به ادامه پرداخت هزينه هاي گزاف در افغانستان نيستند. لوموند ديپلماتيك چندي پيش با اشاره به اين وضعيت تصريح كرده بود: اوضاع امنيتي در افغانستان رو به وخامت مي گذارد و اجماع در نيروهاي ائتلاف رنگ باخته است. برخي كشورها مانند هلند در سال 2010 از ائتلاف پا پس كشيدند. برخي ديگر خود را براي ترك آن آماده مي سازند. لهستان مي خواهد سپاهيانش را از افغانستان فرا خواند. در فرانسه 70% افكار عمومي، «بيشتر» يا «كاملا» با حضور سربازان فرانسوي در افغانستان مخالف است. از سي سال پيش تاكنون اين نخستين باري است كه اكثريتي بارز با عمليات مهمي در خارج از كشور كه دولت به راه انداخته، به مخالفت برخاسته اند.

غرب نمي داند با اين اپوزيسيون چه خاكي بر سر خود كند (خبر ويژه)

«دولت هاي غربي نمي دانند در قبال اپوزيسيون جمهوري اسلامي چه خاكي بر سر كنند. اپوزيسيون هم خواستار حمايت غرب است و هم مي ترسد كه به غربگرايي متهم شود».
اين مطلب را سايت ضدانقلابي ايران گلوبال منتشر كرد و نوشت: اپوزيسيون به آمريكا و غرب انتقاد دارند كه چرا به اندازه كافي از مخالفان جمهوري اسلامي حمايت نمي كنند اما سئوال اينجاست كه كشورهاي خارجي چه بايد بكنند تا انتظارات اپوزيسيون برآورده شود. آنها چگونه بايد حمايت كنند؟ اگر سكوت كنند به همدستي با رژيم متهم مي شوند. اگر بخواهند حمله كنند، بخشي از اپوزيسيون مخالفت مي كند. اگر بخواهند حمايت مالي كنند، بعضي ها مي گويند وابستگي مي آورد. بعضي ها حتي مي گويند حمايت لفظي اوباما و كلينتون به ضرر اپوزيسيون است و باعث مي شود آنها متهم به جاسوسي و عامل بيگانه بودن بشوند.
ايران گلوبال كه سابقه حمايت از حمله رژيم صهيونيستي را هم در كارنامه خود دارد، نوشت: خلاصه اينكه دولت هاي غربي نمي دانند چه خاكي بر سر خود كنند و چگونه با اپوزيسيون ايراني كنار بيايند. مشكل اين است كه احساسات ضدغربي در ايران هنوز قوي است. هنوز هم خيلي ها مي گويند دموكراسي و آزادي و حقوق بشر براي غربي ها هيچ ارزشي ندارد و آنها فقط فكر چاپيدن و استثمار هستند و سرنوشت ديگر كشورها برايشان اصلا مهم نيست. با اين اوضاع دست غرب براي حمايت بيشتر از اپوزيسيون بسته است. اپوزيسيون بايد به اين فضا و اين بحث ها خاتمه دهد.