(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 22 اسفند 1389- شماره 19886

ازادعاي قانون گرايي تا اوج قانون شكني دركارنامه سران فتنه
خاطراتي از مراودات رهبر معظم انقلاب و آيت الله طالقاني
ملاقات در دادگاه
دكتر مرندي در گفت وگو با «سي ان ان»؛ موسوي ازنظر مردم ايران همتاي منافقين است



ازادعاي قانون گرايي تا اوج قانون شكني دركارنامه سران فتنه

علي قاسمي- حسين بابايي
نيز با دروغ پردازي و سياه نمايي از وضعيت كشور به همراهي با سران فتنه پرداخته و با ادعاي قانون گرايي و همراهي با امام غبار آلودي مورد نياز براي اجراي سناريوي فتنه 88 فراهم نمودند. هر چند رهبر فرزانه انقلاب در آن ايام با روشن بيني الهي خويش دست طمع دشمن را شناخته و توصيه هاي بسياري در اين خصوص نموده و دراين باره چنين مي فرمايند: «كساني كه براي انتخابات خود را نامزد مي كنند، بدانند كه انتخابات يك وسيله اي است براي بالابردن توان كشور، براي آبرومندكردن ملت؛ انتخابات فقط ابزاري براي قدرت طلبي نيست. اگر بناست اين انتخابات براي اقتدار ملت ايران باشد، پس نامزدها بايستي به اين اهميت بدهند و اين را در تبليغاتشان، در اظهاراتشان و درحضورشان رعايت كنند. مبادا نامزدها در اثناي فعاليتهاي انتخاباتي خودشان جوري رفتار كنند و حرفي بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. رقابتها را منصفانه كنند، حرفها را منصفانه كنند، از جاده انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبيعي هر نامزدي حرفي دارد و حرف مقابل خود را رد مي كند؛ اين رد و ايراد في نفسه اشكال ندارد؛ اما مشروط بر اينكه تويش بي انصافي نباشد، كتمان حقيقت نباشد. ميدان براي همه باز است؛ بيايند در ميدان انتخابات خود را به مردم عرضه كنند. اختيار با مردم است؛ مردم هر جوري كه فهميدند، تشخيص دادند، هوشياري آنها به آنها كمك كرد، ان شاءالله همان جور عمل خواهندكرد.»
(بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علي بن موسي الرضا(ع) 1/1/1388)
لذا با توجه به همه توصيه هاي رهبرمعظم انقلاب اما سران فتنه با تخريب و تضعيف دولت خود را مجريان قانون و دلسوزان حفظ قانون اساسي مطرح ساخته و به قانون گرايي افراد جامعه بويژه خواص و دولتمردان اشاره مي نمودند.
2. قانون گريزي
پس از حضور ميليوني ملت ايران در حماسه 22 خرداد و برپايي انتخابات رياست جمهوري كه به عنوان يك جشن ملي نمايش اقتدار مردم سالاري ديني نظام اسلامي را به رخ جهانيان كشانيد؛ وليكن غرب بويژه آمريكا و صهيونيزم بين الملل در برابر اين شكست بزرگ از حضور ملي كه تقويت پايه هاي جمهوري اسلامي را بدنبال داشت، ساكت ننشسته و با توجه به شكست سياسي سران فتنه ادامه سناريوي طراحي شده خويش را عملي نمودند. در واقع در اين جريان سران فتنه با حمايت مديريت خارجي و مديريت اپوزيسيون ادعاي قانون گرايي و امام مداري خويش را به مسلخ برده و با آغاز روند قانون گريزانه خويش آشوب هاي خياباني و اغتشاشات ايام بعد از انتخابات را بوجود آوردند. دراين گام و در اين بخش از سناريو سران فتنه با دعوت از هواداران و همراه سازي آشوبگران نه تنها ادعاي قانون گرايي كه از شعارهاي انتخاباتي اين افراد بود ناديده گرفتند؛ بلكه با فرآيند قانون گريزي چشم و دست طمع دشمن را نسبت به تهديد و تضعيف نظام اسلامي بوجود آوردند.
سران فتنه با فرار از روشهاي قانوني و مسيرهاي تعريف شده در قانون اساسي كشور در بررسي نتيجه انتخابات نوعي قانون گريزي و شكل گيري تخلفات وسيعي را درسطح كشور بوجود آورده كه نه تنها امنيت و آرامش كشور را برهم زده، بلكه چرخه حركت و پيشرفت كشور را نيز به مخاطره انداخت و آغاز همه قانون شكني و حضور مخالفان سي ساله نظام بويژه ملي گراها، سلطنت طلب ها و هواداران گروهك نفاق را به جنبش و جوش و ايجاد فتنه در كشور واداشت.
مقام معظم رهبري نيز در آن برهه زماني با تاكيد و التزام به خلاف قانون و مسير ملت به ادامه مطالبه ديكته شده آمريكايي خويش پرداختند.
3. قانون شكني
پس از رسوايي سران فتنه در ادعاي قانون-گرايي خويش و آغاز قانون گريزي و دعوت از آشوبگران و اغتشاشگران و ادامه اعتراضات در كف خيابان و عدم توجه و احترام به آراي مردم و برگزاري انتخابات چهل ميليوني ملت ايران، فرآيند قانون شكني سران فتنه شادي و خوشحالي سران غرب و آمريكايي را بوجود آورده، به گونه اي كه چشم اميد و توجه همه رسانه هاي غربي را متوجه ايران كرده و در اجرا و پياده سازي سناريوي كاملا آمريكايي- اسراييلي خروج خود را از صف انقلاب و امام و ولايت عنوان مي نمايند؛ هرچند رهبر فرزانه و صبور انقلاب با بينش و بصيرت الهي خويش توجه و التزام به قانون، انقلاب و امام را به همگان تذكر و تاكيد مي نمودند؛ اما حضور سران فتنه در اردوي دشمن و قانون شكني اين افراد كه منجر به تحميل خسارتي جاني و مالي بر ملت نيز گرديده بود، فرآيند قانون شكني اين جريان را بوجود مي آورد.
قانون شكني كه ماهيت جريان مدعي قانون گرايي و يار و همراه امام را براي مردم مشخص گردانيد. جرياني كه از ابتدا با شعار انتخاباتي قانون گرايي، آرماني و همراهي با امام و ولايت وارد عمل شدند و در انتها به تقابل با قانون اساسي، انديشه هاي حضرت امام و اصل ولايت پرداختند؛ به گونه اي كه در روز قدس با زيرسؤال بردن يكي از جدي ترين و راهبردي ترين مسائل نظام جمهوري اسلامي ايران يعني مسئله فلسطين و حمايت از مردم مظلوم فلسطين، افرادي با روزه خواري و رفتارهاي غيرديني، اين راهبرد نظام كه از انديشه هاي ضداستكباري حضرت امام(ره) تبلور يافته بود را زيرسؤال برده و مورد حمايت صهيونيست ها در دنيا قرارگرفتند و در 13 آبان و 16 آذر بدون توجه به ماهيت ضداستكباري اين روزها حركتهايي در جهت تأمين منافع استكبار و متعاقب آن بي حرمتي به تصوير حضرت امام و آرمانها و شعائر امام يعني جمهوري اسلامي و اقدام وقيحانه و شرم آور، اهانت به ساحت قرآن كريم و بي حرمتي به خون پاك سالار شهيدان و عاشوراي حسيني و اصل مترقي ولايت فقيه انجام گرفت كه عمق رذالت و همچنين دروغگويي اين افراد را در قانون گرايي و همراهي با امام و آرمان هاي انقلاب را نشان داد. در واقع اين مسائل نشان داد كه جماعت فتنه گر نه تنها در حمايت همه جانبه فكري و مالي ازسوي سران غرب بويژه آمريكا و صهيونيزم بين الملل قرار دارد، بلكه با طراحي سناريوي اسراييلي اخير در 25 بهمن ماه انحراف شكست حركت هاي انقلابي جهان اسلام را در دستوركار داشته و با حركت در پازل آمريكا در منطقه اهداف شوم آنان را تبعيت و اجرا مي نمايند. در واقع سران فتنه با قانون گريزي و قانون شكني و حضور در چتر ضدانقلاب و عبور از مرزهاي اخلاقي و اعتقادي ديگر هيچ نسبتي بين آنان و انقلاب و امام و مردم بزرگ ايران نيست. چرا كه اين جريان هيچ چارچوبي براي رفتار و انديشه خود نداشته و مهم تر از همه هيچ اعتقادي، به قانون اساسي و مسائل و مقدسات جامعه نيز ندارد و با همنوايي در اهداف اسراييل كه از بيداري و حضور مردم منطقه نگران گرديده بي اعتقادي خود را به اسلام، انقلاب و ارزش هاي امام ثابت نموده اند. برهمين اساس پاسخ مسئولين قضايي كشور به خواست و مطالبه مردم در برخورد با سران فتنه با همه توضيحات اشاره شده در خصوص قانون گريزي و قانون شكني اين جريان امري ضروري و اجتناب ناپذير مي باشد.التزام و عمل به قانون در همه جوامع انساني از جمله ضرورياتي است كه آرامش افراد جامعه و ثبات و امنيت را به ارمغان خواهد آورد. در واقع عمل و التزام به قانون به عنوان يك وظيفه اجتماعي در همه حكومت هاي مردم سالار دنيا مطرح است. تخلف از قانون بويژه قوانين ملي كشور نيز، با تعيين مجازات و برخوردهاي مقتضي روبرو مي شود تا از شكل گيري هرگونه هرج ومرج و قانون شكني در جامعه پرهيز شود. بر همين اساس قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي ايران نيز كه برگرفته از آرمان هاي الهي و اسلام عزيز بوده و با انتخاب و آراي ملت ايران تأييد شده است از اهميت و ضرورت اعتقاد و التزام ويژه اي برخوردار مي باشد. ايجاد ناآرامي و فتنه هاي مختلف در طول عمر انقلاب از قانون شكني جريانات مختلف حكايت دارد. بر همين اساس فتنه انگيزي سران فتنه در حوادث بعد از انتخابات سال گذشته نيز در همين راستا قابل ارزيابي بوده كه نيازمند دقت و بررسي است. در واقع جريان فتنه 88 در چند بازه مختلف با رويكرد ادعاي قانون گرايي، راه قانون گريزي و قانون شكني را در پيش گرفتند كه فضاي كشور را ناآرام و خوشحالي دشمن را بوجود آورد. با تامل و واكاوي در اين توطئه پيچيده دشمن به محورهاي زير مي توان اشاره نمود:
1- ادعاهاي قانون گرايي
به خاطر داريد كه سران فتنه 88 در ايام تبليغات انتخاباتي با شعار قانون گرايي و نگراني از عدم رعايت قانون در كشور پا به عرصه تبليغات انتخاباتي نهاده و با همه فضاها و فرصت هاي موجود به سياه نمايي و بدگويي از روند اجرايي كشور در مسير سناريويي غرب و القا ناكارآمدي دولت و ايجاد نااميدي و ياس پراكني در جامعه، به پياده سازي و كليد زدن فتنه اي طراحي شده از سوي آمريكا و صهيونيست بين الملل اقدام نمودند. در واقع سران فتنه با شعارهاي انتخاباتي و ادعاي همراهي با امام و ولايت مدعي رعايت قانون و خواستار اجراي قانون و عمل و التزام به قانون اساسي خود را معرفي كرده و از اين طريق با فريب افكار عمومي به تبليغات جهت دار خويش ادامه دادند. اين داستان تا اين جا ادامه نداشته و همراه هان منتسب به آمريكا و اسرائيل اين جريان در خارج از كشور قانون همگان را به حركت در مسير انقلاب و قانون دعوت نمودند و دراين باره چنين فرمودند: «من از همه اين دوستان، اين برادران، مي خواهم بنا را بر برادري بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است. راه محبت وصفا باز است. از اين راه برويد و اميدوارم خداي متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب همه پيشرفت كشور را مي خواهند. جشن پيروزي چهل ميليوني را اين برادران گرامي بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچناني كه دشمن ميخواهد خراب كند. البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب بكنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مربي صريح تر از اين صحبت خواهم كرد.»1
هرچند كه مدعيان قانون، قانون گريزي را انتخاب نموده و بر طبل پاره خود كه دروغ بزرگ اين فتنه يعني تقلب در انتخابات بود، كوبيده و شعار التزام به قانون را به ادعا و دروغ پردازي و فريب افكارعمومي تبديل نمودند. اما رهبر فرزانه انقلاب بعنوان فصل الخطاب و اشاره به مسير قانون به اين مسئله اشاره نمودند: «اگر كساني شبهه دارند و مستنداتي ارائه مي دهند، بايد حتما رسيدگي شود؛ البته از مجاري قانوني؛ رسيدگي فقط از مجاري قانوني. بنده زيربار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوب هاي قانوني شكسته شد، درآينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهدداشت. بالاخره در هر انتخاباتي بعضي برنده اند، بعضي برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتي ديگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهدكرد. بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاي درست، برطبق قانون. اگر واقعا شبهه اي هست، از راههاي قانوني پيگيري بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالي در قانون نيست».
بياتات در خطبه هاي نمازجمعه تهران 29/3/1388
اما با توجه به سخنان رهبري انقلاب به عنوان فصل الخطاب در آن شرايط زماني سران فتنه نه تنها براي قانون گريزي تأكيد نمودند بلكه با حمايت هاي مالي و رسانه اي غرب هجمه هاي وسيعي از امواج عمليات رواني را در داخل و خارج از كشور بر پايه هاي مردم سالاري ديني نظام اسلامي وارد نموده و در رويكردي در

 



خاطراتي از مراودات رهبر معظم انقلاب و آيت الله طالقاني
ملاقات در دادگاه

سخنان سيدمهدي طالقاني، فرزند مرحوم آيت الله طالقاني در اوج روزهاي فتنه كه گفته بود: «پدرم از هر جرياني به غير از جريان اصيل ولايت فقيه تبري مي جست»، براي آن ها كه قصد داشتند آن عالم وارسته را مصادره كنند، بسيار گران آمد. چهاردهم اسفندماه سال89، همايش نكوداشت اين مجاهد نستوه و به تعبير امام(ره) ابوذر زمان برگزار شد. به همين مناسبت، خاطرات فرزند مرحوم طالقاني از مراودات پدرش و آيت الله خامنه اي خواندني خواهد بود.
¤در شوراي انقلاب
جلسات شوراي انقلاب در جاهاي مختلفي تشكيل مي شد؛ يعني جاي ثابتي نداشت. گاهي اعضاي شوراي انقلاب به جايي مي آمدند كه ابوي ما مستقر بود. گاهي هم اين جلسات در منازل ديگران برگزار مي شد. اگر جاي ديگري بود، اكثر مواقع من ايشان را مي بردم و برمي گرداندم. يكي از آن روزهايي كه دولت موقت زمام امور را در دست داشت، جلسه شوراي انقلاب در منزل شهيد مطهري برگزار مي شد.
در جلسات شوراي انقلاب مسائل مختلفي مطرح مي شد. آن موقع قانون گذاري و تدبير مسائل مربوط به انقلاب با شوراي انقلاب بود. هنگام پايان جلسه رفتم تا ابوي را برگردانم. وقتي ايشان در ماشين نشستند، جمله اي گفتند. گفتند كه «اين سيد عجب آدم خوش فكري است.» با خودم فكر كردم ايشان چه كسي را مي گويند. پرسيدم: آقا چه كسي را مي گويند؟» گفت: «آقاي خامنه اي را مي گويم.» مرحوم ابوي اگر از كسي حرف خوبي مي شنيد، حتما تأييد مي كردند و مي گفتند. به همه هم مي گفتند كه: «اگر مطلب خوبي از كسي مي شنويد، حتما تعريف كنيد و اگر مطلب بدي مي شنويد، تذكر بدهيد.»
¤ رويكرد مشترك در قبال روشنفكران
در رويكرد به روشنفكرها، بين رهبر معظم انقلاب و آيت الله طالقاني هم سويي وجود داشت. در عين حال ايشان انتقادهايي نسبت به بعضي از مسائل آن جريان نيز داشتند. زماني كه هنوز خط و خطوط تثبيت نشده بود و اين جهت گيري ها به وجود نيامده بود و هنوز مردم در راه مبارزه بودند، حسينيه ارشاد پايگاهي براي جوان ها و تيپ روشن فكر بود. رهبر معظم انقلاب بارها- تا قبل از اختلاف نظر شهيد مطهري با مرحوم شريعتي- درجلسات حسينيه ارشاد شركت مي كردند و درحالي كه بعضي ها به شدت به مرحوم دكتر شريعتي جفا مي كردند و با او مخالف بودند، اما آيت الله خامنه اي خيلي جاها از مرحوم دكتر شريعتي دفاع كردند. وقتي سخنراني آيت الله خامنه اي درخصوص دكتر شريعتي را مي بينيد، هم از نقاط قوت او مي گويند و هم از نقاط ضعف او، اصل هم همين است. يعني براي نقاط قوت از آن شخص بايد حمايت كرد و نقاط ضعف را هم بايد گفت؛ چون اين انتقادها سازنده است.
¤ ملاقات در دادگاه
دادگاه محاكمه مرحوم ابوي در سال 1342، ايشان را به ده سال حبس محكوم كرد. درآن زمان، اين دادگاه موضوع پرسر و صدايي شده بود. از آيت الله خامنه اي شنيدم كه بارها دراين دادگاه ها شركت كرده بودند. يكي از خاطرات ايشان از دادگاه ابوي اين است:«اولين ملاقاتي كه با مرحوم طالقاني داشتيم، در دادگاه تجديدنظر ايشان بود كه درهمين پادگان عشرت آباد تشكيل شده بود. دادگاهي بود كه ايشان و بقيه سران نهضت آزادي را محاكمه مي كردند. من از پيش، آيت الله طالقاني را مي شناختم، اما با ايشان از نزديك ديدار خصوصي نداشتم. سال هاي 41 يا 42 بود كه من در آن دادگاه شركت كردم. آن موقع من تازه از زندان آزاد شده بودم و ايشان در زندان شنيده بودند كه من در زندان هستم، ولي من در قزل قلعه بودم. لذا همديگر را نديده بوديم.
درآن دادگاه آقاي طالقاني عصايي دست گرفته و نشسته بودند و دادگاه را به رسميت نمي شناختند ولذا از خودشان دفاع نمي كردند. وقتي كه در دادگاه زنگ تنفس زده شد، آقايان براي اظهار ملاطفت به ما كه به عنوان تماشاچي دادگاه رفته بوديم، بلند شدند و به طرف ما آمدند. اين جا بود كه ما رفتيم و از نزديك با مهندس بازرگان و اين ها سلام وعليك كرديم.
درهمين حين كه ما مي رفتيم طرف اين ها، دادستان از جايگاه خودش بلند شد كه براي تنفس به طرف ديگري برود. به آقاي طالقاني كه رسيد، خواست تملقي بگويد. اين جالب بود كه اين قدر روحيه آقاي طالقاني عالي بود كه دادستان خودش را محتاج اين مي ديد كه به ايشان تملق گويي كند. آمد و يك جمله اي گفت كه دقيقاً يادم نيست؛ به اين مضمون كه من هم از خانواده روحاني هستم. آقاي طالقاني با بي اعتنايي تحقيرآميز توأم با طنزي به او گفتند كه،[متأسفانه عين جملات ايشان هم دقيقاً يادم نيست] اما همين قدر يادم هستم كه همه جمعيتي كه دور آقاي طالقاني ايستاده بودند، قاه قاه به دادستان خنديدند.
آن منش و روحيه را من از دادگاه درايشان ديدم و اين مقدمه اي بود براي ديدارهاي بعدي ما درطول سالياني كه در زندان بودند. هر وقت كه من در زندان نبودم، به ديدارشان مي آمدم و درزندان از پشت ميله ها صحبت مي كرديم. پيغام هايي داشتند براي آقاي ميلاني درمشهد و براي جريان هايي كه ما غالباً درآن ها شركت داشتيم،بعد هم كه از زندان بيرون آمدند، تماس هاي زيادي داشتيم و همه برخوردها و ديدارهاي من با آيت الله طالقاني تا روزهاي آخر حيات شان، همان روحيه را كه در اولين ديدار در دادگاه ديدم، تقويت مي كرد.»
¤ اين كتاب را ترجمه كن
درجلسه اي كه دوشنبه ها درخدمت رهبر معظم انقلاب بوديم، مي فرمودند:«مرحوم ابوي اطلاعات خوبي داشت.» درهمان زمان كه ظاهراً دادگاه بودند، يا هنوز دستگير نشده بودند، گفته بودند آقاي طالقاني كتابي به نام «ثوره الحسين(ع)» به من داد تا ترجمه كنم. من هم خواندم و خيلي از آن استفاده كردم.
يكي از مسائلي كه از مادرم شنيدم، اين بود كه گاهي پيش مي آمد كه آيت الله خامنه اي دو سه روزي از تبعيد مرخصي داشتند تا به تهران بيايند و به مشهد بروند، حتماً سري به منزل ما مي زدند و با آيت الله طالقاني مشورت مي كردند. منزل آميرزا خليل كمره اي و استاد اميري فيروزكوهي هم نزديك منزل مرحوم ابوي بود.
شنيده بودم گاهي كه به ديدن مرحوم اميري فيروزكوهي مي آمدند، آيت الله طالقاني هم به منزل كمره اي مي رفتند و در آنجا همديگر را مي ديدند.
¤ مورد مشورت
يكي دو بار هم ابوذر بيدار مرقومه كرد كه بسياري از علما ومراجع قم در زماني كه ايشان تبعيد بودند و قبل از آن كه مي خواستند ايشان را تبعيد كنند، اعلاميه داده و از ايشان حمايت كرده بودند. وقتي آيت الله طالقاني از تبعيد برگشتند، قرار بر اين شد كه ايشان با تك تك آن آقايان ارتباط برقرار كند و از آن ها تشكر كنند. آيت الله خامنه اي مورد مشورت آيت الله طالقاني بودند براي بازديد از اين علما و مراجع عظام. البته يادم مي آيد ابوي خوششان نمي آمد كه بعضي ها را ببينند. آقاي بيدار مي گويد دراولين ديداري كه آيت الله طالقاني مرا خواستند و به خانه شان رفتم، ديدم آيت الله خامنه اي هم آنجا هستند. بحث شان اين بود كه چگونه پاسخ كساني را بدهند كه از ايشان دراعلاميه ها يا به صورت شفاهي حمايت كرده بودند و يا آقازاده هاشان را براي حمايت از ايشان فرستاده بودند و چگونه از ايشان تشكر كنند. يا چگونه و با چه ارجحيتي سراغ بعضي از اين آقايان بروند. مورد مشورت ايشان درباره اين مسائل آيت الله خامنه اي بود و يكي ديگر از آقايان.

 



دكتر مرندي در گفت وگو با «سي ان ان»؛ موسوي ازنظر مردم ايران همتاي منافقين است

مي توان گفت دكتر محمد مرندي براي خارجي هايي كه مسائل ايران را پيگيري مي كنند، بيش از مردم ايران شناخته شده است. مرندي بدون ترس و واهمه، دعوت شبكه هاي معروف غربي را براي مصاحبه و مناظره مي پذيرد. هرچند به قول خود وي شركت در چنين برنامه هايي به دليل فضاي خاص آنها ساده نيست و به همين خاطر است كه خيلي ها از حضور در آنها اجتناب مي كنند. مرندي در تشريح فضاي رسانه اي غرب پس از انتخابات سال88 چنين مي گويد:
«در مناظراتي كه بنده در خارج از كشور و در شبكه هاي مختلف تلويزيوني داشتم نيز به همين شكل بود. در چهره و صحبت هاي افراد و كارشناساني كه در مقابل من قرار داشتند، اميدواري به اغتشاشات كاملاً مشهود بود. آنها اعتقاد داشتند كه اگر هم اين آشوب ها نتوانست حكومت ايران را سرنگون كند، اما آن را بسيار ضعيف خواهدكرد.
رسانه هاي غربي پيش از انتخابات خيلي سياه نمايي مي كردند. درواقع آنها يك فضاي ضدحكومتي را تبليغ مي كردند. پس از انتخابات نيز با آغاز آشوب، رسانه هاي غربي سنگ تمام گذاشتند. به طوري كه ايران در صدر اخبارشان بود و از هر تصويري به ضرر ما استفاده مي كردند؛ سياه نمايي عجيبي كه پس از انقلاب سابقه نداشت.
در اكثر مناظراتي كه شركت داشتم، فضاي كاملاً ناعادلانه اي را طراحي كرده بودند. معمولاً در مقابل بنده دو نفر را دعوت مي كردند. ضمن اين كه مجري جلسه و تصاوير كاملاً به ضرر من و به نفع آنها بود. گاهي مجري هم به كمك كارشناسان مي آمد. حتي گاهي اوقات از توهين و فحش دادن نسبت به بنده دريغ نمي كردند.»
آنچه در ادامه مي خوانيد متن كامل مصاحبه اخير (دوشنبه 9/12/89) دكتر مرندي با شبكه آمريكايي «سي ان ان» است كه به طور اختصاصي در اختيار كيهان قرار گرفته است. مرندي در گفت وگو با كيهان گفت مجري برنامه در ابتدا وي را با لحني زشت و توهين آميز معرفي كرده اما به نظر وي، لحن مجري در پايان برنامه به شكل محسوسي تغيير كرده و بهتر مي شود.
¤¤¤
سي ان ان: در ايران همان دولتي كه انقلاب مصر را تحسين مي كند و سركوب ها در ليبي را محكوم مي كند مشغول سركوب مخالفان دولت در درون كشور خود است. گفته مي شود امشب دو تن از رهبران مخالف، ميرحسين موسوي و مهدي كروبي در حبس خانگي به سر مي برند. امشب يك فرصت استثنايي پيش آمده تا به تهران سري بزنيم و با كسي كه گفته مي شود سخنگوي رسمي دولت احمدي نژاد است به گفت وگو بنشينيم.
مهمان برنامه امشب محمد مرندي استاد دانشگاه تهران است. پروفسور خيلي ممنون كه در برنامه ما حضور پيدا كردين.
مرندي: از دعوت شما ممنونم.
سي ان ان: آقاي موسوي و آقاي كروبي دو رهبر جنبش مخالف صرفاً به دليل اينكه خواستار حق برگزاري اعتراضات صلح آميز بودند، در حبس خانگي به سر مي برند. خود شما در پاسخ به ايميلي كه امروز براي شما فرستاديم گفتيد كه به خاطر همكاري آشكار آنها با دولت آمريكا اين محدوديت هاي جديد اعمال شده. شما براي اين مسئله چه مدركي داريد؟ آيا اين درست است كه شما افراد را صرفاً به خاطر اين كه خواهان آزادي بيان هستند بازداشت مي كنيد؟
مرندي: البته من استاد دانشگاه هستم و كسي را بازداشت نكردم ولي...
سي ان ان: منظورم شخص شما نيست.
مرندي: بله، البته. به نظر نمي رسد دولت آمريكا موافق تغييراتي كه در منطقه درحال وقوع است باشد. چون به طور مسلم اولين خواسته مردم مصر، اردن و عربستان سعودي احقاق حقوق فلسطينيان و اجازه بازگشت آنان به سرزمينشان و پايان يافتن محاصره غزه و غيره خواهد بود و باتوجه به سياست هاي جاري آمريكا، اين مسائل تنش بسيار زيادي بين اين كشورها و آمريكا به دنبال خواهد داشت. بنابراين به نظر مي رسد آمريكايي ها در ماه ها و سال هاي پيش رو با مشكلات بزرگي مواجه خواهند بود.
اما در رابطه با آقاي موسوي، تا روز برگزاري انتخابات آزادي كامل به او داده شد و وي آزادانه اجتماعات بسياري برگزار كرد. اما واقعيت اين است كه پس از انتخابات او خيابان هاي تهران را به اغتشاش كشاند و حمايت هاي گروه هاي تروريستي نظير سازمان منفور مجاهدين خلق را پذيرفت و درحال حاضر اين سازمان علناً از وي حمايت مي كند و در اين مدت آقاي موسوي هيچ وقت از اين گروه فاصله نگرفت.
مجاهدين خلق براي ايران در حكم القاعده براي آمريكاست. آنها به تنهايي بين 12 تا 13 هزار ايراني را ترور كرده اند، در جنگ هشت ساله عليه ايران، به نفع صدام حسين وارد جنگ شدند. آنها مزدور صدام بودند. ظاهراً دولت آمريكا هم قصد دارد فعاليت اين گروه تروريستي را قانوني اعلام كند، كما اينكه درحال حاضر نيز در آمريكا دفتر دارند. اين سازمان براي ايران مثل القاعده است.
دسته ديگري كه از آقاي موسوي حمايت مي كنند سلطنت طلب ها هستند و ايشان هيچ يك از اين گروه ها را از خود دور نكرده. اين درحالي است كه در ايران نسبت به اين گروه ها و سازمان ها حساسيت زيادي وجود دارد. در اغتشاش هايي كه در تهران رخ داد تعدادي از افراد نيروي انتظامي كشته شدند. بنابراين آقاي موسوي نقش درستي ايفا نكرده و به همين جهت حتي در ميان كساني كه به او رأي داده بودند نيز مقبوليت خود را از دست داده. من در انتخابات به آقاي احمدي نژاد رأي ندادم ، ولي به نظر مي رسد عملكرد آقاي موسوي هم براي اكثر مردم پذيرفته نيست.
سي ان ان: مسئله اصلي آزادي است. شما قطعاً داريد اين واقعيت را ناديده مي گيريد كه در فضاي سياسي داخل ايران سركوب وجود داشته. كساني كه صداي مخالفت بلند كردند با حبس خانگي يا بدتر از آن مواجه شدند و درواقع بايد گفت وقتي پاي حقوق مدني به ميان مي آيد، دولت ايران به دولت قذافي نزديك تر است تا به دموكراسي و سياست مدارايي كه ما... فكر مي كنم من و شما در اين مورد اتفاق نظر داشته باشيم.
مرندي: نه اين طور نيست. به نظر من در آمريكا دموكراسي و سياست به اين اندازه كه شما مي گوييد توأم با آزادي نيست. چون من افرادي را مي شناسم، مسلماناني، كه از طرف سازمان اف بي آي به شدت تحت فشار هستند. باور كنيد در آمريكا مسلمان بودن اصلاً ساده نيست.
اما درمورد مقايسه حكومت ايران با حكومت قذافي، خير، قطعاً تفاوت بسيار زيادي وجود دارد. كافي است روزنامه هاي ايراني را ببينيد و محتويات وب سايت هاي داخل كشور را بخوانيد تا متوجه بشويد چه طيف عظيمي امكان فعاليت دارند.
در ايران سخنان و ديدگاه هاي رئيس مجلس با سخنان و ديدگاه هاي رئيس جمهور تفاوت زيادي دارد. در مجلس فراكسيون اصلاحات وجود دارد و بد نيست همين جا اشاره كنم كه آنها هم به تازگي آقاي موسوي را محكوم كرده اند. جناح اصول گرايان كه اكثريت مجلس را تشكيل مي دهد خود شامل فراكسيون هاي مختلف است كه در موارد مختلف با هم اختلاف نظر دارند و بحث مي كنند. بنابراين در ايران موازنه قدرت وجود دارد. به نظر من مشكل در اينجاست كه در آمريكا چهره بسيار غيرواقعي و هجوآميزي از ايران نشان مي دهند. ما ادعا نمي كنيم ايران مدينه فاضله است، همان طور كه آمريكا هم نيست.
سي ان ان: پروفسور، مدينه فاضله...
مرندي: ولي معمولا آنچه به آمريكاييها نشان داده مي شود با آنچه واقعا در ايران رخ مي دهد تفاوت بسياري دارد.
سي ان ان: ملاك ما براي قضاوت در مورد وضعيت ديگران مدينه فاضله نيست. براي سنجش وضعيت خودمان هم نيست. ولي در حقيقت در ايران اثري از آزادي بيان يا اجازه تجمع و اعتراض نيست و اينها حداقل آزاديهايي است كه امروز مردم از ليبي گرفته تا مصر براي به دست آوردنش دست به اعتراض و مبارزه زده اند. اهميت قضيه در اينجاست ولي اجازه بدهيد چون شما بحث سياست خارجي را پيش كشيديد يك لحظه بحث را عوض كنيم.
مرندي: پيشنهاد مي كنم شما ترجمه چند تا از سخنرانيهاي نمايندگان مجلس را مطالعه كنيد يا بعضي وب سايتهايي كه عليه رئيس جمهور و سياستهاي وي مطلب مي نويسند و او را به شدت مورد حمله قرار مي دهند. چرا اينها را ترجمه نمي كنيد؟ در اين صورت روشن خواهدشد كه آزادي بسيار زيادي در كشور وجود دارد.
سي ان ان: اين كار را مي كنيم و آنچه من ديدم اين بود كه اخيرا به خاطر هدايت مخالفت ها عليه احمدي نژاد در مجلس عليه موسوي و كروبي شعار داده شد و نمايندگان خواستار مرگ آنها شده اند. ولي از بحث اصلي دور نشويم. من يك سؤال كاملا متفاوت از شما دارم.
مرندي: سردادن شعار يك حركت نمادين است. هيچ ربطي به كشتن كسي ندارد. مسئله اصلي دراينجاست كه از نظر اكثريت قاطع مردم، آقاي موسوي و آقاي كروبي با اغتشاشاتي كه ايجاد كردند و با پذيرفتن حمايت آمريكا، گروههاي سلطنت طلب و سازمانهاي تروريستي مثل مجاهدين خلق خيلي زياده روي كرده اند. از نظر ايرانيان چنين حركتهايي قابل قبول نيست.
سي ان ان: پروفسور مرندي، آيا درست هست كه شما را سخنگوي دولت ايران بدانيم؟ شما مرتب تكرار مي كنيد كه صرفا استاد دانشگاه هستيد ولي هيچ كدام از ديپلماتهاي ايراني در نيويورك حاضر نيستند با رسانه ها مصاحبه كنند و به نظر ما مي رسد شما سخنگوي دولت ايران هستيد، اين را به عنوان انتقاد نمي گوييم. آيا اين برداشت ما درست است؟
مرندي: من نه براي دولت ايران كار مي كنم و نه بودجه اي از دولت آمريكا دريافت مي كنم، صادقانه بگويم، اگر مي بينيد فقط عده معدودي حاضرند مصاحبه كنند به اين علت است رسانه هاي غربي گاهي برخورد بسيار زشتي دارند. خاطرم هست مدتي قبل در برنامه ديگري از شبكه سي ان ان حضور پيدا كردم و رفتار مجري (اسم نمي برم) بسيار زننده بود. بسياري از همكاران من گفتند چرا خودت را اذيت مي كني؟ ولي من احساس مي كنم افرادي نظير من وظيفه داريم تصاوير غلط و رايج از ايران را از بين ببريم و به جامعه آمريكايي و افرادي كه درك بالاتري دارند، نشان بدهيم كه نگرش آنها نسبت به ايران غلط است و بايد سياست هايي كه در قبال ايران به كار گرفته مي شود تغيير كند. چنانچه آمريكا ايران هراسي و اسلام هراسي را كنار بگذارد متوجه خواهدشد كه ملت و دولت ايران با روي باز از آشتي استقبال مي كند مشروط براينكه آمريكا صداقت به خرج بدهد. آمريكا نبايد به ايران به چشم يك خطر ذاتي نگاه كند.
سي ان ان: بسيار خوب، پروفسور، خيلي ممنون كه دراين گفت وگو شركت كرديد. اميدوارم من يا اين برنامه به نظرتان زننده نيامده باشد.
مرندي: خير.
سي ان ان: و اميدوارم بتوانيم باز هم از اين نوع گفت وگوها داشته باشيم.
مرندي: از دعوت شما ممنونم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14