(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 21 فروردین 1390- شماره 19897

متن كامل بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در حرم مطهر رضوي در آغاز سال 90
حركت امت اسلامي به پيروزي خواهد رسيد



متن كامل بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در حرم مطهر رضوي در آغاز سال 90
حركت امت اسلامي به پيروزي خواهد رسيد

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلاه و السلام علي النبي الاعظم و الصراط الاقوم و اشرف ولد ءادم؛ سيدنا و نبينا ابي القاسم المصطفي محمد؛ و عليء اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين الهداه المهديين المعصومين؛ سيما بقيه الله في الارضين.
خداوند متعال را سپاسگزارم كه يك بار ديگر عمر داد و توفيق داد كه اين موقعيت بسيار مبارك و مغتنم را درك كنم؛ روز اول سال در جوار آستان حضرت علي بن موسي الرضا (ارواحنا فداه و صلوات الله عليه).
عيد سعيد نوروز و آغاز سال نو را تبريك عرض مي كنم به همه ي شما برادران و خواهران و حضار عزيزي كه در اين مجلس باشكوه و با عظمت حضور پيدا كرده ايد؛ چه در اين شبستان بزرگ، چه در صحنهاي متعدد كه مردم عزيز ما، برادران ما و خواهران ما در آنجا حضور دارند و سخن را مي شنوند. اين جمعيت در واقع نمونه اي از ملت ايران است. در اين روز، از نقاط مختلف كشور، از شهرهاي گوناگون، از راه هاي دور و نزديك، مردم عزيز ما در اين بارگاه و در سايه بلند پايه حضرت ابي الحسن الرضا (عليه السلام) حضور پيدا مي كنند و متبرك مي شوند. برادران و خواهران مشهدي هم در اين جمع عظيم حضور دارند. به همه سلام عرض مي كنم و تبريك مي گويم.
عيد نوروز ايراني براي همه ي ما مردم ايران و نيز مسلماناني كه در كشورهاي ديگر عيد نوروز را مي شناسند و گرامي مي دارند فرصت مغتنمي است براي اينكه از اين روز و از اين مناسبت، در سمت و سوي حركت اسلامي استفاده كنيم. دأب و ديدن اسلام اين است: از همه ي فرصتها، از همه لحظه هاي زندگي، از همه ي مقاطع حيات در شكلهاي گوناگون استفاده شود، براي تكامل انسان، براي پيشرفت معنوي و مادي نوع بشر. ما ايراني ها مي توانيم بااستفاده از اين مناسبت ، به كارهائي كه اسلام ما را به آن دعوت كرده است، و در جهت احكام اسلامي و معارف اسلامي حركت كنيم؛ خودمان را با اهداف عاليه اسلام آشنا كنيم. در اين ايام، صله رحم، توجه به خداي متعال، شنيدن سخنان خوب از يكديگر، و اجتماع در مراكز ديني و معنوي، از آن فرصتهاي مغتنمي است كه بايد از آن استفاده كرد.
حقيقت اين است كه مردم عزيز كشور ما در طول ساليان متمادي و بخصوص در اوقات حاكميت نظام اسلامي بر كشور، از عيد نوروز هم براي معنويت، براي معرفت، براي نزديكي به خدا استفاده كرده اند. شاهد هم اين است كه شما در ساعت تحويل اگر ملاحظه كنيد، مي بينيد بيشتر مردم در مراكز ديني، در بارگاه ها، در زيارتگاه ها و مشاهد مشرفه و در مساجد مشغول توجه و دعا و ذكرند. معناي اين حركت عظيم اين است كه ملت ايران از اين آئين و از اين سنت هم براي دين بهره برداري مي كند. اين بايد خط شاخصي باشد براي ما در همه امور، كه براي پيشرفت معرفت خود، معنويت خود، دين خود، استقرار احكام اسلامي و معارف اسلامي و اخلاق اسلامي بهره برداري كنيم. اميدوارم خداوند متعال همه ما و همه ملت ايران را بر اين كار موفق بدارد.
امروز در اين فرصتي كه خداي متعال اين ديدار بابركت را نصيب كرده است، سه مطلب را من به شما برادران و خواهران عزيز مشهدي و زوار محترم عرض خواهم كرد.
مطلب اول، يك گزارش گونه جمع بندي شده اي است از سال 98. با يك نگاه كلان ببينيم در سال 98 ملت ايران و مسئولان كشور در چه جهتي حركت كردند و چگونه راه را پيمودند. مطلب دوم در مورد سال جاري است كه امروز آغاز مي شود؛ با توجه به شعاري كه براي امسال به ملت عزيزمان عرض كرده ام- يعني «جهاد اقتصادي»- و آنچه كه مناسب است در اين زمينه انجام بگيرد. قسمت سوم، نگاهي به مسائل منطقه است؛ مسائل خاورميانه، مسائل شمال آفريقا و آنچه كه در اين منطقه اسلامي درحال رخ دادن است، با توجه به تزوير و ترفندي كه دشمنان امت اسلامي در اين رابطه درپيش گرفته اند.
در بخش اول مي توانم عرض كنم كه شعار سال 98- يعني «همت مضاعف و كار مضاعف»- در طول سال مورد توجه قرار گرفت و ملت ما در بخش هاي گوناگون توانستند حقيقتا از خودشان يك همت والا و بلند نشان دهند و كار مضاعف انجام بگيرد. البته نتايج همت بلند و كار مضاعف در بلندمدت شناخته خواهد شد؛ اما در همين نگاه ابتدائي هم كه انسان نگاه مي كند به اوضاع سال 98 و آنچه كه مسئولان كشور انجام دادند و آنچه كه ملت عزيز ما در همراهي با مسئولان و خودشان آن را نشان دادند و به عرصه آوردند، نشانه هاي همت مضاعف و كار مضاعف را مي بيند. در بسياري از عرصه ها اين معنا مشهود است.
از علم و فناوري آغاز مي كنيم. در آغاز سال 98- در ايام عيد- بنده توفيق پيدا كردم از يك بخش صنعتي حساس كشور بازديد كنم؛ در روزهاي آخر اسفند هم مجددا توفيق پيدا كردم كه از يك نمايشگاه كارهاي برجسته علمي و فناوري بازديد كنم و نتايج اين حركت يك ساله را كه خود، محصول كارهاي طولاني مدت است، به چشم ببينم، آنچه كه در بخش دانش پيشرفته و فناوري بالا امروز در كشور وجود دارد و درحال وقوع است، بسيار بيش از آن مقداري است كه به مردم اطلاع رساني شده است؛ اين را من مي توانم به شما عرض كنم. از چند سال پيش، يك حركت علمي برجسته اي در بخش هاي مختلف آغاز شده است، كه خوشبختانه روزبه روز بر شتاب اين حركت افزوده شده است.
من يك وقتي اين روايت را كه از معصوم (عليه السلام) است، عرض كردم، كه فرمود: «العلم سلطان»؛ يعني علم و دانش براي يك ملت و براي يك فرد مايه ي اقتدار است. «من وجده صال و من لم يجده صيل عليه»؛ كسي كه اين قدرت را پيدا كند، دست برتر را دارد و آن كسي كه نتواند قدرت علمي را به دست بياورد، زيردست باقي مي ماند و ديگران بر او دست برتر را خواهند داشت. علم و فناوري يك چنين خصوصيتي دارد. امروز حركت كشور در جهت به دست آوردن دانش و فناوري در بسياري از رشته ها، به خصوص در رشته هاي بسيار نو و برتر كشور مشهود است. در بخش هاي گوناگون؛ در بخش زيست فناوري، در بخش هوافضا، در بخش نانوفناوري، در بخش سلولهاي بنيادي، در توليد راديوداروهاي بسيار مهم، در توليد داروهاي ضدسرطان، در توليد موتور توربينهاي بادي كه وابستگي انرژي كشور را از نفت تا حدود زيادي از بين مي برد، در توليد ابررايانه ها كه براي كشور بسيار مهم است، در فناوري انرژي هاي نو- كه همه ي اينها از دانش هاي سطح بالاي دنيا هستند- خوشبختانه انسان مشاهده مي كند كه دانشمندان ما و جوانان ما به نحو فزاينده و شتابنده مشغول پيشروي هستند؛ به طوري كه من در پيام نوروزي هم ديشب عرض كردم، آدرس ها و گزارش هاي مراكز معتبر بين المللي نشان مي دهد كه در اين قسمت، كشور شما از بسياري از كشورهاي عالم پيشتر دارد حركت مي كند و شتاب كشور چندين برابر متوسط شتاب جهاني است.
دو سه نكته ي مهم در اين قضيه ي پيشرفت علم و فناوري وجود دارد كه من مناسب مي دانم عرض كنم. نكته ي اول اين است كه بيشتر اين دانشمنداني كه اين كارها را دارند انجام مي دهند، دانشمندان جوانند. عمر متوسط دانشمنداني كه در اين كارها مشغول فعاليت هستند، سي و پنج سال است- يعني غالبا جوان- كه حتما بايستي به اين جوانها اعتماد بشود. البته اساتيد كاركشته و مومن هم در اين كار نيز مشغول هستند، كه بسيار مغتنم است.
نكته ي بعد اين است كه مجموعه اي كه اين كارهاي عظيم و گسترده را انجام مي دهد، داراي روحيه ي قوي، داراي اعتماد به نفس بالا، داراي خودباوري است؛ كه سرمايه ي اصلي اين است. سرمايه اصلي، نيروي انساني است. آنچه كه كشور ما دارد، اين است. جوانهاي ما با روحيه ي قوي در حال پيشروي در اين ميدانند و باور دارند كه همه كارهائي كه زيرساختهاي آن در كشور آماده باشد، از دست آنها ساخته است.
نكته ي بعدي در مسئله پيشرفت علم اين است كه زنجيره ي علم، فناوري، توليد محصول و تجاري سازي- كه اين زنجيره بسيار مهمي است- در حال شكل گيري است؛ يعني دانش را توليد مي كنند، آن را تبديل به فناوري مي كنند، محصول را توليد مي كنند. محصول را به بازار تجارت جهاني مي آورند و براي كشور توليد ثروت مي كنند، اين دانش فقط دل خوشكنك نيست، كه ما بدانيم حالا در اين زمينه پيشرفت كرديم؛ نه، اين دانش كشور را ثروتمند مي كند، سودش به همه ي مردم مي رسد. اين، كشاندن مسير توليد علم به ثروت ملي كشور است و پاسخگويي به نيازهاي ملت. اين در زمينه ي علم، كه حقا و انصافا همت مضاعف و كار مضاعف در آن مشهود است.
زمينه ي ديگري كه در آن، همت مضاعف را انسان مشاهده مي كند و به دنبال خود، دريايي از كار به وجود مي آيد، مسئله ي عرصه هاي اقتصادي است كه يك نمونه ي آن، گام بلند هدفمندكردن يارانه هاست. خوب است ملت عزيز ما بدانند كه همه صاحبنظران اقتصادي- چه آن كساني كه از لحاظ ديدگاههاي اقتصادي با دولت فعلي موافقند، و چه آن كساني كه ديدگاههاي اقتصادي آنها مخالف با نظرات دولت فعلي است- متفقند كه هدفمندكردن يارانه ها يك كار بسيار لازم، بسيار اساسي و بسيار مفيد است. اين جزو آرزوهايي بود كه سالهاي گذشته از دولتها مطالبه مي شد. ورود در اين ميدان، كار دشوار و سختي است؛ زمينه ها هم آماده نبود. بحمدالله اكنون اين كار شروع شده است. همكاري ملت و دولت دراين زمينه هم انصافا عالي بود. حركت مردم در جهت هدفمندكردن يارانه ها، حركت عالي اي بود. آثار اين كار در آينده بتدريج آشكار مي شود؛ اگرچه تا امروز هم بعضي از آثار مثبت آن آشكار شده است. اهداف مهم اين كار، در درجه اول، توزيع عادلانه يارانه هاست. دستگاه مديريت كشور يارانه هايي را بين مردم تقسيم مي كند. با شكل قبلي، اين يارانه ها به كساني كه بيشتر پول داشتند، بيشتر مصرف مي كردند، بيشتر مي رسيد؛ اما به كساني كه كمتر پول داشتند، كمتر مصرف مي كردند، اين يارانه ها كمتر مي رسيد. با هدفمندكردن يارانه ها، توزيع عادلانه انجام مي گيرد؛ يعني به همه، به نسبت واحدي مي رسد. اين يك گام درجهت ايجاد عدالت اجتماعي است.
يك هدف ديگر، مديريت مصرف منابع عمومي كشور است؛ از جمله آب، از جمله انرژي. در دو سال قبل از اين، ما شعار سال را «اصلاح الگوي مصرف» قرار داديم؛ صرفه جويي، دوري از اسراف. اين، يكي از راههايي است كه مي تواند الگوي مصرف را به معناي واقعي كلمه اصلاح كند؛ كمااينكه تاكنون هم آثاري از آن ديده شده است. در همين چند ماهي كه هدفمندي يارانه ها دارد اجرا مي شود، مصرف انرژي پايين آمده است؛ كه اين به نفع كشور است. اسراف در نان و دور ريختن نان و ضايع شدن گندم- كه نعمت بزرگ خداست و با چه زحمتي به دست مي آيد- كم شده است. مصرفها تعادل پيدا كرده است. اين از جمله فوايدي است كه تاكنون حاصل شده و البته فوايد بسياري ان شاءالله در آينده خواهدداشت. اصلاح ساختار اقتصاد هم از اين قبيل است.
از جمله ي كارهايي كه باز همت مضاعف را در زمينه ي اقتصاد نشان مي داد، افزايش صادرات غيرنفتي است. بودجه كشور ما متأسفانه از دهها سال پيش به اين طرف، وابسته ي به نفت است. اين روش را همه اقتصاددانهاي دلسوز رد مي كنند؛ اين روش در كشور ما عادت شده است. نفت را استخراج كنند، بفروشند، از پول آن كشور را اداره كنند؛ اين شيوه ي غلطي است. من سالها پيش اين را گفتم كه يكي از آرزوهاي من اين است كه يك روزي ما بتوانيم كشور را جوري اداره كنيم كه حتي اگر لازم بود، يك قطره نفت هم صادر نكنيم و كشور اداره شود. اين چيزي است كه تا امروز پيش نيامده است. البته كار آساني هم نيست، كار بسيار مشكلي است. افزايش صادرات غيرنفتي موجب مي شود كه ما به اين هدف نزديك شويم؛ و اين كار دارد انجام مي گيرد. سال 98 گام بلندي در اين راه برداشته شد.
از جمله چيزهائي كه همت مضاعف را در زمينه اقتصادي نشان مي دهد، مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با تحريمهايي است كه غرب به سردمداري آمريكا و متأسفانه پيروي كوركورانه بعضي از دولتهاي اروپائي از آمريكا عليه ايران اعمال كرد. از اول سال 98 اينها به خيال خودشان حركت تحريم ايران را تشديد كرده اند. خودشان در محاسباتشان - كه خبرهايش به ما مي رسيد- صحبت مي كردند، مي گفتند كه اين تحريمها پنج شش ماهه جمهوري اسلامي و ملت ايران را به زانو درمي آورد؛ تصورشان اين بود. آنها به فكر بودند كه به وسيله تحريمها كار را آنچنان بر ملت ايران دشوار كنند و دائره را آنچنان بر ملت ايران تنگ كنند كه ملت ايران به نظام خودشان، به جمهوري اسلامي معترض شوند؛ هدفشان اين بود. يك برخورد هوشمندانه و قدرتمندانه اي با اين تحريمها انجام گرفت و تيغ دشمن كند شد. دشمن نتوانست بااين تحريمها به هدفهاي خود دست پيدا كند. خوشبختانه با تلاش زياد، با كار متراكم شبانه روزي، مسئولان در بخشهاي مختلف توانستند از اين عقبه عبور كنند. امروز خود غربي ها اعتراف مي كنند، مي گويند تحريم ايران ديگر فايده اي ندارد.
گفتند بنزين را تحريم مي كنيم. يكي از مشكلات كار ما در طول زمان همين بوده است؛ ما كشور توليدكننده نفت، مبالغ زيادي فرآورده نفت را كه بنزين است، از خارج وارد مي كرديم. اينها گفتند اين نقطه ضعف جمهوري اسلامي است، نمي گذاريم بنزين وارد شود. مسئولين كشور ما، قبل از آنكه آنها دست به كار شوند، مشغول تهيه مقدمات شدند. كار به جائي رسيد كه در توليد بنزين، كشور عزيز ما خودكفا شد؛ اين به بركت تحريم آنها بود. «ان الله يويد هذا الدين باقوام لاخلاق لهم.» به وسيله تحريم آنها، مسئولين ما به فكر افتادند؛ تلاش كردند ما از وارد كردن بنزين بي نياز شديم. من اين رادر همين نمايشگاهي هم كه آخر اسفند رفتيم، از زبان چند نفر از اين دانشمندان جوان شنيدم. به من گفتند كه ما مي خواستيم اين دستگاه را توليد كنيم، رفتيم ابزارش را از خارج تهيه كنيم، به ما گفتند شما تحريميد، به شما نمي دهيم؛ فهميديم خودمان بايد درست كنيم. آمديم داخل فكر كرديم، زحمت كشيديم، تلاش كرديم، بدون احتياج به بيگانه اين را ساختيم. اين، برخورد هوشمندانه است. هم مسئولين كشور، هم آحاد مردم، با تحريمهاي دشمن اينجور برخورد كردند؛ يعني دشمن را از برنده ترين ابزارهائي كه در اختيار داشت، محروم كردند. مثل اين است كه در يك جنگي، شما اسلحه را از دست دشمن بگيريد؛ و گرفتيد. اين هم يكي ديگر از همتهاي مضاعف.
در زمينه اشتغال، كارهاي خوبي انجام گرفته است. گزارش دولت مي گويد كه در سال 98 يك ميليون و ششصد هزار شغل ايجاد شده است؛ كه اگر اين گزارش دقيق باشد، معنايش اين است كه پانصدهزار شغل بيش از پيش بيني فراهم شده است. در ايجاد مسكن روستائي، در ايجاد مسكن شهري، در ايجاد بزرگراه ها و خطوط مواصلاتي، درايجاد ارتباطات الكترونيك و و و- كه همه اينها براي كشور كارهاي زيرساختي و زيربنايي است-كارهاي خوبي صورت گرفته است، اين عرصه ي اقتصاد.
درعرصه هاي ديگر هم كارهاي زيادي انجام گرفته است، كه چون وقت محدود است، مي گذريم. به هرحال آنچه كه سال 89 براي ما مشخص كرده است، اين است كه بحمدالله اين سال به معناي واقعي كلمه، سال همت مضاعف وكار مضاعف بود. البته سال 98 خصوصيت ويژه اي ندارد؛ امسال هم، سال بعد هم، ده سال بعد هم، سال همت مضاعف وكار مضاعف است. ملت ايران و مسئولين درهر دوره اي بايستي همت بلند و همت مضاعف داشته باشند و كار مضاعف بكنند تا ما بتوانيم به آنجايي كه شايسته ملت ايران است، ان شاء الله برسيم.
درمورد شعار امسال و كاري كه امسال بايد انجام بگيرد البته سرفصل هاي مهمي وجود دارد كه همه داراي اولويتند. مثلاً تحول نظام اداري يك كار لازم است كه بايد انجام بگيرد؛ تحول آموزش و پرورش، يك كار بنياني است؛ جايگاه علوم انساني در دانشگاه ها و درمراكز آموزش و تحقيق، يك كار اساسي است؛ مسائل مربوط به فرهنگ عمومي، مسائل مربوط به اخلاق جامعه. اين كارها همه اش كارهاي مهمي است؛ ليكن به نظرصاحبنظران، امروز دراين برهه از زمان، مسئله اقتصادي از همه ي مسائل كشور فوريت و اولويت بيشتري داد. اگر كشور عزيز ما بتواند درزمينه ي مسائل اقتصادي،يك حركت جهادگونه اي انجام بدهد،اين گام بلندي را كه برداشته است، با گامهاي بلند بعدي همراه كند، بلاشك براي كشورو پيشرفت كشورو عزت ملت ايران تاثيرات بسيار زيادي خواهدداشت. ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامي را در زمينه ي حل مشكلات اقتصادي به همه ي دنيا نشان دهيم. الگو را برسردست بگيريم تا ملت ها بتوانند ببينند كه يك ملت درسايه ي اسلام و با تعاليم اسلام چگونه مي تواند پيشرفت كند.
آنچه كه دراين زمينه با عنوان شاخص وجود دارد و مهم است، رشد پرشتاب كشور به ميزان تعيين شده در برنامه ي پنجم است كه اعلام شده است؛ يعني حداقل رشد هشت درصدي. دراين رشد، سهم بيشترمربوط به بهره وري است؛ يعني ما بتوانيم از امكانات كشور به شكل بهتري استفاده كنيم. من دو سال قبل در زمينه مسئله صرفه جويي و مشكلاتي كه درباب بهره وري وجود دارد، درهمين سخنراني اول سال مطالبي عرض كردم. مردم بايد اينها را بدانند. من به مسئولان كشور توصيه مي كنم كه در زمينه ي اهميت ارتقاء سهم بهره وري دررشد اقتصادي كشور با مردم حرف بزنند؛ بگويند ارتقاء سهم بهره وري در رشد اقتصادي كشور و همچنين كاهش فاصله درآمدي دهك هاي بالا و پايين جامعه - اين شكاف درآمدها، شكاف اقتصادي بين بخش هاي مختلف جامعه -چقدر اهميت دارد. اين فاصله ها و شكاف ها مطلوب ما نيست، اسلام اين را نمي پسندد.تا حدي كه دربرنامه پنجم تعيين شده است، بايد تلاش كنند اين كارها انجام بگيرد.
كاهش نرخ بيكاري و افزايش اشتغال در كشور، از جمله ي مسائل بسيار اساسي و مهم است. همچنين مسئله افزايش سرمايه گذاري بخش خصوصي و كمك به بخش خصوصي كه بتواند در زمينه ي مسائل اقتصادي كشور سرمايه گذاري كند، از جمله ي مسائل مهم و اساسي است؛ كه يكي از كارهاي مهم در اين باب، ايجاد تعاوني هاست، كه به وسيله ي تعاوني ها سرمايه هاي بزرگ تشكيل بشود و بتوانند در مسائل مهم اقتصادي كشور سرمايه گذاري كنند و گره هاي مهم را باز كنند و دولت بتواند اين كار را انجام دهد. بايستي زيرساختهاي حقوقي و قانوني اش آماده شود. اين، يعني حمايت از شكوفائي كار.
صرفه جوئي در مواد اساسي، از جمله صرفه جوئي در مصرف آب. امروز نود درصد آبي كه ما در كشور مصرف مي كنيم، در بخش كشاورزي مصرف مي شود. اگر دولت به توفيق الهي بتواند شيوه هاي آبياري كشاورزي را اصلاح كند، اگر از اين نود درصد، ده درصد كم بشود، شما ببينيد چه اتفاقي مي افتد. غير از بخش كشاورزي، در همه ي بخشهاي ديگر- بخش خانگي، بخش صنعتي و بخشهائي كه احتياج به آب دارد- ما فقط از ده درصد آب كشور داريم استفاده مي كنيم. اگر ما بتوانيم در بخش كشاورزي ده درصد صرفه جوئي كنيم، ببينيد چه اتفاقي مي افتد. در واقع امكانات بهره برداري از آب در بخش غيركشاورزي دو برابر مي شود؛ كه اين بسيار چيز مهم و باارزشي است.
مشاركت مستقيم مردم در امر اقتصاد، لازم است. اين نيازمند توانمند شدن است، نيازمند اطلاعات لازم است؛ كه اينها را بايد مسئولين در اختيار مردم بگذارند و اميدواريم ان شاءالله اين روند روز به روز توسعه پيدا كند. البته رسانه ها نقش دارند، راديو و تلويزيون نقش دارند، مي توانند مردم را آگاه كنند؛ دولت هم بايد فعال برخورد كند و بتوانند ان شاءالله مسئله اقتصادي را پيش ببرند.
خب، اگر ما بخواهيم اين حركت عظيم اقتصادي در كشور در سال 09 انجام بگيرد، يك الزاماتي هم دارد. اين الزامات را هم من فهرست وار عرض بكنم. اولا روحيه جهادي لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جائي كه با روحيه ي جهادي وارد ميدان شده، پيش رفته؛ اين را ما در دفاع مقدس ديديم، در جهاد سازندگي ديديم، در حركت علمي داريم مشاهده مي كنيم. اگر ما در بخشهاي گوناگون، روحيه ي جهادي داشته باشيم؛ يعني كار را براي خدا، با جديت و به صورت خستگي ناپذير انجام دهيم- نه فقط به عنوان اسقاط تكليف- بلاشك اين حركت پيش خواهد رفت.
دوم، استحكام معنويت و روح ايمان و تدين در جامعه است. عزيزان من! اين را همه بدانند؛ تدين جامعه، تدين جوانان ما، در امور دنيائي هم به ملت و به جامعه كمك مي كند. خيال نكنند كه متدين شدن جوانان اثرش فقط در روزهاي اعتكاف در مساجد يا در شبهاي جمعه در دعاي كميل است. اگر يك ملت جوانانش متدين باشند، از هرزگي دور خواهند شد؛ از اعتياد دور خواهند شد؛ از چيزهائي كه جوان را زمين گير مي كند، دور خواهند شد؛ استعداد آنها به كار مي افتد، كار مي كنند، تلاش مي كنند؛ در زمينه ي علم، در زمينه ي فعاليتهاي اجتماعي، در زمينه ي فعاليتهاي سياسي، كشور پيشرفت مي كند. در اقتصاد هم همين جور است. روحيه ي معنويت و تدين، نقش بسيار مهمي دارد.
يك شرط ديگر اين است كه كشور به مسائل حاشيه اي مبتلا نشود. ببينيد، در بسياري از اوقات يك مسئله ي اصلي در كشور وجود دارد كه همه بايد همت كنند و به سراغ اين مسئله ي اصلي بروند؛ بايد مسئله ي كانوني كشور اين باشد؛ اما ناگهان مي بينيم از يك گوشه اي يك صدائي بلند مي شود، يك مسئله ي حاشيه اي درست مي كنند، ذهنها متوجه آن مي شود. اين مثل اين مي ماند كه در يك مسافرت مهمي، كارواني، قطاري دارد حركت مي كند، هدفش رسيدن به يك نقطه ي خاص است؛ ناگهان ذهنها را مشغول كنند به يك چيز حاشيه اي در بيابان، از راه باز بمانند، احيانا امكان ادامه ي حركت هم از آنها گرفته شود. مسائل حاشيه اي نبايد به ميان بيايد. مردم ما خوشبختانه قدرت تحليل دارند، هوشمندند، هوشيارند؛ مي توانند مسائل فرعي و حاشيه اي را از مسائل اصلي جدا كنند. توجه شود مسائل حاشيه اي كانون توجه افكار عمومي قرار نگيرد.
يك شرط ديگر، حفظ اتحاد و انسجام ملي است. اين اتحادي كه امروز در ميان مردم و در بين مردم و مسئولين وجود دارد، مردم به مسئولين خودشان علاقه مندند، به آنها اعتماد دارند، به آنها كمك مي كنند، با آنها همراهي مي كنند، بين خود مردم اتحاد و وحدت وجود دارد، بايستي باقي بماند و روز به روز تقويت شود. يكي از نقشه هاي بزرگ دشمنان ملت ايران، ايجاد تفرقه و شكاف در داخل بوده است؛ به بهانه ي قوميت، به بهانه ي مذهب، به بهانه ي گرايش هاي سياسي، به بهانه ي جناح بندي ها، به بهانه هاي گوناگون. اتحاد را بايد حفظ كرد. خوشبختانه ملت ما آگاهند. همه ي كساني كه به كشورشان علاقه مندند، به نظام مردم سالاري ديني- كه مايه افتخار امروز ملت ايران است- علاقه مندند، بايد با هم هماهنگي داشته باشند. مسئولين كشور هم همين جور؛ آنها هم بايد سعي كنند اگر گله اي از هم دارند- كه گاهي ممكن است اين گله ها بحق هم باشد- اين گله را در معرض افكار عمومي مطرح نكنند؛ اين ضربه به اتحاد ملي است؛ اين را همه توجه داشته باشند. من به مسئولين كشور به طور جد اين را تذكر و هشدار مي دهم. ممكن است مسئولين از هم گله داشته باشند- كه هميشه بوده؛ از اول انقلاب كه ما دست اندركار مسائل بوديم، ديديم؛ گاهي قوه ي مجريه از قوه ي مقننه، گاهي قوه ي مقننه از قوه ي قضائيه، گاهي قوه ي قضائيه از قو يه مجريه گله هائي داشتند؛ طبيعت كار هم همين است، گله به وجود مي آيد- ممكن است گله ها بحق هم باشد؛ اما اين را نبايد در عرصه ي افكار عمومي بياورند، ذهن مردم و دل مردم را ناراحت كنند، مردم را مايوس كنند؛ بين خودشان حل كنند. مهمترين مسائل دنيا با مذاكره قابل حل است؛ اين مسائل جزئي اهميتي ندارد. پس انسجام قوا با يكديگر، هماهنگي قوا با يكديگر هم مهم است.
البته من اين نكته را حتما تذكر بدهم؛ گاهي اوقات اين شعاري كه ما براي سال اعلام مي كنيم، بعد ناگهان مي بينيم همه ي در و ديوارهاي تهران و شهرهاي ديگر پر شده از تابلو، كه اين شعار رويش نوشته شده.
اين فايده اي ندارد. گاهي كارهاي پرهزينه اي انجام مي گيرد؛ چه لزومي دارد؟ آنچه كه من از مسئولين و از مردم عزيزمان توقع دارم، اين است كه اين شعار را بشنوند، باور كنند و دنبال كنند. تابلو كردن و در و ديوار را پر كردن و عكس زدن و اينها هيچ لزومي ندارد. اگر هزينه اي نداشته باشد، لزومي ندارد؛ اگر هزينه داشته باشد، اشكال هم دارد. هيچ لزومي ندارد كارهاي پرهزينه را انجام بدهند.
البته محوريت اقتصاد كه من عرض كردم، به معناي غفلت از عرصه هاي ديگر تلقي نشود. در عرصه هاي ديگر، مخصوصاً در همان عرصه ي علم و فناوري، بايد به اين دانشمندان جوان كمك شود، به آنها اعتماد شود تا بتوانند كارهاي بزرگ را انجام دهند.
و اما مسائل منطقه. حوادثي كه اخيراً در منطقه اتفاق افتاده است- حوادث مصر، تونس، ليبي، بحرين- حوادث بسيار مهمي است. يك تحول بنياني دارد در اين منطقه ي اسلامي و عربي انجام مي گيرد؛ اين نشانه ي بيداري امت اسلام است. همين چيزي كه ده ها سال است شعار آن در جمهوري اسلامي داده مي شود، امروز در متن زندگي اين كشورها دارد خود را نشان مي دهد.
دو خصوصيت در اين تحولات وجود دارد: يكي عبارت است از حضور مردم، و ديگري عبارت است از سمت و سوي ديني در اين حركتها. اين، دو عنصر اساسي است. حضور مردم با جسم خودشان؛ همان اتفاقي كه در انقلاب اسلامي افتاد. احزاب و پشت ميزنشين ها و برج عاج نشين ها و تحليلگرهاي ذهني هيچ كاري نتوانستند انجام دهند. هنر بزرگ امام بزرگوار ما اين بود كه توانست مردم را وارد صحنه كند. وقتي مردم به عرصه آمدند، جسم خودشان را، دل خودشان را، نيت و همت خودشان را وارد عرصه كردند، گره هاي كور باز شد، راه هاي بن بست گشوده شد. امروز همين اتفاق دارد در كشورهاي ديگر مي افتد. در مصر يا در تونس مردم آمدند وارد صحنه شدند؛ والا روشنفكران و برج عاج نشين ها هميشه بودند، هميشه هم حرف مي زدند؛ خيلي از اوقات هم مردم را دعوت مي كردند، كسي به حرف آنها چندان توجهي نمي كرد. اينجا خود مردم وارد صحنه و عرصه شدند و گرايش و جهت گيري آنها هم جهت گيري ديني است؛ يعني نمازجمعه است، نماز جماعت است، نام خداست، علماي دينند، افراد مبلغ دين و بنيانگذاران تفكر نوين ديني در بعضي از كشورها هستند. اينها وارد ميدان شدند، لذا مردم هم آمدند توي صحنه. اين، خصوصيت اين قضيه است. چرا آمدند؟ آن چيزي كه آنها را كشاند، به صورت واضحي مسئله عزت و كرامت انساني آنها بود. در مصر، در تونس و همچنين در كشورهاي ديگر، غرور مردم به دست اين حاكمان ظالم جريحه دار شده بود. فرض كنيد مردم مصر مشاهده مي كردند كسي كه در رأس كشورشان قرار دارد، به نيابت اسرائيل، كثيف ترين كارها و جنايتها را مرتكب مي شود. در قضيه ي محاصره ي غزه اگر حسني مبارك با اسرائيل همكاري نمي كرد، اسرائيل نمي توانست غزه را آن جور زير فشار قرار دهد و آن جنايتها را مرتكب شود. حسني مبارك وارد ميدان شد، كمك كرد، راه ورود و خروج غزه به مصر را بست. بعد اطلاع پيدا كردند كه مردم غزه از زير كانال زدند، از زيرزمين حركت مي كنند. براي اينكه مردم مظلوم غزه ديگر نتوانند اين كار را هم انجام دهند، ديوارهاي فولادي به ارتفاع سي متر درست كردند، كردند توي زمين، تا راه اين كانالها را ببندند؛ اين كارها را حسني مبارك كرد. خب، ملت مصر دارند اين را مي بينند؛ لذا غرور ملت جريحه دارشد. نظير اين در كشورهاي ديگر هم وجود دارد.
مثلا در ليبي با اينكه قذافي درسالهاي اول روي كارآمدن، گرايش ضدغربي نشان مي داد، اما درسالهاي اخير خدمات بزرگي به غربي ها كرد. آنها هم به چشم خودشان ديدند كه با يك تهديد خشك و خالي، اين آقا امكانات هسته اي خودش را جمع كرد، همه را سوار كشتي كرد، داد به غربي ها، گفت ببريد! ببينيد ملت ما در چه وضعيتي قرار دارد، آنها در چه وضعيتي قرار دارند. ملت ما مشاهده كرد كه همه ي دنيا به سردمداري آمريكا عليه حركت هسته اي ايران قيام كردند؛ تحريم كردند؛ دعوا كردند؛ تهديد نظامي كردند؛ گفتند حمله مي كنيم، چه مي كنيم. مسئولين كشور نه فقط عقب نشيني نكردند، بلكه علي رغم دشمن، امكانات هسته اي خودشان را هرسال چندين برابر از سال قبل بيشتر كردند. آنجا مردم ديدند كه مسئول كشورشان دستور داد همان امكاناتي كه داشتند، همه را درمقابل تهديد غربي ها، يا به قول خودشان درمقابل مشوقهاي غربي ها جمع كردند. مثل اينكه يك آب نبات ترشي، شكلاتي توي دهن يك بچه اي بگذارند، به اينها مشوق دادند، اينها هم همه را از دست دادند و رفتند! خب، ملت اين را مي بيند، دلش خون مي شود، غرورش جريحه دار مي شود. در همه ي اين كشورهايي كه مردم آنها قيام كردند، اين قضيه مشاهده مي شود.
خب، موضع آمريكايي ها چه بود؟ براي ما اين مهم است.آمريكايي ها اول در مقابل اين حوادث متحير ماندند، دچار بي تحليلي شدند؛ نمي فهميدند چه دارد اتفاق مي افتد. باورشان نمي آمد. بعد از آنكه اين حوادث اتفاق افتاد، چون تحليل درستي از حوادث نداشتند، مردم را نمي شناختند، مواضع متناقضي گرفتند. البته آنچه كه تا به امروز در مورد اين كشورها و ديگر كشورها همواره در رفتار آمريكايي ها ديده شده، پشتيباني از ديكتاتورها بوده است. از حسني مبارك تا آخرين لحظه اي كه مي شد دفاع كنند، دفاع كردند؛ بعد ديدند ديگر نمي شود، آن وقت انداختنش دور! اين هم يك درس عبرتي است براي سردمداران وابسته ي به آمريكا كه بدانند آن وقتي كه ديگر تاريخ مصرف خود را طي كنند و فايده شان را از دست بدهند، اينها مثل يك پارچه ي كهنه آنها را دور مي اندازند و به آنها اعتنايي نمي كنند! اما اينها تا آخرين لحظه از ديكتاتور دفاع و حمايت كردند.
آنچه كه براي غرب و براي آمريكا اتفاق افتاد، حقيقتا غيرقابل تحمل بود و هست. مصر يكي از ستونهاي اصلي سياست خاورميانه آمريكاست؛ به اين سياست متكي بودند. آنها نتوانستند اين ستون را به نفع خودشان حفظ كنند؛ ملتها فائق آمدند. آمريكايي ها تلاش كردند شاكله ي آن نظام را حفظ كنند. اين تزويرها و ترفندهاي آمريكايي غربي است. موذيانه و خباثت آلود، اما درعين حال سطحي؛ كه اگر ملتها هوشيار باشند، مي توانند اين تزويرها را رو كنند، اين ترفندها را باطل كنند. آمريكايي ها سعي كردند حالا كه حسني مبارك را در مصر يا بن علي را در تونس از دست دادند، شايد بتوانند شاكله ي نظام را حفظ كنند.
آدم ها عوض بشوند، اما نظام باقي بماند؛ لذا اصرار و پافشاري كردند كه در آن كشورها يك نخست وزير حتما بايد بماند؛ اما ملت ها قيام خودشان را ادامه دادند، بر اين ترفند هم فائق آمدند و اين دولت ها را هم ساقط كردند. به توفيق الهي، به حول و قوه ي الهي، سلسله ي شكست هاي آمريكا در اين منطقه ادامه پيدا خواهد كرد.
اينها بعد از آن كه عوامل خود را در اين كشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پيش گرفتند؛ يكي فرصت طلبي، يكي شبيه سازي. فرصت طلبي شان اين بود كه خواستند اين انقلاب ها را مصادره كنند؛ يعني سر مردم را كلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهي كنند، افراد طرفدار خودشان را سر كار بياورند. آنها در اين كار شكست خوردند. دوم، شبيه سازي بود. شبيه سازي يعني شبيه آنچه را كه در مصر و در تونس و در ليبي و در بعضي از كشورهاي ديگر اتفاق افتاده است، مثلا بتوانند در ايران- ايران مردم سالاري ديني، ايران ملت- پياده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعيف، فرومايه، حقيقتا دستخوش هوي هاي نفساني، سعي كردند شايد بتوانند اين كار را بكنند. خواستند در اينجا حركت شكست خورده، حركت كاريكاتوري مضحك به وجود بياورند؛ اما خب، ملت ايران توي دهنشان زد...(1) منافق واقعي آمريكاست. نفاق واقعي، عملي است كه اينها دارند انجام مي دهند؛ ادعاي دفاع از ملت ها. در مورد مصر نفاق به خرج مي دهند، مي گويند ما طرفدار ملتيم؛ دروغ مي گويند. اينها با دشمن ملت تا لحظه ي آخر همكاري كردند. در مورد تونس عين همين حرف را مي زنند، مي گويند طرفدار ملتيم. حالا بد نيست ملت عزيز ما بدانند كه رئيس جمهور آمريكا به ملت ايران پيغام داده كه ما طرفدار شما هستيم! ادعا مي كنند كه ما با ديكتاتوري مخالفيم، با حقوق ملت ها موافقيم؛ دروغ مي گويند. اينها نه فقط به ملت هاي ديگر رحم نمي كنند، بلكه به ملت خودشان هم رحم نمي كنند. همين رئيس جمهور كنوني آمريكا هزارها ميليارد دلار را در وضعيت اقتصادي بسيار بد ركود آمريكا از كيسه ي ملت آمريكا صرف كرد براي اينكه بانك ها را زنده نگه دارد، صنايع اسلحه سازي را زنده نگه دارد، صنايع نفت را زنده نگه دارد؛ يعني كمپاني ها را. از جيب مردم صرف كمپاني ها مي كنند، كيسه ي كمپاني ها را پر مي كنند، كيسه ي بانك ها را پر مي كنند؛ لذا به مردم خودشان هم رحم نمي كنند. امروز ملت آمريكا در بحران اقتصادي همه گير عميق دست و پا مي زنند، راه علاجي هم ندارند. حالا شكنجه گاه گوانتانامو و ابوغريب عراق و بقيه ي شكنجه گاه ها باز داستان جداگانه و مفصلي است. اينها ملت ها را نمي فهمند، درك نمي كنند. آيا رئيس جمهور كنوني آمريكا مي فهمد چه دارد مي گويد؟ واقعا متوجه است كه پشت سر سياست هاي او كي اند، يا نمي فهمد و غافل و گيج است؟ اين را ديگر ما نمي دانيم. مي گويد مردم در ميدان آزادي تهران، همان مردم ميدان التحرير مصرند. راست مي گويد؛ در بيست و دوي بهمن هر سال در ميدان آزادي، همين ملتند كه جمع مي شوند و شعار آنها «مرگ بر آمريكا» است.
در قضاياي منطقه، موضع نظام جمهوري اسلامي روشن است. موضع ما، دفاع از ملت ها و حقوق ملت هاست. ما با ملت هاي مسلمان و ملت هاي مظلوم در هر نقطه ي عالم موافقيم؛ با زورگويان و مستكبران و ديكتاتورها و خبيث ها و سلطه گران و غارتگران در هر نقطه ي دنيا مخالفيم؛ اين موضع ملت ايران و موضع نظام اسلامي است؛ اين موضع آشكار و عيان نظام جمهوري اسلامي است. سياستها اين است، دلها اين است، منطقها و بيانها هم اين است؛ هم از سوي ملت، هم از سوي مسئولين.
دو نقطه قابل توجه وجود دارد: يك نقطه ليبي است، يك نقطه بحرين است. در قضيه ليبي، ما رفتاري را كه دولت ليبي با مردم در پيش گرفته بود و در پيش گرفته است- كشتار مردم، فشار بر مردم، بمباران شهرها، كشتن غيرنظاميان- صددرصد محكوم مي كنيم؛ اما ورود آمريكايي ها، دخالت آمريكا و غربي ها را هم صددرصد محكوم مي كنيم. آنها ادعا مي كنند كه ما مي خواهيم به دفاع از مردم وارد ليبي شويم، يا در ليبي عمليات نظامي انجام مي دهيم؛ اين اصلا قابل قبول نيست. آنها اگر حقيقتا طرفدار مردم ليبي بودند، اگر دلشان به حال مردم ليبي مي سوخت، الان يك ماه است كه مردم ليبي دارند بمباران مي شوند؛ مي خواستيد كمكشان كنيد، به آنها اسلحه بدهيد، امكانات بدهيد، ضدهوايي بدهيد. به جاي اين كارها، يك ماه نشستند كشتار مردم را تماشا كردند؛ حالا مي خواهند وارد شوند! پس شما به دفاع از مردم نيامده ايد؛ شما دنبال نفت ليبي هستيد، شما دنبال گرفتن جاي پا در ليبي هستيد. شما مي خواهيد از ليبي به عنوان يك جاي پا استفاده كنيد تا دولتهاي انقلابي آينده مصر و تونس را كه دو طرف ليبي قرار دارند، زير نظر داشته باشيد. نيت شما نيت فاسدي است. ما قبول نمي كنيم اين حركتي را كه غربي ها به سردمداري آمريكا دارند انجام مي دهند. سازمان ملل كه بايد در خدمت ملتها باشد، متأسفانه شده آلت دست اينها؛ هرچه مورد نياز اينهاست، برايشان فراهم مي كند! اين ننگ است براي سازمان ملل. بنابراين در ليبي حضور قدرتهاي بيگانه، حضور غربي ها هيچ قابل قبول نيست. اگر مي خواهند به مردم ليبي كمك كنند، راه كمك براي مردم باز است؛ مي توانند مردم را كمك كنند، تجهيز كنند، مردم خودشان مسئله شان را با قذافي و ديگران حل كنند؛ شما چرا وارد مي شويد؟
و اما مسئله ي بحرين. مسئله ي بحرين از لحاظ ماهيت، درست مثل مسائل ديگر كشورهاي منطقه است. يعني مسئله ي بحرين با مسئله ي مصر، با مسئله ي تونس، با مسئله ي ليبي هيچ فرقي ندارد؛ ملتي هستند، حكومتي بر سر آنهاست كه حقوق آنها را ناديده مي گيرد. ملت بحرين با اين قيامشان چه مي خواستند؟ خواسته اساسي آنها اين است كه انتخابات انجام بگيرد، هر يك نفر آدم يك رأي داشته باشد؛ اين چيز زيادي است؟ اين توقع زيادي است؟ در شكل كار در بحرين يك صورت انتخاباتي وجود دارد، ليكن مطلقا مردم آنجا از حق رأي دادن به اين معنا كه هر يك نفر يك رأي داشته باشد، برخوردار نيستند؛ دارد به آنها ظلم مي شود. خب، اينجا غربي ها فرصت را مغتنم شمردند، براي اينكه در قضاياي منطقه دخالت كنند، با طرح يك مسئله ي جديد؛ مسئله ي شيعه و سني. چون مردم بحرين بيچاره ها شيعه اند، بنابراين هيچ كس در دنيا نبايد از آنها حمايت كند! تلويزيونهايي كه جزئيات قضاياي منطقه را پخش مي كردند، نسبت به قضاياي بحرين سكوت كنند، كشتار مردم بحرين را منعكس نكنند؛ يك عده اي هم دربيايند در كشورهاي حاشيه ي خليج فارس- چه سياستمدار، چه روزنامه نگار- گزافه گوئي كنند، بگويند مسئله ي بحرين جنگ بين شيعه و سني است! چه جنگ بين شيعه و سني؟ اعتراض يك ملت است به ظلمي كه دارد به او
مي شود؛ درست همان جوري كه درتونس بود، همان جوري كه درمصر بود، همان جوري كه در ليبي است، همان جوري كه دريمن است؛ فرقي ندارد. امريكايي ها خوشحالند كه بتوانند به وسيله ي بوق هاي تبليغاتي خودشان درمنطقه، مسئله ي بحرين را به عنوان يك مسئله ي اختلاف بين شيعه و سني جا بزنند؛ هم كمك هائي كه ممكن است به اين مردم مظلوم بشود، جلويش را بگيرند، هم ماهيت قضايا را عوض كنند و سرايت بدهند. مي گويند چرا ايران از مردم بحرين پشتيباني مي كند، خب، ما از همه پشتيباني كرديم. ما سي و دو سال است كه ازمردم فلسطين داريم پشتيباني مي كنيم؛ كدام يك از كشورها، دولت ها و ملت ها دراين سي و دو سال اين پشتيباني را كردند؟ مگر ملت فلسطين شيعه اند؟ درمورد غزه مردم ما چقدر تلاش كردند. جوان هاي ما رفتند فرودگاه كه راه بيفتند بروند غزه! عازم بودند بروند غزه، عليه اسرائيل بجنگند.
خيال مي كردند راه باز است. راه بسته بود، نمي شد بروند. ما گفتيم نرويد. جلوشان را گرفتيم كه وسط راه سرگردان نشوند؛ راه نمي دادند كه. مردم ما نسبت به غزه، نسبت به فلسطين، نسبت به مصر، نسبت به تونس، همه جا ابراز احساسات كردند؛ آنها كه شيعه نبودند. بنابراين بحث شيعه و سني نيست. بدخواهانه و بددلانه سعي مي كنند مسئله بحرين را به عنوان يك مسئله ي شيعه و سني وانمود و قلمداد كنند.
متأسفانه بعضي ازكساني كه آدم خيال مي كند انگيزه سوئي هم ندارند، دراين دام افتادند. اگر خيرخواهاني دراين بين وجود دارند، من به آنها اعلام مي كنم: مسئله را مسئله ي شيعه و سني نكنيد؛ اين بزرگترين خدمت به آمريكاست؛ اين بزرگترين خدمت به دشمنان امت اسلامي است كه حركت عمومي ضد استبدادي يك ملت را حمل مي كنند به دعواي شيعه وسني؛ دعواي شيعه و سني وجود ندارد.
ما بين غزه و فلسطين و تونس و ليبي و مصر و بحرين و يمن تفاوتي نمي گذاريم. درهمه جا ظلم به ملتها محكوم است. حركت ملتها با شعار اسلام و درجهت آزادي، مورد تأييد ماست.
اوج وقاحت آمريكايي ها آنجايي است كه دخالت تانك هاي دولت سعودي را كه آمدند توي خيابان هاي منامه بحرين، دخالت نمي دانند؛ اما وقتي مراجع تقليد ما، علماي ما، خيرخواهان ما مي گويند مردم را نكشيد. مي گويند شما دخالت كرديد! اين دخالت است؟! اينكه ما به يك دولتي، يك رژيم ظالمي خطاب كنيم، بگوئيم مردم خودتان را نكشيد، اين دخالت است؛ اما آمدن تانك هاي بيگانه توي خيابان هاي بحرين، دخالت نيست! اين اوج وقاحت آمريكايي ها و اذنابشان درمنطقه است كه اين جور حركت مي كنند، اينجور حرف مي زنند، اين جور تبليغات مي كنند. البته به نظر ما دولت سعودي اشتباه كرد، نبايد اين كار را مي كرد، خودش را درمنطقه منفورمي كند.
خب، آمريكائي ها هزاران كيلومتر با اينجا فاصله دارند؛ اگر منفور هم بشوند، ممكن است برايشان آن قدر اهميت نداشته باشد؛ ليكن سعودي دراين منطقه دارد زندگي مي كند؛ ملت ها از او متنفر باشند، مبغوض ملت ها باشد، برايش خيلي خسارت سنگيني است. آنها اشتباه كردند اين كار راكردند. هركس ديگر هم اين كار را بكند، اشتباه كرده.
آنچه كه من به طور قاطع عرض مي كنم، اين است كه به توفيق پروردگار يك حركت جديدي دراين منطقه آغاز شده است. اين حركت، حركت ملتهاست؛ حركت امت اسلامي است؛ حركت با شعار اسلام است؛ حركت به سمت اهداف اسلامي است؛ نشان دهنده بيداري عمومي ملتهاست و طبق وعده الهي، اين حركت قطعا و يقيناً به پيروزي خواهد رسيد. ملت ايران سرافراز است، مفتخر است و خرسند است كه آغازكننده اين راه بوده است و ايستادگي و استقامت كرده است. نسل جوان امروز كه روي كار آمدند، انقلاب را نديدند؛ اما از انقلابيون آن روز اگر محكم تر نباشند، كمتر نيستند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد اين جوانان عزيز ما را حفظ كن.پروردگارا!رحمت و فضل خودت را بر ملت عزيز ما نازل كن. پروردگارا!خدمتگزاران به اين ملت و به اين حركت و به اسلام و مسلمين را روز به روز عزيزتر و سربلندتر بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولي عصر را از ما راضي و خشنود بفرما.
پروردگارا! به محمد وآل محمد ارواح طيبه شهيدان و روح مطهر امام بزرگوار را از ما خشنود بفرما. ما را هم از فيض و رحمتي كه به آنها داده اي، برخورداركن. والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

1- سردادن شعار «مرگ برمنافق» توسط مردم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14