(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 25 فروردین 1390- شماره 19901

رويش نفاق در دل
پرهيز از مبالغه
جايگاه خشيت
تپش قلم
شش پرسش اساسي درباره انفاق
ديدگاه
خود گم شدگان



رويش نفاق در دل

قال النبي(ص): حب الجاه و المال ينبت النفاق في القلب، كما ينبت الماء البقل.
پيامبر اعظم(ص) فرمود: علاقه به رياست و ثروت، سبب روئيدن نفاق در قلب و درون خواهد شد. همان طوري كه آب و باران سبب روئيدن سبزيجات است.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجموعه ورام، ص264

 



پرهيز از مبالغه

عبدالله شريك عامري از پدرش نقل كرده است كه: من بر علي(ع) وارد شدم و به حضرت عرض كردم: عده اي در مسجد جمع شده اند و خيال مي كنند تو پروردگار آنها هستي! امام فرمود: آنها را بياوريد. سپس به آنها فرمود: شما چه مي گوييد؟ گفتند: انت ربنا و خالقنا و رازقنا. تو پروردگار، خالق و روزي دهنده ما هستي! امام فرمود: واي بر شما! من بنده خدا هستم. مثل شما مي خورم و مي آشامم همانطور كه شما مي خوريد و مي آشاميد. اگر اطاعت كنم خدا به من ثواب مي دهد و اگر نافرماني كنم مي ترسم كه مرا عذاب كند. از خداوند بترسيد و از گفتارتان توبه كنيد! آن گروه حرف حضرت را قبول نكردند و بر عقيده باطل خويش اصرار كردند، حضرت آنها را از خود راند و رفت. فرداي آن روز آن گروه نزد امام آمدند و ادعايشان را تكرار كردند و حضرت به آنها فرمود: شما گمراهيد!(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-ذخائر العقبي و قضاوت هاي اميرالمومنين(ع)، ص 109

 



جايگاه خشيت

پرسش:
مقام خشيت كه يك ارزش معنوي، اخلاقي و عبادي به حساب آمده از منظر قرآن از چه جايگاهي برخوردار است؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال مفهوم خشيت و تفاوت خوف و خشيت از حيث مفهومي مورد بررسي قرار گرفت. اينك در ادامه دنباله مطلب را پي مي گيريم:
جايگاه خشيت در قرآن
كلمه خشيت در قرآن مجيد هشت بار و مشتقات آن نيز چهل بار به كار رفته است. اين كلمه در روايات نيز بسيار مورد توجه قرار گرفته است. از آياتي كه به موضوع خشيت پرداخته اند، مي توان به چند نكته دست يافت.
الف) ترسيدن و نترسيدن از چه كسي؟
ب) مقام خشيت را چگونه به دست آوريم؟
ج) آثار خشيت از خدا چيست؟
اينك موارد سه گانه فوق را با استناد به آيات قرآن تحليل و تبيين مي كنيم:
الف) ترسيدن و نترسيدن از چه كسي؟
از مباحث قبلي مشخص شد كه خشيت، يكي از مقامات «معنوي و اخلاقي و عرفاني» است؛ اما بايد محدوده و راهكار دستيابي به اين مقام معنوي را از آيات قرآن به دست آورد. در قرآن بارها به خشيت، امر و در مواردي نيز از آن نهي شده است. در قرآن هجده بار بر خشيت و ترس از خدا تاكيد شده است. «پس از آنان نترسيد و از من بترسيد و (چنين مقرر داشتم) تا نعمتم را بر شما تمام گردانم و باشد كه راهياب شويد» (بقره150)
از آنجا كه «خشيت» در اثر توجه و آگاهي از كبريايي خدا به وجود مي آيد. از اين رو، اگر در دين شناخت پيدا شود، در نتيجه نبايد جز از خدا ترسيد. قرآن در چند مورد از ترس از غيرخدا نهي كرده است: «پس از مردم نترسيد و از من پروا كنيد و آيات مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد» (مائده-44) همچنين در سوره مائده آيه 3 مي فرمايد:
«امروز كافران از دين شما (و بازگشت شما از آن) نوميد شده اند، لذا از آنان نترسيد و از من بترسيد »
راهكار كسب مقام خشيت
تنها راه رسيدن به مقام خشيت، شناخت و معرفت است. به هر نسبت كه اين معرفت عميق تر شود، عظمت و جلالت خداوند براي انسان بيشتر جلوه گر خواهد شد. و در نتيجه، مرتبه بالاتري از مقام خشيت تجلي پيدا مي كند. بنابراين قرآن كريم خشيت را منحصر در عالمان راستين مي داند: «انما يخشي الله من عباده العلماء» (فاطر-28) از ميان بندگان خداوند فقط دانشوران از او خوف و خشيت دارند.
طبيعي است كه اين آگاهي هم بايد از راه تحصيل علم و معرفت به عظمت عالم هستي و همه مظاهر و تجليات آن، و هم از راه عبادت و بندگي حق تعالي به دست آيد. به بيان ديگر اگر اين دو طريق (علم و ايمان) توامان سلوك و تحصيل شوند به نتيجه مطلوب خواهند رسيد.

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& هر كجا «خوب» ها بد نمايانده شوند، «بد»ها مدرس شياطين مي شوند!
¤ ¤ ¤
& بدبخت ترين فرد كسي است كه به خاطر خوشبختي دنيوي ديگران، خود را الي الابد بدبخت نمايد!
¤ ¤ ¤
& هر قدر توقع ما از ديگران كاهش يابد، به همان نسبت خوشبيني مان نسبت به آنها افزايش مي يابد.
¤ ¤ ¤
& هر جا همه به وظيفه اي كه دارند خوب عمل كنند، همه با هم خوشبخت شده و طعم بهشت را مي چشند.
¤ ¤ ¤
& در عرصه دنيا، آغاز دانايي همزمان با شروع دردمندي است!
¤ ¤ ¤
& دانا چون نيازمند رشد و كمال است، راه انتقاد بر خويش را بر ديگران نخواهد بست.
¤ ¤ ¤
& وقتي «رؤساي كوچك» را در حال تبختر مي بينم به ياد شيطنت هاي «كودكان عقب مانده» مي افتم!
¤ ¤ ¤
& هر كجا رؤسا احساس كنند كه «قحط الرجال» است، بدانيد كه انديشمندان مؤمن تنهايي را برگزيده اند.
¤ ¤ ¤
& هر مسئولي از «فقر انتخابي» فاصله بگيرد، با مشكلات فقرا سطحي برخورد مي كند!
¤ ¤ ¤
& مسئول متعهد در راه اجراي حدود به «خودش» هم رحم نخواهد كرد چه رسد به اينكه با اطرافيان و ديگران زد و بند نمايد!

 



شش پرسش اساسي درباره انفاق

حميد عابديني
انفاق از مهم ترين اعمال نيك و صالح عبادي است كه در آموزه هاي قرآني به آن توجه ويژه اي شده و دركنار عبادت محض چون نماز قرار گرفته است. از اين رو، بخش مهمي از تعاليم و حياني قرآن به مساله انفاق اختصاص يافته است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا به شش پرسش اساسي «چه، چرا، چگونه، كي، كي، كجا» پاسخ دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
انفاق عبادتي همچون نماز
دين اسلام، دين اجتماعي است. به اين معنا كه آموزه هاي عبادي آن بيش تر در قالب رفتارهاي اجتماعي و روابط ميان انساني تجلي و تحقق مي يابد تا در قالب عبادت هاي محض. بر همين اساس، برخي گمان كرده اند كه دين اسلام اصولا دين دنياست تا دين آخرت. بنابر اين، آموزه هاي وحياني بيش ترين توجه را به سبك زندگي انسان در دنيا دارد و مسايل مربوط به آخرت در سايه سار مسايل مربوط به دنيا تبيين مي شود. خاستگاه اين نظريه را مي بايست در خود آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام يافت؛ چرا كه براساس آموزه هاي قرآني، دنيا مزرعه آخرت است و انسان هر آن چه در دنيا كرده در آخرت درو مي كند.
انديشمندان و اسلام شناسان معروف جهان اسلام، انسان را موجودي مي دانند كه به يك معنا داراي ماهيت نيست و هر كسي در دنيا ماهيت خويش را مي سازد و در آخرت آن را مي بيند. اين بدان معنا خواهد بود كه هر كسي در آخرت همان سازه دنيايي خويش است. پس هر كسي با انتخاب سبك زندگي در دنيا، از مايه خالص و بي شكل وجودش، با اعمال و رفتار و نيات خويش، موجودي را مي سازد كه در آخرت شكل نهايي آن ديده و آشكار مي شود. برخي از مردم در آخرت خود را به شكل «شتر، گاو، پلنگ» در مي آورند وبرخي ديگر، خود را «خر و گوسفند و گرگ» و برخي ديگر «موش، خوك و سگ» مي شوند. از اين رو عده اي از صاحب نظران آيه «اذالوحوش حشرت» را به حشر و نشر انسان هايي مي دانند كه ماهيت خويش را در دنيا چنين ساخته و پرداخته و به شكل حيوانات وحشي در آورده و در آخرت بر اين چهره هاي جانوران وحشي خودنمايي مي كنند.
اصالت زندگي دنيا
بر اين اساس، دنيا و سبك زندگي آن به يك معنا اصالت مي يابد؛ زيرا انسان در اين مدت كوتاه و فرصت اندك عمر خويش، خود را براي ابديت مي سازد؛ زيرا پس از مرگ انسان و انتقال از زندگي مادي دنيوي به زندگي ديگر در آخرت، ديگر فرصتي براي انسان نيست تا به بازسازي خود بپردازد. لذا خداوند در آيات 99 و 100 سوره مومنون و آيات ديگر، بيان مي دارد كه پس از مرگ ديگر فرصتي براي شدن هاي كمالي نيست و هرگونه درخواست بازگشت به دنيا و تغيير ماهيت خود، با پاسخ منفي «كلا» مواجه مي شود؛ زيرا نظام احسن به گونه اي آفريده شده كه پس از پايان اين دوره آدمي در مرحله و فاز ديگري وارد مي شود و حتي جهان مادي كنوني به شكل ديگري در مي آيد و ادامه پيدا مي كند. خداوند در آيه 47 سوره ابراهيم مي فرمايد: يوم تبدل الارض غيرالارض و السماوات؛ روز قيامتي كه زمين و آسمان غير از اين زمين و آسمان مي شوند و تبدل پيدا مي كنند.» از اين آيه به خوبي استفاده مي شود كه در روز قيامت آسمان و زمين وضعيت كنوني شان را قطعاً دارا نيستند. البته به نظر مي رسد كه زمين و آسمان هر كسي با توجه به اعمال خودش خواهد بود، از اين رو در برخي از روايات آمده است كه زمين خود نور افشاني مي كند و مانند زمين فسفري است و ديگر نياز به خورشيد نخواهد بود يا براي مومن همانند قرص ناني است كه از همان مي خورد؛ يعني ديگر نياز به اين نيست كه مواد غذايي كه در خاك وجود دارد از طريق گياهان و جانوران تبديل به مواد غذايي شود و سپس خورده شود، بلكه مومنان با اراده خود، زمين را به مواد غذايي مطلوب خود تبديل مي كند. همين زمين براي كفار تبديل به آتش و بيابان برهوت مي شود. (ترجمه تفسيرالميزان، ج 12، ص 128 - 129 و نيز مراجعه شود به ذيل آيه و روايات تفسيري) البته مراد از تبديل زمين به نان براي مؤمن به اين معناست كه زمين براي مؤمن غذا مي شود به هر شكلي كه بخواهد و نان تنها از باب نماد و تمثيل ذكر شده است.
به هرحال، اگر انسان بخواهد آخرت خود را چنان بسازد كه در اوج كمال و تمام باشد، بايد خود اقدام به ساخت و ساز آسمان و زمين آخرتي خود در دنيا كند؛ چرا كه زمين و آسمان و كيفيت محتويات و موجودات آن به دست خود شخص است و هركسي براي خودش بهشت و دوزخ اختصاصي مي سازد. براين اساس، زندگي دنيا از چنان اصالت برخوردار است كه هرگونه غفلت از آن مي تواند به معناي شقاوت ابدي باشد؛ چنان كه ذكر و توجه، به معناي سعادت و خوشبختي ابدي است.
در آموزه هاي قرآني، سبك زندگي دنيا بايد از چنان تعادل و اعتدالي برخوردار باشد كه هر چيزي درسر جايش قرارگيرد؛ عبادتي چون نماز مي بايست همراه با عبادتي اجتماعي چون انفاق و زكات باشد تا بتواند نيت و توحيد را به كمال برساند. دراين نگرش قرآني، ايمان و عمل صالح تنها در عبادات محض نيست، بلكه در خدمت به همنوع بلكه خدمت به خلق و همه مخلوقات الهي است، چنان كه نظارت بر خود و خودسازي خود مي بايست همواره همراه با ديگرسازي و امر به معروف و نهي ازمنكر باشد. (سوره عصر و آيات ديگر قرآن)
نقش انفاق در سازه ماهيتي انسان
در آموزه هاي قرآني، دنيا به اين معنا از چنان ارزش و جايگاه رفيع و بلندي برخوردار است كه هيچ چيزي نمي تواند جايگزين آن شود؛ زيرا مقدمه اي براي سازه اخروي مي باشد. هركسي هرچيزي را در دنيا مي سازد؛ زيرا آسمان و زمين و كيفيت و چگونگي آن در اختيار هر شخصي است. هرشخص با نيت و اعمال خود، جهاني ديگر را براي خود مي سازد، چنان كه ماهيت نهايي خود را شكل مي بخشد و آن را به شكل برتر از فرشتگان و خداگونه شدن يا به شكل و ماهيتي پست تر از سنگ، جانوران وحشي و يا چارپايان درمي آورد.
انفاق به عنوان مهمترين عمل عبادي و اجتماعي دركنار نماز به عنوان مهم ترين و اصلي ترين عمل عبادي محض، نقش مهمي را در سازه ماهيتي شخص و جهاني دارد كه در آخرت از آن بهره مي برد، بنابراين، براي شناخت مسايل و مباحث انفاق در آموزه هاي وحياني به سراغ آيات قرآن مي رويم تا به درستي از اين ابزار خودسازي و آخرت سازي بهره مند شويم.
پاسخي براي پرسش هاي شش گانه
قرآن به همه پرسش هاي شش گانه بشر درباره انفاق به درستي و تمام و كمال پاسخ داده است. در اينجا تلاش بر آن است تا به اين پاسخ ها دست يابيم و آن را تبيين كنيم.
1- از چه چيزي انفاق كنيم؟
انفاق به معناي اخراج مال از ملك خود است، (مجمع البيان، ج1-2، ص121) ولي در فرهنگ قرآن به هرنوع بذل و بخشش به ديگري از مال و غيرمال چه واجب و غيرواجب اطلاق مي شود. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني) بنابراين، انسان هر چيزي را از مال و غيرمال از علم و دانش و مهر و محبت به شخص ديگري عطا نمايد، انفاق كرده است. خداوند به صراحت از انفاق «مما رزقناهم» سخن به ميان آورده است (بقره، آيه3) تا نشان دهد كه انفاق مي بايست نسبت به همه نعمت هاي الهي باشد و اختصاصي به مال ندارد. اگر خداوند مهر و محبت را روزي كسي كرده بايد آن را نسبت به ديگري انفاق كند و از مهر و محبت كم نگذارد، چنان كه از علم و دانشي كه خداوند روزي او نموده بايد انفاق كند.
با اين بيان روشن شد كه انفاق لازم است از همه چيزي كه خداوند روزي شخص كرده صورت پذيرد. بنابراين در پاسخ به اين پرسش كه از چه چيزي انفاق كنيم، بايد گفت كه از هر چيزي كه خداوند روزي شخص نموده انفاق انجام شود.
درباره ويژگي ها و صفات آن چه انفاق مي شود، خداوند در آيات قرآني پاسخ هاي دقيق و كاملي ارايه كرده است. خداوند در آيه 92 سوره آل عمران مي فرمايد كه آن چه انفاق مي شود بايد از مصاديق «مما تحبون» باشد، يعني هر آن چه را دوست مي داريد و خود به آن علاقه مند هستيد از همان چيز انفاق كنيد.
بنابراين، هرگونه انفاق از چيزهاي بد و پليدي كه انسان علاقه اي به آن ندارد و خود حاضر به گرفتن آن نيست، جايز و روا نمي باشد؛ چرا كه اگر كسي همان چيزها را به شما انفاق كند شما آن را نمي گيريد.
بهتر آن است كه انسان از بهترين چيزها و محبوب ترين آن ها انفاق كند، اما اگر نتواند از برترين ها انفاق كند، مي بايست دست كم به متوسط آن عمل كند و از آن انفاق كند. خداوند در آيه89 سوره مائده از انفاق و اطعام خوراكي از متوسط و ميانگين آن چه خودتان مي خوريد خبر مي دهد و توصيه مي كند كه متوسط غذا و خوراكي را كه خود مي خوريد انفاق كنيد.
2- چگونه انفاق كنيم؟
اما چگونه انفاق كنيم؟ پرسشي ديگر است كه خداوند در آيات 262 و 264 سوره بقره مي فرمايد كه اگر انفاق مي كنيد، بي منت و آزاررساني اين كار را انجام دهيد؛ چنان كه در آيه 177 همين سوره از انفاق كنندگان خواسته تا با ميل و رغبت به اين كار اقدام كنند و همواره مراعات اعتدال را در انفاق داشته باشند. (بقره، آيات 195 و 219 و نيز اسراء، آيه 29 و فرقان، آيات 63 و 67)، چرا كه هرگونه عبور از دايره اعتدال به معناي اسراف است و خداوند اسراف را حتي درباره انفاق نمي پسندد. (فرقان، آيات 63 و 67) همچنين خداوند از انفاق كنندگان خواسته است تا حيثيت و آبروي دريافت كننده انفاق را حفظ كنند و آبروريزي نكنند. (بقره، آيات 262 و 264 و 267)
بنابراين، اخلاص در انفاق از شرايط اصلي آن است كه در آياتي از جمله99 سوره توبه، 177 و 261 و 265 سوره بقره به آن توجه داده است.
براي دست يابي به اخلاص و دوري هرگونه منت و اذيت و آزار بهتر آن است كه شخص انفاق را مخفي و نهان بدهد، البته گاه براي تشويق و ترغيب ديگران انفاق آشكار، بهتر و برتر است. از اين رو خداوند در آياتي از جمله 29 فاطر و 19 و 22 سوره رعد و 274 سوره بقره بر هر دوگونه انفاق به عنوان امري ارزشي توجه مي دهد.
انفاق مي بايست از مال حلال باشد و هرگونه انفاق از مال و يا روزي غيرحلال مانند دانش دزدي جايز و روا نيست. (بقره، آيات 3 و 254 و 267 و نيز نساء، آيه 39 و انفال، آيه 3 و آيات بسيار ديگر) همچنين از چيزهاي طيب و پاك انفاق شود نه از چيزهايي كه خبيث و ناپاك است. (همان)
3- چرا انفاق كنيم؟
اما چرا انفاق كنيم؟ به دليل آثاري كه براي انفاق وجود دارد مي بايست اين كار انجام شود. چنان كه بيان شد انسان در دنيا خود را براي ابديت مي سازد و جهان آخرت چيزي جز سازه او در دنيا نيست كه با نيات و اعمال انجام مي شود. اگر انسان نيت خود را براي خدا خالص گرداند و به قصد خدايي و متاله شدن اعمال صالح و نيكي چون نماز و انفاق را به جا آورد، خود را در مسير كمال قرار داده و آخرتي خوب و نيك براي خود رقم مي زند.
البته انفاق آثار و بركات بسيار ديگري نيز دارد كه مي توان به امنيت اجتماعي (بقره، آيه 195 و انفال، آيه 60)، رفع مشكلات اقتصادي (نور، آيه 22)، آرامش دروني (بقره، آيه 262)، آساني كار و تسهيل امور دنيوي و اخروي (ليل، آيات 5 و 7)، آمرزش و مغفرت (بقره، آيات 267 و 268)، دست يابي به مقام صالحان (منافقون، آيه 10)، مقام نيكوكاران (آل عمران، آيه 134)، امداد الهي (بقره، آيه 270) سودمندي (بقره، آيه 272)، بركت (همان)، تزكيه روح و روان (ليل، آيات 18 تا 20)، تقرب به خدا (توبه، آيه 99)، تقوا (ليل، آيات 17 و 18)، توشه آخرت (بقره، آيه 254)، رستگاري (بقره، آيات 3 و 5) و مانند آن اشاره كرد.
4- كي انفاق كنيم؟
اما كي و چه زماني انفاق كنيم؟ خداوند مي فرمايد كه هر زماني كه از دست شما برآمد انفاق كنيد و همواره در اين كار شتاب ورزيد و سرعت بگيريد و بكوشيد در انجام اعمال خير و نيك و صالحي چون انفاق پيش دستي كنيد و بر ديگران سبقت بگيريد و جزو سابقون گرديد. (بقره، آيه 148 و مائده، آيه 48 و نيز آل عمران، آيه 133)
البته انفاق در برخي زمانها سفارش بيشتري شده همچون ماه رمضان، عيد غدير برخي ايام الله. خداوند در آيه 274 سوره بقره، انفاق شبانه را مورد توجه قرار داده است.
5- به كي انفاق كنيم؟
اما به چه كسي انفاق كنيم؟ به هر كسي كه نيازي دارد مي توان انفاق كرد، هر چند كه انفاق به نيازمنداني چون مساكين و فقيران و در راه ماندگان به ويژه كمك هاي مالي به آنان بسيار پسنديده است.
خداوند در آيه 10 سوره ضحي توجه خاص به سائلان مي كند و مي فرمايد كه از درخواست ايشان رنجيده خاطر نشويد و آنان را از خود نرانيد؛ چرا كه در هر نعمتي كه خداوند به انسان مي دهد، حقي براي دو گروه اصلي نيازمندان محروم و سائلان وجود دارد. (ذاريات، آيه 19، و نيز معارج آيه 25)
انفاق به اهل بيت(ع) و ذوي القربي و خويشان خود (اسراء، آيه 26 و نيز روم، آيه 38) از واجبات است. دايره انفاق به ديگران در اسلام چنان وسيع است كه براساس آيه 272 سوره بقره مي توان به غيرمسلمان و بينوايان آنان انفاق كرد و با اين عمل حتي از پاداش انفاق خالصانه چيزي كم نمي شود. نقل است كه مؤمنان از انفاق مال به غيرمسلمانان امتناع مي ورزيدند؛ آيه ياد شده نازل شد و آنان را از امتناع انفاق به غيرمسلمان نهي كرد. (مجمع البيان، ذيل آيه)
اما اين كه چه كسي مي بايست انفاق كند؟ بايد گفت كه بر همگان است كه انفاق كنند و تفاوتي ميان دارا و ندار نيست؛ زيرا هر كسي در حد خود دارايي دارد و مي تواند از همان كم خويش نيز انفاق كند. (آل عمران، آيه 134) چنان كه بايد در هر حالي چه شادي و غم يعني سراء و ضراء انفاق كنيم.(همان)
6 -كجا انفاق كنيم؟
اما كجا انفاق كنيم؟ در همه حال حتي ركوع و عبادت محض (مائده، آيه 55) و در مسجد و غيرمسجد (همان) در سفر و حضر و در شادي و غم، در دارايي و نداري مي بايست انفاق كرد؛ زيرا روزي براي همگان است و همگان در هر روز از روزي الهي برخوردار مي شوند، پس در هر حال و در هر جايي مي توان بخشي از روزي هاي مادي و معنوي را در راه خدا انفاق كرد.
با نگاهي گذرا به آيات قرآني مي توان جزئياتي بيش تر درباره پاسخ به پرسش هاي شش گانه به دست آورد. با اين همه در اين مطلب به همين مقدار بسنده مي شود؛ زيرا انسان با عمل به همين پاسخ ها مي تواند راه خويش را براي زندگي ابدي و حيات طيبه اخروي بيابد و سازه اي الهي و متاله از خود بسازد و جهان اخروي خويش را با زميني آباد و سبز و آسماني زيبا و پرستاره و نور پديد آورد. هر كار كوچكي در دنيا، بازتابي در آخرت دارد، ما مواد زندگي اخروي خود را در اين جا تأمين و فراهم مي آوريم و با هر سلام و صلواتي، خشتي از نقره و طلا و كاخي از نور برپا مي داريم، همچنان كه خود را مي سازيم، محيط زيست اخروي خود را نيز مي سازيم.

 



ديدگاه

حركات مشكوك با عنوان نزديكي ظهور
آيت الله مكارم شيرازي:
اخيرا بعضي ها حركات مشكوكي هم انجام داده اند كه اعتقادات و عبادت هاي مردم را به مسايل سياسي سوق مي دهند.
صدمه هايي كه اينها مي خواهند وارد بكنند صدمه به اصل تشيع است، كه از خيالات واهي آنان سرچشمه مي گيرد و به زعم خود مي خواهند، عقائد مردم را متزلزل كنند.(1)

نفي توقيت و تطبيق در ظهور
حضرت حجت(عج)
آيت الله سيستاني:
توقيت ها و تطبيق ها براي نزديك بودن ظهور حضرت حجت(عج) بسيار نگران كننده است و اين مطالب عقايد مردم را هدف گرفته و باعث تضعيف اعتقادات جامعه مي شود...
چنين جرياناتي نبايد در كشوري مانند ايران شكل بگيرد، يك روز شعيب بن صالح را به يك فرد و بار ديگر به فرد ديگري تطبيق مي كنند، اين مسائل نگران كننده است.(2)

لزوم واكنش حوزه ها
در مقابل ظلم و ستم
آيت الله نوري همداني:
حوزه علميه چه وقت بايد جوش و خروش داشته باشد و تا چه زماني بايد سكوت كند؟
... روحانيت بايد فكري كند و حساس بودن حوزه هاي علميه را در مقابل ظلم و ستم به منصه ظهور برساند.(3)

نفي ايران گرايي و پذيرش اسلام گرايي
آيت الله مصباح يزدي:
شما كه ادعاي خط امام مي كنيد، امام راحل در كدام سخنراني خود از اسلام 10 بار سخن نگفت و از ايران نام برد؛ ما كه پيرو او هستيم بايد همان روش را ادامه دهيم... ما اسلام را مي خواهيم و هركس اسلام را بخواهد خدمت گزار او هستيم و در اين مسير با كسي عقد اخوت نبستيم، هركس از اسلام كج برود، ردش مي كنيم... كساني كه بي شرمانه مكتب ايران را به جاي مكتب اسلام معرفي مي كنند، خودي نبوده بلكه غيرخودي اند و بايد حواسمان جمع باشد.(4)

پرهيز از ايجاد شك و ترديد
در اعتقادات مردم
آيت الله سبحاني:
نشريات بايد نسبت به تمام ثابتات و قوانين اسلام معتقد باشند، نبايد به عنوان نوآوري و آزادي بيان در ذهن مردم ايجاد شك و ترديد نمايند و يا بر ضد صريح قرآن عمل كنند. امروز غذاي فكري ملت ها كتاب و رساله ها هستند چنانچه قرآن مي فرمايد: «فلينظر الانسان الي طعامه» (عبس: 24) يك بيان ظاهري دارد كه همان غذاي ظاهري است و يك معناي ديگري دارد. (كه غذاي فكري است)(5)

ايجاد بدبيني، گناه نابخشودني
آيت الله مظاهري:
بدبين كردن مردم به اسلام و جمهوري اسلامي و نيز برخوردهاي مأيوس كننده و ناشايست از ناحيه هركس و مقامي كه باشد، گناهي نابخشودني است و مديران و مسئولان نظام به عنوان خدمت گزاران و نوكران ملت بايد با رفتار و گفتار خود، موجب اعتلاي آبروي جمهوري اسلامي و جلب اعتماد هر چه بيشتر مردم به نظام باشند و درحقيقت به طور مستمر در جهت كسب رضايت و خشنودي مردم كوشش مضاعف داشته باشند و بدانند كه اين عمل، رضايت خدا و رسول را نيز به همراه خواهد داشت.(6)

فتاواي شيطاني
آيت الله سيد احمد خاتمي:
امروز در عربستان، بحرين از سوي برخي به اصطلاح عالم، شاهد فتواهاي شيطاني هستيم كه قلم آن فتواها، قلم اوباما و نتانياهو و مستكبران است و اين منكر بزرگي براي اين به اصطلاح علماست.(7)

عدم صحت تطبيق علائم ظهور
آيت الله علوي گرگاني:
تطبيق اين علائم (ظهور) و گفتارها بر مصاديق خاص حدسياتي است كه براساس برخي قرائن گفته مي شود و قطعي نمي باشد و نمي توان در مورد صحت آن حكم قطعي كرد گرچه عموم مسلمين بايد در همه حال خود را براي فرج آقا و مولايمان آماده كنند.(8)

آثار تخريبي تعيين مصداق ظهور
حجت الاسلام آقا تهراني:
نشانه هاي ظهور، اصل ديگري است كه برخي از آنها، قطعي و برخي احتمالي است، ولي تعيين مصداق كردن، براي اين شرايط نادرست است.
اين گونه صحبت كردن درباره ظهور، موجب مي شود جوانان جامعه در اصل وجود حضرت حجت(عج) ترديد كنند؛ بنابراين، بايد در اين گونه تحليل ها احتياط كرد!(9)

تضاد ايدئولوژي سرمايه داري با حاكميت ملت ها
دكتر حسن رحيم پور:
ايدئولوژي سرمايه داري هرگز رأي ملت ها را در صورتي كه در راستاي منافع كمپاني هاي چندمليتي نباشد، نمي پذيرد. ديكتاتوري سرمايه داري اجازه نمي دهد ملت ها براساس ميل خويش و به خلاف ميل اين نظام تصميم گيري كنند. فلسفه سياسي اسلام مي گويد نگذاريد افرادي در جهان حاكم شوند كه با تكبر و فخر رفتار مي كنند، حقوق ابناي بشر را ضايع مي كنند و فساد و فحشا را بر روي زمين مي گسترانند.
از منظر قرآن كريم جوامع بشري زماني نابود مي شوند كه بگويند فرقي نمي كند كه چه كساني بر آنها حكومت مي كنند.(10)

وهابيون، خوارج زمان
احمد الطيب (شيخ الازهر):
وهابيون خوارج زمان هستند و تلاش مي كنند تا اسلام معتدل را مخدوش سازند.
... حمله وهابيون به ضريح و بارگاه هاي اولياي خدا كه در روزهاي گذشته انجام گرفت با آموزه هاي اسلامي مغايرت دارد و هر كه اين عمل را انجام دهد از اسلام ناب فاصله گرفته است.(11)

 



خود گم شدگان

كاظم اصغرزاده
كسي كه خودش راگم كرده مي بايد درسركوي و برزن برود و از مردم بخواهد تا كسي حقيقت او را به او نشان دهد
و مسير زندگي اش را بنماياند. اين
گم گشتگي آدمي به سبب جهل و ناداني نسبت به خودش است و براي اين كه از اين جهل درآيد لازم است تا اهل معرفت شود و اين معرفت ازخود است كه او را
به حقيقت معرفت از خداوند و هستي مي رساند و در مي يابد كه دركجاي هستي قراردارد وموقعيت خود را تفسير
و روشن مي سازد.
گاهي انسان چيزي راگم مي كند و برپايه ارزش مادي و معنوي آن به جست وجوي آن مي پردازد. هرچه آن گم شده با ارزش تر باشد، جست وجو، بيش تر وپردامنه تر مي شود. گاهي ديده شده كه شخص روزها و ماه ها دنبال گم شده خود مي گردد و تا قطع اميد نكرده از جست وجو باز نمي ايستد.
همان گونه كه برخي ها وقتي گم شده اي را پيدا مي كنند، با نصب اعلاميه و يا اعلان آن از بلندگويي مي كوشند تا صاحب آن را پيدا كنند، گاه هم مي شود كه شخص درجاهاي گوناگون به اشكال مختلف ازگم شدن چيزهاي خود خبر مي دهد وگاه مبالغ زيادي را نيز صرف مي كند تا گم شده خود را بيابد. شايد خودتان بارها در مراكز شلوغ زيارتي و سياحتي فرياد كساني كه از ديگران براي پيدا كردن كودك خود كمك مي خواهند، شنيده باشيد. درانواع رسانه هاي ديداري و شنيداري و نيز مطبوعات مي توان نمونه هاي بسياري را يافت.
يافتن خود
اما شايد كم تر ديده و يا شنيده باشيد كسي دنبال خودش بگردد؛ مگر آن كه وي را حبنقه بدانند و بگويند او احمق تر از حبنقه است. حبنقه كسي است كه به خود كدويي آويزان كرده بود تا خودش را بشناسد و پيدا كند. روزي زير درختي خوابيده بود. رندي مي رود وكدو را از گردنش بيرون آورده و برگردن خود مي آويزد و دركنار حبنقه مي خوابد. وقتي حبنقه ازخواب بيدار مي شود، سرگردان مي گردد.رند كه حركات حبنقه را زيرنظر داشت،برمي خيزد. حبنقه روبه رند مي كند و مي گويد: اگر تو حبنقه هستي پس من كي هستم؟! درفرهنگ عربي اين ضرب المثل است كه فلان احمق من حبنقه، فلاني از حبنقه نيز احمق تر است.
اما حقيقت اين است كه بسياري از مردم خودشان راگم كرده اند و حتي مانند حبنقه دنبال خودشان نيستند تا پيداكنند. انسان موجودي بسيار شگفت انگيز است و حقيقت وجودي اش را زماني مي يابد كه بتواند به پرسش هاي اصلي فلسفه وجودي و زندگي اش پاسخ دهد. اينكه از كجا آمده و به كجا مي رود و آمدنش به هستي و دنيا براي چه هدفي بوده واگر هدفي وجود دارد و مي بايست آن را به دست آورد، چگونه مي تواند آن را به دست آورد ومسيرش كجا و چگونه است؟
اما بسياري از مردم نه تنها به موقعيت كنوني و يا گذشته و آينده خويش توجهي ندارند بلكه اهل زندگي درحال به يك معناي باطل نيز هستند. از اين رو همانند اهل حيران، در بيابان زندگي سرگردان هستند و عمري هفتاد تا صدساله را درمسيري مي روند كه همانند دايره به همان مقام نخست ايشان بازمي گردد بي آن كه چيزي برخود افزوده باشند، بلكه اهل خسران و زيان هستند و سرمايه وجودي وعمر خويش از كف داده اند.
حضرت اميرمومنان علي (ع) درباره توده هاي مردم كه درپي شناخت خويشتن و يافتن خود نيستند، شگفت زده شده و مي فرمايد:«عجبت لمن ينشد ضالته و قد اضل نفسه فلا يطلبها؛ در شگفتم از كسي كه گمشده اش را مي جويد، درحالي كه نفس خود را گم كرده و درجست وجوي آن نيست.» (غررالحكم، ص 212).
واقعا اين امر شگفت انگيز است كه شخصي كه هرچيز بي ارزشي را گم كرده ساعت ها بلكه روزها دنبالش است ولي دنبال خودش نيست كه حقيقتش چيست؟ و براي چه مقصود آفريده شده و دراين دنيا چه مي كند؟
علت گم گشتگي انسان
كسي كه خودش راگم كرده مي بايد درسركوي و برزن برود و از مردم بخواهد تا كسي حقيقت او را به او نشان دهد و مسير زندگي اش را بنماياند. اين گم گشتگي آدمي به سبب جهل و ناداني نسبت به خودش است و براي اين كه از اين جهل درآيد لازم است تا اهل معرفت شود و اين معرفت ازخود است كه او را به حقيقت معرفت از خداوند و هستي مي رساند و در مي يابد كه دركجاي هستي قراردارد وموقعيت خود را تفسير و روشن مي سازد و براي اوحركت در مسير شدن وپيدا كردن يعني متاله و خدايي شدن نيز برايش فراهم مي شود و امكان پذير مي گردد. از اين رو حضرت اميرمومنان (ع) درجايي ديگر مي فرمايد:«عجبت لمن يجهل نفسه، كيف يعرف ربه؛ شگفتا كسي كه خود را نمي شناسد، چگونه پروردگار خويش را مي شناسد.» (همان، ص 387).


 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14