(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 25 اردیبهشت 1390- شماره 19926

جشنواره كن و هياهوي فرش قرمز و سياست زدگي
معماي شاه در تلويزيون حل مي شود
سيما مردمي تر مي شود
فيلم هايي كه درباره شهدا ساخته مي شود
نگاهي به مستند «ايرانيوم»
دروغي به بزرگي جنايات صهيونيست
سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها-1
هنر ديني؛ هنر غير ديني



جشنواره كن و هياهوي فرش قرمز و سياست زدگي

دوره شصت و چهارم جشنواره فيلم كن در حالي آغاز به كار كرد كه هاله اي از هياهوي تبليغاتي و رويكرد سياسي، كيفيت و اعتبار آن را در بر گرفته است.
به گزارش فارس، جشنواره فيلم كن چهارشنبه شب با تقدير از «برناردو برتولوچي»كه روي صندلي چرخ دار نشسته بود، آغاز شد.
او كه هيچ گاه از كن جايزه نگرفته بود، اين جايزه را به وودي آلن و رابرت دنيرو اهدا كرد.
برتولوچي پس از دريافت نخل طلاي اين مراسم اظهار اميدواري كرد دوباره فيلم بسازد.
«نيمه شب در پاريس» ساخته وودي آلن به عنوان فيلم افتتاحيه جشنواره به نمايش درآمد و منتقدان آن را فيلمي معمولي ارزيابي كرده اند. برپايي «فرش قرمز» و هياهوي تبليغاتي مثل هميشه اساس برپايي جشنواره فيلم كن را تحت تأثير قرار داده است گرچه گفته مي شود جشنواره امسال كن با حضور برادران داردن، پدرو آلمودوار، لارس فون ترير و ناني مورتي در بخش مسابقه دوره موفق تري را پيش رو دارد.
كن در اين سال ها بيشتر به يك جشنواره تبليغاتي گاه هم ساز با سياست هاي هاليوود بدل شده و هويت مستقل خود را از دست داده است ضمن آن كه رويكرد سياسي در اين جشنواره هم مثل ساير جشنواره هاي اروپايي غالب بوده كه در اين دوره نيز مي توان گوشه اي از اين رفتارها را با سينماي ايران (با اعلام حمايت از فيلمسازان سياسي ايراني) ديد.
بايد ديد نمايندگان سينماي ايران در بازار فيلم كن از اين فرصت چگونه استفاده خواهند كرد و آيا اصولا كن، براي خريد و فروش فيلم و عرضه فيلم ايراني براي اكران در دنيا يا حضورهاي جشنواره اي يك فرصت به شمار مي رود يا نه؟

 



معماي شاه در تلويزيون حل مي شود

مجموعه تلويزيوني «معماي شاه» با نگاهي به زندگي خصوصي محمدرضا پهلوي به كارگرداني «محمدرضا ورزي» ساخته مي شود.
علي لدني كه تهيه كنندگي مجموعه تلويزيوني «معماي شاه» را بر عهده دارد گفت: داستان اين سريال در حال حاضر توسط فريد مصطفوي مراحل نگارش خود را سپري مي كند.
وي ادامه داد: اين مجموعه تلويزيوني در قالب 30 قسمت 45 دقيقه اي ساخته مي شود و كارگرداني آن را محمدرضا ورزي بر عهده دارد.
لدني در پاسخ به اين سوال كه آيا قرار است اين سريال در مناسبت خاصي روي آنتن برود؟ توضيح داد: خير، ما قراري براي مناسبتي ساخته شدن سريال نداريم و قرار است آن را بسازيم، اگر بناباشد در مناسبت خاصي روي آنتن برود، شبكه در اين مورد تصميم مي گيرد.
بر اساس گزارش فارس، وي درباره داستان مجموعه تلويزيوني «معماي شاه» نيز گفت: اين سريال علاوه بر روايت بخشي از تاريخ كه مقارن با حكومت محمدرضا پهلوي است، قصد دارد نگاهي نيز به زندگي خصوصي او بپردازد.

 



سيما مردمي تر مي شود

معاون رئيس سازمان صداوسيما در امور سيما بر ضرورت حضور و نقش آفريني هر چه بيشتر مردم در برنامه هاي تلويزيون و ايفاي نقش روابط عمومي هاي سيما در اين خصوص تاكيد كرد.
علي دارابي توجه هر چه بيشتر به مخاطب و ديدگاه ها و نظرات آنها را ضروري دانست و گفت: روابط عمومي ها مي توانند با برنامه ريزي و تنظيم نظام پيشنهادها، ايده ها و طرح ها، ديدگاه هاي مخاطبان را به مديران انتقال دهند و با تحقق اين مهم اشكالات را به حداقل برسانند و نقاط قوت را بيش از پيش تقويت كند.
معاون رئيس سازمان صداوسيما، داشتن روابط عمومي كارآمد و پويا را از افتخارات مديران بر شمرد و ابراز اميدواري كرد مديران موفق روابط عمومي ها با نگاه و روش جديد جايگاه واقعي روابط عمومي را در سازمان و رسانه نشان دهند.
دارابي، دفاع از حيثيت و جايگاه شبكه ها، حفظ و جذب مخاطب جديد، نوآوري و رنگين تر كردن قاب تلويزيون را از جمله وظايف مديران روابط عمومي هاي سيما برشمرد و گفت: اتاق ايده هاي نو بايد در روابط عمومي ها تشكيل شود.

 



فيلم هايي كه درباره شهدا ساخته مي شود

يكي از موج هاي جديد و مبارك در سينماي ايران كه به تازگي ايجاد شده، توليد فيلم درباره شهداست. يكي از فيلمسازان فعال و پردغدغه در اين زمينه جواد اردكاني است.
او با ساخت فيلم «به كبودي ياس» درباره شهيد برونسي كار خود در اين زمينه را آغاز كرد و در حال حاضر آخرين مراحل توليد فيلم «شور شيرين» را درباره شهيد كاوه مي گذراند. او همچنين قصد دارد در پروژه آينده خود به زندگي و مبارزات شهيد شوشتري بپردازد.
اردكاني درباره موج فيلمسازي درباره شهدا گفت:اميدوارم اين موج ادامه داشته باشد.
وي در اين باره توضيح داد: چهار سال قبل در ديداري كه با مقام معظم رهبري داشتيم، ايشان در آن جلسه از شهيد برونسي نام بردند و ابراز تمايل كردند تا در اين موضوعات، كار و فعاليت شود.
وي در ادامه افزود: همان شب آقاي صفار هرندي كه وزير ارشاد وقت بودند با من تماس گرفتند و به من مأموريت دادند تا فيلمي با موضوع شهيد برونسي بسازم و از همين جا بود كه جرقه كار زده شد و براي شروع، يك تيم چند نفره براي تحقيق آماده شدند البته اين تحقيق و پژوهش نزديك به يك سال طول كشيد و زمان فيلم برداري اين كار در 100 جلسه و طي حدود چهار ماه انجام شد.
اردكاني افزود: اين فيلم سه سال پيش ساخته شد و در جشنواره بين المللي فيلم فجر نيز برنده سيمرغ زرين در بخش «نگاه ملي» شد اما يك سال پس از جشنواره متاسفانه با وضعيت بدي اكران شد و در سينما فروش مناسبي نداشت.
وي در ادامه درباره آشنايي خود با شهيد برونسي گفت: آشنايي من با شهيد برونسي يك آشنايي اجمالي بوده است اما در هر صورت شهيد برونسي براي مشهديان يك چهره شناخته شده اي است و من نيز يك آشنايي اجمالي همراه با يك ارادت كلي با اين شهيد داشتم اما طبيعي است كه در مرحله تحقيق اين فيلم، آشنايي و ارادتم به ايشان بيشتر شد.
اردكاني درباره پرداختن به زندگي شهدا در كارنامه كاري خود گفت: شروع كار ساخت زندگي شهدا با فيلم «به كبودي ياس» و زندگي نامه شهيد برونسي بود اما پس از ساخت اين فيلم احساس كردم كه زندگي شهدا بستري است كه تا به حال به آن توجه كافي نشده بود.
وي ادامه داد: تا قبل از فيلم «به كبودي ياس» هيچ اثر ديگري به زندگي يك شهيد خاص پرداخته نشده بود البته من اين حق را به كارگردانان ديگر مي دهم زيرا ساخت زندگي يك شهيد كار سخت و طاقت فرسايي است اما تجربه اين فيلم براي من زيبا بود و متوجه شدم كه مي شود در اين كار ادامه مسير داد و امكان تحمل اين سختي زيبا وجود دارد و خوب كار بعدي من با محوريت زندگي شهيد »محمود كاوه« است كه در مرجله تدوين قرار دارد.
اردكاني درباره اتمام «شور شيرين» فيلم زندگي «شهيد كاوه» اظهار داشت: كل كار اين فيلم تا سه ماه ديگر تمام مي شود و انشا الله براي اكران آماده خواهد بود.
وي در پاسخ به اين سوال كه چقدر لازم است تا ساخت زندگي شهدا ترويج شود، گفت: در حال حاضر خدا رو شكر اين كار انجام شده است و بعد ديگر دفاع مقدس كه همين ساخت زندگي شهدا است، در حال حاضر جدي گرفته شده است و خانم شاه حسيني در حال ساخت زندگي شهيد علم الهدي و آقاي شادروان در حال ساخت زندگي شهيد علي هاشمي هستند و قراراست كه آقاي حاتمي كيا اثري درباره شهيد چمران را بسازند و كار هايي ديگري در مجموعه تلويزيوني در حال ساخت است مانند زندگي شهيد ابوترابي، و من اين حس را دارم كه موج ساخت اين اثر ها وجود دارد.
وي در ادامه گفت: اميدوارم موج ساخت زندگي شهدا ادامه داشته باشد تا بتوانيم وظيفه خود را خوب انجام دهيم و ديني كه اين عزيزان بر گردن ما دارند را ادا كنيم و البته بايد بگويم كه اين دين زماني بر گردن ما است كه وقتي بچه هاي اين زمان هيچ شناختي از جنگ و يا شهدا ندارند، پس بايد اين وظيفه را به خوبي انجام دهيم.

 



نگاهي به مستند «ايرانيوم»
دروغي به بزرگي جنايات صهيونيست

رضا فرخي
هنگامي كه دكترين دوستونه درباره منطقه خاورميانه از سوي نيكسون رئيس جمهوري آمريكا مطرح شد ،همگان به اهميت حكومت محمدرضاشاه پهلوي براي آمريكا به عنوان ژاندارمي كه حافظ منافع اوست پي بردند. به همين خاطر آمريكا و اسرائيل كه از دوستان بسيار استراتژيك محمدرضاشاه بودند از او حمايت هاي فراواني مي كردند.
در همين راستا هنگامي كه انقلاب شكوهمند اسلامي به پيروزي رسيد اين كشورها كه بزرگترين متحد خود در منطقه را از دست رفته مي ديدند شروع به توطئه عليه انقلابي كه به دست مردم ايران به پيروزي رسيده بود وخواسته تمام ملت ايران بود كردند. آنها دراين راه از هر حربه اي و از هر ابزاري استفاده كردند و در تمام مدت اين 33 سال به صورت شبانه روزي به حمله هاي مختلف از جمله تهاجم رسانه اي عليه ايران وانقلاب اسلامي دست زده اند.
حمله هاي رسانه اي غرب در حالي روز به روز شدت مي گيرد كه آنها به دليل پيشرفت هاي روزافزون ايران در عرصه نظامي از هر گونه توطئه نظامي عاجزند و به همين دليل از ابزار رسانه كه در حال حاضر بخش اعظمي از آن را در اختيار دارند براي اين كار استفاده مي كنند.
مهمترين مسائلي كه در تهاجم رسانه اي آنها عليه ايران مطرح است مسائلي مانند دروغ پراكني وسياه نمايي و ترويج ايران هراسي مي باشد.
دراين بين آنها براي القاي چنين مسائلي در طول اين چند سال از خبرپراكني در شبكه هاي خبري گرفته تا ساخت فيلم هاي هاليوودي و مستندهاي مختلف همه وهمه استفاده كرده اند.
33سال تلاش
رسانه اي بي ثمر
از سوي ديگر بحث ايران هراسي بيش از مباحث ديگر در چند سال اخير از سوي آنها تاكيد شده است. جديدترين نمونه چنين رويكردي مستند «ايرانيوم» است. مستندي كه توسط يك خاخام معروف به نام رافائل شورساخته شده! كارگرداني كه به دليل داشتن گرايش هاي شديد و افراطي صهيونيستي به ضدايراني بودن معروف است.
ايرانيوم دقيقا يك مستند
57 دقيقه اي است كه تار و پودش در هر دقيقه و زمان يك هدف را دنبال مي كند و آن چيزي نيست جز ايران هراسي و بافتن دروغ هاي بسيار بزرگ درباره ايران!
اين مستند كه به هشت قسمت تقسيم شده كه عبارتند از: يك انقلاب ،يك جمهوري اسلامي،
30 سال ترور، گسترش محور، ادامه برنامه هسته اي، جهاني تحت تهديد، مقابله با رژيم، يك انقلاب جديد.
اين مستند در همان آغاز كار هدف خود را مشخص مي كند؛ چرا كه شروع اين مستند با اين جمله است:رژيمي كه با رفتار تهديد آميزش كل دنيا را به خطر انداخته!از همان ابتداي كار مشخص است كه اين مستند به دنبال چه هدفي مي گردد.دراين بين افرادي مانند شهره آغداشلو(بهايي) به عنوان راوي مستند،اميرفخرآور به عنوان يك تحليل گر و محسن سازگارا
(پادوي صداي آمريكا) به عنوان تحليل گر از ايرانياني هستند كه دراين مستند حضور يافته اند.
تلاش براي مخدوش كردن چهره انقلاب
بخش اول اين مستند اختصاص دارد به انقلاب اسلامي،بخشي كه درآن سعي شده با نشان دادن صحنه هايي خشن، به ذهن مخاطب جهاني اين موضوع القا شود كه انقلاب اسلامي هيچ چيز جز خشونت نداشته است،هر چند كه دركنار نشان دادن صحنه هاي انقلاب كه اكثرا گزينشي وهدفمند است راوي مستند مي گويد:محمدرضاشاه ايران را به سمت مدرنيسم مي برد كه [ امام ] خميني انقلاب كرد!
دقيقا در همين جا يعني بخش اول مستند نشان داده مي شود كه آمريكا و اسرائيل هنوز چقدر از فقدان محمدرضا شاه ناخشنود هستند وسعي دارند با تخريب همه جانبه انقلاب اسلامي اين ناراحتي را تلافي كنند.
اما قسمت دوم اين مستند يعني در بخش «يك جمهوري اسلامي» از همان لحظات شروع اين بخش، سازنده مستند با حمله به امام خميني(ره) سعي مي كند رهبري ايشان را زير سوال ببرد و به بيننده القا كند كه مردم ايران نمي دانستند كه براي چه چيزي اين انقلاب را كرده اند! اينجاست كه گويي اين مستند در راستاي اين حرف گوبلز كه:«هر چه دروغ بزرگتر باشد با تكرار، باورش راحت تر
مي شود» عمل مي كند و تا پايان اين مستند سعي مي كند مردم ايران را مردمي خشن و ناآگاه نشان دهد.
دقيقا در همين لحظه است كه به يك باره صحنه هاي تسخير
لانه جاسوسي به نمايش گذاشته
مي شود و شهره آغداشلو با جملاتي همچون «اين يكي از رفتارهاي خشن ايران است» سعي مي كند توهم توطئه را برضد كشورمان آغاز كند.
دراين بين آنها سعي مي كنند با تحريف و مانور روي شعار
امام خميني مبني بر صدور انقلاب اسلامي، بيننده را بالاجبار به اين نتيجه برسانند كه اين صدور حتما همراه با زور و ترور است. دراين بين آنها با سانسور حرف هاي امام، اصلا به اين نكته اشاره نمي كنند كه امام خميني آرمان هاي بزرگ اسلامي را در نظر داشته نه اينكه مانند غربي ها به زور و اشغال فرهنگ خود را به ديگران القا كنند.
به واقع، بخش دوم مستند سعي دارد كه با تخريب واژه جمهوري اسلامي ذهن بيننده را آماده بخش بعدي كند. بخش بعدي كه با عنوان «30 سال ترور»
نام گذاري شده،كاملا سعي
مي كند از همان ابتدا و با نامي كه براي آن انتخاب شده پس از تخريب جمهوري اسلامي اين بار اتهام زني هاي هميشگي خود را به ذهن بيننده متبادر كند.
به گونه اي كه كنث تيمرمن در قالب يك تحليل گر بلافاصله
مي گويد:«رژيم ايران سه سال از ترور به عنوان ابزار اصلي سياست خارجي استفاده كرده است» اين اتهام زني او در حالي است كه اتهام تروريست سال هاست كه به ملت ايران زده مي شود و طي اين سال ها اين ادعا در حد يك اتهام
باقي مانده و هيچ گاه مدركي براي آن وجود نداشته است.
از سوي ديگر دراين بخش بارها با به كار رفتن جمله «ايران از تروريسم در سراسر دنيا حمايت
مي كند» سعي مي شود كه در ذهن مخاطب غربي ايران برابر با ترور معرفي شود!
توهمي خنده دار:ايران عامل هر گونه انفجار
پس از اين، صحنه هاي مختلفي از بمب گذاري در سطح جهان نشان داده مي شود كه راوي در هنگام پخش آنها تمام اين اتفاقات را به ايران نسبت مي دهد. به طوري كه گويي اگر حتي قبل از انقلاب هم اين اتفاقات رخ داده باز هم به حكومت جمهوري اسلامي مربوط است! چرا كه
هر گونه انفجار و بمب گذاري در طول تاريخ را به ايران نسبت
مي دهد. بسياري براين باورند كه دراين بخش، مستندساز سعي كرده با استفاده از شيوه هاي ضداخلاقي به بيننده خود اين موضوع را بباوراند كه مسئول كوچكترين ناامني در جهان ايران است.به گونه اي كه فقط كم مانده كه انفجار در هيروشيما و ويتنام و كشته شدن مردم آن كشورها هم به ايران نسبت داده شود. در اين مستند همچنين پس از نمايش گروه هاي آزاديخواه و تروريست خواندن آنها يكي از كارشناسان اين برنامه مي گويد:«ايران تنها با تروريست ها كار مي كند.و
[ امام] خميني هم پشت اين ترورها بوده!»
تلاش براي تخريب
رهبران يك ملت
از اين جا به بعد دركنار تمام مسائلي كه به بحث ايران هراسي مربوط است سازنده مستند تمام تلاش خود را در راستاي تخريب همه جانبه رهبران انقلاب اسلامي به كار مي گيرد. به گونه اي كه در ابتدا با نشان داد اين جمله
امام خميني(ره) كه : «حيات انقلاب اسلامي در ريختن خون هاي ماست!» سعي مي كند بنيانگذار جمهوري اسلامي را كاملا خشن به نمايش بگذارد و اين در حالي است كه پس از اين صحنه با نشان دادن مقام معظم رهبري در حال ديدن سان، تمام تلاش خود را به كار مي گيرد تا به بيننده اين موضوع را القا كند كه رهبران ايران كاملا نظامي و خشن بوده اند وهيچ گاه چهره كاريزماتيك نداشته اند!غافل از اينكه اين موضوع يك دروغ است.
در كنار تمام اين مسائل سازندگان اين مستند مثل ساير فعاليت هاي رسانه اي غربي، اسلام هراسي را فراموش نكرده اند و با نشان دادن آيه اي از سوره انفال كه درباره مبارزه در راه خداست تمام سعي خود را كرده تا جهاد در راه اسلام را همان ترور نشان دهند.
اما پس از مانور بسيار زيادي كه در اين مستند بر بحث تروريست بودن ايران مي شود،نوبت مي رسد به فضاسازي رسانه اي براي
سوء استفاده از عواطف بيننده با هدف براي همراه كردن او! چرا كه آنها پس از اين بخش از مستند با درج جمله «يك رژيم بي رحم» سعي مي كنند ذهن بيننده را دچار تشويشي كنند كه براي نتيجه گيري لازم است. آنان به وسيله اين تشويش با اتهام زني هاي
بي پايه مي خواهند در پايان به نتيجه مدنظر خود برسند.
از سوي ديگر آنها به خوبي
مي دانند كه نمايش چنين جمله اي در مقابل مخاطب غربي، به ويژه آمريكايي ها كه تاكنون از جنگ ها به دور بوده اند و تنها يازده سپتامبر باعث آن وحشت عظيم شد مي تواند تاثيرات موثري بر همراهي آنان با جنايت هايشان عليه مسلمانان داشته باشد. به همين دليل آنها چند بخش بعدي را به نوعي به هم وصل كرده اند و با عنوان كردن مسائل مختلف سعي مي كنند به بحث ايران هراسي دامن بزنند.
آنها حتي جمله امام را در مورد محو شدن اسرائيل را به آمريكا هم تسري مي دهند تا به بيننده آمريكايي خود اين موضوع را بباورانند كه ايران نه تنها به دنبال نابودي رژيم صهيونيستي بلكه به دنبال نابودي ايالات متحده هم هست.
از سوي ديگر اين مستند حتي به اين موضوع هم اكتفا نكرده و تمام تلاش خود را به كار گرفته تا وضيعت داخلي ايران را هم
به هم ريخته نشان دهد. يكي ازبارزترين مصداق هاي اين موضوع ژست فمنيستي است كه درادامه اين مستند مطرح مي شود. جمله هايي درباره خوردن حق زنان درايران وبسياري حرف هايي از اين دست كه اكثرا هم نخ نما شده اند وهيچ گاه به اثبات نرسيده اند.
نگراني از تهديد يا پيشرفت ايران؟
مستند «ايرانيوم» سعي
مي كند با سياه نمايي عليه ايران دنيا را نگران تهديد ايران نشان دهد. تهديدي كه به تعبير دروغ گويانه رافائل شور، كارگردان اين مستند، كل بشريت را در معرض خطر قرار خواهد داد.
اين موج سياه نمايي كه سعي دارد بيننده را به سمت مهملات ذهني كارگردان جلب كند در ادامه مي گويد: «رژيم ايران سعي دارد ايده هاي انقلابي را صادر كند و دراين راه از دكترين هاي افراطي استفاده خواهد كرد.اين ها همه نشانه اي از اين است كه ايران قصد تحميل ايدئولوژي شيعه را دارد.»
اين رفتار كاملا غير حرفه اي و به شدت غير اخلاقي كه در اين مستند به نمايش گذاشته شده است تنها و تنها نشان دهنده نگراني آنها ازقدرت مشروع جمهوري اسلامي ايران است.چرا كه اين نگراني دراين مستند تا جايي پيش رفته كه در بخشي از آن سناتور جان كيل با اشاره به اينكه ايران در همه جا نفوذ دارد به صورت غير مستقيم نگراني مجلس سناي آمريكا از نفوذ ايران در منطقه را به همگان نشان مي دهد.
اما نكته اي كه در اين مستند به صورت ملال آوري مانند حركت هاي ديگر رسانه هاي غرب باز هم تكرار شده، حرف هايي است كه به صورت يك طرفه و بدون هيچ مدركي تنها براي تخريب همه جانبه ايران مطرح مي شود. نمونه بارز اين موضوع را مي توان در جملاتي مانند:«ايران يك رژيم اسلامي است كه جهاد خطرناكي را شروع كرده!» يا «ايران جهان را فداي خودش كرده!» ديد
اينها تنها بخشي از جملاتي است كه دراين مستند در راستاي همان روش هميشگي تخريب، بيان مي شود. چرا كه در كنار گفتن اين جملات با نشان دادن تصاويري از تنگه هرمز و
خليج فارس سعي مي كند ايران را تهديدي هم براي جريان نفت جهان نشان دهد تا بيننده غربي كه مصرف كننده نفت است بر ضد ايران تحريك شود.
دست به دامن ديگران شدن
هر چند كه آنها براي تلقين بيشتر خطر ايران به سراغ دوستان عرب خود هم مي روند و با نشان صحبت هاي بعضي سران عرب وابسته كه بر خطر ايران براي منطقه تاكيد مي كنند تلاش كرده اند كه تمام دنيا را عليه ايران متحد نشان دهند.هر چند كه اي كاش آمار جنايات غربي هم دراين مستند مطرح مي شد تا همگان بدانند كه دنيا از چه كسي به دليل جرم وجنايات فراوان متنفر است؟
در قسمت نتيجه گيري با عنوان كردن بعضي توهمات ذهني سياستمداران آمريكا، پروژه
ايران هراسي را تكميل مي كند توهماتي مثل:«ايران درآينده جنگ الكترونيك عليه بشريت خواهد كرد،وبه احتمال زياد يك موشك الكترونيك در اتمسفر منفجر خواهد كرد تا به اين وسيله كل اروپا وآمريكا را تحت تاثير قرار دهد!»
حتي از اين مسئله هم فراتر رفته و عنوان مي كنند كه ايران در تلاش است كه با قاچاقچيان مكزيكي ارتباط برقرار كند و از طريق آنها بمبي را در داخل آمريكا منفجر كند! اگر كمي به اين صحبت ها دقت كنيم متوجه
خنده دار بودن تمام آنها خواهيم شد و به اين نكته پي خواهيم برد كه غرب چه تلاش مذبوحانه اي براي تخريب ايران حتي با توسل به تهمت زني ودروغ پراكني هاي بسيار بزرگ مي كند.
درپايان مستند هم اين جمله عنوان مي شود: «آيا مي خواهيد در انقلاب جديد عليه ايران حضور داشته باشيد؟»
بر اين اساس به اين نتيجه
مي رسيم كه هدف تمام اين مستند اين است كه دنيا را عليه ايران بشوراند.هرچند كه اين هدف
نخ نما شده و بارها به شكست انجاميده است. به نظر مي رسد كه بنياد كلاريون سازنده اين مستند باز هم با ساختن توهمات ذهني صهيونيست ها تلاش بي نتيجه اي براي ايجاد موج تخريبي عليه ايران به راه انداخته است.

 



سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها-1
هنر ديني؛ هنر غير ديني

رامين شريف زاده
اينكه هنر چيست و اساسا هنر و دين چه رابطه اي با يكديگر دارند، مقوله اي است كه همواره ذهن جامعه فرهنگي و هنري ما را به خود مشغول داشته است. پرسش هايي چون نسبت ميان هنر و دين چيست ؟ آيا اساسا مقوله اي به نام «هنر ديني» وجود دارد؟ معيارها و مصاديق «هنر ديني» كدام اند؟ و يا اينكه هر هنري كه حدود و احكام شرعي را رعايت كرد، الزاماً هنري ديني خواهد بود؟ نخستين پرسش هايي است كه پاسخ به آنها مي تواند، رابطه ميان هنر و دين را شفاف سازد.
نخست) منظور از تربيت انسان، به فعليت رسيدن استعدادهاي بالقوه او است و چون كمال هر موجودي در شكوفايي و به فعليت رسيدن استعدادهاي بالقوه او مي باشد، لذا در صورتي كه انسان در يك نظام تربيتي صحيح پرورش يابد، به كمال خود خواهد رسيد. از اينجا مي توان دريافت كه هدف نهايي از تربيت انسان چيزي جز كمال نهايي او نيست. انسان حقيقتي است مركب از دو بعد جسم و روح كه جسم با مرگ متلاشي شده و از بين مي رود اما روح كه جوهر اصلي وجود او را تشكيل مي دهد، باقي مي ماند و به حيات ابدي خود در جهان ديگر ادامه مي دهد. از اين رو حقيقت انسان روح اوست و تكامل انساني او در گرو تكامل استعدادهاي روحي او مي باشد.
دين اسلام سعادت بشر را در گرو برآورده شدن تمام نيازهاي اعتقادي، اخلاقي، فرهنگي، سياسي، فردي و اجتماعي انسان دانسته و در عين تأكيد فراوان بر اهميت امور معنوي و ايمان و اخلاق و فضايل انساني، به جنبه هاي مادي و طبيعي بشر نيز توجهي خاص مبذول داشته است. زيبايي از كمالاتي است كه همچون ديگر كمالات دوست داشته مي شود. هر انساني بدون نياز به آموزش و فقط به اقتضاي فطرت كمال دوستي و كمال جويي، دوست دار و جوياي زيبايي است. با توجه به نقش مهم زيبايي در هنر مي توان به ارتباط هنر با فطرت زيبا دوست آدمي پي برد اگر چه در نحوه اين ارتباط جاي درنگ است.
دوم) با اين كه تا كنون تعاريف زيادي از هنر از سوي
صاحب نظران و انديشمندان اين حوزه ارائه شده است، اما هنوز تعريف ثابت و مشخصي كه مورد توافق همگان باشد، به دست نيامده . به عنوان مثال در حالي كه بسياري معتقدند كه هنر هر آن چيزي است كه وسيله پالايش، والايي و اعتلاي روح آدمي شود، برخي هنر را كوششي براي آفرينش صور لذت بخش دانسته اند؛ صوري كه حس زيبايي انسان را ( استعداد درك زيبايي ها) ارضا كند. طبق اين تعريف، هنرمند آفريدگار صورت هاي زيبا و لذت بخش است، صورت هايي كه الزاما نمونه هايي در بيرون از ذهن هنرمند ندارند و مي توانند ساخته نيروي فكر و خيال او باشند. اين تعريف اگر چه تعريفي مشهور است ولي بر طبق اين تعريف نمي توان به آفرينش صورت هايي كه نه فقط لذت بخش نيستند بلكه اندوه و رنج يا وحشت و هراس هم در پي دارند، هنر گفت. از تعاريف گوناگون مطرح شده براي هنر آنچه در هنر به نظر اصل مي آيد «زيبايي» است، هرچند در هر زماني زيبايي را به شكل هاي مختلفي درك مي كنند؛ بنابر اين نتيجه خواهيم گرفت كه لزومي ندارد موضوع هنر، امري خوشايند، زيبا و لذت بخش باشد بلكه زيبايي تبيين و ارائه موضوع، شرط هنري بودن يك اثر است. شايد هم اكنون بتوان به اين نتيجه رسيد كه هنر، كوششي در ارائه و ابراز زيباي مفاهيم واقعي يا خيالي است.
سوم) در مباحث فلسفه هنر، گاه سخن از «هنر خوب» و «هنر بد» سخن به ميان مي آيد؛ با توجه به اين موضوع كه زماني تلاش هنرمند را هنر گويند كه زيبا و درخور تحسين باشد و بالطبع تلاش ناموفق تحسيني را به دنبال ندارد و اصلا هنري نيست تا متصف به وصف بد شود لذا اتصاف هنر به بدي يا خوبي پس از اذعان به زيبايي تبيين هنرمند از مفاهيم ذهنش معنا پيدا مي كند. در اين صورت منظور از هنر خوب، عرضه هنري مفاهيمي است كه ابرازشان خوب باشد و مراد از هنر بد، ابراز اموري است كه عرضه آنها در اجتماع بد است. ديني بودن يا نبودن هنر نيز به ديني بودن يا نبودن مفاهيمي بستگي دارد كه هنرمند مي كوشد تا آنها را ابراز كند. به عبارتي ديگر هنر آنگاه ديني است كه محتوايش ديني باشد. شكي نيست كه «هنر ديني» را نبايد با معيارهاي ظاهري شرع تعريف كرد، بلكه ساختار و هيئت متشكله آن بايد جوهر تفكر ديني را آشكار سازد. بنابر اين هنري كه مي تواند تماشاگر را با خود به دنيايي ديني و معنوي هدايت كند و به زبان گوياتر هنري كه بتواند نوعي شناخت و باوري شهودي به تماشاگر خود منتقل كند و البته اين شناخت و باور مبتني بر آموزه ها و تعاليم ديني باشد، هنر ديني است.
چهارم) رسالت هنر در زمان ما عبارت از اين است كه از حوزه عقل، اين حقيقت را كه سعادت انسان ها در گرو بازگشت به معنويت است، به حوزه احساس انتقال دهد كه تحقق آن نيازمند ايجاد شرايط و بسترهاي مناسب است. بيش از 30 سال از انقلاب شكوهمند اسلامي مي گذرد؛ هنر نيز همچون ساير مقولات تحت تاثير تفكر حاكم بر جامعه دچار تحولات عميقي شده است. اين تحولات اگر چه حكايت از رشد قابل ملاحظه اي در شاخه هاي مختلف هنر دارد اما خطا نكرده ايم اگر بگوييم كه هنوز فرسنگ ها با نقطه مطلوب و ايده آل فاصله داريم و در عرصه هنر آنچنان كه در شاخه هاي مختلف ديگري چون علمي و نظامي پيشرفت كرده ايم، پيشتاز نبوده ايم. يك كالبدشكافي ساده از وضعيت هنري جامعه مي تواند عوامل اين عقب ماندگي را براي ما شفاف سازد.
يك. ضعف مراكز علمي و دانشگاهي: «حدود دو ميليون، دانشجويان علوم انساني اند! اين به يك صورت، انسان را نگران مي كند. ما در زمينه علوم انساني، كار بومي، تحقيقات اسلامي چقدر داريم؟ استاد مبرزي كه معتقد به جهان بيني اسلامي باشد و بخواهد جامعه شناسي يا روانشناسي يا مديريت يا غيره درس بدهد، مگر چقدر داريم كه اين همه دانشجو براي اين رشته ها ميگيريم؟» اين جملات، انتقاد صريح رهبر معظم انقلاب نسبت به وضعيت علوم انساني كشور است كه در ديدار با اساتيد دانشگاه بيان شد. نمي توان بر اين واقعيت چشم بر بست كه تا زماني كه وضعيت علوم انساني در يك كشور تصحيح نشود، علوم ديگر تصحيح نخواهد شد چرا كه علوم انساني، علومي است كه با انسان به طور كلي و با تمام وجوهش ارتباط دارد نه فقط با جسم او. به رغم تاكيد همگان بر اين امر، مروري گذرا بر وضعيت تدريس علوم انساني در دانشگاه ها نشان مي دهد كه هنوز در حوزه علوم انساني كار جدي صورت نگرفته است. در باب اثبات اين ادعا همين بس كه در سطوح دانشگاهي ايران به خصوص در رشته هنر، بسيار بيش از آنكه هنر ايراني به دانشجويان تدريس شود، دروسي بر مبناي انديشه هاي رايج غربي در ميان هنرمندان اعم از اومانيسم، سكولاريسم و ليبراليسم تدريس مي شود.
دو. نبود ارتباط مناسب ميان مراكز علمي و ديني با مراكز هنري: «ممكن است ما نسبت به برخي از فيلم ها معترض باشيم ... ليكن من كارگردان را متهم نمي كنم. عوامل گوناگوني براي خطا در جهت گيري يك فيلم هست؛ يكي اش هم ممكن است نقش كارگردان باشد... ما اگر احساس مي كنيم كه به وسيله يك كارگردان يك معرفت عميق صحيحي در يك فيلم منعكس نمي شود، بايد ببينيم اين معرفت عميق، چگونه مي توانست به دل اين كارگردان القاء شود تا او بتواند معرفت دروني خودش را منعكس كند... چگونه مي شد اين معرفت دروني، آن چناني كه من بيننده مي پسندم، به اين كارگردان منعكس بشود و چرا نشده؟ اين جاي سؤال دارد... آيا در زمينه انعكاس آن معارف ارزشي اسلامي كه من معتقدم در سينماي ما نشان زيادي از آنها وجود ندارد، به آن سازنده فيلم، به آن كارگردان و حتي به آن بازيگر، كاري انجام گرفته و منعكس نشده است؟! من به خودم نگاه مي كنم، به حوزه علميه مان نگاه مي كنم و به دستگاه هاي مديريت فرهنگي مان نگاه مي كنم، مي بينم نه، ما در اين زمينه كم كاري داشته ايم... نمي شود رفت سراغ كارگردان و يقه او را گرفت كه شما چرا؟» رهبر معظم انقلاب در ديدار با هنرمندان در سال 1385 آنچنان زيبا به اين عدم ارتباط اشاره فرمودند كه نياز بيشتري براي توضيح اين موضوع ديده نمي شود.
سه. مديريت ضعيف و مديران ناكارآمد: از جمله مهم ترين عوامل ايجاد شرايط كنوني در وضعيت هنر كشور، مديريت ناكارآمدي است كه طي 30 سال گذشته در راس برخي از مراكز هنري قرار گرفته اند. اين مديران به دلايل مختلفي از جمله آگاهي اندك از مباني دين و هنر، اعتقاد ناكافي به توانايي دين در جريان دهي مناسب به هنر، ملاحظه كاري و عدم ارتباط مناسب با هنرمندان آن گونه كه بايد زمينه هاي ايجاد و رشد هنر متعالي را فراهم نياورده اند. در واقع با توجه به اينكه بسياري از مديران فرهنگي كشور در تعريف هنر، مباني ديني و اظهار نظر در باره چگونگي ارتباط آنها با يكديگر ناتوان هستند، چگونه مي توان توقع ارتقاي هنر بر مبناي آموزه هاي ديني داشت؟ چگونه مي توان انتظار شكوفايي هنر متعالي داشت وقتي مسئول هنري به توليدات هنري نگاه آماري و ابزاري دارد؟
چهار.كم توجهي به هنرمندان متعهد: متاسفانه بايد اعتراف كرد كه كم توجهي به هنرمندان متعهد كشور به خصوص در دوران اصلاحات به بهانه ناتواني آنها در توليد آثار فاخر و يا رقابت با هنرمنداني كه بر عدم تعهد خود به باورهاي ملي و گاه ديني تاكيد و پافشاري مي كنند، زمينه هاي به حاشيه رفتن هنرمندان متعهد و برجسته شدن هنرمندان و آثار
غير متعهد را فراهم آورده است. در صحت اين ادعا كافي است كه به فهرست حمايت هاي مالي بنياد سينمايي فارابي به خصوص در دهه 70 تا اواسط دهه 80 نگاه كنيد. ميزان كمك هايي كه از سوي اين بنياد و مراكز مشابه از آثار غير متعهد چه در مرحله حمايت از توليد، چه مشاركت در ساخت و چه حمايت هاي مادي و معنوي براي پخش اين آثار در خارج از مرزهاي ايران شده است نشان دهنده نوع نگاه و روند جريان امور در سينماي كشور است.
پنج. هنر ظاهرگرا و
عوام فريب: در اين ميان آنچه نبايد مورد غفلت قرار گيرد آن است كه امروزه يكي از مهم ترين خطراتي كه هنر ديني را تهديد مي كند، خطر ظاهر گرايي و عوام زدگي است. متاسفانه بايد اعتراف كرد كه امروزه در هنر كشور گاه شاهد آفاتي چون ظاهر گرايي ديني و نيز عوام گرايي افراطي به چشم مي خورد، كه حاصل آن گسترش و نفوذ ريا، تزوير و نفاق است. هنري كه نه باطن حقيقت، بلكه چهره كريه دروغ و دورويي را هويدا مي سازد. بي ترديد هنر ريا و تزوير، هنري كه ظاهري ديني اما باطني عوام فريب و دنياگرا دارد، به همان اندازه كه هنر لائيك و خنثي خطرآفرين است، خطر ناك است.
ادامه دارد


 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14