(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 25 اردیبهشت 1390- شماره 19926

گناهان زود مجازات
آثار نيكي به پدر و مادر
شاخص هاي ريا
نقش امنيت رواني در جهاد اقتصادي
مروري بر ديدگاه هاي استاد مطهري درباره فلسفه وبايسته هاي عبادت
ادب عبادت
اهميت و جايگاه خدمت به مردم



گناهان زود مجازات

قال النبي(ص): ثلاثه من الذنوب تعجل عقوبتها و لاتوخر الي الاخره ، عقوق الوالدين، و البغي علي الناس، و كفر الاحسان.
پيامبر اعظم(ص) فرمود: سه گناه است كه عقوبتش در دنيا زود فرا مي رسد و به سراي آخرت به تاخير نمي افتد: 1- آزار و اذيت و نافرماني پدر و مادر 2- ظلم و ستم و بدي كردن بر مردم
3- ناسپاسي و كفران احسان و نعمت خدا و مردم(1)

1- بحارالانوار، ج 17، ص 47

 



آثار نيكي به پدر و مادر

عيون اخبارالرضا از بزنطي نقل مي كند كه گفت از حضرت رضا(ع) شنيدم كه فرمود: مردي از بني اسرائيل يكي از بستگان خود را كشت و كشته او را بر سر راه مردي از بهترين بازماندگان يعقوب (اسباط بني اسرائيل) گذاشت بعد مطالبه خون او را كرد. حضرت موسي(ع) گفت: گاوي بياوريد تا كشف حقيقت كنم. حضرت رضا(ع) فرمود: هر نوع گاوي مي آورند كافي در اطاعت و پيروي امر بود، ولي سخت گرفتند. چون توضيح خواستند خداوند هم بر آنها سخت گرفت. پرسيدند: چگونه گاوي باشد؟ گفت: (بقره لافارض و لابكر عوان بين ذلك) نه كوچك و نه بزرگ بلكه مابين اين دو باشد.
باز پرسيدند چه رنگي داشته باشد؟ حضرت موسي(ع) فرمود: (صفراء فاقح لونهاتسرالناظرين) زردرنگ، نه مايل به سفيدي و نه پررنگ مايل به سياهي. باز برخود دشوار گرفتند خداوند هم بر آنها سخت گرفت. گفتند: اي موسي گاو بر ما مشتبه شده واضح تر از اين توصيف كن. موسي گفت (لاذلول تثيرالارض، ولاتسقي الحرث مسلمه لاشيه فيها) گاوي كه به شخم زدن آرام و نرم شده و براي زراعت آبكشي نكرده باشد. بدون عيب و غير از رنگ اصلي اش رنگ ديگري در آن وجود نداشته باشد. بالاخره آن گاو منحصر شد به يكي و آن هم در نزد جواني از بني اسرائيل بود وقتي كه براي خريد به او مراجعه كردند، گفت: نمي فروشم مگر اينكه پوست اين گاو را پر از طلا نماييد!
به حضرت موسي(ع) اطلاع دادند گفت: چاره اي نيست بايد بخريم. به همان قيمت خريدند و آن را كشتند. دم گاو را بر مرد مقتول زدند و او زنده شد و گفت يا رسول الله پسرعمويم مرا كشته نه آن كسي كه بر او ادعا مي كنند. بدين وسيله بني اسرائيل قاتل را شناختند.
يكي از پيروان و اصحاب موسي گفت يا نبي الله اين گاو را قصه شيريني است. حضرت فرمود؛ آن قصه چيست؟ مرد گفت: جواني كه صاحب اين گاو بود خيلي نسبت به پدر خويش مهرباني مي كرد. روزي آن جوان جنسي خريد و براي پرداختن پول پيش پدر آمد، او را در بستر خواب يافت و كليدها زير سرش بود. چون نخواست پدر را از خواب شيرين بيدار كند. لذا از معامله صرف نظر كرد. هنگامي كه پدرش بيدار شد جريان را به او عرض كرد. پدر گفت: نيكوكاري كردي اين گاو را بجاي سود آن معامله به تو بخشيدم. حضرت موسي(ع) گفت: نگاه كنيد نيكي به پدر و مادر چه فوائدي دارد.(1)

1- بحارالانوار، ج 16، ص .21

 



شاخص هاي ريا

پرسش:
مفهوم ريا را توضيح داده نشانه ها و شاخص هاي آن را در عرصه هاي نظري و عملي بيان نماييد؟
پاسخ:
يكي از صفات ناپسند كه از رابطه بد انسان با خدا حكايت مي كند ريا است. هر كاري كه به «ريا» آلوده شود، به همان نسبت انسان را از خدا دور خواهد كرد.
مفهوم ريا
كتاب هاي لغت در تعريف ريا نوشته اند: فعلي باشد كه با نيت خالص همراه نباشد و نظري غير از نظر الهي در كار باشد و هدف از انجام آن عمل نماياندن به غير مي باشد.
ريا در اصطلاح فقهي و عرفاني چنين تعريف شده است: هر فعلي كه جهت خودنمايي انجام شود و خالص نباشد و نيت خالص در آن راهي نداشته باشد را ريا گويند.
انواع ريا در قرآن
هدف ريا كار محبوب كردن خود در پيش ديگران است. براي رسيدن به اين هدف يا عبادت را ابزار قرار مي دهد، يا عقيده اي را اظهار مي كند كه واقعيت ندارد و صورت سوم آن است كه با نشان دادن عمل اخلاقي، خود را صاحب فضيلت نشان مي دهد. آيات قرآني مربوط به ريا را نيز مي توان براساس همين تقسيم بندي تنظيم كرد:
الف) ريا در اظهار عقيده
ريا در عقيده به اين معناست كه انسان باوري را كه به آن معتقد نيست خود را به آن عقيده مند نشان دهد، يا عقيده باطلي را كه باور دارد از خود دور و نفي كند و اين نحو ريا از ساير انواع ديگر بدتر و عذابش سخت تر است. قرآن كريم، منافقان را در آيه1سوره منافقون صاحب اين نوع از ريا معرفي مي كند: «زماني كه آمدند، منافقان گفتند: شهادت مي دهيم همانا تو فرستاده خدايي و خدا مي داند، البته تو فرستاده اش هستي و خدا شهادت مي دهد كه منافقان دروغگو هستند.» بنابراين صداقت و اخلاص در اعتقادات بسيار مهم است، به طوري كه خداوند متعال براي منافقان به دليل گفتن «اشهدان محمدرسول الله» گناه مي نويسد.
ب) ريا در عمل
در مورد «ريا در عمل» آيات متعددي وجود دارد كه در اينجا به يك نمونه آن اشاره مي كنيم. انفاق از عباداتي است كه آيات فراواني در اهميت آن در قرآن آمده است، اما اگر اين عبادات مهم آلوده به ريا و منت گردد، آن خاصيت معنوي خود را از دست مي دهد. قرآن كريم در سوره بقره آيه 264 مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد! باطل نكنيد انفاق هاي خود را با منت گذاري و اذيت نمودن، مثل كسي كه مالش را به منظور نمايش به مردم انفاق مي كند و ايمان به خدا و روز قيامت نمي آورد؛ پس مثل او مانند قطعه سنگي است كه بر آن (قشر نازكي) خاك باشد (و بذرهايي در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاك ها و بذرها را بشويد) و آن را صاف (و خالي از خاك و بذر) رها كند. از كاري كه كرده اند چيزي به دست نمي آورند.» نكته جالب اين است كه در پايان آيه سخن از كفار و عدم هدايت آنان را پيش كشيده و اين از اهميت نفي چنين معصيتي حكايت مي كند. بنابراين، همان گونه كه چنين كشاورزي از كشت خود بر اين قشر نازكي خاك سودي جز حسرت نمي برد، رياكار خسارت ديده نيز به غير از اندوه و پشيماني چيزي نصيبش نمي شود.
ادامه دارد

 



نقش امنيت رواني در جهاد اقتصادي

اسماعيل حميدزاده
امنيت، مهم ترين دغدغه بشر است. از اين رو سعادت را در آرامش و آسايش مي يابد و جامعه را به قصد دست يابي به اين هدف ساماندهي مي كند و دولت را در اين راستا به خدمت مي گيرد و بدان مشروعيت مي بخشد تا اعمال حاكميت و قدرت نمايد. آموزه هاي قرآني نيز به اين گرايش فطري بشر توجه داشته و آرامش و آسايش ابدي را در بهشت جاودان به انسان وعده مي دهد و سراي ديگر را تنها محل دست يابي كامل و تمام به اين دو امر مهم مي داند.
امنيت و آرامش داراي ابعاد چندي است كه امنيت رواني يكي از ابعاد آن است. در حوزه عمل اقتصادي نيز امنيت نه تنها هدف بلكه سرمايه اساسي است. بر اين اساس لازم است به نقش امنيت بويژه امنيت رواني در جهاد اقتصادي توجه ويژه اي مبذول داشت و زمينه و بسترهاي تحقق آن را فراهم آورد تا در نهايت جهاد اقتصادي بتواند به هدف نهايي خويش برسد و آن را تحقق بخشد. نويسنده در اين مطلب نقش امنيت و امنيت رواني در جهاد اقتصادي را براساس آموزه هاي اسلامي و وحياني قرآن تبيين و تحليل كرده است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
¤¤¤
امنيت، سرمايه اقتصادي
امنيت ضد يا نقيض ترس و خوف است. (لسان العرب، ابن منظور، ذيل واژه امن) بنابراين، امنيت به معناي آرامش و فقدان ترس، خوف و وحشت است. انسان پس از تأمين غذا از خوردني ها و آشاميدني ها در انديشه امنيت است.
به سخن ديگر، دو دغدغه اصلي بشر را آسايش و آرامش تشكيل مي دهد و پس از تأمين اين دو امر است كه در انديشه پاسخ گويي به ديگر نيازهاي خود از جمله محبت و ارتباطات مي افتد تا نياز عاطفي خويش را نيز به شكلي پاسخ دهد.
اموري چون ترس از دست دادن چيزهايي كه دارد يا ترس از آينده نامعلوم بشر را از حركت باز مي دارد. اما اميد به حفظ آسايش و آرامش يا دست يابي به آن است كه حركت هاي انساني از جمله حركت هاي اقتصادي او را سامان مي دهد. اما آن چه آدمي را همواره با يك پرسش اساسي مواجه مي كند، مرگ است.
البته بسياري از مردم چنان سرگرم ظواهر دنيا و غفلت از حقايق دنيا مي شوند كه فراموش مي كنند كه آنچه از آرامش و آسايش دارند نمي تواند پايدار باشد. تنها گروهي از خردمندان هستند كه دنيا با همه زيبايي هايش ايشان را به تفكر وامي دارد و پرسش اساسي را در پيش روي آنان مي گذارد كه چگونه مي توان به آرامش و آسايش واقعي و دايمي دست يافت؟
برخي ها آسايش و آرامش را در غفلت مي جويند و بر اين باورند كه به آينده دور كاري نداريم، پس تا هستيم خوش باشيم. چنين نگرشي به زندگي انسان را از انسانيت و اهداف آفرينش دور مي سازد و در يك دور باطل خوردن و خوابيدن و كار كردن براي خورد و خواب مي افكند.
اين جاست كه پيامبران موظف مي شوند تا به مردم هشدار دهند كه آرامش و آسايشي از اين دست بسيار آسيب زننده و شكننده است؛ (شعراء، آيات 142 و 146) چرا كه انسان نمي بايست تا زماني كه در دنياست از مكر خداوندي غافل شود؛ زيرا خداوند به يك باره امنيت و آرامش و آسايش ايشان را مي گيرد (اعراف، آيه 99) و آنچه به ظاهر عامل امنيت و آرامش آنان شمرده مي شود، چيزي جز عامل زيان و خسران ابدي و ناامني نيست. (اعراف، آيات 97 و 98 و نيز نحل، آيات 45 و 47 و اسراء، آيات 68 و 69 و آيات ديگر)
اما اگر انسان در سايه تقواي الهي قرار گيرد و براساس آموزه هاي الهي در مسير عدالت گام بردارد و بخواهد تا خود و جامعه را خدايي نمايد، در آن صورت به امنيت واقعي دست مي يابد و آسايش را در همين دنيا تجربه مي كند و در دنيا و آخرت خوف و حزني نسبت به چيزي نخواهد داشت؛ زيرا خداوند است كه او را ربوبيت مي كند و در كنف حمايت خود مي گيرد و هر مصيبتي را بر او آسان و هر خوفي را به امنيت تبديل مي كند؛ زيرا مؤمنان چه در دنيا و چه آخرت حزني بر گذشته و خوفي از آينده ندارند و در كمال سرور باطني هستند.جامعه ايماني به سبب حركت در محور توحيد، عدالت و تقواست كه از امنيت كامل اجتماعي برخوردار شده و گام هاي بلندي در همه عرصه هاي مأموريت آباداني و تسخير و بهره مندي از امكانات و سرمايه ها و ثروت زمين برمي دارد. (هود، آيه61)
با نگاهي به گزارش هاي قرآني مي توان دريافت كه هر جامعه اي زماني به بهره مندي از سرمايه ها و ثروت زميني و دنيوي دست يافته كه از امنيت برخوردار بوده است. خداوند حتي به دشمنان و كافران و مشركان اين امكان را بخشيده است تا از امكانات دنيا بهره مند شوند. اينان هر چند كه به كفر و شرك بودند، ولي زماني كه از ظلم ظاهري در حد امكان پرهيز كردند و حقوق يكديگر را رعايت نمودند، از رشد اقتصادي و آسايش و آرامش ظاهري بهره مند شدند.
براساس آموزه هاي قرآني، امنيت در هر شكل آن، مهم ترين نعمت هر جامعه است. از اين رو به جوامعي كه در رفاه بودند، يادآور مي شود كه اين بهره مندي به سبب نعمت امنيت بوده است. (انفال، آيه26 و نيز نحل، آيه 112) بنابراين، نعمت امنيت اجتماعي در هر جامعه اي به معناي تبلور رحمت الهي نسبت به آن جامعه است. (كهف، آيات 94 تا 98)
پس هر جامعه اي اگر بخواهد به آسايش و رفاه ظاهري برسد، لازم است بستر مناسبي براي امنيت اجتماعي و رواني جامعه فراهم آورد.از نظر قرآن، امنيت از مهم ترين عوامل در زندگي بشر براي دست يابي به بسياري از اهداف مادي و دنيوي است. از اين رو هر جامعه اي مي كوشد تا به آن دست يابد. براي همه جوامع بشري، امنيت، امري مطلوب است و هر كس يا جامعه مي كوشد تا حتي به شكل هجرت و يا تغيير وضعيت در جامعه، آن را به دست آورد و تحقق بخشد. (يوسف، آيه99)
با نگاهي به درخواست حضرت ابراهيم(ع) از خداوند جهت فراهم آوري نعمت امنيت براي ساكنان مكه، به خوبي دانسته مي شود كه امنيت يك دغدغه عمومي بشر و خواسته و برنامه پيامبران بوده است. (بقره آيه 126)
جوامعي كه در گذشته به رفاه و آسايش مطلوب و رشد اقتصادي و تمدني خوب و مناسبي رسيدند، جوامعي بودند كه از نعمت امنيت برخوردار بودند. گزارش قرآن از جوامع پيشين و تبيين و تحليل رشد و توسعه تمدني و اقتصادي آنان، به خوبي نشان مي دهد كه تا چه اندازه نعمت امنيت مهم بوده است. (سباء آيات 15 و 18)
به هر حال، نعمت امنيت، مهمترين سرمايه اجتماعي هر جامعه اي است، زيرا رشد اقتصادي، شكوفايي تمدني و دست يابي به آسايش دنيوي تنها در سايه سار امنيت اجتماعي، رواني و روحي آن تامين مي شود.
از آيه 2 سوره مائده اين معنا به دست مي آيد كه رشد اقتصادي و گسترش تبادلات و معاملات اقتصادي تنها در سايه امنيت فراهم مي آيد و لازم است مسئولان اجتماعي و مديران هر جامعه اي شرايط را به گونه اي فراهم آورند تا امنيت اقتصادي تامين شود و مردم بتوانند با مبادلات خود به رشد و توسعه اقتصادي فراگير كمك كنند. تاكيد بر فراهم آوري امنيت در مكه به عنوان مركز و محور عبادت و حج، تبادلات اقتصادي به خوبي نشان مي دهد كه از نظر قرآن تا چه اندازه امنيت و تامين آن، نقش تاثيرگذاري در بهبود و رشد و توسعه اقتصادي ايفا مي كند.
امنيت رواني در سايه مديريت سالم
بي گمان امنيت جاني نخستين دغدغه انسان است. اين نوع از امنيت به سبب اين كه مرتبط با حيات و زندگي اوست، نخستين خواسته هر انساني است. اگر انسان احساس كند كه از نظر جاني تامين نيست، هيچ گونه اقدامي نمي كند. از اين رو حتي در دست يابي به غذا و خوراكي، چنان شرايط را مي سنجد كه امنيت جاني او تامين شود و يا كمتر در معرض خطر قرار گيرد.
فقدان امنيت جاني، چنان اهميت دارد كه انسان را از هرگونه حركت و تلاش منافي با آن باز مي دارد لذا خداوند تامين امنيت جاني را اصلي اساسي مي شمارد. (قصص، آيه 57 و نيز عنكبوت، آيه 67 و نيز انفال، آيه 26)
البته انسان خواهان امنيت كامل در همه زمينه ها و عرصه هاست، در اين راستا امنيت خانه و خانواده (احزاب، آيه 13 و نور، آيه 24) و امنيت از هرگونه تعرض، اذيت و آزار و تمسخر و مانند آن (آل عمران، آيه 96 و 97) مهمترين دغدغه همگاني است. اگر جامعه اي بخواهد به رشد و بالندگي اقتصادي برسد، لازم است تا امنيت همه جانبه و كامل را براي شهروندان و سرمايه گذاران و تجار و بازرگانان فراهم آورد. از اين رو، بر مديران و مسئولان هر جامعه اي است كه به اين مساله به عنوان مهمترين گام در جهاد اقتصادي توجه كنند و اهتمام ورزند. البته قرآن به يك نكته مهم در امنيت رواني توجه مي دهد و آن اين مساله است كه امنيت رواني و دروني واقعي را مي بايست در توحيد و ايمان خالص به خدا و پروردگاري او جست؛ زيرا ايمان و اخلاص كامل، روح و روان آدمي را در حفاظت خداوندي قرار مي دهد و از هرگونه خوف و حزن رهايي مي بخشد. (انعام، آيه 80 و 82)
اما اين بدان معنا نيست كه جامعه، بستر امنيت رواني را فراهم نياورد؛ چرا كه اكثريت انسان ها به طور طبيعي به ظواهر توجه دارند و هرگونه اختلال در ظواهر و بروز مصيبت ها آنان را دچار تشويش مي سازد. اين جاست كه مديريت سالم جامعه مي تواند اين امنيت را حفظ يا ايجاد يا تقويت كند.از گزارش قرآن درباره برنامه هاي اقتصادي حضرت يوسف(ع) مي توان به دست آورد كه ايشان چگونه خواسته است تا امنيت رواني جامعه را حتي در بحران هاي اقتصادي تامين و فراهم آورد و اجازه ندهد تا بحران ها روند رشد اقتصادي و شكوفايي تمدني را با اختلال مواجه سازد. حضرت با دو كار ذخيره سازي و كشت و توليد انبوه محصولات و فرآورده ها و سيلوسازي، توانست جامعه را در امنيت رواني قرار دهد و اجازه ندهد تا حركت پرشتاب چرخ اقتصادي كشور با مشكل مواجه شود و يا از كار بيفتد.
تامين سرانه براي ملت و توزيع عادلانه ثروت و توليدات نيز به ايشان كمك كرد تا نه تنها امنيت رواني ايجاد كند، بلكه امنيت اجتماعي را افزايش دهد و دولت و ملت را به هم پيوند زند تا مكمل يكديگر براي تمدن سازي باشند.
هرگونه رفتاري كه امنيت رواني جامعه را ايجاد، يا حفظ يا تقويت كند، بايد در دستور كار مديران جامعه قرار گيرد. از جمله اين كارها، تامين نيازمندي هاي اساسي جامعه و مردم است؛ زيرا هرگاه جامعه احساس ناامني كند، به ذخيره سازي، احتكار و مانند آن رو مي آورد و سرمايه ها را به جاي به كار گرفتن در عرصه توليد، در عرصه ديگري وارد مي كند و قدرت و امكانات را از مسير رشد اقتصادي بيرون مي برد.
جامعه اي كه از نظر رواني احساس عدم امنيت بكند، به جاي سرمايه گذاري، به كنز و خروج سرمايه گرايش مي يابد؛ هرچند كه نهي خداوند از كنزاندوزي و خروج سرمايه از جريان توليد و گردش سالم مي تواند جلوي برخي از رفتارهاي نادرست اقتصادي را بگيرد، ولي نمي تواند امنيت رواني را به جامعه بازگرداند و توده ها را با دولت و جهاد اقتصادي همراه و هماهنگ سازد.در زمان و جايي كه دشمن با انواع شگردها و جنگ رواني و شايعه سازي بر آن است تا چرخ هاي اقتصادي را از حركت شتابنده بازدارد و اقتصاد اسلامي را ناكارآمد جلوه دهد، توجه به مديريت امنيت رواني جامعه يك اصل براي مديران است.
براي دست يابي به امنيت كامل از جمله امنيت رواني، جاني و اجتماعي بايد از همه توان و ظرفيت ها بهره برد. امنيت راه ها هر چند كه براي توسعه اقتصادي و رشد آن مهم است و خداوند در آياتي به مساله امنيت راهها در امر توسعه اقتصادي توجه داده است (اعراف، آيات 85 و 86 و نيز سباء، آيات 15 و 18)، اما آن چه مهمتر است، تامين امنيت رواني از طريق مديريت سالم اقتصادي جامعه است.
اين كه پيامبران مامورند تا مانند حضرت شعيب (ع) از كم فروشي و گران فروشي و احتكار باز دارند (اعراف، آيه 58 و نيز هود، آيات 84 تا 88 و نيز شعراء آيه 183) هدفي جز فراهم آوري امنيت رواني ندارند، زيرا اين رفتارهاي ناهنجار در حوزه عمل اقتصادي، بستر ناامني رواني در جامعه مي شود و اشخاص به يكديگر در معاملات اعتماد و اطميناني نخواهند داشت و يا در وضعيت مطلوب، ترديد دارند؛ زيرا احتكار، خود بيانگر عدم مديريت در توزيع است و محتكران با اختلال در روند جريان سالم اقتصادي، به غارت و چپـاول سرمايه ديگران مي پردازند. خداوند در آيات 15 و 18 سوره سبا به نقش امنيت از جمله امنيت رواني درگردشگري اقتصادي توجه مي دهد و بيان مي كند كه چگونه امنيت موجب افزايش گردشگري اقتصادي و تعاملات مي شود و جامعه مي تواند از اين مساله به خوبي سود برده و در رشد و شكوفايي اقتصادي از آن بهره گيرد. البته آياتي ديگر نيز همين معنا را به شكل ديگر بيان كرده است. از جمله آيات سوره قريش كه به مساله امنيت راهها در جا به جايي تجار و گردشگران اقتصادي پرداخته است يا آياتي كه به مساله حج و تاثير امنيت كامل در آن در جهت بدست آوردن فضل الهي يعني عمل اقتصادي اشاره دارد. همه اينها به خوبي نشان مي دهد كه تا چه اندازه امنيت از جمله امنيت رواني جامعه مي تواند اقتصاد را تحت تاثير مثبت يا منفي خود قرار دهد.
عوارض نبود امنيت رواني
شرايط اجتماعي از سوي مديران ميبايست به گونه اي باشد كه هر گردشگري از جمله تجار و بازرگانان در شب و روز به سادگي در جامعه حركت كرده و به مبادلات اقتصادي بپردازند. (همان)
به هر حال، ازآموزه هاي قرآني به دست مي آيد كه در جهاد اقتصادي نمي توان نقش امنيت از جمله امنيت رواني در سرمايه گذاري و توليد و توزيع سالم و حتي مصرف را ناديده گرفت؛ زيرا اگر جامعه از نظر رواني در تشويش و اضطراب باشد، به خود اجازه نمي دهد تا ثروتش را در توليد سرمايه گذاري كند، بلكه آن را يا كنز كرده و در گوشه اي به شكل سكه و طلا و مانند آن مي اندوزد و از چرخه اقتصادي بيرون مي برد. يا آن كه در احتكار به كار مي گيرد و با اين رفتار نادرست خويش، اقتصاد را از مسير سالم و توليد خارج مي سازد. بارها ديده شده است كه جريان هاي خاص با ايجاد شايعه يا جنگ رواني، سرمايه ها را به بخش هاي خاص و به ظاهر سودآور هدايت مي كنند. خريد سكه و كنز آن به جاي سرمايه گذاري ثروت در بخش توليد خود نمونه بارز اين رفتار برپـايه جنگ رواني در سالي است كه مي بايست ثروت در سرمايه گذاري هاي مناسب با رشد اقتصادي و جهاد اقتصادي به كار گرفته شود. جريان سازي به گونه اي است كه حتي توده هاي مردم نيز در دام اين فضاي رواني قرار مي گيرند و به نوعي كنزاندوزي گرفتار مي آيند.
لازم است با هوشياري و مديريت سالم جامعه، اجازه داده نشود تا ثروت جامعه در مسيري غير از توليد و جهاد اقتصادي قرار گيرد و به كنزاندوزي و تكاثرجويي كشانده شود كه از نظر قرآن رفتاري نه تنها ضد اخلاقي و ضد اقتصادي است بلكه گناهي نابخشودني است و خشم خداوند را بر مي انگيزد.

 



مروري بر ديدگاه هاي استاد مطهري درباره فلسفه وبايسته هاي عبادت
ادب عبادت

توجه استاد مطهري به موضوع «عبادت» را مي توان جلوه اي از جامعيت اين شخصيت دانست كه حضور در عرصه هاي علمي، فرهنگي و سياسي را با خودسازي و انس با خدا جمع كرده بود. مطهري نه تنها در رويكردي نظري به تبيين انسان شناسانه اصالت گرايش به پرستش و عبادت پرداخت؛ بلكه در سلوك شخصي خود نيز در اين زمينه الگو بود.
او در آثار خود تلاش نمود ضمن بهره گيري از متون اصيل ديني، با رويكردي عقلاني، به «فلسفه عبادت» پاسخ دهد؛ به علاوه با طرح موضوع «رشد در عبادت» از بايدها و نبايدها در اين زمينه سخن گفت.
«آزادي معنوي»، «سيري در نهج البلاغه»، «انسان كامل»، «انسان و ايمان» و «تعليم و تربيت در اسلام» از جمله آثاري هستند كه استاد مطهري در آن ها مباحثي را به موضوع عبادت اختصاص داده است. برخي از جملات استاد در اين مجموعه گرد آمده است تا دعوتي باشد براي مطالعه آثار ماندگار استاد. اينك در سالگرد شهادت علامه مطهري(ره) با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم.
¤ همواره، همراه با پرستش
هر جا كه از زندگي بشر- اعم از اشتراكي و غيراشتراكي و اختصاصي- نشانه اي هست، از پرستش هم نشانه اي هست. هنوز اثري از زندگي بشر به دست نيامده است كه آثار پرستش در آن وجود نداشته باشد. (فطرت، ص 214)
¤ پرستش ابتكار پيامبران نبود
يكي از پايدارترين و قديمي ترين تجليات روح آدمي و يكي از اصيل ترين ابعاد وجود آدمي، حس نيايش و پرستش است. مطالعه آثار زندگي بشر نشان مي دهد هر زمان و هر جا كه بشر وجود داشته است، نيايش و پرستش هم وجود داشته است؛ چيزي كه هست شكل كار و شخص معبود متفاوت شده است... پيامبران پرستش را نياوردند و ابتكار نكردند، بلكه نوع پرستش را- يعني نوع آداب و اعمالي كه بايد پرستش به آن شكل صورت گيرد- به بشر آموختند و ديگر اين كه از پرستش غير ذات يگانه (شرك) جلوگيري به عمل آوردند. (انسان در قرآن، ص 17)
¤ رو به افقي بالاتر
عبادت و پرستش نشان دهنده يك «امكان» و يك «ميل» در انسان است: امكان بيرون رفتن از مرز امور مادي، و ميل به پيوستن به افق بالاتر و وسيع تر. (انسان در قرآن، ص 23)
¤ عبادت، جلوه رابطه انسان و خدا
يكي از وجهه هاي عالي و دورپرواز ادبيات اسلامي (چه در عربي و چه در فارسي) وجهه روابط عابدانه و عاشقانه انسان است با ذات احديت. (سيري در نهج البلاغه، ص 92)
¤ همه ثناگوي اويند
قرآن در پيوند انسان با خدا زيباترين بيان ها را آورده است. خداي قرآن برخلاف خداي فلاسفه يك موجود خشك و بي روح و بيگانه با بشر نيست. خداي قرآن از رگ گردن انسان به انسان نزديكتر است، با انسان در دادوستد است، با او خشنودي متقابل دارد، او را به خود جذب مي كند و مايه آرامش دل اوست: الا بذكرالله تطمئن القلوب. (رعد28) بشر با او انس و الفت دارد، بلكه همه اشياء او را مي خواهند و او را مي خوانند. تمام موجودات از عمق و ژرفاي وجود خود با او سر و سر دارند، او را ثنا مي گويند و تسبيح مي كنند: ان من شيء الا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم. (اسرا 44) (وحي و نبوت، ص 92)
¤ خوديابي و خدايابي
قرآن مي فرمايد: «و لاتكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم.» (حشر 19)
قرآن ميان «يافتن خود» و «يافتن خدا» تلازم قائل است. قرآن مي گويد فقط كساني خود را يافته اند كه خدا را يافته باشند و كساني كه خدا را يافته اند خودشان را يافته اند. (من عرف نفسه عرف ربه و متقابلا: من عرف ربه عرف نفسه). در منطق قرآن، جدايي نيست؛ اگر انسان خيال كند كه خود واقعي اش را دريافته است؛ بدون اين كه خدا را دريافته باشد اشتباه كرده. اين از اصول معارف قرآن است (فطرت، ص 165)
¤ خودفراموشي، عقوبت الهي
اسلام يكي از عقوبت هاي الهي را اين مي داند كه خدا انسان را به شكلي درمي آورد كه خودش را فراموش كند: ولا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم. (حشر 19) از كساني مباشيد كه خداوند را فراموش مي كنند و در نتيجه فراموش كردن خدا، خدا آنها را معاقب مي كند. عقابش اين است كه خودشان را فراموش مي كنند. (آزادي معنوي، ص 207)
¤ فلسفه عبادت
به همان نسبت كه وابستگي و غرق شدن در ماديات انسان را از خود جدا مي كند و با خود بيگانه مي سازد، عبادت انسان را به خويشتن باز مي گرداند. عبادت به هوش آورنده انسان و بيداركننده انسان است. عبادت، انسان غرق شده و محو شده در اشياء را مانند نجات غريق از اعماق درياي غفلت ها بيرون مي كند. در عبادت و در پرتو ياد خداوند است كه انسان خود را آنچنان كه هست مي بيند، به نقص ها و كسري هاي خود آگاه مي گردد، از بالا به هستي و حيات و زمان و مكان مي نگرد؛ و در عبادت است كه انسان به حقارت و پستي آمال و آرزوهاي محدود مادي پي مي برد و مي خواهد خود را به قلب هستي برساند. (سيري در نهج البلاغه، ص 291)
¤ روح عبادت
برحسب تلقي [عارفانه]، عبادت نردبان قرب است، معراج انسان است، تعالي روان است، پرواز روح است به سوي كانون نامرئي هستي، پرورش استعدادهاي روحي و ورزش نيروهاي ملكوتي انساني است، پيروزي روح بر بدن است، عالي ترين عكس العمل سپاسگزارانه انسان است از پديدآورنده خلقت، اظهار شيفتگي و عشق انسان است به كامل مطلق و جميل علي الاطلاق، و بالأخره سلوك و سير الي الله است.
برحسب اين تلقي، عبادت پيكري دارد و روحي، ظاهري دارد و معني اي. آنچه به وسيله زبان و ساير اعضاي بدن انجام مي شود پيكره و قالب و ظاهر عبادت است، روح و معني عبادت چيز ديگر است. روح عبادت، وابستگي كامل دارد به مفهومي كه عابد از عبادت دارد و به نوع تلقي او از عبادت و به انگيزه اي كه او را به عبادت برانگيخته است و به بهره و حظي كه از عبادت عملاً مي برد و اينكه عبادت تا چه اندازه سلوك الي الله و گام برداشتن در بساط قرب باشد... تلقي نهج البلاغه از عبادت، تلقي عارفانه است. بلكه سرچشمه و الهام بخش تلقي هاي عارفانه از عبادت ها در جهان اسلام، پس از قرآن مجيد و سنت رسول اكرم كلمات علي و عبادتهاي عارفانه علي است. (سيري در نهج البلاغه، ص91و 92)
¤ طعم ايمان
لذات معنوي از لذات مادي، هم قوي تر است و هم ديرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا براي مردم عارف حق پرست از اين گونه لذات است. عابدان عارف كه عبادتشان توأم با حضور و خضوع و استغراق است بالاترين لذتها را از عبادت مي برند. در زبان دين از «طعم ايمان» و «حلاوت ايمان» ياد شده است. ايمان حلاوتي دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوي آنگاه مضاعف مي شود كه كارهايي از قبيل كسب علم، احسان، خدمت، موفقيت و پيروزي، از حس ديني ناشي گردد و براي خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گيرد. (انسان و ايمان، ص43)
ادامه دارد

 



اهميت و جايگاه خدمت به مردم

سيدرضا گوهري
دين اسلام بعنوان آخرين دين الهي، ديني اجتماعي است و به همه ابعاد و زواياي زندگي بشري نظارت و توجه داشته است و رابطه انسان را فقط در ارتباط او با خدا و انجام يك سلسله عبادات دستوري مانند نماز و روزه خلاصه نمي كند بلكه انسان را دريك سطح وسيع تر و مقياس بزرگ اجتماعي مي نگرد كه درهر بعدي از ابعادش بايد نكات و مسائلي را مدنظر داشته باشد. يكي از مسائلي كه مورد توجه و توصيه فراوان اسلام قراردارد مسئله خدمت به مردم مي باشد كه ما در اينجا به برخي از اين رهنمودها اشاره مي كنيم:
¤¤¤
الف) خدمت به مردم مطابق روايات و احاديث ماثور، از زيباترين و با فضيلت ترين كارها نزد خداوند محسوب مي گردد.
امام حسن مجتبي(ع) در روايتي مي فرمايند خصلتان ليس فوقهما شي الايمان بالله و نفع الاخوان يعني دو ويژگي و خصوصيت است كه بالاتر از آن چيزي نيست يكي ايمان به خداوند است و ديگري نفع رساندن به برادران ايماني.(1)و پيامبرگرامي اسلام فرمودند الخلق كلهم عيال الله فاحبهم الي الله تعالي انفعهم لعياله يعني مردم همگي (درحكم) عيال و خانواده خداوند، پس بهترين مردم نزد خداوند كسي است كه بيشترين نفع را به مردم برساند (2) و نيز فرمود-خيرالناس انفعهم للناس يعني بهترين مردم كسي است كه بيشترين خير و نفع را براي مردم داشته باشد. (3) و نيز آن حضرت در روايتي سخت هشداردهنده شرط مسلماني را اهتمام به امور مسلمانان عنوان مي فرمايد: من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم يعني هر كه شبانه روزي را سپري كند درحاليكه به مردم خدمتي نكرده باشد پس مسلمان نيست.
ب) خدمت به مردم اگر از دو شرط خلوص و صداقت برخودار باشد از جمله عبادات تلقي شده و ثوابي معادل عبادات مستحبي و بلكه بالاتر دارد: ابان بن تغلب مي گويد شنيدم از مولايم امام صادق كه مي فرمود: كسي كه هفت دور خانه خدا راطواف كند خداوند برايش شش هزار حسنه مي نويسد و همين قدر گناه از او را محو مي كند ولي برآوردن حاجت مومني برتر است از طوافا و طوافا و ... تا 10 مرتبه آن حضرت شمردند يعني رسيدگي به كار مردم و خدمت به آنها از 10 بار طواف هفتگانه دور بيت الله الحرام ثوابش بيشتر است(4) در روايت ديگري از نبي گرامي اسلام مي خوانيم كه فرمودند مشي المسلم مع اخ المسلم في حاجته احب الي الله من اعتكاف شهرين في المسجد الحرام يعني همراهي كردن با برادر مسلمان در برآوردن حاجت و نيازش، از اعتكاف دو ماه درمسجد الحرام بهتر است. البته توجه داريد كه منظور حاجت شرعي و صحيح است نه برآوردن خواسته اي حرام وخلاف عرف و خلاف دين. همچنين از آن حضرت روايت شده است: من اماط عن طريق المسلمين ما يوذيهم كتب الله له اجر قرائت اربعمائه آيه كل حرف منها بعشر حسنات (5) يعني هركس مانعي از سر راه مردم برطرف كند مانعي كه موجب اذيت و آزار آنهاست. خداوند ثوابي معادل ثواب قرائت 400 آيه قرآن به او اعطا مي كند. در فضيلت و ثواب خدمت به مردم در روايتي از امام حسين (ع) مي خوانيم: من سعي في حاجه اخيه المومن فكانما عبدالله تعالي تسعه آلاف سنه صائما نهاره و قائما ليله هر كس درراه برآوردن نياز و حاجت برادر مومنش تلاش كند گويا خداوند را 9000 سال عبادت كرده است. عبادتي كه روزهايش به روزه داري و شبهايش به نماز و طاعت سپري شده باشد. (6) استاد مطهري نقل كرده اند كه: درمحضر امام صادق عده اي از ياران و اصحاب نشسته بودند پيرمردي از جمع آنان كمكي خواست يكي از صحابي بنام صفوان فورا برخاست و به كمك او شتافت و دقايقي بعد برگشت امام پرسيدند چه شد. صفوان پاسخ داد انجام شد امام به او فرمودند اين كار بظاهر كوچكي كه انجام دادي و وقت زيادي هم نگرفت از هفت دور طواف خانه خدا ثوابش بيشتر است. سپس آن حضرت روايتي را از امام حسن مجتبي نقل مي فرمايند كه ثواب برآوردن حاجت مومني نزد خداوند از ثواب اعتكاف يك ماه درمسجد الحرام بيشتر است. (7)
مطابق مطالبي كه بيان شد معلوم گرديد خدمت به مردم از با ارزش ترين كارها نزد خداوند است و متضمن ثواب اخروي و پاداش فراواني مي باشد و با ثواب عبادات مستحب، پهلو ميزند و برابري مي كند البته ما نبايد تصور كنيم كه عبادت خداوند فقط در خدمت به خلق او خلاصه ميشود فلذا اين شعر سعدي عليه الرحمه كه گفته: عبادت بجز خدمت خلق نيست خالي از اشكال نيست چرا كه يكي از مظاهر و جلوه هاي عبادت خداوند: خدمت به بندگان اوست نه اينكه عبادت را منحصر كنيم به خدمت رساني به مردم و بس. با اينكه ميدانيم عبادت خداوند داراي مظاهر و جلوه هاي بسياري است كه يكي از زيرمجموعه هاي آن خدمت رساني به مردم است.
ج) خدمت رساني صادقانه و خالصانه به مردم ميتواند موجب غفران و بخشش پاره اي از گناهان و جبران كننده كاستي هاي انسان گردد و موجب وصول و راهنمايي انسان به بهشت الهي گردد. در روايتي از امام علي(ع) مي خوانيم: من كفارات الذنوب العظام اغاثه الملهوف و التنفيس عن المكروب يعني از جمله وسايل بخشش گناهان بزرگ رسيدگي و ياري انسانهاي بيچاره و رفع سختي از افراد بلا ديده و اندوهگين است (8) قرآن كريم نيز در اين زمينه ميفرمايد: ان ا لحسنات يذهبن السيئات يعني كارهاي نيك و خير موجب برطرف كردن و پاك كردن گناهان انسان ميگردد. (9) امام صادق(ع) در روايتي فرمود: خداوند به داود نبي وحي كرد كه بنده اي را با يك حسنه به بهشت وارد خواهم كرد داود نبي پرسيد آن كدام حسنه است؟ خداوند فرمود آن خوشحال كردن دل مومن است ولو با يك دانه خرما باشد (10)
د) خدمت رساني صادقانه و خالصانه شيوه و روش همه امامان معصوم بوده ست: بردن غذا و آذوقه جهت ايتام و فقرا و مستمندان بصورت شبانه و ناشناس توسط امام علي (ع) را همه بخوبي ميدانيم. در گزارشات تاريخي ميخوانيم: وقتي امام سجاد(ع) از دنيا رحلت فرمود يكصد خانواده فقير و مستمند بودند كه به غذاي شب محتاج ماندند و نميدانستند آن فردي كه غذا برايشان ميآورد علي بن الحسين (ع) بوده كه از دنيا رفته است. همچنين ياران امام صادق بارها مشاهده كردند كه آن امام معصوم عليرغم سن بالايي كه داشتند شخصا و در نيمه هاي دل شب براي فقراي مدينه آذوقه ميبردند. و اين شيوه همه امامان معصوم بوده است كه به مردم و بويژه به فقرا و مستمندان ياري و كمك كنند. هم از اينروست كه حضرت امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي در مراسم تحليف شهيد رجايي در مرداد ماه سال 60 فرمودند، شرافت همه ما به اين است كه به خلق خدا خدمت كنيم. (11)
ه) نكته مهم اينكه: تمام فضايل و اجر و پاداشي كه براي خدمت رساني به مردم در نظر گرفته شده مشروط به اين است كه خدمت به ديگران از نيت خالصانه و صادقانه و فقط در جهت تقرب بخدا و احياي ارزشهاي ديني صورت پذيرد نه اينكه بخاطر رسيدن به پول و ثروت و يا محبوب شدن پيش مردم و يا كسب شهرت و پيدا كردن نام نيك و يا رسيدن به مقام و منصب و ساير موارد اينچنيني صورت پذيرد كه در اينصورت انسان را از پاداش الهي و اخروي محروم مي سازد.
از مجموع آنچه بيان شد نتيجه مي گيريم كه خدمت به ديگران جايگاهي بس والا و ارزشمند در نظام فكري اسلام دارد و اين خدمت رساني البته گستره و شمول فراواني دارد بطوريكه از حوزه خانواده و همسايگان شروع ميشود و تمامي عرصه هاي حيات اجتماعي و حتي بين المللي را شامل مي گردد و انحصار به يك كار مشخص و معيني هم ندارد بلكه هر كار خير و صحيح و مشروعي كه موردنياز فرد يا جامعه باشد را شامل ميشود، از غذا دادن و سيراب كردن و پوشاندن كه نمونه هاي ساده و اوليه خدمت رساني است تا تعليم و تربيت و محبت كردن و عيب پوشي و احترام گذاشتن به ديگران. از نمونه هاي مصداقي خدمت به ديگران اينكه: قرآن كريم 23 بار از اطعام يتيمان ياد كرده است و در روايت پيامبر اكرم (ص) ميخوانيم: من افضل الاعمال عندالله ابراد الكباد الحاره و اشباع الكباد الجائعه يعني از بهترين كارها نزد خداوند سيراب كردن جگرهاي تشنه وسيركردن شكمهاي گرسنه است (12) و در روايت ديگري ميخوانيم جبراييل امين به پيامبر اكرم فرمود: اي محمد(ص) اگر قرار بود ما روي زمين خدا را عبادت كنيم به اين سه كار او را عبادت ميكرديم: 1- آب دادن به مسلمانان 2- كمك به مردان عيالوار 3- پوشاندن گناهان و عيوب ديگران (13) و در حديث قدسي ميخوانيم كه وقتي خداوند از موسي كليم الله پرسيد هل عملت لي عملا خالصا يعني چه كار خالصانه اي براي من انجام داده اي موسي پاسخ داد نماز خواندم و روزه گرفتم و تسبيح و تهليل تو را گفتم و خدا پاسخ داد اينها كه براي خودت بود (فايده اش براي خودت است) بگو بخاطر من آيا عرياني را پوشاندي يا گرسنه اي را سير كردي يا مظلومي را ياري رساندي يا عالمي را اكرام نمودي؟ (14) كه البته ميدانيم اينها همه از باب نمونه و جزو مصاديق اوليه و ساده خدمت رساني محسوب ميگردد.

1- ميزان الحكمه جلد سوم
2- نهج الفصاحه
3- همان ماخذ
4- ميزان الحكمه. جلد سوم
5- مجمع البيان به نقل از بحار الانوار جلد 69
6- بحارالانوار جلد 24
7- داستان راستان. شماره 91
8- نهج البلاغه. حكمت 24
9- قرآن كريم سوره هود آيه 3
10- ثواب الاعمال
11- صحيفه نور. جلد 15
12- تفسير نمونه. جلد 25
13- ميزان الحكمه جلد 7
14- مواعظ عديده

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14