(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 7 خرداد 1390- شماره 19937

گنجينه هاي ارزشمند (منشور)
جايگاهي مقدس كه كمي فراموش شده (ضربان)
گزارشي از مجاهدت هاي يك گروه جهادي
منتظران خورشيد در انتظاري فعال
ادوارد براون مأمور مخفي حاكم بزرگ براي ترويج بهائيت و بابيت در ايران
ميتينگ تبليغاتي شهردارتهران به اسم كرسي هاي آزادانديشي!
وزارت علوم از نشريات سياسي حمايت مي كند
جامعه دانشگاهي با حمايت از قيام مردم مصر آنان را به ادامه قيام دعوت كند
عمليات ضدفرهنگي جريان انحرافي در خبرگزاري جوانان
توسل به نام سرگشاده براي حل مشكلات جزئي



گنجينه هاي ارزشمند (منشور)

خود علم ارزشمند است. اين ارزش را كساني مي توانند به ضدارزش تبديل كنند كه از آن عليه منافع بشريت استفاده كنند؛ اما خود دانش يك ارزش است. به بركت دانش، معرفت خدا هم آسان مي شود. كساني كه داراي علم اند بيشتر مي توانند حقانيت پيام پيغمبران و حقانيت پيام راستين اسلام را بفهمند. علم را با شهوات، با غرض ها و با چيزهايي كه در عالم مادي و گرايش هاي مادي وجود دارد نبايد مخلوط كرد. آني كه آنجا بد است، ضد ارزش حركت كردن آنها و شهواني و نفساني بهره گيري كردن از علم است، نه خود علم. بنابراين علم يك ارزش است؛ در اين شك نكنيد. هم علوم معرفتي، علوم ارزشي، علوم حقيقي يا اعتباري اي مثل فلسفه يا فقه يا امثال اينها خيلي باارزش است و هم علومي كه وسيله كشف دنياي موجود در اختيار بشر و كشف رازهاي آن و تواناشدن بر استفاده بهتر از اين گنجينه عظيم است.
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با نخبگان جوان دانشگاهي
5/6/1387

 



جايگاهي مقدس كه كمي فراموش شده (ضربان)

مهند حامد
- روزي كه به نمايشگاه كتاب رفتم، دم در، صدايي از حال و هوايم خارجم كرد: مهند! سيدمحمد كاظم منظور الاجداد بود كه با چشمهايي سرخ و يك كمي عصباني از نمايشگاه ديدن كرده بود در حال بيرون رفتن بود. بعد از سلام و احوال پرسي اولين جمله اي كه درباره نمايشگاه گفت اين بود: «فقط بايد به افق نگاه كني!» معلوم بود بنده خدا خيلي از وضعيت مردم شاكي است. واقعا هم حق داشت.
- طرف ميدان آزادي يك خودروي شخصي را ديدم كه در حال مسافركشي بود، مثل همه ماشين ها، اما خب اين يكي مقداري فرق داشت، و آن هم اينكه راننده اش زن بود. تاكسي سبز با راننده زن ديده بودم، ولي خب ماشين شخصي نديدم مسافركشي كند و راننده اش زن باشد. و يا يك بار ديگر زني را ديدم كه پشت فرمان اتوبوس بي آر تي نشسته بود، يك جوري فرمان را در دو دست گرفته بود كه انگار پشت كاميون 18 چرخه نشسته.
- خيلي وقت بود پارك نرفته بودم، مجبوري با خانواده به يكي از پاركهاي نزديك منزل رفتيم كه اي كاش... در پاركي كه رفته بوديم زن پا به پاي مردها همه كار مي كرد. در ملاعام واليبال بازي مي كرد، تمرين كاراته مي كرد! و يا قليون مي كشيد، طوري كه فكر مي كني 20 سال است كه دود باز است. از راپل آويزان مي شود!!! تعداد زيادي هم انگار عبارتي به اسم محرم- نامحرم- حيا و عفت برايشان تعريف نشده.
من كه سواد فمنيسم و برابري زن و مرد و اين جور چيزها را ندارم، اما همين قدر مي دانم كه شان يك زن اين نيست كه بيايد كارگري كند. برابري زن و مرد به اين نيست كه هر كار يدي و سختي كه در جامعه مردان بايد انجام دهند، زنان هم همان كار را انجام دهند. اصلا با خلقت خدا جور در نمي آيد. خب زنان را هم قوي مي آفريد، همه را يك جنس مي آفريد.
مقدار كمي از خانمها- كه البته اكثرشان از روي ناداني است- كارگري در جامعه را برابر با آزادي زن و حقوق زن و اين جور چيزها مي دانند. نادان تر از آنها كساني اند كه مي آيند در دانشگاه ها از اين جهالت دفاع مي كنند و از آن با عنوان مدرنيته و از اين نوع خزعبلات ياد مي كنند. 1400 سال قبل افرادي در عربستان جاهلي نيمه برهنه بودند. اگر برهنگي و بي بند و باري و عرضه به هر شكل ممكن، پيشرفت است، عربستان جاهلي خيلي پيشرفته تر از نادانان امروز بودند، چون خيلي قبل از اينها به چنين چيزي رسيده بودند.
عرض كردم؛ بنده سواد آن چناني درباره مسائل حقوق زنان ندارم، اما اين را مي دانم اسلام كه مي گويد زن و مرد برابرند و زن بايد در جامعه مشاركت داشته باشد، مصداقش حضرت زهرا(س) و همين طور دخترشان حضرت زينب(س) هستند كه براي توصيف حضور اين دو بزرگوار در جامعه هزاران جلد كتاب لازم است. متاسفانه بعضي از زنان به اصطلاح امروزي جايگاه مقدس خود را از ياد برده اند. تحقيق كنيد و بخوانيد حضرت زهرا(س) وقتي به مسجد مي رفتند، چگونه رفتند و با چه كساني رفتند. اما بعضي از اين زنان خياباني، انگار نه انگار زن هستند! فكر مي كند تربيت فرزند تحجر است، در حالي كه بزرگ ترين افتخار حضرت زهرا(س) اين است كه مادر حسنين(ع) بود. مادر اگر بخواهد مي تواند ضدانقلاب و ضداسلام تربيت كند، اگر هم بخواهد مي تواند حسين غلام كبيري تربيت كند. حضور در عرصه اجتماعي سياسي جامعه از اين بيشتر؟ از دامن مادر بود كه سيدروح الله تربيت شد و جهان را تكان داد. از دامن مادر بود كه آقا سيدعلي تربيت شد و جهان اسلام را اداره مي كند. جايگاه مقدس زن و مادري را به كارگري در جامعه و انجام كارهايي كه در شان يك زن نيست، پايين نياوريد. در عين حال مي شود و بايد در جامعه حضور داشت، چون خيلي بهتر است كه جواب مجانيني مانند شيرين عبادي را خواهران و مادران ما بدهند. حضور با حفظ جايگاه مقدس زن هم در تضاد نيست و تناقضي ندارند كه البته متاسفانه مشكل در همين جاست. خيلي ها در اين جا شيش مي زنند و تعطيل اند. مصداق هاي بسيار زيادي هم وجود دارد كه توانسته اند در عين اينكه جايگاه مقدس زن را حفظ نموده اند، در حساس ترين عرصه، يعني عرصه سياسي حضور پيدا كنند.
¤ دانشجوي علوم سياسي دانشگاه تهران

 



گزارشي از مجاهدت هاي يك گروه جهادي
منتظران خورشيد در انتظاري فعال

محمدحسين حيدري
چندسالي است كه ايام تعطيلات عيد نوروز به موسم جهاد و كوشش دانشجويان و طلاب بسيجي براي آباداني هر چه بيشتر كشور تبديل شده است. اردوهاي جهادي كه چندي است با حضور پرشور و استقبال گسترده دانشجويان و طلاب از رونق خاصي برخوردار شده، مي رود تا به يكي از مؤلفه ها و اتفاقات مهم فرهنگي كشور تبديل شود. پيشرفت سريع فرهنگ جهادي در كشور و تشكيل بيش از 1200 گروه جهادي، حكايت از شكل گيري حركت فرهنگي عظيمي دارد كه بركات فراواني داشته است. اردوهاي جهادي و اردوهاي راهيان نور، دو قلوهاي مكمل، برادران نزديك و بال هاي پرواز جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي هستند كه قدرت نرم جمهوري اسلامي وامدار آن هاست.
در شرايطي كه سبك زندگي بسياري از مردم، به خصوص ساكنان شهرهاي بزرگ و طبقات مرفه متأثر از الگوهاي تمدن غربي است، يقينا باور چنين مجاهدت هايي سخت است. ده ها هزار دانشجو و طلبه پس از اتمام موفقيت آميز يكسال پرمشقت تحصيلي، در آغاز سال نو، عطاي حضور در كنار خانواده و تفريحات مرسوم را به لقايش مي بخشند و در محروم ترين نقاط كشور مشغول جهاد با فقر و استضعاف مي شوند.
آنچه در ادامه مي آيد، گزارشي است از فعاليت هاي گروه جهادي «منتظران خورشيد» در يكي از محروم ترين روستاهاي كشور.
گروه جهادي
منتظران خورشيد
گروه هاي جهادي كشور اگرچه همگي در نيت و انگيزه با هم مشتركند، اما در كارآمدي و برنامه ريزي مراتب متفاوتي دارند. ميزان بهره گيري اين گروه ها از تجربيات انباشته اردوهاي جهادي كشور طي ده سال گذشته و برنامه ريزي دقيق، وجه تمايز گروه هاي جهادي با يكديگر است. «منتظران خورشيد» گروه جهادي است كه سعي كرده دو مؤلفه فوق را در حد توانش به كارگيرد. مديران گروه كه به جاي «مدير»، لفظ «خادم» را براي خود برگزيده اند، به خوبي از گنجينه ارزشمند تجربه انباشته يك دهه گذشته سود برده اند. دقت در شناسايي منطقه يكي از نكات حائز اهميت است. خادمين اردو اصرار داشته اند كه بايد در نهايت وسواس، محروم ترين نقاط و مستحق ترين مردم را شناسايي كنند. همين دقت نافذ نيز دست آوردي مهم برايشان به دنبال داشته است. روستاي «زبرينگ» كه اين روزها به لطف مستندهاي ساخته شده توسط اين گروه براي خود شهرتي دست و پا كرده است، از جمله محروم ترين نقاط كشور، واقع در شمال غربي استان سيستان و بلوچستان است.
زبرينگ كجاست؟
از فرودگاه چابهار 2 ساعت فاصله است تا نيك شهر و از آنجا تا بخش فنوج 5 ساعت. 3 ساعت ديگر همچنان راه است تا زبرينگ كه از نيمه راه جاده خاكي مي شود و به قدري صعب العبور كه ميني بوس قادر به ادامه مسير نيست و به خاطر رودخانه هاي پي درپي آن، گروه باقي راه را بايد با تويوتا طي كنند. اين مختصات جغرافيايي زبرينگ بود.
اما مختصات محروميت زبرينگ: مردم روستا به جز چندنفري كپرنشين اند. اهالي اين روستا تا نوروز 1389 حتي از آب آشاميدني سالم و سرويس بهداشتي بي بهره بودند. جوانان روستا اكثر بي كار يا مشغول به كارگري هستند و مجموع درآمد خانواده ها در سال به 500 هزار تومان هم نمي رسد.
در حوزه فرهنگ و اجتماع اما اين ما هستيم كه در برابراهالي زبرينگ، فقيريم و محروم. روستاييان روابطشان با يكديگر بسيار برادرانه است. نماز اول وقتشان ترك نمي شود و كودكانشان از سنين كم نماز را به جاي مي آورند. بسيار مقيدند و شاكر خداوند، به گونه اي كه از هيچ كدامشان شكايت يا گله اي نمي توان شنيد.
ياران خورشيد در زبرينگ
نوروز 90 دومين سال حضور منتظران خورشيد در روستاي زبرينگ بود. اصرار بر حضور مستمر در يك منطقه تا رفع كامل محروميت و تحقق حداقل هاي زندگي، يكي ديگر از ويژگي هاي منحصر به فرد منتظران خورشيد است. اين مسئله آن ها را تا جايي رهنمون كرده است كه براي آينده زبرينگ، چشم انداز پيشرفت هم تنظيم كرده اند. تعداد جهادگران حاضر در گروه نسبت به سال گذشته دو برابر شده و به 60 نفر رسيده است. 20 طلبه و 40 دانشجو كه 10 تايي هم خانم در بينشان ديده مي شود.
حضور دانشجويان پرشور و طلاب نوراني، شور و شعفي عجيب را در روستا موجب شده است. نوجوانان و جوانان روستا همدم بسيجيان شده اند و از بعد از نماز صبح تا پس از نماز مغرب و عشا پا به پاي جهادگران تلاش مي كنند. مسجد 14 معصوم زبرينگ محل اسكان گروه است.
برنامه هاي عمراني گروه
نوروز 1389 مردم زبرينگ به همت منتظران خورشيد، هم آب آشاميدني و لوله كشي شده داشتند و هم بيست چشمه سرويس بهداشتي. اما امسال گروه گام بلندتري را برداشت؛ ساخت 4 واحد مسكوني، پايگاه بسيج، كانون فرهنگي-هنري و استخر آب كشاورزي، برنامه هاي عمراني بود كه منتظران خورشيد در زبرينگ اجرا كردند.
نوروز 90 روستاي «كوردان» كه در فاصله 2 كيلومتري زبرينگ قرار دارد نيز از حضور جهادگران بي بهره نبود. بيست و يك چشمه سرويس بهداشتي، هديه منتظران خورشيد بود به برادران اهل سنت در روستاي كوردان.
برنامه هاي فرهنگي
اصل حضور جوانان مؤمن و دست كشيدنشان از لذت هاي مرسوم و كار و تلاش بي مزد و منت، خود بزرگ ترين اتفاق فرهنگي است كه الهام بخش جوانان روستايي و مايه اميدواري آنان است. اما كميته فرهنگي منتظران خورشيد به اين اكتفا نكرده است.
هيئت عزاداري، محفل انس با قرآن كريم، ديوارنويسي از روايات اهل بيت(عليهم السلام) و برگزاري يادواره شهدايي كه حتي پاي فرماندار و مسئولين استاني را به روستا باز كرد، از جمله مهم ترين اقدامات فرهنگي انجام شده در روستاي زبرينگ بود.
خواهران حاضر در اردو نيز وظيفه خطير آموزش زنان و كودكان روستا را برعهده دارند. آموزش هايشان طيف وسيعي از موضوعات را دربرمي گيرد، از جمله: مسائل شرعي، سياسي، عفاف و حجاب، مهارت هاي زندگي، كمك هاي اوليه و...
اقتصاد زبرينگ
بيكاري جوانان و درآمد كم خانواده ها از مشكلات اصلي روستاييان است. اگرچه تأثيرهاي مثبت هدفمندي يارانه ها را مي توان به عينه در زندگيشان مشاهده كرد، اما هنوز مشكلات زيادي متوجه اهالي زبرينگ است.
منتظران خورشيدي ها كه تحويل سال نو را نيمه هاي شب با تأسي به شهداي دفاع مقدس در رمل هاي اطراف زبرينگ برگزار و از طريق تلفن همراه، پيام نوروزي رهبر معظم انقلاب را شنيدند، از اينكه هم زمان با فرمان رهبرشان مشغول «جهاد اقتصادي» بودند، بسيار خوشحال شدند.
گروه جهادي، چاره بيكاري جوانان را در راه اندازي تعاوني ديده است؛ به خصوص كه مورد تاكيد رهبر معظم هم مي باشد. تاسيس تعاوني حضرت زهرا(س) و صندوق قرض الحسنه امام علي(ع) هم براي كمك به ازدواج جوانان در دستور كار است.
چشم انداز زبرينگ
با جديتي كه در اعضاي منتظران خورشيد مشاهده مي شود، رفع محروميت و تحقق حداقل هاي زندگي در زبرينگ دور از دسترس نيست. در چشم انداز چهار ساله اي كه اين گروه براي پيشرفت روستاي زبرينگ تنظيم كرده است، انشاءالله پديده تلخ كپرنشيني به كلي از چهره روستا زدوده مي شود و همه اهالي روستا از منزل مسكوني مناسب برخوردار مي گردند. با تاسيس تعاوني و همچنين كمك به گسترش كشاورزي روستا از طريق احداث استخر آب كشاورزي، معضل بيكاري جوانان روستا بايد رفع شود. همچنين پيگيري جدي و مطالبه مستمر از مسئولين استاني براي احداث جاده آسفالته در دستور كار قرار دارد. سال آينده نيز زبرينگ صاحب سالن ورزشي خواهد شد.
همچنين كپرزدايي از روستاي كوردان و پيگيري برق روستاي «چيل كنار» نيز در دستور كار گروه است.
وداعي كه اتفاق نيفتاد
در چهره اعضاي گروه كه از 23 اسفند تا 8 فروردين در منطقه حاضر بوده و سخت مشغول كار و جهاد، خستگي ديده نشده و به جاي آن در حالي كه هنوز از زبرينگ خارج نشده اند، غبار دلتنگي بر چهره هايشان نشست. اهالي هم همين طور بي قرار بودند. زبرينگ و منتظران خورشيد به يك خانواده بدل شده اند. كودكان و نوجوانان روستا كه بيشتر با جهادگران انس گرفته بودند، بي تابي بيشتري مي كردند و به جهادگران يادگاري مي دادند و مي گرفتند.
هر دو طرف اما خوب مي دانستند كه هيچ جدايي در كار نيست و سال ديگر جهادگران با دستي پر، عازم زبرينگ خواهند شد و اين علاوه بر حضور مستمر خادمين گروه در طي سال، براي پيگيري و رصد پيشرفت پروژه هاست.

 



ادوارد براون مأمور مخفي حاكم بزرگ براي ترويج بهائيت و بابيت در ايران

اگر مي توانستم يك دوره عضو شوراي شهر تهران باشم، همتم را در طول دوره فقط صرف اين مي كردم كه تابلوي خيابان «ادوارد براون» را از اين نام تطهير كنم! يا لااقل به قدر آنهايي كه در دوره اي براي حذف نام «شهيد خالد اسلامبولي» از تهران جوش زدند، جوش بزنم! بعد از آن عضويت شوراي شهر را مي خواستم چكار!!
در اين چند هفته اخيري كه براي تكميل پرونده فارغ التحصيلي ام به تهران رفت و آمد داشتم، هر بار براي رفتن به «معاونت آموزشي و اداره تحصيلات تكميلي دانشگاه تهران» در خيابان «16 آذر» و برگشتن به دانشكده دامپزشكي، مجبور بودم از صبح تا پايان وقت اداري درست ده بار اين خيابان را بالا و پايين كنم. در اين رفت و برگشت ها، هر بار كه تقاطع «ادوارد براون» را رد كردم لعني نثار دولت منحوس انگليس بابت ارسال اين پزشك انگليسي به ايران و فاتحه اي نثار غيرت ديني داشته يا نداشته خود كردم. «خدا رحم كرد فقط آستينم پاره شد!» والا اگر در چند رفت و برگشت ديگر، چشمم به اين نام بر تابلوي خياباني در مركز تهران مي خورد، ممكن بود تصميم بگيرم بروم اسپري بگيرم و اين نام را لااقل يك بار سياه كنم يا لجني از توي جوب بگيرم و بر اين نام بكشم. فوقش به دليل دامپزشك بودن متهم مي شدم به بيسوادي و بي اطلاعي از ارزش كار «پروفسور ادوارد براون» در گردآوري مجموعه عظيم «تاريخ ادبيات ايران» و اساتيد و دانشجويان دانشكده ادبيات مي آمدند حقم را مي گذاشتند كف دستم! خب اين ايرادي نداشت، مسأله امنيت ملي كه نبود!! امور خارجه هم آن را تكذيب نمي كرد! هر چند احتمال داشت BBC و CNN هر دويشان توي بوق كنند؛ چرا كه «ادوارد براون» در ترويج بهائيت در ايران نقش داشته. ما البته حواسمان جمع تر از اين است كه غيرت ديني مان را بدهيم دست بچه مچه تا با آن بازي كنند؛ ما اگر دين را هم كما هو حقه نشناخته باشيم، دشمن دين را مي شناسيم كما هو حقه! به گمانم هفته گذشته كارم براي هميشه در دانشگاه تهران تمام شد و شايد ديگر هيچ وقت گذرم به خيابان «16 آذر» و تقاطع «ادوارد براون» نيفتد اما آخرين باري كه اين خيابان را رفتم بالا و برگشتم، تصميم گرفتم آن گاه كه «روم به شهر خود و شهريار خود باشم» يادداشتي در اسكالپل درج كنم تا هم خود و هم دوستان را مايه بيداري بيشتر باشد ان شاءالله.
در سال 1860 ميلادي (151 سال قبل) «كنت دو گوبينو»، وزير مختار فرانسه در ايران، كتابي به نام «مذاهب و فلسفه در آسياي ميانه» مي نويسد كه به دليل اهميت مطالعات اسلام شناسي در آن زمان، در اروپا هشت بار تجديد چاپ مي شود و هر كس بعد از «گوبينو» مي خواهد درباره اسلام مطالعه كند، خودش را موظف مي داند حتما اين كتاب را ببيند. اما اين كتاب آن قدر محتوايش مسأله دار است كه مترجم آن جرأت نكرده نام خود را پاي كار ثبت كند و در مقدمه آن نوشته: «بخش هايي از كتاب را كه درباره روضه و تكيه و تعزيه بود و نيز بخشي از ترجمه عربي كتاب را حذف كردم!» از محتواي اين كتاب بر مي آيد كه مؤلف در واقع به موضوع مذاهب و فلسفه در آسيا نپرداخته و در اين كتاب در پي مسأله ديگري بوده است. زيرا از اين كتاب 300 صفحه اي، فقط 50 صفحه درباره مسلمانان در آسيا، اسلام در ايران، شخص رسول الله (ص) و تشيع است، 40 صفحه درباره تصوف است و بقيه كتاب به بابيت و بهائيت پرداخته و در واقع مبنا را در بررسي مذاهب و فلسفه در آسياي ميانه، بابيت و بهائيت قرارداده. «ادوارد براون» اين كتاب را مي بيند و تحت تاثير آن قرار مي گيرد؛ در سال 1887 ميلادي (1276 هـ.ش) وارد ايران مي شود و شروع به ايرانگردي مي كند و در پايان سفر خود كتاب مشهورش، «يك سال در ميان ايرانيان»، را به نگارش در مي آورد. او بخشهاي زيادي از اين كتاب را به گفت وگو با گمراهان دو فرقه بابي و بهائي و اظهارات واهي آنها اختصاص داده است. «سيد اميد مرتضوي» در مورد اين بخش از مطالب كتاب كه در ترجمه هاي فارسي حذف شده مي نويسد: «اين اظهارات و قضاوتها به قدري تند است كه اگر قرار بود منتشر شود مترجم و ويراستار بايد قريب 100 صفحه حاشيه و توضيح براي آن مي نوشت.» ادوارد براون ضمنا به «مذهب خشن تشيع» هم كار دارد و در جايي از كتاب تاريخ ادبيات خود وقتي به دوره صفويه مي رسد، بشدت به علامه مجلسي حمله مي كند و آثار علامه را مورد انتقاد قرار مي دهد. بنا به گفته حجت الاسلام «سيد مجيد پور طباطبائي»، يك علت اين امر بر مي گردد به اينكه در زماني كه جريانهاي افراطي صوفيه در دوره صفويه با تفكرات منحط خود اساس مكتب تشيع را به خطر انداخته بودند، علامه مجلسي يك دوره عقايد شيعه به زبان فارسي نوشته و بطلان عقايد صوفيه را به طور مستدل و متقن بيان كرده است.
ادوارد براون چون به سه زبان فارسي، تركي و عربي تسلط كامل داشته، درلباس ايرانيان يك سال در شهرها و روستاهاي ايران مي چرخد و خود را چنان كه در اثر مشهورش نوشته شيفته مردم ايران مي يابد! ادوارد براون در طول سفر خود در ايران با شاهزاده «فرهاد ميرزا معتمدالدوله» و حاكمان يزد و كرمان ديدار مي كند و در خانه مجلل «ميرزا حسنعلي خان نواب» در تهران و «حيدرعلي خان نواب» در شيراز روزهاي اقامت زيادي داشته و بارها سرسفره آنها نشسته است. به دليل اقامت طولاني در خانه اين افراد، براون بندرت از آنها انتقاد مي كند و گاهي ظلم و بي عدالتي شان را ناديده مي گيرد. حسنعلي خان و حيدرعلي خان نواب، هردو از مزدوران دولت انگلستان بودند و مقام «وكيل الدوله» دولت بريتانيا را در ايران داشتند.
او با اينكه پزشك بوده و از طرف دانشگاه كمبريج به ايران اعزام شده بود، هيچ تحقيقي در مورد بيماري هاي موجود در ايران انجام نمي دهد و گويي مأموريتي ديگر داشته است چنان كه بعد از برگشتنش به انگلستان به جاي رفتن به دانشكده پزشكي و ادامه دادن كار جراحي در آنجا، رياست كرسي زبان فارسي را تا آخر عمر از دانشگاه كمبريج دريافت مي كند و شاگردان بسياري بعد او خود براي ادامه كارهايش به ايران مي فرستد. او خود در جايي مي نويسد: «كتاب گوبينو را خواندم و وقتي ديدم درباره بابيت و بهائيت كاركرده، آمدم ايران كه ادامه كارهاي گوبينو را درباره بابيان و بهائيان پيگيري كنم.» سيدمجيد پورطباطبايي كه تمامي آثار ادوارد براون را ورق زده، مي گويد: «براون خودش را در كتابش آدم دلسوزي معرفي مي كند كه مي خواهد به فرهنگ و ادب ايران كمك كند درحالي كه اين كمك به فرهنگ و ادب ايراني، پوششي است براي مأموريت او.» ادوارد براون 27 نسخه خطي مربوط به بابيه را شروع كرده و اين شرحها از آثار بزرگ او محسوب مي شوند. او ضمنا 468 جلد نسخه خطي از ايران خارج كرده كه 68جلد آن مربوط به فرق بابيه و شيخيه است كه تقديم دانشگاه كمبريج كرده است. ادوارد براون پنج فصل از كتاب «يكسال درميان ايرانيان» را به اقامتش در كرمان اختصاص داده. او در اين پنج فصل نام دوستان بابي و بهايي خود را كه در كرمان يافته نمي نويسد چون مي ترسد دستگير شوند ولي به دليل ارتباطات وسيع با بابيهاي كرمان اقامتش را در كرمان طولاني تر از بقيه شهرهاي ايران ذكر كرده است.
ديدگاه ادوارد براون درباره فلسفه و عرفان ايراني هم جالب است. گفته شده كه او در اين زمينه متأثر از افكار «ميرزا محمدباقر بواناتي» ملقب به «ابراهيم جان معطر» بوده است كه معلم زبان فارسي او در لندن بوده و اين درحالي است كه براون در كتاب «تاريخ ادبيات ايران» معتقداست كه ابراهيم جان معطر فردي لامذهب بوده! او مي نويسد: «ميرزا محمدباقر، مردي جهانديده به شمار مي آمد زيرا در نيمي از جهان سياحت كرده بود و شش زبان زنده دنيا را مي دانست. اين مرد ابتدا شيعي مذهب بود و بعد درويش شد. آن گاه مسيحي شد و سپس هرنوع خدايي را انكار كرد و بعد از آن، مذهب يهودي را اختيار كرد و بالاخره خود او مذهبي اختراع كرد كه نامش را اسلام مسيحي يا مسيحيت اسلامي گذاشت!» ادوارد براون در حوزه عرفان (مثلا) و تصوف، فريب گفته هاي كساني را مي خورد كه كسوت درويشي را بهانه اي براي پناه بردن به ترياك و حشيش مي دانند و زندگي يكماهه او در ميان قلندران و دراويش كرمان چنان در او تأثير مي گذارد كه خود ادوارد براون هم ترياكي مي شود! او در يكي از نظرات عارفانه خود در كتاب «يك سال درميان ايرانيان» در توصيف يك قهوه خانه و قليان كشيدن مردان مي نويسد: منظور حافظ از «طوطي اسرار» همان حشيش است! (الا اي طوطي گوياي اسرار/ مبادا خاليت شكر ز گفتار)
وبلاگ اسكالپل- دانشجوي پزشكي

 



ميتينگ تبليغاتي شهردارتهران به اسم كرسي هاي آزادانديشي!

هفته آخر ارديبهشت ماه، برنامه اي تحت عنوان جوان ايراني- پرسش هاي امروزي در راستاي برپايي كرسي هاي آزادانديشي توسط خانه شهرياران جوان شهرداري در دانشگاه تهران برگزار شد كه حاشيه هاي جالبي را با خود به همراه داشت.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، يكي از دانشجويان حاضر در اين برنامه-كه درچند روز برگزارشد- درحاشيه هاي اين برنامه مي نويسد:
در هفته گذشته، درسالن شهيد دهشور پرديس علوم دانشگاه تهران، هر روزه هياهويي برپا بود. ششمين دوره همايش فكري «جوان ايراني- پرسش هاي امروزي، كرسي هاي آزادانديشي ويژه الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت، توسط خانه شهرياران جوان شهرداري تهران از روز شنبه 24 ارديبهشت 90آغاز به كار كرد.
همه چيز مرتب بود، همه صندلي ها از قبل صاحبشان مشخص بود و هر منطقه رديف خاص خود را داشت!!
اما دريغ آنكه فضاي سالن و برنامه طوري بود كه دانشجوي دانشگاه تهران خود را در دانشگاه خود، كاملا غريبه مي يافت و ترجيح مي داد كرسي هاي آزادانديشي را در كنار دانشجويان دانشگاه خود پيگيري كند نه در كنار اعضاي خانه شهرياران جوان شهر تهران كه بعضا دانشجو هم در ميانشان بود!!
البته مجريان برنامه برخلاف كليپ ابتدايي برنامه كه تعريف رهبرمعظم انقلاب از كرسي هاي آزادانديشي را نمايش مي دهند، شكل برنامه هايشان كاملا متفاوت از آنچه كه ايشان فرمودند برگزارشد.
برخلاف نظر رهبري كه دانشجويان با يكديگر به تبادل نظر و بحث بپردازند، مانند ديگر برنامه ها، اساتيد به سخنراني مي پرداختند و بعضا حاضراني مانند كلاس هاي درس، سؤالي از استاد مي پرسيدند.تنها وجه مشترك اين همايش با سخن موردنظر رهبري در مورد كرسي هاي آزادانديشي، به عاريه گرفتن اسم آن بود ولي هيچ چيز ديگرش مطابق با اصل مطلب نبود.
رهبرمعظم انقلاب فرمودند: «اين كرسي هاي آزادانديشي را شما دانشجويان در دانشگاه هاي كشور، در همين دانشگاه تهران، شريف و اميركبير برگزار كنيد» برداشت اين است كه دانشجويان اين دانشگاه ها نه آنكه افراد خارج از اين دانشگاهها كه اكثرشان دانشجو هم نبودند، در دانشگاه تهران حضور پيدا كنند و بعد بگوييم كرسي هاي آزادانديشي برپا كرده ايم!
البته بعضا بحث هاي علمي مناسبي درفضاي غيرعلمي و تبليغاتي توسط اساتيد برجسته صورت گرفت اما حتي تعدادي از اساتيدي كه درجلسه اختتاميه از آنها تقدير نيز شده بود، اذعان داشتند كه تماميت برنامه حالت كاملا تبليغاتي داشت و از اين موضوع بسيار ناراحت بودند و اعلام مي كردند كه نمي دانستند كه قرار است به اين شكل پايان يابد و اگر مي دانستيم قطعا دراين همايش شركت نمي كرديم.
گفتني است سخنران مراسم اختتاميه اين كرسي آزادانديشي شهردار تهران بوده كه طبق اعلام قبلي مسئولان برگزاري، قرار بود در پرسش و پاسخ دانشجويي نيز شركت كنند؛ اما در پايان مراسم، اين موضوع نيز منتفي شد. همچنين شهردار تهران در سخنان خود اذعان كرد كه آمادگي كافي براي ارائه مطلبي علمي در ارتباط با اين همايش را ندارد اما با توجه به اصرار مسئولين برگزاري همايش به مطرح كردن بحث هاي كلي در حوزه مديريت كشور خواهدپرداخت.
به عنوان دانشجوي دانشگاه تهران، برايمان مهم است كه اگر شهرداري هم مي خواهد برنامه اي دراين دانشگاه برگزار نمايد، شرايط و الزامات ايجاد يك فضاي علمي و دانشگاهي را فراهم كند نه آنكه در فضاي دانشگاهي، روند فعاليت هاي تبليغاتي خود را اينبار در القاي كرسي آزادانديشي مانندي ادامه دهد.
گفتني است مراسم تقدير از سازندگان سريال مختارنامه نيز در دانشگاه علوم پزشكي تهران در تاريخ 28 ارديبهشت 90 با همكاري و مساعدت شهرداري محترم تهران- درحالي كه پرچمي بزرگ منقش به آرم شهرداري تهران در سالن وجود داشت؛ با حضور رئيس سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران برگزارشد.

 



وزارت علوم از نشريات سياسي حمايت مي كند

معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم گفت: فعاليت نشريات سياسي در دانشگاه ها اهميت خاصي براي وزارت علوم دارد و اين وزارتخانه به صورت جدي از اين نشريات حمايت مي كند.
دكتر غلامرضا خواجه سروي در نشست خبري دوشنبه گذشته در وزارت علوم گفت: فعاليت نشريات سياسي در دانشگاه ها از اهميت بالايي برخوردار است و وزارت علوم با حمايت از اين نشريات، در جهت ارتقاي نشريات سياسي تلاش خواهد كرد.
معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم افزود: اين نشريات بايد در محيط دانشگاه ها فعال باشند، اما فعاليت آنها بايد در چارچوب قوانين و مقررات صورت گيرد.
وي خاطرنشان كرد: فعاليت نشريات سياسي در فضاي دانشگاه ها فقط در حد تمرين و يادگيري است و نبايد در اين نشريات كار حرفه اي سياسي انجام شود.
معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم يادآور شد: تنها نشرياتي لغو مجوز مي شوند كه باعث ايجاد تنش در دانشگاه ها شده و چهره دانشگاه را خراب كنند.
گفتني است هفتمين جشنواره نشريات سياسي سوم تا پنجم خردادماه در دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد.

 



جامعه دانشگاهي با حمايت از قيام مردم مصر آنان را به ادامه قيام دعوت كند

دبير شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي دانشگاه هاي استان تهران با بيان اينكه جامعه دانشگاهي كشور بايد با حمايت همه جانبه از قيام هاي مردم منطقه مردم اين كشورها را به ادامه قيام ترغيب كنند، گفت: امام (ره) تأكيد داشتند كه رمز انقلاب اسلامي، وحدت كلمه است پس كشورهاي منطقه با وحدت كلمه مي توانند به اهداف خود برسند.
به گزارش خبرگزاري دانشجو، اسماعيل حشمتي - دبير شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي دانشگاه هاي استان تهران و البرز - در نشست خبري همايش اسلام، مقاومت، پيروزي كه هفته گذشته در مجتمع فرهنگي و دانشجويي 13 آبان (لانه جاسوسي سابق آمريكا) برگزار شد، گفت: در خصوص ايجاد انقلاب هاي مردم منطقه نظريات متفاوتي وجود دارد و برخي ها اعلام مي كنند كه اين انقلاب ها براساس اهداف و نظريات آمريكا شكل گرفته است. وي افزود: آنچه كه قابل استناد از فرمايشات مقام معظم رهبري است را بايد توجه داشته باشيم كه ايشان به صراحت فرمودند انقلاب هاي مردم منطقه با توجه به بيداري اسلامي شكل گرفته است و اين بيداري به اروپا هم خواهد رسيد.
وي با بيان اينكه انطباق خيزش هاي مردم منطقه با انقلاب اسلامي ايران در اين است كه اين قيام ها مردمي بوده است، اظهار داشت: آمريكا از ايجاد اين انقلاب ها درمنطقه هيچ نفعي نمي برد پس دليلي ندارد كه دست به تغيير ساختارهاي سياسي در اين كشورها بزند. اما سعي دارد اين انقلاب هاي مردمي را منحرف كرده و به نفع خود تغيير دهد.
حشمتي تأكيد كرد: آمريكا با حمايت از آل خليفه و آل سعود سعي دارد تا قيام مردم بحرين را سركوب كند و در كشور ليبي نيزموضوع نفت براي آمريكا بسيار حياتي است پس سعي دارد ساختار انقلاب مردمي را در اين كشور تغيير دهد.
وي با بيان اينكه جامعه دانشگاهي كشور بايد با حمايت همه جانبه از قيام هاي مردم منطقه مردم اين كشورها را به ادامه قيام ترغيب كند، خاطرنشان كرد: اما (ره) تأكيد داشتند كه رمز انقلاب اسلامي، وحدت كلمه است پس كشورهاي منطقه با وحدت كلمه مي توانند به اهداف خود برسند.

 



عمليات ضدفرهنگي جريان انحرافي در خبرگزاري جوانان

به دنبال تغيير مديريت خبرگزاري برنا، هفته گذشته سرويس دانشگاه خبرگزاري برنا از صفحه اول اين سايت حذف شد و با پيگيري هاي بيشتر مشخص شد اين سرويس كه يكي از بزرگ ترين سرويس هاي خبرگزاري مذكور بوده است با سرويس دانش و فناوري ادغام شده است.
خبرگزاري برنا تا پيش از انحلال سازمان ملي جوانان زيرنظر اين سازمان بود و يكي از اساسي ترين رسالت هاي آن پوشش خبرهايي متناسب با قشر جوان و مسائل فرهنگي دانشجويان بود اما اكنون با انحلال اين سازمان مديران جديد اين خبرگزاري ظاهرا به فكر تغيير رويكرد هستند.
به نظر مي رسد اين خبرگزاري اين روزها ترجيح مي دهد با جايگزين كردن صفحه دانش و فناوري به جاي صفحه دانشگاه رويكردهاي فرهنگي غرب را به جاي مسائل فرهنگي و ارزشي دانشگاه به خورد دانشجويان دهد.

 



توسل به نام سرگشاده براي حل مشكلات جزئي

جمعي از دانشجويان دانشگاه آزاد واحد علوم تحقيقات تهران طي نامه اي سرگشاده به رئيس اين دانشگاه خواستار رفع مشكلات صنفي، رفاهي و مالي دانشجويان شدند.
در اين نامه آمده است: درحالي كه مسئولان دانشگاه آزاد عنوان داشتند درسال جديد تحصيلي هيچ شهريه متغيري افزايش نمي يابد اما شاهد رشد25 درصدي شهريه هاي متغير هستيم و لذا از شما به عنوان رئيس دانشگاه آزاد تقاضا داريم با توجه به اينكه رئيس واحد علوم تحقيقات تهران نيز هستيد، فكري به حال مشكلات صنفي، رفاهي و مالي دانشجويان داشته باشيد.
در پايان اين نامه تصريح شده است: با توجه به اينكه طرح شدن چنين مسائل و انتقادات جزيي از ناحيه دانشجويان براي آنان در اين واحد و ديگر واحدهاي دانشگاه آزاد تا حد زيادي مشكلات و برخوردهايي از جانب مسئولين به همراه داشته ترجيح داديم كه اين نامه را به صورت سرگشاده خطاب به شما بنويسيم و از دريچه رسانه ها سخنان خود را به گوش شما برسانيم. باشد كه همين ميزان خواسته هاي ما كه انصافا چيز زيادي نيست و كاملا به حق هم هست مورد توجه شما قرار بگيرد.
گفتني است طي هفته گذشته نيز جمعي از دانشجويان و كاركنان دانشگاه آزاد در اعتراض به سياست ها و رويكردهاي اين دانشگاه و بي توجهي مسئولان آن به مطالبات اساسي دانشجويان و كاركنان، ضمن صدور بيانيه اي خطاب به مسئولان اين دانشگاه به ذكر معضلات دانشگاه آزاد طي 29 سال فعاليتش درفضاي علمي كشور پرداختند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14