(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 7 خرداد 1390- شماره 19937

تاريخ سازي جريان انحرافي از موضوعي انحرافي، به نام «تخت جمشيد»
در تخت جمشيد جعل هايي آشكار انجام شده است
آيا كتاب گران است؟ (نكته)
ريشه يابي لغات
درد بي درمان (شعر)



تاريخ سازي جريان انحرافي از موضوعي انحرافي، به نام «تخت جمشيد»
در تخت جمشيد جعل هايي آشكار انجام شده است

تاكيد مقام معظم رهبري بر بازنگري در حوزه علوم انساني كه در طي سال هاي گذشته همواره وجود داشته و البته نارضايتي ايشان نيز همچنان وجود دارد، چنان كه ايشان درباره كرسي هاي آزادانديشي فرمودند: «عملا آن كاري كه من گفته بودم انجام نشده است، نه در حوزه و نه در دانشگاه»، نشان مي دهد كه در آغاز راهي بزرگ قرار داريم كه تأخير در انجام آن پذيرفتني نيست. چيزي كه با نام علوم انساني از غرب به سوغات رسيده، سرشار از فريب كاري و دروغ است و به هيچ وجه زيبنده يك جامعه اسلامي كه مي خواهد در پرتو آموزه هاي الهي زندگي كند، نيست. دامنه آسيب هاي وارده در شاخه هاي مختلف علوم انساني، وسيع و بي پايان است.
در مطلب پيش رو سعي شده است با ارايه يك مثال با استدلال هاي كافي نشان داده شود كه چگونه متخصصان تاريخي ارسال شده از طرف دانشگاه هاي غرب در اين جا دانشگاه شيكاگو) با جعل و دروغ درباره تاريخ پيش از اسلام ايران و دست كاري و فريب در ابنيه تخت جمشيد و ساختن داستان هاي خيالي درباره آن زمينه هاي فريب قسمتي از جامعه را فراهم آورده اند تا با استفاده از آن زمينه هاي تفرقه افكني بين مردم مسلمان ايران و ساير مسلمين منطقه را فراهم كنند. براي اثبات بهتر بحث، آرايه هاي ديداري كه از طرف مهندسان معماري كشور (در پاسخ به درخواست دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران تحت مديريت آقاي عباس سليمي نمين) نيز در گزارشي رسمي پذيرفته شده است، مبنا قرار گرفته و از ورود به حوزه هايي كه در مورد آن ها اتفاق نظر وجود ندارد، پرهيز شده است. لازم به ذكر است كه عدم نيت حرفه اي و صادقانه نزد مورخان غربي پيش از اين توسط مقام معظم رهبري بيان شده است و ايشان تذكر لازم را در اين باره داده اند. چنان كه در سفري كه معظم له در سال 1383 به همدان داشتند، پس از بيان نظريات استاندار همدان درباره تاريخ مادها و مركزيت آن ها در اين شهر، به بيان ايرادهايي در تاريخ رسمي اشاره كرده و درباره اصرار غربي ها در عظمت دادن به هخامنشيان فرمودند: «فرنگي ها اصرار داشتند هخامنشي ها را بالا بياورند و مطرح كنند و كوروش و داريوش را اول تاريخ بدانند؛ حتي مادها را هم از خاطر برده اند. كار مستشرقان اروپايي در اين زمينه خيلي صادقانه نبوده، ليكن حفاري ها و شناخت ها و نشانه هاي گوناگون تمدني به ما نشان مي دهد كه در سرتاسر ايران كنوني ما تمدن هاي بسيار قديمي- كه بعضي شايد از تمدن مصر هم قديمي تر باشد- وجود دارد؛ تمدن هاي شش هزار ساله، هفت هزار ساله...»
محوطه باستاني و نيمه كاره تخت جمشيد كه در واقع يك محوطه بابلي است به همت دانشگاه هاي غرب به صورت يك مركز براي معرفي اقتدار سلسله موسوم به هخامنشيان درآمده است.
در تخت جمشيد، به جز دروغ نويسي و خلق داستان هاي بدون سند، جعل هايي آشكار نيز انجام شده است كه تصاوير اين صفحه آن ها را نشان مي دهند.
در اين جا قصد نداريم به كل تاريخ هخامنشيان و بحث هايي كه درباره آن ها وجود دارد بپردازيم، بلكه مي خواهيم به يك نكته اساسي و مغفول مانده اشاره كنيم كه مي تواند مانند نقطه عطفي عمل نمايد. مورخان غربي فعال در حوزه تاريخ ايران (كه همگي يهودي هستند) دليل برتري هخامنشيان بر تمدن هاي قديمي اين سرزمين را بناي تخت جمشيد معرفي مي كنند. اين بنا از دوران پهلوي به سمبل ناسيوناليسم در ايران تبديل شده است كه جشن هاي 2500 ساله اوج اين نمايش بود. نكته مهم مورد غفلت اين است كه آيا اين محوطه (تخت جمشيد) يك بناي ايراني است كه بهانه ترويج ناسيوناليسم ايراني قرار گرفته است؟ آيا در آن جا شاهان بزرگ هخامنشي جشن ها برگزار مي كرده اند و بر جهان فرمان مي رانده اند؟ آيا اساسا اين بنا مورد بهره برداري بوده است؟ اطلاعات كنوني ما محدود به نظريات اساتيد يهودي دانشگاه هاي غرب به خصوص دانشگاه «شيكاگو» است كه امروزه ارزش و اعتبار علمي آن ها كاملا زير سؤال است و ثابت شده است كه به جاي تحقيقات علمي آزاد به جعل تاريخ و دروغ نويسي مشغول هستند و با سمبل سازي هاي بي بنيان تلاش مي كنند زمينه هاي تفرقه بين مسلمين را فراهم آورند.
محوطه تخت جمشيد داراي 7 قسمت مختلف است كه در حدود 2480 سال پيش كار ساختماني آن قسمت ها با هم آغاز شد و هيچ يك قسمتي بيش از 30 درصد ساخته نشد و چيزي كه هم اكنون وجود دارد همان است كه 2480 سال پيش وجود داشته است. جاعلان ارسالي از طرف دانشگاه هاي غرب با فريب كاري اين گونه القا كرده اند كه اين محوطه هخامنشي، تكميل شده و محل اقتدار سلسله هخامنشي بوده است. محوطه باستاني و نيمه كاره تخت جمشيد كه در واقع يك محوطه بابلي است به همت دانشگاه هاي غرب به صورت يك مركز براي معرفي اقتدار سلسله موسوم به هخامنشيان درآمده است. در عكس هايي كه در صفحه آمده نيمه كاره بودن و بابلي بودن آن با استفاده از آرايه هاي ديداري اثبات مي شود تا شايد سازمان ميراث فرهنگي به وظيفه ذاتي خود عمل كرده و با يك گفت وگوي ملي به كشف حقيقت كمك كند تا راه تفرقه با استفاده از بحث هاي ناسيوناليستي، بسته شود.
تصاويري كه در صفحه ارايه مي شود به آسيب هايي كه كارشناسان دانشگاه شيكاگو در حفار ي هاي انجام شده در جهت تغيير هويت و كامل نشان دادن بنا انجام دادند، پرداخته و تلاش مي كند پرده از يك جعل واضح كه نشان دهنده ماهيت واقعي دانشگاه هاي پرادعاي غرب است، بردارد. اميد است اين سند محكم باعث شود نظام دانشگاهي ما اعم از مسئولان و دانش جويان؛ لزوم بومي كردن علوم انساني را نه تنها در حوزه تاريخ بلكه در همه حوزه ها احساس كرده و گام هايي بلند در اين باره بردارند.
تصوير شماره 1:
چنان كه به وضوح مشخص است در حفاري هاي دانشگاه شيكاگو يك بناي عظيم خشت و گلي نمايان شده است كه نشان مي دهد اين محوطه يك بناي عيلامي است كه پيش از آغاز به كار ساخت قسمت هاي سنگي، قرن ها فعال بوده و در زيگورات آن فعاليت هاي مذهبي انجام مي شده است.
تصوير شماره 2:
در اين تصوير شاهد يكي از قسمت هاي عيلامي بيرون آمده از دل خاك هستيم كه توسط دانشگاه غربي تخريب و از صحنه روزگار محو شده است. چنين صحنه اي هم اكنون در تخت جمشيد، وجود ندارد.
تصاوير شماره 3:
مجموعه تصاوير شماره 3، قسمت هاي مختلف خشت و گلي را نشان مي دهد چنان كه در تصوير سمت چپ مشخص است به اصطلاح دانشمندان يهودي ارسالي از دانشگاه شيكاگو با بيل و كلنگ نه مشغول خاك برداري از اين محوطه باستاني -كه منطقاً بايد با فرچه و با ظرافت انجام شود- كه مشغول تخريب و نابودي آن هستند. اين قسمت ها هم اكنون وجود خارجي نداشته و به كل نابود شده اند تا تخت جمشيد را يك بناي سنگي معرفي كنند.
تصوير شماره 4:
تصوير شماره 4، گورستان هاي عيلامي نزديك تخت جمشيد را نشان مي دهد كه به همت جاعلين دانشگاه شيكاگو براي محو آثاري كه به هخامنشي سازي آن ها و مبنا قرار دادن كورش و داريوش براي تاريخ ايران لطمه مي رساند، محو شده است.
تصوير شماره 5:
تصوير شماره 5 زيگورات عظيم چغازنبيل را نشان مي دهد كه نمونه يك زيگورات واقعي است و به مدت ها پيش از هخامنشيان تعلق دارد. اين اثر و بسياري از آثار ديگر كه از دوران هاي كهن در منطقه يافت شده به هيچ وجه مورد نظر دانشمندان ارسالي از دانشگاه هاي غربي قرار نگرفته است. زيگورات تخت جمشيد نيز نمونه اي از چنين بنايي بوده است.
تصاوير، در اثبات اين نكته است كه اين بنا يك بناي چنان كه مي گويند، هخامنشي نيست. حجاري هاي آن نيز به تمدن عظيم بابل كه در قرآن نيز به آن اشاره شده تعلق دارد و اساساً سلسله موسوم به هخامنشي در تاريخ يادگار مادي فيزيكي و باستان شناسانه ندارد و حضور آن در تاريخ محدود به نوشته هاي تورات است. بناي تخت جمشيد يك بناي بابلي است كه آرايه هاي فراوان بابلي آن ترديدي در اين باره باقي نگذاشته است. با اين وجود همين بناي بابلي نيز ناقص بوده و هرگز مورد بهره برداري قرار نگرفته است و برخلاف آنچه دانشمندان يهودي دانشگاه هاي غربي ادعا مي كنند؛ هرگز در آن جشن هاي بزرگ و غيره برگزار نمي شده است.
تصوير شماره 6:
يكي از ديواره هاي بيروني سكوي تخت جمشيد را مشاهده مي كنيد كه كارگران در حال تراش آن بوده اند . سنگ هاي تراش نخورده نشان مي دهد كه اين كار در حال انجام بوده است.
تصوير شماره 7:
در تصوير شماره 7، باز هم شاهد قسمت هاي تراش نخورده در بنا هستيم كه نشان مي دهد كارگران بر روي اين بنا مشغول كار بوده اند.
تصوير شماره 8:
نبود نشانه هاي ديوار در اين دروازه و ساير قسمت هاي تخت جمشيد با نشانه هاي آشكار بابلي اسفنكس ها به خوبي مشخص كننده و هويت بنا بوده و ناقص بودن و بابلي بودن هويت آن قطعي است.
تصوير شماره 9:
يك پايه ستون و شالستون تراش نخورده را نشان مي دهد.
مجموعه تصاوير شماره10:
اين دو خنجر يكي كامل و ديگري در حال تراش بوده است كه دومي ناتمام به حال خود رها شده است.
تصوير شماره11:
تصوير شماره11، دو سرباز را نشان مي دهد كه يكي كامل و ديگري ناقص است.
تصوير شماره12:
اين تصوير وجود قوزهاي سنگي را در پله هاي ورودي تخت جمشيد نشان مي دهد. آيا در كاخي كه 200سال محل جشن هاي بزرگ بوده، مهمانان از روي اين پله هاي ناقص تردد مي كرده اند؟
تصوير شماره13:
گوشه هاي اين قطعه سنگي صاف نشده است. در آن دوران براي جلوگيري از لب پر شدن قطعه در هنگام جابه جايي، پس از نصب كامل، گوشه هاي آن ها را صاف مي كرده اند. اين قطعه و ده ها مورد ديگر در تخت جمشيد نشان مي دهد كه اين بنا در حال ساخت بوده است.
تصوير شماره14:
در اين تصوير، سربازي را شاهد هستيم كه تراش موها و ريش آن تنها در قسمتي انجام شده است. آيا اين بنا با نواقصي اين چنيني به مدت 200 سال محل برگزاري جشن ها، بوده است؟
چنان كه مشاهده كرديد اين تصاوير ديداري كه ذره اي ترديد در آن ها وجود ندارد، نشان دهنده ناقص بودن بناي موسوم به تخت جمشيد است.
تصوير شماره15:
تصوير شماره15، نمونه هايي از تمدن آشور (مورخان آن را با بابل دنباله يكديگر مي دانند) را نشان مي دهد كه قرينه هاي آشكار در تخت جمشيد دارد. اين مهم نشان مي دهد كه بناي تخت جمشيد هويتي بابلي دارد و ارتباطي با داستان هاي يهود ساخته مربوط به هخامنشان ندارد.
در تخت جمشيد، به جز دروغ نويسي و خلق داستان هاي بدون سند، جعل هايي آشكار نيز انجام شده است كه تصاوير زير يكي از آن ها را نشان مي دهد.
تصوير شماره16:
اين كوبيسم! عجيب الخلقه به جاي گاو مزبور كاشته شده است تا هويت بابلي آن مخفي شود و جاعلان بتوانند براي كوروش و داريوش كه هرگز در تخت جمشيد نبوده اند، قصه هاي هزار و يك شب بسازند. چگونه ممكن است در يك بناي نيمه كاره جشن ها برپا شده باشد و اسكندر يك بناي سنگي را آتش زده باشد؟
به اصطلاح متخصصين يهودي دانشگاه شيكاگو، براي سنگي معرفي كردن قسمت خزانه تخت جمشيد، پايه ستون هايي از قسمت هاي مختلف تخت جمشيد و هم چنين معبد يوناني جنوب آن را به اين قسمت منتقل كردند. به دليل ناكافي بودن اين پايه ستون ها اقدام به تراش پايه ستون هايي كرده و آن ها را پايه ستون هاي 2500 ساله معرفي نمودند كه تصاوير فوق تعدادي از اين پايه ستون هاي صاف و بدون اثر صدمات زمان را نشان مي دهد. قضاوت با شما.
آن معبد يوناني واقع در جنوب تخت جمشيد هم اكنون محو شده است زيرا براي داستان هاي هخامنشي سازي مانعي جدي بود. يكي از همين مورخين يهودي درباره اين معبد يوناني مي نويسد: «در پاي صفحه تخت جمشيد، معبدي بنا شد. معبد يوناني نبود. در آن ايزدان كهن ايران پرستش مي شد. با اين همه در كتيبه نذورات معبد كه به زبان يوناني نوشته اند و نه فارسي باستان و يا فارسي ميانه، به جاي اهورامزدا نوشته اند، زئوس مجيتوس و به جاي ميترا نوشته اند آپولون و هليوس و به جاي آناهيتا، آرتميس و آتنه.» (هرتسفلد، ايران در شرق باستان، صفحه281) همين يك جمله كافي است به ما نشان دهد با چه كساني كه در واژگون كردن حقيقت ترديد به خود راه نمي دهند، مواجه هستيم.
هر بيننده اي كه وابستگي خاصي به تعصب نداشته باشد اين حقيقت مسلم را مي پذيرد كه يك جعل بزرگ در تخت جمشيد انجام شده است. آيا جامعه دانشگاهي و سازمان ميراث فرهنگي كشور به عنوان متوليان امر نبايد با يك طرح گسترده ملي براي روشن شدن حقيقت دست به كار شوند تا جلوي سوء تعبيرها و سواستفاده هاي آينده بسته شود؟ آيا اين بناي نيمه كاره جايي براي جشن نوروز است؟ اين تنها نمونه اي از جعل هاي به اصطلاح دانشمندان غرب در حوزه تاريخ است. آيا اين نبايد هشداري براي نگاهي دقيق به ادعاها و نظريات آن ها در ساير حوزه هاي علوم انساني باشد؟»
فضل الله موحد، كارشناس مسايل فرهنگي
/ سايت تحليلي برهان/ با تلخيص

 



آيا كتاب گران است؟ (نكته)

پژمان كريمي
در روزهاي برپايي جشنواره بين المللي كتاب تهران، يكي از دوستان با اشاره به بازديد روزانه 500 هزار نفر از نمايشگاه اين پرسش را مطرح كرد كه:
- با وجود مشتاقان فراوان كتاب، چرا بايد شمارگان كتاب در كشور ما به طور معمول سه هزار نسخه برآورد شود؟!
اين پرسش قابل تاملي است!
واقعيت اين است اساسا در جامعه ما «خريد كتاب» به عنوان يك ضرورت، جايي در سبد هزينه خانواده ها ندارد.
اين درحالي است كه قيمت «كتاب» نسبت به قيمت بسياري از كالاهاي اساسي و غيراساسي و خدمات، در اندازه اي «گران» تصور نمي شود.
درحالي كه در تهران، براي انجام يك سفر درون شهري با يك دستگاه خودروي آژانس، بايد حداقل شش يا هفت هزار تومان پرداخت شود، آيا مي توان قيمت پنج هزار تومان يا ده هزار تومان براي خريد يك كتاب گران ارزيابي كرد؟!
قبلا نوشته ام كه فاصله گيري از كتاب، صرفا به دليل اين است كه كتاب هنوز مسئله و دغدغه اصلي ما نيست. هنوز كتابخواني را جدي نگرفته ايم و به پيامدهايش ناآگاه و بي باوريم. اگر چنين نبود، كتاب به هر قيمتي، در سبد هزينه خانواده ها قرار مي گرفت!
متاسفانه «سيگار كشيدن» مسئله بسياري از افراد جامعه ماست.افراد سيگاري روزانه يا هر دو روز 2 تا 3 هزار تومان هزينه دغدغه خود مي كنند. اما همين افراد ، ممكن است قيمت كتاب را گران بدانند .
در پايان برگزاري نمايشگاه بيست و چهارم، به طور رسمي اعلام شد؛ پنج ميليون نفر از نمايشگاه بازديد كرده اند.
پنج ميليون نفر بازديد كننده اگر به واقع مشتاق كتاب و اهل كتابخواني اند، آيا بايد همچنان شاهد كم رونقي بازار كتاب باشيم؟!
اميدوارم بازديد بازديدكنندگان، منجر به مسئله شدن كتاب براي تك تك آنان شده باشد. دراين صورت هم يكي از اهداف برپايي بزرگترين نمايشگاه كتاب جهان فراهم شده و هم سرفصل تازه اي براي رونق بازار كتاب و كتابخواني در كشور آغاز شده است.

 



ريشه يابي لغات

سليمان مختاري
بوستان
بوييدن از ريشه بوي كه به معني «استشمام، خوشبوبودن، بو بردن، پي بردن، دريافتن» است. واژه هايي چون شب بو، بستان (باغ ميوه) و بويستان (جايي كه گل هاي خوشبو درآن بسيار است)، كه به مرور زمان بوستان شده، از اين ريشه مي باشد.
فرزانه
دانستن از ريشه زان (به معني فهميدن، شناختن، درك كردن) است كه شكل قديمي تر دان مي باشد. ريشه زان در واژه هاي كردي (زانين، دانستن) و بلوچي (زان: دانستن) وجود دارد. دانا، دانش، فرزانه.... از اين ريشه مي باشد.
ناهار
آهار به معني «خورش، غذا و چيزي خوردن» مي باشد، آهار در واژه ناهار «غذانخورده، گرسنه» وجود دارد.
روستايي زمين چو كرد شيار
گشت عاجز كه بود بس ناهار
دقيقي
نهار «چيزي نخوردن از بامداد باشد تا مدتي از روز»
ناهار (نا+آهار لفظا: بدون خورش) به معني «غذايي كه در وسط روز خورند».
ناهاري «چيزي اندك را گويند كه كسي در بامداد خورد، صبحانه»
بامدادانت دهد وعده به شامي خوش
شامگاهانت دهد وعده به ناهاري
ناصر خسرو
نمودن
نمودن: نشان دادن. ارائه دادن. عرضه كردن (معين):
اگر پهلوان را نمايي به من
سرافراز باشي به هر انجمن
فردوسي
ريشه: فارسي ميانه : نيماي: نيمودن «نمودن»؛ ماده مضارع اين فعل مشتق است از ايراني باستان: ني- مايه «ni-maya؛» به معني «اندازه گرفتن، سنجيدن». مقايسه كنيد با فعل هاي آزمودن (در آزمايش) و فرمودن (در فرمانده). قس ماده مضارع را در تركيب هايي نظير: نماينده، نمايش، نما، نماد، نمايه، نماييدن، نمودار، نمونه، (معرب نموذج)، جهان نما، درشت نما، رهنما (ي)، قس تركيبي نظير: رهنمود. (افعال فارسي و پهلوي دكتر منصوري)
لشكر
بجوشيد لشكر چو مور و ملخ
كشيدند از كوه تا كوه نخ
عنصري
ريشه: لشكر، معرب آن عسكر، از اينكه لشكر به «عسكر» تعريب شده بعضي حدس زده اند كه «ش» اصلي نيست. عسكر عربي درحقيقت از كلمه اي مانند «لسكر» يا «اسكر» ناشي شده است.
انجمن آراي ناصري «لشكر» را از «لشك» (قطعه، پاره) ناشي مي داند. ولي با اين وجه موجب پيدايش حرف آخر نامعلوم است. استاد پورداود احتمال مي دهند كه اين كلمه از اوستايي «رته اشتره» و پهلوي «ارتيشتر» (رزمي، سپاهي) ناشي شده باشد. بدين وجه رتشتر=رشتر=لشتر، اما تبديل لشتر به لشكر بعيد مي نمايد؛ كردي «لشكير» (Leshkir) به معني «قشون»؛ مجموعه سپاهيان، خيل قشون.
در اصطلاح نظام كنوني يك لشكر مركب از چند (معمولا چهار) هنگ (فوج) است. (برهان قاطع ذيل لشك)
گلوله
ريشه: گلوله همان غلوله است. در هندي باستان گلاو (عدل، لنگه)، كردي گلور، گولوك (گلوله)، ايضاً كردي، كلول (لوله، غلطيدن، سقوط سخت) و همچنين كردي، گولوله (گلوله) (برهان ذيل گلوله).
گلوله (غلوله: به معني گلوله است چه درفارسي غين و گاف به هم تبديل مي يابند. (برهان قاطع ذيل غلوله) همان گروهه ريسمان و غيره است كه «ر» در گروهه به «ل» تبديل شده است؛ مانند: سوراخ، سولاخ.

 



درد بي درمان (شعر)

مژگان عباسلو
مثل گيسويي كه باد آن را پريشان مي كند
هر دلي را روزگاري عشق ويران مي كند

ناگهان مي آيد و در سينه مي لرزد دلم
هرچه جز ياد تو را با خاك يكسان مي كند

با من از اين هم دلت بي اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره ك ي پشيمان مي كند؟

مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت ك ش است
هركسي او را به زخمي تازه مهمان مي كند
¤¤¤
عاشقان در زندگي دنبال مرهم نيستند
درد بي درمان شان را مرگ درمان مي كند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14