(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 8 خرداد 1390- شماره 19938

نفوذي وارد شبكه نمايش خانگي شد
بهره برداري از استوديوي تمام ديجيتال الكوثر
استون: فيلمسازي درباره بن لادن در هاليوود، تجارتي كثيف است
وحشت دولت انگليس از پرس تي وي
بنياد دوباره آمد اما...
نشايد براي شما هم اتفاق بيفتد!
حجت الاسلام خسروپناه روايت كرد سينماي ايران از فلسفه اسلامي دور است
سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها - 3
دفاع از حقوق زنان از دريچه دوربين



نفوذي وارد شبكه نمايش خانگي شد

فيلم تحسين شده «نفوذي» وارد شبكه نمايش خانگي شد.
به گزارش خبرنگاركيهان، اين فيلم به كارگرداني مشترك احمد كاوري و مهدي فيوضي ساخته شده و در بيست و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر سيمرغ بلورين بهترين فيلم نگاه نو را دريافت كرد.
اين فيلم در ژانر معمايي قرار دارد و داستاني جاسوسي را درپس زمينه دفاع مقدسي روايت مي كند.

 



بهره برداري از استوديوي تمام ديجيتال الكوثر

اولين استوديوي تمام ديجيتال سازمان صدا وسيما در شبكه الكوثر به بهره برداري رسيد.
بنابر اين گزارش، دكترمحمد سرفراز معاون برون مرزي سازمان صدا و سيما درمراسم بهره برداري از اين استوديو، ضمن قدرداني از پيشرفت هاي شبكه الكوثر، با تشريح تحولات منطقه گفت: با روي دادن حوادث و موج بيداري در جهان، چهره نفاق آلود ليبراليسم غرب آشكار مي شود و اين دستاورد بزرگي است كه احتمال فروپاشي بلوك غرب را نيز در بر دارد.
وي مهمترين وظيفه شبكه الكوثر را درك درست تحولات جهاني و تحليل آن دانست و گفت: شبكه هاي برون مرزي بايد اوضاع جهاني را درست تحليل و تبيين كنند تا انقلاب هاي مردمي جهان دچار فريب و فتنه و انحراف توسط غرب و استكبار نشود.

 



استون: فيلمسازي درباره بن لادن در هاليوود، تجارتي كثيف است

كارگردان جنجال برانگيز هاليوود گفت: هاليوود با ساخت فيلم درباره قتل بن لادن، مي خواهد همچون گذشته، سياستمداران آمريكايي را افرادي هميشه پيروز نشان دهد.
به گزارش فارس «اليور استون» درمصاحبه با نشريه اينترتيمنت ويكلي گفت: فيلم هايي كه اخيرا درباره جنگ در دست ساخت است فيلم هايي خوبي از آب درنخواهدآمد.
وي افزود: درحال حاضر تمركز اصلي بيشتر اين فيلم هاي جنگ محور، شكار «اسامه بن لادن» است كه متأسفانه امروز به تجارتي كثيف در هاليوود تبديل شده است.
اين كارگردان 65 ساله گفت: آنها همچون گذشته مي خواهند همه افتخارات را به نفع اين افراد (سياستمداران آمريكايي) تمام كنند و آنها را هميشه پيروز صحنه جهاني معرفي كنند.

 



وحشت دولت انگليس از پرس تي وي

شبكه 24 ساعته انگليسي زبان پرس تي وي موفق شده است مورد توجه مردم جهان به ويژه مردم انگليس قرار گيرد كه اين موضوع نگراني دولت انگليس را برانگيخته است.
دولت انگليس به تلاش براي بدنام كردن شبكه پرس تي وي متوسل شده و قصد دارد با دروغ پراكني دستاوردهاي اين رسانه خبري را زير سؤال ببرد.
اين دولت كه نقش پررنگي در كشتار غيرنظاميان در كشورهاي عراق و افغانستان در سال هاي گذشته داشته و همواره در پي تفرقه افكني و ايجاد فتنه در كشورمان بوده است، همگام با آخرين سياست هاي ناقض آزادي بيان، موج جديدي از فشارها را بر شبكه خبري پرس تي وي وارد كرده است.
دولت انگليس در تلاش است تا به بهانه هاي واهي و با سوءاستفاده از قوانين اداره ارتباطات انگليس (آفكام)، مجازات هايي را بر شبكه خبري پرس تي وي و شركت مستقل پرس تي وي با مسئوليت محدود در لندن اعمال كند.
اداره ارتباطات انگليس (آفكام)، در اقدامي با انگيزه هاي سياسي، شكايت قضايي را عليه شبكه پرس تي وي به اتهام برگزاري گفت وگويي در اين شبكه با خبرنگار مجله هفتگي «نيوزويك» آمريكا تنظيم كرده است.
اين شكايت براساس ادعاهاي مازيار بهاري، خبرنگار مجله نيوزويك مبني بر رفتار ناعادلانه و نقض حريم خصوصي بدون اعلام قبلي در هنگام تهيه و پخش برنامه از سوي پرس تي وي تنظيم شده است.
بسياري از تحليلگران سياسي، اقدام اخير آفكام را بخش ديگري از اقدامات سياسي دولت انگليس در تلاش براي اعمال محدوديت عليه فعاليت هاي شبكه پرس تي وي مي دانند.
چنين به نظر مي رسد كه سياست هاي شبكه پرس تي وي در جهت پايان دادن به انحصار رسانه هاي غربي در عرصه رسانه و گذر از خطوط قرمز تعيين شده از سوي رسانه هاي غرب، اصلي ترين دلايل تلاش دولت انگليس به منظور اعمال فشار بر شبكه خبري انگليسي زبان جمهوري اسلامي ايران است و در ميان افرادي همچون بهاري، تنها ابزاري براي حضور منافع انگليس هستند.
شبكه پرس تي وي با پوشش كامل اعتراضات اخير دانشجويي در انگليس، زواياي تاريك و غيردموكرات ساختار سياسي دولت انگليس به ويژه قوانين موروثي خاندان سلطنتي و روي كرد دوگانه لندن در برخورد با تحولات منطقه خاورميانه و ارتباطات اين تحولات با حضور تاريخي انگليس در منطقه را بيش از پيش آشكار ساخته است.
اين مسائل همگام با جنايات رژيم [غاصب و نامشروع] اسرائيل در سرزمين هاي اشغالي فلسطين عليه مردم فلسطين و نيز مردم لبنان، يقينا در محدوده خط قرمزهايي قرار دارند كه سياست گذاران عرصه رسانه انگليس به راحتي نمي توانند از سد آن عبور كرده و پذيراي آن باشند و اين موارد همه سندي بر اين حقيقت است.
براساس اسناد وزارت خارجه آمريكا كه از سوي پايگاه ويكي ليكس منتشر شده است، وزارت خارجه انگليس در ماه فوريه 2010 در رايزني هاي خود با سفارت واشنگتن در لندن، «بر ضرورت يافتن راه هايي براي محدود ساختن فعاليت هاي پرس تي وي» تاكيد كرده است.
اسناد ويكي ليكس همچنين حاكي از آن است كه مقامات انگليس در آن زمان در تصميم خود براي ايجاد مشكلات قانوني براي شبكه پرس تي وي تجديدنظر كرده اند، اما آنان همچنان در تلاشند تا از طرق ديگر، همچون بهره گيري از تحريم هاي اعمال شده عليه ايران، اقدامات مدنظر خود را عملي كرده و براي آن توجيهي ارائه كنند.
با نگاهي به اين حقيقت كه دولت انگلستان در يافتن هرگونه مشكل قانوني در كيفيت و يا محتواي توليدات مؤسسه پرس تي وي ناتوان بوده است، اطلاعات ويكي ليكس به روشني نشان مي دهد كه لندن، هيچ راهي جز ايجاد محدوديت شديد بر سر راه فعاليت هاي اين مؤسسه پيش رو ندارد.
در ماه گذشته، بانك ملي وست مينستر، اداره بانك داري بازرگاني، حساب تجاري مؤسسه پرس تي وي با مسئوليت محدود را مسدود كرد و بدون هيچ اعلام قبلي، اعلام كردند كه اين حساب در ماه فوريه 2011 به طور دائمي بسته خواهد شد.
در همين حال، در مقاله اي كه در 16 ژانويه 2011 منتشر شد، روزنامه نگار و مدير رسانه اي، لاورن بوث افشا كرد كه تلاش هاي انگليس با هدف كمك به آمريكا براي توقف فعاليت هاي اين مؤسسه كه گفته مي شود فيلم هاي مستند و سريال هايي را به شبكه تلويزيوني به همين نام در ايران مي فروشد، صورت مي گيرد.
بوث كه خود خواهر زن توني بلر، نخست وزير پيشين انگلستان است، مي گويد كه فشارهاي مورد حمايت اسرائيل از 4 سال پيش و زمان آغاز به كار اين مؤسسه آغاز شد كه بخشي از تلاش ها براي استفاده از آفكام به عنوان يكي از ابزارهاي فشار انجمن هاسبارا (لابي صهيونيست هاي انگلستان كه هر عملي در حمايت از اسرائيل را توجيه مي كند) بشمار مي رود.
كاركنان مؤسسه پرس تي وي (با مسئوليت محدود) تاكنون بارها از سوي گروهك تروريستي منافقين مستقر در لندن تهديد شده اند اما دولت انگلستان چشمان خود را بر روي چنين وقايعي بسته است و حتي شايد براي ادامه تهديدات منافقين، شرايط را فراهم مي كند.
مطالب جديد مندرج در روزنامه انگليسي گاردين، بخشي از نقشه گسترده دولت پادشاهي انگليس است كه شبكه پرس تي وي پيش تر آن را پيش بيني كرده بود.
لندن از بيم ادامه دستاوردهاي شبكه پرس تي وي در جذب طيف وسيع مخاطب در ميان مردم انگليس، دستگاه رسانه اي خود از جمله اداره ارتباطات انگليس (آفكام) را كه مسئول نظارت بر فعاليت رسانه هاي اين كشور است و نيز روزنامه هاي دولتي انگليس را مامور كرده است در روند فعاليت پرس تي وي كه در حقيقت پژواك صداي بي صدايان است، مانع تراشي كند.
روزنامه انگليسي از طرح آفكام براي اعمال فشار بر پرس تي وي حمايت مي كند. در مقاله اي كه در ساندي تايمز منتشر شد، تلاش شده است تا تصويري كاملا يك طرفه از پرس تي وي براي مخدوش كردن حقايق به منظور افزايش فشار بر اين شبكه خبري ايراني ارائه شود.نويسنده اين مقاله كه قبل از ارائه هر حقيقتي در جايگاه قاضي نشسته، پرس تي وي را «دشمن خانگي» خوانده و اين شبكه خبري ايراني را به انتشار تصاوير و اخباري غيرمنصفانه از انگليس متهم مي كند.

 



بنياد دوباره آمد اما...

پژمان كريمي
سه شنبه هفته گذشته، اعلام شد كه بخش فيلمسازي بنياد مستضعفان آغاز به كار مي كند.
اين خبر، خوشحال كننده بود:
فعال شدن مجاري توليد فيلم در كشور، موجب مي شود فرصت هاي فيلمسازي افزايش يابد و سينما رونق بيشتري گيرد و مهمتر اينكه؛ يك نهاد متعهد به آرمان هاي انقلاب بار ديگر درپي فعاليت جدي و پردامنه سينمايي برآمده است.
واقعيت تلخ اين است كه سينماي امروز ايران، آني نيست كه در شأن نظام ديني و مردم كشورمان ارزيابي شود.
اينك در بدنه سينماي ايران اراده هايي وجود دارد كه در پي تصويركردن و گسترش فرهنگ ليبراليستي و سكولاريستي درجامعه ايراني هستند.
سال گذشته، در جشنواره بيست و هشتم جشنواره بين المللي فيلم فجر، 23 فيلم درتعارض كامل با ارزش هاي ملي و ديني كشورمان ارزيابي شدند.
اين يك فاجعه فرهنگي- سينمايي است!
32سال از شكل گيري بزرگترين انقلاب پس از صدر اسلام مي گذرد. 32سال بهترين هاي اين مملكت ايثار كردند و خون دادند تا ارزش هاي الهي پا گيرد و پاسداري شود. اما برخي از همان كساني كه درجبهه فرهنگي بايد نگاهبان پيام و دستاوردهاي خون شهيدان باشند با ابزار سينما به جنگ ارزش ها آمده اند.
بيش از سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران مي گذرد، اما در ساحت سينماي ايران، عناصري لانه كرده اند كه به فيلمسازان مجرم احترام مي گذارند و جوايز جشنواره هاي صهيونيستي به اين سينماگران ضعيف بي مخاطب را عوامانه مايه افتخار قلمداد مي كنند.
بيش از سه دهه از استقرار نظام ديني در كشورمان مي گذرد، اما در عرصه سينماي ايران، عليه چهره هاي متدين، زشت ترين هجمه ها مي شود و اجزاي فرهنگ ديني هدف شهبه و اهانت قرارمي گيرد.
البته، در همين سينما، كم نيستند سينماگران و هنرمندان متعهدي كه با وجود كارشكني ها و دشمني هاي طيف مخالف و معاند با ارزشهاي ديني و ملي، صبورانه و با بصيرت رو به هنر متعالي دارند.
از اين رو، سينماي ايران نيازمند ورود و فعاليت هنرمندان متعهد و حمايت نهادهاي برآمده از انقلاب است.
بنياد علوي به عنوان بخش سينمايي بنياد مستضعفان، بايد با اتكا به خداوند، با اعتماد به هنرمنداني متعهد، دوري از سينماگران بي نسبت با مباني ديني و ملي، درمسير شكل گيري سينماي طراز جمهوري اسلامي قدم بردارد. متأسفانه برخي از نهادها از جمله نهادهاي انقلابي، با فرض اينكه بايد از «هنر» سينماگران متعهد و غيرمتعهد در مسير القاي ارزش ها سود جست، و يا با تصور ضرورت جذب حرفه اي هاي غيرمتعهد، فرصت ها و ميادين بزرگ را در اختيار عناصر غيرهمسو با دين و مردم و ايران گذاشتند. نتيجه اين شد كه نه تنها «حرفه اي ها» (!) درمسير ارزشها عمل نكردند، بلكه از امكانات اهدايي، در راه القاء و گسترش انديشه و اهداف مسموم خود سوءاستفاده كردند. اتفاقي كه در حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي در زمان مديريت اسبق آن رخ داد.
به هر روي، بنياد علوي بايد بر محورهاي شناسايي و پرورش استعدادهاي هنري متعهد، جذب و به كارگيري هنرمندان دين مدار حرفه اي و توليد آثار فاخر، رفتار و عملكرد خود را سامان دهد.
اين، چشم داشتي طبيعي و منطقي از يك بخش يا يك نهاد انقلابي است.

 



نشايد براي شما هم اتفاق بيفتد!

محمد شيرازيان
مدتي است سريالي با عنوان «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» از شبكه تهران پخش مي شود كه يكي از قسمت هاي اخير آن (پخش در 23/2/90) جاي تأمل دارد.
داستان درباره زن و شوهر كارمندي است كه صاحب يك فرزند هستند و سال ها در كنار هم زندگي كرده اند خانم در شركتي خصوصي به عنوان منشي رئيس كار مي كند، رئيس شركت با زنش درگيري دارد، و اين دعوا به داخل شركت كشيده مي شود. كم كم پچ پچ طلاق و جدايي همسر رئيس در بين كارمندان مطرح مي گردد. خانم منشي كه شوهر دارد از اين موقعيت استفاده كرده به رئيس نزديكتر مي شود، قرار ملاقات در خارج از محيط شركت گذاشته مي شود و ابراز عشق و علاقه به يكديگر صورت مي گيرد.
خانم منشي اززندگي خود دلسرد و سر ناسازگاري با شوهر خود مي گذارد. شوهر به رفتارش مشكوك مي شود و او راتعقيب مي كند- در پارك همسرش را با رئيس شركت در حالي كه با هم خلوت كرده اند مي بيند وارد صحنه مي شود و خانمش را از رئيس شركت جداكرده به منزل مي فرستد- پس از مدتي همسرش را با يك فرزند طلاق مي دهد. همسرش از طلاق استقبال مي كند و در صحنه اي كارگردان او را با دوستان مجردش كه هنوز ازدواج نكرده اند و در پارك مشغول تفريح هستند نشان مي دهد كه افسوس زندگي مجردي و آزادي آنان رامي خورد.
سرانجام كارگردان در ديالوگي خاص پيام غيرمستقيم فيلم و تير خلاص را از زبان خانم منشي هرزه، به فرهنگ بيننده شليك مي كند آنجا كه مي گويد: «من از زندگي چيزي نفهميدم تا چشم باز كردم هفده سالگي ازدواج كردم.»
پيام غيرمستقيم اين فيلم اين مي شود كه اگر دختري در سن هفده سالگي ازدواج كند خيلي بد است و ممكن است منحرف شود و با مرد متأهلي ارتباط پيدا كند و بعدا به آبروريزي و طلاق منجر گردد، ولي دختران مجرد 25 تا 30 ساله آزادند!
اين روايت، تخريب فرهنگ ازدواج دختران است.
اين در حالي است كه در روايات فراواني از معصومين تأكيد شده كه بايد زمينه براي ازدواج هر چه سريع تر جوانان فراهم شود. آيا غير از اين است كه يكي از عوامل شيوع ناهنجاري هاي فرهنگي و اخلاقي در جامعه، بالا رفتن سن ازدواج است؟ پس چرا در سينما فيلمي در تخطئه ازدواج جوانان توليد و به نمايش درمي آيد؟
اگر چه رسالت هنر به تصوير كشيدن واقعيت هاي جامعه است ولي مگر چند درصد از زنان جامعه ايراني اين گونه اند؟ مگر عفت و حجاب ايراني مسلمان واقعيت ندارد؟
آيا بهتر نيست رسالت هنرمندان اين باشد كه واقعيت عفت راترسيم كنند و به صورت هنري آن را به روان جامعه منتقل كنند! نه اينكه در محيط خلوت، مرد و زن تنها و نامحرم كه با هم شوخي مي كنند را به تصوير بكشند؟
اخيرا در ماهواره هاي فارسي زبان، فيلم هايي را به صورت سريال نشان مي دهند كه پيام مستقيم آنها ترويج فساد و از هم پاشيدن كانون خانواده است و در آن مردان زن دار با زنان شوهر دار روابط نامشروع دارند. از دشمن و استكبار انتظاري غير از اين نيست ولي از برنامه سازان داخلي چرا؟
آيا از موفقيت هاي اجتماعي و اقتصادي افراد جامعه نمي توان فيلم ساخت؟
چرا فيلم نامه نويسان ما سوژه هاي منفي را بيشتر مي پسندند؟ و سوژه آنها افراد لات و لمپن و دزد است و فيلم ها در فضاي كلاهبرداري و زندان و سكته و فضاي بيمارستان و گورستان و مجلس ترحيم و بي پولي و فقر و نكبت شكل مي گيرد؟
آيا نمي توان فضاهاي مثبت كار و كوشش و توليد و موفقيت و صداقت را ترسيم كرد؟ آيا هنرمندان ما نمي توانند فضاي آيه «ان ليس للانسان الا ما سعي» راترسيم و مردم را تشويق به مثبت گرايي و كار و كوشش بيشتر كنند.
در پايان با ستايش از زحمات جامعه هنري و صداوسيما و قبولي اين نكته كه املاي نانوشته غلط ندارد، ولي اين يك اصل پذيرفته شده است كه رسالت اين عزيزان تنها پر كردن اوقات فراغت نيست و توليدات بايد در راستاي منافع ملي باشد و به فرهنگ اسلامي و ايراني خدشه اي وارد نشود.

 



حجت الاسلام خسروپناه روايت كرد سينماي ايران از فلسفه اسلامي دور است

مدير گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با بيان اينكه «سينما» مي تواند پرسشي فلسفي را بيان كرده و آن را بالنده كند، گفت: متأسفانه فلسفه اسلامي تحقق يافته در جامعه اسلامي رابطه اي با سينما ندارد.
حجت الاسلام عبدالحسين خسروپناه، مدير گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، در بيان رابطه فلسفه و سينما افزود: دربحث فلسفه سينما ابتدا بايد مشخص كرد كه فلسفه سينما از سنخ فلسفه هاي مضاف به امور است يا به علوم؟
وي با بيان اين كه فلسفه سينما را جزو فلسفه هاي مضاف به علوم مي دانم، افزود: هرچند فلسفه هنر از جهتي جزو فلسفه هاي مضاف به امور و از جهتي فلسفه مضاف به علوم است، اما فلسفه سينما فلسفه اي مضاف به يك پديده و واقعيت است.
عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي خاطرنشان كرد: زماني كه بحث از فلسفه سينما يا رابطه فلسفه و سينما به ميان مي آيد، دو بحث توصيفي و توصيه اي را بايد از هم تمييز داد و مشخص كرد كه فلسفه تحقق يافته با سينماي تحقق يافته رابطه اي دارد يا فاقد رابطه است.
وي با طرح اين سؤال كه آيا فلسفه اسلامي تحقق يافته مانند حكمت متعاليه و نوصدرايي با سينماي تحقق يافته در ايران و يا هاليوود رابطه اي دارد يا خير، گفت: سينما مي تواند پرسشي فلسفي براي فلسفه بيان كرده و آن را بالنده كند.
حجت الاسلام خسروپناه با بيان اينكه تأثير فلسفه در سينما مشاهده مي شود، اظهارداشت: فلسفه اسلامي تحقق يافته در جامعه اسلامي عملا با سينما رابطه اي ندارد، اما درفلسفه غرب، تحقق يافته و اين تأثير و تأثر كاملا مشاهده مي شود.
وي با طرح اين سؤال كه ارتباط فلسفه تحقق يافته با سينماي تحقق يافته چيست، گفت: فلسفه اسلامي مي تواند به مرحله اي برسد كه بر سينما تأثير خود را بگذارد و حتي سينما اين توانايي را دارد.
عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي خاطرنشان كرد: اگر فيلسوفان وارد عينيت سينما شوند و سينماي تحقق يافته را مطالعه كنند، منطقا مي توانند به تأثير و تأثري در اين زمينه برسند.
وي با بيان اين كه با نگاهي تاريخي مي توان به رويكرد منطقي دراين زمينه دست يافت، افزود: اكنون زمان آن رسيده كه در زمينه فلسفه مضاف بيشتر تأمل كرده و در مقام منطق و بايسته اين تأثير و تأثر را ايجاد كنيم؛ چرا كه در دنياي غرب و دنياي شرق سينما مبتني بر يك سري مباني فلسفي است.

 



سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها - 3
دفاع از حقوق زنان از دريچه دوربين

رامين شريف زاده
پيش از اين اشاره شد كه عوامل گوناگوني چون ضعف مراكز علمي و دانشگاهي؛ نبود ارتباط مناسب ميان مراكز علمي و ديني با مراكز هنري؛ مديريت ضعيف و مديران ناكارآمد؛ كم توجهي به هنرمندان متعهد و توجه به هنر ظاهرگرا و عوام فريب، از جمله دلايل به وجود آمدن سينمايي است كه نتوانسته خواست مردم ايران را آن گونه كه شايسته آن هستند، برآورده سازد. همچنين اهميت جايگاه نظارت در حوزه فرهنگ و هنر كشور به عنوان عامل جلوگيري از گسترش انحرافات در سينما نيز مورد بررسي قرار گرفت. بي توجهي به موارد فوق الذكر ناگزير زمينه هاي ورود و گسترش انحرافاتي را در سينما فراهم آورده است كه در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.
نقش و جايگاه زن در جوامع غربي
آيا فمينيسم نتيجه يك اعتراض طبيعي عليه افكار و نظرات تحقيركننده و ضد زن افلاطون و ارسطو بوده كه در جوامع غربي زمينه تحقير فرهنگي، عرفي، اخلاقي، قانوني و جنسي زنان را فراهم آورده و نسل به نسل بدون هيچ اعتراض جدي پذيرفته شده و تا انقلاب فرانسه كه اولين جرقه قابل ملاحظه ايجاد آن زده شد، ادامه داشته است؟ (يك اصل خوب وجود دارد كه نظم و روشنايي و مرد را آفريده است و يك اصل بد كه بي نظمي و ظلمات و زن را آفريده - فيثاغورث) يا اينكه واكنش به رفتار تحقيرآميزي بود كه در رم باستان نسبت به زنان اعمال مي شد؟ (چه بدبختي اي است زن بودن! اما وقتي انسان زن باشد، بدبختي واقعي اين است كه خود شخص نداند اين امر بدبختي است - كگارد) آيا جنس دوم بودن و شيطاني انگاشتن سرشت زنان آن گونه كه در اديان تحريف شده يهوديت و مسيحيت به آن تاكيد شده نقشي در خيزش زنان غربي ايفا كرده است؟ (و خداوند خدا، خوابي گران بر آدم مستولي گردانيد تا بخفت و يكي از دنده هايش را گرفت و گوشت در جايش پر كرد و خداوند خدا آن دنده را كه از آدم گرفته بود زني بنا كرد و وي را به نزد آدم آورد و آدم گفت همانا اين است استخواني از استخوان هايم و گوشتي از گوشتم از اين سبب نسا ناميده شود - مار به زن گفت هر آيينه نخواهيد مرد بلكه خداوند مي داند درروزي كه از آن بخوريد چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نيك و بدخواهيد بود و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر خوشنما و درختي دلپذير دانش افزا پس از ميوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد - عهد عتيق)
مروري بر وضعيت زنان در جوامع غربي نشان مي دهد كه اگر چه زنان همواره مورد سركوب و تحقير قرار مي گرفتند و همواره به عنوان موجودي گناه كار شناخته مي شدند كه بايد با آنان رفتاري خشن و قهرآميز داشت لكن بيشترين دوران تهاجم به كرامت زن و حقوق مادي و معنوي او در بعد از رنسانس بود، دوراني كه از آن به مرگ مدني زن ياد مي شود. اوج اين تهاجمات نيز در قرن هاي پانزدهم و شانزدهم ميلادي صورت مي گرفت به نحوي كه در اين دوران زنان خلاق در عرصه هنر، علم و ادبيات مجبور بودند كه آثارشان را با نام هاي مردانه امضاء كنند. در قرن هاي هفدهم و هجدهم ميلادي نيز كه با تمركز ثروت، مبادلات بردگان و فقير شدن بخشي از بشريت همراه بود، شرافت انسان در اروپا به ميزان توليد كالا و پس اندازهاي مادي او تنزل كرد. در اين بين، وضع زنان وخيم تر از مردان بود.
نابرابري ها و فشارهاي اجتماعي و تفكرات افراطي اديان غرب، سبب شد تا زنان به اين نتيجه برسند كه جنبشي تشكيل دهند تا به احقاق حقوق از دست رفته شان بپردازند. درحقيقت اين داستان به زماني باز مي گردد كه حتي در اروپاي بعد از انقلاب فرانسه و رنسانس، روشنفكراني همچون «ژان ژاك روسو»، «مونتسكيو» و «جان لاك» به وضوح بيانات سخيفي را در مورد زنان ابراز مي كردند و با رفتارها و نگرش هاي افراطي شان به نوعي سنگ بناي خلق افكار فمينيستي را پايه گذاري كردند. (زنان ممكن است داراي فرهنگ، انديشه و ذوق باشند ليكن نمي توانند به ايده مطلق دست يابند. به محض اينكه زنان زمام حكومت را به دست گيرند، دولت دچار مخاطره مي شود، زيرا آنان اعمال خود را نه به موجب مقتضيات كلي بلكه به حكم تمايلات و عقايد دلخواهانه و جزيي تنظيم مي كنند) (هگل) (زن را با حقيقت چه كار! از ازل چيزي غريب تر و دل آزارتر و دشمن خوتر از حقيقت براي زن نبوده است- هنر بزرگ او دروغگويي است و بالاترين مشغوليتش به ظاهر و زيبايي. نيچه- فرانسوي خير و شر). در واقع نهضت فمينيسم شكل گرفت تا بيان كند كه زن در دنياي مدرن امروزي به بن بست رسيده است و براي رهايي او از اين بن بست بايد چاره اي انديشيد.
نقبي بر وضعيت انديشه هاي فمينيستي در جهان معاصر
دوران مدرنيته درمجموع داراي ويژگي هايي است كه مهمترين آنها عبارتنداز: سكولاريسم، تكيه و تأكيد بر عقل تكنيكي نفسانيت مدار يعني عقلي منقطع از وحي كه تابع و بلكه تجسم اهواء بشري است، سيطره نسبي انگاري در قلمروهاي معرفت شناسي و اخلاق، اعتقاد به حق قانونگذاري توسط بشر و نفي قانون الهي، سرمايه سالاري كه وجه اقتصادي تمدن مدرن را تشكيل مي دهد و نهيليسم يا نيست انگاري كه در معناي دقيق اصطلاحي خود مترادف است با نيست انگاشتن حضور و هدايت الهي. پذيرش اين باورها در بستر زمان موجب رواج انواع شكاكيت هاي اخلاقي، سطحي گرايي، ترويج آراي ماترياليستي، شيئي شدگي و روابط كالايي مابين آدميان شده است.
هم زمان با فراگيرشدن اين تفكرات درجهان غرب و با پيشرفت جامعه بشري و ارتقاي سطح آگاهي عمومي در جوامع، زنان حضور بيشتر خود درصحنه هاي اجتماعي و تثبيت اقتصادي خويش را خواستار شدند. جاي خالي حضور زنان در صحنه هاي اجتماعي و اقتصادي، زمينه اي آماده بود براي اين كه ليبراليسم از فرصت بدست آمده بهره برداري كند. رشد اقتصادي سرمايه داري موجب جدايي محل كار از خانه و درنهايت تفكيك حوزه خصوصي وعمومي گرديد. اگرچه ورود زنان به عرصه اقتصادي به دنبال مشكلات تاريخي ايشان و ازطرفي ريشه فكري جوامع انساني امري گريزناپذير بود ولي مشكل زماني آغاز شد كه با حضور ايشان درعرصه عمومي جامعه، مردودبودن اخلاقيات و ارزش ها دراين حوزه و كارايي عقل جمعي براساس فلسفه غرب طرح گرديد. در حقيقت از آنجا كه با رسوخ بينش مادي گراي غرب در جوامع، اقتصاد حرف اول را در تمام آرمان هاي اجتماعي مي زند و اهرم هاي اقتصادي به طور معمول براساس كار صنعتي با قدرت و ظرفيت بيشتر به چرخش درمي آيند، كارايي براساس قدرت تعريف شده و ويژگي هاي مردانه كاراتر ارزيابي مي شد و همزمان خواسته ها و عواطف جنس مذكر آزادي بيشتري درتوصيف ارزش ها داشت. در اين ميان زنان به واسطه عدم سازماندهي و رشد آموزشي و ظلم تاريخي در جوامع با احساس حقارت روزافزوني روبه رو شدند. اين روند نتيجه اي جز اين نداشت كه بيشتر ايشان، گرايش زيادي يافتند تا در هويت مردانه، منفعلانه دست و پا بزنند. با حضور ناهماهنگ بانوان در حوزه اجتماعي و نياز جامعه به اشتغال اين قشر در گردونه صنعت، مي بايست امتيازات ويژه اي جهت برطرف كردن جراحات اين حضور نابرابر به كمك نظام مادي درنظرگرفته شود. ويژگي هاي بالا در رويارويي با جهاني شدن اقتصاد، زمينه طراحي شبكه اي از قوانين و حقوق بين المللي و هدف دار براساس بينش مادي را جهت تأثير بر قوانين داخلي كشورها فراهم آورد و ابزار به كار گرفته شده خود را در معاهدات، كنوانسيون ها و تعداد زيادي از تفاهمات بين المللي به نمايش گذارد.
از سوي ديگر كشاندن زنان به صحنه اشتغال، مستلزم تغيير باورهاي مردان در اين خصوص و به جريان انداختن فرهنگ جديدي در درون جامعه است كه مردان را در كار خانگي زنان شريك كند. البته همكاري مردان و زنان در امور خانگي به خودي خود با موازين انساني ناسازگار نيست ولي نكته اصلي، تأثير مسائله بالا در پديدآمدن تصويري جديد از خانواده، مادري و همسري است. وقتي «مادري» نقش اجتماعي باشد بايد به طور مساوي تقسيم شود. هدف كم كردن مسئوليت خانگي زنان، ايجاد تسهيلات لازم براي اشتغال زنان در رويكردي توسعه اي و گذر از موانعي نظير لزوم مراقبت از فرزندان است. گرايش هاي جديد فمينيستي دامنه واژه هاي سياست و اقتصاد را به احساسات جنسي، عواطف و ساير حوزه هاي زندگي اجتماعي كه تا قبل از آن فقط شخصي و خانوادگي تلقي مي شدند تعميم داد و به جنگ مفاهيم سه گانه خانواده، مادري و همسري رفت.
دفاع از حقوق زنان از دريچه دوربين
با توجه به اين موضوع كه امروزه سينما به عنوان يكي از مهمترين ابزار انتقال آراء به مخاطبان در هزاره سوم محسوب مي شود، اين پرسش به ذهن متبادر مي شود كه به راستي سينماي ايران تا چه حد توانسته به وظيفه خود در قبال خدمت به زنان جامعه عمل كند؟ آيا سينماگران ما توانسته اند جايگاه و شان زن مسلمان را آن گونه كه در قرآن به آن تاكيد شده، نمودار سازند، يا اينكه با گرفتار آمدن در چنبره افكار وارداتي كه اساسا قرابتي با باورها و فرهنگ مردم مشرق زمين ندارد، به بيراهه رفته اند؟ آيا سينماگران ايراني، زنان را با حقوق واقعي خود آشنا ساخته اند و يا اينكه بر خواسته هايي تاكيد كرده اند كه اساسا مشكل زنان ايراني نيست؟ با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، سينما نيز همچون ساير اجزاي جامعه دستخوش تحولات چشمگير و بنياديني شد. فضاي معنوي حاكم بر جامعه و شور و شوق انقلابي مردم نسبت به بسط و گسترش عدالت و احكام دين در جامعه در روزهاي نخست انقلاب، آنان را نسبت به سينمايي كه تا پيش از اين چيزي جز فساد و بي عفتي، براي مردم به ارمغان نياورده بود، به شدت بدبين ساخته بود. به آتش كشيده شدن بيش از صد سينما در آن سال، به خودي خود، حكايت ازواكنش منفي جامعه نسبت به اين پرده جادو داشت. در حقيقت تنها معجزه اي كه سينما را از نابودي و مرگ حتمي نجات داد، سخنان گوهر بار رهبر كبير انقلاب (ره) در دوازدهم بهمن ماه 1357 بود كه فرمودند: «ما با سينما مخالف نيستيم. ما با فساد مخالفيم.»
اگر چه در يك دهه نخست سينماي پس از انقلاب به دلايل مختلفي از جمله نابساماني هاي حاصل از شروع جنگ، سرگرداني در تشخيص خواسته هاي واقعي انقلاب از سينما، حضور فعال سينماگران رژيم پهلوي در چرخه توليد و كمبود سينماگران متعهد، توجه چنداني به نقش زن در جامعه نشد، لكن به اصطلاح دفاع از حقوق زنان و تأكيد بر نمايش تضييع حقوق از دست رفته آنان با فيلم «ماديان» (1364) آغاز شد.
در دهه سوم انقلاب شاهد رشد فزاينده جريان ياد شده در سينماي كشور بوده ايم. بحث دفاع از حقوق زن در سينماي ايران در دهه سوم انقلاب فراز و نشيب هاي بسياري را پشت سرگذاشته است. جهت گيري هاي درست و به موقع برخي سينماگران گاه باعث شده تا جريان فوق در مسير واقعي خود كه همانا تنوير افكار عمومي جامعه وبالا بردن سطح فرهنگي مردم است قرارگيرد اما نگاه شعارگونه و سطحي برخي كارگردانان كه متاسفانه بخش غالب اين قبيل آثار را به خود اختصاص داده است، موجبات انحراف از واقعيات را فراهم آورده است كه در ادامه به برخي از مهمترين انحرافات ايجاد شده در سينماي زن محور مي پردازيم.
1- ظلم و ديگر هيچ
ناكارآمد نشان دادن نظام هاي جهان سوم در اداره حكومت و القاي عدم توان پاسخگويي به نيازهاي مردمانشان و تضييع حقوق زنان در اين قبيل جوامع از جمله اهدافي است كه هواداران تفكر فمينيست و به خصوص بنيانگذاران «كنوانسيون رفع هرگونه تبعيض از زنان» به منظور استيلاي باورهاي خود بر كشورهاي هدف همواره در دستور كار خود قرار داده اند. در توليد آثار سينمايي با اين پيش زمينه فكري معمولا كارگردان تلاش مي كند تا با نمايش فلاكت و بدبختي زنان جامعه مخاطب خود را به سوي چنين باوري سوق دهد كه هيچ نقطه اميدي براي بهبود يافتن شرايط موجود جامعه نمي توان متصور بود. هنگامي كه موفق به القاي ياس و نااميدي در ذهن مخاطبان خود شدند، نوبت به اجراي فاز دوم طرح، يعني ارائه راه حل براي نجات از اين وضعيت نابسامان و خفقان آور مي شود. در اين مرحله با استفاده از دو روش تشويق مستقيم و غيرمستقيم مخاطبان خود رابه ابراز مخالفت و گاه رفتارهاي آنارشيستي تحريص مي كنند.
فيلم هاي «پاپيتال» ساخته اردشير شليله، «كافه ستاره» ساخته سامان مقدم، «يك شب» ساخته نيكي كريمي، «صداها» ساخته فرزاد مؤتمن، «پستچي سه بار در نمي زند» ساخته حسن فتحي، «شبانه روز» ساخته كيوان علي محمدي و اميد بنكدار، «سوپراستار» ساخته تهمينه ميلاني و «ما هم خوابيم» ساخته بهرام بيضائي از جمله آثاري است كه در سال هاي اخير بامحوريت قراردادن موضوع ظلم به زنان، نظام رابه چالش كشيده اند.
2- اشتغالي جهت يافتن شخصيتي موثر و كنشگر
در باور فمينيست ها اشتغال زنان نه فقط به عنوان راهي براي كسب درآمد بلكه فعاليتي اجتماعي جهت يافتن شخصيتي موثر و كنشگر مطرح است به حدي كه شايد يك اشتغال نيمه وقت، فرصتي محدود براي فرار از نقش سنتي، آنان را راضي مي كرد. اين موضوع در كتاب اشخاصي چون «بتي فريدن» ديده مي شود كه در گرايش عمومي زنان به اشتغال و تنفر آنها از كار خانگي به شدت موثر بود. به عبارتي آنان تلاش كردند تا از زن خانه دار خوشبخت و راضي، چهره اي متنفر و طغيان گر نشان دهند.
تبلور اين موضوع را مي توان در فيلم هايي چون «به همين سادگي» ساخته سيدرضا ميركريمي ديد. اين فيلم روايت گوشه اي از مشكلات زنان خانه داري است كه در برزخ ادامه زندگي مشترك يا ترك آن جهت رهايي از تنهايي و بيهودگي دست و پا مي زنند. كارگردان از همان سكانس ابتدايي فيلم سعي مي كند تنهايي، خستگي و دلزدگي زن در زندگي اش را نشان داده و در ادامه نيز مسئله خسته كننده بودن شرايط زيستي شخصيت اصلي داستان را به گونه اي مورد تاكيد قرار دهد تا مخاطب به اين نتيجه برسد كه زن خانه دار و مطيع ايراني، ديگر طاقتش به انتها رسيده است. در فيلم «خواب زمستاني» اثر سيامك شايقي نيز به نوعي با بحث ارزش دادن به زنان شاغل و چالش كشيدن خانه داري روبرو هستيم. ماني حقيقي در فيلم «كنعان» در ظاهر به روابط از هم گسيخته خانواده اي از طبقه مرفه و با تمايلات مشخص روشنفكرانه مي پردازد. مينا به نوعي نسبت به همسرش دچار طلاق عاطفي شده و ديگر از آن عشق و علاقه پيش، چيزي برايش باقي نمانده است. مينا قصد طلاق دارد چرا كه به گفته خود مي خواهد هنگامي كه صبح از خواب برخاست كسي را در كنار خود نبيند، وقتي بيرون مي رود كسي چشم به راه بازگشت او نباشد و كسي دلتنگش نشود. او از بيهوده بودن و راكد بودن مي هراسد و نگران آن است كه چند سال ديگر وقتي به پشت سر خود نگاه مي كند، دستانش خالي باشد. در فيلم «ديوار» ساخته محمدعلي طالبي با ستاره دختري آشنا مي شويم كه علي رغم مخالفت تمامي دوستان و آشنايان چون برادر، مادر، مدير شهربازي و حتي شريك پدرش با علاقه و پشتكاري كه از خود نشان مي دهد خيلي زود موتورسواري را آموخته و كار در «ديوار مرگ» را آغاز مي كند.
3- آراستگي به مثابه برده بودن
فمينيسم به آراستگي يك زن براي همسر قانوني اش ريشخند مي زند و آن را عملي در راستاي فرهنگ ارباب و رعيتي مي داند. در فيلم «هميشه پاي يك زن در ميان است» ساخته كمال تبريزي علت اصلي اختلاف امير و مريم، خواسته هاي مشروع و معقول يك مرد ايراني از همسر خود مبني بر آراستگي همسرش در منزل است، همان كه دين اسلام و پيامبر اعظم(ص) بارها به آن اشاره فرموده اند. امير از مريم مي خواهد كه در منزل لباس آراسته پوشيده و مشكلات مربوط به محل كارش را به خانه نياورد اما مريم معتقد است كه خواسته هاي امير ناشي از خودخواهي مردانه اوست و او مايل نيست به اين تفكرات ماليخوليايي پاسخ مثبت دهد. مريم به اين موضوع معترض است كه زن بيچاره از صبح تا شب بايد در محل كار با روسري باشد وقتي هم كه به منزل مي آيد براي آقاي خانه هفت قلم آرايش كند تا شايد دل او را به دست آورد و اين درست در تضاد با راحتي و آسايشي است كه يك زن به آن نياز دارد. او معتقد است كه مردان، كنيز مي خواهند نه همسر و هم از اين رو است كه مايلند همسرشان هر روز پس رفت كند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14