(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 19 تیر 1390- شماره 19970

تحليل پايگاه گلوبال ريسرچ از تحولات منطقه
دست پنهان «اتحاد سه قلو» در پس بي ثبات سازي سوريه
نگاهي به توطئه هاي ده ساله دشمن عليه جمهوري اسلامي ايران
تكاپوي جريان انحرافي براي انتخابات مجلس حول محور استان ها
ده فرمان گروه انحرافي براي گريز از مركز



تحليل پايگاه گلوبال ريسرچ از تحولات منطقه
دست پنهان «اتحاد سه قلو» در پس بي ثبات سازي سوريه

مقام معظم رهبري در بخشي از بيانات خود در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث (9/4/1390) به تحولات سوريه اشاره كرده و دست آمريكا و رژيم صهيونيستي را در اين ناآرامي ها مشهود دانستند.
معظم له در اين رابطه فرمودند: «امروز آمريكا براي شبيه سازي كاري كه در مصر و در تونس و در يمن و در ليبي و امثال اينها انجام گرفته است، متوجه شده است كه سوريه را- كه در خط مقاومت است- دچار مشكل كند. ماهيت قضيه در سوريه با ماهيت قضيه در اين كشورها متفاوت است. در اين كشورها حركت ضدآمريكا و ضد صهيونيسم بود اما در سوريه دست آمريكا آشكار و مشهود است؛ صهيونيست ها دنبال قضيه هستند. ما نبايد اشتباه كنيم. ما نبايد معيار را فراموش كنيم. آن جايي كه حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم است، آن حركت، حركت اصيل و مردمي است؛ آن جايي كه شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم است، آن جا حركت انحرافي است. ما اين منطق را، اين بيان را، اين روشنگري را حفظ خواهيم كرد.»
آن چه مي خوانيد ترجمه تحليل «ميشل چاسودوفسكي» از نقش آمريكا، رژيم اسرائيل و ناتو در قضاياي سوريه است كه با عنوان «بي ثبات سازي سوريه و مرز جنگ خاورميانه» در پايگاه مطالعاتي «گلوبال ريسرچ» كانادا، منتشر و توسط پايگاه برهان ترجمه شده است.
جرياني كه هم اكنون در سوريه شاهد آن هستيم، شورشي مسلحانه است كه به طور پنهان توسط عناصر خارجي از جمله ايالات متحده، تركيه و اسرائيل حمايت مي شود. آشوب گران مسلح از مرزهاي تركيه، لبنان و اردن گذشتند و وزارت امور خارجه آمريكا حمايت خود را از آن ها اعلام كرد. ايالات متحده قصد دارد ارتباط خود را با افرادي كه پتانسيل تغيير رژيم در سوريه را دارند، افزايش دهد. «ويكتوريا نولاند»- مقام مسئول در وزارت خارجه آمريكا- گفت: «ما روابط خود را با افرادي كه خواهان تغيير در اين كشور هستند، هم از داخل و هم از خارج گسترش مي دهيم.»
بي ثباتي در سوريه و لبنان به عنوان دو كشور حاكم در خاورميانه قريب به ده سال است كه جزو اهداف مشترك اسرائيل، ناتو و ايالات متحده مي باشد. اقدام برضد سوريه بخشي از نقشه راه است كه مستلزم سلسله عمليات نظامي است. بنابر اظهارنظرهاي فرمانده ارشد ناتو «وزلي كلارك»، پنتاگون كشورهاي عراق، ليبي، سوريه و لبنان را از اهداف اصلي خود براي دخالت هاي آمريكا- ناتو معرفي كرده است. براي انجام اين كار برنامه اي پنج ساله طراحي شده كه شامل هفت كشور مي شود كه به ترتيب عبارت اند از: «عراق، سوريه، لبنان، ليبي، ايران، سومالي و سودان».
ژنرال وزلي كلارك، در كتاب «پيروزي در جنگ هاي مدرن» (صفحه 130) نوشت: «يادم مي آيد در ماه نوامبر سال 2001 در پنتاگون فرصتي دست داد تا با يكي از افسران ارشد نظامي مدتي صحبت كنم. در ميان صحبت ها اشاره اي به حمله به عراق كرد اما موضوع تنها اين نبود. مي گفت اين حمله بخشي از يك برنامه پنج ساله است و به ترتيب شامل كشورهاي عراق، سپس سوريه، لبنان، ليبي، ايران، سومالي و سودان مي شود.
او اين حرف را با لحني انتقادآميز كه برخاسته از عمق بينشش بود، زد. من بحث را عوض كردم چون نمي خواستم راجع به اين موضوع چيزي بشنوم. دوست نداشتم اين اتفاق بيافتد و بعد از ظهر آن روز با نگراني فراوان پنتاگون را ترك كردم.»
هدف ايجاد بي ثباتي در نظام سوريه و موفقيت در مأموريت «تغيير رژيم» به وسيله حمايت پنهان از آشوب گران مسلح توسط شبه نظاميان، سازماندهي شده اند.
دروغ هاي رسانه اي
اهميت وجود نيروهاي شورشي مسلح، مورد غفلت رسانه هاي غربي واقع شده است كه اگر به درستي مورد شناخت و بررسي قرار مي گرفت، قدرت تحليل ما از وقايع به طور كل متفاوت بود. چيزي كه در رسانه ها بر آن تأكيد بسيار مي شود، كشتار بي شمار شهروندان معترض توسط نيروهاي مسلح و پليس است. گزارش هاي مطبوعاتي از همان ابتداي شروع اعتراض ها به تيراندازي ميان آشوب گران مسلح و نيروي پليس و تلفات در هر دو جناح اشاره مي كند. اغتشاش ها در اواسط مارس در شهر مرزي «درعا» آغاز شد. اين شهر در 10 كيلومتري مرز اردن قرار دارد.
جنبش اعتراضي «درعا» در 18 ماه مارس به وضوح نشان مي داد كه توسط موساد و سيستم اطلاعاتي غرب به شكل پنهان حمايت مي شود. منابع دولتي به نقش گروه هاي راديكال سلفي (كه مورد حمايت اسرائيل هستند) اشاره مي كنند. گزارش هاي ديگر خبر از نقش عربستان سعودي در تامين مالي اين اعتراض ها مي دهد. پيرو درگيري هاي خشونت آميز 17-18 مارس در شهر «درعا»، حقيقت پنهاني كه به وضوح خود را نشان داد تقابل ميان نيروي پليس و نيروهاي مسلح از يك سو و واحدهاي مسلح تروريست و تك تيراندازها از سوي ديگر بود كه موفق شده بودند در لايه هاي گروه هاي معترض نفوذ كنند.
از اين گزارش ها مشخص است كه بسياري از اين تظاهركنندگان در واقع تظاهركننده نيستند بلكه تروريست هايي هستند كه دست به كشتار و ايجاد حريق عمدي مي زنند. تيتر گزارش روزنامه اسرائيلي به طور خلاصه اين گونه وقايع را شرح مي دهد: «سوريه: هفت پليس كشته شد، ساختمان ها در آتش اعتراض سوختند.»
نقش تركيه
اعتراض ها هم اكنون تغيير مركزيت داده اند و مهمان شهر كوچك مرزي «جسر الشوقور» واقع در 10 كيلومتري مرز تركيه، شده اند. اين شهر داراي 44 هزار سكنه است. نيروهاي شورشي از مرز تركيه عبور كرده اند. گزارش شده است كه اعضاي «اخوان المسلمين» در شمال غربي سوريه دست به اسلحه شده اند. شواهد حاكي از آن است كه نيروي نظامي تركيه و سيستم اطلاعاتي اين كشور از آشوب گران حمايت مي كنند. تاكنون هيچ جنبش انبوه اعتراض آميزي در جسرالشوقور ديده نشده است. مردم محل، گرفتار تيراندازي شده اند. درگيري هاي ميان معترضان مسلح و نيروهاي دولت بالا گرفته و باعث بحران پناهندگي شده است كه اين موضوع توجه رسانه ها را بسيار به خود جلب كرده است.
جالب اين جاست در مقابل تمام اين هياهوها در آن سو يعني مركز اين كشور، دمشق، جايي كه جنبش هاي اصلي اجتماعي حضور دارند به جاي صداي اعتراض، تظاهرات و راهپيمايي هايي ديده مي شود كه از دولت حمايت مي كنند. رسانه ها، تبليغات و گروه هاي نفوذي رئيس جمهور «بشاراسد» را از روي غرض و نامنصفانه با «بن علي» تونس و «حسني مبارك» مصر، مقايسه مي كنند. مسئله اي كه رسانه ها از قلم انداخته اند اين مطلب است كه با وجود طبيعت استبدادي بشاراسد، وي شخصيتي محبوب در ميان مردم خويش است كه خيل جمعيت سوريه او را دوست دارند.
راهپيمايي عظيم دمشق در 29 ماه مارس كه ده ها هزار نفر در آن به حمايت از بشاراسد به خيابان ها ريخته بودند به ندرت ذكر شده است. باعث تاسف است كه رسانه هاي غرب تصاوير و فيلم هاي دريافتي از جنبش هاي طرفدار دولت را جعل كرده و از آن ها استفاده كردند تا مردم را متقاعد سازند كه اين تظاهرات ها ضد دولتي هستند و بر ضد رئيس جمهور، بشاراسد مي باشند!
هزاران نفر در 15 ماه ژوئن در حالي كه پرچم 3/2 كيلومتري كشورشان سوريه را به روي سر گرفته بودند در بزرگراه اصلي شهر دمشق گرد هم آمده و كيلومترها راهپيمايي كردند. رسانه ها به سادگي از اين موضوع گذشتند و آن را نامربوط خواندند!
درست است كه رژيم سوريه به هيچ وجه دموكرات نيست اما مطئمنا هدف اسرائيل، ناتو و آمريكا نيز ترويج دموكراسي در اين كشور نيست. كاملا برعكس، مقصد واشنگتن در نهايت تاسيس يك رژيم دست نشانده است. هدفي كه آن ها به وسيله رسانه دنبال مي كنند اين است كه رئيس جمهور بشاراسد را شيطان جلوه دهند و از آن بدتر سوريه را بي ثبات سازند و هدف دوم از راه حمايت سازمان هاي مختلف، پياده سازي مي شود. سوريه توسط يك اليگارشي اداره مي شود كه به شدت به شهروندان برخورد مي كند. آشوب ها در سوريه اگرچه پيچيده هستند ولي نمي توان به آن ها صرفا به چشم قيامي براي آزادي و دموكراسي نگاه كرد.
آمريكا و اتحاديه اروپا سعي دارند با استفاده از اين هرج و مرج رهبر سوريه را تحت فشار قرار دهند.
عربستان سعودي، اسرائيل، اردن و ائتلاف 14 مارس هر يك به سهم خود، كم يا زياد، نقشي در حمايت از آشوب گران مسلح ايفا مي كنند.
درست است كه رژيم سوريه به هيچ وجه دموكرات نيست اما مقصد واشنگتن در نهايت تاسيس يك رژيم دست نشانده است. آشوب ها در سوريه اگرچه پيچيده هستند ولي نمي توان به آنها صرفا به چشم قيامي براي آزادي و دموكراسي نگاه كرد.
خشونت در سوريه از بيرون مورد حمايت واقع مي شود، با اين ديدگاه كه بتوانند از آشوب هاي داخلي سو استفاده كنند. در كنار استفاده خشونت بر ضد مردم توسط نيروي نظامي سوريه، رسانه ها نيز دروغ هاي خود را به همراه فيلم هاي ساختگي به خورد مردم مي دهند. پول و سلاح نيز توسط آمريكا و اتحاديه اروپا براي گروه هاي آشوب گر تامين مي شود. عناصر ضد دولتي خارجي كه منفور نيز هستند تامين مالي مي شوند و اين در حالي است كه سلاح هاي زيادي از اردن و لبنان به درون سوريه قاچاق مي گردد.
قرارداد نظامي - اطلاعاتي مشترك سوريه و تركيه
جغرافياي سياسي پروسه ياد شده مبني بر بي ثبات سازي سوريه بسيار گسترده است و تركيه نيز در حمايت از آشوب گران نقش دارد. اين كشور هم چنين سوريه را تحت فشار قرار داده است تا به خواست واشنگتن مبني بر تغيير رژيم پاسخ مثبت دهد.
تركيه يكي از اعضاي ناتو با نيروهاي نظامي قدرتمند است. افزون بر اين، اسرائيل و تركيه قرارداد اطلاعاتي نظامي دراز مدتي را بر ضد سوريه امضا كرده اند. تفاهم نامه سال 1993 ميلادي منتهي شد به تشكيل «كميته هاي مشترك» بين اسرائيل و تركيه تا با تهديدهاي منطقه اي، مقابله شود. در بندهاي اين تفاهم نامه تركيه و اسرائيل موافقت كردند تا «بر ضد سوريه، ايران و عراق اطلاعات جمع آوري كنند و به شكل منظم ملاقات هايي را ترتيب دهند تا يافته هاي خود را كه متوجه تروريسم و توانايي هاي نظامي آن هاست با يك ديگر تبادل كنند.»
تركيه توافق كرد كه به نيروهاي امنيتي و نظامي اسرائيل اجازه دهد تا از تركيه درباره سوريه و ايران اطلاعات الكترونيك جمع آوري كنند. در مقابل اسرائيل در تجهيز و تمرين نيروهاي نظامي تركيه در تسليحات ضد ترور در مرزهاي ايران، عراق و سوريه قول همكاري داده است.
خبر مثلث همكاري آمريكا، اسرائيل و تركيه در زمان دولت «كلينتون» به گوش رسيد. اين «اتحاد سه قلو» كه تحت سلطه ستاد مشترك آمريكا قرار دارد، تصميم هاي نظامي خود را كه متوجه مرزهاي خاورميانه است بين اين سه كشور ادغام و بر پايه روابط تنگاتنگ نظامي به خصوص ميان «تل آويو» هماهنگ مي كند.
اين مثلث هم چنين با توافق همكاري نظامي اسرائيل-ناتوي سال 2005 هم قطار است كه شامل موارد مشتركي از جمله مبارزه با تروريسم و تمرينات نظامي مشترك است. حمايت پنهان از شورشيان مسلح بلا شك تحت همكاري نظامي - اطلاعاتي مشترك بين اسرائيل و تركيه مي باشد.
چهار راه خطرناك: جنگ گسترده تر خاورميانه
اسرائيل و ناتو در سال 2005 توافق همكاري گسترده اي را امضا كردند. با امضاي اين توافق نامه، اسرائيل در عمل به عضويت ناتو درآمد. اگر قرار باشد يك عمليات نظامي بر ضد سوريه صورت پذيرد، اسرائيل به طور حتم دوشادوش نيروهاي ناتو وارد عمل خواهد شد. (به بهانه توافق نامه دو جانبه اسرائيل-ناتو). تركيه نيز نقش نظامي فعالي را ايفا خواهد كرد. دخالت نظامي در سوريه به بهانه هاي بشردوستانه قلابي، به تشديد جنگي كه آمريكا-ناتو آن را راه انداخته اند، منتهي خواهد شد. از آفريقاي شمالي و خاورميانه گرفته تا آسياي مركزي، از مديترانه شرقي گرفته تا مرز غربي چين، افغانستان و پاكستان؛ اين اقدام هم چنين باعث بي ثباتي در لبنان، اردن، فلسطين و زمينه ساز آشوب ها در ايران مي شود.

 



نگاهي به توطئه هاي ده ساله دشمن عليه جمهوري اسلامي ايران

علي قاسمي- حسين بابايي
روزشمار تاريخ انقلاب اسلامي واجد حوادث و اتفاقات گوناگوني است كه با فراز و نشيب هاي بسيارش تجربه ها و پيام هاي بسياري را براي ملت و مملكت بر جاي گذاشته است. رخدادهاي سياسي و اجتماعي كه از سوي دشمنان انقلاب اسلامي در قالب بحران، فتنه و انحراف، جريان سازي و پياده شده و تنها گذر زمان ماهيت و ابعاد توطئه پيچيده دشمن را آشكار مي سازد.
در بررسي و واكاوي حوادث و حواشي وقايع تاريخ انقلاب اسلامي به توطئه هاي برنامه ريزي شده دشمنان نظام اسلامي در بازه هاي زماني ده ساله مي توان اشاره نمود كه در راستاي پازل راهبردي براندازي نظام اسلامي ايران از سوي سردمداران غرب به ملت ايران تحميل مي گردد.
در واقع گام نخست اين سناريوي طرح ريزي شده ده ساله همزمان با شروع سال 1368 كليد مي خورد و پس از خنثي شدن توطئه و فتنه نزديكان منتظري در ماههاي آخر عمر حضرت امام و همچنين شكست غرب در اجراي نبرد سخت و برخورد فيزيكي با نظام اسلامي، اين موضوع با شدت بيشتري در نبردي كاملاً ناهمگون در دو جبهه سخت و نرم استمرار مي يابد. چرا كه رحلت حضرت امام خميني براي تحليل گران غربي و سردمداران آمريكايي بعنوان موضوعي تلقي مي گردد كه به خيال خامشان فرصت مناسبي است براي شدت بخشيدن به اجراي سناريوي طراحي شده خود؛ زيرا دشمن اين چنين برداشت مي نمود كه با رفتن بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران شيرازه نظام از هم پاشيده و با تشديد فشارها در حوزه هاي مختلف و ايجاد شبهه و اختلاف دروني براندازي ايران محقق خواهد شد.
لذا رهبر فرزانه انقلاب نيز در تبيين اين رويكرد دشمن مي فرمايند: «دشمنان ما تصور مي كردند با رحلت امام، آغاز فروپاشي اين نظام مقدس كليد زده خواهد شد. آنها خيال مي كردند امام كه رفت، بتدريج اين شعله خاموش خواهد شد، اين چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشييع جنازه امام، آن احساسات مردم، آن حركت عظيم مردم در حمايت از كاري كه خبرگان كردند، اينها را مأيوس كرد. يك برنامه ر يزي ده ساله كردند.
- اين تحليل من است، اين به معناي اطلاع نيست؛ تحليلي است كه قرائن آن را براي ما اثبات مي كند» (بيانات در حرم امام (14/3/90)
لذا پس از هشت سال جنگ تحميلي و افزايش فشار و تحريم هاي اقتصادي از زمان جنگ؛ اين موج تهديد با شكل گيري تهاجم فرهنگي مضاعف شده و حجم فزاينده تهديدات خاموش دشمن دو چندان مي گردد. از اين رو رصد فرمايشات رهبري معظم انقلاب نيز در اين برهه از زمان نيز گوياي روشنگري و بصيرت زايي معظم له در اين حوزه و هشدار مؤكد ايشان به تهاجم و شبيخون فرهنگي مي باشد؛ كه متأسفانه به دلايل مختلفي از جمله نگاه كوته بينانه و همراه با غفلت بعضي از مسئولين و نيات مغرضانه نفوذي هاي داخلي در نظام اين توصيه هاي رهبري، جدي تلقي نمي گردد و به بهانه هاي مختلفي همچون بهانه ضرورت سازندگي ابعاد تهديد دشمن در نبرد ناهمگون ناتوي فرهنگي ناديده انگاشته مي شود. از اين رو دشمن در حركت هماهنگ و مستمر، برابر سناريوي ده ساله خود گام دوم خود را در تيرماه 1378 يعني درست ده سال بعد، اجرايي نموده و منتظر بهره برداري از صحنه اغتشاشات مي گردد.
از اين رو غائله كوي دانشگاه در 18 تير 1378 از جمله حوادث و اتفاقاتي است كه با ايجاد شرايط بحران در آن مقطع زماني اهداف دشمنان انقلاب اسلامي در طرح ريزي پروژه براندازي از درون را تكميل مي نمايد. چرا كه در همان روزهاي آغازين سال 1378 «نتانياهو» نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي نيز خواستار اجراي فوري پروژه انفجار از درون ساختار حكومتي ايران شده و در اين باره تأكيد مي نمايد: «بايد با ايران كاري كرد تا همان اتفاقي كه در شوروي سابق صورت گرفت، پيش آيد و آن هم انفجار از درون بود». لذا با ايجاد بحران در تيرماه همان سال و 4 روز آشوب در تهران فضاي مورد دلخواه و ترسيم شده از سوي طراحان خارجي و مجريان داخلي را ايجاد و بهره برداري خود را در بحران سازي و اغتشاش آفريني در داخل كشور ايجاد مي نمايند.
در واقع غائله 18 تير ماه 78 در ادامه حركت آرام با چراغ خاموش دشمن و در راستاي تهاجم و ناتوي فرهنگي دشمن صورت مي گيرد؛ كه با تلفيق تهاجم فرهنگي با ماهيت فرهنگي آن با مفاهيم سياسي و امنيتي، استحاله در افكار و باورها و نفوذ در كانون هاي تصميم ساز و سياست پرداز را از آغاز دهه دنبال و با شكار وابستگان نظام و فريب افراد و افكار به گونه اي براساس اين الگو گام برداشته مي شود كه در استمرار اين مسير گام هاي بعدي و ده ساله آن اين غائله كور و نهايتاً اتفاقات و حوادث بعد از انتخابات دهم و فتنه 88 رقم مي خورد و تا چندين ماه بعد از انتخابات رياست جمهوري فضاي كشور را ناآرام و كام مردم را از پيروزي و حضور حداكثري و چهل ميليوني كه براي ملت ايران يك عيد و جشن بزرگ ملي به حساب مي آمد، تلخ و سرعت چرخهاي سازندگي كشور را از حركت در مسير رشد و سازندگي بازداشت.
لذا رهبر فرزانه انقلاب نيز با روشن بيني الهي خويش در روند توطئه آفريني دشمن و حركت ده ساله آنان و همچنين شكست پياپي سناريوهاي دشمن در برابر بيداري و هوشياري مردم اين چنين مي فرمايند: «حركت عظيم مردم در حمايت از كاري كه خبرگان كردند، اينها [دشمنان] را مأيوس كرد. يك برنامه ريزي ده ساله كردند... ده سال بعد اميدوار بودند كه نتيجه بدهد. سال 78 كه آن حوادث پيش آمد، آن كسي كه اين حوادث را خنثي كرد، مردم بودند. روز بيست و سوم تير سال 78 مردم آمدند در خيابانها، توطئه دشمن را كه سالها برايش برنامه ر يزي كرده بودند، در يك روز باطل كردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز يك برنامه ريزي ده ساله بود تا سال .88 به نظرشان فرصتي به دست مي آمد. به خيال خودشان زمينه ها را آماده كرده بودند... لذا آن قضاياي سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم كردند- البته فقط تهران را- دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول كنند. اينجا هم مردم آمدند توي ميدان. بعد از آنكه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم ديدند كه اينها حرف دلشان چيست، در روز عاشورا فهميدند كه اينها عمق خواسته هاشان تا كجاست، مردم عزيز ما به ميدان آمدند و حماسه نه دي را به راه انداختند.
لذا آنچه از اشارات رهبري معظم انقلاب تحصيل مي گردد به امواج توطئه آفريني دشمن آن هم اقدامات برنامه ريزي شده آنان مي توان اشاره نمود كه عنصر بصيرت و بيداري مردم ابعاد پيچيده اين تهديدات را ناكام مي نمايد. از اين رو در بررسي و واكاوي بصيرت زا در حوادث تاريخ انقلاب، به توطئه پردازي هاي دشمن بويژه در ايجاد فتنه هاي ده ساله از راه اندازي ناتوي فرهنگي، ايجاد بحران 78 و نهايتا فتنه 88 و شكل گيري جريانات انحرافي مي توان اشاره نمود كه اين موضوع نيز ماهيت روند شكل گيري اين جريانات را نمايان مي سازد؛ واقعيت توطئه پردازي برنامه ريزي شده دشمن عليه انقلاب اسلامي كه با ناتوي فرهنگي آغاز و با تخريب باورها و انديشه هاي آحاد جامعه اسلامي بسترهاي مناسب براي بروز حوادثي از قبيل غائله 78 و فتنه 88 و هرگونه جريان انحرافي را فراهم مي نمايد. مسئله اي كه مقام معظم رهبري با دورانديشي الهي خويش از سالها پيش از وقوع اين جريانات، در پايان جنگ تحميلي، هشدار داده بودند كه جنگ ديگري در غالب تهاجم و ناتوي فرهنگي در حال انجام است و در اين باره نيز فرمودند: «اينكه مكرر گفته ايم و مي گوييم كه توطئه فرهنگي در جريان است و من آنرا عيان در مقابل خود مشاهده مي كنم متكي به استدلال است شعار نمي دهم من اين را مشاهده مي كنم، امروز دشمن با شيوه هايي بسيار زيركانه در داخل، در حال يك جنگ و مبارزه تمام عيار فرهنگي عليه ماست (25/6/70).
از اين رو تهاجم فرهنگي دشمن و شكل گيري تهديدات نرم و تلفيق آن با مفاهيم امنيتي مباحثي است كه از جمله محصولات اين فرآيند بروز غائله كوي دانشگاه و پياده سازي سناريوي انقلاب رنگي و مخملي در حوادث بعد از انتخابات است كه با دستگيري برخي از عوامل و اعتراف عاملان اين جريان بويژه شكست و رسوايي دشمن در پروژه نفوذ الماس فريب، واقعيت مسئله را بيش از پيش روشن مي نمايد كه در بحران 78 و فتنه 88 آمريكا و برخي از كشورهاي غربي با پوشش در قالب فعاليت ها و اقدامات گروههاي سياسي و با مديريت اپوزيسيون ج.ا.ا. اهداف براندازانه خود را دنبال مي نمودند. از اين رو با حمايت هاي مالي از آنان و با الگوگيري از انقلاب هاي رنگي انجام گرفته در ديگر كشورها و با تاكيد بر آشوب هاي خياباني و با استفاده از جنگ رسانه هاي و بهره گيري از تكنيكها و تاكتيكهاي عمليات رواني براي جابه جايي افكار عمومي و زمينه سازي جهت انقلاب مخملي، به دنبال اختلال در فضاي كشور با هدف براندازي نظام اسلامي ايران بودند.
لذا حركت جريان فتنه داخلي با حضور گروههاي تابلودار ضد انقلاب و گروههاي تروريستي وابسته به غرب در دامن زدن به اغتشاشات اعتراضات و ناآرامي ها از جمله مصاديقي است كه ماهيت دروغ پردازانه فتنه و سناريوي طراحي شده از سوي دشمن رابيش از پيش نشان مي دهد.
بنابراين در مطالعه شكل گيري اين گونه حوادث ابتدا ردپاي تهاجم فرهنگي و سپس تهاجم امنيتي - سياسي كه به تعبير مقام معظم رهبري در قالب جنگ نرم از سوي دشمنان انقلاب اسلامي در حال پيگيري است ديده مي شود. چرا كه با تغيير در باورها و انديشه هاي آحاد يك جامعه تغيير در رفتارهاي سياسي و ساختار حكومتي كشورها امكان پذير است.
از اين رو بررسي و واكاوي تاريخ وقايع و حوادث انقلاب اسلامي و همچنين گذر از بحران و عبور از فتنه ها از جمله موضوعاتي است كه با همه حوادث و تلخي هاي بجا مانده از آن، تجربه ها و پيام هاي بسياري را به ارمغان خواهد آورد. بر همين اساس در يك نگاه دقيق از ديدگاه مقام معظم رهبري بعنوان ديدبان انقلاب اسلامي، از مهم ترين دستاوردهاي حوادث اين چنيني در طول تاريخ پربركت انقلاب اسلامي شناخت راهبرد دشمن در رويارويي با انقلاب اسلامي قابل ارزيابي است؛ راهبردي كه معظم له از ابتداي شكل گيري اين جريان توطئه سهمگين، وجود عيني آن را لمس نموده و هشدار و توضيه هاي خويش را ابلاغ مي نمودند؛ به گونه اي كه در فرازي از بياناتشان مي فرمايند: «جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعني الان جنگ است. البته اين حرف را من امروز نميزنم، من بعد از جنگ، از سال 67، هميشه اين را گفته ام؛ بارها و بارها. علت اين است كه من صحنه را مي بينم؛ چه بكنم اگر كسي نمي بيند؟ امروز جمهوري اسلامي و نظام اسلامي با يك جنگ عظيمي مواجه است.
لذا از مهم ترين دستاوردهاي اساسي از بروز اتفاقاتي از قبيل غائله تيرماه 78 و فتنه 88 كه مسلما با هدايت و طراحي دشمن، در گام هايي ده ساله پياده سازي و اجرا گرديد، به اين واقعيت مي توان اشاره نمود كه اين وقايع در تاريخ انقلاب اسلامي علاوه بر شناخت راهبرد دشمن و تاكيد بر ضرورت بصيرت در آحاد جامعه، خواص و نخبگان اين موضوع را تبيين مي نمايد كه رهبر فرزانه انقلاب همواره در طول زعامت و رهبري خويش بر آن تاكيد داشتند كه «نظام اسلامي زنده است.»
از اين رو با روشنگري خويش در اين باره مي فرمايند: «دشمن بداند با چه حقيقتي روبه رو است؛ در فهم نظام اسلامي و انقلاب اسلامي دچار اشتباه نشوند؛ خيال نكنند انقلاب اسلامي و نظام اسلامي را با اين جور كارهاي پيش پا افتاده مي توان به زانو درآورد. نظام اسلام زنده است خيال نكنند با يك تقليد مغلوط از حضور عظيم مردمي در انقلاب سال 1357، يك كاريكاتور از آن انقلاب، مي توانند به عظمت انقلاب و نظام اسلامي ضربه بزنند.. اين تجربه براي دشمن بايد پيش آمده باشد. اشتباه نكنند؛ نظام اسلامي با اين حرفها شكست نخواهد خورد.

 



تكاپوي جريان انحرافي براي انتخابات مجلس حول محور استان ها
ده فرمان گروه انحرافي براي گريز از مركز

گروه انحرافي از مدت ها قبل به صورت مستقيم و غيرمستقيم درحال آماده كردن مقدمات حضور خود و چهره هاي وابسته به خود در انتخابات مجلس نهم شوراي اسلامي است.
منحرفين، برطبق آنچه كه پيش بيني مي شد و در اخبار منتشر شده نيز بيان شده است؛ قصد دارند با استفاده از سياست «گريز از مركز» به جاي حضور پررنگ در فضاي انتخاباتي پايتخت، در استان هاي كشور حضور يابند و با دست يازيدن به راهبردها و دستورالعمل هايي كه عمدتا از جانب ليدر اصلي اين گروه پراكنش يافته اند، زمينه حضور خود در مجلس نهم شوراي اسلامي را فراهم كنند.
راهكارهاي گروه انحرافي براي حضور در فضاي انتخاباتي استان ها شامل فرمان ها و دستورالعمل هايي است كه هريك منتج به پياده سازي سياست ها و اهداف اين گروه در به دست آوردن برخي كرسي هاي مجلس مي شود.
اهدافي چه از قبيل اينكه شخصي با تابلوي همين جريان و يا حمايت از چهره هاي اصلي جريان انحراف وارد گود انتخابات شود و يا اينكه اشخاصي به مجلس راه يابند كه در پايبندي به اعتقادات متزلزل باشند و در واقع بتوانند به صورت ناخودآگاه به عنوان مهره گروه انحرافي در مجلس عمل كنند.
و آن راهبردها و فرمان ها؛
¤ فرمان اول- استفاده از رانت و پول هاي دولتي
در واقع گروه انحرافي و ليدرهاي اصلي آن در تمام اين مدت نشان داده اند كه در پول خواري و استفاده اشرافي از رانت هاي دولتي و پول بيت المال يد طولايي دارند.
در همين زمينه مي توان به صحبت هاي مرتضي نبوي كه چندي قبل در گفت وگو با فارس عنوان شد اشاره كرد:
«امروز شاهديم كه اشرافيتي جديد در ادامه جريان شكل گرفته از آغاز انقلاب به وجود آمده و البته در درون جريان اصولگرايي نيز نضج گرفته است.»
اين درحالي است كه شائبه هاي مطرح شده در زمينه فعاليت هاي مشكوك اقتصادي گروه انحرافي در مقولات مختلف نيز زبانزد خاص و عام است.
آنها در پرونده هايي همچون ايران خودرو، برخي بانك هاي خصوصي، مناطق آزاد تجاري، برخي شركت هاي وابسته موسسات دولتي و... حضور پررنگي دارند و افشاگري هاي چهره ها و رسانه هاي مبرز و دستگيري هاي برخي مديران وابسته به گروه انحرافي كه در مناصب اقتصادي حضور دارند، مؤيد همين ادعاست.
با اين اوصاف مي توان اذعان كرد كه «مشكل اقتصادي» تنها مشكلي است كه گروه انحرافي براي فعاليت هاي انتخاباتي خود با آن مواجه نيست.
چندي قبل يكي از چهره هاي گروه انحرافي، پس از قطع بودجه شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور گفته بود: «اكنون بودجه را از جاي ديگري! تامين مي كنيم»
¤فرمان دوم - استفاده از شخصيت هاي خاكستري نسبت به گروه انحرافي
علامه مصباح يزدي،چندي قبل دريكي ازسخنراني هايشان نكته موجز را بيان كردند كه شايد آن طور كه بايد شايد مورد توجه قرارنگرفت.
ايشان درادامه هشدارهاي خود پيرامون فعاليت هاي مشكوك گروه انحرافي، اين جمله را بيان كردند:
«حال اگر كسي رياست، پول و سوابق داشته باشد و خدمات دولت نهم و دهم نيز دراختيار او قرار گيرد و چه بسا رئيس جمهور هم بگويد:هرچه دارم از او بوده است! چه تأثيراتي مي تواند داشته باشد؟»
اين نكته نغز را مي توان به مقامات كوچك تر نيز بسط داد.
درواقع گويا دور نيست روزي كه فرمانداري، بخشداري يا هر مقام ديگري اين نكته را خطاب به مردم يك منطقه بيان كند كه و آب و گاز اين خدمات را با دستور فلان مقام ايجاد كرديم.
به ديگر بيان اينكه «فلان مقام» كه از قضا از چهره هاي گروه انحرافي و يا وابستگان به آن هم هست، مي تواند با موج سواري بر روي خدمات ايجاد شده توسط افرادي كه شايد در ظاهر هيچ تعلقي به گروه انحرافي از خود نشان نداده اند و خاكستري محسوب مي شوند، نام خود را به عنوان نفر اول مطرح سازد و درنتيجه اين اوست كه به عنوان علت العلل تمام خدمات انجام شده دريك روستا يا يك شهرمطرح مي شود.
¤ فرمان سوم- مذاكره با فتنه گران و تلاش براي فعال سازي آراي خاموش
آنچه همه از گروه انحرافي و مواضع ليدرهاي آن به عنوان يك صفت هميشگي سراغ دارند، سكوت آنان در قبال فتنه گران و فرقه سبز است. آنها هيچ گاه دراين زمينه اظهارنظري مبني بر برائت نداشته اند وحتي نزديكان ليدر اصلي گروه انحرافي بارها بيان كرده اند كه آنها به جذب آراي كساني كه در انتخابات رياست جمهوري به احمدي نژاد رأي ندادند نيز فكر مي كنند.
اين نكته به عنوان يك راهبرد اصلي، مدنظر گروه انحرافي در استان هاي كشور است. آنها مذاكره با كساني را در دستور كار دارند كه اگر چه درماجراي فتنه تبديل به مهره سوخته نشدند اما مي توانند با اندكي مذاكره به مواضعي همسو با گروه انحرافي دست يابند و به عنوان كانديداي آنها و يا مهره آنها مطرح باشند. ضمن آنكه منحرفين، دراين زمينه راهبرد رويكرد به طيف هاي مخالف را نيز در دستور كار دارند و طرفدارسازي از بين مخالفان احمدي نژاد را براي خود از ياد نبرده اند.
برطبق اخبار موثق، ليدر اصلي گروه انحرافي در يكي از نشست هاي انتخاباتي اين گروه گفته است:
«بايد طوري عمل كنيم كه همه 13 ميليون راي موسوي را جذب كنيم.»
¤ فرمان چهارم- استفاده از آنها كه مي توانند مهره باشند
برخي افرادي كه از هم اكنون درحال آماده سازي خود براي حضور در انتخابات و فراهم كردن مقدمات آن در استان ها هستند، افرادي به شمار مي روند كه در واقع داراي شخصيت هايي متزلزل هستند و به دليل ضعف اعتقادي، از مواضعي همسو با تفكرات گروه انحرافي برخوردارند.
استفاده از اين افراد به عنوان يك راهبرد اصلي گروه انحرافي براي به دست گيري كرسي هاي مجلس نهم مدنظر است.
چندي قبل يكي از چهره هاي مبرز و شهره به اصولگرايي دريكي از استان هاي كشور كه البته روحاني هم هست دريك مصاحبه مطبوعاتي گفته بود:«معتقدم مقابله با اين نوع تهديدات از جمله جمع كردن ماهواره ها راه حل مناسبي نيست زيرا با پيشرفت هاي امروزي به گونه اي ديگر مي توان از اين وسايل استفاده كرد!»
و نيز معاون سياسي- امنيتي استانداري يكي از استان هاي كشور نيز چندي قبل در اظهارنظري پيرامون مكتب ايراني گفته بود: «مكتب ايراني حسين فهميده ها را در برابر تانك دشمن قرار داد و تانك هاي استكبار زبون را به خاك ماليد.»
اين صحبت ها از آن رو مطرح مي شود تا شاهدي باشد براين حقيقت كه گروه انحرافي و تفكراتش، در استان هاي كشور معتقداني مغرض يا غيرمغرض نيز دارد.
¤ فرمان پنجم- مقدس نمايي براي استفاده از احساسات مذهبي
آنها در مقدس نمايي، تظاهر به داشتن ارتباطات غريبه و استفاده از مغيبات يد طولايي دارند. اگرچه شايد در قبال اين قبيل تفكرات و اقدامات آنان، گزافه گويي هايي نيز شده باشد اما حقيقت آن است كه آنان با اعتقاد به اينكه از «اصل دين و حقيقت!» حرف مي زنند و يا با «منبع فيض» در ارتباط هستند همواره تلاش كرده اند به نوعي خود را وصل به مغيبات جلوه دهند كه البته بايد گفته در اين راه قدم هاي غلطي را نيز برداشته اند.
اين مسئله كه بارها در حرف ها و رفتارهاي آنان جلوه گر شده و در مقاطعي نيز دستاويز و علت برخي اقدامات آنان قرار گرفته، گوياي آن است كه اينان باز هم از اين حربه خرافي استفاده خواهند كرد و در اين راه حتماً عده اي ساده لوح به سوي آنان دست اقبال خواهند گشود.
در همين زمينه، علامه مصباح يزدي در يكي از سخنراني هايشان مي گويند:
«اين شخص منحرف با اين بهانه كه فوق العاده است و ارتباطات معنوي با امام زمان عجل الله تعالي فرجه و اصحاب ايشان دارد، تأثير عجيبي بر رئيس جمهور گذاشته و اعتمادش را جلب كرده است.
صرف اينكه يك نفر عمامه اي بر سر بگذارد يا خود را اهل زهد و پارسايي و ارتباط با عوالم ديگر نشان دهد، نمي توان به وي اعتماد كرد، گرچه كه برخي از روي ساده لوحي فريب اين افراد را هم مي خورند.»
وي يكي از شگردهاي اين جريان انحرافي را معرفي سركرده آن به عنوان يك انسان مقدس و متدين و اهل ارتباط دانست.
¤ فرمان ششم- فرا رسيدن موعد پرداخت بدهي توسط آنان كه مقروض اند
گروه انحرافي پس از آغاز به كار دولت با سياست «موتور روشن و چراغ خاموش» اقدامات خود را به پيش برد و قصد داشت با همين سياست نيز اهداف خود را صورت دهد كه البته موج افشاگري ها دامنگير آن شد.
آنها در تمام اين مدت به اين سبب كه نقشه راه خود براي آينده را نيز ترسيم كرده بودند، دست به تغيير و تحولات مديريتي و دولتي در سطوح مختلف و در تمام استان هاي كشور زدند. به ديگر سخن اينكه آنان صرفاً با ملاك «تعهد به گروه انحرافي» پست ها و سمت هايي را به برخي افراد اعطا كرده اند كه اكنون و در شرايط گذار به مرحله انتخابات مجلس، وقت جبران مافات اين افراد در قبال ناحقي كه گروه انحرافي بر گردنشان دارد، فرا رسيده است.
جبران مافاتي كه يا به صورت دفاع تمام قد از گروه انحرافي و مواضع و تفكرات غلط آنان صورت گرفته و خواهد گرفت و يا به صورت در قراردادن امكانات و اموال بيت المال در اختيار آنها و يا وابستگان به آنها.
به اين جمله كه توسط يكي از مديران دولتي در يكي از استان ها بيان شده و نشانگر عرض ارادت به گروه انحرافي است دقت كنيد:
«بايد از ظرفيت مديران مازندراني كه در مركز كشور فعاليت دارند براي توسعه استان استفاده شود درحالي كه جايگاه ملي بودنشان نيز بايد حفظ شود.»
(منظور، ليدر گروه انحرافي است!)
و البته در همين رابطه مي توان به خبرنامه سرگشاده 13 استاندار در حمايت از گروه انحرافي نيز اشاره كرد.
¤ فرمان هفتم- بهره برداري از چهره هاي زرد
عده بسياري ماجراي ديدار ليدر اصلي گروه انحرافي از نمايشگاه عكس برخي هنرپيشه ها، خريدن تابلوهاي او و تعاريف عرفاني از آثارش را به ياد دارند.
ماجرايي كه البته پس از آن نيز با ديدار از نمايشگاه عكس يك بازيگر زن ديگر و يا ديدار با اعضاي گروه تئاتر مفسدانگيز «هداگابلر» ادامه يافت.
در اثناي همين ديد و بازديدها و قول و قرارها بود كه يكي از بازيگران سرشناس كشور گفت:
«بايد از ظرفيت آقاي مشايي استفاده كنيم!»
اين گونه رفتارها و استفاده از بازيگران و خوانندگان و... كه مسبوق به سابقه است، در واقع ذخيره روز مباداي گروه انحرافي ست براي روزگاري كه آنها به رأي اين افراد و طرفداران آنها نياز وافر دارند.
افرادي كه در ماجراي فتنه 88 ديديم چگونه دستاويز برنامه هاي انتخاباتي سران فتنه قرار گرفته اند و در قالب كليپ و اعلام موضع، چگونه در چارچوب منافع آنان اداي دين! مي كنند.
¤ فرمان هشتم-استفاده سوء از سمت هاي در اختيار گروه انحرافي
گروه انحرافي و چهره هاي شناخته شده و ناشناس آن بر برخي پست هاي دولتي، سيطره دارند. پست هايي كه از سطوح كلان كشور سرآغاز مي گيرد و تا رده هاي بسيار پايين تري در استان هاي كشور ادامه دارد.
تقريباً تمامي فعالان سياسي كشور و منتقدان گروه انحرافي بارها بيان كرده اند كه اين گروه در دولت لانه كرده است.
بديهي ست كه منحرفين براي دست يازيدن به اهداف خود، در گام اول از سمت ها و اختيارات دولتي كه دارند استفاده خواهند كرد. چه اينكه انجام اقداماتي مثل اعطاي وام توسط سازمان ميراث فرهنگي به يك بازيگر زن براي برگزاري نمايشگاه، انجام اقداماتي مثل جشن جهاني نوروز كه در راستاي اهداف گروه انحرافي برگزار شد و... نمادي از همين اقدامات است.
از ديگر سو نبايد اين نكته را نيز از ياد برد كه گروه انحرافي از زمان آغاز حركت خود سمت هايي را در دولت ايجاد و يا تقسيم كرده است كه در واقع بايد همين جريان و چهره هايش را منشأ اصلي آن دانست.
و حال اين خطر نيز وجود دارد كه صاحبان سمت هاي ايجاد شده يا تقسيم شده، دقيقاً به عنوان مهره گروه انحرافي و در چارچوب اهداف انتخاباتي اين گروه عمل كنند.
¤ فرمان نهم- شخصيت شويي با استفاده از آبروي رئيس جمهور
يكي از فرمول هاي اساسي گروه انحرافي و سران آن، همواره استفاده از وجهه مردمي و مذهبي رئيس جمهور احمدي نژاد بوده است.
آنها نشان داده اند كه نه تنها براي پيشبرد اهداف خود از اين فرصت استفاده مي كنند بلكه براي فرار از انتقادات نيز، موارد ذكر شده را مستمسك قرار خواهند داد.
براي مثال، ليدر اصلي گروه انحرافي، چند سال قبل در گفت وگو با ويژه نامه نوروزي همشهري اين مطلب را بيان كرده بود كه احمدي نژاد راه ولايت است و باتوجه به اينكه ولايت پاك است پس ما راه رسيدن به ولايت كه احمدي نژاد باشد را نيز پاك مي دانيم. وي با ذكر اين جمله عملا منش خود و گروهش را پاسخگويي به انتقادات بيان كرد.
اين منحرفين همچنين جمله مشهوري دارند كه همه ما بارها و بارها آن را شنيده ايم. «هدف رئيس جمهور است.»
آنها همواره تاكيد و تصريح دارند كه اگر كسي آنها را مورد انتقاد قرار مي دهد در واقع قصد دارد كه رئيس جمهور را مورد خطاب قرار دهد.
و البته تاسف بارتر اينكه رئيس جمهور نيز به اين جمله اعتقاد دارد. هم او بود كه در مراسم توديع بقايي از سازمان ميراث فرهنگي اعلام كرده بود: «آقاي بقايي سيبل شده است.»
البته اين قسمت اول فرمول دو قسمتي آنها در استفاده از وجهه رئيس جمهور است. در گام دوم آنها با همين امكان، قصد حضور در ميان مردم و در واقع مصادره آراي رئيس جمهور احمدي نژاد را به نفع خود دارند.
¤ و فرمان دهم- استفاده از ظرفيت دانشگاه آزاد و مديريت آن
قديمي ها ضرب المثلي دارند كه مي گويد: «آب مي گردد و گودال را پيدا مي كند.»
محمد شريف ملك زاده، دبير شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور كه اخيراً نيز بازداشت شده است، يكي از مديران جاسبي، رئيس دانشگاه آزاد بود كه البته در رده مديران نزديك به ليدر اصلي گروه انحرافي نيز قرار گرفت.
اين نكته جدا از آنكه معاني واضحي در ارتباط گيري گروه انحرافي با دانشگاه آزاد دارد، مؤيد اين نكته نيز هست كه در واقع مديران نزديك به تفكر رياست دانشگاه آزاد هستند كه مي توانند به چهره هاي انحرافي نزديك شوند.
خبر ديگري نيز از ديدار ليدر اصلي گروه انحرافي با تعدادي از دانشجويان و اعضاي دانشگاه آزاد موجود است كه طي چند روز گذشته و با ماهيت انتخاباتي برگزار شده است.
باتوجه به گستردگي حضور دانشگاه آزاد در اقصي نقاط كشور و از طرفي شائبه هاي طرح شده در زمينه مديريت سوء اين دانشگاه، ظن قوي وجود دارد، كه گروه انحرافي براي حضور انتخاباتي در استان ها، از امكانات دانشگاه آزاد اسلامي استفاده خواهند كرد.
منبع : فارس

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14