(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 11 مرداد 1390- شماره 19989

وحدت با خواص مردود شده را مردود مي دانيم
شجره طيبه دانشگاه آزاد!
قرارداد يك ميليارد توماني وزارت علوم براي توليد متون علوم انساني
توضيحات وزارت بهداشت خطاب به دانشجويان
نوگشايي 7رشته در دانشگاه آزاد كرمان
شكفتن هنر معنوي انقلاب
منشور
نگاه دانشجويي به اتحاد اصولگرايان در انتخابات مجلس - نكته
كوتاه نياييم!
چاقو دسته خود را بريد!
آخرين اسير



وحدت با خواص مردود شده را مردود مي دانيم

عضو شوراي عالي نظارت جامعه اسلامي دانشجويان كشور تصريح كرد: ما به عنوان يك تكليف شرعي به مسئله وحدت نگاه مي كنيم اما وحدت با خواص مردود را نيز مردود مي دانيم.
ابوالفضل چمندي عضو شوراي عالي نظارت جامعه اسلامي دانشجويان در گفت وگو با فارس ضمن بيان اينكه جنبش اصيل دانشجويي به عنوان حلقه اتصال بين مردم و مسئولين خود را موظف به پيروي از ولايت مي داند، گفت: جنبش دانشجويي در انتخابات آتي مجلس، خواص بي بصيرت را فاقد هرگونه صلاحيت براي دخالت در حوزه انتخاب وكلاي مردم مي داند.
وي افزود: از نظر ما كساني كه در فتنه 88 در مقابل اتهام هايي كه عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران از سوي دشمنان خارجي و داخلي انقلاب وارد شد، سكوت كردند هيچ موضع گيري در قبال فتنه نداشتند و تاكنون از آن برائت نكردند، هيچ گونه صلاحيتي به عنوان وكيل مردم ندارند چرا كه وكيل مردم بايد كسي باشد كه از نظام ولايت و آرمان انقلاب در مواقع حساس دفاع كند.
اين فعال دانشجويي تصريح كرد: ما به عنوان يك تكليف شرعي به مسئله وحدت نگاه مي كنيم اما وحدت با خواص مردود را نيز مردود مي دانيم.
دبيرجامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر كرمان با بيان اينكه جنبش اصيل دانشجويي سعي دارد كه در اين زمينه از افراط و تفريط نيز به دور باشد، گفت: جنبش تنها از جرياني حمايت مي كند كه در گام اول مطيع محض ولايت باشد و دوم خدمتگزار مردم و انقلاب باشد. در واقع ما از گفتمان كساني حمايت مي كنيم كه بر اصول انقلاب اسلامي پايداري بورزند و از كانون هاي قدرت و ثروت دور باشند.
چمندي در ادامه افزود: به نظر ما افرادي كه در ايام فتنه به رهبر معظم انقلاب نامه سرگشاده مي نوشتند و سبب خرسندي دشمنان نظام مي شدند، از نظر ما هيچ جايگاهي در كميته 8+7 اصولگرايان ندارند و اظهارنظر اين افراد براي ما قابل پذيرش نيست.
وي با تاكيد بر اينكه دايره اصولگرايي را نبايد محدود كرد و با اين محدود كردن سرمايه هاي انقلاب را از دست داد، خاطرنشان كرد: درعين حال اما خطوط قرمز را هم نبايد زيرپا گذاشت چرا كه اين خطوط، اصول انقلاب هستند و كساني كه از اين خطوط عبور مي كنند، ازنظر ما نمي توانند در جبهه اصولگرايي حاضر شوند.
اين فعال دانشجويي با بيان اينكه مهم ترين هدف ما حفظ وحدت و يكپارچگي در اصولي است كه هزاران شهيد براي آن تقديم راه انقلاب شد، تصريح كرد: ما از نمايندگان فعلي و از كساني كه در مجلس نهم به عنوان نماينده حضور خواهند يافت، مي خواهيم تا آخرين لحظاتي كه به عنوان وكيل مردم در مجلس شوراي اسلامي حضور دارند، به فكر مرتفع كردن مشكلات مردم باشند.

 



شجره طيبه دانشگاه آزاد!

رئيس هيئت امناي دانشگاه آزاد در ديدار با هيئت امنا و جمعي از اساتيد، دانشجويان و كاركنان دانشگاه آزاد اسلامي واحد قم دانشگاه آزاد را شجره طيبه خواند.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، آقاي هاشمي دراين ديدار كه پنجم مردادماه صورت گرفت، گسترش دانشگاه آزاد به كشورهاي مختلف از جمله چين و كانادا را از نكات مثبت برشمردند.
آقاي هاشمي دراين ديدار به اين نكته نيز اشاره كردند كه كوته نظري ها و حسادت، مانع پيشرفت دانشگاه آزاد نشده است.
رئيس هيئت امناي دانشگاه آزاد خردادماه 87 نيز در خوزستان با اظهار نظراتي اينگونه در بحبوحه بررسي مديريت دانشگاه آزاد منتقدان جاسبي را عده اي حسود مزاحم خوانده بود كه براي كسب شهرت به مخالفت با مديريت وي مي پردازند.
نكته قابل توجه آن كه آقاي هاشمي در واحدي از دانشگاه آزاد اين مجموعه را شجره طيبه خواند كه دانشجويان رشته گرافيك دانشگاه آزاد قم 17 خرداد در حركتي تعجب برانگيز و دور از شأن دانشجويي، عكس هاي خود را براي حضور در يك نمايشگاه، به صورت بي حجاب در معرض ديد دانشجويان قرار دادند.

 



قرارداد يك ميليارد توماني وزارت علوم براي توليد متون علوم انساني

غلام رضا خواجه سروي معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري با بيان اينكه وزارت علوم در دولت دهم بخشي را در معاونت آموزشي به توليد متون آموزشي اختصاص داده است، گفت: فقط در 6ماهه دوم سال89 وزارت علوم بيش از يك ميليارد تومان با مؤلفان مختلف به منظور توليد متون آموزشي در رشته هاي علوم انساني قرارداد بسته است.
به گزارش فارس خواجه سروي با بيان اينكه فعاليت هاي وزارت علوم در زمينه توليد منابع آموزشي به معناي نفي دانش بشري موجود نيست، گفت: ما اعتقاد داريم كه بايد تمام دانشگاهيان ما يعني اساتيد و اعضاي هيئت علمي و دانشجويان، دانشي كه در دنيا توليد مي شود را بياموزند و به آن مسلط باشند و تنها با تسلط بر آن است كه مي توانيم نواقص را برطرف كنيم و در دنيا حرفي براي گفتن داشته باشيم.
معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم با تأكيد بر اينكه دانشگاه ها بايد دستگاهي در خدمت اهداف و آرمان هاي ملت باشند، گفت: توليد متن در كشور به معناي نفي و دور ريختن محصولات دانش بشري نيست، تلاش اين است كه بر مبناي شعار انقلاب اسلامي كه ما مي توانيم استقلال فكري، علمي و فرهنگي داشته باشيم بايد نظر خود را در زمينه هاي مختلف داشته باشيم و بومي فكر كنيم و كاركردي و كاربردي بينديشيم.

 



توضيحات وزارت بهداشت خطاب به دانشجويان

تعدادي از دانشجويان عدالتخواه در مقابل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، تجمع كرده و اعتراض خود را نسبت به عدم پاسخگويي وزير بهداشت و نيز وضعيت نابسامان عدالت در نظام سلامت ابراز كردند. به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، از مهم ترين انتقادات نمايندگان تشكل هاي عدالتخواه مي توان به عدم پاسخگويي وزير بهداشت، حضور ذي نفعان بخش خصوصي در نهادهاي حاكميتي سياستگذار، عدم وجود عملي نهاد حامي حقوق مردم و مستضعفين، نظارت معيوب بر مراكز درماني، غيرواقعي بودن تعرفه هاي درماني و... بود.
در اين تجمع دانشجويان عدالتخواه با در دست داشتن پلاكاردهايي از سخنان امام و رهبري پيرامون اهميت عدالت و توجه به محرومين و مستضعفين در منطق اسلامي اعتراض خود را به بي توجهي وزارت بهداشت به اين طبقه جامعه اعلام كردند.
در پايان اين تجمع حسيني مسئول روابط عمومي وزارت بهداشت در مقابل اصرارهاي دانشجويان بر پاسخگويي وزير بهداشت قول دادند كه طي هفته آينده جلسه اي را بين نمايندگان دانشجويان و خانم وزير هماهنگ كنند. همچنين ايشان افزودند كه در صورت اينكه اين جلسه هماهنگ نشد ايشان استعفا مي دهند. ضمن اينكه طي صحبت هاي نمايندگان دانشجويان و مسئول روابط عمومي قرار شد كه در جلسه هفته آينده بين نمايندگان دانشجويي و وزير بهداشت، زماني براي حضور وزير بهداشت در جمع هاي دانشجويي دانشگاه تعيين شود.

 



نوگشايي 7رشته در دانشگاه آزاد كرمان

رئيس دانشگاه آزاد واحد كرمان گفت: در سال تحصيلي جديد 7رشته دانشگاهي در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد در دانشگاه آزاد واحد كرمان نوگشايي مي شود.
دادخدا غضنفري در حاشيه برگزاري جشن فارغ التحصيلي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمان در گفت وگو با فارس اظهار داشت: اين دانشگاه از بدو تأسيس تاكنون 40هزار نفر دانش آموخته در 90رشته مقاطع تحصيلي كارداني تا كارشناسي ارشد داشته است.
وي افزود: دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمان 13هزار و 750دانشجو، بيش از 110رشته تحصيلي و 650 استاد تمام وقت و مدعو دارد و در سال جاري بيش از 670نفر از دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمان دانش آموخته شده اند. غضنفري بيان كرد: در سال تحصيلي جديد هفت رشته تحصيلي شامل كارشناسي ارشد معماري و رشته هاي مهندسي پزشكي، مهندسي شيمي، مهندسي فضاي سبز، مهندسي كامپيوتر نرم افزار و سخت افزار و كارشناسي فيزيك در دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرمان نوگشايي مي شود.

 



شكفتن هنر معنوي انقلاب

شكوفا شدن هنر معنوي ديني در ايران مقارن با ظهور انقلاب اسلامي بود و انقلاب، عهد مجدد انسان با خداي اسلام بود. اين تعهد امري را با خود به همراه داشت كه جان عاشقانش را مي سوزاند و نواي اين سوختن را در كارها و آثارشان نشان مي داد. امام امت، شهادت مردان خدا را، «هنر» ناميد و باب بحث جديدي را آغاز كرد كه هنرهاي خاص نيز متأثر از آن فضا شد.
گاهي هنر به معناي عام به كار مي رود و بيشتر معناي فضيلت و كمال مي دهد، همان طور كه امام شهادت را هنر دانستند و گاهي هنر معناي خاصي دارد كه همان صورت هاي خيالي موجود در تاريخ بشر است كه شعر، نقاشي، موسيقي و غير آن را دربر مي گيرد.
بزرگ ترين درسي كه رهبر انقلاب اسلامي ايران به هنرمندان جهان و خصوصاً هنرمندان ايران داد اين بود كه هنر عام، باطن هنر خاص است، تا فضيلت و كمال انساني ذيل عهد ديني به وجود نيايد، هنرهاي خاص جز ظهور رذيلت نفسانيت و جيغ بنفش انانيت چيز ديگري نيست. هنر؛ نه در خدمت سياست و ايدئولوژي است، نه تابع اخلاقيات شخصي و جمعي هنرمند است. هنر بيان گر حقيقت عهد و عصر ديني است كه اين بار در انقلاب اسلامي شكوفا شده بود.
ذيل اين حال غريب، عاشقان و مدعياني پيدا شدند كه قلم به دست گرفتند و انقلاب اسلامي را نگاشتند. عاشقانش سوختند و مدعيانش عهد شكستند. در نقاشي موضوعاتي مانند استكبار و استضعاف، توجه به فقر، مرگ آگاهي، شهادت، مبارزه و مانند آن ها، باعث شد فضاي نقاشي به سمت خاصي سوق پيدا كند و نقاشي، تجلي مرگ آگاهي هنرمند انقلابي شود. در اين ميان برخي از سبك هاي هنري غرب نيز كه با اين حال فاصله داشت خودبه خود كنار گذاشته شد و سبكي خاص پيدا شد كه بعدها مورد مناقشه دوستان و دشمنان انقلاب قرار گرفت. در موسيقي، معماري، خط، گرافيك و بالاخص در سينما نيز چنين تحولاتي اتفاق افتاد.
فضاي به وجود آمده در هنر ديني انقلاب، باعث پيدا شدن موضوعاتي در تفكر معنوي هنر شد كه پا به پاي هنر شكل مي گرفت و بسط مي يافت. متفكران هنر با موضوعاتي مانند تعريف مجدد هنر، نسبت هنر و دين، نسبت هنر و جامعه، سنت و مدرنيته در هنر، صورت و معنا در هنر و غيره مواجه شدند كه البته تلقي هاي متفاوتي از اين امور پيدا شد و باعث پديد آمدن جريان هاي مختلف در فضاي تفكر ديني هنر در ايران شد.
برخي از متفكرين اين حوزه تابع نظر سنت گرايان در غرب بودند كه شايد بتوان سردمدار آن ها را در ايران، «سيدحسين نصر» دانست. اين جريان با اعتقاد به اصول فلسفه ملاصدرا، توجه به تفكر اشراقي سهروردي و اديان شرقي را لازم دانسته و علت عقب ماندگي ايران از تحولات غرب را عدم رجوع به سنت هاي شرقي و توجه صرف به فلسفه صدرا مي داند. باتوجه به اين راهبرد كلان، براي نفوذ به تفكر شرقي و ديني بايد از طريق معرفت هنري گام برداشت. بنابراين هنر جايگاه بسيار مهمي در بين سنت گرايان پيدا مي كند؛ طوري كه حتي راه نجات از درماندگي مدرن را رسوخ در هنر سنتي اديان مي دانند. از منظر اين جريان، ذات تمام هنرهاي سنتي به امر واحدي برمي گردد كه ذات تمام اديان نيز هست و آن امر قدسي است.
بنابراين براي نجات از هنر مدرن غرب بايد از اصول و ساختار هنر سنتي بهره برد.
از جريان هاي ديگري كه مي توان نام برد، جريان دكتر «فرديد» است كه البته در هنر نيز بازتاب هاي فراواني داشته اند. اين جريان با جريان سنت گرايي پيوندهاي اساسي اي دارد با اين حال هنوز مانند سنت گرايان به صورت بندي دقيقي نسبت به تفكر هنري نرسيده اند. از نظر ايشان، هنر در ادوار مختلف تاريخ، معاني متفاوتي به خود گرفته است و خصوصا در دوران مدرنيته، هنر بيانگر روح تفكر مدرن شده است و البته از جايگاه حقيقي خويش خارج شده و تابع تفكر فلسفي شده است. تفكر به فلسفه، هنر و دين تقسيم شده و لذا هنر يكي از راه هاي دستيابي به حقيقت عالم است. از نظر اين جريان، هنر بيش از تفكر فلسفي انسان را به حقيقت نزديك مي كند و البته هنر در اغلب تمدن ها و فرهنگ ها با دين نسبت وثيق داشته است. يكي از اصلي ترين مؤلفه هاي اين نظر آن است كه منشأ هنر الهام است و الهام نيز يا رحماني است يا شيطاني. مظهر هنر رحماني هنر سنتي قدسي و مظهر هنر شيطاني هنر مدرن و هنر يونان و اساطير شرقي است.
غير از اين دو جريان كه بيشترين نفوذ را حوزه تفكر هنري كشور دارند و البته در برخي از موارد با يكديگر تأليف پيدا مي كنند، جريان «صدرايي» نيز تلاش هايي در اين زمينه داشته است كه البته نظرشان هنوز به طور جد، صورت بندي نشده است. «علامه جعفري» و «آيت الله جوادي آملي» مباحثي در اين زمينه دارند كه البته بسيار محدود است اما بسيار الهام بخش بوده است. يكي از اصلي ترين مؤلفه اين جريان، تفكر راجع به تعهد و اخلاق در هنر است. هنرمند متعهد به عهد ديني است و تا ذيل تفكر ديني قرار نگيرد، هنرش هنر واقعي نيست. هنرمند متخلق به اخلاق ديني است؛ بنابراين از مخاطب خود نيز مي خواهد كه نگاهي اخلاقي به جهان داشته باشد. اين جريان بحث چنداني راجع به صورت در هنر و نسبت آن با معنا ندارد ولي با تحليل اصول اين گفتمان مي توان قائل شد كه با صورت هنر جديد مغرب زمين چندان سرسازگاري ندارد.
غير از اين سه جريان عمده كه اصول مشترك فراواني دارند، دو جريان «روشنفكري ديني» و «روشنفكري سكولار» قرار دارد كه روشنفكري سكولار از آنجا كه شديدا مدافع هنر غرب است در اين اينجا به آن نمي پردازيم. اما جريان روشنفكري ديني نيز كه تقريبا به صورت جدي وارد مباحث هنر نشده است، اما تفكر التقاطي خود را چندان بسط داده است كه هنرمندان زيادي را مي توان روشنفكر ديني در حوزه هنر ناميد. شايد بتوان گفت كه اصلي ترين خصيصه اي كه اين جريان به دنبال آن است، التقاط هنر ديني با هنر مغرب زمين است. با دل بستن به هنر غرب بايد از مضامين ايراني و شايد ديني نيز استفاده زياد كرد. با بررسي هنرمنداني كه مورد توجه اين گفتمان قرار دارند، مي توان چنين نتيجه گرفت كه اقبال ناخودآگاه اين جريان، بيشتر به هنر التقاطي هنرمنداني است كه انسان را با فضايل مدرنيته آشنا مي كنند و وجوه هنري آن را اخذ مي كنند ولي از حضور عناصر ضدديني (البته با تفسير آنها از دين) چندان راضي نيستند.
شايد بتوان گفت سير هنر بعد از صفويه، از غربزدگي در صورت آغاز شد و در دوره پهلوي به طور كامل از معناي عالم قديم كنده شد و كاملا غربزده شد كه اين غربزدگي تام و تمام، مصادف با تئوريزه شدن هنر غربزده ايران بود. سير هنر انقلاب نيز از نفي غربزدگي در معنا آغاز شد ولي صورت همچنان غربزده بود و به نظر مي رسد كه هر چه جلوتر مي رويم بحث كنده شدن از صورت غربي و پيدا كردن صورت متناسب با معناي انقلاب اسلامي همچنان ادامه دارد.
محمدرسول ظهيري- دانشجوي علوم ارتباطات و رسانه

 



منشور

علم را بايستي در حد اعلا دنبال كنيد
من در جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم به آن آقاياني كه مؤثرترين در فرهنگ هستند، گفته ام كه شما جايگاه مهندسي فرهنگي را در اين كشور داريد. در آن جلسه گفته ام كه دو تا شاخه اصلي وجود دارد: علوم انساني و علوم پايه؛ هركدام به جاي خود. اگر ما اينجا روي علوم انساني تكيه مي كنيم، معنايش اين نيست كه روي رياضي و فيزيك و شيمي و علوم زيستي تكيه نمي كنيم، چرا؛ آنجا هم بنده يك تكيه صددرصدي دارم؛ آنها هم براي خودشان مرداني و كساني دارند؛ علوم انساني هم بايستي مردان و كساني براي خودشان داشته باشند. بايد روي اين دو شاخه- دو شاخه اصلي؛ يعني علوم انساني و علوم پايه- در كشور، سرمايه گذاري فكري، علمي، پولي و تبليغي بشود تا اينكه پيش بروند. علم را بايستي در حد اعلا دنبال كنيد.
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار استادان و دانشجويان دانشگاه امام صادق عليه السلام
29/10/84

 



نگاه دانشجويي به اتحاد اصولگرايان در انتخابات مجلس - نكته

اميرحسين ثابتي
جبهه پايداري انقلاب اسلامي پنج شنبه 6 مردادماه 1390 رسما اعلام موجوديت كرد. اخبار تفصيلي مربوط به همايش اعلام موجوديت اين جبهه را مي توان در خبرگزاري ها پيدا كرد اما در اين ميان توجه به 5 نكته مهم به عنوان نقاط قوت اين جبهه ضروري است:
1. حضور دو تن از فقهاي برجسته همچون حضرات آيات خوشوقت و مصباح يزدي، به عنوان ناظران بر تاسيس و نحوه عملكرد اين جبهه، اولين نقطه برجسته جبهه پايداري است. چرا كه بسياري از جبهه ها از بدو تاسيس با شعارهاي كليشه اي همچون تبعيت از ولايت فقيه و... سعي در ايجاد بدنه اجتماعي براي خود دارند اما جبهه پايداري از بدو تاسيس، اين شعار را در عمل نيز به اجرا گذارده است و ارتباط مستمر اعضاي اين جبهه با بزرگان مورد اشاره، كه بارها و بارها امتحان خود را در ميادين مختلف به خوبي پس داده اند، نقطه قوت اصلي و بزرگ اين جريان است.
.2 اصرار اعضاي اين جبهه بر حزب نبودن جبهه پايداري و اثبات اين مهم در عمل، از ديگر نقاط قوت آن است. چرا كه اولا ايجاد حزب و ساختارهاو تشكيلات مربوط به آن، خود آفت هاي بزرگي دارد و از همه مهم تر اساسا راه اندازي حزب و گروه در يك جامعه در حال گذار به جامعه اسلامي، خود محل بحث هاي بسياري است كه اشاره به آن فرصت ديگري مي طلبد.
3. حضور افرادي همچون كامران باقري لنكراني، غلامحسين الهام، مرتضي آقاتهراني، روح الله حسينيان، علي اصغر زارعي و... به عنوان چهره هاي شاخص اين جبهه، بيانگر ديگر نقطه قوت اين جريان است. چرا كه نامبردگان طي سالهاي اخير به خوبي نشان داده اند معيار حمايت و برائت شان از افراد و جريان هاي مختلف سياسي جز دوري و نزديكي آنها به «حق و باطل» نبوده است.
به عنوان مثال غلامحسين الهام كه روزگاري در قامت رئيس دفتر احمدي نژاد، نزديك ترين فرد به رئيس جمهور محسوب مي شد، به تدريج با ضريب گرفتن هاي روزافزون جريان نفوذي نزد رئيس جمهور، راه خود را جدا ساخت و عطاي حضور در قدرت را به لقاي آن بخشيد.
به عبارت ديگر براي امثال الهام، حضور در قدرت به هر بهانه اي اهميت نداشت، چرا كه فردي در جايگاه رياست دفتر رئيس جمهور كه طبعا از نفوذ خاص خود نيز بهره مند است، مي توانست با توسل به انواع توجيه ها و... موقعيت خود را به تزلزل نيندازد اما الهام از اين جنس نبود و حضور در قدرت به هر بهانه اي را براي خود جايز ندانست و امروز نيز عليرغم همه انتقادات خود به جريان انحرافي و اشتباهات رئيس جمهور، شجاعانه از اقدامات درست احمدي نژاد حمايت مي كند.
و از اين جنس افراد همچون باقري لنكراني نيز در جبهه پايداري بسيارند. كامران باقري لنكراني كه روزگاري در دولت نهم به عنوان يكي از جوان ترين و در عين حال موفق ترين وزراي كابينه مشغول به فعاليت خود بود، بعد از انتخاب مرضيه وحيد دستجردي به عنوان جانشين خود، سوداي بازگشت به قدرت به هر بهانه را در دستور كار قرار نداد. بلكه همچون گذشته به تدريس در دانشگاه علوم پزشكي شيراز ادامه داد و امروز نيز به عنوان يكي از محبوب ترين وزراي تاريخ 33 ساله جمهوري اسلامي، يكي از اعضاي شاخص جبهه پايداري است.
و هم چنين مرتضي آقاتهراني، حميد رسايي، علي اصغر زارعي، صادق محصولي، روح الله حسينيان و... كه نزديك بودنشان به رئيس جمهور قبل از حواشي جريان نفوذي بركسي پوشيده نيست، حمايت هاي اصولي و درست شان از احمدي نژاد را كسي نمي تواند منكر شود و از همه مهم تر آن زمان كه حمايت از اقدامات درست و انقلابي احمدي نژاد هزينه داشت مردانه در وسط ميدان ايستاده بودند اما در حوادث بعد انتخاب ميان گفتمان و شخص، طبيعتاً به انتخاب گفتمان براي اعضاي جبهه پايداري انجاميد و احمدي نژاد با همه محسنات خارق العاده اش، نتوانست جاي آرمانهايي را بگيرد كه خود معلول آنها بود...
4-محفل نخبگاني جبهه پايداري انقلاب اسلامي، يكي از ديگر نقاط قوت آن است و برخلاف «كوتوله ها»يي كه اين روزها هر كدام به بهاي شهرت، قدرت يا ثروت حول جريان نفوذي گرد آمده اند، خالص ترين و در عين حال كارآمدترين رويش هاي متعهد نسل سوم انقلاب را مي توان در جبهه پايداري انقلاب اسلامي مشاهده كرد. افرادي كه بسياري از آنها را نيز پيش از اين در دو برهه حساس سوم تير 84 و 22 خرداد 88 در ستادهاي مردمي احمدي نژاد حضور داشتند و همچنان نيز با حفظ شور و نشاط خود، آماده خلق حماسه هايي به مراتب بزرگ تر از 3 تير و 22 خرداد هستند.
5-اما شايد يكي ازمهم ترين نقاط قوت جبهه پايداري انقلاب اسلامي كه به نوعي متمايزكننده آن با همه جريان هاي ديگر است، پايگاه اجتماعي آن باشد. اصلي ترين پايگاه اين جريان نيز «امت حزب الله» است. خودماني ترش، نماز جمعه اي ها، بچه هيئتي ها و خيلي از مردم عادي كه نه علاقه اي به عضويت در احزاب خلق الساعه دارند و نه دنبال بازي هاي سياسي و دردسرهاي آن هستند، اصلي ترين سرمايه اجتماعي جبهه پايداري مي باشند، همانهايي كه در سوم تير 84 نيز از ميان كانديداهاي رنگارنگ 7گانه، نهايتاً به گمنام ترين و در عين حال كارآمدترين فرد راي دادند و در اين ميان، بهانه هاي نخ نما شده براي راي دادن به امثال اين و آن نيز، چاره ساز نبود و در نهايت احمدي نژاد رئيس جمهور شد. چرا؟ چون ساده و راحت با توده هاي مردم ارتباط برقرار كرد. پايگاه اجتماعي اش را از ميان هيئت ها و نمازجمعه و... به دست آورد و اين بزرگ ترين نقطه قوت احمدي نژاد در آن برهه تاريخي بود...
و حال كه همه چيز ظاهراً دارد از نو تكرار مي شود، تنها اتفاقي كه افتاده، اين است كه جريان حزب الله منسجم تر از هميشه شده است. اين بار ديگر نيازي به اين نيست كه همه صبر كنند تا ببينند بالاخره چه كسي كانديدا مي شود و در بين آنها كي از كي بهتر است؟ خالقان سوم تير 84 و 22 خرداد 88، از حالا نه با انحرافات جريان نفوذي كنار مي آيند نه با ديگر امتحان پس داده ها.
بلكه 6 مرداد ماه 1390 با عنوان جبهه «پايداري» اعلام موجوديت كرده اند تا مصداقي باشند بر اين آيه شريفه:
ان الذين قالوا ربنا الله ثم «استقاموا»
¤دانشجوي علوم سياسي دانشگاه تهران

 



كوتاه نياييم!

محمدحسين زاده
معروف آن هنگام كه فراموش شود و منكر رواج پيدا كند چراغ هاي خطرگناه روشن مي شود، و چون آن معروف و منكر از امور فردي گذشت و شامل امور اجتماعي شد آنگاه است كه مضرات ترك معروف و اشاعه منكر گريبان تمام جامعه را مي گيرد!
ترك امر به معروف و نهي از منكر درامور شخصي گرچه خطرناك است ولي آسيبش بيشتر متوجه فرد است ولي فراموشي اين فريضه درامور اجتماعي يعني چشم برهم گذاشتن بر اشاعه يك بيماري و همه گيرشدن آن و زمينگير شدن يك جامعه! كه آنگاه تمامي جامعه درگير مشكلات آن معروف ترك شده و منكر رواج داده شده مي شوند!
چندين طلبه اي كه درماه هاي اخير بخاطر انجام فريضه امربه معروف و نهي از منكر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند شروع كننده دوباره نهضتي شده اند كه پس از سالهاي اول انقلاب در بند غفلت فرهنگ ليبرالي دولت هاي حاكم، به فراموشي سپرده شده بود.
اما امروز كه چندين جوان براي انجام اين فريضه الهي و كمك به هم نوعان خود و اصلاح رويه غلط جامعه جان خودشان را درمعرض خطر قراردادند خوب است كه مسئولين فرهنگي هم تامل و درنگي بكنند كه چه شد جامعه انقلابي ايران به اينجا رسيد؟
امر به معروف و نهي از منكر يك وظيفه همگاني و برعهده آحاد جامعه است ولي مسئولين فرهنگي در بازه اي با محدود كردن و سپردن اين وظيفه همگاني بر دوش عده اي خاص و در زير تابلو و پلاكاردي خاص قرار دادن آن، اين مسئوليت را از دوش مردم برداشتند و كم كم با افزايش فشارهاي رسانه اي گروه هايي كه از ترك معروف و انجام منكر سود مي بردند، فتيله چراغ را پايين كشيده و خاموش كردند!
اصلي ترين خبري كه اين روزها باز به گوش مي رسد محول كردن وظيفه امر به معروف و نهي از منكر بر دوش گروهي خاص است. اولين آسيب اين اتفاق اين است كه عامه مردم خود را از انجام اين وظيفه شرعي مبرا بدانند! فلذاست اگر درجايي منكر درحال انجام بود ولي يكي از آمرين به معروف و ناهيان از منكر مارك دار نبود؛ پس بايد بايستيم و منتظر بمانيم تا آنها برسند! مسلما هم بعد از چند مدت به دليل افزايش فشارهاي گروه هاي متضرر آنقدر قيد و بست به پاي آنها زده خواهد شد تا بار ديگر اين فريضه الهي به فراموشي خودخواسته دچار شود.
اما چه بايد كرد! اگر مسئولين فرهنگي كشور دلشان واقعا براي فرهنگ كشوري مي سوزد كه سالها پيش رهبرش فرياد زد تهاجم فرهنگي و چون گذشت هشدار داد شبيخون فرهنگي و در آخر گفت ناتوي فرهنگي بر عليه ايران اسلامي شكل گرفته است، بايد نگاهشان را عوض كنند!
امر به معروف و نهي از منكر وظيفه اي همگاني است، فلذا بايد آن را تبديل به فرهنگي همگاني كرد! بايد مردم به آن به مانند نماز و روضه بنگرند و اگر تبديل به فرهنگ شد،يعني اگر در گوشه اي از شهري و محله اي كسي منكري مرتكب شد آن قدر مورد تذكر قرار بگيرد كه ديگر امنيت رواني كه از انجام منكر درجامعه داشته است از بين برود جلوي انجام بسياري از منكرات گرفته مي شود! مردم نبايد از اين وظيفه خود كوتاه بيايند كه اگر آتش گناه درجامعه اي شعله ور شود گرفتار دود وخاكستر آن شدن كمترين آسيبي است كه انتظارشان را مي كشد!
فراموش نشود كه منظور از همگاني شدن فرهنگ امر به معروف ونهي از منكر درحوزه تذكر لساني است و آن هنگامي كه منكري درحال انجام است كه برخورد فيزيكي درآن اجتناب ناپذير است بايد مسئولين انتظامي و قضايي ورود پيدا كنند كه براي آمرين به معروف و ناهيان از منكر خطرات جاني نداشته باشد.
و البته نبايد فراموش كرد كه گاه آن معروف فراموش شده و يا منكر احيا شده براي جامعه خطرناك است كه بايد جان و مال وناموس ات را براي انجام فريضه الهي امر به معروف و نهي از منكر فدا كني كه حضرت سيدالشهدا اين چنين كرد تا حساب مدعيان دينداري از دينداران واقعي جدا گردد!
منبع: خبرگزاري دانشجو

 



چاقو دسته خود را بريد!

علي مرادخاني
دانشجوي حقوق دانشگاه پرديس قم
شايد وقتي در فوريه 2004 فيس بوك بعنوان شبكه اجتماعي دانشجويان دانشگاه هاروارد امريكا تأسيس شد حتي خود مارك زاگربرگ- مؤسس فيس بوك- نيز گمان نمي كرد كه از اين شبكه اجتماعي تا اين اندازه استقبال صورت گيرد و چندي بعد به اهرمي تأثيرگذار در صحنه مناسبات بين المللي بدل گردد.
فيس بوك چيست؟
فيس بوك نام سايتي است كه درچهارم فوريه 2004توسط دانشجويي به نام «مارك زاگربرگ» در دانشگاه هاروارد تأسيس شد. هدف ابتدايي تأسيس اين سايت ايجاد شبكه اي اجتماعي و محيطي براي تبادل اطلاعات ميان دانشجويان دانشگاه هاروارد آمريكا بود اما پس از گذشت زماني اندك، فيس بوك به شبكه اي ميان دانشجويان كشور آمريكا تبديل شد و كم كم از مرزهاي ايالات متحده عبور كرد و جهاني شد. هم اكنون نيز بيش از هفتاد درصد كاربران آن غير آمريكايي هستند.
دراين سايت هر يك از اعضا مي توانند در صفحه اختصاصي خود مطالب مورد علاقه خود را با دوستان خود به اشتراك بگذارند و از اين طريق با ساير اعضا به تبادل اطلاعات بپردازند.
خصوصيات اين سايت باعث استقبال شگفت انگيز از آن شد. طوري كه تنها دو هفته پس از تأسيس آن (به نام اوليه the facebookcom) نيمي از دانشجويان دانشگاه هاروارد عضو آن شده بودند و تعداد كاربران آن تا دسامبر همان سال از يك ميليون نفر گذشت. درحال حاضر نيز فيس بوك با حدود 600 ميليون كاربر و بيش از 2ميليارد دلار درآمد به عنوان گسترده ترين و بزرگ ترين شبكه اجتماعي در دنيا شناخته مي شود.
اما نقش اصلي و تأثيرگذار اين شبكه اجتماعي درجريان بلواهاي پس از انتخابات 1388 جمهوري اسلامي ايران به منصه ظهور رسيد. درجريان اتفاقات پس از انتخابات معترضان به نتيجه انتخابات با استفاده از فيس بوك و دادن پيغام و اخبار تجمعات به ساير اعضا و اشتراك گذاشتن فيلم ها و عكس هاي اغتشاشات توانستند از اين شبكه اجتماعي براي گرم تر كردن تنور فتنه حداكثر استفاده را ببرند. در واقع تنها پس از گذشت چند روز از آغاز اغتشاشات، فيس بوك به يكي از بزرگ ترين و تأثيرگذارترين ابزار فتنه - براي اطلاع رساني داخلي و انعكاس آن درخارج از كشور - بدل شد.
به طور مثال درهمان روزها صفحات زيادي به اعلاميه هاي گروهك هاي اپوزيسيون اختصاص يافته و تلاش شد كه مردگان سياسي را هر گونه كه هست زنده كرده و به ايشان شخصيت بخشيد.
اتفاقاً اين برخورد فيس بوك و نقش مؤثر آن مورد تشويق كشورهاي غربي نيز قرارگرفت.
اندكي بعد از اينكه اعتراضات درتونس شكل جدي تري گرفت فيس بوك به كانون معترضين به حكومت بن علي تبديل شد و معترضان توانستند با تبادل اطلاعات از اين طريق خود را براي اعتراضات گسترده تر به حاكم ديكتاتور خود آماده كنند.
درجريان انقلاب مردمي مصر نيز فيس بوك توانست همين نقش را ايفا كرده و به تسريع روند سرنگوني حسني مبارك كمك شاياني نمايد.
كارشناسان از شبكه هاي اجتماعي نظير فيس بوك و توئيتر بعنوان يكي از اهرم هاي مهم وزنه هاي تاثيرگذار درجريان انقلاب هاي مردمي خاورميانه و شمال آفريقا ياد مي كنند.
به همين دليل بود كه چندي پس از روشن شدن آتش اعتراضات دركشور بحرين، فيس بوك در اين كشور فيلتر شده و صفحه اصلي شيعيان اين كشور- بعنوان بزرگ ترين گروه معترض به حكومت - كه حدود صد هزار عضو نيز داشت از اين شبكه اجتماعي حذف شد.
حتي در روزهاي اخير در بعضي از كشورهاي ديگر منطقه نيز اعتراضات مردمي سبب شده كه اين شبكه هاي اجتماعي - فيس بوك و توئيتر -رفع توقيف شده و پس از مدت ها از فيلتر در آيند.
البته در اين ميان نبايد از جانب داري و رفتار مغرضانه اين شبكه ها به نفع غرب غافل شد. به طور مثال در جريان حملات ناجوانمردانه رژيم اشغالگر قدس به مردم مظلوم غزه همين سايت اقدام به خاموش كردن معدود صداهايي نمود كه تلاش در خبررساني در مورد مظلوميت مردم فلسطين مي نمودند.
پيش از اين نيز در پي اعتراض يك وزير صهيونيست به مؤسس پايگاه فيس بوك، صفحه اي كه در آن برخي از جوانان فلسطيني خواستار آغاز انتفاضه سوم شده بودند، از اين شبكه اجتماعي حذف شد.
هم چنين چندي پيش مارك زاگربرگ- مؤسس فيس بوك- به اجلاس گروه 8G دعوت شده و به رهبران غربي گزارشي از فعاليت هاي سايت خود را ارائه كرد.
بسياري نيز معتقدند اين شبكه هاي اجتماعي با مشاركت دستگاههاي جاسوسي آمريكا فعاليت كرده و در واقع يكي از راههاي جاسوسي دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكاست. جوليان آسانژ مؤسس وب سايت ويكي ليكس مي گويد: «فيس بوك تنفرآميزترين ابزار جاسوسي است كه تاكنون خلق شده است. هركس كه نام و مشخصات دوستان خود را به شبكه اجتماعي فيس بوك اضافه مي كند بايد بداند كه به شكل رايگان در خدمت دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكاست و اين گنجينه اطلاعاتي را براي آنها تكميل مي كند.»
به گفته وي فيس بوك يك گنجينه اطلاعاتي بسيار بزرگ از نام و سوابق افراد است كه كاربران آن را به شكل داوطلبانه در اختيار اين شبكه اجتماعي قرار مي دهند ولي اين ابزار توسط دستگاه هاي امنيتي و اطلاعاتي آمريكا مورد بهره برداري قرار مي گيرد. دسترسي اين دستگاه هاي اطلاعاتي به اطلاعات ذخيره شده در فيس بوك آن را به يك ابزار خطرناك بدل كرده است.
اما اين تمام ماجرا نبود!
طي دو هفته اخير اخبار متعددي از موج اعتراضات در رژيم صهيونيستي مخابره شده. به طور مثال ده ها هزار اسرائيلي روز شنبه در يكي از بزرگ ترين تظاهرات ضد رژيم اسرائيل در سال هاي اخير، با تجمع در مركز تل آويو نسبت به افزايش قيمت مسكن، افزايش هزينه هاي زندگي و نابرابري هاي اجتماعي در سرزمين هاي اشغال شده توسط اسرائيل اعتراض كردند. اين اعتراض ها آن قدر شديد بود كه روزنامه اسرائيلي معاريو نوشت: «از ميدان هاي تحرير اسرائيل بوي سقوط دولت نتانياهو به مشام مي رسد.»
نكته جالب توجه در اين اعتراضات اين است كه اين موج نيز از فيس بوك شروع شده و به اعتصاب و تظاهرات هاي اين چنيني ختم شده. يعني رژيم صهيونيستي نيز از خطرات سايت آمريكايي و جانب دار فيس بوك در امان نمانده و در حال حاضر اين سايت را- كه ابزار جاسوسي يار غار صهيونيست ها، يعني آمريكاست- يكي از اصلي ترين راه هاي ارتباط و هماهنگي براي اعتراض و تظاهرات مردم عليه خود مي بيند. همان طور كه مشاهده مي شود و در جريان ناآرامي هاي اخير رژيم صهيونيستي فيس بوك حتي به اربابان خود نيز رحم نكرد و به ابزاري براي توطئه عليه دولت رژيم صهيونيستي تبديل شد. آري! چاقوي ساخته شده توسط دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا دسته خود را نيز بريد!

 



آخرين اسير

عصرجمعه مثل هميشه توي بهشت زهرا راه مي رفتم كه ديدم يكي داره مثل ابربهار گريه مي كنه.
نه كه تا حالا گريه كردن كسي را توي بهشت زهرا نديده باشم، ولي دل تنگي توي گريه هاش بود، يه چيزي كه از عمق وجود، من رو هم مي سوزوند.
رفتم پيشش و سلام كردم. نگاهي به من كرد و به درد دل كردن با صاحب قبر ادامه داد.
مردي با موهاي سفيد و فقط با يك دست، قامتي شكسته و با نگاهي غمگين كه نشانه هايي از سال هاي جنگ داشت.
سرحرف كه باز شد، به عكس جوان بالا سر قبر اشاره كرد و گفت: پسرم رو مي بيني؟ 23 سالش بود كه رفت، 2 سال پيش توي درگيري هاي خيابان آزادي، روز عاشورا فقط سنگ بارونش كردن... از صورت قشنگش چيزي باقي نمونده بود...
وقتي پيداش كردم و صداي هلهله اون ها قطع شد و صداها گم شد. وقتي آتشي را كه براي سوزوندنش روشن كرده بودن را خاموش كردم، پسرم داشت پاشنه پاش رو روي زمين مي كشيد و زيرلب مي گفت: «العطش قد قتلني و ثقل الحديد...».
سنگ هارو از روش كنار زدم و گفتم: بابايي من رو نكش، من تو رو تازه پيدا كردم..
گفت: السلام عليك يا اباعبدالله...
پيرمرد يه دفعه از ته دل فرياد زد و گفت: خدايا! من فقط سه سال پيش پسر بودم، 20 سال پيش اون بعثي ها بودم. نه نوزاديش رو ديدم، نه كودكي، نه نوجواني، حالا كه جواني اون رو نشونم دادي، ازم گرفتيش.
تازه داشتم به بابا گفتنش عادت مي كردم...
پيرمرد سرشو انداخت پايين و به قبر چشم دوخت...
با صداي گرفته از كنار او رد شدم، ياد همه دوستاني افتادم كه توي اون شب ها يا چشم هايشان را از دست دادند، يا جان خود را در اين راه پرعظمت فدا كردند و براي هميشه گمنام شدند...
شادي همه شهداي فتنه سال 88، صلوات
وبلاگ دست نوشته هاي يك دانشجو

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14