(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 2 شهریور 1390- شماره 20007

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
وظيفه اصلي دولت و دستگاه هاي قضايي
ضرورت و وجوب امربه معروف و نهي ازمنكر

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
وظيفه اصلي دولت و دستگاه هاي قضايي

7. خدمتگزاري همه ي قوا و نهادها و همكاري مردم
همكاري دولت و ملّت و پيوند عاطفي و عقيدتي مردم با مسئولان كشور، يكي از مظاهر اساسي حكومت مردمي است و تاكنون گرهگشاي مسايل بسيار مهمي بوده است و بايد هميشه با همان قوّت و استحكام باقي بماند. امام بزرگوار ما (رضوان الله عليه) در دوره هاي مختلف و نسبت به دولتهاي همه ي دوران دهساله، همواره مردم را توصيه به همكاري و كمك نموده اند و امروز كه دولت جمهوري اسلامي، با مديريت يكي از چهره هاي شاخص انقلاب و يكي از شاگردان و ياران ديرين امام امت، با مجموعه يي از كارهاي بزرگ براي پيشرفت كشور و رشد و توسعه ي ملي و دفاع از ارزشهاي انقلاب در سطح جهان روبه رو است، اين پيوند و صميميت، از هميشه بايد مستحكم تر باشد و بحمدالله همين طور نيز هست.
وقتي مديران اصلي كشور مورد اعتماد مردمند و مردم در كار آنان، نشانه هاي لياقت و صداقت را مي بينند، همه ي كارها آسان تر و روان تر انجام مي گيرد و وسوسه ها موجب كارشكني و عدم همكاري نمي شود. ممكن است بدخواهاني براي جلوگيري از پيشرفت كارها، دست به شايعه پراكني زده و دولت يا دستگاه قضايي را زير سؤال ببرند. ملّت عزيز بايد بدانند اين گونه تلاشها، ناشي از حسن نيت نيست و انتقاد نابجا از مسئولان زحمتكش و مخلص و ناسپاسي در برابر تلاشهاي توانفرساي آنان، هرگز كمكي به پيشرفت امور كشور نكرده و نخواهد كرد.
دولت و دستگاه قضايي نيز بايد خود را به تمام معنا خدمتگزار مردم دانسته، هدفي جز كسب رضاي خدا از راه خدمت به ملّت، مخصوصاً قشرهاي محروم و زحمتكش و احقاق حق آنان و رفع ظلم از آنان و بريدن دست متجاوزان به حقوق عمومي و سوء استفاده كنندگان و زراندوزان از خدا بي خبر نداشته باشند. ملّت وفادار ما در راه اسلام و انقلاب، از هيچ گونه فداكاري دريغ نكرده است و جا دارد كه هركس در هر مسئو ليتي، همه ي همت خود را به گشودن گرهها و رفع مشكلاتي كه از سوي دشمنان كشور تحميل شده است، بگمارد.
8. تلاش براي آباداني و سازندگي كشور
سازندگي كشور و آبادسازي اين سرزمين پربركت و مستعد و جبران عقب ماندگيهاي تأسف باري كه در دوران حكومت طواغيت، بر اين ملّت بااستعداد تحميل شده است، يكي از هدفهاي اصلي جمهوري اسلامي است. ملّت ما در بهترين فرصتهاي تاريخي، يعني در دوراني كه جهان، تازه به جاده ي دانش و صنعت قدم نهاده بود و ايران مي توانست با بيداري و تحرك مناسب، سهم خود را در پيشرفت علمي و صنعتي بشريت ايفا كند و از نتايج آن بهره مند شود، در اسارت حكام ظالم و مستبد و بي خبر و وابسته، از قافله عقب ماند. پادشاهان پهلوي و قاجار، به جاي سازندگي كشور و زنده كردن استعدادهاي خدادادي بشري و طبيعي آن، ايران را به خارجيان سوداگر و چپاولگر فروختند و منابع را به غارت بيگانگان دادند و يا راكد و معطل گذاردند و استعدادهاي انساني را به هدر دادند و به جاي مصلحت ملّت، مصالح دولتها و كمپانيهاي خارجي را مقصد خود ساختند؛ به طوري كه خط آهن وقتي با صدسال تأخير به كشور ما وارد شد، در تعيين مسير آن، به جاي رعايت مصالح ملّت و نيازهاي بازرگاني، مصلحت نظامي دشمنان در نظر گرفته شد.
سياست وابسته و سوء تدبير و ضعف نفس و استبداد در رژيم پهلوي و قاجار، در ظرف دويست سال، ايران را كه روزي به بركت اسلام پرچمدار دانش جهان بود، به ويرانه يي محتاج بيگانگان و تحت سلطه ي آنان بدل ساخت. روستاها متروك، شهرها مصرف زده، مزارع بي ثمر، صنعت مونتاژ و مغزها معطل شدند.
پس از پيروزي اسلام و تشكيل نظام مردمي و انقلابي جمهوري اسلامي، دشمنان خارجي بخوبي تشخيص دادند كه اين نظام انقلابي، با پشتوانه ي مردمي نيرومند خود و با اعتقاد راسخي كه به نيروي ملي و مردمي خود دارد، خواهد توانست كشور را در جاده ي رشد و پيشرفت مادّي بيندازد و عقب ماندگيها را با برنامه ريزي جبران نمايد و دست بيگانگان سودجو و بد نيت را براي هميشه كوتاه كند. لذا از هر وسيله اي براي جلوگيري از سازندگي كشور استفاده كردند كه يكي از آنها، جنگ ويرانگري بود كه بر مردم ما تحميل نموده و موجب شدند كه همت مردم و مسئولان، به جاي سازندگي و پيشرفت علمي و عملي، صرف دفاع از تماميت و استقلال كشور شود.
امروز كه آتش جنگ فرونشسته و برنامه ي سازندگي به وسيله ي دولت و مجلس تنظيم شده و نيروهاي مخلص، آستين همت بالا زده اند، بر همگان واجب است كه سازندگي كشور را بسيار جدي بدانند و موانع را از سر راه آن بردارند. امروز، آبروي اسلام در گرو آن است كه ايران اسلامي به كشوري آباد تبديل شود، كار و ابتكار در آن همه گير شود، زندگي مردم سروسامان يابد، فقر و محروميت ريشه كن شود، توليد داخلي با نيازهاي مردم متعادل گردد، كشور در صنعت و كشاورزي به خودكفايي برسد، دشمن از طريق احتياجات زندگي مردم، راهي به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دين در كنار معنويت، زندگي مادّي مردم را نيز سامان بخشد.
بعضي از رسانه هاي مغرض خارجي اصرار دارند وانمود كنند كه پايبندي به اصول انقلاب، به معناي دوري از رفاه عمومي و علاج نكردن مشكلات طبقات ضعيف و مستمند است. اين حرف از كساني صادر مي شود كه دهها سال جوامع خود را در سايه ي سنگين تفكر كمونيستي، به راهي بدبختي زا سوق داده اند. درحالي كه سران آن كشورها مانند كشورهاي سرمايه داري، غرق در زندگي اشرافي بودند، طبقات پايين جامعه در انواع سختيهاي مادّي و معنوي بسر مي بردند. در نظام اسلامي، رفع فقر و محروميت، در شمار هدفهاي طراز اول است و پايبندي به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخني بي معني و ادعايي پوچ است.
دولت و ملّت، بايد سازندگي كشور را وظيفه يي انقلابي بدانند؛ با همكاري و با بسيج همه ي نيروها و استعدادها و مغزها و بازوها، ايران را چنان آباد و پيشرفته بسازند كه اميد را در دل ملّتهاي مظلوم زنده كند و راه آسايش مادّي و تعالي معنوي را به آنان ارايه نمايد.
9. تلاش براي گسترش علمي كشور
گسترش دانش و تحقيق و رشد علمي و شكوفايي استعدادهاي انساني و گسترش آگاهي و معرفت عمومي، يكي ديگر از نقاط اساسي انقلاب است. جامعه ي مطلوب اسلام، جامعه يي است كه در آن، گنجينه هاي فكر و ذهن انسانها ـ كه گرانبهاترين ثروت ملي هرجامعه يي است ـ استخراج و به كار گرفته شود؛ بي سوادي ريشه كن گردد؛ مدارس، دربرگيرنده ي همه ي كودكان و نونهالان؛ دانشگاهها و حوزه هاي علميه، پررونق؛ مراكز تحقيق، فعال و پيشرو؛ كتاب، همه جا و نزد همه كس رايج؛ مطبوعات، پرمغز و آگاهي بخش؛ دانشمندان و اساتيد، بانشاط و پرانگيزه؛ مبتكران و نوآوران و نويسندگان و هنرمندان، دلگرم و فيض بخش باشند.
فاصله ي امروزين ما با وضعي كه مطلوب و مقبول اسلام مي باشد، فاصله يي زياد، اما پيمودني است. ايران اسلامي بايد ثابت كند كه امروز هم پرورشگاه نبوغها و استعدادهاي علمي منحصربه فرد است و دو قرن سلطه استبداد و استعمار، نتوانسته است جوهر ذاتي اين ملّت را نابود كند. اگر در دو قرن گذشته، تسلط استعمار و استبداد، مانع شكوفايي استعدادها شده، امروز در دوران آزادي و بيداري ملّت و به بركت انقلاب اسلامي، بايد عقب ماندگي جبران شود.
دانشگاهها بايد تلاش علمي و تحقيقي خود را با روحيه ي انقلابي و نشاط اسلامي دنبال كنند؛ وگرنه سرنوشت آنها بهتر از دانشگاههاي دوران طاغوت نخواهد بود كه در آن، خودباختگي علمي در برابر بيگانگان و تحقير ارزشهاي خودي، راه را بر جوشش استعدادها مي بست و مغزهاي مستعد را هم به گريز از مرز و بوم خود تشويق مي كرد. اساتيد عالي قدر و دلسوز، بايد فضاي انقلابي را براي تربيت نيروهاي مستعد مغتنم بشمارند و دانشجويان ضمن تكريم و احترام به اساتيد ـ كه فريضه اي اسلامي است ـ نبايد اجازه دهند احياناً كسي بدخواهانه، از علم و تخصص، وسيله يي براي هموار كردن راه فرهنگ استعماري در دانشگاهها درست كند و مانند دوران سلطه ي بيگانگان، دانشگاه را پرورشگاه مغزهاي از خود بيگانه و بيگانه پرست سازد. روشنفكران دلسوز و صادق بدانند كه امروز، روز آزمايشي بزرگ است و تاريخ درباره ي آنان و رفتار امروزيشان، قضاوتي دقيق و افشاگر خواهد داشت.
اگر كساني از وابستگان به قشر روشنفكر كشور، در دوران سلطه بيگانگان و حكومت خودفروختگان، توفيق آن را نيافته اند كه به اقتضاي مسئو ليت روشنفكران، در صفوف ملّت قرار گرفته و در جايگاه خود در جبهه مبارزه با امريكا و رژيم دست نشانده اش قرار گيرند، امروز كه روز حكومت مردم و حاكميت ارزشهاي اسلامي و انساني و روز مبارزه با بيگانگان كينه ورز و خدعه گر است، بايد گذشته را جبران و صفوف مبارزه ي ملّت ايران را با امريكا و استكبار و امپراتوري خبيث زر و زور جهاني، به سهم خود و به قدر نيرو و توان خود مدد برسانند و زبان و قلم و هنر را در خدمت جهاد عظيم اسلامي اين ملّت قرار دهند.
زندگي در نظامي كه برپايه ي معرفت و فرهنگ و ارزشهاي الهي بنيان نهاده شده، براي همه افتخارانگيز است؛ نظامي كه در رأس آن امام خميني است؛ آن عظيم القدري كه حتّي دشمنانش او را بزرگ و خارق العاده مي شمارند و به عظمتش كينه مي ورزند. هيچ كس اعتلاي معنوي او و زهد و پارسايي او و دانش و معرفت او و صفاي روح بزرگ او را انكار نمي كند. هيچ كس در او، كمترين شايبه يي از ضعف و تسليم در برابر دشمنان ملّت نمي شناسد و قله يي برتر از او در عظمت روحي، گمان نمي برد.
چه قدر كوچك و زبون و بي مقدارند كساني كه خود را دلبسته به نظامي بدانند كه در رأس آن، مردمي فاسد و فاسق و خائن، مانند پادشاهان صدسال اخير قرار داشته باشند و گردانندگان آن، امثال رضاخان و محمّدرضا وعلم و اقبال و هويدا و زاهدي و منصور و وابستگان بدنام و مجرمشان باشند و امريكا و انگليس، ارباب اين همه و صاحب اختيار ملك و ملّت باشند.
پاورقي

 



ضرورت و وجوب امربه معروف و نهي ازمنكر

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
آنان كه عفاف و حيا را مساوي با خجالتي بودن و بي عرضگي مي دانند، بر آن اند كه براي فرار از روحيه خجالتي نبودن، بايد شرم و حيا را كنار گذاشت و براي اينكه اين امر تبديل به ملكه براي انسان گردد، لازم است دختر و پسر با هم، بدون حد و مرز، معاشرت داشته باشند.
درپي اين طرز فكر است كه مي گويند پس بايد دختر و پسر را آزاد گذاشت تا با هم معاشرت داشته باشند، و از اين روي در اينجا يأمرون بالمنكر درباره آنان تحقق مي يابد.
در اينجا پاسخ پرسش ديگري نيز مشخص مي شود كه چرا خداوند در مقابل واژه المؤمنون و المؤمنات از واژه الكافرون و الكافرات استفاده نكرده است، بلكه واژه المنافقون و المنافقات را به كار برده است. دليل اين امر اين است كه اين خصلت مخصوص منافقان است و اساسا كافر نيازي نمي بيند كه امر به منكر يا نهي از معروف كند. منافق صفتان در جامعه اسلامي به گونه اي عمل مي كنند كه بتوانند منكري را به جاي معروف و معروفي را به جاي منكر مطرح كنند. منافق مي كوشد زمينه مناسبي فراهم كند تا عمل نيكويي ناپسند جلوه گر شود و آن گاه نهي از معروف كند، و عمل ناپسندي، نيكو پنداشته شود و آن گاه امر به منكر كند. چنين عملي تنها از نفاق ريشه مي گيرد نه از كفر؛ چرا كه كافر آنچه مي خواهد، بدون اين جلوه گري ها و وانمودها، از خود بروز مي دهد، اما منافق وانمود مي كند كه مسلمان و به اسلام علاقه مند است، ليكن بايد اين كارهاي خجالتي و عفاف و حيا را كنار گذاشت. در توجيه اين عمل خود، منافق مي كوشد نشان دهد كه اين گونه امور از اسلام نيست و يا چنين وانمود مي كند كه قرائت ما از اسلام اين نيست؛ اين قرائت قديمي ها بود كه مي گفتند اسلام حيا و شرم را دوست دارد نه قرائت جديدي ها.
ب) ضرورت و وجوب امر به معروف و نهي از منكر: براساس آيه شريفه ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون؛ 1 «و بايد از ميان شما گروهي باشند دعوتگر به خير كه به نيكي فرمان دهند و از ناشايستي باز دارند و اينان رستگاران اند»، امر به معروف و نهي از منكر، امري ضروري در جامعه اسلامي است.
درباره اين آيه شريفه، بحث هايي صورت گرفته است كه آيا دعوه الي الخير واجبي افزون بر امر به معروف و نهي از منكر است يا اينكه امر به معروف و نهي از منكر، يكي از مصاديق دعوت به سوي خير است؟ ولي درهر صورت، ترديدي نيست كه در اسلام چيزي به نام دعوت به سوي خير وجود دارد كه همان ارشاد فرد جاهل است. خداوند هيچ گاه راضي نمي شود كه انسان ها در برابر يكديگر بي اعتنا باشند، بلكه موظف اند در صورتي كه كساني در جهل به سر مي برند، تعليمشان دهند، اگر در غفلت اند، آنان را متنبه سازند، اگر آلوده به گناه اند، آنان را از انجام معصيت نهي و به انجام واجبات، امر كنند.
ج) امر به معروف و نهي از منكر، سلاحي در دستان پيامبر(ص) در آيه شريفه الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مكتوبا عندهم في التوراه و الانجيل يامرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر؛ 2 «كساني كه از فرستاده و پيامبر امي پيروي مي كنند، كه نام و نشان او را درتورات و انجيل كه در نزدشان است، نوشته مي يابند، همو كه آنان را به نيكي فرمان مي دهد و از ناشايستي باز مي دارد»، تصريح شده است كه پيامبر اكرم(ص)، از امر به معروف و نهي از منكر به منزله سلاحي براي تحت تأثير قرار دادن پيروان خود استفاده مي كردند تا ريشه هاي انحراف در آنان شكل نگيرد.
د) امر به معروف و نهي از منكر، ويژگي مثبت اهل كتاب: هرچند قرآن كريم اهل كتاب را بارها به دليل ويژگي هاي منفي شان مذمت كرده است، در مواردي نيز گروهي از آنان را تمجيد كرده است. در آيه ليسوا سواء من أهل الكتاب امه قآئمه يتلون آيات الله آناء الليل و هم يسجدون؛3 «آنها با هم يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيتي هستند كه (به حق و ايمان) قيام مي كنند و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مي خوانند درحالي كه سجده مي كنند»، اشاره شده است كه اهل كتاب، با يكديگر برابر نيستند. بلكه برخي از آنان از تلاوت كنندگان آيات الهي و سجده كنندگان بر خداوندند. در ادامه، در آيه يؤمنون بالله واليوم الأخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون في الخيرات و اولئك من الصالحين؛4 «به خداوند و روز بازپسين ايمان مي آورند و به نيكي فرمان مي دهند و از ناشايستي بازمي دارند و به نيكوكاري مي شتابند و اينان از شايستگان اند»، خداوند متعالي اين دسته از اهل كتاب را به سبب ايمانشان به خدا و قيامت و نيز امر به معروف و نهي از منكر تمجيد كرده، كه حاكي از مطرح بودن اين فريضه در اديان ديگر است.
هـ) امر به معروف و نهي از منكر، توصيه انبيا و اولياي الهي: برخي آيات قرآن كريم تصريح دارند كه فريضه امر به معروف و نهي از منكر، از توصيه هاي اساسي انبيا و اولياي الهي بوده است؛ به گونه اي كه لقمان(ع) پس از توصيه به فرزندش درباره اقامه نماز، او را به امر به معروف و نهي از منكر فرمان داده است: يا بني أقم الصلاه و أمر بالمعروف و انه عن المنكر؛5 «اي فرزندم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهي از منكر كن».
و) امر به معروف و نهي از منكر، عامل رهايي از عذاب الهي: ممكن است در مقاطعي، علي رغم تلاش آمران و ناهيان، ستم پيشگان دست از رويه خود برندارند. در اين صورت، براساس صريح برخي از آيات قرآن كريم، آن آمران و ناهيان، چون به تكليف خويش عمل كردند، از عذاب رها مي گردند، اما آنان كه در معصيت غوطه ور گرديدند، به عذاب مبتلا مي گردند: فلما نسوا ما ذكروا به أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا؛6 «پس چون پندي كه به ايشان داده بودند، از ياد بردند، كساني را كه ناهيان از منكر بودند، نجات داديم و ستمكاران را به عذاب گرفتار كرديم.»
1- آل عمران (3)، 401.
2- اعراف (7)، 751.
3- آل عمران (3)، 311.
4- همان، 411.
5- لقمان (13)، 71.
6- اعراف (7)، 561.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14