(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 2 شهریور 1390- شماره 20007

راز غلبه بر تهديدها
گزارشي از روند بازگشت جريان فتنه به بهانه انتخابات (1)
چرا اصلاح طلبان با دست پس مي زنند و با پا پيش مي كشند؟
نقدي بر انفعال سفارت تهران در باكو تقبيح يك تكذيب
 
 



راز غلبه بر تهديدها

«توانايي غلبه بر تهديدها»، اولين نقطه مثبت نظام جمهوري اسلامي ايران است كه رهبر انقلاب در ديدار با كارگزاران نظام بيان كردند. يادداشت زير چگونگي دست يابي به اين توانايي را بررسي مي كند.
¤¤¤
رهبر انقلاب نقطه قوت اول جمهوري اسلامي را توانايي غلبه بر تهديدها دانستند. به زعم ايشان جمهوري اسلامي ايران در طول حيات سي و دو ساله خود با انبوهي از تهديدات سياسي، امنيتي، نظامي و اقتصادي مواجه بوده است كه از سوي دشمنان با هدف سرنگوني نظام- در حالت ايده آل- و يا لااقل عقب نگاه داشتن آن طراحي شده اند. جنگ تحميلي، توطئه هاي آمريكا، تحريم هاي اقتصادي به اصطلاح فلج كننده- چه به صورت انفرادي و چه از مجراي سازمان ملل متحد- و نيز تحريك قوميت ها از جمله اين تهديدها بوده اند. اما جمهوري اسلامي ايران در كمال ناباوري و اعجاب همگان توانسته است خيل عظيم تهديدات خارجي و داخلي را يكي پس از ديگري پشت سر بگذارد و امروز به اذعان صريح دشمنانش بسيار قدرتمندتر و باثبات تر از ديروز مي باشد. از همين رو رهبر انقلاب معتقدند:
«ما در محاسبه نقاط قوت نظام بايد اين را درنظر بگيريم. نظامي تنها، بدون پشتيبان بين المللي، با دشمني قدرتمندترين قدرتمندان مادي جهاني، در طول سي ودو سال با تهديدهاي متوالي و پي درپي مواجه بوده، اما بر همه اين تهديدها فائق آمده؛ اين خيلي نقطه مهمي است.»1
به نظر مي رسد راز غلبه نظام اسلامي بر تهديدات برازنده دشمنان در خلال سه دهه گذشته، اتصال به منبع فياض قدرت الهي و در نتيجه قرار گرفتن آن در جريان شمول امدادهاي غيبي و سنن حاكم بر نظام هستي است كه البته به دليل ماهيت غيرمادي از سوي سياست مداران و تحليل گران مادي گراي غربي در هنگام ارزيابي قدرت ايران مورد محاسبه قرار نمي گيرد. در حقيقت امام خميني(ره) از همان ابتدا بناي نهضت خود را بر شالوده اتكال به قدرت لايزال الهي استوار نمود و اين منبع قدرت آفرين را در مواجهه با عظيم ترين قدرت هاي نظام بين الملل و در رأس آن ها ايالات متحده آمريكا به ياري طلبيد. در سايه همين رابطه مقدس بود كه نهال نوپاي انقلاب با وجود همه دسيسه هاي بدخواهان باليد و همواره استوار ماند تا امروز كه به درختي تنومند بدل گرديده است. رهبري معظم با تأييد اين فرضيه معتقدند:
«انقلاب اسلامي خيلي ريشه دار است... خيلي اركان مستحكمي دارد؛ و خداي متعال هم پشتيبان ماست؛ همين طور كه من بارها از قول امام(ره) نقل كرده ام كه فرمودند: من از اولي كه وارد اين قضيه شديم، ديدم يا احساس كردم يك دست قدرتي دارد كارها را پيش مي برد. حقيقتاً همين جور است؛ و ايشان اين را به من فرمودند. انسان اين دست قدرت الهي را مي بيند.»2
هرچند كه پشتوانه الهي قدرت جمهوري اسلامي ايران برخلاف اهرم هاي قدرت سخت افزاري از ويژگي عينيت و مشاهده پذيري برخوردار نيست، اما طي سه دهه گذشته همواره در صحنه عمل منشأ اثر بوده و آثار آن به وضوح قابل رؤيت است. تا جايي كه دست نامرئي عنايت پروردگار، نقشه هاي پيچيده دشمنان را يك به يك نقش بر آب نموده و نوك پيكان تهديدات آنان را به سوي خودشان منحرف ساخته است. حوادث و تحولات عجيب منطقه و جهان در برهه كنوني كه ترجمان آيات روشن گر قرآن كريم هستند، آشكارا اين مدعا را اثبات مي كند:
از ابتداي پيروزي انقلاب، قدرت هاي بزرگ به رهبري ايالات متحده كوشيدند تا با حمايت همه جانبه از رژيم بعث عراق و نيز تجهيز و تحريك گروهك هاي تروريستي معاند نظام مانند منافقين، جندالله و پژاك، تهديدهاي نظامي- امنيتي شديدي را عليه جمهوري اسلامي بيافرينند و نظام را با كاربرد اهرم سخت افزاري ساقط نمايند. اما به حكم قاعده «ان ينصركم الله فلا غالب لكم» (آل عمران، 160) نه هشت سال جنگ تحميلي نابرابر و نه انبوه ترورهاي مسئولين دولتي و مردم بي گناه ايران توانست در سد آهنين انقلاب خللي وارد كند. در مقابل شاهد بوديم كه طي سال هاي اخير، آمريكا قدم به كارزار دو جنگ بدفرجام در افغانستان و غراق نهاد كه حاصلي جز هزينه هاي مالي كمرشكن، تلفات بسيار و موج نفرت جهاني به همراه نداشت.
از سوي ديگر آتش گروه هاي تروريستي اينك دامن گير خود كشورهاي غربي شده است. در چند روز گذشته اسقاط دو بالگرد ناتو توسط طالبان كه به هلاكت تمامي سرنشينان انجاميد، خونبارترين ايام حضور سربازان ائتلاف در افغانستان طي سال هاي گذشته را رقم زد. همچنين فاجعه هولناك تروريستي نروژ كه از قدرت گيري گروه هاي افراطي نئونازي در اروپا حكايت دارد، جهان غرب را دچار بهت و حيرت كرده است. كارگر نيفتادن تهديدهاي نظامي- امنيتي، دشمنان را به فكر تهديدهاي سياسي انداخت تا شايد بتوانند با حمايت از جريانات اپوزيسيون ، جمهوري اسلامي را به سبك انقلاب هاي مخملين از درون مضمحل نمايند. حوادث پس از انتخابات سال88 نقطه اوج اين تهديدها بود كه طي آن طيف هاي مختلف معاند همگي تحت لواي واحد به رويارويي با نظام برخاستند. اما قاعده خدشه ناپذير «و ان تصبروا و تتقوا لا يضركم كيدهم شيئا» (آل عمران، 120) همه كيد و مكر بدخواهان را ناكام گذاشت. رهبر معظم انقلاب با آرامش و صبر خود در مواجهه با فتنه عميق88 به اين آيه اطمينان بخش تمسك جستند كه: «الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوكيل» (آل عمران، 173) (كساني كه مردم به آنها گفتند كه براستي مردم (كافران) بر ضد شما بسيج شده اند پس از آنها بترسيد. ولي (آنها به جاي ترس) ايمانشان افزوده شد و گفتند خداوند ما را كفايت مي كند و او چه خوب نگهبان و ياوري است.) لذا در سايه هدايت روشنگرانه ايشان و حضور مقتدرانه مردم در صحنه هايي مانند راه پيمايي نهم دي، بساط فتنه88 برچيده شد و تهديد آن مرتفع گرديد.
همچنين تحريم هاي به اصطلاح فلج كننده اقتصادي تهديد ديگري بود كه قدرت هاي بزرگ براي درهم شكستن مقاومت جمهوري اسلامي و واداشتن آن به تغيير رفتار و تمكين در برابر زياده خواهي هاي آنان بر سر راه كشور قرار دادند. اما اين بار نيز وعده الهي كه مي فرمايد: «ان الذين كفروا ينفقون أموالهم ليصدوا عن سبيل الله فسينفقونها ثم تكون عليهم حسره ثم يغلبون» (انفال، 36) (آنان كه كافر شدند، اموال خود را صرف مي كنند تا از راه خدا جلوگيري كنند. در آينده نيز از اين گونه خرج ها خواهند داشت. سپس (اموال هزينه شده) مايه حسرت آنان مي گردد و شكست مي خورند.»
بنابراين تحريم هاي اقتصادي علي رغم ايجاد برخي موانع ايذايي براي حركت كشور، نتوانست فشار غيرقابل تحملي بر جمهوري اسلامي وارد سازد و اهداف تحريم كنندگان را برآورده سازد. در عوض مي بينيم كه امروز جهان سرمايه داري و سردمدار آن ايالات متحده آمريكا درگير يكي از بي سابقه ترين موج بحران هاي اقتصادي است. افزايش سرسام آور بدهي هاي مالي آمريكا، افت ارزش دلار در برابر ساير ارزها و به تبع آن كاهش اعتبار بين المللي آمريكا، سقوط شاخص هاي بازارهاي سهام و ركود و بيكاري گسترده كه به گسترش نارضايتي هاي اجتماعي انجاميده، شرايط اسف باري را براي كشورهاي غربي رقم زده است. رهبر معظم انقلاب در تحليل شرايط امروز دشمنان نظام مي فرمايند: «آنها راجع به ايران برنامه هايي داشتند؛ درست عكس آنچه كه آنها مي خواستند، خداي متعال مقدر كرد و پيش آمد. آنها ايران را تحريم كردند، اما بحران اقتصادي گريبان خودشان را گرفت. آنها فتنه 88 را براي زمين زدن جمهوري اسلامي تقويت كردند... اما نظام ها و رژيم هاي وابسته به خودشان يكي پس از ديگري زمين خورده يا متزلزل شده. آنها به عراق و افغانستان حمله كردند، براي اينكه ايران را محاصره كنند... اما خودشان محاصره شدند؛ پاشان در گل فرورفته، به دام افتادند؛ آنچه كه آنها درباره ما تدبير و عمل كردند، خداي متعال عكسش را مقدر كرد و نشد.»3
پس يكي از مهم ترين نقاط قوت جمهوري اسلامي ايران اين است كه به واسطه اتصال با منبع قدرت الهي، ظرفيت قابل توجهي براي از سرگذراندن تهديدات براندازنده دارد. البته بايد توجه داشت كه اين اتصال، دائمي و بي قيد و شرط نبوده و تداوم آن به انجام دقيق مسئوليت ها بستگي دارد و در صورت قصور و كوتاهي نمي توان انتظار تحقق وعده نصرت الهي را داشت. رهبر معظم انقلاب در بيانات خود به حادثه عبرت آموز جنگ احد اشاره نمودند كه لغزش مسلمين در انجام وظايف محوله، شكست تلخي را براي آنان به همراه داشت. ايشان سپس در تطبيق اين حادثه با اوضاع كنوني فرمودند: «در عرصه جنگ بزرگ ميدان سياست و اقتصاد جهاني، آدم هم مي زند، هم مي خورد؛ نبايد خلاف انتظار باشد. اما مي گوييد از كجا اين ضربه را خورديم. بعد قرآن مي فرمايد: «قل هو من عند انفسكم». از خود شما بود، خودتان خطا كرديد. ما يك جاهايي خطا كرديم.. يك جاهايي طبق وظيفه عمل نكرديم...»4
با اين حساب نبايد فراموش كرد كه نقاط قوت نيز همواره آسيب پذير هستند و حفظ آن ها در طول زمان مستلزم مراقبت هوشيارانه مي باشد. در صورت بروز غفلت ها، همين نقاط قوت ممكن است به نقاط ضعف و زوال بدل گردند.
منبع: پايگاه اطلاع رساني
رهبر معظم انقلاب

پي نوشت:
1- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران، 16/5/1390
2- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، 2/7/1388
3- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران، 16/5/1390
4- همان

 



گزارشي از روند بازگشت جريان فتنه به بهانه انتخابات (1)
چرا اصلاح طلبان با دست پس مي زنند و با پا پيش مي كشند؟

عاطفه صادقي
1) اين ايام رسانه ها و نشريات منتسب به طيف اصلاح طلب، پر است از مطالبي با تيترهايي مانند «آيين مصالحه»، «گزارشي درباره راهبردهاي انتخاباتي اصلاح طلبان»، «چرا اصلاحات به مقصد نمي رسد»، «اين روزها سيد محمد خاتمي به چه مي انديشد» و هر آنچه اين جريان، براي بازگشت به عرصه سياسي كشور به بهانه انتخابات آينده، بدان نيازمند است.
هرچه به انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي نزديك تر مي شويم، دعواي زرگري بر سر تحريم يا حضور اين جريان در انتخابات و چگونگي اين حضور پررنگ تر مي شود، برخي از سران جريان فتنه مانند سيد محمد خاتمي و موسوي خوئيني ها مدت هاست با تغيير تاكتيك سعي در هموار نمودن مسير، براي افزايش امكان شركت، رقابت و حتي بهره برداري از حواشي شركت در انتخابات مجلس دارند.
از سخنان دو پهلوي سيد محمد خاتمي تا سرمقاله ها و يادداشت هاي نشريات اين جريان همه از يك واقعيت حكايت مي كند و آن اينكه اصلاح طلبان تلاش مي كنند تا امكان حضور و ظهور سياسي خويش را از شركت در مجالس ختم افراد مختلف به حضوري فعال در عرصه سياسي و تصميم گيري كشور افزايش دهند. بنابراين با طراحي يك جنگ زرگيري ميان حضور در انتخابات و تحريم، به دنبال امتيازگيري از نظام، كاهش فشارها و فراهم كردن زمينه بازگشت خويش هستند.
سؤال اين است كه جريان فتنه و برخي از اصلاح طلبان ساكت در آن جريان، چگونه مي خواهند ننگ همراهي با فتنه را از كارنامه سياسي خويش پاك كنند تا امكان حضور و رقابت در انتخابات براي آن ها هموار شود و از سوي ديگر آيا سياست يكي به نعل و يكي به ميخ فعلي اصلاح طلبان، يك تغيير استراتژي و باور است يا صرفاً رويكردي از جنس تغيير تاكتيك و به دليل نزديكي به انتخابات مجلس.
به گواهي نشريات اين جريان مانند مهرنامه پيش زمينه نظري و فكري قائدين و ساكتين فتنه سال88 كه اكنون در لباس اصلاح طلبي عرضه اندام مي كنند، مباني سكولار ليبراليستي ماكياوليستي در عرصه سياست و قدرت است، بنابراين با چنين پيش زمينه اي بدون به دست آوردن قدرت، امكان فعاليت سياسي در اين جريان بي معناست و براي رسيدن به آن هر نوع عملي قابل توجيه است.
بنابراين رنگ عوض كردن، بازي كردن جريان فتنه در زمين توبه و مظلوم نمايي، بخشي از تغيير تاكتيك اين جريان محسوب مي شود كه باتوجه به پشتوانه ماكياوليستي آنان كاملا قابل توجيه است.
البته آن ها براي بازگشت و امكان حضور در فضاي رقابتي انتخابات، به سناريويي از پيش تنظيم شده نيازمندند كه چينش مقدماتي تئوريك به وسيله ادبيات واقع گرايي علوم سياسي اولين مرحله آن است، به همين دليل طرح مطالبي مانند فضاي رقابتي، حضور همه سلايق سياسي در انتخابات، رعايت آيين سازش و همچنين توسل به مباني اخلاقي مثل گذشت، رأفت و... توسط نشريات و رسانه هاي اين جريان در دستور كار قرار مي گيرد.
به عنوان نمونه معصومه ابتكار، از فعالان اصلاح طلب و عضو شوراي شهر تهران، با اجراي تاكتيك، «ناز و كرشمه سياسي» در گفت وگو با ايلنا چنين مي گويد: «مشاهدات دوسال اخير نشان مي دهد كه اصلاحات هجمه هاي زيادي را تجربه كرده است و به همين دليل اگر تغييري در شرايط به وجود نيايد، هيچ كس نمي تواند از اصلاح طلبان انتظار حضور در انتخابات را داشته باشد. پتانسيل هاي موجود در اصلاح طلبي براي كشور نيازي مبرم است و اصلاح طلبان اگرچه سختي هاي زيادي را متحمل شده اند و برخوردهاي بدي با آنها شد، بازهم حاضر هستند وارد عرصه شده و با اتكا به توانمندي هاي خود مشكلات موجود را حل كنند. پس بر همه اشخاص و دستگاه هاي مربوط واجب است، با توجه نشان دادن به خواسته هاي مشروع و منطقي آنها كاري كنند تا انتخابات مجلس نهم با حضور همه سليقه ها به انتخاباتي پرشور تبديل شود.»
اين روزها فراوان مواردي از اين نوع اظهارنظرهاي سياسي شاهديم كه در واقع جنگي زرگري با اهدافي پنهاني است. يكي از جالب توجه ترين اين موارد، نامه سيدمحمد خاتمي با دستاويز قرار دادن ماجراي گذشت «آمنه بهرامي» از قصاص فرد اسيدپاش است. نامه اي كه فارغ از محتواي آن، قبل از هرچيز نمايش اوج فلاكت سياسي جريان اصلاح طلبي براي متوسل شدن به يك امر اجتماعي با هدف بهره برداري سياسي را نشان مي دهد.
2) سؤال اين است كه اهميت اين انتخابات، براي اصلاح طلبان و جماعت فتنه چيست كه حتي از ماجراي آمنه به دنبال بافتن كلاه خويشند؟!
عباس عبدي در يادداشتي با عنوان «روغن ريخته نذر امام زاده نمي شود» در هفته نامه شهروند، شماره 2 پيرامون دلايل اهميت انتخابات پيش رو و نحوه مشاركت سياسي اصلاح طلبان چنين مي نويسد: «اين انتخابات از چند جهت اهميت دارد اول اينكه، آزموني ميداني براي شناخت رفتار و واكنش مردم درباره كليت انتخابات، پس از سال 88 است، به ويژه آنكه، اين بار نقش و سهم رسانه هاي فرامرزي در شكل دهي افكار عمومي و رفتار مردم، بيش از گذشته خواهد بود. دوم اينكه مجلس و تركيب آن نيز براي جناح هاي سياسي داخلي حكومت مهم است و هركدام از آن ها سعي مي كنند اين تركيب را به نفع خود شكل دهند، ولي به دلايل متعدد ممكن است اين كوشش به نوعي به رودررويي سياسي- قضايي و رد صلاحيتي نيز بينجامد و آثار آن به حوزه هاي ديگر كشيده شود. نكته سوم اين كه برخي افراد از گذشته دور اسب خود را براي انتخابات رياست جمهوري سال 92 زين كرده اند و انتخابات پيش روي مجلس بهترين ميدان براي حضور در دور مقدماتي اين مسابقه است.»
همان طور كه دراين يادداشت تلويحا بيان شده، مقلدين ماكياولي اصلا به پيروزي در اين انتخابات فكر نمي كنند، هدف آنها تثبيت جايگاه و بازيابي مقبوليت و مشروعيت خويش نزد مردم است تا در آينده و انتخابات هاي بعدي بتوانند با دستي پر، وارد ميدان شوند.
آنها به اهميت سياسي انتخابات پيش رو واقفند و بنابراين حتي در صورت رد صلاحيت، بازي مظلوم نمايي و جرزني را از سرمي گيرند تا همچنان به عنوان يكي از بازيگران عرصه سياسي ايران باقي بمانند، ضمن آنكه جماعت فتنه براي رسيدن به اهداف بلندمدت خويش در حال حاضر به حداقل ها اكتفا كرده اند.
عباس عبدي در ادامه يادداشت خويش، واقعيت انتخابات را محصول موازنه قواي اجتماعي در يك بستر سياسي مسالمت آميز و رقابتي مي داند و با طرح ادبياتي رئاليستي فضاي غالب در كشور را فضايي غيررقابتي و جزم گرايانه توصيف مي كند كه به دليل ديدگاه انحصارگرايانه امكان حضور همه سلايق سياسي در آن وجود ندارد و سپس وقوع و تداوم يك انتخابات كامل در جامعه را مستلزم دو پيش شرط مي داند:
1) حاكم شدن الگوي رقابتي و اجتناب از حذف يكديگر توسط گروه هاي اجتماعي و سياسي
2) برگه هاي رأيي كه داخل صندوق ريخته مي شوند، فقط برگه رأي و كاغذ نباشد بلكه، معرف قدرت اجتماعي باشند كه در صورت ناديده گرفته شدن، از خود دفاع كنند و مثل چك بي محل عمل نكنند، بلكه به ازاي مبلغ مندرج در چك، درحساب بانكي موجودي داشته باشند.»
اينكه منظور عبدي از قدرت اجتماعي برگه هاي رأي چيست و چرا از نظر وي «دفاع» در صورت رأي نياوردن و به قول او ناديده گرفته شدن، پيش شرط وقوع انتخابات كامل است، البته چندان بي ارتباط با مدل پياده شده در انتخابات سال88 و فتنه صورت گرفته توسط همقطاران ايشان نيست. خصوصا اينكه وي در بخشي از يادداشت خود همين نكته را چنين بيان مي كند: «اتفاقا انتقاد اصلي من در جريان انتخابات سال 88 به اصلاح طلبان اين بود كه ورود به انتخابات، اگر منحصر به كسب كرسي رياست جمهوري باشد، غلط، غيرمحتمل و بحران زاست اما اگر با هدف حاشيه اي ولي مهم ديگر، مذكور در فوق باشد، ضروري و كارآمد است.»
با تمامي اين احوال، اصلاح طلبان به شركت در اين انتخابات نيازمندند، آنها مي دانند كه تحريم انتخابات و حتي روي آوردن به نامزدهاي سفيد، آنان را هم رديف مخالفان و دشمنان جمهوري اسلامي قرارمي دهد، كه با توجه به روحيه دشمن ستيز مردم ايران، هم كاسه گي اصلاح طلبان با معاندين جمهوري اسلامي ايران، به هر ترتيب پايگاه اجتماعي آنان را بيش از پيش تخريب و همانند حماسه 9دي ماه88، مشروعيت و مقبوليت آنان را به شدت زيرسؤال مي برد.
نكته قابل توجه اين است كه به دليل رويكردهاي تقليل گرايانه برخي از اصولگرايان مانند عماد افروغ، علي مطهري، حميدرضا ترقي عضو شوراي مركزي مؤتلفه اسلامي و محمدرضا باهنر و... افرادي از جماعت فتنه مانند محمدرضا خاتمي با رويكردي حق به جانب و طلبكارانه مدعي مي شوند كه «در صورت تحقق سه شرط مطرح شده توسط سيدمحمد خاتمي يعني؛ برگزاري انتخابات آزاد، به رسميت شناختن احزاب و مطبوعات مستقل و آزادي زندانيان سياسي «توان پرشور كردن انتخابات آزاد را داريم و هركسي انتخابات پرشور مي خواهد بايد اين شرايط را فراهم كند.!!»
يادداشت «پاتيل سمنو و انتخاباتي آزاد» در شماره4 هفته نامه شهروند امروز، با اين رويكرد كه اصلاح طلبان كدام رويكرد انتخاباتي را برمي گزينند؟ ضمن طرح مجدد سه شرط محمد خاتمي براي شركت در انتخابات، با القاي دعواي كهنه بر سر آمدن يا نيامدن، به دنبال مشروعيت بخشي به حضور، ضرورت تعيين شرايط و چانه زني براي تحقق آن ها به سود اين جريان است.
با همين پيش زمينه هاست كه اين يادداشت پيرامون هدف اصلاح طلبان از حضور در انتخابات چنين مي نويسد: «در اين جمعه بازار سياسي، مي توان با هزينه اي كم، غرفه اي اجاره و كالايي را عرضه و تبليغ كرد، اينكه كالا فروش برود يا نه، رقمي مناسب برايش پيشنهاد شود يا نه روايتي ديگر است، اما همين كه در اين فضا مي توان مدام شروط را تكرار و برخواسته هاي خويش پاي فشرد، خود بهترين دليلي است كه انصراف از حضور در اين عرصه را غيرمنطقي مي نمايد.»
در ادامه يادداشت «پاتيل سمنو و انتخابات آزاد»، شركت در انتخابات فرصت تنفس، مجراي تعامل و معبر تغيير در چارچوب قوانين نظام دانسته شده و نكات جالب توجهي مطرح مي شود كه از اهداف پنهاني اين گروه براي بازي زرگري با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن، پرده برمي دارد. نويسنده ضمن بيان اعلام آمادگي نهضت آزادي براي حضور در انتخابات رياست جمهوري سال64 و اعتراض مخالفان به اين حضور با طرح اتهام قدرت طلبي اين جريان مي نويسد: «با اعلام كانديداتوري مهندس مهدي بازرگان در انتخابات رياست جمهوري، نهضت آزادي متهم به زد و بند سياسي و سازشكاري براي مشاركت در دولت شد كه البته تاريخ مصرف اين تحليل ها تا رد صلاحيت بازرگان بود، نهضت آزادي از رقابت در انتخابات بازماند اما همان اعلام آمادگي و بهره گيري از فضاي پيشا انتخاباتي فايده اي داشت و آن هم تصميم گيري درباره قانون انتخابات، رفع توقيف از دفاتر آن حزب سياسي و مذاكره درباره انتشار روزنامه حزبي شان بود.»
در اين باره سايت رجانيوز در تحليلي با عنوان «موسوي خوئيني ها انگيزه فتنه گران از «بازگشت» را لو داد» چنين مي نويسد:
«موسوي خوئيني ها كه به «مرد خاكستري» جريان فتنه مشهور شد، پس از سال ها طراحي و تحركات پشت پرده با راه اندازي سايت شخصي، فعاليت هاي خود را وارد فاز جديدي كرده است و در پاسخ به اين پرسش كه «راه برون رفت اصلاح طلبان در شرايط فعلي را درچه مي دانيد»، ضمن اينكه وجود بن بست را رد كرد، اين موضوع را نيز لو داده است كه با حضور در مجلس مي توان قوانين مهمي را تغيير داد و اصلاح كرد.»
در اين تحليل با اشاره به نفوذ در مراكز تصميم گيري و تغيير قانون اساسي در تركيه، استفاده از اين الگو به عنوان هدف و تاكتيك جريان فتنه عنوان مي شود.
باتوجه به مطالب مطرح شده در يادداشت هاي نشريات اصلاح طلب پيرامون احتمال تغيير موازنه قوا در ماه هاي آينده، پشتوانه اجتماعي رأي و امكان دفاع از آن، محدود كردن انتظارات، ضروراً اتخاذ رويكرد واقع گرايانه و همچنين الگوبرداري از تجربه نهضت آزادي، روشن است كه رويكرد جريان فتنه از حضور در انتخابات، شكست فضاي عدم مشروعيت و انسداد فعاليت سياسي خويش، نفوذ در بدنه تصميم گيري نظام و تغيير قانون، طرح جنجال برانگيز خواسته هاي خود، شكست حصر ميرحسين موسوي و مهدي كروبي و سوءاستفاده از سعه صدر نظام در آستانه انتخابات براي افزايش قدرت چانه زني خويش و احياي مجدد اصلاح طلبي به كما رفته در قالب پروژه بازگشت است.
در همين راستا سايت مشرق درباره حضور گروه هاي مختلف جريان فتنه براي حضور در انتخابات مي نويسد: «طيف نزديك به حزب كارگزاران با شعار «كارآمدي»، طيف نزديك به مشاركت و مجاهدين با شعار «انتخابات آزاد و هشدار درباره مهندسي رأي» و طيف نزديك به مجمع روحانيون هم با شعار «آشتي ملي و آزادي زندانيان سياسي» وارد انتخابات مي شوند. همچنين قرار شده طيف خارجي اپوزيسيون با شعار «نظارت بين المللي و نجات ملي» وارد صحنه شوند.
اگرچه تلاش سيدمحمد خاتمي و يارانش براي بازگشت، با اعتراض بخشي از جريان سبز و اتهام سازشكاري همراه مي شود ولي برخي روشنفكران اين جريان با نگارش مقالات، به توجيه تئوريك و عقلاني اين رفتار مي پردازند. در اين باره عليرضا علوي تبار در روزنامه روزگار 29 ارديبهشت 90، با اشاره به گذر به دموكراسي از طريق مراوده، تلاش مي كند برچسب ترسو بودن و سازشكار بودن را چنين پاسخ دهد: «ضروري است كه بخش غالب مردم سالاري طلبان داخلي، پيامدهاي گرايش خود به مراوده را بپذيرند، حتي اگر اين پذيرش به وجهه اجتماعي آنها لطمه بزند و موجب برچسب هايي چون سازشكار و ترسو شود.»

 



نقدي بر انفعال سفارت تهران در باكو تقبيح يك تكذيب

چند ي پيش، سرلشگر فيروزآبادي رئيس ستاد مشترك نيروهاي مسلح در گفت وگو با خبرنگاران اظهار داشت: رئيس جمهور كشور آذربايجان توجه داشته باشد كه بيداري مردم قابل سركوب كردن نيست. فيروزآبادي همچنين در سخنان خود بر تلاش رژيم صهيونيستي جهت نفوذ در اركان مختلف جمهوري آذربايجان و استقبال دولت باكو از اين موضوع اشاره نموده و گفت: بنده يك بار ديگر نيز هشداد داده بودم كه در رگ هاي مردم آران خون ايراني جاري است و قلب هاي آنها به عشق اسلام و قرآن و به آهنگ علي عليه السلام مي تپد.
اين سخنان ضمن بازتاب در برخي رسانه هاي ايران به مهمترين تيتر خبري رسانه هاي جمهوري آذربايجان در چند روز گذشته تبديل گرديده و واكنش هاي مختلفي را سبب شده است. در اين بين، دولت جمهوري آذربايجان براساس يك سناريوي ضدانساني به اين اظهارات واكنش نشان داده است. دولت جمهوري آذربايجان كه از مدتها قبل، برخي روحانيون تاثيرگذار اين كشور از جمله رئيس و برخي اعضاء حزب اسلام را زنداني نموده بود، براساس اطلاعات موثق؛ درصدد دستگيري تعداد ديگري از دينداران فعال در عرصه مسائل فرهنگ و اجتماعي بود تا به زعم خود حركتهاي شيعي و اعتراضات ضددولتي را به طور كلي از بين ببرد كه دوره زماني پس از اظهارات سرلشكر فيروزآبادي را بهترين فرصت براي اين كار تشخيص داد. دولت باكو با دستگيري چند تن از فعالان ديني جمهوري آذربايجان از جمله رامين بايرام اف، مدير سايت اسلام گراي «اسلام آذري»، حاج آب گل سليمانوف از روحانيون مشهور جمهوري آذربايجان و كربلايي عارف غني زاده مسئول شعبه سومقائيت حزب اسلام؛ درصدد ارسال اين پيام براي دولت ايران و نيز اسلامگرايان جمهوري آذربايجان بود كه هرگونه حمايت معنوي ايران از حركتهاي شيعي جمهوري آذربايجان به ضرر دينداران منجر خواهد شد. دولت باكو براي كامل كردن اين سناريو، دامنه ممنوعيت حجاب اسلامي در مدارس متوسطه را از دانش آموزان به معلمان آنها نيز تعميم داد تا افكار عمومي جمهوري آذربايجان اين اقدام را نيز واكنش دولت باكو به اظهارات سرلشكر فيروزآبادي ارزيابي نمايد. در حالي كه همه آگاهان مي دانند سياست دولت باكو در ممنوعيت حجاب معلمين حداقل سابقه اي چند ساله داشته و دولت جمهوري آذربايجان صرفاً مترصد شرايط مناسبي براي اعلام عمومي آن بود.
آنچه به اجمال گذشت واكنش دولت باكو به اظهارات سرلشگر فيروزآبادي بود كه تاكنون توانسته است با دست آويز قرار دادن اين اظهارات، سياستهاي از پيش طراحي شده خود را عملياتي نمايد و هرگونه اعتراض دينداران را به حمايت آنان از كشوري بيگانه تفسير نمايد كه البته اين اقدام از دولت باكو نه دور از انتظار و نه مايه تعجب است. ليكن آنچه تعجب و در عين تاسف كارشناسان مسائل آذربايجان را سبب مي شود. عملكرد دستگاه ديپلماسي به ويژه سفارت ايران در باكو مي باشد.
دكتر محمدباقر بهرامي سفير جمهوري اسلامي ايران در باكو پس از آنكه در خصوص موضوع پيش گفته به وزارت خارجه جمهوري آذربايجان احضار شد. در اقدامي به دور از عرف ديپلماتيك اظهارات دكتر فيروزآبادي را تكذيب نمود. در حالي كه براساس عرف ديپلماتيك در چنين شرايطي، سفير تنها وعده ابلاغ اعتراض كشور ميزبان به دولت متبوع خويش را مي دهد. البته دكتر بهرامي در وزارت خارجه جمهوري آذربايجان مي توانستند اظهارات دكتر فيروزآبادي را كه جملگي از بديهيات تاريخي و سياسي جمهوري آذربايجان مي باشد را مورد تاكيد قرار داده و بيان آنها را نشانگر اهميت مردم شيعه جمهوري آذربايجان براي ايران قلمداد نمايد فلذا دكتر بهرامي بايستي توضيح دهند كه تكذيب اظهارات كاملا مستدل و روشن دكتر فيروزآبادي بر چه اساسي صورت گرفته است؟
به هر حال سفارت جمهوري اسلامي ايران در باكو در قضيه فوق به واسطه بي تجربگي يا بدسليقگي مشاوران سفير محترم، عملكرد ضعيفي از خود نشان داد و موجبات سوء استفاده دولت باكو از اظهارات كاملا صحيح دكتر فيروزآبادي را فراهم ساخت. البته سفارت ايران در جمهوري آذربايجان در اتفاقات اخير اين كشور مانند تخريب مساجد، ممنوعيت حجاب اسلامي در مدارس متوسطه، دستگيري اسلامگرايان نيز برخلاف انتظار مردم مسلمان ايران به ويژه ساكنان مناطق شمال غرب و مردم مسلمان جمهوري آذربايجان عملكرد غيرقابل قبولي از خود نشان داده است.
سفير محترم جمهوري اسلامي ايران در جمهوري آذربايجان بايستي به اين نكته مهم عنايت داشته باشند كه ايشان نماينده سياسي بزرگ ترين كشور شيعي جهان در دومين كشور شيعي دنيا هستند و واكنش قاطع در مقابل اقدامات ضدديني دولت آذربايجان حداقل انتظار از ايشان است وگرنه ادعاي ملاقات متعدد با رئيس جمهوري آذربايجان كه البته هيچ نتيجه اي هم نداشته است، نه دردي را دوا مي نمايد و نه شايسته نماينده سياسي ايران عزيز است.
علي محمدزاده

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14