(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 6 شهریور 1390- شماره 20010

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
بيداري اسلامي علي رغم خواست مستكبران
شرايط امربه معروف و نهي ازمنكر

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
بيداري اسلامي علي رغم خواست مستكبران

نكات اساسي سيره ي امام
آنچه در سيره ي امام بزرگوار ما برجسته است، يكي، دو مورد نيست. حقيقتاً اين انسان والا و برجسته، ابعادي از زندگي خود را در معرض آموزش و تعليم امت اسلامي قرار داد؛ ولي دو، سه نكته ي اساسي در زندگي آن بزرگوار وجود دارد كه هرگز نبايد از ديد ما مؤمنين به رسالت امروزي اسلام، پوشيده بماند.
اولين مسأله اين است كه آن بزرگوار، همه ي كارهاي خود را براي خدا انجام مي داد و شايد فتح دلهاي آحاد امت اسلامي در سراسر عالم ـ با اختلاف سلايق و مسلكها و تربيتها و مؤثرات ـ كه بدون هيچ تفاوتي، در مقابل عظمت و راه و پيام او، طوع و تسليم بودند و همراهي نشان دادند، ناشي از اخلاص آن بزرگوار بود. او براي خدا حرف مي زد، براي خدا اقدام مي كرد، براي خدا قهر مي كرد، براي خدا حمايت مي كرد و حاضر بود نپسنديدن آحاد مردمي را براي خدا تحمل كند و تنها بماند و حركت نمايد.
اخلاص او، نقطه ي اساسي حياتش بود. راه آن بزرگوار هم، فقط با اخلاص طي شدني است. توده هاي مردم، بحمدالله اين اخلاص را دارند و نشان داده اند. بزرگان و پيشروان و رهبران و علما و انديشمندان و روشنفكران هم، هرجا كه اين اخلاص را به كار بگيرند و با اخلاص عمل كنند و براي خدا حرف بزنند و كار كنند، توفيق حتمي است. توفيق، به معناي تأثير سخن در دلهاست. يعني سخني كه صادقانه و براي خدا باشد، تأثير خود را در دلهاي مستعد مي گذارد و خدا اين تأثير را به او مي دهد. آن بزرگوار، اين گونه بود.
به همين خاطر است كه دشمنان، از اشاره و يك كلمه ي سخن او، واهمه مي كردند و دوستان دلگرم مي شدند. در حوادث دشوار، سخن امام توانست دلهاي افسرده را ـ نه فقط در محدوده ي ايران، بلكه در سرتاسر آفاق اسلامي ـ گرمي ببخشد و حركت را تضمين كند. به هيچ وجه نبايد اين خصوصيت را دست كم بگيريم؛ مخصوصاً ما و كساني كه براي خود، مسئوليت و وظيفه ي خطيري قايل هستيم.
نكته ي ديگر اين است كه او نظر وسيعي به دنياي اسلام داشت و به دنبال همين ديدگاه وسيع، اعتقاد راسخ او به لزوم اتحاد مسلمين بود. اين، آن نكته ي اساسي است. مسأله اين نيست كه مذاهب يا فرق اسلامي و طوايف گوناگون سياسي و اعتقادي و مسلكي و غيره، چه تعداد جمعيت يا چه قدر قدرت سياسي و اجتماعي دارند يا ندارند؛ مسأله اين است كه اگر ما براي مشكلات جهان اسلام، به دنبال چاره اي هستيم، يا به تعبير درست تر، اگر ما براي سربلندي و عظمت و عزّت اسلام و قرآن مجاهده مي كنيم، اين با اختلاف و درگيري بين مسلمين سازگار نيست. امام(ره)، از قبل از پيروزي انقلاب، اين هدف را دنبال مي كردند و به آن توصيه مي نمودند. بعد از پيروزي انقلاب هم، به طريق اولي اين كار را كردند.
بيانات در ديدار با ميهمانان خارجي مراسم اولين سالگرد
ارتحال امام خميني ( ره ) ـ 16/3/69
بيداري اسلامي علي رغم خواست مستكبران
اين انقلاب، چون با نام خداست، هميشه با شيطانها مواجه است. چون معتقد به طرفداري از مستضعفان و مظلومان است، هميشه با قلدران و زورگويان و مستكبران، دست به گريبان است. چون براي ارزشهاي انساني حركت مي كنيد، هميشه كساني كه با ارزشهاي انساني مخالفند، از شما ناراضيند. بايد شما آبديده باشيد. بايد شما روحاً و قلباً مجهز باشيد.
اين ملّت، پرچم عظيمي را در دست دارد. اين پرچمي كه شما به اهتزاز درآورديد، دنيا را بيدار كرده است. ببينيد امروز در فلسطين، چه خبر است. ببينيد در شمال آفريقا، چه خبر است. ببينيد چگونه اسلام در جوامع اسلامي، حق خود را باز مي يابد و به دست مي آورد. اين كارها را شما كرديد.
در مقابل فرهنگ كفر و استكبار، مسلمين را ضعيف بار آورده بودند كه احساس ضعف مي كردند. در جاهايي كه امروز ميليونها مسلمان توانسته اند سهم و حقي در حكومتها به دست بياورند، تا قبل از انقلاب اسلامي، كسي جرأت نمي كرد دم از اسلام بزند. در اين كشورهاي اسلامي كه امروز ائمه ي جمعه و جماعاتشان، تشكيلات به وجود مي آورند و مسجدها رونق پيدا مي كنند و كانون تحرك مي شوند، تا ديروز مسجدها متعلق به يك مشت پيرمرد از كار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جاي جوانان و كانون جنبشهاست. اين را شما كرديد. اين را حركت شما و قائد عظيم الشأنتان ـ آن مرد الهي ـ بود كه انجام داد.
براي همين است كه دشمنان اسلام، از شما عصبانيند. «ولن ترضي عنك اليهود و لاالنّصاري حتّي تتّبع ملّتهم»25. تا از اسلام دست برنداريد، دشمنان اسلام با شما مخالفند. منتها نكته اي كه در اين جاست، اين است كه دشمن مي خواهد بگويد اگر من با كسي مخالف بودم، او بايد از بين برود! اين را به ملّتهاي ضعيف باورانده بودند. حالا عكسش ثابت مي شود و معلوم مي گردد كه هر كس با اسلام مخالف است، بايد برود. اسلام جاي خود را در عالم باز كرده است و بازتر هم خواهد كرد. قبل از انقلاب شما، در بعضي از كشورهايي كه امروز مردم آن، پرچم اسلام را بلند كرده اند، در ملأ عام كسي جرأت نمي كرد بگويد من مسلمانم، يا اعمال مسلماني را بجا بياورد و نماز بخواند؛ اما امروز صداي تكبيرشان، فضاي آن كشورها را انباشته است.
استكبار، چه بخواهد و چه نخواهد؛ امريكا، چه بخواهد و چه نخواهد؛ صهيونيسم، چه بخواهد و چه نخواهد، اسلام از نو بيدار شده و اين قهرمان عظيم قرنها، دوباره در وسط صحنه بپاخاسته است. هيچ كاري هم از دست دشمنان اسلام ساخته نيست. اكثر كاري كه مي توانند بكنند، اين است كه از حقد و بغضشان، مسلمانان را در حريم امن الهي، به خاك و خون بكشند. بيشتر از اين، چه كار مي توانند بكنند؟ حداكثر كاري كه مي توانند بكنند، اين است كه ملّتي را كه امروز عاشق ترين ملّتهاي مسلمان به ياد و نام خداست، از زيارت خانه ي خدا مصدود و ممنوع كنند؛ كمااين كه كردند. بله، دلهاي ما به خاطر محروميت از زيارت خانه ي خدا، پر است. قلبهاي ما شكسته و بغض، گلوي ما را گرفته است. اما همين عمل دشمنان اسلام و ايادي و مزدورانشان، باز به عظمت اسلام خواهد انجاميد و مظلوميت ملّت ايران، آشكارتر خواهد شد و همين مظلوميت است كه حقانيت ما را ثابت مي كند.
بيانات در ديدار با خانواده هاي شهداي هفتم تير و مكه ي مكرمه، اقشار مختلف مردم همدان، گناباد، راميان و شرق تهران، مسئولان و كاركنان قوّه ي قضاييه و سازمان تبليغات اسلامي ـ 20/4/69
ارزش انقلاب و انقلابگري
انقلاب، يك ارزش است. آن كساني كه تلاش مي كنند انقلاب و انقلابگري را ضد ارزش كنند، همان كساني هستند كه بيشترين ضربه را از انقلاب خورده اند. ترديد در مفاهيم انقلابي، ضد ارزش است. ترديد در مبارزه ي با قدرتهاي ستمگر و سلطه گر و ظالم، ضد ارزش است. راه نجات ملّتها، در استقلال آنها از قدرتهاي ستمگر است. هميشه سعي قدرتهاي ستمگر اين بوده كه به ملّتها ثابت كنند بي خود تكان مي خورند و اشتباه مي كنند. راه نجاتشان اين است كه زير بال ما بيايند و پلكان ديگري از پلكان عروج در امور مادّي و سلطه ي نابحق بشوند! اين را تفهيم مي كنند. ما باور نمي كنيم و نمي خواهيم بگذاريم ملّتهاي ديگر هم باور كنند.
بيانات در ديدار با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهوري اسلامي ايران ـ 1/5/69
هدايت و قدرت الهي، پشتيبان انقلاب
خدا را شكر مي كنيم كه ثابت كرد، آن دست قدرتمندي كه از روز اول، پشت سر اين انقلاب و اين كشور بود، همچنان پشت سر اين انقلاب و اين كشور است. خداي متعال از اوان نشانه هاي پيروزي اين انقلاب، در همه ي گذرگاههاي سخت، با قدرت كامله ي خود، مسؤولان و ملّت را هدايت كرده است و اين نكته يي بود كه امام بزرگوارمان عميقاً به آن معتقد بودند كه دست قدرتمندي، اين انقلاب و اين ملّت را هدايت مي كند. حالا هم همان طور شد و بحمدالله با پيروزي ملّت ايران و شما فداكاران و مبارزان راه حق و راه اسلام و با پيروزي و سربلندي اسلام و مسلمين، همه چيز به نحو مطلوب پيش مي رود و پيش رفت. اگر بنا بود كه افكار و ابتكارات بشري، در اين مورد بخواهند فكر كنند، بهتر از آنچه كه شد، ممكن نبود راه و خط روشني را بيابند. خداي متعال، خودش همه را هدايت كرد.
بيانات در ديدار با گروه كثيري از آزادگان ـ 29/5/69
ملّت ايران محور افتخار امّت اسلامي
برادران! ما در ميانه ي يك راه بسيار پرافتخار هستيم. اين نكته را نبايد هرگز از ياد ببريم. اين انقلاب، آرزوي همه ي ملّتهاي مسلمان بود. اگر بگوييم همه ي مصلحان و متفكران و آزادمردان طول تاريخ اسلام، آرزوي چنين روزهايي را براي اسلام و مسلمين داشته اند، مبالغه نكرده ايم. دشمنان اسلام براي از بين بردن كامل اسلام و قرآن و ارزشهاي اسلامي، نقشه هاي عجيبي طرح كرده بودند. در طول دهها سال، چه قدر ثروت خرج شد، چه قدر فكر شد، چه قدر جنايت انجام شد، چه قدر تبليغات دروغ شد، براي اين كه اسلام بكلي از صحنه ي زندگي بشر خارج بشود.
انقلاب ما، همه چيز را به عكس آنچه كه دشمنان اسلام و شيطانها مي خواستند، كرد. امروز، ملّتهاي اسلام بيدار شده اند. امروز، نهضت اسلامي در بسياري از كشورهاي اسلامي دنيا، اوج گرفته است. امروز، اسلام و انقلاب اسلامي و نهضت اسلامي، يك ارزش بزرگ ملي و اجتماعي و سياسي محسوب مي شود. امروز، كار به جايي رسيده است كه حتّي كساني كه با اسلام هيچ ميانه يي ندارند، براي مصلحت زمانه، دم از اسلام مي زنند! امروز، اسلام عزيز شده است. اين عزّت را چه چيزي به اسلام داد؟ خون شهيدان ما، زحمات و صبرها و مقاومتهاي شما، تلاشها و محنت پذيريها و صبرها و استقامتهاي خانواده هاي شما ـ اين مادران، اين پدران، اين همسران، اين فرزندان ـ تلاش مخلصانه ي كساني كه همه ي آرزوهاي جواني و مادّي را كنار گذاشتند و در خط اسلام، مبارزه و مجاهده كردند، اينها اثر كرد.
امروز، اسلام در دنيا عزّت پيدا كرده است. بحمدالله پايگاه اسلام عزيز و انقلابي هم، ايران اسلامي است و ملّت ايران محور همه ي اين افتخارات هستند. حقيقتاً ملّت ايران، ملّت بزرگ و عالي قدر و پرشور و بااستعدادي است. خدا اين ملّت را مي شناخت و خصوصيات اين ملّت را مي دانست كه عظيمترين بارها و مسئوليتها را ـ كه مسؤوليت احياي دوباره ي اسلام و زنده كردن قرآن و ارزشهاي اسلامي است ـ بر دوش اين ملّت گذاشت و بحمدالله اين ملّت هم موفق شده است؛ ليكن ما در ميانه ي راه هستيم و همه موظفيم كه تلاش و مجاهدت كنيم.
بيانات در ديدار با گروه كثيري از آزادگان ـ 29/5/69
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
25. سوره ي بقره ، آيه ي 120.
پاورقي

 



شرايط امربه معروف و نهي ازمنكر

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
در كتب فقهي براي اقامه امربه معروف و نهي از منكر، شرايط مختلفي ذكر شده است. تلاش خواهد شد تا از ميان اين شرايط، برخي از آنها كه امروزه اهميت بيشتري دارد، در اينجا بررسي شود تا زمينه هاي لازم براي عمل دقيق و صحيح به اين فريضه در جامعه فراهم آيد.
1- عدم خوف از ضرر
در امربه معروف لازم است كه انسان خوف از ضرر نداشته باشد؛ بنابراين بايد در مرحله اجراي آن درپي شيوه اي بود كه يا هيچ ضرري نداشته باشد و يا كمترين ضرر را متوجه افراد سازد. براي نمونه، اگر در خانواده اي مرد دچار لغزشي شد، زن حق ندارد به اسم امربه معروف و نهي از منكر، در كوچه فرياد بزند و آبروي او را بر باد دهد. مرد هم حق ندارد درصورت ارتكاب يك اشتباه از سوي همسر خود، به منظور امربه معروف و نهي ازمنكر، مسئله را همگاني و مهارناپذير سازد؛ بلكه بايد با حداقل ضرر، جلوي يك آسيب را در جامعه گرفت.
در كلمات و فتاواي فقها آمده است كه اگر انجام امر به معروف و نهي از منكر سبب خطر جاني شود، اين تكليف ساقط است. وجوب امربه معروف و نهي از منكر تا آنجايي است كه به خطر جاني براي انسان نينجامد. اما آيا استثنايي هم در اين زمينه وجود دارد يا خير؟ در زمينه امربه معروف و نهي از منكر، بين فقها كمابيش اختلافاتي به چشم مي خورد. در بين فقهاي زمان ما كسي كه صريحاً نمونه استثنا را ذكر فرموده و در اين زمينه اعلاميه داده است، امام خميني(ره) است. ايشان در جمله تاريخي خود با صراحت در مقابله با رژيم پهلوي بيان مي دارند كه «اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در مخاطره است. با اين احتمال تقيه حرام است، و اظهار حقايق واجب؛ ولو بلغ ما بلغ»1. از نگاه ايشان، در شرايطي كه رژيم محمدرضا شاه، به احكام اسلامي حمله مي كند و مي خواهد بر خلاف احكام اسلام عمل، و قانون وضع كند، تقيه حرام است؛ هرچند هزينه جاني دربر داشته باشد.
پس آنجا كه مسئله حفظ دين مطرح است و بناست احكام اسلام فراموش و نسخ شود، تقيه كردن نه تنها واجب نيست، بلكه حرام است. حتي اگر افزون بر جان و مال، ناموس او هم به خطر افتد، تكليف از او ساقط نمي شود. چنين بينشي در بين مراجع كم نظير بوده است. در مقامات پايين تر از مرجعيت نيز كساني براساس چنين برداشتي اقدامات عملي انجام مي دادند. براي نمونه، شهيد نواب صفوي به قدري در اين اعتقاد خود راسخ بود كه هيچ نظر ديگري در مقابل اين ايده، در او اثر نمي گذاشت. براي او اين مسئله يقيني بود و جاي تقليد هم نداشت كه از ديگري تكليف خود را در اين زمينه سؤال كند. اين برداشت، صفاي روح، شجاعت نفساني و غيرتي عالي مي طلبد.
گفتني است كه امام خميني(ره) به اين مسئله توجه كرده اند كه تقيه در امور بسيار مهم، جايي ندارد و امربه معروف و نهي ازمنكر، حتي اگر ضرر جاني اي هم دربر داشته باشد، بايد به اين فريضه عمل كرد. ايشان در اين زمينه مثال هايي نيز آورده اند؛ از جمله اينكه اگر دشمن قصد داشته باشد كه كعبه را ويران كند، نمي توان به بهانه امكان خطر، نهي از منكر نكرد، بلكه به هر بهايي بايد به اين تكليف عمل كرد و مانع ويراني خانه خدا شد؛ هرچند بهاي آن، جان انسان باشد. همچنين اگر جان پيامبر يا امامي در خطر باشد، نمي توان به دليل زخم يا سيلي خوردن يا خوف ضرر، كنار ايستاد؛ بلكه بايد پيامبر و امام معصوم را نجات داد؛ اگرچه هزاران تن كشته شوند. امام خميني(ره) با بيان مثال هاي ديگر، به گونه كلي به اين مطلب اشاره دارند كه در نمونه هايي كه اصل و كيان اسلام در خطر باشد، تقيه جايز نيست و بايد به اين فريضه عمل كرد.2
البته لازم است امروزه اين نمونه ها، باتوجه به مسائل اجتماعي روز بررسي شود. در روزگار حاضر، پيامبر و امام معصوم را نمي كشند؛ زيرا آنان را نمي يابند؛ ولي قصد دارند پيامبري پيامبر و ولايت امام را نابود سازند. از اين روي به زبان هم مي آورند كه بعد از ارتحال پيامبر(ص)، ديگر ولايتي در كار نيست. وحي را نيز امري شخصي مي پندارند و بر آنند كه واقعاً نمي توان پيامبري كسي را اثبات كرد. از ديد آنان، پيامبر نيز همچون ديگران است و دچار خطا و اشتباه مي شود. اين عمل از كشتن پيامبر بدتر است؛ زيرا با شهادت پيامبر هدف او از ميان نمي رود؛ چنان كه خون امام حسين(ع) هدف او را حفظ كرد؛ ولي اگر پيامبري و امامت خدشه دار شد، چيزي از هدف پيامبران و امامان(ع) باقي نمي ماند.
در اين سال ها، به كيان اسلام حمله هاي بسيار شده، روزبه روز دين در جامعه تضعيف مي شود؛ به گونه اي كه مسلمانان خارج از كشور نيز اين خطر را دريافته اند و از ضعف معنويت در كشور ما بسيار نگران شده اند. درباره اين تنزل معنوي و ديني، به دو دسته عامل مي توان اشاره كرد: اول، مطبوعات و نشريات و كتاب هاي گمراه كننده، كه وزارت ارشاد در اين باره مسئول است؛ و ديگري، اقداماتي كه در كشور صورت مي گيرد تا زشتي گناه از بين برود، و به بهانه ارج نهادن به مقام جوانان، مردم به گناه كردن تشويق شوند. البته در اين زمينه نقش تلويزيون هاي خارجي در ارائه فيلم هاي مبتذل در مناطق مرزي، يا استفاده هاي غيرقانوني از ماهواره انكارناپذير است. در اين زمينه، ديگر وزارتخانه ها نيز نقش دارند، ولي سهم وزارت ارشاد بيش از همه آنهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سيد روح الله خميني(ره) صحيفه امام(ره) ج1، نامه خطاب به علماي تهران به مناسبت تهاجم عوامل رژيم شاه به مدرسه فيضيه و ضرب و جرح مردم و طلاب، 13/1/1342، ص178؛ ر.ك: همان، ج8، سخنراني در هيئت قائميه تهران، 8/3/1358، ص.11
2- سيد روح الله الخميني، تحرير الوسيله، ج1، باب القول في شرايط وجوبهما (شرط چهارم)، مسئله 6-8، ص.406
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14