(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 15 شهریور 1390- شماره 20016
PDF نسخه

فقط عاشق ها بخوانيد!
غواصي نسل سوم در ميان آموزه هاي عقلاني پيوند دو قلب
خشت اول
تخته سفيد
از آب گذشته!
طنز سوم
بوي باران
گردش گودري



فقط عاشق ها بخوانيد!
غواصي نسل سوم در ميان آموزه هاي عقلاني پيوند دو قلب

بعضي ها وقتي عاشق مي شوند فكر مي كند تنها «خسرو و شيرين» و يگانه «ليلي و مجنون» عالم اند، نه حرف كسي را گوش مي كنند و نه يك ذره از منطقشان بهره مي گيرند. وقتي هم كه ازدواج كردند و مشكلي برايشان پيش آمد فكر مي كنند تنها عقل كل عالم اند و گوششان به هيچ نصيحتي بدهكار نيست و اصلا مشورت را باور ندارند. اگر نگاهي به وضعيت ازدواج در كشور بيندازيم و البته آمار طلاق، آن وقت متوجه نتايج منفي اين عقل كل بازي ها مي شويد. يادمان باشد در بسياري از موارد «عاشق شدن، درست ازدواج كردن و حفظ و استحكام زندگي مشترك» فقط به چند مهارت ساده نياز دارد و اندكي «صبر» كه اغلب ما در كمال غرور معتقديم كه هم مهارت داريم و هم صبور هستيم! گرچه وقتي پاي زندگي مشترك و مشكلاتش پيش مي آيد معلوم مي شود كه چندان كه مي گوييم مهارتي نداريم براي حفظ زندگي مشتركمان...امروز دقايقي با ما همراه باشيد تا لذت نقاشي يك پيوند عاشقانه را با هم مرور كنيم، آن هم نه به شيوه «باب راس يا باب ماست!» به شيوه اي عقلاني و منطقي براي عبور عاشقانه از گردنه هاي خطرناك و پيچ هاي تند زندگي...
تحريريه نسل سوم
به خاطر 3 دليل ازدواج نكنيد
حواستان باشد كه براي متاهل شدن نه عجله كنيد و نه زياد دست دست كنيد ضمن اينكه به خاطر برخي دلايل مسخره هم تن به ازدواج ندهيد.
جنگ با خانواده؛ يكي از شايع ترين دلايل منفي براي ازدواج كردن، تعارض و اختلاف با والدين است . در اغلب موارد طغيان و سركشي عليه والدين سلطه گر و يا شورش عليه خانواده آشفته، ممكن است دلايل منطقي براي ازدواج يك فرد جوان به حساب آيد كه غلط است؛ ازدواج فرار از يك خانه به يك جنگل نيست!
مي خواهم مستقل باشم: شباهت ظريفي بين نياز به فرار يا سركشي و نياز به مستقل بودن وجود دارد. استقلال از خانواده كاري است كه شما مي توانيد انجام دهيد، اما
نمي توانيد انجام اين كار را از شريك خود نيز انتظار داشته باشيد. مستقل شدن سالها طول مي كشد. رشد و توسعه استقلال فرآيندي فراتر از عملكرد شخصي شماست.
من سرخورده شده ام: سرخوردگي و جبران شكست عاطفي قبلي، دليل منفي ديگري براي ازدواج كردن است. اين سندروم چيزي است كه آسان تر در اشخاص ديگر پيدا
مي كنيم تا در خودمان. پاسخ عمومي براي اين افراد «نه گفتن» است! مثلاً مي گويند: من فهميدم تو چه
مي گويي اما ازدواج كردن از نوع ديگر است...شكست هاي عاطفي
پنجره هاي به سوي ازدواج نيست! گول حرف هاي صغري خانم و اكبرآقا را هم نخوريد كه دير شد، ترشيدي، پير شدي، كچل شدي و...«چشمانتان را باز كنيد قبل از ازدواج و بعد از آن سعي كنيد بيشتر چشمانتان را ببنديد!» هر كسي كه مطلب را گرفت، صلوات بفرستد كه لال از دنيا نرود!
كارت و كيك باشد براي بعد...
دقت كنيد كه به جاي وقت گذاشتن براي كيك عروسي همديگر را بشناسيد! تا به حال به رفتارهاي
زوج هاي جواني كه در خيابان ها دنبال لباس و حلقه و كيك عروسي
مي گردند دقت كرده ايد؟ «ديويد آلسون»، روانشناس معروف در خصوص اين رفتارها كه البته خيلي هم لحظات شيريني است مي گويد: «همسران وقت و پول زيادي را براي آماده شدن جشن عروسي هزينه
مي كنند، تا آمادگي براي ازدواج! و اين در حالي است كه عروسي فقط يك روز طول مي كشد، درحالي كه ازدواج براي تمام عمر است.»
همين آدم ها را از نزديك نگاه كنيد، زماني كه آنها براي يادگيري هاي اساسي ازدواج و مهارت هاي ارتباطي، همسري و والديني اختصاص مي دهند، بسيار كمتر بوده و اين اشتباه بزرگي است. اما موضوع اين است كه همان قدر كه به اين مسائل براي يك شب عروسي توجه مي كنيم و دقت مي كنيم تا همه چيز به خوبي پيش رود، به مهارت ها و آمادگي هايي كه بايد براي زندگي مشترك پيدا كنيم نيز توجه كنيم، از خواندن كتاب، شركت در دوره هاي آمادگي براي ازدواج، فرا گرفتن مهارت هاي ارتباطي و گفت وگو كردن غافل نشويم و به همديگر گوش كنيم و بحران «گفت وگو» در كشورمان را جدي بگيريم.
خداحافظ مادر!
معمولا وقتي افراد عاشق مي شوند از خيلي از نكات ريز و كليدي كه
مي تواند تغييرات بنيادي در زندگي آينده شان داشته باشد، غافل
مي شوند. مثلا اغلب اعتقاد دارند كه تمام تلاش خود را خواهند كرد تا شيوه هاي رفتاري خانواده اصلي خود را در خانواده جديد به كار نگيرند. مثلا
مي گويند «من مثل پدرم نخواهم بود» يا «من قصد ندارم خرابكاري هاي خانواده اي را كه در آن بزرگ شده ام، داشته باشم» در حالي كه اين تفكر اشتباه محض است.
روانشناسان مي گويند اگر خانواده اي به صورت باز، راحت و صادقانه ارتباط برقرار مي كند، جوان آن خانواده نيز احتمالاً بعد از ازدواج، به همان شكل ارتباط برقرار مي كند. از طرف ديگر، اگر خانواده اصلي شخصي پر از اختلاف و تعارض باشد، احتمالاً آن شخص نيز همان الگو را در ارتباط زناشويي به كار خواهد گرفت.
بنابراين اگر اعضاي خانواده تان غرغرو هستند، پس به احتمال زياد شما هم آن رفتار را بعد از ازدواج ادامه خواهيد داد. البته اين به آن معني نيست كه نمي توانيد شخصيتي كه
مي خواهيد باشيد! شما قدرت تشخيص و تغيير آنچه را كه در خانواده خود آموخته ايد داريد، ولي اين كار نياز به توجه هشيارانه، خواست شخصي و اراده شما دارد.
هميشه يادتان باشد كه مردم بعد از ازدواج تمايلي براي تغيير رفتار خود نخواهند داشت. بخصوص اين كه يكي از دلايل عمده كه سازگاري زوج هاي جوان را با ازدواج مشكل تر
مي كند، ايده آل گرايي افراطي آنهاست. ارتباطات پيش از ازدواج اغلب با افسانه ها و خيال پردازي ها پر مي شود، به ويژه اين اعتقاد كه صفات نامطلوب همسر بعد از ازدواج تغيير خواهد كرد!
شخصي كه قبل از ازدواج اغلب دير بر سر قرارهايش حاضر مي شود، نوعاً بعد از ازدواج نيز اين گونه عمل خواهد كرد. شخصي كه قبل از ازدواج شلخته بوده، بعد از ازدواج نيز شلخته خواهد بود؛ اما شلختگي او بعد از ازدواج آشكارتر و مشكل سازتر است. يادتان باشد ازدواج نمي تواند آدم ها را تغيير دهد، حتي ممكن است صفات نامطلوب به علت ارتباط بيشتر در ازدواج آشكارتر شود.
آنهايي كه نامزدند بايد ياد بگيرند كه ازدواج مستلزم روي برگرداندن از بعضي آزادي ها براي باليدن است. ديگر زوج ها، آن دختر و پسري نيستند كه هر روز در انواع برنامه ها شركت مي كردند و با دوستانشان برنامه
مي گذاشتند. ضمن اينكه بايد در راه زندگي با خانواده مشورت داشت، اينكه برخي از ما به محض ازدواج «خانواده» خود را ترك مي كنيم، به خاطر ضعف شخصيتي ماست، ما بدون خانواده خود، مانند بادبادكي رها در آسمان بدون اتصال به زمين هستيم؛ گول همسر خود را نخوريد كه به اسم «استقلال» شما را از خانواده و خانواده را از شما جدا كند...
چرا مرا انتخاب كردي؟
دلايل هشيار و ناهشيار زيادي دو نفر را مجذوب يكديگر مي كند. يكي از
راه هاي بهبود روابط ، كشف اين دلايل است. زن و شوهر ها بايستي بدانند چرا يكديگر را دوست دارند، كجاها شبيه هم هستند و كجاها با هم تفاوت دارند و چرا مي خواستند كه با هم ازدواج كنند. اين امر باعث
مي شود به ويژگي هاي مثبت همسرتان خوگيري پيدا نكنيد و دليل انتخاب همسرتان را به عنوان شريك زندگي از ياد نبريد . براي شناخت بيشتر دليل ازدواج با همسرتان
مي توانيد شرايط زير را نيز در نظر بگيريد: اولين چيزي كه از همسرتان شما را مجذب خود كرد چه چيزي بود؟ مجذوب چهره و حركات همسرتان شديد و يا بعد از صحبت احساس اشتراك مي كرديد؟ به صورت دفعي عاشق همسرتان شديد يا با زندگي و تجربه رابطه محكمي پيدا كرديد؟ احساس مي كنيد در چه زمينه هايي شبيه شما است و در چه زمينه هايي با هم تفاوت داريد؟ دوست داريد چه صفتي از همسرتان را افزايش و كدام را كاهش دهيد؟ اگر بخواهيد همسرتان را در يك يا چند صفت خلاصه كنيد چه چيزهايي را نام
مي بريد؟ چه شباهتي بين همسرتان و والدين شما وجود دارد؟
خوشحالم كه «تو» قسمتي از زندگي ام هستي!
روانشناسان معتقدند كه احساسات عاشقانه تقريباً در بهترين حالت خود تا سه سال طول مي كشد. در واقع بايد منتظر تغييراتي در احساسات اوليه عشق باشيم. با اين حال بسياري از روانشاسان معتقدند مي توان احساس عشق را براي مدت طولاني تري زنده نگاه داشت. ضمن اينكه آموزه هاي ديني ما اين نكته را آموزش داده كه رابطه عاشقانه بايد تداوم داشته باشد تا زندگي خانوادگي به شكوفايي و تكامل برسد و اين مهم با اعتماد و احترام طرفين محقق مي شود. اما چگونه؟
صادق باشيد و همديگر را در احساساتتان سهيم كنيد؛ يك رابطه خوب بر پايه صداقت و احترام بنا مي شود. صداقت عنصري ضروري براي يك رابطه عاشقانه است. همچنان كه در عشق پيش مي رويد، بيشتر خودافشايي كنيد، از گذشته بگوييد و در مورد آرزوها و اميدهاي خود صحبت كنيد. اگر در موضوعي ديدگاه متفاوتي داريد، با صميميت به نظرات هم احترام بگذاريد.
تحسين كنيد؛ توانايي هاي همسرتان را تحسين كنيد و در جست وجوي چيزهاي كوچك باشيد هر روز توانايي همسرتان را تحسين كنيد، براي مثال «صبوري شما هميشه مرا تحت تاثير قرار مي دهد» يا «چه دست پخت خوبي داريد».
گوش دادن را ياد بگيريد؛ از نظر كلامي خانم ها و آقايان با هم متفاوت هستند، خانم ها قدرت پردازش بيشتري در فهميدن، پردازش كردن و گوش دادن صحبت هاي ديگران دارند كه ريشه در تعداد بيشتر سلول هاي عصبي مرتبط با پردازش هاي زباني در قسمت چپ مغز دارد. چه صحبت كننده هستيد و چه گوش كننده، ياد بگيريد كه چگونه گوش كننده فعالي باشيد. به چهره فرد مقابل نگاه كنيد و با نشانه هاي كلامي مانند آهان و نشانه هاي بدني مانند تكان دادن سر جواب بدهيد.
همواره بگوييد دوستت دارم؛ گفتن اين دو كلمه كار ساده اي نيست. بسياري از افراد در خانواده هايي بزرگ شده اند كه احساس دوست داشتن را به صورت كلامي انتقال نمي دهند. بعضي ها در نهايت از طريق پيام يا از طريق ايميل اين كار را مي كنند. وقتي به چشمان همسرتان نگاه مي كنيد و مي گوييد دوستت دارم مغز ماده اي به نام اكسي توسين كه به هورمون عشق معروف است، ترشح مي كند، ماده اي كه در تحكيم يك رابطه عاشقانه بسيار موثر است.
معمولا زماني كه ما عاشق كسي مي شويم، به او احترام مي گذاريم، با او مهربانيم و بدي هايش را جزئي مي بينيم و به نظرمان خيلي خوب است؛ سپس با او ازدواج
مي كنيم، اما بعد از ازدواج ديگر به اندازه قبل به او احترام نمي گذاريم، از كوچك ترين كارش ايراد مي گيريم و خطاهاي كوچكش را بزرگ
مي پنداريم. احتمالاً به اين دليل كه شما آگاهي بيشتري از همسر خود پيدا مي كنيد و آنها را بيش از اندازه معمولي مي بينيد، پذيرفتن عادت هاي ناراحت كننده همسر شما برايتان سخت تر
مي شود. اما به ياد داشته باشيد كه ارتباطات شاد و سالم بر اساس مهرباني و سخاوتمندي بنيانگذاري مي شود. درست مثل قبل از ازدواج سعي كنيد، خطاها و اشتباهات همسرتان را در ذهن خود بزرگ نكنيد. مدام به هر كاري كه مي كند، انتقاد نكنيد و فكر نكنيد او هيچ كاري را به تنهايي نمي تواند انجام دهد و هميشه نيازمند پشتيباني شماست.
احترام، حريم حمايتي از يك رابطه سالم است. زن و شوهر هايي كه براي هم احترام قائلند، در واقع به حقوق فردي يك انسان اهميت مي دهند. اين زوج ها با احترام به يكديگر پايه هاي يك زندگي محكم را بنا مي كنند، چه احترام كلامي و چه احترام عملي.
حواستان جمع اين موانع باشد!
نگرش ها و باورهاي خانم و آقا مي تواند مانعي براي ارتباط صحيح شود. نگرش هاي افراد به صورت موانع ارتباطي، موجب مشكلات مي شود و همچنين نمي گذارد زن و شوهرها مشكلات خود را حل كنند. بسياري از موانع ارتباطي، به صورت قواعدي در ذهن افراد
در مي آيد، قواعدي كه اصول زندگي و روابط زناشويي مي شود. حواستان جمع باشد كه درگير اين قواعد نشويد:
«حق با من است و من مجبور نيستم حرف هايت را بشنوم. با من بحث نكن، من درست مي گويم و .../ از من توقع كمك نداشته نباش. خودت بايد مشكلت رو حل كني. مشكل من نيست، مشكل خودته!/ تو بايد من را شناخته باشي، چرا بايد ما بر سر اين چيزها بحث كنيم؟! تو بايد بتواني احساسم را درك كني؟ و.../ تو اگر عاشق من هستي پس چرا بايد سر اين جور مسائل با هم بحث كنيم. چرا با من موافق نيستي؟ و.../ اگر من را دوست داري بايد اين كارها رو براي من انجام دهي. اگر اين طور نيستي پس دروغ مي گويي كه من را دوست داري و...»
روانشناسان معتقدند موانع ارتباطي، نشانه اي از تصور اشتباه خانم و آقا در مورد زندگي مشترك است. موانع ارتباطي نشانه هايي از توقعات نابجا نيز است. بنابراين توقع و انتظارات زناشويي خود را مورد بررسي قرار دهيد تا موانع ارتباطي موجود در ارتباط زناشويي خود را بشناسيد.
از روياي شيرين تا جنگ خونين
همه انسان ها در طول زندگي خود تغيير مي كنند و به موازات اين تغييرات جنبه هايي از زندگي آنها نيز تغيير مي كند. يكي از چيزهايي كه در طول زندگي زناشويي تغيير مي كند نوع و جنس رابطه است. «مرحله رويايي، مرحله ستيزه جويي، مرحله سكون و مرحله حياتي» مراحلي هستند كه هر فردي در دوره اي با او روبه رو مي شود .
مرحله رويارويي: اغلب زوج ها مرحله رويارويي را در آغاز رابطه شان تجربه مي كنند، اگرچه بسيارند كساني كه اين مرحله را در زماني ديگر مانند اواسط عمر تجربه مي كنند. در اين مرحله هر دو نفر درباره زندگي رويا پردازي مي كنند و آينده رضايت بخشي را ترسيم
مي كنند.
دراين زمان افراد آنچه را كه مي خواهند در يكديگر مي بينند و مجذوب تفاوت ها مي شوند.
سطح بالاتري از نشاط، اميد را تجربه مي كنند و احساس مي كنند شريك زندگي خود را پيدا كرده اند. در اين مرحله بر «ما و آينده ما به عنوان يك زوج تاكيد مي شود». در اين زمان به نقاط مثبت مي نگريد، هرچند باعث ناديده گرفتن بخش هايي از واقعيت شود.
اما مرحله ستيزه جويي پس از مدت زمان كوتاهي، زوج ها متوجه
مي شوند كه روياهايشان كم رنگ تر شده است و پيش بيني هايشان درست از كار در نيامده است. بيشتر احساس نااميدي، ناكامي و سرخوردگي
مي كنند. مسير زندگي آن گونه كه آنها فكر مي كردند هموار نبوده است و با مشكلاتي زيادي دست و پنجه نرم مي كنند. اختلاف هايشان برجسته تر مي شود و هر يك سعي مي كنند ديگري را تحت تاثير قرار بدهند، تا تغيير كند.
در مورد هم تعبير و تفسير مي كنند. در مورد ميزان قدرت دچار مشكل
مي شوند و سوالاتي مانند سوالات زير مي پرسند: چه كسي بايد راجع به چه چيزي تصميمي بگيرد؟ چه كسي بايد تغيير كند، من يا تو؟ قدرت بايد بين ما چطور توزيع شود؟ و... آنچه در اين مرحله زياد بر آن تاكيد مي شود «تغيير دادن طرف مقابل به جاي خود است».
مرحله سكون، بعد از آنكه زندگي ستيزجويانه را پشت سر مي گذاريد، مرحله سكون به سراغ شما مي آيد. خود، همسر و در كل زندگي را بيشتر مي پذيريد. به خواسته ها و استقلال همسرتان نيز بيشتر توجه مي كنيد. كمتر دچار هيجانات مانند خشم و نااميدي مي شويد و در برابر مشكلات مقاوم تر هستيد و سعي مي كنيد راه بي تنش و سازنده تري براي حل آنها در پيش بگيريد. زمان كمتري را با هم سپري مي كنيد و بيشتر به علايق فردي، دوستان و شغل خود مي پردازيد. افراد در اين مرحله سعي مي كنند خود را بيشتر بشناسند و به تعريف جديدي از خود برسند. در اين مرحله بيشتر بر اين موضوع تاكيد مي شود كه « من به عنوان يك فرد كيستم؟».
اما مرحله حياتي، مرحله اي است كه همه افراد آن را تجربه نمي كنند. اين مرحله زماني رخ مي دهد كه زوجين با يك مشكل بزرگ و يا تغيير بزرگي روبه رو
مي شوند. مشكل و يا تغييري كه در صورت حل شدن و يا اعمال به نفع يكي از زوجين است و يكي بايد براي ديگري ايثار كند. اين مرحله زماني است كه زوجين با آزادي براي زندگي خود و زندگي مشتركشان تصميم مي گيرند. آنچه در اين رابطه به محك گذاشته مي شود، نوع و كيفيت رابطه زوجين است. آنچه در اين مرحله بر آن تاكيد مي شود«ما چه كساني هستيم و تا كجا براي هم خواهيم ماند» است. افراد در اين مرحله دوست دارند بدانند همسرشان آنها را چقدر دوست دارد و نوع واكنش همسر را ميزاني براي اين موضوع مي پندارند.

 



خشت اول

خودت را ارزان نفروش!
بيشتر دانستن درباره ازدواج و راه هاي رسيدن به يك زندگي ايده آل بدور از حواشي و كپسول هاي تمدن به ظاهر پيشرفته، بدون ترديد به نسل ما كمك مي كند تا ضمن گذر از اتوبان پرپيچ و خم زيست دنيايي، افق هاي دوردست زندگي در دنياي ديگر را نيز از رهگذر همين زندگي عاشقانه دو نفره و چند نفره، ترسيم كنيم...
¤¤¤
آيا مهريه واجب است؟ بله. به چه دليل؟ مي گويد: «فرضتم لهن فريضه » (بقره/237) فرض يعني چه؟ واجب است. «طلب العلم فريضه علي كل مسلم» (كافي/ج1/ص03) فريضه يعني واجب است.
مي گويد: «فرضتم لهن فريضه » به مهريه فريضه گفته است. يعني مهريه واجب است. اين يك مورد. ديگر اينكه زن مالك مهريه است. حق ندارد مهريه دختر را پدر يا مادر يا كسي ديگر بگيرد. چون قرآن مي گويد: «و آتوا النساء صدقاتهن» (نساء/4) به خانم ها مهريه هايشان را تحويل خودشان بدهيد.
از سوي ديگر پس گرفتن مهريه حرام است. مگر اينكه زن مرتكب فحشاء شود. قرآن مي گويد: حق نداريد، «ولا تعضلوهن» حق نداريد به خانم ها سخت بگيريد، (لتذهبوا ببعض ما آتيتموهن» (نساء/91) در فشارش مي گذاري كه بگويد مهرم را بخشيدم. پس مهريه واجب است. به خود خانم بايد بدهي. حق ندارد مرد سختگيري كند كه زن مجبور شود مهرش را ببخشد.
اگر مهريه سنگين بود حق نداريد كم كنيد. قرآن مي فرمايد: «و آتيتم احداهن قنطاراً فلا تأخذوا منه شيئا» (نساء/02) اگر هم مهريه بالا بود نبايد كم كنيد. مقدار مهريه را بايد عروس و داماد هر دو راضي باشند. «تراضيتم» (نساء/42) هر دو بايد راضي باشند. اگر قبل از عروسي به قول امروزي ها، طلاق داد، چون يك ضربه شخصيتي و اجتماعي به خانم خورده است اين آقا بايد نصف مهر را بدهد. مثلاً صد تا سكه بوده عقد كرده ولي هنوز عروسي نكرده اين عقد به هم خورد. اگر طلاقي واقع شد هنوز آميزش نكردند، از صد تا سكه بايد 05 تا سكه بدهد. چون اين دختري كه بله گفت، و زندگي اش ادامه پيدا نكرد، ضربه خورد و كسي اگر به زنش ضربه بزند، ضربه اجتماعي، آبرويي، حيثيتي، بايد نصفي از مهريه را بدهد. اينجا از جاهايي است كه زن ها حفظ هستند. بايد پيش پيش شما بگوييد. چون همه به نفع خانم ها است.
¤¤
ازدواج موقت چطور؟ مي گويد: آن هم مهريه اش واجب است. (فآتو هن أجورهن فريضه » (نساء/42) حتي زن عقد موقت هم باشد، مثلاً عروس و داماد براي اينكه با هم محرم باشند بروند بيمارستان خون بدهند، بروند بازار طلا بخرند و لباس بخرند، مي گويند: يك صيغه بخوانيم، حالا اين ده بيست روز را باهم گفت وگو مي كنيم حلال باشد. آن صيغه هم بايد مهريه داشته باشد.
اسلام چقدر به زن گفته تو گران هستي، و زن ها گاه چقدر نمي فهمند و خودشان را در خيابان ها حراج مي كنند. مي گويد: پسر مي خواهد به تو نگاه كند، بايد پول بدهد. اگر خواستي هميشه به تو نگاه كند بايد خرجي تو را بدهد. دخترهاي ما خودشان را آرايش مي كنند، مفت مي گويد: نگاهم كن! يعني اسلام گفته ارزش داري، دختر مي گويد حراج هستم! حالا ببينيد اسلام طرفدار زن است يا خود زن ها طرفدار... اگر حتي براي يك ساعت، براي يك ماه، براي يك هفته خواستي صيغه محرميت بخواني، آن هم بايد پول بدهي.
¤¤
مهريه مخصوص اسلام است؟ نه، خود حضرت شعيب هم كه گفت دخترم را به موسي مي دهم، گفت: به شرطي كه هشت سال براي من چوپاني كني. حالا بعضي ها مي گويند: اين مهريه نيست شرط ضمن عقد است. حالا به هرحال يا مهريه يا شرط ضمن عقد، بالاخره دخترش را داد و پول گرفت. حالا اسمش را لبو بگويي يا چغندر پخته. يكي است. شرط ضمن عقد باشد يا مثلاً مهريه باشد. بالاخره هزارها سال قبل از اسلام پيغمبري به نام شعيب دخترش را به پيغمبر ديگر داد و از او پول گرفت...
كار براي زن، اول گفته كاري باشد آزاد، هر وقت خواست كار كند، هر وقت خواست كار نكند. اختياري باشد. دوم بايد سبك باشد. سوم بايد حتي المقدور در خارج از خانه نباشد. به چه دليل اين حرف را مي زنم؟ كه بايد اختياري باشد، سبك باشد، حتي المقدور در خانه باشد، لازم شد بيرون برود. به دليل اينكه مي گويد: «علموهن» ياد خانم ها بدهيد، چه چيزي؟ «الغزل» (مستدرك/ج13/ص781) غزل يعني بافندگي. خانم هاي شما بافندگي ياد بگيرند. بافندگي آزاد است. هر ساعتي خواست كنار مي گذارد. حالا بوليز است، خياطي است، قالي است، هرچه... هر لحظه مي تواند كنار بگذارد. بچه اش گريه مي كند كنار مي گذارد و سراغ بچه اش مي رود. سبك است، حتي المقدور هم در خانه است. چون زن يك مشكلاتي دارد. مشكلات زن كسالت هايي كه مربوط به زن است. مسأله حاملگي است، مسأله زايمان هست، يك مشكلاتي دارد. پس زن مشكلاتي دارد، كار هم يك خوبي هايي دارد.
اگر خواست بيرون برود آرايش نكند. قرآن مي گويد: «تبرج» (احزاب/33) «تبرج» از برج است... ما برج به ساختمان هايي مي گوييم كه در خيابان به آدم چشمك مي زند. چنين مي كند به من نگاه كن! ساختمان هايي كه چشمك مي زنند مي گويند برج. «تبرج» يعني مثل برج نشويد. يعني طوري بيرون نياييد كه چشم ها به سمت شما برود. «فيطمع الذي في قلبه مرض» (احزاب/23) آن كسي كه مريض است چشمش عقب شما بيايد. بعد هم نگفته «فيطمع الذين»، «فيطمع الذي» يكوقت مي گويد خوب حالا يك پسر هرزه، من به خاطر يك پسر هرزه آرايش كنم. خود را بپوشم. اين رقمي لباس بپوشم. مي گويد اگر يك هرزه هم در جامعه هست، بايد يك طوري كني، هرزه ها ناكام شوند. هرزه ها به عنواني كه شما يك آدم حراجي هستي، از تو لذت نبرند...
& حجت الاسلام والمسلمين محسن قرائتي

 



تخته سفيد

نشسته ام به تماشا چشم هايت را. آسمان تجلي هميشه نيلگون چشم هاي توست و من...تنها و تنها در انعكاس چشم هاي توست كه معنا مي گيرم ... خيال اينكه يك لحظه پلك بر هم بگذاري، بي تاب و بيمناكم مي كند، آن چنان كه ماهي را بي آب، آرام و قرار نباشد. چشم هايت را بر من مبند ...
چشم هاي تو، روشناي خورشيدند بر سايه هاي زندگي! آيا مي خواهي چشم بپوشي بر من؟
تويي كه حتي در آخرين روزهاي شورانگيز ارغواني ات بر من باريده اي...نگو كه اشك هاي آسمان، همان بغض هاي خيس تو بوده اند! تو بر من باريده اي ...
مگر نه اينكه آسمان چشم هاي توست و چشم هاي تو پيوسته در تماشاي من اند ...
بيمناكم كه چشم از من بربندي! خيالم را، گاه گاهي، مي سپارم به پروانه ها ... مي سپارمشان كه بروند جايي دورتر، دورتر از تو ... تا تو خيال كني كه خيالم دور تر از توست...تا تو بغض كني و من سر بر آستان هميشه مقدست بلند كنم و تو بر من بباري ... خيالت راحت كه خيالم هميشه با توست و توخوب مي داني، مي داني كه اين بازي كوچك من و توست ...
دلم هواي باران دارد ... بيا خيالمان را دوباره بسپاريم به پروانه ها ... بيا!
نيلوفر حيدري

 



از آب گذشته!

نخلستان هنوز صداي پاي تو را زمزمه مي كند و به ع طر حضور تو قامت راست مي كند. خاك رد گام هاي تو را مدال افتخار به سينه كرده است و آسمان به سايه ساري سرت مباهات مي كند، شب فخرفروشي محرم راز و نياز و گريه هاي تو بودن را فرياد مي كند ولي چاه بغض در گلو و آتش در سينه، تنها رازداري مي كند.
گوش محرم چاه دلتنگ همنوايي شبانه است و سكوت ممتدش رازداري اش را گواه مي كند. مولاجان اگر بيايي شايد هنوز همنوايي جز چاه و خلوتي همچون تاريك نخلستان نجواي تو را به گوش جان نشنود .
اما علي جان به فاطمه سوگند د گر به لشگر هزار رنگ بي وفاي كوفي بي نياز گشته اي د گر به گرماي شهوت و ثروت تب نمي كنيم و به سرماي عافيت طلبي لـرز . ..د گر به نفاق بر سر نيزه ها شانه خالي نمي كنيم. د گر سلاله زهرا را به ميدان خصم رها نمي كنيم. مولاجان به خدا سوگند هزاران جان شيرين به تيغ اشقيا روان كنيم اما اجازه شق القمر عاشورا نمي دهيم .
به خدا سوگند علي جان هزار گونه به سيلي كفار، هزار سينه به بين در و ديوار، هزار بازوي فدايي براي يار سپر كنيم، هرگز اجازه رنگ نيلي به سپيدي ياس نمي دهيم . ..
هادي عبدي

 



طنز سوم

دسته بيل طلا تقديم مي شود به...
جشنواره جشنواره ها برسد به دست استاد مهندس آنتن و رفقا

هيئت داوران نخستين جشنواره جشنواره ها بزرگداشت «ماه و مي»
بهترين هاي يك ماه بخور بخور فرهنگي را شناسايي و طي مراسم ويژه اي در شب عيد فطر در سالن همايش هاي آنجا مورد تقدير قرار دادند. در اين دوره چهار سريال ويژه به مرحله نهايي راه يافته بودند كه با حضور جناب استاد مهندس آنتن و جمعي از مديران لايق ايشان تجليل شدند. «دسته بيل طلا» تنديس ويژه جشنواره جشنواره ها بود كه با حضور محمود شهرياري به برگزيدگان اهدا شد. ميرزا قلمدون كيهاني، دبير نخستين جشنواره
«دسته بيل طلا» قبل از اعلام آراي نهايي با تقدير ويژه از زحمات مهندس آنتن و رفقا، خواستار تمديد و يا تكثير ماه خدا و متعاقبا تكثير اين جشنواره شد و خطاب به مهندس گفت: تو خودت نقل و نباتي...آبنباتي آبنباتي...وي افزود: دنيا مث تو ديگه نداره، نه داره نه مي تونه بياره!
شايان ذكر است مهندس آنتن نيز در واكنش به اين اظهارات براي ميرزا
نيم خيز شد و نشست.
متن بيانيه هيئت داوران نخستين جشنواره جشنواره ها بزرگداشت «ماه و مي» بدين شرح اعلام شد:
هيئت داوران جشنواره بعد از يك ماه تحمل سريال هاي ويژه تلويزيون با تاسف از پايان ماه خدا و سريال هاي مفرح و منبسط خاطر سيما، خواستار تكرار دوباره و بلكه سه باره مجموعه هاي يادشده از شبكه هاي تلويزيوني است و اعلام مي دارد: دوباره...دوباره...يه بار اصلا راه نداره!
با اين حال نامزدهاي برگزيده هر بخش را به شرح زير اعلام مي دارد؛ به برگزيدگان نهايي علاوه بر دسته بيل طلا، يك دوره لوح فشرده مرغوب
«بيست و سي» و دي وي دي «آبياري خلاق» اهدا مي شود.
ديپلم افتضاح ببخشيد افتخار به همراه
«دسته بيل طلا» با تقدير ويژه از «5كيلومتر تا بهشت» تقديم مي شود به «سه دونگ سه دونگ» براي نگاهي ويژه به همه چيز به ويژه فقر و فرهنگ.
ديپلم بوووووق همراه با «دسته بيل نقره» مزين به دستخط مهندس تقديم مي شود به «سقوط يك فرشته» به خاطر صعود چندين فرشته ديگر در روز روشن و نگاهي خاص به شيطان و هاليوود!
ديپلم بوووووق و دسته بيل طلا به خاطر تلاش شايان توجه در جهت خلق شياطين باورپذير تقديم مي شود به دو كارگردان زحمتكش «سقوط يك فرشته» به خاطر صدا و تصوير فوق العاده از شيطان.
ديپلم بوووووق و دسته بيل نقره براي استفاده عاشقانه و رمانتيك از «روح» تقديم مي شود به كارگردان و نويسنده خلاق «5 كيلومتر تا بهشت» براي ايجاد رهايي انسان از تنهايي در عالم برزخ با حضور بانو!
ديپلم بوووووق و دسته بيل طلاي بهترين بازيگر زن با تقدير ويژه از همه بازيگران همه سريال ها، اشتراكي تقديم مي شود به «سارا» در سقوط يك فرشته به خاطر بازي زير پوستي و خوب گول خوردن و «فاطمه» (دوست رويا) در 5كيلومتر تا بهشت به خاطر نمايش فوق العاده يك دختر گاگول.
ديپلم بوووووق و دسته بيل نقره بهترين بازيگر زن نيز تقديم مي شود به «خانم» 5كيلومتر تا بهشت به خاطر بازي قابل قبول در قالب يك روح ويژه، در اين بخش «آيدا» نيز به خاطر بازي احساسي و عاشقانه كه دل همه بينندگان را آب كرده بود، شايسته تقدير شناخته شد.
هيئت داوران يك خاور دسته بيل طلا به همراه سفر به «اين تاليا» را تقديم مي كند به تيم بازيگري «سه دونگ سه دونگ» به خاطر عرق ريزان بازي در يك سريال پيچيده و مفرح.
هيئت داوران جايزه دسته بيل طلاي خود را به خاطر بهترين فيلمنامه تقديم مي كند به فيلمنامه نويس «سقوط يك فرشته» به خاطر هنر معجزه گون او در تبديل چهار خط متن به 30 قسمت سريال.
هيئت داوران در اين بخش به خاطر خلاقيت بالاي نويسنده «سقوط يك فرشته» عمرا از فرد ديگري تقدير كند تا عمق جايزه بالايي به گيرنده اش معلوم شود.
در اين بخش مهندس آنتن، از جيب خودش يك سفر دوره اي به تپه هاي بلبل آباد را به نويسنده «سه دونگ سه دونگ» اهدا كرد ولي هيئت داوران همچنان به راي خود ايمان دارد و در مقابل فيلمنامه كولاك
«سقوط يك فرشته» لنگ انداخته و سر تعظيم فرود مي آورد.
هيئت داوران در بخش كارگرداني، جايزه ويژه خود يعني سه دست چلو كباب برگ با سيخ و دسته بيل طلا را تقديم مي كند به مهندس عزيز به خاطر تلاش شبانه روزي براي رژه رفتن روي اعصاب ملت و كارگرداني شب هاي ملت پاي تلويزيون.
علاوه بر اين، هيئت داوران ديپلم بوووووق و دسته بيل طلا را تقديم مي كند به كارگردانان «سقوط يك فرشته» به خاطر استفاده فوق العاده از شيلنگ و آب و هنر.
همچنين در اين بخش يك دسته بيل نقره و روبان پيچ تقديم شد به كارگردانان «5كيلومتر تا بهشت» و «سه دونگ سه دونگ» به خاطر اعتماد به نفس بالا در اطلاق عنوان كارگردان به خود!
هيئت داوران جايزه هنر - صنعت خود را تقديم مي كند به بازيگر نقش «ياور» به خاطر حضور در صحنه و ويبره به موقع در سكانس هاي مختلف.
ديپلم بوووووق و دسته بيل طلاي بهترين بازيگر مرد با افتخار مشتركا تقديم مي شود به «اميرحسين» و «نيما» به علت بازي درخشان و خنده دار.
همچنين سه دسته بيل نقره به سه بازيگر اصلي «سه دونگ سه دونگ» به خاطر بازي هاي كاملا زيرپوستي و ديوانه كننده به عنوان سه برادر تقديم شد.
دسته بيل طلا و جايزه بهترين گريم و
جلوه هاي ويژه تقديم مي شود به «5 كيلومتر تا بهشت»به خاطر«گريم و جلوه هاي ويژه بدون دخالت دست». در اين بخش دسته بيل نقره به
«سه دونگ سه دونگ» رسيد كه به خوبي توانسته بود، شعار
«هر كي خودش باشه» را عملياتي كند.
ديپلم بوووووق و دسته بيل طلاي بهترين مشاور مذهبي به جناب آقاي مشاور در «سقوط يك فرشته» كه دست برقضا «5كيلومتر تا بهشت» را هم مشاوره داده بود به خاطر تزريق منبر مذهبي به قسمت آخر سريال به شيوه كاملا هنرمندانه و اعتماد به نفس بالا براي حضور در برنامه زنده و دفاع از عملكرد خود. استاد مهندس نيز از جيب خود، مشاوره دو سريال ديگر را نيز به اين مشاور عزيز اهدا كرد.
هيئت داوران همچنين دسته بيل طلا با نون اضافه را تقديم مي كند به مدير شبكه سوم به خاطر اعتماد به نفس بالا در حد تيم ملي و دفاع جانانه و
حرفه اي از «5كيلومتر تا بهشت» با اين جملات: كسي كه نرفته اون طرف بدونه روح چجورياس؛ اين انتقادها رو قبول ندارم، خيلي هم خوب بود سريال...
هيئت داوران جايزه «تلاش ويژه» خود را تقديم مي كند به مدير شبكه دوم سيما براي پرت كردن سريال اين شبكه به زماني كه هيچ كسي آن را نبيند؛ حتي هيئت داوران. ضمن اينكه دسته بيل طلاي بخش بهترين تهيه كننده نيز تقديم مي شود به تهيه كننده «سي امين روز» به خاطر تعويض كارگردان وسط فيلمبرداري و ايجاد فضاي انس و جنجال براي تيم سازنده.
جايزه ويژه هيئت داوران شامل دسته بيل طلا، لوح بووووق و چهار حلقه لاستيك تقديم مي شود به معاون محترم سيما به خاطر اعتقاد ويژه ايشان به روح!
بنابراين گزارش، بعد از اهداي جوايز، هنگامي كه مهندس مي خواست در دقايقي كوتاهي از همه هنرمندان تشكر كند، ملت براي صرف شام، سالن همايش ها را ترك كردند.

 



بوي باران

اي جان جان جان جهان هاي مختلف!
ايمان عاشقانه جان هاي مختلف!
روح سلام در تن هستي كه زنده اي
همواره در نسوج زبان هاي مختلف!
رؤياي دلنواز صدف هاي ساحلي
درياي مهربان كران هاي مختلف!
ما مانده ايم چون رمه هايي رها شده
در گرگ و ميش ذهن شبان هاي مختلف
دارد يقين چوبي مان تيغ مي خورد
در آتش هجوم گمان هاي مختلف
آقا! در آ به عرصه هيجاي روزگار
ما را بگير از هيجان هاي مختلف

علي محمد مودب

 



گردش گودري

در فرصت عاشقانه ها دير شديم/ دور از نفس باد صبا پير شديم
چون سرو كه لاف مي زند آزاد است/ ما ريشه دوانده و زمين گير شديم
¤
دارم مي رم تو دانشگاه طرف دم در جلومو گرفته
مي گه آقا شما دانشجوي همين دانشگاهيد؟
مي گم پـــ ن پــــــ دانشجوي دانشگاه آكسفوردم
درس معارف اسلامي رو اينجا واحد ميهمان گرفتم !
¤
ضعيف ترين كلمه حسرت است ، آن را نخور!
سست ترين كلمه، غرور است؛ آن را بشكن!
لطيف ترين كلمه، لبخند است؛ آن را حفظ كن!
¤
مثل انتظار باغ از بهار، بي قرار ديدن تو ام
مي شود دوباره سال، نو شود؟

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14