(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 17 شهریور 1390- شماره 20018

جايگاه اخلاق انساني كجاست؟
سياه و سفيد موش آزمايشگاهي اربابان قدرت



جايگاه اخلاق انساني كجاست؟
سياه و سفيد موش آزمايشگاهي اربابان قدرت

مژگان نژند
اشاره:
دولت آمريكا سال ها به بهانه هاي گوناگون از جمله حفظ امنيت ملي، ده ها تجربه پزشكي و دارويي بر روي سياهپوستان، معلولان ذهني، زندانيان، كودكان بي سرپرست و به طور كلي، قشر ضعيف جامعه خود و جوامع فقير جهان سوم به انجام رسانده و در راستاي پيشبرد اهداف سياسي، نظامي و اقتصادي خود، حتي به نظاميان اين كشور نيز رحم نكرده است. و اين آزمايش ها عمدتا به ياري پزشكاني كه كليه اصول اخلاقي را زيرپا نهادند و يا آن كه از طريق شركت هاي دارويي سودجو كه در تملك اربابان قدرت قرار دارند، انجام پذيرفته است. اما، اين برگ حقيقتا سياه از تاريخ ايالات متحده آمريكا در قرن شانزدهم شكل نگرفته است، بلكه طي 70 سال گذشته نگاشته شده و فجايع بي شماري را در خود پنهان دارد.و نه فقط در آمريكا! كه اين فجايع برگ برگ تاريخ ديگر كشورهاي قدرتمند صنعتي را نيز پر ساخته اند...
بسياري از پژوهشگران و روزنامه نگاران طي سال هاي اخير كوشيده اند تا نيمه پنهان تجارب علمي پزشكان و نيز چندمليتي هاي قدرتمند دارويي را برملا ساخته، به ويژه ريشه هاي تحليل سلامت جسم و روان سياهپوستان جامعه آمريكا و جوامع آفريقايي را فاش سازند. در شمار اين جست وجوگران، خبرنگاران «آسوشيتدپرس» در تحقيقات خود ردپاي بيش از 40 نوع پژوهش را يافته اند كه فهرستي شگفت انگيز و تكان دهنده از «انحرافات» دولت آمريكا و صنايع دارويي اين كشور پديد مي آورد. اين فهرست شامل بيماراني رواني و كودكاني عقب مانده ذهني مي شود كه در «كانكتيكات» و ايالت «نيويورك» عامدانه به بيماري «هپاتيت» مبتلا گرديده اند، و زندانياني كه در «مريلند» عامدانه در معرض يك ويروس «آنفلوانزاي پاندميك» قرار گرفته اند، و يا بيماران مزمني كه در يكي از بيمارستان هاي «نيويورك» عامدانه قرباني تزريق سلول هاي سرطاني گرديده اند، و نيز سياهپوستاني كه در پي بيماري «سفليس» در مقابل چشمان خونسرد و بي تفاوت پزشكان سفيدپوست جان داده اند، درحالي كه به اندازه كافي «پني سيلين» در اختيار اين پزشكان قرار داشته است!
اين رسوايي عظيم البته در پاييز گذشته و هنگامي آشكار گرديد كه دولت آمريكا مجبور شد بابت تجارب پزشكي خود در گواتمالا در سال هاي دهه 1950، از دولت و مردم اين كشور رسما عذرخواهي كند. در اين تجارب، پزشكاني مأموريت يافته از سوي دولت آمريكا ويروس بيماري خطرناك «سفليس» را به بدن بيماران رواني وارد ساخته، فجايع بي شماري به بار آوردند. و اما، افشاي اين ماجرا، جست وجوگران حقيقت را بر آن داشت تا تجارب مشابه را نيز رديابي كنند. نتيجه آن كه، 40 نوع آزمايش پزشكي از اين دست افشا و نيز معلوم گرديد كه آزمايش شوندگان به طور كلي از ماجرا بي اطلاع بوده اند!
بسياري از پژوهشگران معتبر وقت بر اين باور بودند كه انجام اين آزمايش ها بر روي اشخاصي كه از داشتن حقوق كامل انساني در جامعه محرومند (زندانيان، بيماران رواني، سياهپوستان فقير، كودكان بي سرپرست،...) امري كاملا قانوني است.
ارزان تر از «شامپانزه»!
در سال هاي دهه 1950، صنعت داروسازي در آمريكا بسيار رونق گرفت و به موازات آن، آزمايش بر روي زندانيان نيز سيري تازه يافت! چرا كه، دست كم نيمي از ايالات متحده با انجام اين گونه آزمايشات بر روي اين افراد كه ديگر فاقد هرگونه حقوق انساني بودند، موافقت داشتند. دليل اين موافقت نيز بسيار «محكم» بود: زندانيان ارزان تر از «شامپانزه»ها هستند! دست كم، اين چيزي بود كه مسئولان صنايع دارويي كه بسياري از مقامات آمريكايي را در صدر خود داشتند، در سال 1973 در جريان اجلاس كنگره بدان اعتراف كردند! بنابراين، به چه دليل بايد درگير عذاب وجدان بود؟
در طول اين آزمايش ها، زندانيان به بدترين وجه مورد سوءاستفاده قرار گرفته، ويروس هاي متعددي بر روي آنها آزمايش شد كه به معلوليت و مرگ آنها منجر گرديد. علاوه بر اين، آزمايش هاي متعددي نيز به منظور كنترل ذهن آنان انجام پذيرفت. صرفا، در اواسط سال هاي دهه 1970 بود كه انجام اين گونه تجارب از سوي اداره زندان ها ممنوع اعلام گرديد. با اين حال، ماجرا به همين جا خاتمه نيافت، بلكه به ديگر كشورهاي جهان نيز انتقال داده شد.
آپارتايد پزشكي
در گزارشي كه از سوي «انجمن سرطان آمريكا» انتشار يافته است، مي خوانيم: سياهپوستان آمريكا بسيار بيش از هر گروه ديگري در اين كشور، مستعد ابتلا به سرطان هستند. اين گزارش تاكيد مي كند كه عوامل اجتماعي- اقتصادي مهم ترين نقش را در اين امر ايفا مي كنند، چرا كه سياهپوستان كمتر از ساير گروه هاي جامعه به اطلاعات و كمك هاي پزشكي دسترسي داشته، از امكانات كمتري براي انجام راديوگرافي و دريافت معالجات پزشكي لازم برخوردارند.
«هريت واشينگتن»، پژوهشگر علوم پزشكي، در كتاب خود موسوم به «آپارتايد پزشكي: تاريخ سياه آزمايش پزشكي بر روي آمريكايي هاي سياهپوست از دوران استعمار تا به امروز»، نيمه پنهان پژوهش هاي علمي و ريشه هاي افت سلامت جسم و روان سياهپوستان را برملا مي سازد. اين تحقيقات كه با نخستين برخوردهاي سياهپوستان با نظام بهداشت آمريكا درطول دوران برده داري آغاز مي گردد، نشان مي دهد چگونه «داروينيسم اجتماعي» و «عمل اصلاح نژاد انسان» به بهانه هايي براي انجام آزمايش هاي دارويي ارتش و دولت آمريكا تبديل گرديده است، و جزئياتي تازه پيرامون تجارب ننگين «تاسكيگي» كه در اوايل سال هاي دهه 1930 آغاز گرديد، ارائه مي دهد.
اين تحقيقات درسال 1932 به منظور مطالعه تحولات و پيشرفت «سفليس» در صورت عدم درمان اين بيماري، توسط پزشكان آمريكايي در شهر «تاسكيگي» در «آلاباما» انجام پذيرفت. «خوكچه هاي انساني» اين تحقيقات را حدود 400 كشاورز فقير سياهپوست تشكيل مي دادند كه از بيماري خود به هيچ وجه اطلاع نداشته، صرفا به دليل وعده درمان رايگان، انتقال رايگان به كلينيك، يك وعده غذاي گرم در روز و در صورت وقوع مرگ، پرداخت هزار دلار بابت مخارج تدفين به خانواده آنها، حاضر به شركت در اين تجربه شده بودند، از دريافت «پني سيلين» براي درمان بيماري خود محروم گرديدند.
درسال 1932، در آغاز تحقيقات، درمان متداول براي بيماري «سفليس» بسيار سمي، خطرناك و كم تاثير مي نمود. مع هذا، از سال 1943 تجويز «پني سيلين» براي درمان اين بيماري امري متداول گرديد. پژوهشگران كه در واقع مي كوشيدند اطلاعات بيشتري درباره اين بيماري به دست آورند، عامدانه بيماران خود را از دريافت «پني سيلين» محروم ساختند. تحقيقات مزبور كه به مرگ دردناك غالب بيماران انجاميد، درپي افشاگري هاي «واشنگتن استار» و سپس، «نيويورك تايمز» كه اطلاعات خود را از «پيتر باكستان»، يك پزشك عمومي، كسب كرده بودند و به دنبال آن، واكنش شديد و گسترده مردم خاتمه يافت.
از ديدگاه «هريت واشينگتن»، «خصومت و نژادپرستي علمي» كه ريشه در نخستين سال هاي برده داري دارد و براين باور است كه اشخاص سياهپوست به لحاظ پزشكي و بيولوژيك بسيار متفاوت از سفيدپوستان هستند، مسبب اصلي تداوم برده داري و نيز استفاده از سياهپوستان، به ويژه زنان سياهپوست در تحقيقات علمي گرديده است. به گفته وي، اين «خصومت» به مرور زمان چندان افزايش يافته است كه سياهپوستان در تمامي تجربيات و آزمايش هاي علمي مورد بهره برداري قرار گرفته و به «خوكچه هاي آزمايشگاهي» مبدل گرديده اند، درحالي كه هرگز با آن موافقت نداشته اند. علاوه بر اين، سياهپوستان نخستين افرادي هستند كه پس از مرگ اجسادشان بر روي ميزهاي تشريح قرار مي گيرد، بي آن كه هيچ يك از اعضاي خانواده آنها از موضوع اطلاع يابد. و اين ماجرا همچنان ادامه دارد!
از ديگر سو، زنان سياهپوست 85 درصد زناني را تشكيل مي دهند كه به بهانه بدرفتاري با كودكانشان، از طريق كاشتن كپسول هايي در بازوي آنها به اجبار براي مدت 5 سال عقيم مي گردند. اين امر به ويژه در «بالتيمور» كه 83 درصد جمعيت و 92 درصد دانش آموزان دختر آن را سياهپوستان تشكيل مي دهند، رواج دارد بي آن كه خود اين افراد در جريان موضوع قرار گيرند.
بين سال هاي 1992 و 1997، دولت آمريكا به منظور آزمايش داروي «فن فلورامين» كه بسيار سمي است، سبب بروز مشكلات قلبي مي گردد و امروز از رده خارج شده است، آن را بر روي حدود 110 پسربچه سياهپوست كه دردارالتاديب تحت سرپرستي نظام قضايي قرار داشتند، به آزمايش گذارد تا به ميزان گرايش اين نوجوانان به خشونت پس از مصرف دارو دست يابد!
در سال هاي دهه 1960 و 1970، يك پزشك متخصص اعصاب به نام «اورلاندو جي اندي» از پسران نوجوان سياهپوست موسسات خيريه و پرورشگاه ها در تجربيات علمي خود بهره گرفته، بخش هايي از مغز اين كودكان را كه غالبا بيش از 6سال نداشتند، بريده و خارج مي ساخت. بهانه اين تجربيات وحشتناك؟ كشف به اصطلاح «مشكلات رفتاري» اين كودكان كه كاملا هم در سلامت بودند! اما، وحشتناك ترين بخش ماجرا آن كه، همه او را «قهرمان» دانسته و دانشگاهش، دانشگاه «مي سي سي پي»، به داشتن او و افتخارات كسب شده مي باليد!
امروز، شايد كه از تعداد اين گونه آزمايش ها كاسته شده باشد، اما تجربه ها همچنان ادامه دارد و دامنه آن به آفريقاي سياه و كشورهاي فقير جهان سوم نيز كشيده شده است. به عنوان مثال، نوعي واكسن ضدسرخك به نام «ادمونتون زاگرب» روي كودكان آزمايش گرديد كه علاوه بر كودكان سياهپوست «لس آنجلس»، صدها كودك را در برزيل و آفريقا از پاي درآورد.
در سال 1996، دولت آمريكا تصميمي اتخاذ كرد كه براساس آن اين امكان فراهم مي آمد كه كليه بيماران بخش اورژانس بيمارستان ها بي آن كه خود بدانند و بدان رضايت دهند، براي تجربيات پزشكي مورد استفاده قرار گيرند. در اين حال،طي سال هاي گذشته، بيش از 23هزار كودك نوزاد و خردسال، عمدتا سياهپوست يا آمريكاي لاتيني تبار و از خانواده هاي فقير، از مادران بيمار خود (معتاد و يا آلوده به ويروس ايدز) جدا گرديده، در پرورشگاه ها قرار داده شدند تا در راستاي برنامه اي به منظور آزمايش داروهاي جديد با دوزهايي بسيار بيش از حد معمول عليه ايدز، نقش «خوكچه هاي آزمايشگاهي» را ايفا كنند. به گفته برخي شاهدان، كودكان تحت آزمايش بدان دليل كه يا رها شده، يا كه يتيم بودند و يا آن كه آنها را از والدين خود به زور جدا ساخته بودند، بدون نياز به اجازه «قيم» تحت آزمايش قرار گرفتند. و تمامي اين ماجرا نه در حلبي آبادهاي شهري فقير و دورافتاده در يكي از كشورهاي جهان سوم، بلكه در قلب شهر «نيويورك»، در پرورشگاه هايي تحت حمايت مالي دولت و آزمايشگاه هاي بزرگ دارويي مانند «گلاكسو اسميت كلاين»، «فايزر»، ابوت و... به وقوع پيوسته است. شاهداني بي شمار از درد و رنج اين كودكان كه بسياري شان معتاد گرديده و در صورت عدم پذيرش دارو، به سوند متصل گرديدند، و نيز مرگ ناهنجار آنان در شرايطي غيرانساني حكايت كرده اند.
هيچ كس تاكنون به دفاع از اين كودكان معصوم برنخاسته و حتي ماجرا را باور نداشته است! هيچ تحقيقاتي در اين زمينه انجام نپذيرفته و رسانه ها نيز بدان اشاره نكرده اند! و اين، در حالي است كه صفحاتي متوالي به آزادي فلان گروگان، سفرهاي بي پايان فلان رئيس مملكت، شيطنت هاي فلان سياستمدار، رسوايي اخلاقي و فساد فلان سناتور و... اختصاص مي يابد.
دكتر «ديويد راسنيك» از دانشگاه «بركلي» كه تحقيقاتي پيرامون عوارض داروهاي ضد ايدز در بيماران مبتلا به اين بيماري، به ويژه كودكان، به انجام رسانده است، اين داروها را «مرگبار» توصيف و يادآوري مي كند كه «سيستم ايمني كودكان تا هنگام بلوغ تكامل نمي يابد، و همين امر آنان را در برابر سموم اين داروها آسيب پذيرتر مي سازد.» بنابراين، به چه دليل اين كودكان معصوم هدف دولت خود قرار گرفته اند؟ صرفا بدين خاطر كه در دفاع از خود ناتوانند؟
«بي بي سي»، تنها رسانه اي كه، در جست و جوي حقيقت، پس از 9ماه تحقيق سرانجام به نيمه پنهان و خوف انگيز برنامه مقامات «نيويورك» براي مبارزه با ايدز پي برده است، خاطر نشان مي سازد كه هيچ يك از مسئولان اين آزمايش ها حاضر به ارائه اطلاعات در اين زمينه نشده است، در حالي كه شركت هايي كه اين داروها را در اختيار آزمايش كنندگان قرار داده اند («فايزر»، «مرك»، «گلاكسو اسميت كلاين»،...) در شمار بزرگترين چندمليتي هاي دارويي جهان قرار دارند.
غالب اين تجربيات تحت حمايت مالي آژانس هاي فدرال مانند «موسسه ملي آلرژي و بيماري هاي عفوني» انجام پذيرفته است و خوراندن كوكتلي متشكل از 7 داروي مختلف با دوز بسيار بالا به كودكان 4ساله، تزريق واكسن ضدسرخك با دوز دو برابر حد مجاز به نوزادان 6ماهه، تجويز داروهاي ضدباكتري به نوزادان 3ماهه به منظور تعيين امنيت دراز مدت داروها و بسياري آزمايش هاي ديگر در شمار اين تجربيات قراردارد.
اگر چه دولت آمريكا مدعي است تجربه هاي علمي فوق اين امكان را براي كودكان فراهم مي آورد كه به طور رايگان درمان شوند، اما فعالان سياسي تأكيد دارند كه فاصله ميان «ارائه دارو به هدف درمان» و «تجربه دارويي» بسيار است! «ورا شاراو»، رئيس «اتحاد حمايت از تحقيقات انساني» در اين ارتباط تأكيد دارد كه با اين كودكان همانند «حيوانات آزمايشگاهي» رفتار شده است! به گفته وي، «كودكان آسيب پذيرترين افراد جامعه اند و به نظر مي رسد سياستي وجود دارد كه به شركت هاي دارويي اجازه مي دهد به آنها دسترسي يابند. تاريخچه تحقيقات پزشكي سرشار از سوءاستفاده هايي است كه از سياهپوستان، زندانيان و بيماران رواني به عمل آمده است، و اكنون كودكان پرورشگاه ها نيز بدانها اضافه شده اند.»
و دولت ايالتي «نيويورك» همچنان به استفاده از كودكان فقير به منظور آزمايش داروهاي ضدايدز كه بسيار نيز سمي و دردزا هستند، ادامه مي دهد!
تجارب هسته اي در «نوادا»
هنگامي كه نخستين مجموعه آزمايش هاي هسته اي در ژانويه 1951 در «نوادا» انجام پذيرفت، سيستم كنترل هسته اي در اطراف محوطه آزمايش بسيار ابتدايي بود، به گونه اي كه براي نمونه برداري از هواي محيط اطراف از جاروبرقي «بهبود يافته» مارك «الكترولوكس» استفاده مي شد. بنابراين، امكان برآورد دقيق ميزان راديو اكتيويته موجود در فضا در عمل وجود نداشت. طبق تحقيقات مؤسسه غيردولتي «انرژي و پژوهش محيط زيست» كه برپايه ارقام رسمي انجام پذيرفته است، انتشار راديو اكتيويته حاصل از آزمايش هاي هسته اي از سال هاي دهه1950 به بروز 80هزار مورد سرطان در آمريكا انجاميده است. اين ارقام شامل افرادي مي گردد كه بين سال هاي 1951 تا 2000 در آمريكا زندگي كرده اند. مؤسسه مزبور در واقع ميزان راديو اكتيويته حاصل از اقدامات واشنگتن را در سراسر خاك آمريكا مورد بررسي قرارداده، فاش مي سازد كه پيامدهاي آزمايشات هسته اي در «نوادا» (غرب آمريكا) حتي در ايالت هايي دوردست مانند «نيويورك» و «مين» (شرق) قابل رديابي است، به همان گونه كه اثرات آزمايش هاي انجام پذيرفته در جزاير «مارشال» و يا «اتول جانسون» در اقيانوس آرام، و نيز آزمايش هاي شوروي در «سميپالاتينسك (قزاقستان امروز) و يا «نووايا زمليو» (روسيه) در سراسر سرزمين آمريكا مشاهده مي گردد.
دكتر «آرجون ماخيجاني»، رئيس «مؤسسه انرژي و تحقيقات محيط زيست»، در اين ارتباط مي گويد: اين گزارش و ديگر داده هاي رسمي نشان مي دهند كه مناطقي واقع در هزاران كيلومتري محل آزمايش ها براثر راديو اكتيويته موجود در هوا آسيب ديده است. «ليزا لدويج»، يك زيست شناس اين مؤسسه، خاطرنشان مي سازد: «به رغم آن كه تحقيقات خود دولت مدت هاست كه تأثيرات اين آزمايش ها بر مردم، به ويژه كودكان، را بر ملا ساخته، كاخ سفيد هيچ پاسخ مثبتي در زمينه بهداشت عمومي ارائه نداده است.»
لازم به يادآوري است كه بين سال هاي 1946 تا 1991، قدرت هاي بزرگ آگاهانه و عامدانه صدها هزار تن از افراد بشر را در معرض پرتوهاي راديواكتيو حاصل از 2هزار آزمايش هسته اي قرار داده اند. در سپتامبر 1954، نظاميان و غيرنظاميان شوروي به فرمان ارتش اين كشور در معرض تشعشعات حاصل از انفجار يك بمب اتمي 20كيلوتني در 350 متري آسمان «توتسكويه» در «اورال»، قرار داده شدند. در پي اين آزمايش، علاوه بر 45 هزار سرباز- كه ژنرال هاي مافوق آنها را به تمرين در زمين هايي سوزان از راديو اكتيويته وادار ساخته بودند- ، يك ميليون غيرنظامي تا شعاع 160كيلومتري محل انفجار به درجات گوناگون آسيب ديدند. فيلمي تهيه شده از سوي ارتش سرخ در همين زمينه حكايت از آن دارد كه هدف از اين انفجار، برآورد قابليت جنگندگي نيروها در منطقه اي زير بمباران اتمي بوده است!
و اما، اين تنها تجربه شوروي ها در تاريخچه قرن بيستم و يا جنگ سرد نبوده است. بررسي پرونده هاي «كاگ ب» نشان مي دهد كه صدها هزار شهروند شوروي سابق بي آن كه خود بدانند عامدانه در معرض پرتوهاي راديواكتيو قرار گرفته اند. حال، اين موضوع نه تنها در قزاقستان، كه در نيوزيلند، سيبري، اورال و... نيز به وقوع پيوسته است، اما برآورد رقم قربانيان امكان ناپذير مي نمايد. به هر شكل، قزاقستان اين ميان نقش اول را در اين «جغرافياي وحشت» ايفا مي كند، چرا كه ده ها هزار تن از اهالي آن قرباني نقشه هاي ضدكاپيتاليسم رهبران شوروي گرديدند. نخستين بمب نيز در 29 اوت 1949 منفجر گرديد. امروز، قزاقستان 17 ميليون جمعيت دارد و يك چهارم سرزمين 7/2 ميليون كيلومتر مربعي آن به آزمايش ها و كارخانه هاي نظامي اختصاص يافته كه در آن تاكنون 466 بمب اتمي منفجر گرديد است (26 بمب در سطح زمين، 90 بمب در ارتفاعات و 350 بمب نيز در زيرزمين پس از امضاي معاهده محدوديت آزمايش هاي هسته اي در سال 1963). و اين در حالي است كه، قزاقستان ركورد جهاني آلودگي هسته اي را به خود اختصاص مي دهد.
بدين سان، مشاهده مي كنيم كه «جنگ سرد» معروف آن قدرها هم كه گفته مي شود «سرد» نبوده، چرا كه بيش از 2 هزار بمب در همين فاصله زماني منفجر گرديده است (نزديك به يكهزار بمب آمريكايي، تقريباً به همين تعداد بمب شوروي، 180 تا 200 بمب فرانسوي، ده ها آزمايش انگليسي (در استراليا و نوادا)، و تقريباً به همين تعداد آزمايش در چين)!
در واقع، دروغ ها يك به يك فاش مي گردد! وزير انرژي آمريكا اعتراف دارد كه كشورش ظرف 45 سال 204 تجربه هسته اي مخفي و آزمايش هايي بر روي 700 «خوكچه انساني» به انجام رسانده است. در اين آزمايشات، 98 تن پلوتونيوم به كار رفته است و ضايعات آن ها در «زباله دان»هايي حفظ و نگهداري مي شود كه اغلب پاسخگوي هنجارهاي امنيتي نبوده و خطري عمده براي سلامت محيط زيست و شهروندان به شمار مي آيند. علاوه بر اين، آزمايش هاي متعددي به منظور برآورد تاثيرات راديو اكتيويته بر انسان به عمل آمده است. بدين سان، در سال هاي دهه 1940 بيش از 700 زن باردار كه به منظور دريافت خدمات بهداشتي رايگان در دانشگاه «واندربيلت» (تنسي) به اين مركز مراجعه كرده بودند، كپسول هايي راديواكتيو دريافت كردند كه جنين آنها را به ميزان 30 برابر حد مجاز در معرض پرتوهاي راديواكتيو قرار مي داده است. نتيجه آن كه، بسياري از نوزادان اين مادران در بدو تولد و بسياري ديگر بر اثر ابتلا به سرطان جان باختند.
طبق گزارشي ديگر، مقامات آمريكا بين سال هاي 1948 و 1952 عامدانه فضاي «نيومكزيكو»، «تنسي» و «يوتا» را به كمك يك آزمايش هسته اي سري آلوده ساختند. در آزمايشي ديگر، دوزهاي اندك پلوتونيوم به بيماران بستري تزريق گرديده است تا تاثيرات آن بر اعضاي بدن مورد بررسي قرار گيرد. طبق گزارشات، حال بخش اعظم اين بيماران به وخامت گراييده و انتظار بهبودي چندان نمي رفته است، با اين حال تعدادي از آن ها زنده مانده و ماجرا را براي ديگران تعريف كرده اند. بدين سان، مي شنويم كه كارگري كه از ناحيه پا آسيب ديده بود، به تزريق پلوتونيوم 239 وادار گرديد. سه روز بعد، پاي او به طور كامل قطع شد و در اختيار پژوهشگران قرار گرفت. با اين حال، اين كارگر تا 44 سال بعد نيز زنده ماند!
به طور كلي، مي توان گفت كه دولت آمريكا به منظور پيشبرد اهداف خود بارها و بارها شهروندان اين كشور را همانند «موش هاي آزمايشگاهي» به كار گرفته و اين امر از سال 1931 همچنان ادامه يافته است. به عنوان نمونه:
- در سال 1942، «خدمات جنگ شيميايي» آزمايش هايي را به كمك گاز خردل بر روي 4 هزار سرباز آمريكايي به عمل آورد و اين تجربيات تا سال 1945 ادامه يافت.
- در سال1950، نيروي دريايي آمريكا طي تجربه اي به منظور تعيين ميزان حساسيت يك شهر آمريكا در برابر يك حمله ميكروبي، ابري از باكتري ها را بر فراز شهر «سانفرانسيسكو» منتشر ساخت و به بررسي ميزان گستردگي عفونت پرداخت.
- در سال1953، ارتش آمريكا ابرهايي از گاز «سولفور روي- كادميوم» برفراز شهرهاي «وينيپگ»، «سنت لوئيس»، «مينياپليس»، «فورت وين»، «مونوكراسي ريور والي» در «مريلند» و «ليسبورگ» در «ويرجينيا» رها ساخت. هدف اين آزمايش، تعيين سرعت ارتش براي انتشار عوامل شيميايي اعلام شد.
- در سال 1953، هزاران تن از شهروندان «نيويورك» و «سانفرانسيسكو» طي تجربه مشترك نيروهاي زميني و دريايي و نيز سازمان «سيا»، در معرض باسيل ها و باكتري هاي متعدد قرار گرفتند.
- در سال 1955، «سيا» در تجربه اي به منظور بررسي توانايي آلوده ساختن افراد بشر به وسيله عوامل ميكروبي، باكتري هاي موجود در زرادخانه جنگ ميكروبي ارتش را بر فراز «تامپا بي» در «فلوريدا» رها ساخت.
- در سال 1966، سازمان «سيا» با آلوده ساختن آب آشاميدني شهر «واشنگتن دي سي» به كمك عوامل شيميايي، به بررسي امكان اين اقدام پرداخت.
- در سال1977، در جلسات سنا پيرامون بهداشت و پژوهش هاي علمي فاش گرديد كه بخش هايي گسترده از آمريكا، از جمله «سانفرانسيسكو»، «واشنگتن دي سي»، «كي وست»، «پاناماسيتي»، «مينياپليس» و «سنت لوئيس»، در سال هاي 1949تا 1969 به كمك عوامل ميكروبي آلوده گرديده است.
- در سال 1987، وزارت دفاع آمريكا اعتراف كرد به رغم معاهده منع تحقيقات پيرامون عوامل ميكروبي و توليد آنها، كماكان به ايجاد تأسيسات پژوهشي در 27 مكان و دانشگاه هاي كشور ادامه داده است.
- در سال 1994، سناتور «جان دي راكفلر» در گزارشي فاش ساخت كه پنتاگون طي دست كم 50سال صدها هزار تن از پرسنل نظامي را در تجارب انساني به كار گرفته و در معرض عناصر خطرناك قرار داده است.
- در سال 1995، دكتر «گارت نيكولسون» اعتراف كرد كه عوامل ميكروبي به كار رفته در جنگ خليج فارس، در «هوستون»، «تي ريكس» و «بوكاريتون» در «فلوريدا» توليد گرديده و برروي زندانيان تگزاس آزمايش شده است.
- در سال 1996، وزارت دفاع آمريكا اعتراف كرد كه نظاميان شركت كننده در عمليات «طوفان صحرا» در معرض عوامل شيميايي قرار گرفته اند.
«گري ماتسوموتو»، روزنامه نگار و پژوهشگر نيويوركي، در كتابي تحت عنوان «واكسن اي: تجربه پنهان دولت سربازانمان را مي كشد و نشان مي دهد به چه دليل آنها صرفاً نخستين قربانيان هستند»، ادعاهاي پنتاگون درباره «سندروم جنگ خليج فارس» را محكوم و ثابت كرده است كه پزشكان و دانشمندان ارتش آمريكا در اصل در نقض «كد نورنبرگ» و بنيادين ترين اخلاق پزشكي، مخفيانه آزمايش هايي برروي شهروندان آمريكايي انجام داده اند. به گفته «ماتسوموتو»، پنتاگون اين هنجارها را زير پا نهاده و به نيروهاي خود نيز خيانت كرده است.در واقع، دست كم از سال 1987، توسعه جنگ ميكروبي به نابودي آرامش و سلامت ده ها هزار نظامي آمريكايي كه به عنوان «خوكچه هاي آزمايشگاهي» در برنامه هاي واكسيناسيون آزمايشي غيرمجاز عليه بيماري «سياه زخم» مورد استفاده قرار گرفته اند، انجاميده است. و اين درحالي است كه، از سال ها پيش بر همگان معلوم شده است كه «اسكالن»، ماده تشكيل دهنده اين واكسن، قادر است بيماري هاي «خود ايمن» بسيار مهمي در حيوانات آزمايشگاهي پديد آورد. در اين گونه بيماري ها، سيستم ايمني بدن بافت هاي خود را عنصر بيگانه مي پندارد و به نابودي آنها اقدام مي كند. با اين حال، اين ماده بي آن كه عوارض زيان آور آن بر سلامت انسان برملا گردد، مورد استفاده قرار گرفته است.
«ماتسوموتو» در كتاب خود خاطرنشان مي سازد كه اين گونه آزمايش هاي خارج از چهارچوب اخلاق همچنان ادامه يافته و توقف آنها به دليل نيازهاي امنيت ملي- كه بانيان اين تجارب را از هرگونه پيگردي مصون مي دارد- هرگز مدنظر قرار نگرفته است. نتيجه آن كه، بسياري از كهنه سربازان جنگ خليج فارس در آمريكا و استراليا جان خود را از دست داده اند، درحالي كه ماده «اسكالن» كه شوروي ها آن را «بمب ساعتي ميكروبي» ناميده اند و «ماتسوموتو» آن را «سلاح ميكروبي واقعي» و يك «نانو بمب» توصيف مي كند، كماكان مورد استفاده قرار مي گيرد.
امپرياليسم دارويي!
هرگز تاكنون دولت ها و شركت هاي دارويي غرب تا بدين اندازه به فقيران كره زمين توجه نشان نداده اند. در آفريقاي جنوبي، در نزديكي حلبي آبادهاي حومه «كيپ»، آزمايشگاه هاي فوق مجهز «بوئرينگر اينگلهايم» همچون تابلويي رنگين در چشم انداز سياه و خاكستري اطراف خود چشم را خيره مي سازند. در هند، در ساختمان مجلل و باشكوه «نووارتيس» كه در نزديكي حلبي آبادهاي بمبئي همانند نگيني درخشان خودنمايي مي كند، پژوهشگران غربي در جست وجوي داروهاي تازه سخت مشغولند. «گايليد»، «فايزر» «گلاكسو اسميت كلاين»، «آسترازنگا» و ديگر غول هاي چندمليتي دارويي، رقباي آنها، نيز مراكز آزمايشات كلينيكي متعدد و مجهزي براي خود در اين كشور بنا كرده اند. آيا جملگي اين «غول»ها جمع شده اند تا فقيراني را كه در مقابل كلينيك هاي نوسازشان صف بسته اند دريابند و به درمان آلام شان بپردازند؟
در واقع، اين شركت ها در جهان سوم پا گرفته اند تا تجربيات خود را به بهاي سلامت جسم و جان مردم اين كشورها به دست آورند. مي توان گفت كه براي حفظ سلامت هر بزرگسال و كودك غربي، بزرگسالان و كودكان ديگري در جهان سوم سلامت خود را از دست داده، دردهاي بسياري را متحمل مي گردند و گاه حتي جان خود را در اين راه مي گذارند! و اما، امتياز اين نوع بهره گيري از مردم فقير و آسيب پذير در چيست؟ قربانيان احتمالي عوارض جانبي داروها و واكسن هاي آزمايشي «ارزان»ترند و از شانس اندكي براي دريافت غرامت برخوردارند! طي دهه هاي اخير، نمونه هاي ضداخلاقي بسياري از اقدامات شركت هاي دارويي در هند، سودان، سومالي، چاد، كامرون، غنا، نيجريه، مالاوي، بوتسوانا، بنگلادش، كامبوج، هائيتي، مكزيك، اوگاندا و...و نيز زندان ها و پرورشگاه هاي آمريكايي و استراليايي مشاهده گرديده است.
به عنوان نمونه، در اواخر سال هاي دهه 1960، در جريان جنگ نيجريه، درحالي كه مردم گرسنه «بيافرا» پوستي بر استخوان بيش نداشتند، بيش از 10ميليون فرانك فرانسه صرف تزريق 2 ميليون واكسن ضدآبله و 800 هزار واكسن ضدسرخك به مردم گرسنه و فقير اين منطقه گرديد، در حالي كه واكسن ها به دليل عوارض وحشتناك آنها در كشورهاي پولدار از رده خارج شده بودند. در سال 2006، بيش از نيمي از آزمايش هاي شركت «گلاكسو اسميت كلاين» خارج از بازارهاي غربي و در كشورهاي «ارزان» (بلغارستان، زامبيا، برزيل، هند و...) انجام پذيرفته است. در سال هاي دهه 1940، آمريكا به طور پنهان 17نوع آزمايش پزشكي و دارويي بر روي معلولان ذهني، زندانيان و سربازان گواتمالا به عمل آورد كه فجايع بسيار برجاي گذارد. اين «جنايات عليه بشريت» كه در چهارچوب برنامه اي تحت حمايت مالي «سرويس هاي فدرال بهداشت عمومي آمريكا»، «مؤسسه ملي بهداشت»، «دفتر پان آمريكايي امور بهداشتي» و دولت گواتمالا انجام پذيرفته، صرفا درسال 2010 درپي كشف آرشيوهاي «جان كاتلر» پزشك مسئول اين آزمايش ها كه درسال 2003 درگذشته، توسط تاريخداني به نام «سوزان روربري» فاش گرديده است. همچنين، در گزارش ها مي خوانيم كه طي 15سال گذشته، پزشكان آمريكايي عامدانه زنان باردار اوگاندايي را كه به ويروس ايدز آلوده شده بودند، به منظور بررسي تحولات بيماري از دسترسي به داروهاي موردنياز محروم ساخته اند. وزارت بهداشت آمريكا سال گذشته فاش كرد كه بين 40 تا 65 درصد تحقيقات كلينيكي مربوط به توليدات دارويي اين كشور در ديگر كشورها انجام پذيرفته است! كشورهايي كه افراد بشر در آنها كمتر از «شامپانزه ها» مي ارزند...
امروز، رقم اين گونه آزمايشات كه به اهداف سياسي، نظامي و اقتصادي انجام مي پذيرد، به ده ها هزار مي رسد، و انواع دارو به امر اربابان قدرت و دولت ها و شركت هاي دارويي سودجو و تحت امرشان و با چراغ سبز «مركز غذا و داروي آمريكا» كه تحت كنترل كامل لابي هاي قدرتمند فرمانبردار اربابان جهان، بازارها را تسخير خود كرده اند. امروز، جهان سوم و به ويژه آفريقا، ميدان ايده آل ضداخلاق ترين، پرتوليدترين و ارزان ترين تجربيات صنايع غربي به شمار مي آيند. قدرت هاي حاكم بر اين كشورها جز منافع طبقه انگل جامعه و سرمايه خارجي را مدنظر ندارند، و منابع موجود تماماً در اختيار غول هاي چندمليتي قرارمي گيرد. قاچاق استخوان ها و اعضاي بدن انسان ها، فروش داروهايي كه تاريخ مصرف آنها به سر رسيده است، صادرات گوشت هاي آلوده و فاسد و مرغ هاي آلوده به «ديوكسين» و غيرقابل مصرف، صادرات زباله هاي صنعتي و هسته اي، صادرات اسلحه و... به كشورهاي فقير جهان سوم از ديگر الطاف اربابان قدرت به مردم مستضعف اين كشورهاست. زندگي افراد بشر صرفا ماده اوليه اي قابل استفاده براي هر نوع قاچاق سودآور، كشورهاي فقير جهام سوم ميداني وسيع براي هر نوع آزمايش و مردم اين كشورها «خوكچه»هايي فرمانبردار به حساب مي آيند كه در خدمت رفاه هرچه بيشتر و عمر هرچه طولاني تر شهروندان خطه غرب قرار دارند!
بيش از اين چه مي توان گفت؟ جز آن كه، دموكراسي، اخلاق، نوعدوستي، و... واژه هايي بيش نيستند كه تنها به كار پركردن لغت نامه ها و منفعت طلبي اربابان قدرت و دولت ها و لابي ها و چندمليتي هاي تحت امرشان مي آيند؟
منابع: سايت هاي لوفيگارو، رولوسيون، امت، موندياليزاسيون، يوروپ وان، ويكيپديا، ريم انفو، ولتر، آلترانفو، سوروايو آن ايدز، لوموند ديپلماتيك، آگوراوكس، ديسيدان مديا، و...

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14