(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 28 شهریور 1390- شماره 20027

اسناد جنايت رهبر ليبي به تدريج افشا مي شود
برگي از جنايات قذافي خون آشام ليبي كيست؟
استقرار سپر موشكي ناتو در خاك تركيه



اسناد جنايت رهبر ليبي به تدريج افشا مي شود
برگي از جنايات قذافي خون آشام ليبي كيست؟

منبع : خبرگزاري ها مترجم : محمد معرفي
اشاره
سقوط رژيم قذافي، همانند ساير رژيم ها، پس از متلاشي شدن خود بسياري از حقايق را بر مردم عيان كرد كه در اين ميان گستردگي جنايات و فساد رژيم قذافي بهت و حيرت مردم ليبي و جهانيان را برانگيخت.
معمر قذافي كه در آستانه 43 سالگي حكومت خود قرار داشت، حتي تا آخرين لحظات تصرف «باب العزيزيه» (كاخ رياست جمهوري)، شكست خود را به دست انقلابيون قبول نداشت و اين وقايع كه به سرعت اتفاق افتاد، باعث كشف اسناد بسياري در مورد وي و خانواده اش شد كه به مرور زمان از سوي شوراي انتقالي ليبي اين اسناد افشا خواهد شد.
اما شايد پس از تصرف طرابلس به دست انقلابيون، بازداشت و دستگيري، سمبل هاي ظلم و جنايت و فساد رژيم قذافي به دست انقلابيون مهم ترين پيروزي مردم ليبي به شمار آورده شود كه بازداشت خانم «هدي بن عامر» معروف به «خون آشام ليبي» از مهم ترين آنها باشد.
اين زن 56 ساله كه جزو 38 متهم اصلي در ليبي از سوي سازمان ملل و داراي پست ها و مناصب زيادي طي حكومت قذافي بود، در واقع جعبه سياه رژيم گذشته و بسيار سنگدل و بيرحم بود و با دستان خود چندين نفر از مخالفان ديكتاتور سابق را به فجيع ترين وضع كشت.
پست هايي همانند رياست مجلس، شهردار طرابلس، رئيس كميته هاي امنيتي و... در كارنامه اين زن خون آشام ديده مي شود و معمر قذافي ديكتاتور سرنگون شده ليبي، اعتماد و اطمينان ويژه اي به او داشت.
هدي بن عامر از جمله افراد منفوري بود كه پس از قيام مردمي 17 فوريه، در ليبي، مردم ويلايش را در طرابلس آتش زدند.
خبر بازداشت «زن خون آشام» مهم ترين هديه اي بود كه مردم ليبي پس از عيد فطر از رهبران جديد دريافت كردند.
خبرگزاري رسمي ايتاليا (آنسا) با مخابره يك خبر چند خطي فقط به اين موضوع اكتفا كرد كه «هدي بن عامر» معروف به «خون آشام ليبي» در شهر طرابلس به دست انقلابيون بازداشت شد. اما اين خبر كوچك، شادي بسيار زيادي را براي مردم ليبي فراهم آورد و به گفته يكي از انقلابيون اگر ما در پيشبرد انقلابمان شكست مي خورديم، سر و كار ما با هدي بن عامر مي بود.
خون آشام ليبي
«هدي بن عامر» كه انقلابيون پس از يك هفته از آغاز قيام 17 فوريه، ويلاي او را در منطقه «طابلينو» بنغازي به آتش كشيدند، خطرناك ترين زن ليبي و شايد هم خطرناك ترين خون آشام خاورميانه بود كه طي 27 سال به عنوان ركن اساسي رژيم قذافي به شمار مي رفت.
وي كه عضو كميته هاي به اصطلاح انقلابي در رژيم قذافي بود، در برخي از عمليات اعدام شركت كرد و رهبري حمله به خانه هاي بسياري از رهبران مخالف رژيم گذشته را به عهده داشت. هدي بن عامر همچنين پست هاي مختلفي در رژيم گذشته داشت كه آخرين آن دبيركلي«كميته مردمي عمومي امور بازرسي و نظارت» ليبي بود.
قذافي طي اين سال ها از وي براي ترساندن مسئولان بلندپايه و وزيران خود استفاده مي كرد و اين زن به ناگهان بالاي سر آنها قرار مي گرفت.
هدي بن عامر همچنين به عنوان شهردار بنغازي دو بار بر اين منصب تكيه زد، و پست مسئول امور زنان در كنفرانس ملي ليبي به عهده وي بود. وي در سال 2008 ابتدا به معاونت پارلمان و سپس به جاي «محمدجاسم الصفر» رياست آن را به دست آورد.
زن خون آشام ليبي به بسياري از كشورهاي عربي سفر كرد و مورد استقبال قرار گرفت .
ژن جنايت
گفته مي شود كه زن خون آشام ليبي، «ژن جنايت» را از پدر خود «فتحي بن عامر» به ارث برده است. اين مرد كه مردم ليبي وي را به خوبي مي شناسند در سال 1973 مورد غضب قذافي قرار گرفت. ولي در مقابل حكم بر كناري خود دست به كار عجيبي زد كه ديكتاتور وقت را مجبور به عقب نشيني كرد.
در آن سال، هنگامي كه فتحي، حكم بركناري خود را شنيد به «مدينه الرياضيه» در بنغازي رفت و در حالي كه كودك شيرخواره خود را به همراه داشت، كارد بلندي را برگردن وي گذشت و در مقابل چشم هزاران نفر تهديد كرد، در صورت عدم بازگشت به كار فرزند خود را سر خواهد بريد.
فتحي با اين كار موفق شد كه قذافي را از تصميم خود منصرف كند و بعدها خود را در حلقه اطرافيان وي قرار دهد.
زندگينامه هدي
هدي بن عامر كه در سال 1954 در شهرك «المرج» در اطراف بنغازي به دنيا آمد، متاهل و دو فرزند دارد. معمر قذافي رئيس جمهور مخلوع ليبي، خود شخصا خطبه عقد او را در سال 1982 در سفر الجزاير خواند و ترتيب ازدواج خون آشام را با شوهر فعلي اش داد.
فعاليت سياسي اين زن خون آشام با پيوستن وي به كميته هاي به اصطلاح مردمي و انقلابي قذافي آغاز شد و از جمله دانشجويان دختر دانشگاه هاي ليبي بود كه در سال 1976 براي خدمت به وي سوگند خورد. خون آشام ليبي فعاليت هاي حزبي خود را به سرعت گسترش داد و 21 سالگي از طريق راديو تلويزيون ليبي، حملات شديدي را عليه دانشجويان انقلابي ليبي آغاز كرد، كه اين حملات مصادف با فراگير شدن مخالفت هاي دانشجويي طي سال هاي 1973 تا 1985 بود.
هدي بن عامر در سال 1984 در حملات گسترده دولتي كه به منظور سركوب مخالفت هاي دانشجويي صورت گرفت، حضور فعالي داشت و در آن سال كه وي 30 سالگي خود را پشت سر مي گذاشت، شخصا در اعدام يك دانشجوي مخالف قذافي به نام «صادق الشويهدي» شركت كرد.
«صادق حامد الشويهدي» پس از فارغ التحصيل شدن در رشته مهندسي پرواز در ايالات متحده در ماه مارس همان سال به ليبي بازگشت و اقدام به تشكيل گروهي به «نام جبهه انقاذ ليبي» كرد، اما اين دانشجوي نگون بخت و همفكرانش به سرعت شناسايي و بازداشت شدند. رژيم قذافي الشويهدي را در روز دوم ماه مبارك رمضان سال 1984 به اعدام محكوم كرد و مراسم اجراي حكم نيز در شهر الرياضيه بنغازي به اجرا درآمده اما موضوعي كه سر و صداي آن بيشتر از مرگ اين دانشجو در ليبي پيچيد نحوه دخالت هدي بن عامر در اعدام وي بود. الشويهدي پس از انتقال به محل اعدام توسط دادگاه هاي موسوم به دادگاه مردمي در ليبي محاكمه و حكم وي قرائت شد كه از جمله حاضران هدي بن عامر زن خون آشام بود.
اين دانشجوي ليبيايي در حالي كه دست ها و پاهايش محكم بسته شده بود به دار مجازات آويخته شد و هنگامي كه در حال دست و پا زدن بود، هدي بن عامر همانند بسياري از طرفداران قذافي به سوي وي دويده و در حالي كه شعارهايي مانند «آنها را با خون مجازات كن، اي رهبر، حركت كن و اعتنايي به دشمنان نكن و ما خواستار دار زدن مخالفان در ميادين هستيم و نمي خواهيم به سخن خائنان گوش كنيم»، سر مي داد، پاهاي الشويهدي را با دستان خود محكم گرفت تا جان بدهد و از آن لحظه تكيه كلام هاي وي در ليبي مشهور و لقب خون آشام از سوي مردم به او داده شد.
در جريان اعدام الشويهدي كه نوار ويدئويي آن پس از سال ها هنوز در ليبي دست به دست مي شود، اين دانشجو در حالي كه بلند بلند گريه مي كند، از هدي بن عامر مي خواهد كه وي را اعدام نكند، اما زن خون آشام ليبي، پس از اينكه طناب دار بر گردن وي قرار مي گيرد ، با زدن لگدي به صندلي، او را در هوا معلق مي كند و پس از چند دقيقه كه از به دار آويختن او مي گذرد، دست و پا زدن او را تحمل نمي كند و براي تسريع در كار، پاهايش را محكم نگه مي دارد، اما با وجود اين، زنده مي ماند.
پزشك قانوني حاضر در مراسم اعدام، در كمال تعجب زنده بودن دانشجوي نگون بخت را اعلام و دستور اعزام او را به بيمارستان صادر مي كند. در بيمارستان نيز كادر پزشكي به سرعت عمليات تنفس مصنوعي را آغاز و الشويهدي را زنده نگه مي دارند. اما ديري نمي گذرد كه دستور كشتن دوباره وي از سوي قذافي صادر مي شود، ولي كادر بيمارستان از اجراي اين دستور سرپيچي مي كنند.
دار و دسته هدي بن عامر براي اجراي دستور قذافي، اقدام به قرار دادن جورابي پر از شن در دهان الشويهدي مي كنند تا با هر تنفس او مقداري از ذرات آن وارد ريه اش شده و كم كم خفه شود.
توجه ويژه قذافي
از آن دوران به بعد بود كه توجه ويژه قذافي به خون آشام ليبي معطوف شد و از جمله زنان در حلقه اطراف وي قرار گرفت، قذافي هدي بن عامر را به عنوان يكي از ستون هاي خشونت و تنبيه عليه دشمنان رژيم خود مورد توجه بسياري قرار داد و اين زن خون آشام فقط در يك مورد هفت دانشجوي ليبي را در سال 1987 به ديار نيستي روانه كرد.
او با هر كسي كه به فكر دشمني با رژيم قذافي بود، رحم نمي كرد، چه برسد به اينكه دشمني خود را با ديكتاتور سابق ليبي علني كند، آن وقت، جان او را به راحتي از جسمش جدا مي كرد.
هدي بن عامر به خاطر اين اعمال خود به زني ترسناك و نماد مرگ و نيستي در ليبي تبديل شد و مردم نام «الشفاقه» (اعدام كننده) را بر وي گذاشتند.
اين زن خون آشام از جمله افرادي است كه در فهرست 38نفره شخصيت هاي جنايتكار در ليبي از سوي سازمان ملل متحد قرار گرفت و پس از فتح طرابلس توسط انقلابيون بازداشت شد. از هدي بن عامر به عنوان كسي كه ميليون ها دلار اختلاس كرده است و شيطاني در پوشش زن است بسيار سخن گفته شده است و هر جا كه قدم مي گذاشت، ترس و وحشت را بر افراد آن مستولي مي كرد.
اين زن خون آشام، هميشه يك كلت اتوماتيك به همراه خود داشت و با اينكه خود از شهرك هاي اطراف بنغازي بود، اما از اين شهر و مردم آن به شدت متنفر بود و مردمش را دائما مورد توهين قرار مي داد. او در يكي از بازديدهايش از بنغازي با صداي بلند گفته بود كه اينجا، هيچ مردي وجود ندارد و تنها مرد آن من هستم. همچنين كمتر كسي در ليبي مي داند، او تنها كسي بود كه در روز 17 فوريه سال 2008 دستور تيراندازي به سوي مردم خشمگين ليبي كه اسائه ادب كاريكاتوريست دانماركي عليه رسول اكرم(ص) را تحمل نكرده و به خيابان ها ريخته بودند، صادر كرد.
اما با وجود همه اين خون آشامي ها و ظلم و جنايت هاي قذافي و دار و دسته اش بر عليه ملت ليبي، اين ملت بزرگ در قيام بزرگ 17فوريه نشان داد، حاضر است كه حتي جان خود را فدا كند تا آزادي خود را به دست آورد و با نداي الله اكبر، طاغوت بزرگ را سرنگون كند.
زنان حلقه قذافي
معمر قذافي ديكتاتور سرنگون شده ليبي براي نشان دا دن اين موضوع كه زنان در ليبي از جايگاه و اهميت ويژه اي برخوردار هستند، اقدام به راه اندازي يك گروه 400 نفره از زنان محافظ در اطراف خود كرده بود.
او علاوه بر اينكه حفاظت از جانش را به آنها سپرده بود، يك رابطه عاطفي با آنها برقرار كرده بود و به همين خاطر شايعات بسيار زيادي در اين مورد در بين مردم رواج داشت. به طوري كه قذافي در جريان قيام مردمي 17 فوريه مجبور شد اعلام كند كه زنان محافظ همانند دختران او هستند و رابطه با آنها، رابطه پدر و فرزندي است. اما علت اصلي انتخاب زنان به عنوان محافظ از سوي قذافي، ترس و بي اعتمادي وي به مردها در ليبي بود، چرا كه او هر آن احتمال سوءقصد را به خود مي داد، اما از جانب زنان خيالش راحت بود. «عايشه عبدالسلام» يكي از سرشناس ترين زنان محافظ ديكتاتور ليبي پس از سرنگوني رژيم قذافي، راز تشكيل گروه 400 نفره محافظان زن را افشا كرد. اين زن كه داراي درجه سرتيپي و از معروف ترين محافظان قذافي بود و بدون استثنا در همه سفرهاي داخلي و خارجي وي را همراهي مي كرد به هنگام دستگيري گفت: من هنوز ازدواج نكرده ام و در سال 1984 به ارتش ليبي پيوستم و كم كم در حلقه محافظان و اطرافيان نزديك قذافي قرار گرفتم.
اين زن كه به «راز نگهدار» قذافي در نزد عموم معروف است در مورد علت تشكيل گروه 400 نفره محافظان زن اضافه كرد: قذافي با تشكيل گروه محافظان زن مي خواست اين را به جهانيان نشان دهد كه زنان همانند مردان در ليبي از جايگاه يكساني برخوردارند. عايشه علت انتخاب دختران براي محافظت از جان قذافي را اين طور بيان مي كند كه او انتخاب دختران را بر زنان به عنوان محافظ خود، ترجيح مي داد، تا آنها بتوانند وظيفه خود را به نحو احسن به انجام برسانند!
سرتيپ عايشه مي گويد: من يكي از افسران بلندپايه در بين زنان در ارتش و عضو ارتش انقلابي ليبي و تا همين چند ماه قبل نيز به عنوان يكي از زنان محافظ مشهور در جهان بودم. او مي گويد: قذافي دائما تمايل داشت كه 3 زن هميشه او را همراهي كند، اما در سفرهاي خارجي تعداد آنها به چهار نفر افزايش مي يافت.
عايشه مي گويد: من هميشه محافظان قذافي را انتخاب و دستچين مي كردم و هنگامي كه يكي از دختران به اين پست انتخاب مي شد، احساس شادي و خوشبختي زيادي مي كرد.
اين زن محافظ سابق قذافي در مورد معيار انتخاب محافظان قذافي از سوي ديكتاتور سابق اين كشور مي گويد: زيبايي معيار اصلي براي انتخاب يك محافظ نبود، بلكه قذافي بر اين نكته تأكيد داشت كه دختراني كه به عنوان محافظ وي انتخاب مي شوند بايد بلندقامت و باصلابت پشت سر وي ظاهر شوند و تا حدي نيز به آنها اجازه آرايش مي داد.
عايشه چند روز پيش از سقوط طرابلس به دست انقلابيون ليبي، در شهر «الزاويه» كه در جريان تصرف آن درگيري هاي شديد روي داد، به اسارت درآمد و در زنداني در پايتخت منتظر محاكمه خود است.
اما اين كل ماجرا در مورد زنان محافظ قذافي نبود و عايشه از بيان بسياري از حقايق در اين مورد خودداري كرده است و تنها زماني رسوايي زنان حلقه قذافي بر مردم عيان شد كه «باب العزيزيه» به تصرف انقلابيون درآمد.
در جريان تصرف كاخ محل سكونت قذافي تصاوير و آلبوم هاي ديكتاتور به دست مردم افتاد و راز علاقه او به زنان محافظ برملا شد.
عايشه كه در دهه سوم از زندگي خود به عنوان وكيل مشغول به كار بود، به دليل داشتن موهاي بلند و سبزه بودن توجه بسياري از مقامات را به خود جلب كرده بود و همين موضوع راه را براي رسيدن وي به حلقه زنان اطراف قذافي باز كرد.
درواقع اين زن و بسياري ديگر از محافظان قذافي علاوه بر تأمين امنيت جاني ديكتاتور، وظيفه فراهم كردن خوشگذراني براي فرزندان و دولتمردان ليبي را هم برعهده داشتند.
«فاطمه بارود» از معروف ترين محافظان زن حلقه قذافي كه از چند ماه پيش تاكنون از انظار پنهان شده است، يكي ديگر از اعضاي گروه 400نفر هستند كه در فريب همقطاران خود، شهره خاص و عام بود. در افشاگري هايي پس از تصرف مقرهاي مختلف قذافي از سوي انقلابيون، معلوم شد كه اين محافظان زن از حقوق و دستمزد بالايي نسبت به همقطاران خود در ليبي برخوردار و برخي از آنها علاوه بر امكانات اوليه زندگي، از امكانات ويژه اي برخوردار بوده اند.
اين امكانات ويژه زماني براي آنها مهيا شده بود كه فرزندان قذافي، رئيس سازمان امنيت و برخي از مسئولان بلندپايه رژيم گذشته، از اين گروه محافظ به عنوان ملعبه دست خود و وسيله اي براي سرگرمي سود مي جستند.
نماد زنان مبارز ليبي
روزهاي انقلاب ليبي، اسرار و حكايت هاي زيادي را در خود دارد كه از جمله آنها، حكايت زن 24ساله اي است كه در پشت پرده، بدون اينكه شناسايي و دستگير شود، بسياري از مواضع و اماكن نظامي رژيم گذشته را به انقلابيون لو داد.
اين زن 24ساله با اسم «نوميديا» در ليبي مشهور است و هنوز هم كسي، نام حقيقي اش را نمي داند، چراكه به گفته او، با اينكه، رژيم قذافي متلاشي شده است، اما هنوز طرفداران و ستون پنجم به شدت فعال است و احتمال مرگش وجود دارد. فعاليت اين زن ليبيايي به قدري مخفيانه بود كه حتي خانواده اش از آن خبر نداشتند و استفاده از خط هاي مختلف تلفن و جابه جايي از جمله رازهاي موفقيت وي براي دستگير نشدن در طول دوران قيام مردمي در ليبي بود. اما به عقيده بسياري از مردم ليبي، دليل اصلي دستگير نشدن، زن بودن وي بود، چراكه دستگاه اطلاعاتي قذافي، هيچ وقت گمان نمي كرد كه، يك زن بتواند، از پس اين وظيفه برآيد.
نوميديا در گفت وگو با رويتر گفت كه او در تيررس نيروهاي قذافي نبود، چراكه رژيم گذشته بيشتر فعاليت خود را بر دستگيري مردان متمركز كرده بود و هيچ گاه تصور نمي كرد كه يك زن، كار شناسايي و لو دادن محل هاي نظامي به دشمن را به عهده داشته باشد.
نوميديا درمورد پيوستن خود به انقلابيون 17 فوريه ليبي گفت: نمي توانستم در مقابل اقدامات قذافي و نيروهاي وي در برابر مردم ساكت بنشينم و در ابتداي آغاز قيام مردمي به همين منظور تصميم گرفتم كه با كانال «احرار ليبي» كه از قطر پخش مي شد، تماس بگيرم و باعنوان مستعار «نوميديا» اطلاعاتي از درون كشور به جهانيان بدهم.
نوميديا با آغاز روند مقاومت مسلحانه در ليبي، مأموريت شناسايي مواضع نظامي و امنيتي نيروهاي قذافي را از سوي شوراي ملي انتقالي به عهده گرفت و همين اطلاعات باعث نابودي بسياري از تأسيسات و امكانات رژيم ديكتاتوري سابق شد.
يكي از مسئولان كانال ماهواره اي «احرار ليبي» نيز درمورد اين زن گفت: اطلاعاتي كه نوميديا ارسال مي كرد، عمدتاً درمورد انبارهاي اسلحه و محل استقرار تانك نيروهاي قذافي و بسيار مهم و حياتي بود.
نوميديا درمورد فعاليت خود در دوران انقلاب 17فوريه مي گويد: به دليل كنترل خطوط تلفن ثابت و همراه، من مجبور به استفاده از 12 خط تلفن همراه و هفت گوشي تلفن مختلف بودم و اطلاعات من به انقلابيون باعث شد كه 3موضع نظامي قذافي در شهر «صلاح الدين»، «پادگان 7آوريل» و ساختمان اداره امنيت ليبي منهدم شود.
اين زن ليبيايي در توجيه كار خود براي پرده برداشتن از محل و مواضع نظامي رژيم گذشته مي گويد: رژيم قذافي از مناطق و اماكن غيرنظامي براي پنهان كردن سلاح و مهمات خود براي سركوب انقلابيون استفاده مي كرد و اين موضوع باعث مي شد كه با خودروي خود به نزديك هدف مورد نظر بروم و پس از اطمينان از شناسايي و تعيين جزئيات محل استقرار آن، اطلاعات خود را به انقلابيون براي عمليات ارائه دهم. نوميديا به اين موضوع هم اشاره مي كند كه در جريان اين اقدامات، هر لحظه امكان شناسايي و دستگيري خود را مي داد، اما از اين موضوع ترس و وحشت نداشت و خدا را شكر مي كند كه توانست زنده بماند و نتيجه كار خود را ببيند.

 



استقرار سپر موشكي ناتو در خاك تركيه

سرانجام پس از كش و قوس ها و اما و اگرهاي فراوان؛ تركيه به تازگي پذيرفت كه سامانه دفاع موشكي ناتو را در خاك خود مستقر سازد كه به رغم تبليغات گستره اي كه براي كارايي اين سيستم تاكنون صورت گرفته است استقرار آن در خاك تركيه در سكوتي تأمل برانگيز انجام پذيرفت. تركيه در نشست عالي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) كه 19 نوامبر (28 آبان) سال گذشته در ليسبون برگزار شد؛ نظر نهايي خود را درباره استقرار سامانه سپر موشكي آمريكا- ناتو در خاك خود اعلام كرد و پذيرفت كه سامانه دفاع موشكي در خاك اين كشور مستقر شود. اين تصميم به دليل موقعيت تركيه در ناتو براي غربي ها بسيار باارزش و مهم توصيف شد.
طرح «سپر موشكي» موسوم به دفاع استراتژيك اوايل دهه 1980 از سوي دولت رونالد ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا تحت عنوان جنگ ستارگان مطرح و در ادامه تحويل سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) شد تا اعضاي خود را بدون هزينه براي آمريكا، وادار به پذيرش استقرار آن كند.
پس از روي كار آمدن «جورج بوش» در سال 2002 به عنوان رئيس جمهور آمريكا و اعلام وي مبني بر اجراي اين پروژه بزرگ؛ كشورهاي بريتانيا و دانمارك خواهان مشاركت در اين طرح شدند كه هم اكنون رادارهاي مربوط به اين طرح در بخش هايي از اين دو كشور مستقر شده است.
هر چند اين طرح در ابتدا براي مقابله با توان موشكي شوروي و چين و احتمالا كره شمالي طراحي و مطرح شد؛ اما با فروپاشي شوروي؛ اهداف نهايي اين طرح منحرف شد تا اين كه پس از روي كار آمدن «باراك اوباما» به علت هزينه بالاي طرح؛ ايالات متحده آمريكا پذيرفت يا مجبور شد اين طرح را به پيمان ناتو واگذار كند.
آمريكا با واگذاري اين طرح در سال 2009 به ناتو موفق به تحميل بار مالي اين پروژه بزرگ بر دوش كشورهاي ديگر و فرار خود از تحمل بخش اعظم هزينه هاي آن شد. واشنگتن از سوي ديگر توانست با هدايت ناتو به سمت خواسته هاي خود به طور غيرملموس ضمن در اختيار گرفتن ارتش بسياري از كشورهاي اين سازمان؛ خواسته هاي خود را نيز براي كنار آمدن با طرح هاي نظامي و امنيتي تحميل كند كه در همين چارچوب لهستان؛ بلغارستان، تركيه و حتي روسيه و كشورهاي حاشيه خليج فارس در دامنه گسترش اين طرح قرار گرفتند.
اقدام آمريكا براي همراه كردن كشورهاي اروپايي در استقرار سپر موشكي موجب شد ناتو نيز با پيروي از خواسته هاي پنتاگون؛ كشورهاي اروپاي شرقي از جمله لهستان؛ بلغارستان و درنهايت تركيه را نيز مجبور به پذيرش استقرار سيستم سپر موشكي در خاك خود كند.
به نظر مي رسد حال كه تركيه به عنوان يكي از مهمترين اعضاي ناتو به خواسته هاي غرب و به ويژه ايالات متحده در استقرار اين سيستم در خاك خود تن داده است؛ مهم ترين شريك خود يعني آمريكا را در اجراي يكي از پرهزينه ترين پروژه هاي نظامي به خوبي ياري داده و واشنگتن نيز توانسته با كمترين سرمايه گذاري، كمربند امنيتي خود را تا منتهي اليه اروپا و مرزهاي آسيا گسترش دهد.
روند پيوستن آنكارا به اين طرح با ابهام ها و ترديدهايي همراه بوده كه مهم ترين آنها به مخاطره افتادن سياست هاي منطقه اي تركيه به ويژه در ارتباط با همسايگان اين كشور در دوران اخير مي باشد. به همين علت بررسي فرايند پيوستن تركيه به طرح سپر موشكي آمريكا- ناتو اهميت فوق العاده اي دارد كه به اختصار به بخشي از اين پروسه كه در نهايت در مذاكرات اجلاس عالي ناتو در ليسبون به تصويب رسيد؛ اشاره مي شود.
همان گونه كه ذكر شد در نشست ليسبون اهداف راهبردي جديد ناتو كه هر 10 سال يك بار صورت مي گيرد؛ مورد بررسي اعضا قرار گرفت و در همين اجلاس اعضاي ناتو راهبرد جديد اين پيمان از جمله استقرار سامانه سپر موشكي در خاك تركيه را مورد بررسي قرار دادند و تركيه را ملزم به پذيرش استقرار اين سامانه در خاك خود كردند.
اما مهم ترين دغدغه آنكارا در استقرار اين سامانه در خاك تركيه صرف نظر از هزينه هاي آن، بر هم زدن معادلات كنوني سياست خارجي اين كشور به ويژه با همسايگان خود است. روسيه؛ چين و ايران از مهم ترين كشورهايي هستند كه احتمالا واكنش هايي را در قبال استقرار اين سامانه در كشور تركيه از خود نشان خواهند داد. اما در اين ميان ايران شايد به دلايل تاريخي و نيز گستره همسايگي با تركيه از درجه اهميت بالاتري براي آنكارا برخورد باشد كه به همين علت واكنش هاي احتمالي آن مي تواند تركيه را متاثر سازد.
اما همان گونه كه محمود احمدي نژاد رئيس جمهور كشورمان در پايان يازدهمين اجلاس سران سازمان همكاري اقتصادي (اكو) در استانبول در واكشن به سئوالي درباره موضوع استقرار سپر دفاع موشكي و تاثير آن بر روابط ايران و تركيه، عنوان كرد، ايران نگراني از بابت استقرار اين سامانه در خاك تركيه ندارد.
احمدي نژاد تصريح كرد: امروز دوران استفاده از موشك و بمب اتمي به پايان رسيده و ايران از اين موضوع هيچ نگراني ندارد؛ البته روابط ايران و تركيه يك روزه شكل نگرفته كه از اين گونه مسايل متاثر شود. از سوي ديگر تركيه نيز دو شرط را براي استقرار اين سامانه در خاك خود تعيين كرده بود كه به نظر مي رسد ناتو با اين دو شرط تركيه موافقت كرده باشد.
نخستين شرط تركيه در دست گرفتن فرماندهي اين سيستم بوده و دومين آن «نيز عدم تهديد» اين سيستم عليه همسايگان به خصوص ايران بوده است. مطلب اخير را روزنامه تودي زمان تحت عنوان «هشدار اردوغان به ساركوزي» پيشتر به چاپ رسانده و افزوده بود كه اردوغان در تماسي تلفني با ساركوزي رئيس جمهور فرانسه به وي گفته بود كه؛ اگر سپر دفاع موشكي ايران را هدف قرار دهد؛ آن را نمي پذيريم. اين سخنان اردوغان صرف نظر از استقرار آن در خاك تركيه اين را نيز مشخص مي سازد كه برخلاف تبليغات حاميان اين طرح؛ طرح سپر موشكي بيش از آنكه طرحي دفاعي باشد؛ طرحي تهاجمي است كه آمريكا در پي استقرار آن در خارج از خاك اين كشور و در سرزمين هاي اسلامي است و شايد به همين علت اردوغان در همان تماس تلفني به ساركوزي گفته بود كه؛ اگر اين سيستم خوب است؛ چرا اين سپر موشكي را در كشور خودتان نصب نمي كنيد؟ اما به رغم اين مواضع همان گونه كه در خبرها نيز آمده بود؛ سرانجام تركيه پذيرفت كه سامانه دفاع موشكي در خاك اين كشور مستقر شود و بدين ترتيب امريكا به واسطه ناتو يك گام ديگر براي گسترش كمربند امنيتي خود كه جز خاك اين كشور را محافظت نمي كند؛ نزديكتر سازد. تركيه نيز علي رغم مواضع تند ابتدايي خود با اين طرح، سرانجام با سياستي نرم و بدون جار و جنجال به استقرار آن در خاك خود تن داد.
سند راهبردي ناتو در مورد سپر موشكي
براساس اين سند؛ ابتدا به طور مرحله اي موشك هاي SM در كشتي هاي شناور در درياي سياه نصب خواهد شد و سپس سيستم 3 PAC Patriont در تركيه مستقر خواهد شد. گفته شده آمريكا اين سيستم را به منظور مقابله هوايي عليه موشك هاي زمين به هوا ساخته است و با موافقت تركيه؛ سامانه اين سيستم در شرق؛ شمال شرق و منطقه درياي سياه نصب خواهد شد.
«آندرس راسموسن» دبيركل ناتو چندي پيش در نشست وزراي خارجه و دفاع اين پيمان در بروكسل كه جزئيات پروژه در آن نشست مورد بررسي قرار گرفت، با تأكيد بر لزوم حفظ و دفاع از 900ميليون نفر در مقابل حملات احتمالي؛ تصريح كرد: ما با تهديد مواجه هستيم و بيش از 30كشور جهان براي دسترسي به فناوري موشك بالستيك فعاليت مي كنند و برد بعضي از اين موشك ها تا اروپا مي رسد بر همين اساس همه ما بايد تلاش كنيم تا براي رفع اين تهديدات پروژه سپر موشكي هر چه سريع تر اجرايي شود.
برخي جزييات سند راهبردي ناتو كه برخي رسانه ها توانسته اند به آن دست يابند به مواردي اشاره دارد كه جالب توجه است. اين سند بدون اين كه دليل قانع كننده اي را براي تهديد نشان دادن برخي كشورها از جمله ايران ارائه دهد؛ سعي در رودررو قرار دادن اعضاي ناتو با ايران، كره شمالي و احتمالا چين را در دستور كار خود قرار داده است.
از سوي ديگر سند به گونه اي تنظيم شده است كه امنيت آمريكا (آشكارا) و رژيم صهيونيستي (به طور تلويحي و پنهان) را با هزينه كشورهاي عضو ناتو تضمين كند. در اين سند ادعا شده است: براساس محاسبات انجام شده؛ موشك هاي بالستيكي كه ايران به آمريكا يا اروپا پرتاب كند؛ مسير شرق و شمال شرق تركيه؛ به سمت درياي سياه را خواهد پيمود، به همين دليل نصب سامانه موشك هاي 3-PAC در اين مناطق مناسب خواهد بود. ناتو در سند خود پيش بيني كرده است موشك بالستيك در صورت پرتاب در مرحله اوج گيري هدف گرفته مي شود حتي زماني كه تركيه به عنوان هدف اين موشك باشد نيز به راحتي مي توان از اين سيستم استفاده كرد. بسياري از ناظران آگاه بر اين اعتقادند كه تركيه در زمان حاضر از سوي هيچ كشوري تهديد نمي شود و سياه نمايي آمريكا و ناتو با هدف استقرار سامانه دفاع موشكي در تركيه هدفي جز درگير كردن اين كشور در هزينه هاي مادي و معنوي اين طرح در برنداشته و به همين علت نمي توان به صراحت از آينده اين طرح و نيز واكنش هاي احتمالي در برابر آن سخن به ميان آورد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14