(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 3 مهر 1390- شماره 20031

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
تأملات نيويوركي(يادداشت روز)
كاربري (گفت و شنود)
القدس العربي: انقلاب هاي خاورميانه ادامه انقلاب اسلامي ايران است
كيهان و خوانندگان
سفير آمريكا در اسرائيل: سياست هاي آمريكا در مورد ايران براساس دغدغه هاي اسرائيل طراحي مي شود
اسرائيل: بهار عربي زمستاني است كه ايران عليه ما راه انداخته(خبر ويژه)
اوباما و نتانياهو با هم «هنگ» كرده اند(خبر ويژه)
خاطرات عضو جدا شده از سازماني كه فقط با ريموت كار مي كند(خبر ويژه)
پس كت و شلوار اين مرغ و خروس كو؟! (خبر ويژه)



تأملات نيويوركي(يادداشت روز)

نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد در نيويورك كه هر سال همين موقع يعني در سپتامبر برگزار مي شود، حادثه پر سر و صدايي است اما معلوم نيست به همين اندازه باخاصيت باشد. از يك جنبه، اين نشست محلي است براي اينكه روشن شود هر كدام از كشورها چه اموري را در سياست خارجي خود به مثابه يك «مسئله» ارزيابي كرده اند و چه راه حلي براي آن مسائل عرضه مي كنند. بر اين مبنا، نشست هاي مجمع عمومي محلي است براي برآورد آنچه در جامعه بين المللي مسائل اصلي يا دغدغه مشترك دانسته مي شود؛ جايي براي شنيدن صداهاي مختلف و بعد تشخيص اينكه كدام بلندتر است. اين بدون شك فرصت مغتنمي است. مغتنم به اين دليل كه در واقع تقريبا هيچ جاي ديگري وجود ندارد كه در آن فرصت، چنين تخميني وجود داشته باشد. سازمان ها و نهادهاي بين المللي اكنون بيش از هر زمان ديگر تبديل به محيط هايي دربسته و عموما دسترسي ناپذير شده اند كه يا به عنوان بازوي برخي كشورهاي خاص و به مثابه ابزاري براي فراملي كردن سياست هاي آنها عمل مي كنند و يا اينكه در نقش شعبه اي از سرويس اطلاعاتي آن كشورها به جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات حساس از كشورهايي مي پردازند كه دسترسي مستقيم به آنها براي كشورهاي مدعي قدرت فراهم نيست. مجمع عمومي سازمان ملل، محلي است براي شنيده شدن سخناني كه اغلب ناشنيده مانده به اين دليل كه اساسا هرگز مجالي براي طرح در سطح جهاني نيافته است.
با اين حال، مي توان ديد كه همين گردهمايي سالانه هم روز به روز در حال بي خاصيت تر شدن است و در چند سال گذشته عملا جز اينكه محلي براي شنيدن سخنراني هاي انشاوار از جانب سياستمداراني نه چندان خوش فكر باشد، ويژگي ديگري نداشته است. سازمان ملل به طور كلي و مجمع عمومي آن به طور خاص، با سرعت به سمت تبديل شدن به مكاني تشريفاتي كه سياست هاي خود را «به فرموده» تنظيم مي كند، در حال حركت است و شايد حتي بدتر از اين، به نوعي ابزار مخدر در روابط بين الملل تبديل شده كه حس مشاركت جويي كشورها را ارضا مي كند بي آنكه حقيقتا امكاني براي مشاركت واقعي در تصميم گيري هاي مهم بين المللي در اختيار آنها بگذارد.
به دلايلي كه در زير درباره آنها بحث خواهيم كرد، اكنون مجمع عمومي در حال از دست دادن كاركردهاي مثبت حداقلي خود و جايگزين كردن آنها با كاركردها -يا شايد هم بايد گفت ماموريت هايي- بسيار منفي است.
نخستين و مهم ترين مسئله اين است كه مجمع عمومي به جاي آنكه محلي باشد براي تشخيص مسائل اصلي جامعه بين المللي و بعد بحث آزادانه درباره ريشه ها و راه حل هاي آنها، به نوعي ابزار مسئله سازي كاذب تبديل شده است. به عنوان نمونه، تكرار پي در پي عباراتي عموما مشابه و كليشه اي درباره ايران در سخنراني هاي مقام هايي كه داوطلب سخن گفتن در اين مجمع شده اند، تلاشي است براي جا انداختن اين ذهنيت كه ايران براي همه جهان يك دغدغه و مسئله مهم است و نگراني درباره آن به يك يا چند كشور خاص اختصاص ندارد. اين نوع طرح مسئله، دقيقا همان چيزي است كه اسراييلي ها براي پوشاندن هراس خود از رويارويي با ايران به آن نياز دارند؛ يعني طرح موضوع ايران به مثابه تهديدي جهاني و بعد اعلام اينكه اسراييل نبايد در رويارويي با اين تهديد تنها بماند و همگان بايد در پروژه مقابله با آن شريك شوند. اگرچه امسال، سردادن سخنراني هاي پر حرارت درباره ايران چندان رونقي نداشت اما باز هم مي شد ديد كه برخي كشورها مايلند نگاه ها را هر چه بيشتر به سمت آنچه «مسئله ايران» مي خوانند متمركز كنند آن هم با اين هدف كه برخي امور ديگر -كه به نظر آنها بسيار ناخوشايند مي آيد- از نظرها دور بماند و جلب توجه نكند. اين مسئله سازي ها عمدتا با اين هدف انجام مي شود كه «مسائل اصلي» پنهان بماند. به چند نمونه از اين مسائل كه به طور سيستماتيك در نشست امسال سانسور شد اشاره مي كنيم ؛
در نشست امسال هيچ بحث جدي درباره ريشه هاي بحران مالي جهاني، بدهي هاي هنگفت كشورهاي اروپايي كه هيچ اميدي به بازپرداخت آن در ميان مدت نيست، اقتصاد رو به ورشكستگي آمريكا و بحراني كه از طريق دلار به اقتصادهاي سراسر جهان تحميل شده، به ميان نيامد. به راستي اگر مجمع عمومي جايي براي شنيده شدن سخن ها و كشف دردهاي ميلياردها انسان ساكن بر روي كره زمين است چرا بايد درباره چنين موضوع مهمي كه همه با عواقب و اثرات آن دست به گريبانند، خاموش بماند؟ آيا همين كه آمريكايي ها خوششان نمي آيد كافي است تا بحث درباره يكي از مهم ترين دغدغه هاي بين المللي مختومه شود؟ و اساسا اگر مجمع عمومي جاي اين بحث ها نيست، آيا جاي ديگري هست كه در آن بتوان ابعاد مسئله را از يك نگاه جهاني بررسي كرد؟
دقيقا به همين ترتيب، در نشست امسال هيچ بحث جدي و دامنه داري درباره فاجعه فوكوشيما و اثرات زيست محيطي آن به ميان نيامد. ترديدي نيست كه اگر فاجعه فوكوشيما در كشوري مانند ايران يا يكي ديگر از كشورهاي خاورميانه اي رخ داده بود و مثلا به جاي اقيانوس آرام، اكو سيستم خليج فارس به ميلياردها ذره راديو اكتيو آلوده مي شد و اين ذرات تا قلب اروپا و سواحل امريكا انتشار مي يافت، اساسا معلوم نبود كه چه بلايي بر سر منطقه مظلوم خاورميانه مي آوردند و بدون شك چه معاهده ها كه براي محدود يا ممنوع شدن استفاده از انرژي هسته اي در اين منطقه تصويب نمي شد. اما آيا كسي از ژاپن پرسيد چه بلايي بر سر محيط زيست اقيانوس آرام آورده است؟ آيا از يوكيا آمانو كه سازمانش سگ نگهبان سازمان ملل است سوال شد كه چرا فقط به اين دليل كه با گذرنامه ژاپني اين طرف وآن طرف مي رود و ژاپن هم دوست امريكاست، تا امروز از انتشار اطلاعاتي كه نشان دهنده ابعاد واقعي فاجعه باشد خودداري كرده است؟ آيا اگر اين فاجعه مثلا در پاكستان رخ داده بود باز هم آمانو با آن خويشتن دارانه برخورد مي كرد؟
يك نمونه ديگر. مجمع عمومي سازمان ملل درباره ليبي هم هيچ بحث به درد بخوري نكرد. صورت آنچه كه از اين به بعد بايد آن را «مسئله ليبي» در روابط بين الملل خواند اين است: چند كشور خاص كه هم عنان شوراي امنيت را در اختيار دارند و هم به اندازه كافي از نيروي نظامي بهره مند هستند، بهانه اي به دست مي آورند و با پيش كشيدن دلايلي كه خيلي زود معلوم مي شود چيزي جز رياكاري و كلاه برداري نبوده به سرزميني خاص يورش مي بردند، جاي پايشان كه محكم شد پرده از هدف هاي واقعي خود بر مي دارند و به انتظار مي نشينند تا كيس بعدي. آيا مجمع عمومي سازمان ملل نبايد در اين باره بحث مي كرد كه متصل شدن امنيت جهاني و سرنوشت كشورها به هوي و هوس موجوداتي مانند ساركوزي و برلوسكوني يك فاجعه تمام عيار است؟ و يا اين موضوع كه آمريكايي ها براي دادن تنفس مصنوعي به اقتصاد رو به موتشان حق ندارند اين طرف و آن طرف جهان را به آتش بكشند، آيا يك دغدغه جهاني نيست؟
يك نمونه ديگر كه مجمع عمومي سازمان ملل اگر واقعا همان جايي است كه ادعا مي كند بايد ساعت ها درباره آن گفت وگو مي كرد و عاجلا راه حلي مي يافت اما حتي يك جمله به درد بخورهم درباره آن از نيويورك شنيده نشد. جايگاه فاجعه سومالي است. جايي كه در آن كودكان از فرط گرسنگي پيش چشم مادرانشان جان مي دهند جايگاه اين فاجعه دردناك انساني در سخنراني هاي مقام هاي غربي نطق كننده در اجلاس امسال كجا بود؟ آيا كسي به ياد آورد كه اساسا چنين جايي هم در جهان وجود دارد؟ آيا هيچ حسي از مسئوليت پذيري اخلاقي در ميان روساي خودخوانده جهان در اين باره مشاهده شد؟ شايد هم بايد گفت طبيعي است كه كسي درباره سومالي حرف نزده باشد. سومالي بدون شك يك مسئله نيست چرا كه نه لابي يهودي از آن طرفداري مي كند، نه سي ان ان در برنامه پانوراما ساعت ها درباره آن حرف مي زند و نه اوباما ضرورتي مي بيند كه براي جلب راي در داخل آمريكا براي آن اشك تمساح بريزد.
بنابراين، روشن است كه مجمع عمومي جايي براي بحث درباره مسئله هاي اصلي جامعه جهاني نيست. نكته اي كه بايد بلافاصله به آن توجه كرد اين است كه اين مجمع حتي در آن مواقعي كه واقعا تبديل به جايي براي طرح نظرات كشورها مي شود حداكثر نماينده ديدگاه هاي دولت هاست و خبري از نظرات ميلياردها انساني كه شايد دولت هاي آنها سخنگويشان نباشند در آن نمي توان يافت، بگذريم كه همه اين اشكالات هم كه برطرف بشود مجمع عمومي اساسا فاقد هرگونه قدرت تصميم گيري است و تصميم هاي اساسي را يك اليت بسيار متكبر و خودخواه مي گيرد كه حتي نماينده مردم خودش هم نيست چه رسد به اينكه نماينده مردم جهان باشد.
مهدي محمدي

 



كاربري (گفت و شنود)

گفت: آقا رضا ربع پهلوي گفته كه «همه فكر و ذكر من باز گرداندن آزادي و استقلال به ايران است و به همين علت از جنبش سبز(!) حمايت كردم»!
گفتم: نه اين كه پدر و پدربزرگش خيلي اهل آزادي و استقلال بودند!
گفت: تقصير خودش نيست! حيوونكي ها اين ضدانقلابيون فراري مدتي است كه بدجوري پشت سرهم ديوونه ميشن و هر روز كه ميگذره، مخ چندتاشون تكون ميخوره!
گفتم: حالا چي شده كه به فكر آزادي و استقلال افتاده!؟
گفت: مي گويد «روح پدربزرگم رضا شاه از طرف مردم در جسم من حلول كرده»!
گفتم: چه عرض كنم؟! اگر قبر رضاخان را تغيير كاربري نداده بودند، الان اين حيوون زبون بسته چنين احساسي نداشت!!

 



القدس العربي: انقلاب هاي خاورميانه ادامه انقلاب اسلامي ايران است

روزنامه القدس العربي لندن در يادداشتي با اشاره به بيداري اسلامي در منطقه و شمال آفريقا اعلام كرد كه انقلاب هاي مردمي منطقه ادامه انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 است.
در اين يادداشت كه به قلم سعيد الشهابي و با عنوان «ايران در ميان بهار انقلاب ها» نوشته شده آمده است:
انقلاب مردمي كه در چارچوب ايران محدود شده بود با نفوذ به كشورهاي عربي و گسترش در اين كشورها نشان مي دهد كه آينده ملت ها مثل گذشته آنها نخواهد بود و خواست ملت ها از سركوبگري هر ديكتاتوري قوي تر است.
نويسنده در ادامه به كنفرانس بيداري اسلامي كه هفته گذشته در تهران برگزار شد اشاره كرد و افزود: ريشه هاي اين بيداري به اوايل دهه هفتاد قرن گذشته برمي گردد كه پديده بازگشت به تعهدات ديني شكل گرفت و بسياري از انديشمندان و جوانان به ضرورت بازگشت به ريشه هاي اسلامي و احياي نقش دين در زندگي اجتماعي پي بردند. موضع غرب در قبال اين پديده نه تنها موضعي مخالف بلكه خصمانه بود. انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) نقطه اوج اين پديده و انگيزه اي براي آن در سطح جهان بود، در اين جا بود كه غرب براي توصيف اين پديده از اصطلاحاتي نظير «اسلام سياسي»، «اصولگرايي» و «خمينيسم» ابداع كرد و سعي كرد با هر ابزاري كه امكان دارد آن را مهار كند. بدون شك فشارهايي كه غرب در اغلب اوقات از طريق حكومت هاي عربي اعمال مي كرد به تنش هايي بي نظير در تاريخ معاصر عربي منجر شد و در نتيجه آن زندان ها از فعالان سياسي با رويكردهاي اسلام گرايانه پر شدند و شديدترين انواع سركوب براي جلوگيري از شكل گيري انقلاب هاي اسلامي شبيه انقلاب ايران اعمال شد و غرب به رهبري آمريكا توانست از اين طريق زمان وقوع انقلاب ها را در كشورهاي عربي كه پيش بيني مي شد پس از انقلاب ايران به وقوع بپيوندند به تعويق بياندازد.
القدس العربي در ادامه آورده است، غرب اين كار را از سه طريق انجام داد: اولين گام غرب جنگ ايران و عراق بود كه با هدف براندازي نظام انقلابي ايران آغاز شد و هشت سال به طول انجاميد. دومين اقدام غرب در اين چارچوب ايجاد فرقه گرايي و طايفه گرايي براي ايجاد موانع رواني در برابر موج سياسي بود كه از ايران آغاز شده بود. قدرت هاي ضد انقلاب همچنان از اين سياست عليه انقلاب هاي عربي و براي تضعيف اين انقلاب ها و جلوگيري از پيروزي آنها استفاده مي كنند. سومين و آخرين روش غرب ايجاد زمينه مناسب براي گسترش خشونت سياسي بود كه مدتي بعد به تروريسم بي سابقه در تاريخ معاصر عربي منجر شد و اين در حاليست كه خشونت با روح انقلاب هاي مردمي و مسالمت آميز عربي و مقاومت مردمي اعراب هيچ تناسبي نداشت. اين خشونت ها در الجزاير به اوج خود رسيد و بيش از دويست هزار كشته برجاي گذاشت. كشورهاي عربي امروز شاهد انقلاب هاي متعددي هستند كه هدف آنها تغيير نظام هايي است كه عامل اين بحران ها به شمار مي روند و كنفرانس تهران نيز نشان مي دهد ايران خود را با پديده و روند تغيير كه در كشورهاي عربي آغاز شده است هماهنگ مي داند.
نويسنده در ادامه مقاله با اشاره به اسامي برخي افرادي كه در كنفرانس تهران حضور داشتند افزود: در حالي كه هشت ماه از آغاز بهار عربي مي گذرد برخي از انقلاب ها هنوز نتوانسته اند نظام هاي استبدادي و ديكتاتوري را كه با زور و حمايت آمريكا بر اين ملت ها حكومت مي كنند كنار بزنند. كنفرانس تهران با حضور طلايه داران تغيير در كشورهاي عربي برگزار شد تا به برقراري ارتباط با آنها و بررسي واقعيت ها و تهديداتي كه با آن روبرو هستند كمك كند.
نويسنده در ادامه افزود: اين كنفرانس در حالي برگزار شد كه آيت الله خامنه اي اكنون يك نماد ديني و سياسي بزرگ در جهان اسلام به شمار مي رود و چنين حمايتي از وي انتظار مي رود بخصوص كه وي تنها نظامي را هدايت مي كند كه هويت خود را به وضوح مشخص كرده و هزينه هاي سنگيني هم براي آن پرداخت كرده است و هنوز هم به سبب اصرار بر استقلال و رد همكاري با سياست هاي غرب بخصوص در قبال فلسطين هدف حملات غرب قرار دارد.
نويسنده مي افزايد: اعمال فشار بر ايران به سبب برنامه هسته اي اين كشور نيز يكي از شيوه هاي اعمال فشار است كه از اصرار اين كشور بر استراتژي سياسي خود نشأت مي گيرد. هر چند زمزمه هايي درباره وجود تماس بين ايران و آمريكا براي توافق درباره حوادث منطقه وجود دارد اما تهران همچنان خود را پدر معنوي همه انقلاب ها مي داند و معتقد است فعاليت هاي سياسي اسلامي را در عرصه بين المللي هدايت كرده است. اين ايران است كه پرچم فلسطين را به دست گرفته و سياست خارجي خود را براساس آن پايه ريزي كرده است و همين كشور است كه هزينه سياست هاي خود را با محاصره همه جانبه اي كه بر بخش هاي مالي و اقتصادي اين كشور اعمال شده است مي پردازد. بدون شك آمريكا دريافته است كه بدون استفاده از نفوذ ايران نمي تواند در مسائل منطقه اي مربوط به خاورميانه مانور بدهد. با افزايش آگاهي ملت ها درخصوص مسئله فلسطين آمريكا بايد به اين نكته توجه كند كه گفتمان انقلاب اسلامي از گفتمان غرب كه هنوز از اشغالگري هاي اسرائيل حمايت مي كند و مي كوشد واقعيت ها و آرمان هاي ملت فلسطين را ناديده بگيرد، به جان و روح مردم نزديك تر است.
نويسنده با اشاره به اين كه هدف انقلاب هاي عربي زمينه سازي براي موضعگيري هاي مشترك عربي به دور از پنهان شدن در پشت آمريكا و سياست هاي ننگين غرب در قبال مسئله فلسطين است افزود: موضع جوانان انقلابي مصر عليه ادامه وجود سفارت اسرائيل در قاهره بازتاب هاي مثبتي در ميان مردم و رهبران سياسي و ديني ايران داشت. اين اقدام مصري ها ميزان ارتباط انقلاب را با آزادسازي نشان داد. بر اين اساس بين ايدئولوژي انقلاب و ايدئولوژي آزادسازي ديوار بلندي است كه ايران توانست شكنندگي و سستي آن را نشان دهد. بر همين اساس انقلابيون مصر براي تعيين موضع خود در قبال ارتباط با اسرائيل كه انورسادات آن را بر كشورشان تحميل كرد و حسني مبارك نيز آن را ادامه داد مدت زيادي صبر نكردند. اين اقدام مصري ها محافل تصميم گيري در آمريكا را نگران كرد زيرا به شكل خودجوش و مسالمت آميز و بدون برنامه ريزي اتفاق افتاد. در حاليكه آمريكا از اين اقدام حيرت كرده است جوانان انقلابي عرب نيز به رغم اقدامات مخالفان انقلاب ها، به توطئه هايي كه عليه انقلاب هاي آنها شكل مي گيرد كاملا واقف هستند. اكنون با توجه به دغدغه هاي داخلي ايران و شرايطي كه بهار عربي به وجود آورده است، رهبران سياسي و ديني ايران بايد سياست ها و استراتژي هايي را در پيش بگيرند كه ضامن آزادي ملت هاي عربي و اسلامي از يكسو و حفظ انسجام داخلي ايران از سوي ديگر باشد. ايران مي داند كه قدرت هاي ضدانقلاب به شكل بي سابقه اي آشكارا و پنهان عليه اين كشور فعاليت مي كنند به گونه اي كه توني بلر نخست وزير اسبق انگليس دو هفته پيش به روزنامه تايمز گفته است زمان تغيير نظام ايران فرا رسيده است. اين امر مي تواند تنش در روابط ايران و انگليس را تشديد كند. اين در حاليست كه با توجه به اثبات ناكارآمدي سياست هاي تحريك آميز عليه ايران، آمريكا تمايل كمتري به تغيير در اين كشور دارد. اينگونه سياست هاي ضدايراني غرب باعث شده است ايران استراتژي هاي امنيتي، دفاعي و فكري جديدي را در پيش بگيرد كه به تقويت نظام سياسي كشور كمك كرده است.

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان

به بهانه هفته دفاع مقدس
ما آماده بوديم كه مردانه بميريم
در پيچ و خم جنگ دليرانه بميريم
آنجا كه جنون حاكم بي چون و چرا بود
شوريده و شيدايي و مستانه بميريم
سخت است در اين شهر كه در بين رفيقان
اينگونه پريشان و غريبانه بميريم
مهلت بده اي عمر نفس گير كه شايد
بر دامن ارباب شهيدانه بميريم
فاراب - جانباز دفاع مقدس
¤ حال كه تركيه به ناتو اجازه ايجاد پايگاه سپر موشكي در همسايگي ما داده شايسته است دولتمردان كشورمان ضمن قطع صادرات گاز، آنها را وادار به لغو اين قرارداد ننگين نمايند.
آقازاده
¤ از آنجا كه جريان انحرافي با بيداري اسلامي مخالف است هيچ بعيد نيست كه قضيه اختلاس اخير و افشاي آن كار خودشان باشد تا به خيال خود خواسته باشند اجلاس بين المللي بيداري اسلامي را كه در تهران تشكيل شد تحت الشعاع قرار بدهند و وجهه ميزباني كشورمان را زير سوال ببرند.
1354---0936
¤ سه راه حل براي رفع مشكل بيكاري پيشنهاد مي كنم: 1- دولت براي همه فرصت شغلي فراهم كند 2- پيدا كردن فرصت هاي اشتغال در خارج از كشور براي بيكاران 3- پرداخت بيمه بيكاري به كليه بيكاران با اولويت به متاهلان و مستاجران و فارغ التحصيلان و ...
علي صفدري
¤ رياست محترم جمهوري اطلاع رساني كنند كه با توجه به گذشت 6 ماه از سال 90 چه اندازه از وعده ايجاد دو و نيم ميليون شغل جديد در امسال محقق شده است؟
4652---0912
¤ از دلسوزان نظام در هر سه قوه تقاضاي عاجزانه دارم نسبت به رفع مشكل جانبازان عزيز شيميايي، موجي، بيماران صعب العلاج كه مشكل درمان دارند و هر ماهه در ناصرخسرو به دنبال داروهاي بازار سياه مي گردند و هزينه هاي 450 تا 850 تا 5/1 ميليون توماني و بيشتر در هر ماه هزينه مي كنند، باشند.
اسفندياري
¤ از سال 78 به مدت 10 سال در اداره كل بنياد شهيد و امور ايثارگران خوزستان به صورت قراردادي مشغول به خدمت بودم كه در حين گذران مرخصي استعلاجي بدون عذر موجه اقدام به اخراج بنده نمودند. طي مكاتبات و پي گيريها از بنياد مركز دستور بازگشت به كار من را داد. ولي متاسفانه طي اين سه سال اخير هر چه پي گيري كردم موفق نشدم كه بر سر كار بيايم و بنياد خوزستان نيز كل سابقه ام را معدوم نموده است. در حالي كه دست كم سابقه بيمه ام را نمي تواند معدوم كند. از مسئولين امر درخواست مي شود مشكل اينجانب را كه خود از خانواده ايثارگرانم، حل كنند.
خانم زهرا دهنو از اهواز
¤ با توجه به تعيين تركيب جديد اعضاي جديد هيئت مديره پرسپوليس و استقلال كه بعضا از وزرا و مسئولين دولتي هستند و با توجه به منع قانون براي دو شغله ها چطور خود مسئولين اقدام به خلاف قانون مي كنند در ثاني مگر افراد موفق و با تجربه در امر ورزش در كشور كم داريم ثالثا خوب است وزير محترم اقتصاد و رئيس سوخت كشور به حل و فصل مشكلات و نظارت بر زيرمجموعه خود بيفزايند و به دنبال جلب رضايت ملت گام بردارند.
حبيب پور از قائم شهر
¤ از شهرداري و شركت برق تهران بزرگ درخواست مي شود با توجه به اينكه بيش از دو سال از افتتاح پل تقاطع شريعتي - انقلاب مي گذرد نسبت به تامين روشنايي روي پل، كناره پل و زير پل اقدام نمايند.
محسني
¤ با آمدن خطوط اتوبوسهاي تندرو سالهاست كه خيابان پرحادثه خاوران در تاريكي مطلق به سر مي برد كه همين امر باعث كشته شدن چند نفر شده است. از مسئولين برق منطقه درخواست رفع مشكل را داريم.
محموديان
¤ قيمت بسياري از كالا ها و اجناس و خدمات عمومي به بهانه پرداخت يارانه ها به مردم به شدت افزايش يافته است و در اين ميان، به طور آشكار اين مقدار يارانه ها به هيچ وجه نمي تواند جوابگوي اين همه گراني و تورم موجود در كشور باشد.
محمود بليغيان اصفهان
¤ مي خواهم بدانم قاچاق 35 ميليون ليتر گازوئيل كه در خبرها آمده چطور ممكن است. با توجه به اينكه مردم با كارت سوخت اقدام به خريد گازوئيل مي كنند حتي اگر مسئولين وزارت نفت هم بخواهند خداي ناكرده اين مقدار را قاچاق كنند بسيار دشوار خواهد بود. از مسئولين دستگاه قضايي درخواست مي شود با قاطعيت در برخورد با عوامل اصلي اين نوع قاچاقها نسبت به خشكاندن ريشه اين گونه معضلات كه با آبروي نظام بازي مي كنند اقدام نمايند.
ميرهاشمي از شهرك انديشه
¤ از مسئولين شوراي شهر درخواست مي شود سري به محله هاي اتابك و مينايي در منطقه 15 خاوران بزنند ببينند شهرداري و سازمان نوسازي به بهانه بافت فرسوده چه بر سر مردم اين محله آورده است؟
احمدپور
¤ مديرعامل پتروشيمي ... در ماهشهر در قبال يازده ساعت كار در هر روز ماهيانه 353 هزار تومان حقوق به كارگران مي پردازد. شما را به خدا بنويسيد كجاي اين كار با عدالت اسلامي سازگاري دارد؟
0838---0916
¤ به پرونده كلاهبرداري نمايندگي شركت رخش خودرو ديزل بعداز گذشت 4 سال هنوز رسيدگي نشده و به مجرم اين پرونده مدام مرخصي مي دهند. امثال ما هم كه مالباخته هستيم به حق و حقوق خود نرسيده ايم.
2185---0912
¤ جانبازان زير بار هزينه زندگي و بيماري مثل شمع آب مي شوند. چرا با وجود تصويب مجلس و دولت معوقه هاي حقوق آنها را نمي دهند و كسي نيز پاسخگو نيست؟!
جانباز و برادر شهيد از تهران
«پاسخ روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز»
در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه مورخ 22/5/90 تحت عنوان (اعتراض به نحوه اجراي طرح پزشك خانواده...) به آگاهي مي رساند: بنا به گزارش دكتر شاهرخ رئيسيان معاونت درمان دانشگاه، طرح پزشك خانواده و نظام ارجاع در مناطق شهري در شش شهر استان خوزستان در حال اجرا مي باشد. در اين طرح هزينه دارو و خدمات پاراكلينيك نسبت به قبل تفاوتي نكرده است اما بازپرداخت هزينه هاي ويزيت بيماران كاهش يافته است به صورتي كه در گذشته بيش از 70درصد اين هزينه بر عهده بيمار و كمتر از 30درصد بر عهده سازمان هاي بيمه گر بوده است ولي اكنون با اجرايي شدن اين طرح 10درصد اين هزينه بر عهده بيمار و مابقي برعهده سازمان هاي بيمه گر مي باشد كه قدم بسيار مؤثري در كاهش هزينه هاي بيماران و ايجاد رضايتمندي شهروندان اين مناطق بوده است. در اين طرح با تعيين پزشك براي خانواده ها باعث ارتباط مستمر خانواده ها با پزشك معالج شده است و پرونده سلامت براي اعضاي خانواده تشكيل مي گردد و بيماريابي قبل از بروز بيماري رخ مي دهد. همچنين از مراجعات مكرر غيرضروري بيماران به پزشكان مختلف براي معالجه بيماري خود جلوگيري مي شود. مسئوليت پذيري پزشكان در اين طرح بيشتر شده و بيماران هرچه بهتر به مراكز تخصصي تر هدايت و راهنمايي مي شوند.
«پاسخ روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز»
در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه مورخ 16/6/90 تحت عنوان (خرابي آزمايشگاه بيمارستان رامشير...) به اطلاع مي رساند، به علت مشكلات فاضلاب و جهت انجام كارهاي عمراني و رفع مشكل فاضلاب آزمايشگاه فوق به مدت 10 روز از تاريخ 12/5/90 لغايت 25/5/90 تعطيل بود. لازم به ذكر است طي اين مدت آزمايشهاي اورژانسي جهت بيماران انجام مي شد. ضمناً بعد از اصلاح فاضلاب كليه فعاليت هاي عادي آزمايشگاه از سر گرفته شده است.
 



سفير آمريكا در اسرائيل: سياست هاي آمريكا در مورد ايران براساس دغدغه هاي اسرائيل طراحي مي شود

سفير آمريكا در اسرائيل گفت سياست هاي دولت ايالات متحده نخست در جهت تضمين امنيت اسرائيل تنظيم مي شود.
پايگاه تحليلي «آنتي وار» در مقاله اي به قلم «اليسون وير» مي نويسد: «دانيل شپيرو»، سفير آمريكا در اسرائيل معتقد است هر تصميم آمريكا در مورد همكاري با اسرائيل، دشمني با ايران، پاسخش به جنبش اعراب، و تلاشش براي صلح فلسطين- اسرائيل در صورت هم راستا بودن با هدف تامين امنيت اسرائيل اتخاذ مي شود.
شايد بسياري از آمريكايي ها بر اين باور باشند كه سياست هاي آمريكا براي برآوردن نياز آمريكايي ها طراحي شده است، اما سفير جديد آمريكا در اسرائيل معتقد است كه اصلاً اين طور نيست. «دانيل شپيرو»، سفير جديد آمريكا در اسرائيل، در سخنراني اخير خود در «انديشكده سياست مردمان يهود (JPPI)» روشن ساخت كه محرك سياست هاي آمريكا چيست؛ «معيار قبولي هر سياستي كه دولت براي خاورميانه مطرح مي سازد اين است كه آيا اين سياست با هدف تضمين امنيت اسرائيل به عنوان كشوري يهود و دموكرات، هم راستاست يا نه؛ و تمام كساني كه در كل دولت آمريكا مشغول به كار هستند نيز اين تعهد را احساس مي كنند.» همين معيار است كه توجيه كننده همكاري مشترك فوق العاده ما با اسرائيل، مقاومت ما در برابر از مشروعيت انداختن اسرائيل، موضع ما در مقابل ايران، پاسخ ما به جنبش اعراب، و تلاش هاي ما در جهت صلح فلسطين- اسرائيل است. و البته همين معيار است كه توجيه كننده كاهش روزافزون رفاه آمريكايي ها و در سراشيبي قرار گرفتن موقعيت آن ها در دنياست.
«شپيرو» در ادامه افزود: «معيار سياست هاي ما- در جهت پيشبرد موقعيت اسرائيل به عنوان كشوري يهود و دموكرات- توجيه گر تلاش هاي مداوم ما و قاطعيت رئيس جمهورمان در مانع ايجاد كردن براي ايران در جهت دستيابي به سلاح هسته اي است. از سال 2009، آمريكا باقي كشورهاي جهان را نيز با خود همراه ساخته تا سخت ترين تحريم ها را از طريق قطعنامه 1929 شوراي امنيت سازمان ملل و قانون تحريم هاي جامع عليه ايران و منع سرمايه گذاري در آن، و از طريق تحريم هاي ديگري كه اروپايي ها و ديگر متحدانمان، علاوه بر تحريم هاي شوراي امنيت سازمان ملل، اعمال كرده اند، به ايران تحميل كند... ما در تلاشيم كه فشار به ايران را از طرق ديگر نيز افزايش دهيم و در اين زمينه هيچ گزينه اي را ناديده نمي گيريم.»
وي اضافه كرد كه دغدغه اسرائيل تعيين كننده اقدامات دولت آمريكا در مورد جنبش اعراب است: «معيار سياست هاي ما توجيه كننده ارتباط نخستين اوباما با دنياي اسلام، و پاسخ او به جنبش اعراب است. منافع اسرائيل با خشم عميقي كه بسياري از جوامع اسلامي نسبت به آمريكا داشتند برآورده نمي شد، و رئيس جمهور روشن ساخت كه كساني كه ارتباط او با مسلمانان را پذيرفته اند بايد بدانند كه آمريكا مدافع سرسخت مشروعيت اسرائيل نيز هست و از ديگران نيز مي خواهد كه خود با اسرائيل رابطه برقرار كنند.»
«شپيرو» با اشاره به كمك هاي مالي به اسرائيل گفت: «يكي از ثمربخش ترين فرصت هاي عميق تر ساختن روابط» بين آمريكا و اسرائيل در حوزه اقتصادي است: «حدود ده اتاق بازرگاني آمريكا- اسرائيل در سراسر آمريكا، و در شهرهايي چون نيويورك، شيكاگو، دالاس، ميامي، لس آنجلس، و ديگر نقاط تأسيس شده است. اين سازمان ها را آمريكايي هايي اداره مي كنند كه روابط آمريكا و اسرائيل برايشان بسيار مهم است و براي تسهيل روابط تجاري اين دو كشور تلاش مي كنند.»
وي خاطرنشان كرد: «تنها در سال 2010، آمريكا 21 ميليارد دلار از كالاها و خدمات اسرائيلي وارد كرد؛ اين مبلغ خود 10درصد از توليد ناخالص داخلي اسرائيل را در برمي گيرد. كمپاني هاي آمريكايي و نمايندگانشان در اينجا حدود 60 هزار اسرائيلي را به شكل مستقيم استخدام مي كنند؛ اين تعداد نيز 2درصد از كل نيروي كار اسرائيل است. البته اين رقم شامل هزاران نيروي ديگر كه در مقام پيمانكاران فرعي يا در تجارت هاي خردتر تحت حمايت كمپاني هاي آمريكايي هستند نشده است.»

 



اسرائيل: بهار عربي زمستاني است كه ايران عليه ما راه انداخته(خبر ويژه)

مقامات رژيم صهيونيستي مي گويند اين رژيم در موقعيتي دشوار، قرار گرفته و گويا غرب هم حفظ موجوديت اسرائيل را فراموش كرده است.
به گزارش راديو اسرائيل رئيس ستاد كل ارتش اين رژيم در سخناني گفته است: اسرائيل در آستانه يك دوران دشوار قرار گرفته و با مسائل سرنوشت ساز دست و پنجه نرم مي كند. ارتشبد گانتس مي گويد: در ماه هاي اخير شاهد تغييرات بي نظير در خاورميانه هستيم كه ما را در يك دوران سخت با مسائل جديد متعدد قرار مي دهد.
همزمان، «ريپلين» رئيس كنت (پارلمان) اسرائيل گفته است: جهان و غرب، حفظ موجوديت ما را فراموش كرده اند. تمام تلاش جامعه بين المللي كشور فلسطين است و كمتر كسي در دنيا در انديشه حفظ موجوديت اسرائيل است.
نتانياهو نخست وزير اسرائيل نيز در سخنراني خود در سازمان ملل نسبت به رونق نفوذ ايران در كشورهاي اسلامي به ويژه پس از انقلاب هاي اخير هشدار داد و گفت: بهار عربي مي تواند به زمستان ايراني در روي كارآمدن دولت هاي اسلامگرا منجر شود.
وي برخلاف روسيه مقامات اين رژيم طي دهه هاي پيشين مبني بر ابراز قدرت گفت: ما كشور بسيار كوچكي هستيم و بايد نيازهاي امنيتي مان تأمين شود. اكنون حماس بر غزه حاكم است. با اين اوصاف چگونه مي شود فلسطيني ها به طور كامل به عضويت سازمان ملل درآيند و اسرائيل در معرض تهديد بيشتر اسلامگرايان باشد.

 



اوباما و نتانياهو با هم «هنگ» كرده اند(خبر ويژه)

محافل رسانه اي از سردرگمي آمريكا و اسرائيل در قبال تشكيل كشور مستقل فلسطين با راي سازمان ملل خبر مي دهند.
هرچند اين پيشنهاد متضمن فريبكاري و خيانت، تنها بخشي كوچك از سرزمين فلسطين (مرز 1967) را به رسميت مي شناسد و مي كوشد نوعي رسميت به تشكيلات خودگردان در برابر دولت مردمي حماس بدهد، اما در عين حال موجب نگراني رژيم صهيونيستي و آمريكا شده است. اين نگراني از آنجا ناشي مي شود كه رژيم اشغالگر قدس طي يك دهه گذشته با وجود وحشي گري هاي بي سابقه، مدام در حال شكست و عقب نشيني بوده و اقدام نمادين سازمان ملل، مجددا مي تواند بي اعتباري بيشتري براي اشغالگران به همراه آورد.
راديو فردا درباره نشست پيش روي شوراي امنيت براي تشكيل كشور مستقل فلسطين نوشت: آمريكا در اين باره دچار سرگيجه سياسي است و مايل است موضوع از طريق مذاكره و نه رجوع به شوراي امنيت حل و فصل شود. آمريكا از پيش اعلام كرده در صورت طرح اين درخواست در شوراي امنيت، از حق وتو براي رد آن استفاده خواهد كرد. استفاده واشنگتن از حق وتو، افكار عمومي كشورهاي مسلمان را عليه آمريكا تحريك كرده و كمك هاي آمريكا در جريان انقلاب مردم تونس، مصر و ليبي را به چالش مي كشد.
«يورو نيوز» هم حمايت حداقل 120كشور از فلسطين را «واقعيتي تلخ براي اسرائيل» توصيف كرد و نوشت: شرايط و فضاي منطقه خاورميانه به عنوان يك عامل مهم، در جهت مخالف اسرائيل قرار گرفته و روابط را دگرگون كرده به نحوي كه روابط تل آويو با قاهره در پايين ترين سطح قرار گرفته است. اين در حالي است كه روابط تركيه و اسرائيل نيز پس از كشته شدن 9 تبعه ترك تبار رو به سردي گرائيده است.
وخامت شرايط براي اسرائيل به حدي است كه گيدئون لوي تحليلگر روزنامه صهيونيستي هاآرتص نيز با انتقاد از خيره سري هاي نتانياهو و رژيم آمريكا تصريح كرد: اوباما در سخنراني قاهره شروعي جديد را در روابط بين جهان اسلام و آمريكا وعده داده بود اما ثابت كرد كه آمريكا همان گرگي است كه تابع هوسبازي هاي اسرائيل است. چطور اوباما نمي خواهد بفهمد كه ملت فلسطين ديگر نمي تواند چهار دهه ديگر بدون حقوق شهروندي زندگي كند، آن هم در شرايطي كه جهان عرب را موجي از بيداري دربر گرفته است.
پايگاه ضدانقلابي راديو زمانه نيز در تحليلي تصريح كرده است: گريبان اسرائيل در دست بهار انقلاب هاي عربي است، بهاري كه براي اسرائيل به قيمت از دست رفتن دوستي مطمئن و وفاداري چون مبارك تمام شد. مبارك در طول اين سال ها از هيچ تلاشي براي تداوم مذاكرات بي حاصل ميان فلسطيني ها و اسرائيل فروگذار نبود همچنان كه از كمك به تشكيلات خودگردان و همكاري با اسرائيل در حصر غزه با هدف فشار به حماس دريغ نكرد. اسرائيل از سايه حمايت هاي مبارك، با آسودگي خاطر شهرك سازي كرد و به سوريه و لبنان و عراق و غزه حمله كرد. اما امروز نيروهاي انقلابي و اسلامگرا به سفارت اسرائيل در قاهره حمله كرده اند و سخن از لغو پيمان كمپ ديويد است. اين ضربه اي هولناك براي اسرائيل مي باشد.
راديو زمانه همچنين تاكيد كرده است: فشار بر سر آرمان فلسطين در سازمان ملل، نه تنها بر تل آويو بلكه عليه آمريكا نيز سنگين است و هزينه هاي گران براي اين دو دولت به همراه دارد. نگراني آنجاست كه با وتوي درخواست فلسطيني ها از سوي آمريكا در شوراي امنيت سازمان ملل، احساسات خفته ضد آمريكايي كشورهاي عربي كه از زمان وقوع بهار عربي فرصتي براي عرض اندام خود نيافته است، مجال بروز پيدا كند و خاورميانه را در گرداب حوادث بيشتري فرو ببرد. اين موضوعي است كه از چشم رهبران آمريكا پنهان نيست همچنان كه ژنرال ديويد پترائوس از فرماندهان عالي رتبه آمريكا و رئيس كنوني سازمان سيا مي گويد «خشم عرب ها در خصوص مسئله فلسطين، قدرت و حقانيت رژيم هاي ميانه رو را در جهان عرب ضعيف تر كرده است.»
يادآور مي شود موضع اصولي جمهوري اسلامي، دفاع از تماميت آرمان فلسطين و مخالفت با اصل اشغالگري رژيم صهيونيستي در كنار شعار معقول هر شهروند فلسطيني يك راي مي باشد. بنابراين بازگرداندن 13 يا 20درصد خاك فلسطيني ها به آنان، نمي تواند حقوق مسلم و غصب شده ملت فلسطين را تامين كند.

 



خاطرات عضو جدا شده از سازماني كه فقط با ريموت كار مي كند(خبر ويژه)

يكي از جداشدگان گروهك منافقين ضمن مرور برخي خوش خدمتي هاي سازمان به رژيم صدام در جريان جنگ تحميلي نوشت: كارمندان وزارت خارجه آمريكا به ما مي گفتند كار با شما مثل يك ريموت كنترلي آسان و لذت بخش است.
«بهزاد- ع» با مرور خيانت هاي سازمان منافقين به ملت ايران نوشت: اين روزها در سالگرد جنگ ايران و عراق، خاطرات زيادي از خيانت و همدستي مجاهدين خلق در جنگ بازگو مي شود. همدستي با صدام و نقش ستون پنجم را سازمان قبل از جنگ به عهده گرفت و تا بعد از پايان جنگ هم ادامه داد، تا به حال براي نشان دادن خيانت مجاهدين خلق به خاك ايران و مردم آن، موارد زيادي برشمرده شده مواردي مثل انتشار خبرهاي غيرواقعي در جهت تضعيف روحيه مردم و نشان دادن شكست نيروهاي ايراني در جبهه ها، تهيه فيلم و خبر براي بخش فارسي راديو و تلويزيون عراق و دعوت مردم به پذيرش شكست و تسليم در برابر نيروهاي صدامي، حمله به مرزبانان ايراني و بمب گذاري در شهرها همراستا با حمله هوايي صدام به شهرها، جاسوسي، شنود و ترور؛ اما من مي خواهم يك خيانت ديگر را بازگو كنم.
وي مي افزايد: ارتش حزب بعث و سازمان استخبارات عراق عكسها و نقشه هاي هوايي زيادي از خاك ايران در اختيار داشت، اما اين عكس ها و نقشه ها مشكلاتي داشتند. تقسيم بندي بسياري از نقشه ها كه شيت نقشه نام داشت درست سه كيلومتر بعد از مرز جنوبي ايران و عراق عوض مي شد و همين باعث اختلاف زيادي بين مختصات نقشه و واقعيت شده بود؛ عكس هاي هوايي هم قديمي بود و طبيعت بسيار تغيير كرده بود؛ برخي نقشه ها از دقت كافي برخوردار نبود و با دقت هاي يك صدهزارم و يك پنجاه هزارم به كار نيروهاي نظامي نمي آمدند و نيز دماي منطقه اي هوا و فصل نيز دقت نقشه ها را براي عراقي ها كم كرده بود؛ آنها براي پروازها و توپخانه و نيز حمله هاي نظامي نياز به نقشه هاي دقيق شده داشتند، براي همين در دانشكده افسري پادگان الرشيد بغداد دو دوره آموزشي برگزار شد. مسئوليت دوره دوم كه من هم شركت داشتم با علي اكبر محتسبي و دوره اول با محسن سياهكلاه بود. نقشه خواني، نقشه برداري، ماكت سازي و آموزش تجهيزات و تاكتيك هاي نقشه برداري در اين دوره گنجانده شده بود؛ بعد از پايان آموزش تيم هاي تدقيق نقشه در قرارگاههاي مرزي مستقر شدند و كار كاملا تحت نظر افسر استخبارات عراق انجام مي شد، تدقيق نقشه به صورتهاي مختلفي انجام مي شد. پيدا كردن يك عارضه مشخص و رفتن به محل عارضه و درآوردن دقيق مختصات آن محل با مسافت سنج ليزري با استفاده از دو عارضه ديگر و يا شليك توپخانه دوربرد با گلوله رنگي و پيدا كردن محل اصابت گلوله و درآوردن مختصات آن نقطه و نيز شيوه هاي ديگر، اطلاعات نقشه به اصطلاح تدقيق شده بلافاصله به استخبارات و ارتش صدام منتقل مي شد.
اين عضو جدا شده سازمان منافقين در «اينترلينك» نوشت: در نشستي كه ديدبانان و فرماندهان توپخانه با مسعود رجوي داشتند و قرار بود اولين سري آموزش هاي توپ و كاتيوشا در قرارگاه مجاهدين برقرار شود شخصي به اسم حميد حسن زاده گفت براي من تحملش سخت است كه مي بينم نقشه هايي كه ما دقتش را بالا برديم موجب انهدام و از بين رفتن نخلستانها و شهرهاي كشورمان مي شود.
وي سپس به خوش خدمتي هاي گروهك منافقين در ارتباط با آمريكايي ها پرداخت و يادآور شد: كارمند وزارت خارجه آمريكا در عراق كه ما را براي مصاحبه صدا زده بود مي گفت عليرغم همه آنچه كه از سازمان مي دانيم اما كار با سازمان لذت بخش است، مثل اين است كه با يك ريموت كنترل در حال كار هستيم، فقط كافي است يك دگمه را بزنيم. البته كه سازماني با اين مختصات ابزار خوبي است براي آمريكا. چرا كه براي هر كاري لازم نيست سه هزار و پانصد نفري كه در اشرف هستند و يا باقي هواداران را قانع كرد، كافي است به رجوي دستور داد تا بقيه هم همان كار را انجام دهند. سازمان حاضر است براي خوش آمد آمريكا و اسرائيل و خلاصه هركس كه مي تواند به ايران حمله كند و يا بمبي در ايران منفجر كند، هر كاري انجام دهد. گذشته خودش را زير پا بگذارد، تنفر مردم را به جان بخرد و حتي اصول خودش را هم زير پا بگذارد. آمريكا كه جاي خود دارد صدام و ريگي و حتي دزد مسلح و قاتل هم حمايت اين سازمان را برمي انگيزد.
وي افزود: سازمان حاضر است به كسي كه در به قدرت رسيدن كمكش كند تمام منابع و خاك ايران را تسليم كند. اين سازمان براحتي در قبال كمك ناچيز عربستان از نام خليج فارس چشم مي پوشد. سازمان با ارائه اطلاعات به صدام و آمريكا و اسرائيل نشان داده كه جاسوس خوبي هم هست.
عضو جدا شده سازمان سپس به طرح اين پرسش پرداخت كه « با وجود خصوصيت هاي مذكور در راس سازمان كه همه گونه باب طبع قدرت هاي غربي است چرا آمريكا حاضر نشد نام اين گروه را از فهرست سازمان هاي تروريستي خارج كند؟» «بهزاد- ع» در پاسخ مي نويسد: فكر مي كنم سياست اخير آمريكا براي كسب آبرو در منطقه مانع از حذف نام سازمان از فهرست تروريست ها شده است، آمريكايي كه براي نشان دادن يك چهره خوب حمايت ساليانش از حسني مبارك را قطع كرد به همين دليل حاضر به حمايت از مجاهدين خلق هم نشد، چرا كه ننگ مجاهدين و تنفر مردم از اين فرقه براي آمريكايي كه از نزديك ساماندهي فرقه را در عراق ديده و پاي صحبت اعضاي دربند نشسته قابل درك است. ماندن مجاهدين در ليست البته مانع كمك هاي آتي آمريكا به اين گروه و خوش خدمتي هاي آتي اين گروه براي آمريكا نخواهد شد؛ فقط مدار اين رابطه از رابطه آشكار يك گروه اپوزيسيون ايراني با دولت آمريكا به رابطه پنهاني يك گروه تروريستي با بخش جنگ طلب آمريكا تنزل پيدا خواهد كرد.

 



پس كت و شلوار اين مرغ و خروس كو؟! (خبر ويژه)

تعيين تاريخ يكي از عناصر روان پريش ضدانقلاب براي براندازي در ايران، بار ديگر باعث طعنه و تمسخرهاي تازه در محافل اپوزيسيون شد.
فردي به نام سرلشگر مهدي روحاني از چندماه پيش رسانه هاي گوناگون اپوزيسيون از جمله «بالاترين» را سركار گذاشته و از روز اول مهر به عنوان تاريخ ورود به ايران و پايان كار جمهوري اسلامي ياد كرده بود. وي كه با لباس خلباني در شبكه هاي ماهواره اي زرد ظاهر مي شد، از مخالفان هم فكر خود خواسته بود فقط با كت و شلوار به خيابانها بيايند و بقيه كار را به وي و هم قطارانش بسپارند.
در پي اين سياه بازي مضحك، يكي از كاربران عصباني بالاترين عكس 2 مرغ و خروس پرو بال ريخته (بدون كت و شلوار!) را منتشر كرده و نوشت: اين هم از اول مهر و نتايج انقلاب هاي لس آنجلسي و اروپايي. هر كس ديگر هم راه هخاها را برود، به همين سرنوشت دچار خواهد شد. اين وسط، سودش را فقط رژيم برد كه از فردا، طرح اول مهر و گروه هاي حامي آن را مورد مضحكه قرار خواهد داد. تنها كاري كه اين گونه طرح ها انجام مي دهند به ابتذال كشيدن اپوزيسيون است.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14