(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 16 مهر 1390- شماره 20042

به بهانه نمايش سريال هاي «شوق پرواز» و «وضعيت سفيد» از سيما
شكوفايي در پاييز
گزارشي از برنامه تلويزيوني «دالان»
واكاوي چهره متفاوت فرهنگ مدرن
انتقاد زهره ميرسپاسي از شكستن قداست چادر
نقد تصوير زن در سريال ها به روايت گوينده اخبار
بازيگر مصري: سينماي ايران نشان داد كه حجاب مانع نيست
زندگي شهيد برونسي در تلويزيون
رويكرد جديد تامين برنامه شبكه خبر
ستاره هاليوود: مشكل رواني دارم
نظري به ريشه ها و ساختارهاي سياه بازي به بهانه اجراي نمايش «شهر آشوب»
سياه؛ نوكر ارباب يا عاشق مردم؟



به بهانه نمايش سريال هاي «شوق پرواز» و «وضعيت سفيد» از سيما
شكوفايي در پاييز

آرش فهيم
پخش دو سريال «شوق پرواز» و «وضعيت سفيد» از سيما، نويدبخش رويكرد متفاوت سيما در توليد و نمايش سريال درباره موضوع عظيم دفاع مقدس است. پس از چند سال آزمون و خطا و روي آنتن رفتن چند سريال نه چندان موفق در اين زمينه، به نظر مي رسد كه رسانه ملي راه اصلي و نزديك به شأن خود و ايستادگي هشت ساله را يافته است. رويكردي كه استمرار و تقويت آن، مي تواند نتايج فرهنگي و اجتماعي اميدواركننده اي را رقم بزند.
متأسفانه پس از ورود نگاه هاي انحرافي درباره جنگ تحميلي در سينما، برخي سريال هاي سيما نيز به اين نگاه آلوده شدند. واقعيت اين است كه سريال هايي «همچون سرو»، قسمت هاي ابتدايي «ستايش»، «قفسي براي پرواز» كارهاي تأثيرگذاري نبودند و نتوانستند روايت هايي در حد و اندازه دفاع مقدس را ترسيم كنند. اما به نظر مي رسد كه «شوق پرواز» و «وضعيت سفيد» آمده اند تا اشتباهات آن ها و كم فروشي سينما را جبران كنند.
هر دو سريال، راوي شكوفايي و اعتلا هستند. يكي تعالي فرد و ديگري شكوفايي جامعه. سريال «شوق پرواز» روايتگر خودشكوفايي يك انسان است كه اوج اعتلا و انسانيت را با از خودگذشتگي و شهادت برمي گزيند. عباس بابايي، يكي از اسوه هاي نام آور سرزمين ماست كه در اين سريال بلوغ معنوي و شخصيتي او را از آغاز تا اوج پرواز مي بينيم.
سريال «وضعيت سفيد» هم روايت مشابهي است كه البته به جاي فرد، يك جمع را نمايش مي دهد. جمعي كه در ابتدا با هم سر ناسازگاري دارند و متفرق هستند. اما دفاع مقدس زمينه اي مي شود تا بار ديگر خودشان را دريابند و در قسمت هاي آينده، شاهد وحدت و به هم پيوستگي آن هاخواهيم بود. آنچه به اين سريال، جلوه اي زيبا و ديدني بخشيده، نشانه شناسي دقيق و حساب شده زندگي مردم در دهه 1360 خورشيدي است. معمولا فيلم ها و سريال هايي كه به آن دوران مي پردازند، به خاطر تغيير و تحولاتي كه در جامعه انجام شده، اشتباهات فراواني را مرتكب مي شوند و گاهي چيزهايي را وارد قاب تصوير مي كنند كه آن زمان اصلا وجود خارجي نداشته. اما در اين سريال اين نكته مهم رعايت شده است.
ويژگي بارز و مشترك هر دو سريال اين است كه بدون انحراف از معيارهاي شاخص دفاع مقدس، توجه مخاطب عام را جلب كرده اند. داستان سريال «شوق پرواز» كه رفته رفته با بزرگ تر شدن شخصيت عباس، گرم تر مي شود، هوشمندانه آغاز شد. يعني تلاش كرد تا طيف وسيع مخاطب هاي سيما را با سليقه هاي مختلف، به تماشاي زندگي و مبارزات يك شهيد راهنمايي كند؛ دست تقدير دو جوان را كه به ظاهر هيچ نسبتي با فرهنگ دفاع مقدس ندارند به وادي شناخت شهيد بابايي مي برد و نگاه آن ها به دنياي پيرامون خويش را تغيير مي دهد. در سريال «وضعيت سفيد» هم وضعيت مشابهي جريان دارد. متن داستان فرسنگ ها با جبهه فاصله دارد و ما زندگي عصبي و به هم ريخته چند خانواده قشر متوسط شهري را مي بينيم. اما جنگ، صحبت از آن و آدم ها و نشانه هايش، بر سرتاسر سريال نورافكنده است. حالا با اين سريال، حتي آن دسته از مخاطب هايي هم كه تمايلي به ديدن و شنيدن ماجراهاي دفاع مقدس ندارند، به آن جذب شده و حتي اگر هم نخواهند، نمي توانند از آن دست بردارند. البته در خلال سريال، پلان هاي اضافه هم وجود دارد كه اگر خلاصه مي شدند، ضرباهنگ كار از اين هم پرجنب و جوش تر مي شد.
آنچه در دو سريال «شوق پرواز» و «وضعيت سفيد» جريان دارد، لازمه همه فيلم ها و سريال هاي ارزشي است. يعني با تقيد به ارزش ها و بدون استفاده از انحراف و ابتذال، همه مردم را پاي تماشاي حرف ها و پيام هاي عميق و بزرگ خود بنشانيم.
با اين دو سريال، شب هاي پاييزي سيما، به جاي خزان و ريزش ، به بهار و شكوفايي انجاميده است. اميد است كه رسانه ملي اين روند را در عرصه ساخت برنامه هاي نمايشي رشد و توسعه دهد.

 



گزارشي از برنامه تلويزيوني «دالان»
واكاوي چهره متفاوت فرهنگ مدرن

هاجر ياراحمدي
برنامه هايي كه تأثير فرهنگ بيگانه بر جامعه را هدف واكاوي قرار مي دهند همواره از اهميت ويژه اي برخوردارند. اين برنامه ها علاوه بر اينكه ضرورتي براي عصر امروز هستند نوعي تلنگر نيز براي اجتماع به حساب مي آيند. در عصر امروز هجمه رسانه هاي بيگانه از طريق توليد و پخش انواع برنامه هاي ضددين و ضدفرهنگ اسلامي- ايراني همگي از نمودهاي اين بحث به شمار مي آيد. سريال هايي كه هر روزه دراين رسانه ها به نمايش درمي آيند با به كارگيري عناصر ديداري از جمله نوع پوشش، نوع نگاه مردم نسبت به رابطه با ديگران و... باعث فروريختن قبح بسياري از رفتارهاي ناشايست درجامعه مي گردند. با توجه به اينكه بررسي اثرات برنامه هاي ضدفرهنگ، همواره نياز و خواسته طيف وسيعي از مردم است، لذا نوع پرداخت به آن نيز بايد به دقت مورد توجه قرارگيرد و مي توان گفت شيوه پرداخت به اين مسئله به اندازه خود موضوع از اهميت برخوردار است. در اين رابطه اگر از المان هاي ديداري مناسب از جمله دكور، رنگ و... براي جذب مخاطب استفاده نشود برنامه اثرگذاري لازم را ندارد. يكي از برنامه هاي تركيبي با همين مضمون برنامه «دالان» است كه به خوبي از عناصر تصويري بهره مي گيرد و با استفاده از دكور و مجريان مناسب سعي دارد به درستي پيام خود را به مخاطب القا نمايد. يكي از مواردي كه اين برنامه به خوبي از آن بهره گرفته است، پخش قسمت هايي از فيلم هاي روز شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان است كه كار را مستندتر مي كند و با توضيح كارشناس برنامه ارتباط آن با موضوع برنامه به خوبي مشخص مي گردد.
«دالان» يكي از برنامه هاي متفاوت سيما است كه با پرداخت صحيح به موضوع خود در شبكه اول سيما روي آنتن مي رود.
هشدار درباره زيان هاي مدرنيسم
محمد سليمي كه به عنوان سرپرست نويسندگان و مجري دراين برنامه حضور دارد در ارتباط با «دالان» مي گويد: دالان برنامه اي است كه موضوع آن يك موضوع روز است و علاوه بر اين به شيوه جديدي به موضوع خود مي پردازد.
اين برنامه به گونه اي خاص بحث تأثير رسانه هاي غربي را بررسي مي كند كه نمود آن در ارتباط موثر با مردم و مخاطب امروزي و بخش هاي متنوع و بسيار بسيار كوتاه و گزيده گويي ديده مي شود.
وي در رابطه با مخاطبان هدف اين برنامه اين طور توضيح مي دهد: ما معتقديم كه مخاطب هدف اين برنامه تك تك اعضاي يك خانواده هستند. چرا كه براي آنها از جنس خودشان صحبت مي كنيم. البته به خاطر پخش برخي صحنه هاي مستند و مباحث اخلاقي كه دراين زمينه بايد رعايت شود توصيه مي شود كه فقط افراد بالاي 21 سال بيننده اين برنامه باشند. اما موضوع اين برنامه ها با همه افراد خانواده ارتباط موثري پيدا كرده است.
سليمي معتقد است مدرنيسم علي رغم فوايدي كه براي پيشبرد جامعه مي تواند داشته باشد زيان ها و آسيب هايي را نيز براي اجتماع به دنبال دارد كه به درستي بايد مورد بررسي قرارگيرد.
وي مي گويد: اين زيان ها مي تواند حتي ازطريق يك رمان مخرب، يك فيلم و يا شبكه هاي اجتماعي مختلف به جامعه وارد شود.
او در اين راستا به اين نكته اشاره مي كند: ما در دالان ارتباطي مان نشان مي دهيم كجا چه خبر هست و چه شده؟ در «دالان» پرونده هاي زندگي هاي واقعي باز مي شود و گاهي بسته نمي شود.
وي اين گونه ادامه مي دهد: «دالان» گاه آيينه مي شود تا كسي شبيه خودت يا اهل خانه را ببيني كه چه مي گويد و به كجا رسيده، دالان صميمانه دست گروهي از مخاطبان را در دست گروه ديگري از مخاطبان مي گذارد و راهي مي شود براي ديدن درست پديده ها. «دالان» دو سر و دو جانب ماجرا را مي بيند. مسايلي كه نبايد آنها را نديده گرفت.
او در رابطه با نام برنامه نيز اظهار داشت: ما، در ارتباطات مي گوييم كانال ارتباطي و منظورمان مسيري است كه در آن پيام از فرستنده و به مخاطب- گيرنده ارسال و فرستاده مي شود. از پارازيت ها و اختلالات و گيت/ دروازه بان ها مي گذريم و به نوعي از ارتباط و تأثيرپذيري در زمان حال مي رسيم كه من اسمش را به جاي كانال، «دالان» مي گذارم، و اين گونه ادامه مي دهد: چون ديگر خيلي روشن نمي داني پيام از كجا يا چطور با چه هدفي و كي به كدام بخش از ذهن يا روح انسان وارد مي شود و اثرش را پس از مدت ها مي گذارد. نامعلومي نوع و ويژگي هاي اين مسير پرانشعاب در عصر جديد حس قدم زدن در يك دالان را به آدم مي دهد.
وي درخصوص ميزان موفقيت اين برنامه در بين مخاطبان مي گويد: قرار است ميزان توفيق اين برنامه را يك گروه تحقيقاتي موازي با بخش هاي جديدي مثل دوربين دالان كه در تعامل با مردم خواهيم داشت بسيار علمي با تحليل ها و پاسخ ها بگويند.
سليمي بر اين باور است كه اكنون درحال دور شدن از سنت هاي خوبي هستيم كه در قديم وجود داشت. به همين جهت ما بايد تمام تلاشمان را انجام دهيم كه ضمن به دست آوردن و رسيدن به فن آوري هاي جديد از داشته هاي خود به بهترين شكل محافظت كنيم. مثل مهماني هاي ظهر و عصر گاهي كه بين همسايه ها و خانواده ها در زمان قديم وجود داشت و اكنون جاي خود را به مهماني هاي كوتاه و يا ارتباط هاي مجازي داده است.
وي بر اين اعتقاد است كه خانواده به عنوان اساسي ترين بنياد در جامعه بايد مورد توجه بيشتري قرار گيرد تا روابط مانند سابق گرم شود و در عين حال بايد نگاه مان متوجه زندگي خودمان باشد و اين مهم از طريق گفت وگوي بيشتر و به عبارتي بيشتر شدن ديالوگ هاي مثبت در بين افراد يك خانواده امكان پذير مي شود.
سليمي در پايان مي گويد: اگر به اين مهم پرداخته شود، آن گاه خانواده به عنوان يك اصل قرار مي گيرد و رسانه هاي نوظهور كه تنها ره آوردشان تنها شدن مردم است به حاشيه مي روند.
مواجهه اي رسانه اي
مواجهه مستقيم با مسائلي مثل تقابل مدرنيته و سنت كه برخلاف جامعه علمي كشور، هنوز در صدا و سيما مجالي براي قرار گرفتن روي پيشخوان نداشته و پرداختن به موضوعاتي مثل دين و سبك زندگي همگي از مسايلي است كه تا حدودي در برنامه هايي با اين سبك و سياق همچون برنامه «گره» و «دالان» بدان پرداخته شده است. «دالان» هم از جهت ژانر و سبك پرداخت به مسئله نو است و هم از لحاظ محتوا. ديالوگ هاي كوتاه و در عين حال پر محتوا و تأثيرگذار مجري برنامه از نقاط تمايز اين برنامه است.

 



انتقاد زهره ميرسپاسي از شكستن قداست چادر
نقد تصوير زن در سريال ها به روايت گوينده اخبار

گوينده اخبار سيما با انتقاد ازشكستن قداست چادر در برخي فيلم ها و سريال ها گفت: از زنان محجبه و اهل رسانه انتظار مي رود كه حرمت اين حجاب را حفظ كرده و در خارج از محيط كار، رفتاري نداشته باشند كه قداست چادر را زير سؤال ببرد. زهره ميرسپاسي در گفت وگو با فارس اظهار داشت: قداست در ذات چادر نهفته است و به همين دليل چادر براي فردي كه از اين پوشش استفاده مي كند، تقدس خاصي را به همراه خواهد داشت.
وي افزود: در قرآن كريم به كلمه چادر به عنوان حجاب زنان اشاره شده است، ضمن اينكه حجاب در فرهنگ ملي ايرانيان نيز نهفته است، در حقيقت زنان ايران باستان نيز محجبه بوده اند.
اين گوينده خبر سيما در ادامه اضافه كرد: تصويري كه از زنان محجبه در فيلم ها و سريال ها نمايش داده مي شود، وراي واقعيت هايي است كه بر جامعه حاكم است.
وي با تاكيد بر اينكه حجاب جزئي از فرهنگ ملي و اسلامي ما به شمار مي رود، بيان كرد: چادر به عنوان لباس ملي و ديني ما مطرح است كه به زن قداست مي دهد اما وقتي در برخي از فيلم ها و سريال ها، مشاهده مي شود كه اين پوشش بر تن افراد مختلف است، به زناني كه اين لباس را براساس ميل و رغبت پوشيده اند، توهين شده است.
ميرسپاسي در ادامه تاكيد كرد: قداست چادر بايد در فيلم ها و سريال ها حفظ شود اما متاسفانه فرهنگ سازي نسبت به حجاب و عفاف در فيلم ها و سريال ها بالعكس است.
اين گوينده خبر سيما با اشاره به ترويج فرهنگ مصرف گرايي، بدحجابي و عرضه زن به جامعه در برخي فيلم ها و سريال ها افزود: در برخي فيلم ها و سريال هايي كه از طريق سينما و تلويزيون براي مخاطبان نمايش داده مي شود، مي توان مشاهده كرد زناني كه ايفاگر نقش مثبت هستند با آرايش و پوشش هاي نامناسب ظاهر مي شوند و زناني كه نقش منفي برعهده دارند و از جايگاه مناسب اجتماعي برخوردار نيستند، با پوشش چادر نمايش داده مي شوند؛ در اين صورت نه تنها به ترويج حجاب كمكي نشده است، بلكه چادر به عنوان ضدارزش مورد استفاده قرار مي گيرد.
وي ادامه داد: براي زنان چادري از جمله بنده، چگونگي نمايش شخصيت زناني كه در فيلم ها و سريال ها از پوشش چادر استفاده مي كنند، از اهميت خاصي برخوردار است. چرا كه زن ايراني محجبه معتقد است قداستي كه از طريق استفاده از چادر به دست مي آورد، بايد حفظ شود.
ميرسپاسي اضافه كرد: در خصوص به تصوير كشيدن زنان محجبه بايد در نظر داشت كه بينندگان فيلم ها و سريال ها فقط به داخل كشور محدود نمي شوند تا درخصوص تمام اقشار و طبقاتي كه در جامعه از چادر استفاده مي كنند، آگاهي داشته باشند.
اين گوينده خبر سيما اظهار داشت: از ما زنان محجبه و اهل رسانه انتظار مي رود كه حرمت اين حجاب را نگاه داريم و در خارج از محيط كار، رفتاري نداشته باشيم كه قداست چادر زير سؤال برود چرا كه مردم از ما انتظار بيشتري دارند.

 



بازيگر مصري: سينماي ايران نشان داد كه حجاب مانع نيست

سهير رمزي، بازيگر محجبه مصري با اشاره به مشكلات بازيگران محجبه در اين كشور مي گويد: هنرمندان محجبه به ويژه بازيگران در دوران حكومت مبارك تحت فشار شديد و شكنجه هاي [روحي] قرار دارند.
گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه مصري نورت، وي با اشاره به اقدامات رژيم مبارك عليه بازيگران محجبه مي افزايد: آنان از هنرمندان محجبه جاسوسي كرده و در زندگي خصوصي آنها دخالت مي كردند و اين بازيگران به هر نحوي تحت آزار و شكنجه قرار مي گرفتند.
وي با بيان اينكه حجاب مطلقا مشكلي با ذات درام ندارد، مي افزايد: مثلا چندي پيش من را به خاطر استفاده از حجاب در يكي از سكانس ها كه در خانه و نزد فرزندانم بودم مورد انتقاد قرار دادند و از من خواستند از حجاب استفاده نكنم، اما من به آن سكانس اعتقاد داشتم.
درهمين حال سهير رمزي با اشاره به سينماي ايران مي گويد: سينماي ايران در دوره اخير توانسته است ثابت كند كه حجاب مانع نيست و مي توان از حجاب در فيلم ها استفاده كرده و حتي به جوايز بين المللي دست يافت.
وي مي افزايد: ايراني ها توانسته اند به سينماي خود رنگ و آب ايراني بدهند و با حفاظت از اصول، اخلاق و ارزش هاي شان درعين حال از غرب تقليد نكنند و غرب را نيز در برابر سينماي خود تسليم كنند.

 



زندگي شهيد برونسي در تلويزيون

مجموعه مستند «خاك هاي نرم كوشك» با نگاهي متفاوت به زندگي شهيد عبدالحسين برونسي به صورت هفتگي روي آنتن شبكه يك سيما مي رود.
اولين قسمت از مجموعه مستند «خاك هاي نرم كوشك» 10 مهر از شبكه يك سيما پخش مي شود.
اين مجموعه در پنج قسمت 30 دقيقه اي به تهيه كنندگي آزيتا رصافي و كارگرداني بيژن شكرريز، در گروه مستند توليد شده است.

 



رويكرد جديد تامين برنامه شبكه خبر

تامين برنامه شبكه بين المللي خبر در ششمين سال فعاليت خود با رويكرد جديد به توليد و پخش برنامه هاي مستند مي پردازد.
پخش مستندهاي كوتاه سياسي، علمي، فرهنگي و اجتماعي درخصوص مسائل و مناسبتهاي روز ايران و جهان با نگاه سياسي عميق تر جلوه هاي ويژه بيشتر و استفاده از تصاوير بكر و كمتر ديده شده در اين مستندها از مهمترين محورهاي اين رويكرد جديد است. پخش روزانه برنامه دو دقيقه اي اوقات شرعي شهرهاي بزرگ دنيا به منظور اطلاع رساني بيشتر، از محصولات اين رويكرد جديد به شمار مي آيد.
از ديگر توليدات تامين برنامه شبكه خبر مي توان به مستند امام موسي صدر و تقويم تاريخ با شكل و محتوايي جديد اشاره كرد كه در آينده نزديك به روي آنتن مي رود. مستند جديد ديگري با موضوع سياست استعماري دولت هاي انگليس و آمريكا كه در دست ترجمه و دوبله مي باشد از برنامه هاي آينده تامين برنامه شبكه خبر است كه با رويكرد جديد بزودي پخش خواهد شد.

 



ستاره هاليوود: مشكل رواني دارم

بازيگر مشهور هاليوود به برخي مشكلات رواني خود اعتراف كرد.
به گزارش برنا به نقل از ايندو ايژين نيوز، برد پيت 47 ساله اعتراف كرد كه از كودكي از يك مشكل رواني رنج مي برده است.
پيت گفت: مثلا در حال پياده روي دربيرون هستم و به يادم مي آيد چيزي را در خانه فراموش كردم، ولي برنمي گردم، كه آن را بردارم. در واقع گردش به عقب ندارم و اين مشكلي است كه در ذاتم است و مي دانم كه نوعي نقص رواني محسوب مي شود.
وي افزود: در دوران دبيرستان در همه رشته هاي ورزشي، كشتي، شنا، بسكتبال و فوتبال فعاليت مي كردم ولي به دليل اين نقص نتوانستم در هيچ يك تمركز كنم و مهارت كامل كسب كنم و به قول معروف از يك شاخه به شاخه ديگر مي پريدم.

 



نظري به ريشه ها و ساختارهاي سياه بازي به بهانه اجراي نمايش «شهر آشوب»
سياه؛ نوكر ارباب يا عاشق مردم؟

علي اكبر باقري ارومي
نمايش «شهر آشوب»؛ نمايشي سنتي است كه به همت آقاي فتحعلي بيگي و گروه جوانش اكنون بر صحنه قديمي ترين سالن نمايش ايران اجرا شده و با استقبال خوبي هم مواجه است. به هر حال مردم ايران به سنت هاي خويش علاقه مندند و آنها را دوست دارند. اگر بخواهيم از لحاظ پيشينه تاريخي به نمايش هاي كمدي در جهان نظري بيندازيم شايد همه را داراي ريشه هاي تاريخي مشترك بيابيم. يعني اينكه شما اگر بخواهيد در نمايش «ساتير» كندوكاو جامعه شناسانه كنيد مسلما مشتركات فراواني با نمايش سياه بازي ما خواهيد يافت. چنان كه در نمايش هاي عربي يا چيني و يوناني و رومي اين رد پا به خوبي آشكار است. در بررسي تاريخ نمايش سياه بازي در ايران قبل از انقلاب اسلامي اين نكته كاملا مشخص به چشم مي خورد كه نكات مشترك اين نمايش ها در شاخصه هايي چون متلك پراني ها، ارباب و نوكر، عاشق شدن نوكر و خوردن به موانعي بر سر راه اين عاشقي، مبارزه با پول پرستي ارباب، ظهور دانايي در مقابل ناداني و بالاخره غلبه نيكويي بر شرارت نفس والخ به چشم مي خورد.
نكته اساسي در اين بين كه نبايد ناديده گرفته شود اين است كه در قبل از انقلاب اسلامي لودگي بيش از حد در ساختار سياه بازي جلوه گري داشت؛ شايد بتوان ورود لودگي و ابتذال را به ساختار اين نمايش به دوران قاجاريه و دوران ظهور شخصيتي طلخك باز به نام كريم شيره اي نسبت داد. از آن زمان بود كه با رويكردي فقط براي خنداندن تماشاچيان شكلك بازي و طلخك بازي لودگي و ابتذال حاكم بر فضاي سياه بازي تثبيت گرديد و بعد از آن در طي دوره بعد از قاجار و خصوصاً در دوران پهلوي دوم اين ساختار حفظ گرديد. ساختاري كه موجب تغيير روند سياه بازي از يك كار انتقادي اجتماعي به يك مسخره بازي كامل گرديد؛ و اغلب با به كاربردن ركاكت ادبي و اعمالي كه براي هر انساني توهين آميز و مشمئزكننده بوده موجبات نزول فرهنگي آن را فراهم آوردند. به خصوص اينكه اين ساختار به غلط وديعه نهاده شده براي كمدي ما، تحت عنوان يك سنت نمايشي جزء اصلي ساختار آن قلمداد گرديد. وقتي ما در سير طلخك بازي در ساير كشورها و تكامل نمايش ساتير در آنها مي نگريم مطمئنا نمايش كمدي را بيش از هر چيز منتفع از اين سير خواهيم ديد؛ اينكه چرا آنها راه به تكامل برده اند و ما عادتمان به درجازدن تحت عنوان دفاع از سنت نمايشي سياه بازي مان شده است بر من معلوم نيست و نمي دانم كه چگونه مي توان از اين عادت مذموم دفاع كرد!؟ مسلم است كه سنت هاي ارزشمند، ماندگاري خود را در انساني تر شدن خود و ماندن بر اين طريق است كه حفظ مي نمايند نه چيز ديگر. ولي اگر دقت كنيم يك سؤال بي جواب خواهيم داشت و آن اين است كه چگونه ابتذال و لودگي و سرگرم سازي صرف و اتكاء به لذت هاي آني و سطحي و زودگذر جزء اين هنر ماندگار و ارزشمند ما محسوب مي شود؟
نمايش «شهر آشوب» نوشته شهناز روستايي و دراماتورژي و كارگرداني داوود فتحعلي بيگي البته سعي دارد اين لودگي ها را كمتر داشته باشد، ولي به هر حال در اين نمايش نيز بالبداهه و به ناچار با آن مواجهيم. نكته اي كه مي توان به عنوان يك وجه برجسته اين نمايش سياه بازي يا نقطه اتكا از آن نام برد قصه خوب و روان نمايش است كه با توجه به شيرين و دلچسب بودن اجرا كاملا يك روند رو به جلو را براي آن رقم مي زند. به خصوص محوريت نقش سياه در اين نمايش كاملا مشهود است. در واقع مي توان گفت سياه در اين نمايش به نقش كامل خود درگذشته نزديك مي شود. يعني اگر در تاريخ نمايش سياه بازي دقت لازم را داشته باشيم، شخصيت سياه هميشه نه به عنوان يك عنصر خنده و شوخي بلكه به عنوان يك شخصيت مانع در مقابل زورگويي ها و بي رحمي ها و گره گشا براي همه كساني كه با گره ها و مسائل لاينحل مواجهه مي شده اند مطرح بوده است. در واقع بايد گفت الان سياه بازي رو به فطرت واقعي خويش دارد و سير دوباره محبوبيت خويش را به دست مي آورد.
فرهنگ خنده و جايگاه آن
در اسلام
ديدن نمايش «شهر آشوب» بيش از پيش من نوعي را به اين فكر فرو برد كه راجع به فلسفه خنده و احتياج رواني انسان به آن بينديشم؛ مسلم است كه اگر خنده و خنديدن بد و مذموم بود خدا هرگز آن را در وجود انسان قرار نمي داد و خدا لب را در انسان به گونه اي ديگر خلق مي كرد كه نتواند بخندد. پس خنده هم از اجزاء ساختاري خلقت است كه خدا براي بهجت زايي و شيرين كردن زندگاني بشر به او عطا نموده است. منتهي مراتب همان گونه كه حركت تكاملي انسان بر مبناي اعتدال و دوري از افراط و تفريط استوار شده، خنده او نيز تابعي از اين كل است. چنان كه گريه هم و تمامي رفتارهاي ظاهري و باطني او نيز؛ پس خنديدن و خنداندن جزء ذات و فطرت انسان هاست . علاوه بر آن مشاهده مي كنيم كه اسلام همان گونه كه خنديدن بجا و در جاي آن را توصيه مي كند، به همان اندازه با از حد گذشتن آن مخالفت دارد. مثلا از دوره هاي مختلف در تاريخ اسلام و از زبان دو تن از ائمه معصوم ما يعني حضرت امام سجاد و امام رضا عليهم السلام نقل است با فردي كه با كارهاي مسخره و به قصد خندانيدن مردم به انجام كارهاي مبتذل مبادرت مي ورزيد با ملامت برخورد و وي را از اين كار بازداشتند. در حالي كه در مقابل ما بهلول را داريم؛ شخصيتي كه با امام جعفر صادق(ع) و فرزند ايشان امام موسي كاظم(ع) هم دوره بوده و از شاگردان مبرز ايشان به شمار مي آمده است. در تاريخ گفته اند بنا به توصيه آن بزرگواران و براي اينكه دچار غضب دستگاه عباسيان نشود بر شيعه بودن خود نقابي از جنون زد تا بتواند حرف هاي درست وحسابي خويش را در اين قالب پنهان كرده و بي رودر بايستي آنها را حتي به حكام جور و ستم و زشت اخلاقان و غافلان و نادانان ارايه نمايد؛ در واقع با طنازي و ظرافت هم جان خويش حفظ نمود و هم معارفي را كه به آنها اعتقاد داشت به اين طريق نشر مي داد. سياه در روزگار ما كمي شبيه كار بهلول را انجام مي دهد. البته آلوده شدن به لودگي و ابتذال، اين شباهت هاي اصلي را تا حدودي خدشه دار كرده، ولي اصالت همان است. البته آن گونه وارد عمل شدن تا حدود خيلي زيادي بستگي به معرفت خود سياه و آميختن آن با تكنيك خاص يك سياه باز و آميختن خنده با معرفت دارد. كاري كه كمدين هاي ماندگار دنيا چون چارلي چاپلين و هارولد لويد به طور شاخص انجام دادند و برعكس، ديگراني چون لورل و هاردي و نورمن ويزدوم انجام ندادند! حكمت هاي نهفته در رفتار و كردار و گفتار بهلول و اينكه وي مي توانست در قالب نكاتي كه تبسم و خنده را بر لبان مي نشاند واقعياتي از وقايع تلخ اجتماعي و سياسي روزگار خود را بگنجاند و براي مخاطب بيان نمايد اين مساله را تاكيد مي كند كه خنده و خندانيدن هم با رعايت حقيقت و در جهت كشف واقعيت باشد؛ اين همان رعايت اعتدال جهت قرار داشتن بر طريق تكامل و كامل شدن است.
يك معيار
در تجزيه و تحليل سياه بازي و به عنوان يكي از تكنيك هاي متداول نمايش هاي طنز ايراني، گاهي به نقصان ها و گاه به محاسني برمي خوريم كه يا آن را از محتواي اجتماعي دور كرده و يا امتيازي در آن مي بينيم كه ما را به اهداف ساختاري مناسبي نزديك مي كند. مسلم است كه ما بايد داراي معيارهاي روشني در اين زمينه باشيم تا بتوانيم رفته رفته به سوي خنده حكيمانه گام برداريم. اين خنده حكيمانه مي تواند يك شاخص كامل براي ما باشد تا از اين طريق بتوانيم كمدي نويني به دنيا ارايه نماييم. با در نظرآوردن لبخند و تبسم حكمت آموز و رفتارشناسي آن در ساختاردهي مناسب و ايجاد انبساط خاطر از رفتار سياه باز مي توان به خوبي اين معيار را تثبيت نمود و از آن بهره برداري مناسب نمود. در نمايش «شهرآشوب» ما اين روند را بيشتر مي بينيم و اين جاي خوشحالي دارد؛ بخصوص اينكه سياه اين نمايش يعني سليم اين نقش را بخوبي بازي كرده و با اتخاذ لهجه اي شيرين، باهوشي و زيركي يك سياه را بخوبي تصوير مي كند. البته اينكه داوود فتحعلي بيگي كار به كار نشان داده است كه از لحاظ تكنيكي مي تواند تاثير خوبي بر اتخاذ متناسب آنها داشته باشد و محتواي قابل قبولي هم به كار ببخشد قبول! ولي ما از اين هنرمند توقع داشته و داريم كه با توجه به تجربيات گران سنگ شان بتوانند انقلابي در نحوه نگرش به سياه و سياه بازي ايجاد؛ و براي پيراستن آن از ابتذالات مرسوم و متاسفانه عرفي شده اقدام عاجل به عمل بياورند.نمايش «شهرآشوب» همان طور كه گفتيم روند متعادل رو به تكاملي دارد كه مي تواند ما را در بهتر پيمودن اين راه ياري كند. اين روند متعادل چه در شيوه اجرا و چه در نحوه اجرا و چه در اتخاذ موضوع مناسب به طور هماهنگ وجود دارد و چشم نواز است؛ ماجرا به شكل ساده از مذمت يك گناه يعني دروغ آغاز مي شود و تا انتها ادامه مي يابد. شايد در اينجا بتوان به يكي ديگر از مزيت هاي نمايش سياه بازي نيز اشاره كرد و آن صرف ساده موضوع است. يعني اينكه سياه بازي سعي مي كند مسائل پيچيده اجتماعي را به صورت يك جواب ساده در آورده و به ما ارايه دهد. ممكن است اگر ما بخواهيم راجع به فلسفه دروغ سخن بگوييم خيلي عميق تر از اينها بتوانيم صحبت كنيم. چون اولا دروغ يك مسئله ضداخلاقي و اولين و بزرگ ترين گناه محسوب مي شود و اين حساسيت پرداختن به آن را بالا مي برد. ولي مي بينيم وقتي درچهارچوب يك نمايش سياه بازي قرار مي گيرد چگونه به صورت ساده و عامه فهم درآمده است . پرداختن به اين مسئله مي تواند به صورت يك پيام غيرمستقيم و با رعايت انبساط خاطر خاص، اين نمايش هاي كمدي را شكل دهد. اينجا به نظر مي توان به رويكرد جديد نويسنده كار هم اشاره داشت و آن توجه به حكمت موجود در يك كار كمدي است كه به شكل حفظ سنت هاي تاريخي نمايش ايراني؛ توجه به حفظ شخصيت تماشاگر و هنرمند و سرآخر بكاربردن ظرافت هاي تكنيكي در كار است كه حكمت را به عنوان خميرمايه اصلي كار به عنوان پيام اخلاقي غيرمستقيم در آن گنجانيده است. حتي در معرفي حاكم و نديم و نعيم به عنوان صاحب منصب نكاتي انساني را مورد توجه قرار مي دهد و از آن رفتارها به مثابه تجربه و اشتباه و طمع آن افراد ياد مي كند.
... و اما سرانجام سليم
بعد از سياه بازان بزرگي مثل سعدي افشار ، ما با يك استعداد خاص در اين زمينه طرف هستيم آن هم كسي نيست جز سياه باز جوان و ژرف استعداد كه به نام سليم در نمايش ها نقش آفريني مي كند. اين استعداد جوان با چهره با نمك و هميشه متبسم خويش واقعا بايد گفت در طي چند سال اخير با پشتكار و سعي و تلاش و خلاقيت فراوان به تسلطي در اين كار رسيده كه الحق والانصاف بايد به او و مربيانش آفرين گفت؛ چيزي كه هست نحوه درك درست و عميق وي از نقشي است كه مي خواهد بيافريند؛ وي درك درستي از نقش سياه دارد و همين او را كمك مي كند كه ارتباط انساني با آن برقرار كرده و نقشش را دلنشين تر بازي كند و رويكرد وي به مبتذلات نباشد. شايد اگر سياه باز اين ارتباط انساني را هرچه بيشتر تقويت نمايد بتوان به احياي نمايش سياه بازي اميدوارتر شد. به هر حال نمايش «شهرآشوب» تجربه اي است كه مي توان از آن به عنوان يك كار تثبيت شده و داراي اشكالات كم نام برد كه مي تواند راه را به سوي تكامل سياه بازي براي هنرمندان تجربه گر هموار نمايد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14