گونه شناسي تحولات مصر (يادداشت روز)

«مصر» در كانون جنبش بيداري اسلامي در منطقه قرار دارد و بدون ترديد فعل و انفعالات و روند آينده اين جنبش ارتباط مستقيمي با وضعيت مصر خواهد داشت. با اين وصف اگر تحولات مصر عميق شود و به يك نظام معين سياسي بيانجامد قطعاً تحولات در كشورهاي پيراموني و حتي تا دور دست ها عميق شده و به نظام هايي مشابه مصر مي انجامد. دقيقاً به همين دليل است كه در كشاكش تحولات شمال آفريقا و آسياي جنوب غربي چشم هاي موافقين و مخالفين «بيداري اسلامي» به مصر دوخته شده است.
مصر از آغاز انقلاب خود- پنجم بهمن ماه گذشته- تاكنون يك مسير تكاملي را طي كرده و روند حركت آن «پرشتاب و رو به جلو» بوده است. روزي كه حركت آغاز شد گروهي از مردم- و بطور خاص جوانان- در شهر قاهره دست به تجمعاتي زدند. به زودي هدف گذاري به سوي اسقاط نظام سياسي رفت. پس از آن نيروهاي جديدي به جمع جوانان اضافه شده و احزاب و گروه هاي سياسي به آنان پيوستند و دامنه تظاهرات از پايتخت به شهرهاي مختلف كشيده شد. بعداً در خواسته هاي آنان تجديدنظر در قرارداد ننگين كمپ ديويد مطرح گرديد و در ادامه به مطالبه تجديدنظر جدي در روابط مصر با غرب رسيد. بنابراين آنچه تاكنون در «عرصه عمل» اتفاق افتاده، تنها بخش كمي از آن چيزي است كه تحقق آن قطعي به نظر مي رسد. در بررسي روند فعلي و چشم انداز آينده مصر- و به تبع آن خيزش بيداري اسلامي در منطقه- نكات زير اهميت دارند:
1- نيروهاي فعال در صحنه تحولات مصر بسيار متنوع و متكثر هستند و هر كدام بخشي از شهروندان مصري را مي توانند جذب كنند و براساس ميزان جذب آراء شهروندان، مي توان گروه هاي محوري را از گروه هاي حاشيه اي باز شناخت. از اين رو نيروهاي فعال در صحنه تحولات مصر به چهار گروه تقسيم مي شوند؛ «احزاب باسابقه اسلام گرا»، «جوانان»، «احزاب قديمي و جديد غرب گرا» و «نيروهاي مستقل كه فاقد تشكل سياسي مي باشند». احزاب باسابقه ديني به دو گروه كلي سلفي ها و غير سلفي ها تقسيم بندي مي شوند. اخوان المسلمين- در درون خود حداقل به 3 دسته- سنتي ها، غرب گراها و انقلابي ها- تقسيم مي شوند و اگرچه در پاره اي از موارد قرابت هايي با تفكر سلفي دارند ولي باتوجه به رويكردهاي آنان در دو دهه اخير، مي توان گفت اخوان در نقطه مقابل نيروهاي سلفي قرار دارند. اخواني ها در جامعه مصر پرقدرت ترين گروه به حساب مي آيند ولي درعين حال برآوردها مي گويد توانايي جذب آراء آنان نهايتاً بيش از 30درصد نيست كه البته اين بزرگترين عدد سياسي به حساب مي آيد. مهمترين گروه هاي سلفي مصر «جهادي» و بقاياي «التكفير والهجره» مي باشند كه پايگاه اصلي آنان شهر اسكندريه است اين ها بطور طبيعي و در شرايطي كه اهداف خود را با صراحت بيان كنند قادر نيستند بيش از 5درصد سرنوشت انتخابات و موقعيت هايي از اين قبيل را تعيين كنند. دسته دوم جوانان اولين نيروهاي انقلاب مصر- مي باشند كه با سه عنوان «گروه6 آوريل»- اشاره به اعتراض كارگران مصري در بهار1389-، «گروه خالد سعيد» و «جنبش الكفايه» شناخته مي شوند. اين جوانان داراي سيستم رهبري جمعي هستند و درعين حال درمورد راهبردها- مثلاً مدارا با ارتش يا عقب راندن آن از صحنه سياسي- اختلافاتي دارند. از آنجا كه جنبش جوانان در ميان قشر جوان و تحصيلكرده مصر نفوذ زيادي دارد و در نگاه مردم جرياني فاقد آلودگي مالي ديده مي شوند، توانايي جذب حداقل 25درصد آراء شهروندان را دارند و مي توانند در اين سطح مردم را به ميدان بياورند. دسته سوم گروه هاي غرب گراي قديم و جديد- نظير حزب الوفد، حزب الغد، حزب تغيير و چندين نام و عنوان ديگر- مي شود. براساس برآوردهاي كارشناسي مجموعه گروههاي اين دسته قادرند حدود 15درصد آراء را بدست آورده و تقريباً همين درصد را هم به صحنه بياورند. در كنار اين دسته بندي گروه هاي كوچك ديگري نظير ناصريست ها- هواداران عبدالناصر- قرار مي گيرند كه تأثيري كمتر از دو درصد در عرصه تحولات مصر دارند. در اين ميان چند نكته حائز اهميت است. نكته اول اين است كه «جوانان» حلقه مياني دو گروه اسلام گرا و غرب گرا مي باشد و از اين رو موقعيت آينده اين گروه در نظام آينده مصر از ديگران برجسته تر خواهد بود اما از آنجا كه جوانان در طول دوره مبارزه پايبندي عميق خود را به فرايض ديني به اثبات رساندند، طبعاً جوانان را در نهايت بايد در دسته اسلام گراها قرار داد.
2- غرب وانمود مي كند كه با اسلام گراها مشكلي نداشته و درحال تفاهم با آنان است اما واقعاً اين يك ترفند سياسي است چرا كه در معادله مصر، غرب حتماً از گروه سوم يعني غرب گراها حمايت مي كند و مطلوب آنان اين گروه است ولي از آنجا كه تكيه صرف به آنان مشكلي از غرب را حل نمي كند ناچار به مراجعه به ديگران است- چراكه غرب گراها قادر نيستند بيش از 15درصد جمعيت فعال مصر را جذب نمايند- بنابراين غربي ها كه به تجربه دريافته اند، نمي توانند با جوانان انقلابي كه روحيه بالاي ضدصهيونيستي دارند، به توافق برسند، توجه خود را به سوي طيف اسلام گرا معطوف كرده اند. غرب در ميان اسلام گراها نمي تواند با مهره هاي سلفي بازي كند چرا كه احزاب سلفي بيش از 5درصد جمعيت را همراه خود ندارند، پس به ناچار روي اخوان المسلمين تمركز كرده و مرتب از توافق با رهبران اخوان و نزديك كردن مواضع محمد بديع- دبيركل اخوان- ايمن نور رهبر شاخه جديدالتاسيس انشعابي از الوفد و محمد البرادعي به يكديگر حرف مي زند و وانمود مي كند كه كار را به نتيجه رسانده است در حالي كه اين يك نماي ظاهري بيش نيست. اخوان المسلمين در متن خود به سه گروه سنتي ها، غرب گراها و اسلام گراها تقسيم مي شود كه ساختار سياسي- با توجه به ساز و كار انتخاب- در اختيار افرادي نظير محمد بديع است ولي حدود 70درصد نيروهاي اخوان با اسلام گراها و عمدتا همان جوانان اخوان مي باشند. اين جوانان نمي توانند به منصب دبيركلي برسند ولي مي توانند تصميم گيري هاي اخوان و بيانيه هاي آن را تحت تاثير جدي قرار دهند از اين رو سخنراني اردوغان نخست وزير اخواني تركيه درباره حكومتي مبتني بر لائيزم با واكنش خشمگينانه حضار اخواني روبرو شد و متعاقب آن رهبري سنتي و غيرانقلابي اخوان ناچار شد در بيانيه اي رسمي اظهارات اردوغان را محكوم كرده و او را متهم به دخالت در امور داخلي مصر نمايد.
بنابراين، اين كه گفته مي شود غرب با اخوان بسته و يا توانسته زلف اخوان را با غرب گراها گره بزند و از اين طريق به يك «انتخابات با نتايج قابل قبول» برسد تا آنجا كه به بدنه مربوط مي شود، دروغي بيش نيست.
3-خبرهاي متعدد از توزيع مقادير زيادي پول و مايحتاج ميان مردم از طريق جريانات غرب گرا و سلفي حكايت مي كنند. آمريكا و اروپا ميليون ها دلار به ميدان آورده اند تا گروههاي غرب گرا بتوانند نمايندگان بيشتري در مجلس داشته باشند و عربستان سعودي نيز براي بالا بردن موقعيت سياسي احزاب سلفي ميليون ها دلار هزينه كرده است. اين در حالي است كه اسلام گراهاي غيرسلفي و جوانان با فقر زيادي مواجه مي باشند. سرازير شدن پولهاي غرب و عربستان به مصر نگراني هايي را به وجود آورده است چرا كه مصر جامعه اي فقير دارد. براساس آمارهاي موجود بيش از 40درصد مردم اين كشور در فقر مطلق به سر مي برند و جمعيتي كمتر از 5درصد داراي وضعيت مناسبي هستند. بر اين اساس از منظر اروپا و عربستان، فقر، تحفه اي است كه مي توان با كمك آن بر مصر غلبه كرد ولي واقعيت اين است كه مردم مصر، غرب و رژيم هاي عربي را همراه 30ساله حسني مبارك و فلاكت ناشي از حكومت او مي دانند و اين مهمترين نقطه ضعف غرب و عربستان در پوشاندن چهره و وارونه نمايي است.
سلفي ها كه عليرغم تلاش هاي فراوان هيچگاه نتوانسته اند بر محيط مصر حاكم شوند، اينك با مخفي نگه داشتن سابقه و تفكرات خود- كه گناه را مساوي كفر دانسته و فقر را وضعيتي خدا خواسته و ارتباط با گناهكار و كافر را حرام مي دانند- اينك به توزيع پول روي آورده و از دمكراسي و پذيرش آراء مردم حرف مي زنند خود اين مسئله ضمن مخاطراتي كه براي مصر دارد در عين حال نشان دهنده آن است كه مصر با سليقه و به تبع آن با رژيم هاي مدافع سلفي گري- نظير عربستان- ميانه اي ندارد.
4-نظاميان از مواجهه جدي با مردم پرهيز مي كنند و در مواجهه با فشار عقب مي نشينند اين عقب نشيني و خويشتنداري از برخورد اگر در فاصله 5 تا 22بهمن يك تاكتيك بود، اينكه به يك وضعيت پايدار تبديل شده است. اين در حالي است كه سران كنوني نظامي و امنيتي مصر همان افراد منصوب دوره مبارك هستند. اين روند نشان مي دهد كه نيروهاي نظامي و امنيتي خود را ناگزير از همراهي با نيروهاي انقلاب مي دانند. آنان در عين حال در آينده به عنوان مهمترين «نهاد باثبات» به ايفاي نقش هاي خاص خود مي پردازد و به احتمال زياد ارتش مصر با مردم مقابله نخواهد كرد نبايد فراموش كرد كه اسلام گراها در ارتش مصر نفوذ جدي دارند. در دهه 1340 بيش از صدهزار نفر از اعضاي ارتش اين كشور هوادار اخوان المسلمين بودند.
5- ترديدي وجود ندارد كه مصر هر روز از رژيم صهيونيستي دورتر شده و به نقطه مقابل آن تبديل خواهد شد. بنابراين، هيچ بعيد نيست كه حتي اگر سيستم آينده نيز مايل نباشد، از متن مردم يك جريان شديدا ضداسرائيلي- نظير حزب الله لبنان- بجوشد و كل سيستم را در مقابله با رژيم غاصب به دنبال خود بكشاند. اين موضوعي است كه قطعا روابط مصر و غرب را با چالش جدي مواجه مي كند چرا كه غرب پاشنه آشيل روابط خود با كشورهاي اين منطقه را رژيم صهيونيستي قرار داده است با اين وصف دو نتيجه كلي از اين روند به دست مي آيد، رابطه غرب و مصر روز به روز تيره تر مي شود و موقعيت امنيتي و موجوديت رژيم صهيونيستي با يك چالش فراگير مواجه مي گردد.
6-رابطه ايران و مصر تابع روند تحولات انقلاب مصر است و به ميزاني هم تابع نحوه درك ما از شرايط مصر و تلاش ما براي ارتباط با نيروهاي مختلف مصر به خصوص دو گروه عمده جوانان و اسلام گراها- است. ولي در يك نماي كلي بايد گفت از آنجا كه موقعيت آينده رقباي منطقه اي و بين المللي ايران در مصر قطعا سير نزولي خواهد داشت، ايران فرصت هاي تاريخي فراواني را پيش رو دارد.
سعدالله زارعي

اصلاح طلبان : حرف هاي خاتمي مهم نيست در انتخابات شركت مي كنيم

سرويس سياسي-
در حالي كه برخي از سران ناكام فتنه به شرط گذاري براي حضور در انتخابات روي آورده اند، جناح هاي معتدل جريان اصلاحات مي گويند ارزشي براي اين حرف ها قائل نيستند.
شرط گذاري در انتخابات اگرچه در ابتدا توسط گروه هاي توده اي و كمونيست خارج از كشور در پايگاههاي اطلاع رساني و بولتن هاي الكترونيكي به عنوان گزينه اي براي شركت در انتخابات مجلس نهم مطرح شد اما در نهايت برخي از افراد و جريانهاي معاند و برانداز خارجي و رسانه هاي بيگانه را با خود همراه كرد.
از جمله سيدمحمد خاتمي كه در دو سال گذشته نقش فعالي در ميان فتنه گران ايفا كرده است با اعلام حداقلي شرايط توده اي ها براي انتخابات درصدد برآمده است خاستگاه خود را در ميان دو طيف ضدانقلاب خارج از كشور و برخي از منتقدين داخلي حفظ كند.
جالب است كه وي در عين حال در ديدارهاي غيررسمي كه با برخي از شخصيت هاي سياسي داشته است هدف از بيان اين شروط را چشم پوشي نظام از خطاهاي گذشته وي و برخي از يارانش اعلام كرده است و تلويحا گفته است كه در اين شرط گذاريها جدي نيست.
با اين حال برخلاف شرط هاي خاتمي اصلاح طلبان همچنان بر حضور در انتخابات اصرار دارند. به عنوان نمونه دبيركل حزب مردم سالاري با طيف بندي اصلاح طلبان به دو طيف سكوت گرا و مشاركت گرا گفت: بايد حتما در انتخابات شركت كنيم و از فرصت هاي به وجود آمده استفاده كنيم و در جهت اهداف نظام خدمت كنيم. البته ما بايد گروه اول را پاي انتخابات بياوريم تا مشاركت حداكثري داشته باشيم.
مصطفي كواكبيان دبيركل حزب مردم سالاري در نشست انجمن اسلامي دانشجويان مستقل در پاسخ به اين كه اخيرا بحث هايي مبني بر شرط و شروط انتخابات مطرح شده است، گفت: يك شرط اساسي داريم، آن هم انتخابات براساس مر قانون است و شرط ديگري نداريم، يعني دستگاه هاي نظارتي، اجرايي، تبليغاتي همه براساس مر قانون رفتار كنند. به اين منظور كه انتخابات عادلانه و رقابتي و قانونمدار باشد، ما همين شرط را داريم.
وي در پاسخ به پرسشي گفت: ما خط امام را به عنوان يكي از مباني اساسي از اول در شاخص هاي چپ قديم مي شناسيم. بحث خط امام نيز همه چيز را در خود دارد يعني بحث ولايت فقيه و رهبري را جزو مسلمات در خط امام مي بينيم.
وي در پاسخ به اين كه به نظر مي رسد كه اصلاح طلبان براي ورود به انتخابات با يك تناقض رو به رو هستند و اين كه آيا شما آقاي خاتمي را به عنوان راس جريان اصلاحات قبول داريد؟گفت: فعلاً قرار است ما در مورد ليست ها بحث نكنيم. اين كه شما يكي از افتخارات اصولگرايان را اين مي دانيد كه آن ها چند ليست دارند؛ مسئله اي نيست. اما بحث سر اين است كه ما بر سر ليست دعوا نداريم چون اگر اتفاقي بيافتد ما مي توانيم باهم باشيم يا اصلاً اتفاقي نمي افتد و شركت نمي كنيم و من معتقد هستم كه همان ديدگاهي كه گفتم هست.
نماينده مردم سمنان ادامه داد: ما بايد تكليف اجماع ليست اصلاح طلبان را به يك جايي برسانيم ما در سراسر كشور در سبد كالاي انتخاباتي خود حداقل بايد 020 نفر داشته باشيم كه معرفي كنيم، ما در حزب مردم سالاري تصميم گرفتيم كه وسط ميدان بياييم. من الان سخنگوي مردم سالاري هستم. ادعايي هم نمي كنم كه سخنگوي تمام اصلاحات هستم از اول هم گفتم دو ديدگاه وجود دارد و ديدگاهم را هم مشخص كردم.
كواكبيان همچنين با بيان اين كه «مجمع روحانيون جزء شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات نيست» گفت: اما ما جزء شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات هستيم، در اين جبهه هم برخي مي گويند نبايد شركت كنيم و گروهي مي گويند بايد با تمام قوا حاضر شويم. ما طرفدار حضور هستيم. برخي از تشكل ها هم هستند كه ما به عنوان جبهه مردمي اصلاحات ياد مي كنيم كه همان ها هم هنوز به جمع بندي كامل نرسيدند و معتقدند كه بايد با وحدت عمل كنيم.
اين اظهارات كواكبيان در حالي بيان شده كه محمدرضا خاتمي روز شنبه به باشگاه خبرنگاران گفته بود هيچ كدام از اصلاح طلبان بدون اجازه برادر او حق شركت در انتخابات را ندارند.
اين سخنان محمدرضا خاتمي با واكنش شديد عضو شوراي مركزي حزب همبستگي مواجه شد كه در پاسخ وي گفت: محمدرضا خاتمي سخت در اشتباه است و اين حرف خود نيز اجحاف در حق اصلاح طلبان است.
همايون ابوسعيدي ديروز افزود: من اين صحبت را كاملاً رد مي كنم و قول مي دهم اصلاح طلبان مؤمن و معتقد به نظام در انتخابات شركت مي كنند.
وي همچنين گفت كه اصلاح طلبان نمي توانند زود تصميم بگيرند و احتمالاً تصميم گيري آنان تا دقيقه 09 طول خواهد كشيد.

تاريخ (گفت و شنود)

گفت: علي عبدالله صالح، رئيس جمهور دربه در يمن اعلام كرده است كه تا چند روز ديگر از قدرت كناره مي گيرد.
گفتم: چرا از همان اول كه خروش سراسري مردم يمن را ديد از قدرت كناره نگرفت؟
گفت: آن روزها پشتش به آل سعود گرم بود ولي امروز با آغاز انقلاب در عربستان، حال و روز آل سعود هزار بار از ديكتاتور يمن خرابتر است.
گفتم: حالا چرا گفته است تا چند روز ديگر كنار مي رود؟ چرا از همين امروز كنار نمي كشد؟
گفت: شايد مي خواهد براي فرار و حفظ جان خود فرصت داشته باشد و يا، شايد مي خواهد در اين چند روز باقيمانده هم تعداد ديگري از مسلمانان انقلابي يمن را قتل عام كند؟ و شايد هم دروغ مي گويد كه قصد كناره گيري دارد؟
گفتم: دانش آموزي از معلم تاريخ پرسيد؛ رضاخان قزاق در چه سالي مرد و معلم كمي فكر كرد و گفت؛ بين سال هاي 1320 تا 1330 و دانش آموز با تعجب پرسيد؛ آقا اجازه! يعني ده سال در حال جان كندن بود؟!

رهبر انقلاب 20 مهر به كرمانشاه سفر مي كنند

رهبر معظم انقلاب صبح روز چهار شنبه مورخ 20 مهر ماه وارد كرمانشاه مي شود و مسير استقبال ولي فقيه در سفر به كرمانشاه از ميدان آزادي تا ورزشگاه آزادي بوده و شروع مراسم در ورزشگاه آزادي ساعت 9:30 صبح است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي روز چهارشنبه 20 مهر ماه به كرمانشاه سفر مي كنند.
براساس اين گزارش، مسير استقبال ولي فقيه از ميدان آزادي، بلوار شهيد بهشتي تا ورزشگاه آزادي در ساعت 8:30 خواهد بود و شروع مراسم در ورزشگاه آزادي ساعت 9:30 صبح است.

صالحي: نشست كارشناسي ايران و روسيه درباره طرح گام به گام برگزار مي شود

وزير امور خارجه كشورمان از نشست كارشناسان ايران و روسيه براي بررسي هاي بيشتر طرح گام به گام در آينده نزديك خبر داد.
علي اكبر صالحي در نشست مطبوعاتي با همتاي قزاقستاني خود كه شنبه شب در ساختمان وزارت امورخارجه برگزار شد، در خصوص پيشنهاد گام به گام روسيه در مورد برنامه هسته اي ايران نيز اظهار داشت: ما اصول كلي و نفس پيشنهادي را مي پذيريم و از آن استقبال مي كنيم.
وي اين پيشنهاد را نشان از نيت صادقانه روس ها براي برون رفت از پرونده تصنعي هسته اي ايران خواند و يادآور شد: اين پيشنهاد جزئيات فراواني دارد كه قرار شد درباره آن رايزني هاي بيشتري داشته باشيم.
صالحي با اشاره به سفر اخير معاون وزير خارجه روسيه به ايران به منظور بررسي اين طرح گفت: در آينده نزديك كارشناسان دو كشور بررسي هاي بيشتري در مورد اين پيشنهاد خواهند داشت.
وي ادامه داد: ما از هر پيشنهادي كه انصاف، عدالت و رعايت حقوق جمهوري اسلامي را داشته باشد استقبال مي كنيم و به همان ميزاني كه به اساسنامه آژانس پايبنديم بر حقوق خود در استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي تاكيد داريم.
صالحي همچنين در خصوص درياي خزر و بررسي كنوانسيون رژيم حقوقي اين دريا نيز گفت: معتقديم درياي خزر متعلق به 5 كشور اين حوزه است و هر اتفاقي مي افتد بايد به گونه اي باشد كه همه كشورها در آن سهيم باشند. درياي خزر بايد غيرنظامي باشد و كشورهاي خارج از حوزه خزر نيز نبايد در آن حضور داشته باشند. محيط زيست درياي خزر و حفظ منابع طبيعي آن مانند ماهي خاويار نيز براي ما مهم مي باشد.
وي افزود: محدوده آب هاي ملي و مشترك نيز مواردي است كه بايد توافق كامل روي آنها صورت گيرد. بر اين اساس به دنبال كنوانسيون رژيم حقوقي درياي خزر هستيم.
وزيرخارجه كشورمان با ذكر اين نكته كه تا به حال چند جلسه در حد كارشناسي، وزرا و روساي 5 كشور برگزار شده، يادآور شد: در آينده نزديك جلسه كارشناسي در آستانه برگزار خواهد شد و اميدواريم اين كنوانسيون هرچه زودتر به سرانجام برسد.
گفتني است؛ يرژان كازي خان اف وزيرخارجه قزاقستان نيز در اين نشست مطبوعاتي با بيان اينكه درياي خزر ايران و قزاقستان را به يكديگر متصل مي كند گفت: در بسياري از موارد مواضع دو كشور در خصوص رژيم حقوقي درياي خزر با يكديگر مطابقت دارد.
صالحي و كازي خان اف همچنين روز شنبه با يكديگر ديدار و طي مذاكراتي در تهران توافق كردند كه با توجه به ظرفيت هاي متقابل دو كشور، سطح همكاري ها و مبادلات تجاري و اقتصادي فيمابين را افزايش دهند.

آيت الله مهدوي كني: ستادهاي جبهه پايداري به جبهه متحد متصل مي شود

دبير كل جامعه روحانيت مبارز با بيان اينكه جبهه پايداري انقلاب اسلامي انشاءالله به 8+7 خواهد پيوست، گفت كه ستادهاي استاني اين جبهه در آينده بايد به جبهه متحد متصل شوند.
آيت الله محمدرضا مهدوي كني در حاشيه مراسم افتتاح مجموعه مذهبي فرهنگي امام رضا(ع) در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالي درباره حضور يا عدم حضور جبهه پايداري در جلسات جبهه متحد اصولگرايان و احتمال تغيير ساختار اين كميته، گفت: جبهه پايداري ان شاءالله خواهد آمد.
وي در پاسخ به سوال خبرنگاري كه مي گفت جبهه پايداري به دنبال به بازي گرفتن كميته وحدت اصولگرايان است، افزود: اين گونه نبايد سخن گفت. چرا كه اگر ما در اين باره به ميدان آمديم براي يكي شدن دوستان بوده است.نظر ما اين است كه همه اضلاع باشند و جدا كردن اضلاع را خوب نمي دانم.
آيت الله مهدوي كني در پاسخ به سوالي درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم نيز گفت: اين سوال به من ارتباطي ندارد.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه جبهه پايداري در برخي استان ها ستاد انتخاباتي تشكيل داده است، گفت: اگر اين كار را كرده باشند، اشكالي ندارد اما بايد ستادهاي آنها در آينده به شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان متصل شود.

آقاي زيباكلام، اگر فكرتان را عوض نمي كنيد اسمتان را عوض كنيد! (خبر ويژه)

آقاي صادق زيباكلام كه نگراني توأم با عصبانيت وي از تظاهرات ضددولتي و فراگير مردم آمريكا عليه دولت اين كشور كمي تا قسمتي قابل درك است، طي مقاله اي كه با استقبال سايت هاي فارسي زبان آمريكايي روبرو شده مي نويسد؛ «در صورتي كه اعتراضات وال استريت ادامه يابد، ظرف هفته هاي آينده برخي رسانه ها و چهره ها، پايكوبي و دست افشاني فراواني به راه خواهند انداخت و اين اعتراضات را ناقوس مرگ سرمايه داري و استكبار تلقي خواهند كرد». زيباكلام بعد از اين مقدمه تلاش مي كند تظاهرات وال استريت يا به گفته تظاهركنندگان آمريكايي «جنبش وال استريت» را بي ارتباط با اعتراض مردم به نظام كاپيتاليستي معرفي كند و در اين توجيه - بخوانيد ماست مالي- بي آن كه بخواهد به ماهيت ضدسرمايه داري اين حركت فراگير اعتراف مي كند. زيباكلام مي نويسد؛ «در اينكه اقتصاد آمريكا و در سطحي گسترده تر، اقتصاد جهان غرب، دچار ركود و مشكلاتي شده ترديدي نيست. آمريكا در حال حاضر در يكي از نامطلوب ترين و دشوارترين شرايط اقتصادي اش به سر مي برد و نرخ بيكاري بالاست. بسياري از شركت ها مجبور شده اند تا شماري از كاركنان شان را در يكي، دو سال اخير كنار بگذارند و در كل بسياري از مردم مدت هاست كه مجبور به صرفه جويي شده اند. اما اين همه داستان نيست. بسياري از اقشار و لايه هاي اجتماعي جامعه آمريكا كه بيشتر در طيف طبقه متوسط قرار مي گيرند، درصدي از دارايي شان را كه در سهام سرمايه گذاري كرده بودند از دست داده اند. مي گويند «مال عزيز است» قطعا براي آمريكايي ها هم اين گونه است. قسمت دشوار اين است كه در يك شب 20 يا 30 درصد دارايي شان( كه به زحمت پس انداز كرده و در بورس سهام سرمايه گذاري كرده بودند) را از دست دادند. به مجموعه اينها بايد ميليون ها بازنشسته را اضافه كرد كه بخشي از دارايي يا درست تر گفته باشيم پس اندازشان را كه در سهام و بورس سرمايه گذاري كرده بودند از دست دادند و بالاخره بايد تعداد قابل توجهي از آمريكايي هاي صاحبخانه را ذكر كرد كه در پرداخت اقساط وام ها درمي مانند، بانك ها منازل شان را ضبط مي كنند و آنها بي خانه مي شوند. اما در حالي كه ميليون ها آمريكايي بيكارند يا بيكار شده اند، اندوخته هايشان را در بورس از دست داده اند يا نتوانسته اند اقساط خانه هايشان را بپردازند و منازل شان حراج شده، درصد كوچكي از آمريكايي ها نه تنها هيچ مشكلي پيدا نكرده اند، بيكار نشده اند. منازل شان حراج نشده و ارزش سهام شان در بورس پايين نيامده بلكه پاداش هاي چشمگيري هم در يكي، دو سال اخير به دست آورده اند. اين درصد كوچك، مديران بانك و موسسات مالي و اعتباري بوده اند.»
تا اينجا آقاي زيباكلام اعتراف مي كند كه انبوهي از مردم آمريكا تحت سلطه سودجويانه يك اقليت كلان سرمايه دار قرار گرفته و عليه اين بي عدالتي فرياد برآورده و دست به اعتراض زده اند. حالا بايد از اين متفكر برجسته! پرسيد؛ مگر نظام سرمايه داري چيزي غير از سلطه سرمايه و حاكميت يك اقليت سرمايه دار بر توده هاي مردم است؟! بنابراين چرا اعتراضات اخير مردم آمريكا را اعتراض به نظام سرمايه داري نمي دانيد؟!
اما، آقاي زيباكلام كه ظاهرا متوجه اين تناقض در به اصطلاح تفسير خود شده است، براي اين كه بالاخره يك جوري سروته قضيه را بهم آورد دست به شاهكار! ديگري زده و مي نويسد؛ «به هر حال اگر اكثريتي وضع مالي شان بد شده و در مقابل، اقليتي متمول تر شده اند، مي شود اين را گذاشت به پاي بداقبالي گروه نخست و خوش اقبالي گروه دوم»!
اكنون بايد از آقاي دكتر صادق زيباكلام پرسيد؛ از كي تا به حال، دكترين «شانس و اقبال»! وارد به قول خودتان «پكيچ نظريه پردازي» حضرتعالي شده و در كجاي دنيا به جاي تحليل علمي واقعيات ملموس و محسوس به نظريه «شانس و اقبال» روي مي آورند؟
گفتني است كه افرادي نظير آقاي زيباكلام و همفكرانشان بارها تاكيد كرده و در كلاس هاي درس به دانشجويان آموخته اند؛ كساني كه از تحليل علمي وقايع و رخدادها ناتوان هستند، اين ناتواني علمي خود را در پوشش نظريه «شانس و اقبال» پنهان مي كنند. و بالاخره بايد به آقاي زيباكلام گفت؛ اگر فكرتان را عوض نمي كنيد، لااقل اسمتان را عوض كنيد!

برانداز هم يك وقت ديدي شديم! (خبر ويژه)

يك عضو نزديك به حلقه مهدي كروبي به صراحت احتمال داد كه ممكن است روزي اصلاح طلبان برانداز هم بشوند.
محمدصادق جوادي حصار كه با روز آنلاين گفت وگو مي كرد، با تاكيد بر اينكه «اصلاح طلبان عاجز نيستند از اينكه بگويند به براندازي رژيم اسلامي رسيده اند» گفت؛ تنها مشكل رفتن به سمت براندازي اين است كه نمي توان درباره آن اتحاد ايجاد كرد.
جالب است كه جوادي حصار هم اكنون در بيرون زندان به سر مي برد و در انتظار صدور حكم دادگاه براي اتهاماتي است كه در سال 88 به وي وارد شده است.
اظهارنظر گستاخانه مديرمسئول روزنامه توقيف شده توس در حالي است كه اصلاح طلبان در سال 88 تمام نيروي خود را براي براندازي به كار گرفتند و حتي از كمك هاي بي دريغ آمريكا و اسرائيل هم بهره مند شدند ولي نهايتا از دل پروژه فتنه جز آبروريزي بيرون نيامد.
بنابراين بايد به اين مهره دست چندم گفت؛ موز اگر قوت داشت كمر خودش را راست مي كرد!

اينها اوباشند آنها آدم بودند! (خبر ويژه)

يك مقام بلندپايه كنگره آمريكا در سخناني توهين آميز، تظاهركنندگان آمريكايي را اوباش توصيف كرد.
تظاهرات مردم آمريكا در اعتراض به فساد ساختاري در اين كشور همچنان ادامه دارد. كانون اين تظاهرات كه با جنبش موسوم به تسخير وال استريت آغاز شده، پارك زاكوتي در نزديكي محل بورس آمريكا در نيويورك است. در اين ميان، اظهارات اريك كانتور (Eric CANTOR) رهبر جناح اكثريت جمهوري خواهان در مجلس نمايندگان آمريكا خبرساز شده كه از گسترس دامنه تظاهرات ابراز نگراني كرده و از واژه خاصي براي توصيف مردم معترض آمريكا استفاده كرده است كه از تبعيض هاي اجتماعي فزاينده به ستوه آمده اند.
اين عضو جمهوري خواه كنگره آمريكا از ايالت ويرجينيا روز جمعه در نشستي حزبي در واشنگتن ضمن انتقاد شديد از دولت باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا گفت: سياست هاي شكست خورده دولت كنوني سبب شده است به بسياري از اصول زيربنايي اين كشور حمله شود. اگر شما روزنامه ها را مطالعه كنيد به اين مساله پي مي بريد. من شخصا به صورت فزاينده اي نگران اقدامات اوباشي هستم كه به تسخير وال استريت و ديگر شهرها در سراسر آمريكا مبادرت مي كنند و تعداد آنها در حال افزايش است. مي خواهيد باور كنيد يا خير، اما افرادي در اين شهر (پايتخت آمريكا) هستند از اين مساله چشم پوشي مي كنند كه آمريكايي ها در مقابل آمريكايي هاي ديگر قرار بگيرند.
در حالي اين مقام آمريكايي از اين واژه توهين آميز براي توصيف معترضان آمريكايي استفاده مي كند كه خواسته هاي آنها كاملا مطابق قانون اساسي آمريكا است و آنها مبارزه با بيكاري، فقر، تبعيض هاي اجتماعي و بلوكه شدن ثروت و قدرت در دست يك درصد حاكم در مقابل قرباني شدن نود و نه درصد ديگر را خواستار هستند.
اين مقام آمريكايي در حالي شركت كنندگان در اين اعتراضات را اوباش خوانده كه حزب متبوعش بارها از تروريست هايي كه در خيابان هاي تهران دانشمندان را به گلوله مي بستند و اوباشي كه بارها به عقايد اكثريت مردم بي حرمتي كردند دفاع كرده و حتي خواهان تخصيص بودجه هاي بيشتر براي حمايت از آنها شده بود.

66 سال حبس براي دفاع از حجاب (خبر ويژه)

روز گذشته دادگاه فرمايشي جمهوري آذربايجان، جمعي از مدافعان حجاب را در اين كشور به 66 سال حبس محكوم كرد.
دكتر صمداف رئيس حزب اسلامي جمهوري آذربايجان و شش تن از همراهان وي در اين دادگاه به دليل اعتراض به حذف اجباري حجاب در مدارس اين كشور، با محكوميت هاي سنگين روبرو شدند.
آخرين جلسه محاكمه رئيس و اعضاي حزب اسلام آذربايجان در حالي برگزار شد كه يكي از شهودي كه عليه اسلامگرايان شهادت داده بود، در نامه اي به رئيس جمهور نوشت: من را فريب داده اند و كاغذ سفيدي را امضا كردم تا تمايل خود را به پايان يافتن فعاليت يكي از شبكه هاي تلويزيوني اعلام كرده باشم اما بعد متوجه شدم كه عليه افرادي كه تاكنون آنها را نديده ام، سند اتهامي را امضا كرده ام، اين شاهد فريب خورده در پايان نامه اش از رئيس جمهوري كشورش در مقابل تهديد ماموران پناه خواسته است.
سياسي بودن اين دادگاه ها موضوعي بود كه دكتر صمداف در اولين جلسات دادگاه به آن اشاره كرده بود. وي با بيان اينكه «اين دادگاه سفارشي است، احكام نه در دادگاه بلكه در نهاد رياست جمهوري تنظيم شده اند»، خطاب به قاضي پرونده گفت: «بي خود ما و خانواده هايمان را به دادگاه نكشانيد، احكام را بخوانيد و خود را خلاص كنيد.»
هفته گذشته دادستان آذربايجان در لايحه اي پيشنهاد 12 سال حبس را براي دكتر محسن صمداف ارائه كرده بود كه اين پيشنهاد با اعتراض وكيل رئيس حزب اسلام همراه شد. «انار قاسم اف» پس از پايان جلسه دادگاه وي و تعدادي از فعالان اسلامي جمهوري آذربايجان در گفت وگو با خبرنگاران گفت: از ابتدا مشخص بود كه دادگاه نه براساس موازين حقوقي بلكه براساس مسائل سياسي تشكيل شده و درخواست دادستان مبني بر 12 سال براي رئيس حزب اسلام اين واقعيت را آشكار كرد.
احكام دادگاه به شرح زير است:
دكتر صمداف رئيس حزب اسلامي جمهوري آذربايجان: 12 سال حبس
فردوسي محمد رضايف برادر زن رئيس حزب اسلام: 10 سال حبس
ديانت صمداف پسر عموي رئيس حزب اسلام: 10 سال حبس
واقف عبدالله يف معاون حزب اسلامي جمهوري آذربايجان: 12 سال حبس
روح الله آخوندزاده رئيس حزب اسلامي شعبه آستار: 11 سال و شش ماه حبس
سيدعباس فراميز روحاني برجسته آذري: 11 سال حبس
ذوالفقار ميكائيل زاده روحاني و حافظ قرآن: آزادي مشروط

زنده باد مرده ها! (خبر ويژه)

اپوزيسيون مفلوك خارج نشين در تازه ترين نسخه خود، ربع پهلوي را براي ايران تجويز كرد.
ارگان رسمي سازمان سيا در مطلبي با تعريف و تمجيداتي كه حتي مرغ پخته را نيز به خنده وا مي دارد، مدعي شد آزاديخواهان ايراني بايد به تخم و تركه پهلوي اعتماد كنند.
گويانيوز در اين يادداشت با عنوان «رضا پهلوي گزينه مناسب پرچمداري و تشكيل كنگره ملي است» نوشت: «آقاي رضا پهلوي بازمانده يك نسل، يك هويت و نظامي است كه هر چه نداشته باشد وجهه ملي در آن بارز بوده، سرسپردگي به ميهن در آن ارجح و ارج گذاشته مي شده است. او ايراني است و در دوراني در ايران پرورش يافته كه وطن پرستي بعنوان يك ويژگي ممتاز مطرح و بوضوح در تصميم گيريهاي سياسي، كانون اثر بوده است.»!!
اين مهملات و گنده گويي ها در حالي است كه جدايي بحرين از پيكر ايران تنها يك نمونه از مصاديق بارز وطن پرستي اين خاندان منحوس و وابسته مي باشد.
نويسنده در سراسر اين مطلب مشمئزكننده به تعاريفي از نوه رضا قلدر دست زده كه بعيد است خود وي نيز به آنها اعتقادي داشته باشد و از همه ايرانيان خواسته است راه را باز كنند و ربع پهلوي را در جلوي صف ميهن پرستي قرار دهند!
اما مضحك ترين بخش اين يادداشت سفارشي انتهاي آن مي باشد كه نويسنده مدعي شده خدا با ماست و ملت ايران نبايد فرصت تاريخي پرچمداري رضا پهلوي را از دست بدهند!
گفتني است هفته قبل رضا پهلوي در مصاحبه اي گفته بود علي رغم آن كه به رژيم شاهنشاهي علاقه دارم ولي از آنجا كه مي دانم مردم ايران خواستار نظام شاهنشاهي نيستند، من هم با حكومت جمهوري مطلق و سكولار موافق خواهم بود!