(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 24 مهر 1390- شماره 20049

فقر، مرگ بزرگتر
بيكاري و دين فروشي
كار امروز را به فردا نينداختن
شرايط هدايت سالك به سوي الله
بررسي ريشه هاي فساد اقتصادي در جامعه از ديدگاه قرآن
عدالت، شالوده سلامت اقتصادي
جايگاه و اهميت مساجد
چرايي آسان بودن بدي



فقر، مرگ بزرگتر

قال الامام علي(ع): الفقر، الموت الاكبر
امام علي(ع) فرمود: فقر، مرگ بزرگتر است1.
1-نهج البلاغه، حكمت 163

 



بيكاري و دين فروشي

وقتي حضرت رسول اكرم(ص) مردي را مي ديد كه قيافه اش براي آن حضرت شگفت آور بود، مي پرسيد آيا شغلي و يا حرفه اي دارد؟ اگر مي گفتند: نه مي فرمود: از چشم من افتاد، پرسيدند: چرا يا رسول الله؟ فرمود: براي آنكه اگر مومن شغلي نداشته باشد، زندگي خود را به وسيله دينش اداره مي كند. (دين فروشي مي نمايد)1
1-بحارالانوار، ج103، ص9

 



كار امروز را به فردا نينداختن

پرسش:
آيا مي توان با توجيه روحيه اميدوارانه زيستن، اجراي امور نيك و خداپسندانه را به فردا و روزهاي آينده موكول كرد؟
پاسخ:
از منظر اسلام موكول كردن انجام امور نيك و خداپسندانه به آينده، در شرايطي كه مقتضيات انجام آن فراهم است، كاري ناصواب به حساب مي آيد، و در برخي روايات صراحتاً از آن نهي شده است. البته اين مقوله با نگاه و روحيه اميدوارانه انسان هيچ گونه منافاتي ندارد و هرگز نبايد به بهانه اميدوارانه زيستن، اجراي امور را به آينده موكول كرد، يعني نبايد «حال ممكن» را فداي آينده نيامده كرد. نگاه اميدوارانه با تلاش و فعاليت توأم است، در حالي كه كارها را به آينده واگذار كردن، رخوت و سستي به دنبال دارد. بعضي كلمه «وقتي كه» يا «اگر» را زياد به كار مي برند وقتي كه پول دار شدم، وقتي كه به دانشگاه راه يابم، يا اگر سر كار روم، اگر فلان مقام را داشتم و... اما براي شرايط فعلي خود و رسيدن به آن خاستگاه و آرزوها هيچ برنامه مشخصي ندارند. اگر توجه به گذشته و آينده به خاطر فرار از دشواري هاي زمان حال باشد، به نظر روان شناسان، بيماري يا مقدمه بيماري رواني است. چنان كه مي گويند: اگر قرار باشد كه به زمان حال توجه نشود و از فرصت هايي كه براي شخص فراهم مي شود استفاده نگردد و دائماً به خود و ديگران بگويد: راست است كه من در درس خود خوب نيستم ولي صبر كن وقتي وارد زندگي شدم ببين چه خواهم كرد! اين نوع تفكر مي رساند كه شخص مي خواهد از زندگي حقيقي و زمان خودش فرار كند و يك نوع استدلال غيرمنطقي بكار مي برد. اين نوع تفكر راجع به آينده مضر مي باشد و به احتمال قريب به يقين شخص صاحب اين طرز تفكر، مانند زمان حاضر، در آينده نيز با عدم موفقيت مواجه خواهد شد.
به قول مولوي:
هين مگو فردا، كه فرداها گذشت
تا به كلي نگذرد ايام گشت
پيامبر اعظم(ص) خطاب به ابوذر مي فرمايد: اي ابوذر! از آن بپرهيز كه خيالات و آرزوها سبب شود كه كار امروز به فردا بيفكني، زيرا تو متعلق به امروز و مال امروز هستي نه روزهاي نيامده. در آنجا كه كار مفيد و لازم و خداپسندي مي خواهي انجام دهي، تأخير را روا مدار. اي ابوذر! به عمرت بيش از مالت بخل بورز. (حكمت ها و اندرزها، شهيد مطهري(ره)، ص56) از سوي ديگر اگر اميد و آرزوهاي الهي از محدوده تنگ دنياي مادي خارج گردد و به آرماني باقي، ثابت و هميشگي نظر افكنده شود، به آرزوي برتر نزديك شده ايم. امام علي(ع) مي فرمايد: هر كس خداوند آرزو و آرمانش باشد نهايت آرزو و اميد را دريافته است. (غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص375)
از منظر قرآن كريم آرزويي را كه متوجه ارزش هاي والاي انساني باشد و رنگ الهي به خود گيرد، برترين آرزوها و اميدها دانسته شده است. آنجا كه در سوره كهف آيه46 مي فرمايد: مال و فرزندان، زينت حيات دنيا هستند و ارزش هاي پايدار و شايسته نزد پروردگارت ثوابش بهتر و اميدبخش تر است.
اين اميد متعالي گرچه به خود جامه عمل نپوشد، ارزشمند است و از روايات استفاده مي شود كه خداوند به مقدار اين آرزوها و اميدها، به افراد با ايمان، اجر و پاداش مي دهد. امام صادق(ع) مي فرمايد: گاهي بنده مؤمن تهي دست مي گويد: خدايا! به من روزي عطا كن تا فلان خير و نيك را به جا آورم. اگر خداوند در او صدق نيت بداند، تمام اجر و پاداشي را كه در صورت رسيدن به اين آرزو و انجام دادن آن كارهاي خير استحقاق پيدا مي كرد، براي او نوشته مي شود. (بحارالانوار، ج8، ص261)

 



شرايط هدايت سالك به سوي الله

اي انسان بيچاره! چه حسرتي خواهي داشت آن روزي كه پرده طبيعت از چشم برداشته شود و معاينه كني كه آنچه در عالم قدم زدي و كوشش كردي در راه بيچارگي و شقاوت و بدبختي خود بوده، و راه چاره و طريق جبران نيز مسدود شده، و دست از همه جا كوتاه! نه راه فرار از سلطنت قاهره الهيه (اي گروه جنيان، و آدميان، اگر مي توانيد كه از كناره هاي آسمان ها و زمين بيرون رويد، برويد) الرحمن-.33 و نه راه جبران نقايص گذشته و عذرخواهي از معاصي الهيه. (آيا اكنون؟ در حالي كه تو پيش از اين عصيان كردي و از مفسدان بودي. (يونس-91)
اي عزيز! اكنون تا حجاب هاي غليظ طبيعت نور فطرت را به كلي زائل نكرده، و كدورت هاي معاصي، صفاي باطن قلب را به كلي نبرده، و دستت از دار دنيا- كه مزرعه آخرت است، و انسان در آن مي توان جبران هر نقصي و غفران هر ذنبي كند، كوتاه نشده، دامن همتي به كمر زن و دري از سعادت به روي خود باز كن.
و بدان كه اگر قدمي در راه سعادت زدي و اقدامي نمودي، و با حق تعالي مجده از سر آشتي بيرون آمدي و عذر ما سبق خواستي، درهايي از سعادت به رويت باز شود، و از عالم غيب از تو دستگيريها شود و حجابهاي طبيعت، يك يك، پاره شود و نور فطرت بر ظلمتهاي مكتسبه غلبه كند، و صفاي قلب و جلاي باطن بروز كند و درهاي رحمت حق تعالي به رويت باز شود، و جاذبه الهيه تو را به عالم روحانيت جذب كند، و كم كم محبت حق در قلبت جلوه كند و محبتهاي ديگر را بسوزاند، و اگر خداي تبارك و تعالي در تو اخلاص و صدق ديد، تو را به سلوك حقيقي راهنمايي كند و كم كم چشمت را از عالم كور كند و به خود روشن فرمايد، و دلت را از غير خودش وارسته و به خودش پيوسته كند1.
1-شرح حديث جنود عقل و جهل، امام خميني(ره)، ص 85

 



بررسي ريشه هاي فساد اقتصادي در جامعه از ديدگاه قرآن
عدالت، شالوده سلامت اقتصادي

عبدالرضا ميريان
اقتصاد مايه قوام جامعه است. اقتصاد سالم در تحقق عدالت بسيار كمك مي كند؛ چنان كه تحقق بخشي از مؤلفه هاي سعادت و خوشبختي نيز به عهده اقتصاد سالم است؛ چرا كه انسان نيازمند آسايش است و تحقق آسايش در سايه اقتصاد سالم در جامعه ميسر است. هرگونه فسادي در فعاليت هاي اقتصادي به معناي فقدان عدالت و سلب آسايش از انسان و جامعه است. از اين رو ارتباط تنگاتنگي با سلب امنيت و آرامش پيدا مي كند؛ چرا كه فقدان آسايش و عدالت به معناي تهديد زندگي از جهات گوناگون است و آرامش را از انسان و جامعه مي گيرد.
به سخن ديگر، فساد اقتصادي در جامعه به معناي فقدان عدالت، آسايش و آرامش است. پس چنين جامعه اي در حقيقت فلسفه وجودي و مشروعيت بقايي خود را از دست داده و از درون فرومي پاشد؛ چرا كه هدف از جامعه و اجتماع، تحقق سعادت و خوشبختي است كه فساد اقتصادي ريشه آن را خشكانيده و از ميان برده است. از اين رو خداوند در آيات قرآني به مسئله سلامت اقتصادي و مبارزه با فساد اقتصادي توجه داشته و بخشي از آموزه هاي قرآني و احكام به اين مهم اختصاص يافته است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليل و تبيين و نيز توصيه قرآن را از ريشه هاي فساد اقتصادي ارائه دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
عدالت و سلامت اقتصادي
براساس آموزه هاي قرآني، قوام جامعه به اقتصاد و سلامت آن است؛ (نساء، آيه5) چرا كه جامعه انساني به هدف دست يابي به سعادت و خوشبختي در سايه تحقق آرامش و آسايش شكل مي گيرد و فلسفه وجودي آن تحقق سعادت نسبي در زندگي دنيوي است. بنابراين، تحقق عدالت اقتصادي و سلامت آن به معناي بهره مندي انسان و جامعه از آسايش و در نتيجه آرامش نسبي خواهد بود.
البته بر پايه تحليل و تبيين قرآن از نقش و اهميت اقتصاد سالم در سرنوشت ابدي بشر اين معنا به دست مي آيد كه سعادت ابدي انسان يعني متاله (خدايي) و رباني شدن و رسيدن به كمك و آسايش و آرامش مطلق، تنها در سايه يكتاپرستي، سلامت امور اقتصادي و پرهيز از هرگونه فساد انگيزي است. (اعراف، آيه85؛ هود، آيات 84تا 86) از اين رو امور اقتصادي و معيشتي مردم و آسايش آنان، داراي جايگاهي مهم در حد مسائل اعتقادي و عبادي است. (بقره، آيات3 و 41و 43و 83و 177 و 277؛ نساء، آيه39 و آيات ديگر) بر همين اساس، حضرت شعيب(ع) اصلاح و تصحيح امور اقتصادي جامعه را هم پاي اصلاح امور اعتقادي و اخلاقي جامعه پيگيري مي كند (اعراف، آيه85؛ هود، آيات84تا 86؛ شعراء، آيات177 و 181 تا 183) پيامبر(ص) نيز به حكم آموزه هاي قرآني اين گونه عمل كرد. (همان آيات پيشين)
تحقق اقتصاد سالم در سايه عدالت است و لذا ايجاد عدالت به عنوان مهمترين هدف مأموريتي پيامبران در دستور كار قرارگرفته است (حديد، آيه5) تا شرايط به گونه اي تحقق يابد كه اقتصاد در گردش آزاد و سالمي باشد و همگان از آسايش و اقتصاد مطلوب و مناسبي برخوردار شوند و اينگونه نباشد برخي از افراد جامعه از ثروت و آسايش برخوردار شده و ديگران از آن محروم باشند. (حشر، آيه59)
از نظر قرآن هرگونه بي عدالتي عامل بدبختي و شقاوت انسان در دنيا و آخرت است. بنابراين، برپايي عدالت و قسط، مي بايست با مديريت قدرتمند (حديد، آيه25) و بهره گيري از حضور مستقيم توده هاي انساني (همان) در دستور كار قرارگيرد. از مهمترين جلوه هاي عدالت، عدالت اقتصادي است؛ چرا كه رعايت عدالت در امور اقتصادي و انصاف در اين حوزه مي تواند شرايط و بستر لازم و مناسب را براي رسيدن انسان و جامعه به سعادت دنيوي و اخروي فراهم آورد. (اعراف، آيه85؛ هود، آيات85 و 86؛ اسراء، آيه35)
به هر حال، براساس آموزه هاي قرآني، عدالت، بنياد و پايه سلامت اقتصادي و بستر رسيدن انسان و جامعه به سعادت دنيوي و اخروي يعني امنيت و آرامش و آسايش است.
عدالت گريزي عامل مفاسد اقتصادي
همان گونه كه سلامت اقتصادي در جامعه مرهون عدالت از جمله عدالت اقتصادي است، بي عدالتي و ظلم، مهمترين عامل مفاسد اقتصادي مي باشد. بنابراين، ريشه مفاسد اقتصادي را مي بايست در بي عدالتي و ظلم افراد جامعه يا خود جامعه جست. جامعه اي كه افراد آن خود را محصور در چارچوب عدالت نمي سازد و برخلاف موازين و معيارهاي عدالت فكر و عمل مي كند، دچار مفاسد اقتصادي مي شود. فساد اقتصادي كه در مقابل سلامت اقتصادي قرار مي گيرد، به اين معناست كه فكر و رفتاري، جريان سالم ثروت را از مسير طبيعي خود خارج كرده و موجبات اختلال و نقص در اين جريان مي شود. اگر رفتار صحيح اقتصادي اين گونه است كه هر كسي در هر موقعيت بتواند ازمواهب و ثروت هاي خدادادي بهره مند شود، فساد اقتصادي رفتاري است كه بيشتر يا برخي از افراد انساني را از بهره مندي محروم مي سازد.
براساس آيه 7 سوره حشر مي توان دريافت كه گردش سالم اقتصادي و بهره مندي همگان از ثروت و مواهب الهي مهمترين هدف از عدالت اقتصادي و برنامه ها و سياست هاي اقتصادي اسلام است؛ چرا كه اعمال قوانين خاص چون مساله «انفال» و «في»، به اين قصد و نيت انجام مي گيرد كه از انباشت ثروت و همچنين گردش ثروت در ميان بخشي از افراد جامعه كه از آنان به ثروتمندان و اغنياء ياد مي شود، جلوگيري شود. پس جريان سالم اقتصادي كه مبتني بر عدالت است، جرياني است كه از هرگونه فساد در بهره مندي افراد انساني جلوگيري مي كند. بنابراين، هرگونه محدوديت يا اختلال يا نقص در گردش ثروت در ميان توده هاي انساني، به معناي فساد شناخته شده و با آن مقابله مي شود.
از اين رو خداوند همان گونه كه با اقتصاد ربوي يا احتكار يا اتراف يا اسراف مقابله مي كند، با انباشت ثروت در بخشي از جامعه نيز مقابله مي كند؛ زيرا همه اينها از مصاديق مفاسد اقتصادي است كه اجازه بهره مندي به توده هاي مردم را نمي دهد و يا بخشي از افراد را محروم مي سازد.
برهمين اساس، مبارزه با مفاسد اقتصادي در دستور كار پيامبران و مديران جامعه اسلامي قرار گرفته است. (بقره، آيات 188 و 278 و 279؛ آل عمران، آيه 130؛ نساء، آيه 29؛ انعام، آيه 152 و آيات ديگر)
در اسلام با هرگونه كم فروشي يا گران فروشي (اسراء، آيه 35؛ شعرا؛ آيات 177 و 181 تا 183)، غصب اموال و تصرف بيرون از دايره مالكيت و رضايت (بقره، آيه 188؛ نساء، آيه 29)، ربا (آل عمران، آيه 130) و مانند آن به عنوان فساد اقتصادي مقابله مي شود؛ زيرا اين گونه رفتارهاي اقتصادي مهمترين مانع بهره مندي همگاني از مواهب الهي و قرار گرفتن در مسير كمالي است.
در همه اين موارد مي توان ريشه فساد را در همان عدالت گريزي جست وجو كرد؛ عدالت گريزان، قانون گريزان ماهري نيز هستند؛زيرا قانون مبتني بر اصول عقلاني، عقلايي و شرعي اجازه مي دهد تا هر كسي در هر موقعيتي بتواند از زندگي به شكل طبيعي بهره مند شود؛ اما قانون گريزان، مي خواهند تا با تغيير موقعيت خود در جامعه بر خلاف قانون، ثروت را براي خود محدود سازند و ديگران را از حق طبيعي شان محروم سازند.
از نظر اسلام و قرآن، چون هدف، گردش سالم اقتصادي در همه جامعه است، هرگونه رفتاري بر خلاف اين اصل به عنوان فساد اقتصادي شناسايي و با آن مقابله مي شود. از اين رو حتي با كنز ثروت و ثروت اندوزي برخورد مي شود؛ زيرا ثروت اندوزي نه تنها مانع از گردش سالم اقتصاد در جامعه مي شود بلكه مانع جدي در سر راه رشد شخص مي شود و او را گرفتار اتراف و اسراف مي كند. خداوند در آياتي از جمله 34 و 35 سوره توبه و نيز آيه 7 سوره حشر، بر لزوم مقابله با پديده نادرست ثروت اندوزي تاكيد مي كند. البته مراد از ثروت اندوزي در اينجا ثروت اندوزي اي است كه مانع سلامت اقتصادي و گردش سالم آن و خروج از دايره عدالت و اتراف و اسراف ومانند آن مي شود. بنابراين، اگر ثروت اندوزي به نيت و قصد افزايش ثروت عمومي جامعه و ثروت ملي و گسترش و رشد اقتصادي جامعه و مردم باشد، عملي مثبت و در چارچوب عدالت و اقتصاد سالم خواهد بود.
مفهوم شناسي اختلاس
يكي از مفاسد اقتصادي كه در جامعه امروز به عنوان پديده شوم رواج يافته، اختلاس است.
درباره معنا و مفهوم اختلاس در ميان فقيهان اختلاف است. برخي از فقها همچون شهيد ثاني در كتاب شرح لمعه اختلاس را بر مفهوم لغوي آن جاري كرده، بيان داشته اند: ربودن مال ديگري به طور پنهاني و بدون هتك حرز، اختلاس است، اما اگر توأم با هتك حرز باشد، آن را سرقت مي نامند: و لا يقطع المختلس و هو الذي ياخذ المال خفيه من غير الحرز و لا المستلب و هوالذي ياخذه جهرا و يهرب مع كونه غير محارب. بر اين اساس، هرگاه هم ربودن و هم مال مخفي باشد، سرقت خواهد بود و اگر ربودن مخفي، اما مال آشكار باشد، اختلاس است و اگر هم ربودن و هم مال ظاهر و آشكار باشد، استلاب خواهد بود.
عده اي مانند صاحب جواهر(ره) مي فرمايند: در اختلاس، شخص با استفاده از غفلت صاحب مال، مال او را مي ربايد. اما عده اي از فقها به تبعيت از برخي كتب لغت، اختلاس را مترادف استلاب (ربودن) مي دانند. ابن منظور در لسان العرب مي گويد: «فان اخذ من ظاهر فهو مختلس و مستلب و منتهب». چنانچه ابن حمزه در وسيله النجاه تصريح مي كند: «المختلس من يستلب الشيء ظاهرا فان اظهر السلاح فهو محارب و ان لم يظهر استحق العقوبه الرادعه ؛ مختلس كسي است كه چيزي را به طور آشكار مي گيرد؛ حال اگر با در آوردن اسلحه باشد، محارب خواهد بود وگرنه، مستحق مجازات بازدارنده (تعزيرات) مي باشد.»
به هر تقدير، اختلاس خواه به طور مخفيانه باشد و بدون هتك حرز و يا به طور آشكار، بدون نشان دادن اسلحه و يا با استفاده از غفلت مالك باشد، مرتكب آن مستحق تعزير خواهد بود، اما در قوانين عرفي، همه اين موارد تحت عنوان سرقت مطرح مي شود.
در قوانين جمهوري اسلامي، براي اختلاس معنايي گفته شده كه مرتبط با حوزه عملكردي مأمورين دولتي است. در اين قوانين براي اختلاس يك معناي عام و يك معناي خاص گفته شده است.
اختلاس در مفهوم عام و كلي، نوعي خيانت در امانت مامورين دولت نسبت به اموال دولتي مي باشد؛ اما اختلاس به معني اخص كلمه عبارت از تعديات مامورين دولتي نسبت به اموال دولت است كه بر حسب وظيفه به آنان سپرده شده باشد.
در تعريف اختلاس گفته شده كه اختلاس عبارتست از برداشت و يا تصاحب اموال دولت توسط كارمند يا مامور دولتي به نفع خود يا ديگري كه برحسب وظيفه به او سپرده شده باشد.
در اسلام، امانت داري يكي از اصول مهم اخلاقي است. در حوزه عمل اقتصادي نيز به عنوان اصل اساسي مطرح شده است. خداوند درباره شرايط مدير اقتصادي بر اصل امانت داري به عنوان شرط تصدي اقتصادي تاكيد مي كند. (يوسف، آيه 55)
كساني كه اهل خيانت هستند نمي بايست مسئوليتي به عهده آنان گذاشته شود (همان) اين افراد از نظر خداوند از دايره عدالت بيرون و جزو ظالمان شناخته و معرفي مي شوند. (احزاب، آيه 27) چرا كه ريشه خيانت در امانت همين روحيه ستمگري و ظلم ايشان است. (همان)
اختلاس، فروپاشي نظام مديريت سالم اقتصادي
اختلاس از آن جايي كه گردش سالم اقتصادي و عدالت را در بخش اقتصاد دولتي و ملي مورد تهديد جدي قرار مي دهد، بسيار خطرناك است.
هنگامي كه به ريشه اختلاس و آثار و تبعات آن مي نگريم، درمي يابيم كه خطر آن بسيار بدتر و گستره فساد و آثار تباهي آن بيشتر از هر عمل فاسد اقتصادي ديگر است.
بايد توجه داشت كه اختلاس به معناي امروزين آن چيزي جز فروپاشي نظام مديريت سالم اقتصادي در يك جامعه نيست؛ چرا كه با اختلاس، امنيت رواني جامعه نسبت به مديران و مسئولان نظام و دولت با خطر مواجه مي شود و موجب سلب اعتماد به نظام و عدالت مديران و امانت داري آنان مي شود. جامعه وقتي به مسئولان خويش اعتماد و اطمينان نداشته باشد و آنان را شايسته نداند يا نشناسد، مديريت نظام با چالش جدي عدم مشروعيت مواجه خواهد شد؛ زيرا آنچه نظامي را مشروعيت مي بخشد، فلسفه وجودي آن يعني تامين عدالت و امنيت و آسايش است؛ در حالي كه مديريت نظام اقتصادي با تعلل خود موجب مي شود تا اين مشروعيت از ميان برود. افزون بر اين، در نظام اسلامي، مشروعيت دولت اسلامي علاوه بر مشروعيت ديني، مبتني بر مشروعيتي است كه به سبب عدالت كسب مي كند؛ اگر جامعه ديني و دولت ديني نتواند مشروعيت خود را با اعمال خويش نشان دهد، به خودي خود ساقط مي شود؛ زيرا نظامي كه فاقد عدالت و تقوا باشد، به طور طبيعي منعزل از مشروعيت مي باشد.
اختلاس و بحران مشروعيت نظام سياسي
به هر حال، فساد اقتصادي بويژه در حوزه اقتصاد دولتي يعني بيت المال مسلمين، بزرگ ترين جرمي است كه بحران مشروعيت نظام سياسي را نيز موجب مي شود و زمينه را براي بسياري از مشكلات ديگر اجتماعي فراهم مي آورد. مبارزه با هر فساد در حوزه اقتصاد دولتي بويژه در رفتارهاي خيانت آميز مسئولان از جمله اختلاس وظيفه اصلي همه كساني است كه مي خواهند دولت اسلامي مبتني بر عدالت و به دور از فساد و ظلم را پي ريزي كنند.
از نظر آموزه هاي قرآني، بر مسئولان و رهبران جامعه اسلامي است تا با نظارت دقيق در همه ابعاد و مسايل اقتصادي جامعه، اجازه دهند تا مديريت سالم اقتصادي و جريان سالم گردش اقتصادي در جامعه شكل گيرد و هرگونه عاملي را كه به اين هدف ضربه مي زند شناسايي و با ريشه ها و شاخه هاي آن مبارزه كرده و آن را از ميان بردارند.
اگر اصلاحات اقتصادي و مبارزه با فساد در سطح پايين دستي جامعه يعني رفتارهاي اقتصادي مردم امري واجب و لازم است، اصلاحات در سطوح عالي و كلان امري ضروري تر و بايسته تر است. اگر پيامبران ماموريت دارند تا به اصلاح اقتصادي اقدام كرده و عدالت از جمله عدالت اقتصادي را انجام دهند (حديد، آيه 52) بر ايشان است كه اين اصلاحات را در سطوح ملي و عالي تر نيز به شدت پي گيري كرده و تحقق بخشند (حشر، آيه 7) بنابراين، مقابله با مفساد اقتصادي در سطوح ملي و كلان، از جمله اختلاس و خيانت در امانت و تصرفات غيرقانوني مسئولان مي بايست به شدت مورد پي گيري و ردگيري باشد و تا قطع دست مفسدان اقتصادي از اصلاح در اشكال گوناگون كوتاه نيايند.
شناسايي مشكلات قانوني و موانع اقتصاد سالم، تدوين و تهيه قوانين مناسب و شناسايي مديران امين و لايق و خبير و نظارت دايمي از جمله راهكارهايي است كه قرآن براي تحقق هدف اصلي يعني سلامت اقتصادي جامعه و رشد و بالندگي مردمان پيشنهاد مي دهد؛ چرا كه هرگونه اختلال در نظام سلامت اقتصادي جامعه به معناي جنگ با خدا و جامعه ايماني و سالم است. (بقره، آيه 972) كساني كه به اقتصاد سالم، آن هم در حوزه اقتصاد كلان و دولتي ضربه وارد مي كنند مي بايست به عنوان نه تنها مفسد بلكه محارب شناخته شده و دست هاي آنان قطع شود.(همان) و ريشه حضور آنان در اقتصاد جامعه بريده شود و اجازه هرگونه دخالت از آنان سلب گردد.

 



جايگاه و اهميت مساجد

آيت الله مكارم شيرازي:
با گذشت زمان كم كم جايگاه مساجد در ميان مسلمانان كمرنگ شد؛ به گونه اي كه منحصر به حضور تعدادي براي نماز خواندن شد، اما با پيروزي انقلاب مساجد آهسته آهسته در حال بازگشت به حالت قبل خود مي باشد؛ به طوري كه امروز كلاس هاي قرآن، فعاليت هاي بسيج و... در مساجد برگزار مي شود... در اسلام همه چيز از مسجد سرچشمه مي گيرد و پايگاه اصلي سازندگي اسلامي محسوب مي شود... مسجد نبايد تنها محل خواندن نماز باشد، بلكه بايد محل تلاوت قرآن، تبيين احكام اسلام و به ويژه داراي برنامه هايي براي جوانان و نوجوانان باشد.(1)
آثار انتظار واقعي
انديشه ظهور ما را از غوطه ور شدن در فساد و تباهي كه لازمه نااميدي و يأس است، حفظ مي كند و اين انتظار ما را به سازندگي و آمادگي و خودسازي بيشتر دعوت مي كند و به يقين تاهماهنگي كامل با برنامه هاي جهاني آن مصلح بزرگ نباشد، انتظار لفظي بي مفهوم است و تا آمادگي براي همكاري در پياده كردن صلح و امنيت و عدالت جهاني كه هدف اصلي اوست، نداشته باشيم، انتظار كلمه اي بي محتوا خواهد بود.(2)
لزوم حفظ عزت نفس مومن
آيت الله جوادي آملي:
اگر ما كسب حلال كرديم اين مال در اختيار ما است، در حد معيني مي توانيم انفاق بكنيم، اما آبروي مؤمن در اختيار خود مؤمن نيست مؤمن به بركت ايمان آبرويي دارد اين آبرو را بخواهد هزينه كند هرجا بريزد اين در اختيار خودش نيست، اين روايت را مرحوم كليني در جلد دوم كافي نقل كرد اين مضمون را كه «ان الله سبحانه و تعالي فوض الي المؤمن اموره كلها و لم يفوض اليه ان يذل نفسه» فرمود خداوند كارهاي مؤمن را به مؤمن واگذار كرد نه تفويض مصطلح اما به او اجازه نداد كه خودش را ذليل كند فرومايه كند.(3)
لزوم مهجوريت زدايي قرآن
آيت الله صافي:
قرآن نوري است كه در قلب هر كسي وارد شود، او را به سوي روشنايي سوق خواهد داد كه يكي از مهمترين وظايف مسلمين به خصوص دانشگاه معارف و علوم قرآني و حوزه، گسترش تفكر قرآني در بين جهانيان است.
... كلمات قرآن با توجه به گسترش مفاهيم عميق هدايت گري افول و خاموشي ندارد، لذا هر كسي كه با قرآن انس بگيرد، نور خداوند را در قلبش احساس مي كند... حضرت آيت الله صافي گلپايگاني تاكيد كردند: امروزه تعداد كساني كه با قرآن آشنا هستند محدود بوده و براي اين كه يك جامعه قرآني داشته باشيم بايد مهجوريت زدايي قرآن را در دستور كار داشته باشيم.(4)
لزوم آگاهي از شيادان سياست باز
آيت الله مصباح يزدي:
دشمنان قصد دارند با ايجاد اختلاف ميان اديان و مذاهب مختلف و ايجاد انحراف و بروز عرفان هاي انحرافي و جعلي، دين مردم را تضعيف كنند و از اين طريق مسلمانان را دوباره به بردگي بكشند. دراين ميان برخي شيادان سياست باز براي كارهاي سياسي خود ادعاهاي عرفاني و پيام هاي غيبي و... دارند كه بايد مردم را آگاه نمود. (5)
لزوم مبارزه با خطر تهاجم فرهنگي
همانطور كه در زمان شعيب پيامبر(ص) مفاسد اقتصادي و در زمان لوط مفاسد جنسي شيوع داشت و پيامبران الهي علاوه بر مأموريت كلي خود به اين مأموريت اختصاصي هم توجه داشتند، علما و حوزويان امروز نيز بايد مأموريت اختصاصي خود را مبارزه با تهاجم فرهنگي بدانند... روحانيون و فضلاي حوزه بايد خطر پيش روي جامعه را به خوبي درك كرده و عمق آن را بفهمند... تهاجم فرهنگي بلايي است كه امروز شيوع يافته و بايد همگان براي مبارزه با آن بسيج شوند و ابزارهاي مقابله با آنها را ايجاد كرده و در دسترس عموم قرار دهند.
... اگر سالها قبل به فكر مي بوديم و اين روزها را پيش بيني مي كرديم و براي مبارزه با اين بلاها ابزارهاي فرهنگي مي ساختيم و بجاي انفعال، كاري ايجابي انجام مي داديم، در تقابل با آنها موفق بوديم.(6)
آگاهي از اوضاع مسلمين
آيت الله نوري همداني:
پيامبر فرمودند: «مسلماني كه به امور ديگر مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نيست»، بنابراين بايد از اوضاع جهان و مسلمانان و حركت ها آگاهي داشته باشيم و امروز هم با بروز بيداري اسلامي اين وظيفه سنگين تر شده است.
... معتقدم عده اي از علماي اسلام مي بايست تشكلي تشكيل دهند و بيداري هاي اسلامي را رهبري كنند و نگذارند اين حركت ها مصادره و خاموش شود؛ چون رهبري اين حركت ها در دوام آنها بسيار مهم است. (7)
روش اصلاح صحيح جامعه
آيت الله استادي:
با تبليغ صحيح از دين، مردم را به اطاعت و بندگي خدا نزديك كنيد... با اعمال قانون و سخت گيري نمي شود جامعه را اصلاح كرد و اگر مي خواهيم جرم و جنايت كم شود وظيفه ما تبيين اين روايات است.
... براي اصلاح مجرمان، زندان راه حل مناسبي نيست و در بسياري از موارد سبب تعليم جرم نيز مي شود. (8)
پي نوشت ها:
1- حوزه، 16/7/90
2- همان، 12/7/90
3- همان، 14/7/90
4- همان
5- همان، 12/7/90
6- همان
7- همان، 17/7/90
8- رسا، 18/7/90

 



چرايي آسان بودن بدي

سنيه بهشتي
وقتي مي خواهيم كار خوب انجام دهيم، بايد خيلي دقت كنيم تا همه اسباب و لوازم به درستي فراهم آيد، اما وقتي مي خواهيم كاري بد انجام دهيم، تنها نياز است يكي از اسباب و معدات را به هم زنيم تا بدي تحقق يابد.
كساني هستند كه از سخت بودن كارهاي خوب گلايه مي كنند و مي گويند تا مي خواهيم كار خوبي انجام دهيم، با چندين مشكل و مانع روبه رو هستيم ولي وقتي مي خواهيم كار بد و زشتي را مرتكب شويم همه چيز به سادگي و آساني تحقق مي يابد. گاه چنان كار خوب انجام دادن سخت مي شود كه آدم از فكر آن هم پشيمان مي گردد.
از قديم گفته اند راهي كه به بهشت مي رود پر از سنگلاخ است و آدمي را مي هراساند، ولي راه دوزخ پر از گل و گياه است كه آدمي را مجذوب خود مي كند.
اصولاً انجام يك كار خوب افزون بر اين كه حسن فاعلي و نيت پسنديده و پاك و بي منت مي خواهد، نيازمند اموري است كه اين حسن فعل تحقق يابد و كار نيك به سرانجام برسد. مثلاً براي اين كه نماز بخوانيد مي بايست چندين شرط را فراهم آوريد تا ماشين تكاملي نماز ساخته و سرهم بندي شود؛ بدين معني كه بايد نيت تقرب به خدا را داشته باشيد، وضويي بسازيد و جامه ظاهر و باطن را از آلودگي ها و نجاسات پاكسازي كنيد و رو به قبله اركان نماز يا همان «قنترس» يعني قيام، نيت و تكبيره الاحرام و ركوع و سجود را بي كم و بيش عمدي و سهوي به جا آوريد تا نمازي تحقق يابد و دستگيره و سبب و وسيله اي براي كمال فراهم آيد.
اما براي خراب كردن همين نماز نياز نيست تا كاري كنيد، همين كه ريا آمد، نماز پريد. از اين جهت با كوچك ترين اراده اي مي توان كار خوبي را خراب كرد و خوب را به بد تبديل نمود.
اصلاح رابطه با خدا و تفويض و واگذاري امور به او
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه چگونه خود را از اين مشكل و معضل نجات دهيم و بتوانيم كار سخت و دشوار خوب بودن و نيكي كردن را به سادگي و آساني انجام دهيم؟
براساس آموزه هاي قرآني، براي حل اين مشكل مي توان راهي يافت كه از آن به راه ميانبر ياد مي شود كه همه امور سخت و دشوار را آسان مي كند و همان گونه كه كارهاي بد به آساني انجام مي شود، كارهاي خوب نيز آسان شده و در برابر انجام كارهاي بد دشوار مي شود. اين راه همان واگذاري و تفويض امور به خداوند است تا خداوند در مقام تزكيه انسان بنشيند و خود عامل انجام كارها شود. البته اين نيازمند اين است كه انسان خودسازي كند و به عنوان يك فراهم كننده، مقدماتي را فراهم آورد تا خداوند او را تزكيه يعني پاكسازي كند و خود در مقام عامل و فاعل بنشيند.
براي رسيدن به اين مهم لازم است تا انسان صداقت را در پيش گيرد و بداند كه خداوند مالك و رب اوست و خود را واگذار به خدا كند تا خداوند كارهاي او را به عهده گيرد و انجام دهد. اين صداقت انساني موجب مي شود تا ميان خدا و بنده اصلاحاتي انجام پذيرد و رابطه خدا و بنده از حالت معمولي خارج شود و به يك رابطه ديگري تبديل شود به گونه اي كه خداوند فاعل كار شود، چنان كه در آيه 17 سوره انفال درباره تير انداختن پيامبر(ص) آمده است.
اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: من اصلح ما بينه و بين الله اصلح الله ما بينه و بين الناس، و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنياه، و من كان له من نفسه واعظ كان عليه من الله حافظ؛ كسي كه ميان خود و خدا را اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد نمود؛ و كسي كه امر آخرتش را اصلاح كند، خدا امر دنيايش را اصلاح خواهد كرد؛ و كسي كه از درون جانش واعظي داشته باشد، خداوند حافظي براي او قرار خواهد داد. (نهج البلاغه، كلمه86)
بنابراين، كوتاه ترين و ساده ترين راه براي اين كه خوبي و نيكي كردن براي آدمي آسان، و بدي و زشتي كردن براي او سخت و دشوار شود، اين است كه رابطه خود با خدا را براساس صداقت اصلاح نمايد و خود را به خدا واگذار كند و او را وكيل خويش قرار دهد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14