(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 19 آذر 1390- شماره 20092

زرين تاج چه خدمتي به «بابيان» كرد
مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
ابعاد اسلام ناب محمدي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




زرين تاج چه خدمتي به «بابيان» كرد

همان طور كه گفته شد، قسمت اعظم صحيفه ي عدليّه، تعاليم شيخ احمد احسائي و سيد كاظم رشتي است كه از فيلتر ذهن آشفته و زبان و قلم گنگ مير علي محمد شيرازي موسوم به باب گذشته و به منصه ي ظهور رسيده است، غير از ادعاهاي خودش براي خودش. بنابراين حتي مي توان صحيفه ي عدليه (تأليف1262 هـ.ق) را نه جزء منابع بابيّه، بلكه جزء آثار يكي از غاليان (شيعياني كه تندرو و غلوكننده اند) دانست كه پلي بود بين تشيّع و بابيّه (براي انتقال از حق به باطل)؛ و اتفاقاً در همين اثر، مطالبي وجود دارد كه خاستگاه القاب آينده ي علي محمد شيرازي شد، از جمله: نحوه ي تفسير هفت مرتبه ي خلق اشياء و امور كه مبتني بر متون شيعي است: مشيّت، اراده، تقدير، قضاء، اذن، اجل و كتاب. همچنين تأويلي كه از معرفت معاني دارد و پس از آن كه پيامبر اسلام(ص) را اول مخلوق و اشرف مجعول حق تعالي مي داند، براي معرفت آن حضرت هفت مقام را اصل مي داند:1- مقام نقطه ي بدئيّه؛ 2- مقام نقطه ي امكانيّه؛ 3- مقام نقطه ي فصليّه(ايشان باب فيض است براي اهل بيت عصمت عليهم السلام و آن ها با او شراكتي در آن ندارند)؛
4 -مقام نقطه ي وصليّه (در اين مقام ايشان قطب عالم فؤاد و سرّ عالم ايجاد است و اهل بيت هم در آن همانند شاخه ي درخت شريكند)؛ 5- مقام نقطه ي حقّيه (همه ي انبياء و اوصياء از نور ايشان خلق مي شوند)؛ 6- مقام نقطه ي اصليّه (در عالم نور كه همه ي انوار و مؤمنين از انسان ها و ملائكه، طائف حول او و عارف به نبوتش گرديدند)؛ 7- مقام نقطه ي كونيه (عالم دنيا كه از بعثت ايشان بر همه ي موجودات حتي جمادات اقرار به نبوت ايشان فرض است)441.
بعداً عبارت «نقطه ي اولي» يكي از القاب جناب باب شد كه معنايش اين است كه وي ظهور حقيقت محمّديّه در قرن سيزدهم بود! بايد گفت: كسي كه معارفش انباشته از ادعاهاي بي دليل و موهوم است و اقرار مي كند كه مجادله و موعظه ي حسنه را كنار گذاشته است، چگونه دعاوي او ادّعاهاي محض نباشد؟! آثار بهاءو عبدالبهاء و اذنابشان هم بر اين منوال است.
2-طاهره(ام سلمه- زرّين تاج) قرّه العين هم رساله اي دارد به نام «اشراق ربّاني» كه از نظر محتوا شبيه صحيفه ي عدليه است. با اين تفاوت كه وي تحت تربيت پدر و عمويش (خاندان برغاني در قزوين) به خلاف سيد باب، تا حدودي منظّماً تحصيل و مطالعه كرده و مختصر قريحه ي ادبي نيز داشت و از سيد باب هم جسورتر بود، زيرا نسخ شريعت و كشف حجاب را او نخستين بار در جمع بابيان نمازخوان و روزه گير اوليّه اعلام نمود! اما در زمان تأليف اشراق رباني هنوز اين خبر ها نبود. لذا وي به مثابه ي يك شيعه ي غالي و شيخي مسلك متعصّب، رساله ي مذكور را نوشت و از توحيد شروع نمود و به مشيّت و نبوّت رسول اكرم(ص) و ولايت و امامت اهل البيت عليهم السلام رسيد. و به استناد يكي از ادعيه ي ماه رجب (لافرق بينك و بينهم الا انهم عبادك... كه شايد اشاره به ملائكه ي مدبّر عالم باشد) مي گويد: لافرق بينهم و هو الّا انهم عبده و خلقه، و به استناد اين تعبير، دچار شرك و غلو شده و آن ها را تسبيح مي كند!:«سبحانهم عما يصفون آياتهم الظالمون تسبيحاً كبيراً442». اصولاً غلوّ نمودن و ادّعاي الوهيت براي ائمه ي اطهار عليهم السلام كه در زمان امام علي عليه السلام و امام صادق عليه السلام (توسط خطّابيه) و امام هادي
عليه السلام رخ داد، براي بالا بردن مقام منحرفين و ادعاي رسالت از طرف ائمه عليهم السلام و تغيير و تبديل يا نسخ احكام شرعي يا تصرّف در خمس و زكات يا كسب شهرت و رياست و امثال آن صورت مي گرفت و سيّد باب و آن زن شوهردار هرزه هم از اين قاعده مستثني نبودند.
وي سپس بر كساني كه دشمن شيعيان آل محمد(ص) هستند و مردم را با بي دانشي خود، گمراه كرده و به عذاب سعير مبتلا مي نمايند، لعنت كرده است!(كه پيداست رؤساي بابيّه و بهائيّه از آن جمله اند).
وي غايت خلقت و نعمت بخشي هاي بي انتهاي حق تعالي را «معرفت» و «سير در عالم حقيقت» دانسته و عبادت را فرع بر معرفت بلكه عين آن شمرده است و هر عبادتي را در هر عالمي (از عوالم سلوك كه منتهاي آن، شهود و مقام محمود و فناي در محبوب است) از سنخ همان عالم قلمداد كرده و معرفت ذات مقدّس الهي را غير ممكن تلقّي نموده و گفته كه خدا را به اسم و صفت و مشيّت او و به عبارت ديگر به شناخت آياتش مي توان شناخت (من عرفهم فقد عرف الله و...) و حضرت محمّد(ص) و ائمه ي اهل البيت (ع) را پيش از همه چيز و اول ماخل ق مي دانست كه همه چيز
(ماسوي الله) از نور آن ها خلق شده و از باب فيض آن ها فيض الهي را دريافت كردند و آن ها را باعث قوام و استواري همه ي اشياء به قوام صدوري معرفي كرده كه هيچ كس در رتبه ي آن ها نيست و در نتيجه حقيقت و ذات آن ها هم براي غير خود قابل شناختن نيست و فقط مي توان به آثار و انوارشان كه ظاهر شده و مي شود، آن ها را اجمالاً شناخت443.
پيداست كه وي سخنان فوق را از روايات مربوط به معارف شيعي گرفته و جز مسئله ي فناي في الله كه مربوط به عرفان و تصوّف است، در مورد مقامات چهارده معصوم (ع) و شناخت خداي متعال، كم و بيش عقيده اي شيعي را بيان كرده است.
اما انحراف فكري وي پس از اين شروع مي شود. وي پس از غير قابل شناخت دانستن ذات آن ها (حقيقت محمديّه-ص-) گفته است كه بعد از نزول آدم (ع) به زمين، در هر زمان فردي در مقام آيت و مظهر ايشان آمده كه مردم با او امتحان شده اند و اين ماجرا تا قيامت ادامه دارد و به منزله ي انوار هدايت الهي و آيات و علامات اسماء ربّ هستند كه موجب جداسازي نفوس خبيث از طيّب مي شوند و آيه ي32 سوره ي انبياء در مورد آن ها نازل شده است و آن ها، انسان هايي كامل و نوري اند كه در هر عصر ظاهر مي شوند444.
همچنين وي شيعيان آل الله (ع) را از ايشان و آفريده شده از اضافه طينت ايشان و آميخته به آب ولايتشان دانسته و همه ي انبياء مرسل (ع) و ملائكه ي مقرّب و علماي راشدين را نيز از شيعيان خاص آن ها شمرده است كه البته مبناي روائي شيعي هم دارد. وي زمان خود را زمان ظهور انوار آل الله (ع) و شيعيان و علماي ربّاني (به عنوان حاملان اسرارشان) به شكل احاطه ي آيات بيان (يعني ظهور باب و حروف حيّ-18 ياور او-) قلمداد كرده است445!
سپس وي با تأويل برخي از آيات و روايات، علماي ابرار رباني را كه مصداق روايت«امّا من كان من الفقهاء...» مي داند، همان ركن رابع قوام انسانيت شمرده و آن ها را شيعه ي خالص آل الله (ع) معرفي كرده كه خداوند از آدم و نوح و موسي و عيسي عليهم السلام و فرشتگان درباره ي آن ها عهد و ميثاق غليظي گرفته است! (البته در واقع، اين عهد براي پيامبر اسلام-ص- و امام علي عليه السلام گرفته شد) و آن ها آيت خدا و حجت اويند كه استنباط و رعايت احكام فرعيّه و ظواهر مقرره ي شرعيّه براي اصلاح ظاهر و تهذيب باطن و مقدمه ي معرفت آن هاست446!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
441 ر-ك: همان، ص ص17-15.
442 ر-ك: طاهره قره العين، اشراق ربّاني (به كوشش و بازنويسي يدالله كائدي، سايت طبرستان و گلشن)، ص1.
443 ر-ك: همان، ص ص6-4.
444 ر-ك: همان، ص6.
445 ر-ك: همان، ص7.
446 ر-ك: همان، ص ص9-8.
پاورقي

 



مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
ابعاد اسلام ناب محمدي

اسلام سعادت مردم را دنبال مي كند. اسلام با فساد و ظلم و تبعيض مخالف است. اسلام براي رفاه مردم در كنار معنويت مردم به ميدان آمده است. امام اين را از آغاز شروع مبارزات تا تشكيل نظام اسلامي و تا آخر عمر، مكرّر بيان كرد. امام عظيم الشّأن ما در دنياي اسلام اين را نشان داد كه فقه اسلام - يعني مقرّرات اداره زندگي مردم - در كنار فلسفه اسلام - يعني تفكّر روشن بينانه و عميق و استدلالي - و عرفان اسلام - يعني زهد و انقطاع الي الله و دامن برچيدن از هواهاي نفساني - چه معجزه بزرگي مي تواند بيافريند. امام عملاً نشان داد كه اسلام سياسي، همان اسلام معنوي است. در طول دوران استعمار، دشمنان اسلام و دشمنان بيداري ملّتهاي اسلامي، تبليغ مي كردند كه اسلام معنوي و اسلام اخلاقي از اسلام سياسي جداست. امروز هم همين را تبليغ مي كنند. امروز هم دستگاههاي تبليغاتي دشمن و جبهه دشمن نظام اسلامي با انواع و اقسام وسايل تبليغاتي سعي مي كند اسلام سياسي و اسلام عدالتخواه و اسلام اجتماعي را به عنوان چهره اي خشن در دنيا معرفي كند و مردم را به اسلام منزوي، اسلام تسليم طلبانه و اسلامي كه در مقابل متجاوز و ظالم و زورگو هيچ عكس العملي از خود نشان نمي دهد، سوق دهد. امام اين را شكست و اين انگاره دروغين از اسلام را باطل كرد و اسلام ناب را مطرح نمود. اسلام نابي كه امام مطرح كرد، يعني ضدّ اسلام متحجّر و خرافي و همچنين ضداسلام رنگ باخته در مقابل مكاتب بيگانه و التقاطي. هم آن روز، هم در طول سالهاي مبارزه براي تشكيل نظام اسلامي، و هم تا امروز، اين يكي از نقاطي است كه جبهه دشمن اسلام روي آن تأكيد مي كند: سياست را از معنويت جدا كردن؛ يعني اگر كسي مي خواهد مسلمان باشد، بايد سر خود بگيرد و گوشه اي بنشيند و به اين كه دشمن چه مي كند، متجاوز چه مي كند، اشغالگر چه مي كند، كاري نداشته باشد. امروز هم اين را تبليغ مي كنند. امام نقطه مقابل اين را در دنياي اسلام مطرح كرد و امروز دنياي اسلام اين موج عظيم را در درون خود دارد. شما به هر كشوري از كشورهاي اسلامي برويد، مي بينيد اسلام زنده، در نظر نخبگان، جوانان، دانشگاهيان، دانشمندان، علما و آزادگان آن جا، اسلامي است كه بتواند ملّت خود را در مقابل زورگويان و قلدران و قدرت طلبان و متجاوزان عالم حفظ و حمايت كند و به آن مصونيّت ببخشد و اجازه دخالت و تسلّط و سيطره دشمن را بر مردم ندهد. آنها اين اسلام را مي خواهند و اسلام ناب محمّدي يعني همين.
بيانات در چهاردهمين سالگرد رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/82
امام و ابطال ناسازگاري مردم سالاري و دينداري
در مورد مردم، مهم ترين كاري كه امام كرد، اين بود كه مفهوم مردم سالاري را از چيزي كه طرّاحان دموكراسي غربي و عوامل آنها در صحنه هاي عملي مي خواستند نشان دهند، به كلّي دور كرد. سعي آنها اين بود كه اين طور القاء كنند كه مردم سالاري با دين سالاري و دينداري سازگار نيست. امام اين مفهوم باطل را زايل كرد و مردم سالاري ديني - يعني همان جمهوري اسلامي- را در دنيا مطرح نمود. او به زبان هم اكتفا نكرد؛ صرفاً استدلال فكري هم نكرد؛ عملاً اين را نشان داد.
بيانات در چهاردهمين سالگرد رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/82
حماسه ي جانفشاني مردم ورامين
خدا را سپاسگزارم كه امروز بنده را موفّق فرمود تا به زيارت اين سرزمين پاك و شما مردم عزيز نائل شوم. به علّت خاطره بسيار پرعظمت خرداد، مايل بودم اين ديدار در خرداد ماه انجام گيرد. خرداد ورامين، يك خاطره فراموش نشدني است. همه مردم عزيز ورامين، پيشوا، قرچك، جوادآباد و پاكدشت مجموعه اي را تشكيل مي دهند كه ارزشهاي اين منطقه از ايمان و عزم و اراده آنها ناشي شده است؛ حق هم همين است. از روزي كه فرزند بزرگوار موسي بن جعفر - حضرت جعفربن موسي - بعد از آسيب ديدن به وسيله دشمنان و مخالفان، به مردم ورامين پناهنده شد و مردم ورامين اين امامزاده عالي مقام را چون جان شيريني در برگرفتند و در همين جا ايشان بر اثر جراحت به شهادت رسيد، نشانه هاي توجّه اين مردم به ارزشهاي والاي اسلامي آشكار شد؛ بخصوص چيزهايي كه احتياج به عزم و مجاهدت دارد. در پانزده خرداد سال چهل ودو هم مردم ورامين نشان دادند كه در راه حقيقت و دفاع از حقّ و اسلام ايستاده اند؛ حتّي به قيمت جانشان. ورامينيها در حرم مطهّر حضرت جعفربن موسي سوگند ياد كردند و به سمت تهران راه افتادند و در ميانه راه در مواجهه با شدّت عمل و خشونت رژيم سفّاك پهلوي، خون پاكشان در همين منطقه باقرآباد و قرچك بر زمين ريخت و مظلومانه جان دادند. آن روز هيچ كس گمان نمي كرد روزي خواهد رسيد كه اين شهداي مظلوم و گمنام، مثل ستاره هاي درخشان، نه فقط در آسمان ورامين، بلكه در آسمان ايران اسلامي خواهند درخشيد. آنها در مظلوميت جان دادند و خدا به مظلوميت و غربت آنها بركت داد و مجاهدت آنها در پي خود مجاهدتهاي ديگري را به وجود آورد و حركت حق، هر روز قوي تر و ستبرتر شد.
بيانات در جمع مردم ورامين ـ 22/3/82
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14