(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 19 آذر 1390- شماره 20092

تحريم؛ بيهوده، رسوا!
نگاهي به فيلم «ديوان محاسبات»
ژانر و اشتباه محاسباتي
آقامحمديان: مشكل اكران حل شود، بزرگان به سمت سينماي كودك مي آيند
با حضور فيلم هاي كوتاه جهت اشاعه فرهنگ نيكوكاري؛
دومين جشنواره فيلم حسنات اسفند ماه در اصفهان برگزار مي شود
« فيلم هاي خاص» گرفتار بحران اكران



تحريم؛ بيهوده، رسوا!

پژمان كريمي
پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، چهره هاي ماسوني و بهايي و وابستگانشان، گرداننده و سياستگذار سينماي ايران به شمار مي آمدند. از جمله اينان، مي توان به فرخ غفاري [فردي كه چندي پيش روزنامه باني فيلم تجليل مفصلي از او به عمل آورد]، منوچهر انور و هوشنگ كاووسي اشاره كرد.
سينماي پيش از انقلاب يعني آنچه به عنوان سينماي اباحه گر شناخته مي شود، در مسير ترويج ليبراليسم فرهنگي شكل گرفته بود و قدم برمي داشت.
دين زدايي از جامعه، پيامد ناگريز گسترش و نهادينه شدن ليبراليسم است. جامعه غيرديني، به طور مطلق نه تنها با مسخ ارزشها روبروست كه به صورتي روشن، غيرسياسي است.آنها خيال داشتند با غيرسياسي شدن قاطبه مردم ايران به تحكيم نظام مستبد شاهنشاهي بپردازند كه چنين نشد.
انقلاب اسلامي، سينماي ايران را در راه اخلاق و انديشه و سلامت هدايت كرد. سينماي به دور از ليبراليسم و غايات آن- به طور طبيعي- دلخواه و هدف پسند دشمنان نبود. از اين رو بدخواهان تلاش كردند، با استفاده از مجال و بستر جشنواره هاي بين المللي، سينماي ضدديني و ضد ايراني و معطوف به ليبراليسم فرهنگي را شكل دهند و بر جامعه ايراني تحميل كنند. آشكار است كه پا گيري چنين سينمايي، راهكاري از مجموعه راهكارهاي مبارزه با جامعه ديني به شمار مي آيد.
در همين جهت فيلم هايي را با چنين مشخصاتي، هدف انتخاب و تحسين جشنواره هاي نامدار قرار دادند:
سياه نمايي عامدانه و انكار وقيحانه زيبايي ها و اميد در جامعه ايراني و ديني (كسي به فكر گربه هاي ايراني نيست/ بهمن قبادي)
ارائه گر چهره اي عقب مانده، واپسگرا و رياكار از مردم ايران (دايره- جعفر پناهي)
و فيلم سازاني نظير عباس كيارستمي، اصغر فرهادي و بهمن فرمان آرا و ...
از اين رو، جشنواره هاي نامدار بين المللي، برعكس تصور برخي منتقدين و سينماگران ساده انديش وطني، نه تنها مجالي براي طرح و خودنمايي سينماي ايران ارزيابي نمي شوند بلكه؛ اهميت دادن به اين صحنه هاي به ظاهر فرهنگي و تن دادن به شاخص ها و اقتضائات آنها، دقيقاً «بازي در زميني» است كه گردانندگان جشنواره ها بدان چشم دارند.
اين جشنواره ها، قرار نبوده و نيست سينماي ملي ايران را بازتاب دهند. قرار نبوده و نيست كه جامعه ايراني را چنان كه هست، معرفي سازند.
كدام فيلم يا فيلم هاي ايراني در آينه جشنواره هاي نامدار، درخشيدند و راوي صادق ايران و ايرانيان اند؟
كدام فيلم يا فيلم هاي ايراني، در سايه جشنواره ها، تحسين شدند و معرف ايراني فرهنگ مند، بالنده و مستقل و قابل افتخار است؟
كدام فيلم يا فيلم ها، مظلوميت تاريخي ايرانيان را در هجوم وحشيانه بيگانگان و كينه ورزي بدخواهان تصوير كرده است؟
كدام فيلم ساز و فيلم سازان متعهد حرفه اي به دست جشنواره هاي نامدار در جايگاه تجليل قرار گرفتند؟ چندي است پنج جشنواره بين المللي، سينماي ايران را در سايه تحريم قرار دادند! برخورد قانوني با چند فيلم ساز درجه چندم متخلف، بهانه تحريم است. از شما مي پرسم: با نگاه به ماهيت جشنواره ها، آيا تحريم سينماي ايران مايه تاسف و خسران است؟ آيا تحريم را بايد به معناي ضربه به پيكره سينماي ايران ارزيابي كرد؟
تحريم سينماي ايران، در واقع محروم شدن دشمنان ما، از ابزار جشنواره هاست! و اين مايه خرسندي است!
از طرفي ديگر، تحريم نشان داد اگر برخي از اهالي سينما و مطبوعات دردمندانه از وجه سياسي جشنواره ها سخن راندند بيراه نبود و نيست!
جشنواره هايي كه از چند فيلم ساز متخلف حمايت مي كنند، براي يك فيلم ساز دروغگو، جاعل و دشمن مردم ايران و.... دست به هياهو مي زنند، در ا مور داخلي كشوري بزرگ سرك مي كشند و تعيين تكليف مي نمايند، آيا رويكرد سياسي ندارند؟ آيا برخلاف شعارشان يعني «دوري از سياست» به سياست زدگي دچار نيستند؟ آيا آلت دست سياست پيشگان و مستكبران قلمداد نمي شوند؟
برخورد با سينماي ايران، يعني برخورد با فرهنگ غني و چند هزار ساله مردمي تاريخ ساز!
جشنواره هاي مدعي بشردوستي و نگران سرنوشت چند فيلم ساز متخلف، چرا سينماي كشورهايي را كه از رژيم صهيونيستي نژادپرست حمايت مي كنند، هدف تحريم قرار نمي دهند؟ چرا نسبت به سينماي برپادارندگان فجايع افغانستان و عراق دچار واكنش نمي شوند؟ چرا نسبت به ساخت فيلم هاي ضدايراني و ضداسلامي برافروخته نمي گردند؟
اين جشنواره ها، سينماي حقيقت را كه دغدغه مسائل انساني دارد، هدف تحريم قرار دادند! چه اتفاقي افتاد؟
فيلم سازان مستقل در اين جشنواره شركت كردند. طبيعي هم بود! جامعه ايراني پيام انساني خود را به دنيا منتشر كرده است. آنهايي كه دغدغه پيام انساني دارند، فيلم و جشنواره ايراني را دنبال مي كنند و مبلغ آن هستند. با تحريم فرهنگ و سينماي ايران، راه به جايي نمي برند! چنان كه كليت غرب صهيونيستي، 32 سال است كه در زمينه هاي گوناگون جامعه ايراني را تحريم كرده است. اما امروز جامعه ايراني، با نشاط عرصه هاي پيشرفت را فتح مي كند و در جاي جاي دنيا دل هارا به سمت خود فرا مي خواند!
آيا جز اين است؟!

 



نگاهي به فيلم «ديوان محاسبات»
ژانر و اشتباه محاسباتي

عليرضا پورصباغ
در هزاره سوم مفهوم ژانر ديگر شكل كلاسيك و قاعده مندش در گذشته را ندارد ،اصولا مقوله ژانر اسباب تفكيك گونه هاي مختلف نيست ، در حوزه سينما ژانر و تبعيت از قوانين آن در عصر ترنس مدرنيسم ديگر محلي از اعراب ندارد،حتي هاليوود از مقوله ژانر به عنوان يك چهارچوب براي بسط و توديع بدنه روايت استفاده مي كند، اما در سرزمين ما سازنده فلان اثر تمام تلاشش را بكار مي برد تا مثلا از قاعده هاي به فرض ملودرام عدول نكند ،ضمن اينكه برنامه هفت متاسفانه با اين وسواس ها و برجسته سازي مقوله ژانر نشان داد ،سينما در اين سرزمين ،ريشه در تفكرات كهنه ميان مولفان و كارشناسان سينما دارد ،موضوع آن قدر هم پيچيده نيست ،مثلا دانشجوي امروز سينما در دانشگاه در مقوله بازيگري كتابي را مطالعه مي نمايد كه 50 سال قبل استاد نصيريان با آن كتاب اصول اوليه بازيگري را آموخته است .
ديوان محاسبات
«ديوان محاسبات»از ميان فيلمهاي تازه سينماي هاليوود نمونه خوبي است . براي ارائه بنيان هاي چهارچوب نظري كه در مقدمه بدان اشاره شد ،اين فيلم نمونه خوبي براي ثبت نظريه ارائه شده است ، ژانر تنها
چرخه اي براي بسط و گسترش روايت است ،ضمن اينكه تبعيت از قوانين ژانر در سينماي هزاره سوم معنا نخواهد يافت ، «ديوان محاسبات» با تمامي ظاهر ساده اش، تركيبي از ژانر هاي مختلف سينمايي است كه چرخ درام با محوريت يافتن يك موضوع سياسي آغاز مي شود، سپس رويكردهاي دراماتيك قصه تغيير مي نمايد و به گونه اي متفاوت به رمانس ميل مي نمايد و در بخش انتهايي زماني كه قرار است از تعليق انتهايي گره گشايي شود ماهيت فيلم بدل مي شود به يك تريلرعلمي تخليلي.
با اين حساب مي توان اثبات نمود فيلمي كه سال 2011 به روي پرده هاي سينما ظاهر شده مقوله ژانربرايش ابزاري است، تا تعدد چرخش هاي روايي را بيفزايد ودر نهايت ضمن ايجاد جذابيت و بالابردن دوز اغراق براي يافتن تماشاگر جذابتر باشد.
اما در تغيير چرخه هاي مختلف دراماتيك يك نقطه ضعف عمده وجود دارد ، اين چرخش هاي لحني و گونه اي فاقد نقطه اوج است،ديوان محاسبات نقطه اوجي در چرخه درام سياسي اش ندارد ،نقطه اوج روايت رمانس نيز كاملا عقيم است و لايه هاي فانتزي اين فيلم نيز فاقد نقطه اوج است .
اهميت محتوايي
براي اظهار نظر در مورد محتواي فيلم ديوان محاسبات بايد چندنكته مرتبط با اين فيلم را يادآوري نمايم .
1- در بخش انتهايي سريال فرنج، 11 مرد كه در فيلم با عنوان «تماشاگر» ياد مي شود در كنار مجسمه آزادي مي ايستند و يكي از سكانس هاي تاثير گذار و معنادار اين مجموعه را خلق مي نمايند. اما اشاره نگارنده به هيچ عنوان تاكيد بروي اين بخش سريال فرنج نيست ،ماهيت كاراكترهايي كه در سريال فرنج از آنان با عنوان تماشاگر ياد مي شود ،به نوعي معناي چند وجهي و چند پهلو دارد ،معمولا خلق چنين كاراكترهايي كه قواره اي ملكوتي دارند،در اكثرمحصولات غربي يك امر مرسوم است.اين موجودات عموما موجوديتي آسماني دارند و قدرت انجام امور فرا زميني را به عهده گرفته اند. معمولا با كت و شلوار و لباسهاي بسيارشيك ظاهر مي شوند. و در فيلم ديوان محاسبات شبه فرشتگان با همين ويژگي تصوير مي شوند.
2- سريال فرشتگان در آمريكا(مايك نيكولز -2003- ) با تئوري نيچه وارش مبتني بر مرگ خداوند توليد شده است ، در فصل سوم اين سريال زماني كه پيامبر دروغين ( طبق آموزه هاي نوسترداموسي ) به عرش مي رود پي به اين موضوع مي برد كه دنيا به دست فرشتگان اداره مي شود و خداوند هيچ دخالتي در اداره امور جهان مادي انسانها ندارد.
از دو گزاره اي كه با فلاش بك به دو سريال مهم هاليوودي اشاره شد تنها چه نتيجه اي مي توان حاصل نمود ؟ محصولات توليدي هزاره سوم با سياقي كه ذكر شده اصالت اراده جهان را از ذات حق تعالي مي ستانند و به فرشته ها و موجوداتي از اين دست اعطا مي نمايند .
در فيلم ديوان محاسبات طبق فرمول ذكر شده موضوع جبر و اختيار در محور درام قرار مي گيرد،در اين فيلم اراده انساني در راستاي اراده شبه فرشتگان قرار مي گيردو سرنوشت انسان و تقديرش توسط جمعيت شبه فرشتگان كنترل و اداره مي شود ودر نهايت تنها اراده انسان- اصالت انسان - در اين جدال پيروز مي شود و نشان مي دهد اراده الهي هچ نقشي درسرنوشت بشر ندارد.
اهميت مسئله جبرو اختيار در متون اسلامي و قرآني با صورتهاي متفاوت و استراتژيكي تبيين شده است .حال با توجه به آنچه در پي آمد ، فيلم ديوان محاسبات ادامه همان روند مرسوم در هاليوود را در پيش گرفته و كاملا مشخص است ،منظور سازندگان اثر فراتراز ساخت يك فيلم مفرح و سرگرمي ساز است و قطعا با توضيحات ذكر شده نگارنده به تئوري توهم توطئه فرهنگي متهم نخواهد شد.
سينماي هزاره سوم آرايشي ايدئولوژيك برخودگرفته است وامروز مصاديقي مثل جبر و اختيار معاد ،مسئله وجودي خداوند پروژه خداسازي ،قدرت شيطان و.......موضوعاتي از اين دست اولويت توليدات هاليوودي براي تخريب و مخدوش ساختن بدنه ايدئولوژيك تمامي اديان است .
كمتر پيش مي آيد به كارگرداني تازه كار ساخت فيلمي همچون ديوان محاسبات پيشنهاد شود ،اما جورج نولفي آزمون پس داده بود و مت ديمون نيز بسيار حمايتش نمود تا ساخت اين فيلم محقق شود ، جورج نولفي براي ساخت اين فيلم ،با كمك مت ديمون توانست بودجه 60 ميليون دلاري را از كمپاني يونيورسال دريافت كند و موفق به اولين ساخت فيلم سينمايي اش در كسوت كارگردان شود، البته نولفي مرحله آزمون را با نوشتن فيلمنامه اولتيماتوم بورن و 12 يار اوشن از سر گذرانده بود ، اما آنقدر تلاش كرد تا موفق شود فيلمنامه ديوان محاسبات را كه خودش به نگارش درآورده بود را كارگرداني كند .
در اين فيلم خدا(حق متعال) رئيس هيات مديره ناميده مي شود ،رئيس هيت مديره اي كه اراده فرشتگانش بر اراده او غالب است و فيلم از دو جنبه متفاوت با دست آويز قرار دادن موضوعيت جبر و اختيار تاثير اراده خداوند و حتي اراده انساني كه در راستاي اراده پروردگار قرار مي گيرد را به هيچ مي انگارد .اراده شيطاني كه در اين فيلم جاري است تقدير را، جبر متحجرانه اي مي انگارد از جانب فرشتگان .
ديوان محاسبات براساس داستان كوتاهي از نويسنده سرشناس آمريكايي ، خالق رمانهاي علمي تخيلي، «فيليپ ديك» به نگارش درآمده است كه مقوله تقابل با سرنوشت جبري و يا تقدير از پيش رقم خورده، دستمايه بيشتر آثارش بوده كه نمونه برجسته اي كه به فيلم برگردان شده رمان بليد رانر ساخته ريدلي اسكات است .
اما نولفي براي برگردان اقتباسي اين داستان كوتاه و در فرآيند بدل ساختن آن به يك فيلمنامه مدون ، يك روايت رمانتيك را به صورت موازي به قصه افزوده است . شبه فرشتگاني كه از عالم غيب ظاهر شده اند و به يك سناتور نيويوركي- ديويد نوريس ( مت ديمون) - اجازه نمي دهند سرنوشت خود را به دختركي به نام اليس (اميلي بلانت) گره بزند.
ديويد نوريس - سياستمدار- و از اعضاي كنگره نيويورك است و در دوره نخست انتخابات براي ورود به سنا از رقيبش شكست مي خورد.اما دليل اين شكست اين است كه وي در دوران جواني در يك فروشگاه شخص ديگري را مضروب نموده است و نيويورك پست در اندك زماني مانده به انتخابات او را به عنوان چهره اي خشن معرفي مي نمايد و همين اتفاق سبب مي شود او در انتخابات راي نياورد. وي قبل از سخنراني پس از شكست در دقايقي كوتاه با زني به نام آليس آشنا مي شود و به او علاقه مند مي شود .اما سخنراني سبب مي شود نتواند بيشتر با او گفت و گو كند و به ناچار سالن را به قصد سخنراني ترك كند .
وي قصد دارد در انتخابات دوره بعد سنا شركت كند .روزي به صورت اتفاقي با دخترك مورد نظر برخورد مي كند ،اما اعضاي ديوان محاسبات وارد عمل مي شوند و اجازه به ادامه اين رابطه نمي دهند چرا كه او برگزيده است و قرار است طبق تقديري كه ديوان محاسبات براي او رقم زده است بزودي رئيس جمهور ايالات متحده
شود .
نوريس سعي مي كند سرنوشت جبري خويش را تغيير دهد و به همسر مورد علاقه اش دست پيدا كند و در اين راه- فرشته نگهبانش - دور از چشم اعضاي ديوان محاسبات - در اين راه به او كمك مي نمايد تا به هدفش دست يابد و در اين راه كلاهش را به او قرض مي دهد او با داشتن اين كلاه امكاني برايش فراهم ميشود تا با عبور از درهاي متعدد مكانش را تغيير دهد و از دست فرشتگان نگهبان (اعضاي ديوان محاسبات )بگريزد و سعي مي نمايد اليس را از ازدواج با فرد ديگري منصرف نمايد .
ديوان محاسبات در اصل تقابل سرنوشت(به تعبير غربي ها اراده آزاد) و تقدير است ،و سازندگانش ميان دو مقوله سرنوشت و تقدير تفاوتي قائل مي شوند، نوريس در دايره اي از حوادث در دوراهي تقابل سرنوشت و اراده آزاد گرفتار مي شود، اما در سراسر فيلم سلسله وقايع و جايگاه فرشتگان نگهبان طوري به نظر مي رسد كه تقدير تنها تعريفي كه دارد جبري است كه جريان گرفته از اراده ماوراء الطبيعه است كه به زندگي بشر منتقل مي شود و اراده الهي شان و وجاهتش به اراده فرشتگانش واگذار نموده است .
در حيطه انديشه افلاطوني،كانت و هگل تفاوت عمده اي ميان سرنوشت و تقدير وجود دارد ،در اين فيلم تقدير عبارتست از جبر الهي كه به عنوان برنامه از پيش طراحي شده كه امري بديع و گريز ناپذير است اما سرنوشت(با تعريف آمريكايي اش) عبارت است مقابله با تقدير جبري و ايستادن در مقابل اراده الهي. فيلم به صورتي غير مستقيم تركيبي از اين دو گزاره سرنوشت و تقدير را در مقابل يكديگر قرار مي دهد و تقدير را با ساختاري كاملا اومانيستي تعريف مي كند در مقابل سرنوشت را با اسلوبي سيتنيستي .
ديويد نوريس سياستمدار ميان دوراهي سرنوشت عاقبت (رئيس جمهور شدنش و تقديرزني كه نمي خواهد از دست بدهد)در نهايت تقدير را انتخاب مي نمايد ، ماموران ديوان محاسبات نيز دراين ميان تلاش مي نمايند تا نوريس به تقديردلخواهش دست نبايد ،در واقع بينش و تلقي سياهي كه از فيلم ماتريكس آغاز شد و با اشكال مختلف در آثار متنوع هاليوود به صورت مجموعه اي دنباله دار در نقض مفهوم جبر و اختيار عرضه شد ،شايد جالب ترين و كاملترين نمونه انتقال مفاهيم انحرافي را بتوان در مجموعه قسمتي «مقصد نهايي» جست.
با ديدن اين فيلم يك پرسش در ذهن تماشاگر سطحي شكل مي گيرد كه؛ آيا سرنوشت ما از پيش رقم خورده است ؟و خداوند براي انسان هيچ حق انتخابي قائل نيست ؟ آيا ديوان الهي جرياني جبري را به زندگي بشر منتقل مي كند ؟ دريافت هاي كلي كه از طريق اين فيلم ترويج مي شود سعي مي كند در ابتدا وجوديت خداوند و بعد بزرگترين نعمت الهي مبتني بر انتخاب سرنوشت و تصميم گيري - بزرگترين لطف الهي - را فاقد ارزش جلوه دهد.
در نهايت تنها يك تفسير باقي مي ماند ، سرنوشت در راستاي اراده الهي قرار
مي گيرد و ديوان محاسبات به عنوان جنبشي كفرآميز و آميخته با يك نگاه شيطاني بررسي
مي شود.

 



آقامحمديان: مشكل اكران حل شود، بزرگان به سمت سينماي كودك مي آيند

مديرعامل مركز گسترش سينماي مستند و تجربي گفت: اگر مشكل اكران فيلم هاي كودك و نوجوان حل شود مطمئن هستم خيلي از كارگردان هاي بزرگ نيز به سمت ساخت فيلم هاي كودكان و نوجوانان مي آيند.
به گزارش «توانا»، نشست نقد و بررسي آسيب شناسي سينماي كودك و نوجوان با حضور«شفيع آقا محمديان» مديرمركز سينماي مستند و تجربي، «محمدعلي طالبي» كارگردان و «فرزاد اژدري» كارگردان فيلم برگزيده «سلام بر فرشتگان» و اهالي رسانه در تالار استاد جليل شهناز خانه هنرمندان برگزار شد.
محمدعلي طالبي درباره مشكلات سينماي كودك و نوجوان گفت: قبلا درباره مشكلات اين سينما صحبت هاي زيادي كرده ايم اما احساس مي كنم امسال درجشنواره فيلم هاي كودك و نوجوان اصفهان به طور جدي به بررسي اين مشكلات و راه حل هاي آن پرداختيم.
وي درادامه افزود: درنشست هاي برگزار شده دراين جشنواره قرار شد هر فردي درحيطه كاري خود مسائل و مشكلات را دنبال و سعي درحل آن كند، با توجه به اهميت بالاي سني كودكان و نوجوانان دركشور ما بايد سعي كنيم مشكلات سينماي كودكان و نوجوان را برطرف كنيم.
طالبي درخصوص مسئله اصلي سينماي كودك و نوجوان گفت: درحال حاضر يكي از مشكلات ما وجود تعداد زياد فيلم است كه از هيچ طريقي به دست كودك و نوجوانان نرسيده است زيرا از اكران فيلم ها به هيچ صورتي حمايت نمي شود.
طالبي افزود: مشكل اصلي سينماي كودك اين است كه كارگردانان جرات نمي كنند كه به سمت ساخت فيلم هاي كودك و نوجوان بروند زيرا تضميني براي اكران فيلم ها وبازگشت هزينه مادي خود ندارند.
طالبي درخصوص انتظار از مسئولان گفت: انتظار داريم با توجه به مهجور بودن اين سينما، مسئولان از اين سينما حمايت كرده و حداقل كاري راكه مي توانند بكنند و آن ساخت تالار نمايش هاي سينمايي براي كودكان است را انجام دهند.
وي درهمين خصوص گفت: هيچ سينمايي براي اكران فيلم كودك به صورت تخصصي وجود ندارد و دو تالار كه به اسم سينماي كودك هستند درحال اكران فيلم هاي بزرگسالان هستند.
كارگردان فيلم سينمايي «باد و مه» گفت: هيچ كسي دركشور ما ياد نگرفته است كه براي كودكان و نوجوانان بايد خرج كنند يا اگر هزينه اي براي آنها صرف شود، بسيار كم واندك است. مانند برنامه هاي شهرداري تهران درشهر تهران كه متاسفانه برنامه خاصي براي كودكان و نوجوانان درميان آنها نيست.
طالبي پيشنهاد وجود يك هيئت انتخاب از بنياد سينمايي فارابي را داد وگفت: من فكر مي كنم يك هيئت انتخاب از بنياد فارابي بايد وجود داشته باشد كه از ميان بسياري از فيلم هاي اكران نشده سينماي كودك و نوجوان چند فيلم را براي اكران انتخاب كنند و به نمايش بگذارند البته معتقدم دركنار اين هيئت انتخاب و بنياد سينمايي فارابي، شهرداري و آموزش وپرورش نيز بايد فعالانه كار كنند تا حداقل چند فيلم كودك و نوجوان اكران شود.
¤ سينماي كودك بايد به روز باشد
شفيع آقا محمديان در ادامه اين نشست گفت: بحث سينما دركشور ما به كلاف سردرگمي تبديل شده كه مشكلات گيشه، فيلم نامه خوب،فيلم خوب تالار نمايش خوب و غيره را دارد.
وي در ادامه افزود: معتقدم بيشتر از هر چيزي سينماي كودك و نوجوان بايد به روز باشد و از تكنولوژي جديد استفاده كند زيرا پيشرفت تكنولوژي ما را مجبور مي كند همسو با سينماي جهان پيش برويم.
آقامحمديان گفت: اكران فيلم كودك به همت همگاني احتياج دارد و در وهله اول آموزش و پرورش بايد در اين زمينه پيش قدم شود.
وي گفت: اگر مشكل اكران فيلم هاي كودك و نوجوان حل شود مطمئن هستم خيلي از كارگردان هاي بزرگ نيز به سمت ساخت فيلم هاي كودكان و نوجوانان مي روند.
آقامحمديان در ادامه درباره نبود فرهنگ در اين ميان گفت: معتقدم در فيلم كودك و نوجوان به يك فرهنگ سازي احتياج داريم زيرا فيلم كودك و نوجوان نيز يكي از وسايل و سرگرمي هاي كودكان به حساب مي آيد كه متاسفانه با عدم توجه خانواده ها همراه است.
مدير مركز سينماي مستند و تجربي در خصوص اينكه در مقايسه با سينماي كودك جهان بسيار ضعيف هستيم، گفت: متاسفانه ما از سينماي كودك جهان دور افتاده ايم زيرا فيلم هاي ساخته شده كودك و نوجوان را نه در كشور خودمان به درستي اكران مي كنيم و نه بر روي اكران خارجي اين سينما فكر و عمل مي كنيم.
آقامحمديان گفت: سينماي كودك با رفتار و منش ثابت جلو نمي رود بلكه سينماي كودك نگاه جديد و تكنولوژي جديد را مي طلبد.
وي گفت: بچه هاي ما قابل مقايسه با بچه هاي پنج سال پيش نيستند و فيلم هاي گذشته براي بچه هاي اين زمان مناسب نيست زيرا آنها با دنياي جديد فيلم سازي آشنا شده اند.
بايد سينماي كودك، فيلم نامه كودك و فيلم ساز كودك را جدي بگيريم
فرزاد اژدري نيز گفت: زماني كه بحث سينما به ميان مي آيد، به آن يك جور نگاه مي شود و زماني هم كه بحث سينماي كودك و نوجوان پيش مي آيد يك جور ديگر به آن نگاه و با آن رفتار مي شود انگار كه واقعا با كودك برخورد مي كنيم.
وي در ادامه افزود: زماني كه عنوان سينماي كودك پيش مي آيد همه فكر مي كنند اين سينما فروش ندارد و فقط سالي يك بار جشنواره اي براي آن برگزار مي شود، اما آيا به اين مطلب فكر كرده ايم كه چرا سينماي كودك در دنيا مي فروشد اما در ايران فروش ندارد؟! من احساس مي كنم كه مسئله اصلي رفتار سهل انگارانه با اين سينما است زيرا بايد سينماي كودك، فيلم نامه كودك و فيلم ساز كودك را جدي بگيريم.
اژدري درباره ساخت فيلم هاي كودكي با جنس روز، گفت: بايد متوجه شويم بچه هاي امروز ما بچه هاي ديدن فيلم هاي عروسكي آن هم به سبك 30 سال پيش نيستند زيرا ديگر براي آنها جذابيتي ندارد.
اژدري در انتها گفت: متاسفانه نبود فيلم نامه خوب نيز يكي از مشكلات اين سينماست كه با توجه به منبع غني ادبيات فارسي خود كه پر از داستان ها و حكايت هاي جالب است مي توانيم اين مسئله را حل كنيم اما متاسفانه ما اين كار را نمي كنيم اما ديگران ادبيات ما را برداشته آن را قلع و قمع كرده و باز به خورد خودمان مي دهند.

 



با حضور فيلم هاي كوتاه جهت اشاعه فرهنگ نيكوكاري؛
دومين جشنواره فيلم حسنات اسفند ماه در اصفهان برگزار مي شود

دومين جشنواره ملي فيلم كوتاه حسنات از 11 تا 14 اسفند ماه در اصفهان برگزار مي شود.
اين جشنواره مقارن با هفته احسان و نيكوكاري در اصفهان برگزار مي شود.
كانون نشر و ترويج فرهنگ اسلامي حسنات به منظور گسترش هرچه بيشتر فرهنگ احسان و نيكوكاري و سنّت خيرانديشي، همياري، نوع دوستي و همـدلي در ميـان مردم به ويژه جوانان با بهره گيري از رساترين زبان هنر يعني سينما، اقدام به برگزاري دوّميــن جشنواره ملّي فيـلم كوتاه حسنات مي نمايد.
در فراخوان اين جشنواره آمده است: اميد است تا با انتـشار و تعميم اين مفاهيم والا و ارزشمنـد ضمن كشف استعدادهاي ناب فيلم سازان جوان اين مرز و بوم، باعث توجه و تعمق ارتباط ذهني و حرفه اي هنرمندان فيلمساز در راستــاي خدمت رساني به نيازمندان و اشاعه فرهنگ نيكوكاري باشيم.

 



« فيلم هاي خاص» گرفتار بحران اكران

نمايش عمومي «گلوگاه شيطان» و «بدرود بغداد» به هر شكلي قابل تقدير است اما باور كنيد يك جاي كار مي لنگد و براي اكران فيلم بايد فكرهاي اصولي تر و قاعده مند كرد، در غير اين صورت فقط رفع تكليف شده و به جاي حل بحران، بحران اكران به كج راهه هدايت شده است.
ترافيك سنگين سينماي اكران ايران كه باعث توليد فيلم، بيشتر از ظرفيت نمايش سالانه سالن هاي اكران فيلم شده و يا نتيجه معادلات مديريتي نشده اكران و هماهنگي هاي لازم براي نمايش فيلم هاي آماده نمايش است، اوضاع نامطلوبي را در عرصه سينماي كشور به وجود آورده است.
آخرين اقدام برخي از مسئولان براي نجات فيلم هايي كه ممكن است به اين زودي ها رنگ اكران را نبينند و سرمايه هاي آن ها را در معرض عدم بازگشت قرار دارد، اين شده كه با ايجاد برنامه اي جديد در بدنه بي قواره سينماي اكران، جايي براي نمايش محدود اين قبيل فيلم ها بيابند.
اين اقدام كه به اكران مخاطب خاص موسوم شده، با آن كه از هيچ بهتر است ولي در عمل ميان مخاطب و اثر كه بعضاً خوب و خوش ساخت و با محتوا هستند، فاصله انداخته است.
نبود تبليغ مناسب و كافي براي فيلم ها به اصطلاح خاص و نمايش محدود آن ها در چند سالن محدود، انتظارهاي سازندگان آن ها را برآورده نكرده و تماشاگر انبوه را از تماشاي اين آثار محروم كرده است. در هر صورت «اكران مخاطب خاص» كه فقط مي تواند، مسكني براي درد ريشه دار سينماي اكران ايران باشد و قطعاً راه درمان آن نيست، توفيق نمايش چند فيلم را نصيب سينماي كشور كرده است. فيلم هاي مطرح «بدرود بغداد» و «گلوگاه شيطان» از جمله اين آثار هستند كه در اين فرصت به دومي مي پردازيم.
سينماي دفاع مقدس كه از آرمان ها و اهداف و باورهاي جامعه اسلامي شكل گرفته، علي رغم كوشش هاي جمعي از مديران، مسئولان، سينماگران و اهالي قلم، همچنان در سينمايي كردن ابعاد مختلف دفاع مقدس كم كار است و اگر گاه به گاه اثري بر اثر پايمردي و تعهد فيلمساز و مديري ساخته مي شود، چندان بازتاب اجتماعي شايسته نمي يابد.
يكي از اين آثار خوب ساخته شده و با محتوا كه ضمن وفاداري به تاريخ و وقايع دفاع مقدس در تصوير كردن گوشه هايي ناگفته و يا كم گفته شده دوران دفاع مقدس، خوش جلوه كرده، فيلم «گلوگاه شيطان» به كارگرداني حميد بهمني است. سينماگري كه فيلم هاي «آخرين نبرد» و «آن مرد آمد» را در كارنامه سينمايي خود دارد و پيوسته تلاش مي كند، در حيطه سينماي ارزشي و دفاع مقدس، آثاري بيافريند.
«گلوگاه شيطان» با نگاهي تازه به يكي از وقايع و عمليات رزمندگان اسلام، با نمايش دلاوري ها، ايثارها، دشواري ها و شهادت هاي نيروهاي اسلامي در نبرد با متجاوزان و طراحي و اجراي خوب صحنه هاي جنگي، توانسته در تصويرسازي از گروهي غواص كه براي شناسايي و آماده سازي عمليات والفجر هشت تلاش مي كنند، به توفيق برسد و يك فيلم خوب جنگي را در كنار صدرنشين هاي آثار شاخص سينماي دفاع مقدس قرار دهد.
از ويژگي هاي ديگر اين فيلم كه در جشنواره 29 فيلم فجر هم تحسين شده، فيلم نامه خوب نوشته شده آن، كارگرداني مسلط، دوري از شعارزدگي و سطحي نگري است.
براين امتيازها بايد بازي هاي راضي كننده جمشيد هاشم پور، جعفر دهقان، امين زندگاني و پوريا پورسرخ، موسيقي مناسب، جلوه هاي ويژه مطلوب ميداني و بصري و فضاسازي هاي سينمايي را هم افزود.
نكته آخر اين كه چه كساني و براساس چه معياري فيلم هاي خاص را تشخيص مي دهند؟
آيا به راستي فيلم هايي چون «بدرود بغداد» كه به عنوان نامزد نمايندگي ايران به اسكار معرفي شد و علاوه بر اهالي سينما و منتقدان، نظرهاي قشرهاي مختلف جامعه از سياسيون گرفته تا متوليان و دست اندركاران امور فرهنگي و اجتماعي را به سوي خود جلب كرد و اين خود از قابليت اكران گسترده عمومي آن نشان داشت و فيلم دفاع مقدسي «گلوگاه شيطان» كه مضمون آن مقبوليت عام دارد، بايد تحت عنوان «فيلم خاص براي جماعتي خاص» به نمايش درآيند؟
نمايش عمومي اين دو فيلم اگر تنها با اين راه عملي مي شده، جاي شكر دارد، اما باور كنيد يك جاي كار مي لنگد و براي اكران فيلم بايد فكرهاي اصولي تر و قاعده مند كرد، در غير اين صورت فقط رفع تكليف شده و به جاي حل بحران، بحران اكران به كج راهه هدايت شده است.
¤ فارس

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14