(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 11 دی 1390- شماره 20110

استكبارستيزي در گفتمان امام خميني(ره)
حماسه 9دي تجلي بصيرت و ولايت مداري
خروش عاشورايي



استكبارستيزي در گفتمان امام خميني(ره)

مهدي سعيدي - قسمت ششم
نمونه هاي تاريخي ازاقدام تجديدنظرطلبان
مروري بر بخشي از اقدامات اين جريان تجديدنظرطلب مي تواند ابعاد مساله را بهتر آشكار سازد.
1- دفترتحكيم وحدت:
يك نمونه كامل از اين گروههاي سياسي كه بطور كامل سير استحاله از استكبارستيزي تا دوستي با استكبار را طي كرد، مجموعه دفتر تحكيم وحدت بود. با تسخير سفارت آمريكا و بدست آمدن اسناد جاسوسي اين مركز در 13 آبانماه 1358 توسط دانشجويان پيرو خط امام، بزرگداشت اين روز به نماد استكبارستيزي جنبش دانشجويي در دستور كار فعاليتهاي تشكلهاي دانشجويي قرار گرفت. در اين ميان انجمنهاي اسلامي دانشجويان كه تحت عنوان «دفتر تحكيم وحدت» فعاليت مي نمودند به عنوان مهمترين تشكل دانشجويي در دهه 60، خود را ميراث دار اقدام «دانشجويان پيرو خط امام» دانسته و سردمدار برگزاري اين مراسم طي اين سالها بود.
اختلاف نظر دفتر تحكيم با شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي در چگونگي برگزاري مراسم بزرگداشت روز 13 آبان در سال 1370، كه ريشه آن در اختلافات جناحهاي سياسي كشور در اين ايام داشت، موجب گرديد كه در آن سال دفتر تحكيم وحدت از مراسم راهپيمايي عمومي روز 13 آبان كه متولي برگزاري آن شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي بود جدا گرديده و مراسم جداگانه اي را در روزي ديگر برگزار نمايد.
در اين اختلافات دفتر تحكيم وحدت مديريت شوراي هماهنگي را به جرياني منسوب مي نمود كه آن را طرفدار امريكا دانسته و مدعي بود اين جريان شايستگي رهبري و برنامه ريزي براي روز ملي مبارزه با استكبار جهاني را ندارد!؟ بلكه اين دفتر تحكيم است كه به عنوان جريان پيشرو در مبارزه با امريكا بايد برگزاركننده اين مراسم باشد!
مراسم سالهاي ابتدايي دهه 70 با سخنراني اعضاي مجمع روحانيون مبارز چون آقايان محتشمي هادي خامنه اي، كروبي و ... توسط دفتر تحكيم برگزار مي شد. ادعاهاي تحكيم مبني بر پيشگامي در مبارزه با امريكا و متهم نمودن ديگر جريانات سياسي و تشكلهاي دانشجويي به «گرايش به امريكا»، از دفتر تحكيم تافته جدا بافته اي ساخته بود كه كسي را ياراي رقابت با آن در اعلام مواضع ضد استكباري نبود!
در همين ايام ادعاي ضد استكباري دفتر تحكيم تا بدانجا بود كه طرح برخي نظرات در مورد ارتباط با امريكا توسط يكي از نمايندگان مجلس و يكي از اصحاب مطبوعات چنان خشم اعضاي تحكيم را به همراه داشت كه شعارهاي متعددي در راهپيمايي 13 آبان آن دوران عليه اين افراد داده شد.
با مرور زمان سايه استحاله و دگرديسي و نفوذ جريانهاي ليبرال بر اين تشكل دانشجويي سايه افكند و با گذر چيزي قريب به 4 سال، گفتمان حاكم بر اين تشكل تغيير نمود، به نحوي كه نشانه هاي تغيير هويت و استحاله خود را در مراسم بزرگداشت 13 آبان نشان داد.
مقاله مندرج در يكي از سايتهاي جريان استحاله شده دفتر تحكيم درباره اين تغيير تحول مي نويسد: «در سالهاي اوايل دهه 70، اندك اندك انجمنهاي اسلامي دانشجويان بويژه انجمن پلي تكنيك به بازبيني در ديدگاههاي خود پرداخت و با آغاز نقد از وضع موجود و پرسشگري از باورهاي عمومي و فرهنگ مسلط، و به چالش كشيدن فضاي مسموم و ايدئولوژيك جامعه، به موضع منتقد حاكميت تغيير مكان دادند و از آن فاصله گرفتند.»1
اولين اقدام برخاسته از اين تغيير نگرش در ماجراي بزرگداشت 13 آبان، دعوت از شخصيتهايي براي سخنراني در اين مراسم بود كه روزگاري خود از رهبران تسخير لانه جاسوسي بودند وليكن با تجديد نظر طلبي از راه رفته خود اظهار ندامت كرده و آن را اقدامي متعلق به دوران پرآشوب اول انقلاب مي دانستند. اين اتفاق در سال 1375 رخ داد .
اقدام دوم در سال 1376، بعد از روي كار آمدن دولت اصلاحات صورت گرفت و آن اين بود كه حركت نمادين «به آتش كشيدن پرچم امريكا» به بهانه اينكه اين اقدام در عرف بين المللي بي احترامي به ملت امريكا محسوب مي شود از مراسم بزرگداشت 13 آبان حذف گرديد!
اقدام سوم دفتر تحكيم در سال 1377، حذف كلي مراسم راهپيمايي 13 آبان و تبديل نمودن آن به تجمعي محدود در درون دانشگاه تهران بود. در سالهاي قبل از آن مراسم راهپيمايي 13 آبان دفتر تحكيم با تجمع دانشجويان در دانشگاه تهران آغاز مي شد و با راهپيمايي تا لانه جاسوسي و برگزاري سخنراني و قرائت قطعنامه در مقابل درب سفارتخانه به اتمام مي رسيد. در اين ايام افراد معلوم الحالي چون علي افشاري رهبران تحكيم را تشكيل مي دهند و ديگر از دانشجويان معتقد به خط امام وآرمانهاي ايشان در اين جمع خبري نيست.
اقدام نهايي، با توجه به مسير ترسيم شده امري قابل پيش بيني بود و آن تعطيل شدن مراسم بزرگداشت 13 آبان در سال 1378 توسط اين جريان دانشجويي مدعي بود. اقدامي كه بايد آن را به عنوان نشانه آشكار استحاله كامل «تحكيم» از اهداف بيانگذاران آن دانست. اين اقدام نماد گسست كامل تشكل انجمنهاي اسلامي دانشجويان از اهداف نظام اسلامي بودند و دفتر تحكيم وحدت در چنين شرايطي به استقبال سال 1378 رفت، سالي كه در آن حوادث تلخ كوي دانشگاه در 18 تيرماه بوقوع پيوست و نقش دفتر تحكيم وحدت در آن فتنه غير قابل انكار بود!؟
سياسي راد، عضو سابق شوراي عمومي دفتر تحكيم وحدت و يكي از ليدران پروسه دگرديسي تحكيم درباره وضعيت امروز تحكيم مي گويد: «امروز هيچ دانشجويي تصورش از دفتر تحكيم وحدت فاتحان لانه جاسوسي نيست و بسياري از فاتحان لانه جاسوسي نيز امروز موافق آن حركت خود نيستند.»2
چنين سير دگرگوني در مسير دفتر تحكيم وحدت تا بدانجا ادامه يافته كه لاشه باقي مانده از اين دفتر را به «دفتر تحكيم دموكراسي!» تبديل ساخته است، مجموعه اي كه ديگر در آن طرح شعار «استكبارستيزي» محلي از اعراب ندارد و خود را به ظاهر مدافع حقوق بشر و آزادي معرفي مي كند. بخش عمده اي از اين عناصر نيز از كشور گريخته و در آغوش استكبار جهاني پناه يافته اند!
1 - پيشينه انجمن اسلامي پلي تكنيك، خبرنامه اميركبير، 11/8/87.
2 - مناظره بلوكات، حجتي و سياسي راد، خبرگزاري فارس، 12/9/86

 



حماسه 9دي تجلي بصيرت و ولايت مداري

محمد نباتي
نصاب شكني حضور 40ميليوني و ركوردشكني مشاركت 85درصدي در انتخابات دهم رياست جمهوري كه مايه اقتدار نظام و تثبيت
مردم سالاري ديني به عنوان يك الگوي موفق و كارآمد، كه با رهبري و هدايت امام و مقتدايمان حضرت امام خامنه اي (ارواحنا له الفداه) و با حضور پرشور و حماسي مردم صورت عيني و عملي به خود گرفت و دموكراسي غرب به محاق رفت و طرفداران پرمدعاي آن كيش و مات شدند و حقيقتاً پيروزي بزرگي بود كه بايد نظام ما از اثرات و ثمرات آن مي بايستي بهره مي برد و به عنوان الگوي موفق و كارآمد مردم سالاري ديني براي جهانيان نقش ايفا مي كرد.
ولي حيف و صد حيف كه گرد و غبار فتنه كه از طرف دشمنان قسم خورده خارجي و هيئت حاكمه نظام سلطه و دشمنان داخلي؛ خواص بي بصيرت و افراد ناآگاه صورت گرفت اين پيروزي بزرگ را از حاق به محاق برد و شيريني آن را در كام ملت وفادار ايران اسلامي و همه وفاداران انقلاب اسلامي در جهان تلخ نمود.
با اين وجود مديريت شايسته بحران توسط مقام معظم رهبري اجازه نداد تا دشمنان نظام اسلامي از اين تهديد براي خود فرصت ساخته و عليه جمهوري اسلامي به كار گيرند. خطبه نماز جمعه سيد و سالارمان در خطبه 29/3/88 خطبه مولايمان امام علي ابن ابي طالب (عليه السلام) در مواجهه با نهروانيان را در ذهن ها تداعي كرد.
رخدادها و حوادث ناگوار پس از انتخابات رياست جمهوري دهم در خرداد 88 به اندازه اي پيچيده و گسترده بود كه هنوز هم شاهد بازتاب هاي آن در داخل و خارج كشور هستيم.
فتنه 88سال ها قبل، برنامه ريزي شده بود. بعد از رحلت امام خميني(ره) برنامه ريزي وجود داشت، اثر آن برنامه ريزي در سال78 ظاهر شد. فتنه سال88 مرحله تكميل شده اي از فتنه سال78 بود. بسياري را عقيده بر اين است كه در صورتي كه بعد از فتنه سال78 ريشه هاي آن كاملا قطع مي شد، نظام اسلامي دچار التهابات و فراز و نشيب هاي بعدي و به ويژه فتنه سال88 نمي شد. روزنامه واشنگتن پست در تاريخ 21/8/1389 به نقل از «ري تكيه» عضو شوراي روابط خارجي آمريكا مي نويسد: پس از شكست راه هاي ديپلماسي و تحريم در قبال ايران، آمريكا به فكر راه تازه اي براي دخالت در امور ايران بود. بهانه تراشي در خصوص حقوق بشر و ايجاد گروهي به نام جنبش سبز راه پيشنهادي آمريكا بود كه هنوز هم در حال دنباله گيري آنهاست.
واژه «انقلاب رنگي» و ديگر واژه هايي نظير انقلاب نارنجي، انقلاب گل سرخ، انقلاب گل ميخك، انقلاب شاه بلوطي، انقلاب لاله اي، انقلاب مخملي، جنبش زوبر... به تحولاتي اطلاق مي گردد كه پس از دوران جنگ سرد در ابتدا در برخي كشورهاي اروپاي شرقي و سپس در منطقه قفقاز و بعداً در آسياي مركزي رخ داده و كارگزاران اين نوع تحولات سعي در گسترش آن به ساير كشورهاي ناهمسو از جمله ايران داشته اند. نكته اساسي در روند اين تحولات اين است كه انقلاب هاي رنگين همواره تجربه موفقيت آميزي نبوده از جمله اينكه اين سناريو در بلاروس كه با نام «جنبش زوبر» كليد خورد. نتوانست نتيجه موفقي را كسب نمايد به همين ترتيب طراحان خارجي انقلابهاي رنگي تجربيات خود را در لبنان مورد آزمون قرار دادند اما نه تنها شكست خورد بلكه نتيجه معكوسي براي رقباي آنان داشت.
مهم ترين رهيافت نظري كارگزاران خارجي براي تغيير و دگرگوني حاكميت جمهوري اسلامي ايران «جنگ نرم» يا «دگرگوني بي خشونت» است. مباني اين رويكرد بر اين موضوع استوار است كه ايران به علت برخورداري از سوابق دموكراسي، وجود نهادهاي مردم سالار و همچنين پتانسيل هاي موجود براي حركت هاي مردمي و غيردولتي از استعداد بالايي براي تغيير نظام سياسي به روش غير خشونت آميز برخوردار است. در رابطه با «دگرگوني بي خشونت»، دو نظريه كه از سوي بنيادها و تئوري پردازان غربي به ويژه آمريكايي براي جمهوري اسلامي ايران، مورد توجه بوده است، عبارتند از يك- نظريه مربوط به فرآيند دموكراسي شدن هانتينگتون دو- نظريه مبارزات سياسي بي خشونت جين شارپ.
هانتينگتون در كتاب موج سوم دموكراسي با رهيافت تجويزي، فرايند دموكراسي شدن را مطرح ساخت. جين شارپ نيز در كتاب هاي خود از جمله «از ديكتاتوري تا دموكراسي»، راه هاي مبارزه با اقتدار را در تاريخ تحولات سياسي مورد بررسي قرار داد. علاوه بر اين، موسسه آلبرت اينشتين با مسئوليت جين شارپ و هلوي براساس ديدگاه موصوف سرمايه گذاري در ايران را شروع كردند. شارپ در يك مصاحبه اي مي گويد «كار ما اثر بسيار مهمي در ايران داشته البته متأسفانه هنوز حركتي كاملا موفقيت آميز نداشته است.»
مارك پالمر نويسنده گزارش «ايران- آمريكا، رهيافت جديد» در استدلال خود، صراحتا با ايده تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران مخالفت كرده و اعلام نموده ايران به لحاظ وسعت سرزميني، كميت جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و نظام بين الملل به قدرتي كم مانند تبديل شده كه ديگر نمي توان با يورش نظامي و جنگ سخت آن را سرنگون كرد. در پايان اين گزارش با منتفي دانستن هرگونه گفت وگو و مذاكره مستقيم با مقامات ايراني آمده است «گفت وگو فقط حكومت ايران را تقويت و محكم مي كند. بايد از طريق انزوا و تقويت مخالفان داخل و خارج حكومت در جهت تغيير اين رژيم تلاش كرد.»
اين وضعيت باعث شد تا موضوع ايران به عنوان يك معما و سؤال بزرگ در ميان استراتژيست ها، سياستمداران و محافل فكري متصل به قدرت جوامع غربي مورد توجه جدي قرار گيرد. «مارك پالمر» مدير دپارتمان تحقيقاتي مركز سياست خارجي سابان در موسسه «بروكينگز» و عضو كميته خطر جاري در پاسخ به اين معما اظهار داشت تنها راه مبارزه با نظام جمهوري اسلامي، پيگيري مكانيسم هاي جنگ نرم و استفاده از تكنيك هاي عمليات رواني و تبليغاتي با استفاده از سه تاكتيك دكترين «مهار»، «نبرد رسانه اي» و «ساماندهي و پشتيباني از نافرماني مدني» است.
بعد از انتخابات نهم رياست جمهوري، مدل دگرگوني سازي ايران مسير جديدي پيدا كرد. دلايل متعددي نشان مي دهد كه مدل «مكانيزم فروپاشي» جين شارپ و «فرآيند فروپاشي» هانتينگتون جهت راه اندازي انقلاب مخملي بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. زيرا با پيروزي اصولگرايان در انتخابات 1384، نظر اكثر دولتمردان و تئوري پردازان و رسانه هاي غربي اين بود كه اصلاحات شكست خورده است در همين راستا، روز 26 بهمن 1384، كاندوليزا رايس به ساختمان كنگره ايالات متحده آمريكا رفت و درخواستي مبني بر افزايش بودجه 75 ميليون دلاري انقلاب مخملي ايران، با هدف حمايت بيشتر از فعاليت هاي اپوزيسيون سياسي داخل كشور ارائه كرد. او در سخنراني آن روز خود، خواستار توجه ايرانيان به شيوه عمل سياسي جنبش همبستگي لهستان شد؛ جنبشي كه لهستان كمونيستي را از ميان برداشت، اما كشورش را زير چتر واشنگتن برد. چهار روز پس از انتشار طرح رايس براي لهستانيزه كردن ايران، دفتر ويژه ايران در طبقه دوم وزارت امور خارجه آمريكا، با حمايت رايس آغاز به كار كرد. بعدها اين پروژه توسعه يافت و برنامه هاي متنوعي براي آن تدارك ديده شد. برنامه هاي فراهم شده در دوره بوش در دوره اوباما با شدت بيشتري دنبال گرديد.
در جنگ نرم همانند ديگر جنگ ها، مهندسي بر عناصر اصلي و حوزه هاي مهم صورت مي پذيرد. در جنگ نرم براي چهار حوزه اصلي مديريت اعمال مي گردد. اين چهار نوع مديريت عبارت است از:
1- مديريت ادراكات
دشمن در جنگ نرم از طريق مديريت ادراكات، به دنبال ايجاد تغيير بنيادي در جامعه هدف مي باشد. در اين مديريت، عامل جنگ نرم به دنبال شناخت باورها و اعتقادات در جامعه هدف بوده و پس از آن با سرمايه گذاري بر ظرفيت هاي فكري و اعتقادي مخالف و ايجاد شك و ترديد در باورهاي اصلي به مسئله سازي روي آورده و تلاش مي كند تا با «تبديل يقين ها به شك ها» نظام فكري يك جامعه را متزلزل سازد. با پيدايي شك و ترديد درحوزه ادراكات و تزلزل در باورها و ارزش ها، زمينه هاي واگرايي اجتماعي نسبت به نظام و ساختار سياسي فراهم مي گردد.
2- مديريت احساسات
در جنگ نرم، دشمن به دنبال ايجاد واگرايي بين مردم و نظام سياسي بوده و با تشديد واگرايي مي خواهد مردم را در برابر حكومت قرار دهد. براي تحقق چنين هدفي، دشمنان از طريق مديريت احساسات و عواطف جامعه، تلاش مي كنند با «تبديل حب ها به بغض ها» و عمليات رواني بر روي اذهان و افكار عمومي، اعتماد عمومي به نظام را سلب كرده و انگيزه هاي مخالف جويي را در آنان تقويت كنند.
3- مديريت تصميمات
يكي از مهم ترين مسائل در جنگ نرم، تأثيرگذاري دشمنان بر حوزه تصميم گيري كشور و جامعه هدف مي باشد. با خلق مسايل جديد، تحريك احساسات و مديريت در ادراكات، دشمنان تلاش مي كنند بر فرايندهاي تصميم گيري تأثير گذاشته و مسئولان و مقامات حكومتي را در مسيرهاي مورد نظر خود جهت دهند.
4- مديريت تحريكات
ايجاد بي ثباتي، ناآرامي و بحران سازي براي بر هم زدن تعادل ساختار سياسي، از اهداف دشمنان در جنگ نرم از طريق بسترسازي براي نافرماني مدني به شمار مي آيد. براي رسيدن به چنين هدفي دشمنان در عرصه جنگ نرم، پس از فرهنگ سازي، شبكه سازي هاي اجتماعي را در دستور كار قرار داده و با سازماندهي نيروهاي همراه و همسو و مخالف نظام به تحريك آنان پرداخته و با مسئله سازي آنها را وارد صحنه مي كنند. تشويق براي خطرپذيري و ريسك پذيري بالا يكي از شگردهاي دشمنان در اين حوزه براي تشديد مقابله هاي مردمي با نظام مي باشد.
بنابراين اهداف و فرايند جنگ نرم را مي توان در مدل زير خلاصه كرد:
تغيير باورها و اعتقادات
تغيير افكار
تغيير رفتار
تغيير ساختار سياسي
اهداف درجنگ نرم
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، فتنه جرياني بود كه مي توانست به غرب كمك هاي شاياني درجلوگيري از پيشرفت هاي هسته اي ايران بكند ولي نتوانست. براساس اين گزارش وي درادامه خاطرنشان مي كند: تقويت مجدد اين جريان هنوز هم ازدستوركار آمريكا خارج نشده و اين كشور درتلاش براي يافتن راه هاي جديدي براي نفوذ در ميان سران اين جريان است.
پايگاه خبري كانزاسيتي به نقل از كاندوليزا رايس وزير اسبق امور خارجه درنشست« 980S KMBZ Business » ضمن اذعان برشكست جريان عقيم مانده فتنه و شكست سران درسال گذشته درسخناني از عدم تغيير درسياست هاي آمريكا درقبال ايران و ادامه سرمايه گذاري غرب برسر جريان مخالف جمهوري اسلامي خبر دادو گفت: به زودي شخص ديگري چهره خواهد شد و سركردگي جريان هاي مخالف را در دست خواهد گرفت و به نبرد با جمهوري اسلامي خواهد پرداخت.
هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا نيز در مصاحبه با شبكه تلويزيوني ABC با نااميدي از احتمال توفيق فتنه گران مي گويد: من تنها مي توانم اميدوار باشم به اين كه تلاش هايي داخل ايران توسط رهبران مسئول مدني و مذهبي صورت گيرد تا حكومت را به دست گيرند.وزير امورخارجه آمريكا همچنين درنشست شوراي روابط خارجي آمريكا صراحتاً اعلام مي كند كه كشورش تلاش مي كند از نيروهاي دموكراتيك درايران حمايت كند. اما شيوه اي كه اين نيروها را تضعيف نكند يا آنها درمعرض خطر قرارنگيرند، سياست ما حمايت از آزادي و حقوق بشر در داخل ايران است. درهمين زمينه به اظهارنظر علني پرداختيم. همچنين دراين باره تلاش كرديم تا ايراني ها را به وسايل ويژه، وسايل فناوري كه براي ارتباط با يكديگرو اعلام نظرات خود نيازمند آن هستند، مجهز كنيم.
جوزف ناي، صاحب نظريه قدرت نرم نيز درسخناني درشوراي فرهنگي انگليس مي گويد: من با هرگونه استفاده نابجاي غرب از قدرت سخت عليه ايران مخالفم، اگر غرب از قدرت سخت عليه ايران استفاده كند نسل جوان ايراني را از مسيركنوني منحرف ساخته و به دست حكومت مي كشاند. درحال حاضر تغييرات فرهنگي و اجتماعي داخل ايران براي دراز مدت درجهت صحيح در حال حركت است. اگر روند تحولات كنوني درايران ادامه پيدا كند، نظام ديني براي حفظ اعتبار خود روزبه روز با دشواري هاي بيشتري مواجه خواهد شد. من بر اين باورم كه اگر تغييرات فرهنگي و اجتماعي مطلوب غرب در ايران اتفاق بيفتد، درنهايت اين رژيم تغيير خواهد كرد.
مايكل گرسون-نويسنده سخنراني هاي جورج بوش- از عناصر نو محافظه كار است وبرنامه هسته اي ايران را كابوسي بزرگ براي آمريكا مي داند. وي در روزنامه واشنگتن پست تاكيد مي كند: ماه گذشته ريچارهاس يكي از همكاران سابق من در دولت بوش كه اكنون رئيس شوراي روابط خارجي آمريكاست، در نيوزويك نوشت: «تغيير رژيم در ايران با جنبش سبز به يك فرصت استراتژيك تبديل شده است. بدين ترتيب مي توان توقف برنامه هاي هسته اي جاه طلبانه ايران را كه از راه گفت وگوهاي شكست خورده عملي نشده، عملي كرد.»
غائله پس از انتخابات رياست جمهوري دهم كه براي مدتي فضاي كشور، خصوصا تهران ام القراي جهان اسلام را دچار بحران و ناامني ساخت، يكي از همين اتفاقات مهم و بصيرت زايي بود كه دراين ماهيت جريان وابسته به بيگانه و دشمن كه سال ها تحت پوشش خط امام و انقلاب چهره واقعي خود را پنهان كرده و مترصد آن بود تا در زمان مناسب تيشه به ريشه انقلاب بزند، نقاب از رخ منافقانه آنان برانداخت و آنان را رسوا ساخت.
جرياني كه از ابتدا با شعار انتخاباتي آرماني و همراهي با امام و ولايت وارد عمل شد و در انتها به تقابل با انديشه هاي حضرت امام راحل و اصل ولايت پرداخت و آن قدر در اين راه ساختارشكنانه پيش رفت كه نه تنها در برابر اصول نظام، انقلاب، امام، مقام معظم رهبري و امت اسلامي قرارگرفت. بلكه با رذالت هرچه تمام، در روز عاشورا كه همه عالم گريان و عزادارند به خون خدا اهانت مي كند.
آنهايي كه تا ديروز تظاهرات عليه خدا، انتقاد از معصومين را تجويز مي كردند و قيام عاشورا را محصول خشونت مي دانستند، يا ضروريات دين را انكار كرده و انتظار فرج را سراب دانسته و انديشه امام را موزه مي سپردند، در روز عاشوراي حسيني پرده از چهره واقعي خود برداشته و همراه با يزيديان ماهيت واقعي خود را آشكار كرده و عوامل ضدانقلاب كه حرمت عاشورا را شكستند را عزاداران حسيني ياد كردند.
كساني كه براساس يك سناريوي طراحي شده «تقلب و دروغ» را به عنوان رمز آشوب انتخاب كرده بودند تا از پذيرش نتيجه انتخاباتي كه خود را بازنده اصلي آن مي دانستند، خودداري كرده و خواسته هاي خود را با تحميل فشار به نظام دنبال كنند، مخالفت خود را بلافاصله پس از اعلام نتايج انتخابات درقالب قانون شكني نمايان كرده و با زيرسؤال بردن نهادهاي برگزاركننده انتخابات و صدا و سيما و شوراي نگهبان و... خواستار حضور عوامل خود به خيابان ها شدند.
با ورود هواداران كانديداي ورشكسته به خيابان ها و زمينه سازي براي آشوبهاي خياباني و درخواست غيرقانوني ابطال كل انتخابات، ساختارشكني عليه اصول نظام و قانون اساسي آغاز مي گردد.
برهمين اساس لايه پنهان اين جريان از پوشش سياسي خود خارج گرديده و اهداف اصلي خويش را در ابعاد اجتماعي- فرهنگي مطرح كردند. مقاصدي كه به زعم خويش مي خواستند پس از رسيدن به قدرت دنبال كنند. لذا به سرعت درصدد تغيير شعارهاي خويش در جهتي خلاف آرمان هاي امام و انقلاب برآمده و با اهانت به تصوير ملكوتي آن امام خوبي ها و مهرباني ها در دانشگاه تهران، در روز قدس نغمه شوم «نه غزه و نه لبنان» سر داده و در 13 آبان به سراغ اصل اسلاميت نظام رفته و از «جمهوري ايراني در مقابل جمهوري اسلامي» سخن به ميان آوردند.
مشاور اسبق امنيت ملي آمريكا در ارائه خط كاري به اغتشاشگران پس از انتخابات گفته بود: «ما بايد توجه خود را به نقش روزافزون سپاه پاسداران و بسيج معطوف كنيم. چگونه اپوزيسيون مي تواند بدون جنگ و درگيري آنها را خلع سلاح كند». گري سيك در وبلاگ شخصي خود خطاب به سران فتنه در داخل كشور تأكيد مي كند تا سپاه و بسيج را از ميدان خارج نكنيد، نتيجه نمي گيريد.
حادثه سال گذشته در كشور براساس برنامه ريزي دشمنان خارجي انقلاب اسلامي مخصوصا آمريكا، انگليس و رژيم اشغالگر قدس بود كه با مديريت مستقيم فتنه 88، با بكارگيري عوامل ضدانقلاب و استفاده از برخي از گروه ها، جريان ها و شخصيت هاي سياسي به مرحله اجرا گذاشته شد. قانون شكني فتنه گران و حمايت و سكوت برخي از افراد و گروه ها نه تنها به سرمايه اجتماعي و حيثيت بين المللي كشورمان به شدت لطمه زد بلكه فرصت هاي بسياري را از كشورمان گرفت. اين غائله قطع نظر از همه تلخي هايش، پيام ها و نكات عبرت آموز بسيار مهمي داشت كه با تحليل موشكافانه و درك عميق آن مي توان تداوم حركت بالنده انقلاب اسلامي را در سال هاي آتي ضمانت كرد.
با واكاوي جنگ نرم مي توان دريافت كه دشمنان نظام سال ها پيش، طرح ها و برنامه هاي خود را عملياتي كردند و علي رغم هشدار جدي رهبر حكيم و فرزانه انقلاب به مسئولين و ملت، متأسفانه اين حركت خزنده تحولاتي را به تدريج در جامعه صورت مي داد كه فرصتي شد تا جريان مدعي، با هدف انتقام گيري خود را به جامعه تحميل كند، البته در اين راه قدرت طلبان كه ميل به دنياطلبي و خوي اشرافيت داشتند، مسير آنها را هموار مي كردند.
از ديگر پروژه هايي كه مي توان آن را آغازي براي پايان عمر فتنه به شمار آورد، ايجاد اغتشاش و درگيري در روز 13 آبان بود.
پروژه هايي ديگر نظير 16 آذر كه اهانت به حضرت امام خميني(سلام ا... عليه) و پاره كردن عكس آن بزرگوار را در پي داشت، همچنين اقدام بي سابقه و هتاكانه اين جريان در روز عاشورا و به آتش كشيدن خيمه هاي عزاداري، ضرب و شتم عزاداران حسيني و اهانت به مقدسات كه صحنه تقابل با عاشورا را به نمايش گذاشته، زمينه ساز قيام عاشورايي نهم دي ماه شد كه از آن مي توان به عنوان «روز مرگ قطعي فتنه» نام برد.
مردم وفادار و شهيدپرور ايران كه سال ها اوج دلدادگي خود را به اسلام عزيز؛ آرمان هاي انقلاب امام راحل عظيم الشان؛ شهيدان والامقام و مولا و مقتداي خود حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي ارواحنا له الفداه را در همه صحنه هاي عشق آفرين دوران انقلاب؛ دوران دفاع مقدس؛ و صحنه هاي ديگر نشان داده بودند با بهره گيري از آموزه هاي تفكر زلال عاشورايي؛ تفكري كه عمري در زير آن چتر و علم و كتل بر سر و سينه زده بودند بپا خواستند. تا نقشه هاي از پيش طراحي شده شيطان بزرگ و عوامل داخلي و خارجي آنان و فتنه گران را بدهند.
و حماسه نهم دي ماه روز قيام عاشورايي در برابر يزيديان زمان بود، روزي كه مقام معظم رهبري آن را به واسطه حركت عظيم و فوق العاده مردم، تجلي دست قدرت خدا و حركتي ماندگار خواند و آثار و بركات اين روز را چنين مي توان برشمرد:
حضور بي نظير، گسترده و چشمگير مردم در تظاهرات سراسري نهم دي ماه در محكوميت اهانت به مقدسات، حماسه عاشورايي مردم هوشيار ايران در طول سه دهه تاريخ انقلاب اسلامي است كه به قول رهبر عزيز انقلاب نشانگر اين واقعيت است كه هر مقدار ريزش بوده، دو برابر آن رويش به وجود آمده است.
از يك منظر روز نهم دي ماه را مي توان روز فرقان ناميد، روزي كه جبهه حق و باطل كاملاً شفاف و روشن شد.
نهم دي روز تجديد بيعت با ولايت بود. روز حضور تاريخي ايران براي ابراز عشق و ارادت ملت به اصل مترقي ولايت فقيه بود. روزي كه ملت به صورت خودجوش براي دفاع از حريم ولايت به صحنه آمد و اعلام كرد تنها از ولي امر مسلمين به عنوان فصل الخطاب نظام تبعيت مي كند.
حركت مردم در 9 دي تصوير كاملي از صحنه هاي عمق باور مردم به مباني ديني و علاقه مندي به نظام اسلامي بود. حضوري كه نشان دهنده اخلاص مردماني بود كه بدون هيچ چشم داشتي براي دفاع از ارزش هاي ديني خود جانشان را تقديم نظام خواهند كرد.
حضور حماسي مردم در روز نهم دي اتمام حجتي بود براي مسئولين، خواص و فتنه گران. نخست اين كه اين حضور درخواستي از مسئولين داشت كه، همان طور كه رهبر معظم انقلاب مسئولان را در برخورد با حوادث اخير به اعمال كامل و قاطع (مرقانون) موظف كردند، دوم اين كه خواص بايد در شرايط فتنه كه كار دشوار و تشخيص سخت است، بايد به روشنگري بپردازد و سرانجام اين حضور هشداري بود به فتنه گران كه بيش از اين در برابر اهانت ها و اغتشاش گري آنان سكوت نخواهند كرد.
شناخت «لحظه و نياز» و اقدام متناسب با آن يكي از ويژگي هاي مهمي است كه رهبر معظم انقلاب به آن اشاره داشتند. در نهم دي ماه امت مسلمان ايران (برخلاف كوفيان كه در لحظه نياز و اقدام متناسب به وظيفه خود عمل نكردند) ثابت كردند از برخي خواص هم بهتر نياز را تشخيص مي دهند و در لحظه مناسب اقدام مناسب هم به عمل مي آوردند.
حضور گسترده مردم در اين روز دشمنان نظام اسلامي را نااميد و توطئه هايي آنان را خنثي و اميد را در دل متدينين زنده كرد. مردم براي نظامي كه برآمده از ارزش هاي ديني است و با نثار خون هزاران شهيد آن را به دست آوردند، حاضر نمي شوند كوچكترين معامله اي بر سر آن انجام شود و اين حضور باعث شد چشم طمع دشمنان را كور شود.
اگرچه نهم دي ماه روز مرگ فتنه و 22 بهمن روز دفن فتنه سال گذشته بود، اما نبايد فراموش كرد جامعه اسلامي داراي دشمنان زيادي است كه هر روز فتنه ديگري را برنامه ريزي مي كنند. اميد است كه با شاخص ولايت و امامت در مسير امام، آن عارف عشق آفرين و شهيدان والامقام لحظه اي از پاي ننشينيم.
طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن
ظلمات است بترس از خطر گمراهي

 



خروش عاشورايي

مصطفي انصافي
روند تحولات سال 88 خصوصاً در روزهاي پاياني آذر و دهه اول دي ماه سال 88 آن چنان پر سرعت بود كه يادآوري و مرور آن چه بر كشورمان، ايران عزيز، در اين ماه هاي پر حادثه گذشت نيازمند تحقيق گسترده و چاپ دهها كتاب و مقاله است. فتنه گران با پشتوانه چند سال فعاليت گسترده و تخريب پايه هاي اعتماد مردم و شبهه افكني در مورد نهادهاي عمومي و قانوني كشور و با هتك هرمت به امام خميني (ره) در روز شانزده آذر و در عاشوراي حسيني، آن كردند كه يزيديان با امام حسين (ع) و يارانش كردند. ظاهراً قضيه بعد از انتخابات روز 22 خرداد سال 88 شروع شد ، رهبر معظم انقلاب در نخستين ساعت رأي گيري ضمن انداختن رأي خود به صندوق در حسينيه امام خميني (ره) از ضرورت تلاش مردم جهت ناكام گذاردن تشنجات سخن گفتند و در ادامه نقل و قول هايي را كه طي روزهاي قبل از انتخابات حاميان برخي كانديداها به ايشان منتسب كرده بودند تكذيب نمودند و از مردم خواستند تا به اين شايعات توجهي نداشته باشند چرا كه اين اقدامات كار انسان هاي ناسالم است. اين در حالي بود كه برخي كانديداها با اقدامات و صحبت ها و اعلام پيروزي قبل از شمارش آرا بذر فتنه و فتنه گري را بر اذهان برخي بيمار دلان پاشيدند و حتي سبب گمراهي برخي از مسئولان سياسي نيز شدند كه معظم له به آنان لقب ( خواص بي بصيرت) را دادند، خواصي كه همواره از مردم در چنين حوادثي عقب ترند. بعد از اينكه كانديداي پيروز تعيين شد و به لحاظ قانوني و شرعي بر مسند نشست، شكست خوردگان تاب نياوردند و پشت سر هم بيانيه دادند در باب غير قانوني بودن انتخابات و تقلب در آن، البته بدون آنكه حتي يك سند براي ادعاي خود داشته باشند. به خاطر جهالت و گمراهي سران فتنه كشور مان چيزي حدود هشت ماه درگير اغتشاشاتي گاه و بي گاه شد. با بررسي حوادث آن دوره و قبل و بعد از آن مي توان نشان داد كه اين جريان، فتنه اي از پيش طراحي وبرنامه ريزي شده بود و به ويژه اينكه در اين حوادث از راهكارها و روش هاي تابلو دار انقلاب مخملي استفاده شد. مثلاً در دوران تبليغات و بسيار قبل از آن شايعه امكان بروز تقلب و ضرورت تشكيل كميته صيانت از آراء مطرح شد و در ادامه آن جريان راه اندازي شبكه فارسي وان و القائات اين شبكه و همچنين هجمه ساير رسانه هاي خارجي فارسي زبان مانند بي بي سي و صداي آمريكا و غيره برنامه ريزي شده بودن اين فتنه را نمايان تر كرد. اين اقدامات در همان راستاي غائله ناتمام 18 تير سال 78 بود كه نتوانسته بود آنها را در راه رسيدن به اهدافشان كمك نمايد و سعي شد مقدمات اين فتنه از طريق آن مركزي كه نيروهاي داخلي شان را از سوي آنها آموزش و تجهيز مي كنند با هدف ايجاد ناامني و بي ثباتي و مخالفت با نظام اسلامي پيگيري نمايد. در همين راستا فضاي سايبري و مجازي تويتر و فيس بوك وغيره را به خدمت گرفتند و به طرفداران خود از اين طريق سرويس مي دادند. ابعاد اين كار خيلي گسترده بود و نيروهاي هدايت كننده خارجي در زمينه براندازي نرم تجربه هاي گسترده و نسبتاً موفقي در برخي كشورها داشتند. در ايالات متحده موسساتي مانند آمريكن اينتر پرايز وجود دارد كه شخصيت هاي متنفذي چون مايكل لدين، ريچارد پرل، داگلاس فيشر در آن فعاليت مي كنند. در اين موسسه كميته اي وجود دارد به نام كميته خطر جاري كه يكي از مراكز پژوهشي حامي گسترش نافرماني مدني در كشورهايي است كه مخالف آمريكا هستند و مستقل مي باشند، از قضا در جريان فتنه 88 نيز حمايت هاي زيادي از فتنه گران نمودند. در دوران دوم خرداد نيز همين گونه بود، يعني برخي از موسسات آمريكايي به فتنه گران آن زمان خط مي دادند و به اصطلاح به لحاظ نظري آنها را آماده مقابله مي نمودند. در آن زمان موسسه هوور وابسته به دانشگاه استنفورد، يكي از مراكز پژوهشي گسترش نافرماني مدني بود كه سياست (فشار از بيرون و تغيير از درون) را مطرح كرد كه سعيد حجاريان آن را به اصطلاح (فشار از پايين و چانه زني در بالا) ترجمه نمود، اينها در واقع يك سري مفاهيم بودند كه در ادبيات دوم خرداد به طور وافري از آنها استفاده مي شد و هر كدامشان عقبه اي از برنامه ريزي ها را داشت كه امثال حجاريان با دستاويزي به آنها سعي در پياده نمودن آنها و خط دادن به مخالفان نظام را داشتند.
فعاليت اين موسسات و پادو هاي آنها در كشور از همه ابزار ها براي نافرماني مدني استفاده مي كردند و با بهره گيري از ظرفيت سازمان هاي به اصطلاح بشر دوستانه سعي نمودند تا در جامعه تنش و تشويش به وجود آورند. اينان بهترين فرصت را در زمان انتخابات ديدند و با دستاويز قرار دادن توهم تقلب همه سعي شان را براي ضربه زدن به انقلاب اسلامي عزم كردند. عوامل خارجي در فتنه سال 88 نقش اصلي را ايفا مي كردند و از پيش تر ها برنامه ريزي هاي دقيقي كرده بودند ولي عوامل داخلي بودند كه زمينه را براي عمليات براندازنده دشمنان فراهم آوردند، عملياتي كه حضرت آقا از آن با عنوان (فتنه) ياد كردند. اينكه معظم له اين بحران را فتنه ناميدند به اين دليل بود كه آن قدر اين برنامه و توطئه پيچيده بود كه حتي بسياري از خواص با سابقه كه بايد با تحليل هاي درست خود جامعه را به راه راست هدايت مي كردند، خودشان دچار فتنه شدند و با مواضع نادرست و يا با سكوت خود آن هم در هنگامي كه بايد روشنگري مي نمودند هم خود و هم ديگران را به ورطه فتنه گري انداختند. فتنه سال 88 از جنس فتنه هاي صدر اسلام و فتنه هاي دوران امير المومنين علي (ع) بود كه بسياري از راه بلد ها را از راه به در كرد و به مسيرگمراهي كشاند و از مولا و ولي زمان غافل نمود. در فتنه 88 بسياري از كساني كه داعيه همراهي امام را داشتند و خود را يار صديق امام و انقلاب مي دانستند، انقلاب را به واسطه زياده خواهي غير قانوني خود درگير بحراني چند ماهه نمودند كه نهايتاً به مدد عنايات حضرت ولي عصر (عج) و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي، كشورمان توانست اين بحران را نيز پشت سر بگذارد. تير غيب زماني به فتنه گران اصابت نمود كه در روز عاشوراي سال 88 در حالي كه مردم در ماتم عزاي حسيني بودند، فتنه گران از خلوتي معابر استفاده كرده و دست به اغتشاش زدند. حرمت شكني ظهر عاشورا مردم انقلابي ايران اسلامي را چنان خشمگين نمود كه در روز 9 دي همان سال جمعيت چندين ميليوني در تهران و ديگر نقاط كشور در خيابان ها حضور به هم رساندند و با شعارهاي كوبنده خشم خود را از حرمت شكني نسل جديد منافقان به ساحت حضرت سيدالشهدا (ع) اعلام نمودند و با شعارهاي نظير(جمهوري اسلامي ، شعار مسلمين است، جمهوري ايراني حرف منافقين است، خامنه اي كيست، علي زمان، مرگ بر اين خوارج نهروان، مرگ بر منافق) و....به حرمت شكنان واكنش نشان دادند. در روز نهم دي آيت الله علم الهدي در حين سخنراني كوبنده، با محارب خواندن سران فتنه خواستار برخورد قاطع و محكم قوه قضائيه با سران فتنه شد كه مردم نيز با شعارهاي خود سخنان ايشان را تاييد نمودند و سران قوه قضائيه نيز قول پيگيري مطالبه مردم در خصوص محاكمه سران فتنه را به مردم دادند. به اين ترتيب 9 دي سال 88 نقطه عطفي در انقلاب شكوهمند اسلامي گرديد و يوم الله ديگري از روزهاي تاريخي و سرنوشت ساز امت اسلامي را به ارمغان آورد. رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اي، در زمينه حماسه نهم دي ماه فرمودند كه، اراده خداوند متعال و ايمان به توفيق الهي عامل اصلي هدايت قلبها و دلهاي ملت ايران براي حضور در عرصه هاي مختلف مي باشد. ايشان حضور عظيم و ميليوني مردمي را در نهم دي 88 تجلي بارزي از هويت و ماهيت انقلابي يعني روح ديانت حاكم بردلهاي مردم دانستند. ايشان در تبيين حقيقت حماسه نهم دي به دو عنصر حضور گسترده مردمي و ايمان ديني مردم اشاره و خاطر نشان كردند كه نهم دي، حادثه كوچكي نيست بلكه آن حركت عظيم و ماندگار مردمي، شبيه حركت بزرگ ملت در روزهاي نخست انقلاب است و بايد تلاش شود در سالگرد اين حماسه، حرف اصلي ملت ايران، يعني حركت در سايه دين و تحقق وعده هاي الهي تبيين شود. از نظر ايشان، در اين روزها مردم بر اساس وظيفه ديني خود به ميدان آمدند تا نشان دهند كه برخلاف تبليغات فتنه گران مردم ايران ضمن پايبندي به نظام جمهوري اسلامي از عزم و اراده ديني استوار برخوردار است. معظم له اين فتنه را، فتنه اي منحصر به حضور عده اي افراد در خيابان ها ندانستند بلكه آن را يك نوع بيماري قلمداد كردند كه با اقدامات سياسي و امنيتي قابل دفع نبود، و به يك حضور عظيم مردمي نياز داشت كه هم چنين نيز شد. رهبر انقلاب در وصف رخداد نهم دي به نقش عاشوراي حسيني و محرم نيز اشاره مي كنند و بر اين نظرند كه همان طور كه در ابتداي نهضت انقلابي مردم ايران محرم به كمك اين مردم آمد و امام خميني (ره) فرمودند كه، خون بر شمشير پيروز است، در قضاياي نهم دي نيز عاشورا به كمك ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاري را رقم زد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14