(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 19 دی 1390- شماره 20117

نقض فاحش حقوق بشر در عربستان
انزواي رژيم صهيونيستي هر روز بيشتر مي شود
اسرائيل نگران بيداري اسلامي منطقه
روسيه و تنش هاي سياسي



نقض فاحش حقوق بشر در عربستان

پايگاه خبري «النخيل» عراق به نقل از رئيس جمعيت حقوق بشر عربستان درگزارشي از وقوع 30هزار مورد شكايت مربوط به مسائل زندانيان، موارد شخصي شهروندان، خشونت خانوادگي و مسائل اداري و امور شهروندي پرده برداشت كه البته اين رقم جدا از هزاران مورد نقض حقوق بشر سياسي در عربستان محاسبه شده است.
به نوشته النخيل هزاران قرباني ديگر نيز وجود دارند كه از ترس پيگرد و سركوب به دست نيروهاي رژيم آل سعود از شكايت منصرف مي شوند.
اين درحالي است كه ملك عبدالله پادشاه عربستان با توجه به حوادث سوريه در اقداماتي نمايشي بارها دولت سوريه را به نقض حقوق بشر متهم كرده و مدعي اعمال خشونت عليه مردم دراين كشور شده است.
اعزام نيروهاي نظامي رژيم آل سعود به بحرين به منظور سركوب تظاهرات مردمي دراين كشور نشان ديگري از بي اعتنايي عربستان به حقوق بشر به شمار مي آيد.
اين مقاله توسط خبرگزاري جمهوري اسلامي برگردان شده است .
«حمزه الحسن» يكي از رهبران مخالف حكومت و فعال حقوق بشر سعودي از رياض به عنوان گورستان حقوق بشر ياد مي كند كه درآن دولتمردان از ابزار قدرت و خشونت براي حكمراني استفاده مي كنند.
اوضاع وخيم زندانيان ويژه زندانيان سياسي در زندان هاي عربستان، افزايش شكاف طبقاتي، گسترش فقر درجامعه و تضعيف حقوق زنان از مهم ترين موارد نقض آشكار حقوق بشر در عربستان است.
دراين حال پايگاه اينترنتي «نهرين نت» با انتشار گزارشي به وضعيت اسف بار زندانيان درزندان هاي رژيم آل سعود پرداخت و نوشت: درحال حاضر 30هزار نفر به دليل اتهام هايي واهي در زندان هاي سعودي به سرمي برند كه بسياري از آنان نه تنها از ملاقات محروم هستند بلكه حتي به دادگاه ها نيز معرفي نشده اند.
به نوشته نهرين نت؛ شيعيان، اعضاي اخوان المسلمين، و مخالفان رژيم عربستان نيز در ميان افرادي هستند كه به دادگاه ها معرفي نشده اند.
پيش از انتشار اين گزارش رسانه هاي عربي از ضرب و شتم مادر يكي از زندانيان توسط نيروهاي وابسته به وزارت كشور عربستان خبر داده بودند.
اين مادر در زندان الحائر رياض پس از اينكه خواستار انتخاب وكيل براي پسرش شد دراين اتاق زنداني و مورد ضرب و شتم شديد نيروهاي امنيتي قرارگرفت. اين حمله وحشيانه به بي هوش شدن مادر زنداني انجاميد.
سياست اقتصادي آل سعود كه به شكاف طبقاتي دراين كشور منجر شده بهتر از وضعيت حقوق بشر درعربستان نيست.
«خلف الحربي» روزنامه نگار سعودي با انتشار مقاله اي در روزنامه «عكاظ» عربستان از سياست هاي آل سعود در تقسيم ناعادلانه ثروت در عربستان انتقاد كرد و نوشت: چرا درآمد سالانه عربستان 1500 ميليارد ريال سعودي است، اما حقوق كارمند عربستاني بايد فقط 1500 ريال درماه باشد؟
به نوشته الحربي 60 درصد عربستاني ها زيرخط فقر هستند و اين صحيح نيست كه كارمند عربستان تنها 1500 ريال در ماه دريافت كند.درحالي كه بسياري عربستان سعودي را ثروتمندترين دولت جهان به دليل درآمدهاي نفتي آن مي دانند.
اوضاع معيشتي دركشور بدتر و فقر درآن شديدتر مي شود پيشتر نيز «نجيب خنيزي» نويسنده و فعال سياسي درعربستان از گسترش فقردر اين كشور سخن گفته است.
به گفته خنيزي با اينكه عربستان كشوري نفت خيز است و 25 درصد ذخاير نفتي را داراست اما درصد قابل توجهي از مردم از فقر رنج مي برند.
«طلال بن عبدالعزيز» يكي از شاهزادگان سعودي در واكنش به دستگيري چند فيلمساز جوان عربستاني كه به تهيه فيلم از اوضاع اجتماعي بسيار بد دريكي از محله هاي فقيرنشين رياض اقدام كرده بودند، خواستار مبارزه با فقر گسترده دراين كشور و تاسيس بانكي براي فقرا شد. اين فيلم فقر و فساد گسترده در رياض، پايتخت عربستان را به تصوير كشيده است.
¤¤ نقض حقوق زنان
قوانين حقوق زنان در عربستان طوري پايه ريزي شده است كه درآن زنان از كمترين مشاركت اجتماعي، سياسي و اقتصادي برخوردارند تا جايي كه تا چندي پيش زنان عربستاني ازحق شركت در انتخابات محروم بودند.
روزنامه آمريكايي واشنگتن تايمز در گزارشي ضمن اشاره به اجرايي شدن حق راي زنان عربستان در انتخابات ملي سال 2015 نوشت: حق مشاركت در انتخابات براي زنان درسال 2015 به اين معني است كه زنان عربستان همچنان از حق شركت محروم خواهند بود.
زنان در عربستان از حق رانندگي و داشتن گواهينامه نيز محروم هستند. دادگاه عربستان در مهر ماه گذشته يك زن سعودي را به دليل رانندگي به 10ضربه شلاق محكوم كرد. همچنين تاكنون زنان ديگري نيزبه دليل رانندگي از سوي نيروهاي پليس اين كشور بازداشت شده اند.
نقض حقوق كارگران خارجي، حاكميت اقليت بر اكثريت مردم، اذيت و آزار شيعيان، بازداشت خودسرانه فعالان سياسي، فساد اداري، مالي و سياسي ازديگر مواد نقض حقوق بشر در عربستان است كه از سوي فعالان حقوق بشر سعودي مطرح مي شود.

 



انزواي رژيم صهيونيستي هر روز بيشتر مي شود
اسرائيل نگران بيداري اسلامي منطقه

فريده شريفي
رئيس ستاد مشترك ارتش اسرائيل هشدارداد كه «تحولات فعلي جهان عرب، بهار عربي نيست بلكه تلاطمي شديد عليه اسرائيل است.»
«بني كانتس»از بيداري اسلامي به عنوان يك آتشفشان و يك زلزله منطقه اي يادكرد و نسبت به روي كار آمدن جريان هاي اسلام گرا درخاورميانه ابراز نگراني كرد.
انقلاب هاي مردمي اخير درمنطقه خاورميانه و شمال آفريقا كه از تونس آغاز شد بسياري از كشورهاي منطقه را متحول كرده است و رژيم صهيونيستي نگران آن است كه تحولات ريشه اي دامن اين رژيم را هم بگيرد.
رژيم صهيونيستي از تحولات و خيزش هاي مردمي در منطقه آن چنان غافلگير شده كه پيش بيني تحليلگران صهيونيست اين است كه در صورت سرايت بهار عربي به اسرائيل اين رژيم مدت زيادي دوام نخواهد آورد.
يك متفكر صهيونيست معروف در اراضي اشغالي پس از اين تحولات منطقه نسبت به آينده رژيم اشغالگر هشدار مي دهد و مي گويد با سرايت بهار عربي اسرائيل زودتر از بقيه كشورها سقوط خواهد كرد.
وي براي اثبات ادعاي خود به مشكلات داخلي اقتصادي و اجتماعي صهيونيست ها دراراضي اشغالي اشاره مي كند و مي افزايد، مردم به قطعه هاي كوچك وكينه توز تقسيم شده اند و از آنها خواسته مي شود در برابر يك دشمن خارجي متحد شوند ولي چگونه مي توان اين قطعه ها را يكپارچه كرد، مردم ديگر نمي گويند من اسرائيلي هستم فقط مي گويند من در اسرائيل زندگي مي كنم!
صهيونيست ها هيچ گاه پيش بيني چنين روزهايي را نكرده بودند به ويژه آنكه اكنون اين رژيم با بحران شديدي در داخل و خارج روبه رو شده و درخواست براي قطع رابطه با اين رژيم به يكي از مطالبات اصلي مردم انقلابي منطقه تبديل شده است.
رژيم صهيونيستي نه تنها درمنطقه خاورميانه بلكه در ميان كشورهاي هم پيمان و دوست غربي و آمريكايي خود نيز روز به روز منزوي تر مي شود.
انزواي رژيم صهيونيستي در اظهارات مقامات اروپايي و آمريكايي به خوبي نمايان مي شود به عنوان مثال «آنگلامركل» صدراعظم آلمان در اظهاراتي از سياست هاي گستاخانه رژيم صهيونيستي به شدت انتقاد مي كند و مي گويد: «شما فاقد حداقل درك و فهم از سياست هاي توسعه طلبانه خود در قبال فلسطينيان هستيد.»
نيكلاساركوزي رئيس جمهور فرانسه نيز درگفت وگو با باراك اوباما همتاي آمريكايي خود درحاشيه اجلاس گروه 20 درشهر كن فرانسه مي گويد: بنيامين نتانياهو انسان بسيار دروغگويي است و من نمي توانم تحملش كنم.
اوباما نيز دراين گفت وگو در پاسخ به ساركوزي، گفت چه كنم كه بايد هر روز با وي ارتباط داشته باشم!
انزواي اسرائيل به اين اظهارات و گفته هاي مقامات اروپايي و آمريكايي محدود نمي شود بلكه اين كشورها كه از قوي ترين هم پيمانان تل آويو محسوب مي شوند با اتخاذ مواضع عملي انزجار خود را از اسرائيل اعلام كرده اند.
عضويت كامل فلسطين درسازمان علمي، آموزشي و فرهنگي سازمان ملل متحد (يونسكو) با اجماع آرا و برافراشته شدن پرچم آن در اين سازمان به عنوان يك كشور مستقل كه درآن كه اكثر قريب به اتفاق كشورهاي اروپايي راي مثبت دادند نشان دهنده اين حقيقت است كه سياست اتحاديه اروپا و اعضاي آن ديگر مانند سابق درباره اسرائيل هماهنگ و يكپارچه نيست و اين رژيم در ميان كشورهاي غربي نيز منزوي شده است.
بسياري از كشورهاي اروپايي و حتي آمريكا به اين باور رسيده اند كه ديگر نبايد آبروي خود را خرج رژيمي كنند كه بقاي آن مشخص نيست و گام هاي سرنگوني و فروپاشي را سريع طي مي كند.
كشورهاي شمال و غرب اروپا نيز مانند ايسلند، فنلاند، نروژ، سوئد و دانمارك از دست اسرائيل و سياست هاي ظالمانه آن به تنگ آمده اند و به شدت از كابينه حاكم براين رژيم انتقاد مي كنند.
اين احساس تنفر و انزجار از تظاهرات ضد اسرائيلي كه دركشورهاي اروپايي به مناسبت هاي مختلف برگزار مي شود به خوبي مشهود است.
بسياري از اين كشورها، فلسطين را البته درچارچوب مرزهاي سال 1967 به رسميت شناخته اند و از رژيم صهيونيستي به عنوان يك رژيم اشغالگر نام مي برند.
رژيم صهيونيستي كه 63 سال درگير جنگ با اعراب بوده اكنون شاهد فروپاشي اجتماعي است.
اعتراض يهوديان ساكن سرزمين هاي اشغالي نسبت به وضعيت بد معيشتي و سختي زندگي در اين مناطق كه از ارديبهشت ماه آغاز شده و تاكنون ادامه دارد رژيم صهيونيستي را از درون فلج كرده و راهكارهاي سياسي و اقتصادي براي حل بحران داخلي تاكنون نتيجه اي نداشته است. دولت اسرائيل منابع درآمدي زيادي ندارد و كمك هاي آمريكا، شركت هاي چندمليتي صهيونيستي و كشورهاي اروپايي كه خود را وامدار اين رژيم مي دانند ستون اصلي بقاي اين رژيم است.
توليد ناخالص داخلي اين رژيم 213 ميليارد دلار است كه معادل 5/1 درصد، كمك مستقيم در اختيار آن قرار مي گيرد. اين حاتم بخشي از طرف آمريكايي ها كه بدون هيچ پيش شرطي انجام مي شود بي نظير است و شامل هيچ يك از ديگر متحدان اين رژيم نمي شود.
اسرائيل از سال 1976 تاكنون بزرگ ترين دريافت كننده كمك هاي سالانه مستقيم اقتصادي و نظامي ايالات متحده و بزرگ ترين دريافت كننده مجموع كمك ها از زمان جنگ جهاني دوم به بعد بوده است.
اسرائيل در سال حدود سه ميليارد دلار كمك مستقيم دريافت مي كند كه تقريبا يك پنجم بودجه كمك هاي خارجي آمريكا است. برحسب آمار سرانه، آمريكا سالانه به هر شهروند اسرائيلي يارانه اي معادل 500 دلار اعطا مي كند. اين دست و دلبازي ها به همين جا محدود نمي شود، قسمت قابل توجهي از قراردادهاي پنتاگون كه به شركت ها واگذار مي شود در اختيار پيمانكاران نظامي اسرائيل قرار مي گيرد. هيچ كشوري مانند ايالات متحده حوزه امنيتي خود را اين چنين به خارجي ها واگذار نمي كند.
اين كمك هاي بي چشم داشت به اسرائيل وضعيت اين رژيم را به جايي رسانده كه بدون حمايت آمريكا اقتصادش در يك شب فرو خواهد پاشيد.
همچنين رژيم صهيونيستي به دليل اينكه از لحاظ بين المللي و به ويژه نزد كشورهاي مسلمان در انزوا قرار گرفته نمي تواند درآمدي از طريق حضور در بازارهاي جهاني به دست آورد و همين مسئله هزينه ها را به طبقات متوسط و پايين جامعه افزايش داده و آنها را به خيابان ها كشانده است.
شكاف اقتصادي قابل توجه در جامعه، از دست دادن حداقل امكانات براي زندگي از جمله مسكن باعث برگزاري اعتراضات و تظاهرات گسترده در سرزمين هاي اشغال شده است.
نابرابري هاي اجتماعي نيز اعتراض هاي اجتماعي فراواني را به دنبال داشته است. براي نخستين بار در بين مهاجران يهودي تظاهرات عظيمي روي داد. تظاهرات چندصدهزار نفري براي رژيمي كه تنها هفت ميليون و 400 هزار نفر جمعيت دارد رقم بسيار بالايي است.
تظاهركنندگان نسبت به نابرابري دخل و خرج خود اعتراض دارند و مي گويند هزينه هاي زندگي آن قدر بالا رفته كه سال هاست نتوانسته اند حتي يك شكل (واحد پول اسرائيل) پس انداز كنند.
بحران اقتصادي و اجتماعي در رژيم صهيونيستي مسلماً وارد حيطه سياسي اين رژيم نيز شده است و اختلافاتي كه بين احزاب و گروه هاي سياسي با دولت به وجود آمده است در شدت گرفتن بحران داخلي مؤثر بوده است.
«تزيبي ليوني» وزير خارجه سابق اسرائيل و رهبر حزب كاديما كه از مخالفان اصلي بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي است معتقد است كه سياست هاي وي به ويژه نحوه تعامل با فلسطيني ها باعث سقوط دولت نتانياهو خواهد شد و نتانياهو كه رهبر حزب راستگراي ليكود است معتقد است براي حفظ دولت بايد در سياست هايش تجديدنظر كند.
ديگر احزاب ميانه رو مانند حزب كار يا حزب شاس نيز معتقدند كه نتانياهو بايد سياست هايش را تعديل كند تا شانس بيشتري براي بقا داشته باشد. مجموعه اين عوامل دولت نتانياهو را در منگنه قرار داده و نمي داند چه گزينه اي را انتخاب كند. خواسته معترضين را در نظر بگيرد يا به خواسته هاي احزاب و گروه ها توجه كند، به هر حال با بالا گرفتن اعتراضات امكان سقوط دولت وجود دارد.
واكنش مقامات تل آويو به اعتراضات مردمي نيز نشان دهنده عمق بحران و اختلاف در جامعه صهيونيستي است.
ايهود باراك وزير جنگ رژيم صهيونيستي به همراه برخي ديگر از مسئولان اين رژيم به نحوه اعتراضات در قدس اشغالي واكنش تندي نشان داده و آن را عبور از خطوط قرمز اعلام كرده اند.
باراك اعتراضات صهيونيست ها را ترسناك، شوك آور و اهانت به ارزش هاي يهودي توصيف مي كند.
همزمان با پايان سال 2011 بررسي ها نشان مي دهد كه جامعه صهيونيستي از درون در حال پوسيدن است و دست و پا زدن هاي دولت هاي صهيونيستي نمي تواند اين روند روبه رشد را متوقف سازد.
رژيم اسرائيل خود را با كساني مواجه مي بيند كه ديگر از آن ترسي ندارند و اين شجاعت به خوبي در جنگ 33 روزه و 22 روزه قابل مشاهده است.
جنگ 22 روزه غزه كه در منطقه اي كاملا محاصره شده صورت گرفت باعث تحقق اهداف رژيم صهيونيستي يعني نابودي حماس و توقف موشك باران نشد و همين شكست راه را براي فروپاشي رژيم صهيونيستي هموار كرده است.از قراين پيداست كه رژيم تل آويو در سال 2012 با مشكلات بيشتري در منطقه و جهان مواجه خواهد شد و افزايش تنفر جهاني اين رژيم را يك گام ديگر به سقوط نزديك تر خواهد كرد.

 



روسيه و تنش هاي سياسي

بي ترديد مهم ترين رويداد سياسي داخلي روسيه در سال ميلادي 2011، انتخابات چهارم دسامبر (13آذرماه) براي تعيين سرنوشت پنج ساله 450 كرسي مجلس دوما يا سفلي پارلمان بود كه در آن، حزب حاكم (روسيه واحد)، احزاب (كمونيست روسيه)، (روسيه عادل) و (ليبرال دموكرات) حاضر در دوره پنجم دوما، با گذر از مرز حداقلي كسب هفت درصد آرا، موفق به تثبيت حضور دوباره خود شدند.
در اين انتخابات، حزب حاكم به رهبري «ولاديمير پوتين» نخست وزير كنوني با كسب 49 درصد آرا، 236 كرسي دوما را تصاحب كرد.
اين حزب با وجود پيروزي در انتخابات با ريزش جدي آرا مواجه شد و حدود 80 كرسي پارلمان را از دست داد و به اين ترتيب، اكثريت مطلق را كه براي تصويب لوايح قانوني بدون نياز به ائتلاف با احزاب ديگر پارلماني لازم است، از دست داد.
انتخابات دوما به عنوان معيار پيش بيني و سنجش موفقيت نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري كه قرار است چهارم مارس 2012 برگزار شود، اهميت فراواني دارد.
در انتخابات دوما، حزب روسيه واحد نيمي از آرا را به دست آورد و به اين ترتيب مي توان نتيجه گرفت كه پوتين رهبر اين حزب، حمايت 50 درصدي مردمي را دارد و نتايج آخرين نظرسنجي بنياد افكار عمومي روسيه نيز اين برآورد را تاييد كرد.
نتايج انتخابات پارلماني همچنين باعث بروز برخي نارضايتي ها بين گروه هاي سياسي دست راستي و ليبرال ها شده است، به نحوي كه در هفته هاي اخير در دو تظاهرات در پايتخت روسيه و نيز اجتماعات اعتراض آميز در چندين شهر، به نتايج انتخابات دوما اعتراض كرده و خواهان رأي گيري مجدد شدند.
حكومت روسيه نيز تلاش كرد، با اتخاذ سياست هايي، اعتراضات به نتايج انتخابات را مورد توجه قرار دهد و موجبات حفظ آرامش كشور را در شرايطي كه حدود دو ماه به انتخابات رياست جمهوري باقي مانده است، فراهم كند.
در همين رابطه، (ديميتري مدودف) رئيس جمهور روسيه وعده داد لايحه انتخابي بودن استانداران به جاي انتصاب آنها را به دوما ارائه كند.
اين خواسته از زمان انتصابي شدن استانداران در 10سال پيش همواره از طرف مخالفان حكومت به عنوان يكي از شاخص هاي بي توجهي به حقوق مردم مطرح بود و عقب نشيني دولت در اين زمينه از سوي مخالفان دستاورد بزرگي در راستاي نهادينه كردن مردمسالاري در روسيه تلقي مي شود.
فضاي سياسي داخلي روسيه در سال جاري همچنين شاهد رويدادهاي مهم ديگري همچون بركناري (سرگئي ميرونوف) رئيس شوراي فدراسيون (مجلس سنا) روسيه از سمت خود بر سر اختلاف با سران حزب حاكم (روسيه واحد) بود و موجب شد پس از ترك اين مسئوليت به رياست حزب روسيه عادل برگزيده شود. هرچند به دنبال اين اتفاق، بسياري از كارشناسان سياسي احتمال دادند حزب روسيه عادل به رهبري ميرونوف در انتخابات دوما بتواند رقابتي جدي و نزديك با حزب حاكم داشته باشد، ولي نتايج انتخابات دوما و قرارگرفتن حزب روسيه عادل در جايگاه سنتي سومي نشان داد كه ميرونوف سياستمداري نيست كه بتواند براي سران حزب حاكم تهديدي جدي باشد.
راه اندازي حزب (راستگرا) توسط (ميخايل پروخروف)
ميلياردر روس در آستانه انتخابات دوما از ديگر رويدادهاي عرصه سياست داخلي روسيه بود كه جنجال زيادي برانگيخت.
وي در روزهاي نخست تشكيل حزب خود از آمادگي براي به چالش كشيدن حزب حاكم در انتخابات و حتي قبول سمت نخست وزيري در صورت ارائه پيشنهاد خبر داد.
البته عمر حزب «راستگرا» بسيار كوتاه بود و در مدت كمتر از دوماه، اين تشكيلات حزبي نوپا به دليل اختلافات داخلي از هم پاشيد تا اين ظن را درميان تحليلگران سياسي دامن بزند كه اين تشكل سياسي با چراغ سبز كرملين به وجود آمد و با نظر آنان نيز از صحنه رقابتها كنار رفت تا نتواند خطري براي ادامه حكومت حزب روسيه واحد ايجاد كند.
نظام سياسي حاكم بر روسيه در سال 2011 همچنين براي خنثي كردن تبليغات پردامنه رسانه هاي غربي و نيز وابسته به جريان هاي سياسي داخلي مخالف مبني بر انحصارطلبي حزبي و محدودكردن شمار احزاب رقيب در انتخابات مختلف، با ارائه لايحه اي به مجلس، حدنصاب لازم براي ورود احزاب به دوما را از هفت به پنج درصد كاهش داد.
همچنين لايحه اي ازطرف مدودف به مجلس روسيه پيشنهاد شده است كه براساس آن، ثبت احزاب سياسي تسهيل مي شود.
در مجموع مي توان گفت، سال 2011 با اعتراضات گسترده معترضان به نتايج انتخابات دوما و نام نويسي از نامزدي انتخابات آتي رياست جمهوري به پايان رسيد.
¤ روابط روسيه و آمريكا
روابط روسيه و آمريكا كه از سال 2010 با اعلام نوسازي روابط از طرف باراك اوباما و مدودف روند خروج از ركود يافته بود، از نيمه دوم سال 2011 بار ديگر به سردي گراييد و تنش هاي دوجانبه پس از انتخابات دوما به شدت افزايش يافت.
علت اصلي سردي روابط، طرح سامانه موشكي آمريكا در اروپا است كه به بهانه تأمين امنيت موشكي اين قاره و دفاع از آن در برابر تهديد موشكي برخي كشورها ولي در واقع با هدف تضعيف توانمندي دفاع راهبردي روسيه و تأمين برتري واشنگتن در آينده اجرا مي شود.
آمريكا كه سال ميلادي گذشته گام هاي عملي استقرار سامانه موشكي خود در قاره اروپا را برداشت، تابستان سال 2011 با روماني موافقتنامه استقرار بخشي از تجهيزات را امضا كرد و اجازه يافت سامانه رهگير «اس.ام-3» را در اين كشور مستقر كند.
براساس اين توافق، يكي از اجزاي اين سامانه در پايگاه هوايي سابق روماني به كار گرفته خواهدشد.
در ماه سپتامبر توافقنامه سال 2005 آمريكا و لهستان و پروتكل الحاقي سال 2010 درباره پدافند موشكي، اعتبار مجدد يافت كه براساس آن پايگاه موشك هاي رهگير آمريكايي (اس.ام-3) در اين كشور اروپاي شرقي نيز مستقر مي شود.
به گفته وزيرخارجه روسيه آمريكا قصد دارد در درياي سياه، بالتيك و شمال تسليحات موشكي خود را بر روي ناوها مستقر كند و مجموع اين طرح ها، باعث نگراني شديد روس ها شده است كه اجراي هر بخش از آن را تهديدي براي امنيت راهبردي خود دانسته اند.
رئيس جمهور روسيه 23 نوامبر نسبت به عواقب استقرار اين سامانه موشكي به آمريكا هشدار داد و به عنوان يكي از تدابير از امكان استقرار موشك هاي تاكتيكي اسكندر درمنطقه كالينين گراد خبر داد.
وي تأكيد كرد كه در صورت بروز وضعيت نامساعد در زمينه سامانه موشكي آمريكا در قاره اروپا، روسيه از برداشتن گام هاي بعدي در زمينه خلع سلاح و كنترل تسليحات خودداري مي كند.
مدودف خاطرنشان كرد: باتوجه به وجود رابطه مستقيم ميان تسليحات راهبردي تهاجمي و دفاعي، دلايلي براي خروج كامل از قرارداد «استارت-2» پيش مي آيد و حق خروج از اين قرارداد را براي خود محفوظ مي دانيم.
روسيه به عنوان نخستين گام عملي در اين زمينه، يك ايستگاه رديابي در منطقه كالينين گراد واقع در غرب اين كشور را راه اندازي كرد.
با آشكار شدن قصد آمريكايي ها مبني بر پيشبرد مرحله اي طرح جهاني سپر دفاع موشكي و بي توجهي كامل به منافع و نگراني هاي كرملين، روسيه سياست نوسازي روابط دو كشور را كه به ابتكار مدودف و اوباما از حدود يك سال قبل آغاز شده بود، در محاق تنش ها فروبرد و كارشناسان از برگشت وضعيت حاكم بر روابط دو كشور به دوره جنگ سرد سخن گفتند.
روابط دو كشور افزون بر طرح سپر دفاع موشكي از برنامه هاي رايج مداخله جويانه واشنگتن نيز متاثر بود، به طوري كه وزارت خارجه آمريكا چند ماه قبل بدون توجه به ضرورت تصويب طرح هاي داخلي اين كشور در كنگره براي تبديل شدن به قانون، در اقدامي يك جانبه نام 60 مقام ارشد روس را به اتهام ارتباط با پرونده موسوم به «ماگنيتسكي» در فهرست سياه قرار داد.
وكيل روس شركت انگليسي سرمايه گذاري «هرميتيج» در روسيه 16 نوامبر 2009 در زندان «ماتروسكايا تيشينا، در مسكو درگذشت و وزارت خارجه آمريكا نيز منع سفر اين مقامات را به اتهام دخالت در مرگ اين وكيل اعلام كرد.
به دنبال اين اقدام، كارشناسان سياسي اعلام كردند كه خاكستر آتش اختلافات روسيه با آمريكا خاموش نشده و بايد هر از چند گاهي منتظر شعله ور شدن آن بر سر موضوعات مناقشه آميز ميان كرملين و كاخ سفيد بود.
داستان «فهرست سياه» آمريكايي ها با اقدام متقابل روس ها در تهيه فهرست طولاني تر به طور موقتي فروكش كرد. البته تحولات منطقه در قالب بيداري اسلامي كشورهاي عربي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و تكروي غرب به سركردگي آمريكا در اين زمينه كه زيان هاي مادي و سياسي فراواني به شكل معلق ماندن قراردادهاي دوجانبه و تضعيف جايگاه روسيه در معادلات منطقه اي را به دنبال داشت، شكاف موجود در روابط كرملين و كاخ سفيد را عميق تر كرد.
مجموعه رخدادهاي مرتبط با تحولات منطقه و كيفيت جهت گيري غرب درباره آنها كه شاخص ترين آن استفاده ابزاري از قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل درباره ليبي و بمباران مردم اين كشور بود، مسكو را به اين نتيجه رساند كه كوتاه آمدن بيشتر در برابر زياده خواهي هاي غرب جايز نيست.
روابط آمريكا و روسيه سال 2011 را تحت تاثير تنش هاي ناشي از گسترش مرحله اي سپر دفاع موشكي و اختلاف دو كشور در زمينه تحولات جاري منطقه پاي پشت سر گذاشت تا كرملين و كاخ سفيد منتظر برگزاري انتخابات رياست جمهوري دو كشور در سال آتي به عنوان كليد اصلي تعيين خط مشي آتي مناسبات دو رقيب قديمي در سطوح مختلف باشند.
¤ روابط روسيه و كشورهاي همسود
درسالي كه گذشت روسيه روابط با كشورهاي جامعه مشترك المنافع را كه توسعه مناسبات با آنها در اولويت سياست خارجي كرملين تعريف شده است، تقويت كرد و همه كشورهاي عضو اين جامعه شامل 11 جمهوري شوروي سابق در اين روند سهم داشتند.
روسيه و كشورهاي همسود درسالي كه گذشت چهار اجلاس سران برگزار كردند كه يك مورد از آنها (رسمي) و بقيه غيررسمي بود و اين امر به خوبي اهميت توسعه روابط با اين كشورها را كه پس از فروپاشي شوروي سابق همواره نقش حياط خلوت را براي مسكو ايفا كرده اند، نشان مي دهد.
دراين نشست ها مسايل مختلف در مسير توسعه جامعه مشترك المنافع و تقويت روندهاي همگرايي ميان كشورهاي اين مجموعه به ويژه در عرصه هاي اقتصادي، فناوري و امنيتي بررسي و تصميم هايي در اين عرصه ها گرفته شد.
در آخرين اجلاس جامعه همسود كه اوايل دسامبر در مسكو برگزار شد، درباره همگرايي اقتصادي كشورهاي اين جامعه توافق حاصل شد.
اما در ميان اين كشورها، روسيه روابط و همكاري هاي اقتصادي را با كشورهاي قزاقستان و بلاروس در سطح گسترده تري توسعه داده است، به طوري كه در ابتداي سال 2011، اتحاديه گمركي ميان اين سه كشور آغاز به كار كرد و ماه دسامبر هم با امضاي موافقتنامه اي بين آنها درباره ايجاد فضاي اقتصادي واحد توافق حاصل شد.
در ميان كشورهاي جامعه همسود، روسيه با بلاروس نزديك ترين روابط را داشته و سال 2011 هم اين روابط تقويت شد و حجم مبادلات بازرگاني بين دو كشور به مرز 20 ميليارد دلار در سال رسيد.
روسيه همچنين با بلاروس قرارداد ايجاد نيروگاه هسته اي در اين كشور امضا كرد كه هزينه هاي آن را نيز با ارائه وام 10 ميليارد دلاري تامين مي كند.
مسكو روابط با آستانه را هم در سال گذشته تحكيم كرد كه از جمله توافق هاي شاخص مي توان به ايجاد سامانه پدافند موشكي مشترك اشاره كرد كه از سوي بسياري از كارشناسان نظامي به عنوان اقدام متقابل كرملين به طرح هاي توسعه طلبانه غرب در ساختار سپر دفاع موشكي تلقي شد.
روسيه قبلا نيز سامانه مشابهي را با بلاروس ايجاد كرده است كه اين تلاش ها به منظور مقابله با سامانه موشكي آمريكا در اروپا صورت مي گيرد و اجراي آن عملا آغاز شده است.
¤¤ روابط روسيه و اتحاديه اروپا
مسكو و اتحاديه اروپا در سال 2011 روابط خود را توسعه دادند و به عنوان دو شريك در عرصه هاي مهمي همچون اقتصاد، انرژي و فناوري هاي پيشرفته به پيشرفت هاي چشمگيري دست يافتند.
در واقع روابط روسيه و اتحاديه اروپا به دليل نقش ممتاز مسكو در تامين بيش از 30 درصد از انرژي مورد نياز قاره سبز از يك طرف و حجم بيش از 260 ميليارد دلار مبادلات تجاري پيچيدگي هاي خاصي دارد و دو طرف در عين اختلافات عميق و تاريخي، منافع راهبردي مشتركي دارند كه هيچ يك نمي توانند از آن چشم پوشي كنند.
در همين رابطه، روسيه و اتحاديه اروپا سال گذشته ميلادي همانند سال هاي پيش دو اجلاس سران برگزار كردند كه اجلاس نخست در خردادماه در شهر «نيژني نووگراد» روسيه و اجلاس دوم هم اوايل دسامبر در بروكسل برگزار شد.
روسيه در مذاكرات با اتحاديه اروپا بر لزوم عقد موافقتنامه براي لغو متقابل نظام رواديد براي سفر اتباع روس و كشورهاي اروپايي تاكيد كرد و اين در حالي است كه سران اين اتحاديه با احتياط در اين زمينه رفتار كرده و نقشه راهي را براي حل و فصل تدريجي مسايل در اين عرصه پيشنهاد كردند.
در مذاكرات با اتحاديه اروپا در قالب اجلاس سران، همچنين مسئله همكاري در عرصه انرژي با توجه به تامين 30 درصدي نفت مصرفي كشورهاي اروپايي و 40 درصد گاز وارداتي آنها از طرف روسيه، حائز اهميت فراوان بود.
روسيه بارها اعلام كرد كه منشور انرژي اتحاديه اروپا موسوم به «پاكت سوم» را كه در آن برجدا بودن سيستم سوخت رساني از سيستم توزيع در كشورهاي اروپايي را نمي پذيرد.
البته روسيه با اروپا داراي روابط و مناسبات دولايه اي است و در حالي كه با ساختار كلي كشورهاي اين قاره در قالب اتحاديه اروپا مناسبات مشخص و تعريف شده اي دارد، روابط با پايتخت هاي اروپايي در وضعيت متفاوتي قرار دارد و طيفي از دوستان و مخالفان را شامل مي شود.
بر اين اساس، مسكو با برلين و پاريس روابط تا حدودي مستحكم و نزديك دارد، در حالي كه مناسبات با انگليس به دليل پاره اي مسايل از قبيل پرونده مرگ «ليتوينكو» جاسوس روس در انگليس و نيز موضوع مرگ وكيل روس شركت انگليسي «هرميتيج» از شش سال قبل متشنج بوده است.
¤¤ روابط روسيه و ناتو
روابط روسيه و سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) درسال 2011 به دو بخش تقسيم مي شود به اين معناكه مناسبات با اين سازمان تا اواسط خرداد ماه گذشته كه آمريكا بخشي از نقشه خود براي طرح سامانه موشكي قاره اروپا را اعلام و ناتو از آن حمايت نكرده بود، روند عادي خود را مي پيمود.
درواقع روابط روسيه و ناتو كه پس از مناقشه اوستياي جنوبي در تابستان 2008به شدت آسيب ديده بود، درسال 2010 از سرگرفته شد و مسكو به عنوان حسن نيت با ترانزيت محمولات غير نظامي آمريكا به افغانستان از طريق قلمرو خود موافقت كرد.
اما طرح سامانه موشكي آمريكا بار ديگر بر روابط مسكو و ناتو سايه افكند و مسكو دوباره تلاش اين پيمان براي ايجاد تاسيسات نظامي در مجاورت مرزهاي خود را تهديدي براي امنيت روسيه اعلام كرد.
دراين شرايط،تصميم روسيه براي دادن پاسخ به سامانه موشكي آمريكا در قاره اروپا مانند استقرار موشك هاي پيشرفته اسكندر در بخش هاي غربي خاك خود، بر تنش هاي ميان روسيه و ناتو افزود و دبيركل ناتو اين اقدام كرملين را مايه تاسف خواند.
بروز مسائل و تنش ها در روابط روسيه و ناتو درسال گذشته مانع توسعه روابط مسكو با برخي كشورهاي عضو اين پيمان نشد و مهم ترين رويداد در اين زمينه، عقد قرارداد فروش چهار ناو بالگرد بر «ميسترال» فرانسوي به روسيه به ارزش يك ميليارد و 200ميليون يورو بود.
البته عقد اين قرارداد از طرف سران ناتو به ويژه آمريكا استقبال نشد و با ناراحتي شاهد فروش ناو پيشرفته يك كشور عضو به روسيه بودند كه در دكترين ناتو كشور دوست محسوب نمي شود.
با توجه به سلطه بي چون و چراي آمريكا در ناتو و نيز اظهارات اخير مقام هاي روس كه برگزاري اجلاس آتي سران روسيه - ناتو درسال 2012 در شيكاگو را بي فايده خوانده اند، انتظار نمي رود كه روابط دو جانبه سال آينده شاهد تحرك جدي باشد.
از سوي ديگر، با توجه به اصرار مقام هاي آمريكايي مبني بر پيشبرد تدريجي طرح سپر دفاع موشكي و خودداري از دادن هر گونه تضمين كتبي مبني بر هدف نبودن نيروهاي راهبردي روسي، پيش بيني مي شود سردي درمناسبات كرملين و ناتو درسال 2012 نيز ادامه يابد.
مي توان گفت كه عرصه سياسي روسيه در دو بعد داخلي و خارجي درسال سپري شده 2011 آميزه اي از موفقيت هاي نسبي و تلخكامي ها بود كه روند تحولات داخلي و بين المللي درسال 2012 زواياي ناپنهان آن را بيشتر آشكار خواهد كرد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14