(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 22 دی 1390- شماره 20120

استقبال از ششمين جشنواره شعر فجر
نهالي كه قد كشيده است
به بهانه اربعين حسيني
چله نشين عاشورا...
تاملي بر جلوه هاي بصري يك كتاب...
سماع سرخ
چه خبر است اين جا!



استقبال از ششمين جشنواره شعر فجر
نهالي كه قد كشيده است

طه راستين
«شعر يك ثروت ملي است»
مقام معظم رهبري
همين يك جمله كافي است تا به اهميت شعر در عرصه فرهنگ پي ببريم. وقتي رهبر معظم انقلاب، از شعر به عنوان يك ثروت ملي ياد مي كنند، ديگر جايي براي حرف زدن درباره جايگاه اين شاخه از ادبيات باقي نمي ماند. جايگاهي كه اگرچه هنوز آن گونه كه بايد شناخته نشده، اما، جشنواره شعر فجر تا حدودي توانسته به آن توجه كند. جشنواره شعر فجر امسال در حالي ششمين دوره خود را در حال انجام دارد كه بعضي ديگر از جشنواره هاي فرهنگي و هنري كه به نام فجر و به ياد پيروزي انقلاب اسلامي ايران برگزار مي شود دوره هاي سي ام خود را سپري مي كنند. شايد به همين دليل است كه اين جشنواره نوپا هنوز نتوانسته يك سير مشخص را براي خود تدوين كند كه در آن اهداف و سياست هاي كلي و هميشگي جشنواره تعيين شده باشد. شايد مشخص نبودن همين مسئله باعث شده اين جشنواره هر سال به شكلي برگزار شود و بيشتر از آنكه هدف مشخصي را دنبال كند به بقايش در فضاي فرهنگي و هنري ايران بينديشد. اين جشنواره، در دوره اي در حد يك جشن به دنبال تقدير از شاعران بوده و سالي ديگر كوشيده تا قامت رقابت بر خود بگيرد.
هدف چيست؟
شايد يكي از دلايل قرار گرفتن در چنين وضعيتي، مشخص نبودن دليل اصلي برگزاري جشنواره باشد كه خود به خود باعث شده تا هيچ هدف كوتاه و بلند مدتي براي آن ترسيم نشود. برپا كنندگان اين جشنواره از آغاز به كار آن تا امروز بيش از هرچيزي بر اين نكته تكيه كرده اند كه جاي شعر در ميان جشنواره هاي فرهنگي هنري فجر خالي بوده و اين جشنواره مي خواهد خلأ بي توجهي به شعر را برطرف كند. اين موضوع اگرچه منطقي و درست به نظر مي رسد اما آيا اين مسئله همه دليل و هدف موجود براي برپايي يك جشنواره است؟ به نظر مي رسد جشنواره شعر فجر بيش از هرچيز بايد به ترويج شعر در زندگي مردم و تثبيت و ارتقاي جايگاه آن در فرهنگ جامعه بينديشد. البته نزديك كردن شعر به مردم همواره يكي از موضوعاتي بوده كه از آن به عنوان هدف جشنواره شعر فجر نام برده شده است، اما در عمل گويا تقدير و تجليل از شاعران بيشتر مد نظر است. اگرچه گويا شاعران صاحب نام و مطرح هم گويا چندان حضور پر رنگي در جشنواره ندارند تا آنجا كه چندي پيش رئيس شوراي سياستگذاري جشنواره از درنظر گرفتن تمهيداتي براي حضور بيشتر شاعران پيشكسوت در جشنواره خبر داد كه باز هم يكي از اين تمهيدات تجليل شاعران مطرح است.
تلاش براي حضور شاعران پيشكسوت
يحيي طالبيان كه قائم مقام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در امور شعر و ادب نيز هست، گفت: شعر سابقه ديرينه اي در كشور ما دارد و محافل، مجالس و جشنواره متنوعي در حوزه شعر برگزار مي شود و به تبع آن بسياري از پيشكسوتان حوزه شعر نيز آثار خود را در جشنواره هاي متعددي شركت مي دهند و به همين دليل وقتي اين افراد در چند جا اثرشان را ارائه مي دهند و برگزيده هم مي شود به لحاظ نگاه شخصي ديگر دوست ندارند اثرشان را به جشنواره ديگري هم ارائه دهند و اين مساله در جشنواره شعر فجر نيز ديده مي شود. در جشنواره شعر فجر به دليل اينكه موضوع آزاد است و دامنه برگزاري آن نيز كشوري است، در نتيجه افراد شاخص بايد در اين جشنواره شركت فعال داشته باشند و در عين حال ديده مي شود كه از حضور آنها و آثارشان در اين جشنواره و داوري شدن آثار شان به دليلي كه گفتم، تا اندازه اي محروميم و به همين دليل امسال ما براي اين مساله تمهيدي انديشيديم.
طالبيان افزود: امسال اعلام كرديم پيشكسوتان عرصه شعر مي توانند با كتاب هايي كه در سال گذشته منتشر كرده اند در جشنواره امسال شركت كرده و اين كتاب ها را در جريان داوري قرار دهند. از سوي ديگر تصميم گرفته شده است كه گوشه اي از جشنواره را به تجليل از شاعران پيشكسوتي اختصاص دهيم كه شعرشان شناخته شده است و آثار و شخصيت آنها به نوعي در جامعه جا افتاده است و به همين منظور طي مراسمي از برخي از آنها قدرداني خواهيم كرد. اميدواريم با اين دو سازوكار حضور شاعران پيشكسوت در جشنواره شعر فجر تقويت شود.
سير صعودي جشنواره
وقتي سخنان يحيي طالبان را به عنوان رئيس شوراي سياستگذاري جشنواره شعر فجر در كنار صحبت هاي يكي از اعضاي اين شورا مي گذاريم بي ترديد به تلاش برگزاركنندگان اين جشنواره براي گردهمايي شاعران در جشنواره پي مي بريم.
مصطفي محدثي خراساني وضعيت حضور شاعران جوان در اين رويداد فرهنگي را بسيار خوب توصيف كرد و افزود: از زماني كه اين جشنواره رويكرد رقابتي يافته، به جرات مي توان گفت بيش از 80 درصد آثار ارسالي متعلق به شاعران جوان است. جوانان اكنون ميدان دار عرصه شعر و شاعري هستند البته عليرغم اين حضور، همچنان نيازمند درس آموزي در مكتب اساتيد پيشكسوت هستند.
اين شاعر معاصر همچنين يكي از دغدغه هاي شوراي سياستگذاري شعر فجر را نداشتن تمايل به حضور پيشكسوتان در اين عرصه با توجه به ميل باطني آنها اعلام كرد و گفت: آنها تلاش دارند ميدان را به جوان ترها بدهند، عليرغم اين ديدگاه بايد تمهيداتي براي حضور پررنگ تر آنها نيز انديشيده شود.
محدثي خراساني ادامه داد: البته علي رغم تمام مباحث پيرامون اين رويداد فرهنگي، جشنواره سير رو به رشدي را طي كرده و متناسب با اهداف خود هر سال برنامه خاصي را دنبال كرده و مي كند. يك سال از پيشكسوتان تقدير كرده و يك سال به دنبال انجام كارهاي عقب مانده بوده است. وي به رويكرد رقابتي جشنواره در سال هاي اخير اشاره كرد و افزود: امسال ضمن توجه به برنامه هاي دوره هاي گذشته، تلاش بر آن است تا به بخش هاي كه كمتر مورد توجه قرار گرفته، تاكيد بيشتري شود، مثلا امسال بحث پژوهش وارد حيطه داوري شده است. بر اين اساس معتقدم اين روند مثبت بوده و نيازي به تغيير خاصي در رويكردها نيست.
عضو شوراي سياستگذاري شعر فجر البته به كمبودها و غفلت هاي صورت گرفته در جشنواره هم اشاره كرد و گفت: تمام حوزه هاي مرتبط با اين گونه ادبي بايد مورد توجه قرار گيرد. مثلا يكي از بخش هاي مورد غفلت قرار گرفته، ترجمه شعر است و بايد در دوره هاي بعد توجه بيشتري به آن شود. يا مثلا توجه به انجمن هاي ادبي، كاركرد و تاثيرگذاري آنها در ارتقا شعر كشور و تلاش براي رونق آنها، معرفي انجمن هاي برتر و تجليل از آنها، برجسته كردن فعاليت هاي ادبي دانشجويان دانشگاه هاي كشور و فعاليت هاي پيشكسوتان و معرفي آثار جديد آنها از جمله مواردي است كه بايد در اين جشنواره مورد توجه و تاكيد قرار گيرد.
جشنواره يا جشن؟
سيدعباس سجادي؛ شاعر معاصر اما جشنواره شعر فجر را بيشتر شبيه يك جشن مي داند تا يك جشنواره و معتقد است: جشنواره شعر فجر تاكنون نتوانسته تحولي ايجاد كند، در واقع اين جشنواره خودش نياز به تحول دارد چرا كه نتوانسته به جريان شعر پيوند بخورد. متوليان جشنواره بايد اتفاقات سال را رصد كنند نه اينكه همه چيز را تنها به يك دوره كوتاه معطوف كنند به عبارتي ما نبايد خودمان را معطوف به كليشه و سفارش كنيم. جشنواره شعر فجر بايد جريان شعري جامعه را بشناسد و همراه و هماهنگ و باشناخت پيش برود تا جايگاه خود را تثبيت كنند و يك جريان شعري به وجود آورد.
جشنواره شعر فجر و توسعه شعر فارسي
اما جشنواره شعر فجر چقدر توانسته به توسعه شعر فارسي كمك كند؟ ششمين جشنواره بين المللي شعر فجر تا لحظه تنظيم اين گزارش پذيراي آثار 15 شاعر از 12 كشور جهان بوده و بر اساس اعلام دبيرخانه جشنواره با توجه به مهلت باقي مانده براي دريافت اشعار شاعران خارجي به نظر مي رسد اين حضور به بيش از اين تعداد نيز برسد. سال گذشته و در جريان برگزاري پنجمين جشنواره شعر فجر نيز 15 شاعر خارجي از 12 كشور جهان حضور داشتند كه اين آمار براي جشنواره ششم تاكنون نيز حاصل شده است. شاعران خارجي جشنواره ششم شعر فجر از كشورهايي چون لهستان، قرقيزستان، ازبكستان، پاكستان، هند، چين، دانمارك، تركيه، گرجستان، افغانستان، كره جنوبي و ... اقدام به ارسال اثر به اين جشنواره كرده اند.
با اين همه سيد عباس سجادي كه داور دوره گذشته اين جشنواره هم بوده است، در خصوص اقدامات موثر در زمينه توسعه زبان فارسي و معرفي بيشتر شعر فارسي در جشنواره هايي اين چنيني معتقد است: با وجود اينكه جشنواره شعر فجر عنوان «بين المللي» را با خود به همراه دارد، اما به گمان من نمي تواند در توسعه و ترويج زبان و ادبيات فارسي و جهاني شدن آن موفق باشد البته افرادي نيز از كشورهاي خارجي در اين جشنواره شركت كردند اما تا زماني كه چاره اي براي انتقال شعر ايران زمين به دنيا نينديشيم؛ نمي توانيم توقع داشته باشيم كه شعر ما به جهانيان معرفي شود.دعوت از شعراي كشورهاي ديگر براي حضور در جشنواره شعر فجر تنها دلخوشي اندكي است كه اين تصور را در پي دارد كه اين اقدامات شعر پر از افتخار ايران زمين به دنيا معرفي شده است.
اين نهال مراقبت مي خواهد
با اين همه جشنواره شعر فجر اگرچه دير، اما متولد شده و حالا در حال قد كشيدن است. قد كشيدني كه به نظر مي رسد با سرعت بيشتري نسبت به ديگر جشنواره ها در حال انجام است. اگرچه نبايد فراموش كرد جشنواره فجر هنوز نهال است و اين نهال با هر باد خزاني دچار آسيب خواهد شد اخبار كذب و ضد و نقيض و نقدهاي غرض ورزانه را مي توان نمونه اي از بادهاي خزاني دانست كه نهال شعر فجر را تهديد مي كند، نمونه آن خبري بود كه چندي پيش درباره تعطيلي جشنواره در دوره هاي آينده منتشر شد، اگرچه يحيي طالبان قائم مقام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در امور شعر و ادب با تكذيب اين خبر گفت: به هر اظهار نظري نبايد توجه كرد. به اخباري كه ماخذ درستي ندارند هم نبايد توجه كرد. من به عنوان فردي كه در اين حوزه مسئوليتي دارم اعلام مي كنم كه تا كنون چنين موضوعي را نشنيدم.» اما بايد مراقبت كرد كه جشنواره فجر با دوري از حاشيه و تشريفات، رشد كند تا شايد كمكي كرده باشد به ارتقاي جايگاه شعر در عرصه فرهنگ.
خبر آخر
و اما خبر آخر در باره ششمين جشنواره بين المللي شعر فجر اينكه، دبير علمي اين جشنواره با اعلام تاريخ 25 دي ماه، به عنوان آخرين مهلت ارسال آثار به جشنواره، تاكيد كرد كه اين مهلت تمديد نمي شود. پرويز بيگي حبيب آبادي گفت: با توجه به درخواست هاي مكرري كه از سوي علاقه مندان به شركت در جشنواره بين المللي شعر فجر صورت مي گيرد و همچنين تماس ها و مراجعات متعدد به دبيرخانه، براي اينكه شركت كنندگان فرصت لازم را براي انتخاب بهتر آثار خود داشته باشند، فراخوان جشنواره تا 25 دي ماه تمديد شد و تمديد ديگري نخواهيم داشت.
وي همچنين درباره بخش جديد پژوهش كه امسال براي اولين بار به اين جشنواره اضافه شده است گفت: تنها آثار پژوهشي كه به صورت كتاب در حوزه شعر در بازه زماني اول فروردين 1385 تا پايان اسفند 1389منتشرشده امكان شركت در جشنواره را دارند.

 



به بهانه اربعين حسيني
چله نشين عاشورا...

ساره نوروزي درونكلا
آرام تر زينب! تو كه اين گونه با داغ فرود مي آيي نبض خورشيد سقوط مي كند. كاش راه آمدنت از اين مسير، ميسر نمي شد تا داغ غريب غروب عاشورا را دوباره مويه كني.
قافله اشك بي صداتر، اما پرشتاب تر از آب فرات، نوحه مي خواند و بر روي گونه هايت دسته مي رود. چهل روز بغض، هر روز در گلويت متولد شد و تو با آيه هاي صبر آن را فرو نشانده اي. چهل روز بود كه آب خوردن هم برايت ديگر به آساني آب خوردن نبود كه دردي بود به اندازه همه تاريخ كه تشنگي غيرت را به دوش مي كشيد.
آرام باش اي عالمه بي معلم! اينجا كه ديگر غربت براي تو غريب مانده است كه تو بوي خون حسين(ع) را در لايه هاي اين خاك كه باد از پراكنده نمودنش شرم داشت استشمام مي نمايي. صداي التماس خاك را بنگر كه تاب به دل گرفتن اشك هايت را ندارد و آب را كه تا ابد مجرم بي گناه قصه كربلاست.
زينب! اينجا كربلاست! اما غار حراء تو براي مبعوث شدن به رسالت عاشورا نيست كه تو از دل عرفه آغاز شده بودي و در نگاه حاجياني كه به صوت حسين(ع) در دعاي عرفه دل سپرده بودند نه بصيرت آن، حكايت غريب را از بر نموده بودي. عاشوراي تو، آن هنگام بود كه حاجيان فرياد «هل من ناصرا ينصرني» را به پشت گوش جهالت خويش افكنده بودند و از همه فلسفه حج، به جاي خداي كعبه به سنگ كعبه دخيل بستند. اما تو آمدي و در زير خيمه سبز برادرت نه، ولي زمانت، معتكف شدي تا راوي مثنوي عطش بار كربلا شوي.
همه پرده هاي آن نمايش الهي پس از طي چهل وادي عشق، يك به يك از مقابل چشمانت دوباره مي گذرد. كاش فرات براي هميشه تاريخ، از جريان بازمي ايستاد تا صداي شرشرش باز دلت را شرحه شرحه نسازد. هر چند تاريخ، سقاي تشنه كامت را نه به فرات، كه به «هيهات مناالذلّه» مي شناسد. آن گاه كه زانوي ادب در مقابل ولايت حسين بر زمين نهاد.
زينب! خاك خون دل خورده كربلا، در درياي سكوت تو دارد جان مي سپارد. از شكستن آينه پلك هايت، قصه دلت را مي خواند كه صداي غزل خواني شمشيرها گويا پس از چهل روز باز هم گوش هايت را مي نوازد و تو نيز زبان ناله هاي شان را هنوز مي شنوي و مي شناسي. اين ناله شمشير عباس است كه در غزوه عشق، غزل غيرت مي خواند و با خون بر صفحه علقمه، سبوي دلدادگي را مصور مي سازد. و اشك و مشك مي شوند واژه قريب كربلا، تصوير ظهر عاشورا در نگاهت جان مي گيرد آنگاه كه فرياد مؤذن برخاسته بود و گويا بلال بود كه در آخرين روز حيات مادرت از مأذنه مسجد مدينه اذان سرمي داد و تو حسين را درنماز ديده بودي كه مجنون معشوق ازلي شده بود و نيز ليلاي دل بيقرارت.
اين دشت اكنون آرام است اما نگاه ناآرام تو هنوز درغبار جنگ عاشورا مانده است. در وسعت آشوب دلت به حضور و غياب پروانه ها كه مشغول مي شوي بغض ات از پيمانه صبرت سرريز مي شود. بند بند انگشتان پاهايت اين خاك را مي شناسد آنگاه كه شمر، خنجر برگلوي برادرت فرو مي برد و تو نيز از سر درد، پاي بر دل اين خاك مي فشردي، چشم هايت كفاف دلتنگي ات را نمي دهد و خاك به خون نشسته كربلا، از آتش اشك تو خاكستر مي شود. ني نواي دلتنگي مي نوزاد. آيه صبر تلاوت مي كني. صداي گريه زنان و كودكاني كه چهل وادي اسارت را به تو اقتدا كرده بودند تو را به طواف 72 پروانه مي كشاند. نداي «اللهم لبيك» تو، دل عرش را مي لرزاند و تو، به رمي جمرات خويش دركوفه و شام مي انديشي آنگاه كه طعنه هاي گزنده سيه انديشان سبزنشين، دلت را به درد آورد و كاسه صبرت را شكست تو حسين شده بودي در آينه تأنيث. خطبه هايت چون شمشير بر فرق مردم شام فرود مي آمد. غيرت هاي يخ زده شان با شعاع خورشيد كلامت آب مي شد. اما تو اين قبيله قبله برگشته را بهتر مي شناسي. آناني كه همه زندگي خويش را در سراب مانده بودند از آب چه مي فهمند؟ تو انتظار تسلا از مردم كوفه و شام نداشتي كه تو سر سلامت شان گفته بودي كه مردانگي خود را در پس قبرهاي متعفن درون خود دفن كرده بودند. تسليت با تو تناسبي نداشت كه خدا تسلايت داد وقتي در زبانت «ما رايت الاجميلا» را جاري ساخت.در ميان هلهله شاميان و كوفيان، معادله سكوت را بر هم زده بودي و طنين تپيدن خطبه هاي علي وار از حنجره ات، روزگاري را به خاطر مردم كوفه آورده بود كه تو دختر امير بوده اي نه اسير. دراين چهل صباح، خواب خوش اهالي كوفه و شام را پريشان نمودي كه به شوق غلتيدن در انبان هاي سيم وزر، طعمه زهر حكومت يزيد شدند. كار تو، نبش قبر هر روزه مردمي شده بود كه شرافت قي مي نمودند. و خنجر بر حنجره ولايت زمان خويش نهاده بودند، و تو درسال 61 هجري، تفسيري روشني از حج را دردل تاريخ نگاشتي. اكنون بايد برخيزي. بايد تا آن هنگام كه قصه تل زينبيه، تار و پود صبر دلت را از هم نگسست، برخيزي كه بشير خبر برگشتنت را به مردم مدينه داده است.
شهري دل به اميد صبر تو بسته است كه در نبود حسين (ع) چگونه تسلايشان خواهي داد. برخيز و بگذار دامنه روضه خواني كاروان عاشورا تا دل شهري كشيده شود كه قلاب دستان عباس (ع)، تو را برپشت جهاز شتر نشاند.
بگذار مدينه غرق ناله هايي شود كه از نهانخانه جانت بر بستر تاريخ جريان خواهد يافت. برخيز و مابقي اشك هايت را بگذار درخلوت حرم جدت كه تو را درآغوش خدا بنشاند و تسلايت دهد...!

 



تاملي بر جلوه هاي بصري يك كتاب...

نسترن پورصالحي
كتاب «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست» اثري ادبي و هنري است كه به خاطر مخاطبان غيرايراني و احتمالا غيرمسلمانش با زباني ساده به بيان حوادث روز عاشورا و وجه انساني زندگي امام حسين(ع) مي پردازد. غلبه تصوير بر متن و كاربرد گرافيك قوي از ويژگي هاي اين اثر است.
محمد فدايي، طراح اين اثر با اشاره به تاثير تعامل نويسندگان كتاب «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست» با وي در ارايه بهترين شكل طراحي براي اين كتاب، درباره چگونگي انتخاب تصاويرش، اظهار مي كند: «از آنجا كه مخاطبان كتاب روزي »كه شبيه هيچ روزي نيست« را غيرايرانيان، غيرمسلمان و بعضا مسلمان غيرشيعه تشكيل مي دهند و با توجه به اينكه عاشورا و مناسك آن در نگاه منتقدان خارجي دگرگونه جلوه داده شده است و برخي اثرات مثبت آن را از مخاطب پوشيده نگه مي دارند، برآن شديم تا تصويري واقعي، روشن، الهي، انساني و فراگير از واقعه عاشورا ارائه كنيم.»
وي با تاكيد بر استفاده از نماد خورشيد در تصويرگري كتاب «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست»، مي افزايد:«در اغلب فرهنگ ها و دربين اقوام مختلف، خورشيد نمادي مثبت، هدايت گر و آشناست. بنابراين از آن به عنوان بخش اصلي طراحي اين اثر استفاده شده و تصاوير ديگر با توجه به محتواي ادبي كتاب انتخاب شدند.»
زمينه اصلي طراحي كتاب عاشورايي «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست» را خوشنويسي تشكيل داده است كه محمد فدايي درباره چرايي استفاده از خط در طراحي اين اثر مي گويد: «كشورهاي غيرعرب زبان مهم تري ويژگي هنر اسلامي را معماري و خوشنويسي آن مي دانند، از سوي ديگر خود عرب زبانان نيز نسبت به كلام الله تعصب خاصي دارند و در ايران نيز هنر خوشنويسي در دوره هاي مختلف تبلور خاصي داشته و آثار بسياري با مضامين اسلامي شيعي (عاشورايي) طراحي شده و مي شوند. بنابراين تمام اين عوامل سبب شدند كه خوشنويسي به عنوان عامل بصري اصلي طراحي كتاب «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست» انتخاب شود.
البته نكته قابل ملاحظه اين است كه دراين اثر از خوشنويسي در نقش تصويرگري استفاده شده و بر خلاف سابقه كاربرد تزييني خوشنويسي در هنر اسلامي تا آنجا كه توانسته ايم از خط تصاوير بيانگر ساخته ايم كه روايت گر قصه هاي مختلف اين اثرند.»
«استفاده كردن از انواع خطوط اسلامي حتي در دوره معاصر بيشتر جنبه تزييني دارد و به وجه بيانگرانه خط به عنوان يك عامل بصري كمتر توجه مي شود و چنان كه مدتهاست مي بينيم اسامي مقدس در فرهنگ ايراني اسلامي با خطوط تفنني مختلف و حتي بسياري از اوقات بازي گوشانه و سهل انگارانه در سطح شهر ديده مي شود. فدايي اضافه مي كند: «همچنين به دليل وجود برخي از نرمي ها در خط نستعليق و شكسته نستعليق در مقابل تيزي هاي خطوط عربي، از اين نوع خط براي بيان جنبه هاي انساني و انسان دوستانه قصه هاي اين اثر استفاده شده است.»
اين هنرمند درباره چگونه جذاب كردن اين اثر براي مخاطباني از فرهنگ ها و سلايق گوناگون، خاطرنشان مي كند: «برهمين اساس در داخل اين اثر كتابچه نويسي از چند كلام گوهربار از امام حسين(ع) قرار گرفته و به صورت جداگانه تصاوير نقاشي- خط كتاب «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست» نيز در قالب كارت منتشر و همراه اثر در اختيار مخاطب قرار مي گيرد».
محمد فدايي درباره رنگ هاي به كار رفته دراين اثر مي گويد: «مسلمانان شيعه ايراني متاثر از سمبوليسم تعزيه رنگ هاي سبز، قرمز و سياه را رنگ هاي عاشورايي مي دانند. اما از آنجا كه هدف اصلي اين كتاب اين بود كه بيان كند، امام حسين(ع) پاره اي از كلام خداست، از رنگ طلايي كه نشان نور است و در صفحه آراي قرآن كريم به كار مي رود و با مفهوم خورشيد و مهر همسو است، در طراحي كتاب «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست» استفاده شده است. همچنين رنگ مشكي به دليل شكوه و فرهمندي اش به عنوان رنگ اصلي خوشنويسي اين كتاب انتخاب شده كه در مجموع دو رنگ طلايي و مشكي به صورت نامحسوس نيز تداعي گر نقوش پرده خانه خدا نيز هستند.»
اين هنرمند در پايان خاطرنشان مي كند: «دراين كتاب سعي شده سيري از تاريخ هنر خوشنويسي اسلامي به بهانه عاشورا به مخاطبان بيگانه با اين هنر معرفي شود. به همين دليل پاره اي از آثار ناب هنر خوشنويسي نيز در آن به كار رفته است.»
موسسه فرهنگي، هنري و انتشارات بين المللي الهدي كتاب «روزي كه شبيه هيچ روزي نيست» را به سه زبان فارسي، انگليسي و عربي منتشر كرده است. اين اثر با بياني ادبي و ساده و به واسطه هنر خوشنويسي و گرافيك به روايت واقعه عاشورا پرداخته است.
آنچه مي خوانيد بخشي از اين كتاب است: «سرخي شفق در آسمان پهن مي شد. حسين آماده آخرين نبرد بود. چيزي جز جان برايش نمانده بود تا در راه خدا قرباني كند. وداع كرده بود با زنان و كودكاني كه در خيمه ها بودند. اما دلتنگ نوزادش بود كه هنوز بوي هم نفسي خدا را مي داد. ديدن نوزاد دلتنگ ترش كرد. تشنگي كودك را بي تاب كرده بود. كودك را روي دست بلند كرد. به اميد آنكه حضورش مثل آذرخشي، يك لحظه تيرگي را بشكافد و حقيقت را نشانشان دهد. شايد كسي از دشمنان به اندازه جر عه اي آب كه به تشنگي او ببخشد، نور بپاشد در دل سپاه سپاهي. ناگهان اما لشكر تاريكي نشانه رفت آخرين ستاره كوچكي را كه بر مدار خورشيد مي گشت. حسين پيش از آنكه هجوم مصيبت وار اين اتفاق بر سرش آوار شود، خود را در آغوش نگاه خدا رها كرد...»

 



سماع سرخ

مجيد ميرزايي - بروجرد
.. و بر مدار خطر ناگهان سري گل كرد
طلسم وهم ترك خورد و باوري گل كرد

طنين گام كسي در تمام شب پيچيد
و در شقاوت شبها قلندري گل كرد

بلند شد يل سبزي به رسم خونخواهي
ميان تيغ و غزل فصل ديگري گل كرد

به روي نيزه خورشيد، در سماعي سرخ
شكفت سوره تكوير و محشري گل كرد

اساس دلخوشي مادري ز هم پاشيد
هلال يك شبه بخت خواهري گل كرد

از آن شبي كه رسولان عدل را كشتند
شكست حرمت خون، نابرابري گل كرد

براي كشتن پروانه ها كمر بستند
به رغم كوشش خفاشها پري گل كرد

و زير بارش يكريز آيه هاي عروج
حرير نازك بال كبوتري گل كرد

به اهتزاز درآمد دو بال خون آلود
و بر مدار خطر - روي ني - سري گل كرد...

 



چه خبر است اين جا!

فرهنگ مهاجر
كافي است يك روز، مثل پنجشنبه برويد ميدان انقلاب اسلامي و بعد به سوي خيابان انقلاب اسلامي و مقابل دانشگاه تهران رهسپار شويد، نمي دانيد آن جا چه غوغايي است. بساط كتاب و كتاب فروشي روبه راه است. كف زمين پر شده است از كتاب هاي ايراني و خارجي كه به نازل ترين بها به فروش مي رسد. جمعيت حاضر با وسواس و هيجان خاصي اين كتاب ها را ورق مي زنند و هر كدام از آنها كه باب طبعشان باشد، مي خرند و با خود مي برند. حالا تا چه حد اين كتاب هاي دست دوم را مي خوانند، بماند.
اين كه عده اي در خيابان كتاب مي فروشند و عده اي هم مي خرند، اين كه اين كار در نوع خودش، نوعي اشاعه و گسترش فرهنگ مطالعه است، در جاي خود سبب خوشحالي دارد. اما در اين ميان نكات ظريفي وجود دارد. في المثل تنوع كتاب هاي موجود تنوع موضوعي ياد شده داراي مضراتي است. برخي كتابها منحرف كننده به آساني مجال عرضه پيدا كرده است.
حكايت خيابان انقلاب اسلامي و مقابل دانشگاه و كتب موجود در آنجا و دستفروش هايي كه واژگان «هزارتومان» را داد مي زنند، به اين اتفاق ختم نمي شود، بلكه در گوشه گوشه اين خيابان عده اي هم با ژست كمي متفكرانه و گاه با شال گردن و كلاه چپي هاي دهه هفتاد ميلادي، كتاب هايي از دست ديگر مي فروشند. كتاب دست اول و تا نخورده، اما افست شده و لابد چاپ زيرزميني كه حالا سر از زيرزمين ها و چاپ خانه هايي از اين دست بيرون آورده اند و كنار خيابان به رديف نشسته اند تا خريداري پيدا شود.
بايد گفت اغلب كتاب هاي دستفروشان ممنوع الچاپ هستند كه بنابر دلايلي اجازه چاپ نگرفته اند. برخي از اين كتاب ها از آثار افرادي هستند كه سابقه و طرز فكر آنها براي همگان معلوم است و به خاطر همين مسئله است كه بسياري افراد آگاه جامعه نه تنها خودشان اين قبيل آثار را مطالعه نمي كنند، بلكه ديگران را هم از مطالعه و حتي نزديك شدن به اين نوع آثار منع مي نمايند.
بايد گفت اين كه در خيابان انقلاب اسلامي كتاب هاي دست دوم مي فروشند و اين كه سنگفرش خيابان مقابل دانشگاه تهران پر شده است از كتاب هاي جورواجور و دست دوم، امر مطلوبي است و چه بسا انگيزه براي مطالعه را افزايش مي دهد. اما نكته اساسي در نوع كتاب ها و محتواي آنهاست. كاش مسئولان براي اين امر فكري كنند و با يك نظارت و برنامه ريزي مدون بر نوع كتاب ها و محتواي آنها تسلط داشته باشند تا بازار كتاب، همچنان آن صداقت و اعتماد خودش را نزد همگان حفظ كند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14