(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 2 اسفند 1390- شماره 20149

كودكان خياباني؛ بزهكاري در قالب تكدي گري
روايت فرهنگيان از روزهاي انقلاب
انقلاب فرهنگي فرهنگيان انقلابي
سردار مومني: برخورد انتظامي با موتورسواران مورد تأييد نيست



كودكان خياباني؛ بزهكاري در قالب تكدي گري

مديركل فرهنگي و پيشگيري ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: كودكان خياباني در قالب تكدي گري به مشاغل كاذب فصلي و انواع بزهكاري ها از جمله سوء مصرف مواد مبادرت مي ورزند و اكثر وقت خود را در خيابان ها سپري مي كنند.
حميد صرامي در زمينه پيشگيري از مواد و اچ آي وي بين كودكان خياباني گفت: از دهه 1980 ميلادي كليه جوامع با يك واقعيت اجتماعي و در عين حال يك معضل و بيماري اجتماعي تحت عنوان كودكان خياباني مواجه شدند كه اين كودكان در قالب تكدي گري به مشاغل كاذب فصلي و انواع بزهكاري ها از جمله سوء مصرف مواد مبادرت مي ورزند و اكثر وقت خود را در خيابان ها سپري مي كنند.
تعلق داشتن به خانواده هاي كم درآمد و پرجمعيت با سطح تحصيلات پايين، داراي سابقه كيفري و سوء مصرف مواد در يكي از اعضاي خانواده، وجود محيط آشفته، كشمكش، درگيري، مشاجره، طلاق، از هم گسيختگي خانوادگي و بي ثباتي انضباطي و تحقير آنان از سوي والدين، كودكاني با شخصيت متزلزل و گريزان از قانون عدم دسترسي به خدمات آموزشي براي آنها ناشي از فقر والدين شان را از جمله ويژگي هاي كودكان خياباني برشمرد.
عوامل ريشه اي اجتماعي، زمينه اي و خانوادگي در بروز كودكان خياباني موثر است، مولفه هاي برشمرده زمينه هاي آسيب پذيري اينگونه كودكان را براي سوء مصرف مواد با هدف رهايي و فراموشي مشكلات زندگي، كاهش دردهاي جسماني، تقويت هيجان طلبي و جرات براي انواع بزهكاري ها، افزايش انرژي كاذب براي انجام كار، افزايش ارتباطات با گروه همتايان فراهم كرده است.
كودكان خياباني با عوارض و پيامدهاي سوء مصرف مواد در ابعاد جسماني همچون بيماري هاي عفوني نظير ايدز، پيامدهاي روان شناختي مانند افسردگي و روان پريشي و پيامدهاي اجتماعي نظير بهره كشي، خشونت هاي جنسي، طرد از جامعه و ارتكاب انواع جرايم نظير سرقت و رفتارهاي پرخاشگرانه مواجه خواهند شد.
با توجه به نتايج تحقيق شيوع شناسي سال 1386 از آنجائي كه 2/3 درصد معتادان زير 18 سال سن داشته و 95 درصد آنان پسر و اقدام به ترك تحصيل در دوران اوليه تحصيلي نموده اند، لذا لازم است نسبت به بهبود زندگي اين دسته از كودكان كارهاي زيربنايي در ابعاد مختلف از جمله بازسازي روابط و مناسبات آنان با والدين، سالم سازي محيط خانواده، توسعه اقتصادي و اجتماعي خانواده آنان و ايجاد مراكز آموزشي جهت آموزش فنون و حرفه به اين گونه كودكان، صورت بگيرد تا از بروز پديده كودكان خياباني جلوگيري شود.
به گزارش مهر مديركل فرهنگي و پيشگيري ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: بدون شك تقويت برنامه هاي پيشگيري اوليه از اعتياد براي كودكان خياباني با اعمال استراتژي تلفيقي پيشگيري شامل اطلاع رساني در خصوص تاثير مواد، عوارض و پيامدهاي آن، خطر استفاده از چند ماده مخدر و محرك با تزريق مشترك و همچنين ارائه مهارت آموزي در زمينه مهارت قاطعيت براي مخالفت با مصرف مواد و هرگونه رابطه سوءجنسي، ارتقاء عزت نفس و اعتماد به نفس، توسعه روابط سالم، مهارت هاي كنترل خشم و تصميم گيري، فعاليت هاي جايگزين ورزشي به جاي مصرف مواد و نيز ارائه خدمات مشاوره اي در مواقع بحراني نظير خشونت، آزار جنسي، فشار رواني و عدم حمايت عاطفي از سوي والدين و همچنين دسترسي آسان اين گونه كودكان به خدمات بهداشتي رايگان و ايجاد فضاي امن و جلب مشاركت آنان در آموزش گروه همسال از گرايش آنان به مقوله اعتياد جلوگيري خواهد كرد.

 



روايت فرهنگيان از روزهاي انقلاب
انقلاب فرهنگي فرهنگيان انقلابي

محمد عمراني
انقلاب اسلامي مردم ايران به حق يك انقلاب بزرگ فرهنگي بود و از همين رو، حضور، نقش و تاثير فرهنگيان در شكل گيري، گسترش و پيروزي اين انقلاب بي نظير اواخر قرن بيستم غيرقابل انكار است.
در سالگرد پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي مان، پاي صحبت تعدادي از فرهنگيان بزرگوارمان نشسته ايم تا نقش و تاثير دانش آموزان و فرهنگيان ديروز و امروز را در پيروزي انقلاب اسلامي از زبان خودشان بشنويم.
مدير انقلابي مدرسه
هوشنگ مقدادي دبير بازنشسته ساكن منطقه 12 تهران در زمينه نقش فرهنگيان در پيروزي انقلاب اسلامي با ذكر خاطره اي از دوران تحصيل خود در ايام پيروزي انقلاب مي گويد در سال 1357 من دانش آموز سال چهارم نظري در دبيرستان توحيد واقع در خيابان شوش تهران بودم و مدير مدرسه شخص محترمي به نام دكتر محقق بود كه اعلاميه هاي حضرت امام را به مدرسه مي آورد و در ميان بچه ها توزيع مي كرد.
با هدايت همان مدير انقلابي و همراهي تعدادي از دبيران، جمع زيادي از دانش آموزان آن مدرسه از خيابان شوش به خيابان انقلاب فعلي مقابل دانشگاه تهران مي رفتيم و در تظاهرات و راهپيمايي ها شركت مي كرديم.
وي مي افزايد: يادم مي آيد در آن روزها هنگامي كه به مقابل ستاد ژاندارمري سابق واقع در جنوب ميدان انقلاب مي رسيديم، پسرها شعار «توپ، تانك، مسلسل ديگر اثر ندارد» را بلند مي گفتند و خواهراني كه از مدارس دخترانه آمده بودند در پاسخ براداران مي گفتند: «مادرم، بعد تو ديگر پسر ندارد» و اين شعار تاثير زيادي روي سربازان صف كشيده در مقابل مقر ژاندارمري مي گذاشت تا جايي كه حتي بعضي از آن ها به گريه مي افتادند.
مقدادي با ذكر نام از «شهيد رضا عنايتي» مي گويد اين شهيد بزرگوار همكلاسي من در دبيرستان توحيد بود كه در وقايع انقلاب اسلامي به دست دژخيمان شاه به درجه رفيع شهادت رسيد.
سرافكندگي گاردي ها
به لطف خدا در ايام پيروزي انقلاب هم در راهپيمايي ها شركت داشتم و هم فرمانده گاردي هاي قم از من عذرخواهي كرد.
مصطفي قهرماني دبير رياضي و معاون آموزشي مدرسه راهنمايي شاهد ارشاد در نزديكي ميدان شهدا تهران با ذكر مطلب فوق مي افزايد: سال 1357 دانش آموز سال دوم نظري در دبيرستان حكمت واقع در انتهاي محله باجك شهرستان قم بودم از سال اول نظري به اتفاق همكلاسي هايم يك گروه 13 نفره تشكيل داده بوديم و در روزهاي تظاهرات از مدرسه فرار كرده و در طول مسير به سمت چهارراه بازار با شعار «مرگ بر شاه» حركت مي كرديم و زماني كه به چهارراه مي رسيديم با پيوستن به ديگر گروه هاي انقلابي جمعيت ما به حدود 1000 تا 2000 نفر مي رسيد در يكي از همين راهپيمايي ها وقتي سيل جمعيت به ميدان فرح سابق (امام خميني(ره) فعلي) رسيد پس از اقامه نماز جماعت از سوي مردم انقلابي نام ميدان از فرح به نام مبارك امام(ره) تغيير يافت.
قهرماني جالب ترين خاطره خود از ايام پيروزي انقلاب را مربوط به ايامي مي داند كه علاوه بر تحصيل در دبيرستان، عصرها در سالن چلوكبابي توكلي واقع در روبروي پل آهن چي قم كار مي كرده است كه از قضا محل صرف غذاي نيروهاي گارد هم بوده است و در ادامه مي گويد: يك روز كه در تظاهراتي عظيم در خيابان چهار مردان شركت كرده بودم مأموران تيراندازي شديد به سوي مردم تظاهركننده داشتند و تعداد زيادي از مردم به شهادت رسيدند، مجبور به فرار از پشت دارالشفاء و مدرسه فيضيه شدم و در حالي كه از كنار پل آهن چي (زيرگذر) در حال فرار بودم، ناگهان گاردي ها را مقابل خود ديدم كه مرا گير انداخته و به باد كتك گرفتند و به داخل ماشين جيپ انداختند، در همين گير و دار يكي دو نفر از مأموران گاردي مرا شناختند، به خيال اينكه من پسر صاحب رستوران هستم، از همكاران خود كه در حال كتك زدن من بودند خواستند كه مرا نزنند تا آنان بتوانند از صاحب رستوران باج بگيرند.
وي مي افزايد: بعد از رها شدن از چنگ گاردي ها، طبق معمول راهي رستوران شدم تا به كارم برسم و در آنجا كل ماجرا را براي صاحب كارم مرحوم غلامحسين توكلي گفتم و يادآوري كردم كه مأموران مرا به عنوان پسر او مي شناسند.
آن شب طبق معمول شب هاي قبل مأموران گارد براي صرف شام به رستوران آمدند و آن مرحوم با تندي به فرمانده آن ها گفت به خاطر برخورد امروز شما با پسرم ديگر به شما غذا نمي دهم و قراردادم را با شما لغو مي كنم. خلاصه آن كه بحث به حدي بالا گرفت كه دست آخر فرمانده گارديهاي حاضر در رستوران شخصاً از من عذرخواهي كرد و بزرگواري مرحوم توكلي در آن روز هم باعث تشويق من و هم باعث شرمندگي گاردي ها شد.
ياران دبستاني انقلاب
سال 1357 من دانش آموز كلاس اول راهنمايي در مدرسه سرهنگ زاهدي (جلال آل احمد فعلي) در چهارراه وفايي شهر اصفهان بودم كه انقلاب به پيروزي رسيد. سيد مهدي كاتب كارشناس مشاوره و از فرهنگيان منطقه12 تهران با ذكر مطلب فوق مي افزايد: در آن مدرسه يك معلم ديني داشتيم به نام آقاي شفاهي كه قبل از پيروزي انقلاب در لابه لاي موضوعات ديني و مذهبي خيلي از امام (ره) و مبارزات ايشان براي ما صحبت مي كرد به همين دليل چند بار از طرف ساواك دستگير و زنداني شد.
درهمان مدرسه شخصي به نام مرحوم حسين قاسمي ناظم بود كه فردي انقلابي، مبارز و بسيار دقيق و خوش پوش و منظم بود و به قول ما مشاوران و تحصيل كرده هاي رشته روانشناسي با حركات غير كلامي بچه ها را تحت تاثير قرار داده و آموزش مي دادند. كاتب در ادامه با ذكر اين نكته كه در دوران ابتدايي و در دبستان ملي خميني شهر فعلي اصفهان با جرقه هاي آغازين انقلاب آشنا شده و نام امام خميني (ره) را بارها از معلمان خود شنيده است مي افزايد: جالب است كه در آن دوران و در دبستان من و تعدادي زيادي از همكلاسي هايم از هر فرصتي براي كوبيدن بر روي ميز و نيمكت ها همراه با زمزمه هايي چون مرگ بر شاه استفاده كرده و در زنگ هاي تفريح نيز در حياط مدرسه مي دويديم دور از چشم مدير سخت گير مدرسه، مرگ بر شاه مي گفتيم و...
تربيت ديني و تأثيرات شگرف آن
حاج حسين هوشيار معاون امور اجتماعي و فرهنگي شهرداري منطقه 12 تهران كه سال ها معلم بوده و هنوز هم با افتخار خود را يك معلم مي داند، درباره نقش و تاثير فرهنگيان در پيروزي انقلاب اسلامي چنين مي گويد: انقلاب اسلامي، بزرگ ترين انقلاب فرهنگي دوران معاصر درجهان است كه، بعد از روحانيون مبارز، فرهنگيان و معلمان مهم ترين نقش را در شكل گيري، پيروزي وحتي تثبيت و گسترش آن برعهده داشتند.
اين مداح نام آشناي اهل بيت (ع)، كه به دليل حضور و مشاركت فعالانه در مسائل فرهنگي و تربيتي بلافاصله پس از اخذ ديپلم در همان دبيرستان محل تحصيل خود (هنرستان شهداي هويزه منطقه 16) به عنوان مربي تربيتي مشغول به كار مي گردد، موفقيت خود و افرادي همانند خود را مرهون نقش بي بديل معلمان و فرهنگيان مي داند و با ذكر خاطره اي از يك دانش آموز سابق خود كه هم اكنون درخارج از كشور مشغول به تحصيل مي باشد، مي گويد كه اگر من در دوران تحصيل خود، از محضر معلمان متدين، انقلابي و توانمندي بهره نبرده بودم،بدون شك نمي توانستم در دوران تدريس، بر شاگردانم اثرگذار باشم، به طوري كه حتي دانش آموز خارج نشين من، وقتي مرا در فرودگاه مي بيند، با ذوق و شوقي وصف ناپذير به سويم آمده و پس از در آغوش گرفتن من و احوال پرسي گرم و صميمانه اي به ياد روزهاي درس و مدرسه و مراسم پرفيض زيارت عاشورا با حرارت سخن بگويد و اشك بريزد.
تاثير يك معلم انقلابي
حسين اسدبيگي كه سال 1357 ده ساله و دانش آموز كلاس چهارم در دبستان بلقيس اميرسليماني واقع در خيابان منصور، محله هاشم آباد (منطقه 15فعلي) بوده از معلمي به نام آقاي خاكسار ياد مي كند كه در آن سال هاي خفقان افكار انقلابي و سياسي داشته است و با سخنان خود دانش آموزان را با ظلم و فساد رژيم پهلوي آشنا مي كرده است.
اين دبير معارف اسلامي آشنايي خود با انديشه هاي انقلابي را از همان معلم انقلابي مي داند كه با وجود فشار حكومت و ضديت مديريت دبستان به فعاليت هاي روشنگرانه خود با ايمان راسخ به پيروزي انقلاب ادامه داده است.
افشاگري يك معلم
با زبان شعر و طنز
سيدمحمود طباطبايي دبير بازنشسته رياضي ساكن منطقه 14 تهران كه سال 57 در دبيرستان صفوي واقع در خيابان گوته (منطقه 12فعلي) مشغول به تحصيل بوده است، معلم ادبيات آن مدرسه را كه آقاي صابري نام داشته و با نشريه توفيق نيز همكاري داشته است، يك فرهنگي انقلابي مي داند كه با زبان شعر و طنز به افشاگري در زمينه فساد و ظلم رژيم پهلوي اشاره مي كرده است. وي مي افزايد: جالب است كه مديرمدرسه در آن زمان يك ساواكي و سرسپرده رژيم بود.
از كلاس انقلاب تا جبهه جنگ
يك مقام مسئول در نيروي انتظامي استان تهران و البرز كه سال 1357 دانش آموز كلاس سوم ابتدايي در دبستان دكتر شريعتي شهرستان ملاير بوده است، از معلمي به نام خانم نيكبخت ياد مي كند كه انساني آزاده، آگاه و انقلابي بوده است. وي مي افزايد: اگرچه درآن سن و سال، ما درك زيادي از مسائل پيرامون خود نداشتيم، ولي رفتار و گفتار هر معلمي حتي اگر به صراحت سخني بر زبان نياورد مي تواند نشان دهنده تفكرات او باشد.
اين افسر بلند پايه حوزه اجتماعي نيروي انتظامي، در ادامه، بااشاره به برعهده گرفتن مسئوليت هاي اجرايي برخي معلمان و فرهنگيان شهرستان محل تولد خود، پس از پيروزي انقلاب اسلامي مي گويد: فرهنگيان نه تنها در پيروزي كه در تثبيت و تحكيم پايه هاي نظام اسلامي نيز نقش انكار ناپذيري دارند، ضمن آنكه در هشت سال دفاع مقدس هم دوشادوش نيروهاي مسلح از مرزهاي مادي و معنوي اين سرزمين مردانه دفاع نمودند.
خانم معلم انقلابي درس تاريخ
سال 1357 در مدرسه اي كه در حوالي دو راهي قپان بوده و هم اكنون در محل آن اداره آموزش و پرورش منطقه17 تهران مستقر گرديده يكي از دبيران ما خانمي انقلابي بود كه در لابه لاي مطالب درس هاي تاريخ و جغرافي براي اولين بار مرا با امام خميني(ره) و مبارزات او با رژيم شاه آشنا كرد.
پرويز ابوالحسني فرهنگي 44 ساله مقيم شهرك انديشه شهريار با ذكر مطلب فوق مي افزايد: در اوج راهپيمايي هاي روزهاي پرالتهاب پيروزي انقلاب كه به اتفاق پدر و پسرعمويم به خيابان سلسبيل (رودكي فعلي) رفته بودم درميان سيل عظيم جمعيت آن معلم انقلابي و روشنگر را ديدم كه بسيار پرحرارت درميان جمعي از خواهران عليه رژيم طاغوت پهلوي شعار مي داد و اين آخرين ديدار ما بود.
وي كه نام مدرسه موردنظر را به خاطر ندارد، در ادامه با يادآوري نام مدير مدرسه كه فردي به نام آقاي اسدي بوده، او را هم يك انسان بسيار فعال و انقلابي مي داند كه در برخي روزها با تعطيل كردن مدرسه، به اتفاق تعداد زيادي از دانش آموزان از محل مدرسه تا ميدان انقلاب فعلي در پيشاپيش بچه هاي نظاهركننده با پاي پياده حركت مي كرده است.
ترغيب دانش آموزان به حضور در راهپيمايي ها
اكبر رضايي رئيس آموزش و پرورش منطقه18 تهران كه سال 1357 دوازده ساله و دانش آموز پايه سوم مدرسه راهنمايي مدرسه فرزين در خيابان سلسبيل تهران بوده است نقش فرهنگيان در پيروزي انقلاب اسلامي را بسيار مهم و تأثيرگذار مي داند و جو خفقان و درباره رعب و وحشت حاكم بر جامعه در آن سال ها مي گويد: در آن مدرسه معلمان ما به طور مستقيم راجع به قيام مردم ايران و اتفاقات روز حرف چنداني نمي زدند، اما به طور تلويحي از شجاعت دانش آموزاني كه از مدرسه فرار كرده و به تظاهركنندگان پيوسته بودند، حرف مي زدند كه به اين وسيله بچه هاي ديگر را هم براي حضور در راهپيمايي ها ترغيب نمايند.
رضايي در ادامه از كلاس هاي ديني و مذهبي يك سرهنگ بازنشسته ارتشي معروف به حاج آقاشايق در آن سالها ياد مي كند كه در محله بريانك و در منزل شخصي اش هر صبح جمعه پذيراي بيش از 200 دانش آموز بوده و علاوه بر دادن صبحانه، قرائت و حفظ قرآن كريم را به آنان مي آموخته است. به طوري كه او را در آن جلسه ها تمام سوره هاي جزء سي قرآن را ياد گرفته و حفظ كرده است.
اين مدير فرهنگي و قاري قرآن در پايان، تمسك و توسل به قرآن و ائمه، پيروي از رهنمودهاي امام خميني(ره)، وحدت، همت و شجاعت تمامي اقشار جامعه از جمله روحانيون، فرهنگيان، دانشجويان و دانش آموزان را از مهم ترين عوامل پيروزي انقلاب اسلامي مي داند.
روشنگري هاي ديني
يك معلم حرفه و فن
سال 57 دانش آموز كلاس سوم راهنمايي مدرسه اي در خيابان تهران ويلا (ستارخان) بودم و دبير حرفه و فن ما، اغلب در حاشيه مطالب درسي از موضوعات ديني و مذهبي، مراجع تقليد، روحانيت و مسائلي از اين دست حرف مي زد و گريزهايي نيز به موضوع استعمار ابرقدرت ها و ظلم و ستم آنان در ديگر كشورهاي جهان از جمله ايران مي زد. رضا تاجديني كارشناس مسئول مقطع راهنمايي در منطقه 18 با ذكر مطلب فوق مي افزايد: در روزهايي كه قيام مردم ايران به اوج خود رسيده و مدارس تعطيل شده بودند چند بار آن معلم شجاع و انقلابي را ديدم كه به تظاهركنندگان كمك مي كرد.
حضور در راهپيمايي ها بر دوش پدر
محمد مرادي كارشناس امور اداري در آموزش و پرورش منطقه 18 كه سال 57 تنها 4 سال داشته و بر دوش پدر در راهپيمايي ها حضور مي يافته با ذكر خاطره اي از آن روزها مي گويد: يك روز كه طبق معمول در يك راهپيمايي در حوالي ميدان ابوذر تهران (فلاح سابق) بر دوش پدرم بودم با حمله نيروهاي نظامي و فرار جمعيت تظاهركننده از دوش پدر به شدت بر زمين خوردم و صداي گريه ام به آسمان بلند شد زيرا هم درد داشتم و هم از پدر دور افتاده بودم. البته خوشبختانه بعد از چند دقيقه اي با كمك مردم به آغوش پدرم برگشتم. او كه اصالتاً اهل شهر خمين است بزرگترين افتخار خود را در زندگي همشهري بودن با بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران مي داند.
راهپيمايي پسران يك افسر ژاندارمري
مدير مدرسه راهنمايي غرانتفاعي نوانديشان در غرب تهران كه پدرش افسر ژاندارمري بوده از يك فرهنگي انقلابي به نام آقاي مهرخواه ياد مي كند كه در آن ايام در دبستان محل تحصيل او (ثقه الاسلام) واقع در خيابان 61 متري اميري جنب سينما جي معاون مدرسه بوده و عليرغم سخت گيري هاي مدير وقت دبستان از بچه ها مي خواسته كه اعلاميه هاي امام راحل (ره) را به مدرسه آورده و در ميان بچه هاي ديگر توزيع كنند.
داريوش عنايتي در ادامه با ذكر اين مطلب كه در آن روزها همراه با برادر بزرگترش در راهپيمايي ها شركت مي كرده مي گويد: پدرم با آنكه نظامي بود، نه تنها از حضور من و برادرم در راهپيمايي ها جلوگيري نمي كرد بلكه به دليل خدمت در ستاد كل ژاندارمري (واقع در ميدان انقلاب فعلي) چندين بار با حضور در كلانتري محل براي بچه محل هاي دستگير شده در راهپيمايي ها پا در مياني كرده و آنان را آزاد نمود.

 



سردار مومني: برخورد انتظامي با موتورسواران مورد تأييد نيست

رئيس پليس راهور تاكيد مي كند كه آموزش هاي گسترده اي در زمينه نوع برخورد با موتورسواران صورت گرفته و بر اين باور است كه برخورد انتظامي با اين افراد مورد تأييد پليس راهور نيست.
سردار اسكندر مومني گفت: تغيير قانون از چند سال پيش احساس شد. بايد توجه داشت كه قوانين راهنمايي و رانندگي تعيين كننده نوع رفتارهاي ترافيكي در هر كشوري محسوب مي شود اما متأسفانه قانون ما به هيچ وجه نوع ترافيك و نوع تردد در شهرها و جاده هايمان هم خواني نداشت.
قانون و مقررات و نحوه اجراي آن، سيستم حمل و نقل عمومي، ايمني خودرو، ايمني راه ها و جاده ها، كنترل تقاضاي سفر، تقاضاي انرژي و خروج خودروهاي فرسوده همگي جزو مؤلفه هاي موثر در كنترل ترافيك محسوب مي شوند.
در اين بين قانون و مقررات مهمترين گزينه به حساب مي آيد اما اين نكته را نبايد فراموش كرد كه فرهنگ ترافيكي يا همان عامل انساني نقش بسيار موثري را در نوع اجراي قانون و تعهد به آن دارد.
نوع توجه و اجراي قانون راهنمايي و رانندگي اين نكته را به اثبات رسانده بود كه پس از سال ها اين قانون بايد تغيير كند تا نحوه تردد در داخل شهرها و جاده ها را تحت كنترل خود قرار دهد.
وي با تاكيد بر روزآمدي قانون جديد ادامه داد: قانون و مقررات در هر كشوري بايد روزآمد و كارآمد باشد. قانون بايد تسهيل كننده عبور و مرور در جاده ها باشد و از طرفي ديگر سدي بزرگ در برابر معدود افراد متخلف ايجاد كند.
مومني گفت: متأسفانه در كشور ما سوانح و حوادث رانندگي سالانه جان بسياري از هموطنانمان را مي گيرد. براساس آمار ساليانه 23 هزار نفر در جاده هاي كشور كشته مي شوند كه اين رقم عدد بسيار بالايي است. اگر بخواهيم از آمار سخن بگوييم تعداد كساني كه به قانون پايبند هستند بسيار زيادند اما تعداد معدودي قانون را زير پا مي گذارند و با تخلفات خود حوادث خون باري را در جاده ها رقم مي زنند.
به طور كلي مي توان گفت كه بيشتر رانندگان قانون را مي شناسند و نسبت به آن متعهد هستند اما كمتر از 5 درصد از كل رانندگان قانون را زير پا مي گذارند.
قانون جديد براي 95 درصد رانندگان ايجاد آرامش خواهد كرد و زمينه را براي سفري بي خطر و ترددي بي دغدغه فراهم مي كند اما همين قانون نوك پيكان خود را به سمت رانندگان پرخطر گرفته و مطمئنا با نقش بازدارندگي قوي در برابر آنها مي ايستد.
قانون قديم نقش بازدارندگي نداشت
قوانين راهنمايي و رانندگي ما مربوط به 40 سال پيش بود و به هيچ وجه با شرايط حاضر همخواني نداشت. خوشبختانه قانون جديد در فروردين ماه سال جاري پس از تصويب شوراي نگهبان به مجلس ابلاغ شد و از دهم ارديبهشت ماه اجرايي شد.
علت اجراي قانون جديد
در دو مرحله
ما دو مرحله را در اجراي قانون در نظر گرفتيم. در مرحله اول اجراي قانون كه از 10 ارديبهشت اجرايي شد شامل مفادي از قانون بود كه نيازمند آيين نامه نبود به مانند نمره منفي. اما بخش ديگري از اين قانون به آيين نامه و تصويب هيئت وزيران نياز داشت. تصويب آيين نامه ها از 10 ارديبهشت در دستور كار قرار گرفت كه از جمله آنها مي توان به جدول جرايم رانندگي اشاره كرد.
خوشبختانه طي ماه گذشته اين آيين نامه ها تأييد و به تصويب هيئت وزيران رسيد و از اول دي ماه به مورد اجرا درآمد.
پيامدهاي اجراي مرحله اول قانون جديد
در مرحله اول اجراي قانون ما شاهد كاهش 2239 نفري تلفات جاده اي در هشت ماه اول سال نسبت به مدت مشابه سال گذشته بوديم. اين رقم حكايت از آن دارد كه از زمان اجراي مرحله اول قوانين جديد راهنمايي و رانندگي با كاهش 13 درصدي تلفات روبه رو شده ايم و توانسته ايم در بخش مجروحين بيش از 9 هزار نفر كاهش را داشته باشيم. اين ارقام نشان دهنده دستاورد بزرگي است كه با اجراي قانون در مرحله اول به دست آمد.
اما در زمينه مرحله دوم و پيامدهاي ناشي از اجراي قانون بايد چشم انتظار بود تا نوع بازخورد آن را در آينده مشاهده كرد.
تلاش براي هماهنگي
مردم با قانون جديد
در هفته اول تلاش شد تا در حين اجراي قانون اطلاع رساني مناسبي صورت گيرد و با مدارا با مردم برخورد شود تا مردم به صورت كامل با قانون انطباق پيدا كنند. ما كار را از تخلفات حادثه ساز شروع كرديم تا در كنار كاهش تلفات شاهد اجراي صحيح قانون در سطح شهر باشيم.
چرايي ادامه برخي تخلفات
چند روز بيشتر از اجراي قانون نگذشته لذا براي رسيدن به اثربخشي مطلوب بايد زمان طي شود. ما نياز به زمان داريم تا بتوانيم تصميم گيري كنيم. وقتي ما در مرحله اول اجراي قوانين راهنمايي و رانندگي مي گوييم كه شاهد كاهش 13درصدي تلفات جاده اي هستيم نشان از هماهنگي مردم با قانون و پليس به عنوان بازوي اجرايي قانون دارد.
توجه داشته باشيد وقتي ما شاهد كاهش تلفات جاده اي هستيم يعني سرعت كم شده و حركات مارپيچ كاهش يافته است. در مرحله دوم هم بايد با صرف زمان و انجام اقدامات فرهنگي و در كنار آن با اجراي قاطع قانون تخلفات را به كمترين سطح خود برسانيم.
جايگاه ايران از نظر تلفات جاده اي نسبت به ساير كشورهاي جهان
محاسبه تعداد تلفات جاده اي در كشور به صورت ساليانه و در مقايسه با سال قبل از خود صورت مي گيرد. در هيچ جاي دنيا به اين روش به بررسي ميزان تلفات جاده اي نمي پردازند. محاسبه آمار و سوانح از يك نرم و شاخص خاص تبعيت مي كند. در برخي از كشورهاي پيشرفته جهان تعداد تلفات جاده اي به صورت سالانه به 40 هزار نفر در سال مي رسد اما اين درحالي است كه تلفات در كشور ما 23 هزار نفر است.
اگر ما بخواهيم بررسي هايمان را براساس عدد مطلق انجام دهيم اين كشورها تلفاتي به مراتب بيشتر از ما دارند، اين درحالي است كه شاخص هايي در ميزان تلفات جاده اي بايد درنظر گرفته شود كه از جمله آنها مي توان به تعداد وسايل نقليه اشاره كرد.
در كشورهاي پيشرفته به ازاي هر 10 هزار خودرو 5 كشته وجود دارد اما اين در شرايطي است كه در كشور ما به ازاي هر 10 هزار خودرو 10 كشته وجود دارد.
اگر ما با چنين شاخصي به بررسي وضعيت تلفات جاده اي بپردازيم خواهيم ديد كه وضعيت كشته شدگان ما بسيار وخيم تر از ساير كشورهاست.
صدور يك ميليون و 200 هزار گواهينامه جديد
امسال بالغ بر يك ميليون و 200 هزار گواهينامه جديد صادر شد و بالغ بر يك ميليون خودروي صفر شماره گذاري شد و همچنين بالغ بر 700 هزار موتورسيكلت شماره گذاري گرديد كه ما اين آمار را در نرخ تلفات خود لحاظ نكرديم. اگر اين رقم مورد بررسي قرار مي گرفت هم اكنون ميزان تلفات ما رشد بيشتري از رقم 13درصد را به خود اختصاص مي داد.
دست بردن در پلاك، جعل سند و زير سؤال بردن حقوق شهروندي است
قانون جديد راهنمايي و رانندگي داراي 35 ماده است. در اين 35 ماده هيچ نكته اي مبني بر زنداني كردن افراد وجود ندارد. قانون ديگري در زمينه دست بردن در پلاك خودرو وجود دارد كه آن هم به قوانين مجازات اسلامي مربوط مي شود.
كسي كه اقدام به دست بردن در پلاك مي كند يعني جعل سند كرده. اين جعل سند كلاه گذاشتن بر سر دولت نيست بلكه حقوق شهروندي را زير سؤال بردن است. ممكن است تصادفي صورت گيرد و يا با خودرويي كه پلاكش تغيير كرده مواد مخدر جابه جا شود. ما فقط وظيفه جريمه كردن و اعمال قانون را نسبت به اين افراد داريم مثل كسي كه در حالت مستي اقدام به رانندگي مي كند. ما وي را جريمه مي كنيم ولي تصميم گيري هاي بعدي با گزارشي كه به مراجع قضايي ارسال مي شود در دستور كار دادگاه است و ما هيچ تأثيري در روند صدور حكم نداريم.
شماره گذاري وانت پيكان از سوي سازمان استاندارد مسدود شده بود
مسدود شدن شماره گذاري وانت پيكان از سوي پليس راهور صورت نگرفت بلكه سازمان استاندارد اعلام كرد كه اين خودرو استاندارد نيست و نبايد شماره گذاري شود. هر خودرو براي شماره گذاري نيازمند تأييديه سازمان استاندارد و حفاظت محيط زيست است.
بر همين اساس سازمان استاندارد اعلام كرد خودرو وانت پيكان صلاحيت لازم از نظر استاندارد براي شماره گذاري ندارد لذا شماره گذاري اين خودرو متوقف شد و پس از تأييد مجدد سازمان استاندارد اين خودرو شماره گذاري شد.
سازمان استاندارد در ابتداي مهرماه مهر تأييد بر عدم استاندارد بودن اين خودرو زد و در اواخر آذر هم تأييديه شماره گذاري را صادر كرد.
چرايي رفتار پليس راهور
با موتورسواران
ما در اين زمينه از دو جهت مورد سؤال قرار گرفته ايم يك عده به ما مي گويند كه شما با موتورسواران مماشات مي كنيد و برخوردي جدي با آنها نداريد و عده اي ديگر به مانند شما مي گويند كه برخوردهايمان تند است.
موتور به مانند خودرو يك وسيله نقليه موتوري است و بايد به تمام قوانين جاري راهنمايي و رانندگي پايبند باشد. ما تنها چيزي كه از موتورسواران مي خواهيم رعايت قانون است، از پياده رو حركت نكنند، به چراغ قرمز احترام بگذارند و كلاه ايمني بر سرشان بگذارند.
ما چقدر بايد بگوييم و چقدر اصحاب رسانه بايد بنويسند كه بيشتر تلفات ناشي از تصادفات حاصل ضربه به سر است. براساس آمار 70درصد فوتي تصادفات به دليل ضربه به سر حاصل شده. ما چطور بايد اين خطر را گوشزد كنيم؟ قانون مواردي رامشخص كرده كه بايد بازدارندگي داشته باشد. عمدتاً مردم خواهان برخورد با موتورسواران متخلف هستند.
قانون براي حفظ سلامتي و حقوق شهروندي تصويب شده. ما در اجراي قانون آموزش هاي بسياري را به نيروهاي خود داده ايم اما با اين صحبت نمي خواهم بگويم كه در نوع عملكردمان هيچ گونه مشكلي نداريم.
به گزارش فارس، رئيس پليس راهور ناجا در پايان گفت: رفتار انتظامي با موتورسواران به هيچ وجه مورد تأييد ما نيست. اگر شهروندي با اين نوع رفتار روبه رو شده مي تواند اعتراض كند و حق شهروندي خود را مطالبه كند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14