(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 10 اسفند 1390- شماره 20156

نگاهي به فيلم شيرين اثر عباس كيارستمي
تلخي شيرين تراز زهر!
مروري بر فرقه سازي هاي محفلي در عرصه فرهنگ
به نام خير به كام شر
اعتراف هنرمندان غربي: اسكار صهيونيستي و رسانه هاي انگليس تبليغاتي هستند
انقلاب ليبي در مستند «قيام صحرا»
نگاهي متفاوت به بسيج در «ترانه باران»



نگاهي به فيلم شيرين اثر عباس كيارستمي
تلخي شيرين تراز زهر!

محمد قمي
چرا بايد فيلم هاي عباس كيارستمي را با اين سبك و ساختار بي وجه و ماليخوليايي، همچنان ببينيم و دنبال كنيم؟ اگر اين كارها زماني مثل دو دهه پيش از ايشان بعيد نبود و بديع مي نمود، اما حالا ديگر و در اين سن و سال، نه تنها بعيد بلكه ابعد است. هرچند استاد به اين نصايح دلسوزانه و خيرخواهانه هرگز توجهي نداشته و يا داشته و عكس العملش، لجبازي بوده يا نهيليسم يا ... نمي دانيم! بگذريم.
يك عده بازيگر زن سينماي ايران، نشسته اند جلوي دوربين و زل زده اند به روبه رو و دارند ظاهرا يك نمايشنامه تصويري يا حكايتي يا چيزي از اين دست را مي بينند - مي بينند؟!- و ما به عنوان تماشاگر بايد كلا و در تمام مدت فيلم، اين ها را ببينيم!.
همين! اين يعني فيلم اخير استاد كيارستمي كه بار ديگر شاهكاري - كه البته متاسفانه يك ايراد دارد و نمي شود فهميدش و اينكه اصلا چرا و چطور و چگونه و... -را تحويل جهان معاصر و مردمانش داده و خيلي هم لطف و عنايت تكه پاره فرموده!.
«شيرين» ساخته عباس كيارستمي بالاخره پس از كش و قوس هاي فراوان درگروه سينمايي مخاطبان خاص، اكران شد. فارغ از اينكه اكران اين فيلم تا چه حد بتواند با مخاطب خاص ايراني ارتباط مضموني و ساختاري پيدا كند و گذشته از اينكه در فضاي كنوني توليد و نمايش سينمايي ايران آثاري همچون «شيرين» چه جايگاهي را مي تواند از آن خود كند، بايد گفت كه فيلم يكي از تجربي ترين آثار كارنامه عباس كيارستمي است كه البته مي توان نشانه هاي روشني از تجربه هاي پيشين او را درآن يافت، از فيلم هاي سال هاي دور همچون «مشق شب» گرفته تا آثار متاخرش.
اما فيلم «شيرين» به لحاظ فرم، يك اتفاق در سينماي ايران محسوب مي شود،اتفاقي كه به نظر مي رسد بيشتر ناشي از بازي هاي فرمي و شيطنت هاي پست مدرن سازنده اش باشد تا يك جست و جو و تكاپوي واقعي در حوزه هنري سينما.فيلم «شيرين» قطعاً امكان برقراري ارتباط با مخاطب عام ايراني را ندارد و يكي از نشانه هاي مهم اكران آن در گروه سينمايي خاص به نوعي تسليم شدن پيشاپيش در برابر اين واقعيت انكارناپذير است.اما درگذر از اين حقيقت آنچه مهم تر است رسيدن به اين نكته است كه فيلم «شيرين» فارغ از اين حواشي و مباحث غير مرتبط با متنش تا چه اندازه درحوزه زيبايي شناسي بصري سينما و تلاش هايي كه منجر به توليد يك اثر قابل دفاع سينمايي شود، قابل مطالعه و بررسي است.
حقيقت آن است كه «شيرين» درحوزه سينما و با درنظرگرفتن مؤلفه ها وشاخصه هاي اين هنر بصري اثر قابل دفاعي نيست؛ چراكه اصول اصيل اين مديوم هنري را رعايت نكرده و اساساً بر مبنا و اساس فرم سينمايي بنا نشده است و بيشتر يك تجربه مبتديانه و اوليه و نوآموز درحوزه بازي هاي فرمي است و از ميزانسن سينمايي درآن خبري نيست. گرچه حتي از جهت اين به اصطلاح خلاقيت بصري نيز فيلم «شيرين» تنها، تكرار آثار پيش از خود است كه با مرور تاريخ سينما به نمونه هاي اصيل، مبتكرانه و خلاقانه اش مي رسيم.
فيلم «شيرين» يك حكايت گويي آينه وار، با پرداختي جذاب هم نيست و حتي يك بيان غير مستقيم، به نظر مي رسد كارگردان با سابقه و جهاني اش در فهم مقوله غير مستقيم گويي و در دريافت متن بر اساس عكس العمل هاي مخاطب، دچار بدفهمي و اشتباه فاحشي شده است.
اينكه ريكشن هاي عده اي از بازيگران سينما را درحين چيدن يا شنيدن يك شكايت آن هم به شكلي يك نواخت و تخت وكش دار و خسته كننده دنبال كنيم، نامش هرچه كه باشد قطعاً ابتكار و خلاقيت سينمايي نيست و نمي تواند اساساً درحوزه سينما تعريف شود؛ چرا كه رويكرد و نتيجه اش يك نقض غرض كلي و سوء تفاهم كامل به حساب مي آيد و آن اينكه مخاطب همراه فيلم امكان همراهي با آن را پيدا نمي كند و فيلم صرفاً درحد يك بازي فرمي كارگاهي باقي مي ماند.

 



مروري بر فرقه سازي هاي محفلي در عرصه فرهنگ
به نام خير به كام شر

حيدر حامي
موج سواري، فرقه سازي، ايجاد سازمان هاي غيررسمي موازي، موج سازي هاي كاذب، و استفاده از خلأهاي مديريتي در فضاهاي فرهنگي، جزو اصلي ترين ويژگي ها و شگردهاي روشنفكران حزبي و دسته هاي وابسته شبه فرهنگي است كه گاه به ضرورت احتياط هاي معمول در قالب چهره سازي هاي فردي و اصرار بر قالب كردن يك چهره معمولي به عنوان يك چهره شاخص فرهنگي رخ مي نمايد.
به ويژه مطبوعاتچي هاي جوان و جوياي نام كه ضرورتاً در پي چهره هاي قابل اتكاي فرهنگي مي گردند و غالبا به سرعت شيفته چهره هاي ساختگي مي شوند و در دام شتابزدگي و غفلت از تحليل كامل اوضاع و احوال و شخصيت هاي مورد عنايت خود مي افتند همواره ابزاردست چنين جريان هايي هستند و چنين خطري در شهرستان ها- گاهي- به طور ويژه خودنمايي مي كند.
از زمان مرگ هوشنگ گلشيري و محمدحقوقي، جريان موسوم به «زنده رود» در اصفهان تلاش بسياري براي پيداكردن يك ليدر موثر داشته كه تاكنون به جايي نرسيده و چهره هاي پنهان اين جريان براي آنكه زمان كافي پيدا كنند تا بالاخره بر سر يكي از چهره هاي ناتمام قابل اتكاي خود به تفاهم برسند كوشيده اند ضمن به ميدان فرستادن متناوب چهره هايي جديد به شكار طرفداراني در محيط هاي هنري و به ويژه دانشكده ها و موسسات هنري ادامه دهند و در اين جهت از چهره هايي كه ظاهراً فاقد هرگونه برجستگي سياسي هستند و به اصطلاح «خنثي» و صرفا هنري شناخته مي شوند بهره گيرند.
به عناوين زير كه در «نسل فردا» يكي از نشريات اصفهان با نام «زاون قوكاسيان» از نويسندگان سينماي دودهه اخير ايران داده شده است توجه كنيد:
- «پدر سينماي اصفهان»
- «مرد مهربان سينماي ايران»
- «از منتقدان بزرگ اين سرزمين»
- «داراي جايگاه ويژه اي در نزد اهالي سينما»
- «هر زمان... اطراف او جواناني را مي بيني كه سالها بعد همان ها از سينماگران مطرح كشور شده اند.»
همه اين عناوين در ميان رگباري از جملات مداهنه آميز در 18 سطر اول يك مصاحبه 68 سطري قرار گرفته اند كه از قضا موضوع آن معرفي مصاحبه شونده نيست بلكه گزارش روند برگزاري دومين دوره يك جشنواره سينمايي است!
مصاحبه شونده نيز كسي است كه البته در مورد تاريخ سينماي سال هاي 1950 تا 1980 داراي احاطه و اطلاعات مفيدي است اما هرچه به اين سوتر مي آييم كهنگي و غيرموثر بودن اطلاعاتش نمود بيشتري مي يابد و فرار وي از تحليل تاريخ جديد سينما نيز ملموس تر مي شود به طوري كه اخيراً صداي شاگردان او را نيز در كلاس هاي تاريخ سينما درآورده است!
از اينها كه بگذريم، خواننده آشنا با اصول روزنامه نگاري طبعاً با ديدن اين همه توصيف اغراق آميز درباره مصاحبه شونده به سلامت گزارش يا مصاحبه اي كه پيش چشم خود مي بيند شك خواهد كرد اما خوانندگان ديگر نيز اين حق را دارند كه بيشتر در جريان پشت پرده اين گونه پروپاگاندها قرار گيرند.
بنابراين با حفظ احترام همكاران مطبوعاتي خود در اصفهان و اميد آنكه در هزينه كردن حيثيت رسانه اي خود براي افراد هوشيارتر باشند نكاتي را يادآور مي شوم:
1- مصاحبه يا گزارش مورد اشاره مربوط به دومين «جشنواره فيلم حسنات» است. اين جشنواره از سال قبل به شمار جشنواره هاي محلي كشور اضافه شده و برگزاركننده اصلي آن كانون صندوق هاي قرض الحسنه حسنات اصفهان است كه اخيرا تبديل به يك موسسه اعتباري و بانكي شده اما در طول مصاحبه يا گزارش حتي يك بار به نام اين موسسه اشاره اي نشده است!
2- مهم ترين نكته قابل طرح درباره اين جشنواره هدف اعلام شده آن، يعني حمايت از فيلم سازي با هدف ترويج انفاق و اشاعه فعاليت هاي خيريه است و طبعا برگزاركنندگان جشنواره مي خواهند با كمك فيلمسازان، عموم مردم را مخاطب دهند و به سوي هدف مزبور جذب كنند اما مصاحبه شونده كه دبير جشنواره نيز هست مطلقاً اشاره اي به اين هدف ندارد و نفس فيلمسازي (هنر براي هنر) را در اولويت قرار داده است.
3- صورت بندي سؤال ها و جواب ها به خوبي نمايانگر مرعوب يا مبهوت بودن مصاحبه گر در مقابل مصاحبه شونده است و نشان مي دهد كه اساساً شخص مصاحبه شونده هدايت مسير و محتواي مصاحبه را در اختيار داشته و اين شيوه نيز توهيني به ساحت رسانه است كه همكاران نشريات نبايد به سادگي از كنار آن بگذرند.
4- در حالي كه عنوان مصاحبه گفت وگو با دبير جشنواره حسنات است بيش از يك سوم محتواي آن كاملاً شخصي و خالي از هرگونه خاصيت است.
5- در سال اول جشنواره حسنات، پشتوانه اصلي برگزاري آن مشاركت فعال حوزه هنري اصفهان و استفاده از جايگاه شناخته شده حوزه هنري در نزد فيلمسازان بود. اما در اين مصاحبه نه اشاره اي به آن همكاري و نه توضيحي درباره دلايل قطع آن ديده مي شود حال آن كه اهل فن مي دانند مشكل اصلي «شخصي سازي هنرمندانه جشنواره» از سوي همين گونه اشخاص بوده و همين امر موجب خودداري ساير دستگاه هاي فرهنگي به عرصه همكاري با دوره دوم جشنواره نيز شده است!
6- مصاحبه شونده از افرادي به عنوان داوران جشنواره دوم ياد مي كند كه در سال هاي اخير قريب به اتفاق آنان هر جا كه مصاحبه شونده حضور داشته باشد حضور دارند و حضور در برنامه هايي كه وي ترتيب مي دهد بهانه و تأمين كننده هزينه سفرهاي شخصي و تفريحي آنان به اصفهان است. ضمن آن كه برخي از آنان سوابق غيرقابل انكار فرقه اي نيز دارند. درواقع اين حلقه يكي دو نفر از جمله مترجم معروف سفارت آلمان را كم دارد كه معلوم نيست بنابر چه مصلحتي از دعوت وي به عنوان داور جشنواره اجتناب شده است!
به هر حال محدود كردن دامنه انتخاب داوران جشنواره به سليقه يك نفر به شدت جاي حرف دارد و از سويي محدود كردن فهرست مهمانان سينمايي اصفهان به دوستان همين شخص مي تواند ظلمي در حق جوانان اصفهاني تلقي شود كه طبعا توقع و حق دارند با چهره هاي موثرتر سينماي امروز ايران روبرو شوند. البته اين احتمال نيز مي تواند وجود داشته باشد كه جز همين چند نفر خاص قادر به مجاب كردن افراد ديگري براي حضور در برنامه هايي كه با دخالت وي برگزار مي شوند نيست و در اين صورت چگونه مي توان ادعا كرد وي جايگاه ويژه اي در نزد سينماگران كشور دارد؟!
7- هشداري كه در صدر اين مقاله درباره موج سواري هاي فرقه اي روشنفكر نمايان فرقه اي داده شد با مروري بر چگونگي مراسم پاياني جشنواره سال قبل حسنات براي بانيان خير اين جشنواره كاملا قابل درك خواهد بود و مصاحبه اخير نشان مي دهد كه تدارك وسيع تري براي تكرار اين سوءاستفاده در كار است به طوري كه براي تحليل و بزرگداشت هم در همين مصاحبه از افرادي ياد شده كه سابقه شاگردي و اشتغال در موسسه شبه سينمايي مصاحبه شونده و شريك محلي اش را دارند. لذا بايد به شدت مراقب بود تا حيثيت يك تشكيلات خيريه و حسن اعتماد مردم و دستگاه هاي فرهنگي به آن، بازيچه جريان هاي محفلي ساده لوحان مورد عنايت و حمايت لجنه هاي خارج از كشور نشود.
8- مصاحبه شونده با ادعاي رسيدن هشتصد اثر به دبيرخانه جشنواره، از انتخاب صدوچهل و دو اثر براي ورود به بخش مسابقه سخن مي گويد و در عين حال مدعي است كه شخصا تنها چند اثر را ديده است. لذا به عنوان دبير جشنواره بايد توضيح داد كه چه افرادي با چه صلاحيت ها و سوابقي ارزيابي فيلم ها را تا اين مرحله به عهده داشته اند. اين نيز سؤالي است كه بانيان جشنواره بايد از باب مقابله با استفاده هاي شخصي و فرقه اي دنبال كنند و در عين حال نشريات استان اصفهان وظيفه دارند از باب صيانت حقوق شركت كنندگان در جشنواره آن را پيگيري كنند.
حضور در عرصه فعاليت فرهنگي و ايضا رسانه اي در شرايط پيچيده كنوني و با توجه به ضعف نظارت دستگاه هاي مسئول هوشمندي فوق العاده مي طلبد و جوانان علاقمند به سينما نيز بايد اين هوشمندي را به طور ويژه داشته باشند كه از خود بپرسند پرسه زدن توأم با شيفتگي در اطراف افرادي از اين قبيل كه به دروغ خود را پدر سينماي اصفهان معرفي مي كنند تاكنون منجر به رشد واقعي چند نفر از دوستانشان شده است؟!

 



اعتراف هنرمندان غربي: اسكار صهيونيستي و رسانه هاي انگليس تبليغاتي هستند

سياسي بودن جشنواره هايي چون اسكار و تبليغاتي بودن رسانه هاي غربي، واقعيتي است كه برخي از سرتجاهل يا تغافل آن را انكار مي كنند.
اين در حالي است كه كارشناسان و هنرمندان غربي بارها بر اين واقعيات صحه گذاشته اند. نمونه اخير اين نوع افشاگري ها، صحبت هاي كوهن و شان پن است. به طوري كه ساشا بارون كوهن، بازيگر انگليس به صراحت اعلام كرد: آكادمي اسكار نهادي صهيونيستي است. او در سخنراني خود با بيان اينكه اسكار، آكادمي هنرهاي نمايشي صهيونيستي است، اعضاي اين آكادمي را نيز «مارهاي صهيونيست هاليوود» ناميد!
اما درست همزمان با اين موضع گيري كوهن، شاپن بازيگر و كارگردان هاليوود نيز رسانه هاي انگليسي را دستگاه هاي فاسد و تبليغاتي ناميد. او معتقد است اين رسانه ها صحبت هايش درباره موضوع مالكيت آرژانتين بر جزاير فالكلند را وارونه منعكس كرده اند. پن، آرژانتين را مالك اصلي اين جزاير دانسته و گفته كه دولت انگليس بايد از رفتارهاي خود در قبال جزاير فالكلند كه دنباله روي سياست هاي استعمارگرانه است دست بكشد.

 



انقلاب ليبي در مستند «قيام صحرا»

تهيه كننده مجموعه مستند «قيام صحرا»- كه به حوادث مربوط به انقلاب ليبي مي پردازد- از شروع تدوين اين مستند خبر داد.
«سليم غفوري» در گفت و گو با فارس گفت: اين مجموعه مستند 10 قسمت 25 دقيقه اي است كه در مركز فرهنگي ميثاق توليد مي شود.وي ادامه داد: تصويربرداري «قيام صحرا» در كشور ليبي به پايان رسيده است و الان در مرحله تدوين هستيم.

 



نگاهي متفاوت به بسيج در «ترانه باران»

«ترانه باران» مجموعه برنامه اي از گروه معارف شبكه دو سيماست به تهيه كنندگي رضا چاپلقي كه دستاوردهاي بسيجيان اين مرز و بوم را با نگاهي متفاوت و داستان گونه بررسي مي كند.
اين برنامه در قالب يك مجموعه برنامه مستند داستاني تهيه شده و ظرفيت ها و پتانسيل هاي بسيجيان اين مرز و بوم را در راستاي ارج نهادن به اين دلاور مردان و دريادلان در قاب تصوير ماندگار مي كند. به تصوير كشيدن فعاليت هاي بسيجيان در عرصه هاي سازندگي و آباداني كشور، توليد برنامه هاي انيميشني و بازي هاي رايانه اي و همچنين معرفي نخبگان و مخترعان بسيجي از بخش هاي متنوع ترانه باران است.گفتني است به زودي سري جديد اين مستند داستاني كه هم اكنون دوشنبه و چهارشنبه هر هفته ساعت 35/12 به مدت 20دقيقه از شبكه دو سيما پخش مي شود با همت سازمان بسيج و سپاه محمد رسول الله(ص) توليد خواهد شد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14