(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 14 فروزدین 1391- شماره 20172

بني صدر، نقطه الحاق چپ و راست (فصل چهارم)

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




بني صدر، نقطه الحاق چپ و راست (فصل چهارم)

مرتضي صفار هرندي
بني صدر، نقطه الحاق چپ و راست
از جمله اولين عملكردهاي سياه ابوالحسن بني صدر در دومين ماه رياست جمهوري، دستور مشكوك بمباران هواپيماها و بالگردهاي به جامانده از آمريكايي هاي متجاوز در هنگام فرار از صحراي طبس بود كه در جريان آن محمدمنتظر قائم (فرمانده سپاه يزد) به شهادت رسيد. اندكي بعد بني صدر با ابراز همراهي با عمليات خنثي سازي كودتاي نوژه، در جهت كمرنگ كردن اين نقطه سياه در اولين اقدامات خود، گام برداشت.
بدون ترديد، سال هاي 1359 و 1360 مهم ترين سال هاي پس از انقلاب اسلامي در شكل گيري صف بندي جريان هاي سياسي بود. پس از تثبيت جبهه وفاداران انقلاب اسلامي و نيروهاي خط امام، نيروهاي سياسي اي كه سابقه اي طولاني از كينه و درگيري با يكديگر داشتند، در صفي متحد متشكل شدند. ابتداي سال 1360 مرزبندي جريان هاي چپ گرا و راست گرا به طور كلي درهم ريخته بود. نتيجه اولين انتخابات رياست جمهوري به قدرت رسيدن بني صدر به عنوان يكي از افراد نسل دوم جبهه ملي بود كه در ابتدا سران اين جبهه، ارج و جايگاهي براي او قائل نبودند. از اين بدتر، موضع اوليه بازرگان و نهضت آزادي در قبال بني صدر و اطرافيانش بود. درست چند ماه قبل از اين انتخاب، بازرگان به صراحت گفته بود كه به سبب حضور بني صدر در شوراي انقلاب، حاضر به ادامه عضويت در اين شورا نيست1. در انتخابات رياست جمهوري نيز نهضت آزادي از دكتر حسن حبيبي حمايت كرده بود، اما واقعيت نتيجه انتخابات، تأثير قابل توجهي در موضع گيري بازرگان و يارانش داشت. اين احساس كه جريان خط امام پس از انتخاب بني صدر تضعيف شده است، طمع نهضت آزادي را براي بازگشت به قدرت از طريق شركت در انتخابات مجلس فزوني مي بخشيد. ائتلاف «همنام» ثمره اين تلقي بود. پس از انتخاب بازرگان و يزدي در مرحله اول انتخابات مجلس اول، دبيركل نهضت آزادي در بيانيه اي از مسعود رجوي، سركرده گروهك منافقين و تنها نامزد راه يافته اين گروهك به دور دوم انتخابات، به عنوان «معرف جناح پرشوري از جوانان با ايمان» ياد كرد و از مردم خواست كه به او رأي دهند2 اين موضع گيري كه بلافاصله با عكس العمل شديد اللحن امام(ره) مواجه شد، نشان مي داد كه بازرگان مايل است، جبهه اي از عناصر مخالف خط امام در يك مبارزه پارلماني صف آرايي كند. مردم به رغم رأي بالايي كه در دور اول به بازرگان داده بودند، به اين خواسته وي كمترين اعتنايي نكردند. به هر حال بازرگان و يارانش توانستند يك فراكسيون كم تعداد را در برابر اكثريت خط امامي مجلس اول تشكيل دهند. فراكسيوني كه رأي تعدادي از اعضاي آن مثل علي اكبر معين فر، علي گلزاده غفوري و... مديون معرفي از سوي ائتلاف بزرگ خط امام بود.
شايد بتوان اولين ابراز وجود اين فراكسيون - كه نزديكان بني صدر مثل احمد سلامتيان، احمد غضنفرپور و ... نيز با آن متحد شده بودند- را تلاش آنان براي رد اعتبارنامه شهيد دكتر حسن آيت دانست، اما حاصل همه اين تلاش ها تنها 30 رأي مخالف به اعتبارنامه شهيد آيت بود كه تعدادي از آن آراء را نيز برخي از افراد خط امامي دادند.3 اطلاعات وسيع آيت از جريان ملي گرا و عملكرد گذشته آنان همراهي او با شهيد بهشتي و عالمان برجسته مجلس خبرگان قانون اساسي در دفاع مستدل از اصل ولايت فقيه، عامل اصل نگراني ليبرال ها از نقش ايفا كردن او در مجلس اول به شمار مي رفت. ساختن سندي دال بررفتار خلاف شرع و نيز نواري از آيت كه حاوي پيش بيني هايي درباره آينده عملكرد بني صدر و متحدانش بود، برخي از دوستان انقلاب و امام را نيز نسبت به او بدبين كرده و او را در نظر آنان، چهره اي تشنج طلب جلوه مي كرد. درپيشاپيش نمايندگاني كه رد اعتبار نامه آيت را تعقيب مي كردند، احمد سلامتيان دوست قديمي بني صدر و عضو «دفتر هماهنگي مردم با رئيس جمهور» قرار داشت. سلامتيان از اعضاي جوان تر جبهه ملي بود. سران جبهه ملي در ابتدا بني صدر ر ابه دليل تك روي هايش چندان نمي پسنديد، اما رئيس جمهور شدن او فرصتي نبود كه گروه ملي ملي گراها بتواند از آن صرف نظر كند. به اين سبب، سعيد سنجابي فرزند دبيركل جبهه ملي نيز دركنار سلامتيان از مهم ترين اداره كنندگان تشكيلات سياسي بني صدر شد. اطرافيان بني صدر به عناصر جوان جبهه ملي منحصر نمي شدند، برخي از مائوئيست هاي سابق مثل دكتر احمد غضنفر پور هم از افراد موثر اين حلقه بودند. به رغم آنكه بني صدر خصومت ديرينه اي با گروه هاي ماركسيست داشت، گروه هاي مائوئيست (طرفداران دولت چين) و به طور مشخص «حزب رنجبران» و سازمان «توفان» اولين ماركسيست هايي بودند كه به جبهه وي درمقابله با خط امام پيوستند. مائوئيست ها از قبل از پيروزي انقلاب مدعي مبارزات دهقاني بودند، اما در اين مقطع اولويت خود را مبارزه با گروه هاي حامي شوروي و از آن بيشتر، نيروهاي خط امام قرار داده بودند.
در مدت كوتاهي با پيوستن خسرو قشقايي (زمين دار بزرگ منطقه فارس و از افراد داراي سابقه ارتباط با پايگاه سازمان سيا در تهران) به جبهه بني صدر، تصويري كاريكاتوري از همكاري فئودال ها و گروه هاي مدعي مبارزه با فئوداليسم در زير چتر رياست جمهوري بني صدر شكل گرفت. مجلس در ابتدا اعتبار نامه خسرو قشقايي را به سبب وابستگي ديرينه و آشكار او به سازمان سيا- و به استناد مدارك به دست آمده از لانه جاسوسي آمريكا- رد كرد. قشقايي نيز به منطقه فارس بازگشت و برنامه مبارزه مسلحانه با نهادهاي انقلاب را برگزيد. مستند تلويزيوني «خان گزيده ها» اثر ماندگار شهيد سيد مرتضي آويني و گروه تلويزيوني جهاد سازندگي مربوط به همين ماجرا بود. «خان قشقايي» در مبارزه با نيروهاي عدالت خواه مسلمان پيرو خط امام درنهادهاي جهاد سازندگي، سپاه و... از هم پيماني با بني صدر بهره فراواني مي برد.
موضوع مالكيت زمين هاي زراعي به صورت يكي از مسائل محل نزاع جريان ليبرال و خط امام رخ نشان مي داد. دراين ميان عجز و لابه اين گونه افراد در محضر برخي از مجتهدان عالي مقام و حتي مراجع معظم تقليد درباره محترم نبودن مالكيت شرعي درجمهوري اسلامي دركنار واقعيت برخي از افراط كاري هاي ناشي از عملكرد افراد التقاطي نفوذي در دادگاه ها و نهادهاي انقلاب و مصادره هاي غير شرعي اموال مردم تحت عنوان مبارزه با فئوداليسم خط امام را تحت فشار بخشي از بزرگان حوزه هاي علميه نيز قرارداده بود. به طور مشخص موضع گيري هاي تند آيت الله بهاء الدين محلاتي و آيت الله سيد حسن قمي و حتي گاه آيت الله گلپايگاني ناشي از چنين وضعيتي بود. جريان ليبرال از اين امكان نيز براي سركوب خط امام مدد مي جست.
بني صدر اميدوار بود كه خواسته هاي خود را از طريق وارد آوردن فشار بر جريان خط امام از چند جبهه پيگيري كند. او در اولين حركت قصد داشت، يار نزديك خود (سلامتيان) را براي نخست وزيري به مجلس معرفي كند. اما مقاومت مجلس داراي اكثريت خط امامي، بني صدر را از اين اقدام منصرف كرد.وي سپس درگير كردن بيت امام با جريان خط امام را دربرنامه كار خود قرار داد.
مخالفت امام(ره) با معرفي مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيداحمد خميني به عنوان نخست وزير، اين خواسته بني صدر را هم با مانع روبه رو كرد. اگرچه مرحوم حاج سيداحمد خميني به گفته خودش به بني صدر رأي نداده بود، اما برخي از موضع گيري هايش و تمايل وي به بي طرفي در آن مقطع، مخالفان جريان خط امام را به توهم امكان سوءاستفاده مي انداخت. در سوي مقابل نيز نگراني گروه هاي خط امامي از اين قصد مخالفان، به نوعي ايجاد فاصله بين مرحوم حاج سيداحمد خميني با گروه هايي مثل حزب جمهوري اسلامي را دامن مي زد. البته با روشن ترشدن انحراف بني صدر و حاميانش، فرزند حضرت امام، با موضع گيري هاي شفاف، هماهنگي خويش را با بزرگاني مثل شهيد بهشتي، آيت الله خامنه اي و... آشكار ساخت. با اين حال جبهه حاميان بني صدر توانسته بود، برخي از اعضاي خانواده امام را به همراهي با مسير غلط خود متقاعد سازد، مثلا سيدحسين خميني فرزند آيت الله شهيد حاج آقا مصطفي خميني، هوشياري لازم را براي نجات از ورطه موضع گيري هاي دلخواه اين جبهه را نداشت و به عامل اجراي مقاصد آنان تبديل شده بود.
تلقي رفتار مداراجويانه مصطفي ميرسليم با گروه هاي مخالف خط امام- با توجه به سابقه وي در معاونت وزارت كشور- و تصور بني صدر درباره ايجاد اختلاف دروني در مجموعه خط امام ازطريق معرفي ميرسليم به عنوان نخست وزير پيشنهادي، اقدام نافرجام ديگر بني صدر بود اما سرانجام او ناگزير به پيشنهاد نخست وزيري محمدعلي رجايي نماينده مردم تهران در مجلس تن داد. رجايي تا آن زمان به عنوان فردي داراي وجهه اي معتدل و دوست هر دو جريان خط امام و نهضت آزادي شناخته مي شد، چنان كه در انتخابات اولين دوره مجلس در ميان نامزدهاي نهضت آزادي هم قرار داشت. اما تمايل جريان خط امام به نخست وزيري رجايي و مخالفت نهضت آزادي با اين امر نشان مي دهد كه ليبرال ها در آن زمان وجه غالب گرايش خالص و محكم رجايي را تشخيص داده بودند. رجايي با معرفي كابينه جوان و متشكل از كادرهاي رشديافته در دوران حاكميت انقلاب اسلامي، نويد تحول در صحنه مديريت كشور را مي داد. او براي اولين بار در دولت هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به صراحت بر ادعاهايي مثل تعدد مراكز قدرت و دخالت نارواي نهادهاي انقلابي در كار دولت، خط بطلان كشيده بود. اين جهش مديريتي جديد، بر دلواپسي مشترك كه همه گروه هاي چپ گرا و راست گرا و از و نگراني آنان از موفقيت خط امام در مرحله جديد افزود به اين ترتيب گروه هاي بيشتري از ماركسيست، التقاطي و راست گرا يكي پس ازديگري به بني صدر مي پيوستند.
قسمتي از شهرت بني صدر مرهون مناظره هاي وي با عناصر كمونيست بود، اما حتي اين سابقه نيز مانعي براي پيوستن گروهك چريك هاي فدايي خلق (اقليت) به صف حاميان بني صدر نمي شد. اينك يك جبهه داراي برآيند مطلوب بلوك غرب، اما متشكل از گروه هاي چپي و راستي بر حول محور دفتر بني صدر شكل گرفته بود. شايد به همين دليل گروه هاي تحت الحمايه شوروي مثل حزب توده و فدائيان خلق (اكثريت) دراين منازعه مرزبندي آشكاري را با بني صدر و هم پيمانانش برقرار ساخته بودند اما مرزبندي اصلي در صحنه سياسي آن روز كشور، درصف آرايي دو جبهه حاميان اجراي احكام اسلامي و ملاك هاي مديريتي اسلامي، در برابر جريان قائل به عدم كفايت احكام اسلام در اداره كشور خودنمايي مي كرد.
لجاجت ليبرال ها با اسلام گرايان
«اجماع مركب» و گاه ناخودآگاه جريان هاي مختلف سياسي چپ گرا و راست گرا در مقابل جريان اصول گرايي اسلامي در دوران پس از پيروزي، چندين بار شكل گرفته و نقطه اشتراك اين اجماع در تمامي اين مقاطع، مبارزه با تثبيت يك حكومت مبتني بر آموزه هاي اسلامي بوده است.
در اواسط تيرماه 1359 دفتر بني صدر از كشف يك كودتا براي براندازي جمهوري اسلامي خبر داد. در تشريح جزئيات اين كودتا از سوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ارتش جمهوري اسلامي و دستگاه قضايي، مشخص شد كه طراح اين كودتا سازماني به نام «نقاب» متشكل از برخي از اعضاي جبهه ملي و عوامل رژيم گذشته با محوريت شاهپور بختيار (آخرين نخست وزير رژيم ستم شاهي) و نيز تعدادي از سران فراري ارتش رژيم شاه بوده است. آنان، مجريان كودتا متشكل از گروهي از عناصر ناسالم ارتش را اقناع كرده بودند كه با پذيرش اصل انقلاب و ساقط كردن رژيم ستم شاهي، تنها قصد خارج كردن قدرت از دست امام خميني را دارند و البته از حمايت روحانيوني مثل سيدكاظم شريعتمداري از خود اطمينان دارند. كشف كودتا حاصل پشيماني يكي از عوامل آن و اطلاع رساني شبانه وي به آيت الله خامنه اي و به دنبال آن پي گيري موضوع از سوي اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نيروهاي حزب اللهي ارتش، كميته انقلاب اسلامي و دادستاني انقلاب ارتش بود، اما بني صدر در آن زمان پيروزمندانه از كشف اين كودتا سخن به ميان آورد تا افتخار آن را به نام خود ثبت كند . كمتر از يك سال بعد، وقتي او به همراه گروه هاي متعدد سياسي به دليل مقابله با اسلاميت نظام در حال حذف شدن از صحنه بودند، با ابراز همدردي و همراهي بختيار مواجه شد. به اين ترتيب مي توان گفت، هدفي كه بخشي از جبهه ملي به محوريت بختيار، از طريق كودتاي نظامي به آن نايل نشده بود، در آزمون يك روش ديگر، يعني اغواي عوام و خواص و كسب آراي اكثريت مردم و با پشتوانه اي بسيار بزرگ تر از كودتا، يعني ائتلافي از بني صدر و يارانش، جبهه ملي، نهضت آزادي، منافقان و بخش بزرگي از گروه هاي ماركسيستي، بار ديگر با شكست مواجه شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- غلامرضا خواجه سروي، پيشين، ص .286
2- كيهان، 16/2/1359، به نقل از تاريخ تهاجم فرهنگي غرب، نقش روشنفكران وابسته مهندس مهدي بازرگان، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، ص .304
3- نك: اعتبارنامه شهيد آيت در مجلس شوراي اسلامي،
http://Irdc.ir/ fa/ content/ 10302/detault.aspx

پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14