(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 14 فروزدین 1391- شماره 20172

رژيم صهيونيستي نگران فروپاشي است
انتفاضه جديد در خاورميانه جديد
جدال دروني صهيونيست ها



رژيم صهيونيستي نگران فروپاشي است
انتفاضه جديد در خاورميانه جديد

فريده شريفي
ناظران و كارشناسان سياسي، وقايع و رويدادهاي اخير در خاورميانه به ويژه كشور فلسطين را زمينه ساز انتفاضه سوم مي دانند. آنها معتقدند كه اين انتفاضه در صورت وقوع، كاملا با انتفاضه هاي قبلي تفاوت خواهدداشت. اين درحالي است كه امكان پيشگويي زمان آغاز، چگونگي وقوع و حتي پيامدهاي آن براي هيچ كس ميسر نيست، اما با وجود اين پس از بررسي دقيق اوضاع حاكم برمنطقه مي توان كاملا مدعي شد كه در سال 2012 حتما شاهد چنين رويدادي خواهيم بود. درسال گذشته طوفان تغيير و تحول بر منطقه خاورميانه وزيدن گرفت و انقلاب هاي گسترده اي در كشورهاي متعدد به وقوع پيوست.
انقلاب كشورهاي عربي ابتدا از تونس آغاز شد و خودسوزي «محمد بوعزيز» موجب شد كه آتش زيرخاكستر شعله ور شود. مردم با اين اقدام جرئت پيدا كردند كه عليه ظلم به پا خيزند.
اين رويدادها در واقع مقدمه اي براي ايجاد يك تحول عظيم تاريخي به شمار مي آيند. در فلسطين نيز وضع به همين صورت است. ملت مظلوم فلسطين هم كه در معرض وحشيانه ترين سركوب هاي رژيم اشغالگر قرار دارد، آماده دست زدن به چنين قيامي است.
رژيم صهيونيستي با اقدامات خصمانه خود از جمله مصادره اراضي و ايجاد موانع در مناطق مختلف، اهانت به مقدسات اسلامي و تعرض به اماكن مذهبي، مردم را ناراضي كرده است.
انقلاب هاي عربي براي فلسطيني ها و در مجموع محور مقاومت فرصت ساز بود باعث شد رژيم صهيونيستي از بيداري اسلامي و روي كارآمدن جريان هاي مردمي و اسلامگرا به وحشت بيفتد.
تحولات منطقه الهام بخش مردم فلسطين براي تحقق يك انفجار است و تحليلگران وقوع اين انفجار را لحظه شماري مي كنند مردم منطقه به خوبي مي دانند كه طولي نخواهدكشيد كه اسراييل نابود و ريشه اين رژيم ظالم از بيخ و بن كنده خواهدشد.
ممانعت از انتفاضه سوم يكي از مهم ترين اهداف رژيم صهيونيستي است كه با ايجاد بحران هاي مصنوعي در جهان عرب درصدد است از شروع انتفاضه جديد جلوگيري كند.
بدون شك انتفاضه بعدي فلسطين كابوسي است كه خواب اسراييلي ها را آشفته خواهدكرد و آنها را در سراشيبي سقوط خواهد افكند.
همانگونه كه تحليلگران پيش بيني كرده اند منطقه آبستن تحولات شگرفي است كه ممكن است باعث انفجار جديد در داخل فلسطين و وقوع انتفاضه جديد شود.
هرچند زمان اين انقلاب جديد مشخص نيست اما وقوع آن حتمي است.
شواهد و دلايلي كه براي اين ادعا وجود دارند عبارتند از:
افزايش تجاوز شهرك نشينان
درسال گذشته تجاوز و جنايت اشغالگران در سرزمين فلسطين افزايش پيدا كرد و 96 مورد درگيري ميان شهرك نشينان صهيونيست و مردم فلسطين به وجود آمد.
درسال 2011 حدود 2661 اصله درخت زيتون قطع و 58 دستگاه خودرو به آتش كشيده شد و صدها فلسطيني مجروح شدند. در پي اين اقدامات كشاورزان فلسطيني وادار شدند كه در ايام اعياد يهوديان كه اكثر آنها در خارج بودند به چيدن ميوه هاي درختان زيتون بپردازند تا از درگيري با شهرك نشينان جلوگيري به عمل آيد.
ازسوي ديگر، دستگاه اطلاعاتي اسراييل طي گزارشي به افزايش تجاوزهاي راستگرايان افراطي در سال 2012 در كرانه باختري و قدس شرقي هشدار داد. در اين گزارش آمده است كه نگراني هاي ناشي از حضور يهوديان در قدس شرقي و مصادره اراضي، منازل و دارايي هاي مردم فلسطين از جانب شهرك نشينان به اوج خواهد رسيد.
در اين گزارش به نگراني درون اسرائيل نيز اشاره شده است زيرا در حال حاضر علاوه بر عرب هاي داخل اراضي اشغالي يهوديان نيز به مخالفت با دولت صهيونيستي برخاسته اند و نسبت به بي عدالتي هاي اقتصادي و اجتماعي معترض هستند.
حمله به مسجدالاقصي
نيروهاي اشغالگر رژيم صهيونيستي و شهرك نشينان حملات خصمانه و هدفمند خود را عليه مساجد در كرانه باختري ادامه مي دهند.
حمله به مسجدالاقصي در راستاي اهانت به آرمان ها و ارزش هاي مقدس مسلمانان و همين يهودي كردن قدس صورت مي گيرد.
اهانتي كه سال هاست از سوي صهيونيست ها صورت مي گيرد و متأسفانه كشورهاي عربي و اسلامي و مجامع بين المللي در قبال آن سكوت اختيار كرده اند.
چنين حملات و تجاوزات آشكاري از چشم رسانه هاي غربي پنهان نيست اما موضوع را كاملا ناديده مي گيرند گويي حوادث پيش آمده يك امر طبيعي است.
اگر كوچكترين اتفاقي براي يهوديان يا مسيحيان جهان اتفاق مي افتاد به ويژه در جهان عرب و اسلام، گوش فلك را كر مي كردند اما تجاوز آشكاري كه به نماد تقدس مسلمانان صورت مي گيرد با هيچ واكنشي مواجه نيست.
رژيم صهيونيستي هم كه تمام موارد تخلف و نقض قوانين و حقوق بين الملل را عليه تمام اديان مرتكب شده است نگران هيچ گونه مجازاتي يا حتي سرزنشي از سوي متحدان يا دوستان عرب خود نيست به ويژه كساني كه توافقات و معاهدات صلح را امضا كرده اند، توافقاتي كه ثابت كرد هيچ گونه صلحي را به ارمغان نياورده است، بلكه برعكس باعث گستاخي بيشتر صهيونيست ها در به راه انداختن جنگ مذهبي و نژادپرستانه، آتش زدن مساجد، تخريب منازل فلسطيني ها، اهانت به مقدسات اسلامي و بدرفتاري بيشتر صهيونيست ها نسبت به فلسطيني ها شده است.
براساس داده هاي موجود، اقدامات گوناگوني براي تصاحب بخش قابل توجهي از املاك فلسطيني ها انجام گرفته كه تخريب، تصاحب و مصادره از املاك از جمله آنهاست.
تصاحب املاك در قلب شهرقدس و مناطق مجاور آن همزمان با پايان گرفتن ساخت و گسترش ديوارنژادپرستانه حائل پيرامون شهر و حومه اداري آن انجام گرفته است. به طوري كه انتظار مي رود اين ديوار بيش از 165 هزار شهروند عرب فلسطين ساكن قدس را در انزوا قراردهد تا اشغالگران راحت تر بتوانند بر املاك شان دست بگذارند و براي فروش اين زمين ها به گروه هاي فعال شهرك نشين از جمله گروه هاي يهودي آمريكايي چانه زني كنند. فراتر از اين، دولت اسرائيل در طول ماه هاي گذشته قوانين زيادي را تصويب كرده است از جمله به گروه هاي شهرك نشين چراغ سبز نشان داده است تا تعدادي از نمادهاي ميراث فرهنگي و تاريخي شهر قدس را تصاحب كنند كه تسلط بر گورستان هاي مسلمانان، تصاحب صدها هزار هكتار از اراضي فلسطينيان ساكن كرانه باختري براي ساخت ديوار حائل از جمله اقداماتي است كه اشغالگران براي تسلط بر قدس اتخاذ كرده اند.
به علاوه جداسازي دشت هاي فلسطين كه 26 درصد از مساحت كرانه باختري را تشكيل مي دهد با هدف قطع ارتباط كرانه باختري با جهان عرب و جلوگيري از تشكيل كشور فلسطين از ديگر اهداف اشغالگران است.
زمين محور اصلي پروژه صهيونيستي را تشكيل مي دهد كه مي خواهد فلسطين سرزمين بدون ملت باشد اما ملت فلسطين با تمام مشكلات و دشواري ها با ماندن بر روي اراضي سرزمين تاريخي خود و با پايداري خود به ويژه داخل سرزمين هاي اشغالي تمامي معيارهاي صهيونيستي براي غصب اين سرزمين را در هم شكسته است.
نارضايتي مردم فلسطين از تجاوزات و اشغالگري هاي روزافزون رژيم صهيونيستي فرصت مناسبي براي فلسطيني ها به وجود آورده كه از شرايط كنوني منطقه استفاده كنند و در پي فرصت مناسب براي قيام عليه رژيم غاصب اسرائيل باشند.
اعتراضات روزافزون
يكي از ويژگي هاي يك سال اخير در مقايسه با گذشته تفاوت هاي جدي در نوع اعتراضات عليه رژيم صهيونيستي است. مراسم سالگرد يوم النكبت، يوم النكسه، اشغال قدس در يك سال اخير خبرساز و حادثه ساز بوده است.
سالگرد اشغال فلسطين كه به يوم النكبت معروف است براي اولين بار با كشتار بيش از 20 نفر در مرزهاي فلسطين اشغالي با جولان سوريه و جنوب لبنان همراه بود. 20 روز بعد در سالگرد يوم النكسه يا شكست اعراب در جنگ شش روزه 1967، مجدداً در جولان سوريه و به دنبال تيراندازي مستقيم نظاميان اسرائيلي 23 نفر كشته و 300 نفر زخمي شدند.
يوم القدس كه سالگرد اشغال شهر قدس توسط صهيونيست ها است از ديگر اعتراض هاي فلسطينيان بوده است. سالروز حمله به نوارغزه، حمله به لبنان، حمله اسرائيلي ها به مصر (جنگ سوئز) و وقايع مشابه مي تواند با توجه به فضاي جديد ناشي از بيداري اسلامي به كابوسي براي رژيم صهيونيستي تبديل شود.
همچنين سالروز امضاي قرارداد كمپ ديويد و قرارداد وادي عربي (ميان اردن و اسرائيل) براي مردم مصر و اردن بهانه هاي لازم براي اعتراض به رژيم صهيونيستي را فراهم مي كند.
انقلاب هاي عربي
انقلاب هاي اخير در كشورهاي عربي نشان داد كه هيچ نيرويي نمي تواند در مقابل اراده ملت ها ايستادگي كند، همه به خوبي مي دانند كه ايستادگي و شجاعت ملت مظلوم فلسطين، الهام بخش مردم در ساير كشورهاي عربي بوده است ملتي كه از تسليم شدن در مقابل نيروهاي اشغالگر به رغم محاصره، كشتار و آوارگي امتناع مي ورزد.
انقلاب هاي كشورهاي عربي باعث شد كه مردم در اين كشورها بار ديگر به مسئله اساسي و محوري خود يعني قضيه فلسطين متمركز شوند زيرا حكومت هاي فاسد در اين كشورها قصد داشتند كه اذهان مردم را به نحوي از اين قضيه دور كنند.
در حال حاضر در ميادين و خيابان هاي اصلي اين كشورها شعارهايي سرداده مي شود كه ساليان دراز مردم از شنيدن آن محروم بودند، در حال حاضر وقوع اين انقلاب ها در ملت فلسطين انگيزه ايجاد كرده است و آنها را به سمت آزادي و مبارزه هدايت مي كند.
در مجموع مي توان گفت كه تحولات جهان عرب تأثيرات مهمي در ساختار قدرت و سياست در منطقه ايجاد كرده است و بازنده اصلي اين تحولات منطقه اي آمريكا و اسرائيل هستند.
رژيم صهيونيستي استراتژي سياسي و امنيتي خود را براساس صلح كمپ ديويد و كار كردن روي افكار عمومي و مردم جهان عرب با هدف دستيابي به صلح به اصطلاح پايدار گذاشته است كه اين استراتژي با بروز انقلاب هاي عربي در حال تضعيف است. اين خود تأثيرات عظيم در سطح قدرت و سياست منطقه اي خواهد داشت، تأثيراتي كه باعث انفجار جديد در داخل فلسطين و وقوع انتفاضه جديد شود.
فروپاشي اسرائيل
رژيم صهيونيستي كه تصور مي كرد با حمايت آمريكا و كشورهاي غربي مي تواند بر خاورميانه مسلط شود اينك با دوران ضعف و زبوني روبه رو شده است و چيزي نمي گذرد كه به اعتراف خود صهيونيست ها به فروپاشي و زوال نزديك شود.
صهيونيست ها هيچ گاه پيش بيني چنين روزهايي را نكرده بودند به ويژه آنكه اين رژيم با بحران شديدي در داخل و خارج روبه رو شده است. رژيم صهيونيستي از تحولات و خيزش هاي مردمي در منطقه آن چنان غافلگير شده كه پيش بيني مي شود در صورت سرايت خيزش هاي عربي به اسرائيل اين رژيم مدت زيادي دوام نياورد.
مشكلات اقتصادي و اجتماعي صهيونيست ها در اراضي اشغالي به گونه اي است كه باعث شده مردم به گروه هاي كوچك و كينه توز تبديل شوند و اين نارضايتي در تمام اقشار مختلف اين رژيم به چشم مي خورد. رژيم صهيونيستي از درون در حال پوسيدگي است و به علاوه در منطقه و جهان نيز هر روز منفورتر مي شود.
همين مسئله باعث شده كه رژيم صهيونيستي در مقابل ملت مقاوم فلسطين نتواند تاب بياورد و ديري نمي گذرد كه اين رژيم با نارضايتي هاي داخلي و خارجي روبه رو خواهد شد.
اعتراضات وسيع جهاني عليه رژيم منفور صهيونيستي نشان دهنده اين واقعيت است كه حتي نزديك ترين دوستان و شركاي غربي اين رژيم به انتقاد از اسرائيل روي آورده اند و اين رژيم را در برابر سيل اعتراضات و انتقادات تنها گذاشته اند.
روي برگرداندن دوستان اسرائيل حتي به صورت ظاهري نيز عميق ترين زخم ها را به پيكره رژيم صهيونيستي وارد كرده است و تحليلگران معتقدند تضعيف اسرائيل شرايط را براي انتفاضه سوم مهيا مي سازد.
آشتي ملي فلسطينيان
گروه هاي فلسطيني از جمله فتح و حماس سرانجام پس از ماه ها مذاكره اختلافات را كنار گذاشته و بر تحقق آشتي ملي تأكيد كردند.
اين گروه ها طي توافقنامه دوحه با تشكيل دولت وحدت ملي و رياست محمود عباس بر اين دولت موافقت كردند. اين توافق در شرايطي حاصل شد كه آمريكا و رژيم صهيونيستي كه از اختلاف فلسطينيان و تضعيف آنها نهايت استفاده را مي بردند بسيار ناخشنود شدند. به نحوي كه رژيم صهيونيستي تشكيلات خودگردان فلسطين را تهديد كرد. همزماني توافق آشتي ملي با خيزش هاي اسلامي در بسياري از كشورهاي منطقه كه با كاهش نفوذ غرب به ويژه آمريكا همراه بوده است نويدبخش تحولات خوبي براي ملت فلسطين است. چرا كه ناكامي آمريكا و اسرائيل در تحولات فلسطين را در بر خواهد داشت.
آمريكايي ها ديگر نمي توانند زمان را به نفع اسرائيلي ها بخرند. 20 سال از آغاز مذاكرات به اصطلاح صلح با واسطه گري واشنگتن گذشته و آمريكا در اين مدت به دنبال خريد وقت براي اسرائيل بوده است.
سازمان ملل نيز به رغم درخواست هاي مكرر فلسطينيان و گروه هاي حامي حقوق بشر در سال هاي اخير نسبت به جنايات اسرائيل در سرزمين هاي فلسطيني سكوت اختيار كرد كه از جمله مي توان به حمله ارتش رژيم صهيونيستي به نوار غزه اشاره كرد.
اكنون اميد مي رود كه با آشتي و اتحاد مجدد فلسطينيان پس از سال ها صفحه اي تازه در مبارزات ملت فلسطين عليه صهيونيست ها گشوده شود.
شكست مذاكرات سازش
شكست مذاكرات سازش از ديگر عواملي است كه تحقق انتفاضه سوم را نزديك تر مي سازد.
مذاكرات سازش بين تشكيلات خودگردان و اشغالگران از همان ابتدا محكوم به شكست بود و نتيجه اي دربرنداشت.
گروه هاي مختلف فلسطيني و مردم فلسطين بارها اين مذاكرات را محكوم و از تشكيلات خودگردان خواسته اند كه زيربار ذلت مذاكرات به اصطلاح صلح خاورميانه نروند.
محمود عباس اكنون با شرايط ويژه اي روبه رو شده كه نشستن مجدد برسر ميز مذاكره با رژيم صهيونيستي را برايش دشوار مي كند.
محمود عباس از يك سو با گروه هاي فلسطيني براي ايجاد دولت وحدت ملي به توافق رسيده و نمي خواهد اين فرصت تاريخي را از دست بدهد از سوي ديگر تضعيف رژيم صهيونيستي در عرصه هاي داخلي و خارجي اين فرصت را به تشكيلات خودگردان مي دهد كه بتواند در اين مبادله سياسي امتياز بگيرد و به راحتي به خواسته هاي رژيم صهيونيستي توجه نكند به ويژه آنكه مهم ترين شرط طرف فلسطيني در مذاكرات سازش يعني توقف شهرك سازي از سوي رژيم تل آويو تامين نشده است. به همين دليل محمود عباس مقامات رژيم صهيونيستي را عامل اصلي به بن بست كشاندن مذاكرات صلح معرفي كرده و اظهار داشته است كه موضع اسرائيل درباره مسائل امنيتي و مرزهاي فلسطين مشخص نيست. شايد رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين با توجه به تحولات فعلي منطقه تلاش مي كند كه از مذاكرات سازش به عنوان ابزاري براي امتياز گري از رژيم صهيونيستي استفاده كند به ويژه آنكه كميته چهارجانبه از محمود عباس خواسته كه مجددا به گفت وگوهاي مستقيم با اسرائيل ادامه دهد.
كاترين آشتون مسئول سياست خارجي آمريكا نيز از محمود عباس خواسته تا ماه آوريل (فروردين ماه) گفت و گو هاي صلح را ادامه دهد تا آنها نيز در مقابل، اسرائيل را متقاعد سازند تا تسهيلات و امتيازات جديدي براي فلسطيني ها قائل شود.
اما عباس به خوبي از مخالفت گروه هاي داخلي فلسطيني به ويژه حماس و جنبش جهاد اسلامي با مذاكرات سازش آگاه است. اين موضوع به ويژه پس از آنكه دو گروه فتح و حماس در قاهره و در اواخر سال 2011 بر سر آشتي ملي و تشكيل دولت وحدت ملي به توافق رسيدند پررنگ تر شد. از اين رو عباس با كوله باري از مخالفت ها در مقابل مذاكرات سازش بر سر دوراهي ايستاده است.
چنانچه فتح بپذيرد كه با حماس دولت وحدت ملي تشكيل دهد بايد بخشي از قدرت سياسي و اقتصادي خود را به حماس واگذار كند و از سوي ديگر براي واكنش مخالف و جدي رژيم صهيونيستي پاسخي بيابد
نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي بلافاصله پس از توافق مشعل و عباس در دوحه گفت، حال كه ابومازن در دوحه با حماس توافقنامه امضا كرده است به نظر مي رسد ديگر صلح را كنار گذاشته و به صلح با اسرائيل پشت كرده است.
نتانياهو به ابومازن تكليف مي كند يكي را بايد انتخاب كند: صلح با حماس يا صلح با اسرائيل. دولت خودگردان فلسطين نمي تواند هر دو را در كنار هم داشته باشد.
البته حماسي كه در دوحه با عباس توافقنامه امضا كرد، احتمال دارد نتواند روايتگر ديدگاه اصلي حماس باشد هر چند اسماعيل هنيه بارها اعلام كرده كه اختلافي بين رهبران حماس نيست ليكن امضاي توافقنامه دوحه اختلافاتي كم و بيش بين هنيه و خالد مشعل به وجود آورده است اما در هر حال جناح مقاومت فلسطين همچنان با ديدگاه هاي سازش گرا مخالفت خواهد كرد.
بازداشت آزادگان
ادامه سياست بازداشت مجدد اسيران آزاد شده از ديگر عواملي است كه ممكن است باعث تحقق انتفاضه سوم در سرزمين هاي اشغالي شود.
وزير اسيران و آزادشدگان فلسطين در اين باره هشدار داده و گفته دستگيري مجدد اسيران نقض آشكار توافق تبادل اسيران است و بي شك به ظهور انتفاضه سوم منجر خواهد شد.
به نظر مي رسد كه رژيم صهيونيستي نه تنها به توافقنامه موجود درباره تبادل اسيران بلكه به هيچ توافقنامه اي پايبند و متعهد نيست و با زير پا گذاشتن قوانين و مقررات بين المللي اوضاع را پيچيده تر مي كند.
رژيم تل آويو چنين تصور مي كند كه با آزادي گلعاد شاليت تنها اسير اسرائيلي كه با بيش از 1000 اسير فلسطيني مبادله شد كار تمام شده است و مي تواند هر وقت كه بخواهد اين توافقنامه را نقض كند و اسيران فلسطيني را دوباره بازداشت كند در حالي كه رزمندگان فلسطين بارها اعلام كرده اند كه هر زمان كه اراده كنند قادرند صهيونيست هاي بيشتري را به اسارت بگيرند و گلعاد شاليت مسلما آخرين اسير اسرائيلي نبوده و نخواهد بود.
از سوي ديگر تجربه موفق تبادل اسيران اين امتياز را براي جنبش هاي مقاومت فلسطين به جاي گذاشت كه از مسئله به اسارت گرفتن صهيونيست ها به عنوان اهرمي براي تحت فشار قرار دادن رژيم صهيونيستي استفاده كنند.
بنابراين در صورتي كه رژيم اسرائيل بخواهد از اين مسئله سوءاستفاده كند و اسيران فلسطيني آزاد شده را دوباره بازداشت كند موج اعتراض ها و انتقادها عليه خود را افزايش داده و وقوع انتفاضه سوم را حتمي كرده است.

 



جدال دروني صهيونيست ها

اشاره:
سايت خبري «ميدل ايست فروم» كه به بررسي اتفاقات و تحولات در خاورميانه مي پردازد چندي قبل در مطلبي اوضاع در سرزمين هاي اشغالي را بسيار نااميدكننده توصيف و اذعان كرد كه با اين وضعيت صهيونيسم نمي تواند دوام آورد.
در اين مقاله آمده است، رژيم اسرائيل اكنون در ميانه يك جنگ داخلي گسترده قرار دارد كه ادامه و بقاي آن را با ترديد مواجه مي سازد... آنچه در زير مي آيد خلاصه اي از اين مقاله است.
ماه هاست كه اراضي اشغالي شاهد اعتراض ها و تظاهرات متعدد در خيابان هاي اين سرزمين است به گونه اي كه حتي برخي از اين اعتراضات را نوعي جنبش اعتراضي همچون اشغال وال استريت تعبير كرده اند كه خواهان اصلاحات گسترده در سياست هاي رژيم صهيونيستي در همه عرصه ها است.
اين اعتراضات در ابتدا به افزايش هزينه هاي زندگي و مشكلات اقتصادي صورت گرفت اما به سرعت گسترش يافت و عمده تأكيد آن به مسائل اجتماعي در اراضي اشغالي معطوف شد به گونه اي كه رسانه هاي صهيونيستي نيز مجبور به اقرار در مورد شدت آن شدند. روزنامه صهيونيستي هاآرتص در اين باره نوشت، معترضان به افزايش هزينه هاي زندگي و مشكلات اجتماعي دست به تظاهرات زدند و بر ادامه اين اعتراض ها تأكيد كردند و حتي عده اي مانند معترضان جنبش وال استريت در آمريكا و ديگر كشورهاي اروپايي با بستن خيابان هاي منتهي به كنست (مجلس) و منزل نخست وزير رژيم صهيونيستي با برپا كردن چادر به تحصن پرداختند.
اين اعتراض ها باعث شد كه خواسته هاي سركوب شده ساكنان اراضي اشغالي كه از كم ترين امكانات برخوردار نيستند به خيابان ها آورده شود و شرايط اسفبار آنها به مقامات رژيم صهيونيستي گوشزد شود.
به اعتقاد بسياري از كارشناسان، ديدگاه صهيونيستي هيچ هنجار اخلاقي را نمي پذيرد و به همين دليل مباني و مفاهيم آن در حال تضعيف است. صهيونيسم پايه هاي خود را براساس ناديده گرفتن حق ديگران حتي در درون سرزمين خود بنا نهاده است به گونه اي كه حتي برخي از استادان دانشگاه در سرزمين هاي اشغالي رفتار صهيونيست ها را به نازي ها بيشتر شبيه دانسته اند و شهروندان را يهودي هاي نازي صفت توصيف كرده اند.
بسياري از ساكنان وارد شده به سرزمين هاي اشغالي اعتقاد دارند كه عناصر اجتماعي كه صهيونيست ها وارد جامعه كرده اند فايده چنداني براي آنها نداشته است و تبعيض هاي بسياري اعمال شده است. تبعيض هايي كه باعث ايجاد شكاف طبقاتي شده و رفتار صهيونيست ها را غيرانساني كرده است.
يهوديان آفريقايي تباري كه وارد اراضي اشغالي شده اند از وضعيت تبعيض آميز و نژادپرستانه موجود در اراضي اشغالي رنج مي برند و از اينكه آنها را به عنوان يك وحشي نگاه مي كنند در عذابند.
اين افراد كه بسياري از آنها در دهه 1980 به فلسطين اشغالي آمده بودند و گمان مي كردند كه به بهشت مي روند معتقدند كه از روزي كه وارد جامعه صهيونيستي شده اند فقط تحقير شده اند و با واژه هاي زننده و توهين آميز مورد خطاب قرار گرفته اند.
اعتراضات يهوديان آفريقايي تباركه به آنها «فلاشاس» مي گويند از زماني اوج گرفت كه ساكنان سفيدپوست شهر «كيبيات» با اجازه شهرداري تصميم گرفتند كه به سياه پوستان نه چيزي بفروشند نه اجاره دهند.
فلاشاس ها از اينكه خونشان فقط براي ارتش مفيد باشد خسته شده اند. وزير مهاجرت و ادغام اجتماعي رژيم صهيونيستي كه به همين منظور به كنست فراخوانده شده بود وجود چنين مشكلي را انكار كرد و گفت كه بهتر است فلاشاس ها ساكت شوند و در قبال آنچه دولت براي آنها انجام داده ممنون باشند.
جمعيت فلاشاس ها به حدود 100هزار نفر مي رسد و 5/1 درصد جمعيت رژيم صهيونيستي را تشكيل مي دهند و به جز اعتراض به دولت صهيونيستي راهي برايشان باقي نمانده است.
فشارهاي اجتماعي ميزان جنايت و قتل هاي خانوادگي را در ميان اين شاخه از جمعيت اسرائيل افزايش داده است و حداقل 30 مورد قتل كه در آنها يك فرد به علت فشار زندگي به سبب بيكاري و نداشتن درآمد زن و فرزندان خود را به قتل رسانيده و خود نيز خودكشي كرده وجود دارد. در سال 2009 به دستور وزارت مهاجرت و ادغام اجتماعي گزارشي درباره يهوديان اتيوپي تبار رژيم صهيونيستي تهيه شد كه اين گزارش به قدري زننده و تحقيرآميز بود كه بخش عمده آن محرمانه و غيرقابل انتشار اعلام شد. يهوديان در اروپا نيز وضعيت مناسبي ندارند و كمتر با توجه به آداب و سنن خود در انظار عمومي ظاهر مي شوند.
لباس مشكي، ريش بلند با كلاه سياه و موهاي آويزان نشانه هايي بود كه تا پيش از اين در برخي شهرهاي اروپايي به آساني به چشم مي خورد و نشانه اي از حضور يهوديان ارتدوكس بود اما امروز اين افراد فقط در برخي از برنامه هاي تلويزيوني ديده مي شوند.
بسياري از اين افراد حتي به وجود اسرائيل معترف نيستند و ديدگاه خوبي به رژيم صهيونيستي ندارند.
يكي ديگر از چالش هاي بزرگ اجتماعي در اسرائيل وضعيت ارتش اين رژيم است. در بسياري از كشورها خدمت به ارتش نوعي افتخار محسوب مي شود در حالي كه در رژيم صهيونيستي سربازان با اجبار و نارضايتي به خدمت ارتش در مي آيند و انگيزه اي براي حضور در ارتش ندارند.
اين نارضايتي در ميان جوانان و نوع آموزشي كه دريافت مي كنند نيز به چشم مي خورد. در سال 1993 در پژوهشي كه ميان دانش آموزان صورت گرفت 30درصد از دانش آموزان يهودي بودن را مايه افتخار خود نمي دانستند و از اينكه در جامعه صهيونيستي زندگي مي كردند ناراضي بودند به هر حال احساس ضديت با صهيونيسم در اسرائيل به موضوعي رايج تبديل شده است و اگر در سال هاي گذشته درگيري با فلسطيني ها به مهم ترين دغدغه صهيونيست ها تبديل شده بود اكنون جدال هاي دروني در جامعه اسرائيل نگراني اصلي مقامات رژيم صهيونيستي محسوب مي شود.
گراني، چگونگي آموزش، ماليات ها، رفتارهاي تبعيض آميز، نفرت جهاني از صهيونيسم و ديگر مسائل اجتماعي و اقتصادي مردم را به خيابان ها كشانده كه در تاريخ بي سابقه است و همين مسائل اسرائيل را به سوي فروپاشي و اضمحلال در آينده اي نه چندان دور مجبور مي كند.
¤ خبرگزاري جمهوري اسلامي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14